بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14380
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: خداوند به شما طول عمر دهد. استاد گرامی بنده سالهاست در خدمت شما هستم و از راه دور تلمذ می کنم. مدتهاست که احساس می کنم قلبم دچار کدورت شده. حال عبادت ندارم. نمازم را درست نمی خوانم قبلا به هیچ وجه دروغ نمی گفتم، از غیبت بیزار بودم. الان بشدت قبل مراقب نیستم. میل و مهمتر از آن حال و حوصله عبادت کردن ندارم؛ استاد این چه دردی است؟ احساس می کنم بین من و خدا تا دوردستها فاصله افتاده. علت چیست؟ استاد مدتهاست به علت بی برنامگی که در اداره مان داریم و سیاستهای وزیر و دولت فعلی هیچ کار خاصی به اداره ما ابلغ نمی شود و ما مجبوریم در ساعات روز بشینیم بدون اینکه کاری داشته باشیم. استاد از طرفی این وضعیت را دوست ندارم و از سویی به درآمدم احتیاج دارم. آیا این باعث آن همه بی حالی است؟ درآمدم حرام یا شبهه ناک است. به ما گفته اند منتظر بمانید تا سال آینده ببینیم برنامه چیست؟ استاد عاجزانه از شما می خواهم به طور خاصه من پریشان دل را دعا کنید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که شما خود را در زمانی مثلاً 8 ساعت در اختیار اداره‌ی خود قرار می‌دهید و کاری به شما ارجاع می‌شود، سرباز نمی‌زنید؛ حقِ اخذ حقوق را دارید. موضوع قبض خود را در این سنت الهی جستجو کنید که خداوند می‌خواهد با نور دیگری وارد اُنس با او شوید. پیشنهاد می‌شود مقالات آیت اللّه شجاعی را دنبال کنید. بنده نیز به صورت صوت شرحی بر آن‌ها داشته‌ام. موفق باشید

14372
متن پرسش
سلام: در شعر: مرغ بر بالا پران و سایه اش / می دود...... آیا مولوی قصد این را هم داشته که علاوه بر اشاره کردن به تن و نفس به منشا سایه هم اشاره کند؟ یعنی سایه ای که از مرغ افتاده است اصل آن نیست ولی اگر خورشید نوری نمی داد سایه ای هم نبود. این نکته را هم می توانم برداشت کنم؟ التماس دعا استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

14371
متن پرسش
سلام: استاد شما علم حضرت آقا را هم اشراقی می دانید؟ برای آن هم دلیل دارید؟ 2. کتب سید عباس معارف را هرچه می گردم پیدا نمی کنم. نیست یا کمیاب است؟ می شود یافت؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به جهت روحانیتی که حضرت آقا در مسیر اُنس با حضرت امام دارند، علاوه بر فقاهت، نحوه‌ای از إشراق و کشفِ اراده‌ی خاص الهی در این زمان، در ایشان قابل درک است. دلیل آن همان نحوه‌ی ورودشان به کشف روح تاریخِ زمانه است و نظراتی که در این مورد اظهار می‌دارند 2- شنیدم که کتاب «حکمت اُنسی» با مقدمه‌ی جناب آقای دکتر رجبی تجدید چاپ شده است إن‌شاءاللّه به‌دست می‌آورید. موفق باشید

14375
متن پرسش
سلام بر استاد: با توجه به سوال شماره 14355 که دوستی بیان کرده بودند که: (اخیرا متوجه شدم که من جایی نیستم، بلکه من فضایی هستم که کل این دنیا و اتفاقات درش رخ میده، به تعبیر دیگه من کل این فضای آگاهی هستم و همه ی اتفاقات در درون من رخ می دهد: 1. آیا درک من درست است؟ 2. اگر اینطور است چرا توجه من به بدنم بیشتره و مثلا من وزش باد بر روی گیاه را احساس نمی کنم ولی بر روی پوست خودم را احساس می کنم. 3. چکار کنم توجهم نسبت به بدن کم شود؟ و شما در جواب فرموده بودید: 1. به نظر بنده درک جنابعالی در این مورد خوب است 2- چون نفس متوجه است با ابزاری مثل بدن به کمالات خود می‌رسد، نسبت به آن حساس است 3- با رعایت حرام و حلال الهی امیال سرکش نفس کنترل می‌شود.) سوال اینجانب: آیا این طرز تفکری که برای این دوست عزیز ایجاد شده همانند تفکر سوفسطائیان که همه چیز را در درون خود می دانستند و عالم خارج را قبول نداشتند نیست؟ آیا اینکه دوست عزیز که فکر می کند «همه ی اتفاقات در درون من رخ می دهد» نوعی توهم همانند توهم سوفسطائیان و انکار عالم خارج و به عبارتی انکار بدیهیات نیست؟ آیا این تایید شما بر این طرز تفکر، به اشتباه تایید سوفسطاگری و توهمزدگی نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر این‌طور فرض کنیم که انسان تماماً آگاهی است و هر آن‌چه از بیرون می‌شناسد معلوم بالعرضِ اوست و معلومِ بالذات او همان آگاهی نسبت به حقیقت است، این خوب است. ولی اگر این‌طور فرض شود که واقعیتی در بیرون نیست و آگاهی ما ساخته‌ی ذهن ما است همان سوفسطایی‌گری است که جنابعالی متذکر آن هستید. موفق باشید

