بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15090
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: دیدید استاد نگذاشتید بروم یک دیوار رو به آفتاب پیدا کنم و سرم را به تعداد وزرای دولت، بر قسمتِ تیزش بکوبم و فرمودید: عجله نکن! دیدید اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی. رأی آورد! دیدید دوباره قرار است سوار بویینگ بشویم! دیدید دوباره قرار است به ریش احمدی روشن بخندند! دیدید دوباره قرار است یه جاهایی را گِل بگیرند، یه جاهایی را سیمان! دیدید قرار است دست فابیوس را محححکم و صمیییمانه بفشریم! دیدید دوباره قرار است به تندروی متهم شویم! دیدید نرفتید نماینده‌ی خبرگان شوید و بشوید استخوان در گلو و خار در چشم! مالک پسته‌های لب خندان! دیدید دوباره قرار است هم برای!! خدا!! نماز بخوانیم، هم دم !!!! کدخدا!!! را ببینیم! دیدید دوباره قرار است دیپلماسیِ زانوزدن! دست‌دادن! دیدار با ساپورت‌پوشان! تکرار شود! دیدید که تا حضرت آقا حفظه الله به ذلیل‌کنندگانِ سربازان تسلیم شده، مدال دادند؛ دار و دسته‌ی تاجرانِ پسته و دکل نفتی و کرسنت و ... هزار !ک و ف ت!. و .! ز ه ر م ا ر! . هم به دیپلماسان برجام نافرجام پسا برجام پسا تحریم مدال دادند! انگار مردمی که به بعضی‌ها رای دادند هم مثل من عقلشان پاره سنگ بر می دارد! شقشقیه ..... العفو. انا العبد الاحمق، و انت العبد الصبور. الخنده بر لب. ال دل گنده. ال ناظر. ال به فکر السماء نه به فکر الصندق. انا اَل بازیکن، و انت ال داور، انت مشتاق لقاء، انا حرص خور در حدِ دق. انت الصبور، انا خون به دل. راستی شما می دانید شاهان چقدر دیگر عمر می کنند اگر فقط مانده یارانه! تا جیبشان پر شود حقیر حاضرم بدهم کلیه ام را هم می فروشم. چه فایده مگر هل من مزید تمامی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حاضرم به خاطر این صفا و دلسوزی که شما دارید، مرا در همان قبری بگذارند که بعداً شما هم در آن تشریف می‌آورید، از بس که قلب شما نورانی است. ولی در دنیا پهلوی هم نیستیم. شما از شهداء عقب‌ افتاده‌اید و نمی‌توانید در این تاریخ پرآشوب زندگی کنید! شما خط‌شکن‌اید و حوصله‌ی زندگی در این تاریخ، روحِ شما را مکدّر می‌کند. تحمل سیاسی‌کاریِ سیاست‌بازان را ندارید! که با چه حکمت و حوصله‌ای باید در چنین فضایی تمدنِ نوین اسلامی را پایه‌ریزی کرد و زیر سایه‌ی رهبر بزرگ انقلاب اسلامی مواظب بود در عین حفظ تفاوت‌های سلیقه‌ها، گرفتار دوقطبی‌های القائی دشمن نگردید. توصیه می کنم بحث اخیری که در جلسه‌ی شب یکشنبه تحت عنوان «قرآن و دعوت به عقل تاریخی» را شد، استماع فرمایید. موفق باشید

15074
متن پرسش
سلام آقا جان: من یه سواله که خیلی وقته زهنم رو مشغول کرده. این که چرا از امام زمان (عج) خیلی کم در تلویزیون گفته میشه، از شرایط ظهور و چجوری خودمون رو برای امام زمان (عج) آماده کنیم؟ تلویزیون وسیله ای است که همه دسترسی بهش دارن، با زدن یه شبکه برای امام زمان (عج) یا اهل بیت (ع) آیا برای این نظام بهتر نیست که نظام طرف صاحب اصلیش بره نه طرف غیر از اسلام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مردِ این کار که بتواند به زبان این تاریخ و ذیل نگاه حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» موضوع را طرح کند؛ نداشته باشند. موفق باشید

15061
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد. بحمدلله تا عیدِ انتخابات کم مانده است. بهمین منظور سوالی داشتم: 1. همانطور که آقا فرمودند: نفوذی فقط کسی نیست که خودش بداند چه می کند. برخی نفوذی اند و نمی دانند چه می کنند. حال با توجه به این جمله. ما اگر ببینیم آقای «ه‌» که برای خودش از لحاظ علمی عالِمی است. از لحاظ سیاسی هم کم سابقه نیست که بگوییم ندانسته و گولش زده اند. به این افراد و امثال آن هم ما باید بگوییم نفوذی که خودشان نمی دانند؟ بنظر بنده کاملا واضح است که خودِ طرف می داند. چطور می شود که از کسی هم سعودی ها حمایت کنند. هم شبکه کلمه. هم بی بی سی. هم برخی عناصر ضد دینی. هم برخی عناصر ضد انقلابی. هم طرفداران داعش. هم انگلیسی ها. هم امریکایی ها و... بعد ما بگوییم این آدم نفوذی است که خودش نمی داند؟! اصلا امکان ندارد. به نظرم مصداق حرف حضرت آقا به سران فتنه و بزرگان فتنه باز نمی گردد و فقط به آنهایی که گول اینها را خوردن باز می گردد. خواستم نظر شما را هم بدانم. ممنون. بنده که در این چند وقت چه در سخنان خود چه خصوصی چه عمومی به مردم فهماندم که: حواستان باشد از کسی که حمایت شده ی دشمن باشد هیچ خیری در نمی آید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور حضرت آقا نفوذ فرهنگی است که فرهنگ سکولار را حتی ناخودآگاه مورد اهمیت قرار می‌دهد دشمن برای نفوذ کاری می‌کند که دیگر انسان‌ها جویای حقیقت نباشند تا جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی که در مقابل فرهنگ تجدد، تأکید بر حقیقت است، برای انسان‌ها بی‌معنا شود. دشمن در امر استحاله انقلاب، کاری می‌کند تا آن‌چه را ملت ما بر اساس آن انقلاب کرده‌اند از درون پوک کند. برای رسیدن به این هدف، سعی دارد حقیقت را نسبی نشان دهد تا عملاً انسان به جای خدا بنشیند و اهداف نفس امّاره‌ی انسان‌ها اصالت پیدا کند. در این حال جایگاه انقلاب اسلامی برای چنین انسانی معنا ندارد تا ولایت فقیه که رکن رکین نظام است معنا داشته باشد. آن‌چه می‌ماند ولایت علوم تجربی و تکنولوژی است. این نوع نگاه، نگاه کسانی است که خودی نیستند و خداوند در مورد آن‌ها توصیه می‌کند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ.....‏» اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آن‌ها از هرگونه شرّ و فسادى در باره‌ی شما، كوتاهى نمى ‏كنند؛ آن‌ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد، نشانه‌ی دشمنى‌هاى‌شان ‏از كلام آن‌ها آشكار است؛ و آنچه در دل‌هايشان پنهان مى ‏دارند، از آن مهم‌تر است. (آل عمران/118). موفق باشید  

