بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27935
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید وقتی کسی حقوق واجب مالیش رو پرداخت میکنه حد کفافشم بر میداره، صدقاتم میده ولی بازم پول داره باید این پول رو چیکار کنه؟ در حال حاضر پس اندازم معنی نداره چون ارزش پول از بین میره. امکان سرمایه گذاری واسه تولید هم خیلی کمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که در این موارد کمک به نیازمندان و سرمایه‌گذاری جهتِ کارآفرینی راه مفیدی خواهد بود. موفق باشید

27937
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اگر با کسی دعوا کردیم و بعد عذرخواهی هم کردیم ولی اون طرف نتونه فراموش کنه ما وظیفمون چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره تا آن‌جا که ممکن است باید از طرف، دلجویی شود. آری! یکی از راه‌های دلجویی عذرخواهی است. موفق باشید

27919
متن پرسش
سلام استاد: حس و حالم مثل کسایه که دارن عزیزشون رو از دست میدن دارم دلتنگ خدا میشم انگار که دارم بی خدا میشم نمی دونم شاید ماه مبارک داره باهامون بازی میکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غمی است که مسلّم هرکس نسبتی با ماه رمضان پیدا کرده باشد، سراغش می‌آید و همچنان که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در وداع ماه رمضان می‌فرمایند وداع با دوستی است که هرگز از بودنش خسته نشدیم.[1] آری! افق‌هایی از حقیقت، انسان را در ماه رمضان فرا می‌گیرد که با هیچ کتاب و با هیچ عبادتی محقق نمی‌شود. اولین قدم، درک آن احوالی است که پیش آمده است و عملاً تکوین انسان را تغییر داده است و انسان می‌تواند با «بودنی» دیگر وارد ماه مبارک شوال شود، «بودنی» به وسعت حضور در عالمی که فقط خدا در صحنه است و همه‌چیز در آغوش اوست و باید با عبادات و تقوایی که وعده‌ی الهی بود، به روزه‌داران در ماه رمضان و او حقیقتاً به وعده‌ی خود وفا کرد، آری! با آن تقوا در عالم حاضر شد. تقوایی که خداوند در وصف آن فرمود: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» (طلاق/۵) هر آن‌کس بدان پای‌بند بود، خداوند سیئات را که موانع ارتباط با حضرت محبوب بود، رفع می‌نماید و پاداش او که اُنس با خداوند است را بزرگ می‌دارد.

حقیقتاً رفیقی در حال رفتن است که نه او را درست شناختیم و نه فهمیده‌ایم چه عطاهای بزرگی در بستر آن ماه مبارک به ما شد. اینجاست که غم انسان دو برابر می‌شود، غم از دست‌دادن رفیقی آن‌چنان محبوب، و غم غفلت از عطایی آنچنان بزرگ. یک راه بیشتر در مقابل ما برای حضور در بودنی آنچنان گسترده نمانده است و آن تقوای الهی است و پاسداشت خود در حریمی که حضرت حق ما را در آن میهمانی کرد و میهمانی‌اش را ادامه داد تا در سنت «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏» به همان اندازه که هویت خود را متعلّق به حضرت حق می‌یابیم، هم‌اکنون حضور خود در ابدیت را نیز احساس کنیم و این است عطایی که ذیل تقوای ماه رمضان می توان در جستجوی آن بود، وقتی همواره بر آن تقوا پایدار باشیم. و در خطاب به آن رفیقِ شفیق خواهیم گفت:

کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگر

ای همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت

خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

موفق باشید


[1] - امام سجاد «علیه‌السلام» در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه می فرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ الله الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ الْأَعْظَمَ»؛خداحافظ ای ماه بزرگ خدا و عید بزرگ اولیای خدا! «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ»؛ خداحافظ ای بزرگ ترین همراه از میان زمان ها و اوقات؛ و بهترین ماه ها در ایّام و ساعات. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ»؛ خداحافظ ای ماهی که آرزوهایمان در تو نزدیک شد؛

 

27913
متن پرسش
سلام و احترام: چندی قبل تقاضایی داشتم اما جوابی ندادید لطفا و خواهشا پاسخ دهید راهنمایی کنید. من بسیار بسیار علاقمند به سیر و سلوکم، خودم هم ذکر و مناجات دارم اما اصلا اثر و نتیجه ای نمی بینم، رشد نمی کنم، راضی نمی شوم و... لطفا و برای خدا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد ما رجوع به سیر مطالعاتی سایت می‌باشد تا إن‌شاءاللّه با معارف مناسب، اعمال دینی انجام شود زیرا ائمه‌ی ما به ما فرموده‌اند تأثیر عبادات به اندازه‌ی معرفت ما خواهد بود. موفق باشید

27898
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده چند سوال داشتم ازتون ممنون میشم پاسخ دهید: ۱. من می‌خواستم چندین سخنران و محقق بهم معرفی کنید که مثل شما قابل اعتماد هستند تا معارف دین و انقلاب را از آنها بیشتر یاد گرفته و بتوانم به بیشتر شبهات درباره ی اسلام و انقلاب پاسخ دهم. ۲. وقتی من با کسی درباره ی عقاید بحث می‌کنم و اطلاعات کافی در زمینه ی دفاع از اسلام و انقلاب ندارم وظیفه ی من چیست؟ نباید بحث کرد تا اطلاعاتم کامل شود یا باید با اطلاعات ناقص بحث کنم؟ ۳. در آخر چندین توصیه از شما می‌خواستم برای ما جوان های مذهبی و انقلابی که دوست دارند کار فرهنگی و روشنگری انجام دهند. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی:‌ سلام علیکم: فکر می‌کنم امثال شهید آوینی و جناب آقای محمد شجاعی و جناب حاج آقا موسویان و آقای رائفی پور و آقای یامین پور و امثال این عزیزان می‌توانند حضور تاریخی شما را به شما متذکر شوند. در مورد بحث با افراد باید سعی کرد به روش حکیمانه و در آن حدی که توانایی دارید وارد مباحث شوید. توصیه‌ی بنده دنبال کردن حدیث «ای اباذر» است. موفق باشید

