بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36061
متن پرسش

سلام: در تفسیر سوره قدر فرمودید در شب قدر حقایق یجا بر قلب نازل می‌شود و پیشاپیش آن پدیده ها را به صورت جامع می یابد و می‌گوید ا«این قرن قرن نابودی ابر قدرتهاست» ولی در آخر تفسیر گفتید « ولا خطر علی قلب بشر» سوال من اینست که بالاخره حقایق را در شب قدر انفسی میابد و یا حتی به قلب هم خطور نمی‌کند؟!!

متن پاسخ

  باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در درک تاریخیِ زمان انفسیِ «لیلۀ القدری» برای حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آنچه به اجمال پیش آمد همان بود که فرمود: «این قرن، قرن نابودی ابر قدرت‌ها است». و آنچه در پیش بود تعیّن و تفصیل آن اجمال بوده و هست و آن « تفصیل است که در این مورد فرمود «لا خطر علی قلب بشر». موفق باشید

36030
متن پرسش

آینه دفاع مقدس، آینه صورت و معنا. چه زیبا جمله‌ای و مقدس روایتی! این حرف مرا می‌برد به سال‌های خیلی دور که هزاران روایت و صدها آیه در موردش شنیده ایم و به آن ایمان آورده ایم، که روزی رسول‌اللهی بود و دستش در دست وحی، جانش آینه‌ای که اراده و فعل خداوند را در آن سرزمین‌ها بازتاب می‌داد. در جدال حق و باطل ها بود که این رسول جهاد را برای آنان که تشنه خدا بودند معنا می‌کرد. آیه آیه از وحی می‌گفت که چطور جان‌هایی را که در راه خدا پیکار می‌کنند می‌خرند و جز ربّ، روزی دهنده شان نیست، چطور رازهایی هست در این عالم که جز با خون فاش نمی شود، این که آدم هایی هستند در این عالم که وقتی از بین شما می‌روند، آنان را مرده می پندارید ولی این‌ها زنده‌گان حقیقی‌اند، حیات دارند و هم اکنون در این عالم، کار راه می اندازند، سرنوشت‌ها می‌سازند و اصلاً رسولانی خواهند شد برای راه‌گمگشته‌گان در آینده. روزگاران گذشت، مردم آمدند و رفتند و آن جهاد، در پیِ حوادث یادشان رفت. آن صورت و معناها در غبارهای زندگی بی‌رنگ شد. تا این‌که در عصری که جان‌ها به ستوه آمده بود از دست مردمانِ نامقدس؛ دفاعی مقدس جان گرفت. ‌رسولی که دستش در دست همان رسولِ الهی بود، آینه گَردانی می‌کرد و جلوه حق را بازتاب می داد.‌ مثل وقتی که نور را در آینه می‌چرخانی چطور در انعکاس نورش ذراتی که می پنداشتی در سکون و جمود و سکوت‌اند، جان گرفته‌اند و مستانه به دور خود رقص سماع می‌کنند. آری! مردمانی برخاستند و خروش کردند. دشمن جان‌های زیادی را گرفت، خون‌های زیادی خون‌بها شد. این خون‌ها شدند آیه، تا بعدها نازل شوند بر قلب‌هایی که قرار است خریده شوند و بریده شوند از هر آنچه بی‌معنا می‌کند زندگی را. در کوی و برزن‌ها نام این آیه‌ها نشست بر پیشانی آبروی محلّه‌ها. سال‌های مدیدی است که هنوز آیه‌های به جا مانده از آن کتاب مقدس رخ نشان می‌دهند، گاهی با نام و گاهی گم‌نام. و تو چه می‌دانی که چه دل‌هایی با این آیه‌ها زنده می‌شوند، دل‌هایی که تشنه معنا و صورتِ دیگری هستند و عطشِ «جُستن» و «شدن» دارند. این آینه مقدس هنوز که هنوز است انعکاس می‌دهد صورت‌ها را و معناها را برای آنان که طالبند، عاشقند، و یا برای آنانی که این طلب هنوز زیر خاکستر است برایشان و سر برنیاورده. برای فرزندانِ من و تو حتی اگر در سرزمینی باشند دور‌دست و یا حتی آنان که هنوز پا به عرصه این دنیا نگذاشته‌اند. آری! روایت همچنان باقی‌ست، اما زیباترین جلوه از این روایت را روزی خواهیم دید که معنای حقیقی این صورت‌ها، قرارگاهی زده باشد در این عالم. ‌روزی که این طنین در همه جا بپیچد که یا اهل العالم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «الیس الصبحُ بقریب»؟ نمی‌دانم ما در کجا به دنبال دمیدن صبح هستیم؟! در حالی‌که به گفته جنابعالی با تولد آخرین پیامبر، صبح، دمیدن گرفت و با هر روز در افقِ روشنایی نور اسلام با حقیقتی روبه‌رو شدیم که حکایت ظهور آن صبح بود تا از اجمال به تفصیل آید. آیا انسانی همچون حضرت علی «علیه‌السلام»، همان به ظهورآمدنِ صبحی نیست که انسان‌ها از آن طریق بتوانند راه انسانیت خود را ادامه دهند؟ و باز صبحی دیگر همچون نور امام حسن «علیه‌السلام» و آنهمه حکمت و طمأنینه، تا صبحی که با غیبت، در دلِ تاریخی که با اسلام به ظهور آمد، تا در دل آن غیبت خاص انواری ظهور کند که از سلطه غیبت، سر بیرون آورد که این صبح، صبح در دل غیبت است تا معلوم شود صبحِ نهایی، صبحِ بعد از غیبت و از درون غیبت سر بر می‌آورد و آن، نهایی‌ترین صبح است. انقلاب اسلامی صبحی است تا معلوم شود تاریخ، آماده عبور از آن غیبت است و به فردایی اشاره دارد که ظهور بر غیب سلطه می‌یابد. پس «الیس الصبح بقریب»؟ که هر روز با تولد آخرین پیامبر همواره طلوع می‌کند و برای صبحی دیگر که آن نیز نزدیک است، ما را جلو می‌برد. موفق باشید      

36020
متن پرسش

سلام و عرض ادب و خسته نباشید به شما استاد عزیز و همه ی گروه لب المیزان: استاد امروز یک مطلبی در نقد شما می‌خواندم که در کنار زحمات و تلاش های بی وقفه ی شما در راستای بسط نظام فکری اسلام و انقلاب و.... اما ۳ عیب هم از شما استاد انقلابی و مخلص گرفته بود که محضرتان عرض می‌کنم ۱. در سخنرانی ها و نوشته ها استاد این امر را به خواننده القا می کند که نویسنده نوعی شیفتگی مفرط به فلان نحوه تفکر دارد ۲. راهی که شاگردان وی می‎‌‌پیمایند بیش‎ترین خطر را در ساختن ایدئولوژی از مباحث استاد می‌‎دانم. ارائه مباحث فکری وی به مثابه یک بسته ایدئولوژیک به مخاطبان و چشم پوشیدن از نواقص و خلاهایی که دارد، و نیز بی‌توجهی به این موضوع که این فکر باید راهی دراز را بپیماید تا به پختگی برسد، می‌‎تواند آن را کم اثر و کم فروغ نماید. از منظر برخی شاگردان، استاد طاهرزاده تکلیف همه چیز را معلوم نموده است و همین امر باعث شده است خود و نیز دیگران را صرفا به کتب وی دعوت نموده و از مطالعات دیگر احساس بی‌نیازی کنند. حداکثر آن است که به مطالعاتی می‎‌پردازند که هم راستا با نظرات استاد است مانند کتب داوری و فردید و نصر ۳. اشکال دیگری که در فعالیت‎های مجموعه استاد طاهرزاده می‌‎بینم عدم فعالیت تشکیلاتی و منظم برای بسط این تفکر در جامعه است. روشنفکران ایرانی در برهه‎ هایی توانسته‎ اند تفکراتی بی‎‌مایه را با نظم تشکیلاتی، جذابیت‎هایی که در عرصه نشر ایجاد کرده‌اند، و بهره‌گیری مناسب از رسانه، در جامعه نشر دهند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره معلوم است که بنده بی‌اشکال نیستم. تلاش بنده آن است که همه متذکر انقلاب اسلامی به عنوان روحِ دینداری در این زمانه باشیم، بدون آن‌که نیاز به گروه یا تشکیلات خاصی داشته باشیم. ذیل نظام اسلامی و ولایت فقیه، به خودی خود نوعی تشکیلات نامرئی است بدون آن‌که آفات تشکیلات مرسوم در آن باشد و البته باید مواظب باشیم در این مسیر، نفی دیگر نظرات که متذکر دینداری می‌باشند؛ نشود. موفق باشید 

