بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4316
متن پرسش
با سلام استاد من برای فاطمیه اصلا وقتی ذکر مصیبت می خوندند نمی تونستم گریه کنم میگن خشکی چشم از قصاوت قلبه استاد چه کار کنم داره حالم از خودم به هم می خوره؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما در مرحله‌ی تعقل و تفکر نسبت به مسائل قدسی حضرت هستید، در این مرحله انتظار گریه و اشک نداشته باشید. إن‌شاءالله اشک عالمانه خواهید داشت. موفق باشید
4283
متن پرسش
بسمه تعالی.با عرض سلام .استاد همسر بنده بسیار از افراد فامیل و جامعه بد گویی می کند و اکثرا بد گویی هایش با توهین به آن ها و نسبت دادن صفت بد به آن ها همراه است. و از بنده انتظار دارد که با او همراهی کنم و در طی جملاتی صحت حرف هایش را تایید کنم.می گوید من نمی توانم با دیدن رفتار های مردم خودم را به ندیدن و نفهمیدن بزنم چون بسیار می فهمم.نسبت به اینکه بارها به او گفته ام غیبت است و اگر موردی که می گویی راست است خدا او را هدایت کند حساس شده و به شدت ناراحت می شود و می گوید من اگر با همسرم درد دل نکنم با کی درددل بکنم و داری من را نسبت به خودت سرد می کنی و این ها که می گویم اصلا غیبت نیست. سوال بنده این است که به عنوان یک زن وظیفه ام چیست؟بعضی به من می گویند زن باید در مقابل مرد تقیه کند و فقهی برخورد نکند.آیا درست است که به خاطر حفظ زندگی مرتکب گناه کبیره شوم و حرف هایش را تایید کنم و رد غیبت نکنم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: غیبت همیشه و برای هرکس حرام است و برکت را از زندگی می‌برد و در امر حرام هیچ‌کس نمی‌تواند از کسی تبعیت کند. به همسرتان بفرمایید من تا آن‌جا که فعل حرامی در میان نباشد با شما همراهی می‌کنم. موفق باشید
4284
متن پرسش
به نام یگانه معبود هستی بار الها !ستایش مخصوص توست که بهترینها را سر راه بندگانت قرار دادی. بار محبوبا !سپاس مخصوص توست که روشن ضمیرانی پای بر عرصه هستی نهاده اند که استاد وار و شاگرد گونه منشا خیر و محبت نسبت به بندگان تو اند. خدای مهربانم هزاران بار تو را سپاس می گویم که بندگان و بزرگان بزرگواری در جهان هستی وجود دارند که هدایتگران واقعی سر راه بشر می باشند ،دستان مادرانی را باید بوسید و خاک پای آنها باید شد که چنین انسانهای وارسته ای را تربیت وتقدیم جامعه کردند که دمادم از لطف تو عزیز زمینه هدایت واقعی را به روی بندگانت باز کردند. استاد بزرگوار سلام علیکم بنده دختر خانمی هستم که مدت کمی از آشنایی با مباحث شما را سپری کرده ام اما متنی که در بالا نوشتم صادقانه و از اعماق وجودم تقدیم به پروردگار هستی که زمینه هدایت مرا فراهم آورد توسط یکی از واسطه ها ،امیدوارم توفیق روز افزون نصیب ایشان و شما استاد بزرگوار که منشا خیر و برکت هستید بگردد و نیز امیدوارم شما در این مسیر روز به روز موفق تر باشید هر چند بنده نا قابل چیزی بالاتر ازین نمی توانم بگویم. این متن جهت تشکر از جنابعالی بوده و با توجه به اینکه بنده ابتدای راهم و فقط تابحال توانسته ام بحث معرفت النفس را گوش داده و چند کتاب مطالعه کنم ابتدای امر طلب دعای خیر از شما دارم و اینکه اگر نیازی به توصیه در این سیر برای بنده وجود دارد بفرمایید و اما سوالی از خدمت شما داشتم اینکه بنده چه اذکاری می توانم در مواقعی که به کارهایی دیگر مشغولم داشته باشم . بنده صلوات ، لاحول ولا قوه الا باالله العلی العظیم، لا اله الا الله را می گفتم و دو ذکر یا فتاح و یا رزاق که به من پیشنهاد شد در مورد این دو اسم خداوند از یک استاد عرفان سوال کنم اما به دلیل اینکه در اطراف بنده کسی وقوف ندارد مصمم شدم در این رابطه با شما مشورت کنم آیا نیاز هست من این دو ذکر را بگویم ؟ البته تا بحال برا ی بنده مشکلی ایجاد نکرده است . در پایان بسیار از شما و اشخاصی که دستگیری می کنند از درراه مانده ها تشکر می کنم توفیق روز افزون در امورات خیر برای شما، اگر نیاز به هر نوع تذکری برای بنده هست بفرمایید و اگر صلاح هم دانستید در سایت به نمایش بگذارید. در پناه حق موید و کامروا باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اذکار که فرمودید مثل ذکر یا فتاح و یا رزاق، از اذکار عام است و نیاز به اجازه‌ از استاد ندارد، همان‌طور ذکر لا حول و لا قوة إلاّ بالله و لا إله الاّ الله و صلوات. از آیت‌الکرسی نیز غافل نباشید که نحوه‌ی‌ یاد خدا را و نحوه‌ی حضور حضرت حق را به قلب متذکر می‌شود. موفق باشید
4286
متن پرسش
سلام استاد من چند وقتی است شروع کردم به خواندن نماز شب و گرفتن روزه. استاد بعضی وقتا این قدر وسوسه می شم که خیلی از خودم ناامید میشم. جدیدا احساس میکنم که به این دلیل مسجد میرم که دوستانم اونجان و اگه یه مسجد دیگه ای که کسی منو نمیشناسه برم خیلی برام سخته. هر وقتی هم که مسجد میرم قلبم تند تند میزنه چه کار کنم استاد خوبه که برم یه مسجد دیگه که کسی منو نشناسه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: محل نگذارید و همان مسجد را بروید و با رؤیت برادران دینی شوق عبادت خود را بیشتر کنید. و رویهمرفته در انجام وظائف دینی کاری به کار خیالات خود نداشته باشید.موفق باشید
4287
متن پرسش
