بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: دفاع مقدس، شهادت ، شهدا، بسیج ، راهیان نور

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16944
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی مکررا در پاسخ به سوالات کاربران که اخیرا هم در دو مورد مشاهده شد که یک مورد آن در گفتار علامه مصباح دامت عزه که فرموده بودند با ظهورانقلاب اسلامی می توان ره صد ساله را یک شب رفت. جنابعالی فرمودید که با دو نگاه، نخست انس با حقایق و عرفان نظری و عملی و دوم ایستادگی و مقابله با استکبار. حال استاد گرامی در خصوص نگاه دوم که نگاه مقابله با استکبار است تبیین نماید که بنده باید چه فکر و عملی در دستور کار قرار دهم که ره صد ساله را یک شب برم؟ ان شاءالله تعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد راه شهداء که امروز همان رهنمودهایی است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متذکر می‌شوند. و بنده روی‌همرفته عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشته‌ام. و رهبری در کنار مباحث خود بحثِ تحمل مخالف ذیل انقلاب اسلامی را متذکر می‌شوند. موفق باشید

16918
متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. در یکی از سخنرانی ها آیت الله مصباح یزدی حفظه الله در مشهد فرمودند: نسل جوان کشور، می تواند به برکت انقلاب اسلامی شهدا، یک شبه راه ترقی و پیشرفت را طی کند و به مدارج عالی برسد. استاد این چه ظرفیتی از انقلاب است که بستر اینچنین سیری در تاریخ می شود که ما این طور در گذشته و در زمان های دیگر نظیرش را نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مجهزشدن به نور توحیدی که حضرت امام روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» متذکر آن‌اند یعنی توحیدی که از یک‌طرف با نگاه عرفانی با خدا مأنوس است، و از طرف دیگر با نگاه استکباری در سیاست جهانی وارد می‌شود؛ می‌توان راهِ صدساله را یک‌شبه طی کرد. مثل همان کاری که شهدای عزیز رفتند و راه را برای آیندگان گشودند. و امروز شهدای مدافعان حرم، رهروان صادق و اصیل همان راه هستند. موفق باشید

16921
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: نظر شما در مورد روستای ایسنا و اهالی آنجا که به آنها اهل توقف می گویند چیست؟ آیا واقعا این اشخاص یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه می باشند؟ و برای خودسازی و دور بودن از فضای مدرنیته در چنین حالتی زندگی می کنند؟ ممنون از پاسخگوییتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم شنیده‌ام، ولی یاوران مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بسیجیان و شهدایی‌اند که در زیر سایه‌ی نایب او، امروز در مقابل استکبار جهانیِ زشت و پلشت ایستاده‌اند. موفق باشید

16897
متن پرسش
سلام استاد عزيز: همان طلبه ی همیشگی ام که زیاد مزاحمتان می شوم. ولی قول می دهم پس از این سوال، دیگه زیاد وقت شریفتون رو نگیرم. استاد با عرض شرمندگی، یک سوال راجع به خوب بودن یا نبودن شهوت شهادت، قبلا از محضرتان پرسیدم که جواب ندادید اگر میشه اون رو جواب بدید. چه کار کنیم شهادت نصیبمون بشه؟ شهدا چه کار کردند که خدا انتخابشون کرد؟ استاد به خدا خیلی وقته شب ها خوابم نمی بره؛ یکسره فکرم شده این که نکنه مرگ ما به غیر از شهادت باشه؟ استاد خیلی می ترسم که شهید نشیم، می ترسم. استاد تو را به خدا بگو سِرّ شهادت چیه؟ استاد نکنه شهید نشیم. به قول یکی از شهدا که فرمود: سعی کنید شهید بشید، اگه شهید نشید می میرید. استاد می ترسم، خیلی می ترسم، نکنه شهید نشیم استاد. نکنه از قافله شهادت جا بمونیم. نکنه تو این قیل و قال ها و تو این درس و بحث ها گیر کنیم و جا بمونیم از شهادت. شهید آوینی رحمة الله فرمود: «اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد، تو را در هر کجا که باشی و در هر زمان با شهادت بر می گزیند.» استاد، آن متاع وجودی که خدا خریدارش هست، چیست؟ آیا اخلاص است؟ آیا قلب سلیم است که از همه ی وابستگی ها آزاد شده و فقط در بند محبوب است و خدا بنا بر قاعده ی «قلب المؤمن عرش الرحمن»، می خواهد بر عرش آن، استیلا بیابد؟ یا آن متاع، حب الحسین علیه السلام است که با جاذبه اش، شهدا را به قتلگاه عشّاق کشانده است. خیلی دوست داشتم از نزدیک با شما راجع به شهادت در و دل می کردم ولی حیف است که وقت شریف شما که صرف همچون منی بشود. یا زهرا. ای مادر شهیدان. ای لیلة القدری که کسی تاب و توان درکش را ندارد. ای کسی که شهدا در لحظه ی شهود، نام مبارک شما را بر زبان می آورند. ما که متاع خریدی در و وجودمان نیست. تنها سرمایه ای که داریم عشق شما و فرزندتان حسین علیه السلام است. هر که نداند من که می دانم شما با اشاره تان شهدا را انتخاب می کنید و با دستان پر مهرتان این لاله های سرخ را از زمین دنیا می چینید، شهادت را نصیب ما هم بفرما.
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام علیکم: آنچه كه انسان را به عالي‌ترين مقام كه عبوديت هست مي‌رساند ورود در جاده‌ي عبوديت است حال هرچه پيش آمد آنچه سخت است صبر بر عبوديت است و اين است آن كوره‌اي كه انسان را ذوب مي‌كند و خالص مي‌نمايد در هر شرايطي كه هستيد سعي كنيد فقط بنده‌ي خدا باشيد تا خداوند بهترين گشايش‌ها را در مقابل شما قرار دهد. موفق باشيد

16876
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: استاد یک سوال: این حدیث از حضرت علی علیه السلام که می فرمایند: شخصی را دید که چنان بر ضد دشمنش می کوشید که به خود زیان می رسانید فرمود: تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگری را که در کنار خود بود بکشد. ایا این کار مذموم است در حدیث یا نوعی فداکاری به حساب می اید زیرا در شهادت یا جهاد این آسیب هم به وجود می آید؟ ممنون قدری در مورد این حدیث توضیح بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: مسلم اين كار، ‍کارِ مذمومی است. زیرا به فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام بنا نیست انسان به قیمت اصلاح دیگران، خود را فاسد کند. و این غیر از آن است که انسان برای دفاع از دین خدا در مقابل دشمن خدا بایستد حتی به قیمت شهادت. موفق باشید