35989
متن پرسش

بسمه و رحمته و رضوانه «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (آیه ۷ سوره حجرات)
در راستای جایگاه تفکر تاریخی امروز و سخن از دین و جایگاه دین در تاریخ و حضور تاریخی دین در عصر بشر امروز به نظرم آمد در ذیل کلام حضرت امیر با جنابتان سخنانی را در میان بگذارم تا از کلام جنابعالی بهره‌مند شویم. امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرمایند: كسي كه دين‌دار شد خود را در پناهگاه در آورده است آری، اینچنین است که در روزگاری که انسان ها از آوارگی و پوچی و بن بست های دوران تاریخ مدرن فریاد می زنند و از مناسبات جهان بهم پیوسته احساس نارضایتی دارند و از نظم عالم تکنیکی بهم ریخته شده اند و زندگی ماشینی روح شان را مانوس عالم مکانیکی کرده است و از غیب بی بهره شدند این دین است که همچون حصاری امن و قلعه ای محکم می تواند آدمی را دربرگیرد و از رنج بیهودگی و افسردگی دوران برهاند و این مائیم در این زمانه که دین را به عنوان طریق زندگی سر زنده و راه جدید و معهود فطری بشر پیش روی تاریخ زندگی اش قرار دهیم تا او دین را، راه نجات از مسیری ببیند که در آن گیر افتاده است... دین، همان طلب نهفته و پنهان جان بشر امروزی است که زیر خروارها نفسانیات و شهوات و میل های سردرگم پنهان شده است و انسان بی دریغ در تلاش های نامعلوم در زندگی چنگ می زند تا دامن آسودگی را به دست آورد اما غافل از آنکه در مصداق طلبی که می خواهد به اشتباه رفته است. حال چه کنیم با گوش هایی که صدای فریاد دین و مسیر حصن تاریخ آخرالزمانی را نمی شنود؟ باید بگذاریم تا او سخن بگوید و ما گوش باشیم تا در دل سخن هایش مسیری را که دوای جانکاه دردهای روز شب زندگی اش شده است را به او نشان دهیم... آیا این رویه اثر دارد؟ آری، همانگونه که تشییع شهید حججی عزیز همچون گوش پذیرای درد جان انسان به بن بست رسیده ی این زمانه شد تا آن جوان به ته خط رسیده فریاد به گل نشستگی اش را در تشییع این جوان عزیز فریاد زد و طلبش را با حججی ابراز کرد که من همانی را می خواهم که این جوان در پی اش رفت یا آنچه در تشییع شهید حاج قاسم عزیزمان پیش آمد که یک امت و ملت و نه تنها ملت که یک جهان تشنه ی معنویت به تشییع این جهان گشوده آمد تا فریادخواهی کند و حیثیت و هویت از دست رفته ی تاریخی اش را از بن بست لیبرالیسم و اومانیسم بستاند و به نظرم توانست. اگر به امتداد تاریخ و حضوری که تاریخ و انسان بعد از این سالها با تجلی گاه های انقلاب اسلامی با خود مرور کرده است و روبرو شده است نظر بیفکنیم نوید این اتفاق و شروع تازه ای که به راه افتاده است را به وضوح در عالم می بینیم. از همه گمراه تر خفاش بود کاو عدو آفتاب فاش بود امروز، دین آن مسیر گمشده ی بشری است که می خواهد علیه یک عالمه توطئه و استعمار و استثمار تاریخ انسانیت فریاد خواهی کند و بپاخیزد. دین، جواب طلب فطری بشر است بایست دین را همانگونه که شهیدان و امامین انقلاب در تاریخ و در بستر عالم تاریخ قدسی در برابر عالم غربی به میان آوردند به صحنه ی زیست انسان ها حاضر کرد و به میان آورد آنگاه انسان ها خودشان را در آن عالم به جستجو می یابند و به تماشای انسانیت و هویت ملکوتی انسان دست دراز می کنند آنچنانی که جوانانی از دل فساد و فحشای دوران پهلوی با ظهور انقلاب اسلامی به دل جبهه های جنگ رفتند تا بیش از دیروز خودشان در تاریخ حاضر باشند و نه در تاریخ خود که در فردای تاریخ قدسی انسانیت و این شدنی است و اولین گام آن ظهور انقلاب اسلامی بود که با امام آغاز شد و گام دوم آن که در آن حاضر شدیم بست و گسترش آن است در رویارویی کامل و تمام قد تاریخی در برابر عالم غربی و این تازه شروعی است در پی شروع ها و آنچنان که آقا فرمودند خرمشهر هایی که در پیش است.... به نظر می رسد سخنان رهبری عزیز در این تاریخ و سخنان دینی او خبر از افق های گشوده ای از دین را به ما گوشزد می کند که دینداری دیروز ما نیست بلکه حضور زنده ی دین قدسی ای است که طلب انسان عالم مدرن نیز می باشد و تشنه ی آن است

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه جای سخن جنابعالی در مکالمات امروزین بشر جدید خالی است. از آن جهت که آیا می‌توان به این نکته تاریخی فکر کرد که انقلاب اسلامی اشاره به آینده‌ای است که باید در راستای همین انقلاب در انتظار آن آینده بود؟ راستی! چرا ما خود را با آنچه نیستیم، پریشان می‌کنیم و به آنچه پیش آمده است نظر نمی‌نماییم که همان میدان حضور ما می‌باشد نزد خودمان؟ سخت‌گیری نسبت به خود، روح لطیف و پاکیزه انسان را که با خود می‌تواند به‌سر برد، منجمد می‌کند. این‌جا است که حتماً شنیده‌اید آن نوجوان شهید در مقابل اصرار پدرش که آمده بود به قرارگاه بسیج تا فرزندش را به خانه برگرداند؛ فقط سر خود را پایین می‌اندازد و چون سر بالا کرد، چشمان او از اشک پر شده بود. یعنی بگذارید خودم راه خود را انتخاب کنم. او آنچه بود را در همان جایی که آمده بود، احساس می‌کرد و پدرش می‌خواست او در جهان دیگری باشد که جهان او نبود.
آیا جوانانی که در جهان گشوده خود، دیروزِ دینداری ما را تجربه کرده‌اند و نمی‌توانند آن باشند و امروز و فردای بشر مدرن را نیز تجربه کرده‌اند و می‌فهمند باز خود را در آنچه نیستند می‌یابند؛ جز به پس‌فردایی که همان پریروز است نظر دارند؟ پریروزِ درک هستی خود در تاریخ توحیدی.
بگذارید به عنوان درد و دل و نیز به عنوان تأکیدی که همواره باید داشته باشم، عرض کنم؛ آن کس که با هیچ خواستی متلاطم نمی‌شود و به هیچ روی نمی‌خواهد چیزی جر آنچه هست، شود و همچون دریایی آرام است؛ همان کسی است که متوجه «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» خود شده است. در این حال وقتی به ارزشمندترین امیدها و اهداف بشر مدرن می‌نگرد می‌یابد درآن جهان، جدّی‌ماندنی که توصیه می‌کنند چه اندازه دشوار و چه اندازه با توهّمات همراه است. پس باز مائیم و «حضور اکنون بیکرانه جاودانه خود» و ادامه راه.
فرمودید که بشر جدید باید از زندگی ماشینی خود به سوی غیب سیر کند و این دین است که همچون حصاری امن و قلعه‌ای محکم می‌تواند آدمی را در برگیرد و از رنج بیهودگی و افسردگیِ دوران برهاند؛ و بنده در پیش خود گفتم این عزیز از کدام دین سخن می‌گوید که بعد متوجه شدم در سطور آخر خود می فرمایید: «بایست دین را همانگونه که شهیدان و امامین انقلاب در تاریخ و در بستر عالم تاریخ قدسی در برابر عالم غربی به میان آوردند به صحنه ی زیست انسان ها حاضر کرد و به میان آورد آنگاه انسان ها خودشان را در آن عالم به جستجو می یابند و به تماشای انسانیت و هویت ملکوتی انسان دست دراز می کنند آنچنانی که جوانانی از دل فساد و فحشای دوران پهلوی با ظهور انقلاب اسلامی به دلِ جبهه های جنگ رفتند تا بیش از دیروز خودشان در تاریخ حاضر باشند و نه در تاریخ خود که در فردای تاریخ قدسی انسانیت و این شدنی است و اولین گام آن ظهور انقلاب اسلامی بود که با امام آغاز شد.» و در رابطه با آخرین سخن‌تان که فرمودید: «به نظر می رسد سخنان رهبری عزیز در این تاریخ و سخنان دینی او خبر از افق های گشوده ای از دین را به ما گوشزد می کند که دینداری دیروز ما نیست بلکه حضور زنده ی دین قدسی ای است که طلب انسان عالم مدرن نیز می باشد.» بسیار باید سخن گفت. در این رابطه طیّ سه جلسه عرایضی شد، باشد که تذکری نسبت به سخنان ایشان باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/14719 هنوز باید پرسید: راستی! چرا ما خود را با آنچه نیستیم، پریشان می‌کنیم. یعنی به جای آن‌که به حضور بیکرانه اکنون خود نظر کنیم، خود را از صندوقی به صندوقی می‌بریم. در نتیجه: «او سمایی نیست صندوقی بود». موفق باشید   

 

35988
متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد عزیز و فرهیخته: ضمن تشکر از همت عالی و فرآورده های متعالی حضرتعالی، کتاب های شما بسیار و به لطف خدا روز به روز بیشتر و تخصصی تر می شوند و سیر مطالعاتی که قبلا در کانال بارگذاری شده بود مفصل است لذا اگر کسی بخواهد فقط ۱۰ کتاب از جمع کتب ارزشمندتان را مطالعه نماید، به نظر خودتان و لحاظ جمیع جهات، کدام کتبتان را معرفی می فرمایید؟ ممنون از محبت و راهنمایی آن استاد شایسته و پر مهر و صفا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس «آشتی با خدا» و پس از آن «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» و «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» استفاده کرد. ان شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