با سلام استاد من به یک شخصی عشق مجازی پیدا کردم که همجنس خودمه. استاد هرچه روزه میگرمو عبادت میکنم تعلقم از بین نمیره ایا خوبه که باهاش قهر کنم یا رابطمو باهاش کم کنم یا کاری کنم که کمتر ببینمش. یا سعی کنم همین طور که رابطه صمیمیمو باهاش دارم خودمو اصلاح کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید قوه‌ی واهمه‌ی خود را کنترل کنید و نگذارید یاد ایشان همواره در ذهن‌تان باشد. شاید توصیه‌های کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک کند. البته قهر، چاره‌ساز نیست. موفق باشید
4267
متن پرسش
با سلام استاد گرامی. سوالی دارم که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده. در واقع از بس با این موضوع سروکار دارم و آن نحوه ارتباط با مردم است. در حدیث عنوان بصری امام صادق می فرماید: اگر کسی به تو بگوید سخنی بگویی 10 تا می شنوی، بگو اگر 10 بگویی هم سخنی نشنوی. و نیز اگر کسی تورا تهدید به ناسزاگویی کرد تو اورا به خیرخواهی و مراعات مژده بده. استاد عزیز جایگاه این سخن ائمه کجاست؟برخی از کسانی که من باهاشان درارتباطم و کلا بخشی از مردم، هرچه دربرابرشان کوتاه بیایی، بیشتر سوارت می شوند. اگر در برابر حرفها و اعمال نادرستشان مدارا کنی، فکر می کنن احمقی و شدیدترش می کنند. استاد اگر ما بخواهیم گفتار ائمه را بکار بندیم و در برابر اعمال و رفتارشان تغافل کنیم و به رویشان نیاوریم، مردم سوارمان می شوند و عزت انسان را زیر سوال می برند. می دانم عزت از خداست، اما استاد من نمیدانم مطابق شرع مقدس و فرمایشهای حضرات معصومین، نحوه درست ارتباط با مردم چیست؟جایگاه کاربست سخن امام صادق (علیه السلام) کجاست؟سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مذکور و آن توصیه حضرت‌، انسانی می‌سازد که روحیه‌ی درگیری با مردم در او فرو می‌نشیند، همان حرف مولوی است که می‌گوید: «گر شوم مشغول اشکال و جواب.... تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید
4255
متن پرسش
به نام خدا و باسلام واحترام سلام خدمت استاد عزیز سوالم را با مثال شروع می کنم فرض کنیم به کارمندی بگویند شما باید کار کنید اما سر ماه 50 در صد ممکن است کار شما قبول شود و به شما حقوق دهند 50 در صد ممکن است به شما حقوق ندهند و یا به دانش اموزی گفته شود شما درس بخوان سعی کن خوب هم بخوانی اما ممکن است 50 درصد شما قبول شوی 50 در صد رد شوی ایا برای این دو انگیزه کار و درس خواندن باقی می ماند در حوزه دین در بحث خوف و رجا در مباحث ابن جندب فر مودید به همان میزان که ممکن است عمل قبول شود ممکن است رد شود و به اندازه ارزنی نباید بر دیگری بچربد حال فرض می کنیم کسی ارثی از پدر متشرعش به او رسیده و می خوا هد خا لصانه و مخفیانه حتی از زن و بچه نیمی از ان را به راه خیر بدهد ولی 50 در صد احتمال بدهد که قبول نمی شود آیا دیگر رغبتی به این کار می کند و یا نیمه شب برای عبادت بلند می شود درست است که انسان اصلا نباید روی عمل خود حساب باز کند و فقط به فضل خدا امیدوار باشد و لی چگونه می شود این همه فضل خدا و تلاش در حد توان بنده باز هم 50 در صد احتمال بدهد عملش قبول نشده است پس حدیث من نزد گمان بنده ام هستم چه می شود آیا منظور از یکسانی خوف و رجا این نیست که انسان در برآورد زندگیش و پایان کارش همیشه نگران باشد نکند کار را خراب کند و به احباط دچار شود و گرفتار عذاب خدا وند شود .وبا این خوف ودر کنار آن رجا مشغو ل اعمال خود باشد و لی امیدش به قبو لی عمل خیلی بیشتر به رد ان باشد نه بخا طر عملش بلکه به خاطر لطف و فضل بی کران خداوند .با کمال تشکر از استاد عزیزم خدا حافظ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امیدواری به خدا موجب می‌شود که شوق انجام کار در او زنده باشد و خوف موجب می‌شود که معجب نشود و او را عجب فرا نگیرد و انسان گمان کند خداوند در هر حال عمل او را می‌پذیرد و درصدد هرچه خالص‌کردن عمل خود بر نیاید. موفق باشید
4247
متن پرسش
اگر در مسیر عشق به خدا دچار عشق زمینی بشویم با اینکه متاهل هستیم وان را بروز ندهیم تکلیفمان چیست در ضمن از نوع عشق هوسی وچشم وابرویی نیست ودر واقع خودبخود ایجاد شد ولی ان طرف هم نمی داند واز درون حس خوبی دارم ولی احساس می کنم ادامه مسیر برایم سخت شده وفکرم را درگیر کرده است.لطفا راهنمایی ام بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تمام تلاش باید از این وَهم خود را آزاد کنید و نگذارید با متمرکزشدن بر آن ، آن فکردر ذهن و روان شما جا باز کند. موفق باشید
4227
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید محضر استاد گرانقدر. اینجانب خیلی زیاد بدخلق وعصبی هستم وباکمترین چیزی غضب وپرخاشگری می کنم وخیلی ازاین قضیه رنج میبرم. احادیث و گفته های زیادی در رابطه با غضب مطالعه کرده ام ولی نمی توانم با توجه به این که این بیماری ارثی وخانوادگی می باشدودرکل همه اعضاء مبتلا هستند راه درمان قطعی چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر هم ارثی باشد می توانید آن را رفع کنید پیشنهاد می کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» حضرت امام خمینی«رضوان‌الهح‌تعالی‌علیه» را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
4208
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی- بنده برخی اوقات عادت دارم در برخورد با افراد رفتارشان را تحلیل کنم. مثلا یکسری رفتارهای شخص را کنار هم میگذارم و مثلا از آن نتیجه میگیرم این شخص دچار دستپاچگی شده، یا مثلا این شخص در این وضعیت دچار حسادت است. یا مثالهایی از این قبیل. آیا باید این عادت را ترک کرد؟ اگر این تحلیل ها را برای کسی بازگو کنم غیبت محسوب می شود؟ درحالیکه تحلیل رفتاری است و قصد و نیتی ندارم. با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اگر تحلیل‌های خود را از رفتار افراد برای بقیه بازگو کنید غیبت کرده‌اید به هر نیتی که باشد. از طرفی به ما دستور داده‌اند خوض در رفتار بقیه نکنیم و این کار شما یک نحوه خوض است. موفق باشید