16839
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم و همه خادمین گروه المیزان: چند سالی هست که از تفکرات قبلی خودم که بی دینی محض بود برگشتم و الان بعد گذشت این سه سال فکر می کنم به خاطر احساساتی بودنم بدون داشتن برنامه ریزی و اولویت بندی مطالعات فرهنگی و دینی داشتم. الان دچار مشکلات بزرگی شدم و نمیدونم راه درست چیه ؟ در زندگیم دچار سردرگمی و حیرانی شدم، نمیدونم الان تکلیف و وظیفم چیه؟ جنگیدن در سوریه یا موندن و...؟ کار فرهنگی رو نمیدونم چه جوری انجام بدم! چون اولویتی در زندگیم ندارم و اصلا انگار هدفی ندارم. در خودسازی هم نمیدونم چه سلوکی پیش بگیرم! از بین اساتید هم نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم و در این بخش اصلا هم واحد ندارم، مدتی درس و بحث های حضرت علامه حسن زاده رو از طریق گوش دادن سخنرانی یکی از شاگردانشون دنبال می کردم بعد توفیق داشتم که با یک شخص حقیقی هم صحبت بشم و چند ماهی با هم مباحثه داشتیم ولی ایشون بنا به درخواست استادشون از ادامه این مباحثه معذور بودن و من رو به خال خودم گذاشتن که در مسیری که انتخاب کردم مصمم تر بشم. انگار میدونستن که به این روز دچار میشم. لطفا کمک کنید، اصلا کسی مثل من باید چه اولویتی داشته باشه؟ راستش راه علوم و معارف رو واقعا نمیخوام از دست بدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر سیر مطالعاتی، سیر مطالعاتی روی سایت کمک می‌کند 2- در ضمن سری به جواب سؤال شماره‌ی 16818 بزنید 3- در مورد سوریه نیز اگر احساس می‌کنید که روح‌تان به چنین حضوری نیاز دارید، خوب است که نسبت به آن فکر کنید. بالاخره حضور در آن جبهه، راهِ گشوده‌ای است که افراد وجود برتر خود را در آن جستجو می‌کنند. موفق باشید

16806
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: کسی شبهه ای مطرح می کرد که مذهبی ها انگار تعهد کرده اند کارهایشان را چه درست و چه غلط به پای خدا بگذارند! کشته می شوند می گویند شهید در راه حق. زندان می روند می گویند چونان یونس برای پروریده شدن. فقیر می شوند می گویند چونان شعب ابیطالب. تبعید می شوند میگویند مهاجر الی الله. از زیبا رویان طرد می شوند می گویند راه و رسم یوسف. قطع عضو می شوند می گویند چونان جانباز دشت کربلا. بیمار می شوند می گویند چونان ایوب باید صبر کرد. آبرویشان در معرض گفتگوی سر بازار قرار می گیرد می گویند چونان رهبر که از آبرو هم دریغ ندارد و..... اما همین اتفاقها برای غیر مذهبی ها پیش می آید می گویند به درک واصل شد و زندان حقش بود و مالش بی برکت بود و اخراج شد و .....جواب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها همه بستگی دارد به رویکرد و نیّت افراد. اگر کسی حقیقتاً در سبیل الهی قدم زد و کشته شد، شهید است. ولی اگر چنین ورودی نداشت، مسلّم شهید نیست. آری! تفاوت در رویکردها است و افراد مذهبی با توجه به رویکردها قضاوت می‌کنند. موفق باشید

16485
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم بدانم سیر معنوی شهید با سایر انسان ها چه تفاوتی دارد؟ یعنی اگر انسان در دنیا مراحل سیر و سلوک را بگذراند و موانع را بر طرف کند با یک شهید نحوه سیر او چه تفاوتی دارد؟ من دارم روی سیر معنوی انسان کار می کنم و بحث شهادت برایم مسئله شده. لطفا در هر دو زمینه کتاب مناسب و مفید معرفی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر به سوی خدا با نفی انّیت و أنانیّت شروع می‌شود تا آن‌جا که انسان به حق باقی و از خود فانی شود. این چیزی است که شهدا به خوبی در فرصتی که پیش آمد نشان دادند و امروز نیز یاران انقلاب با پذیرش همه‌ی سختی‌هایی که انقلاب در پی آورده‌است، در صحنه‌اند. جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدن سازی و عرفان اسلامی» که در قسمت «نوشتاری» سایت هست، نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید

16428
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله و عرض خسته نباشید خدمت برادر بزرگوارم جناب آقای طاهرزاده عزیز: بنده یکی از مدرسین حوزه و شاگردان بالواسطه ی حضرت استاد حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی. با آثار مفید و ارزنده شما هم از دیرباز سر و کار داریم، بخصوص ترجمه ج ۸ و ۹ اسفار صدرالمتالهین رحمت الله که با کمک این کتاب شما دو بار تدریس هم کردیم. غرض از گرفتن وقت این برادر بزرگوار این است که چند وقت پیش یکی از حوزویان که پیگیر کارها و آثار شماست، به ما خبر داد که: آقای طاهرزاده گفتن: بدون استاد هم می شود سیرو سلوک داشت، اول که این حرف را شنیدم جا نخوردم، چراکه همانطور که می دانید: تقریبا نیمی از عرفا اینگونه روشی اختیار می کنند که شخص وارد سیر و سلوک بشود و آنجایی که استاد لازم خواهد شد خودش به نور الله خواهد فهمید و بدنبال استاد می رود، یعنی خود راه گویای بقیه ی راه می شود. چندی گذشت و از چند تن دیگر از طلاب فاضل حوزه شنیدم که آقای طاهرزاده علاوه بر اینکه گفتند می شود بی استاد سالک الی الله بود، تاکید کرده اند (تا آخر) می شود سالک بود، بی استاد! اینجا بود که قدری تعجّب کردم و شگفت زده شدم که چرا آقای طاهرزاده ی فاضل و عالم و انصافا کار کرده این سخن را گفته اند! باز هم باورم نشد، گفتم متن ایشان را بیاورید، دوستان آوردند و دیدم ظاهرا در پاسخ به یکی از دوستان که پرسیده بود می شود تا آخر بی استاد بود؟ شما فرموده بودید: بله می شود. (البته ناگفته نماند که دوستان، استناد شما به امام (ره) و آیت الله بهجت (ره) و شهدا را هم نشان دادند). بخاطر این قضایا بر این شدم تا اصل مطلب را از خود جنابتان بپرسم، چراکه تا از شما نپرسم اصل مطلب ظاهر نمی شود و مبتلا به تهمت و ... می شویم معاذالله. بنده با اندک تجربه ای که در سیر و سلوک عقلانی و هم روحانی داشته ام، به هیچ وجه نمی توانم بپذیرم که سالکی در مرحله ترک عادات بدون استاد بتواند کاری کند، و یا حداقلّ بتواند ادب خود را در قبض و بسط رعایت کند، آن هم بدون مشاوره بالینی مداوم با استاد. چگونه می تواند سالک بی استاد به فقر برسد؟ بقول خواجه عبدالله که فقر را سه مرحله می داند: الف) دست کشیدن از دنیا ب) ندیدن اعمال و حالات معنوی و چشم به فضل او دوختن ج) اضطرار حقیقی و حبس شدن در انقطاع از غیر خدا. حال فرض کنیم سالکی خود موفق به طی دو مرحله اول بشود، آیا می دانید در مرحله سوم چقدر راه دشوار می شود؟ آیا می دانید که اشتباهاتی اگر رخ بدهد چه می شود؟ تحصیل انس را چه می کند؟! حتما اینها را بهتر از من می دانید. من زیره به کرمان نیاورم. غرض اینکه : 1. آیا شما برای عوام و عوام طلاب این سخن را گفته اید؟ 2. و یا اینکه برای همه و بطور مطلق گفته اید؟ اگر دوم صحیح باشد باید با عرض پوزش بگویم کاملا اشتباه است، تا جایی که ما خاطرمان است شما خود را همیشه مدیون علامه طباطبایی و امام و آیت الله جوادی آملی می دانید. حال آنکه سخن هر سه این بزرگواران را رد می کنید! چند وقت پیش یکی از دوستان هم از استاد جوادی دوباره سوال کرده بودند، ایشان فرمودند: بروید پیش فلانی و فلانی تربیت بشوید، تا حال هیچگاه ایشون نفرمودن بی استاد هم می توان تا آخر راه رفت. آری! این اوایل راه نیازی به استاد نیست، ولی تا آخر جای بسی تامل دارد. نظر علامه حسن زاده آملی را هم بهتر از بنده می دانید، ایشان هم تاکید بسیار جدی بر امر ولایت در سلوک دارند، الان در حال حاضر یکی از موفقین در امر سلوک جناب آقای حجت الاسلام محمد باقر تحریری می باشند که ظاهرا استاد جوادی هم چند نفر را به ایشان ارجاع دادند، بنده شخصا از ایشان هم سوال کردم که قضیه اینجوریست، می شود؟ ایشان گفتند: تا آخر، خیر. تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) و آن سخن آیت الله بهجت (ره) هیچکدام دلیل و استدلال نیستند آقای طاهرزاده! امام (ره) با بیان آن تفسیر خواستند جوّ جامعه به این سمت حرکت کند و بقول خود ایشان: بگذارید این کفریات را همه بدانند، ولی اینکه این استدلال باشد برای این امری که شما فرمودید، خیر اینجور نیست و تفسیر عرفانی و تربیتی با خود تربیت عرفانی فرق دارد و دو مقوله جداست. و تمام نزدیکان و پسر حضرت آیت الله بهجت این موضوع را رد کردند که ایشان اعتقادی به استاد نداشته. ایشان اهلش را کم می دیدند. بسیار کم. و دستوری عام می دادند. مثل دستور استادشان مرحوم قاضی اعلی الله مقامه: هرکس نماز اول وقت بخواند و به مقامات نرسد مرا لعن کند، همه می دانیم که با خواندن فقط نماز اول وقت همچین اتفاقی نمی افتد و منظور ایشان چیز دیگر است. سر درد آوردم برادر گرامی. معذرت می خواهم. فقط اگر می شود به بنده توضیحی بفرمایید که از اصل قضیه مطلع شوم. چرا که بنده شما برادر عزیز را قلبا دوست می دارم، والسّلام علیکم و رحمه الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که با دلسوزیِ تمام و از سر تعهدِ دینی متذکر چنین مورد مهمی شده‌اید، کمال تشکر را دارم. عنایت داشته باشید بنده در چه فضایی آن سخن را عرض می‌کنم، در فضایی که سیره‌ی شخصیت‌هایی همچون حضرت امام خمینی و مرحوم قاضی و علامه‌ی طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهم» و شاگردان بزرگوار آن‌ها، همه مدّ نظرند و وارد تاریخی شده‌ایم که معنای توحید در همه‌ی مراحل آن، ظهور کرده. در این فضا است که آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: علم تو، استادِ توست. بنده سعی کرده‌ام این جمله را که به نظر می‌رسد از جهت سلوکی جمله‌ی بسیار کلیدی است؛ شرح دهم. آری! همان‌طور که می‌فرمایید «حقیقتاً تفسیر عرفانی و تربیتی با تربیت عرفانی فرق دارد». و در این رابطه در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایض موسعی شده است که به نظر می‌رسد روحِ ارتباط وجودی که گوهر رابطه‌ی بین استاد و شاگرد در سلوک است، در آن مدّ نظر قرار گرفته است.

تاریخی شروع شده که اگر افرادی اراده کنند تا در سلوکِ إلی اللّه قرار گیرند راه، در مقابل آن‌ها گشوده است. آیا هیچ زمانی مثل این زمان با شرح فصوص الحکم محی‌الدین و از آن مهم‌تر، شرح «منازل‌السائرین» خواجه عبداللّه انصاری تا این حدّ در معرض نگاه چنین افرادی قرار داشته‌ است؟ و از آن طرف آیا اساتید عزیزِ انگشت‌شماری که بتوانند در جمعِ عرفانِ نظری و عملی راهنما باشند، توانِ جواب‌گویی به این‌همه طالبانِ سلوک را دارند؟ یا این‌که باید به این فکر افتاد که تقدیرِ دیگری به میان آمده است، تقدیری که آیت اللّه انصاری همدانی‌ها ذیل آن پروریده شده‌اند.