14370
متن پرسش
سلام: 1. نحوه رجوع به کتاب شرح چهل حدیث امام چگونه است؟ 2. ماهیت هم تشکیکی است استاد؟ اگر اینگونه باشد هرچه در مباحث فلسفی رشتیم پنبه می شود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آشنایی با مباحث «عرفان نظری» می‌توان با کتاب «چهل حدیث» حضرت امام مأنوس شد. 2- تفاوت «ماهیت» و «وجود» در همین است که ماهیت به معنای چیستیِ چیز، تشکیک‌پذیر نیست، مگر آن‌که ماهیت را به معنای دیگری بدانیم که امثال شیخ اشراق و مرحوم میرفندرسکی می‌دانند. موفق باشید

14368
متن پرسش
سلام: کتب آقای کسروی به چه دردمان میخورد استاد؟ یعنی چگونه می توانم استفاده کنم از آنها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها شاید کتاب «تاریخ مشروطه» او در این زمان کتاب مفیدی باشد. موفق باشید

14367
متن پرسش
سلام: استاد بنابر آن قاعده که (خود راه بگویدت که چون باید کرد) یک موقعیتی برای ما پیش آمده که ما توانستیم حدود ده تا پانزده نفر از نوجوانان بین 12 تا 15 سال را کار فرهنگی تربیتی کنیم. کار فرهنگی را شروع می خواهیم بکنیم و کم کم تعداد هم طبیعتا بالا می رود. می خواهیم از کتاب جوان و..... شروع کنیم. دو جلسه در هفته برگزار می کنیم. بعد کتاب آشتی با خدا. بعد ده نکته. به علاوه نکات اخلاقی کنار این مسائل. خواستیم نظر شما را هم بپرسیم. بجز کتب شما چه کتبی را کار کنیم روی بچه های در این سن؟ استاد لطف کنید کمک کنید. عاجزانه از شما کمک می خوایم (کمی مبسوط) البته به حدی که صلاح می دانید کمک کنید دعا هم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به نظر می‌رسد یک جلسه در هفته کافی باشد تا شما و بقیه به سایر کارهایتان هم برسید زیرا «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». ثانیاً: کتاب‌های مرحوم صفائی به‌خصوص کتاب «نامه‌های بلوغ» را از نظر دور ندارید. در ضمن کتاب «چه نیازی به نبی» برای جوانان خوب است. موفق باشید

14365
متن پرسش
جناب استاد طاهرزاده عزيز سلام عليكم: ما گروهي هستيم كه سير مطالعاتي پيشنهادي حضرتعالي را در تلگرام به شدت دنبال مي كنيم بنا داريم به اميد خدا مطالعه الميزان را شروع كنيم كدام اساتيد را پيشنهاد مي دهيد؟ استاد عابديني يا استاد يزدان پناه؟ ضمنا"ما تحصيلات حوزوي نداريم و اغلب دانشگاهي هستيم. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بزرگوار خوب خوبند. خودتان ببینید کدام‌یک با ذوق شما بیشتر هماهنگ است. موفق باشید