27887
متن پرسش
سلام استاد: با خواندن کتاب هدف حیات زمینی آدم سوالی برایم ایجاد شده: همان طور که در کتاب فرمودید در راستای رسیدن انسان به هدف خلقتش که همان خلیفه الله شدن و نجات از هبوط است، دنیا در خدمت انسان قرار می گیرد و انسان باید دنیا را در راستای همین هدف در خدمت قرار دهد و نه اینکه خودش در خدمت دنیا قرار گیرد و مشغول به زینت در و دیوار آن شود. و همین طور فرمودید: «انسان با توجه به اين آيات لازم است خودش را اين طور ببيند كه ملائكه همه در خدمت او هستند و از طرفي در اين زمين موقت آمده است و اشكال هم ندارد كه تمام لوازم زندگي زميني را داشته باشد، يعني هم غذا بخورد، هم همسر بگيرد و هم با فرزندانش بازي كند و ... ولي جهت و موقعيت خود را در اين زمين فراموش نكند.» سوالم این است که حد استفاده از دنیا و بهره بردن از لذت های حلال چه قدر است؟ آیا این طور است که با این نگاه که «دنیا باید در راستای خلیفه الله شدن در خدمت ما قرار گیرد.» باید فقط به رفع نیازهای ضروری خود بسنده کنیم و باقی پول خود را به فقرا ببخشیم و اصلا به تفریحات و بهره بردن از لذت های حلال نپردازیم؟ آیا مثلا اگر بنده چند میلیونی پس انداز کرده ام و با این پول می توانم ۲۰۶ بخرم بیایم و به ماشینی مدل پایین تر بسنده کنم و باقی پول خود را صرف حال فقرا کنم آیا این نگاه افراطی است؟ و از اعتدال به دور است؟ یا اینکه اصلا همین نگاه درست است؟ اگر همین نگاه درست است پس تکلیف آیه ی قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۳۲ اعراف) چه می شود؟ استاد به شدت در سردرگمی افراط و تفریط و اعتدال در بهره بردن از دنیا در راستای خلیفه الله شدن، مانده ام و نمی‌دانم آیا مثلا باید کل پس انداز خود را به فقرا ببخشم و یا بر اساس حکم عقل آن را برای آینده نگه دارم؟ در مورد خانه و زینت دادن آن آیا باید فقط به ساخت آشیانه ای که بتوانیم در آن در امن به سر ببریم بسنده کنم؟ آیا نباید عرف جامعه را نیز در تصمیم گیری در مورد وضعیت خانه خود دخالت دهم؟ و آنچه را شرع حلال و عرف اعتدال می‌داند انجام دهم؟ آیا داشتن خانه ای که از نظر «عرف» آربرومند است درست است؟ یا همین نگاه و توجه به عرف من را از سلوک باز می‌دارد؟ آیا در اسلام حد و مرزی برای این قضیه تعریف شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در سیره‌ی پیامبر و ائمه علیهم‌السلام ملاحظه می‌کنید، تا آن‌جایی که امور دنیایی مانع حضور در محضر حق نشود، از دنیا و لذات آن استفاده می‌کردند و در این‌جا بهترین محکمه، خود انسان است که چه اندازه با ابزار‌های دنیایی گرفتار حجاب نسبت به انس با حضرت پروردگار می‌شود و انسان‌ها در این رابطه حتی متفاوت‌اند. موفق باشید

27894
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اینکه می‌فرمایند که آدم باید سکوت کنه بیشتر و مثلا اهل درد دل و اینا نباشه با دیگران، و بعد اگه مشکلش را نگه از درون خودش راهی پیدا میشه، استاد ما وقتی حرف نمی‌زنیم انگار تحمل آدم خیلی کم میشه و وقتی مشکل رو به یکی میگی هر چند حل نشه ولی حس سبکی میکنه آدم. می‌خواستم ببینم نظرتوت در این باره چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که انسان نباید با حرافی زیاد و تلاش برای جلب نظر دیگران روح خود را از آرامش خارج کند و آشفته نماید و گرنه انس با بقیه به صورت معقول کار خوبی است. موفق باشید

27881
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: معمولا می گویند مواقعی که قلب اقبال داره مستحبات بخوانید و زمانی که قلب ادبار دارد به واجبات اکتفا کنید. اگر چله نماز قضا برداریم یا چله نماز نافله و وسط راه کسالت پیدا کردیم، ادامه دهیم؟ و سوال دوم، اگر این کسالت در اواخر ماه رمضان اتفاق افتاد همان مطلب است که فرمودید حفظ قلب نکردید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت باید چندان در تصمیمی که گرفته‌اید متوقف نباشید. به هر حال همان اراده‌ی اولیه برای به نتیجه رسیدن نهایی کمک می‌کند هر چند که در میانه‌ی راه ضعف‌هایی پیش آید. تا آن‌جا که ممکن است نباید متوقف شد. موفق باشید

