بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29802
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود فرمودید علم حصولی شدت وجودی برای ما نمی آورد. این فرمایش با تعریف علم توسط صدرا و اتحاد عالم و معلوم که نوعی توسعه وجود است چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام بحث جناب صدرالمتألّهین در نظر به «وجود» است و نه مفهوم وجود. مفهوم وجود که شدت و ضعف ندارد، ذات وجود، عین شدت و ضعف است در افقی که انسان به علم حضوری احساس کند. موفق باشید

29791
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 29788 بحث در بداهت اصل استحاله اجتماع نقیضین نیست بلکه در مصادیق آن و ساختار ذهنی بشر است و بحث هگل هم ارتباطی با سوال من ندارد. در ثانی اگر قاعده قاعده است معنا ندارد یکجا جاری باشد و جای دیگر جاری نباشد بار دیگر شما را دعوت به مداقه بیشتر در آن سوال می‌کنم و اگر آن ایرادات که ماخوذ از یکی از مباحث آیت الله حیدری بود وارد باشد باید پذیرفت دست ما از واقع کوتاه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم تا حدّی متوجه‌ی موضوع شدم. اتفاقاً مشکل را در این می‌بینم که می‌فرمایید «اگر قاعده قاعده است، معنا ندارد یک‌جا جاری باشد و جایی دیگر جاری نباشد». در حالی که هر قاعده‌ای تنها در جای خود جاری است. مگر نخواندید: «

در تناقض هشت وحدت شرط دان

وحدت موضوع و محمول و مکان

وحدت شرط و اضافه ، جزء و کل

قوه و فعل است ، در آخر زمان

به همین جهت مثال هگل زده شد تا نمونه‌ای باشد جهت جایی که تناقض می‌تواند جاری باشد وگرنه باید بحث مفصلی را به میان آورد که جای آن این‌جا نیست و هنوز هم عرض بنده آن است که این سایت بیشتر در ازاء جواب سؤالاتی قرار دارد که رفقا در مطالعه‌ی کتب موجود روی سایت برایشان پیش آمده، وگرنه برای ورود به آن نوع سؤالات نیاز به یک تیم هست و یک مؤسسه. موفق باشید

29799
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار: استاد بنده تفسیر شما و کتاب های شما را دنبال و راهی حوزه شدم و الان پایه هشت هستم و واقعا اگر تمام عمرم را سجده کنم از این راهی که آمدم باز هم کم است. اما اجازه بدهید صریح و بدون تعارف سخن بگویم. بعد از دیدن گفت و گوی شما در پاتوق تربیتی دوره ی تربیت مربی «آرمان اندیشه» دلم تنگ آمد که این مطلب را نگویم. استاد شما به عنوان مصداق داِئما مثال شهدا و شهید سلیمانی یا شهید حججی رضوان الله علیهم را می زنید و شاگردان خود را از آداب امثال آیت الله قاضی رحمت الله علیه فاصله می دهید با بیان اینکه زمانه تغییر کرده و الان زمانه سیر و سلوک شهدا است. چرا نمی خواهیم باور کنیم که شهدای در جبهه کشته شدن را به چشم می دیدند و خود را روز به روز آماده می کردند و غفلتی برایشان نمی آمد. ولی الان در این جامعه غفلت زده مگر می شود بدون ذکر و خلوت و چله نشینی های شرعی طبق روش علمای گذشته، آن حضور و آن بیان نورانی را دارا شد که وقتی الله می گوییم مخاطب با تمام وجود خدا را ببیند. در همین اصفهان اگر صاحبان نفس قدسی که به واسطه ی همین اذکار و خلوت ها، صاحب نفس شدند نبودند و امام روح الله طبق عرفای گذشته (شاگرد و استاد) و اهل ذکر بودن، سلوک نمی کردند نمی توانستند جوانان زمان خود را متوجه حقیقت شان کنند که شهدا شهدا شوند. بنده با نظر شما که با آمدن انقلاب، افقی جلوی ما روشن شد که بدون آن افق، نمی توانیم دینداری فعالی داشته باشیم اما این نگاه تکمیل کنننده ی روش گذشته است نه نفی کننده روش گذشته. اگر برداشت بنده از روش تربیتی شما اشتباه است اصلاح بفرمایید. استاد عزیز ملتمس دعا و توفیق دیدار پر برکتتان از خداوند خواهانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به جایی است و واقعاً هرگز نباید از سلوکی که امثال آیت الله سید علی قاضی داشتند، غفلت کنیم. بحث بنده در آن است که اگر بعضی از عزیزان نتوانستند در آن مسیر باشند و یا به آن نتایج نرسیدند، گمان نکنند راه بسته است. عمده توجه به راهی است که به گفته‌ی حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بعضی ره صدساله را یک‌شبه طی کرده‌اند. موفق باشید

