بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6912
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت استاد خواهشا به مسئولین سایت تذکر بدید که پسوند فایل های صوتی ( پسوند فایل های شرح جنود عقل و جهل ) را با پسوند mp3 تنظیم کنند تا بشه روی گوشی های همراه و کلا همه سیستمهای صوتی گوش داد چون با این پسوندی که روی سایت هست فقط روی سیستم خانگی میشه گوش داد در حالیکه اکثرا فایل های صوتی رو روی گوشی همراه یا دستگاه mp3 گوش میدن ... ممنون و التماس دعا
متن پاسخ
سلام علیکم: مسئول محترم سایت
6875
متن پرسش
سلام علیکم پیرو سوال 4549 یکی از اصول اساسی مدیریت غرب بحث سازماندهی است. در سازماندهی، وظایف و اختیارات و مسئولیتهای واحدها و پستها مشخص و نحوه هماهنگی و ارتباط بین آنها مشخص می شود (سیدمهدی الوانی، مدیریت عمومی، ص 95) یکی از اجزا اصلی سازماندهی تخصص گرایی است. تخصص گرایی به گروهبندی دقیق وظایفی که به وسیله یک فرد انجام می شود بر می گردد. (استیفن رابینز ترجمه الوانی و دانایی فر، تئوری سازمان، ص 82) البته همانطور که استحضار دارید این تخصصی شدن در حوزه وظایف است و با تخصصی شدن علوم متفاوت است. سوال بنده از حضرتعالی اینست که ریشه تخصص گرایی به این سبک که در مدیریت غربی مطرح است در تمدن غرب چیست؟ نظر اسلام در این مورد چگونه است؟ اگر لطف بفرمایید و به صورت مبسوط پاسخ دهید ممنون می شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در امور عقیدتی و دینی همه باید رجوع الی اللّه داشته باشند و استعدادهای مختلف روش‌های مختلفی را اقتضا می‌کند ولی تغییری در هدف ایجاد نمی‌کند. معلوم است که در امور دنیایی باید سازماندهی داشت و به طور طبیعی تخصص‌گرایی به میان می‌آید حال چه رویکرد ما تمدن غربی باشد و چه تمدن اسلامی. موضوع چیزی نیست که نیاز به بحث مبسوط داشته باشد، مگر در چگونگی سازماندهی و تخصص‌گرایی که در رابطه با هدفی که در این امور دنبال می‌شود متفاوت است. شاید کتاب «تمدن‌زایی شیعه» نکاتی در این مورد در اختیارتان بگذارد. موفق باشید
6893
متن پرسش
بسمه تعالی.با سلام.استاد چرا بعضی بزرگتر ها مثل والدینم که برای پیروزی انقلاب مبارزه کرده اند میگویند ما در روند پیروزی قبل از انقلاب از مبارزات علامه مصباح یزدی چیزی به یاد نمی آوریم.و بعد به ایشان نسبت های مخالفت با مبارزات در آن زمان را میدهند و نسبت های ناروای دیگر مثل قبول انجمن حجتیه در آن زمان را.باتشکر از راه نمایی های شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح مثل بسیاری از علماء در آن زمان فعالیت‌ فرهنگی داشتند و در وقتش نیز آنچه در مقابله با شاه از ایشان برمی‌آمد انجام می‌دادند ولی مثل آیت‌اللّه طالقانی و شهید بهشتی یک چهره‌ی مبارزاتی مشهوری نبودند تا والدین شما از آن مطلع باشند ولی اگر زندگی‌نامه‌ی ایشان را مطالعه فرمایید متوجه شخصیت مبارزاتی ایشان خواهید شد.خبر گذاری فارس در مصاحبه ای با مدیر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دارد تحت عنوان :مستندات نقش پررنگ آیت‌الله مصباح در انقلاب و راه امام‌(ره) ، شاید مفید افتد آدر سش این است http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8704040491 در ضمن مر کز اسناد کتابی دارد تحت عنوان: گفتمان مصباح (گزارشی از زندگانی علمی و سیاسی آیت الله مصباح یزدی). موفق باشید
6859
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: مطلبی را تحت عنوان "مخالفان تمدن اسلامی، مخالفان جمهوری اسلامی "به نگارش درآورده ام . در این مطلب سعی بر آن بوده تا جایگاه مخالفان جمهوریت نظام را با نظر به تمدن اسلامی مشخص گردد. اگر وقت گرانبهایتان اجازه دهد محتاج نظر ارزشمندتان هستم.متن مقاله از این قرار است. تمدن اسلامی، مخالفان جمهوری اسلامی . همیشه لایه‌هایی پنهانی دارد و تحلیل راه دسترسی به این لایه‌ها است. گفتمان‌شناسی از شاخه‌های علم زبانشناسی نیز مدعای تحلیل متن یا گفته را دارد و با ساز و کارهایی آن را صورت علمی داده است. از شیوه‌های تحلیل، بررسی ساختارهای گفتمان‌مدار است. گزینش لغات و کاربرد نام از جمله این ساختارهاست که منعکس‌کننده دیدگاه خاصی است که می‌تواند بار منفی یا مثبت داشته باشد. به عنوان مثال آمریکایی‌ها بمب اورانیومی هیروشیما را مرد چاق و بمب پلوتونیومی ناکازاکی را پسر کوچولو نام گذاشتند تا واقعیت وحشتناکی که بر انفجار این ادوات مترتب بود را پنهان کنند(1) باز می‌توان به نامگذاری حوادث سال 88 توسط گروه‌های مختلف اشاره کرد که دقیقا دیدگاه آنها را منعکس می‌کند. این حوادث از طیف فتنه– که دارای بار سیاسی، قرآنی خاصی است- تا ظلم به جناح اصلاح‌طلب نامگذاری شده است. هنر آن است حتی اگر اسامی نامگذاران و پیشینه آنها را هم ندانیم، نوع دیدگاه آنها را درباره حوادث 88 کشف کنیم. 2- سریع‌القلم چندی پیش در اظهاراتی که کاملا نشان‌دهنده صبغه فکری ایشان است، مردم ایران را به صورت خاصی «نامگذاری» کرده است. ورای سابقه سیاسی ایشان می‌خواهیم به صورت کاملا علمی نشان دهیم که گفتمان این شخص چیست. وی در همایشی می‌گوید: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت می‌شویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک می‌کند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتی‌اش است، درباره جریان هسته‌ای نظرخواهی می‌کنند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک می‌کند». حال می‌خواهیم مشخص کنیم که چرا این شخص از تمام مدافعان برنامه هسته‌ای چگونه به بخش خاصی از مردم توجه می‌کند و علت توجه او چیست. اما تحلیل نامگذاری‌های انجام شده در بخشی از این متن: الف- تربیت عقلی: باید در کل این متن معنای عقل مورد نظر متکلم را یافت. اولین قرینه متضادهای این کلمه است که در جمله بعد آمده است.