27878
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: ۴۸ ساله هستم. حدود ۲۰ ساله ازدواج کرده ام. هر روز و هر سال به علت شرایط زندگی و تفاوت روحی همسرم یکی از توفیقات قبلی من کم شده از دعای کمیل، ندبه، سمات، تامل در قرآن، شرکت در جلسات دینی و... و اخیرا به یک باره چند ماهی است که دعای عهد، هر چه از خداوند طلب رفع موانع می‌کنم نمی‌شود. اهل خمس و مال حلال و انفاق و یاری هستم. دلی نشکنم. گناه زبانی نکنم و...به جای کمبود جلسات مذهبی سخنرانی گوش می‌کنم و... جالب اینکه هرچه می‌گذرد معنویات همسرم قوی تر می‌شود اما من... نمی‌دانم چه کنم با تمام اعمال و عبادات و مستحبات اشک و گریه که انجام می‌دهم جای یک چیزی در ارتباط من و خدا خالی است حس می‌کنم همه چیز ظاهری است و رابطه لازم برقرار نمی‌شود. آرام نمی‌گیرم تو دلم خالیه و یک کمبود عمیقی احساس می‌کنم. مشکل چیست؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در مسیر عبادات هر اندازه معارف توحیدی ما عمیق‌تر باشد، به همان اندازه نتایج اعمال عبادی بیشتر خواهد بود. پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی موجود در سایت کار را جلو ببرید. ان‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

27843
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز: ۱. یک مشکلی دارم و قصد ترک این عادت بد را دارم ولی به شک افتاده ام؟ من وقتی مطلبی یاد می‌گیرم با تمام خلوص سعی در برطرف کردن آن در وجودم می‌کنم و وقتی می‌بینم دیگران اشتباه مرا می‌کنند و به هلاکت می افتند عذاب می‌کشم پس سعی می‌کنم آنها را راهنمایی کنم که به جدل کشیده می‌شود البته جدل بدون دعوا ولی به هر حال شخص مکدر می‌شود. بعضی موارد هم کج فهمی یا تفسیر به رای آیات و احکام را با اینکه تخصصی ندارند در یک جمع مطرح می‌کنند که باعث شکنجه درونی من و عکس العمل من ولی خالصا برای رضای خدا می‌شود. با اینکه می‌دانم در خانواده همه مرا سرزنش می‌کنند که چرا حساس می‌شوم. ولی الان که می‌خواهم سکوت کنم، می‌گویم نکند اشتباه می‌کنم و این کار من جدل نیست و نهی از منکر است و آنکه در درون من مرا امر به سکوت می‌کند و می‌گوید تو اول خودت را درست کن چکار به بقیه داری، شیطان است؟ و ندایی دیگر در درونم می‌گوید تو به کارت ادامه بده، سخن حق زدن به مذاق بقیه خوش نمی آید و حرف حق زدن تحمل سختی را هم دارد، مگر کم به امیر المومنین (ع) توهین کردند که سعی در برقراری حق داشت. ۲. اگر می‌شود سخنرانی یا کتابی را برآیم معرفی کنید که تشخیص دهم کجا باید حرف بزنم و کجا نه و چقدر باید با سخن ناحق مبارزه کرد؟ از ته دل حلالم کنید که وقت شریف شما را گرفتم، شنیدن صدای شما و پیام شما برایمان شده دلخوشی به پیام یک انسان بزرگ به یک انسان حقیر که هیچ استاد و راهنمایی جز خدا ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که اطرافیان دلسوز جنابعالی متذکر اشکالات روش شما می‌شوند را؛ بپذیرید. پیشنهاد می‌شود توصیه‌های امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به فرزندشان را دنبال کنید. موضوع در کتاب‌ «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بر روی سایت هست. موفق باشید

27816
متن پرسش
سلام استادِجان، طاعات و عبادات قبول، إن شاء الله خوش مهمانی برای خداوند متعال باشید. مدتی است چندتا موضوع را کنار هم می‌گذارم و هربار درکی خاص پیدا می‌کنم، بحث حضور نرم زنان را در تمدن مطرح فرمودید، از طرفی بحث شهادت و جایگاه شهید را و همچنین جایگاه ایشان در تمدن سازی با توجه با آیات قابل تأمل است، و هر بار می‌رسم به جایگاه شهادت برای زنان طبق درک حقیر ارتحال و پرکشیدن عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک شهادت زن گونه است. آخر چندین دهه است دفاع از حرم بانو سکان دار مسیر اسلام ناب است و راه حفظ و تعالی انقلاب اسلامی را خدا در دفاع از حرم بانو گذاشت، و این همه اثرگذاری جز در ائمه معصومین علیهم‌السلام نبوده است و این باعث شد به یاد آیات سوره محمد (ص) در مورد هدایت گری شهید بعد از شهادتشان بیفتم، از طرفی طبق روایت «من عشقنی..‌. قتلنی...» آیا این همه عشق ورزی بانویی چون حضرت زینب کبری سلام الله علیها به شهادت و کشته شدن در راه خدا ختم نمی‌شود؟ مگر نه اینکه دم به دم حیات بانویِ صبور، عشق سوزان امام زمان (عج) (در تمام برهه های زندگی شان) و غم امت جدشان نیست؟ درکم این است رحلت بانو هم شهادتی زن گونه است از جنسی نرم نه سخت و حال آیا جنس شهادت زنان را چگونه باید یافت؟ شهادت زن انقلابی و دختر انقلابی و رسیدن به روحیه ایثار و تواضع و خدمت تا پای جان است؟ چه کنیم که از بیگانگی با این حقایق دراییم و به اتحاد با آنها برسیم؟ گاه به فعالیت و کار کردن تا پای جان می اندیشم که گاه تجربه اش کرده ام ولی هم می‌شود هم نمی‌شود. تا ظرف زمان و مکان نباشد هیچ هیچ می‌شود همه چیز. لطفا نظرتان را بگویید استاد، شاید نیاز به تأمل بیشتری است، تشنه خواندن نگاه تان هستم. حلال کنید باز طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات دقیقی را مطرح فرموده‌اید. آری! تا ظرف زمان و مکانِ کاری در میان نباشد آن کار محقق نمی‌شود، ولی خود را باید در بستری از وظیفه قرار داد تا اگر شرایط تحقق هدف متعالی‌مان پیش آمد، امکان ورود برایمان باشد به همان معنایی که به ما فرموده‌اند: «انتظار الفرج من الفرج». موفق باشید