4180
متن پرسش
سلام علیکم بنده قبلا مدتی در نماز از روی جهالت مبتلا به وسواس عملی بودم.بعدا ترک کردم.اما در پی آن دچار وسواس فکری شدم. از طرفی از هوش بالایی هم شکر خدا برخوردارم. از طرف دیگر یک نوع حالت بیش فعالی در ذهن من وجود دارد که فعالیت فکری بالایی دارم. اما بدبختانه وسواس ذهنم را داغون کرد. توان ذهنی بالای من در جهت عکس خرج شد. با توجه با اینکه دانشجوی رشته مهندسی هستم و با ریاضی و اینها سروکار دارم به شدت عذاب میکشم. قدرت تمرکز دقت و تمرکز حواسم به شدت افت کرده است به گونه ای که نمیتوانم مسئله حل کنم. درسم ضعیف است همه می گویند برو درس بخوان اما من نمیتوانم واقعیت را به آنها بگویم که اصلا نمیتوانم درس بخوانم. خیلی سخت است اصلا فعالیتهای روزمره هم به کل مختل شده. به پزشک مراجعه کردم دارو درمان نکرد. استاد دستهایت را میبوسم برایم دعا میکنی؟ ستاد دستهایت را میبوسم برایم دعا میکنی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر این‌که کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه می‌فرمایید، بعضی از اساتید محترم حوزه‌، مؤسسه‌ی فرهنگی «إنشاء» را جهت همین امر تأسیس کرده‌اند، خوب است مشکل را با آن‌ها در میان بگذارید. تلفن مرکز فرهنگی إنشاء 6260205
4169
متن پرسش
سلام علیکم چرا با اینکه اعمالی که ثواب بسیار زیادی در منابع معتبر برای آنها نوشته شده است را انجام می دهیم اثر آن را در روح خود نمی بینیم؟مثلا تسبیح حضرت زهرا که اثر هزار نماز را دارد اثر محسوسی در حد هزار نماز ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا: از کجا می‌دانید در روح شما اثر نمی‌گذارد و روحتان را تغذیه نمی‌کند؟ آیا هوایی که شما تنفس می‌کنید چون احساس نمی‌کنید بی‌فایده است؟ کمی نفس نکشید تا معلوم شود چقدر اثر دارد. اگر آن اعمال مستحبی را ترک کردید و روح شما هیچ احساس خلائی نکرد، آن‌وقت معلوم می‌شود آن اعمال تأثیر نداشته. ثانیاً: ما با این اذکار روح خود را جهت می‌دهیم تا به بهترین نحو در قیامت حاضر شود. موفق باشید
4172
متن پرسش
باسلام . استاد گرامی خداقوت. همسربنده به زنان نامحرم زیاد نگاه میکند.بااینکه اشنا به مباحث دینی و معرفتی. این رفتارش خیلی عذابم میدهد چون هیچی براش کم نذاشتم . یک سال هم بیشتر نیست که ازدواج کرده ایم. اما این رفتارش باعث دلزدگی ام نسبت به او شده چنین رفتاری رو ازش انتظار نداشتم وندارم خیلی اذیت میشم. تا به حال هم در این مورد باهاش صحبتی نکردم. لطفا راهنمایی ام کنید که به چه صورت و با چه زبانی میتونم این مشکل رو حل کنم که اثرگذار باشه. باتشکر از استاد و پدر دلسوز. ملتمس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی سخت‌گیری نکنید إن‌شاءالله خودش متذکر اشتباه کار خود می‌شود. موفق باشید
4123
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید این سوال مطمئنم پرسش خیلی هاست >استاد من از کوچکی تا الان به ذهن القائات شیطانی میشود وتا جایی ادامه پیدا میکند که من به جنون برسم یک مثال بزنم مثلا درخانواده که هستم این مشکل همیشگی و هر روز من هست از طریق فکر شیطان به ذهنم فشار می اورد و دایم میگوید پدرت تو را دوست ندارد وفقط به فکر خودش است و الی اخر زیاد هستند من 22 سال دارم و از یک سالگی شاید با این مشکل روبه رو بوده ام /استاد من میگم مثلا این ادم خوبی ولی به ذهنم القا میشود این بداست بعد میگم باشه پذیرفتم بد حالا چه کنم یکی مثل بقیه >استاد دیوانه ام کرده شیطان چه باید بکنم تا از ادست فشارهای روانی که به ذهنم می اورد رها شوم ؟موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به توصیه‌ی حضرت آیت‌الله بهجت«قدس‌اله‌سره» آمدن خطورات در اختیار ما نیست ولی ما می‌توانیم تحت تأثیر آن‌ها قرار نگیریم و آن را دنبال نکنیم. این یک دستور کلی است جهت نجات از خطورات. ولی به جهت آن‌که موقعیت شما خاص است اگر می‌توانید به مؤسسه‌ی فرهنگی إنشاء رجوع فرمایید. شماره تلفن آن مؤسسه 6260205 است. موفق باشید
4083
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده امر به معروف ونهی از منکر راوظیفه خود میدانم ولی نمیدانم چرا اثری ندارد مثلا من هرچه به خواهر وفامیل میگویم حجابتان رادرست کنیدد ونگذارید مورد تعرض دیگران قرار گیرید انها باوجود قبول کردن این مطلب باز هم حجاب خود رارعایت نمیکنند و به حرفهای من اعتنای ندارند به نظرم این حرف برایشان تکراری شده وازاین حرفها براحتی میگذرند نمیدانم مشکل از کجاست -من بایداز چه جملاتی واحادیثی استفاده کنم تاانها رااز این تکراری بودن وبی اعتنایی نجات دهم وخواهران را فاطمی کنم لطفا جملات واحادیث رانقل کنید میخواهم از زبان شما توصیه به حجاب را بشنوم باتشکر از شما استاد گرانقدر وساده زیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رفاقت و محبّت کار را جلو برد، ‌اگر بشود جلد اول کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را بخوانند بد نیست ولی مأیوس نشوید به مرور اثر می‌کند به شرط آن که رفاقتتان را به هم نزنید تا به عالم دین نزدیک شوند. موفق باشید.