یعنی کلمات «احساسی»، «غریزی» و «پوپولیستی». کلمه غریزی مشخص می‌کند که یک شخص از دیدگاه آقای سریع‌القلم در اصل یا تربیت عقلی شده یا بی‌تربیت است. چنین کسی قاعدتا پوپولیست است و نخبه محسوب نمی‌شود، چرا که تربیت عقلی ندارد، بنابراین باید به سراغ نخبگان رفت. نکته اینجاست که آقای سریع‌القلم مهم‌ترین شاخصه نخبه بودن را نه عالم و آگاه بودن به رشته‌ای خاص بلکه دانستن زبان انگلیسی می‌داند و می‌گوید: «کسی که زبان انگلیسی نمی‌داند، منطقی فکر نمی‌کند، چون تولید علم ۹۰ تا ۹۵ درصد به زبان انگلیسی است». دو نکته را باید توجه داشت: اول اینکه منطقی، عقلی و استدلالی در این کلام مترادف محسوب می‌شود. دوم آنکه صرف اینکه شخصی در آموزشگاه زبان، زبان انگلیسی را بفهمد، برای ورود او به جامعه نخبگان سریع‌القلم کفایت نمی‌کند، بلکه باید شخص با خواندن مقالات علمی انگلیسی به فرهنگ آنگلوساکسونی داخل شود. دلیل این سخن آن است که ابرنخبه‌ای(!) همچون سریع‌القلم از نقش پنجره‌ای زبان در ورود فرهنگ کاملا آگاهی دارد و در ادامه در تبیین رسالت صدا و سیما می‌گوید: «اگر رسانه ملی ما معتقد به توسعه و فهم بین‌المللی باشد نیمی از برنامه‌های خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش می‌کند و با انرژی که این نهاد ملی دارد می‌تواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند». برای فهم بهتر این جمله باید دقت کنیم که تغییر دارای سه مولفه از... به .... با... است. اگر دوباره جملات را کنار همدیگر بگذارید، کاملا آشکار می‌شود از دیدگاه گوینده تغییر در فرهنگ ما باید از فرهنگ پوپولیستی، غریزی و طرفدار انرژی هسته‌ای به فرهنگی با انسان‌های عاقل، دارای تفکر استدلالی و با ابزار اشاعه زبان انگلیسی انجام شود. بنابراین فرهنگ عاقلانه، عالمانه و غیراحساسی، فرهنگ آنگلوساکسونی است که باید توسط صدا و سیما در جامعه اشاعه یابد. ب- لبوفروش و راننده تاکسی: استعاره‌ای از قشر کم‌سوادهای جامعه که فهمی از ماورای خود ندارند، فقط در فکر شکم خود هستند و در عین حال به اظهارنظر می‌پردازند (با پوزش از این قشر زحمتکش، ما در حال بحث علمی هستیم اگرنه نگارنده معتقد به گزاره ان اکرمکم عندالله اتقیکم است و طبقه اجتماعی را دخیل در ارزش شخصیت افراد نمی‌داند.) توضیح بیشتر اینکه آیا تمام موافقان برنامه هسته‌ای چنین افرادی‌اند؟آیا اساتید دانشگاه، مراجع تقلید و دیگر فرهیختگان جامعه مدام از آبرو، وقت و جان خود در راه دستیابی به انرژی هسته‌ای مایه نگذاشته‌اند؟ بحث رجوع غیر متخصص به متخصص نیست بلکه این افراد با جوهره استکبارستیزی که مردم ایران از مراد خود خمینی کبیر به ارث برده‌اند و به طور تخصصی روابط عالم را براساس ظلم‌ستیزی و قادر بودن خدای متعال تحلیل می‌کنند، مشکل بنیادین دارند. اگر قرار باشد کسی را به نگاه سطحی و عوامانه متهم کنیم، کسانی که قدرت خداوند به عنوان قادر مطلق را در تحلیل‌های خود به حساب نمی‌آورند مستحق چنین صفتی هستند. بنابراین این نامگذاری کاشف از آن است که این پرمدعاهای کروات‌زده، مردمی را که غرب را به عنوان قبله آمال خود نمی‌بینند و بر انرژی هسته‌ای به عنوان نماد مبارزه با غرب تکیه دارند، دشمن خود می‌بینند. اینجاست که وظیفه خود می‌بینند در هر تریبونی به آنها توهین کنند تا شاید تغییری حاصل شود. می‌دانند که اگر در مناظرات انتخاباتی القاب باهوش و مودب را به عروسک صهیونیست استکبار نثار می‌کردند، جایگاهشان بعد از آرای باطله بود و رای مردم، رای به این سخنان نبوده است. 3- طبعا موافقت 96درصد مردم ایران با ادامه برنامه هسته‌ای با وجود ادامه تحریم‌ها، این چنین این فرد را به انتحار روی آورده است. اگر صدا و سیما و دیگر مراکز نظرسنجی بومی این نتایج را منتشر کرده بودند، قطعا چون این حکم را یک جهان سومی صادر کرده بود، هیچ ارزشی نداشت اما چه کند، زاگبی و گالوپ، جهان اولی هستند و از قضا نتایج این نظرسنجی را هم به زبان انگلیسی منتشر کرده‌اند بنابراین این شخص به کسانی که نظرسنجی از آنها صورت گرفته است حمله می‌کند. اما سوال اینجاست: چرا مردمی که هنوز جوهر رای آنها خشک نشده باید چنین تحقیر شوند؟ البته سابقه این افراد روشن است اما شاید کمتر کسی فکر می‌کرد کسانی که در کودتای فتنه 88 تصمیم به وتوی جمهوریت گرفتند، امروز بعد از گرفتن رای مردم با اختلاف میلیمتری پروژه گذشتن از رای مردم را تئوریزه ‌کنند. 4- با اندکی پژوهش در تفکرات این فرد می‌توان به راحتی نوع دقیق سیستمی را که وی به جامعه ایرانی پیشنهاد کرده، بفهمیم. آنگاه مشخص می‌شود علت مقابله این فرد با عموم ملت ایران اختلاف عملی مردم با نوع تمدنی است که در افق طبقه خودنخبه، پندار بهشت برین و در دیدگاه مردم تنها یک توهم شیطان‌گونه است. سریع‌القلم در صفحه 226 کتابی(2) پیرامون توسعه طی جدولی مشخصاً الگوی توسعه خود را ارائه می‌دهد: کاملا واضح است که این الگو، همان لیبرال‌ـ‌‌دموکراسی است و قبله آمال این فرد همان دنیای متوحش غربی است که از قضا خود دچار هزار گرفتاری‌اند و مردم ایران از سال 57 تصمیم به عبور از این تمدن گرفته‌اند. فقط به دو الگوی عملی سکولاریسم و دنیادوستی دقت و زاویه وحشتناک آن را با نص آیات و روایات مشاهده کنید. 5- سریع‌القلم‌هایی که در بدنه تئوریک و عملی دولت یازدهم در حال نضج گرفتن هستند، عملا هیچ توجهی به ظرفیت‌های ملت ایران ندارند و دوباره می‌خواهند گفتمان «ما نمی‌توانیم» را به کشور بازگردانند. می‌خواهند مسیر حرکت به سوی تمدن اسلامی را کند کنند درحالی که ملت سال‌ها پیش تصمیم به حرکت گرفته است. می‌خواهند تفکرات امام خمینی را به موزه بفرستند و ملت بزرگ‌ترین عاشق خمینی است. می‌خواهند هر کسی از قماش آنها نبود، برچسپ پوپولیسم بر پیشانی‌اش بزنند و با تحقیر و توهین میدان را باز