29790
متن پرسش
با سلام و عرض احترام: استاد ببخشید مطلبی هست که اگر بخواهیم مثلا یکی از اسما الهی در قلب ما برسد باید از صدر، شغاف و مهجه القلب برسد و حتی تا مرحله فنا و بقای اسم. میشه صوتی یا کتابی را معرفی بفرمایید که کلا این مراحل را توضیح کامل داده باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته جلد اول کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی جوابگو خواهد بود. اگر کتاب در بازار پیدا نشد، شرح صوتی آن را می‌توانید از حاج آقا نظری بگیرید. موفق باشید

29797
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: نزدیک به شب یلدا هستیم امیدوارم شب خوبی داشته باشید، در کتاب های شما به کرات دیده ام که در مورد سرهنگ کشتی آمریکایی که هواپیمایی مسافر بری ایران رو زد، خوانده ام. حال که جمهوری اسلامی هم همچین کاری مشابه انجام داده است و بعد از گذشت چندین ماه هیچ یک از مسئولان بازخواست نشده است، مردم رو از دادگاهی که وعده داده بودن خبر دار نکرده اند. سردار سلامی که در این چند وقت از کار هایی که انجام داده دل خوشی نداریم (رفتن به پروژه کشف دستگاه کرونا یاب) در مجلس حضور پیدا کرده و با نمایندگان خنده می کند. استعفا که نداده هیچ پاسخی در مورد از اون ندیده ایم. آیا این رفتار جمهوری اسلامی با این اتفاق منطقی است؟ آیا جمهوری اسلامی جا پای جای دیگر قدرت هایی که هیچ حد و مرزی ندارن نگذاشته است؟ منتظر پاسختان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چگونه این دو حادثه را در کنار هم قرار می‌دهید. در آن‌جا آن فرمانده تعمداً دستور سرنگونیِ ایرباس ایرانی را می‌دهد تا به ایران خط و نشان، نشان دهد و بعد به آن فرمانده‌ی ناو مدال افتخار دادند. ولی در مورد ایران، خطا صورت گرفته. تازه اگر نظر بعضی از کارشناسان را که گفته‌اند آن خطا از طریق سیگنال‌های آمریکایی انجام شده است را؛ نادیده بگیریم. موفق باشید

29796
متن پرسش
سلام علیکم: اگر انسان صرفاً به جهت کنجکاوی و علم دوستی، در طلب علم تلاش کند، به لحاظ معنوی ارزش دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که دوستدار علم است، مطابق فطرت خود عمل کرده. موفق باشید

29788
متن پرسش
سلام: آیا با توجه به دو اشکال زیر می‌توان قائل شد که ما نمی‌توانیم بفهمیم اجتماع نقیضین و ارتفاع آن مطابق واقع هست یا خیر ۱. ولو اصل این قضیه مطابق با واقع باشد ولی ما در هر مساله ای که با آن اصل تطبیق می‌کنیم از کجا معلوم تطبیق ما از مصادیق اجتماع نقیضین باشد تطبیق مصداق نظریست و بدیهی نیست مثلا جزیی جزیی است و جزیی جزیی نیست طبق وحدت های هشتگانه تناقضست اما ملاصدرا که وحدت حمل را مطرح کردند طبعا مصداق تناقض نخواهد بود یا مثلا خلق حق است و خلق حق نیست مصداقی برای تناقض در دستگاه فلسفیست اما در دستگاه عرفانی از مصادیق تناقض نیست و مستظهرید که وحدت ها مساله ای استقراییست و حصر عقلی نداریم که وحدت ها مثلا ۸ تا است و بیشتر نیست. کما اینکه ملاصدرا افزودند یا آیت الله جوادی علاوه بر آن وحدتها یکی دو وحدت دیگر هم دیدم مطرح کردند بنابرین ممکن است فعلا مواردی را جزو مصادیق این اصل بدانیم آیندگان با کشف وحدت های دیگر آن را مصداق این اصل ندادند بحث وحدتها را بعنوان مثال مطرح کردم مسائل دیگری هم ممکن ست باشد که موجب خطا در مصداق یابی برای ام القضایا شویم. ۲. اگر ساختار ذهنی بشر بگونه دیگری خلق شده بود از کجا معلوم که باز قائل به استحاله اجتماع نقیضین می‌شد ممکن است این استحاله ریشه در ساختار فکری و عقلی بشر داشته باشد نه واقعیت اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک عدم اجتماع نقیضین در جای خود امری است بدیهی و هرکس آن را تصور کند، مسلّم تصدیق می‌کند. حتی جناب هگل که معتقد است آن قاعده در همه جا قابل اجرا نیست، در جای خود آن را می‌پذیرد منتها معتقد است مثلاً در حرکت که عین بود و نبود است، یا به تعبیر فلسفه‌ی اسلامی عین تقدّم و تأخّر است، آن قاعده جاری نیست. موفق باشید