با این‌همه اگر انسانِ طالب حقیقت، استادِ ره‌رفته‌ای را یافت که با ذوق او همخوانی دارد، نه‌تنها در مسیر تبعیت از او دست او را، بلکه پای او را باید ببوسد. ولی باز غفلت نکنیم در تاریخی قرار داریم که به حکمِ «کلّ یومٍ هو فی شأن»، دارای وسعت خاصی است به همان معنایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پیام عملیات فتح‌المبین می‌فرمایند: «لكن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه‏ ها و پشتيبانان آنان ... به خضوع وادار مى‏ كند، بُعد معنوى آن است كه با هيچ معيارى نمى‏ توان سنجيد و با هيچ ميزانى نمى‏ توان عظمت آن را دريافت. ما عقب‏ ماندگان و حيرت‏ زدگان، و آن سالكان و چله‏ نشينان و آن عالمان و نكته‏ سنجان و آن متفكران و اسلام‏ شناسان و آن روشنفكران و قلم داران و آن فيلسوفان و جهان‏بينان و آن جامعه‏ شناسان و انسان‏ يابان و آن همه و همه، با چه معيار اين معما را حل و اين مسأله را تحليل مى‏ كنند كه از جامعه مسمومى كه در هر گوشه آن عفونت رژيم ستم‏شاهى فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه‏ هايش مسموم، خيابان‏ ها و گردشگاه‏ هايش‏ مسموم، مطبوعات و رسانه‏ هاى گروهى‏ اش مفتضح و مسموم، از كودكستان تا دانشگاهش مسموم، و نونهالان و تازه جوانان ما در يك چنين محيطى به جوانى و رشد رسيده بودند كه به حسب موازين و عادت بايد سرشار از مسموميت و فساد اخلاق و عقيدت باشند، كه اگر معلم و مربى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها يكى از آن‏ها را با صرف سال‏هاى طولانى متحول گرداند ميسر نگردد، چگونه در ظرف سال‏هاى معدود از بطن اين جامعه و انقلاب - كه خود نيز اگر معيارهاى عادى را حساب كنيم بايد كمك به فساد كند - يك همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاء الله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت، جان نثار براى اسلام كه پيران هشتاد ساله و سالكان كهنسال به جلوه‏ اى از آن نرسيده‏ اند، بسازد؟ جز دست غيبى و دستگيرى الهى و تصرف ربوبى، با چه ميزان و معيار مى‏ توان تحليل اين معما كرد؟».

در آخر می‌توان نسبت به این نکته تأمل نمود که آیا مسیر سلوک إلی اللّه در این تاریخ، در چه راهی و با نظر به چه اهدافی محقق می‌شود که بر قله‌ی افتخارآمیز گذشته‌ی سلوکی خود، آینده‌ی خود را معنایی همه‌جانبه بخشیم؟ موفق باشید    

16296
متن پرسش
سلام: چند تا سوال دارم: 1. چرا بعضی ها اصلا با معنویات سروکار ندارند ولی اصلا احساس پوچی نمی کنند ولی اگه ما مدتی بی اهمیت بشیم زندگی برایمان جهنم می شود. ۰۲ این سوال را در قالب مثال بیان می کنم: اگر کتاب حکایت زمستان را که خاطرات یک اسیر است خوانده باشید متوجه شجاعت این فرد می شوید، سوال من است که آیا این فرد اصلا نمی ترسیده، یعنی ذاتا مثل امام خمینی (ره) طعم ترس را نچشیده بوده یا نه می ترسیده ولی با توکل بر خدا وارد میدان و عمل می شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توان چنین برداشتی را کرد. زیرا این افراد سعی می‌کنند کمتر به بنیاد وجودی خود که فریادش از دست کارهای این‌ها بلند است، رجوع کنند و لذا در بین این بی‌خیالی‌ها، غم عمیقی را در خود دارند 2- نور انقلاب اسلامی در آن فضا کار خود را می‌کند، نه‌تنها آن مرد بزرگ یعنی جناب آقای «حسین مردی» آن‌چنان رسالت تاریخی خود را به صحنه آورد که حتی خانم معصومه‌ی آباد در کتاب «من زنده‌ام» غوغای تاریخی خود را همراه با دیگر خواهران اسیر، ظهور داد. و این قصه‌ی هر آن کسی است که در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار به صحنه بیاید. چنین کسی حتی اگر در زندگی شخصی از یک موش و سوسک هم بترسد، به نور ولایت ولیّ امر مسلمین در صحنه‌ی تاریخی آن می‌کند که آن 23 نوجوان در کتاب «آن 23 نفر» به نمایش گذاشتند. موفق باشید 

16246
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا سیر نفس در هر مرتبه از سیر الی الله بدلیل قطع تعلقات همراه با رنج است و اگر مثلا در انجام عبادتی احساس رنج نکنیم نشانه آن است که سیری در کار نیست؟ ۲. آیا ممکن است در مواردی سیر الی الله تنها با لذت همراه باشد و از رنج خبری نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به راحتی از تعلقات نفس امّاره عبور کرد و فطرت او به میدان آمد، در همه حال در سیر إلی اللّه خود در ابتهاج و لذت قرار می‌گیرد، حتی در هنگام شهادت. موفق باشید

16207
متن پرسش
سلام استاد: به نظر حضرت عالی با توجه به فضای حاکم بر جهان و غلبه مدرنیته و مادیت بر زندگی ها و بر اذهان و تغییر سبک زندگی ها آیا امکان این وجود دارد که منِ جوان خودم را چون آیت الله قاضی و آیت الله بهجت بسازم؟ امکان سیر و سلوک وجود دارد؟ اگر وجود دارد راهش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت راهِ رجوع به پروردگاری که ولیِّ مؤمنین است، بسته نمی‌شود. در این تاریخ این راه را حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل ما گشوده‌اند. شهداء از یک جهت در این مسیر قرار گرفته‌اند و به عالی‌ترین نتایج ممکن دست یافتند و از یک جهت دیگر نیز می‌توان با آثار ایشان مثل تفسیر سوره‌ی حمد و کتاب «مصباح الهدایه» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مسیر قرار گرفت اگر همّت لازم در ما باشد، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