15046
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد با توجه به این که در مصاحبه تان شعار مرگ بر آمریکا را نوشته بودید و چند وقتی است ذهن بنده را مشغول ساخته و سخنان دیگران را هم می شنوم مبنی بر اینکه چرا با وجود ارتباط با آمریکا ما مرگ بر آمریکا می گوییم از شما خواهش می کنم نظرتان را راجع به این شعار برای بنده ارسال فرمایید البته بنده به این افراد متذکر شدم آمریکا شخصی نیست بلکه یک فرهنگ است که مقابل فرهنگ دینی است و ما این فرهنگ را محکوم می کنیم البته این به عقل ناقص بنده خطور کرده است. با تشکر اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش مقام معظم رهبری؛ «ما نمی‌خواهیم برای خودمان دردسر بیخودی درست کنیم، بعضی‌ها نگویند شما مدام آمریکا را وادار می‌کنید و تحریک می‌کنید، نه! آمریکا تحریک نمی‌خواهد، آمریکا دشمن است». با توجه به این سخنان است که باید تلاش کنیم دشمن، گم نشود وگرنه غافل‌گیرانه ضربه‌ای می‌خوریم که به‌راحتی به تعادل اولیه‌ی خود برنمی‌گردیم. مذاکره تنها برای آن بود که بهانه را از دست دشمن در رابطه با تسلیحات هسته‌ای بگیریم، وگرنه فرهنگ مقابله با استکبار برای ما همیشه باید پا برجا باشد. موفق باشید

15041
متن پرسش
سلام: علامه مصباح رو تو بی بی سی چند روز پیش گفتن: رای ندید. میگم استاد. یعنی انقد. علامه مصباح به ضرر اینا بوده؟ مگه چیکار کرده استاد؟ اینکه میگن شهید مطهری زمان بخاطر همینه نه؟ ما که زیاد از بحثای تخصصی سر در نمیاریم. فقط علما رو دوست داریم خیلی.. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین کار را می‌کنید که علمای انقلابی را که متخلق به اخلاق و تقوا هستند، دوست می‌دارید و به اندکْ بهانه‌ای آن‌ها را نفی نمی‌نمایید. حالا معلوم می‌شود ریشه‌ی آن‌همه تخریبِ سال‌های گذشته که نسبت به چنین علمایی می‌شد، زیرِ سرِ دشمن بود. آیت اللّه مصباح با سخنرانی‌هایی که در زمان دولت اصلاحات در نماز جمعه‌ی تهران انجام دادند، دشمن را از نقشه‌هایش ناکام گذاشتند و حال او از سر عصبانیت چنین سخنانی را می‌گوید. به گفته‌ی جناب آقای دکتر سعید جلیلی: «حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند که در مواقع حساس عماروار کنار رهبری می‌ایستند». موفق باشید

15039
متن پرسش
با سلام: حاج آقا تو را به خدا دیگه شما این بحث صالح و اصلح و فاسد و افسد را مطرح نکنید! آخه چرا ما باید از ترس مار غاشیه پناه ببریم به آب گندیده. ما حزب اللهی ها آخه چرا اینقدر بیچاره ایم که یک عمر از ترس دشمن و انگلیس و آمریکا باید بریم پشت کسانی بایستیم که در عمل فرسنگ ها با انقلاب فاصله دارند، آن هم به اسم تکلیف شرعی تکلیف شرعی. آخه آقایون طبق کدوم زد و بند سیاسی نشستند این لیست سی نفره کذایی تهران را درآورند و حالا به اسم تکلیف شرعی از ما رای هم می خواهند. آقایون واقعا نمی فهمند که فقط جماعت مذهبی هستند که به اینها آن هم از سر تکلیف بهشون رای می دهند، آن موقع حتی حاضر نیستند حداقل های مورد انتظار ما را هم در لیستشون تامین کنند. ولی من بیچاره از ترس دشمن و تفرقه ... باید برم بهشون رای بدم. یه روز باید از ترس خاتمی بدو بدو بریم به ناطق نوری رای بدیم حالا ناطق و خاتمی رفیق گرمابه و گلستان هم هستند. یه روز باید از ترس یکی دیگه به لاریجانی رای بدیم حالا طرف تو لیست اصلاح طلب هاست و قس علی هذا. من که عمرا به این لیست رای نمی دهم و به نظرم هم اصولگرایان در این انتخابات حداقل در تهران شکست سختی می خورند و این شکست هم نه تقصیر امثال ما که مستقیما بر گردن خودشون است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که عقلِ تاریخی باید کنار وظیفه‌ی شرعی قرار گیرد تا انسان در تاریخِ خود وسعت یابد و شکوفا شود. جناب آقای دکتر حداد با هزاران محذوری که داشته‌اند به این نتیجه رسیده‌اند. نمی‌توان محذورات ایشان را در نظر نگرفت و به‌راحتی از آن عبور کرد! موفق باشید

15032
متن پرسش
سلام استاد: ۱. جوّی در بین برخی طلاب حاکم شده است که دوست دارند به سوریه و عراق بروند و بجنگند. حال با توجه به این که اصل وظیفه است نه جوّ حاکم و یا احساسات... از شما درخواست می کنم که منت نهید توضیحی به حد توانتان در این باره بفرمایید. ۲. آیا این جمله صحیح است: «وظیفه طلبه در انقلاب و شرایط حال حاضر این است که با مجهز شدن به علوم دقیق مانند فلسفه و تجهیز تقوا به امور اعتقادی و دینی مردم بپردازد. نه این که به سوریه برود و بجنگد. به طور کامل نفی این قضیه نمی کنیم ولی تا زمانی که جهاد از سوی امام خامنه ای به طور واجب اعلام نشده است ما وظیفه مان درس خواندن و بخصوص خوب درس خواندن است. و این قضیه نفی این نمی کند که برخی نباید بروند. خیر... روی صحبت با طلاب است که باید طبق وظیفه عمل کنند.». التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین سخن شما درست باشد، به‌خصوص که مسئولان سپاه هم از حضور غیر مستشاری ایرانیان که بیشتر مربوط به اعضاء سپاه و سرداران می‌باشد، استقبال نمی‌کنند. موفق باشید

15020
متن پرسش
با عرض سلام: اگر کسی پس از بررسی نتواند حقانیت شریعت امروزی را درک کند لذا به احکام اسلام عمل نکند، اما حقانیت امام و انقلاب و رهبری برای او روشن ترین و بدیهی ترین امر باشد لذا پای امام و رهبری بایستد، و در همین حالت بمیرد، مرگ او به چه کیفیت است؟ در برزخ و قیامت چه حالی دارد؟ و چگونه محشور می شود؟ ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این فرد ذهنیتی از شریعت دارد وگرنه حتماً پایِ دین هم می‌ایستاد. مشکل از ما است که دینی را به این افراد نشان داده‌ایم که جوابگویِ عقل و فطرتشان‌ نیست. موفق باشید

