بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22056
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما. در پاسخ به سوال ۲۲۰۴۷ در مورد مرحوم آیت الله سید محمدحسین طهرانی (ره) مطلبی نوشتید که شبهه جسارت به آن مقام شریف را دارد. هر چند در پرسش‌های پیشین رعایت ادب و احترام آن وجود نازنین شده بود اما احتمالا برخی رفتارهای فرزند کوچک ایشان (آقای سید محمد محسن) شما را بر آن داشت تا از لفظ «فرقه بازی» استفاده کنید والا آن مرحوم اگر می‌خواست فرقه بازی راه بیندازد بسیار می‌توانست در آن زمینه گروه و دسته شکل دهد. اما جسارتا چند نکته را از جایگاه یک دانشجو خدمت شما یادآوری می‌کنم. ۱. نقل قول مشهوری از پسر ارشد و همچنین داماد ارشد مرحوم شهید مطهری مطرح شده است (و بنده ندیدم این نقل توسط هیچ یک از فرزندان دیگر یا وابستگان آن شهید والامقام تکذیب شود) که آن شهید بنا بر رویای صادقه‌ای به دستور پیامبر اکرم (ص) و سید الشهدا (ع) در سال‌های آخر عمر و با هدایت مرحوم علامه طباطبائی (ره)، در کسب مقامات معنوی از مرحوم آیت الله طهرانی راهنمایی می‌گرفتند. عزیزان برای جزئیات ماجرا می‌توانند با جستجویی نقل قول‌ها را بخوانند. حال یا ما باید ناقلان آن ماجرا را دروغگو بدانیم یا اگر بپذیریم ماجرا واقعیت داشته و مرحوم شهید مطهری با وجود کبر سن و اعلمیت در علوم فلسفی نسبت به مرحوم آیت الله طهرانی و همچنین با وجود حاضر بودن مرحوم علامه طباطبائی (ره)، زانوی شاگردی نزد آن مرحوم زدند. حقیقتا برای اهل تحقیق این سوال در مواجهه با آن واقعه مطرح می‌شود که چرا باید خداوند متعال آن شهید والامقام را با آن درجه فهم و درک فلسفی و فقهی برای کسب فیوضات معنوی به در خانه آیت الله طهرانی بفرستد؟ و نکته عجیب‌تر ماجرا این است که طبق این نقل، شهید مطهری از استادشان (یعنی مرحوم علامه طباطبایی) سوال می‌کنند و با راهنمایی آن بزرگوار آن شهید به شاگردی معنوی مرحوم طهرانی می‌رود. برای اهل اندیشه همین ماجرا دارای درس‌های عمیقی است در مقام و مرتبه معنوی و جایگاه عرفانی مرحوم طهرانی و علم به این جایگاه نزد استادشان یعنی علامه طباطبائی. ۲. الفاظی که مقام معظم رهبری در مورد مرحوم طهرانی به کار بردند اتفاقا بسیار دقیق بیان کننده مراتب عرفانی آن بزرگوار است. البته شما و دیگران حق دارند در اموری از این دست با مقام رهبری موافق نباشند و نظر دیگری داشته باشند، اما سیره رهبری این است که در پیام‌های کتبی خود به شدت در به کار بردن الفاظ دقت دارند و اهل مبالغه نمی‌باشند. اینکه در مورد آن مرحوم آن الفاظ را به کار بردند و در مورد دیگران یا أصلا به کار نبردند یا موارد بسیار نادری بوده نشان از اعتقاد ایشان به جایگاه استثنائی و بسیار خاص مرحوم آیت الله طهرانی دارد. بر خلاف جنابعالی که به هر دلیل آن مرحوم را مانند دیگران برشمردید. ۳. این نقل مشهور از مرحوم آیت الله بهجت (ره) که افراد را تشویق به تبعیت از علم خودشان کردند و ظاهرا بر خلاف سیره استادشان (مرحوم آیت الله سید علی قاضی) شاگرد پروری نداشتند باعث شده برخی به اشتباه فکر کنند ایشان بالکل با روش استاد-شاگردی در مسائل سلوکی مخالف بودند. اما حقیقت امر آن است که آن بزرگوار این صحبت‌شان برای عموم بوده است و برای جلوگیری از راه افتادن شیادی در بازار سیر و سلوک. والا برای اهل تحقیق و کسانی که از نزدیک با ایشان ارتباط داشتند ایشان اتفاقا شاگردان سلوکی داشتند، به ایشان دستورات چله نشینی و ذکر هم می‌دادند و ارتباط شاگرد-استادی بین آن بزرگوار و خواصی از شاگردان (که ایشان در آنها صلاحیت ورود در این مسائل را می‌دیدند) وجود داشته است. بنده به نقل از دو بزرگوار از اساتید حوزه و دانشگاه و متخصصین این أمور و کسانی که از نزدیک با آن مرحوم و سیره ایشان اطلاع دارند این برداشت را دارم. ۴. متعجبم از جنابعالی که کتاب منتشر می‌کنید، سخنرانی می‌کنید، راهکار ارائه می‌دهید، اما در مسائل سلوکی به ظاهر این کلام مرحوم بهجت که «استاد شما علم شماست» اتکا کرده و نیاز به استاد سلوکی را علی الظاهر انکار می‌کنید. بله، در این أمور متاسفانه آنقدر کلاش و دغل باز زیاد است که أمثال مرحوم بهجت را وادار به اظهار آن دست عبارات کردند اما نه عقلا و نه بنا به سنت بزرگان رسیدن به مقامات معنوی بدون دستگیری استادی کامل ممکن نمی‌باشد (مگر در موارد نادر که النادر کالعدم). ۵. پسندیده‌تر بود شما نیز یا به سیره اهل احتیاط در اظهار نظر در مورد امثال آیت الله طهرانی سکوت می‌کردید یا اظهار ندانستن. نه اینکه صحبتی کنید که متاسفانه شائبه توهین دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید بحث در شخصیت علمی و سلوکی آیت اللّه حسینی طهرانی نیست. بحث در این است که عده‌ای می‌خواهند ایشان را تافته‌ای جدابافته نسبت به دیگر علماء قلمداد کنند و به انواع خواب‌ها هم متوسل می‌شوند. با این‌که این‌همه در روایات ما تأکید شده است که خواب، حجت نیست. و این نحوه برجسته‌کردنِ آیت اللّه حسینی موجب محروم‌شدن اهل دل از سایر علماء باللّه است به‌خصوص که تاریخ ما تاریخِ نظر به حقیقتی است که از طریق انقلاب اسلامی و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است. به طوری‌که در این مکتب، حججی‌ها به میدان آمده‌اند که مورد حسرت و غبطه‌ی هزاران شب‌زنده‌دارِ اهل سلوک است. زیرا راه را در این زمانه درست پیدا کرده است و رهِ صدساله را یک‌شبه طی نموده. به آوینی‌ها بنگرید که چگونه در مکتب امام پروریده شده‌اند.