16110
متن پرسش
سلام: متن زیر درباره شهدای مدافع حرم ناظر به مباحث شما تنظیم گشته است. لطفا ضمن رد یا تایید، از جایگاه تاریخی مدافعان حرم برایمان بگویید. مدت ها بود بر سر این مساله با خود درگیر بودم که امروز کدام وظیفه برای من در اولویت است؟ دفاع از حرم اهل البیت علیهم السلام در شام و عراق یا دفاع از مرزهای فکری _ فرهنگی انقلاب اسلامی در کشور خودم؟ و عموما پس از اندک تاملی، براحتی خودم را قانع می نمودم که الیوم، دفاع از انقلاب اسلامی در عرصه جنگ نرم به مراتب از جنگ سخت در میدان نبرد با جریانات تکفیری ضروری تر است. این کشمکش و جنگ درونی تقریبا اغلب اوقات با من بود تا اینکه... این اواخر، هجمه ی تبلیغاتی سنگین جریانات رسانه ای رذل مآب جبهه استکبار به مدافعین حرم اهل البیت علیهم السلام، توجه و حساسیت مرا نسبت به علت و چرایی این جنگ رسانه ای کثیف بر انگیخت. البته این حساسیت با علم به این واقعیت شکل می گرفت که استکبار، تا وقتی دفع ضرر و یا کسب منفعت برایش مطرح نباشد، حاضر نیست حتی یک سِنت از جیب نامبارکش هدر برود. پس دقیقا این سوال برای من بوجود آمد: مخارج و هزینه های هجمه ی رسانه ای غرب بر ضد مدافعین حرم، در راستای جلب کدام منفعت و یا دفع کدام مضرت برای استکبار قابل تفسیر است؟ لذا در پی پاسخ به این سوال به جستجوی اثرات و ثمرات جانفشانی مدافعین حرم در پاسداری از حریم اهل البیت علیهم السلام پرداختم تا شاید علت بغض مستکبرین از ایشان را در یابم. و الحمدلله، در نتیجه ی کاوش این ثمرات، یافتم آنچه را که باید... همه ما خوب می دانیم که بعد از فتنه سال 88، نگاه برخی اقشار و بخصوص برخی جوانان و نخبگان پایتخت نسبت به نظام مقدس اسلامی، بدبینانه و فضای فتنه آلود آن مقطع، بین این عزیزان با حقیقت انقلاب زاویه ایجاد نمود. و این دل چرکی که مطلوب دشمنان انقلاب در پیاده سازی استراتژی نفوذ بود ادامه داشت و تبلیغات مسموم رسانه های استکبار نیز روز بروز این شکاف را عمیق تر می نمود. این ماجرا ادامه داشت تا آنجا که خون سرخ مدافعین حرم، تاثیر خود را در صفحات شخصی جوانان و نخبگان این مرز و بوم در فضای مجازی گذاشته و تقریبا تمامی تیپ های فکری و فرهنگی به نوعی ارادت خود را نسبت به این شهدا ابراز داشتند. ابراز ارادت نسبت به شهدایی که ذیل ولایت، جان در کف، کیلومتر ها آن طرف تر از مرزهای جغرافیایی ایران، از مرزهای عقیدتی اسلام و انقلاب دفاع می کنند، واقعیتی به شدت تلخ و مرگبار برای جریان نفوذ نرم و موذیانه ی مستکبرین در حریم انقلاب اسلامی و صاحبان حقیقی آن یعنی مردم ایران است. مدافعین حرم، پیش از آنکه مدافع حرم اهل البیت باشند، مدافع حریم فکری فرهنگی اهل البیت اند که تجلی حقیقی آن در این زمانه، انقلاب اسلامی ست. این عزیزان مدافعان حقیقت انقلاب در برابر جریان نفوذند. و مگر این شهدا چه کرده اند جز دفاع از حرم اهل البیت و دفاع از مظلومان دیار شام و عراق؟! بزرگی می فرمود: این بچه ها (مدافعین حرم) رفتند تا از حرم حضرت زینب دفاع کنند اما سرنوشت تاریخ را تغییر دادند. حقیقت آن است که مدافعین حرم، اثری غیرقابل وصف در جهت توجه دادن قلوب به افق تمدنیِ انقلاب اسلامی داشته و دارند. امروز به برکت خون شهدای معرکه ی برون مرزیِ شام، اقشار مختلف مردم و نخبگان، از دانشجو و هنرمند و ورزشکار گرفته تا عموم ملت، با وجهه ای از انقلاب تحت عنوان «دفاع از مظلوم در اقصی نقاط عالم» بطور ملموس آشنا شده و عظمت انقلاب به عنوان یک حقیقت تمدنساز را به برکت خون این مردانِ مرد، با تمام وجود احساس نموده اند. و کیست آنکه نداند نظر به بعد تمدنی انقلاب اسلامی، بلای جان نفوذی های استکبار که همه ی وجود منحوس خود را ذیل تمدنی دیگر و در افق غرب جستجو می کنند است. خون شهدای حرم، قبله ی جان ملت و نخبگان را ماورای دعواها و فتنه های سیاسی، مشکلات اقتصادی، فساد و دیاثت های خیانت بار، متوجه حقیقت تمدنی انقلاب نموده و تمام آرزوهای این قوم منافق در دلسردی ملت و انحراف کشتی آرمان های انقلاب را نقش بر آب می نماید. درود خدا بر آن عزیزانی که با نثار خون خویش، هم افق جدیدی در پیش دیدگان مردمان زمانه ی ما گشوده و انقلاب را بیمه نمودند و هم به دفاع از حرم اهل البیت پرداختند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به خوبی متوجه‌ی جایگاه تمدنیِ شهدای مدافع حرم شده‌اید. آری! سیاستمداران ما بعضاً نتوانسته‌اند روح انقلاب را آن‌طور که شایسته‌ی انقلاب است در صحنه‌های سیاسی جهان به میدان آورند تا معلوم شود انقلاب اسلامی راهی است غیر از راه تمدن غربی. شهدای مدافع حرم از یک طرف، و حزب اللّه لبنان از طرف دیگر در سوریه نشان دادند که فرهنگ دیگری غیر از تمدن غربی به صحنه آمده است و این رساترین و روشن‌ترین حضور تمدن اسلامی در این تاریخ است و بدیهی است که تمدن غربی با تمام عواملش در مقابل شما بایستد.  موفق باشید