35979
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: متنی که به نظرم رسید خدمتتان عرض می شود بلکه مورد بحث و نقد و بررسی واقع گردد. با توجه به اینکه ولایت انبیاء الهی تاریخ را رقم می زند، زیرا آنچه که باعث ایجاد تاریخ می گردد ظهور اسماء جدید است و هر نبی ای با مقام ولایت خود اسمی را شکوفا می کند که تا قبل از آن در خفا قرار گرفته بوده است، لذا ولایت خاتم الانبیاء که جامع ترین ولایت تاریخ بشریت بوده است اسم الله اجمالی را ظاهر کرده است که با اوصیای ایشان این اسم الله به تفصیل می رسد و تفصیلی ترین حالت آن با ظهور مهدی موعود آغاز می گردد، و در دوران ایشان آنچنان این تفصیل ادامه می یابد که به انتهای تفصیل در دنیا برسد و بعد قیامت محقق می گردد، لذا قیامت اگر «یوم تبلی السرائر» است چون اسم جامع الله به تفصیل در آمده است و تا این تفصیل به نهایت خودش نرسد قیامت امکان تحقق ندارد زیرا تا وجود به نهایت آشکارگی نرسد قیامت نیز ظاهر نمی گردد، پس قیامت چیزی جز تفصیل و آشکارگی وجودی نمی باشد و برای این است که در روایات تاکید شده که قبل از قیامت باید مهدی امت ظهور کند حتی اگر یک روز قبل از قیامت باشد، حال اگر انقلاب اسلامی مقدمه ظهور باشد پس آغاز خروج از نیست انگاری به سمت هستی انگاری است، زیرا دوران نیست انگاری دوران جدایی بشر از تاریخ هستی است که افق هستی مندی خود را گم کرده است و گرفتار نیهیلسم گشته است، ظاهراً تاریخ نیهیلسم امر وجودی نیست بلکه دورانی است که اسم الله به خفا رفته است در حالی ظرفیت تاریخ با بعثت خاتم الانبیا ظهور اسم الله گشته است و بشر جدید آن را به خفا برده است و همه ادیان و مکاتب ذیل این نیهیلیسم در حال ادامه حیات هستند، پس تمام ادیان به معنایی ادامه نیست انگاری هستند و قادر نیستند وجود را آشکار کنند حتی شیعه بدون انقلاب، هر عملی در دوران نیهیلیسم ادامه نیهلیسم است، اگر جریانی بتواند ما را از نیهیلیسم زمان، کمی جدا کند ما را وارد تاریخ هستی انگاری می نماید، پس وجهی از مهدی موعود را به ما نشان داده است، و قیامت ما که همان وجه وجودی ماست را بر ما آشکار کرده است، این وجه وجودی با انقلاب اسلامی آغاز شده است چون تنها جریانی که در تضاد با تمامیت غرب است انقلاب اسلامی بوده، و مابقی جریانهای دینی و شرقی همه تسلیم غرب شده اند از جمله شیعه غیر انقلابی. ولی انقلاب به اندازه ای به بلوغ نرسیده که بتواند نفی تاریخ نیست انگاری را بکند و اگر به مرتبه ای از بلوغ رسید که چنین نفی ای داشته باشد، آنگاه تاریخ ما هستی انگارانه خواهد شد. لذا در دوران انقلاب اسلامی با دو معضل روبروییم، اول آنکه انقلاب قدرت نفی نیهیلسم را ندارد بلکه تذکر یا هشداری به بحران نیهیلیسم است، دوم آنکه در دوران انقلاب مجبور به فکر کردن به توسعه یافتگی هستیم که ادامه مدرنیته است چون در تاریخ نیهیلیستی در حال نفس کشیدن هستیم و امکان تنفس بدون توسعه یافتگی یعنی بحران در زندگی این تاریخ. ولی انقلاب اسلامی چون آغاز تاریخ هستی انگاری است از طرفی تسلیم نیست انگاری نمی شود نمونه اش مقابله ما باغرب و موفقیت انقلاب در مقابله با آمریکا که ظهور این امر سیاسی ریشه در هستی انگاری انقلاب دارد، و از طرف دیگر نیهیلیسم بر ما ولایت دارد و قدرت رها شدن از نیهیلیسم را نداریم و نمونه آن بحرانهای اجتماعی که نسل ما با آن مواجه می گردد. حال آیا راهی جز فرهنگ انتظار در دوران انقلاب اسلامی در مواجهه با نیست انگاری داریم، راهی که انتظار به ما نشان می دهد آن است که در مقابله با تاریخ و زمانه عجله نکنیم و راه برون رفت از آن انقلاب اسلامی است، شاید خود انقلاب همان انتظار است، زیرا انقلاب ما را به جهانی مابین دو جهان وارد می کند که ما را در بین جهان نیست انگاری و جهان هستی انگاری قرار می دهد، پس کسی که خود را از انقلاب جدا کرده است چگونه می تواند مدعی انتظار باشد، انتظاری که در دوران غیبت ما را به عبد تبدیل می کند، پس انقلابی بودن ما، انتظار و عبودیت ماست، و از اینجاست که اگر انتظار برترین عبادت است، انقلابی بودن ما نیز برترین عبودیت است پس سلوک فردی بی معنا می شود و سلوک انقلابی معنادار می گردد، زیرا سلوک فردی بدون انقلاب ادامه نیهیلیسم است، و هیچ وجهی از وجود را بر ما آشکار نمی کند. انقلاب به تعبیر مرحوم علامه حسن زاده آملی ظهور صغری است پس آغاز آشکارگی هستی است و خروج از نیست انگاری، لذا بدون انقلاب و بیرون از آن نه وارد تاریخ هستی انگاری می شویم نه انتظار داشتن معنا و مفهومی دارد. دوران نیست انگاری تاریخ خفای اسم الله است و انقلاب اسلامی آغاز خروج از این خفا و آشکارگی وجودی است، تاریخی که هایدگر آرزو داشت خدای رها شدن از نیهیلیسم را ببیند. آنچنان که فردید می گفت که کاش هایدگر بود و خدای خمینی را می دید که همان خدایی است که ما را نجات می دهد. ما در عین توسعه یافتگی که توجه به تاریخ نیست انگاری برای ادامه حیات در این تاریخ است، باید به انتظار توجه کنیم که همان توجه به انقلاب اسلامی می باشد. الله اعلم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! اگر انقلاب اسلامی را پاس می‌داریم به جهت آن است که در آن انقلاب توحیدی و در دل تاریخی که حضرت امام و شهدا آغاز کردند، بالقوه‌گی‌هایی هست که جهان ما را و خودِ ما را به حضوری می‌رساند که هستی خود را و هستی عالم را درک می‌کنیم و می‌فهمیم چگونه جناب صدرالمتألهین فهمی را به میان آورده است که خود جهان و انسان دارد قیامت می‌شود. و بدین لحاظ همچنان‌که متذکر شده‌اید «انتظار»، یک نوع سلوک است در تاریخی که از یک طرف آینده‌ای در پیش رو دارد که همان ظهور حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌باشد و از طرفی در غیبت آن نوع حضور، انسان گرفتار خودبنیادی شده است که همان زمین نیهیلیسم است. این‌جا است که می‌توان همراه با سخن جنابعالی هشدار داد آن کس که خود را از انقلاب اسلامی جدا کرده، نمی‌تواند در حضوری قرار گیرد که با «انتظار» پیش می‌آید و عملاً این افراد درکی از «اسم الله» ندارند تا بخواهند از اجمال آن اسم به سوی تفصیل آن در خود سیر کنند و کسی که درکی تاریخی از حضور «الله» ولو به اجمال ندارد، عملاً از خودش که به عنوان خلیفۀ الله حامل اسم «الله» است؛ ندارد. و این اصل و اساس نیهیلیسم است.
با توجه به نکات فوق، حال این سؤال می‌ماند که ما چگونه با حضور در انقلاب اسلامی و درک اسم «الله» در خود، بودنِ خود را احساس کنیم؟ که بحث انقلاب اسلامی از این زاویه جایگاه بسیار مهمی دارد و جنابعالی نیز متذکر چنین جایگاهی برای انقلاب اسلامی شده‌اید به عنوان راهی برای درک وجودی خود از یک طرف و عبور از نیهیلیسم از طرف دیگر. که البته این نوع بودن، شدت و ضعف و قبض و بسط خود را دارد، چیزی که حتی برای جناب حافظ همانند کسانی که در پیاده‌روی اربعینی این سال‌ها حاضر شده‌اند، پیش می‌آید و بنده در شرح غزل شماره ۱۲۷ که اخیراً عرایضی شده، متذکر آن بوده‌ام تا نه از جدّیت حضور تاریخی خود و درک خلیفۀ اللهی‌مان در جان خود غفلت کنیم و نه از جدّیت نیهیلیسم و نیست‌انگاری غافل باشیم. موفق باشید.   