29784
متن پرسش
سلام: همسر من تمایل به خرید و یادگیری گیتار داره، بنظرتون من چه واکنشی نشون بدم؟ از طرفی نمیخوام باهاشون مخالفت کنم و این خواسته و علاقه چند ساله براشون تبدیل به عقده بشه و از طرفی خیلی بدم میاد از اینجور آلات موسیقی. خودتون هم بهتر میدونید احادیث در مورد آلات موسیقی هم هست به این مضمون که اگر تو خونه باشن برکت میره و ... ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقهای محترم آلات موسیقی را به ذاته حرام نمی‌دانند بلکه بیشتر از آن جهت که وسیله‌ی لهو و لعب می‌شود حرام می‌دانند و معتقدند وجود این وسائل در خانه فرشتگان را می‌راند. اگر بشود ما در فرهنگ خودمان با تدبّر در قرآن و روایات و آثاری مثل مثنوی جناب مولوی، اوقات خود را آباد کنیم، بهتر است. پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» زده شود. موفق باشید

29771
متن پرسش
سلام: اینجانب به نمایندگی از طرف هیأت امناء مسجد جامع مهاباد اصفهان مزاحم می شوم: آبا اضافه نمودن قطعه زمینی که قبلاً جزء توالت مسجد بوده و الان مخروبه می باشد به حیاط مسجد جائز است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد تخصص ندارم. باید از فقیهی که در دسترس دارید سؤال بفرمایید. موفق باشید

29776
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: آقای غفاری در کتاب جدال با مدعی، مقدمه، ص ۵۷ ، پاورقی انتقاداتی به عرفان نظری مجملا مطرح نمودند نظر شما را در مورد این پاورقی بخصوص آنجا که در خصوص اعتبار لابشرط مقسمی و اینکه این اعتبار یک اعتبار ثانویه و در طول اعتبارات ثلاث قسمی است می‌فرمایند اشتباه اساسی صورت گرفته است، فلذا فاقد ارزش معرفتی است خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب را دیده‌ام. کتاب خوبی است. فعلاً در اختیار ندارم و متوجه‌ی منظور ایشان از آن جمله‌ی مختصر نمی‌شوم. حتماً مستحضر هستید که جناب آقای دکتر غفاری از مدافعین عرفان جناب ابن‌عربی می‌باشند و بین عرفان توحیدی و کرامت‌های معمولی فرق می‌گذارند. موفق باشید

29774
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: برای فهمیدن ویرانی هایی که حکومت پهلوی و قاجار به ایران تحمیل کردند چه منابعی رو معرفی می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «از ظهور تا سقوط پهلوی» از فردوست، یا کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» و یا کتاب «تاریخ معاصر» آقای موسی حقانی و یا آقای موسی نجفی خوب باشد. البته در جریان کتاب‌هایی که این سال‌ها به بازار آمده، نیستم. موفق باشید

