بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30694
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب: اول از همه حمد و شکر الهی را بجا میاورم بابت نعمت هدایت و عنایتی که بواسطه آشنایی با کتب و مطالب شما نصیب ما گردیده الحمدلله. سپس ادای شکر از استاد بزرگوار و طلب دعا برای ادامه توفیق هدایت و عنایت الهی و به ثمر رسیدن آن ان شاء لله. استاد محترم پس از آشنایی با سیر مطالعاتی شما و مدت دو سالی که عاشقانه به لطف خدا پیگیر مطالب بودم و البته توفیقاتی که خدای رحمان از قبل این مطالب به بنده حقیر داشت دست تربیت رب العالمین را در وجود شخصی ام بسیار دیدم و الحمدلله نتایج خوبی از هدایت نصیب حال بنده حقیر گردید و مختصری را با شما در میان گذاشته و الحمدلله تایید فرمودید. اما سوال و مشکل بنده این است که چون این نعمت هدایت بعد از دوره غفلت و جهالت بوده هنوز در حضورهایی که در جمع های قبلی دارم (جمع فامیلی) شخصیت اجتماعی ام با شخصیت حقیقی و فردی ام تطابق ندارد و شخصیت فردی تحت تربیت مربی الهی که با آن احساس آرامش و قرب و لطف الهی را دارم در حضور در جمع مخصوصا فامیلی پشت شخصیت اجتماعی ام که بسیار شلوغ و پر حرف و شوخ و طبعا دارای اشتباهات پنهان می‌شود. و تقوا و مراقبه ای که در شخصیت فردی و حقیقی ام و حتی در جمعهایی که بعد دوره غفلتم دارم را تا اندازه ای از دست می‌دهم و این مرا آزار می‌دهد. سعی کردم طبق دستورات اولیای الهی با ذکر و معوذتین و تأمل قبل از حضور در جمع مراقبه ام را حفظ کنم اما خیلی موفق نیستم. و احساس دوگانگی اذیتم می‌کند. البته یه دلیلش شاید این است که از بروز شخصیت حقیقی ام در جمع قدیمی فامیلی ابا دارم که مبادا باعث دوری جمع از دین شود چون تغییراتی که دین در زندگی بنده گذاشت برای دیگران محسوس بود. البته تا الان به لطف خدا این تغییرات آرام آرام اثر مثبتی در نگاه افراد به دین داشته چون همراه با موفقیتهای ظاهری دنیوی بوده، اما حال خوش معنوی که در شخصیت حقیقی ام روزبروز مرا سرخوش تر می‌کند در جمع با ترس از پی بردن دیگران، پنهان می‌شود. شاید ریای برعکس که درونم مخلص تر و در حضور تر است و بیرونم غافل تر. اگر لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید دعاگویتان هستم. و من الله التوفیق لکم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار، ریا نیست. اگر با نیّت رعایت ظرفیت مردم با مردم برخورد کنیم، به آن‌ها کمک کرده‌ایم نه آن‌که خود را بالاتر بگیریم و با مردم ترکیب ندهیم. موفق باشید

30686
متن پرسش
سلام: هر سال با خودم عهد می‌کنم ماه رجب و شعبان برای ماه رمضان آماده شوم و هر سال هم چند روز مانده به ماه رمضان گرفتار گناهی می‌شوم و امسال هم با چند روزه گرفتن و دعا کردن و... اوقات خوبی را پشت سر گذاشتم که ناگاه گناه سراغم آمد و هر آنچه بدست آوردم از دست دادم، «ابلیت شبابی فی سکره تباعد منک» چکار کنم؟ جوانی هم رفت دیگه چه فایده در آستانه چهل سالگی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تازه اول کار است. «بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم». خواستند موضوع اصلاح نفس را ساده نگیرید تا مُعجَب شوید. با امید خدا به استقبال ماه رمضان روید. وقتی قاصدک خبر آورده که خبری در پیش است، چرا چشم به راه آن خبر نباشیم! و چشم دل را به سوی آن خبر که گشودن آسمان است به زمینیان، باز نکنیم؟! موفق باشید              

30685
متن پرسش
سلام: سوال دختر خالمه: من همیشه نمازم رو میخوندم ولی نمیدونم چرا چند روزی است نمیتونم بخونم. وضو می‌گیرم و مقنعه سرم می‌کنم و میشینم کنار سجاده ولی نمی شه. با اینکه هم شناخت دارم هم علاقه و هم حس های معنوی و همواره یاد مرگ هستم. در اینترنت هم مطلبی پیدا نکردم که بدانم دلیلش چیست. نمی‌دانم چه گناهی کردم یا این آزمایشی از طرف خداست که موفق نمی‌شوم. مشکل خاصی ندارم و اعتقاداتم مثل قبل است. به نظر شما چه اتفاقی افتاده؟ ممکنه گناه خاصی کردم که خودم نمیدونم؟ چه کار کنم؟ می‌ترسم از این وضعیت و اولش فکر کردم زود خوب میشم ولی الان چند روز شده. لطفا دعام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید به شخصیت پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نظر کرد و با تطبیق با ایشان، نماز را فردا یا جمعی برپا داشت. در تأسّی به آن حضرت و حضور در عالَمی که آن حضرت دارند، نمازخواندن بخصوص در اول وقت، انسان را وارد جهانی می‌کند که نیاز جان اوست. موفق باشید.