 

35975
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به اوضاع عالم غرب و جایگاه انقلاب اسلامی آیا صبر به معنای گذر زمان نمی‌تواند کمک دهنده به ما در مسیر حق باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بخصوص که مسلّم اجر شهدا چیزی جز سربلندی و عظمت این انقلاب و این ایران نخواهد بود. موفق باشید

35974
متن پرسش

با سلام: الهی الهی به حق فاطمه ی زهرا سلام علیها و ناله های آن حضرت مسوولین بی کفایت و بی لیاقت که تنها به فکر خود و قدرت و منفعت خودشان هستند و مردم مومن و مسلمان ایران را به این روز سیاه انداختند در جلو چشمان ما خوار و ذلیل بشوند. اگر خدا واقعا وجود دارد و اینها با ناله و ضجه مظلوم اعتقاد دارند که بعید می‌دانم اعتقاد داشته باشند و یا اصلا اینا دروغه آدم جلو بچه و زنش خجالت میشکه با این اوضاع من نمی‌دانم این آقای خامنه ای واقعا به قیامت اعتقاد داره یا نه استاد عزیز؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب است که از زاویه‌ای غیر از زاویه‌ای که دشمنان ما برای ما ترسیم می‌کنند خود را بنگریم. به نظر می‌آید نگاه آقای علی علیزاده که از بیرون ایران به صحنه‌ها می‌نگرد؛ واقع‌بینانه تر باشد.  https://eitaa.com/jedaaltv/1120 موفق باشید

35920
متن پرسش

سلام و ادب: استاد بنظر شما اگر آوینی الان بود به مفاهیم و تعابیری که از افق انقلاب اسلامی داشت مثل عصر توبه بشریت، آغاز عصری دیگر، پایان غرب زدگی، طلوع صبح عدالت و... وفادار میموند؟ منظورم این نیست که آوینی ضد انقلاب می‌شد، منظورم اینه اگه این حجم از انواع فساد اخلاقی و رانت و اختلاس و بی اعتمادی عمومی نسبت به حاکمیت که متأسفانه کم هم نیست به وجود آمده رو می‌دید بازم اون امیدی که در دوران جنگ نسبت به آینده انقلاب داشت رو می‌داشت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید حکمت و فهم تاریخی شهید آوینی به او متذکر می‌شد ما باید با این تنگناهای تاریخی خود که در جان‌ها پنهان بود، روبرو می‌شدیم تا معلوم شود هر اندازه بیشتر به غرب نزدیک شده‌ایم، بیشتر با این فلاکت‌ها روبرو بوده‌ایم پس بیشتر باید به انقلاب اسلامی فکر کرد و افقی که رهبر معظم انقلاب مدّ نظرها می‌آورند مثل سخنان اخیرشان با مردم سیستان و بلوچستان و تأکیدی که در رابطه با شرایط جدید به میان آوردند و یا آن‌جایی که فرمودند ما در حال نزدیک‌شدن به قلّه هستیم و از این جهت باید فعالیت شبانه‌روزی داشت زیرا جبهه مقابل انقلاب در آخرین روزهای عمر خود، نهایی‌ترین تلاش‌ها را به میان آورده به امید آنکه بماند و این قصه هر محتضری است که با مرگ خود روبروست. موفق باشید

35838
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه و رضوانه. عذر خواهم بابت مزاحمت برای استاد و مخاطبان سایت.
 وقتی گوش هایی که آوازهای هوس آلود آنها را از شنیدن نغمه های ملکوتی محروم کرده آمادگی شنیدن را از دست می دهند باید با وجدان تاریخی انسان ها سخن گفت زیرا امروز انسان بیش از دیروز محتاج تاریخی جدید و زیستی نو در تاریخی می‌گردد که نه دیروز اش باشد و نه فردای نامعلوم! باید با وجه تاریخی و وجدانی که امروز بشر با آن مواجه شده است که تاریخی دیگر در حال ظهور است و انسان با مرحله ی جدیدی از حضور تاریخی اش مواجه است. (انقلاب اسلامی را می توان در این وجدان تاریخی بشر امروز یافت و پیدا کرد نیازی نیست مستقیم او را متوجه این تاریخ توحیدی کرد بلکه کافی است تا او را به تاریخی برای زندگی جدید و پس فردایی اش روبرو کنیم مطمئن باشید او آمادگی حضور در آن تاریخ را در خود پیدا می کنند و منتظر گشودگی آن تاریخ در فردای زندگی اش خواهد شد) اربعین دقیقا از سنخ همین زندگی پس فردایی بشر با زیستی نو و گذر از پوچی تاریخی و حضور انسانی جدید در عالمی با تاریخی جدید است. خوب است با زبان اربعین که همان وجه وجدان تاریخ جدیدی است با انسان ها گفتگو کنیم حتی آن انسان اروپایی که خارج از اتمسفر مذهب است آنگاه او هم با ما هم زبانی خواهد کرد. اربعین حضور شهودی فردای تاریخ انسانی است که می خواهد فارغ از مفهوم و الفاظ و عبارات در ساحت حقیقت و وجود با خود روبرو شود و این با قدم، قدم های انسان در اربعین محقق می شود. آمدم جستجو کنم خود را با خدا روبرو کنم خود را تاریخ گسیخته ی از حقیقت انسان را در توهم و تخیلات سرگرم می کند تا آدمی درد پوچی را کمتر احساس کند و هر روز به دنبال سرگرمی ها و آزادی های بی معنایی که بیش از آنکه آزادی باشد انسان را اسیر می کند بگردد و اربعین درست در مقابل این نقطه ی تاریک تاریخ قرار گرفته است تا انسان را با حقیقت و اصیل ترین نوع بودن تاریخ خودش روبرو کند و حسین پرچم دار این تاریخ است. «و بذل مهجته فيك، ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة. و مگر امروز حیرت ضلالت و جهالت همین تاریخ مدرن و عالم غرب مدرن نیست که انسان را در بر گرفته است و رنج پوچی دورانی که فریاد انسان ها را بر آورده است؟! خوب است زبان اربعین حسینی را در تاریخی که انسان ها از دیروزشان فارغ و نسبت به فردای شأن نا امید هستند در میان بگذاریم تا با زبانی زنده در تاریخی روشن انسان ها را از ضلالت و حیرتی که دچار شده اند نجات دهیم و شاید بتوان همین معنا را از این فراز حسین منی و آنا من حسین و یا روایت إن الحسین مصباح المهدی و سفینة النجاة باشد. باید حسین علیه السلام را در در اربعین به حضور تاریخی فردای انسان ها پیدا کرد تا بهره ای را که می خواهیم از این حرکت عظیم در زندگی فردایی مان بیابیم ان شالله و گرنه رنجی از سفر با خود بهمراه می بریم بدون آنکه در تاریخ اربعین حسینی حاضر شده باشیم.... و حرف بیش از این است که هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه با این سخن شما همراه هستم که می‌فرمایید: «و حسین«علیه‌السلام» پرچمدار این تاریخ است» و این‌که آن حضرت خون مبارک خود را به بشریت بذل و عطا نمود تا انسان‌ها در سرگردانی‌های امروزین به خود آیند که چه اندازه می‌توانند استوار و امیدوار از حیرت ضلالت و سرگردانی‌های ناشی از ناآگاهی عبور کنند.
مردی که هیچ رغبتی به سروری بر دیگران نداشت، مهرورزی و بخشش را والاترین ارزش‌های انسانی می‌دانست، در عین شجاعت و بی‌باکی و عدم ترس. کیست که نداند در کربلا با مردی روبرو هستیم که در او شجاعت و حکمت در حدّ کفایت موجود است تا ما در امروز خود در نسبت با او به خود بیندیشیم؟ گوش جان به او بسپاریم تا آهسته‌آهسته نغمه‌ای به گوش جانتان برسد که هرگز سستی و دون‌مایگی و تحقیر دیگران با فضیلت نمی‌سازد. امری که این روزها در رخداد اربعینی می‌توان در نسبت همه با هم بخصوص در نسبت خادمان و زوّار احساس کرد. ما آمده‌ایم تا در این رخداد اربعینی با جهانی سراسر دروغ در هر لباسی که باشد همانند مولایمان مقابله کنیم تا انقلاب اسلامی با باطن نورانی خود که وجدان تاریخیِ بشریت را فراگرفته همچنان ادامه یابد و وجدان انسان‌ها را به خود آورد که راه نجات، راهی نیست که زالوصفتان به جان انقلاب اسلامی افتاده‌اند تا بمانند بلکه راه، راهی است که خادم و زوّار در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی ذیل حضور شهدا شروع شده، آن را یافته‌اند. موفق باشید 

 

35809
متن پرسش

من اصولا و شخصا درست یا غلط شخص رهبری را آدم دلسوزی می‌دانم. اما آنچه که ایشان می‌فرمایند زمین تا آسمان با واقعیت فرق دارد. یادم هست در دولت خاتمی و دولت روحانی وقتی عوامل دولت می گفتند که رشد اقتصادی مثلاً هفت درصد است رهبری می‌فرموند باید مردم این رشد اقتصادی را در سفره های خود ببینند» یعنی صرف گفتن اینکه رشد اقتصادی فلان درصد است فایده ندارد، الان هم اظهارات ایشان را باید با این ملاک بررسی کرد، آیا اکثریت مردم ایران الان احساس می کنند که شیب تند را پشت سرگذاشته اند و به قله ها رسیده اند و باید شوق و ذوق داشته باشند، آیا مردم در سفره خود چنین چیزی می بینند؟ اگر واقعیت زندگی مردم غیر از این را حکایت می‌کند دست اندرکاران و کسانی که اطلاعات را از سطح جامعه جمع آوری و به سمع و نظر امام جامعه می رسانند و کسانی که مشاوره می دهند باید بدانند که عدم اطلاع رسانی درست جامعه را به پرتگاه هولناکی برده و می برد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توجه به تاریخی است که با انقلاب اسلامی پیش آمده و معلوم است که این تاریخ با موانع و تنگناهایی روبروست، ولی جهت کلی آن بسی بزرگ و قابل توجه است و رهبر معظم انقلاب با بصیرت فوق العاده خود متوجه و متذکر این امر می‌باشند که چگونه دشمنان این آغاز، نسبت به موانعی جهت ادامه آن ناتوان ماندند و همین است معنای نزدیک شدن به قلّه. که البته بحث آن بسیار مهم است. موفق باشید

