بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17635
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد: 1. منبع سخنی که از علامه طباطبایی رحمه الله علیه در باره علامه حسن زاده نقل می شود که فرمودند حسن زاده را کسی نشناخت غیر از امام زمان عج الله تعالی فرجه و خاک راهی که حسن زاده در پیش دارد توتیای چشم طباطبایی است کجاست و از چه کسی نقل شده است؟ 2. چرا حضرت علامه حسن زاده آملی با آن احاطه علمی و عرفانی به تفسیر قرآن نپرداخته اند و از خود یک دوره تفسیر کلام الله به یادگار نگذاشتند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جمله‌ی فوق را نشنیده‌ام ولی حضرت آیت اللّه حسن‌زاده با تلاش‌های پیگیرِ خود توانستند عرفان را به معنایی که در این تاریخ نیاز است؛ به جامعه بیاورند و در این راستا شاگردان ارزشمندی را تربیت کردند. موفق باشید

17613
متن پرسش
با سلام لطفا بیت زیر از شعر خبر دادن خروس از مرگ خواجه، دفتر سوم مثنوی را معنی بفرمایید. وین سلام باقیان بر بوی آن / من همی نوشم به دل خوش تر ز جان (بر بوی آن)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به قسمت‌های قبلی سخن باید متوجه‌ی این بیت بشوید که می‌گوید عموم سلام‌ها با طمعی همراه است مگر سلام خدا و سلام اولیاء الهی یعنی سلامِ باقیان که بویِ سلام خدا را می‌دهد. و از این جهت در ادامه می‌فرماید سلام اولیاء الهی را خوش‌تر از جانم می‌نوشم و از آن استقبال می‌کنم. البته بنا را بر این بگذارید که خودتان به کمک شرح‌های مثنوی، جواب این نوع سؤالاتتان را به‌دست آورید. موفق باشید

17610
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: حقیر از آن جهت که جنابعالی را برخوردار از یک نگرش و تفکر سیاسی انقلابی و در عین حال خردمدار و متین می دانم، دوست دارم ببینم نظر شما درباره نگاه و تحلیل بنده نسبت به دولت آقای روحانی صحیح است یا نه؟ فکر می کنم شخص آقای روحانی و بدنۀ دولت ایشان را از طرفی نمی توان برخوردار از یک نگرش عمیق و متعالی انقلابی از جنس آنچه که در تفکر دینی و سیاسی امام خمینی (ره) و رهبری و شهید بهشتی و شهید مطهری مشاهده می کنیم، دانست؛ و از سوی دیگر نمی توان این جریان سیاسی را ضد انقلاب، خائن و خارج از کشتی انقلاب و آمریکایی و اسرائیلی دانست، بر خلاف آنچه که برخی از افراد و سخنرانان برجستۀ اصولگرا – که بنده به خاطر عشق و دغدغۀ ایشان نسبت به رهبری و انقلاب اسلامی دوست شان دارم - تلاش می کنند این نوع نگاه را تصریحاً یا تلویحا به قشر مذهبی و جوانان ولایی و حزب اللهی القاء کنند. به نظرم نگاه معقول و به دور از احساسات و برخوردهای چکشی و یکجانبه نگر و حذفی، این است که این دولت را همان طور که مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) تصریح فرمودند انقلابی بدانیم – به این معنا که داخل مجموعه و خانوادۀ انقلاب هستند، با وجود تمام ضعف های مبنایی و تئوریک و حتی اجرایی ای که دارند – اما در عین حال، به جهت اهداف و دغدغه ها و مواضعی که دارند، انقلابی گری اینها را در پاییین ترین سطح و یا متوسط بدانیم و نه یک نوع تفکر انقلابی متعالی و عمیق و مترقّی، عین آنچه که امام (ره) و رهبری در نظر داشتند و دارند. استناد این نگاه و تحلیل بنده نیز، ریشه در سخنان خود حضرت آقا دارد که هر چند وقت یک بار، این دولت و تیم مذاکره کننده را تأیید می کنند و القابی همچون انقلابی بودن، شجاع بودن، با غیرت بودن، متدین بودن، مورد اطمینان بودن و غیره را دربارۀ ایشان به کار می برند، در عین نقدهای جدّی، فراوان، صریح و علنی ای که به برخی از مواضع آقای روحانی و آقای هاشمی دارند. به عبارت دیگر، این کمترین معتقدم برخلاف تفکر و مشی سیاسی جبهه پایداری که گمان می کنند تمام مواضع و برنامه های دولت با انگیزۀ تخریب انقلاب و ضدیت با امام (ره) و رهبری، و به نیت دوستی و سازش با آمریکا است، بیشترِ دیدگاه های آقای روحانی، چه در حوزه مسائل دینی و چه در زمینۀ مسائل سیاسی و فرهنگی و نظامی و بین المللی و به خصوص سیاست خارجی، نه از سر خباثت و دشمنی با انقلاب اسلامی و بغض نسبت به امام (ره) و رهبری و با انگیزه خیانت به خون شهدا و دوست داشتن آمریکای جنایتکار، بلکه بیشتر بر این اساس است که اینها به زعم خود گمان می کنند راه پیشرفت انقلاب – با توجه به تصور سطحی ای که نسبت به حقیقت و اهداف انقلاب اسلامی دارند – واقعاً همین است و این طوری بهتر می توانند زمینۀ پیشرفت کشور و محبوبیت اسلام را فراهم کنند؛ یعنی واقعاً اینطوری فکر می کنند و باورشان این است و حتی در مواردی هم با رهبری عزیز اختلاف نظر دارند – و نه لزوماً ضدیت! – ولی گمان می کنند تفکر صحیح و معتدل انقلابی یعنی این؛ هر چند که با این وجود نمی توان انکار کرد که ممکن است در موارد معدودی هم، واقعاً انگیزۀ خوبی نداشته باشند و آگاهانه یک سری خطوط قرمز را زیرپا بگذارند و یا گاهی از سرِ سیاست زدگی و تعصب و مصالح حزبی و جناحی حرفی را بزنند یا عملی را انجام بدهند، اما در مجموع فکر می کنم بنای مخالفت با انقلاب و امام (ره) و رهبری را ندارند؛ ضمن این که مگر سایر جریان ها مثل اصول گراها از این مقدار اغراض سیاسی حزبی و نامناسب، مصون هستند و تمام مواضع و رفتارشان با خلوص صد درصد و بدون هیچ گونه شائبۀ سیاست کاری و تعصب و صفر و صدی دیدن امور صورت می پذیرد؟! پس اندکی از افکار و اعمال سیاسی با انگیزه های نادرست، دربارۀ همۀ جریان ها - اعم از تدبیر و امید و اصلاح طلبان و اصول گراها – مطرح است نه فقط دولتی ها! خلاصه اینکه بر این باورم که «سعۀ صدر» تفکر اصیل انقلابی و ویژگی «عدم انحصارطلبی» که برگرفته از اندیشه امام (ره) و رهبری و شهید بهشتی و شهید مطهری است، در مواجهه با اشخاصی مثل آقای روحانی و دولتش که – اصل انقلاب و ولایت فقیه و استکبارستیزی را قبول دارند و فقط سطح نگرش و تفسیرشان از اصول گرایان متفاوت است و بنای ضدیت با ارزش های دینی و انقلاب اسلامی را ندارند – برخوردی غیر از برخورد جبهه پایداری را اقتضاء می کند؛ برخوردی که – در عین دلسوزی و داشتن دغدغه های ارزشمند انقلابی و ولایی- با سعۀ صدر پایین و با رویکرد حذفی و کاملاً بدبینانه و صفر و صدی و شرّ مطلق دانستن رقیب و در مواردی غیرمنصفانه با این دولت برخورد می کنند، بر خلاف برخوردی از جنس آنچه که بنده در شما و آقای دکتر عماد افروغ سراغ دارم. البته بنده در مجموع، اصول گرایان و جبهۀ پایداری را – در عین نقدهایی که به ایشان دارم – به خاطر ولایت مداری و پافشاری بر اصول و ارزش های انقلاب و امام (ره) رهبری، بدون تردید ترجیح می دهم به جریان و گفتمان آقای هاشمی و روحانی که در عین قرار گرفتن ذیل نظام و انقلاب اسلامی، بسیار فاصله دارند از انقلابی گریِ اصیلی که در چهار رهبر بزرگ و ایدئولوگ اصلی انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم (امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، شهید مطهری و مقام معظم رهبری). با تشکر از مباحث دینی و سیاسی عمیق و روشنگرانه ای که در این سال ها مطرح نموده اید. وفقکم الله فی طریق السداد والیقین 2 شهریور 1395
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این نوع تفکر، تفکرِ سیاسی دوران ما است که ماوراء نگاه جناحی، متوجه‌ی حقیقت انقلاب در این دوران است و همین‌طور که رهبری عزیز در روز عید غدیر فرمودند باید همچون علی«علیه‌السلام» دشمنان و دوستان را تقسیم‌بندی کرد و در متن جنابعالی این تدبیر به چشم می‌خورد. عرایضی که در کتاب اخیر بنده تحت عنوان «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده، نظر به همین نکته دارد منتها با نگاهِ هستی‌شناسانه موضوع را دنبال نموده است. موفق باشید   