14361
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت در سال پیش آقای مصطفی ملکیان سخنرانیی در جمع مردم اصفهان در همایش والای پیامبر رحمت داشتند که در آنجا و در میان هزاران نفر از عموم سخنانی گففتند که بنده لازم دیدم برای بررسی سخنان ایشان آن را با شما در میان بگذارم اول که ایشان فرمود در میان ادیان تفاسیر مختلفی از دین داده شده است که حتی برخی از آنها فاصله زیادی با هم دارند و ما باید ببینیم که کدام یک به صلاح فرد و جامعه است و مصالح بشر را بر آورده می کند؟ یعنی مصلحت عملی رویکرد به کدام تفسیر را دارد؟ (استاد در این صورت ما باید هزاران تفسیر مصلاحانه ی با دید بشری جدای از وحی داشته باشیم که همه مدعی اصلاح و صلاح اجتماعی می باشند این دیگر تلقی شخصی از دین می شود که) 2. ما باید بدانیم که مسلمان بودن طالب حقیقت بودن نه مالک حقیقت بودن ما نباید گمان کنیم دین کشتی است در دنیای مواج نه بلکه دین چیزی جز شنا کردن نیست، هیچ کشتی وجود ندارد دین دعوت به کشیتی سوار شدن نیست دین درست شنا کردن است یعنی ضوابطی که به شما درست شنا کردن را می آموزد. صرف اینکه ابراهیم از ماست ما را ابراهیم تر نمی کند بلکه تبعیت از ابراهیم است که ما را ابراهیم می کند. بعد تلقی ایشان در «الذین اهدو فینا» یعنی جهاد در حقیقت است و این که حقیقت آشکار نیست بلکه ما باید ذره ذره بکوشیم تا حقیقت آشکار شود و این جمله ابن سینا که می گوید معاند حق منکری هست که باید به چوبش بست برای این است که پس فکر ابن سینا حقایق بسیار آشکار است (خوب استاد حق مشخص است مگر می شود حق آشکار نباشد حق یعنی رسیدی که می گویی حق است منکشف شده است خوب کسی اگر با حقیقت در بیفتد معلوم است که از جهل نیست از عناد اوست نه از ما) 3. می گوید نباید حقیقت را آشکار بدانیم زیرا اگر آشکار بدانیم در هر ساحت و معرفت بشری نتیجه این می شود که کسانی با شما مخالف ند به نظر می رسد عناد دارند (استاد چه اشکالی دارد ما حقیقت را روشن بدانیم و افرادی هم که ادعای ما را انکار می کنند معاند ندانیم لزوم ندارد که آشکار داستن حقیقت لازمه اش باید معاند دانستن دیگری باشد آیا این مغالطه نیست و یک تلفی نابجا از حقیقت و فهم نادرست از معنای حقیقت و حق نیست؟) بعد می گوید بخاطر همین است که ما نمی توانیم با لادین ها و لا مذهب ها دوستی کنیم همین است. 4. می گوید دین از ما فرآیند خاصی می خواهد نه فرآورده ی خاصی یعنی درست راه رقتن مهم است نه به جای خاصی رسیدن این که دین از ما می خواهد این است که راه رفتن ما بر اساس صداقت و جدیت باشد نه اینکه لزوما به جای خاصی برسیم اگر انسان ها بخاهند به یک جا برسند بود از روز اول هم از یک جا شروع می کردند! بنابراین یک معلم نمی تواند منصفانه از همه ی شاگردانش نمره ی بیست را بخواهد (استاد نمی تواند نمره ی بیست را بخواهد ولی میتواند توجه و فهم و رسدن به دروس بالاتر را و رسیدن به دانشگاه را و دروس عالیه ی دیگر را ولو با نمره های متفاوت را بخواهد که مگر نمی تواند چه استبعادی دارد که از آنها با استعدادهای مختلف رسیدن به کمالات را که در استعدادهای مختلف آنها نهاده شده طلب کند و رسیدن به آن را نشان دهد و راهنمایی کند؟ استاد ایشان به نظر می رسد که بین مباحث خلط می کند؟) بعد می گوید پس مقصد مهم نیست بلکه تلاش و جدیت مهم است بنابراین اسلام طالب فرآیند خاص است نه فرآورده ای خاص بعد می گوید با این دو ویژگی صداقت و جدیت به هر جا رسید و هر جا رفتید از نظر اسلام مصاب و ماجورید. «لیس للانسان الا ما سعی» یعنی بکوشید در را رسیدن به حقیقت و در این را هر چه که کوشش کنید ماجور و معذور هستید به آنچه که رسیدید. (استاد ایشان خودش در سخن قبلی می گوید دین به شما ظابطه ی شنا کردن را می دهد که چگونه شنا کنید که در این دریای مواج غرق نشوید بعد اینجا می گوید به هر جا رفتید و رسیدید؟ پس یعنی هر نوع شنا کردنی ما را به مقصد می رساند و هر طرف رفت هم ما را به خشکی؟ در صورتی که خود شما گفتی اسلام ظایطه ی درست شنا کردن را می آموزد پس اگر ظابطه بدهد شما هر طور و هر جور و هر طرف نیم توانید شنا کنید؟ استاد واقعا یعنی چه خوب راه رفتن مهم است نه به جای خاص رسیدن در صورتی که خوب راه رفتن منافاتی با جای خاصی رسیدن ندارد) بعد می گوید باید تلقی به جای خاصی رسین را حذف کنید. بعد می گوید: من فزض می کنم شما با تمام اصول فلسفی و روان شناختی و عرفانی و اخلاقی اثبات کردید اسلام کامل ترین دین جهان است. من می گویم به تو چه ربطی دارد؟! ما مسلمانان اگر خواهیم به خود و جوامع سود برسانیم اول باید نشان دهیم مسلمانم، ما بجای اینکه اثبات کنیم خودمان مسلمانیم اثبات می کنیم اسلام کامل است خوب به تو جه ربطی دارد مثل اینکه شما مهندس متخصص ساختمان باشی و بیایی توصف یکی از زیباترین ساختمان های اصفهان را بکنی خوب به تو چه ربطی دارد؟ اینکه اسلام کامل ترین دین باشد معنایش این نیست که چه خوب شد ما مسلمانیم چون هنوز مسلمانیم را نشان نداده ام در عمل در گفتار (استاد ایشان با گفتن این فرض معلوم است که در حقانیت دین اسلام اشکال دارد و در ثانی باز هم چه منافاتی دارد که هم دین کامل باشد و هم ما به این انتخاب کامل خود افتخار کنیم؟ قابل جمع است اگر چه شاید ملتزم به تمام دستورات آن هم نشویم آیا صرف این که در خیلی جاها که ملتزم به آن نشدیم یعنی نمی توانیم دین را کامل بدایم پس در اینصورت شما هم نباید خود را پسر پدرت بنامی زیرا در خیلی از موارد ملتزم به دستورات او نشده ای؟ پس این استدلال یک مغلطه است که قایل شدن به دین کامل مستلزم این است که شما به تمام دستورات آن عمل کرد باشی؟) بعد می گوید: همان طور که جسم من دستخوش بیماری می شود و نیازمند به طبیب و استعمال داروست نه شلاق و و توهین همانطور روان و ذهن شخصی هم که دارای یک سری رذایل است بیمار است و با شلاق و (اسید پاشی و ... در ضمن این سخنرانی به مناسبت همین جریانات اسید پاشی در اصفهان بگزار شد که ایشان نسبتی به امر به معروف هم در بین سخنانش ذکر کرد) این ها درست نمی شود می گوید چه استدلالی بر فرق بین بدن و بین ذهن می کنید؟ اگر بیمار روحی وجود دارد باید دل سوزاند او را به طبیب برد پزشک متخصص برد. (استاد باید به ایشان بگوییم که محور بحثش را مشخص کند اگر به نسبت واقع هی اسید پاشی می گوید که بله حرکت آنها نه اسلامی است نه مورد قول دین است نه نسخه ی علماست و نه امر به معروف است و اگر حرف ایشان در مورد تمام امراض روحی است باید بگوییم به همان استدلالی که تمام نسخه های متخصص در بیماری های جسمی یکسان نست و گاهی حتی باید بیمار را در زیر تیغ جراحی عمل ببرن و حتی باید او را از خوردنی های حلال و لذیذ منع کنند و حتی گاهی برخی در زیر تیغ حراحی جان می دهد باید بگوییم ک تمامی مرض های جسمانی هم یکسان نیستند و طبیب روح هم طبق تخصصش با تمم امراض روحی یکسان برخورد نمی کند باید بگوییم آقای ملکیان شما همانگونه که به وصف طبیب دوار به طبیب بودن حضرت رسول استناد می کنید باید در جای دیگر هم که در جامعه ی حضرت اگر دزدی می شد یا اموال مسلمانی به غارت می رفت حضرت مطابق دستور خدا احکام را جاری می کرد یا عمل حضرت امیرالمومنین که به شخصی شلاق زد و بعد زیر بغل او را گرفت و بلند کرد و به او گفت چرا کاری می کنید که حدود بر شما جاری کنیم این را هم بگویید ثالثا در متن جامعه طبق حرف شما که جهان به مثابهی دهکده ایست که بسیاری از عملکرها روی دیگران تاثیر دارد باید بگوییم که در متن اجتماع هم بسیاری از بیماری های روحی جامعه را بیمار می کند و باید در هر مورد آنگونه که بایسته ی اوست عمل کرد تا در شنا کردن درست دیگران به سمت ساحل نجات و امید خللی وارد نشود.) و ایشان دراخر سخنانش گفت که بنده تلقی متکلمان و فقهای دین را تلقی کاملی از دین نمی دانم و به نظرم تلقی عرفا نزدیک ترین تلقی باشد که این سخان با دست و تشویق مردم همراه بود. استاد ببخشید متن زیاد است و بنده هم بی ادبی کردم و جواب هایی دادم فقط به خاطر این بود که می خواستم درس شاگردی را خدمت شما ارایه دهم همین خدا شاهد است که گفتم شاید در نظرم اشتباه می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ایشان عملاً با این جملات نگاه ابزارگونه به دین می‌اندازند، نه نگاه حقیقت‌یابی. 2- آری! باید تلاش کرد در مسیری که خداوند از طریق پیامبر مشخص کرده است به حقیقت نزدیک و نزدیک‌تر شد. عمده باقی‌ماندن بر عهدی است که خدا از طریق شریعت برای ما شکل داده وگرنه بین ایمان و کفر تفاوتی نمی‌ماند 3- مسیر رسیدن به حقیقت با مسیر پشت‌کردن به آن را، پیامبران تعیین می‌کنند و این مسیر، مسیری است که در رجوع به حق ممکن است انسان‌ها متفاوت باشند و همه به‌عنوان اهل ایمان شناخته شوند و این غیر از آن است که معاندین با دین و حقیقت را هم در حدّ مؤمنین به حقیقت قلمداد کنیم 4- به نظر بنده در نکته‌ی چهارم سخنان ایشان را خیلی خوب تحلیل کرده‌اید. متأسفانه در سخنان آقای ملکیان عموماً یک نحوه فضای سکولاریته شکل می‌گیرد، وگرنه مگر عرفا خودشان مقیّد به سخنان فقها نیستند که ایشان می‌گویند تلقی فقها از دین را کامل نمی‌دانند؟! آیا به این معنا است که ما رعایت احکام شرعی را نکنیم و یا در کنار فقه، از اخلاق و عرفان دین هم استفاده کنیم؟ موفق باشید