16092
متن پرسش

با عرض سلام و احترام: لطفا سوالات با کدهای پیگیری 16062و کد 16053 رو پاسخ بدهید. در انتظار پاسخشان به سر می برم. هم چنین قسمت دوم سوالی جامونده به این شرح: «چرا همانطور که فیلم آوینی، یادآور عالَم برتر و حقایق هست، تصویر (فیلم) یک درخت، ما را با حقیقت آن درخت مرتبط نکند؟ مطالبی که در کتاب سلوک بیان فرمودید را خواندم و سوالم این است که چه چیزی فیلم شهید آوینی را متمایز می کند از آنچه که درباره ی نسبت تصویر یک درخت با خود آن درخت در کتاب سلوکتون فرمودید. و چه اتفاقی می افتد که فیلم آوینی، باعث ارتباط دو روح می شود (روح ما و روح انقلاب)؟» با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از سؤالات جواب داده شد و سؤال دیگر هنوز برای جواب‌دادن، نیاز به فرصت دارد. در جواب به این نکته‌ی اخیر باید بدانید هراندازه که انسان از غلبه‌ی ماهیات بر ذهنش آزاد شود به همان اندازه مظاهرِ اسماء الهی انسان را به عهد قلبی‌اش با حضرت حق منتقل می‌کند. فیلم‌های شهید آوینی با نظر به عهد قدسی که شهداء به تاریخ آوردند؛ نقش بسزایی در این امر داشت و لذا می‌توان شهداء را مقدمه‌ی انتقال انسان به عهد قدسی دانست در حدّی که انسان به جایی برسد که در معراج خود، جبرائیل را پشت سر بگذارد و «آینه بشکست و رخ یار دید». موفق باشید

16007
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: خان طومان رفت یاران مازندرانی را هم با خود برد ما که دیکر ناامیدیم! دقیقا دقیقا دقیقا کی خداوند اراده خواهد کرد اسم قهارش را با اسم رحمان در تجلی بر سوریه تغییر دهد؟ آرشیومان از قتال پر شده کی می شود تصویر جدیدی چون نماز در مسجد جامع خرمشهر که در ایران خوانده شد در مسجد القصی و حرم ام المصائب زینب کبری سلام الله علیه نیز خوانده شود؟ گاهی دل کوچکمان از این صبر زیاد شما می گیرد ای صبور.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبری عزیز انقلاب با آن بصیرت تاریخیِ خود می‌فرمایند؛ آیا همین‌که بر خلاف طمع دشمن، ما هنوز هستیم و بودنِ انقلاب اسلامی نشانه‌ی ناکام‌ماندنِ برنامه‌های دشمن است، خبر از الطاف الهی نمی‌دهد؟ این چیز بسیار عجیبی است که دارد در این تاریخ اتفاق می‌افتد. ای کاش متوجه عظمت رخداد بزرگ تاریخ‌مان باشیم. بنا نبود شهید نشویم، بنا بود حضور انقلاب اسلامی بر خلاف اراده‌ی آمریکا و یاران او در منطقه، همچنان تأثیرگذار باشد و دشمنان انسانیت را از برجِ عاج‌شان پایین بکشد و امیدواریِ احمقانه‌ی امیدواران به استکبار را آرام‌آرام و به شکل غیر قابل تصوری به یأس تبدیل کند. این است آن بستری که در آن بستر، استکبار ذوب خواهد شد. موفق باشید

16001
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. آیا مقام شهدا علی الخصوص شهدای مدافع حرم همان مقام فناء فی الله است که عرفایی مانند آیت الحق سید علی قاضی و علامه طباطبایی به آن رسیدند؟ 2. اگر اینطور است آیا بین عرفای عالم مثل علامه طباطبایی و حضرت امام که به لقاءالله رسیدند با شهدایی مانند سردار همدانیان یا شهید همت یا شهدای مدافع حرم در مقام اختلافی هست؟ ۳. اگر شهادت همان فناء و قرب حق است پس خوبست که ما هم راهی سوریه شویم و زودتر به هدف برسیم و این همه بدنبال معرفت و عبادت و استاد هم نباشیم و بقول خودتان ره صد ساله را یک شبه برویم و از طرفی به طلابی هم که دم از سلوک و عرفان می زنند بگوییم بیایید با هم هر طور شده به سوریه برویم تا زودتر به وصال یار برسیم؟ ۴. اگر طلبه ای مشتاق لقاء خدا باشد بهتر نیست آن را در حال حاضر در سوریه بدست آورد یا اینکه وظیفه ی دیگری دارد که انجام آن کمتر از مقام شهدا و شهادت نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لقاء الهی حاصل کار هر کسی است که با تمام وجود در بستر شریعت به همه‌چیز جز نظر به خدا پشت کند. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (سوره کهف، آیه110)؛ هرکس می‌خواهد به لقاء الهی برسد باید عمل صالح یعنی عمل مطابق شریعت انجام دهد و به هیچ چیز شرک نورزد. به آن معنا که بخواهد برای غیر خدا تأثیر مستقل قائل شود. در این راستا هراندازه انسان‌ها عمیق‌تر وارد عمل صالح شوند و از خود فانی و به حق باقی گردند، منوّر به لقاء الهی می‌شوند و راه برای همگان به صورت‌های مختلف گشوده است، چه آیت اللّه قاضی باشد و چه سردار همدانی! می‌ماند که ما در این مسیر، به حکم آیه‌ی مذکور در راستای انجام وظیفه‌ی الهی از هرگونه شرک و خودبینی و خودخواهی، خود را آزاد کنیم. موفق باشید    