4043
متن پرسش
سلام علیکم! در مورد حدیثی از امیرالمومنین(ع) از شما سوال کرده بودم که شما در جواب فرموده اید:«باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) این سؤال قبلاً مطرح شده و بنده جواب آن را داده‌ام. موفق باشید» اتفاقاً چون من قبلاً این سوال را از شما پرسیده بودم و جواب ندادید دوباره پرسیدم. حال که می فرمائید جواب سوال مرا داده اید چون به دست من نرسیده است پس لطفاً یکبار دیگر جواب را ارسال فرمائید. جهت یادآوری متن سوال: حدیثی از امیرالمومنین(ع) داریم بدین شرح: «یُسْتَحَبُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ- أَوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِکُمْ وَ الرَّفَثُ الْمُجَامَعَةُ.» حال چگونه می شود که یک امر شهوی که مربوط به جنبه حیوانی ماست در کنار انواع ادعیه و مناجات ها آنهم در شب اول همچین ماهی که ماه دعا و معنویت هست به عنوان یک عمل مستحب ذکر می شود؟! این استحباب یعنی اینکه این عمل موجب قرب الی الله می شود یا معنی دیگری دارد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال شماره‌ی 3736- این طور عرض کردم که «شاید موجب جامعیت انسان در امور شود و امور دنیائیش را به معنویات متصل کند.» موفق باشید
4024
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز در احادیث داریم که اگر مومنی شخصی را بخاطر گناهش سرزنش کند حتما به آن گناه دچار میشود.خواستم بپرسم آیا منظور سرزنش زبانی است؟یا اینکه اگر در دل هم شخصی را بخاطر انجام گناهی سرزنش کنیم و اصلا به خود طرف هم نگوییم و به روی او نیاوریم بازهم خود دچار آن گناه میشویم؟ خدا حفظتان کند التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، سرزنش زبانی و علنی است که مشکل دارد وگرنه باید به انسان گناه‌کار تذکر داد و حتماً هم باید در درون خود از کار او متنفر باشیم. موفق باشید
4007
متن پرسش
با سلام ببخشید که مزاحم وقتتان میشوم چند وقتی است گهگاهی روحم از چند مسیله که پاسخ کامل یا درستی برایشان نمی یابم آزرده میشود یکی اینکه نمیدانم من برای تحقق انقلاب مهدوی چه باید بکنم آیا اصلا من برای امامم فایده ای دارم به دردش میخورم؟ دیگر اینکه دوست دارم به باوری"صحیح"از آقای خامنه ای برسم دوست دارم به حدی برسم که حتی اگر گفتند بمیر باور داشته باشم که حتما مصلحت همین است و واقعا بروم بمیرم حالا از این ارادتهای احساسی حقیقتا خسته شده ام از این بی دلیل پذیرفتن ها و بی دلیل نپذیرفتن ها استاد شما بهتر از من میدانید که بعد از مرگ ماییم و ابدیتمان و هیچ شوخی هم در کار نیست اگر مرگ مرا دربربگیرد نمیدانم با اینهمه حق الناس چه کنم با این همه شرمندگی با این اخلاقی که هرگز نمی خواهم لحظه ای همنشینم باشد من خودم را لابلای این حقارتها وبد خلقی ها و خشکی ها زنده به گور کرده ام هم دارم میسوزم هم بیرحمانه می سوزانم آقا مهارم را داده ام دست خشم ونمیدانم چطور خودم را نجات دهم آقامن حقیقتا وحقیقتا اسیر و برده ی جهلم من از جاهلیتی که خدا میگوید هم جاهلترم چونکه میدانم کارهایی جاهلانه است وباز انجام میدهم اگر امام مهدی را ببینم نمیدانم چه کنم با این همه خفت واینهمه شرم حالا هم هرچه به خودم نگاه می کنم میبینم متاسفانه همانم که بوده ام برای من دعا کنید که خدا هرچه زودتر مرا از دست خودم نجاتم بدهد گویی میبینم که هرچه هم که مثلا کار خوب کنم تا این اخلاقهایم حقیقتا زشت است هیچ وهیچ فایده ندارد گویی گاهی میبینم که حقیقتا لجنزاری شده ام که عالمم را به پلیدی کشانده ام دنیا مرا حسابی بازی میدهد اسیرم کرده و منزل به منزل میکشاندم سخت مرا بسته ی خود کرده همان کاری که این نفس بدبختم واین وسوسه های شیطان میکند خدایا اگرتونجاتم ندهی و پناهم ندهی من چه کنم استاد حقیقتا محتاج دعای خیرتان هستیم "اگرچه تا کنون کاری نکردم دعاکن تا ز میدان بر نگردم"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با رعایت حرام و حلال الهی و دغدغه‌ی حفظ نظام اسلامی، به قلب مبارک امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌توانید نزدیک شوید و آماده‌ی هدایت‌های باطنی آن حضرت بگردید 2- با دقت به سخنان و رهنمودهای رهبری توجه کنید متوجه عمق بصیرت و حکمت ایشان می‌گردید تا آن حدّی که تبعیت از ایشان را عین به ثمررساندن زندگی‌تان می‌یابید، در ضمن از مطالعه‌ی کتاب «شرح اسم» که با دقت به شرح زندگی آیت‌الله خامنه‌ای«حفظه‌الله» پرداخته، غفلت نکنید 3- حق‌النّاس را تا آن‌جا که ممکن است باید اداء کنید و آن‌جا هم که ممکن نیست اگر مالی است ردّ مظالم دهید و اگر مالی نیست برایشان استغفار نمایید تا ان‌شاءالله گشایش روحی حاصل شود 4- در اصلاح نفس کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» کمک می‌کند. موفق باشید