35799
متن پرسش

سلام استاد عزیز و بزرگوارم: استاد جان، آنقدر رهبری امیدوار به آینده و رسیدن به قله و....هستن که شک کردم نکنه برای روحیه دادن به مردم اینطور صحبت می کنن، آخه ظاهر امر چیز دیگری است، حداقل این همه امیدبخش به نظر نمیرسه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت انقلاب اسلامی همین است که آن مرد الهی از آن خبر می‌دهد و مردم باید مواظب باشند در این تاریخ، خود را بیابند وگرنه انقلاب و فرزندان راستین‌اش با همان روحیه جهادی تا قله پیش می‌رود. این تقدیر این زمانه است. وای اگر کسی از این حضور تاریخی باز بماند و گرفتار پوچی دوران شود!!! موفق باشید 

35798
متن پرسش

با سلام: حضرتعالی هرجا آیه ای تفسیر کردین یا دیوان شرح دادین آن را به انقلاب اسلامی ربط دادین و آمریکای جهانخوار. انقلابی که الان همه می‌بینیم دستاورد آن جز فساد و بی عدالتی و تبعیض و اختلاس چیز دیگری نیست. شما با این تفسیرها عملا اسلام را تحقیر میکنین چرا که انگار اسلام از سال ۵۷ زنده شده و قبلش نبوده. پدر بنده یک عمر نماز شبش ترک نشد و هیچ وقت به من نگفت چکار بکن و نکن الان ۴۵ ساله از همه طرف با هزار تریبون و نهاد و دستگاه داریم امرو نهی می‌کنیم و هیچ ثمری نداشته داریم به جریمه و تهدید و ارعاب متوسل میشیم اگر شما فرمودین حجاب قانون هست درست ما هم قبول می‌کنیم ولی مگر ما قانون برای لواط گر و اختلاس گر و بیت المال خوار نداریم پس چرا آن ها اجرا نمی شود. این چراها مانده و امثال اساتیدی چون حضرتعالی فقط توجیه گر وضع موجود هستین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که به گفته قرآن که می‌فرماید: «کلّ یوم هو فی شأن» خداوند در هر دوره و زمانی به شأنی در صحنه است امروز خداوندی که اسلام را آورده، در دل همان اسلام با جلوه انقلاب اسلامی به صحنه آمده و غفلت از این نکته یعنی به‌سربردن با خدای دیروزین و محروم‌شدن از شور ارتباط با خدایی که در صحنه است. موفق باشید

35780
متن پرسش

با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عزاداری ها: همانطور که در سخنرانی های محرم سال های اخیر تاکید فرموده آید آشنایی با شخصیت اصحاب امام حسین در روز عاشورا بسیار مهم است از آن جهت که ما قدرت دسترسی به اعماق شخصیت امام معصوم را نداریم ولی توان درک شخصیت اصحاب را داریم. یکی از اصحاب طبق نقل حسن مثنی فرزند امام حسن علیه السلام است که آنطور که نقل شده در روز عاشورا مجروح می شود و روز بعد از عاشورا موقعی که سرهای شهدا را از تن جدا می کردند متوجه زنده بودن او می‌شوند و با وساطت یکی از اقوامش زنده می ماند اما در سالهای بعد با امام سجاد اختلاف پیدا می کند و امامت ایشان را قبول نمی کند. سوال من این است که چگونه امکان دارد کسی که در واقع شهید زنده است و در روز عاشورا در رکاب امام تا مرز شهادت پیش رفته است با آن خصوصیاتی که از زمان شناسی و شخصیت والای اصحاب سراغ داریم دچار این لغزش شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکته است که می‌توان به سخنان شهید بزرگوار مهدی باکری به دوستان و رفقایش نظر کرد که می‌فرماید: «دعا کنید شهید شوید؛ بعد از جنگ، رزمندگان به سه دسته تقسیم مى‌شوند،دسته‌ اول به گذشته خود پشت کرده و از آن پشیمان مى‌شوند، دسته‌ دوم با برگزیدن راه بى‌تفاوتى در زندگى مادى غرق مى‌شوند و همه چیز را فراموش مى‌کنند،  دسته سوم کسانى‌اند که به اصول خود پایبند بوده و از غصه دق می‌کنند.» واقعاً این چیز عجیبی است که حتی در خود انقلاب اسلامی پس از دفاع مقدس چنین امری پیش آمد. موفق باشید

35775
متن پرسش

با سلام: نصرالله پورجوادی: «روشنفکر دینی می‌خواهد از دین استفاده ابزاری کند. می‌خواهد دین را طوری بزک کند که با آن بزند تو سر مارکسیسم. روشنفکران دینی ما کارشان را با مبارزه با مارکسیسم آغاز کردند. من نمی‌دانم آنها در سال ۵۷ از انقلاب استفاده ابزاری کردند تا مارکسیست‌ها را از صحنه خارج کنند یا نه، ولی مطمئن هستم از دین استفاده ابزاری کردند تا با آن انقلاب کنند. پروژه روشنفکری دینی در ایران با شکست مواجه شده و آینده‌ای نه در ایران دارد و نه در هیچ کشور دیگر. چون انسان در عصر جدید می‌خواهد در جامعۀ جدید زندگی کند. با دیدی جدید می‌خواهد آیندۀ خود را بسازد، در این جامعه دین هم می‌توان داشت، ولی تا جایی که از آن دین استفاده ابزاری نخواهند بکنند.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روش حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همان سیره پیامبر و امامان «علیهم‌السلام» بود و مردم ما نیز ذیل شخصیت امام انقلاب کردند و نه ذیل روشنفکران. موفق باشید

35771
متن پرسش

با سلام: اینکه فرمودین اربعین لز عزینه دولت نیست کاملا نادرسته و اشتباه به شما گفته اند. حتی رهبر‌معظم انقلاب هم به این امر راضی نیست دولتی که حرام را حلال می کند‌ و بالاترین ربا در دنیا را در سیستم بانکی دارد و پول مردم را بدون رضایت شان هزینه می کند حق ندارد روسری را بهانه شرعی آزار زنان و اخذ جریمه مالی قرار بدهد. اگر راست می گوید جلو فساد و دزدی و اختلاس را بگیرد. زمانی به مردم می گفتند اگر دکمه پیراهن تان غصبی باشد نمازتان باطل است. حالا بذرپاش وزیر راه شان گفته وزارت راه برای اربعین بیش از سه هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته است. این رقم غیر از بودجه دستگاههای دیگر و نیز وام‌های ربوی و‌حق مأموریت ها برای تشویق به شرکت در راهپیمایی اربعین است درحالی که بسیاری از مردم، حتی افراد مسلمان متشرع هم راضی نیستند. کسی با راهپیمایی اربعین که کاملا مردمی و با هزینه شخصی خود علاقمندان باشد مخالفتی ندارد و این جزو حقوق شهروندان است اما در کشوری که طبق آمار خود مسئولان ۲۹ میلیون نفر زیر خط فقرند بدون رضایت صاحبان این پول، حاتم بخشی می کنید. مگر ارث پدرتان است؟ با پول حرام (ناشی از عدم رضایت صاحبان آن) تکریم امام‌حسین (ع) می کنید؟  این‌پیاده روی اربعین کاملا سیاسی شده و حالت توریستی پیدا کرده متاسفانه بگذارند مردم مثل عراق با علاقه و دل خودشون برند زیارت. یا حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هزینه‌هایی که جهت وسعت‌دادن به جاده‌های کشور می‌شود؛ به هر بهانه‌ای که باشد موجب توسعه آن کشور می‌گردد و افتخاری است برای یک ملت که کوره‌راه‌ها تبدیل به بزرگراه شود و یکی از افتخارات نظام اسلامی بعد از انقلاب اسلامی در چشم جهانیان، همین گستردگیِ جاده‌ها است و بنده نیز به جهت مسئولیت‌های اجرایی که داشتم متوجه تفاوت بین هزینه جهت جاده‌‌ها و هزینه برای افراد خاص می‌باشم. و همچنان که عرض شد ابداً دولت کوچک‌ترین هزینه‌ای برای زوّار اربعین به طور خاص نمی‌کند و این دشمنان ما هستند که سعی می کنند با فریب‌کاری، هر افتخاری از این ملت را تبدیل به تحقیر کنند. در این رابطه پیشنهاد می‌شود سخنان جناب آقای دکتر سید محمد مرندی را دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/14387. ملاحظه می‌کنید    به محض اینکه یک پیروزی و موفقیت مانند همین تبادل زندانیان با آمریکا و برگشت پول هایی که آمریکا از ملت ایران دزدیده بود پیش آید ، دشمن سعی می‌کند با یک حادثه و اتفاق ناگوار مثل حادثه شاهچراغ کام مردم رو تلخ کند. چقدر خوب است که ما متوجه دشمنیِ دشمن باشیم و همواره با بدبینی به دشمن بنگریم. به گفته علامه طباطبایی چون آدم و حوّا، دشمنیِ شیطان را فراموش کردند، گرفتار هبوط شدند. موفق باشید