کنند. این افراد به تمام دارایی‌های ملت ایران و زحمات آن به دیده تحقیر نگاه می‌کنند. قدرت دفاعی ملت ایران که شاخه‌هایی از آن در جنگ 33 روزه و 22 روزه کمر ارتش شکست‌ناپذیر اسرائیل را شکست را، موشکی از کار افتاده می‌بینند. آنها دوباره می‌خواهند ظرفیت عظیم دولت جمهوری اسلامی را نه در دولت‌سازی اسلامی بلکه در ذوب شدن در دنیای آنگلوساکسون‌ها هزینه کنند و بزرگ‌ترین مانع، ملت بزرگ ایران است که اینک همه لبوفروش دانسته می‌شوند. به سخنان دکتر پورازغدی توجه کنید: «کسانی می‌خواهند دوباره انقلاب اسلامی را از مرحله «ما چه می‌اندیشیم» به مرحله «آنها چه گفتند» بازگردانند! دوباره می‌خواهند «آنها چه گفتند» و «غرب چه می‌گوید» را تبدیل به الگو و دستورالعمل برای علم و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و حقوق و هنر کنند. ما در مرحله «آنها چه گفتند» نماندیم و وارد مرحله «ما چه می‌گوییم» شده‌ایم اما کسانی می‌خواهند دوباره گفتمان «ما نمی‌توانیم» را به کشور برگردانند. به جای «تولید علم» از «ترجمه‌زدگی و اصالت ترجمه» دفاع می‌کنند».(3) 1- گفتمان‌شناسی رایج و انتقادی، لطف‌الله یارمحمدی، انتشارات هرمس، چاپ اول 1383، صص 145-144 2- دکترمحمود سریع‌القلم. عقلانیت و آینده توسعه‌یافتگی ایران. تهران. مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 1386. ص226 3- رجانیوز، چهارشنبه 27 آذر 1392 * طلبه حوزه علمیه اصفهان با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بر روی نکته‌ی مهمی دست گذاشته‌اید و حقیقتاً می‌توان با ملاک نظر و عدم نظر جریان‌ها نسبت به تمدن نوین اسلامی جایگاه آن‌ها را به عنوان خودی و یا غیر خودی تعیین کرد با این توضیح که بعضاً تصور درستی از تمدن اسلامی و رویکرد انقلاب اسلامی ندارند وگرنه مخالفت نخواهند کرد. موفق باشید
6825
متن پرسش
پرسش: ما چند جوان دانشجو هستیم که نسبت به مسئله امر به معروف و نهی از منکر دغدغه داریم با علم به شرایط و مراحل امر به معروف و نهی از منکر پنج شنبه و جمعه های اخر هفته چند نفری به پارک روبروی خوابگاه میرویم و نسبت به حجاب زنان نهی از منکر میکنیم به این صورت: لطفا حجابتون رو رعایت کنید یا اگر مردی همراه اون خانم بود میگوییم :به خانم بگویید حجابشون رو رعایت کنن سوال: 1- اینکه میرویم تا نهی از منکر کنیم که قاعدتا یعنی میدانم اینجا گناه میشود میروم اگر دیدم گناهی را نهی از منکر کنم، این رفتن درست است؟ 2- ایا بر مرد جوان مجرد واجب است که خانم بد حجابی را نهی از منکر کند؟ یا باید فقط توسط خانم ها انجام گیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلَم در هیچ شرایطی نباید امر به معروف و نهی از منکر تعطیل شود منتها باید شرایط تذکر و تأثیر آن فراهم باشد و اگر شرایط فراهم نیست باید ما تلاش های فرهنگی آن شرایط را فراهم نمود تا افراد بدانند ما از سر دلسوزی به آن ها تذکر می دهیم و به سعادت آن ها فکر می کنیم و گمان نکنند می خواهیم چیزی به آن ها تحمیل کنیم. موفق باشید
6800
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرام بنده دجار بن بست فکری شدم نمیدونم میشه اسمشو همین گذاشت یا نه سوالام ازین نوع ه این دنیا و ادماش برای چی اومدن؟برای عبادت خدا؟خدا این همه چیز خلق کرده که ما فقط عبادتش کنیم؟هدف از عبادت چی بود؟خدا که نیازی نداره بزرگیش رو به کسی مثل انسان نشون بده؟ اومدیم ک علم بیاموزیم؟خدا علمشو تو جهان پخش کرد و کثیر شد تا جمعش کنیم و به وحدت برسونیمش؟اصلا درک نمیکنم برای چی باید علم بیاموزیم ما همه یه تیکه از پازلیم تا هر کدوم رسالت خودمونو به نحو احسن انجام بدیم اون وقت این پازل کامل بشه ک چی بشه؟ واقعیتش رو بخواین وقتی به جهنم و بهشت فکر می کنم از اتش جهنم میترسم و از بهشت بی مشکل زجر میکشم...بخوابیم بخوریم لذت ببریم اونم تا ابد،خسته کنندس...من بهشت این طوری نمی خوام هرچقدر به هدف ها فکر می کنم بیشتر به پوچی میرسم شما بگید چی کار کنم؟نه دنبال بهشت و جهنمم و نه دنبال دنیای فانی فقط شدم یه علامت سوال بزرگ از این که وقت گذاشتید برای سوالاتم و جوابی ک ان شاالله خواهید داد سپاس گزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» در بحث «خدا چرا ما خلق کرد؟» عرایضی داشته‌ام. اصل کتاب روی سایت هست. موفق باشید
6795
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به فراگیری تفکرات کوروش و تبلیغات این چنینی، که در جامعه ما بصورت محسوس یافت می شود، نظر شما برای رویارویی با این نوع تفکر ، که در گرایشات جوانان به سمت دین زردتشت دارای تاثیرات منفی است ، چه می باشد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلیل از کورش به‌عنوان انسان آزاده‌ای که برای همه‌ی انسان‌ها ارزش قائل بود و منشور او حاکی از این نکته است، چیز بدی نیست و آن هیچ ربطی به دین منسوخ‌شده‌ی حضرت زردتشت ندارد و ما با طرح توحید ناب که سراسر نهج‌البلاغه متذکر آن است باید جامعه را از انحرافاتی که در سایر ادیان ظهور کرده آگاه کنیم. موفق باشید
6797
متن پرسش
خیلی غصه خوردم که اندیشمندی چون مصطفی ملکیان این جور عوض بشه واینحرفها را بزنه نظر شما درباره مصاحبه اخیر ایشون و بنیادگرا توصیف کردن خمینی کبیر چیه؟ این قدر ناراحت شدم که نمی تونسم رو درسام تمرکز کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این مصاحبه‌ای که می‌فرمایید نخواندم ولی اقای مصطفی ملکیان از اول هم همین اصالت را به غرب می‌داد و مدعی بود همه‌ی فلاکت ما از فلسفه‌ی صدرایی است. آیا از این افراد انتظاری جز این داردید؟ موفق باشید
6789
متن پرسش
بسم الله الرّحمن الرّحیم: ضمن تشکر از جنابعالی؛ سوالاتی خدمتتان داریم که امید است با جواب تک‌تک آن‌ها نکاتی در راستای ادامه‌ی مباحثی که مطرح می‌فرمایید روشن شود.