30674
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: چرا با وجود این همه علم، عمل صالح مان اینقدر کم است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم فراموش کرده‌ایم، با این علوم باید به فکر گشودن عالَم معنا در مقابل خود باشیم! موفق باشید

30664
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: یکی از نزدیکانم حدود یکسال هست که با قرآن کریم انس پیدا کرده و هم کتاب های غربی در زمینه خود شناسی و دینی اسلامی را مطالعه می کند. ایشان مدتی پیش با من درباره مدیتیشن صحبت کرده و خیلی تعریف کرد. می گوید ابتدا در خلوت ذهن خود را ساکت می کند و بعد از ساکت کردن دلش به خدا وصل می شود. و عشق و انرژی زیادی دریافت می کند. می گوید خدا فقط هست و ما هم هستیم و سکوت محض است. قران و نماز هست و بقیه دنیا توهم است. ما باید ذهن خود را ساکت کنیم تا به او وصل شویم. می خواستم نظر شما را درباره مدیتیشن و اظهارات ایشون بدونم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق مدیتیشن در وجه مجرد خود به طوری ساده حاضر می‌شود. ولی اگر این حضور و احساس با معارف عالیه‌ی توحیدی همراه نباشد، یک احساس معنوی یک‌بُعدی است و ابعاد دیگر انسان که با مقابله با دشمنان خدا و با مقابله با استکبار به ظهور می‌آید، همچنان فروکاسته می‌ماند. لذا فرمود: «إنّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیل‌ الله» زندگی در حبّ الهی، زیباتر است از زندگی در تجرد ساده‌ی خود. موفق باشید

30666
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برای ماه رمضان و این روزهای آخر ماه شعبان یک برنامه انس با قرآن میخام، از کجا شروع کنم؟ بنده متاسفانه هیچ انسی با قران ندارم. حتی یک صفحه در روز هم زورم میاد. شروع می‌کنم ولی مداومت ندارم، از مباحث یا کتاب های خودتان باشه بیشتر مایلم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا با صوت شرح سوره‌ها شروع نکنید؟ شرح سوره‌ی زمر و عنکبوت پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

30645
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد اینکه چند مطلب را چطور میشه جمع کرد: ۱. اینکه در بعضی روایات هست حاجت دیگران را فبل از درخواست برآورده کنید ون گذارید فرد آبروی خودش رو بریزه از یه طرف اگر فرد طلب نداشته باشه هم ممکنه قدر دونسته نشه هم شاید یه جورایی فضولی بشه تو زندگی فرد جمع اینها چطور ممکنه علاوه بر اینکه بعضی میگن تا کسی ازت درخواست نکنه نمیخاد مشکل کسی را حل کنی. استاد مطالب اخیر جملم را بیشتر در مباحث روانشناسی دیدم. ۲. استاد گاهی فکر می‌کنم علم روانشناسی خیلی از موضع قدرت نگاه میکنه و گاه گمان می‌کنم وقتی از طریق علم اونها به خصوص در جامعه پیش نری یه جورایی ارزش قایل نمیشن برات باید چکار کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که متوجه شدیم طرف نیازمند است و می‌توانیم نیاز او را برآورده کنیم، نباید تعلل کنیم تا نیاز خود را اظهار کند. و آن جایی هم که نمی‌دانیم طرف نیازمند است، اگر اظهار کرد و مطمئن به صداقت او شدیم و بتوانیم نیاز او را برآورده کنیم، واجب است که چنین کنیم. موفق باشید

30638
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: سوال بنده راجع به فلسفه شهادت است، آيا اينكه شخصي دارد به سمت خطر مي‌رود بدون علم به آن، يا اگر مورد حمله و هجوم ديگري قرار مي‌گيرد، توجيه اين مي‌تواند باشد كه ١. اين مشيت خدا براي اوست و نبايد دخالت كرد و ٢. در اختيار شخص مهجوم تصرف نمود؟ خيلي ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در بستر وظیفه‌ی شرعی و عقلانیت خود باید عمل کند و در این راستا راضی به تقدیر الهی باشد. موفق باشید

