بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14519
متن پرسش
خارج فقه ـ نکاح 29 تاریخ جلسه: 1394/9/2 اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم اما حکم وضعی اما حکم وضعي که ديه دارد يا نه؟ منافات ندارد که يک کاري جايز باشد تکليفاً؛ ولي ديه داشته باشد، چون اين «قتل» که نيست اين «رفع» نيست، بلکه اين «دفع» است؛ او با اين کار نمي گذارد فرزند منعقد بشود، نه اينکه فرزند منعقد شده را از بين برده است. آن جايي که ديه دارد در صورتي است که عمدي باشد، بله حتماً با حرمت همراه است؛ آنجا که نطفه منعقد شده باشد، بله يقيناً حرام است؛ اما اين شخص جلوي انعقاد نطفه را مي گيرد، با اين حال آيا ديه دارد يا نه؟ محقق و امثال او (رضوان الله عليهم اجمعين) فتوايشان اين است که عزل گرچه از نظر حکم تکليفي مکروه است و حرام نيست؛ ولي از نظر حکم وضعي ديه دارد و ده دينار بايد ديه بدهد، مگر اينکه در متن عقد شرط شده باشد، مگر اينکه زن اذن داده باشد، اگر زن اذن نمي دهد، چون مادر شدن حق اوست، اين ده دينار ديه دارد، حالا اين را هم حمل بر استحباب مي شود کرد يا حمل بر وجوب، اين ـ به خواست خدا ـ در جهت ثانيه بايد بحث بشود.(در جلسات آینده بحث می شود). در اینجا حضرت استاد طبق عادت همیشگی شان در روزهای چهارشنبه بحثی اخلاقی را مطرح نمودند. درس اخلاق حالا چون روز چهارشنبه است بک بحث اخلاقي هم داشته باشيم. الآن عده اي از اساتيد و فضلا و بزرگواران حوزه در صدد فقه در اخلاق هستند، اين يک کار مبارکي است که صبغه علمي دارد. اخلاق مادامي که به صورت علم درنيايد کارآيي حوزوي ندارد، ممکن است کارآيي اجتماعي داشته باشد. ما يک موعظه داريم که علم نيست، يک اخلاق داريم که علم دقيق است، داراي موضوع و محمول، پيچيده و فنّي است و يک فقه اخلاق داريم. موعظه همين است که در سخنراني مي گويند آدم خوبي باشيد، متّقي باشيد، خلاف نکنيد اين موعظه است؛ منتها اگر آن گوينده قدرت علمي و عملي داشته باشد که طهارت روح او در شنونده اثر کند، اين شنونده متّعظ مي شود، موعظه به معني سخنراني نيست، وعظ «جذب الخلق الي الحق» است؛ يعني اين مستمع جذب بشود، حرف هر کسي را هم مردم گوش نمي دهند، حواس ما جمع باشد، ممکن است يک ساعت پاي منبر کسي بنشينند؛ اما مي‌خواهند يک ثوابي ببرند، اينکه حرف هر کسي در او اثر بکند و گوش بدهد، اين کار آساني نيست: «الوعظ هو جذب الخلق الي الحق»؛ يعني نَفَسِ مقدس و منزه و پاک و بي شائبه اي مي طلبد تا مستمع را جذب بکند: «الوعظ هو جذب بالخلق الي الحق». اين موعظه است که علمي نيست، نصيحتي است که مرتّب در سخنراني ها هست؛ اما اخلاق اگرچه پند است؛ ولي علمي است، چون تا نفس شناخته نشود، شئون نفس شناخته نشود، سلامت و مرض آن شناخته نشود، د,اء و درمان آن شناخته نشود، اين علم نخواهد بود. اخلاق جزء زير مجموعه فلسفه است، تا ثابت نشود که روح مجرّد است، تا ثابت نشود که آن شأني که مربوط به دانش است چيست، شأني که مربوط به گرايش است چيست، متولّي اين شئون چه کساني هستند، راه سلامت و درد آن چيست؛ به اخلاق نمي‌رسيم، اخلاق درسي است، موعظه که درسي نيست. فنّ اخلاق بدون شناخت روح و تجرّد روح و شئون روح و سلامت روح و مرض روح ممکن نيست. گوشه اي از فنّ اخلاق را با فقه مرحوم شيخ انصاري ـ خدا غريق رحمتش کند، ـ در بحث غيبت که محل ابتلاي خيلي هاست در مکاسب محرّمه مطرح کرده است.[20] مرحوم شيخ بعد از اينکه فرمود غيبت حرام است، فرمود حالا يک گوشه اي از آثار اخلاقي آن را مطرح بکنيم، گرچه از بحث ما بيرون است، اين را حتماً ملاحظه بکنيد ببينيد که او چه مي خواهد بگويد، از نظر حکم فقهي بله غيبت حرام است؛ اما چگونه مي شود که اين آقا آن کاري که واجب است بنام امر به معروف و نهي از منکر و آن را بايد انجام بدهد، نمي‌دهد؛ ولي پشت سر او غيبت مي کند که حرام است!؟ شما اگر مي خواهيد او را اصلاح کني، آنکه بر شما واجب است بنام امر به معروف و نهي از منکر، با او درميان بگذار، چرا اين که اثر ندارد و بر شما حرام است را انجام مي دهي؟ مرحوم شيخ يک چند سطري وارد اين بحث شد که اين به سبب ضعف روح است، يک عقده است، يک مشکل رواني است؛ او آن شهامت را ندارد که در حضور امر به معروف کند؛ جنب دارد و لذا در غيبت آن کمبود خود را مي خواهد ترميم کند. اگر شما براي رضاي خدا مي خواهيد بگوييد! مگر نمي خواهيد براي رضاي خدا حرف بزنيد؟ براي رضاي خدا آنکه واجب است و بهشت وعده آن است، آن را انجام بدهيد، چرا اينکه حرام است و اثر ندارد را انجام مي‌دهيد، آنکه اثر دارد و واجب است آن را انجام نمي دهيد، اينکه اثر ندارد و حرام است را انجام مي دهي؟ اخلاق يعني اين. چگونه مي شود که آدم آن واجب را انجام نمي دهد؟ اين حرام را انجام مي دهد، اين ضعف نفس از کجاست؟ گير دروني او از کجاست؟ اين عقدهاش و احساس حقارتش از کجاست؟ اخلاق يعني اين. اخلاق علم است، چکار به موعظه دارد؟! اين فنّ اخلاق را فلسفه به عهده دارد، جزء حکمت عملي است و زير مجموعه فلسفه است. اما آن بزرگواراني که الآن اين مسئوليت را قبول کردند ـ که حشرشان با اولياي الهي باشد ـ فقه اخلاق است، فقه اخلاق غير از فقه اعمال است. اين فقهي که الآن ما داريم بحث مي‌کنيم فقه عمل است؛ يعني درباره عمل مکلف بحث مي کند که چه حرام است و چه حرام نيست؟ چه واجب است و چه واجب نيست؟ يا موضوعات است که به هر حال به عمل مکلّف برمي گردد که مثلاً آفتاب مطهِّر است، حرکت روي زمين مطهِّر است، اينها جزء مطهّرات هستند، آب مطهِّر است، فلان کار حرام است، فلان شئ نجس است، يا در طهارت و نجاست هست يا در ميراث است يا در حقوق است يا در افعال. عبادات و عقود و ايقائات و احکام. اينها هستند. فقه عمل در اين زمينه بحث مي کند، که فلان کار حرام است فلان کار حلال؛ اما فقه اخلاق درباره اوصاف بحث مي کند، آدم تکبر را اعمال بکند، طرزي رفتار بکند که باعث هتک ديگري بشود، بله اين حرام است؛ اما فقه اخلاق وصف «تکبر» را دارد بحث مي‌کند، اين را که فقه عمل بحث نمي کند؛ وصف «طمع» را دارد، وصف «حرص» را دارد، وصف «دنياطلبي» را دارد، «حبّ دنيا» دارد، که «رَأْسُ‏ کُلِ‏ خَطِيئَةٍ» است؛ حالا حبّ دنيا حرام است يا حلال؟ اين را که فقه عمل بحث نمي کند. فقه ميگويد وقتي که اين کار را انجام بدهي اين مالي که مي خواهي بگيري اين يا حلال است يا حرام، اما اين اوصاف نفساني؛ اين طمع، اين حرص، اين کبر، اين جاهطلبي، اين غرور، اين خودخواهي، اين خودپسندي، اينها حلال است يا حرام؟ فقه عمل که درباره اينها بحث نمي کند، «فقه الاخلاق» درباره اينها بحث مي کند. پس ما چند چيز در حوزه کم داريم: يکي فنّ اخلاق است که علمي است و آن اصلاً در اين درسها نيست، يکي «فقه الاخلاق» است که اين بزرگواران اخيراً تأسيس کردند؛ «فقه الاخلاق» مربوط به اوصاف است که آيا اين وصف جايز است ما داشته باشيم يا نه؟ اين علاقه را داشته باشيم به دنيا يا نه؟ اين «حُبُ‏ الدُّنْيَا رَأْسُ‏ کُلِ‏ خَطِيئَةٍ»[21] فقه عمل که بحث نمي کند که حب دنيا حلال است يا حرام! فقه در مورد عمل بحث مي کند که اين مالي که مي گيري يا حلال است يا حرام، اگر به فعل برسد فقه عمل بحث مي کند، اگر در حوزه وصف بماند فقه عمل بحث نمي کند، چون اوصاف نفساني است. خيلي از چيزهاست که نياز جامعه و تمدّن جامعه و طمأنينه جامعه و آرامش جامعه به آنها وابسته است ما آنها را از دايره بحث فقه بيرون کرديم؛ گفتيم اينها بحث اخلاقي است! مثل وفاي به وعده؛ وعده دادن در روايات ما هست که ائمه(عليهم السلام) «إِنَّا أهْلُ بَيْتٍ نَرَي وَعْدَنَا عَلَيْنَا دَيْنا»[22] ما خانداني هستيم که اگر وعده داديم مثل اين که بدهکار باشيم عمل مي کنيم، ما همه اينها را گوشه‌اي گذاشتيم، گفتيم اينها اخلاقي است، به يک کسي وعده دادند که شما فلان وقت فلان ساعت بياييد ما کنار حرم يکديگر را ببينيم، او در سرما و از راه دور بکوب بکوب آمده، اين وعده‌گذار نيامده، فردا مي گويد ببخشيد که من! با ببخشيد مي خواهد مسئله را حل کند! اين کار، کار حرام است، با ببخشيد که حل نمي شود. چون بحث نشده، مي گوييم اينها مسايل اخلاقي است، چه کسي گفته است که وفاي به وعده واجب نيست؟ شما که بحث نکرديد! بحث فقهي نيست، اينها بحث «فقه الاخلاق» است. مي بينيد اين همه اوصافي که وجود مبارک پيغمبر داشت، علم اولين و آخرين را خداي سبحان به او داد، خيلي از چيزهاست که انسان اصلاً جرأت نمي کند درباره پيغمبر حرف بزند، مي گويند خداي ناکرده غلوّ است؛ شما ببينيد اين همه فرشتهها را مي گويند در مقام انسان کامل خضوع کنيد سجده کنيد، اين جمع محلاٰ به «الف و لام» است با اجمعون: ﴿فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُون﴾[23] اين همه فرشته ها، وجود مبارک پيغمبر وقتي مبعوث شد، به جبرئيل فرمود خير من به تو هم رسيد!؟ عرض کرد بله! از بعثت شما من هم استفاده کردم. حالا اين پيغمبر کيست؟ حالا آن همه علومي را که ذات اقدس الهي به آن حضرت داد، فقط به خُلق او توجه کرد: ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيمٍ﴾[24] جامعه را «اخلاق» اداره ميکند، شما حالا بشويد علامه، مردم از شما چقدر استفاده ميکنند؟ شما بر فرض بشويد علامه مي شويد محقق مي شويد شيخ طوسي، يک چند طلبه فاضل از شما استفاده مي کنند، جامعه از شما چه بهرهاي مي برد، جامعه از اخلاق شما، از رفتار شما بهره مي برد، مگر آن علومي که پيغمبر داشت مردم خبردار بودند؟ جامعه را اخلاق اداره ميکند: ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيمٍ﴾ اخلاق هم با موعظه محقق نمي‌شود، چون موعظه که علمي نيست؛ باتقوا باشيد، مؤدّب باشيد، منزه باشيد؛ خوب است اما علمی نیست، آدم تا چيزي را که موضوع نداشته باشد، محمول نداشته باشد، حد وسط نداشته باشد، برهان نداشته باشد، در برابر او سجده نمي کند خضوع نمي کند، الآن ما وقتي که يک روايتي مي بينيم که محمد بن مسلم در آن هست و صحيح است در برابر آن خضوع داريم؛ اما يک چيزي مرسله باشد يک امر اعتباري باشد اصلاً خضوع نمي کنيم. وقتي که يک حرف متْقني از معصوم آدم بشنود در برابر آن خضوع ميکند. حرف تا علمي، (علمي يعني علمي)، موضوع معلوم، محمول معلوم، حد وسط آن معلوم، استناد آن به وحي معلوم، در برابر آن آدم خضوع مي کند و همين سجده شکر است اخلاق است که جامعه و حوزه را وزين مي کند. حوزه وزين مي تواند نظام را، جامعه را، امت را حفظ کند. علم يک مصرف داخلي دارد، شما علامه هم که بشويد، فقط شاگردان شما از شما استفاده مي کنند؛ کتاب هم بنويسيد خواص از شما استفاده مي کنند؛ اما اگر بخواهيد ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾[25] بگوييد، ﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾[26] بگوييد، با اخلاق شما مي توانيد جامعه را اداره کنيد؛ اخلاق هم غير از موعظه است. الآن اين بزرگواران که اين کار را کردند إن شاء الله سعي آنها مشکور باشد و در کارهاي علمي خود هم موفق باشند إن شاء الله.«و الحمد لله رب العالمين» [21] . مصباح الشريعه، ص138.[22] . تحف العقول، النص، ص446.[23] . سوره حجر، آيه30؛ سوره ص، آيهٴ 73[24] . سوره قلم، آيهٴ 4.[25] . سوره بقره، آيات 21و168؛ سورهٴ نساء، آيهٴ 1. [26] . سوره بقره، آيات 104و 153و 172. با عرض سلام خدمت حضرت استاد عزیزم مطلبی در رابطه با اخلاق از حضرت استاد جوادی آملی برایتان ارسال کردم امیدوارم به کارتان آید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید کشور را، اخلاق می‌گرداند ولی با این رویکرد که اخلاق را هجرت از طبع به فطرتِ ثانی بدانیم و رعایت آن را همان‌طور که استاد تأکید دارند؛ مثل رعایت امور فقهی وظیفه‌ی شرعی قلمداد کنیم و به اعتبار دیگر فقه‌الاخلاق را در کنار فقه‌الاعمال به صحنه آوریم. موفق باشید  