متن پاسخ
- سؤال 1- مباحث غرب شناسی چه ضرورت و جایگاهی در سرفصل های آموزشی دارد؟ و علت تدریس این سنخ مباحث از سوی شما چه بوده است؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب: 1- مباحث غرب‌شناسی در راستای نظر به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و توجه به فرهنگ مهدوی که افق آینده را در اتحاد بین تکوین و تشریع می‌نگرد، معنای خاصی به خود می‌گیرد غیر از آنچه منتقدین مشهور دنیا در رابطه با نقد غرب مطرح می‌کنند. ما از طریق انقلاب اسلامی بنا داریم زندگی زمینی خود را در تمام مناسبات فردی و اجتماعی به کمک شریعت الهی، با عالم قدسی مرتبط گردانیم و در این رابطه باید موانع تحقق این هدف را که در حال حاضر عمده‌ترین آن موانع نگاه فرهنگ غربی به عالم و آدم است، بشناسیم و بدین لحاظ نه‌تنها شناخت غرب با این رویکرد برای دوستداران انقلاب اسلامی لازم بلکه از نان شب واجب‌تر می‌باشد و گرنه ناخودآگاه انقلاب اسلامی در ذیل غرب قرار می‌گیرد و از تحرک لازم می‌افتد و ملت‌ها از نتایج فوق‌العاده‌ای که می‌توانند از انقلاب اسلامی ببرند محروم می‌شوند و با ادعای آن‌که توسعه‌یافتگی مستقل از منظومه‌ی جهانی نیست عملاً انقلاب اسلامی را استحاله می‌کنند. سؤال 2: به نظر شما ضعف ها و کاستی دوره های آموزشی غرب شناسی موجود در کشور چیست؟ طرح کلی و ویژگی خاص مباحث آموزشی شما چه می باشد؟ جواب 2- حقیقتاً درست متوجه شده‌اید که مباحث غرب‌شناسیِ موجود بعضاً نقص‌ها و کاستی‌ها و اشکالاتی دارد زیرا بعضی‌ها متوجه نیستند مخالفت ما با فرهنگ غرب مثل مخالفتی که مثلاً روسیه و یا چین با غرب دارد نیست، اندازه‌ی مخالفت ما با غرب به اندازه‌ی تفاوت اهدافی است که هرکدام دنبال می‌نماییم و در راستای آن اهداف انسان را معنا می‌کنیم. ضعف‌های بعضی از مباحث غرب‌شناسی در غفلت از ذات غرب است، غربی که در سر و سامان‌دادن بر زندگی زمینی بشر به غیب به عنوان نقشی فعّال و کارساز و الهام‌بخش توجه نمی‌کند و مطابق آن برنامه نمی‌ریزد و عملاً به دست‌آوردهایی دست می‌زند که در اثر آن دست‌آوردها نقش الهام‌بخشی غیب و اشراقی آن از صحنه‌ی زندگی انسان‌ها دور می‌شود، در حالی‌که ما در نقد غرب باید متوجه باشم غرب چه‌چیزی به ما داده و چه‌چیزی از ما گرفته که سعی شده در کتاب «عالم انسان دینی» به‌طور بسیار مختصر متذکر آن باشیم. کتاب «مدرنیته و توهّم» نمونه‌ای از نقد غرب با رویکرد دینی است به آن شکلی که عرض شد. سؤال: 3 ) نسبت ما با تاریخ انبیا و اولیا چگونه باید باشد و درک انقلاب اسلامی چگونه منجر به تصحیح این نسبت می گردد؟ جواب: 3- نسبت ما با تاریخ انبیاء و اولیاء از این قرار است که حضرت حق از ابتدای حیات زمینی بشر زندگی دینی و شرعی را برای انسان‌ها مقدر نموده تا در گشایش زندگی زمینی و تنگناهای مخصوص این زندگی بهترین انتخاب را داشته باشد و همواره رابطه‌ی اشراقی خود را با عالم معنا حفظ کند و این خط از حضرت آدم«علیه‌السلام» شروع شد و همچنان ادامه یافت تا به شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید و در دل این شریعت نظرها به حاکمیت انسانِ کامل یعنی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» معطوف گشت و در راستای چنین حضوری انقلاب اسلامی ظهور کرد و درست در مقطعی از تاریخ که فرهنگ مدرنیته اراده کرده بود خط حضور تاریخی انبیاء و اولیاء را نادیده بگیرد انقلاب اسلامی متذکر آن خط معنوی گشت تا اولاً: بشر راز سرگشتگی خود را در دوران جدید درست بشناسد و ثانیاً: راهی را که خداوند برای زندگی زمینی بشر مقدر کرده است همچنان گشوده بماند تا ما زندگی خود را در مسیر اراده‌ی الهی قرار دهیم و از بی‌معنایی و پوچی رهایی یابیم و بفهمیم تقدیری که خداوند اراده کرده است چه تقدیری است. سؤال: 4) با توجه به اینکه فهم ما از دین متاثر از حجاب مدرنیته است، چگونه می توان در دوره های آموزشی به مباحث دینی توجه نمود؟ جواب: 4- همچنان‌که بحمداللّه متذکر هستید در شرایطی قرار داریم که به‌واقع در بسیاری امور فهم ما از دین متأثر از حجاب مدرنیته است و تنها با یک خودآگاهی تاریخی می‌توانیم از این حجاب آزاد شویم وگرنه سعی می‌کنیم دین را با مدرنیته تطبیق دهیم که با این کار اصالت را به فرهنگ مدرنیته داده‌ایم و عملاً دین در ذیل فرهنگ غربی قرار می‌گیرد و از کارآیی لازم باز می‌ماند و معلوم است وقتی دین کارآیی لازم را نداشت فرو گذاشته می‌شود. خودآگاهی تاریخی یعنی بفهمیم جایگاه دین و جایگاه مدرنیته دو جایگاه متفاوتی است و هیچ نسبتی با همدیگر ندارد زیرا یکی اصالت را به جهان می‌دهد و دیگری اصالت را به خدا. به عنوان مثال وقتی شما جایگاه تاریخی وهابیت را درست شناختید و معلوم شد این فرقه مأمور است تا اولاً: در زیر لوای اسلام فرهنگ مدرنیته را بسط دهد و ثانیاً: مأمور است از اسلام چهره‌ای زشت بنمایاند تا نگاه‌ها از اسلام به سوی فرهنگ غربی معطوف شود، دیگر انرژی خود را صرف این نمی‌کنید که بخواهید اشکالات محتوایی آن فرقه را اثبات کنید، در عین آن‌که اشکالات محتوایی فراوانی در این فرقه هست. در خودآگاهی تاریخی که ما باید نسبت به مدرنیته داشته باشیم متوجه جایگاه تاریخی آن فرهنگ می‌شویم که در ذات خود هیچ معنویت اصیلی را برنمی‌تابد و هر معنویتی را در فضای روح سوبژکتیویته به باور شخصی تبدیل می‌کند و انسان را در خود متوقف