15018
متن پرسش
با سلام: یک سوال از خدمتتان داشتم لطفا راهنمایی فرمایید. امروزه با افرادی برخورد داریم چه از نزدیکان و چه از دوران، که در زندگیشان کار می کنند و نماز هم گاهی اوقات می خوانند و تمام و دیگر هیچ.... وقتی کنار آنها هستی جز غیبت، دروغ، تهمت، فحاشی، گله از خدا و روزگار، تقصیرات خود را گردن دیگران انداختن، بی احترامی به دیگران، چشم چرانی، بی اعتنایی کامل به حقوق دیگران و..... چیز دیگری نمی بینی و با صحبت با آنان برای تغییر در رفتارشان، رفتارشان را متناسب و در خور جامعه امروز می دانند، رفتار غیر این را اصلا قبول ندارند و.... یعنی باور کنید انواع مکتب های الحادی غرب و.... را به راحتی می توان در برخی رفتارها دید. از شما خواهش می کنم بفرمایید که جایگاه این افراد چگونه است؟ فقط نماز هر از چند گاهی و کار چقدر ما را به مقصدمان می رساند؟ هر چند می دانم نماز بالاخره دستگیری و کمک می کند، ایا به نظر شما نماز خواندن بی اعتقاد به ربوبیت خدا و شیعه بودن و نه شناختی، حتی اصول اصلی امامان چه جایگاهی دارد؟ خواهشا راهنمایی فرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بنده‌های خدا گرفتار لیل و ونهارِ زمانه‌اند. باید با آن‌ها مدارا کرد تا إن‌شاءاللّه در بستر انقلاب اسلامی، جهتِ یمینی آن‌ها بر جنبه‌ی مشئمه‌ی آن‌ها غالب شود. موفق باشید

15010
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه چند سال پیش مباحث انسان شناسی شما را مطالعه عمیق می نمودم و مبانی علمی بنده ترفیع یافته بود و سخن وری و ابراز علمی بنده زیاد گرفته بود حال پس از گذشت یک دوره دوری از مطالعه بنده به شدت افت نموده و توانایی سخن وری و ابراز علمی را نیز ندارم از طرفی دوباره به مباحث معرفت نفسی رجوع نمودم ولی تاثیری ندارد و در بنده توانایی علمی به شدت ضعیف شده از شما می خواهم بنده را راهنمایی بفرمایید ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی شود افق دیدتان را بر روی دو کتاب اخیر یعنی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» متمرکز کنید تا احساس حضور تاریخی در این دوران به شما برگردد. موفق باشید

15007
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه انتخاب اصلح واجب است اما گاهی اصلح رای نداشته و اگر به صالح مقبول رای ندهیم ممکن است کسی رای بیاورد که صلاحیت کمتری دارد با این توضیح بین اصلح و صالح مقبول باید به کدامیک شرعا رای داد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی مهمی است. جناب آقای دکتر حداد عادل با توجه به همین نکته موضوع «صالح مقبول» را مطرح کردند، زیرا این یک نحوه عقلانیت است و به یک معنا، دفعِ افسد به فاسد می‌باشد. موفق باشید

14977
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالي: در چند جا ديدم شما از مرحوم ايت الله مشكيني خيلي تعريف مي كنيد و با تعابير بلند از ايشان ياد مي نماييد آيا دليل خاصي دارد چون تا جايي كه بنده اطلاع دارم جايي مطلب خاصي از ايشان بيان نشده مثل بزرگاني مانند آيت الله بهاالديني يا آيت الله بهجت عليهما الرحمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، راهِ رجوع به خدا مطابق این تاریخ گشوده شد، راهی که ذیل شخصیت الهی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از یک‌طرف نظر به حقیقت دین و سیره‌ی اولیاء معصوم می‌افتد – به شکل حقیقی آن و نه اعتباری – و از طرف دیگر مقابله با شیطانی مجسم یعنی استکبار جهانی. و حضرت آیت اللّه مشکینی آن ولیّ الهی، به‌خوبی آن راه را شناخت و طی کرد و راه‌های هفتگانه‌ی آسمان‌های غیب در مقابلش گشوده شد. عرفانی که باید در این تاریخ دنبال فرمایید، در متن این تاریخ ظهور کرده است و باید با عارفانِ این تاریخ راه را ادامه داد. به گفته‌ی حضرت امام: «پيروزى معنوى و مادى مرهون اسلامى بودن انقلاب و مردمى بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحى عظيمى است كه خداوند در اين ملت، معجزه‏ آسا ايجاد فرمود، از آن جمله اين جوانان بسيار عزيز در سطح كشورند كه ناگهان با يك جهش برق‏ آساى معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى كه براى آنان با دست پليد استكبار جهانى كه از آستين امثال رضا خان و محمد رضا خان و ديگر سرسپردگان غرب يا شرق تهيه ديده بودند، نجات يافته و يك شبه ره‏ صد ساله‏ را پيمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پيشه در ساليان دراز آرزوى آن را مى‏ كردند، اينان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاء اللَّه را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با كردار در جبهه‏ هاى دفاع از اسلام عزيز به ثبت رساندند و اين تحول عظيم معنوى با اين سرعت بى‏ سابقه را جز به عنايت پروردگار مهربان و عاشق‏ پرور نتوان توجيه كرد». آری! در متن انقلاب اسلامی کسانی شکوفا شده‌اند که عارفان بزرگ در مسیر فنایِ ذات، سال‌ها به دنبال آن بودند ولی اینان اولین مسئله‌ای که با خود حلّ کرده‌اند از یک طرف، ندیدنِ ابزارهای جهان استکباری بود و از طرف دیگر، زیرِ پاگذاشتن بدن خود در هر شکنجه‌ای که به آن‌ها می‌شد. بدین لحاظ است که معتقدم جناب حاجیه‌خانم مرضیه دباغ راه‌های صدساله را یک‌شبه طی کرده است و در عرفانِ گشوده‌شده توسط امام خمینی، حجاب‌های بین او و آسمان‌های هفتگانه مرتفع شده است. باید در نگاه به عرفان و عرفا در این تاریخ بازخوانی کنیم. موفق باشید

14960
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد بزرگوار: مطلبی که می خواهم با شما در میان بگذارم در واقع یک پیشنهاد برآمده از نقد عملکرد گروه مخلص لب المیزان و از عملکرد حضرتعالی به عنوان راهبر گروه، در این چند سال اخیر است که البته روی گشاده شما دلمایه جسارت ابراز آن است. مایه امتنان است که بنده را به عنوان کوچکترین عضو همکار گروه لب المیزان بخاطر آورید که ما بین سالهای 88 تا 90 افتخار نمونه خوانی برخی از کتابهای شما را قبل از تایید نهایی حضرتعالی داشتم و تحت نظر استادم جناب آقا مرتضی توکلی عزیز خدمتی ناچیز داشتم. آن ایام در ناحیه آماده سازی و نشر وزین مطالب ایفاد شده شما در سالهای گذشته شور و شوقی هم در گروه و افراد متصل به آن و هم در مخاطبان منتظر کتاب احساس می شد که به نظرم یکی از معدات آن شور و اشتیاق، اهتمام خود شما به این امر بود اما به نظر می رسد در این چند سال اخیر آن اهتمام که موتور اصلی حرکت مخلصانه دوستان بود، از تکاپو افتاده و امیدوارم این تحلیل مطابق با واقع نباشد که به نوعی روزمرگی در رسیدگی به پرسش و پاسخهای معمول و مکرر رسیده ایم که وقت ارزشمند شما را بیش از اندازه گرفته و در مقایسه با پدیده مبارک و موثر «کتاب» از تاثیر کمتری برخوردار است و مخاطبان اندیشه های بلندی که شما مروج آن هستید، از فوائد مترتب بر کتاب که منجر به خلوت و تفکر ریشه ای و نفوذ فکری و فرهنگی همه جانبه و راسخ در دلهایشان هست، محروم می مانند و آفت دیگر اینکه با عادت کردن به رفع نیازهای موردی و مقطعی با پرسش و پاسخ، آن حوصله مطالعه همه جانبه موضوعات لابلای کتاب ها و استماع نوارها یا شرکت در جلسات را از دست می دهند و به آن نتیجه مطلوب در فعالیت فرهنگی عرضه شده بارنمی یابند. البته منکر اقتضا و ضرورت حداقلی شیوه پرسش و پاسخ در سابت و برخی فوائد آن نیستم اما این اندازه را هم زیاده ارزیابی می کنم. بنابراین ضمن عذرخواهی از تاکید بر کاستی هایی که به نظر قاصر رسیده، پیشنهاد می کنم از بار زمان بر اموراتی چون رسیدگی به پرسش و پاسخها بکاهید و بر اهتمام به تدوین کتاب بیفزایید. بنده هم به عنوان کوچکترین خادم در کنار دوستان بزرگوار گروه، آماده همکاری هستم. وفقکم الله فی طریق السداد گوشه چشم بــگردان و مـــــــــــقدر گردان ما که هـــــــــستیم در این دایره ی سرگردان؟! دور گـــــــردید و به ما جرات مستی نرسید چه بگـــــــوییم به این ساقی ساغر گردان این دعاییست که رندی به من آموخته است بار مــــــــــــا را نه بیفزا ! نه سبکتر گردان! غنچه ای را که به پژمرده شدن محکومست تا شــــــــــــکوفا نشده بشکن و پرپر گردان من کــجا بیشتر از حق خودم خواسته ام؟ مرگ حـــــــــق است به من حق مرا برگردان! یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که چه دلسوزانه متذکر نکات اساسی شده‌اید! آری! آن‌چه از طریق کتاب می‌توان ظهور داد، هرگز از طریق سؤال و جواب نمی‌توان ارائه کرد و همین‌طور که به درستی فرموده‌اید این عادت خطرناکی است که افراد بخواهند با پرسش و پاسخ‌ها جواب نیاز عمیق معرفتی خود را بدهند. ولی فراموش نشود که ما در مقطعی قرار داریم که باید فرهنگ‌سازی کنیم و از طریق جواب‌دادن به سؤال‌ها، افقی که افراد در پیش رو دارند را متذکر شویم. از طرفی در آخرین کتابی که تحت عنوان «امام خميني«رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» در قسمت آخر کتاب تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظيفه‌ای که در پيش رو داريم» عرایضی برای تفکر درازمدت، خدمت عزیزان شده است با این فکر که إن‌شاءاللّه عزیزانِ طالبِ مسائل عمیق معرفتی بتوانند مدتی تغذیه شوند. و کتابی نیز در تبیین همان مطالب در دست تهیه هست که إن‌شاءاللّه عرضه خواهد شد. این جدای از مباحث قرآنی و شرح نگاه عرفانیِ حضرت امام خمینی است که نیاز امروز جامعه‌ی ما است. موفق باشید        

14943
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد لیستی رأی دادن چیست؟ آیا وقتی برخی را فاقد صلاحیت می دانیم می توانیم به صرف جلوگیری از ورود احتمالی رقیب خطرناک به لیست اصولگراها رای دهیم؟ بعضی ها می گویند جمله ی رهبری که چند روز پیش گفتند که مواردی که نمی شناسم به لیست اعتماد می کنم کنایه ای بود برای اینکه مذهبی ها به لیست اصولگراها رای دهند؟ می گویند چرا رهبری در این مقطع این کلام را گفتند. پس لابد منظوری داشتند. خلاصه شما اگر در تهران می بودید و برخی افراد را فاقد صلاحیت می دانستید باز هم به لیست رای می دادید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صحبت مقام معظم رهبری بر نمی‌آید اگر واقعاً برای شما مشخص شده که فردی در لیست اصول‌گرایان فاقد صلاحیت است، به او رأی دهید. فرمودند وقتی بعضی را نمی‌شناسم، به صاحبان لیست که مورد اعتمادند، اعتماد می‌کنم. و در مورد تهران به‌خصوص با اعتمادی که به جناب آقای دکتر حداد عادل هست، و با توجه به محذوراتی که آن عزیران دارند، نباید به راحتی از آن لیست عبور کرد. موفق باشید

14931
متن پرسش
سلام استاد بزرگ: این غمنامه‌ای است که نمی‌دانم چقدر حدیث نفس است و چقدر ریشه در حقیقت دارد لذا بر شما عرضه می‌کنم و نظر حضرتعالی را می‌خواهم. ببخشید که طولانی است، حجم آن را به نصف رساندم. درکی که از کلیت فضای اطراف خود دارم این است که آدم ها به لحاظ سطح فرهنگ و حداقل‌های زندگی اجتماعی، بعضا در سطح خیلی پایینی هستند. گاهی بی‌دلیل و گاهی نیز با دلایلی همچون خودبینی، حسادت، کینه یا ... دیگران را با زبانشان یا از طرق دیگر مورد آزار قرار می دهند یا ایجاد مزاحمت یا دخالت یا ..... می‌کنند. و همچون مار گزنده ای که از آنها می گریزی ولی اگر دستشان بهت برسد از نیششان در امان نیستی. اینکه مزاحمت ها و آزارهای خلق، همه در هستی جایگاه دارد و برای پاک شدن ما از رذایل و ظهور حلم است و همانطور که معصوم می فرمایند «ما رضای حق را در جفای خلق قرار دادیم»، یک موضوع است که از بحث حقیر خارج است. ولی اینکه چه می شود که آدم‌ها اینگونه می شوند و حتی گاهی بدون هیچ دلیلی خلق آزاری می کنند، موضوع دیگری است که برایم محل سوال و تأمل است. (تکمله: منظورم افرادی هستند که چنین رویه ای دارند وگرنه هیچ کس معصوم نیست). و اینکه چه اتفاقی می افتد که گاهی شخصیت خود را با خلق آزاری زیر سوال می برند و چه شده که از چنین درکی بازماندند که اگر رذیله ای دارند حداقل آن را بروز ندهد و در ظاهر آداب معاشرت و انسانیت را برای خاطر خودشان حداقل، حفظ کنند؟؟ اینکه پیامبر فرمودند مؤمن کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند، شاید بیشتر چنین تحلیلی بهم می‌داد که افراد مؤمن اینچنین نیستند (یعنی حرمت دیگران را حفظ می کنند) ولی مدتی است که مشاهدات تجربی ام غیر از این را می گوید. و ظاهرا بیشتر به فرهنگ تربیتی و خانوادگی آدم ها برمی گردد تا به ایمانشان. متأسفانه بعضا افرادی با سطح معرفتی خیلی قوی حرف هایی می زنند و برخوردهایی می کنند که می مانی به درک و شعور خودت از احترام به دیگران و از دین، شک کنی یا به «نوع» معارفی که خروجی اش پس از ده ها سال احترام به دیگران و عدم خلق آزاری نیست؟ نظرتون چیه؟ و آیا برای رساندن کتب معرفتی به افرادی که به خاطر فرهنگ و شخصیتشان خلق آزاری می کنند هم باید دغدغه داشت؟ آن وقت خروجی و ثمره ی این معارف دینی اجمالا غیر از حالات خوش معنوی برایشان چیست؟ وقتی به تجربه می بینیم چیزی به ایمان افراد به آن معنایی که معصوم فرمودند اضافه نمی شود و دیگران را از دست و زبان آنها ایمن نمی کند؟ یا باید به فکر چگونگی تغییر این رویه (رویه ی خلق آزاری) بود؟ (منظورم این نیست که در دل معارف چنین خاصیتی نیست و حرفم ناظر به خروجی عملی معارف است) اینها در حد سوال است و ابدا حرف نهایی برای این مسائل ندارم. آیا درکی که حقیر از انسانیت و ایمان دارم غلط است؟ نظر و تحلیل شما از این پدیده چیه؟ به نظرتان ضرورتی دارد به عنوان انسان مسلمان، الگوی احترام به دیگران و ادب در جهان باشیم با معنایی که شامل آنچه ذکر شد، باشد؟ از اساتیدی که در جلسات دانشگاه خیلی انسانی و حق مدارانه و بزرگوارانه تعامل می‌کردند نهایت تشکر را دارم، و با نظر به نگاهی که آن بزرگواران به ما آموختند، این غمنامه را به پایان می‌رسانم و منتظر نظرات راهگشای شما می‌مانم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنابعالی به نکته‌ی بسیار مهمی اشاره کرده‌اید و این مشکلی است که بیش از آن‌که فردی باشد، ریشه‌ی تاریخی دارد و بدین لحاظ چون معارف الهی در جایِ خود قرار نمی‌گیرند، تأثیر لازم را نیز نخواهند داشت. زیرا «تفکر» در جامعه حاکم نیست و عموماً افراد در فضای خصومت‌های ژورنالیستی به‌سر می‌برند. به همین جهت از سال‌ها قبل بنده به این نتیجه رسیدم که اگر «تفکر» به جامعه برنگردد و انسانیت انسان‌ها مدّ نظر قرار نگیرد، ما از دیانت خود بهره‌ی کافی نمی‌بریم، به همان معنایی که قرآن در ابتدایِ سوره‌ی بقره می فرماید: «این کتاب برای متقین، کتاب هدایت است». یعنی آن‌هایی که بنا دارند از کدورت‌ها و تنگ‌نظری‌ها آزاد شوند. کانون‌های دینی ما به‌جای آن‌که انسانیتِ دیگر انسان‌ها را درک کنند؛ غیرِ خود را با نگاه غیرِ حق می‌بینند و این تا آن‌جایی ریشه دارد که ما در تاریخ گذشته، اهل سنت را غیرِ خود می‌دانستیم و همین روحیه، از آن به بعد به نحوه دیگری وارد جامعه‌ی خودی یعنی شیعه شد، و هنوز با این‌که بنا است در بلوغِ آزادشدن از غیرِ خودی‌دیدنِ اهل تسنن رسیده باشیم، روحیه‌ی تحقیر دیگران در ما باقی مانده است. می‌فرمایید: «آیا درکی که از ایمان و انسانیت دارید، غلط است یا صحیح؟» کاملاً صحیح است. متأسفانه ما عادت کرده‌ایم رقیب‌سازی کنیم و لذا در تذکرات اخلاقی هم به‌جای آن‌که خود را متهم کنیم، رقیبِ ذهنی خود را متهم می‌کنیم که چرا رعایت اخلاقیات را نمی‌کند! و این‌جا است که حتی درس اخلاق، نتیجه‌ی ضدِ خود را می‌دهد. در کتاب «امام خمینی«رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» صفحه 351  عرض شده است: «ما هنوز گمان می‌کنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به وقوع پیوسته که می‌توانیم در جزیره‌ای به نام ایران با آن به سر ببریم و به همین جهت نیازی نمی‌بینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریان‌ها باز تعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعه‌ی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم. و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم زیرا نه خود را مجهز به سعه صدری کرده‌ایم که در آینده سخت به آن نیازمندیم و نه تلاش می‌کنیم جامعه را از دو قطبی بودن بین جناح‌هایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم؛ همچنان اسیر جناح‌بندی‌های گذشته هستیم، زیرا معنای حضور در آینده‌ای را که در میان سایر ملت‌ها برای ما رقم خورده است متوجه نمی‌باشیم.» تا وسعت خود را و افراد جامعه را در این تاریخ وارد نکنیم، هنوز در تنگیِ فردانیت خود با افراد برخورد می‌کنیم. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنیم حیطه‌ی انسان‌ها تغییر کند. وقتی افراد خود را به وسعت حضور در تمدن اسلامی احساس کردند، معنای خود را آن‌چنان تغییر می‌دهند که دیگر نه‌تنها به کسی بدی نخواهند کرد، از بدیِ دیگران نیز خواهند گذشت. موفق باشید   

 