14501
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد: 1. چگونه باید ما به عقل بالفعل برسیم؟ 2. آیا خواندن کتب شما همراه با کتب امام مشکل دارد؟ 3. خواندن تفسیر المیزان الان که ما کتاب چه نیازی به نبی را می خوانیم مشکلی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین مسیرها با مجهزشدن به عقاید حقه و اخلاق فاضله کار جلو می‌رود. تفسیر المیزان را بعد از مباحثی مثل «ده نکته در معرفت نفس » و «برهان صدیقین» و کتاب «معاد» شروع کنید. موفق باشید

14484
متن پرسش
با سلام : خانمی هستم که در 16 سالگی یکسری کشف و شهود پیدا کردم و به همین دلیل دچار عجب و غرور شدم و با اینکه کتاب چهل حدیث امام را برای مقابله با آن می خواندم اما اصلا قانعم نمی کرد اگرچه بعدها که دوباره کتاب را خواندم فهمیدم که بهترین راه حل برای مبارزه با عجب بوده ولی همین شد که به دلیل عجب و وسواس سقوط کردم با اینکه خدا همچون آفتاب برآیم يقيني شد و در نماز هایم او را مى دیدم یا صداى شیطان و ملایکه را می شنیدم ولی عجب سبب شد که سقوط کنم و سقوط خودم را دیدم. الان بیش از ده سال است که از آن موقع گذشته و من افتان و خیزان قدم بر می دارم گرچه دیگه مثل قبل شهوداتی ندارم یک سری حال ها و معرفت های زود گذر می آید البته اگر مراقبه ام را شدید کنم قیامت را خیلی خیلی نزدیک می بینم گویا درش هستم و فشاری بهم وارد میشه آن لحظه بهترین کار برآیم خوابیدن است و یا یک بار نور پیامبر بهم نزدیک می شد و اگر در اون لحظه استغفار نمی کردم می مردم چون قبلا تجربه سقوط دردناک را داشته ام محتاط شده‌ام و نمی توانم سرعت بگیرم و مراقبه شدید داشته باشم. دوست ندارم سر کار بروم هیاهوی جامعه آلوده ام می کنه ولی پدر و مادرم اصرار دارند که سر کار بروم چندین بار که سرکار رفتم از نظر روحی بهم می ریزم ولی از طرفی هم اطاعت پدرو مادر واجب است نمی دانم چکار باید بکنم؟ و آیا برای من استاد لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی خواجه عبداللّه انصاری حتی کسانی‌که قبل از طی منازل به چیزهایی رسیدند باید مثل یک سالک الی اللّه، منازل را یکی بعد از دیگری طی کنند و بدین لحاظ بنده دنبال‌کردنِ کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را پیشنهاد می‌کنم. در این حالت إن‌شاءاللّه به تعادلی می‌رسید که هیاهوهای جامعه شما را از استحکام خارج نمی‌کند و إن‌شاءاللّه می‌توانید در جامعه اثرگذار باشید. موفق باشید