30635
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: اعیاد بر شما مبارک باشه ان شاء الله. حدود دو سال هست که گروهی به نام آرمانشهر مهدوی با هدایت شخصی روحانی تشکیل شده است. مبانی توحیدی امام خمینی را به عنوان پایه های اصلی فکری خود معرفی می‌کنند. کتاب اسرار الصلوه امام را مبنای اندیشه های خود قرار داده اند؛ بر توسعه محبت و حب الهی میان همه افراد جامعه مسلمین تاکید ویژه دارند. حتی با سطوح و مراتب پایین ایمان. منشاء همه مشکلات در جامعه را نبودن حب الهی و در میان بودن منیت ها می‌دانند شعار تو خودمی یکی از اصلی ترین شعارهای آن ها است. نکته ی که برای بنده سوال شده است میزان علاقه و ارادت بسیار زیاد اطرافیان این روحانی به اوست به نحوی که حرف های ایشان برایشان حجت محض است، هیچ گونه نقدی را به ایشان نمی پذیرند، تعصب خاصی نسبت به ایشان دارند. موضع گیری های ایشان در مسائل مختلف هم تامل برانگیز است، مثلا شدیدا معتقدند نباید مسئولین کشوری هیچ گونه اختلاف رای و نظری با هم داشته باشند، اصلا نباید هیچ نقدی به اندیشه و عملکرد مسئولین داشته باشیم و در این حوزه آقای رفسنجانی را مظلوم تر از شهید بهشتی می‌دانند که با تفکر انگلیسی مورد هجمه واقع شده است. نسبت ایشان را با مقام معظم رهبری مانند نسبت امام علی با پیامبر می‌دانند. در صورت نیاز متن سخنرانی ایشان را در این باره می‌توانم ارسال کنم. برخی از قائم مقام های ایشان خود را بازنشسته کرده اند نا بتوانند به کارهای آرمانشهر رسیدگی کنند. اعضای این گروه خود را در مراتب توحیدی ویژه ای می‌بینند، استادان را که ذوب شده در توحید و محبت الهی می‌پندارند؛ آثار شرک را در رفتار و اعمال دیگران رصد می کنند. و به نظر می‌رسد آرام آرام میان خودشان و دیگر افراد جامعه؛ حتی اقوام خود، فاصله معناداری احساس می‌کنند. اگر بخواهند صدقه بدهند به اعضای گروه خود می‌دهند، با آن ها در باغ های شخصی تفریح می‌روند، برخی از اعضای مجرد بنا به گفته استاد فقط می خواهند با کسانی ازدواج کنند که از لحاظ توحیدی از آن ها بالاتر باشند. بنابراین سنشان بالا رفته و مجردند و پدر و مادرهایشان از ایشان ناراضی هستند. به نماز شب و ذکر و توسل به امام زمان بسیار اهمیت می‌دهند، معتقدند باید مدلی از آرمانشهر مهدوی (توحیدی محض) بسازند در ابعاد کوچک تا الگویی باشد برای دیگران که متوجه آرمانشهر مهدوی بشوند. متاسفانه تنها اندیشه راسخ و برتر را اندیشه استادشان می‌دانند، برای او تقدس بسیار زیادی قائل اند به نحوی که معتقدند اگر کسی به ایشان بی احترامی کند حتما به مشکلات بزرگی مبتلا می‌شود و برای این ادعا شاهد دارند. به روایاتی مثل اینکه زمانی که امام زمان ظهور می‌کنند علماء با ایشان مخالفت خواهند کرد استناد کرده و نقدهایی که از طرف علمای حوزه به اندیشه استاد وارد شده است را جنس همان مخالفت ها با امام زمان می‌دانند. از روایت در زمان طهور زنی از از جایی به جایی می‌رود بدون هیج مزاحمتی این استفاده را می‌کنند که در جامعه آرمانی مهدوی حجاب لازم نیست. استاد دو همسر دارد، با خانم جوانی ازدواج کرده چون خانم اول او از لحاظ توحیدی بودن همطراز ایشان نبوده و دبیلن شیوایی برای ترویج اندیشه ایشان را نداشته است. استاد حدود ۶۰ سال سن دارند. نکته ی مورد سوال برای من خواب های عجیبی است که اعضای این گروه مکررا می‌بینند، باغ و بهشت و امام زمان و توجه خاص امام به افراد این گروه و به ویژه شخص استاد. مطمئن هستم که این خواب ها واقعا دیده شده اند. خواب ها اطمینان افراد را نسبت به استاد و تفکرات و منش ایشان مستحکم می‌کند. استاد عزیزم! نمی‌توانم متوجه حقانیت یا علل اصلی انحراف این جمع بشوم. آنچه از ایشان منتشر می‌شود به ظاهر قابل خرده گرفتن نیست؛ یکی از اعضای خانواده در این گروه حاضر است و به این علت جزئیات بیشتری درباره شان می‌دانم. نگران ایشان و سایر عزیزان خوب و مخلص این جمع هستم چون می‌دانم انسان های پاک و مخلصی هستند. به صورت جدی سعی در جذب افراد دارند. لطفا نظر شریفتان را بفرمایید. اگر درباره خواب ها که آیا صادق هستند یا نه توضیح بفرمایید ممنون خواهم شد. وظیفه بنده نسبت به این گروه چیست؟ به خاطر طولانی شدن بحث پوزش می طلبم. «لطفا این سوال منتشر نشود.» در این ایام عزیز از شما التماس دعای مخصوص دارم. در پناه و عنایت خاص حضرت زهرا سلام الله علیها باشید ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در هیچ حالی نباید عقل خود را تعطیل کند و صرفاً پیرو کسی باشد. ۲. به ما فرموده‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». مگر می‌شود این‌همه انسان‌های متدین و عالمان وارسته را نادیده گرفت؟ ۳. مگر در روایات ما متذکر نشده‌اند که خواب، حجّت نیست و حتی بعضاً شیطان در خواب القائاتی می‌کند تا بازار بعضی از توهّمات را گرم نماید. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با این نوع خواب‌ها که انسان‌های ساده و کم‌عقل گرفتار آن می‌شوند، شده است. موفق باشید