35769
متن پرسش

با سلام: الان چند نفر از دبیرهایی که تو مدرسه در برپایی نماز جماعت نقش موثری داشتند بکلی از دین و اعتقاد خودشون برگشتند و حتی از خدا و پیغمبر و امامان هم برگشتند. مردم دیگه مثل سابق نیستند. جوان ها که کلا دیگه گذاشتند کنار وقتی می‌بینند فرزندان مسوولین از بهترین امکانات استفاده می‌کنند و بهترین تفریح و لذت ها در اختیارشون هست اعتقادشون از بین میره. حضرتعالی هم از لباس حامی الملوک بیایید بیرون و ناصح الملوک بشوین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی آغاز یک حقیقت تاریخی است که هرکس بخواهد در این زمانه خود را درست حفظ کند، تنها در این مسیر ممکن است. به آینده‌ای باید فکر کرد که آن آینده در افق زمانه و در افق تاریخِ ما قابل تصور است و در چنین حضوری است که زبانی مناسب زمانه ظهور می‌کند تا آن زبان اشاره‌ای گردد به آنچه باید باشد و برگشت به نحوه‌ای از معنویت است که معنویتِ پس‌فردایی و آخرالزمانی است. آن زبان از حقایق ازلی و قدسی بهره‌مند است، تا هرکس خود را در زمانِ باقی و اکنونِ بیکرانه خود احساس کند.
 انقلاب اسلامی در جایگاه تاریخی خود متذکر چنین حضوری است و شهدا چون خود را در چنین فضایی می‌یافتند، شهادت را نه‌تنها نابودی نمی‌دیدند، بلکه آن را راهی عمیق‌تر برای استقرار بیشتر در اکنونِ بیکرانه و فعّال خود یافتند. و این‌جا است که باید با شهدا نسبتی خاص برقرار کرد، نسبت خاصی که حضرت امام این‌طور از آن خبر می‌دهند که:
« ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم ....همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود...».
موفق باشید

 

35759
متن پرسش

با سلام و درود ویژه: اینکه شما در جواب سوال فرموده اید باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سخنان شهید کاظمی توجه کنید. شاید به خود آیید و به گفته این مرد الهی، با زبان کسانی که انسان را تا قعر جهنم جلو می‌برند؛ سخن نگوییم!! https://eitaa.com/khakestary_amar/38459 از سخنان شهید بزگوار حاج قاسم سلیمانی غافل نباشید که فرمود: « والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. موفق باشی اینکه شهدای عزیز که نام بردین انسان های معمولی نبودند و آدمهای خودساخته و با تقوایی بودن که از خوشی دنیا گذشتند و آخرت را برگزیدند شکی نیست. خدا رحمتشان کند. اما در مسایل دینی و آخرتی ما باید الگوی خودمان را آیت الله های غور در دین و مذهب مثل آقایان سیستانی و شبیری و وحید خراسانی قراربدهیم و نگاهمان به دهان آن ها باشد که چه می‌گویند و چه رفتاری دارند که دین حفظ بشود و پایدار بماند. متاسفانه برداشت تندروانه و انقلابیگری از دین اسلام در حال حاضر چهره ای خشن و تندخو و تندرو از دین مهربان اسلام به دینا معرفی کرده و تبعاتش را الان داریم می‌بینیم. و خود حضرت عالی هم طرفدار شیوه انقلابی هستین ولی ببینید وقتی پاپ میخاد با یک رهبر ارشد دینی ملاقات کند میرود سراغ آقای سیستانی، اسلام دین مهربانی و صلح و آرامش هست ما ۴۵ ساله که همیشه در حال جنگ و شاخ شونه کشیدن و ستیز با دنیا هستیم سیره امام راحل فراموش شده و کسی دیگر اسمی از آن عزیز نمی‌برد. بنده از تلویزیون جمهوری اسلامی در نقل خاطرات یکی از همرزمان شهید عزیز سلیمانی شنیدم که گفتند آقا شهید را فراخواندن و فرمودن برید و بشار اسد را حفظ کنید. آن زمان نه داعش هنوز موجودیت عملیاتی نداشت و بحث بهار عربی بود. ما اگر اعتقاد داریم شهید سلیمانی شهید شده و مظلومانه هم شهید شده به خاطر دفاع از حرم اهل البیت علیهم السلام در عراق بوده نه بشار اسد که خودش یک بعثی و دیکتاتور هست. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً اطلاع دارید که حضرت آیت الله سیستانی چه اندازه سفارش حضرت آیت الله خامنه‌ای را می‌کنند و در راستای تقویت شخصیت ایشان از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌نمایند. زیرا متوجه نقش جهانیِ ایشان در راستای عبور از سیطره استکبار می‌باشند. تا آنجایی که شخصی مانند آقای هوشنگ امیر احمدی استاد دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در آمریکا، متوجه نقش چنین ولایتی از طریق حضرت آیت الله امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» می‌باشدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/14377
 ۲. در مورد آقای بشار اسد و علویون سوریه باید در اطلاعات خود شدیداً تجدید نظر کنید. حتماً مواضع اخیر ایشان در مقابل سخنان بایدن و اردوغان را شنیده‌اید که چگونه در تقویت جبهه مقاومت، مردانه ایستاده است. موفق باشید

35739
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: با توجه به دیدگاه حضرت عالی درباره انقلاب و امام خمینی رحمه الله مبنی بر این که ما با انقلاب در صحنه‌ و تاریخی دیگر حاضر شده‌ایم و باید در اتمسفر انقلاب تنفس کنیم تا حضوری توحیدی در این تاریخ داشته باشیم، چالشی در این جا مطرح است. به نظر می‌رسد این تاریخ، انسانی با تعریف دیگر می‌طلبد. امام (ره) انسانی دیگر را به ما نشان داده است که انسان این تاریخ است اما ما هنوز انسان را با همان تعابیر فلسفی گذشته معنا می کنیم و بر مبنای آن نظام تربیتی می چینیم! در بهترین حالت در نهایت امر به توصیف «انقلابی بودن» به عنوان وصف و افزونه‌ای برای انسان می پردازیم! سوال حقیر این است که: ۱. آیا پرداخت نظری به انسان به نحو مرسوم، ما و نظام تربیتی حاصل از این نظریه پردازی را از آن انسان تعریف شده و به عرصه آمده توسط امام (ره) دور نمی کند؟ ۲. چگونه می‌توان به نحو نظری به آن تعریفی که امام (ره) از انسان داشتند، دست یافت؟ در کدام کتاب و سخنرانی و شخصیت و کلام باید به دنبال آن رفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که می‌فرمایید:
آدمی در عالَم خاکی نمی‌آید به دست
عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
۱. حقیقتاً بحث در حضور انسانِ آخرالزمانی است که باید در دل این تاریخ در بستر انقلاب اسلامی به ظهور آید. ۲. همین‌طور که متوجه شده‌اید باید انسانی مدّ نظر باشد که در عین حضور در نزد خود به همان معنای سوبژگیِ انسان، به وسعت خلیفۀ اللهیِ خود در نزد خود حاضر شود. عرایضی در این رابطه تحت عنوان «نظر به ظرفیت‌های بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 شده است. موفق باشید

 

35736
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: فرصتی که خدا برای ما با انقلاب اسلامی پیش آوردند برای انسانهایی که دوست نداشتند در آخرالزمان در ظلالت پرورش یابند غنیمتی بود که خدا به ما بخشیدند و امید می‌رود باز راه نجات توسط خدا با انقلاب اسلامی باز باشد. خدا میدونه سالیان سال منتظر بودم و حتی از این انتظارِ سخت برنامه خودکشی با خود و امام حسین علیه السلام معین کرده بودم که اگر این دنیا به من معنای زندگی ندهد من در آن نخواهم ماند و بلطف خدا اجمالا آن معنا را در انقلاب اسلامی یافتم و اگر امروز زنده ام اینطور نیست که دنبال چیزی برای دنیای خود باشم بلکه یقینا با هستی خود زندگی می‌کنم هستی که نزد من است و مرا نگه داشته نگه داشتنی انسانی توحیدی. نمی‌دانم چطور می‌توان خوشحالی کرد من زیاد بلد نیستم اما شاید بتوان گفت عروسی من شادی من یا هر تعبیری از خوشحالی امروز است امروزی که احساس آرامش و استقرار می‌کنم در حالی که همه عمر در پی اش بودم خوشحالی از اینکه می‌بینم خدا آغازی برای ما رغم زده اند. من نه شایسته و ارزشی و علمی دارم که به کسی توصیه کنم خود را نجات دهند و نه این راهش است اما چون همه مخلوقات از خدای عالم دعا می‌کنم پرورگارا ما را هدایت فرما، اما شما مرا احمق و نادان و دنبال روی کور و بی دردی نفهم ندانید من رنج کشیده ام و به سختی جویندگی کردم در حالی که به خود با دروغ بستن و تزئین مشکلات اساسی انسانی به غفلت سپری نکردم یا دنباله روی مردم دنیا نبودم و به خود سخت گرفتم. بلی من نادانم بلی من معمولی ام بلی من بی سوادم اما شما مرا عبرت بگیرید و در پی خودی برتر و جاودان باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. تاریخِ توحیدی انقلاب اسلامی آغازی است تا انسانی که در دوران مدرن، خودش برای خودش مسئله شده است خود را دریابد. با نظر به تأملاتی که باید نسبت به تمدن اسلامی مد نظر داشت ، در این مورد خوب است در بستر آغاز تاریخی که با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»  شروع شد، نظری چند به خود و به بشر جدید و به جهان پیرامونیِ‌مان بیندازیم، باشد که در بحران بی‌معناشدن بشرجدید و نیست‌انگاری که تقدیر این دوران است، راهِ معناداریِ بشر آخرالزمانی را با نظر به «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی» مدّ نظر آوریم.
از آن‌جایی که حضور تاریخی، امری است درونی و با جان انسان‌ها ارتباط دارد و هستی انسان را با انسان در میان می‌گذارد، نمی‌توان حضور تاریخی را صرفاً با امری مثل اطلاع یافتن از موضوعات و وقایع تاریخی به دست آورد، زیرا حضور تاریخی امری است مربوط به تقدیر انسان‌ها، ذیل اراده الهی و انسان تنها می‌تواند سعی کند خود را ذیل آن اراده قرار دهد و به یک معنا خود را در تقدیر الهی حاضر کند و البته این امر، امرِ بسیار مهمی در رابطه با واقع بودگی انسان و نجات از بی‌تاریخی او می‌باشد. موفق باشید