14493
متن پرسش
سلام: در این سه موضوع شما، با چه ترتیبی کار شود بهتر است؟ (شرح حدیث عنوان بصری - شرح حدیث ای اباذر - شرح حدیث یابن جندب) در حال دوره کردن هستم به همین خاطر پرسیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند، عمده آن است که با نور احادیث منوّر شویم. البته شرح حدیث «عنوان بصری» بعد از آن دو دنبال شود، إن‌شاءاللّه تأثیر خود را خواهد گذاشت. موفق باشید

14470
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید محضر استاد گرامی: من با وجود اینکه دخترم ولی اصلا عاطفه و احساس ندارم مثلا دیدن صحنه هایی در رابطه با فاجعه ی منا یا حمله ی عربستان به یمن یا کشتار مردم توسط داعش به هیچ وجه منو ناراحت نمی کنه و وقتی اطرافیانم مشکل یا غمی رو که در زندگی شون دارن بیان میکنن نمی تونم باهاشون هم دلی کنم و از ناراحتی اونا ناراحت بشم و چون از بچگی تو زندگیم مشکلاتی داشتم و دارم وقتی در مورد مشکلات اطرافیانم مطلع میشم به جای ناراحتی ته دلم احساس خوشحالی می کنم اگه همین طور ادامه بدم هلاک میشم لطفا راهنماییم کنین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره هر انسانی در عمق جان خود نسبت به سایر انسان‌ها احساس یگانگی دارد و غم آن‌ها را غم خود احساس می‌کند. باید سعی کنیم آن وَجهِ باطنی خود را ظهور دهیم. موفق باشید

14449
متن پرسش
سلام: در حوزه علمیه ما چند تن از آقایان طرفدار سید صادق و ضد امام هستند که دارند بین بچه ها و اساتید اختلاف می اندازند. به طوری که جلوی اساتید خود را لو نمی دهند و به شدت چرب زبانی می کنند. و حتی به دروغ علنی خود را آقایی و طرفدار امام می خوانند. ولی وقتی اساتید می روند شروع می کنند به توهینهای بی شرمانه به عرفا و آقا و امام. کار دیگری هم می کنند. اینکه: آنهایی را که طرفدار حضرت آقا هستند و دقیق هستند را شناسایی می کنند و می روند نزد اساتید و مدیر تهمت به اینها می زنند. مثلا یکیشان بنده را شناسایی کرده بود و رفته بود به مدیر گفته بود: فلانی خیلی ضد ولایته. چطوری در حوزه نگه داشتید او را؟ استاد بنده می دانم که تا خدا نخواهد چیزی واقع نخواهد شد. و از این قضایا ناراحت نیستم. بلکه می ترسم اینها رشد کنند و در حوزه هم رشد کنند. 1. حال مانده ایم چه کنیم؟ سکوت کنیم؟ مقابله کنیم؟ واقعا در حیرتم که چه کنم؟ 2. غیبت چنین افرادی جایز است؟ ما می خواهیم به بقیه بگوییم حواسشان را در مدرسه بیشتر جمع کنند لا اقل.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید خود را مشغول این افراد و این افکار بکنیم. سعی کنید با نشان‌دادنِ شخصیت علمی خود و جدّیت در امور طلبگی، معنای حضور یک انسان وِلایی را بنمایانید. و در مورد اطلاع‌دادن به بقیه اگر مطمئن شدید که نسبت به شیعیان انگلیسی گرایش مثبت دارند، در حدّی که دلیلِ کافی برای این‌کار خود داشته باشید؛ رفقای خود را روشن کنید. موفق باشید