29767
متن پرسش
واقعیت اول: اگر خدایی وجود داشته باشد، باید برای بخشایش به پایم بیوفتد. [نوشته یک یهودی روی دیوار زندان آشویتز در اردوگاه مرگ نازی ها در جنگ جهانی دوم. واقعیت دوم: به گزارش مشرق، پس از آنکه یک دختربچه گریان از پاپ ‌پرسید ‌«چرا خداوند اجازه می‌دهد دختران کوچک به فحشا کشیده شوند؟»، پاپ آن دختربچه را که پدر و مادرش او را‌ رها کرده‌اند، در آغوش گرفت. گلیزل پالومار ۱۲ ساله با چشمانی اشکبار از پاپ پرسید: «کودکان زیادی به مواد مخدر و فحشا مبتلا می‌شوند. چرا خداوند اجازه می‌دهد این اتفاقات برای ما بیفتد؟ بچه‌ها که گناهی ندارند‌». پاپ که در بین کاتولیک‌ها به «پاپ فقرا» مشهور است، دختربچه را در آغوش گرفت و نتوانست به سخنرانی از قبل آماده شده خود به زبان انگلیسی بپردازد و در عوض به زبان اسپانیولی به پاسخ دادن به آن کودک ‌پرداخت. پاپ که آشکارا تحت تأثیر قرار گرفته بود، گفت: این دختر سؤالی را مطرح کرده ‌که هیچ پاسخی برای آن نیست و او حتی قادر نبود ‌این سؤال را به خوبی مطرح کند و به گریه افتاد. این سوال بزرگی برای همه ماست: برای چه کودکان باید رنج ببرند؟ چرا؟ او در بخش دیگری از سخنانش گفت: تنها زمانی به پاسخ مورد نظر نزدیک شده ایم که بتوانیم برای این وضعیت ضجه بزنیم. واقعیت سوم: دفتر نجات ایزدیان ربوده شده افزود: علاوه بر ده ها گور فردی، تعداد ۸۰ گور دسته جمعی تاکنون در شهرستان سنجار کشف شده است و تعداد ۶۸ مقبره و زیارتگاه دینی نیز به دست داعش منفجر شده است. طبق آمار اعلام شده این دفتر، تعداد ایزدیانی که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند بیش از ۱۰۰ هزار نفر می باشد و همچنین تعداد ایزدیانی که ربوده شده اند ۶۴۱۷ نفر (۳۵۴۸ نفر زن و ۲۸۶۹ نفر مرد) می باشد. تعداد ایزدیانی که از چنگ تروریست های داعش رهایی یافتند ۳۴۵۱ نفر می باشد که از این تعداد ۱۱۷۸ نفر زن، ۳۳۷ نفر مرد، ۱۰۱۰ نفر کودک دختر، ۹۲۶ نفر کودک پسر می باشد. بر اساس این آمار تعداد ایزدیانی که همچنان جزو ربوده شدگان هستند ۲۹۶۶ نفر می باشد که از تعداد ۱۳۶۰ نفر زن و ۱۶۰۶ نفر مرد هستند. شایان ذکر است، گروهک تروریستی تکفیری داعش هنگامی که در ۳ اوت ۲۰۱۴ به شهرستان سنجار و روستاهای ایزدی اطراف کوه این شهرستان در عراق حمله کرد، مردان و پسران جوان را به اطراف روستا منتقل و آن ها را قتل عام کرد و زنان و دختران جوان و کودکان را به عنوان اسیر و غنیمت به همراه خود برد تا در بازار بره فروشی به عنوان برده های جنسی به فروش بگذارد. سلام استاد. از این گونه واقعیت های تلخ که ما اسمش را به راحتی «حکمت و مصلحت خدا» و یا «امتحان خدا» می گذاریم، از اول خلقت بوده و خواهد بود. در این دنیا به هر موجودی که نگاه می کنیم اعم از انسان یا حیوان، در حال رنج کشیدن است. حتی در این مقوله ی رنج و عذاب زندگانی، فرقی بین مومن و کافر هم نیست و همه گرفتار رنج و عذاب هستند و هیچکس هم نمی داند چرا به این دنیا آمده و چرا باید رنج بکشد. و به همین راحتی هم می گوییم رنج مومنان ثواب اخروی دارد و کافر هم به درک! حتی حیوانات هم همگی در حال اضطراب و رنج هستند همانند آهویی که بچه ی چند ماهه اش گرفتار چنگال شیر شده. استاد به راستی این همه مصیبت و رنج سختی برای چیست؟ لابد برای به ظهور رسیدن اسماء الهی! البته به زبان ساده تر باید بگویم که ما موش آزمایشگاهی خدا هستیم که هر بلایی دلش خواست سر ما درآورد و تازه این اول ماجراست، آن دنیا هم باید منتظر چماق نکیر و منکر و عذاب الهی باشیم که چرا موش آزمایشگاهی خوبی نبودیم! استاد عزیز! بدبختی ها و رنج های بشر با سیر مطالعاتی و عدل الهی شهید مطهری حل نشده و نخواهد شد. از هشت میلیارد جمعیت کره زمین فقط دویست ملیون شیعه هستند و آن دویست میلیون هم خیلی هاشان شیعه شناسنامه ای! آیا آنکس که شیعه نیست و نماز نمی خواند ولی بر طبق وجدانش عمل می کند، به جهنم می رود؟ شاید در نگاه اول کسی که جبری باشد، خیلی احمق به نظر برسد ولی واقعیت این است اختیاری در کار نیست و همه جبر است و جبر؛ آقازاده ای که دغدغه ی نان دراوردن برای زن و بچش رو نداره و پول باباش از پارو بالا می ره، بایدم بیاد صف اول نماز جماعت و فریاد الله اکبرش طاق مسجد رو بلرزونه! ولی از پسربچه ای که پدرش معتاده و مادرش برا یه لقمه نون باید بره تن فروشی کنه نباید انتظار داشت نماز بخونه و شبهاتش رو با سیر مطالعاتی حل کنه. جواب قانع کننده می خوام و گرنه قید همه چی رو میزنم و منم می پیوندم به صف اون هشت میلیارد آدم گمراه جهنمی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً که بنده افتخار مطالعه‌ی قرآن را دارم و متوجه‌ی راه حل‌هایی می‌شوم که خداوند از طریق پیامبران برای بشر آورده، تعجب می‌کنم چرا بشر چنین راهِ حل‌هایی را رها کرده؟! در حالی‌که تمام ابعاد زندگی انسان در آن راه حل‌ها مدّ نظر قرار گرفته. راستی را! راهی برای نجات از این‌همه بحران، جز برگشت به راه انبیاء الهی هست؟ نمی‌خواهم صورت مسئله را پاک کنیم، اما به ریشه‌ی این‌همه ظلم و بحران باید فکر کرد. اگر دیروز دختران بی‌گناه را زنده به گور می‌کردند و خداوند راه عبور از آن فجایع را، حضور پیامبرش در آن موقعیت بحرانی گذاشت؛ چرا برای عبور از فجایع امروز به رجوعی جانانه به همان راه فکر نکنیم؟ آیا اگر از راه‌های الهی فاصله گرفتیم و به بحران‌ها دچار شدیم، در این موارد باید خدا را مقصر بدانیم یا مطلب را با همه‌ی سختی‌هایش به پای روحیه‌ی غفلت از راه خدا وصل کنیم؟ بالاخره در جهانِ بی‌خدا بخواهیم و نخواهیم چنین است که می‌فرمایید. باید به راه‌ حل‌ها فکر کرد و آن راه حل‌ها را جدّی گرفت. موفق باشید   