27815
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این روزهای خوب ماه رمضان هر جا که میشینی از تلویزیون گرفته تا منبر علما، همه از رحمت و قابل توب بودن پروردگار صحبت می‌کنند و داستان و احادیثی از توبه و تحول های درونی گنهکاران نقل می‌کنند که به حق هم درسته و امیدوار کننده. ولی استاد عزیز تو همه این حکایات و احادیث فردی که بش رحم شده و توبه کرده با محیط مذهبی و ادعیه و ائمه بیگانه بوده و بنا بر صفای ذاتی و مصلحت الهی متحول شدند و خب خدا هم واسه کسی که برگشته سنگ تموم میذاره. اما من و امثال من چه کنیم که از بچگی سر سفره اهل بیت بودیم، نمک خوردیم و نمکدان شکستیم. من آدم ظاهر الصلاحیم، از بچگی فرائض دینی رو به جا می آوردم و جلسات رو شرکت می‌کردم. روم سیاه پام لغزید. بدم لغزید؛ خیلی بد. اتفاقی افتاده که روم نمیشه به خدا بگم ببخشید جبران می‌کنم؛ چه جوری میخوام جبران کنم؟ من که خیر سرم از قبل نماز و روزه و زیارتم به جا بوده دیگه چه کاری مونده که بخوام خودم رو بش دلخوش کنم و به خدا قول بدم. من عمل کردنم خوب بوده ولی گناه نکردنم نه! الان حتی روم نمیشه کسی نماز خوندنم رو ببینه؛همش میگم خدایا بنده هات نماز خوندن و زیارت رفتنم رو می‌بینن؛ زشتی و پلیدیم رو نمیبینن فکر میکنن من آدم حسابیم؛ می‌ترسم وقتی با باطنم آشنا بشن آبروی امام حسین و بچه مذهبیا رو ببرم. من میدونم من تو زرد از آب دراومدم و بقیه بچه مذهبیا اینطوری نیستن و نمیخوام باعث بی آبرویی و بدبینی بقیه بشم. استاد دست و دلم دیگه به توبه، نماز و دعا خوندن و زیارت رفتن نمیره؛ همش فکر می‌کنم دارم خدا رو مسخره می‌کنم با این کارم. استاد عیب نماز خوندن من چی بوده که تنهی عن الفحشا و المنکر نشد؟ زیارت رفتنم کجاش می‌لنگید که بعد دو هفته دیگه مانع لغزشم نمی‌شد؟ چه کنم که خدا رسوام نکنه و باعث بی آبرویی بقیه نشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی ۵۳ سوره زمر فکر کنید که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید به بنده‌های من یعنی به همان‌هایی که خود را از تعادل و انسجام و یگانگیِ شخصیت محروم کرده‌اند به آن‌ها بگو برای جبران آن کوتاهی‌ها راهشان بسته نیست، «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏» ای بنده‌های من که در مورد خود تندروی کرده‌اید و از مرز بندگی خدا خارج شده‌اید! از رحمت خدا مایوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزش‌های ما می‌باشد و در همان راستا تذکر می‌دهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارج‌کردن. یعنی یک بُعدی‌شدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرج‌دادن. گاهی انسان نمی‌فهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره می‌کند تازه می‌فهمیم دردمان و مشکل‌مان جهت و ریشه‌ی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانی‌مان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شده‌ایم، در آن حدّ که نمی‌دانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس می‌کنیم که نمی‌دانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کرده‌ایم. حسرت افرادی را می‌خوریم که در عالم روحانی خود به‌سر می‌برند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی می‌کردند، زندگی کنیم از دست داده‌ایم.

خداوند دقیقاً در آیه‌ی فوق به چنین انسانی پیغام می‌فرستد که ای پیامبر به همان‌هایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و می‌توانید به همان نقطه‌ی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دام‌های دنیای مدرن زندگیت را خراب نکرده‌ای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست نداده‌ای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش. باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجات‌های شبانه‌ی دلسوختگان. باز ایثار و محبت همه‌ی آنها در سعه‌ی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟

آنچه مانع می‌شود تا به راحتی وارد این نجوا و نیایش با خدا شویم این تصور است که می‌دانیم نسبت به جان و نفس خود اسراف کرده‌ایم و از تعادل لازم خارج شده‌ایم، پس امکان برگشت نیست و خداوند درست بر روی همین نکته دست گذاشته است و می‌فرماید ای پیامبر به بندگان من بگو، ای بنده‌های من، «يا عِبادِي‏». خداوند خطاب به همان گنهکاران می‌فرماید: ای بندگان من. آن وقت من و شما بگوییم چون ما گرفتار انواع افراط و تفریط‌ها شده‌ایم، ما را به بندگی قبول ندارد. می‌فرماید با همان شما هستم که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» با همین خود شما حرف دارم که نتوانستید در مسیر صحیح جلو بروید. ای پیامبر به بنده‌های من که رعایت بندگی را آن‌طور که شایسته است نکردند بگو از رحمت خدا مأیوس نشوید. انسان در تصور اولیه پیش خود می‌گوید مگر می‌شود خداوند متعال منِ گنهکار را جزء بنده‌های خود به حساب آورد؟ ولی خدا درست با قبول این‌که آن افراد در مسیر انحراف قدم گذاشته‌اند به معنای «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، آن‌ها را بنده‌های خود می‌نامد، تا راهی بس گشوده و حیات بخشی را در مقابل آن‌ها بگشاید، تا راه ارتباط با خدا را که دوست‌داشتنی‌ترین دوست‌داشتنی‌هاست، به ما نشان دهد و از روزمرّگی‌ها و یأس‌های بی‌جا رهایمان سازد. ای پیامبر به همین افراد بگو با حضور در رعایت دستورات ساده الهی، حق مأیوس‌شدن ندارید. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نباشید، در حالی‌که راه رجوع به رحمت الهی به‌راحتی در مقابل شما گشوده است.