30623
متن پرسش
استاد گرامی سلام: حافظ می فرماید: نگار می فروشم عشوه ای داد که ایمن گشتم از مکر زمانه. جناب استاد خیلی غمگینم. فریب دنیا را خوردم. میل به خودکشی دارم ولی می دانم مشکلی را حل نمی کند. عذاب وجدان اشتباهات گذشته، نگران آینده فرزندانم، دنبال آن عشوه ام. با آرزوی سلامتی برای جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست برای درک بودنی ماورای این بودن‌ها، به غزل شماره‌ی 96 که اخیراً شرحی بر آن نوشته شد؛ رجوع شود. ذیلاً آن غزل خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

غزل شماره‌ی 96

بودنی ماورای غم‌ها و شادی‌ها

باسمه تعالی

دی پیر میّ فروش که ذکرش به خیر باد        

   گفتا شراب نوش و غمِ دل ببر ز یاد

پیر میّ فروش که جایگاه و توانِ به حضورآوردنِ انسان را در هستی خود دارد، هستی و حضوری که انسان مستِ حضور «وجود» شود؛ او یعنی پیر میّ فروش گفت: با نوشیدن شرابِ حضور در محضر لایزال و بیکرانه‌ی حضرت محبوب، می‌توانی غم دل را از یاد ببری و ببینی که چگونه غم، جای و جایگاهی در زندگی ندارد، این وقتی است که شراب «وجود» و حضور به جان انسان نوشانده شود و انسان خود را در عالَم بقاء احساس کند.

گفتم به باد می‌دهدم باده، نام و ننگ      

     گفتا قبول کن سخن و هرچه باد، باد

در جواب به توصیه‌ی میّ فروش که مرا توصیه کرد تا خود را از نسبت‌های ساختگی آزاد کنم و معلّق در دریای «وجود» باشم، گفتم: در آن صورت هیچ عنوانی و هویت مشخصی که بتوانم خود را با آن معنا کنم، نمی‌ماند. زیرا در چنین حضوری همه‌چیز، حتی تشخص انسان در فنا و بی‌نامی قرار می‌گیرد و گویا معلّق در فضایی خواهم شد که هیچ تکیه‌گاهی برایم نمی‌ماند، مگر احساس وجود خود در بی‌تشخصیِ محض، و او گفت همین را قبول کن، هرچه می‌خواهد بشود. زیرا این نوع از «بودن» بهترین تجربه‌ برای زیستن است در هر دو عالم.

سود و زیان و مایه، چو خواهد شدن ز دست

         از بهر این معامله، غمگین مباش و شاد

آری! در این نحوه بودن، هم سود و هم زیان و هم اصل سرمایه، که نسبت‌های ما با این عالم است، همه از دست می‌روند. ولی برای به‌دست‌آوردن آن نوع بودنِ معلّقِ در وجود، نه باید غمگین بود و نه شادمان، زیرا بودنی است فراسوی نیک و بد، وقتی اصیل‌ترین نسبت که نسبت وجودیِ ما با حضرت محبوب است، باقی است و عینُ‌الرّبط‌بودن خود را نسبت به او احساس کنیم که چگونه «فقیر إلی الله» هستیم و به چنین سرمایه‌ای می‌بالیم.

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ    

        در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

اگر دل به هیچ، که همین دنیا و نسبت‌های آن است، بدهی و خود را در عنوان‌های دنیا و آرزوهایی که از آن ساخته‌ای، جستجو نکنی؛ در جای و جایگاهی خود را قرار می‌دهی که تخت سلیمان هم به بادی برود و هیچ شود و تو می‌مانی و تنهایی‌هایت، زیرا خود را در شرابی که فوق غم‌ها و شادی‌ها است و عین بودن تو می‌باشد، نسپردی. پس خود را معطّل دل‌سپردن به هیچ مکن و گر نه از بودنی آن‌چنانی محروم می‌شوی.

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است      

     کوته کنیم قصّه که عمرت دراز باد

اگر در شرایطی هستی که دلبستگی‌هایت مانع پذیرش چنین پندِ حکیمانه‌ای می‌شود، قصّه را کوتاه می‌کنیم، در عین آن‌که آرزومندیم عمرت دراز باشد تا در ادامه‌ی عمر، چنین فضایی را تجربه کنی و خود را به «هست» و «نیست» امور دنیایی و آرزوهایی که برای خود ساخته‌ای، گره نزنی.