14437
متن پرسش
سلام: 1. استاد اینکه فرموده اند کسی که گناه کرده است از سیر و سلوک عقب مانده است منظور عقب ماندن زمانی است؟ یعنی آن لحظه که گناه می کرده در سیرو سلوک نبوده. درست است؟ 2. مایی که مثلا از این سنین 21 الی 22 سالگی شروع کردیم احساس می کنم دیر شروع کرده ام. کاش از اول بلوغ بجای بازیگوشی شروع می کردم به ورود در راه. 22 سالگی خیلی دیر شده است و من از سیر و سلوک عقب مانده ام استاد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقب‌ماندن در سلوک به این معنا است که نفحات الهیه که باید به قلب برسد، دیرتر می‌رسد و اگر عمیقاً به گناهان پشت نکرده باشیم، عمق آن نفحات نیز ظهور نمی‌کند 2- رجوع به حق مثل رجوع به نور است، هیچ‌وقت دیر نیست. موفق باشید

14435
متن پرسش
سلام: استاد بنده یک دفتر تهیه کردم و پرسش و پاسخهایی را که با شما دارم را در آن یادداشت و دسته بندی می کنم. بعلاوه پرسش و پاسخهایی از سایت که به نظرم به دردم می خورد را نیز یادداشت می کنم. چند وقت یک بار آن را دوره می کنم تا بعضی چیزها برایم روشن شود. سیر مطالعاتی فلسفه را از شما پرسیدم و در آن نوشتم. 1. حال سیر مطالعاتی عرفان نظری را (پس از جزوه عرفان نظری خودتان) بفرمایید پس از فصوص چه کتابی باید کار شود؟ 2. عرفان عملی هم یک سیر بفرمایید. پس از کتابهای (فرزندم اینچنین باید بود... و دستورات آیت الله بهجت و مقالات...). پس از این کتب مذکور اگر بخواهیم دستورات عرفان عملی را باز هم بیشتر عمق دهیم چه کتبی بخوانیم؟ 3. استاد چرا من اینگونه ام که هرچه پیش می روم تشنه تر می شوم. و دوباره و دوباره کار می کنم و پیش می روم. یک حالتی پیش می آید برایم که از طرفی لازم می دانم و تشنه ی این نوع کتب عرفانی هستم و از طرفی هم پس از اینکه کار کردم کتاب را باز هم قانع نیستم. از لحاظ عقلی نه. از لحاظ روحی قانع نمی شوم. می گویم باز هم. چرا اینگونه است؟ مثل نوشیدن آب شور می ماند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تفسیر قرآن و انس با روایات 2- منازل‌السائرین 3- سعی کنید بدون عجله هر موضوعی را با دقت مطالعه کنید و این حالت را لطف خدا بدانید. موفق باشید

14433
متن پرسش
سلام: استاد همانطور که شما تشخیص داده اید بنده مثل اینکه در قبضم. حالم رفته است. استاد بنده اولین بار است که با این شدت با قبض مواجه هستم (یعنی اصلا حال عبادت ندارم. منظورم حال خوش عبادت است). استاد این قضیه اذیتم می کند. الان بنده دقیقا باید چه کنم؟ چه کنم که زودتر بسط بیاید؟ اصلا چقدر طول می کشد؟ بنده هیچ اطلاعاتی ندارم. شما صوتی یا کتابی که در آن از قبض و بسط سخن گفته باشید را معرفی میکنید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهایی که به عنوان یک طلبه باید انجام دهید، انجام دهید. پیشنهاد می‌شود به جواب سؤال‌های 1761 و 8127 و 8144 رجوع فرمایید. موفق باشید

14431
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: لطف بفرمایید به دو پرسش ذیل طبق «شریعت اسلام» پاسخ دهید: 1. ارتباط کلامی یک زن با برادر شوهر خود باید در چه حدود و ثغوری باشد تا به فریضه صله ارحام خدشه ای وارد نکند؟ 2. اساسا طبق سیره اهل بیت (ع) ارتباط کلامی زن با اقوام و دوستان نامحرم بایستی چگونه باشد تا به صله ارحام خدشه ای وارد ننماید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که لازم است باید با ارحام غیر محرم ارتباط داشت ولی اگر بی‌خود بهانه‌ای برای صحبت فراهم کنیم مثل آن است که بی‌دلیل با نامحرم صحبت کرده‌ایم. باید ارتباط طوری باشد که گمان نکند ما نسبت به شخصیت آن‌ها بیگانه و بی‌تفاوتیم، ولی نه بیشتر از آن. موفق باشید