14358
متن پرسش
سلام: بعد از اتفاقات یک سال اخیر در عربستان از توهین و هتک حرمت به ملت ایران در فرودگاه گرفته تا قربانی شدن چندین هزار نفر در منا و حتی کشتار مسلمانان یمن و الی ماشالله و سکوت دولت مردان و مراجع تقلید ایرانی وقت آن نیست که حج از سوی مردم تعطیل شود؟ آیا ما نیز این حرکات را مثل همه ی مقامات ارشد کشوری محکوم کنیم و سپس به حج برویم و تحقیر شویم و پول هایمان را خرج کشتار مردم مظلوم یمن و بحرین و سوریه کنیم؟ آیا مراجع تقلید خوابن یا این هم مصلحت است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حساسی است. فکر می‌کنم مسئولان مربوطه با نظر مقام معظم رهبری و با توجه به جوانب دیگر تصمیم نهایی را بگیرند. موفق باشید

14357
متن پرسش
با سلام: در جلسه شنبه (امروز) طبق آیات قرآن فرمودید اهل کتابی که سر جنگ با دین خدا ندارند، خدا و معاد را قبول دارند در کار خیر سبقت می گیرند امر به معروف و نهی از منکر می کنند و ... و اینان رستگارند. در غرب دو گروه داریم یک سری امثال سردرمدارانشان با خدا و دین خدا سر جنگ دارند، متجاوز، زور گو زیاده خواه و ... هستند که ما کاری با اینها نداریم و گروه دیگر اکثرا خدا و قیامت را قبول دارند کار خیر هم می کنند به حقوق یکدیگر حتی بیشتر از ما احترام می گذارند و ... بنابراین اینان طبق قرآن رستگارند و این در حالی است که شما در جلسات اغلب به فرهنگ غرب اشاره داشتید که انسانها را به گونه ای بار آورده است که خوبی می کنند که خوب باشند و خوبی ببینند، دزدی نمی کنند که دزد نباشند، احترام می گذارند که احترام ببینند و ... و می گفتید اعمال اینان هیچ نتیجه ای در آخرت برایشان ندارد و این با ظاهر این آیات منافات دارد. پس مصداق این آیات که در مورد اهل کتاب سخن گفته امروزه چه کسانی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرموده‌ی آیت اللّه جوادی در این آیات بیشتر اشاره به یهود است هرچند خطاب را متوجه اهل کتاب کرده. از طرفی ملاک نجات اهل کتاب به همین صفاتی است که برشمردید. حال چند درصد اهل کتاب مطابق این صفات هستند؟ باید بررسی شود. البته گرفتاری آن‌ها نسبت به حاکمیت فرهنگ غرب، موضوعی است که نباید از نظر دور شود. موفق باشید