در ادامه نکته‌ای فوق‌العاده امیدبخشی را با ما درمیان می‌گذارد که با نظر به آن می‌توانیم امیدوار راهی باشیم که خداوند آماده است در آن راه، همه‌ی حجاب‌های بین ما و خود را رفع کند. لذا می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. آری! درست دیدید، همه‌ی گناهان را، همه‌ی آن کوتاهی‌هایی که موجب آشفتگی شخصیت ما گشته و نمی‌توانیم خود را در گستره‌ی ارتباط با خدا بیابیم. این همان برآورده‌شدن آرزوی یگانگی با حضرت حق است تا در افق حضور حق در عالم، در عالم حاضر شویم و احساس ما، احساس حضور حق در عالم باشد و نه احساس حضور در محدوده‌ی تنگ و تاریک خودمان. احساس حضور در بیکرانه‌ی عالم وجود. در این قسمت از آیه‌ی مذکور نه‌تنها جایی برای ناامیدی به جهت افراط و تفریط‌ها نمی‌گذارد، بلکه امیدی بسیار عمیق را در مقابل بنده‌ی گنهکارش می‌گذارد، در مقابل همان بندگانی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، امیدی که همه‌ی بهشت‌ها در مقابل‌ انسان‌ها گشوده می‌شود و می‌توانند بدون هرگونه حجابی با حضرت محبوب مأنوس شوند و شب هجران را به کمک پروانه‌ی امید به صبحگاهان وصل بدل کنند. امیدی که قبل از آن، تصور این را هم نمی‌کرد که بتواند با آن‌همه کوتاهی، در آینده‌ای دیگر خود را درک کند که آینده‌ی رفاه‌زده و اشرافیِ هم‌کلاسی‌های گذشته‌اش نیست که حسرت زندگی آن‌ها را می‌خورد.

 با شمایی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» دارد آن موضوع را درمیان می‌گذارد که «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» پس مواظب باشید به این وعده‌ی الهی جفا نکنید و تصور نمایید برای ورود به عالم عرفا شأنیت دیگری نیاز است. به گفته‌ی جناب جامی:

غرّه مشو، که مرکب مردان مرد را         در تنگنای بادیه، پِی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش، که رندان جرعه نوش        ناگه ز یک ترانه به منزل رسیده‌اند

 آیه‌ی مذکور از همین زاویه با ما سخن می‌گوید. یعنی حال که می‌خواهی از زندگیِ اهل دنیا فاصله بگیری و وارد جهان گسترده‌ی معنویت شوی؛ نگاه نکن به عرفای بزرگ و ریاضت‌های آن‌ها و بگو مرا در آن وادی‌ها راهی نیست، بلکه بدان اگر رند جرعه نوش شدی و با آزادی تمام بنای اُنس با پروردگار خود را از طریق همین مناجات‌ها شروع کردید، با یک کرشمه خود را در منزل انس با پروردگارتان می‌یابید. با دقت در آیه‌ی فوق جای دوست داشتن و عشق ورزیدن به خداوند در میان است و نه جای محاکمه‌کردن خود. موفق باشید

27831
متن پرسش
سلام علیکم استاد وقت به خیر: پیرو سئوال ۲۷۸۱۰ که فرمودید نماز جوری بخونید مثل اینکه با همدیگر صحبت می‌کنید. خوب استاد در صحبت کردن با همدیگر بالاخره یک چیز من میگم یه چیز اون طرف مقابل میگه صحبت شکل میگیره و آدم به همدیگر توجه داره اما در نماز علی الظاهر ماییم که با خدا داریم صحبت می‌کنیم او چیزی به ما نمیگه به خاطر همین رابطه یک طرفه میشه و حواس انسان پرت میشه چون فقط ماییم که صحبت می‌کنیم و جوابی نمی‌شنویم نظرتون چیه در این باره این مشکل رو چیکارش کنیم؟ موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره به جای نشستن و گفتنِ چطور و چطور، باید وارد شد تا إن‌شاءاللّه خداوند هم با شما نجوا کند. صبر در عبادات به همین معناست. موفق باشید

27825
متن پرسش
سلام علیکم استاد: دقیقا نقطهٔ شروع حرکت به سمت نقطهٔ رضوان الهی چیست و از کجا باید شروع کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایمان و عمل صالح و آن سه «خود»ی که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۷۸۲۱ عرض شد. موفق باشید

27824
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز: آیا می‌توان گفت یکی از نشانه های اینکه بفهمیم اعتقاداتمان حقیقی و در مسیر درست و خالصانه بوده این است که ببینیم آیا در طول زندگی به مدارج و حالات عرفانی رسیده ایم یا نه؟ یعنی بنده که تا کنون با انجام امور دینی و پایبندی به اعتقاداتم به این حالات نرسیده ام پس یک جای کارم میلنگه و باید درصدد رفع مشکل و عیبم بربیام، درصورتی که اگر مسیر را درست و خالصانه تا کنون طی کرده بودم حالات عرفانی جزو لاینفک زندگی بنده بود، آیا می‌توان گفت حالات عرفانی در طول زندگی نوعی شاخص به جهت تشخیص صحت عملکرد در طی مسیر دینداری و اعتقادی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید عجله کرد. واژه‌ی «صبر» در قرآن در همین رابطه آمده است. وقتی مسیر ما در بستر سیره‌ی اولیای الهی و علمای ربّانی باشد، باید امیدوار بود ولی صبر باید کرد. موفق باشید