3983
متن پرسش
با سلام و تشکر به خاطر امکان پرسش سوالات امسال اربعین این توفیق ایجادشد که به زیارت عتبات عالیات بروم، یک روز کاظمین بودیم، دو روز در نجف و بعد از نجف پیاده به سمت کربلا رفتیم و بعد از سه روز، شب اربعین به کربلا رسیدیم... همه در حال استفاده کردن بودند و من نیز یک فرد مذهبی و علاقه مند به ائمه بودم. اما در آن سفر فهمیدم که این علاقه تنها یک ظاهر است. ظاهری که من علاقه به داشتنِ آن داشته ام و برای همین خود را محب آنها می دیدم. اما در باطن اینطور نبود. در حرم حضرت علی(ع) که آرزوی همه است زائر ایشان باشند، من رفتم و حال خوشی هم داشتم و وداع به قول معروف سوزناکی هم داشتیم، اما وقتی بعد از بازگشت از زیارت وداع اعلام کردند که دوباره می توانید به حرم بروید مثل سایرین در دلم شوق ایجاد نشد،انگار که همه آن زیارت های قبلی برای دل خوشی دل خودم بوده است، برای اینکه بگویم به خودم که زیارت خوبی داشته ام. و این اتفاق در کربلا بسیار بدتر بود. در کربلا با وجود شلوغی می شد در حرم جایی یافت و زیارت کرد. اما قلب من مرده بود. شب اول که برای زیارت ضریح در صف ایستاده بودم،با توسل به حضرت زهرا(س) انگار تفضلی شد اما در شبهای بعد و حتی بار دومی که برای زیارت ضریح رفتم، در مکانی که میگویند آدمها دلشان نرم می شود، کاملا احساس قساوت داشتم. هنگام بازگشت از کربلا تمامی همسفران ناراحت بودند که بر میگردند اما من از اینکه دوباره فرصتی باشد و به حرم بروم و دوباره زیارتم آنگونه باشد می ترسیدم. انگار تازه فهمیدم که درست است از نظر ظاهر با یک عده افراد هیئتی و مذهبی شبیه هستم، اما باطنم خیلی از این حرفها دور است اینکه فکر می کردم به ائمه(ع) علاقه دارم، اینطور نبود این صحبتها برای فردی مثل من سنگین است و دردناک، اما فقط می خواهم بدانم چه گناهی کرده ام که اینطور شده است. یعنی از اول هم خیال میکردم محب اهل بیت(ع) هستم و نبودم؟ من فرد معصومی مسلما نیستم، به احکام شرعی پایبندم اما گاهی خوراکم زیاد می شود یا نا خودآگاه ظن بد به مومن پیدا می کنم که با آن مبارزه می کنم و یا گاهی تنبلی و بد عهدی دارم، در حوزه اخلاق خیلی باید اصلاح شوم ولی نمی دانم چه گناهی کرده ام که این اتفاق رخ داده است، باید چکار کنم ؟ خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چرا فکر می‌کنید اگر بعد از زیارت شوق برگشت دوباره را در آن سفر ندارید آن را دلیل بر مرده‌بودن قلبتان می‌دانید در حالی‌که در دستورات دینی داریم «زُر فَانصَرِف، زیارت کن و برگرد» و زیاد نمانید تا قلب شما قسی نشود. هیچ جای ناراحتی و یأس نیست، سعی کنید با رشد فضائل اخلاقی در خودتان، توفیق بیشتری در زیارات بعدی پیدا کنید. موفق باشید
3854
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. ازاستاد سوال دارم که آیا در مسیر سلوک انسان درد دل کردن برای خلق منع شده یا خیر؟ من بسیار اهل گفتگو و درد دل با خلق بودم و بعد از مدتی از مجراهای مختلف مطلع شدم که این مسئله باید اختصاص به درگاه خدا و معصومین یابد و انگار که از خصائص مومنین این نیست که برای خلق خیلی وصف حال کنند. مدتی است که تصمصم بر این گرفته ام که هر مشکلی برایم پیش می آید در اوقات سفارش شده با خدا و ائمه اطهار مطرح کنم. ولی جناب استاد، در این مدت آنقدر به من فشار وارد شده که احساس می کنم دچار حالتی از قبض شده ام. حتی اخیرا بسیار هم پرخاشگر شده ام. بسیار گریه می کنم و نگرانم که واقعا دچار مشکلاتی نظیر افسردگی شوم. از طرفی به خود می گویم شاید اول راه است و باید پایداری کنم تا نفس من صبر را یاد بگیرد و اینقدر برای همه سفره دل باز نکند چرا که درد دل کردن برای خلق انگار نتیجه ای جز خواری به دنبال ندارد و گفتگو برای خداوند و ائمه اطهار همیشه برکات فراوانی دارد. اما می ترسم نکند که برای من زود باشد یا شاید دارم افراط می کنم. حالا اصلا می خواهم بدانم این مسئله در فرهنگ سلوکی و عرفانی تحت نور شریعت محمدی چه جایگاهی دارد. حقیقتش من خودم روانشناس هستم و در حرفه من بسیار سفارش می شود که مردم خود را نزد یک متخصص تخلیه کنند و اجازه ندهند که فشار ها از درون آن ها را مبتلا به اختلالات روانی کند. اما من هیچ گاه حرفه خود را به دینم ترجیح ندادم و نمی خواهم بدون اجازه شریعت و با مجوز تئوریسین هایی که معلوم نیست چقدر مهذب بوده اند دست به هر کاری بزنم. مثلا در رشته ما توصیه می شود که متخصصان بهداشت روانی از جمله روانشناسان