 

35718
متن پرسش

سلام علیکم: دیدگاه استاد نسبت به این نقد استاد علیدوست در مورد سخنان حجت الاسلام و المسلمین عالی چیست؟https://v-o-h.ir/?p=44060

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اصل قضیه یعنی سخنان جناب حجت الاسلام آقای عالی نیستم شاید تذکرات آیت الله علیدوستی از آن جهت لازم باشد که ما نباید به بهانه دفاع از انقلاب، ضعف هایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب به جهت کوتاهی‌هایی که  انجام شده است، توجیه نماییم. البته بنده برای هردو بزگوار ارزش قائلم. موفق باشید

35715
متن پرسش

با عرض سلام و تقدیم بهترین درودها خدمت شما استاد مهربان ✍ امسال محرم برای خیلی ها عزاداری کنید. امسال عزاداری کنید برای تمام آن جوان هایی که قرار بود امسال عروس و داماد بشوند ولی با این وضع اسفناک قید هر چه عشق و ازدواج و تشکیل زندگی را زدند. امسال عزاداری کنید برای کشوری که ارزش پولش از تمام کشورهای دیگر کمتر شده. امسال عزاداری کنید برای مستاجرهای جواب شده، برای افراد بیکار و عائله مند، برای افراد محتاج دارو و بی پول. برای آبرودارها و بازنشستگان  مستاصل. برای پدر و مادرهای شرمنده و پشیمان. امسال عزاداری کنید و اشک بریزید برای حال مردم. مردم مهربانی که حال دل شان خوب نیست.😭  پس عزا بر خود کنید ای خفتگان زانک بد مرگیست این خواب گران. (مولوی) جواب این‌همه ظلم را چه کسی می دهد؟ ای خدای مهربان چه کسی جوابگوی ضجه های مردم در کوچه و خیابانهاست به خاطر بی تدبیری و یکدنگی؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً باید عزاداری کرد و اشک ریخت برای همین مظلوم‌های عزیزی که می‌فرمایید. ولی باید مواظب خطای تشخیص بود تا جای شهید و جلاد جابجا نشود و معلوم گردد مشکل را باید با نظر به افقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش آمده است جبران نمود. و این سخن حکیمانه مقام معظم رهبری را همواره مدّ نظر داشت که می‌فرمایند: «ما اگر مشکلات را مشاهده می‌کنیم، باید انگیزه‌مان تقویت بشود برای پیدا کردن راه‌های رفع مشکل و کمک به آنهایی که در میدان، در مقابل این مشکلات ایستاده‌اند و برای رفع آنها دارند تلاش می‌کنند.» (۱۴ خرداد ۱۴۰۲). موفق باشید

35712
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و ال محمد. سلام و ادب و احترام خدمت شما، دو نکته عرض می‌کنم: الف) نکته اول آقای طاهرزاده; استاد خوب و قابل استفاده‌ای است و بنده مرید شما نیستم و از تذکرات دینی و عقلی شما استفاده می‌کنم. اما نکته دوم; با آنکه شما سعی دارید هیچ ردی از سؤال کنندگان نباشد اما در ارتباط با یکی از سؤال کنندگان نکاتی داشتم ; ۱. مدتی قبل با یکی از کسانی که از مخالفان انقلاب و به تبع مخالف فکری شما هست گفتگوی آرام و دوستانه ای داشتم. هیچ حرف اساسی نداشت تمامأ حرف های خیلی سطحی و عوام پسند میزد (اصطلاحأ حرف های آنطرف آبی می‌زد و حتی بهتر از آنها حرف می‌زد) ۲. اخیرأ (با نشانه هایی که در محتوای سؤالات و واژه ها و تکیه کلام خاص، ضرب المثل خاص و نشانه خاصی که نمی‌توانم بگویم) درسؤالات مکرر، جهت دار و تقریبإ هم شکل یکی از کاربران دیدم; به آن فرد مذکور در شماره ۱ دلالت شدم . ۳. این کاربری که مدام به شما حرف ها و تهمت های ظالم بودن و دفاع از حکومت ظالم را می‌زند و عقده گشایی می‌کند، فرد معمولی و منتقد عادی و حتی منتقد عصبانی نیست بلکه همیشه لیدر جریان ضد انقلاب بوده است. به نحوی که همیشه بو می‌کشد تا اگر جایی، کمترین آثاری از تجمع و اعتراض و اغتشاش هست سراغ آنها برود و آنها را هدایت سوء به مسیر انحراف کند و لیدری آنها را دست بگیرد. این کاربر محترم، خیلی خیلی با هوشست به نحوی که ثروت نامشروع زیاد یا بهتر بگویم جهنم زیادی از طریق هوش سیاه بدست آورده (با پولشویی و فریب دیگران و ظاهر الصلاة جلوه دادن و سخنان بسیار زیبای توهمی و...). مطالعات خیلی سطحی در تمام حوزه های علوم انسانی دارد و افراد بی سواد و کم سواد و عامه مردم را خیلی زود می‌فریبد اما در مقابل منِ کمترین، زانو می‌زند چون در مقابل حکمت صدرایی قرار می‌گیرد و لال می‌شود. ۴. به هرحال خواستم مخاطبین عزیز بدانند که اینگونه افراد، جریان وابسته و محدودی هستند که معلوم نیستند که از کدام یک از دشمنان تغذیه می‌شوند و پول می‌گیرند و همه مخاطبین می‌دانند که به ما مربوط نیست ولی دستگاه های امنیتی اینگونه افراد را تحت رصد خودشان دارند و مخاطبان بزرگوار بدانند اینها، مردم عادی نیستند اینها دمل های چرکی هستند که هراز گاه در اغتشاشات و فتنه ها، خود را نشان می‌دهند و برای سلامت و حیات طیبه انقلاب مفید هستند دمل چرکی با دید جزئی نگری، (محدود نگری و نگرش بسته) خیلی بد هست اما با دید کلی نگری، (در ارتباط با کل بدن) خیلی خوبست چون که عفونت های کل بدن، خارج می‌شود و سلامت جسم را در پی دارد. همین همین قدر برای تذکر به خودم کافیست. موفق باشید والسلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همان‌طور که کاربر محترم سؤال شماره 35710 فرمودند حقیقتاً انقلاب اسلامی عطای بزرگ الهی است و توجه به این امر موجب می‌شود که انسان خود را در این بستر در آغوش خدا احساس کند حتی اگر همچون مولای‌مان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» تکه‌تکه شویم. قصه، قصه حضورِ تاریخی، چیز دیگری است. قصه بودن در صراطی است که انسان را در بر گرفته تا بیش از پیش او به خودش آورد و معلوم است در این نوع «واقع‌بودگی» سخنان و بی‌انصافی‌های افرادِ ناسپاس به این عطای بزرگ الهی را به چیزی نگیریم و تذکر به آن‌ها در واقع در راستای بسطِ حضور بیشتر خودمان خواهد بود، نوعی تجربه صبر و بردباری است. باید از خود بپرسیم چگونه مسیری را که با انقلاب اسلامی در پیش گرفته‌ایم ادامه دهیم؟ با توجه به آن‌که ما دارای سنت معنویِ چشمگیری هستیم که با حضورِ خود در آن سنت می‌توانیم متذکر هستی و بنیاد خود شویم. این است راهی که خداوند از طریق انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است. موفق باشید 