27790
متن پرسش
سلام استاد: در شبهای قدر چه اعمالی رو انجام می دهید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکردی است که باید نسبت به شب‌های قدر داشته باشیم، از آن جهت که: «درهای گلستان برایت گشوده‌اند /  در خارزار چند روی ای برهنه پا». مگر نفرموده‌اند آن‌چنان عالَم در مقابل شما گشوده می‌شود که فرشتگان الهی که هرکدام حاملِ نوری از انوار الهی هستند؛ به سوی شما می‌آیند. و از همه مهم‌تر «روح» به سوی شما نازل می‌شود که حامل همه‌ی انوار الهی به صورت جامع می‌باشد. حال در این شرایط، جز آن است که باید به هر بهانه‌ای چه با نماز و چه با دعا و مناجات، «جان» را در معرض چنین الطاف و انواری قرار داد؟! ‌تعجب آن است که عده‌ای به جای این‌که به سوی دریایی از انوار الهی که در مقابل‌شان گشوده شده است، قدم بگذارند؛ همچنان در آبگیرِ مشکلات خود متوقف‌اند که چه کنند. در حالی‌که به ما گفته‌اند در این شبها: «سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر /  بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». کافی است «بودنِ» خود را در معرض الطاف الهی قرار دهیم و اتصالی که در ذات و تکوینِ خود داریم را در انتخاب و شخصیت خود به میان آوریم. در آن صورت إن‌شاءاللّه می‌یابید که به حضور خدا در عالَم در همه‌ی عالَم و با همه‌ی مخلوقات مأنوس و آشنا هستید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید   

27788
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید من تو موارد مشاوره ای کسانی که درگیر روابط دختر و پسری شدن، حالا یا به نحو دوستی یا خواستگاری های طولانی مدت بدون نتیجه، وقتی باهاشون حرف زده میشه اولش حالشون خوب میشه و از فکر کردن به اون پسر رها میشن. و به توصیه هایی مثل دعا، توسل، مطالعه هم عمل میکنن. اما دوباره بعد کلی صحبت و این کارا که بهشون میگم بعد چند روز کلا میریزن بهم و حالشون خیلی منقلب میشه و باز برمیگردن به تخیلاتشون. استاد چطوری باید فکر اون پسر رو یا دختر رو از ذهن فرد دور کرد به طور کامل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» روشن شده؛ برای عبور از خیال و توهّمی، باید راهی دیگر و یا ساحت دیگری را در مقابل خود بیابیم، وگرنه همچنان آن خیال و توهّم ما را دنبال می‌کند. آری! قرارگرفتن در ساحت معارف الهی و یا زیارت و یا ورزش و یا رفقای قابل اطمینان؛ مواردی هستند که قدرت خیالات قبلی را به مرور کم می کنند. موفق باشید

27778
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. این چند روزه که سوال و جواب های روی سایت رو میخوندم چند جا کلمه تواضع نسبت به حق و خلق به خصوص تواضع در برار خانواده به خصوص همسر رو پیش کشیده بودین. میشه بگین تواضع در برابر خانواده دقیقا چیه؟ باید برنامه ای و سیری رو که ریختی به اجبار به خاطر برنامه های خانواده زیر پا بزاری؟ حد این تواضع چقدره استاد؟ و یا شاید با این تعابیری که من میگم اصلا تواضع رو نفهمیدم؟ بنده حس می‌کنم قبل از ازدواج اصلا این طوری نبودم. یعنی بی حسی و بی مسئولیتی نسبت به مسائل این قدر وسعت نداشت. قبل از ازدواج سحر و بین الطلوعین و اهمیتم به نماز و روزه خیلی بیشتر بود و حتی مطالعاتم کم و بیش یه سیری داشت. من به ذوق عبادت بیشتر و سریع‌تر شدن سیرم به سمت حضرت حق ازدواج کردم. اما حالا بعضی اوقات آرزو می‌کنم کاش ازدواج نمی‌کردم و این طوری برای مطالعه و کار کردن وقت بیشتری داشتم. خودم احساس می‌کنم که مشکل از خودم هستش و می‌شود با یک برنامه ریزی درست همه چیز رو حل کرد ولی هر بار برنامه ریزی می‌کنم باز نمی‌شود. تقریبا به یک روزمرگی مرگ بار افتادم. کمکم کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند؟ میدان توحیدی خانواده برای آن است که از روحیه‌ی فردگراییِ عبادات، وظایف عبادی خود را در هسته‌ی توحیدی خانواده دنبال کنیم. در دلِ جمع توحیدیِ خانواده همراه با ایثار و تواضع باید خود را رشد داد. بحث‌ خانواده هسته ای توحیدی از کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» إن‌شاءاللّه در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

27777
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم: طاعات و عباداتتان قبول. التماس دعای ویژه دارم. حضرت استاد، شما که در این شبها n نفر را دعا می فرمایید، استدعا دارم n+1 را هم دعا کنيد. سپاسگزارم. امروز با شنيدن جلسه ششم شرح حضرتعالی بر مصباح الهدایه امام خمینی رحمه الله علیه خیلی امیدوار شدم، من نیز با خواندن و شنیدن مباحث توحیدی مانند شرح دعای سحر، تفسیر سوره حمد، شرح مصباح الهدایه و... مخصوصاً قبل از نماز شب، آنچنان در روحیه ام اثر می‌گذارد که گاهی فقط به خواندن نمازهای شفع و وتر بسنده می‌کنم. خداوند متعال را بخاطر آشنایی با شما که ثمره اش معرفت بیشتر به حضرت حق است سپاس می گویم. نکته‌ای بیان نمودید که ما به هر چیزی می نگریم، آن جلوه الله است با تمام اسماء و صفاتش، درحد امکانی آن چیز. بنابراین وقتی ما به همنوعان خود نگاه می کنیم، تجلی پروردگار را می بینیم که بایستی نهایت خضوع را در مقابلش داشته باشیم. با این نگاه رفتار ما کاملا متحول خواهد شد. مخصوصاً اینکه ما از مرتبه او در نزد پروردگار متعال بی خبر هستیم‌. چقدر دقیق و سخت می شود مراقب در رفتار!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر زیبا متوجه می‌شویم چرا خداوند به رسول گرامی‌اش فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل‌عمران/۱۵۹) به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد.