14391
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده با پیگیری مباحث شما به این نتیجه رسیدم که حضرتعالی همه چیز را با در نظر داشتن حقیقت آن در عالم و از حیث وجودی بررسی می کنید. برداشت بنده این است که برای ریشه کن نمودن چند رذیله اخلاقی مثل بخل، ترس، بی تحملی و... نیز باید با تغییر نگاه به جهان هستی و رب آن اقدام نمود. لطفا بفرمایید برای تقویت این شناخت چه راهی و چه منبعی را انتخاب نمایم؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر دستوری را باید در نسبت خود با حق معنا کنیم و این‌که از آن طریق چه اندازه حجاب بین ما و تجلیات الهی کاسته می‌شود. موفق باشید

14390
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: من جلسه بحثی دارم و 30 نفر جوان می آیند اما از آنجا که بالاخره گاها خطاهایی سر می زند گرچه تمام تلاشم را برای عدم انجام خطا به کار می برم. با خود می اندیشم که نکند مصداق اتامرون الناس بالبر..... شوم چند بار قصد تعطیلی جلسه را گرفتم ولی از آن طرف می ترسم که خدا عقابم کند که چرا جلسه را ترک کردی حال مرددم چه کنم اگر این جلسه نباشد و خدای نکرده خطایی رخ دهد دیگر وجدان از بابت جلسه آزارم نمی دهد می ماند خودم و خدا و عذر خطا. استاد آیا جلسه را تعطیل کنم یا این خود خواست شیطان است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما سعی کنید بدون هیچ ادعایی در بستر شریعت الهی آن‌چه را دین فرموده‌ است به زبان امروز برای جوانان تبیین کنید و متذکر باشید که خود شما هم به دنبال آن هستید که خداوند توفیق‌تان دهد به آن‌چه می‌گوئید عمل کنید. موفق باشید

14406
متن پرسش
سلام: برای اینکه تصاویر قبلی ذهنمان برود چه کنیم؟ به صورت خواطر اذیت می کنند بعضی وقتها. مخصوصا هنگام عبادات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه خود را مشغول معارف الهی و اخلاق فاضله کنید آن تصاویر بیشتر و بیشتر بی‌رنگ می‌شوند. موفق باشید

14401
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد بنده با توجه به پیگیری مباحث دینی و سیر شما غم زیاد و دلتنگی و بی قراری را در خود حس می کنم. و گاهی اوقات احساس می کنم در این دنیا نیستم یعنی شادیهایی را که دیگران حس می کنند برایم محسوس نیست آیا در سیر این طبیعی است یا دچار افسردگی شده ام؟ گاهی غمها را این طور تعبیر می کنم که با این هم جنگ و جدال و ناحق کشی مگر دل انسان سنگ باشد که دلتنگ و ناراحت نشود و به قول شاعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند / چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل همین است که وقتی انسان بخواهد در دنیایی که سراسر بی‌فکری است، فکر کند تنها می‌شود. حال حساب کنید چقدر هنر می‌خواهد که «دل با یار و دست در کار» باشد و از مردم فاصله نگیریم. موفق باشید

14398
متن پرسش
سلام: استاد فرموده بودید ایمیل مشاوره ای و درد و دل نفرستیم بنده هم عرض کردم چشم. ولی استاد فکر کنم این ایمیل الان بنده از آن نوع مشاوره ای که شما فرمودید نفرستیم، فرق دارد. ما نمی دانیم این نوع سوالات را از شما نپرسیم از که بپرسیم؟!! استاد کمکم کنید. بنده چند هفته ای است که حالم رفته است. حال و هوای عرفانی ندارم هیچ. بلکه واجباتم را هم به زور انجام می دهم. سنگین شدم. چند تا نماز صبح قضا کردم. در نماز گریه ام می گرفت ولی الان خبری نیست. کسل شدم. کمکم کنید. الان در مباحث شما حدودا جلسه بیست و... معاد هستم. استاد این قضیه امیدم را هم سلب کرده. مدام در دلم میاید که: دیدی تو نمی توانی در مسیر سلوک راه پیدا کنی. دیدی در همین مقدمات هم مانده ای.... استاد خیلی از شما تقاضای کمک دارم. این دیگر جزو سوالات درد و دلی حساب نمی شودها استاد! التماس دعای شدید از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به جواب سؤال شماره‌ی 3658 بزنید. موفق باشید

14380
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: خداوند به شما طول عمر دهد. استاد گرامی بنده سالهاست در خدمت شما هستم و از راه دور تلمذ می کنم. مدتهاست که احساس می کنم قلبم دچار کدورت شده. حال عبادت ندارم. نمازم را درست نمی خوانم قبلا به هیچ وجه دروغ نمی گفتم، از غیبت بیزار بودم. الان بشدت قبل مراقب نیستم. میل و مهمتر از آن حال و حوصله عبادت کردن ندارم؛ استاد این چه دردی است؟ احساس می کنم بین من و خدا تا دوردستها فاصله افتاده. علت چیست؟ استاد مدتهاست به علت بی برنامگی که در اداره مان داریم و سیاستهای وزیر و دولت فعلی هیچ کار خاصی به اداره ما ابلغ نمی شود و ما مجبوریم در ساعات روز بشینیم بدون اینکه کاری داشته باشیم. استاد از طرفی این وضعیت را دوست ندارم و از سویی به درآمدم احتیاج دارم. آیا این باعث آن همه بی حالی است؟ درآمدم حرام یا شبهه ناک است. به ما گفته اند منتظر بمانید تا سال آینده ببینیم برنامه چیست؟ استاد عاجزانه از شما می خواهم به طور خاصه من پریشان دل را دعا کنید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که شما خود را در زمانی مثلاً 8 ساعت در اختیار اداره‌ی خود قرار می‌دهید و کاری به شما ارجاع می‌شود، سرباز نمی‌زنید؛ حقِ اخذ حقوق را دارید. موضوع قبض خود را در این سنت الهی جستجو کنید که خداوند می‌خواهد با نور دیگری وارد اُنس با او شوید. پیشنهاد می‌شود مقالات آیت اللّه شجاعی را دنبال کنید. بنده نیز به صورت صوت شرحی بر آن‌ها داشته‌ام. موفق باشید

14377
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: يكي از دوستان بنده قصد برپايي جشن و سرور به مناسبت به درك واصل شدن محمدبن عبدالوهاب (پايه گذار وهابيت) (آخر ذي القعده1207ه ق) را دارد بنده جهت اطلاع خودم و احيانا روشن كردن دوستم خواستم نظر حضرتعالي را جويا شوم كه آيا اصولا گشتن بدنبال اينگونه فرهنگ ها و جبهه گيري و يا اقدام عملي لازم و يا صحيح است يا اين نيز مثل دهه محسنيه و امثالهم است و در مقابل اينگونه برنامه ها و جلسات چه بايد كرد؟ عذر خواهي مي كنم و سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهای بزرگی را به عهده داریم، چرا به این امور سطحی و ساده بپردازیم؟! در حالی‌که خداوند می‌فرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» شما بهترین امتی هستید که در بین جهان بشری به صحنه آمده‌اید تا معروف یعنی آن‌چه که فطرت‌ها به دنبال آن هستند را، متذکر شوید و از منکر، نهی کنید و ایمان به خدا داشته باشید. این نوع کارها که می‌فرمایید ما را از وظیفه‌ی بزرگ‌مان باز می‌دارد. ملاحظه کردید که چگونه مقام معظم رهبری در راستای رعایت چنین آیاتی برای جوانان اروپا نامه می‌نویسند. موفق باشید

14367
متن پرسش
سلام: استاد بنابر آن قاعده که (خود راه بگویدت که چون باید کرد) یک موقعیتی برای ما پیش آمده که ما توانستیم حدود ده تا پانزده نفر از نوجوانان بین 12 تا 15 سال را کار فرهنگی تربیتی کنیم. کار فرهنگی را شروع می خواهیم بکنیم و کم کم تعداد هم طبیعتا بالا می رود. می خواهیم از کتاب جوان و..... شروع کنیم. دو جلسه در هفته برگزار می کنیم. بعد کتاب آشتی با خدا. بعد ده نکته. به علاوه نکات اخلاقی کنار این مسائل. خواستیم نظر شما را هم بپرسیم. بجز کتب شما چه کتبی را کار کنیم روی بچه های در این سن؟ استاد لطف کنید کمک کنید. عاجزانه از شما کمک می خوایم (کمی مبسوط) البته به حدی که صلاح می دانید کمک کنید دعا هم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به نظر می‌رسد یک جلسه در هفته کافی باشد تا شما و بقیه به سایر کارهایتان هم برسید زیرا «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». ثانیاً: کتاب‌های مرحوم صفائی به‌خصوص کتاب «نامه‌های بلوغ» را از نظر دور ندارید. در ضمن کتاب «چه نیازی به نبی» برای جوانان خوب است. موفق باشید

14363
متن پرسش
سلام: خدا قوت: همه میگن باید دل رو پاک کرد. ذهن و فکر رو پالایش کرد. اما واقعا چجوری میشه؟ تو عرفان اسلامی چطوری میشه ذهن و فکر را پالایش کرد؟ آیا باطن بر ظاهر موثره یا ظاهر بر باطن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر شریعت الهی با رعایت حرام و حلال و رعایت اخلاق، به‌خوبی ذهن انسان را جهت تجلیات انوار الهی پاک می‌کند 2- البته این رابطه‌ای است متقابل که هم ظاهر بر باطن مؤثر است و هم برعکس. موفق باشید

14355
متن پرسش
سلام: استاد یادمه در یکی از جلسات معرفت نفس فرمودید ما در بدنمون نیستیم بلکه توجهمون به بدنمونه. اخیرا متوجه شدم که من جایی نیستم، بلکه من فضایی هستم که کل این دنیا و اتفاقات درش رخ میده، به تعبیر دیگه من کل این فضای آگاهی هستم و همه ی اتفاقات در درون من رخ میدهد: 1. آیا درک من درست است؟ 2. اگر اینطور است چرا توجه من به بدنم بیشتره و مثلا من وزش باد بر روی گیاه را احساس نمی کنم ولی بر روی پوست خودم را احساس می کنم. 3. چکار کنم توجهم نسبت به بدن کم شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده درک جنابعالی در این مورد خوب است 2- چون نفس متوجه است با ابزاری مثل بدن به کمالات خود می‌رسد، نسبت به آن حساس است 3- با رعایت حرام و حلال الهی امیال سرکش نفس کنترل می‌شود. موفق باشید