15990
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به سوال 15973 که فرموید شهید علم الهدی دارای 3 ویژگی خاص یعنی روحیه سلحشوری، تعمق و تدبر در دین و زمان شناسی بودند 1. روحیه سلحشوری چگونه روحیه ای است و چطور باید به آن رسید؟ 2. با توجه به جزوه جدال عقل و قلب در انقلاب اسلامی چطور می توان زمان شناس بود. و زمان شناسی امثال شهید علم الهدی چگونه بود؟ چون بعضی از علما بزرگ هم در عین عظمت و مقام والایی که داشتن ولی زمان شناس نبودند و نتوانستند نیاز آینده تاریخ بشر را تامین کنند و بشر را به جلو سیر دهند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلحشوری واقعی با نظر به توحید افعالی و این‌که تنها خدا، همه‌کاره‌ی عالم است؛ به‌وجود می‌آید، در آن حدّ که در مقابله با جبهه‌ی کفر، هیچ ترسی به خود راه نمی‌دهد، بلکه حتی وقتی تانک‌های دشمن آن‌ها را محاصره کرده است، می‌داند خدا است که از این شهادت‌ها، بهترین نتیجه را به میان می‌آورد. و در همین راستا است که امام شهداء حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در سخنرانی مشهورشان در رابطه با کاپیتولاسیون فرمودند: «اگر من خدای نخواسته، یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می‌کند که یک حرفی بزنم، می‌زنم و دنبالش راه می‌افتم و از هیچ چیز نمی‌ترسم بحمدالله تعالی. والله، تا حالا نترسیده‌ام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که می‌بردندم، آنها می‌ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می‌دادم که نترسید. [خنده حضار].». 2- زمان‌شناسی به این معنا است که بفهمیم فعلاً با توجه به شرایطی که در آن هستیم، خدا چه اراده‌ای کرده است که امثال امام و رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» عموماً متذکر این مسئله بوده و هستند و امثال شهید علم‌الهدی توانستند آن تذکر را بگیرند. آیا این هوشیاری کمی است؟!! موفق باشید

15973
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: حضرتعالی در سخنرانی چند سال پیش در اسفند ماه در مورد انقلاب اسلامی به این مضمون فرمودید: بنده معتقدم که امام زمان (عج) سر قبر شهید علم الهدی نشسته اند و بلند هم نمی شوند. 1. این جمله به چه معنایی است و چطور باید به آن نگاه کرد؟ 2. مگر این شهید بزرگوار چه کرده است و به کجاها رسیده است که شایستگی حضور در برابر ولی الله زمان و مؤانست با ایشان را دارند. مقام و جایگاه شهید علم الهدی در این تاریخ و عالم کجاست؟ 3. چطور می توان به مقام امثال شهید علم الهدی رسید و در این راه باید متوجه چه چیزی باشیم؟ لطفا کمی شرح دهید و راه را روشن بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عظمت شهید علم‌الهدی، روحیه‌ی سلحشوری در کنار تعمق و تدبّر در دین همراه با زمان‌شناسی بود و اصلِ این روحیه مربوط به انقلابی‌ترین انسان عالَم هستی در این زمان، یعنی حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است. و منظور بنده از آن جمله، توجه خاص و نظر مبارک آن حضرت به امثال شهید علم‌الهدی است و به همین جهت شما با زیارت ایشان منوّر به نور حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌شوید. موفق باشید

15932
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: برای برگزاری یه یادواره برای شهدای دانشگاهمون می خواستیم ازتون راهنمایی بگیریم. شهدا چه نگاهی به انتظار داشتند فرق نگاه اونها با نگاه ما به انتظار چیه و چه طوری میشه این تفاوت نگاه رو نشون بدیم؟ اگر لازم است کتاب هایی هم معرفی بفرمایید در این زمینه ممنون می شویم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهداء در نظر به فرهنگ مهدویت متوجه‌ی ظرفیت تاریخی که از طریق اسلام به‌وجود آمده، بودند ودر آن راستا جایگاه انقلاب اسلامی را شناختند و متوجه‌ی ظرفیت این انقلاب که منجر به ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌شود، شدند. و لذا به زیبایی معنایِ خود را در عهد با انقلاب اسلامی شکل دادند، در آن حدّ که تا پای جان برای دفاع از انقلاب و حضور بیشتر آن ودیعه‌ی الهی در دنیای معاصر در میدان ماندند. موفق باشید

15767
متن پرسش
با سلام: گاه مشاهده می شود که برخی از خانواده های عزیز شهدا و یا فرزندان آنها از مسیر ولایت و انقلاب فاصله گرفته اند و در خصوط سیاسی خاصی گرفتار شده اند. لطفا راهنمایی بفرمائید که چگونه و با چه بیان و از کجا می توان شروع کرد تا بتوانیم روی عقیده و اندیشه آنان تاثیر گذار باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آن‌ها را متوجه نقش بزرگ پدرانشان نسبت به بصیرتی که در رابطه با انقلاب داشتند، نمود تا احساس کنند خودشان نیز رسالت تاریخی نسبت به انقلاب و اسلام دارند. موفق باشید

15749
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در بحثی که با یک عزیز داشتم به شبهه ای برخورد کردم. ایشان به بنده گفت اگر بپذیریم انبیا زنده هستند خیلی هنر کنند صدای چند نفر را می شنوند ولی اینکه بگوییم آنها صدای همه را می شنوند یعنی صفت سمیع بودن را به آنها نسبت داده ایم و این شرک است. در جواب این شبهه چه می توان گفت؟ به راستی توسل یعنی چه؟ حاجت از اولیای خدا خواستن یا اینکه خدا را به حق اولیای خدا قسم دادن جهت حاجت گرفتن و از اولیای خدا التماس دعا داشتن جهت برآورده شدن حاجات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های الهی بعد از رحلت از این دنیا، چون گرفتار گناهان خود نیستند و به تجرد کامل خود رسیده‌اند، در همه‌ی عالم به تمامه حاضرند مثل حضور نفس انسان در بدن. و این طور نیست که کاری و توجهی آن‌ها را از توجه دیگری باز دارد و توسل به آن‌ها موجب مددرساندن به روح و روان همه‌ی انسان‌هایی می‌شود که به آن‌ها متوسل شوند تا ما با نورانیت بیشتر به عالم معنویت نظر کنیم و از خداوند بخواهیم به نور آن حقیقتی که آن‌ها را منوّر کند به ما نیز نظر نماید. و قرآن در این رابطه می‌فرماید: حتی شهداء می‌توانند به افرادی که به آن‌ها نظر می‌کنند، بشارت دهند و نگرانی‌های آن‌ها را برطرف نمایند می‌فرماید: «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170)/ آل‌عمران). موفق باشید