والسلام

30610
متن پرسش
استاد سلام علیکم: قبول دارید در عصری زندگی می‌کنیم که همه نسبت به هم بدبین هستیم؟ اگر اینچنین است چگونه از این مرض خلاص شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان‌ها به حقیقت توحید، نظر کردند و حقیقت در منظر آن‌ها قرار داشته باشد، هرکس را به اندازه‌ای که نسبتی با حقیقت دارد، اجر می‌نهند. موفق باشید

30582
متن پرسش
سلام استاد: ۶ سال است که با مشکلی مواجه هستم، همه راه های مادی را تا جایی که در توان داشتم رفته ام. راه های معنوی و دعا و نذر و نیاز هم. ولی بن بست. هم از شرایط خسته شدم و هم دیگه نمی دانم چه کنم. خیلی فشار روم هست. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کنم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در خلقت ما مقرر شده است، بندگی حضرت ربّ العالمین است، نه آن‌که حضرت ربّ العالمین بنده‌ی ما باشند. به همین جهت نباید در امری که برای ما مقرر نشده است، اصرار کرد. آری! نگاه توحیدی و کم‌کردنِ آرزوها و تواضع و خوشرویی و صله‌ی رحم، جهانِ ما را جهان دیگری می‌کند. موفق باشید

30578
متن پرسش
سلام استاد: خدا خیرتون بده که کلام نافذ تون قشنگ میشینه همون جایی که باید. پیرو سوال ۳۰۵۷۴ از ضعفم هست که از دلم پاک نشده. با وجود تمرینات ماه رجب و تذکرات شما نتونستم از افکارم رها بشم. اگر توصیه ای در راستای تحقق امرتون مبنی بر گذشت برام دارید دریغ نفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله همّت کنید در ورود به عرایضی که نسبت به شرح کتاب «جنود عقل و جهل» حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، تا به لطف الهی عرش، در فرشِ وجودمان نقش‌آفرینی کند.

به گفته‌ی جناب مولانا:

ما را سفری فتاد بی‌ما

آن جا دل ما گشاد بی‌ما

آن مه که ز ما نهان همی‌شد

رخ بر رخ ما نهاد بی‌ما

چون در غم دوست جان بدادیم

ما را غم او بزاد بی‌ما

ماییم همیشه مست بی‌می

ماییم همیشه شاد بی‌ما

موفق باشید

30577
متن پرسش
سلام استاد عزیز: چه راهکاری برای بوجود آمدن شجاعت و نترسیدن دارید؟ مثلا کسی بهم تشر میزنه چیکار کنم نترسم؟ از این حالت خودم بدم میاد. البته منظورم این نیست که برم یقه طرف رو بگیرم و باهاش دعوا کنم. من میگم حداقلش اینه که چیکار کنم نترسم؟ برا یه مرد خیلی زشته که از کسی یا چیزی بترسه. کسی رو ببینم که از خودم ورزیده تر و از نظر جسمی قوی تره اگه بهم تشر بزنه جلوش کم میارم. چه کنم که نترسم؟ خواهش می‌کنم راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با استحکام حضور در محضر خداوند می‌توان در ابتدا آرامش ظاهری خود را حفظ کرد تا آرام‌ارام، قلب نیز در این آرامش به صورت درونی همراهی کند. در این موارد رعایت تقوا به انسان استحکام می‌بخشد. موفق باشید

30570
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و ضمن تبریک اعیاد شعبانیه. استاد به سوال شماره ۳۰۵۵۲ پاسخی داده نشده است؟ التماس دعای خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌‌طور جواب داده شد: 30552- باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در ماه شعبان را غنیمت بشمارید و اگر جسم‌تان اجازه داد از روزه‌ها در حدّ ممکن غفلت نشود. انس با شهدا، راه‌گشاست و از ورزش نیز نباید غفلت کرد. موفق باشید

30564
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گفته شده که فرد در زندگی دو نگاه تشریعی و تکوینی داشته باشه. برای مثال اگر مشکلی وجود دارد اینکه فرد وظیفه اش را درست انجام دهد می شود نگاه تشریعی و اینکه نتیجه هرچه که باشد چون از خدا صادر شده است ولو اگر بد هم باشد می شود خیر. یکی از مسائلی که من درگیر آن هستم دچار شدن به قبض و کدورت و سیاهی قلب در محیط خانه و فامیل هست. در زمان هایی که در خانه نیستم (فرض کنید در شهر دیگری در خوابگاه) این مشکل نیست ولی وقتی برمی گردم خانه بسیار بسیار سرد میشم و کلا حال عبادت رو از دست می دم (به کرات تجربه شده) برای مثال منی که سعی می‌کنم نماز شبم قضا نشه در خانه به نقطه ای می رسم که ممکنه نماز صبحم قضا بشه. منی که سعی می کنم مراقبه داشته باشم و گناه نکنم در خانه یا در مهمانی های فامیلی کلا آن مراقبه و حال از دست میره و گناهانی می کنم و سیاهی و غفلتی بر من حاکم می شود که اصلا فکرشم نمی‌کردم. حال با این شرایطی که من سعی می کنم تشریعا کار نادرستی نکنم ولی در واقع تکوینا در این شرایط قرار می گیرم و خراب می‌کنم چطور این تکوین را خیر بدونم؟ استاد من سال هاست که با این مشکل روبرو هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام تکوینی عالم در جای خود لایتغیّر است و این ما هستیم که باید نسبت خود را با آن شکل دهیم و تنظیم کنیم. آری! تکویناً عین ربط به حضرت حق هستیم حال اگر با عبادات و دستورات شرعی عبودیت خود را بپرورانیم، تشریع ما عین حقیقت و تکوین ما می‌شود. ولی اگر در عبودیت خود سهل‌انگاری کنیم از حضور در حقیقت تکوینی خود محروم می‌شویم و این نوعی سرگردانی است که خودمان باید مواظب باشیم پیش نیاید. موفق باشید 