می‌نماید، در حالی‌که جایگاه دین در طول تاریخ درست برعکس جایگاه تاریخی فرهنگ غربی است. دین انسان‌ها را متذکر حقیقتی ماوراء برداشت‌های ذهنی‌شان می‌کند تا با عالمی بس جدّی‌تر و اصیل‌تری مرتبط گردند، عالمی که اگر بدون نظر بدان تصمیم‌گیری کنند گرفتار انواع بحران‌ها و تناقض‌ها می‌شوند همان‌طور که عده‌ای در اطاق تاریک خواستند فیل را بشناسند و نظر بدهند. و چنانچه آموزش معارف دینی با چنین دقتی همراه نباشد که امروزه تنها باید با فاصله‌گرفتن از ظلمات غرب می‌توان به نور توحید در افق زندگی بشر اشاره کرد؛ به نحوی گرفتار یک نوع سکولاریسم شده‌ایم که البته بیش از همه باید حوزه‌های علمیه در این امر هوشیاری لازم را به‌خرج دهند. سؤال: 5) به نظر می آید که جنابعالی در فهم اندیشه غربی از دیدگاهها و جریانهایی استفاده نموده اید که متفاوت و ظاهرا متعارض هستند.به طور مثال اندیشه صدرایی، تفسیر المیزان و اندیشه های مرحوم فردید و رضا داوری اردکانی در مباحث شما طرح شده اند. لطفا وجه پیوند این اندیشه ها را در مباحث غرب شناسی توضیح دهید. جواب: 5- این نکته‌ی بسیار حساسی است که وقتی انسان به اندیشه‌ها از نظر وجودی بنگرد و در همه‌ی آن‌ها در جستجوی «وجود» باشد و اگر آن اندیشه‌ها متذکر وجود باشند دیگر به عنوان اندیشه‌های متکثر و متفاوت ظهور نمی‌کنند و این درست بر عکس نگاه حصولی و ماهیت‌گرا به اندیشه‌ها است که با نظر به وجه متفاوتِ آن‌ها شناخته می‌شوند زیرا ماهیت مثار کثرت است و برعکس وجود که عامل وحدت می‌باشد. شما در اندیشه‌ی صدرایی منور به نگاهی می‌شوید که اولاً: بین وجود و ماهیت تفکیک می‌کنید و به اعتباریات اصالت نمی‌دهید. ثانیاً: متوجه وجود به معنای تشکیکی آن هستند یعنی وجود را به عنوان یک مفهوم در ذهن مورد توجه ندارند بلکه به عنوان یک حقیقت به آن می‌نگرید. در این دستگاه بنده جناب آقای دکتر فردید و جناب استاد داوری را در رابطه با نقد غرب متذکر «وجود» می‌دانم به این معنا که این بزرگان و از همه مهم‌تر جناب مارتین هیدگر غرب را از آن جهت که حجاب وجود است نقد می‌کنند و اگر به عمق تعبیر هیدگر نسبت به وجود و ظهور و خفای وجودی که وی مدّ نظر‌ها قرار می‌دهد نظر کنیم به تشکیکی‌بودن وجود که ملاصدرا مدّ نظر دارد نزدیک می‌شویم و در این رابطه بنده قرائت دکتر فردید از هیدگر را از آن جهت که شیعه و ایرانی است قابل قبول می‌دانم هرچند ممکن است به‌زعم عده‌ای این برداشت از هیدگر مطابق اندیشه‌ی هیدگر نباشد، که البته بنده معتقد به این نیستم. چون وقتی خودم هم به متون نوشته‌شده از هیدگر رجوع می‌کنم و در فضای اصالت وجود صدرایی و با ذوق تشیع به آن متون می‌نگرم احساس تناسبی بین صدرا و هیدگر برایم پیش می‌آید. در صفحه‌ی 290 کتاب «مفردات فردیدی» از قول فردید آورده: «: «من می‌خواهم از نو، ملاصدرا بخوانم تا آن‌جا که سوبژکتیو و ابژکتیویته در ملاصدرا محو شود، تفسیر من از ملاصدرا غیر از تفسیر خودبنیادانه‌ای است که حوالت دوره‌ی جدید است»». می‌گوید: ««وجودِ» ملاصدرا متعالی از وجودِ ذهنی و عینی است. در فلسفه‌ی ملاصدرا تعالی و دفاع از قرآن است». می‌فرماید: «ملاصدرا پریروز دارد». سؤال: 6 ) چه نسبتی بین عرفان اسلامی (به طور خاص ابن عربی) و اندیشه متفکرین غربی مانند نیچه یا هایدگر وجود دارد؟با تشکر جواب: 6- روح عرفان محی‌الدین در نظر به اسماء الهی نهفته است که نگاه بسیار با ارزشی به عالم است زیرا حقیقتاً در نگاه وجودی آنچه مدّ نظر است وجود است در کمالات خاص وگرنه نگاه ما به مفهوم وجود خواهد بود. پس در نگاه وجودی از آن جهت که وجود عین کمال است شما با اسماء حسنای الهی روبه‌روئید که در مظاهر مختلف ظهور کرده و عرفان محی‌الدین انسان را در چنین نگاهی می‌پروراند تا بتواند بین تنزیه و تشبیه جمع کند و با حضرت اللّه در مظاهر اسماء حسنایش مأنوس گردد. در دل چنین نگاهی غرب سراسرظلمات است و هایدگر این را به‌خوبی می‌فهمد و می‌فهماند ولی نه در آن حدّی که شما در عرفان محی‌الدین متوجه آن هستید. در حالی‌که نیچه را به‌راحتی را نمی‌توان در این دستگاه جای داد. نتیجه از یک طرف با مفاهیم درگیر است و طالب حضور می‌باشد و فریاد می‌زند که کلیسا و بازار خدا را کشته‌اند و در به در به دنبال خدای حضوری است و از طرف دیگر به ابرمردی نظر دارد که اراده‌ی او معطوف به قدرت است و نه معطوف به حق. با این‌همه نیچه به جهت آن روح عصیانگرش می‌تواند الهام‌بخش باشد ولی ارتباط با نیچه کار آسانی نیست حتی در همین حدّ که من تصویر کردم نمی‌توان نیچه را جای داد. با این‌همه می‌توان گفت: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس.... تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
6774
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان به دلیل پاسخگویی به سوالات گذشته یه سوال میخواستم درباره ی یا از شما بپرسم.میخواستم بدونم کجای قران و توی چه احادیثی از این لفظ استفاده شده این که اثار این یا چیه.برای روشن شدن سوالم یه مثال میزنم---->در قسمتی از ایه ی قران به این شکل اومده (کتب علیکم الصیام) میخواستم بدونم چرا از این فعل(کتب) استفاده شده؟و فرق این فعل با افعالی که معنای واجب شدن رو داره چیه؟ خوشحال میشم اگه اطلاعات جامعی رو درباره ی این نوع اسنفاده ی از این فعل به من بدید از نظر قران ،حدیث،اصطلاحات عرفانی و......
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر زبانی اصطلاحات خاصی دارد مثل آن‌که در فارسی از زمین‌خوردن معنای سقوط‌کردن یا فروافتادن بر روی زمین استفاده می‌شود. در عربی وقتی گفته می‌شود «بر شما نوشته شد چنین کنید» به معنای آن است که این کار در وظیفه‌ی شما قرار گرفت. موفق باشید
6750
متن پرسش
تفاوت نظریه شیعه و اهل سنت در رابطه با خصوصیات رهبر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیعه معتقد است خداوند رهبری جامعه را با امام معصوم جلو می‌برد و در زمان غیبت آن رهبری از طریق رهنمودهای امامان معصوم با ولایت فقیه عملی می‌شود ولی متأسفانه اهل سنت به‌کلی معتقد به این امر نیستند که باید بعد از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رهبری جامعه به کمک انسان‌های معصوم صورت گیرد. موفق باشید
6751
متن پرسش
سلام علیکم .استاد بنده به لطف خدا مدتی است وارد این مباحث شدم .بنده دانشجوی مواد بودم که هنگامی که دیدم رشتم با مبانی شرعیم به تناقض خورده تصمیم به تغییر رشته خود دادم.در این حین با روحانی آشنا شدم که داشتن روی روانشناسی کار می کردند بر اساس آیات و روایات و تصمیم بر نوشتن کتب روانشناسی اسلامی بر این اساس داشتن.بعد از مشورت های بسیار وبا توجه به استعدادونیاز جامعه در بحران خانواده بنده نیز تصمیم گرفتم که بحول و قوه الهی در این بخش وارد شوم.اولین کتابی که این استاد گفتن بخونم شرح عیون علامه اس.وکلاباید110 کتاب رو پاس کنم ودر کنارش به روانشناسی غربم مسلط باشم که بتوان نقدواصلاح کرد.بنده کتاب خویشتن پنهان شمارو مطالعه کردم که خیلی کمکم کرد. در قسمت ضمیرخدآگاه و ناخودآگاه که در مغز بررسی میشودمیخاستم نظر شماروبدونم؟؟؟بنده به این نتیجه رسیدم که ضمیرناخودآگاه یا همان بچه غول بیشعور که مدیریت اجرایی بسیارقوی دارد همان نفس است و شاید آلت آن قسمت های پایینی مغزاست.لطفا راهنمایی بفرمایین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم تطبیق ضمیر ناخودآگاه با نفس ما را به مشکل بیندازد به‌خصوص اگر بخواهیم محل پایینی مغز را آلت آن بدانیم. موفق باشید
6745
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرانقدر استاد طاهرزاده با مطالعه مباحث شما در خصوص تکنولوژی و همچنین مطالب شهید آوینی در این خصوص سوالات زیر را خدمتتان ارسال می کنم: 1- با توجه به منابعی که خداوند حکیم برای بشر در روی کره زمین قرار داده (نفت، گاز، معادن مس نقره آهن .. ، و ...) تکلیف استفاده از آنها چه می شود؟ 2- در آیات قرآن به مواردی از استفاده از این منابع اشاره شده (ذالقرنین، حضرت داود، حضرت سلیمان و ...) که ظاهرا از تکنولوژی روز استفاده می شده است. این موضوع را چگونه تحلیل می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» عرض شده است اگر روش ما تعامل با طبیعت باشد تمام این معادن می‌توانند به جای آن‌که موجب بحران محیط زیست شوند، در خدمت بشر باشند. مشکل بشر آن است که عنان خود را به نفس امّاره‌اش داده 2- روش اولیاء و پیامبران الهی آن بوده که از استعدادهای عالم غیب و شهود در راستای تعالی بشر استفاده می‌کردند ولی وقتی تمدن غربی از تعادل بشر غافل شد همه‌چیز وارونه گشت. موفق باشید
6733
متن پرسش
با سلام مدتی است یکی از اساتید حوزه علمیه شهر ما کتاب خویشتن پنهان را در جمع گروهی از نابینایان در بهزیستی شرح میدهند که خوشبختانه با استقبال خوب آنها مواجه شده است و به ایشان پیشنهاد داده اند که کتاب را یک نفر از رو بخواند و صدای او را ضبط کنند و تکثیر کنند. تا همه شان بتوانند از تمام مطالب آن استفاده کنند. آیا از نظر شما منعی ندارد؟ چرا که ممکن است بعدا به صورت نرم افزار درآید و خرید و فروش شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر بنده و گروه فرهنگی المیزان هیچ اشکالی ندارد، امید است مفید واقع شود. موفق باشید
6725
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز. استاد من گذشته خوبی ندارم نمیدونم چطور شد ک باب معارف برام باز شد در حال حاضر مباحث مبارزه با نفس اقای پناهیان دنبال میکنم ایشون معتقدند ک باید دوست داشتنی هامون البته با برنامه ای ک دین پیش روی ما گذاشته کنار بذاریم وقتی میبینم دیگران حتی مکروه هم انجام نمیدن من حتی در ترک محرمات هم موندم اصلا هیچ میلی و امیدی ندارم. اقای طاهرزاده من محبت کسی ب دل دارم ک روز و شب فکرم مشغول کرده ن میتونم درس بخونم ن کار مفیدی انجام بدم بابام قبلا مخالفت کرده خب دین ب من میگه عبودیت کن اما چطوری فکرش از دلم بره بیرون نمیدونم ب حضرت فاطمه متوسل شدم اما تغیری در حال من ب وجود نیومده من چ تکلیفی دارم ؟باید صبر کنم و پا روی نفسم بذارم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعات وَهمی به مرور ضعیف می‌شوند ولی اگر در مقابل آن‌ها مقاومت کنید قدرت پنهان خود را در این امر تجربه خواهید کرد. إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. موفق باشید
6727
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام وعرض احترام خدمت استادگرانقدر درباره سیرمطالعاتی عموماًدودیدگاه وجوددارد وهردودیدگاه همدیگررانقدمی کنند. دیدگاه اول:میگویند که سیرمطالعاتی باید به ترتیب خاصی باشد واینکه اول باید توحید بخوانیم بعد عدل بعدنبوت بعد قیامت بعد امامت بعد معرفت النفس و... (البته ممکن است که درترتیب بالا چیزهایی اضافه شود یاانکه ترتیب آن رابه هم بزنند وترتیب بالا جابه جا شود)ومهم ترین ویژگی که آنها برای این گونه سیرمی گویند این است که باید حتماٌ یک مطالب را خوب بفهمی وحلاجی کنید نقدآن ها به دیدگاه دوم این است که دیدگاه دوم درمسائل عمیق نیستند. دیدگاه دوم :سیرمطالعاتی باید متفاوت باشد یعنی درعین این که داریم اصول دین می خوانیم کنارآن انقلاب اسلامی،تاریخ و... یخوانیم ومهم ترین موضوعاتی که این گروه تاکید برآن دارندعبارتست از اصول دین،معارف دین ،انقلاب ،غرب،تاریخ وسیاسی و... واین گروه براین باورند که باید همه این مطالب راباهم بخوانیم وباهم جلوبرویم وابتداباعمق کم شروع کرده وسپس مطالب راعمیق تربخوانیم ونقداین گروه به گروه اول این است که گروه اول شاید برخی موضوعات راعمیق بخوانند ولی عموماٌتک بعدی کارمی کنند. درضمن دردوران دانشجویی به دلیل ویژگی های آن وقت محدودی برای مطالعه است . بااین مقدمه طولانی این دوسؤال مطرح می شود: 1)نظر شما درباره ی این دودیدگاه به صورت مبسوط بفرمایید. 