29766
متن پرسش
پیرو سوالهای شماره : 29685 ، 29670 ، 29749 سلام خدمت همه عزیزان و استاد محترم: کاش این امکان فراهم می شد که رو در رو حداقل بشکل مجازی با عزیزانی که این پرسش ها را مطرح کرده اند، بحث و گفتگو شود. جدای از تبیین نقش علوم پزشکی و رفع اتهام از پزشکان، از برخی از این سوءتفاهم ها که به نظر من شاید منجر به وهن دین نیز شود، جلوگیری کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چگونه این گفتگو می‌تواند شکل بگیرد. در سایت جدید، زیرساخت‌هایی جهت این امر فکر شده. ولی در حال حاضر شاید عزیزان بتوانند با طرح نظریات خود در همین قسمت، گفتگوی متقابلی شکل بدهند. موفق باشید

29765
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: متاسفانه هنوز پاسخی بابت سوالم با شماره سوال 29691 دریافت نکردم. محبت می‌کنید پاسخ اون سوال رو بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که ما بتوانیم وارد شویم. اگر در مطالعه‌ی مباحث سؤالی برای عزیزان پیش آمد بفرمایند ما در حدّ توان جوابگو خواهیم بود. موفق باشید

29763
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: سوال 29673 بعضی موارد خدمت شما ارسال گردید، نه در ایمیل و نه در سایت پاسخی برای آن پیدا نکردم (فایل های تفسیر، نهج البلاغه، و پرسش پاسخ همین سایت بصورت آفلاین) اگر ایراد یا اشکالی در مورد سوال مشاهده کردید، بیان بفرمایید. با تشکر از شما و آرزوی توفیق خیر بیشتر برای حضرتعالی و قبولی در درگاه حضرت حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب برای مسئول محترم سایت ارسال شد تا در حدّ توان بتوانند به کار گیرند. موفق باشید

29761
متن پرسش
سلام: «دین اسلام نسبی نیست ولی فهم ما نسبی است پس فهم ما از دین هم نسبی است» ظاهرا این جمله یه کم بوی پلورالیسم و تکثر گرایی میده، نظر شما راجع به این جمله چیه؟ چطور میشه این استدلال رو رد کرد؟ لطفا علاوه بر نظر خودتون منبعی یا جزوه ای کامل از خودتون دارید هم معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فهم، نسبی است ولی در راستای رجوع به حقیقت و در نتیجه همواره رابطه‌ای با حقیقت می‌تواند داشته باشد مثل تشکیکی‌بودن وجود است که در عین آن‌که مرتبه‌ی پایینِ وجود نسبت به مرتبه‌ی بالاتر، ناقص است ولی از مسیر وجود بیرون نیست. موفق باشید

29756
متن پرسش
سلام علیکم: ان شاءالله تحت تاییدات حضرت بقیه الله توفیق خدمت هرچه بیشتر به مکتب محی الدین را داشته باشید. جناب استاد کتاب های شما را در حیات طیبه مرور اجمالی می‌کردم متوجه شدم نفسم قادر به همراهی با آثارتان نیست با توجه به کتاب ادب خیال عرض می‌شود که وضع من با شهید مطهری، جوادی، علامه طباطبایی هم همین گونه است من فقط مطالب عرفان نظری را طالبم حتی علاقه ای به عرفان عملی ندارم و پای بندی چندانی به اسلام ندارم و اگر این دو مورد اخیر شریعت و طریقت باشد و نظری را حقیقت بگیریم حقیقت خواه صرفم بنابرین آثار مطهری که مطالب عرفانی چندانی ندارد مطلوبم نیست یا مطالب فلسفی مطلقا از سینا بگیر تا صدرا علقه ای ندارم، یا المیزان چون گویا علامه کتومند یا شان المیزان بنحوی بوده که نمی‌توانستند مطالب عرفانی چندانی در او بیاورند البته من کامل بررسی نکردم همان معدودی که دیدم مثل حدید ذوقم را برآورده نکرد، البته ماسوای روش علامه خود مطالب قرآنی وسیع است و برای من بجز مطالب عرفانی بقیه مطالب جذابیتی ندارد و اصلا دغدغه وجودی نسبت به آن موضوعات ندارم البته مطالب سلطان‌علی‌شاه و صفی‌علی‌شاه شاید بتواند جانم را اندکی سیراب کند ولی در مجموع با قرآن چون کتاب عرفانی لااقل بطور صریح نیست انسی ندارم. سابق سوالی مطرح کردم کتاب استاد یزدان پناه را معرفی کردید رجوع کردم حس کردم او هم از خرده شیشه های صدرا در اثرش موجودست مطلبی را اولین بار در لطائف العرفان محمدعلی حکیم دیدم و اصلش را بعدا در آثار حضرت استاد مولانا علامه ابن عربی جانم بفدایش باد و حکمتی نیافتم مگر در خوان او مضمونش اگر خطا نکنم این بود که از ظرایف عرفان اینست بقیه علوم طالبین اش ناگزیرند به آموختن اصطلاحات اما این علم مستعدینش اصطلاح ناخوانده می‌فهمند نگار من که بمکتب نرفت بنابرین بنظرم رسید وقت را اتلاف نکنم بروم سرچشمه و از مولا و خداوندم شروع کنم شما نیز شرحی بر فصوص داشتید از آنجا که متاسفانه صدرایی هستید و خوف آن دارم که در شرح شما هم خورده شیشه باشد اگر عرفان خالص است شروع کنم اگر نه شرح دیگری را معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً شروحی مثل قیصری و کاشانی هم سعی دارند مبنای عقلیِ إشراقاتِ جناب ابن‌عربی را حفظ کنند و بنده نیز در آن شرح، کاملاً در افق خِرد جناب صدرالمتألّهین با جناب ابن‌عربی همراهی دارم، همان‌طور که جناب صدرا با ابن‌عربی همراهی می‌کند و در کنش و واکنش می‌باشد. نمی‌دانم آیا شرحی هست که به قول شما از نوع تفکر حِکمی و عقلی جهت نگاه به فصوص، جدا باشد؟ موفق باشید

29740
متن پرسش
سلام استاد: اینکه در جواب ۲۹۷۲۹ فرمودید عرفان ادیان دیگه در جای خود معتبراند چند سوال به ذهن حقیر رسید. ۱. اگر عرفان شناخت و شهود است مگر از غیر راه ولایت و انسان کامل میشه به اون رسید؟ ۲. حتی در مورد عرفای بزرگ مثل ابن عربی و مولوی و ... خیلی از بزرگان در مقام اثبات تشیع این ها حرف هایی دارند و معتقدند غیر شیعه به مقام های عرفانی و حقایق نمی رسند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. و می‌توان از سخنان ابن‌عربی این‌طور برداشت کرد که بعد از حضور اسلام، بقیه‌ی ادیان هم به نحوی محمدی هستند. به همین جهت بحث موسای محمدی و یا عیسای محمدی را مطرح می‌کنند. و در قرآن نیز داریم: «لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه‌ای از آنها معتدل و به راه راست‌اند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. موفق باشید

29729
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر. ۱. لطفا در مورد مصرف گوشت راهنمایی بفرمائید مصرف آن چه اثری روی روح می زاره؟ سنگدلی و بی رحمی میاره؟ بچه ها بخورند یا نه؟ ۲. در بحث عرفان عملی چه کتاب هایی را معرفی می کنید؟ (مقالات استاد شجاعی را خواندم) ۳. عرفان های غیر اسلامی، که تعالیمی را میدن و فرد ادعا یا احساس تجربیات معنوی هم داره، اینها معتبر هست یا نه؟ تفاوت رشد عرفانی با مبنای اسلامی با غیر اسلامی آن در چیست؟ از کجا شروع می شه؟ ۴. در مورد راه چهارم و گورجیف و اسپنسکی راهنمایی بفرمائید. این ها هم جزو عرفان کاذبند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌فرمایند هر روز گوشت نخوریم ولی ترکِ کلی آن هم جایز نیست یک روز در میان، اشکال ندارد و فکر نمی‌کنم این برای کودکان و نوجوانان و جوانان موردی داشته باشد زیرا که بیشتر آن‌ها در موقعیت نفس بهیمه‌ی هستند. ۲. علیکم به منازل السائرین عارفِ واصل جناب پیر هرات، شیخ عبدالله انصاری. در این مورد می‌توانید جزوات ترجمه و شرح «منازل‌السائرین» را همراه با شرح صوتی آن از حاج آقا نظری بگیرید. ۳. عرفان‌های سایر ادیان در جای خود معتبرند، ولی عرفان‌های کیهانی بیشتر القائیات روان‌شناسانه می‌باشد و ریشه در واقعیات و فطریات انسان ندارد و عملاً نوعی توهّم را شکل می‌دهد. ۴. در جریان آن‌ها نیستم. موفق باشید

29727
متن پرسش
با سلام: اینکه پس از مرگ با ملکات روبرو خواهیم بود برایم مبهم است. چون ملکات امری مطلق نیست. مثلا بسیاری درست است که دابشان بر صداقت است اما گهگاهی دروغ می‌گویند یا در مواردی مشخص نیست کدام ملکه است فرد ممکن است مدتی خوش خلق باشد چندی بعد بدخلق شود دوباره خوش خلق و این سخن پایان ندارد فرد با برخی افراد برخورد خوبی دارد با برخی دیگر نه برخی افراد ملکه مشخصی ندارند نه صفت رذیله در جانشان به آن صورت ریشه دوانده نه صفت حمیده ملکه وجودش شده تکلیف افراد بی ملکه چیست؟ یا برخی افراد مذبذب هستند و ملکات مختلفی در طول حیات دارند آیا ملاک لحظه مرگ است، فردی در طول عمرش صادق بوده سال آخر به دروغگویی مبتلا می‌شود از سویی بسیار می‌شود که توبه کردیم اما هنوز ملکه گناهان در روحمان است تکلیف چیست؟ اگر ملکه ملاک است قاعدتا فرد معذب خواهد بود و اگر بخواهیم قبول توبه را منوط به این کنیم که فرد آن ملکه رذیله را زائل کرده باشد که فکر کنم در روایات اینگونه نباشد توبه فرد با استغفار جدی قبول است بعد از آن نباید گناه را ادامه دهد و با توجه به اینکه بسیاری توبه را می‌شکنند که نشان از رسوخ ملکات است اگر فرد پس از استغفار فوت شود در حالی‌که رسوخ ملکات را زائل نکرده چه سیری در برزخ و قیامت خواهد داشت؟ بنده گمان می‌کنم بحث ملکه در راستای اثبات تجرد اعمال است تا ابدی بودن عذاب نسبت به این امد بسیار کوتاه توجیه شود که با این مشکلات که مطرح کردم بنظر صحیح نمی آید بهتر است ابدی بودن بهشت را تفضلی دانست و عذاب جهنم را همچون عرفایی چون ابن عربی نهایتا عذب دانست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت اخیر سؤال، اختلاف هست. به گفته‌ی آیت الله طباطبایی و آیت الله جوادی، بالاخره انسانی که در کلیّت شخصیت خود مطابق فطرتش عمل نکرده و شخصیتی جدای امور فطری خود دارد، پس از مرگ دائماً با آن شخصیت در تضاد به‌سر می‌برد تضادی بین شخصیت او و فطرت او، و حقیقتاً این امری آزاردهنده است. مگر آن‌که بپذیریم آن انسان وقتی رحلت کرد به‌کلّی از انسانیت خارج می‌شود و نه آن‌که انسانی است که گناه کرده است؛ که این امری است غیر قابل قبول. ولی اگر شخصیت کلّی افراد رویهمرفته جدای از فطرتش نبود، اعمالِ گاه و بی‌گاهِ خلاف او، او را مخلّد در آتش نمی‌کند، زیرا ملکات یا شخصیت اصلی او جهت مخالف فطرتش نداشته. موفق باشید  

29715
متن پرسش
سلام خدمت استاد: استاد در یکی از کتاب هایتان فرمودید که «هر کسی که از مرگ می ترسد از خودش می ترسد.» این عبارت یعنی چه؟ چطور ممکن است که یک انسان از خودش بترسد؟ به چه علت هایی‌؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه‌ی ابعاد مجرد و غیر مادی خود شد، همواره خود را در ابدیت احساس می‌کند. ولی وقتی از آن ابعاد غفلت کرد از مرگ می‌ترسد. پس در واقع از خودش که ابعاد متعالی خود را فراموش کرده است، می‌ترسد. در حالی‌که افراد حاضر در ابدیت هرگز از مرگ که عامل هرچه بیشتر به خود نزدیک‌شدن است، ترسی ندارند.

جناب مولوی در همین رابطه می فرمایند:

آنک مي ترسي ز مرگ اندر فرار

آن ز خود ترساني اي جان هوش دار

موفق باشید

29709
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: بنده طلبه ای هستم محصل در حوزه علمیه مشهد و سال دوم طلبگی رو می گذرانم و ان شاءالله قصد دارم یک دور خودشناسی رو انجام بدم چه مطالعاتی و چه به صورت شفاهی، خواستم لطف کنید یک سیر مطالعاتی در این باره چه از کتب با ناشران دیگر و چه به نشر استاد که خیلی بهتر راهنمایی کنید. بسیار بسیار ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و سپس با مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو روی سایت هست، شروع کنید إن‌شاءالله بعداً با کتاب «عیون نفس» از آیت الله حسن‌زاده ادامه دهید. موفق باشید