خودشان روانکاو خصوصی داشته باشندو اضطراب های خود را هر هفته با او درمیان بگذارند تا بتوانند در نقش خود کمک کننده تر باشند. من تا به حال بسیار در برابر این آموزه ها مقاومت کرده ام ولی اخیرا به دلیل مشکلات و شدایدی که در زندگی برایم پیشامد نموده هر از گاه وسوسه می شوم که در ازای پرداخت پول به یک روانکاو از او بخواهم که فقط به حرف های من گوش بسپارد تا کمی آرام شوم. چون آن ها انصافا در این زمینه بسیار خوب کار کرده اند. به خوبی گوش می دهند و همدلی می کنند چنانکه انگار بار خود را در نزد آن ها زمین می گذاری. من خودم هر گاه در ارتباط با مراجعانم سعی در خوب گوش کردن و همدلی کردن می کنم واقعا برخی از مشکلات آن ها برایشان آسان می شود. ولی من مطمئن نیستم که اگر خواهان یک زندگی سلوکی باشیم این تایید می شود یا خیر. خواهشمندم مرا ارهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در شریعت الهی نهی شده کثرت کلام است و زیادحرف‌زدن تا آن‌جایی که سالکان کوی دوست، سنگ‌ریزه‌ای در دهان می‌گذاردند تا سکوت‌شان بر سخن‌گفتن‌شان غلبه کند. از طرفی اگر کسی را پیدا کردید که با عرض حال‌کردن می‌تواند تذکرات مناسبی به شما بدهد این کار نه‌تنها مذموم نیست بلکه مفید هم هست و در این رابطه فکر می‌کنم قسمت آخر سؤال‌تان کار درستی باشد که با همکاران خود احوالات‌تان که مربوط به حرفه‌تان می‌باشد را در میان بگذارید و از تجربه‌های آن‌ها استفاده کنید. آن‌چه از آن نهی شده سخن‌گفتن‌های بیهوده است که حضرت امام روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح حدیث «جنود عقل و جهل» بدان پرداخته‌اند و بنده مختصری از آن سخن را خدمت‌تان عرض می‌کنم: (« الْکَلَامُ بَیْنَ خَلَّتَیْ سَوْءٍ هُمَا الْإِکْثَارُ وَ الْإِقْلَالُ فَالْإِکْثَارُ هَذْرٌ وَ الْإِقْلَالُ عِیٌّ وَ حَصَرٌ » سخن گفتن میانه دو خوى بد است که آنها پرگوئى و کم گوئی است ، پس بسیار گوئى بیهوده‏گوئى است و کم گوئى عاجز بودن و درمانده شدن در گفتگوست‏ (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 212) «صَمت» عبارت از سکوت است ، لکن مقصود سکوت مطلق نیست؛ زیرا که سکوت مطلق از جنود عقل نیست و افضل از کلام نیست، بلکه کلام در موقع خود افضل از سکوت است؛ زیرا که به کلام، نشر معارف و حقایق دینیّه و بسط معالم و آداب شریعت شود، و خداى تعالى متّصف به تکلّم است، و از اوصاف جمیله او «متکلّم» است. از این جهت، در مقابل صمت در این روایت تکلّم را قرار نداده، بلکه هَذَررا، که عبارت از هذیان است و تکلّم‏ به چیزهاى بى‏معنى لا طائل است، قرار داده. پس، آنچه از جنود عقل است، و در شرع و عقل مورد تحسین است، سکوت از هذیان و هذر است. و البته این سکوت و حفظِ زبان از لغو و باطل، از فضایل و کمالات انسانى است؛ بلکه اختیار زبان را داشتن و این مار سرکش را در تحت اختیار درآوردن از بزرگترین هنرمندى‏ها است که کمتر کسى مى‏تواند به آن موفق شود، و اگر کسى داراى چنین قدرتى شد، از آفات و خطرات بسیارى محفوظ ماند؛ زیرا که زبان داراى آفات و خطرات بسیارى است؛ بعضى براى آن قریب بیست آفت ذکر کردند و شاید از آن هم بیشتر باشد. .. و در تحت اختیار آوردن زبان از مشکلترین امور است، و اهل ریاضت سکوت را بر خود حتم مى‏داشتند ؛ چنانچه خلوت را نیز اهمیّت مى‏دادند براى همین نکته. با آن که در معاشرات با اهل معرفت و دانشمندان و اهل حال و ریاضت، فوائد بیشمار و عوائد بسیار است، و در اعتزال، حرمان از معارف و علومْ بسیار است، و خدمت به خلق- که از افضل طاعات و قربات است- نوعاً با معاشرات و آمیزش دست دهد؛ لکن چون آفات معاشرت بسیار است و انسان نمى‏تواند نوعاً خود را از آن حفظ کند، مشایخ اهل ریاضتْ اعتزال را ترجیح دهند بر عشرت. و حق آن است که انسان در اوائل امر که اشتغال به تعلّم و استفاده دارد، باید معاشرت با دانشمندان و فضلا کند، ولى با شرایط عشرت و مطالعه در احوال و اخلاق معاشرین. و در بدایات سیر و سلوک و اواسط و اوائل نهایات نیز از خدمت مشایخ و بزرگان اهل حال باید استفادت کند، پس ناچارِ به عشرت است. و چون به نهایات رسید، باید مدتى به حال خود پردازد، و اشتغال به حق و ذکر حق پیدا کند. اگر در این اوقات، «خلوت با حق» با «عشرت» جمع نشود، باید اعتزال کند تا کمال لایق از ملکوت اعلا بر او افاضه شود. و چون حال طمأنینه و استقرار و استقامت در خود دید، و از حالات نفسانیّه و وساوس ابلیسیّه مطمئن شد، براى ارشاد خلق و تعلیم و تربیت بندگان خدا و خدمت به نوع، به آمیزش و خلطه پردازد، و خود را مهیا و آماده کند که تا مى‏تواند از خدمت به بندگان خدا بازننشیند. و همین طور این دستور کلّى است براى صمت و سکوت و تکلّم و ارشاد، که در اوائل امر که خود متعلّم است، باید به بحث و درس و تعلّم اشتغال پیدا کند، و فقط از کلمات و اقوال لغو و باطل خوددارى کند. و چون کامل شد، به تفکّر و تدبّر اشتغال پیدا کند، و زبان از کلام به غیر ذکر خدا و آنچه مربوط به اوست بربندد تا افاضات ملکوتى بر قلب او سرشار شود. و چون وجود او حقّانى شد، و از گفتار و اقوال خود مطمئن شد، به سخن آید و به تربیت و تعلیم و دستگیرى مردمان برخیزد، و لحظه [اى‏] از خدمت آنان ننشیند تا خداى تعالى‏ از او راضى شود، و در شمار بندگان مربّى او را قرار دهد و خلعت معلِّمى و مرشدى را به قامت او راست کند و اگر نقصى در این میان داشته باشد، به واسطه این خدمت، خداوند تعالى جبران کند. اخبار شریفه در این باب بقدرى زیاد است که در این مختصر نگنجد، و ما به ذکر چند حدیث قناعت مى‏کنیم: پیغمبر خدا- صلَّى اللَّه علیه و آله- در جمله وصیتهاى به اباذر فرمود: «اى ابو ذر! گفتار خوب بهتر است از سکوت، و سکوت بهتر است از گفتار شرّ. اى ابا ذر! واگذار کلام زیادى را؛ و بس است تو را از سخن، آنچه تو را به حاجتت برساند. اى ابا ذر! کفایت مى‏کند در دروغ گوئى مرد، این که هر چه شنید نقل کند. اى ابا ذر! همانا هیچ چیز [بیشتر] از زبان، استحقاق زندان طولانى ندارد. اى ابا ذر! خداوند نزد زبان هر گوینده ایست، پس از خدا باید بترسد انسان، و باید بداند چه مى‏گوید». و از حضرت امیر المؤمنین در نهج البلاغه منقول است که: «خیر نیست در سکوت از کلمات حکمت‏آمیز؛ چنانچه خیر نیست در سخنان از روى جهالت». و فرموده: «کسى که کلامش زیاد شد، خطائش زیاد شود. و کسى که خطائش زیاد شد، حیائش کم مى‏شود. و کسى که حیائش کم شد، وَرَعش کم مى‏شود. و کسى که وَرَعش کم شد، قلبش مى‏میرد. و کسى که قلبش مرد، داخل آتش مى‏شود».و هم از آن حضرت منقول است که: «زبان، سَبُع درنده است اگر کنترل نکنی آن را مى‏درد». و فرمود: «وقتى که عقل کامل شود کلام کم شود». همانا زبان، سگ عَقُور است؛ اگر او را رها کنى، زخم مى‏زند. چه بسا کلمه [اى‏] که سلب نعمت کند! و کسى که لجام خود را رها کند مى‏کشاند او را به سوى هر کراهت و فضیحتى. پس، از آن خلاصى ندارد در روزگار مگر با غضب خدا و ملامت مردم و نیز از آن حضرت منقول است که: «کسى که حفظ کند زبان خود را، ستر کند خدا عورت او را» . و از رسول خدا- صلَّى اللَّه علیه و آله- منقول است که فرمود: «زیاد سخن نگوئید به غیر ذکر خدا؛ زیرا که کلام به غیر ذکر خدا قساوت قلب مى‏آورد. همانا دورترین مردم از خدا قلب با قساوت است» . است؛ و «هَذَر» و هذیان از جنود جهل و ابلیس و از فطریات محجوبه است‏ سکوت از باطل و لغو و خوددارى از هذیان و هذر اعانت کند انسان را بر تفکّر و اشتغال به باطن، و معین او شود در تصفیه و تنزیه از کدورات، و او را به مبدأ کمال- که مورد عشق فطرت است- نزدیک کند، و خار طریق را از میان بردارد، از این جهت «صمت» از لوازم فطرت مخموره و از جنود عقل و رحمان است. و هذیان و هذر و لغو و باطل که انسان را از کمال مطلق دور کند، و به طبیعت و احکام آن نزدیک کند، مورد تنفّر فطرت است، و واسطه احتجاب آن از مبدأ کمال است. و چون نفس از فطرت اصلیه خود محتجب شود، و به طبیعت و آمال آن پیوسته گردد، در این حالِ احتجاب، حبّ کاذب پیدا کند به لغو و باطل، چون اشتهاء کاذبى که مریض به طعام مضرّ پیدا کند. و چون از احتجاب بیرون آید مى‏فهمد که آنچه مورد علاقه طبیعیّه در این حال بوده، مورد تنفّر فطرت است، و آنچه را از ذکر و فکر و صمت و خلوت، مورد تنفّر بوده، محبوب فطرت است.). موفق باشید
3860
متن پرسش
باسلام میخواستم بدانم افسردگی دردین راه دارد؟افسردگی از سست بودن ایمان نیست؟چرا کسی که در اغوش خداست باید افسرده شود؟شما درمانی سراغ دارید لطفا راهنمایی کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» إن‌شاءالله مفید خواهد بود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را نیز نگاه کنید. موفق باشید
3850
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت استاد محترم استاد شما در یکی از کتابهایتان به این نکته اشاره کرده اید که باید کم حرف بزنیم و از بیان حرفهای بیهوده بپرهیزیم و همچنین با افراد پرحرف و کسانی که حرفهای بیهوده میزنند رابطه نداشته باشیم سوال من این است که اگر یکی از افراد فامیل یا از دوستان نزدیک ما اینگونه باشند وظیفه ماچیست وچه رفتاری باید داشته باشیم؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که وظیفه است باید تحمل کرد ، ولی دهان به دهانش ندهید. موفق باشید
3852