15713
متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد سوالی است مدتها ذهنم را درگیر کرده و پاسخی برای آن نیافته ام. از طرفی این همه از عظمت و مقام شهدا سخن گفته می شود و هو الحق، از طرفی وقتی بسیاری از همرزمان و همفکران همان شهدا را می بینیم مشاهده می کنیم کم نیستند بین آنها کسانی که به گذشته خود پشت کرده اند یا از گذشته خود پشیمانند یا بی خیال شده اند یا مادی و دنیا پرست شده اند، حتی بعضی به مبانی اعتقادی هم بی عقیده شده اند و این موارد اندک هم نیست. حال جناب استاد آیا شهدا از جنس دیگر بوده اند در صورتی که بعضا همین همرزمان از آنها هم داغ تر و معنوی تر بودند و انگار هر دو گروه با احساسات دوران جنگ وارد میدان شدند عده ای شهید شدند و عده ای مانند... از کجا معلوم اگر آنها که شهید شدند مانده بودند حال و روزی بدتر از اینها نداشتند؟ چگونه این همه عرفان و معرفت را برای شهدا اثبات می فرمایید اگر حالات آنها را در زمان جنگ بفرمایید اینها که مانده اند همین حالات را داشتند و شاید بیشتر، به عنوان نمونه یکی از همین رزمندگان که در دوران جنگ دعا و نماز و ..... ترک نمی شد الان حتی قیامت را هم قبول ندارد و البته از این قبیل کم نمی شناسم. با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید شیطان قسم یاد کرده در مسیری بنشیند که به سوی حضرت حق منتهی می‌شود و به همین جهت یکی از دعاهای مجاهدان، ثبات قدم است و تقاضا می‌کنند: «وثبت اقدامنا» و لذا سخت مواظب ثبات قدم در راهی که در آن پای گذاشته‌اند می‌باشند تا چنین مشکلاتی پیش نیاید. موفق باشید

15692
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اخیرا در چند مطلب صوتی از جناب عالی شنیدم به این مضون که شهادت طلبی یکی از با ارزشترین اعمال در رسیدن به قرب الهی است و سلحشوران را عارفان واقعی می دانید که مصداق آن رزمندگان دفاع مقدس می باشند. اما این سلحشوری و از خود گذشتگی را گروه های تکفیری هم دارند در حالی که هدف باطلی دارند. می خواهم بگویم از خود گذشتگی در راه هدف به تنهایی ارزشی ندارد در حالی که از مطالب شما به گمان بنده عکس مطلب فوق القا می شود. با تشکر از جناب عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلحشوری در راه توحید، مسیر شهدای کربلا است نه مسیر مسلمانان نادانان کوفه که حضرت سجاد«علیه‌السلام» فرمودند برای قرب به خدا، فرزند پیامبرشان را به شهادت رساندند. موفق باشید

15653
متن پرسش
سلام خدمت استاد: می خواستم بپرسم اینکه به شهدا توسل میکنن جریانش چیه؟ نه اینکه اشتباه باشه ها، سوالم اینکه چه چیز باعث میشه از توسل به اهل بیت (ع) پاسخ نگیریم اما از توسل به یک شهید مثلا شهید بزرگوار شهید هادی حاجت روا بشیم؟!!! ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن در سوره آل‏ عمران آيات 169 الى 171 در وصف شهداء داریم: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ* فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ* يَسْتَبْشِرُونَ‏ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ». یعنی به آن‌هایی که در مسیر شهداء هستند ولی هنوز شهید نشده‌اند، بشارت می‌دهند که نگران نباشید. و این یک نوع توجه‌دادن به توحیدِ حق است و کمک‌کردن به کسانی که به زیارت آن‌ها می‌روند. از طرفی امامان جهت کلّی زندگی را می‌نمایانند و حوائج جزئی را به بقیه واگذار می‌کنند. موفق باشید

15600
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد هنوز هم سر در گم نتایج رفتن به سوریه ایم و به جمع بندی نرسیدیم داعیتان خواهیم بود اگر شرحی کامل بر همه وجوه این موضوع بفرمایید. اختلاف دوستان بر سر نداشتن برکت کاملی برای شهادت در قیاس با کار فرهنگی است. 1. دوستان همسرانی بعضا تنها چه از نظر دنیوی چه معنوی و ادامه حیات معنوی در بازگشت به خانه پدری دارند؟ 2. رضایت ولی چه جایگاهی دارد چون نامه ارتش برای اعزام مبنی بر داوطلبانه بودن نفر است؟ 3. آیا شهادت در این معرکه در قیاس با یافتن عقیده توحیدی برتر (به شرط توفیق) بسیار افق کم و محدودی است؟ 4. آیا قبل از شهادت در معرکه حتما باید عقیده کاملا تصحیح شده باشد؟ 6. آیا اگر کسی صرف شهادت برود و آرزویش شهادت باشد شما از این آرزو و آن حدیث عبادت کننده ای که برای خدا حماری متصور بود برای خوردن علفهایش او را ناقص العقیده یا فاقدالعقیده می بینید؟ برای تمام شدن سردرگمی خود حضزتعالی نجاتمان دهید و جمع بندی بفرمایید. (تصاویر حرم مطهر و بندگان بی سرپرست و یتیم خداوند متعال به هر دین و آیینی و اسارت اسلام به دست صهیونیست و انجام وظیفه ولو قدر قطره ای از دریا برای ظهور و بردگی زنان و کودکان و زنده سوزی نوع انسان و ذبح کسی که گویای لا اله الا الله است جانمان را به تنگ آورده. امن یجیب المظر اذا دعا و یکشف السوء. آیا مولایمان نفرمود خلخال از پای زن یهودی درآوردند جا دارد که انسان دق کند و ملامت نشود) موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  حقیقتاً نمی‌توان یک قاعده برای همه‌ی افراد در این موضوع مطرح کرد. آری! حضور در چنین جبهه‌ای حضور در جبهه‌ی حق مقابل باطل است و مسلّم اگر کسی به صرف شهادت قدم در این راه بگذارد، از آن‌جایی که بسیاری از مشکلات با خون شهید حل می‌شود و نه با شمشیر و دست و بازوی او، چنین کسی به ثواب شهادت می‌رسد ولی باز هرکسی باید شرایط خود را بسنجد، زیرا ظاهراً به صراحت وجوب آن مطرح نیست و در همین رابطه هست که باید موقعیت خود را و همسر و فرزندتان را نیز در نظر بگیرید. موفق باشید

نمایش چاپی