29703
متن پرسش
به نام خدا سلام بر جناب استاد طاهرزاده حفظکم الله: آقای دکتر سروش اگر اشتباه نکنم در مبحث تقلید فرمودند از هر یک از فقهای شیعه یا سنی حی یا میت می‌توان تقلید کرد و عرفا بعضا کتاب اسهل الفتاوا داشتند و در مسائل از آن فتوایی پیروی می‌کردند که آسانتر بوده است. در همین راستا حقیر برای آنکه شریعت سد راه طریقت نشود بعضا از فتاوایی که آسان‌تر است پیروی می‌کنم مهم اینست که عمل انسان مبتنی بر فتوای یک فقیه باشد و شریعت سهله را نباید با احتیاط های نابجا بر خود صعب کرد و در نتیجه موجبات طغیان نفس را فراهم کرد که مخل طریقت است مشکلی از حیث تقلید از هریک از فقهای شیعه حیا او میتا فارغ از آن فرمایش استاد سروش ندارم. چون در مسائل تقلید از فقهایی پیروی می‌کنیم که ۱. اعلمیت را شرط نمی‌دانند. ۲. زنده بودن مرجع را لازم نمی‌دانند. بنابرین دست من در تقلید از هر یک از فقها باز است. در بحثی که با یکی از فقهای اصفهان داشتم گفتم شما اعلمیت را شرط نمی‌دانید من هم نمی‌دانم بنابرین مشکلی در تقلید من از شما نیست. البته ایشان چون مرجع نیستند نمی‌خواستند زیر بار افتا بروند. اما مشخص بود در برابر استدلال من جوابی نداشتند و من مجاز به تقلید از ایشان بودم به هرجهت در تقلید از فقهای شیعه مشکلی ندارم. اما تقلید از فقهای اهل سنت که دکتر سروش گفتند مجازست آیا ایشان با توجه به آشنایی شما با ایشان و تحصیلات حوزوی که احتمالا داشتند مجتهد هستند تا با توجه به سخن ایشان این امکان فراهم شود از فقهای اهل سنت هم تقلید کرد؟ و اگر مجتهد نیستند مجتهدی سراغ دارید که تقلید از فقهای اهل سنت را مجاز بداند البته من با توجه به نگاه ابن عربی معتقد به بسط دیدگاه شان هستم و نظرم بر این است که باید لااقل به این اندیشید که می‌توان در عین اینکه کشف احمدی را اتم می‌دانیم لکن قائل به جواز تعبد به جمیع شرایع شد پس اشکالی بر اتخاذ احکام از شریعت موسوی یا عیسوی نیست و حضرتعالی فکرکنم شیخ را عقیدتا شیعه و از نظر فقهی سنی دانستید و نمی‌شود که خاتم الاولیا در مکاشفات نفهمیده باشد اعمالش به خاطر تبعیت از فقه سنی باطلست و چگونه با این اعمال باطل به حقیقت رسیدند پس مشاهده می‌کنیم فقه سنی یا شیعه اهمیتی ندارد و هریک از فقهای شیعه یا سنی می‌توانند طریق رسیدن به حقیقت باشند سوال دیگر من اینست که شیخ اکبر راجع به تقلید از سایر شرایع چه نگاهی دارند دقت شود فقه مثلا مسیحی نه اینکه مسیحی شویم بلکه در عین اینکه مسلمانیم در مسیر سلوک ممکنست همه فقها فلان مساله را حرام بدانند لکن نفس چموشی کند ولی حضرت عیسی جایز بدانند ما هم اگر بشود ازیشان پیروی کنیم تا نفس سرکش آرام بگیرد و ما هم گرفتار تجری نشویم و حجت داشته باشیم که در دین مسیحی شراب حلال بود و ما نوشیدیم نظر محی الدین درین باره چیست اگر بشود همه سوالات را پاسخ دهید و جواب کلی ندهید ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در زنده‌بودن در زمانه‌ای است که زندگی می‌کنیم و مسلّم باید در دینداری در حوزه‌ی احکام، از طریق کسی که به او اطمینان دارید در زمانه‌ای که هستیم، تکلیف ما را می‌شناسد و ابلاغ می‌کند و در این رابطه و در این زمان با روبه‌روبودن با این‌همه مسائل، باید به فکر فقیه زنده و اعلم بود، و یا خودمجتهد بود. ۲. آقای سروش نه مجتهدند و نه چنین ادعایی دارد و فکر نمی‌کنم فقیهی باشد که بتواند به تقلید از اهل سنت فتوا دهد. ۳. ابن‌عربی خودش هم بالاخره از امام حنفی تقلید می‌کند و موضوع انس با روحانیت پیامبران، غیر از موضوع تقلید در احکام فقهی از آنان می‌باشد. موفق باشید

29702
متن پرسش
سلام علیکم: ترسِ سالک از هیبت و جلال مکاشفه، باعث توقف سیر و از بین رفتن توفیقات میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ممکن است. مطالعه‌ی کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

29686
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: گروهی در فامیل ما بسیار برای عرفان حلقه تبلیغ می کنند و در اطرافیان من هم کسی هست که به این جریان فکر می کند، نمی دونم چی به ایشان بگویم. چون شناختی از فعالیت های این گروه ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید به این افراد تذکر داده شود که چگونه عرفانی را که با اولیای معصوم و آیات قرآن می‌توان ادامه داد، رها کرده‌اند و به اموری دل بسته‌اند که بیشتر انسان را گرفتار توهّم می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!