2)سیرمطالعاتی پیشنهادی خودتان رابگوییدکه الف) یکی کوتاه مدت ودیگری بلندمدت ب)اگرصلاح میدانید ازکتب بقیه اساتید که برای این هدف مناسب است استفاده کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نیاز به عرض مبسوط نیست. بنده فکر می‌کنم دیدگاه دوم بهتر است 2- در مورد سیر مطالعاتی درازمدت و کوتاه‌مدت هرکس باید به موقعیت خود نگاه کند، ولی در مورد سایر کتب بنده از یک طرف سعی کرده‌ام در عرایض خود جوهره‌ی سخنان بزرگان دین را تبیین کنم تا آن‌که آرام‌آرام افراد برسند به جایی که خودشان با اندیشه‌‌ی علمایی مثل امام و علامه طباطبایی مرتبط شوند و یا در امور سیاسی بتوانند از درون سخنان رهبری«حفظه‌اللّه» را تصدیق نمایند. موفق باشید
6701
متن پرسش
آیا شما کتاب یا جزوه ای می شناسید که در رابطه با نسبت تعقل و تعبد توضیحاتی مفید و کاربردی داده باشد ؟؟ نه به صورت انتزاعی و نظری و خشک، بلکه به صورت کاربردی و با مثال. چون برای بنده مسئله شده است یعنی با مسائلی مواجه شده ام که به طور کلی ریشه ی آن را در نسبت تعقل و تعبد یافته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری همین کار را به عهده گرفته و محی الدین عربی بر همین اساس فصوص الحکم را تنظیم کرده به خصوص اگر در کنار فصوص نظری به منازل السائرین خواجه عبداللَه انصاری داشته باشید و در همین رابطه عبدالرّزاق کاشانی به عنوان عارفی که در مکتب محی‌الدین عرفان نظری را خوب درک کرده آمد و منازل السائرین را شرح کرد و دروس جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای سید یداللّه یزدان‌پناه در این رابطه به‌خوبی کمک می‌کند. موفق باشید
6702
متن پرسش
لطفا مسئول سایت پاسخ دهند که تاریخ سخنرانی استاد در مشهد راجع به زن که در سمت راست صفحه ی اصلی گذاشته اید کی بوده است ؟ به دلایلی تاریخ آن سخنرانی برایم مهم است. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواسط مهرماه 1392. موفق باشید
6707
متن پرسش
باسلام به محضراستاد عزیز خواستم استاد نظرشان را راجع به آقای حاج منصورارضی ازمداحان اهل بیت بفرمایند راستیش من به ایشان علاقه زیادی دارم وصدای ایشان دربین مداحان اهل بیت ازسوزخاصی برخورداراست ولی بعضی ها ازاینکه ایشان بعضا درمجالس اهل بیت مواضع سیاسی اتخاذ می کنند ازایشان دلخوراند خواستم نظر شمارا راجع به این موضوع که اصولا مداحان به عنوان بخشی ازجامعه دینی ومذهی ما می توانند موضع سیاسی داشته باشند یانه؟ ضمن اینکه حضرت امام فرموده بودند که ما ملت گریه سیاسی هستیم خواستم نظر استاد را راجعه به این موضوع بدانم البته دوست دارم استا درمورد شخص حاج منصور هم مطلبی ویا توصیه ای دارند بفرمایند خواستم بدونم اینکه میفرمایند آیت الله بهجت درمورد حاج منصورارضی فرمودند "به ایشان نگید ارضی بگید عرشی "صحت داره یا نه
متن پاسخ
جواب 6569 (مربوطبه حاج منصورارضی )بصورت ایمیل ارسال شد.
6708
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید چند سوال متفرقه داشتم. 1-آیا این عالم ماده با این وسعت که دانشمندان عدد کهکشان هایش را بی نهایت شمرده اند می تواند بیهوده خلق شود و ما صرف نظر به آخرت از این عالم غافل شویم و توجهی به ان نداشته باشیم؟ به نظر شما آیا همین عالم نشان از اسرار آفرینش ندارد که خدای متعال ما را با همین عالم محشور می کند(مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى) 2-اگر حورالعین مجردند و ما که با همین جسمانیت محشور شویم پس آن تلذذ جسمانی را چگونه توجیه می کنند؟ 3-چرا باید چشم باطن بین ما از اول حیات دنیوی بسته باشد و به امید اینکه روزی مجرد از جسم شویم و آن مناظر حقیقی عالم را ببینیم عمریحسرت بکشیم. مگر چه اشکالی داشت که از اول تولد با خدای خود و امام با صورت های حقیقی رابطه برقرار کنیم؟ 4-بنده با مداحی شور در هیئت و حروله حس حضور در محضر امام حسین(ع)به من دست می دهد.آیا این احساس واقعی است یا وهم است؟ 5-خواندم که برای ارتباط با حقیقت هستی ابتدا باید اوهام و خیالات خود را الهی کنیم. مثلا هنگام زیارت امام معصوم(ع) حضرت را آنطور که وصف شده اند تصور کنیم. ولی تا کجا این راه ادامه دارد تا اینکه بتوانیم صدای حضرت را بشنویم. حقیقتا از خیالات نورانی گرچه لذت بخش است اما خسته شده ام. 6-اصلا درک صداها و بوها و صحنه های حقیقی عالم با همین اندام های جسمانی صورت می گیرد؟ 7-آیا واقعا به ظهور امام زمان (عج) نزدیک شده ایم. بیانات بزرگان در این رابطه را چطور تفسیر می کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این عالم خلق شده تا بستری باشد برای تعالی انسان در دنیا و روبه‌روشدن با تعالی کسب‌شده در ابدیت 2- حورالعین وجودشان مثالی است و از این لحاظ دارای وجود شدیدتری هستند و با جسمانیتی کامل‌تر که نقص جسمانیت ماده را ندارند در آن عالم حضور دارند3- انسان باید برای به‌دست‌آوردن کمالات، خودش زحمت بکشد 4- نمی‌دانم چون چنین تجربه‌ای نداشتم. باید روح عبودیت را در ما بیفزاید 5- زیارت جامعه‌ی کبیره معرفت درستی در مورد جایگاه امامان معصوم«علیهم‌السلام» به ما می‌دهد 6- خیر 7- نمی‌دانم. موفق باشید
6709
متن پرسش
با سلام. خواستم کتاب "معرفت النفس و الحشر " شما را در یک خبرگزاری درج کنم ، دیدم به نقل از خبرگزاری کتاب ایران ، شما را ""مترجم"" کتاب "معرفت النفس و الحشر " معرفی کردند ! یعنی واقعا شما این کتاب را " ترجمه " کرده اید ؟؟ چون من فکر می کردم تألیف خودتان هست و در آن اسفار را شرح داده اید اما در این خبرگزاری نوشته : "مترجم کتاب «معرفت‌‌النفس و الحشر» از ویرایش جدید این اثر با شرح و اضافاتی مفید خبر داد" .... باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که نوشته‌اند. بنده ابتدا آن را ترجمه کردم و سپس در 75 جلسه شرح دادم. موفق باشید
6711
متن پرسش