17593
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام: دکتر داوری دو عقل عملی و نظری را به یک عقل باز گرداندند این چه اشارتی و کارکردی دارد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که به شرح فصل پنجم کتاب رجوع شود که دکتر نظرها را متوجه عقل تکنیکی این دوران می‌کند. موفق باشید

17585
متن پرسش
بسمه تعالی: با سلام لطفا فایلهای صوتی کلاسای چهارشنبه رو بذارید رو سایت که اونایی که امکان استفاده حضوری رو ندارند حداقل از صوتها استفاده کنند اگر هر هفته لطف کنید فایل صوتی همون هفته رو بذارید خیلی خوبه؛ ممنون؛ اجرتون با حضرت حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بر آن است همان‌طور که شما می‌فرمایید عمل شود. مگر آن‌که یک هفته عاشورا بود و یک هفته نیز بنده مسافرت بودم. موفق باشید

17548
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوالی همواره از کودکی در ذهن من بوده و باعث شده نتوانم خدا را دوست داشته باشم و آن اینکه چرا ما به اجبار خلق شده ایم و باید این همه نکبت و سختی را تحمل کنیم؟ می گویند می خواسته شناخته شود آخر شناساندن به چیزی که خود خلق کرده یعنی چی؟ با این خلقت اجباری بردن به جهنم نهایت نامهربانیست و دلیل اینکه دوست داشتنی نیست. نهایتا آیا می توان ازش خواست ما را کلا از جهان هستی حذف کند؟ نه دنیا را می خواهم نه آخرت. می خواهم اصلا نباشم آیا می شود؟ این سوال را از شما می پرسم چون معروفید که خدا را دوست دارید. می خواهم بدانم چطور شد که بهش علاقه مند شدید؟ لطفا کتاب معرفی نکنید چیزی بگید که تکلیفم را مشخص کند و بر جانم بنشیند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا روشن می‌کنند که هر مخلوقی در ذات خود ممکن‌الوجود است و امکان مربوط به خود مخلوق است و از این جهت هر مخلوقی طلب خلق‌شدن و موجودشدن بر اساس امکان خود دارد و خداوند این طلب را جواب داده. به همین جهت وقتی فرعون از حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» می‌پرسد که خدای شما چگونه خدایی است، جواب می‌دهند: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقتِ مخصوص هر موجودی را به او می‌دهد و پس از آن‌که موجود شد، هدایتش می‌کند. ملاحظه فرمایید که می‌گویند: «خلقه»، یعنی خلقت ِ مخصوص آن موجود که در امکان ذاتی آن موجود بود. موفق باشید

17554
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه فرمودید بحث در عرفان نظری نسبت به راز خلقت، در نظرِ حق به جمال خود است در مقام تفصیل. این سوال از «چرایی» این مسئله همچنان باقی است. توضیح اینکه چرا خداوند می خواست در مقام تفصیل به خود بنگرد؟ مگر علم به ذات خود به طور کامل نداشت؟ اگر ممکن است توضیحی در رابطه با عبارت فوق بفرمایید. حقیقتا برای بنده این تعبیر از هدف و راز خلقت، نامفهوم و گیج کننده است. ممنونم از لطف حضرت استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا ابتدا روشن می‌کنند زیبایی کمال است و دوست‌داشتنِ زیبایی نیز کمال است و خدا کمال مطلق است؛ پس هم زیباست و هم خود را دوست دارد و از آن‌جایی که کمال خود را دوست دارد، نظر به تفصیل آن کمال در مخلوقات می‌کند و آن‌ها را می‌آفریند تا در آینه‌ی آن‌ها خود را بنگرد. به همین جهت جناب حافظ می‌فرماید: «نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش / خیمه در مزرعة آب و گِل آدم زد». موفق باشید

17541
متن پرسش
سلام به استاد عزیزم: خیلی ممنونم از سعه صدر شما و تحمل حرف های مخالف. من جواب شما ناظر به سوال 17483 «تعجب می‌کنم که با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که تأکید داشتند نیروهای متدین از فضای مجازی پیام انقلاب را به جهانیان اظهار داشتند، چگونه جنابعالی این حرف‌ها را می‌زنید؟!! حالا اگر تلگرام از آنِ صهیونیست‌ها است و آن‌ها می‌توانند از این نوع بحث‌ها با خبر شوند چیز بدی است؟ و اطلاعاتی از ما دزدیده‌اند؟ از طرف دیگر شرایط تلگرام طوری شده است که کارشناسان معتقدند نیروهای انقلابی آن را به نفع خود تصرف کرده‌اند، حتی خبرها از آن حکایت دارد که بناست سِروِرِ آن به نحوی از مسیری که به سوی اسرائیل می‌رود و برمی‌گردد، تغییر کند. موفق باشید» را به گروهی از کارشناسان فضای مجازی دادم و آن ها پاسخ دادند. سلام، سرور اين نرم افزار هنوز داخل ايران نيست و پاول دورف مديرعامل نرم افزار تلگرام اين خبر را رد كرده است. دوم اينكه ما با استفاده از اين نرم افزار هم ارز از كشور خارج مي كنيم و هم اطلاعاتي كه امروزه ارزش آنها بر هيچ كسي پوشيده نيست. سوم اينكه 80 درصد از كاربران اين نرم افزار ايراني هسند و 20 درصد بقيه كشورها، و شما فقط با هم كيشان خود در ارتباط هستيد نه با جهانيان به علاوه اينكه محتواي اين نرم افزارها فيلترينگ حبابي مي شود و آنها هر مطلبي را كه بخواهند فراگير مي كنند نه هر مطلبي كه شما بخواهيد. آنها مي گويند: «مهم نيست چند نفر يك حرف را مي زنند، مهم اين است يك حرف را چند نفر گوش مي دهند» يعني اينكه ممكن است شما يك حرف راست را در اين نرم افزار ها بگوييد ولي كسي آن را نبيند (يعني توسط صاحبان اين نرم افزار فيلتر مي شود.) چهارم، رهبري مي فرمايند: «حمايت از توليد داخلي» رهبري مي فرمايند: «مواجهه فعال و مبتكرانه با فضاي مجازي» سايت آموزش سواد فضاي مجازي: www.24on.ir رهبري مي فرمايند: «در زمين دشمن بازي نبايد كرد چون چه ببريم، چه ببازيم به نفع اوست.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری اگر در این شرایط می‌فرمایند در فضای مجازی باید فعّال بود، به خوبی می‌دانند که فعلاً حتی ما یک موتور جستجوگرِ ملی نداریم. آیا اگر بخواهیم آن جمله‌ی رهبری عزیز را که در مورد استفاده از تولیدات داخلی تأکید دارند، در این‌جا سرایت دهیم، دیگر استفاده از فضای مجازی اعم از اینترنت و سایر کانال‌ها برای ما می‌ماند؟ موفق باشید

17540
متن پرسش
سلام علیکم: آیا شکل عزاداری هم نباید مثل روح آن لطیف باشد؟ شکل گریه کردن بزرگانی چون حضرت امام، آیت الله بهجت و.. شباهتی با ما دارد؟ اینکه مکرر در جلسات هیات گفته می شود بلند فریاد بزن، محکم به سینه بزن، به سر و صورتت بزن. حاوی مقداری خشونت و بی لطافتی نیست؟ آیت الله بهجت رحمه الله علیه به خادمین حرم حضرت معصومه سلام الله علیها فرموده بودند به این مضمون که مواظب باشید در حرم صدا بلند نشود که این کار باعث اذیت ملائکی است که آنجا هستند، در مورد هیات نیز این فرمایش جا دارد؟ با عرض پوزش و تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در حرم اولیاء الهی و حتی در مساجد نباید صداها، به طور غیر عادی بلند باشد و کار مداح‌هایی که اصرار بر بلندکردنِ غیر معمولی صدا دارند خوب نیست. موفق باشید

17536
متن پرسش
سلام استاد: در راستای فرمایش آقا برای کار در فضای مجازی و اینکه شما موضوع معرفت النفس را برای این کار معرفی کرده بودید. من تو وبلاگی مطالبی از معرفت النفس شما بریده بریده می گذارم و همین طور که خودم کار می کنم نکات را می گذارم. و شرح های صوتی شما را هم به آنها اضافه می کنم. می خواستم اجازه بگیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه نمی‌خواهد! خداوند به جنابعالی توفیق دهد که در مسیر تبلیغ دین، بهترین عمل را انجام دهید. موفق باشید

17527
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: در سالهای اخیر مشاهده می شود همایش های شیرخواران حسینی یا مجمع جهانی قاسم بن الحسن و ... تشکیل می شود. استاد سوال من این است: 1. اینها بدعت در عزاداری نیست؟ 2. استاد شاید برخی کارها مثل سینه زنی و زنجیر زنی همین طور یک روزی باب شده و تابحال ادامه داشته؟ 3. نظر شما راجع به همایش شیرخواران حسینی و ... چیست؟ 4. سیره ائمه در خصوص عزاداری برای امام حسین علیه السلام چه بوده؟ آنچه من خوانده ام در خصوص امام رضا علیه السلام بوده که پرده ای می آویختند بین زنان و مردان و یک نفر می خواند و امام و ... گریه می کردند. استاد به علت تقیه بوده که اینقدر آرام برگزار می کردند؟ 5. هروله و فریاد زدن و خود را زدن و ...در رثای امام حسین علیه السلام اشکالی دارد؟ با توجه به اینکه در مورد سید بحرالعلوم میگن بر سر و رو زد و دید که حجه بن الحسن بر سر و رو می زند و... سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها همه از خوش‌سلیقگی‌های شیعه‌ی ایرانی است که سعی می‌کند پیام‌های معنوی را به زیباترین شکل ظهور دهد. مثل آن‌که حسینیه برای عزاداری ایجاد می‌کند و همه‌ی این حرکات در راستای اهدافی است که کربلا برای آن شکل گرفته، مگر قسمت پنجم سؤال که فریادزدن و یا خود را به صورت تصنعی زدن است که این، فضای معنوی عزاداری را از بین می‌برد. موفق باشید

17529
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اگر کسی برای اینکه کسی را فراموش کند رو به خدا بیاورد و بعدا خدا را خالص بخواهد. آیا این روش برای رسیدن به خدا صحیح هست؟ با تشکر. استاد میشه هر سوالی داشتیم اینجا بپرسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا که نه. 2- سؤال‌های عقیدتی را آری، ولی مشاوره‌ای را نه. موفق باشید

17512
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و تسلیت ایام عاشورا: استاد جان این «بدون عنوان» چه صیغه ای است؟ چند سایت پرسش و پاسخی را که آشنایی دارم همه سوالات عنوان دارند مگر فرق اون سوالات که عنوان می دهید با آنها که عنوان نمی دهید در چیست؟ بالاخره در هر پرسش و پاسخی موضوعی مطرح است همان را عنوان بگذارید خیلی قشنگتر می شود، تازه این کمک می کند کاربر بدون احتیاج به بازکردن سوال از عنوان بفهمد علاقه ای به خواندن دارد یا نه. با تشکر و التماس دعا. خدا بر طول عمر استاد ما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «بدون عنوان» یعنی موضوع مطرح شده در جواب چندان مهم نیست که به عنوان یک نکته‌ی اساسی بتوان آن را مطرح کرد؛‌ تنها در حدی است که کاربران محترم از آن مطلع شوند و به همین جهت بعد از مدتی از سایت حذف می‌شود. موفق باشید

17513
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: دو سوال مطرح می کنم که آن هم سوال دوستانی است که شبه کرده اند و من نتوانستم پاسخ چندانی بدهم: 1. اگر برده داری و اختلاف طبقاتی در اسلام محکوم است چرا در سلسله دوران دویست و پنجاه ساله نبوت و امامت معصومین علیهم السلام این رسم بد غلام و کنیزی بتدریج منسوخ نشد؟ 2. طریقه ازدواج با کنیزان چگونه بود؟ صیغه (متعه) می شدند؟ یا همسر دائمی بودند؟ اگر منبع مطالعاتی در این دو مورد سراغ دارید بفرمایید؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- محققین محترم در این مورد مباحث مفصلی را به میان ‌آورده‌اند مبنی بر آن‌که شرایط اقتصادی و قبیلگی آن زمان به هیچ وجه آماده‌ی آزادی بردگان فراهم نبوده‌است در آن حد که اگر برده‌ای را آزاد می‌کردند در واقع او را از همه‌ی پشتیبانی‌هایی که قبیله برای افراد داشته‌است را محروم می‌نمودند و یکی از تنبیهات غلام آن بوده‌است که ارباب او را از نظام قبیله‌ی خود اخراج می‌کرده و بعضا دیده می‌شده که ائمه واسطه می‌شدند تا ارباب او را برگرداند. آری اسلام شرایطی فراهم کرد که با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی برده‌ها بتوانند نقش مستقلی برای خود داشته‌باشند. عنایت داشته‌باشید که آن معنای برده‌داری غیر از برده‌داری مدرنی است که غرب به آفریقا حمله کرد و مردم را از نظام زندگی خود ربود و در اختیار خود قرار داد. کتاب «برده‌ داری در اسلام» از جناب آقای حجتی نکاتی در این مورد دارد. 2- چون که ملک آن‌ها به حساب می‌آمده‌است، تصرف آن‌ها مشروط به صیغه نبود و عنایت داشته‌باشید که عموما کنیزان در اثر حمله به یک بلاد کفر و همراه با کشته‌شدن شوهران آن‌ها که مقابل اسلام ایستاده بودند به میان می‌آمدند و اگر این ها رها می‌شدند موجب فساد و فحشا می‌شد در حالی که اسلام سعی داشت اینان وارد یک نوع زندگی دینی شوند و باز مواظب باشید با تصوری که دنیای غرب در برخورد خودش با مردم آفریقا در این تاریخ ایجاد کرد در مورد کنیزانی که اسلام مطرح می‌کند قضاوت نشود. موفق باشید