14353
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما به خیر. ابوسعید ابوالخیر فرموده اند که در عالم کشف و شهود به هر دیاری که قدم زدم دیدم که جای عصای رییس کورکورانه در آنجا بودبا توجه به اینکه منازل را ابوسعید با قدم قلب رفته اند و اینکه معارفی هستند که شرط فهمیدنشان توسط عقل لطافت یعنی فکر لطیف است مقصود این جمله این نیست که ابن سینا فقط مفهوم حقایق را دریافته اند درست است؟ شاید مقصود این است که فیض را از طریق تفکر دریافت کرده اند بر خلاف عده ای که فیض را با عبادت و طاعت دریافت می کنند. (مثل ابوذر که بیشتر عبادتش تفکر بود.) امکان دارد تبیین بفرمایید. سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تفکری که جناب اباذر دارد همان سیر قلبیِ عرفا است. خواجه ابوسعید می‌خواهد بگوید عقل، همه‌ی مقامات را می‌تواند بفهمد منتهی به صورت مفهوم، ولی این بدین معنا نیست که جناب ابن‌سینا از سیر قلبی بیرون بوده است. او در نمط هشتم و نهم اشارات نشان می‌دهد که با مقامات عالیه مأنوس بوده است. موفق باشید

14347
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه می فرمایند ذکر بسم الله الرحمن الرحیم را نوزده روز هر روز نوزده هزار بار گفته شود. آیا این ذکر خاص است و عوارض دارد و یا عام است و ما هم می توانیم بگوییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی فکر هم نمی‌کنم از اذکار خاص باشد. موفق باشید

14339
متن پرسش
سلام: استاد در پاسخ سوالی فرموده بودید که بهتر بود آقای صمدی آملی در مورد تبرئه از آن سخنان حرفی میفرمودن. بنده در اینترنت بودم ناگهان به مطلبی برخوردم. کلیپی که جناب آقای صمدی در اول این کلیپ می گوید: خدا لعنت کند چنین آدم ها را.... منظورشان اینست (کسانی که تهمت زده اند و این صوت را کات کرده اند و پخش کرده اند). ایشان می خواهد روضه بخواند و در اول روضه اینها را می فرمایند. جالب اینجاست که این کلیپ حدودا دو سال است که وجود دارد ولی کسی پخشش نمی کند که مردم بفهمند که ایشان منظور دیگری داشتند. احساس می کنم دستهایی پشت این قضیه (عرفان هراسی) هست. این هم لینک کلیپ: http://www.aparat.com/v/uqVa4/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE_%D8%B3%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%83_%D9%88_%D9%BE%D8%B1_%D8%AF%D8%B1%D8%AF_%D9%88_%D8%AF%D8%A7%D8%BA_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C از دوستان سایت لب المیزان خواهشمندیم که این سوال را جوری در سایت بگذارند تا مردم این کلیپ را ببینند و به همین سادگی به علما تهمت نزنند. ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که عزیزان کاربر، بررسی نمایند. موفق باشید

14329
متن پرسش
سلام: الان بنده که بیش از نیمی از آثار شما را کار کرده ام و الحمدلله همیشه مانوس با آثارتان هستم. آیا می توانم آرام آرام به کتب آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله رجوعاتی داشته باشم یا فهمش سخت است؟ (منظورم چند آثار فوق تخصصی ایشان نیست). الان چهل کتاب از این بزرگوار دارم ولی بخاطر استاد صبر کردم و نخواندم و فقط آثار استاد را کار کردم تا استاد امر فرمایند چگونه بخوانم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی امید بنده آن است که فکر و ذهن مخاطبان خود را جهت فهم اندیشه‌های امثال آیت اللّه جوادی و حضرت علامه«رحمت‌اللّه‌علیه» و نهایتاً حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کرده باشم. به آثار آن بزرگان رجوع کنید، إن‌شاءاللّه خدا کمک می‌کند. موفق باشید

14323
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: حضرت استاد ممنون از جوابی که فرمودین من باز برای این که اطمینان قلبی پیدا کنم عرض می کنم: سوال اول) در مبنای عرفانی اگر واژه عین الربط رو برای تجلیات استفاده کنیم آیا از مبنای عرفان به تشکیک وجود تنزل کردیم؟ یعنی ملاصدرا برای عین الربط هم بهره ای از وجود قائله؟ در واقع صدرا در مساله تشکیک وجود عین الربط رو مطرح میکنه یا وقتی به وحدت شخصی میرسه عین الربط رو مطرح میکنه؟ سوال دوم) در حین تدریس من اینطور متوجه شدم که به جای استفاده از کلمه ماهیت در مورد تجلیات از کلمه ی مفاهیم استفاده کردین آیا در عرفان از تعینات خلقی تعبیر به مفهوم میشه؟؟ سوال3) فرمودین ظهورات رو اگ متفاوت میبینیم این به جهت ماست منظورتون این بود که ما وقتی کثرات خلقی رو که در عرض هم هستن رو با چشم ظاهری میبینیم ما در واقع به غلط کثرت میبینیم؟؟ سوال چهارم) تفاوت تجلی در تشکیک وجود و عرفان آیا اینه که توی عرفان هم تجلی رو مطرح میکنن اما برای تجلی حظی از وجود قائل نیستن اما در تشکیک وجود تجلی مطرح میشه ولی برای تجلی هم وجود قائل هستن؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در رابطه با تشکیک وجود، عین‌الربط‌بودنِ معلول را مطرح می‌کند، نه در رابطه با وحدت وجود. ولی اگر به نحوی وحدت وجود در منظرش نبود بحث عین‌الربط‌بودنِ مخلوق به این شکل برایش ظهور نمی‌کرد 2- به اعتبار آن‌‌چه از آن تعینات در ذهن هست، آن‌ها را مفهوم می‌نامیم 3- همین‌طور است 4- تجلی در عرفان با نظر به تشکیک در ظهور مطرح است. موفق باشید