سلام.حضرت استاد بنده 2باراین سوال را پرسیدم ودر بار اول چیزی دریافت نکردم ودر بار دوم پرسش جواب زیر که گفته شد قبلا جواب داده شده.اما در بخش پرسش وپاسخ ها که نیست وبنده هم جوابی در ایمیل دریافت نکرده ام لطفا اگر جواب داده شده شماره پرسش وجواب را ارسال کنید واگر نه زحمت پاسخ دادن به گردن شما می افتد.یاعلی سلام.حضرت استاد رهبر انقلاب در تاریخ 23بهمن 91 باجمعی از اعضای هیئت مؤسس و هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی دیدار کردند وبه تاکید وترویج وقابل فهم کردن متون فلسفی برای همگان کردند ولی درآخر صحبت هایشان درباره ی عرفان نظری این گونه ابراز داشتندکه:بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ ... از آنجا که به گفته خودشان حضرت امام خمینی بیشتر از این که در فلسفه داخل شده باشند در عرفان وارد شده اند ومنش عرفان نظری دارند. حال سوال اینجاست که به چه گونه حضرت آقا می توانند سلوک فکری ذیل شخصیت امام که به گفته خودشان عمده آن عرفان می باشد انجام دهند ومتعاقبا تمدنی را بر مبنای تفکر حضرت امام مد نظر داشته باشند؟؟ ممنون جواب استاد: باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این سؤال جواب داده شده. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در آن جواب عرض کردم تصور بنده از آن جمله‌ی رهبری آن بود که ایشان نمی‌خواهند به عنوان کسی شناخته شوند که مقابل مخالفان محی‌الدین عربی هستند وگرنه نوع تعبیراتی که از ملاصدرا دارند نشان می‌دهند که عرفان نظری را درک کرده‌اند. موفق باشید
6693
متن پرسش
سلام علیکم " استاد آیا کتابی هست که در رابطه با اثبات عدم تحریف قرآن نوشته شده باشه یا مقاله ای ؟ و اگر نیست لطفا چند دلیل قوی و مستند برای این امر بیاورید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه کتب ارزشمند و معتبری در این رابطه نوشته شده که از جمله کتاب آیت‌اللّه معرفت است و کتاب آیت‌اللّه حسن‌زاده تحت عنوان «قرآن هرگز تحریف نشده» در دسترس است. بنده خلاصه‌ی کتاب آیت‌اللّه حسن‌زاده را به صورت جزوه در اختیار کاربران بر روی سایت گذاشته‌ام. در ضمن آیت‌اللّه جوادی بحث مفصلی در تفسیر خود در این رابطه داشتند که نوارها پیاده و به صورت کتاب درآمد. کتاب «سلامة‌القران من التحریف» از دکتر فتح‌اللّه محمدی کتاب ارزشمندی است. موفق باشید
6683
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز لطفا اگه کتاب معرفت النفس و الحشر را دارید نسخه ای از آن را روی سایت گذاشته یا راهی برای تهیه آن معرفی کنید -بنده کتاب خویشتن پنهان را هم مطالعه کرده ام -همچنین می خواستم به پزشکی که مشغول کار در طب سنتی است بگید که اطبا گیاهان را بر اساس تاثیرات آنها درون بدن انسان تقسیم کرده اند ،نه مزاج خود گیاه بالذات-بنده در حال مطالعه کتاب طبیعیات شفا و قانون و شروح قانون چون شرح ابن نفیس هستم -مشکل ما این است که مبانی علوم گذشتگان دستمان نیست -آنها وقتی سخن از ارضیت و مائیت و ناریت و هوائیت کرده اند برای آنها اقسام و انواعی قرار داده اند نظیر ارضیت حاره و ارضیت بارده و ارضیت لطیفه و ارضیت کثیفه و...که تا این مبانی جمع آوری نشود تطبیق علوم جدید و قدیم مشکل است مثلا آنها اجزای درون روغن را گفته اند که از ارضیت لطیفه حاره و مائیت اندک و هوائیت کثیر می باشد یعنی روغن ماده ای است که قابل تصعید است پس لطیف است و همچنین به صورت دخان تصعید می شود پس دارای ارضیت می باشد و همچنین دخان روغن در مقابل شعله ،آتش می گیرد پس دارای ارضیت لطیفه حاره است و همچنین منجمد کردن آن سخت است پس دارای هوائیت می باشد و امروزه اجزای درون روغن را گویند از کربن و هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است و از نظر قدما همین کربن و ... از ارکان(ارضیت و ...) تشکیل شده است پس ابتدا باید مبانی این علوم جمع آوری شود و سپس مقایسه صورت گیرد اگه ایمیل این فیزیولوژیست را دارید برای بنده بفرستید تا راهنمایی اش کنم-با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نرم‌افزاری که اخیراً از طریق مرکز کامپیوتری نور از آثار بنده تهیه شده کتاب معرفت‌النفس و الحشر را دارد. عین سخن شما را در مورد طب سنتی در معرض دید عزیزان قرار می‌دهم تا چنانچه آن عزیز مایل بود ایمیل‌شان را در اختیار جنابعالی قرار دهم. موفق باشید
6688
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی با عنایات حضرت حق بنده ی حقیر مشغول یاد گرفتن کتاب عین نضاخ آیت الله جوادی پیش یکی از شاگردان جنابعالی هستم و به طور تخصصی مباحث عرفان نظری را بحث می کنیم. گهگاهی هم به کتاب های ابن عربی و شرح قیصری بر آن و شروح دیگر رجوع می کنیم( این مطالب را برای این خاطر عرض می کنم که متناسب با فضای این کتاب ها جواب حقیر را بدهید) 1- آیا شهود یک اسم به تنهایی قبل از ظهور خلقی آن یعنی در ذات الهی امکان دارد؟ شهود این اسم در عالم خارج و ظهور خلقی آن به چه شکلی است ؟ آیا هر اسمی در خارج مظهر خاصی دارد؟ اگر عارفی مشاهده کرد در هر مرتبه ( هم ذات الهی هم عالم خارج)چه چیزی را میبیند؟ 2- اصل سوالم اینجا است که آیا "صفت "نیز به تنهایی قابل شهود است ؟ چه در ذات الهی و چه در عالم خارج؟ بنده در یکی از شروح بر فصوص دیدم که نوشته بود عارف می تواند یک صفت را شهود کند منظور چیست؟ اگر ذات الهی با اتصاف به صفتی اسم می شود پس چگونه صفت می تواند حقیقت خارجی داشته باشد و به طور مستقل شهود شود؟ آیا اسم هم حقیقت متعین خارجی دارد؟ اگر میشود بعضی از منابع جواب هایتان را هم بگویید تا من نیز به آنها رجوعی داشته باشم اگر منبعی نیز هست که می توانم در این مورد به آن رجوع کنم لطفا بفرمایید. خیلی ممنون یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته من کتاب «نضاخ» را نمی‌شناسم 1- هر اسمی از طریق مظاهر ،خود را می‌نمایاند وگرنه آن اسم در صقع ربوبی می ماند. به همان معنا که خداوند اسماء خود را بر اساس طلب عین ثابته‌ی مخلوق ظهور می‌دهد حال اگر طلب عین ثابته‌ی مخلوق نبود ظهور اسم معنا نمی‌داد. عارف با نظر به مظاهر اسماء الهی منتقل به حقیقت آن اسم می‌شود و حق را با نور آن اسم می‌نگرد 2- صفت چیزی نیست جز خصوصیات اسم و اگر هم کسی می‌فرماید عارف صفت را شهود می‌کند به اعتبار ظهور اسمی است که دارای صفت خاص است. این مطالب را باید در کتاب‌های محی‌الدین و قونوی دنبال کنید. کتاب‌های استاد یزدان‌پناه جمع‌ بندی‌های خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!