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت استاد بزرگوار.من دبیر دینی و عربی ام.و در مدرسه راهنمایی نمونه دولتی دخترانه تدریس می کنم در مدرسه خیلی تنهام و همکارها در زنگ تفرح با خواندن جوک های زشت و لغو سرگرمند.من نمی توانم تحمل کنم وهم هیچ حرفی را نمی تونم بزنم.مدرسه ی ما تا ساعت دو کلاس ها دایره و حدود نیم ساعت وقت برای نماز داریم هیچ یک از دبیرها برای نماز نمیاین. حدود پانزده ساله در یک مدرسه هستم جو مدرسه کادر دفتری بیشتر سمت موسوی و دیدگاه غربی ، دیدن ماهواره و توضیح دادن فیلم ماهواره و به مناسبتی خونه ی همدیگر میریم بزن و بکوب البته میدونن که خوشم نمیاد حاضرا نباشم یا اهمیتی نمیدن و یا با افتخار انجام میدن براشون ارزش هست.خیلی اذیت میشم. اینکه اینها جدل قوی دارند اگر حرف بزنی چون تنهایی فایده ای ندارند فقط آدمو ضایع می کنن وهمیشه از جامعه بد میگن.واز روحانی یا .... با صدای بلند من را مخاطب قرار میدن به عنوان شوخی یا تمسخر عذرخواهی میکنن.خسته ام نمیدانم چکار کنم؟لطفا برام دعاکنین و همینطور فرج آقا عجل الله تعالی فرجه شریف
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر رسول خدا«صلواة‌الله علیه‌وآله» نفرمودند: «طوبی للقرباء» شما کار خودتان را بکنید و با خدای خود و این دختران معصوم زندگی کنید، مگر خداوند نفرمود: «ذَرْهُمْ فی‏ خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ» ای پیامبر آن‌ها را رها کن تا در بازی‌های پوچ خود فرو روند. حالا که نمی‌توانید بر روی همکارانتان تأثیر بگذارید به حال خودشان واگذارید و با آن‌ها بحث و جدل نکنید و درگیر هم نشوید. موفق باشید
3834
متن پرسش

با عرض سلام وخدا قوت خدمت استاد عزیز!وبا عرض معذرت به جهت وقتی که از شما می گیرم!سوال این حقیر در مورد نسل امروز است,این حقیر یک طلبه هستم وسخت در گیر مسایل ومشکلات درونی اما از آن بیشتر در گیر وداغون از وضعیت ظاهری جامعه بخصوص نسل جوان.خدا می داند به جهت اصلی انقلاب ونظام ایمان دارم ولی به هر حال ما در مقابل این وضعیت موظفیم خدا می داند که از دیدن وشنیدن این وضعیت حجاب وروابط در جامعه چه فشاری به روح وقلب این حقیر می آید از طرفی شدیدا احساس عجز در مقابل این افراد ونسل می کنم انگار که فرسنگها باهم فاصله داریم که حتی از وضعیت ظاهری ماهم متنفر وگریزانند از آن جایی که گاهی با نوجوانان در ارتباطم حس می کنم از هم بیگانه ایم وهیچ رغبتی به رابطه برقرار کردن با ما وشنیدن حرف های ما را ندارند.وقتی از روابط ناسالم وخودکشی و فرار حرف می زنند گوشی برای شنیدن حر ف دیگری ندارند.من حتی با بچه برادر خودم هم مشکل دارم واز هم دوریم چه برسد به بقیه...!عاجزانه از شما تقاضامندم که بفرمایید واقعا باید چه کرد فقط افسوس خورد وتماشا کرد؟چه وظیفه ای داریم وچگونه باید عملی کرد؟چطور به این نسل به خصوص این افراد نزدیک شویم؟اصلا باید نزدیک شد یا فقط از دور مرتبط شویم؟چطور باید حق راشناخت ومعرفی کرد که جان آنها هم همراه شود؟غصه وفشاری که بر انسان هجوم می آورد خوب است یابد؟چگونه وقتی ناگزیر از رفتن در جامعه هستیم با این وضع برخورد کنیم یا فقط غصه بخوریم و داغون شویم؟با چنین فشاری به نظر شما این حقیر کار تبلیغی انجام بدهم یانه؟

متن پاسخ

مه تعالی: سلام علیکم: 1- وجه دیگر همین جوانان را در اعتکاف‌ها می‌توان دید 2- باید با زبان خودشان با آن‌ها رفاقت کرد بدون آن‌که کار آن‌ها را تأیید کنید 3- به مرور بعد از رفاقت با آن‌ها صاحب تجربه می‌شوید که از کجا شروع کنید 4- اگر آماده‌ی یک بحث علمی بودند روش کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بد نیست. موفق باشید

3829
متن پرسش
سلام.شما در تفسیر سوره (فکر کنم قصص یا شعرا ) گفته بودید که یه وقت آدم گیر میکنه که یه جا یه حرفی رو بزنه بهتره یا سکوت کنه. شما جواب دادید که مراجعه کنه به نفسش . اگه نفسش تایید کرد بدونه که کار باطلیه. مشکل همینجاست که والا ما هر چی رجوع میکنیم نمیدونیم که این پیشنهاد , پیشنهاد نفس است یا وجدان.جدا گیر کردیم و مطمئنا این حلال خیلی از مشکلات ماست . گاهی کار به یه جاهایی میرسه که حتی عقل هم جواب نمیده و سریع احساسی برخورد میکنیم و این خیلی ناراحت کننده است. استاد خواهشا دقیق بگید چطور بدونم که این ندا , ندای حق است یا باطل.تشخیص صدای فطرت چگونه است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عبودیت ما را ظهور می‌دهد، آن کار الهی است ولی اگر خود ما در آن کار مطرح هستیم در انجام آن کار باید احتیاط کرد تا إن‌شاءالله جنبه‌ی عبودیت آن کار غلبه کند. موفق باشید
نمایش چاپی