35710
متن پرسش

سلام علیکم و خدا قوت خدمت استاد: متأسفانه وقتی این حجم از ناسپاسی و انتقاد از اصل نظام جمهوری اسلامی رو می بینم، بخوبی متوجه ناآگاهی و عدم مطالعه تاریخ سلطنت منحوس شاهنشاهی میشم مردم در فقر و نادانی و امکانات بسیار اندک جرات نطق کشیدن نداشتند، نه گاز، نه کولر، نه خودرو و.... مسافرت با هواپیما که اصلاً.... و از طرفی بی عفتی و فحشا بیداد می کرد. کاباره، مشروب فروشی و... زن یا معلم بود در نهایت اگر به سربازی! می رفت در سپاه دانش! و یا منشی جنسی بود! در شهر بزرک ما فقط یک دکتر زن بود! از پاکستان و هند! دکتر وارد می کردند! عکس زنان برهنه در سر در سینما ها، ولنگاری در پارک و... خانواده های مذهبی رو عاجز کرده بود! سال ۵۵ هم کلا حجاب رو ممنوع کرده بودند و محرمانه ابلاغ کرده بودند به مراکز آموزشی و دانشگاهی... خفقان بیداد می کرد و در جمع های خصوصی هم کسی جرات نداشت اسم شاه رو به زبان بیاره چه برسه که انتقاد کنه! همسرم قبل از ازدواج با من در حالی که ۱۵ سال حدودا داشت در اتاق موسوم به اتاق فوتبال خونریزی معده کرد بینی ش شکست و برای همیشه از انجام فریضه روزه محروم شد. ساواک وحشیانه به خانه ها حمله می کرد و حتی اجازه حجاب به اهل خانه نمی داد! شب ها از ترس ساواک خواب درستی نداشتیم! داماد های خانواده که روحانی بودند در زندان ساواک در بند بودند یکی شون رو روی صندلی فلزی زیرش آتش روشن کرده بودند و با بوی گوشت سوخته اش زندانیان سیاسی رو آزار می دادند! ولی با وجود فقر مفرط هیچ شعار اقتصادی داده نشد! « استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی » بعد هم جنگ و روز شب های بدون همسر و پدر و برادر و بمب های شیمیایی و.... انقلاب فقط برای انسان سازی بوجود آمد چنانکه از نامه امام خمینی عزیز به گورباچوف پیداست که دعوت به تعلیم حکمت صدرایی کرده و خودشان تفسیر انفسی سوره مبارکه حمد رو شروع کردند که متأسفانه با تنگ نظری بعضی نیم کاره ماند ولی الحمدلله سد جهل و نادانی شکسته شد! اگر امروز از شاگردان علامه طباطبایی و علامه حسن‌زاده آملی و... بهره می‌بریم همانند علامه سعادت پرور و شاگردان شان استاد مروجی سبزواری و دیگر شاگردان مانند استاد صمدی آملی و استاد امینی خواه و خود جناب استاد طاهرزاده و.... بخاطر انقلاب اسلامی و مجاهدان آن هست. اگر امروز مردم بدون ترس از شکنجه و دستگیری از صدر تا ذیل رهبری عزیز و دیگر کارگزاران نظام رو می کوبند بخاطر آن رنج ها و مجاهدت ها و خون های پاک به زمین ریخته شده است! ما برای چریدن و خور و خواب به دنیا نیامده ایم! آمده ایم انسان شویم و به بالا ترین مقامات الهی عروج کنیم تا از بال فرشتگان الهی هم گذر کنیم. که الحمدلله این امکان در سایه رهبری عزیز و امنیت بوجود آمده این امکان فراهم آمده است و اساسا بنا به گفته بزرگی رزق و روزی دست رییس جمهور و مغازه و.... نیست و اینها رب و پروردگار ما و روزی رسان ما نیستند و در جای جای قرآن کریم آمده است که تقوا و استغفار و انفاق و عمل صالح و... عامل روزی پر برکت هست و گناه و فحشا و.... سرچشمه رزق را می‌خشکاند! از طرفی رزق زیاد را خداوند عامل طغیان انسان می داند و مستکبران را مانند ترامپ با رزق زیاد مجازات می کند و می فرماید اگر ترس از دست دادن ایمان مومنین نبود نردبانی از طلا برای مفسدین قرار می دادم! و ظرفیت رزق زیاد را امیرالمومنین علی علیه السلام دارد که هنوز عرقش از حفر چاه و رسیدن به آب خشک نشده در خواست قلم برای انفاق و بخشیدن آن می کند و خدا را سپاس می گوید که خانواده اش بهره ای از آن ندارند! و در ختم کلام همت کنیم و از وجود استادان الهی و شاگردان شایسته آنان که اکنون به راحتی در دسترس ما هستند، استفاده کافی و وافی را برای طی مقامات انسانی ببریم تا ان شاالله حجاب های ظلمانی و حتی ان شاالله نوری را از بین ببربم و از خداوند جز خودش را طلب کنیم. با احترام و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین به این‌همه بصیرت. آری! بزرگ‌ترین خطر آن‌جا است که انسان نعمت‌های الهی را نبیند و خدای ناکرده کفران نعمت کند و نعمت بزرگ استقلال و امکان ادامه زندگی دینی و شرافت انسانی، نادیده گرفته شود. در آن صورت است که خدای ناکرده حضرت حق نعمت خود را می‌گیرد و در آن صورت، فاسقان و مترفان بر مردم حاکم می‌شوند. در کلمات جنابعالی تذکرات دلسوزانه به جایی هست و بحمدلله اکثر مردم مانند جنابعالی متوجه این امر هستند که انقلاب اسلامی عطای بزرگ الهی است تا ما در ابعاد متعالی خود بیش از پیش حاضر شویم و در جهانی دیگر که مسلّماً جهان توهّمیِ دنیای مدرن نیست؛ حاضر شویم. و این است آن تأکیدی که منجر می‌شود تا نعمت الهی بیش از پیش به ما ارزانی گردد. موفق باشید    

35700
متن پرسش

با سلام: حضور در جلسه شنبه هفته پیش (شهادت) باعث شد که تفکر ۵ ساله من نسبت به تاریخ تغییر کند. قبلا طرز فکرم اینگونه بود که ایرانِ اسلامی، از لحاظ اسلامیت در حال سقوط است. به این نظر که دهه شصت اکثریت غالب باحجاب و متدین بودند ولی دهه ۷۰ به بعد به چاله افتادیم. حسّم اینطور بود که اسلام ۱۴۰۰ سال قدمت دارد و غرب مدرن ۵۰۰ سال، و این ۵۰۰ سال در حال شکست دادنِ آن ۱۴۰۰ سال است. اما جرقه ای در ذهنم افتاد که: « شاید اسلام مال همین الان است و ۴۵ سال است که این دین برای ما آمده و تازه ما اول راه هستیم». همینطور که پیش رفت برایم متجلی شد که واقعا ما در آغازیم و اگر حضوری در نهایت قرار است پیش بیاید در آیندهٔ همین راه پیش خواهد آمد. فلذا این برهنگی ها و این میزان نفرت پراکنی ها تاثیرات ۵۰۰ ساله رسانه غربی بر اسلام ۴۵ ساله است که هنوز درخت تنومندش مانده تا برگ در افلاک بگستراند. پس از این به شدت امیدوار شدم. در این یکساله که به لطف نادانی مسئولان و هوشمندی دشمنان، بی حجابی به برهنگی تبدیل شده همیشه است، این حسِ افول به سمت بی ایمان شدن جامعه را داشتم و در راه آمدن به جلسه جنابعالی که سوار وسایل نقلیه می‌شوم این حس بیشتر القا می‌شود؛ اما حال که این طرز فکر تغییر کرده انگار دنیا عوض شده است. انگار این افراد، خرده سد های خوفناکی هستند که در مسیر انقلاب اند. خُرده به خاطر اینکه در برابر ایدئولوژی انقلاب اسلامی هیچ اند و خوفناک به خاطر اینکه این خوف ما را به حرکت وا می دارد. به قول جنابعالی: «چه خوش است این خوف!» خلاصه کلام بنده این بود که این انقلاب اسلامی در مرحله آغازین خود خرازی و باکری و حججی و سلیمانی و علی وردی و... خلق کرده است؛ در آینده قرار است چه بکند؟! و اینکه ان شاءالله خداوند مارا آینده این انقلاب قرار بدهد. آمین!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است زیرا حرکتی که مبتنی بر توحید باشد روز به روز با جلوه‌های بیشتری خود را نشان می‌دهد و پیش می‌رود. باید از خود پرسید در موقعیت تاریخی که ما در آن قرار داریم خداوند با ما چه نسبتی برقرار کرده و ما نیز چه نسبتی باید با او برقرار کنیم؟ مسلّماً بدون درک زمانه، هيچ قدمي به سوي آينده‌ي خود نمي‌توان برداشت و رخداد انقلاب اسلامی در اين تاريخ، همان  زماني است که مي‌توانيم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنيم.
 ما همان‌طور که در سنن الهي قرار داريم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شويم راهِ آينده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده مي‌شود. به همين معنا ما در تاريخي هستيم که رخداد انقلاب اسلامی به صورتي خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در اين رخداد آگاه شويم، راهِ آينده‌ي تاريخ قدسی ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و ديگر در توهّمات بشرِ غرب‌زده قدم نخواهيم زد. امام صادق «علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «قَالَ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه‏» ( الكافي، ج‏2، ص: 116) در دستورهاى حكيمانه‌ي آل داود چنين آمده است که وظيفه‌ي انسان خردمند است كه زمانه‌ي خويش را بشناسد و مناسب شناختی که دارد متوجه‌ی حوادث باشد و زبان خود را حفظ کند و مطابق روح زمانه سخن بگوید. و یا مي‌فرمايند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس‏» (الكافي، ج‏2، ص 116) بر آن‏كس كه به زمانه خود داناست، اشتباهات هجوم نمى ‏آورد. وقتی متوجه باشیم انقلاب اسلامی توسط سالک عارفی که متوجه‌ی زمانه‌ی خود بوده است؛ مطرح شده است و چنین افرادی بیش از آن‌که بخواهند با تفکرات عادی بشریِ خود راه حلِ عبور از ظلمات زمانه را بیابند، مطابق دغدغه‌ی خود به خداوند رجوع می‌کنند و منتظر می‌مانند تا خداوند إشراق لازم را به قلب آن‌ها بنماید، نگاه‌مان به انقلاب اسلامی نگاه خاصی خواهد شد. و لذا در نگاهی تأویلی و هرمنوتیک همه‌ی تلاش‌مان آن می‌شود که به جنبه‌ی باطنی انقلاب اسلامی یعنی به روح تاریخی آن بنگریم و معنای شناخت زمانه در این رابطه شکل می‌گیرد.
  مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در راستای نقش تاریخی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌عليه» و این‌که انقلاب اسلامی یک حقیقتِ تاریخی در این دوران است و می‌تواند جهت تاریخِ معاصر را تغییر دهد؛ می‌فرمایند: «واقعاً حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌عليه» انسان‏ عجيبى‏ بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين‏كه بگوييم تفضّل الهى بود براى اين‏كه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله عظيم بشرى به‏ وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى‏ شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات ‌در تاريخ: 1/3/1369) و در تاريخ 21/11/90 يعني پس از گذشت بيست سال مي‌فرمايند: «امام عزيز ما آن مرد عظيمي که بلا شک خداوند لمعه‌اي و لمحه‌اي از انوار طيبه‌ي نبوت‌ها را در وجود او قرار داده بود». حال این مائیم و آینده‌ای که وعده‌های الهی روز به روز یکی بعد از دیگری به ظهور می‌آید. موفق باشید      

 

نمایش چاپی