14309
متن پرسش
سلام استاد: بنده چند وقتی است که در حال مطالعه ی کتاب های عرفانی هستم از عرفان شرقی و همچنین عرفان خودمان و بعضا سرخپوستی، متوجه شدم که نقطه ی مشترک همه ی این عرفان ها رهایی از خود و به قولی رهایی از سوبژکتیویته است. راه حل ها هم معمولا مشابه اند و یک سری اعمال و ریاضت پیشنهاد می شود. اما اخیرا متوجه شدم که هایدگر هم همچین پیشنهادی را مطرح می کند و راه رهایی از سوبژکتیویته را تفکر و به قول خودش «تفکر مراقبه ای» می داند. می خواستم بدانم به نظر شما منظور از تفکر مراقبه ای چیست؟ و آیا می توان با تفکر از سوبژکتیویته رها شد؟ سوال دومم در مورد ملاصدرا است، آیا حکمت متعالیه و اصالت وجود هم موضوعش رهایی از سوبژکتیویته است؟ و اگر آری راه حل ملاصدرا چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان طور که هایدگر می‌گوید اگر تفکر، تفکر نسبت به وجود باشد عملاً ما را در مراقبه نسبت به وجود وارد می‌کند تا نیوشای سخن وجود باشیم 2- مسلّم اصالت وجود به معنایی که جناب ملاصدرا می‌گوید که رجوع به وجود است و نه مفهوم وجود، به نظر بنده مهم‌ترین راه برای عبور از غرب سوبژکتیویته‌زده است. موفق باشید

14316
متن پرسش
سلام: سکوت به معنای عرفانی اش در این زمانه همان سکوتی است که آیت الله بهجت انجام دادند؟ در این شرایط که الان داریم و ارتباطات بسیار قوی است چطور می شود سکوت مثل آیت الله بهجت رعایت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست آن نوع سکوت را داشته باشید. آن مربوط به خودِ حضرت آقای بهجت بود در آن موقعیت خاص. سعی کنید بیجا سخن نگویید. موفق باشید

14308
متن پرسش
با عرض سلام: این فرمایش رهبری را که در تاریخ 94/10/8 درباره تمدن نوین اسلامی می فرمایند: «ما هم امروز از دانش جهان استفاده می کنیم برای برپا کردن تمدن نوین اسلامی منتها با روح اسلامی و با روح معنویت» آیا می توان با فرمایش شما در مورد شهید آوینی که معتقدید در سینما تصرف کرد و روح مورد نظر خود را در آن دمید معادل بدانیم و بگوییم شرط این که استفاده از ابزار دنیای مدرن فرهنگش را بر ما غلبه ندهد نیاز به این دارد که مثل شهید آوینی با آن برخورد کنیم و مقدمه ی این کار این است که آوینی ها پروریده شوند؟ و گرنه استفاده از دانش و تمدن غرب نتیجه ی عکس خواهد داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم برداشت خوبی از سخن مقام معظم رهبری است. از طرفی علم با عقل همه‌ی انسان‌ها مرتبط است و منحصر به قوم خاصی نیست. مشکل وقتی است که امیال اقوام آن را مطابق هوس خود جهت بدهند. موفق باشید

14307
متن پرسش
استاد منظورتان را از اینکه نهایه و بدایه را محدود به یک استاد نکردید چیست؟ یعنی با استاد نخواندید؟ شما با کدام استد مطالعه کردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به یک استاد بسنده نکردم. به‌خصوص که در زمانی بدایة الحکمه را در مرکز مدیریت حوزه‌ی اصفهان برای طلاب برگزیده‌شده تدریس کردم. فکری هستم که چطور شما گرفتار این نوع سؤالات شده‌اید!! موفق باشید