30551
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. من بیش از ۲۰ ساله که پای درس شما هستم. از مباحث کوتاه بعد از نماز که دوره لیسانس تو دانشگاه اصفهان برگزار می کردید شروع کردم تا الان که تک تک فایلهای صوتی کانال ایتا رو دنبال می کنم. استاد عزیز! من بیشتر از اون که سوال علمی داشته باشم مشاوره لازم دارم. راستش ۴۰ سالگی رو رد کردم و مجردم. از ازدواجم ناامیدم. من از ۲۰ سالگی با درسهای شما و آرمانهای معنوی بلند اومدم تا اینجا. ولی الان دو سه ساله که شرایط خانوادگی خیلی سختی دارم و خصوصاً این مجردی، در حد غیر قابل تحملی سخت و طاقت فرسا شده. جوری که کلاً امیدمو به زندگی از دست دادم. دیگه حتی نمی تونم به آرمانهای معنوی بلندم فکر کنم. جز مرگ خواسته ای در این دنیا ندارم. درک و باور مهربانی خدا برام خیلی سخت شده چون سالهاست که تو این وضعیت اسف بار ملتسانه و مضطرانه دعا می کنم ولی کوچکترین اثری از فرج نیس و زندگیم هر روز سخت تر و ناامیدکننده تر میشه. پیشنهاد شما به من چیه؟! چطوری از این وضعیت نجات پیدا کنم؟! لطفاً برام دعا کنید. کاملاً ناامیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همان‌طور که مکرراً عرض کرده‌ام این نحوه تقدیر را نوعی زندگی می‌دانم و این اتفاقی نیست و در همین رابطه در جزوه‌ی «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده‌ی امروز» عرایضی شده است. در ضمن شرحی که بر «مناجات التّائبین» روی سایت هست، حضور در جهان کیفی را که در جزوه‌ی مذکور متذکر آن شده، تا حدّی معلوم می‌کند. موفق باشید

30539
متن پرسش
سلام استاد: خواستم در جواب اون آقا پسر ۱۷ ساله توی سوال ۳۰۵۲۰ بگم غصه نخور، منم روزی مثل تو بودم، خیلی شک وجودم رو می‌گرفت، از شکی عبور می‌کردم و به شکی ذیگر دچار می‌شدم، از شک هام بحمدالله عبور کرده بودم ولی با آشنا شدن با مباحث استاد و تجرد نفس و اینها، حقیقتا چنان دل آدم محکم به دین و خدا میشه که یا شک نمیاد یا اگه بیاد زود از بین میره، خواستم بگم این که تو گرفتارشی اول ماجراست، ازش بگذری دنیای گشوده ای برات باز میشه، فکر نکن شیعیان دیگه شک و شبهه ندارن و نداشتن، و اگه هم هیچ وقت نداشتن، یا از اول با استدلال و دل پاک و نورانی بودن، یا اینکه اصلا تو وادی سلوک نیستن، بنده ۴ ساله که مذهبی شدم، قبل اون اصلا به ذهنمم نمی‌رسید که امام علی (ع) حق هستن یا نه، چون اصلا در وادی این حرفا نبودم، اینکه محبتت به شهدا کم شده بدون اون محبت اولیه رو ازت گرفتن که محبت عمیق تر و بزرگتری رو بهت بدن ان شا الله، چه بسا مومنینی که همواره روی یه خط راست حرکت میکنن و هیج وقت به بالاتر از اونی که هستن فکر نمیکنن، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکری به جا به آن‌هایی که دغدغه‌ی بالا و بالاها را دارند. حتی‌الامکان از روزه‌ی ماه شعبان حتی مختصر غفلت نشود. زیرا خود این امر، راه‌گشا می‌باشد جهت قدم‌زدن در ماهی که حضرت پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آن را به خود نسبت داده‌اند. در همین رابطه از خدا می‌خواهیم: «اللّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ،» تا ما را در این ماه به سیره و سنت آن حضرت که اُنس خاص با حضرت حق بود، نایل فرماید. موفق باشید  

30522
متن پرسش
با سلام: احتراماً پیرو فرمایش شما مبنی بر مدارا کردن با خانواده بخصوص همسر ابهامی برای اینجانب پیش آمده و آن این است که آیا باید مسائل مربوط به سیر و سلوکی مثل نماز شب‌، بیداری بین الطلوعین، گوش ندادن به آهنگ و ... را انجام داد و در مقابل با طعنه ها یا مخالفت ها مدارا کرد و یا این نوع مسایل رو بخاطر رضایت خانواده ترک کرد به امید رضای خدا. با اینکه محرزه بعضی کارها معصیته مثل آهنگای امروزی. قاعده عقلی و حکم کلی در این موارد که مخالفت همسر رو بهمراه داره نه از باب اذیت شدن بلکه از بابت تندرویی و خشک مذهبی دونستن این نوع رفتارها و عقاید چیه؟ اگه با مدارا کردن هم نتیجه مطلوبی حاصل نشه چی؟ اینکه من اجازه هیچ کاری رو نداشته باشم مبادا ایشون ناراحت شن واقعا درک و تحملش سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که انسان باید در پیش خود باشد و ربطی به زندگی مشترک ندارد؛ مدارا لازم نیست. آری! در مورد موسیقی می‌توان تا آن‌جا که مطمئن به حرمت آن نیستیم حمل بر صحت کرد. موفق باشید

30531
متن پرسش
سلام استاد: ممنون که به سوالات ما پاسخ می‌دهید علی رغم مشغله های زیادتان. من حدود هفت ساله که ازدواج کردم و فرزند دارم، در مجردی این حالت زیاد برای من رخ می‌داد، اینکه شدیدا احساس تنهایی کنم، اما فکر می‌کردم با ازدواج این مشکل حل شود، البته در ابتدا شاید چنین حسی به سراغم نیامد اما مجددا به نحوی این حس زیاد شده که گاهی می‌خواهم دنیا دیگه تمام شود و دیگر هیچ امیدی به هیچ چیزی ندارم، البته باید عرض کنم که علاقه بین من و همسرم بسیار کم شده، آیا به این علت است یا بدلیل دوری از محبوب حقیقی؟ چه کنم، این حس عذاب آور، اگر مجرد بودم، برایم بود و نبودم فرقی نداشت، اما با این دو کودک معصوم که عهده دار تربیت آنها هستم، چه کنم؟ دوست ندارم ذره ای غصه بخورند. راه چاره چیست؟ بخشید طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زندگی در بستر صحیح ‌حضور در شریعت الهی باشد، سایر ابعاد زندگی نیز در جای خود قرار می‌گیرند و آن مودّتی که خداوند بین زوجین گذاشته،‌ همچنان حاضر می‌ماند. باید سعی کرد در صفای ایمانی خود سرزنده باقی ماند تا احساس حیات با نشاط و فعال در سایر ابعاد زندگی برای انسان محفوظ بماند. موفق باشید

30527
متن پرسش
سلام استاد، خدا قوت! بی زحمت علم اخلاق رو تعریف کنید. میگن عدالت یکی از ارزش های اخلاقی است! بعضی ها میگن اخلاق و عدالت همسان هستند! چند سوال: شما عدالت را ذیل اخلاق می بینید یا اخلاق را ذیل عدالت!؟ چرا!؟ یا نه، هر دو را در عرض همدیگر می بینید؟ چرا!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اخلاق را رعایتِ هر آن چیزی بدانیم که انسانیت انسان را بسط می‌دهد تا انسان شایسته‌ی انس با خدا شود،‌ عدالت و رعایت حقوق سایر انسان‌ها وجهی از وجوه اخلاق است. موفق باشید.

30524
متن پرسش
سلام علیکم: بنده معمولا وقتی توبه می‌کنم و به امور معنوی و اصلاح خویش می‌پردازم یا لااقل خودم فکرمی‌کنم دارم می پردازم و از دنیا کمی فاصله می گیرم هر چند وقت یک بار دلم می‌گیرد نمیدونم چرا طوری می‌گیرد که حس می‌کنم باید کمی به دنیا برگردم و مثلا فیلم ببینم و... و برخی اوقات کلا در طول هر سال چند باری حالتی بهم دست می‌دهد که دیگر از چیزی لذت نمی برم و جالب اینجاس که نه تنها از چیز های مادی بلکه از چیز های معنوی هم لذت نمی برم و ختی شاید حس گرسنگی و تشنگی ام رو هم از دست می‌دهم و صرفا چون می‌دانم که نیاز دارم غذا می خورم و آب. حال چه کنم این دل گرفتگی و بی قراری ها و این تغییر مزاج ها و از دست دادن لذت ها به طوری که دوست دارم مدتی به خواب بروم و هیجی حس نکنم و بعد مدت طولانی بیدار شوم و به حالت اغماء بروم این حالات آیا طبیعیست یا خیر و باید رفع بشود؟ مثلا وقتی دل گرفتگی پیش می آید به فیلم و... به بپردازم یا نه طبیعی است و این تغییر مزاج و بی قراری هم طبیعیست؟ لطفا اگر امکانش هست سریع تر پاسخ دهید. تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی سعی شود با معارف عمیق الهی، افق حضور خود را در عالم شکل دهیم، این امورات را می‌توان طبیعی دانست تا آرام آرام وجه روح قدسیِ انسان بر وجه طبیعیِ آن غالب شود. موفق باشید