14903
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام: با نسلي که کمّيت‌گرا است و اصالت را به دنيا و ثروت‌هاي دنيايي مي‌دهد با چه زباني صحبت کنيم؟ با مردمي که از جهتي تا آخر با انقلاب هستند و این در تظاهرات 22 بهمن ملاحظه شد، ولي از زاويه‌هايي ديگر مقام معظم رهبري را درست درک نمي‌کنند، چگونه سخن بگوييم. هنوز ما بر روي قصه اقتصاد مقاومتي بحث نکرده‌ايم، روي فرهنگ هنوز بحث نکرده‌ايم. ما چطور مي‌توانيم در بحثِ سلوک ذيل شخصيت امام و با نگاه به حضرت امام به عنوان مبادي تفکرِ اين عصر با آن‌ها صحبت کنيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبانِ عبوردادنِ نسلي را که کمّيت‌گراست ما در دفاع مقدس آموختيم، ما در دفاع مقدس متوجه شديم استعدادي داريم که مکر ليل و نهار دنياي مدرن نمي‌گذارد آن را ببينيم. ولي چون شرايطِ بروز آن استعداد در دفاع مقدس پيش آمد، آن را ديديم و استفاده کرديم و با نگاه به آينه‌ي دفاع مقدس بنده به راحتي مي‌توانم بگويم ما در تاريخي قرار داريم که بالاتر از منافع مادي با مردم مي‌توان سخن گفت و جواب مناسب شنيد. مردمي که حاضرند با نگاه به حضرت امام«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» و اشاراتي که آن مرد بزرگ داشت، جانشان را بدهند معلوم است که آماده‌ي شنيدن چيزهايي هستند که ماوراء منافع مادي آن‌ها است. ما با اين انقلاب اين را تجربه کرده‌ايم و به خوبي هم جواب داد. فراموش نفرمائيد که مردم در حال حاضر در گرفتاري دوره‌ي فَتْرت هستند، يعني نه از عهد گذشته‌ي خود که آلوده به غرب‌زدگي است درست بُريده‌اند، و نه بر عهد خود با خداوند که حضرت امام متذکر آن‌ عهد است درست وارد شده‌اند. انسان‌ها يک وجه ميمني دارند و يک وجه مَشْئَمي، که بشر غرب‌زده در تقلاّي غلبه‌دادن وجه مَشْئَمه‌ي خود است. خوبي اين دوره آن است که وجه يميني بشرِ امروز هم قابل ديدن شده و مي‌توانيد آن وَجه را مورد خطاب قرار بدهيد. با نظر به حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» مي‌توانيم متذکر وَجه يميني انسان‌ها باشيم و از اين طريق معناي زندگي در فضاي اقتصاد مقاوتي را به او متذکر شويم و جواب بگيريم. بنده به شما عرض کنم چه بخواهيد و چه نخواهيد بحمدالله در اين تحريم‌ها کارد به استخوان‌تان مي‌رسد و در متن اين تحريم‌ها يک نحوه حياتي که دوست و دشمن پيش‌بيني نمي‌کردند ظهور مي‌کند، همان نوع حياتي که در رابطه با مقابله با دشمن در دفاع مقدس ظهور کرد و امثال دکتر چمران‌ها از همان ابتدا فهميدند که اين انقلاب استعداد آن را دارد که در مقابله با دشمن به آنچنان حياتي برسد که شما در دفاع مقدس ملاحظه کرديد و لذا نه‌تنها عقب ننشستند بلکه با اميدواري تمام جهت تولّدِ حياتي که با دفاع مقدس ظهور کرد کار را جلو بردند. بني صدر هرگز فکر نمي‌کرد اين انقلاب چنين استعدادهايي را دارد.

در کتاب سلوک سعي شده متذکر استعدادهايي شويم که با ظهور امام خميني«رضوان‌الله‌‌تعالي‌عليه» در اين تاريخ نهفته است و در همين رابطه است که ملاحظه مي‌کنيد هر اندازه دنيا با تحريم‌هاي اقتصادي مي‌خواهد کمّيت‌ها را براي ما برجسته کند شما گوشتان بدهکار آن‌ها نيست. زيرا مردم ما چيز ديگري را مي‌بينند که دشمن از ديدن آن‌ ناتوان است. مردم ما با حضورشان در اين تاريخ متوجه افقي هستند که ديگر کمّيت‌گرائي در آن جايي ندارد و کمّيت مغلوب معنويت مي‌شود. مجله‌ي «سوره‌ي انديشه» در شماره‌ي 78 و 79 بحث «کار» و جايگاه آن را در فرهنگ‌هاي مختلف به ميان آورده که آيا کار، عملي است که سود و ثروت به ما مي‌دهد يا زندگي و هويت؟ مجله را با جمله‌ي شهيد آويني شروع کرده که مي‌گويد: «وقتي پول تنها انگيزه‌اي باشد که انسان را به «کار» وا مي‌دارد، ديگر کار معناي حقيقي خويش را از دست مي‌دهد و به شرِّ واجبي تبديل مي‌شود که بايد بيش‌تر و سريع‌تر از آن خلاصي يافت». يعني يکي از چيزهايي که شما اتفاقاً بايد از آن عبور کنيد کاري است که عين به‌دست‌آوردن ثروت است. بنا نيست کار تنها براي به‌دست‌آوردن ثروت باشد. کار در سنت بشر به خودي خود فرهنگ و ادب و سلوک خاصي دارد که مدرنيته آن را به حاشيه برده و ملاحظه مي‌کنيد که با انقلاب اسلامي دارد آن ادب و فرهنگ به تاريخ ما برمي‌گردد. نمونه‌اش همين عزيزاني که در حال فعاليت‌هاي فرهنگي در ذيل انقلاب هستند. اگر توانستيم اين را درست نشان دهيم ملاحظه خواهيد کرد چگونه اين ثروت و زندگي مطابق دنياي مدرن از چشم مردم ما مي‌افتد. از خود پرسيده‌ايد اين مردمي که اين‌گونه براي امام حسين (ع) کار مي‌کنند به دنبال ثروت‌اند يا به دنبال هويت؟ مدرنيته فضايي ايجاد کرده که به قول آقاي ميرشکاک: «همگان کار مي‌کنند تا نان بخورند و هزينه‌هاي زندگي مدرن را تأمين کنند و زندگي مدرن روز به روز نيازهاي تازه‌تري پديد مي‌آورد».[1] زيرا از کار خود به دنبال هويتي که روح‌شان را راضي کند نيستند. لذا کار آن‌ها بي‌کاري است مثل فوتباليست‌ها که ثروت هنگفتي از طريق فوتبال به‌دست مي‌آورند ولي کار آن‌ها عين بي‌کاري است و به همين جهت همه‌ي کارهايشان بي‌سرانجام است و انقلاب اسلامي متذکر اين اشکال است و بشر امروز آماده شنيدن و نيوشيدن چنين تذکري است که چگونه به هويتِ از دست‌رفته‌ي خود برگردد و ديگر يک شيئي نباشد که يا بايد مصرف کند و يا مصرف شود. انقلاب اسلامي از اين طريق راه عبور از غلبه‌‌ي کمّيت است و روحانيت اصيل در انقلاب اسلامي جرياني است که کارش برايش ثروت نمي‌آورد. شغلش برايش يک کار است بدون اين که هويتش را در ثروتمندي جستجو کند. شما اگر متذکر همين امر بشويد که «کارِ افراد در فضاي فرهنگ مدرنيته براي توليد نيست بلکه براي مصرف است و وقتي کار براي مصرف شد و انسان‌ها خواستند هويت خود را از طريق مصرف کسب کنند کار و زندگي از هم جدا مي‌شود و زندگي، ديگر کار نيست بلکه مصرف است و کار در خدمت مصرف قرار مي‌گيرد و نه براي زندگي و نه براي هويت بخشيدن به خود.» به‌راحتي مي‌توان مردم را متوجه اشکالات کمّيت‌گرايي کرد و دلاّلي و واسطه‌گري را از چشم مردم انداخت و اين تولد جديدي خواهد شد در راستاي بازگشت به هويت از دست‌رفته که در آن که شرف بر ثروت مقدم مي‌‌شود و مردم ريشه‌ي خود را در کار و اقتصاد مقاومتي جستجو مي‌کنند و مي‌فهمند اصولاً کار، از بنيادي‌ترين منابعي است که هرکس براي تغذيه روح خود به آن نياز دارد و شما اين سؤال را به عنوان يک آسيب اجتماعي مطرح مي‌کنيد که چرا پول‌درآوردن از خودِ کار مهم‌تر شده است؟

موفق باشید

 


[1] - مجله سوره انديشه شماره 80-81

14893
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و مهربان، فامیلم در اوپا می پرسد که چرا کشورهای اروپایی و غربی از نظر صنعتی و اقتصادی پیشرفت زیادی نسبت به کشورهای اسلامی از جمله ایران داشته اند؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح تجاوزگرِ غربی در فرصتی که در تاریخ به‌دست آورد، برعکسِ ملل دیگر دنیا، اراده‌ی تجاوز به جهان را دنبال کرد و امروز از یک طرف، از سرمایه‌هایی که چپاول کرده است، بهره‌مند است و از طرف دیگر تلاش می‌کند مانع به‌خودآمدنِ سایر ملت‌ها شود و به همین جهت مانع انقلاب اسلامی است. ولی این چیز پایداری نیست که یک ملت، منافع خود را در وابستگیِ سایر ملت‌ها به خود جستجو کند و همین امر موجب بروز انواع بحران‌ها در غرب شده‌ است. موفق باشید

14883
متن پرسش
سلام: می گویند 22 بهمن یوم الله است. این که در 22 بهمن 57 یوم الله خلق شده است را می توانم بفهمم ولی این که 22 بهمن سال های دیگر که اتفاقی رخ نداده فقط یادبود آن روز است، آیا یک 22 بهمن دیگری است؟ آیا اعتبار این روز به حضور مردم بستگی دارد یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فذکّر بایّام اللّه» یعنی نگذارید آن روزهایی که اراده‌ی خاص الهی در تاریخ وارد شده است فراموش شود. و از این طریق خود را در زیر سایه‌ی آن اراده‌ی خاص قرار دهید. حضور در ایّام اللّه 22 بهمن، علاوه بر آن‌که به یک معنا جهت قرارگرفتن در سایه‌ی اراده‌ی خاص الهی مربوط به 22 بهمن سال 57 بود؛ همین‌که از طریق این حضور، اعلان وفاداری خود را به نظام اسلامی اعلام می‌کنیم، مسلّم انواری و الطافی از طرف حضرت حق به حاضران در آن محل می‌رسد و همین امر موجب می‌شود که دشمنان نتوانند به کمک شیطان نقشه‌های خود را عملی سازد. موفق باشید

14882
متن پرسش
سلام استاد: تحلیل شما از این که شورای نگهبان هدف گرفته شده است چیست؟ به نظر شما رهبری را هدف گرفته اند؟ ♦️محسن رضایی در مراسم راهپیمایی 22 بهمن اراک: دشمنان می‌خواهند بساط شورای نگهبان در کشور جمع شود تا بتوانند آدم‌های خود را وارد مجلس کنند و اگر بحثی از مشارکت مردمی می‌کنند به دنبال مشارکتی در راستای منافع خود و جداساختن مردم و سیاست از دین و دینداری هستند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. همیشه شورای نگهبان سدّ محکمی در مقابل کسانی بوده است که بنا داشته‌اند در نظام اجرایی و قانون‌گذاریِ کشور نفوذ کنند و نظام را از درون، استحاله نمایند. موفق باشید

14870
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: 1. چرا شخصی مثل محمد نوری زاده که در گذشته ظاهرا حامی نظام و رهبری بوده در زمان حال متاسفانه ضد نظام و رهبری شده؟ 2. آیا این شخص همانند سروش از همان ابتدا نسبت به اصول انقلاب و اسلام شکاک بوده و حقیقتا اعتقاد نداشته و اگر هم از نظام و رهبری حمایت می کرده نوعی تظاهر و ریا بوده که اکنون این جهل و ریا باعث شده به این وادی گمراهی افتاده و خود خبر نداشته باشد؟ 3. علت اصلی و نفسانی این تغییر و سقوط چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ریشه‌ی این تغییرات را باید در نوع رفتاری که این افراد در زندگی خود دارند و بر آن اساس به انقلاب اسلامی رجوع کرده‌اند، پیدا کرد. انقلاب اسلامی بر محور ایمان و عمل صالح شکل گرفته و جلو می‌رود. لذا هرکس با هر انگیزه‌ی دیگری به انقلاب اسلامی رجوع کند بعد از مدتی امکان ادامه‌ی آن برایش نیست. موفق باشید   

14867
متن پرسش
سلام: نظرتان راجع به این سخنان جدید جناب دکتر داوری چیست؟ http://rezadavari.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=518:---------------1394-&catid=36:2012-04-12-12-14-01&Itemid=66 ۱. اساسا قرائت ایشان از فلسفه جدید که همان غرب است چرا هشدار گونه است؟ ۲. روش تقابل با فلسفه جدید در قرائت دکتر داوری از نظر شما چیست؟ آیا با تقویت فلسفه اسلامی می توان این کار را کرد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکتر داوری مثل همیشه به عنوان متفکری بزرگ که متعلق به این مرز و بوم است؛ هشدار می‌دهد و از کاستی‌ها و سستی‌ها می‌گوید. مگر بنا است با فلسفه‌ی جدید تقابل کرد؟ آری! فلسفه‌ی اسلامی ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ای دارد برای گشودن راهی که ما با انقلاب اسلامی شروع کردم ولی نه به آن معنا که نتوانیم با متفکرانی چون هایدگر و شیلینگ و هگل، هم‌دلی و هم‌زبانی نکنیم. موفق باشید

14862
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: چگونه باید متوجه شویم وظیفه مان در این برهه تاریخی چیست؟ برای یک خانم متاهل تشخیص این وظیفه راحت تر است اول همسرداری، دوم تربیت فرزند و بعد چیزهای دیگر،اما دختران مجرد چه؟ استاد می خواهم در تاریخ زمانم باشم، می خواهم در راستای جریان سازی تمدن نوین اسلامی گامی برداشته باشم اما نمی دانم چگونه و با انجام چه کاری؟ بنده 24 ساله مجرد هستم، لیسانس روانشناسی گرفتم اما خواندن آن درسها اذیتم می کرد احساس می کردم دارم بیهوده انرژیم را تلف می کنم، خودم را مشغول مباحث شما (جلسات و کتب شما) کرده ام، دانشجوی حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان دانشگاه اصفهان هستم، از جلسات اساتیدی همچون حاج آقا ...و ... استفاده می کنم، می خواستم به حوزه بروم که با مخالفت خانواده رو به رو بودم، ان شاء الله تا جایی که بشود اهل اتلاف وقت نیستم، زیاد از حد نمی خوابم، تلویزیون را خیلی محدود تماشا می کنم، با انجام همین کارها و مراقبت از نفس در تاریخ زمانه ام هستم؟ بنده بر خلاف جو اطرافم با انقلاب و رهبری شهدا انس دارم به لطف و هبه الهی (خصوصی) التماس دعای زیاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوه‌ی حضور در این تاریخ در ابتدا آن است که زمانه‌ی خود را درست درک کنیم و در فضایی که در آن افراط و تفریط نیست، آن‌چه به عنوان وظیفه پیش آمد، عمل نماییم. در متن انجام چنین وظیفه‌ای خداوند آن‌چه را مصلحت دید در مقابل ما می‌گشاید. عمده خوب‌عمل‌کردن به وظیفه است حتی اگر وظیفه‌ی امثال شما فعلاً، عمیق‌عمل‌کردن باشد. موفق باشید

14853
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما راجع به این خبر چیست؟ نفوذ ایران کجا و رژیم‌های پادشاهی عرب کجا؟ کشورهای عرب نمی‌توانند اشتباهات خود را گردن ایران بیندازند. به گزارش افکارخبر، روزنامه العرب چاپ لندن با درج این تحلیل نوشت: ایران توانسته وجود خود را به طور کامل به منطقه تحمیل کند. ایران طبق معمول با در پیش گرفتن سیاست، صبر و قدرت سمبلیک مذهبی در نهایت درصدد تحقق بخشیدن به دستاوردهای خویش است. ایران توانست یک عرب مانند محمدباقر صدر را جذب خود کند که علنا گفت «در (امام) خمینی ذوب شوید همچنان که وی در اسلام ذوب شده است.» اما اعراب یک شیعه عراقی را با پول خریداری کرده تا از عربستان ستایش کرده و به ایران دشنام دهد. هیچ‌کس نمی‌داند سود حاصل از این کار چیست. العرب می‌افزاید: صدام حسین هزاران تن از شعرا و نویسندگان مزدور را جمع می‌کرد تا به (امام)خمینی دشنام دهند. چه نتیجه‌ای به دست آمد؟ چرا ما بر تکرار اشتباه خود اصرار داریم؟ آیا بهتر نیست اندیشمندان شیعه عرب را جلب کنیم تا واقعیت‌ها را برای ما بازگو کنند؟ ایران بخش اندکی از سیاست را با اصول و اعتقادات بسیار درهم آمیخت در حالی که اعراب سیاست بسیاری را با بخش اندکی از اصول و اعتقادات درهم آمیختند. این روزنامه عرب زبان خاطر نشان می‌کند: تلاش عربستان برای ایجاد ائتلاف سنی بسیار عالی است اما عمان توافق هسته‌ای را به ایران تبریک گفت و وزیرخارجه عمان علنا گفت که کشورش درصدد ایجاد مشکلات با ایران نیست. کویت نیز دارای روابط قوی با تهران است. مصر نیز سرنوشت سوریه را نصب‌العین خود قرار داده و خواستار مشکل‌آفرینی با ایران نیست. دولت قطر نیز دارای سیاست شناخته شده است. ترکیه و ایران به عنوان دو قدرت تاریخی بزرگ منطقه با یکدیگر بر سر یک موضوع اساسی یعنی ایستادگی در برابر جاه‌طلبی کردها و پیشگیری از تشکیل یک کشور کرد توسط آنان با یکدیگر هم‌پیمان هستند. العرب همچنین نوشته است: باید اعتراف کنیم که روحانیون ما دارای جایگاه بسیار پایینی هستند. آنها با حقوق دولت زندگی خود را سپری می‌کنند و مانند ایران قداست و خمس و حوزه علمیه در اختیار ندارند. اعراب به شکل عجیبی ایران را مورد حمله قرار داده و می‌‌گویند انتخابات آنها سالم نیست در حالی که اعراب اصلا انتخابات ندارند. این روزنامه درباره کشورهای مرتجع می‌نویسد: ما وارد یک گردونه تاریک بی‌پایان شده‌ایم. نویسندگان عرب سالیان سال مردم عراق را بیم دادند که مرگ و خونریزی از مرزهای شرقی یعنی ایران به سمت شما خواهد آمد در حالی که ما هم‌اکنون شاهد آن هستیم که تانک‌های آمریکایی از سمت مرزهای غربی آمدند و محاصره و گرسنگی از سمت اعراب و داعش و القاعده از سمت غربی‌ها با مرگ و خونریزی به سمت عراق و عراقی‌ها رهسپار شدند. نویسنده خاطر نشان کرد: (امام) خمینی در یک آپارتمان ساده زندگی می‌کرد و بر روی زمین می‌نشست در حالی که مشهورترین رهبر شیعه طی هفت قرن گذشته به شمار می‌رفت و وقتی از دنیا رفت ایرانی‌ها برای او ضریح و زیارتگاه ساختند اما شاه و صدام در قصرهای آن‌چنانی زیستند اما در یک گور وحشتناک‌ جا گرفتند و در تنهایی جان دادند. پیام ماجرا این است که مجد شیعه زوال‌ناپذیر است و شیعیان همچنان در اندیشه احیای مرقدهای ائمه خود در قبرستان بقیع هستند و به اعتقادات خود متعهد و وفادار هستند و می‌گویند که مورد عنایت خداوند قرار دارند. سیدمحمدباقر صدر در تاریخ 1980/4/9 اعدام شد و در تاریخ 2003/4/9 بغداد سقوط کرد و حاکمیت اهل تسنن بر عراق پایان یافت. شیعیان می‌گویند این موضوع یک تصادف نیست بلکه حکمت الهی در آن نهفته است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر دلیل که این مقاله نوشته شده باشد، چه برای ترساندن آل سعود و هوشیاری بیشتر آن‌ها نسبت به خطر ایران، و چه اقرار به بعضی از حقایق. این سنت الهی است که ایران در این تاریخ با چنین مواضع توحیدی و حکیمانه‌اش در آینده حضوری فعّال خواهد داشت. موفق باشید 

14849
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون درباره ابراهیم حاتمی کیا چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده؛ ابراهیم حاتمی‌کیا را مظهر شعورِ تاریخیِ انقلاب اسلامی می‌دانم که می‌داند باید ما را از زیر سیطره‌ی فرهنگ مدرنیته در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی بیاورد؛ ولی بدون مقدس‌بازی‌های معمول و بدون احساسات ژورنالیستی و افراطی. موفق باشید 

14847
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: 1. ابتکار تکبیر گفتن شب 22 بهمن از که بود و چگونه شکل گرفت؟ 2. آیا می توان به نیت تقرب الی الله تعالی این کار را کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً با نیّت تقرب إلی اللّه این کار را می‌کنیم. این از همان الهامات الهی است که به قلب مردم افتاد. موفق باشید

نمایش چاپی