14304
متن پرسش
سلام. 1. شرح دعای سمات آقای قاضی رحمت الله را چگونه مطالعه می شود کرد؟ استاد و شرح می خواهد؟ 2. کتاب کیمیای وصال مرحوم شجاعی اعلی الله مقامه را برای بنده صلاح می دانید؟ الان تا مبحث معاد آماده ام در مباحثتان. 3. آیا کتاب کشف المحجوب را شرح خواهید کرد؟ چگونه کتابی است این کتاب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر با ادبیات عرفانی تا حدّی آشنا باشید اشارات مرحوم قاضی در شرح دعای سمات نکات خوبی را متذکر می‌شود 2- در هر حال کتاب «کیمیای وصال» آن مرحوم مذَکِر خوبی در اصلاح روحانیت ما می‌باشد 3- به نظر بنده کتاب «کشف‌المحجوب» کتاب حفظ و توسعه‌ی عالَم سلوکی انسان است. اگر در شرایط مناسب به مدت دوسال با آن مأنوس باشید عالَم خوبی را برای شما منکشف می‌کند، عالمی که شیطان به‌راحتی نمی‌تواند وارد آن شود. موفق باشید

14303
متن پرسش
با سلام: در بحث کار اجرایی و گسترده در سطح طلاب و عموم جامعه بعضی از افراد منتسب به حضرت عالی اینگونه استدلال می کنند که: چون استاد طاهرزاده از کار اجرایی نا امید شده اند به گوشه ی خانه ی خود رفته و فقط با رصد کردن محیط و فضا دارند در سطح خصوصی و تخصصی شاگرد پروری می کنند و گاها اشاراتی هم دارند. و از این طریق قایل می شوند که کار را باید رها کرد و به فکر کردن پرواخت. نظر شما را در این بحث و این تحلیل از روند شما جویا شدیم تا گره گشای کار ما شود ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان در انقلاب اسلامی نسبت به کارهای اجرایی بی‌تفاوت بود. می‌ماند که اگر زیرساخت‌های فرهنگی جامعه رشد کند، بسیاری از کارهای اجرایی از گره‌ای که فعلاً در آن افتاده است، رها می‌شود. مردم عموماً چوب ضعف عقیده و اخلاق خود را می‌خورند و گرفتاری‌های آن‌ها بیشتر از این بابت است. و لذا اگر کسی بتواند در خدمت مسائل فرهنگی جامعه باشد بهتر است که در این بستر فعالیت کند. موفق باشید

14299
متن پرسش
سلام: 1. در زمینه تاریخ امام حسین (ع) بجز کتب شما و شهید مطهری که کار کرده ام چه کتابی بخوانم؟ 2. در زمینه مقتل امام حسین (ع) بجز کتب مذکور و مقتل لهوف چه کتابی به جزئیات دقیق پرداخته؟ 3. کتب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی چگونه است؟ جایگاهش در عرفان؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار گسترده است با کتاب‌های بسیار گسترده. کتاب «پس از پنجاه‌سال» مرحوم دکتر شهیدی و کتاب «نفس‌المهموم» مرحوم شیخ عباس قمی و جلد 44 بحارالأنوار برای شروع خوب است 2- غیر از لهوف، مقتل دیگری را نمی‌شناسم 3- کتاب‌های مرحوم ملکی تبریزی در عرفان عملی، عالی است. موفق باشید

14287
متن پرسش
سلام استاد: شما ناراحت می شوید کسی مثل من زیاد از شما سوال می کند؟ وقتتان را می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سؤالات کاربران محترم سؤالات علمی و عقیدتی باشد که با روحیه‌ی معلمی و تخصص بنده هماهنگی داشته باشد؛ هزار سؤال هم که بشود برای بنده مغتنم است. مشکل مربوط به کاربرانی است که از بنده انتظار مشاوره دارند و به جای سؤال جدّی، درد و دل می‌کنند. موفق باشید

14291
متن پرسش
سلام استاد: 1. تفاوت صدرا با سینا چیست؟ 2. تفاوت لیبرالیزم و نئولیبرالیزم را در سه ساحت هنر علم و اقتصاد چیست؟ اگر ممکن است یک مقداری مفصل تر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تفاوت بین مکتب ابن‌سینا و ملاصدرا لازم است کتاب‌هایی مثل «اشارات» را از ابن‌سینا دنبال کنید و از ملاصدرا حداقل کتاب «شواهد الربوبیه» را مطالعه فرمایید. 2- در مورد تفاوت ساحت هنر و اقتصاد در لیبرالیزم و نئولیبرالیزم اطلاعاتی ندارم. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!