30509
متن پرسش

با سلام استاد: قبلا که مطالب کمتری نمیدونستم خیلی با بحث عشق به حق جلو میرفت حتی تو آرزوهام همش بود عاشق و واله خدا و اهل بیت باشم. گاه هم از پیاله این مستی چیزی می‌رسید ولی خیلی وقته نمیتونم با خدا عشق بازی کنم. دعا و اینا رو میخونم ولی عاشقانه نیست، وله ندارم چکار کنم اون محبت و عشق دوباره برگرده؟ مسیر محبت سرعتش برای من که خانم هم بودم سرعت عجیبی داشت و با توجه به اینکه مباحث عقلانی هم یه چیزهایی می‌فهمیدم شخصیت دوست داشتنی داشتم ولی مدتیه اونطور نیستم گاه از شدت عشق دلم میخاست سر به بیابانها بگذارم پدر مادر اذیت می‌شدن. نمیدونم بخاطر ناراحتی اونها دور شدم یا مسئله چیز دیگه است. استاد آدم تا در خانه پدر و مادر اذیت که اینطور بعد هم اگر وارد زندگی با همسر شود نمیشه اونطور که دلش میخاد با خدای خودش مانوس شه شرایط اقتصادی هم که برای مجردها نیست بخان مستقل باشن. در این دو مورد لطفا راهنمایی کنید با توجه به اینکه آدم تا با خودم کنار نیاد نمیتونه افراد دیگه را وارد زندگی خودش کنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز و در این تاریخ مسیر عشق حقیقی را در شهدا و رهبر معظم انقلاب می‌توان دنبال کرد و دل را باید به این مسیرها کشاند. عشق حقیقی و نورانی در این مسیرها تجربه می‌شود همچنان‌که با شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی تجربه شد.

شهداء در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آن‌که کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتاب‌شناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتاب‌شناسی و به سوی آفتاب‌رفتن. من و شما آمده ایم به زیارت شهدا تا به سوی آفتابِ زمانه آمده باشیم و حالات و احوالات خدای شهداء را احساس کنیم. این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیبایی‌هایی که حضرت روح اللّه «رضوان­ الله­ تعالی­ علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم و این یعنی قصّه‌ی شهادتِ این شهداء. این یعنی در افسون گل سرخِ این دوران، شناورشدن. حال هرچه می‌خواهد بشود، باداباد!

 2- در کنار سایر انسان‌ها می‌توان مطابق تکالیف شرعی عمل کرد و نگران نبود. موفق باشید.

30502
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی در مورد طلسم و جادو داشتم. آیا طلسم و جادو وجود دارد؟ در صورت وجود جادو برای رفع اثر آن در زندگی چه ذکر یا عملی توصیه می‌شود؟ سوال دیگری داشتم بنده هرچه تلاش می‌کنم هیچ پیشرفتی در زندگیم ایجاد نمی‌شود و آرامش زندگیم بهم ریخته و کوچکترین تغییر مثبتی یا اجابت دعاهام انجام نمی‌شود. جو سنگینی زندگیم را فرا گرفته است مرا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است در این مورد کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید. http://lobolmizan.ir/book/1213 

۲. با خوش‌خُلقی و ایثار و صله‌ی رحم و تواضع إن‌شاءالله مشکل حل می‌شود. موفق باشید

30505
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: این حقیر به اتفاق خادمان قرارگاه مردمی شهید ردانی پور، قریب به یک هفته است که جهت خدمت رسانی وارد شهرستان سی‌سخت شده ایم. این شهرستان به دلیل موقعیت جغرافیایی خوب دارای جاذبه های توریستی و گردشگری می باشد و همین موضوع سبب شده که عده ای با نظر به توریستی بودن این شهر سطح تمکن مردم را در حد عالی تصور کرده و از امداد رسانی به اقشار با سطح تمکن پایین نیز امتناع ورزند. در صورتی که با تحقیق و بررسی متوجه شدیم زندگی و اشتغال همه ی سطوح زندگی در این شهرستان تحت تاثیر قرارگرفته است. لازم به ذکر است که قریب به ۱۰۰۰ واحد مسکونی بر اثر زلزله تخریب ۱۰۰ درصد و ۱۵۰۰ خانه نیاز به تعمیرات اساسی پیدا کرده اند. از محضر جنابعالی خواستارم نظر خود را در این زمینه مطرح بفرمایید. از لطف شما سپاس گذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال مصیبت سنگینی به هموطنان عزیز ما وارد شده و در کمک‌رسانی به آن‌ها هرگز نباید کوتاهی کرد. جناب حاج آقا لادانی نگران بودند که نسبت به این مردم کوتاهی شود. إن‌شاءالله هرکس هر اندازه از دستش برمی‌آید در این کار خیر که با ایثار خود وارد تاریخی می‌شود که شهدا در آن تاریخ ورود کرده‌اند، کوتاهی نکنند. موفق باشید  

نمایش چاپی