17503
متن پرسش
سلام و عرض تسلیت ایام محرم حسینی قهرمانی که (به قول مرحوم شریعتی تشنه لبیک بود تا آب و درد دین داشت تا زخم تیر و نیزه) حیف برای ما فقط مقاتل را حفظ می کنند و یک عمر است می خوانند. سوالم در رابطه با همین مساله است که با توجه به حفظی بودن و غیر مفهومی بودن اغلب آموزش ها در سیستم های ما به خصوص در آموزش پرورش و در زمینه دین و معرفت چطور می توان این اصل مهم و کلیدی اسلام و ایمان که هیچ چیز مستقل از خدا نیست و همه چیز از جزیی تا کلی زندگیمان دست خداست را در عمق وجود بچه ها بیدار کنیم چون می فرمایید همه در جان خود دارند. اما بچه ها واژه توحید را فقط حفظ کرده اند و حتی مفهومش را. مثلا بچه های سن 11 می پرسند چطور گردش خون ما دست خداست خب ما بدنمان خودش کار می کند و همین طور بیشتر مسایل علمی دنیا. یا وقتی اثبات می شود اگر خدا دو تا شد نظم جهان به هم می ریزد می گوییند پس چرا ما دو نفر با هم مبصر کلاس بودیم و همکاری کردیم و کارها بهتر پیش می رود و.... لطفا راهنمایی ام کنید که مدیون بچه ها نباشم آیا باید از راه فلسفی اثبات کرد یا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را از یک طرف و بحث «صفات خدا» در جزوه‌ی «کلام 1» را از طرف دیگر کار کنید، می‌توانید جواب سؤال‌های خود را بگیرید زیرا این نوع مباحث، مباحثی نیست که با سؤال و جواب حل شود. موفق باشید

17480
متن پرسش
عرض سلام و قبولی عزاداری های شما، استاد چند وقتی هست این پیام در فضای مجازی پخش می شود بنده می خواستم نظر جنابعالی را راجع به این پیام بدانم: آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ سید ابوالفضل ﺑﺮﻗﻌﯽ ﻗﻤﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ: ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻗﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﻧﺸﯿﻦ ﺁﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎﻻ! ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻭﺍﻋﻆ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺍﺳﺖ .ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟ ﭙﺮﺳﯽ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ؟ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﭼﯿﺴﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﻭﺿﻪﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺍﮐﺜﺮﺍ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﻭ ﺍﺋﻤﻪ (ع) ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﯽ ﻣﻦ؟! ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺁﯾﺎ ﻣﻨﺒﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺭﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻔﻬﯿﻢ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻫﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﯼ! ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﺪﻡ، ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻡ، ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺘﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ! ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ! ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻻﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﻋﻠﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﺪ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ، (ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺳﺘﻮﻧﻬﺎﯼ ﻧﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭﺳﺖ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ) ﮔﻔﺘﻢ: ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﻭﻻ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: «ﻭَﺍﻟﻠَّـﻪُ ﺃَﺧْﺮَﺟَﮑُﻢ ﻣِّﻦ ﺑُﻄُﻮﻥِ ﺃُﻣَّﻬَﺎﺗِﮑُﻢْ ﻟَﺎ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﺷَﯿْﺌًﺎ ﻭَﺟَﻌَﻞَ ﻟَﮑُﻢُ ﺍﻟﺴَّﻤْﻊَﻭَﺍﻟْﺄَﺑْﺼَﺎﺭَ ﻭَﺍﻟْﺄَﻓْﺌِﺪَﺓَ ۙ ﻟَﻌَﻠَّﮑُﻢْ ﺗَﺸْﮑُﺮُﻭﻥَ» ( ﺳﻮﺭﻩ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻧﺤﻞ : ﺁﯾﻪ78 ) «ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎلی که ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ، ﺍﺯ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ.» ﺛﺎﻧﯿﺎ، ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻨﺒﺮ ﮔﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﮐﺮﺑﻼ ﺯﺩﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﮐﻮﻓﻪ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، «ﺣﺮ» ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺑﺮﺳﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ «ﺣﺮ» ﻧﯿﺰ ﺁن ها ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍین که ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﻗﺪﻡ ﺍﺯ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﮐﺎﺏ ﺯﺩ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻧﻬﯿﺐ ﺯﺩ ﻭ ﻫﯽ ﮐﺮﺩ، ﻣﺮﮐﺒﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﺮﺩ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺎﻧﺪ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺳﺐ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺮﺑﯽ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺖ، ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻋﺮﺏ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻏﺎﺿﺮﯾﻪ (ﻗﺎﺫﺭﯾﻪ)، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ: ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻋﺮﺏ ﮔﻔﺖ: ﺷﺎﻃﯽ ﺍﻟﻔﺮﺍﺕ، ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﯿﻨﻮﺍ، ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﮔﻔﺖ: ﮐﺮﺑﻼ! ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺎﻥ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺪﻡ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ !ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ (ﭼﻄﻮﺭ، ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺒﺶ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ)، ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﺮﺏ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻣﺤﻞ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ؟ ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ! ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﯾﺪ؟ ﮐﻪ ﻧﻌﻮﺫﺑﺎﻟﻠﻪ ﺍﺳﺒﺶ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻄﻠﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺐ ﺍﺋﻤﻪ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻡ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺗﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ خاطره ای از آیت الله برقعی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت امثال آقای برقعی آن است که بین علم حصولی و علم لدّنی که حضوری است، فرق نمی‌گذارد. زیرا علم لدّنی که از جنس علم حضوری است با تفکر به‌دست نمی‌آید که هر وقت انسان تفکر کرد آن علم برای او محقق شود، بلکه طوری است که هر وقت خدا بخواهد انسان به آن آگاه می‌گردد و در همین رابطه است که در روایت از قول امامان داریم هر وقت خدا بخواهد ما عالِم می‌شویم. لذا بعضاً یا منتظر می‌مانند تا خداوند در آن مورد خاص به آن‌ها آن علم را بدهد و یا به حکم وظیفه‌ی بشری خود، خودشان تلاش می‌کنند آن را به دست بیاورند. در همین رابطه از جناب سعدی داریم: «یکی پرسید از آن گم کرده فرزند/که ای روشن گهر پیر خردمند. ز مصرش بوی پیراهن شنیدی / چرا در چاه کنعانش ندیدی؟ بگفت احوال ما برق جهان است / دمی پیدا و دیگر دم نهان است. گهی بر طارم اعلی نشینیم / گهی بر پشت پای خود نبینیم». موفق باشید.

17478
متن پرسش
هوالجميل: با سلام و تسليت ايام سوگواري حضرت سيد الشهدا خواهشمندم تفاوت لذت نفساني با مطلوب نفساني را با مثال روشن سازيد. زيرا استاد شجاعي در كتاب مقالات جلد سوم تاكيد دارند كه سالك بايد تفاوت بين اين دو موضوع را بداند. در پناه خدا باشيد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان به عنوان نفس ناطقه طالب قرب الهی است. ولی نفس امّاره طالب لذّاتِ دنیایی می‌باشد و از این جهت باید مطلوب این دو را یکی نپنداشت زیرا لذّات دنیایی وقتی به صورت افراطی در میان باشد، لذّات نفس امّاره در میان است. موفق باشید

17483
متن پرسش
سلام استاد: لطفا در نرم افزار پیام رسان سروش کانال بزنید که تبلیغ کالای ایرانی هم بشود. استاد شما دیگه چرا؟ وقتی شما عضو تلگرام صهیونیستی هستید از دیگران چه انتظاری است؟ لطفا جواب مرا بدهید یا شما درست می گین یا من. لطفا مرا قانع کنید. اگر فکر می کنید سوال مناسبی نکردم که در معرض عموم قرار دهید، حداقل به ایمیل بنده پاسخ دهید. لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می‌کنم که با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که تأکید داشتند نیروهای متدین از فضای مجازی پیام انقلاب را به جهانیان اظهار داشتند، چگونه جنابعالی این حرف‌ها را می‌زنید؟!! حالا اگر تلگرام از آنِ صهیونیست‌ها است و آن‌ها می‌توانند از این نوع بحث‌ها با خبر شوند چیز بدی است؟ و اطلاعاتی از ما دزدیده‌اند؟ از طرف دیگر شرایط تلگرام طوری شده است که کارشناسان معتقدند نیروهای انقلابی آن را به نفع خود تصرف کرده‌اند، حتی خبرها از آن حکایت دارد که بناست سِروِرِ آن به نحوی از مسیری که به سوی اسرائیل می‌رود و برمی‌گردد، تغییر کند. موفق باشید 

17467
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده دانشجو هستم و اصلا با هم اتاقی هایم آرامش ندارم! چون دختر هستند از هر دری صحبت می کنند و نسبت به همه نظر میدند و درباره ی خیلی از حرف های بیهوده نظرخواهی می کنند و انتطار دارند من هم نظرم را درباره ی این موارد بیهوده (مواردی که اصلا ضرورت نداره انسان وقت صرف آنها کند) بگویم ساعت هایی از وقت با ارزش به همین صورت می گذره و من کاری که از دستم برنمی آید هیچ! شخصیتی که با سکوت درباره ی این موارد برای خودم ساختم را هم تخریب می کنند. بندگان خدا اهل به جا آوردن واجبات هستند اما متاسفانه من در کنار آنها برای نافله ها و نماز شب خواندن اصلا حال خوشی ندارم و یک جورایی حس می کنم دارم تطاهر به خوب بودن در کنار آنها می کنم. استاد خیلی اذیتم، لطفا راهنمایی ام کنید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در عین مدارا با چنین افرادی باید سعی کنید ساختار شخصیت خود را در چنین جمع‌هایی حفظ نمایید. به این معنا که در جمع باشید ولی پیش خود باشید. که گفت: «بُوَد مردِ تمامي آن‌كه از تن‌ها نشد تنها /  ولكن به تنهايي بود تن‌ها، و با تن‌ها بود تنها». موفق باشید

17470
متن پرسش
سلام علیکم: برای دهه اول محرم برنامه سخنرانی دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط شنبه شبی که در پیش است در مسجد انبیاء، و صبح تاسوعا حدود ساعت 8 در گلزار شهدای دستگرد. موفق باشید

17465
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرانقدر: در رابطه با تشییع جنازه شیمون پرز، شبهه ای جامعه ما را فراگرفت: «وقتی خود محمود عباس، به نمایندگی از مردم فلسطین در مراسم تشییع شیمون پرز شرکت می کند و اشک می ریزد (چون شیمون پرز، مظهر صلح دوستی بوده)، ما را چه کار به سنگ فلسطین را به سینه زدن؟ وقتی شرط برقراری رابطه بلند مدت آلمان با ایران، به رسمیت شناختن اسراییل است، چرا زندگی خودمان را تنگ و سخت کنیم به خاطر این مردم؟؟!!» وقتی جواب می دهیم که محمود عباس فردی است خودفروخته، می گویند پس چرا او را به رهبری خود انتخاب کرده اند؟ وقتی جواب می دهیم وظیفه ما دفاع از مظلومان است، می گویند باعث شده که ما خودمان مظلوم واقع شویم و جوانهای بیکارمان رو به افزایش باشد. شما پاسخ این شبهه را چه می دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رسالت توحیدی که انقلاب اسلامی به عهده گرفته است و متوجه‌ است هزینه‌هایی که می‌پردازد نسبت به نتایجی که به‌دست می‌آورد بسیار بیشتر است به‌خصوص  نسبت به آن‌که زیردستِ جهان استکباری نخواهد بود. با توجه به این امر دیگر این حرف‌ها، حرف‌های انسان‌های خردمند نیست که می‌فرمایید. مگر محمود عباس بهائی را مردم فلسطین انتخاب کردند؟ مردم فلسطین گرفتار اسرائیل و الفتح با هم هستند. بسیاری از مبارزان فلسطینی را همین الفتح زندانی کرده است. موفق باشید

 

17449
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و تشکر: استاد یک کلیپ از آقای رفسنجانی دیدم به این مضمون که در اواخر جنگ به علت دسترسی صدام به موشک هایی که به تهران هم می رسید و خطر ایجاد فاجعه ای در شهرهای بزرگ در ایران مانند آنچه که در حلبچه اتفاق افتاد، و سایر مشکلات کشور به امام توصیه کردن که پایان جنگ را بپذیرن و امام پس از دیدن نتایج توقف جنگ، لفظ شیرین شدن زهر را استفاده کردن و... (عقل مادی این حرف را می پذیرد) استاد بنده چگونه و از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنم تا حقیقت را در این موضوع بیابم؟ ادامه جنگ یا فرصت برای ساختن ایران و جلوگیری از ویرانی بیشتر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از ابتدا فرمودند صدام هرکاری می‌تواند بکند، انجام می‌دهد. یعنی فکر نکنید با کوتاه‌آمدنِ شما، او کوتاه می‌آید مگر آن‌که نتواند کاری بکند. لذا اگر مسئولان کشور بیشتر از آن‌چه انجام داده‌اند بر روی جنگ و جبهه سرمایه‌گزاری کرده بودند، ما نتایج بهتری به‌دست می‌آوردیم. موفق باشید

17448
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام: 1. راجع به ایجاد تمدن اسلامی چرا اینقدر روی تمدن غرب وقت گذاشته می شود؟ بهتر نیست ما روی تربیت انسان صدرایی متمرکز شویم که او خود تمدنی جدید به ارمغان بیاورد؟ 2. کار درست در زمان سازندگی چه باید می بود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صفحات 81 و 82 کتاب «خرد سیاسی در زمانِ توسعه‌نیافتگی» از دکتر داوری رجوع فرمایید تا روشن شود چرا باید به هر دو موضوع پرداخت. چرا که در این تاریخ، نه متوقف‌شدن بر فلسفه‌ی اسلامی، ما را به تفکر تاریخی‌مان می‌رساند، و نه متوقف‌شدن بر فلسفه‌ی غرب. موفق باشید 

17436
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و تشکر بابت وقتی که برای پاسخ به سوالاتمان می گذارید. در رابطه با سوال 17419، با تشکر فراوان از پاسختون، متآسفانه پاسخ شما هیچ ارتباطی با سوال ندارد. دقیقا مثل سوال قبلی که در رابطه با زن پرسیده بودم. جوابتان بسیار راهگشاست ولی جسارتا بعضا ارتباطی به سوال حقیر ندارد. سوال من ناظر به «تصریح علنی رهبری» به این مسئله و تبعات آن بود. نه راجع به اصل نظر ایشان. اول سوال هم تصریح کردم که در محتوای حرف رهبری و حکمت آن هیچ بحثی ندارم بلکه سوال و بحث من ناظر به «طرح علنی» آن از سوی رهبر بود. متأسفانه نمی دانم چرا یکی دو سری است که پاسخ های بی ارتباط با سوالم دریافت می کنم. تو سوال 17419 از تبعات زدن این حرف توسط رهبری در درس خارج فقه پرسیدم. و ناظر به «تبعات بیان علنی» که به نظر حقیر می رسد شاید از اشتباهات قلیل رهبری باشد، این طور نیست؟ از جمله تبعات آن این است که رهبری با این حرفشان، به حرف های درگوشی که از قول ایشان زده می شود در عمل صحه گذاشتند بدون اینکه حتی خورده ی کوچکی بگیرند از کسانی که محتوای جلسات خصوصی رهبر را عمومی می کنند. علی رغم اینکه در سخنرانی شان قبلا فرموده بودن که شما کاری با حرف های درگوشی نداشته باشید و به سخنرانی های رهبری برای فهم موضعش کفایت کنید. در حالی که به ذهن هر آدم عاقلی می رسد اگر این حرفی که از آقا نقل می شد درست بود و آقا به آن تصریح کردن پس لابد همه ی نقل قول هایی که از طرف آقا ضد احمدی نژاد می شد در دوران قبل، هم می تواند درست باشد، یا اینکه حرفشان برای سوء استفاده کسانی مناسب است که بر طبل تقابل دکتر و آقا می کوبیدند. و خیلی موارد دیگر. فعلا به نظرم می رسد رهبری با این حرفشان در عمل موارد بسیاری از سخنرانی های خود را نقض کردند و به خلاف آن صحه گذاشتند و در مجموع اهرمی شد برای دشمن، نظر حضرتعالی چیست؟ آیا بهتر نبود رهبری به گفتن نظر و دلیلشان «به شخص آقای احمدی نژاد» بسنده می کردند؟ چه ضرورتی در علنی کردن آن بود؟ ضمن اینکه آقای احمدی نژاد هم در نامه شان تصریح می کنند که در همان جلسه ی خصوصی نظر آقا را پذیرفته بودند لذا نمی توان گفت علت علنی کردن آن، فشاری بوده بر اینکه احمدی نژاد وارد عرصه انتخابات نشود، حقیر هرچقدر فکر کردم همه ی احتمالاتی که علنی کردن این نظر می توانست مفید باشد، در نظرم صفر است. چه مصلحت و ضرورتی داشت گفتن این حرف؟ ببخشید در صورت امکان همان سوال 17419 نظرتان را ناظر به «تصریح آشکار و علنی این مسئله از سوی آقا» بفرمایید. اگر سوالم نامفهوم است ممنون می شوم تذکر بدهید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید موضوعی که با مشورت به میان آمده است و بعداً به دلایلی علنی شده – که بحث آن باید در جای دیگر بشود به‌خصوص که از طرفِ طرفدارانِ افراطی آقای احمدی‌نژاد نحوه‌ای از انکار در میان آمد و از طرف شخص آقای احمدی‌نژاد نیز اقدام مناسب صورت نگرفت - غیر از موضوعاتی است که مقام معظم رهبری در بین دانشجویان فرمودند، من صحبت مخفی ندارم و نظرات من همان‌هایی است که به صورت علنی می‌گویم. از طرفی توجه داشته باشید که در بسیاری موارد بنده جواب‌هایی که به سؤال کاربران محترم می‌دهم به امید آن است که چشم‌اندازی را در مقابل آن‌ها بگشایم تا تفکر، ادامه یابد نه آن‌که بخواهم جوابی بدهم برای اطلاعِ بیشتر کاربر و توقفِ تفکر او در موضوعِ مورد بحث! موفق باشید

17427
متن پرسش
هوالجميل با سلام و عرض ادب: جناب استاد در زمينه سير و سلوك بنده حقير مطابق عقل ناقص خودم اينجور درك مي كنم كه در اين مسير ما بايد ضمن قرار گرفتن در مسير اهل بيت (ع) و رعايت دستوراتشان در دوران معاصر نيز بايد امثال آقاي قاضي، هاشم حداد، آيت اله طهراني، علامه طباطبايي، آيت الله بهجت، حضرت امام خميني، آيت الله جوادي آملي و كساني كه در اين مسير هستند را از نظر تعاليم و الگو مدنظر داشته باشيم. چون عرفان و سير و سلوك اين بزرگوارند مبتني بر عرفان اصيل اسلامي است و شكستن نفس و دوري از خود و منيت اصل اساسي در سير و سلوك اين علما بوده است. اما سوال اينجاست كه در دورانهاي معاصر ما افرادي مثل شيخ رجبعلي خياط، حاج آقا دولابي و جعفر مجتهدي را هم داشته ايم كه اتفاقا جوانها به اين بزرگواران هم اقبال زياد نشان داده اند از بعضي گفتارها در مورد اين عزيزان به اين نتيجه رسيده ام كه بعضا عده اي مي گويند امثال اين بزرگواران در مسير تقويت نفس قدم برداشته اند نه در مسير شكستن و مبارزه با نفس از طرفي بعضي از مطالب اين عزيزان را كه مطالعه مي كنم مي بينم چنان هم اينجئور نبوده. در آخر به نظرم مي رسد صحبتي كه مي شود در مورد اين بزرگوران يا افراد مشابه كرد اين است كه اين افراد در مسير سير و سلوك با رسيدن به كشفيات و مكاشفات كه بواسطه مجاهدت و رياضت ها و توسل ها بدست آورده بودند متوقف شدند و نبايد در مسير سير و سلوك، سيره اين عزيزان براي جوانها مدنظر باشد. همچنين مي خواستم بدانم اگه نظر به تقويت نفس بوده كه بعضي از كارها را اين عزيزان انجام مي داده اند يعني اذن خدايي در كار نبوده و يعني چي؟ چون اينها آدم هاي با خدايي هم بوده اند. اين سوال از آنجايي مهم است كه بنده مشاهده مي كنم در سير و سلوك و عرفان جوانها به اين روش دوم افراد آن بيشتر نظر دارند. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به نتیجه‌ی خوبی رسیده‌اید که بدون اهانت به کسانی‌که بیشتر در کرامت‌ها متوقف‌اند؛ به توحید و سلوک توحیدی نظر کنیم. بالاخره این افراد هم اگر در تقویت قدرت نفس کوشیده باشند، از مسیر آموزه‌های اسلامی و ارادت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» خارج نشدند و از دستورات آن‌ها استفاده کرده‌اند. البته راهِ توحید، راهِ دیگری است. موفق باشید 

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!