14349
متن پرسش
سلام علیکم: خواستم در جواب سوال ۱۳۷۲۸ بگم پسر عزیزم ببین هر میلی توی انسان اگر بهای زیاد داده بشه باعث سرکشی میشه و اگر بی توجهی بشه باعث لنگ شدن و گاهی حتی باعث مرگ میشه! اگر غذا نخوریم قوتی نداریم که هیچ فعالیت دیگه ای بکنیم و اگه اشتها نداشته باشیم اصلا سراغ غذا رو نمی گیریم مثل بعضی بچه های بدغذا! اگه زیاد بخوریم باعث مریضی میشه و... حالا اگه کسی اشتها نداره باید کاری کنه که اشتهای غذا خوردن داشته باشه یا میخوره و بعد مدتی بالاخره خوش خوراک میشه! اگه هم زیاده روی میکنه تو خوردن آروم آروم رژیم میگیره تا به ایده آلش برسه! این وسط یه عده ای هم هستند که چون انگیزه ای و هدفی تو زندگی ندارند اصلا بیخیال همه چیند و آروم آروم منتظر مرگ... هر میلی رو خدا آفریده که باعث حیاط بشه!!! میل جنسی هم اصول خودشو داره! میله ولی تو که خدا داری بدان که اون هم اصول داره یه عالمه و باید برای دنبالش مثل بقیه علوم تا بدونی! اما یه چیزی که مهمه اینه که بعضی کارها فقط بین ما و خداس! روزه می گیریم ولی اگه مخفیانه هم بخوریم کسی غیر خدا نمیفهمه! نماز بخونیم ولی نیت نکنیم و الکی بخونیم چی؟ این کارها هم همینطوره پس فقط کسی ازش ترس داره که مثل تو خدا داره! اما برای ترک هر چه که خدا نمی پسنده باید مبارزه کرد و با خود جنگید همون جهاد اکبر راهکار پیدا کرد. مثلا تو صدر اسلام برای ترک غیبت یا حرف بیهوده سنگی داخل دهانشان می گذاشتند که مانع اسان حرف زدنشان شود! و بدان که از این راهکارها از زندگی شهدا و علما زیاد وجود دارد. با مطالعه اینها به این رسم سلوک آگاهی می یابیم. چون شما شرطی شده ای و دقیقا هر دو ماه یک بار مرتکب میشوی باید برنامه ریزی کنی برترک آن، تشویق قبل از ارتکاب، تنبیه بعد از ارتکاب راه های رفع موانع دریافتهای شرعی کاملا مبسوط بیان شده است. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر میلی اگر مطابق حکم خدا و شریعت الهی در جای خود قرار گیرد، انسان را تا ملاقات خدا بدون هر افراط و تفریطی جلو می‌برد. موفق باشید

14347
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه می فرمایند ذکر بسم الله الرحمن الرحیم را نوزده روز هر روز نوزده هزار بار گفته شود. آیا این ذکر خاص است و عوارض دارد و یا عام است و ما هم می توانیم بگوییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی فکر هم نمی‌کنم از اذکار خاص باشد. موفق باشید

14331
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: در روایات داریم که ملائکه در خانه ای که مجسمه باشد وارد نمی شوند، مصداق مجسمه چیست؟ اشکال حیوان به صورت چوب و هر جنس دیگر؟ آیا عروسکهای پارچه ای بچه ها که اشکال حیوان هستند هم مشمول مجسمه اند؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد عروسک، تفاوت نظر هست بعضی عروسک را استثناء کرده‌اند. مصداق مجسمه آن شکلی است که پیکر آن کامل باشد. در هر صورت سعی شود در داشتن عروسک هم افراط نشود. موفق باشید

14324
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در اثر بیماری و فشارهای عصبی وجودم در برابر گناه هیچ مقامتی نمی کند و این باعث شده اشتباهات بزرگی مرتکب بشم با این که می دانم اشتباه است باز نمیتونم جلویش رو بگیرم لطفا راه حلی برای بنده بفرمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه رعایت حرام و حلال الهی را بکنید، بیشتر به آرامش لازم می‌رسید زیرا دستورات دین مطابق فطرت انسان است و عمق جان انسان را آرام می‌کند. موفق باشید

14316
متن پرسش
سلام: سکوت به معنای عرفانی اش در این زمانه همان سکوتی است که آیت الله بهجت انجام دادند؟ در این شرایط که الان داریم و ارتباطات بسیار قوی است چطور می شود سکوت مثل آیت الله بهجت رعایت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست آن نوع سکوت را داشته باشید. آن مربوط به خودِ حضرت آقای بهجت بود در آن موقعیت خاص. سعی کنید بیجا سخن نگویید. موفق باشید

نمایش چاپی