آری! آن حضرت با سعه‌ی صدر با مردم رفتار می‌کردند و در این راستا اگر هم خطایی سر می‌زد با خطای آن‌ها بد بودند و نه با خودشان. إن‌شاءاللّه توفیق دعای به دوستان داشته باشم، دعاگو هستم. موفق باشید

27775
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: در سختیهای زندگی صحبتهای شما باعث شده بتوانم تاب مشکلات عجیب و غریبم را بیاورم به سختی. چرا تقدیر خانمی اینطوره که همش باید سختی بکشه؟ الآن نزدیک چهل سالمه مثل دیگران زندگی نکردم. کلی مشکلات و مسائل سخت داشته ام. در آینده هم با کسی قراره ازدواج کنم که شرایط مالیش خوب نیست. درآمدش خیلی پایینه. اوضاعش همینطورم میمونه. چرا تقدیرم اینطوره؟ چرا راضی نمیشم به این تقدیر؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جلسه‌ی سوم «با دعا در آغوش خدا» با نظر به همین جایگاه که برای خواهران مذهبی و انقلابی پیش می‌آید و عملاً در این مسیر هزینه‌ی دینداریِ خود را می‌دهند، نوشته شده و بر این باورم که در إزای این سختی‌ها جهانی با کیفیتی بس متعالی که قابل مقایسه با جهان اهل دنیا نیست، بر روی آن خواهران گشوده می‌شود. پیشنهاد مطالعه‌ی آن متن برای خودتان و خواهرانی که در این مسیر هزینه‌ها داده‌اند را دارم. موفق باشید

27749
متن پرسش
سلام علیکم خدمت شما بزرگوار: من از شما راهنمایی می‌خواهم در زندگیم چندین سال است که گره افتاده و هر کار می‌کنم سر و سامان نمی‌گیرد و از لحاظ اقتصادی بسیار تنگ دست شده ام، خواهشمندم راهنمایی بفرمایید اول خدا بعد ائمه. بفرمایید من چکار کنم که گره زندگیم باز بشه؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آموزه‌های دینی جهت رفع این امور، چند نکته پیشنهاد می‌شود ۱. خوش اخلاقی ۲. صله‌ی رحم ۳. تواضع ۴. صدق ۵. قناعت ۶. نداشتن آرزوهای بلند دنیایی و به ساده‌ترین کارها تن‌دادن. موفق باشید

27738
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز تصور می‌کنم گریه های من در مجالس عزاداری تا به امروز از سر وهم و پندارهای خودم بوده. مثلا گریه کردن من برای مصیبت های کربلا، گریه کردن کسی بوده که دلش برای افرادی که در اون صحنه هستند میسوزه. در حالی که اهل بیت در اوج اقتدار و عزت این حادثه رو رقم زدن و نمیشه از سر ترحم برای اونها گریه کرد. گریه حقیقی باید چه گریه ای باشه و چطور به دست میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحثی در رابطه با اشک بر امام حسین «علیه‌السلام» شده است، در یادداشت ویژه نیز نکاتی عرض شده که در ذیل خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

جایگاه اشک بر حسين (ع)

قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر [1] من كشته‏ ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏ اش گيرد.

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين (ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه «علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین «علیه‌السلام»

۱. عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

۲. در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

۳. مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین «علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

۴. با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین «علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین «علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین «علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین «علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین «علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی «رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین «علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا (ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين «علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین «علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله «علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف، و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین «علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا «علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»

27742
متن پرسش
با سلام: با توجه به این که نقش اخلاص در یک کار خیر بین امیال مختلف انسان از جمله خودنمایی بعضی مواقع کمرنگ است برای تقویت اخلاص چه باید کرد؟ اگر کاری با اخلاص نباشد و سایر امیال برای انسان اجتناب ناپذیر باشد آیا باید آن کار خیر را انجام داد یا نه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به وسوسه‌های شیطان بی‌محلی کرد و کار را ادامه داد. «اگر حرص بنالد بگیریم کَری‌ها»، وقتی نفس امّاره به میان می‌آید نباید کار را ترک کرد، باید نفس امّاره را بی‌محلی کرد. موفق باشید