کسی با جنابعالی سخن می‌گوید که می‌تواند ادعا کند روی هم رفته همه‌ی آثار آیت اللّه طهرانی را مطالعه کرده و از بعضی از آن‌ها بهره‌مند شده. ولی با توجه به آن‌که علماء باللّه در ذیل اسلام و فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آن‌چه می‌نویسند و یا می‌گویند آثار إشراق و یافتی است که به آن‌ها می‌شود؛ بنده در مقایسه با سایر علماء باللّه ایشان را چیزی بالاتر از آن‌ها نیافتم و این بدین معنا نیست که شخصیت علمی و سلوکی ایشان را نفی نمایم. بلکه برعکس، بنده همواره رفقا را به مطالعه‌ی آثار ایشان توصیه می‌کنم. ولی باز تأکید می‌کنم به هیچ‌وجه این راه را درست نمی‌‌دانم که ایشان تافته‌ای جدابافته قلمداد شوند که در آن صورت رجوع طالبان راه حقیقت را به سوی سایر علماء باللّه به‌خصوص آثار حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که حقیقتاً قابل مقایسه با بسیاری از علماء نیست؛ مسدود کرده‌ایم. موفق باشید

22040
متن پرسش
با سلام: در شرح علامه حسن زاده از شرح قیصری، برای توضیح مراتب حقیقت بر اساس شروطش آمده که حیوان از نظر طبیعتش جزئی است از برای افرادش که حمل بر افرادش نمی شود (که احتمالا باید به شرط لا باشد) و به اعتبار اطلاقش لا به شرط شی ء است که جنس است و محمول بر افرادش است و به اعتبار عروضش بر فصول انواع که در تحتش اند عرض عام است (و احتمالا به شرط شی ء است) همین را در مراتب وجود پیاده کرده و مرتبه ی احدیت را مرتبه ی لا به شرط و واحدیت را به شرط شیء و و هویت ساریه در موجودات را که همان صادر نخستین است لا به شرط نامید. 1. آیا مفهوم حیوان صرفا از نظر طبیعتش به شرط لا ست؟ 2. با توجه به رساله ی توحیدی علامه طباطبایی و رساله ی مصباح الهدایه امام، تصورم بر این بود که ذات را در مرتبه ی ذات لا به شرط باید بدانم و احدیت و واحدیت با آنچه در اینجا بیان می شد یکسان بود اما جناب قیصری مرتبه ی لا به شرط را صادر نخستین معرفی می کند. 3. و باز من صادر نخستین را مرتبه ی احدیت می دانستم که آن را به نفس رحمانی و وجود منبسط و هیولای کل تعبیر می کردم اما ظاهرا مراتب بر اساس نظر جناب قیصری متفاوت است. 4. در رساله ی امام از برای فیض اقدس مرتبه ای جدا از احدیت قائل شده یا برداشت من اینگونه است در حالی که در شرح قیصری مقام احدیت و فیض اقدس یکی است. 5) اگر نظر امام را درست متوجه شده باشم که گویی دو مرتبه است احدیت و فیض اقدس، چرا آنها را از هم جدا کرده اند؟ اگر بخواهیم بر این روش رویم که بین هر مرتبه بی نهایت مرتبه می توان متصور شد ممنون از صرف وقت برای سئوالها
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب قیصری به بالاتر از احدیت قائل نیست و همه‌ی تفاوت‌هایی که می‌فرمایید با بقیه مثل امثال امام دارد؛ در همین نکته است 2- حضرت امام برای فیض اقدس ظاهراً یک نحوه تعیّن قائل‌اند و به همین جهت با مقام احدیت قابل تطبیق نمی‌باشد. آن‌چه باید توجه داشت آن است که این اصطلاحات را باید با نظر به فضای متن متوجه شد. زیرا گاهی بحث احدیت در میان است، در حالی‌که نظر به «واحدیت» دارد و یا گاهی واژه‌ی «اللّه» به‌کار می‌رود ولی نظر به مقام جامعیت اسماء در میان نیست، بلکه مقام «احدیت» در میان است. موفق باشید

22047
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: حضرت عالی علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی (قدس سره) را یک دانشمند اسلامی معرفی کرده اید. بحث سراین الفاظ نیست فقط میخوام بدونم فهم مبارک شما در شناخت علامه چگونه است و چرا ایشون را منحصر در دانشمند بودن کرده اید!؟ در صورتی که برای اهل عرفان صاحب نظر همچون جناب عالی، مقام عرفانی ایشان روشن است! کما اینکه آیت الله خامنه ای رهبری معظم در نوشته خودشون بعد ارتحال علامه می فرمایند: «ایشان (علامه طهرانی) از جمله فرزانگان معدودی بودند که مراتب برجسته علمی را با درجات والای معنویت و سلوک تواما دارا بودند و در کنار فقاهت فنی و اجتهادی به فقه الله اکبر نیز که از مقوله شهود و محصول تجربه حسی و مجاهدت معنوی است نایل گشته بودند...» و خود رهبری به عرفان آقای حداد و علامه طهرانی (قدس سرهما) عنایت داشته اند کما اینکه کتاب روح مجرد را فرمودند من هفت بار خوانده ام. و همچنین رهبر فقید انقلاب سید روح الله خمینی قدس سره در مورد ایشان می فرمایند: تمام افرادی که می بایست وارد نهضت و قیام مقدس شوند چه عالم و چه عامی می بایست از طریق ایشان (علامه طهرانی) وارد شوند و مورد سنجش ایشان قرار گیرند.» و تعبیرات بلند حضرات علما درباره ایشان (سید جمال گلپایگانی - آیت الله انصاری همدانی - علامه طباطبایی - آیت الله شیخ صدرالدین شیرازی و ... (رحمه الله علیهم)) حال بفرمایید تعبیر دانشمند اسلامی مطلقا از جنابعالی نسبت به حضرت علامه حاکی از چه مطلبی است؟ التماس دعا دارم از استاد عزیز.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نظر مقام معظم رهبری در مورد ایشان، نظرِ صائبی است. ولی آن‌چه از امام در مورد ایشان گفته‌اند قابل اعتماد نیست. چرا بنا داشته باشیم آیت اللّه حسینی طهرانی را نسبت به سایرعلماء دین، تافته‌ای جدابافته بدانیم در حالی‌که بنده از آثار ایشان استفاده کرده‌ام و از آثار سایرین هم استفاده کرده‌ام و همان‌طور که عرض شد ایشان را یکی از دانشمند مفید جهان اسلام می‌دانم و نه بیش از این. دوران این نوع عرفان‌بازی‌ها و استادِ سلوکی این‌چنین‌داشتن گذشته است. به سخن آیت اللّه بهجت فکر کنید که فرمودند: «علمِ تو استاد توست». و امروز در آینه‌ی انقلاب اسلامی، سالکان راستین حججی‌ها هستند که باید آموزه‌هایی که ما را در این راه وارد می‌کند را دنبال کنیم، و آن خط حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است آن‌هم به روشی که ایشان راه را به سوی ما و شهداء گشودند، نه آن فرقه‌بازی‌ها که متأسفانه عده‌ای امروز گرفتار آن‌ هستند. موفق باشید

22032
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد گرانقدر سوالی که داشتم این است که با توجه به فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بنده قصد داشتم که جلسات شرح کتاب مقالات آیت الله شجاعی را شروع کنم که در جلسه اول شما فرمودید اگر 90% علم النفس را حاضر ندارید نور فهم مطالب این کتاب را پیدا نمی کنید و برایتان مضر خواهد بود! با توجه به اینکه بنده کتاب 10 نکته را با شرح صوتی مطالعه نمودم و دانشجوی رشته فلسفه هستم و تقریبا بدایه الحکمه و نهایه را تا حدودی مطالعه کرده ام و قبلا شرح استاد صمدی آملی را بر جلد اول معرفت نفس علامه حسن زاده را گوش کرده بودم، ابتدا به سراغ کتاب مقالات بروم یا علم النفس را کار کنم؟ و سوال بعد این است که منظور حضرت عالی از علم النفس همان شرح کتاب معرفت النفس و الحشر می باشد؟ بصورت کلی استاد چکار کنیم که به جایی برسیم؟ واقعا از دست خودمان خسته شده ایم که کارمان توبه شکنی است! بعضی اوقات فکر می کنم به جایی نخواهم رسید از بس که عهد شکسته ام!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به همان اندازه که معرفت نفس کار کرده‌اید جهت فهم اشارات کتاب «مقالات» کافی به نظر می‌رسد 2- به نظر بنده همین راهی که به قلب‌تان رسیده است، إن‌شاءاللّه کارساز می‌باشد تا از ظلمات دوران آزاد شوید. موفق باشید

22036
متن پرسش
با سلام: سؤالی در مورد مثنوی دارم. در دفتر سوم از حکایت دیدن خواجه غلام خود را سپید و نشناختن او به بیت «چون توان با شیعه گفتن از عمر / کی توان بربط زدن در پیش کر» رسیدم و با پدر که در حدود 20 سال در جلسات تفسیر شنبه شب‌های استاد شرکت می کنند نشون دادم و پدرم بخاطر ارادت شدیدی که نسبت به مولانا دارند گفتند منظور مولانا این هست که نمی شود با عمر نشست و از فضایل شیعه گفت و هر چه من خواستم بگویم برعکس این مورد استنباط می کنم متأسفانه عصبانی شدند و اجازه صحبت ندادند و گفتند از جناب طاهرزاده می‌پرسند اما سوال من پرسیده نشد و با توجه به فضای غیر صمیمانه که در خانه جاری هست من نمی توانم سوال خودم را پی گیری کنم. خواهش می‌کنم این بیت را برای من توضیح دهند که با توجه به سه شعر دیگر در مناقب سه خلیفه و یا نسبت دادن حکایت نابینا که مربوط به حضرت فاطمه هست به عایشه، من بسیار متعجب شده‌ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که مولوی در بستر اهل سنت سخن می‌گوید و بدین لحاظ می‌توان گفت که تقیه می‌کند. آیت اللّه حسینی طهرانی در کتاب «روح مجرد» دلایلی بر تشیع ایشان می‌آورد 2- در مورد خلفا، مولوی مثل ما فکر نمی‌کند ولی در مورد علی «علیه‌السلام» تعبیراتی دارد که بسیار متعالی است مثل آن‌جایی که می‌گوید: «ای علی که جمله عقل و دیده‌ای / شمّه‌ای بنما از آن‌چه دیده‌ای»  3- بعضی موارد مولوی واژه‌ی شیعه را برای عده‌ای که نسبت به اهل سنت تعصب‌های تندی دارند، به‌کار می‌برد ولی ارادت او به اهل‌البیت «علیهم‌السلام» کاملاً مشهود است.

 مولوى در مورد على «علیه‌السلام» مى‏ گويد:

ترجمانى هرچه ما را در دل است‏

 

دست گيرى هر كه پايش در گل‏ است‏

مرحبا يا مجتبى يا مرتضى‏

 

ان تغب جاء القضاء ضاق الفضا

انت مولى القوم من لا يشتهى‏

 

قدردى كُلًّا لئن لم ينته‏

     

 

مى‏ گويد: آنچه در درون قلب عارفان است تو ترجمان آن هستى تا بتوانند واردات قلب خود را درست تحليل كنند، همچنان كه دست‏گير كسانى هستى كه در مسير سلوك پايشان در گِل گير كرده است. خوش ‏آمدى اى برگزيده و اى پسنديده، اگر در صحنه‏ ى هدايت اهل سلوك نباشى، قضا مى آيد و فضاى بندگى را تنگ مى‏ كند، تو مولاى قوم مسلمانان هستى، حال آن‏كس كه تو را نخواهد و نپذيرد، اگر باز نايستد و از انكارش دست بر ندارد، به ‏كلى هلاك مى‏ شود. همچنين كه در جاى ديگر مى ‏گويد:

هست اشارات محمد المراد

 

كل گشاد اندر گشاد اندر گشاد

صد هزاران آفرين بر جان او

 

بر قدوم و دور فرزندان او

آن خليفه زادگان‏ مقبلش‏

 

زاده‏ اند از عنصر جان و دلش‏

     

موفق باشید  

22026
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نمی دانم شما مستند «فروشنده ۲» را که درباره برجام موشکی و زد و بندهای پشت پرده ی ظریف و تیم مذاکره کننده دولت روحانی با ۵+۱ است، دیده اید یا نه. بنده تمامی جلسات «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» را گوش داده ام و دارم دنبال می کنم. اینجا دیگه نمی شود پذیرفت که دولت کنونی در کنار پذیرش اصل انقلاب صرفا با این تفکر که برای حل مشکلات کشور باید به سمت غرب رفت و با نزدیکی به غرب مشکلات جامعه را حل کرد، دارد پیش می رود و ما باید با آنها دایالگو کنیم و تفکر آنها را هرچند مخالف با اندیشه ایستادگی و مقاومت است بپذیریم تا نوعی تفکر که تفکر انقلاب اسلامی است به جامعه برگردد. استاد اینها دارند خیانت می کنند. اخراج دانشمندان هوافضا و موشکی، تعلیق زودهنگام فعالیتهای هسته ای چند ماه قبل از شروع مذاکرات، پذیرش تحریمهای مرتبط با فعالیتهای موشکی داوطلبانه تیم مذاکره کننده به مدت ۵ سال. قراردادهای محرمانه تجاری و .... چطور می شود این اقدامات دولت را توجیح کرد که اینها خیانت به کشور نیست؟! ممنون می شوم اگر پاسخ بدهید. لینک دانلود فروشنده ۲ https://www.fardanews.com/fa/news/813918/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%AF%D9%87-%DB%B2-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فیلم را دیدم . « فیلم فروشنده‌ی 2 »  به‌خوبی متذکر جریانی شده است که در عین آن‌که می‌خواهد در کنار انقلاب باشد، از یک طرف به هیچ‌وجه متوجه‌ی حقیقت انقلاب و جایگاه تاریخی آن نیست و از طرف دیگر با نوعی خودباختگی نسبت به غرب، گرفتار نوعی خوش‌بینی نسبت به غرب شده است که 200 سال است جریان روشنفکری با این نوع خوش‌بینی به ما ضربه زده است. بنده اولاً: به جهت تجربه‌ی طولانی خود از قبل از انقلاب تا در متن انقلاب و ثانیاً: به جهت تجربه‌ی اجرایی خود با گوشت و پوست و استخوان این جریان را می‌شناسم. مهم‌ترین مسئله‌ای که فکر می‌کنم باید شدیداً بر روی آن فکر کرد آن است که اولاً: جایگاه این جریان را درست بشناسیم و از آن مهم‌تر عقلانیتِ عبور از آن‌ها را بیابیم. ما در رابطه با این جریان، می‌توانیم به سه راه فکر کنیم: یا تقابل مستقیم با آن‌ها به روشی که آن‌ها ما را متهم به تندروی بکنند و مردم را نگران امنیت‌شان از طریق ما بنماید. یا این‌که به اسم درک واقعیت، و با تصورِ این‌که ما نمی‌توانیم راهی جز راهی که تمدن غربی جلوی بشر گشوده است همراه با این جریان در اردوگاه غرب قرار بگیریم و مثل ترکیه و مشی حزب عدالت و توسعه نحوه‌ای از استقلال را برای خود پیشه کنیم. و یا راه سومی که حضرت امام و رهبری معظم در مقابل ما گشوده‌اند تا ما را با روشی کاملا حکیمانه از این نحوه تفکر عبور دهند و به جای آن‌که متهم به تندروی و یا ارتجاع شویم؛ مسیری بس دقیق را در مقابل ما بگشایند. که این عملاً تقابل کیفیت با کمیت است.

جریان گرفتار غرب نمی‌تواند طوری عمل کند و بر ارزش‌های الهی تأکید نماید و خود را جدا از اردوگاه غرب معنا کند تا جریان نفوذی در بین آن ها جاخوش نکند. لذا است که فراموش نکنید دولت بیش از آن‌که خودش بخواهد دارای تفکری است که نفوذی‌های مأمور غرب، به‌خوبی در اکثر جاها می‌توانند عنان امور را در دست بگیرند و حتی کار ها را از دست دولت درآورند. حال باید از خود بپرسیم ما در نسبت با این نفوذی‌ها چه عملی باید در برابر دولت داشته باشیم. جز این است که به هر حال باید دولت را نجات داد به جای آن‌که او را به سوی دامنِ نفوذی‌ها هُل داد؟

اگر بتوانیم در این شرایط حساس درست عمل کنیم از یک طرف همان‌طور که فیلم مذکوز متذکر است، از اختلافی که اخیراً بین صاحب‌نظرانِ وزارت خارجه پیش آمده است به نفع جبهه‌ی انقلاب استفاده خواهیم کرد، به شرطی که آن‌ها گمان نکنند اگر با عبرت‌گیری از حرکات گذشته خواستند حرکت مطابق رهنمودهای رهبری را پیشه کنند؛ از طرف امثال ما گرفتار طعنه‌ها می شوند.

در آخر نظر جنابعالی را به این وعده‌ی الهی جلب می‌کنم که می‌فرماید: «وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(هود/115) و بدین لحاظ باید بدون آن‌که طمأنینه و امیدواریِ خود را نسبت به آینده از دست بدهیم، هوشیارانه جریان‌ها را رصد کنیم. موفق باشید.

22006
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت جنابعالی: نظر جنابعالی در مورد این مطلب را بفرمایید: نفحات الانس جامی: از شیخ مؤیّد الدّین جَندی سؤال کردندکه: «خدمت شیخ صدر الـدّین در شـأن خـدمت مولـوی چـه مـی گفـت؟» گفت: «واللّه! روزی با خواص یاران مثل شمس الدّین ایکی و فخرالدّین عراقی و شرف الـدّین موصـلی و شـیخ سعید فرغانی و غيرهم نشسته بودند. سخن از سيرت و سریرت مولانا بيرون آمد. حضرت شیخ فرمود: اگر بایزیـد و جنید در این عهد بودندی، غاشیۀ این مرد مردانـه برگرفتنـدی و منـت بـر جـان خـود نهادنـدی. خوانسـالار فقـرمحمدی او است. ما به طفیل وی ذوق می کنیم.» همۀ اصحاب انصاف دادنـد و آفـرین کردنـد. بعـد از آن شـیخ مُوّید گفت: «من نیز از جملۀ نیازمندان آن سلطانم.» و این بیت را بخواند: َٔکْنــــــــــی وَلا أتَــــــــــرَدَّدُ ُٔلوُهَــــــــةِ صُــــــــورَةٌ هِــــــــــیَ أنــــــــــتَ ا لَــــــــوْکــــــــانَ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌ دانم مسأله‌ی شما در این موضوع از چه جهت است. زیرا که عارف سالک حقیقی جایگاه عارف سالک حقیقی را می‌شناسد و بدین لحاظ جناب صدرالدین قونوی متذکّر جایگاه مولانا می‌گردد و در محفلی در قونیه عکس این صحنه نیز اتفاق افتاد به آن معنا که جناب مولانا اکرامی تامّ از جناب صدرالدین نمود. بالاخره «المومن مرآة المومن». موفق باشید

22001
متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد: استاد گرامي، من خانم ... ساله اي هستم كه به دليل اينكه بخشي از تحصيلاتم را در خارج از ايران بوده ام، تا كنون ازدواجم دجار تاخير شده است. هم اكنون علي رغم دارا بودن خواستگاران فراوان، يكي از مشكلات عمده بنده اين است كه آقاياني كه مانند بنده داراي تحصيلات عاليه هستند و از نظر سطح هوشي و شرايط زندگي با هم تناسب داريم، وقتي متوجه مي شوند كه پوشش بنده چادر هست از ادامه ي اين روند سرباز مي زنند و هر بار به دليل اين موضوع ناكام مي مانم. از طرفي هم ازدواج با افرادي كه كفيت لازم را در آن ها نمي بينم برايم مطلوب نيست و به لحاظ دروني هيچ كششي به سمت آن ها احساس نمي كنم. اينقدر اين مسئله ي حجاب بنده در ناكامي ازدواج، تكرار شده كه به تازگي با خودم فكر مي كنم شايد اين اصرار من بر چادر، گرفتن مستحب و رها كردن واجب (ازدواج) باشد و شايد بايد در اين مورد انعطاف بيشتري از خود نشان بدهم، هرچند كه من اين حجاب را در جامعه و محيط كار با چنگ و دندان در طي سال ها حفظ نموده ام و برايم خوشايند نيست كه بر سر آن معامله كنم. نمي دانم چه كنم. حجاب و اعتقادات مذهبي من، مرا در ازدواج دچار مشكل كرده و دلم مي خواهد حضرت پروردگار نصرت فرمايند، ولي مسئله بنده هنوز بعد از مدت ها حل نشده. از راهنمايي شما سپاسگذارم. و من الله توفيق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید طرف‌های مقابل گمان کنند جنابعالی با نحوه‌ای از تحجر، چادر را پذیرفته‌اید و در جایی که عقلاً می‌شود در عین داشتن حجاب، چادر نداشت را شما نمی‌توانید فکر کنید؛ در حالی‌که وقتی چیزی مستحب شد، بدین معناست که خداوند رخصت آن را داده است که  انسان نسبت به عدم انجام آن فکر کند. طرف به آیت اللّه بهجت گفته بود 50 سال است نماز اول وقتم ترک نشده است، و ایشان فرموده بودند یعنی در حین این 50 سال، کاری مهم‌تر از نماز اول وقت برایت پیش نیامده است؟! موفق باشید

22000
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 21968 اگر بحث أبا اللّه أن یجری الامور إلا باسبابها مطرح باشد باید در همه زمینه ها باشد نمی توان در مورد قطع عضو این را مطرح کرد اما از طرفی قائل به شفای بیماران قطع نخاع سرطانی و ... بود پس یا به کل بحث شفای بیماران خرافه است و فقط باید با علم پزشکی امید به شفا داشت یا اگر شفا هست نمی توان مرزی برای آن قائل شد. به نظر می رسد که اصلا شفایی در کار نیست و موارد ادعایی به فرض کذب نبودن مواردی است که از نقاط مجهوله است و علم تبیین کاملی ندارد مثل سرطان که ممکن است در موارد نادری خود بخود بهبود یابد و به خاطر ضعف فعلی علم پزشکی به حساب معجزه می نهند هیهات که ساعت ساز هستی در آن مداخله ای بکند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به گفته‌ی شهید مطهری در کتاب ارزشمند «عدل الهی» نظام جهان، ذاتیِ جهان است. مثل آن‌که بین رفتن و رسیدن، رابطه‌ی ذاتی است و لذا اگر خداوند خواست رسیدنی را در نظام جهان ایجاد کند، رفتنی را محقق می‌کند. و در این رابطه است که می‌توان گفت اگر خداوند بخواهد عضوی را که از بین رفته است به‌وجود آورد، شرایط آن را که دوره‌ی جنینی است باید به‌وجود آورد. با این‌همه نباید از نقش معنویت و تقوا در تحقق امور غافل بود. موفق باشید

21994
متن پرسش
با سلام و تشکر: لطفا در مورد رابطه توحیدی و حقیقی با اعضای خانواده که در پاسخ به سوال 21976 فرمودید نوضیحی بفرمایید؟ و اینکه لطفا توضیحی در مورد مقام «شطح» که در پاسخ سوال 21963 فرمودید بدهید. بسیار ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در موقعیت سؤال و جواب نمی‌توان موضوعات را به صورت تعلیمی جواب داد. آری! شاید این جواب‌ها کمک کند که رفقای عزیز بتوانند مطالب را به صورت تعلیمی دنبال نمایند. موفق باشید

21982
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام در کتاب آموزش حکمت اشراق از استاد یزدانپناه آمده که بعد از مکاشفه، تقریر و تحریر این معارف شهودی به سبب وجود موانع بسیار که لازمه سفرهای سلوکی شیخ اشراق بوده چندین ماه به طول انجامید. این موانع درونی بوده؟ یا چرا وقتی فهم کتابی داده می شود طول می کشد تا ظاهر شود؟ 2. آیا برای فراگیری منطق الطیر حتما استاد لازم است حتی بعد از مطالعه فلسفه و عرفان؟ 3. خواندن کتب مطارحات تلویحات و مقاومات و سایر کتب ایشان چقدر ضرورت دارد و با چه ترتیبی باید خوانده شوند؟ 4. امکان دارد چند شرح مناسب بر حکمت اشراق معرفی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مکاشفات، اجمالِ معارف برای انسان ظهور می‌کند و برای تفصیل آن نیاز به سعه‌ای دارد که با عبور از کثرات پیش می‌آید 2- منطق‌الطیر ساحت دیگری از معرفت است ماوراء معرفتِ فلسفی. مباحث هانری کربن در این مورد کمک می‌کند. شرح آقای دکتر انشاءاللّه رحمتی را در مورد نگاه کربن در اینترنت جستجو کنید می‌تواند کمک کند 3- آن کتاب‌ها را در حدّ این‌که بتوانم نظر دهم، مطالعه‌ نکرده‌ام 4- اطلاع ندارم. مطالب آقای دکتر دینانی در این مورد مفید است ولی فکر می‌کنم با آثار جناب ملاصدرا و محی‌الدین بهتر بتوانید جلو بروید. موفق باشید

21975
متن پرسش
با سلام: با توجه به این‌که با خروج آمریکا از تعهداتش نسبت به برجام تحلیل‌های متفاوتی هست و نیاز است که جنابعالی با نظر به معنای حضور تاریخی انقلاب اسلامی موضوع را روشن کنید، نظرتان در این رابطه چه می‌باشد؟ آیا این را یکی از امتیازات نظام اسلامی می‌دانید که دشمن استکباری نمی‌تواند نسبت به تعهداتش نسبت به این نظام پایبند باشد؟ یا این به جهت ضعف نظام است که دشمن، تعهدات خود را نسبت به نظام، به چیزی نمی‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت به موضوع بنگریم، این حرکت خبر از آن می‌دهد که حقیقتاً آن‌ها متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی شده‌اند و معنای این حضور را که عبارت است از تقابل جدّی نظام اسلامی با استکبار، خوب درک می‌کنند. و لذا می‌بینند که در هر صورت این انقلاب اسلامی که دارد خود را در این تاریخ روز به روز معنا می‌کند و آن نحوه محدودیت‌ها، مانعِ حضور آن نشده است. می‌ماند که ما این موضوع را یعنی تقابل هرچه شدیدتر نظام استکبار با خود را چگونه تحلیل کنیم. ابتدا نظر جنابعالی را به آیه‌ی 22 سوره‌ی احزاب معطوف می‌کنم که می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» مؤمنان وقتى احزاب را یعنی اتحاد جبهه‌ی کفر را در مقابل خود ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏ اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. زیرا متوجه شدند حضرت حق می‌خواهد این تقابل به اوج خود برسد.
 باز در این رابطه به آیه‌ی 173 سوره‌ی آل‌عمران نظر کنید که می‌فرماید: «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ» اين مؤمنین كسانى بودند که وقتی در جنگ احد مسلمانان به ظاهر شکست خوردند و تعداد زیادی از آن‌ها مجروح گشتند، با این‌که دشمن جبهه را رها کرده و رفته بود به آن‌ها خبر رسید که بناست دشمن دوباره حمله کند؛ پس خوب است که بترسید و کمی کوتاه بیایید - و آن‌ها برعکس، بنا به آیات قرآن: - اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست. و لذا با همان بدن‌های مجروح دشمن را تعقیب کردند و دشمن که با چنین صحنه‌ای روبه‌رو شد، از ادامه‌ی جنگ منصرف گشت. و قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» پس آن‌ها به نعمت الهی از صحنه برگشتند و فضل الهی آن هم فضلی که بر آن هیچ‌گونه بدی و سختی نبود، به آن‌ها رسید.
همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که اگر جبهه‌ی توحیدی در تاریخ به میان آید، خداوند شرایط هرچه تقابل و جداشدن آن جبهه را در مقابل نظام استکباری می‌گشاید و جریان اخیر یعنی کار ترامپ، حکایت جاری‌شدن آن سنت است تا انقلاب اسلامی معنای حضور تاریخی خود را هرچه بیشتر در عالم تثبیت کند. می‌ماند که ما این حرکت را وعده‌ی الهی برای پیروزی جبهه‌ی حق بدانیم.
راستی! اگر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از قبل مشخص نکرده بودند که ما به آمریکا اعتماد نداریم، حال که این قضیه روشن شد، ما احساس شکست نمی‌کردیم؟! به آن معنا که به آمریکا اعتماد کرده باشیم و حال ایشان به اعتماد ما خیانت کرده باشد؟ و به همین جهت ما امروز در واقع با کاری که ترامپ کرد، احساس پیروزی می‌کنیم. پیروزی از آن جهت که مشخص شد ما از ابتدا این مسئله را پیش‌بینی می‌کردیم و در دامی که آن‌ها برای ما پهن کرده بودند تا با صد امید با آن‌ها به مذاکره بنشینیم و سپس آن‌ها زیر میز بزنند؛ نیفتادیم. و آیا این همان معنای سخن حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که روح این تاریخ را به خود برگرداند، نیست که فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به شما آسیبی نرسد» آسیبی بزرگ‌تر از آن می‌توان تصور کنیم که ملتی به آمریکا امید ببندد و آن به اعتماد آن‌ها خیانت کند؟! ولایت فقیه ما را از چنان عرصه‌ی شکستی نجات داد. موفق باشید
 

 

21974
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و رحمت خدا بر شما باد استاد گرامی من جواب سوال ۲۱۹۵۷ را نیافتم به ایمیل هم جواب نیامده من خیلی احتیاج به جواب این دارم لطفا کمی هم بیشتر توضیح بدید خدا از شما راضی باشد. شاید سایت مشکلی دارد که به ایمیل نمی تونه بفرسته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت به طور طبیعی برای ایمیل کاربران جواب‌های شخصی را می‌فرستد و آن‌ها نیز دریافت می‌کنند مشکل مربوط به ایمیل خودتان است. این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جناب حافظ می‌فرماید: «چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» و منظور عارف شیرازی آن است که در ابتدا، شوقی موهبی به سراغ انسان می‌آید تا افق را بگشاید ولی سپس می‌رود تا ما با سیر و سلوک خود به مرور آن را کسب کنیم و از آنِ خود نماییم. لذا باید سعی شود با کسب معارف حقه و رعایت احکام شریعت الهی، خود را جهت اُنس با انوار الهی بپرورانیم. پیشنهاد بنده آن است که به شرح غزل شماره 1 حافظ که بر روی سایت هست، نظری بیندازید و از مباحث «معرفت نفس» نیز غفلت نشود. موفق باشید

21947
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم. قسمتی از کتاب «با مخاطب های آشنا» از دکتر شریعتی رو خدمتتان می آورم لطفا نظرتان رو بفرمایید که با چه نگاهی می توان به این گفته ها نگاه کرد. صفحه 8: «همانطور که دکتر مصدق تز اقتصاد منهای نفت را مطرح کرد ...الحمد لله تز اسلام منهای آخوند در جامعه تحقق پیدا کرده است و این موفقیت موجب شده که اسلام از چهارچوب تنگ قرون وسطایی و اسارت در کلیساهای کشیشی و بینش متحجر و طرز فکر منحط و بینش خرافی آزاد شده است»، ....«من گاندی آتش پرست را بیشتر لایق شیعه بودن می دانم تا آیت الله بهبهانی و بدتر از او علامه مجلسی را»، بعد از احمد حنبل تعریف می کند و بعد به پدرش می گوید: «که شما تشیعی که هلاکو و شاه عباس و شاه سلطان حسین بعنوان صله در قبال عبودیت و سجود خواجه نصیر و تملق های مستانه مجلسی در مقدمه زاد المعاد و به عنوان بغضی علیه خلیفه بغداد عطا کرد نمی توانید بنام یک مسلمان که شاگرد محمد و علی و قرآن و حسین است و معتقد به توحید و تقوی و حریت و عدالت قبول داشته باشید.» با توجه به فضای کتاب در می آید که دنبال اسلام ناب انقلابی و حتی بدون تقیه می گردد ولی اینکه با این لحن علما رو زیر سوال می برد چگونه این سخنان را می توان توجیه کرد. در صورت امکان عمومی پاسخ دهید ایمیل خراب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنان مربوط به دورانی از زندگی دکتر شریعتی است که سختْ تحت تأثیر دکتر مصدق و جبهه‌ی ملی است. ولی بعداً تغییر اساسی پیدا می‌کند در حدّی که به شدت ارادتمند حضرت امام می‌شود و در این راستا است که رهبر انقلاب از شریعتی دفاع می‌نمایند و جنابعالی می‌توانید در فضای مجازی نظرات رهبری را در این مورد جستجو کنید. موفق باشید

21941
متن پرسش
سلام استاد عزیز با نظر به مباحث زمان شناسی وبا توجه به اینکه در زمان وحکومت حضرت مهدی(عج)روایت شده که گرگ و میش از یک آبشخور آب میخورند و..... حال 1) سوالی بنده را مشغول کرده که این جمع شدن گرگ و میش چگونه ممکن است آیا واقعا گرگ و میش باهم زندگی میکنند و کاری به هم ندارند؟ 2) آیا ممکن است که گرگ گرگ بودن خودش را داشته باشد اما کاری به میش نداشته و با این وجود خصلت گرگ بودن خودش را دارد یا فقط نام او گرگ میشود ودیگر خصوصیات گرگی در او نیست؟ 3)روایت چیز دیگری را میتواند متذکر شود که در جامعه توحیدی حضرت‌ مهدی(عج)گرگ و میش جایگاه خود را میابند و میشود که در چنین جامعه ای گرگ و میش در کنار هم از یک ابشخور آب بخورند و یا منظور چیز دیگری است.؟ اگر ممکن است کمی در باره این حدیث واحادیث از این قبیل توضیحی بفرمایید.باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فضای جامعه توحیدی شد و حقیقت و ملکوت عالم بر عالم ماده ترجیح یافت، روحیه‌ی تجاوز به حقوق افراد به شدت کاهش می‌یابد. و این روایات متذکر این امر است که در جامعه‌ی آرمانی چه اندازه روحیه‌ی تجاوز تقلیل می‌یابد در آن حدّ که به عنوان مثال، گرگ با آن روحیه‌ی تجاوزگری‌اش از تجاوز باز می‌ایستد. موفق باشید

21929
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در بحث معرفت النفس و اینکه من ما تن ما نیست نکاتی فرمودید که شاید چندان علمی بنظر نرسد. مثال هایی گفته شد مانند خواب، بیهوشی و اینکه در افراد مسن علت اینکه داروهای بیهوشی ضعیفتری داده می شود تعلق کمتر نفس به تن است در حالی که ما می دانیم قلب افراد مسن ضعیف تر است و اگر بیهوشی شدید رخ دهد و ضربان قلب افت شدید پیدا کند ممکن است دیگر عضلات قلب نتوانند پمپاژ قلب را راه بیاندازند. لطفا در باب مثال ها (که البته مثال ها نوعی استدلال بودند) دقت بیشتری شود زیرا که می تواند باعث غیرقابل پذیرش شدن اصل موضوع شود. (بنده دانشجوی پزشکی هستم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً باید علم پزشکی با نگاهی آغازین‌تر و مبنایی از خود بپرسد چرا در هنگام پیری، قلب انسان ضعیف‌تر می‌شود؟ جز آن است که آن‌چه موجب تدبیر بدن است مثل دوران جوانی، توجهش به بدن کم شده تا حضور خود را در جای دیگری شکل دهد؟ موفق باشید

21918
متن پرسش
سلام خدمت استاد برزگوار و عزیزم جناب اصغر طاهر زاده: ازتون خواهش می کنم تمنا می کنم این کلیپ سخنان استاد عباسی در مورد نظرات حضرت امام خمینی (ع) در اواخر عمر شریفشون در مورد فلسفه و ملاصدرا رو ملاحظه بفرمایید و اگر صلاح میدونید پاسخی ارایه بدید. چون به عنوان خواننده آثار شما بعد از دیدن این کلیپ به شدت ذهنم درگیر شد. خواهش می کنم راهنماییم کنید. صمیمانه از شما تشکر می کنم و دعاتون می کنم. آدرس کلیپ در آپارات https://www.aparat.com/v/mfdG1
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال‌ها قبل ایشان این سخنان را فرمودند و بنده و بسیاری از اهل فلسفه هم جواب ایشان را دادند. مشکل ایشان آن است که فلسفه نخوانده‌اند ولی در مورد فلسفه نظر می‌دهند. حداقل جواب ایشان همین سخنانی است که رهبر معظم انقلاب اخیراً در مورد فلسفه به علمایِ فلسفه‌دانِ قم فرموده‌اند: «اگر چنانچه فلسفه را شما از قم بردارید، کسانی در جاهای دیگر، متصدّیِ تبیین فلسفه و تدریس فلسفه می شوند که اهلیّت و صلاحیّت این کار را ندارند؛ کمااینکه الان می‌بینیم بعضی از افرادی که در غیر قم به‌عنوان فلسفه‌دان شناخته می شوند و مطرح می شوند، اطّلاعاتشان از فلسفه سطحی است؛ نه اینکه اطّلاع ندارند امّا اطّلاعاتشان عمیق نیست، سطحی است؛ یک چیزی خوانده‌اند و یک اصطلاحی را بر زبان جاری می‌کنند؛». موفق باشید

21915
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده تقریبا 30 سالمه و کارشناسی ارشد دانشگاه دارم و 5 ساله که حوزه هستم، با انگیزه تولید علوم انسانی وارد شدم و به ضرورت فقه و اصول معتقدم کما اینکه رهبری می فرمایند که بی مایه فطیر است. اما به فقه و اصول زیاد علاقه ندارم گرچه علی الظاهر استعدادش را دارم، کارهای اجرایی و طرح های اجرایی الحمدلله خوب به ذهنم می رسه ولی چون مشغول درسم دنبالش را نمی گیرم. سال بعد وارد سطح می شوم و الان سوال جدی مرا درگیر کرده که آیا فقه و اصولی که علاقه ندارم ولی ضرورت دارد را در این دوران سطح بخوانم یا نه؟ از طرفی اگر بخوانم نمی دانم با این وضع علاقه می توانم آنچه باید کسب کنم کسب کنم یا اینکه خودم را بازی می دهم و وقت هدر می دهم؟ و یا اینکه وارد کارهای اجرایی شوم که هم علاقه است و هم استعداد علی الظاهر که در این صورت هم کلام رهبر مانع است که بی مایه فطیر است! به نظر شما چه کنم تا راه درست را انتخاب کنم؟ نظر شخص شما چیه؟ خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهید مطابق آموزش‌های دینی و در بستر اشارات دینی فعالیت کنید، عقل فقهی - اصولی یکی از پیش‌زمینه‌های لازم و مفید است. به هر حال نمی‌توان از عقل فقهی و- اصولی ساده گذشت و باز تفکر دینی را به میان آورد. موفق باشید

21882
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم درباره استاد سروش ببینم که برخی می‌گویند که رفتار حکومت با ایشان رفتار خوبی نشد و این رفتار بد سیاسی حکومتی بود که باعث شد ایشان بروند یا اینکه می گویند باید برخورد علمی می شد نه سیاسی وگرنه ایشان نمی رفتند. این سوال رو از شما پرسیدیم چون شما هم با ایشان در ارتباط بودید و از ایشان اطلاع دارید و هم با مبانی و اصول تفکر ایشان آشنایید. با تشکر التماس دعا دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم آقای سروش خودشان از کشور خارج شدند. ولی از آن‌جایی که نگاه‌شان به وحی الهی با طرح بحث «تجربه‌ی نبوی» و از آن بدتر، با طرح بحث «رؤیای رسولان» سخنانی گفتند که حتی رفقای ایشان اذعان دارند با مبانی دین نمی‌خواند؛ طبیعی بود که نظام اسلامی زمینه‌ی در اختیارقراردادنِ نسل جوان را در دانشگاه‌ها در اختیار ایشان قرار ندهد. موفق باشید

بد نیست به جواب شماره    20464 رجوع شود

     

 

21873
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بابت پاسخ به سوال ۲۱۸۶۴ کمال تشکر رو از جنابعالی دارم. استاد جان ۱_برخورد ما در مقابل اینطور نگاه های غیرمنصفانهِ امثال آقای غصنفری باید چطور باشه؟ و چطور باید این افراد رو - که غالبشون از بچه مذهبی های خیلی خوب هستند - رو متوجه مساله مهم تر نسبت به جریان آقای روحانی و... کرد!؟ که بجای تخریب های کودکانه و پرداختن به شایعات بی اساس و غلط املایی گرفتن از حرفاشون دنبال شناخت حقیقت این جریان و شناخت چگونگی برخورد این جریان توسط رهنمودهای حضرت آقا (حفظه الله) باشند؟ استاد کار به حدی رسیده که بعصی از دوستان چسبیدند به ظاهر جناب آقای روحانی! و در مقابل کار های سخیفشون توجیه اینکه ایشون دارند برخلاف انقلاب حرکت می کنند رو میارند! و تا حرفی در مقابل چنین رفتارشون میخوایم بزنیم ما رو حامی این آقا تلقی می کنند! یه راهکار جامع بدید استاد جان ۲. استاد عزیز برای خواندن کتاب «معرفتِ نفس و حشر» در مقدمه کتاب فرمودید که با یک استاد کتاب رو بخونیم! ما که استادی سراغ نداریم چاره کار چیه!؟ و آیا صوت حضرتعالی برای شرح این کتاب موجودِ؟ و توصیه ایی برای بهتر خواندن و عمیق درک کردن کتاب بفرمایید لطفا. الله تعالی حفظتون کنه و بهترین جزا رو بهتون عنایت کنند التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حقیقتاً این مشکل تاریخی را به خوبی متوجه شده‌اید و همه‌ی سعی بنده در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» و شرح آن برای آن است که متذکر این تنگنای تاریخی بشویم که چگونه دیگری را بفهمیم و حتی مخالف خود را همواره «خصم» حساب نکنیم. چاره‌ای نیست بالاخره ما در مسیر بلوغ انقلاب به چنین بصیرت و هوشیاری خواهیم رسید. تأسف آن است که رفقای مذهبی دیر این راه را طی کنند و بعد تأسف می‌خورند که چگونه با این افراط و تفریط‌ها بهره‌های لازمی که می‌توانستیم از انقلاب ببریم را، زدودیم 

2- شرح صوتی کتاب «معرفت نفس و حشر» کیفیتش پایین است ولی در اختیار جناب آقای نظری هست اگر رفقا بتوانند استفاده کنند. در ضمن اگر بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» کسی به کتاب مذکور رجوع کند مقدار زیادی از مقصد کتاب را متذکر می‌شود. موفق باشید

21876
متن پرسش
سلام: مرحوم علامه تهرانی در کتاب معاد شناسی خود می نویسد: «از شخص موثقی شنیدم که می گفت: روزی یکی از معممین برای عیادت مرحوم علامه امینی در منزل موقت ایشان که در منطقه پیچ شمیران تهران بود رفته بود. علامه امینی ( ره) سخت مریض و به پشت خوابیده بودند. آن شخص ضمن احوالپرسی و صحبت از آقا سؤال کرده بود: اگر انسان به حضرت عباس علیه السلام علاقه و محبت نداشته باشد به ایمان او صدمه می خورد؟ علامه متغیر شده و با آن حال نقاهت نشستند و گفتند: به حضرت ابوالفضل علیه السلام که سهل است. اگر به بند کفش من که نوکری از نوکران حضرت ابوالفضلم علاقه و محبت نداشته باشد از این جهت که نوکرم، والله به رو در آتش خواهد افتاد!» نظر استاد درباره ی جمله علامه امینی رحمه الله چیست؟ ممنون میشم اگر از روایات و سیره بزرگان مطالبی در تایید ایشان سراغ دارید بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «شاخه گل هرجا که می‌روید گل است» بالاخره اگر انسان نظر به حقیقت دارد هرجا حقیقت ظهور کند، به همان اندازه نسبت به آن دلبسته است. مشکل آن است که بعضی از دینداران بر مبنای نظر به حقیقت، دینداری نمی‌کنند و بیشتر دینداری‌شان شبیه عضوِ یک حزب‌بودن است. موفق باشید

21864
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه عزیز شعبان و میلاد ابا عبدالله الحسین علیه السلام و برادر بزرگوارشون ابوالفضل العباس علیه السلام و امام الساجدین زین العابدین علیه السلام. استاد عزیز نظر مبارکتون در مورد شخصیت و نگاه جناب آقای کامران غضنفری چیست!؟ کتاب ایشون (راز قطعنامه) چیست!؟ و مقاله اخیر ایشون در مورد آقای حسن روحانی که مسائل بسیار جنجالی رو مطرح کردند! لینک مقاله: http://razeghatname.ir/media/2018/04/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-3.pdf بنظرتون اینطور نگاه ها در این برهه زمانی انقلاب چه جایگاهی دارند!؟ استاد در صورت امکان اگر یک نگاهی به این مقاله بکنید و نظرتون رو بفرمایید ممنون میشم. الله تعالی شما رو حفظ کنند و توفیق بهترین اعمال و برکات رو تو این ماه عزیز نصیبتون کنند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان آن کتاب هستم. حقیقتاً ایشان انصاف را رعایت نکرده‌اند و طوری آخرِ جنگ را ترسیم می‌کنند که ابداً با واقعیت، نمی‌خواند. آری! روحیه‌ی لیبرالیته نگذاشت تا ملت ما با ایثار تمام جنگ را ادامه دهند. ولی این مربوط به صرف آقای هاشمی نبود، همه مقصر بودند. در مورد آن مقاله، کار بسیار بدتر است و عملاً آن‌چه روزنامه‌ی هاآرتز اسرائیل می‌خواست، عمل شددر حالی‌که اولاً: آن آقا به عنوان نماینده‌ی آمریکا در مصاحبه شرکت کرده بود، هرچند که در پنهان اسرائیلی باشد، ثانیاً: بالاخره آقای روحانی به عنوان یک دیپلمات باید حرف‌هایی می‌زد که از زیر زبان دشمن، حرف می‌کشید. این دلیل همراهی با دشمن نیست. ثالثاً: آیا باید به سخنان یک روزنامه‌ی اسرائیلی اعتماد کرد؟! پس قضیه‌ی «اذا جاءکم فاسق بنبأٍ فتبیّنوا» چه می‌شود؟ موفق باشید

21858
متن پرسش
سلام و خدا قوت: ۱. ببخشید اگر فردی تصمیم بگیرد گناه نکند و به جایگاه بالا انسانی به اذن خدا برسد، چون استاد در کار نیست یکدفعه یک اتفاقی بیفته و یا چشمش به غیب باز بشه، اون فرد از ترس دچار جنون نمیشه؟ چون ما بعضی جاها شنیدیم ترسناک هستش در واقع شنیدن کی بود مانند دیدن. البته اگر خدا بخواد هدف ما این باشه که تمام راه اونور رو همین جا بریم تا مرحله قیامت یعنی موت قبل فوت. ۲. به نظرتون این انقلاب اسلامی با توجه به توطئه گران داخلی به هدفش یعنی انقلاب حضرت مهدی متصل میشه یا کشور دیگری همچون یمن این افتخار نصیبش میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر انسان مسیر کسب معارف را درست طی کند، به مرور وارد عالم نور و معنویت خواهد شد و جا نمی‌خورد 2- در هر حال این انقلاب اسلامی است که می‌تواند بستر ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» شود. موفق باشید

21856
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: آقا هرچه کتاب های سیر و سلوک می خوانم و یا به اهالی فن مراجعه می کنم همه به این مسئله اشاره می کنند که سیر و سلوک بدون استاد ممکن نیست. ولی کسی هم مرا قبول نمی کند. به همه کس هم نمیشه اعتماد کرد چون خیلی ها رهنما نیستند و رهزن هستند. چند وقتی است که با کلاسهای صوتی محمد علی طاهری آشنا شدم که آنها اکادمیک کلاس دارند و جلسات و مستر برای راهنمایی ولی از طرفی از آن هم می ترسم چون طاهری زندان است و کلاسهایش توسط اطلاعات رصد میشه و شاگردانش دستگیر. نمی دانم چه کنم جدا در جمهوری اسلامی عرفان و سیر و سلوک غریب است. شما را به خدا راهی نشانم دهید هر چند می دانم شما مشغله زیاد دارید. کتابهای شما را می خوانم و صوت جلسات شما را گوش می دهم و در جلسات مسجد خدیجه کبری گاهی شرکت می کنم. ولی حالم سینوسی است و اوج و فرود زیاد دارم در مصاف شیطان کم می آورم. شاید اگر استادی داشته باشم پیشرفتی حاصل شود. الله اعلم. خدا به شما سلامتی دهد و توفیق روز افزون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که ما در این تاریخ به جهت غلبه‌ی روح مدرنیته گرفتار ظلمات غلیظی هستیم و نباید انتظار داشته باشید به راحتی و بدون صبر در اطاعت، از این ظلمات رها شویم. جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» بر روی سایت هست. به نظرم بد نیست نظری به آن بیندازید. آقای محمدعلی طاهری بیشتر قوه‌ی واهمه‌ی مخاطبین خود را تحریک می‌کنند نه آن‌که انسان‌ها را به توحید برسانند و از این جهت کار ایشان برای افراد مفید و سعادت‌بخش نیست. موفق باشید

21849
متن پرسش
بسم الله النور عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار و فرهیخته، و تبریک به مناسبت اعیاد خجسته ی شعبانیه، بنده به توفیق الهی روی موضوعی در حیطه ی فقه رسانه بنا دارم کار کنم به عنوان پایان نامه ی دانشگاهی تحت عنوان «بازپژوهی ادله فقهی موثر بر ارائه ی مدل پیشرو و کارآمد رسانه» در حین تحقیقات اولیه متوجه شدم که متاسفانه عده ی معدودی (سه یا چهار نفر) از روحانیون آن هم نه به صورت جامع و شامل، به حوزه ی فقه رسانه (آن هم نه به صورت کاربردی و راهبردی) ورود کرده اند. همچنین رسانه را همچنان نه به معنایی که برای تمدن سازی اسلامی به کار رود و مفید به فایده برای ارائه ی تعریفی جامع از فقه و دین اسلام برای آن باشد به کار نبرده اند. ضمن اینکه اکثرا سخن پیرامون مصادیق رسانه بوده و نه مفهوم آن و حتی اکثر مراجع عظام نیز به پاسخ های کوتاه پیرامون همان مصادیق (جایز، حرام، حلال و...) بسنده کرده اند. ضمن خواهشی که از حضور شما استاد ارجمند دارم که سلسله جلساتی را پیرامون موضوع رسانه و فقه رسانه لطف فرموده و برگزار نمایید (در صورت امکان) و ضرورت وجود آن و تعریف آن برای تمدن سازی اسلامی، چند سوال هم از حضورتان دارم: 1. از آنجایی که فقه می بایست همواره پویا بوده و پاسخگوی نیازهای مکلفین باشد، به چه علت هنوز اجتهادی پیرامون موضوع فقه رسانه صورت نگرفته به گونه ای که سایر رسانه های گروهی و جمعی و... داخلی بتوانند از آن بهره ببرند؟ 2. ممنون می شوم چنانچه منابع کاربردی پیرامون رسانه به این حقیر معرفی فرمایید. 3. آیا به نظر شما استاد بزرگوار می توان از آثار قدمای فقه، برای موضوع مبتلا به قرن اخیر یعنی رسانه استفاده کرد؟ اگر می توان این استفاده به چه صورت می تواند باشد؟ 4. اصول فقه (مخصوصا دلیل سوم یعنی دلیل عقل) چه نقشی را می تواند در این حیطه ایفا کند؟ 5. در قرآن کریم و روایات به عنوان دو منبع مهم و کاربردی فقهی، از چه راه یا راه هایی می توان وارد شد؟ و آخرین سوال اینکه: تدبر در آیه ی شریفه ی «اذ جاء بنبا فاسق...» چه نقشی می تواند در این زمینه ایفا کند؟ با تشکر از لطف و توجهتان. و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- متأسفانه هنوز فقه ما در وظایف فردی مکلّفین متوقف است و وسعت لازم را جهت امور اجتماعی پیدا نکرده است ولی روح انقلاب اسلامی آن‌چنان در حال شکوفایی است که مطمئن باشید فقهی در راه است که آن فقه، بسیار گسترده‌تر از فقهِ امروزی است 2- منبعی در این رابطه نمی‌شناسم ولی فکر می‌کنم کتاب «درآمدی بر رویکردهای فقه حکومتی» از استاد سید محمّدمهدی میرباقری / نشر «تمدّن نوین اسلامی» می‌تواند الهاماتی به شما بدهد. 3- در این موضوع نمی‌توانم نظر بدهم 4- اگر عقل به صورتی که مبانی توحیدی را همواره در نظر داشته باشد می‌تواند در این مورد نقش‌آفرین باشد 5- اتفاقاً اگر با حوصله و پشتکار در قرآن و روایت ورود شود و مسئله‌مان مشخص باشد، با ما حرف‌ها دارند. آیه‌ی مذکور که می‌فرماید چون فاسقی برای شما خبر آورد سعی کنید آن‌ را درست تبیین کنید تا فریب نخورید؛ عملاً راه‌کار می‌دهد که خبر باید با مبنای خاصی پذیرفته شود، نه آن‌که هرکس بتواند با هر مبنایی به ما خبر دهد، زیرا در هر حال مبنای روحی و فکری و روان‌شناختیِ خبردهنده در ارائه‌ی خبر بی‌تأثیر نیست. موفق باشید   

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!