27727
متن پرسش

سلام علیکم: در حال مطالعه مطالب حضرتعالی در کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی هستم و الحمدلله ابواب جدیدی برای تدبر در باب انقلاب اسلامی در نظرم آمد. در بخشی از این کتاب به زیبایی فرموده اید که: «بايد به مظهر امام زمان (عج) در اين تاريخ نظر كرد يعني به رهبر معظم انقلاب اسلامي كه متذكر حقيقت انقلاب اسلامي در اين زمان هستند. ممكن است كساني باشند كه با صد دليل وجود حضرت مهدي (عج) را اثبات كنند ولي نتوانند متوجه مظهر اراده ي آن حضرت در این تاريخ بشوند.» به نظرم دقیقا رسالت تاریخی ما همینجاست که ببینیم اشارات حضرت امام و حضرت آقا کدام انسان را مد نظر دارند که قرارست حضور پیدا کند ماورای مدرنیته که خودش حجاب حق شد و حتی تکنیک را هم به ورطه عجیبی برد و همین تکنیک و توسعه و مبادی تمدن مدرن خودش مبدعی برای نیهلیسم و عدم نظر به وجود حقایق در عالم و تنزل وجود انسان به فردی که می‌خواهد حال درونی خویش را مد نظر قرار دهد و بر آن اساس عالم را تغییر دهد و حتی با مبانی دکارت و کانت، وجود لایقف و نفس و جان انسان در حد مرکز اندیشه ها و رد و اثبات هست و پدیده های عالم را نه بر حسب وجود و اصلشان بلکه بر اساس قالب های شکل گرفته فکر تحلیل می‌کند و می‌فهمد و نظر به ماهیات و کثرت ها پیدا شده و نظر به وجود و ظرایف عالم در حجاب رفته است. اساسا اگر خودآگاهی تاریخی که ویژه رهبر عزیزمان در بیانیه گام دوم اشاره دارند و تمام روح این سند و پیام مهم و راهبردی چله دوم نهضت است را بیابیم و ببینیم اشارات ایشان نظر به تاریخی که دارد که به تعبیر خودشان چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود، می‌توانیم بهتر هم را بفهمیم و متوجه بشیم در چه طرح جامع و عظیمی قرار گرفته ایم و تلاشمان این باشد هر چه بهتر به این خودآگاهی جمعی و تاریخی برسیم و در تراز تمدن نوین اسلامی و افقی که باید به صحنه بیاید که افق فطرت و جان همه انسانها برای عبور از نیهیلیسم و سکولاریزه شدن و حضور ذیل طرح ولایت حضرت حق و اولیاء اش ویزه صاحب الزمان است. البته هر چه بیشتر حقیقت انقلاب را دریابیم و با انقلاب زندگی و حیات کنیم، بلاشک مواجهه شدیدتر و عظیم تر و جهاد کبیرتر خواهد بود و قطعا جبهه مدرنیته و آن کسانی در ظاهر انقلابی، ولی روح غیر انقلابی را دنبال می‌کنند هم تلاششان و نمودشان بیشتر است، و قطعا می یابند حضور انقلاب دیگر گذار بشر از حیرت و سرگشتگی همچنین سیطره سکولار و پوچ انگارانه است و به تلقی من که شاید البته تلقی ناقص و غلطی باشد این عصر، عصر توبه و رجوع تاریخی بشر است و خودش خیلی حرفها دارد و الحق خودآگاهی و بصیرت نافذ و عمار گونه می طلبد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی بس عزیزالقدر و لطیف در بستر انقلاب اسلامی به سوی انسان‌هایی که نمی‌خواهند خود را در فرهنگ مدرنیته فریب دهند، گشوده شده است که برکات آن «لا یدرک و لا یوصف» است. عظمت جهانِ گشوده‌ای که خداوند از طریق انقلاب اسلامی در آن به ظهور می‌آید و توکل به او در آن جهان نقش اساسی دارد تا به جای پناه‌بردن به خود، به خدا پناه ببریم. وقتی به عمق جهانی که می‌توان با قلب زنده در آن حاضر شد پی بردیم و دانستیم بدون قلب زنده امکان آن چنان حضوری نیست، اشک جاری می‌شود و قلب به خود می‌آید. چیزی که در تشییع پیکر مبارک حاج قاسم سلیمانی، ملتِ ما در مقابل خود احساس کردند.

 یکی از جهان‌هایی که سخت انسان‌ها به آن نیازمندند، جهانی است که شهدا آن را شناختند و در راه حضور در آن جهان قدم زدند. همسر علی چیت‌سازیان می‌گوید: «در آخرین باری که آمد منزل و بعد از آن رفت و شهید شد و دیگر ندیدیمش؛ نیمه‌شب همین‌طور نشسته بود و اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. با این‌که مرد با صلابت و قدرتمند و فرمانده‌ی کاملاً با صلابتی بود و اصلاً اهل گریه و این چیزها نبود؛ اما اشک می‌ریخت. گفتم چرا این‌قدر گریه می‌کنی؟ گفت: فلانی را خواب دیدم. رفیق همراهش را، معاونش را. معاونش را خواب دیده بود که قبل از او شهید شده بود. می‌گوید دستش را محکم گرفتم و گفتم باید به من بگویی، ما این‌همه با همدیگر رفتیم راه‌کار پیدا کردیم - این‌ها نیروهای اطلاعات عملیات بودند که بلدچی یگان‌ها می‌شدند. قبلاً می‌رفتند راه‌ها را پیدا می‌کردند و باز می‌کردند تا یگان‌ها بتوانند حرکت کنند بروند جلو- ما این‌همه رفتیم با همدیگر راه باز کردیم، راهکار پیدا کردیم. راه‌کار این قضیه چیست؟ این قضیه‌ی شهادت؟ این را به من بگو، چرا من شهید نمی‌شوم؟ می‌گوید یک نگاهی به من کرد و گفت: راه‌کارش اشک است، اشک.» این نشان می‌دهد شهید چیت‌سازیان متوجه‌ی جهانی که در مقابل شهدا گشوده می‌شود، شده است و به دنبال راهی است که خود را در آن جهان احساس کند. و عملاً می‌توان گفت انقلاب اسلامی اشک را به ما برگرداند تا جهان گمشده را به ما برگرداند. موفق باشید  

27734
متن پرسش
استاد گرامی سلام: لطفا بفرمایید راهکار سوال ۲۷۷۱۴ چیست؟ چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ملاحظه می‌کنید با چنین موانعی روبه‌رو هستید، باید امیدوار باشید که در راه رجوع به خداوند قرار دارید. بنابراین باید با مقاومت، همان راه را ادامه دهید و معلوم است که او کار خود را می‌کند، ماهم باید کار خود را بکنیم و به خاطر وسوسه‌های او مأیوس نشویم تا او را مأیوس کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی