بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22321
متن پرسش
جناب استاد با سلام و تشكر از بابت پاسخگويي و صرف وقت گرانبها دو سوال از خدمتتون دارم: 1. چيزي كه در اين چند سال از تلاش هاي بي ثمر خودم در مسير سير الي الله فهميدم اين است كه هر وقت انگيزه و همت بالايي داشتم در اين مسير موفق تر بودم و هر وقت نداشتم به هيچ نتيجه اي نرسيدم. حالا سوالم اينه كه من به توصيه خيلي اساتيد عمل كردم ولي چون انگيزه قوي اي نداشتم غالبا در همان ابتدا يا در ميانه راه جا زدم. به نظر مياد آدم اول بايد دنبال كسب انگيزه و همت قوي باشه. اينطوري مسير، خودش روشن ميشه. اين انگيزه قوی و همت بالا چگونه به دست مياد، اصلا آيا اكتسابي است يا ذاتي؟ ۲. احساس مي كنم داراي خبث طينت شديدي هستم، مهمترين دليلش هم اين است كه معمولا از موفقيت اطرافيانم شاد نمي شم و اكثرا حسادت مي كنم و هيچ وقت هم به دنبال برطرف كردن غم و مشكل آدم هاي اطرافم نيستم، منفعت طلبي شخصي بالايي دارم. شدم مصداق اين ضرب المثل: ديگي كه براي من نجوشه... و فكر مي كنم بيشتر مشكلات و ناكامي هاي من هم از همين خباثت باطني است چون دچار ضيق صدر شديدي هستم. آيا چاره اي براي دو امر بالا سراغ داريد؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با نظر به کمالات انسان کامل و راهی که در مقابل ما برای رسیدن به آن فضائل هست، می‌توان انگیزه و همت خود را صد چندان کرد 2- فراموش نکنید که خداوند در قرآن به ما می‌فرماید: «خُلق الانسان ضعیفا» یعنی انسان ضعیف خلق شده است ولی بنا نیست که ضعیف بماند. این ضعف‌هایی که در خود برشمردید لازمه‌ی اولیه‌ی خلقت است و با برنامه می‌توان از یک‌یک آن‌ها عبور کرد در آن صورت است که کمالاتِ مخصوص به خودتان برایتان به میان می‌آید وگرنه اگر انسان از اول، خوب بود که آن کمالات از آنِ او نبود! موفق باشید

22316
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی که مدتی ذهن من و در گیر کرده اینکه اگر خداوند بیان می شود مهربان یا سریع الرضاست و... چرا برای رسیدن به او این همه سختی در مسیر وجود دارد. مثلا می گویند برای درمان حسد فلان قدر باید زحمت بکشی یا... مثلا اینکه اگر حالتی از خداوند در قلبت آمد اگر بی محلی کنی قهر می کند و... خوابت باید اینگونه باشد خوراکت اینگونه و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «طبیب عشق، مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا کند؟». این ما هستیم که متوجه‌ی موانعی مثل حسد و کبر نیستیم و نمی‌دانیم این رذائل از خودِ ماست و اگر برطرف کنیم رحمت الهی سراسر وجود ما را و زندگی ما را فرا می‌گیرد. موفق باشید

22307
متن پرسش
سلام: وقت شما بخیر. استاد! انقطاع از دنیا با توجه به توصیه هایی که به ازدواج، بچه دار شدن، دوست داشتن اینها و محبت کردن، کار کردن و روزی در آوردن، خونه مناسب داشتن، مرکب خوب داشتن و بسیاری از نیاز های بدنی و خیلی از مسائل دیگه، چگونه است؟
متن پاسخ

مه تعالی: سلام علیکم: انقطاع از دنیا به آن معنا است که برای هیچ‌چیز جز خدا نقش قائل نباشیم و دل خود را به دنیا به معنای جای‌دادنِ دنیا به جای خدا شکل ندهیم وگرنه سیره‌ی خود انبیاء و اولیاء این نبوده است که به زن و فرزند خود قطع علاقه نمایند. موفق باشید

22281
متن پرسش
سلام استاد گرامی: برای حضور قلب در نماز چاره ای نداشتم جز تصور کردن خدا در بالا یا همه اطراف که دارد مرا نظاره می کند. بالفرض این کار را کنیم و تمرکز هم پیدا کنیم باز بی فایده است چرا که این خدای ذهنی و موهوم است که پرستش می کنیم نه خود خدا. استاد چه می شود کرد که خود خدا را بپرستیم فارغ از تصورات ذهنی و خیالی؟ آیا می شود حالا که خدا را قبول داریم (بحثی نیست) ولی چون به هیج وجه نه قابل دیدن است نه قابل تصور و ادراک است اصلاً او را پرستش نکنیم که با این نحو پرستش، خدا را نعوذ بالله داریم تا سطح خیال کوچک می کنیم؟! «الله اکبر»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پرستش خدا به معنای به‌میان‌آوردنِ عبودیت‌مان در مقابل ربوبیت حق است و در این رابطه می‌توان مظاهر ربوبیت او را مدّ نظر داشت و نه ذات حضرت حق را. به همین جهت در روایت داریم که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند در عبادات خود یکی از ائمه را مدّ نظر بیاورید. موفق باشید

22274
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: پیامبر اکرم می فرماید هر گناهی را توبه ای است الا سوء الخلق معنی این حدیث چیست مگر نمی شود آدم بد اخلاق متنبه شود و توبه کند چنانچه مشاهده می شود؟ با تشکر. التماس دعا. لطفا جواب در سایت داده بشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت که در سوءِ خُلق، افراد دیگری مورد آزارِ ما قرار می‌گیرند، توبه‌ی مربوط به آن باید در راستای حلالیت‌طلبیدن و عذرخواهی از آن‌ها انجام گیرد. موفق باشید

22261
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من در زمینه کنترل نفس برای خوردن مشکل دارم. انجام برنامه ریزی روزانه و عمل به آن برایم بسیار مشکل است و بسیاری از اوقات به برنامه هم عمل نمی کنم. بیدار شدن سحر برایم بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن است. حتی بسیاری از روزها نماز صبحم قضا می شود. البته واجبات خود را انجام می دهم و نمازهای ظهر تا عشا را اول وقت و معمولا به جماعت می خوانم. ممنون میشم راهکار و توصیه ای کاربردی برای من ارائه فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که نباید به خود سخت‌گیری کرد باید با تمرکز بر روی معارف الهی و سیره‌ی اولیاء الهی، جهتِ روح را به سوی شرایط مطلوب جلو برد. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

22257
متن پرسش
با سلام و تشکر استاد گرامی ممکنه در مورد حجاب در مقابل هم جنس کمی توضیح بدهید؟ بحث حجاب در مقابل غیر همجنس که همچنان چالش برانگیز هست، اما من در مورد این می پرسم که آیا در سیر و سلوک تاثیر می گذاره؟ یا اینکه واقعا به عنوان گناه محسوب میشه در جمع هم جنس راحت بودن. یا اینکه به خود فرد بستگی داره و مواظب احساسات و حالات بودن که قصد خود نمایی و فخر فروشی و مُد بودن نباشه. باز هم تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: مسلّم در آن حد که نحوه‌ای از فخر فروشی یا خود نمایی به روش اهل دنیا باشد برای سیر روحانی انسان زحمت به وجود می‌آورد ولی نه آن‌چنان که تصور کنید از حالت عادی و فعالیت‌های عرفی به اسم سلوک خود را محروم کنید. موفق باشید

22252
متن پرسش
با سلام مجدد: استاد محترم. من توی سوال شماره ( 22250 یا 22259 ) درباره نماز پرسیده بودم. اگر که نماز نتونه به رفع توهم کمک کنه بذارمش کنار. یک حقیقتی که من از اون بابت نگرانم این هست که هر چی از دوران کودکی دور میشیم حقیقت زندگی رو بیشتر می فهمیم و من یکباره با این حقایق روبرو شدم. برای همین دچار این دست افکار میشم. شاید دلهره ام از این هست که آیا من مثلا در طی ده سال آینده چقدر خواهم توانست با این حقایق هماهنگ بشم؟ چقدر خواهم توانست نماز واقعی بجا بیاورم؟ خسته ام از این تلاش و در جا زدن، نماز یکجور متعادل کردن ذهن ما رو باعث میشه؟ درست هست؟ در واقع نماز یک جور مراقبه هست که در کنار مراقبه باید موارد دیگر چون تغذیه درست و سبک زندگی درست رعایت بشه تا به نتیجه برسیم؟ ولی این جور تفسیری با آن دست هشدارها که اگر یک روز نماز نخونی دچار غضب پروردگار میشی و تو رو نمی بخشند و... جور در نمیاد. من خیلی شاکی ام از اینگونه طرز تلقی ها و این زبان دور از فهم دین. به دعاهای شما و مخاطبان محترم سایت شما نیازمندیم. موفق و پیروز و شاد باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: آن‌چه در امثال نماز برای انسان پیش می‌آید تحقق روحیه‌ی عبودیت است تا حضرت رب العالمین با ربوبیت خود ما را دستگیری کند و اصل عبادت به تسلیم امر و نهی الهی است حال چه با حضور قلب باشد و چه نباشد؛ در هر صورت آن عزم اولیه در میان هست و تقویت وجه عبودیت ما در آن راستا به وجود می‌آید، به همین جهت ما دستورات الهی را ابتدا به عنوان تکلیف خود می‌پذیریم و انجام می‌دهیم و نباید به هیچ وجه از این غافل شد به طوری که در روایات داریم «فنای فی الله تحقق امر و نهی الهی بر جان انسان است». موفق باشید

22250
متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار چرا اینقدر اصطلاحات رمزگونه می گذارند روی اعمال؟ مثلا نماز با مراقبه چه فرقی داره؟ آیا اشکال داره یک اسم دیگر بهش بدیم؟ دوم اینکه من با اینکه فهمیده ام که نماز مراقبه ایست که ما را به حضور میرسونه، بیرون رفتن از توهم و تک افتادگی و یک سیر درونی دارد، اما هر از گاهی لای الفاظ و مفاهیم ذهنی گم میشم و مثلا الله اکبر گفتن ها و صحبت کردن با یک موجود برتر، به گونه ای برای یک فرد معمولی گمراه کننده هم میتونه باشه، حتی در حد مریضی که من می بینم برخی از افراد به نوعی درگیر این تصورات هستن. منظورم این هست که میتونه بر توهمات ما بیفزاید. مثلا من خودم گاهی وقتها که اذکار و سوره ها را قرائت می کنم در صورت می مانم و نمیتوم فراتر برم و ناراحت میشم. یک آن به خود میایم و می بینم فقط دارم به معنی این اعمال و اذکار فکر می کنم که این خم و راست شدن منو به کی میرسونه و آیا بجز این الله گفتن نمیشه راهی بود؟ و اصلا من مگه چقدر احمق باشم که کسی رو بپرستم که نامش رو هم الله گذاشته ام و دارم می پرستمش ولی نمیدونم کجاست؟ و چطوری میشه ارتباط برقرار کرد و این دست افکار ماورایی داشتن و تصور موجودات خیالی که از ما برتر هستن. ببینید استاد این افکار درسته ساده لوحانه و مال یک آدم بی دانش و مبتدی هست ولی حقیقت این هست که من گاهی یادم میره اصلا حس و حال واقعی و همینطور بدم میاد از این حماقت که میدونم حال خوبه نیست و نمازم یکجور بازی با الفاظ هست و ذهن خودم هست و حتی وقتی یک مرتبه به خودم میام می بینم اصلا حضور ندارم و صداهای اطرافم و نشنیدم و یکجور دارم تو ذهنم غرق میشم و غرق خودم و افکار هستم. در صورتیکه یک مراقبه واقعی این هست که در همان مکانی که هستیم حضور موثر داریم و غرق در خود نیستیم و اگر صداها را نشنویم یا مثل حضرت علی علیه سلام که درد را حس نکرد وقتی شئ را از پای ایشون خارج کردند و متوجه نشد به این معنی که آمد نیست. بلکه ایشان در حال حضور داشتن و از این بابت بود. اما من گاهی در نماز آنقدر توی خودم و عالم ذهنی ام گیر هستم که اطرافم رو نمی بینم و گویی دارم خدای ذهنیم رو و اون تصویر ذهنیم رو که شاید بیشتر همون ترس های من هستند رو می پرستم. خیلی نگرانم کمکم کنید. من فکر می کنم خیلی دچار توهم هستم. استاد با عرض معذرت، شاید حرفم خام بنظر برسه ولی پرسیدن عیب نیست. اگر من حالم با نماز خوب نشه و بدتر بشم. آیا کسی هست واقعا جواب این و بده. همونقدر که ما رو از بی نمازی ترساندن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: گفت «ای برادر عقل یک دم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار»

آری فطرت انسان‌ها خداگرایی لازم را همراه با معرفت فطری دارد ولی همواره با ادامه‌ی عبادات است که بعضا این فطرت ظهور می‌کند و آرام آرام به فعلیّت لازم می‌رسد؛ به همین جهت شریعت الهی با توجه به چنین احوالاتی که ما انسان‌ها داریم عبادات ما را می‌پذیرد در عین این‌که همه‌ی آن‌ها با حضور قلب همراه نیست زیرا در کلیت، آن عبادات جواب‌گویی به فطرت است و آن‌چه در نهایت پیش می‌آید برایند آن رجوعی است که در طول زندگی نسبت به حضرت پروردگار برای انسان پیش می‌آید و به همین جهت نباید آن عباداتی که به ظاهر با حضور قلب همراه نیست را بی بها دانست هر چند که باید تلاش کرد شرایط غفلت نسبت به حضور قلب را به حد اقل رساند. موفق باشید

22241
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: اگه انسان بخواهد نسبت خودش را با حقایق که در حد اسلام است به مرحله یقین برساند و در زمان کوچ کردن قلبش آرام باشد و شاد چه بکنه؟ می دانم سوالم کلی است و هزاران هزار مطلب در آن نهفته ولی چه کنم مدام و از زمانهای قدیم دغدغه ام بوده و می ترسم که ناگهان بانگی براید و کام برنداشته و وقت از دست رفته باشد و کوله بارم خالی. ترسم آخر ز در میکده بازم دارند / وه چه سوزیست خدایا به خماری نرسم من چکنم
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: بحث در عزم کلی انسان است که سعی باید کرد رجوع ما به حقایق از طریق رجوع قلبی باشد و معلوم است که قلب همواره در تقلّب احوال است ولی جهت کلی قلب مهم است و نباید از این که بعضاً قلب در موقعیت ادبار قرار می‌گیرد ما را مأیوس نماید. بنا را باید بر آن گذاشت که در هر حرکتی رجوع ما به حضرت رب العالمین باشد که چون نوری گشوده همواره رو به سوی ما دارد. موفق باشید

22239
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما درباره استفاده از علم روانشناسی و روانکاوی برای یافتن برخی صفات و ویژگی های درون نفس و روح چیست؟ برخی از مشاهیر روانشناسی کتاب ها و نظریاتی دارند که با مطالعه آنها بشدت احساس می شود که مطالبشان در مورد وجود برخی اوصاف در وجود خود شخص بنده به عنوان مثال درست و صحیح است، مانند حسادت، و حتی سادیسم های پنهان به گونه ای که کاملا در لباس های موجه و حتی شرعی مانند امر به معروف و نهی از منکر در برخی افراد متشرع (و اتفاقا مراعات و مراقبت کننده بر رفتارها و با تقوا) بیرون می آیند. پرسشم از این بابت هست که واقعا تا قبل از مطالعه نظرات و کتب اینها از وجود چنین صفاتی در خود آگاه نیستیم و حتی برخی تمایلات را انسان دوستی و دین مداری تعبیر می کنیم در حالی که می بینیم خودفریبی بیش نبودند و برای ارضای برخی خلاهای روانی انجام می شدند به گونه ای که خود ما هم متوجه آن نیت و انگیزه پنهان درون نفس نبودیم و باصطلاح چون در ناخودآگاه ما بوده نسبت به آن آگاهی نداشتیم. و ضمن اینکه راه های درمانی که می دهند لزوما غیرشرعی نیست و البته گاها هم غیرشرعی، اما جواب می دهد در صورتی که تا قبل از آن گمان می کردیم که مثلا این حالت اضطراب و تشویش بخاطر کم گذاشتن در عبادات و ... است. ممنون میشم نظرتون رو بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از راه‌های گوناگون می‌توان متوجه‌ی صفات رذیله یا انگیزه‌های غلط شد که یکی از راه‌های آن روانکاوی است 2- عمده‌ی کار، در راه‌های عبور از آن رذائل است که تنها با رویکرد توحیدی می‌توانیم از أنانیت خود آزاد شویم وگرنه مشکل، به نحوه دیگری باقی خواهد ماند. موفق باشید

22226
متن پرسش
سلام و احترام به محضر استاد: ۱. شاید بتوان گفت آثار معرفتی شما مانند «شرح ده نکته معرفت نفس» و «برهان صدیقین» اثرگذارترین و بهترین آثار شما است که قدرت بی‌نظیری در سلوک و متخلق به اخلاق الهی شدن ایجاد می‌کند. در این آثار مطالب نظری و عملی مربوط به اخلاق مانند تعریف رذایل اخلاقی و راهکارهای نابودی آن به صورت جزیی و کلی وجود ندارد، سوال این است که اگر کسی آثار معرفتی شما را با تمرکز، دقت و تمرین زیاد در خود نهادینه کند، نیاز به آثار اخلاقی شما نیز دارد؟ ۲. به عبارت دیگر راه دفع رذایل اخلاقی و اخلاقی شدن یا دفع است که روش عرفا است و یا رفع است که روش علمای اخلاق است، آیا در روش دفع نیار به مطالعه آثار اخلاقی مانند معراج‌السعاده نیز است یا خیر؟ ۳. در آثار امام خمینی غیر از کتاب چهل حدیث و جنود بیشتر مطالب دفعی (توحیدی و معرفتی) است، آیا این به این معنی است که این کتب برای عوام است و نیاز به یادگیری کتبی مانند «معراج السعاده» نیست؟ ۴. آیا صحیح است که بگوییم انسان در هر ماه ۸۰ درصد زمانش جهت مطالعات را برای مطالعات آثار معرفتی باشد و ۲۰ درصد بقیه آن برای آثار اخلاقی مانند چهل حدیث و معراج باشد؟ ۵. اگر می‌فرمایید در روش دفعی (معرفتی) ما بی‌نیاز از کتب اخلاقی مانند «معراج‌السعاده» هستیم، سوال این است کسی که تعریفی روشن و دقیقی از تکبر، کینه، حسد، غرور و... ندارد چه طور می‌تواند بفهمد که این نوع تفکر و رفتارش الهی است یا شیطانی؟ ممکن است رفتار یا تفکری را الهی بداند در حالی که شیطانی باشد، زیر او تعریف رذایل اخلاقی را نمی‌داند. حقیر استفاده فراوان و زیادی از آثار حضرتعالی بهرده‌ام، سپاس بیکران از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جداکردن مباحث معرفتی از مباحث اخلاق، در متون دینی ما چندان به چشم نمی‌خورد. لذا در قرآن و روایات، معرفت و اخلاق در هم تنیده شده‌اند و از این جهت تا آن‌جا که ضرورت پیش نیاید باید طوری بحث کرد که در کنار معارف دینی، معنویت‌های اخلاقی نیز در منظر مخاطب قرار گیرد و در کنار موضوعات اخلاقی، معارف الهی در میان باشد و از این جهت در کتاب‌های اخلاقی هم ما معارف دینی را می‌بینیم. آری! اگر بنا است انسان از نظر تعریفی که باید نسبت به فضائل و رذایل اخلاقی داشته باشد، آن رذائل و فضائل را تعریف کنیم به عنوان مقدمه بد نیست. موفق باشید  

22196
متن پرسش
سلام خدمت استاد ارجمند: طاعات و عبادات‌تان قبول باشه. خدمت‌تان سوالی داشتم؛ اینکه این حال خوش معنوی که در ماه مبارک نصیب آدمی می‌شود و این حس و حالی که برای عبادت پیدا می‌کند که آن را وام‌دار روزه و ماه رمضان هستیم، حال که ماه رمضان در حال تمام شدن هست چگونه حفظ کنیم؟ چگونه این حال خوش را برای خود در بعد از رمضان که نه روزه هست و نه این وقت خاص ماه مبارک حفظ کنیم؟ از الان که هنوز یک هفته دیگر از این ماه عزیز باقی است استرس تمام شدنش را گرفته‌ام و دوست ندارم که تمام شود، احساس می‌کنم تمام زندگی‌ام در این ماه خلاصه شده و با تمام شدن آن من هم دو باره می‌میرم. حس وقتی را دارم که قرار است از زیارت حرم ائمه به خانه برگردم. واقعا نمی‌دانم چه کنم کلافه و سردرگم هستم لطفا راهنمایی بفرمایید که چگونه این حس را حفظ کنم یا چه چیزی را جای‌گزین روزه و ماه رمضان کنم؟ دلیل اینکه این درخواست را از شما دارم فقط به خاطر این است که این حس با توجهی که کتاب شما به من داد به وجود آمده است و اطمینان دارم که کسی که می‌تواند این حس را در قالب کتاب منتقل کند می‌تواند راه کار حفظ آن را هم بگوید. کتاب «رمضان دریچه رویت»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماه رمضان افق را می‌گشایند تا عزمی برای همه‌ی طول زندگی در ما ایجاد شود و در راستای آن افق، زندگی خود را شکل دهیم.

سعی کنید برنامه‌ای برای خود بریزید که در روح و روان خود نگهبان حالی باشید که به سراغ شما آمده است. معلوم است که از این جهت می‌گویند: «کز بهشت آدم، به یک تقصیر بیرون می‌کنند». موضوع، گناه‌کردن نیست بلکه موضوع، در کوتاهی‌های ما است با یک غضب بی‌جا، با یک غیبت.

مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» باید بد نباشد. در ضمن بر روی سه روز روزه‌داری در ماه هم فکر کنید که مثل روزه‌داری در کلّ سال است. موفق باشید 

22194
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. سوالی از خدمتتان داشتم و از حضورتان راه حلی می خواستم. و آن اینکه در مسیر خودسازی گاهی صفات اخلاقی و رذایل اخلاقی هست که رهایی از آن برایم بسیار دشوار و نشدنی است مثل کینه و غضب و عدم ارتباط صحیح با دیگران. خواستم راه حلی بفرمائید تا خودم را اصلاح کنم. با تشکر از فرمایشات سازنده تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در مسیر خودسازی است که این رذائل از بین می‌رود و یا تأثیر آن‌ها کم می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» که مربوط به حضرت امام است و بنده آن را شرح داده‌ام، توصیه می‌شود. موفق باشید

22188
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید وقتی با خدایی روبه‌رو هستیم که کریمانه با کوتاهی‌ها و غفلت‌های ما برخورد می‌کند، نمی‌توان گفت با گناهان بندگانش در این دنیا سرنوشت آن‌ها را به هم بزند. او مصالح ما را بهتر از ما می داند. پس روایاتی که می گوید در اثر گناهان عمر کوتاه می شود غیر این مطلبی است که فرموده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از طرف خدا جز رحمت و لطف در میان نیست. ولی انسان، خودش نباید قواعد نظام عالم را زیر پا بگذارد و سرنوشت خود را به هم بزند. یعنی حق اللّه را خداوند با توبه می‌بخشد، ولی این بدان معنا نیست که اگر کسی سمّ بخورد و مسموم شود، بگوییم چرا خدا نبخشید. ترک رحم از جنس زیرپاگذاردن نظام تکوین الهی است. موفق باشید

22187
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: درمان بلند پروازی و کمال گرایی چیست؟ بنده به گونه ای شده ام که اگر 99 درصد امور بدون اشکال باشه و یک درصد مشکل دار مدام فکرم مشغول اون یک درصد هستم و میخوام همیشه همه چی کامل باشه که خب شاید از طرفی باعث تلاش برای پیشرفت و بهبودی اوضاع بشه اما مشغولیت فکری زیادی هم به همراه داره که آزار دهنده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعه‌ی مطالبی مثل «معرفت نفس» راهْ گشوده می‌شود. موفق باشید

22174
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و گرامی: اگر یک خانم که علاقمند به مباحث معرفتی از جمله کتاب نفیس خویشتن پنهان است، موافقید جهت بهتر فهمیدن مطالب این کتاب ارزشمند یک استاد مرد نامحرم باتقوا داشته باشد، نظر حضرتعالی چیست؟ حدود اخلاقی و عرفانی این ارتباط باید چطوری باشد؟ آیا در تاریخ، زنان عارف یا باتقوایی داشته‌ایم که یکی از علل موفقیت‌شان داشتن استاد مرد بوده؟ کلاس هم به صورت خصوصی بوده باشد. (فقط استاد و شاگرد تنها باشند و کسی دیگر نباشد؟) اینکه در فقه می‌گویند زن و مرد نامحرم ارتباط نزدیک نداشته باشند و یا هر دو با هم در یک اتاق نباشند را شما چگونه تحلیل می‌فرمایید؟ لطفا مستند بفرمایید تا بتوانم آن را به دیگران هم اعلام کنم. حقیر استقاده وافری از مباحث صوتی و کتبی شما داشته‌ام. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید شرایط طوری نباشد که خلوت دو نامحرم پیش آید. در مورد حاجیه‌خانم امین داریم که استادها در منزل ایشان می‌رفتند و به ایشان درس می‌دادند، ولی شرایط طوری نبوده است که حالت خلوت با نامحرم پیدا کند. موفق باشید

22164
متن پرسش
سلام: با توجه به تجربه و اینکه در قرآن آمده انسان را در برابر نیاز های جنسی ضعیف آفریدیم و اینکه خدا قانون صیغه موقت قرار داده، دارم به این باور می رسم که تنها راه ازدواج یا گناه است و نمی شود این نیاز را فروکش کرد. این درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏»(نور/33) آن‌هایی که نتوانند ازدواج کنند سعی نمایند عفت و عفاف خود را حفظ کنند تا آن‌که خداوند آن‌ها را از فضل خود برخوردار نماید. این آیه مژده می‌دهد که اگر انسان در مقابل نیاز به ازدواج کمی عفت به خرج بدهد، خداوند شرایط ازدواج سالم را برای او فراهم می‌کند. موفق باشید   

22130
متن پرسش
سلام: علت اینکه زبان مقدر است چیست؟ مثلا اگر بگوید امروز چقدر نحس است اتفاق می افتد؟چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. موضوع از این قرار است که انسان می‌تواند تقدیر خود را شکل دهد و در این راستا می‌گویند سعی کنید حداقل در حدّ زبان هم که شده برای خود تقدیری تیره شکل ندهید.  

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خلاصه خوب حواستان را جمع کنید! هر چه اطراف شما جمع می‌شود، مالک آن هستید. مملوک چیزی نیستید. آزاد و مختارید. این اختیار و عزت را از دست ندهید. اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره‌ام و عادت کنی اوضاع خیلی بی‌‌ریخت می‌شود. کسی که قوی بوده کم کم می‌بینی ضعیف شده است. این طور گفتن خیلی مدخلیت دارد. همیشه بگویید: الحمدالله، شکر خدا. بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پکر هستی دو مرتبه با دلت بگو: الحمدالله، آن وقت غمت را از بین می‌برد. قوه‌ات زیاد می‌شود.
مبادا اگر تازه کسب را شروع کرده‌ای بگویی بازار خراب است، وضع بد است. این حال کسانی است که هفتاد سال در این دنیا خرد شده‌اند. تو سه روز است کاسب شده‌ای. کسب خیلی سخت است. این حرف را نگو که عادت می‌کنی. امیدوارم که جلو زبانت را بگیری که موثر است. بنده یک وقت به ذهنم آمده بود که نکند زبان مقدر باشد. یعنی اگر گفتی خوب است خوب می‌َشود و اگر گفتی بد است بد می‌شود.* کسی که تازه زن گرفته است نگوید: ای بابا اوضاع بی‌ریخت است. کمرهایتان را محکم ببندید و قرص مشغول کارتان باشید. زود خودتان را ضعیف معرفی نکنید. فکر مشقتهای جزئی دنیا را نکنید. مالکیت خیلی قیمت دارد. هر جا هم که خرج می‌کنی بهره‌اش را می‌بری. لذتبخش است. مالکیت خیلی قیمت دارد؛ مالکیت نفس، مال، آبرو، خانه. کسی که سیگار می‌کشد در حقیقت سیگار او را می‌کشد. یک وقت نگویید مجبوریم. لفظ «مجبورم» نداریم مگر در طاعات خدا. در آن جا عیب ندراد، خدا یا من بیچاره‌ام، کاری از من بر نمی‌آید، نمی توانم تو را عبادت کنم. خدا اینها را دوست دارد. مالکیت وحشت آور نیست، خسته کننده نیست. مملوک بودن انسان را بیچاره می‌کند. این که انبیا و اولیا می‌گویند دنیا طلب نباشید، یعنی عبد دنیا نشوید. خدا انسان را مالک قرار داده است. فرمود: «الدنیا و الاخره هما ضرتان بمنزله المشرق و المغرب ان قرب من الواحد بعد من الاخر»** ؛ هر کس به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود. اگر مملوک دنیا شوم مملوک آخرت نمی توانم باشم. اگر مملوک خدا و ائمه(ع) شوم مملوک دنیا نمی‌توانم باشم. باید مالک باشم. بعد فرمود: «لکل منهما بتون»؛ برای هر کدام فرزندانی است. «کونوا من أبناء الاخره»؛ شما از فرزندان آخرت باشید! چقدر شیرین و لذتبخش است. کلام امیرالمومنین(ع) قوت کمر شیعیان است. کمر انسان را قرص و محکم می‌کند. در روایت آمده است که «البلاء موکل بالمنطق»؛ بلا و گرفتاری، موکول به سخن گفتن ]از آن[ است.  پیامبراکرم(ص) ، من لایحضر، ج ، ص 379 رجوع کنید به : نهج‌البلاغه، حکمت 103. کتاب طوبای محبت – ص37
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی. موفق باشید 

22122
متن پرسش
سلام و تحیت جناب استاد: نظر شما در مورد مدارس غیرانتفاعی خاص که پول بیشتری دریافت می‌کنند و برنامه های ویژه و ظاهرا مذهبی‌تر و درسی‌تری هم دارند، چیست؟ آیا این نوع مدارس، تا به حال راهگشا بوده اند؟ یک حسی به من می‌گوید مدرسه‌های غیر انتفاعی (به معنای «آیت الله هاشمیِ» کلمه) خودش یک پدیده مضرّ است و اگر ظواهر و مناسک مذهبی را هم به سر و روی آن بمالیم، چیزی عوض نمی‌شود. به نظرم من با توده زیستن ما را بهتر به‌ عمل می ‌آورد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «جانا سخن از زبان ما می‌گویی» وقتی می‌نویسی «به نظرم من با توده زیستن ما را بهتر به‌عمل می ‌آورد». موفق باشید

22104
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد عزیز مدتی هست که توفیق خدمت در تشکل طیبه بسیج دانشجویی را دارم و چند نکته و سوال ذهن مرا پراکنده می کند: 1. همانطور که میدونید سالهاست بسیج دانشجویی از آن آرمانی که امام راحل در پیام تشکیل بسیج دانشجویی بیان فرموده دور شده تن به سیاسی کاری داده اینکه بسیج باید بصیرت افزایی بکند شکی در آن نیست اما جناحی عمل کردن نه راهنمایی شما در جهت اینکه بسیج چگونه باید آرمانهای امام را در بطن جامعه دانشگاه پیاده بکند چیست؟ 2. اساس فعالیت بسیج دانشجویی را چه می بینید و اولویت فعالیت بسیج دانشجویی چیست؟ 3. هماهنطور که مستحضر هستید دانشگاه مختلط می باشد و تشکل دانشجویی بسیج هم در این فضا فعالیت می کند و واحد جداگانه ای بعنوان بسیج خواهران دارند که ذیل واحد برادران فعالیت می کنند و در جلسات با یکدیگر برخورد داریم آیا این درست است که بسیج ایجاد اختلاط بین خواهر و برادر بکند به چه نکاتی در این رابطه باید توجه کرد؟ توصیه های شما برای حقیر در عهده داری مسولیت بسیج دانشجویی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دقت بیشتر به رهنمودهای رهبری و شناخت هرچه عمیق‌تر جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و توجه به معارف بلند و عمیقی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برای آینده‌ی بشر مدّ نظر ما قرار داده‌اند 2- عنایت داشته باشید که بسیج یکی از شئون انقلاب اسلامی است و اولویت آن، درک درست زمانه‌ای است که در آن قرار دارد که زمانه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی در جهان سکولار است که در آن تقابل کیفیت الهی انقلاب اسلامی مقابل روح کمیت‌گرایِ دنیای مدرن قرار گرفته است 3- این‌که خواهران و برادران متدین با حفظ شئونات اسلامی جهت اهداف مقدس نظام اسلامی با هم ارتباط فکری داشته باشند، اختلاط بین زن و مرد محسوب نمی‌شود. موفق باشید  

22086
متن پرسش
سلام: گویا در دوره ای هستیم که «ظهر الفساد فی البر و البحر» به مرحله اتم خود رسیده، از در و دیوار محیط های اجتماعی گناه ها و انحطاط های فرهنگی می ریزد. در این چنین شرایطی خیلی از غفلت، و آلودگی و بی توجهی مردم، می رنجم و غصه ها حسابی مرا تحت فشار قرار می دهد. نمی دانم چه باید بکنم که اینقدر اذیت نشوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در همین مواقع خود را به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه می‌توانی با من باشی. لذا می‌گویند: «چون‌که غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق، غمگساری دیده‌ای؟». موفق باشید

22080
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد تقریبا دو سالی هست که مباحث معرفت نفس را دنبال می کنم. «ده نکته»، «آشتی با خدا»، «براهین صدیقین» و اوایل «معاد» هستم. تا حالا چندین مرتبه شب دچار استرس شدید شدم که تپش قلب همراه دارد و طبق مباحث آشتی با خدا، حس می کنم که ابلیس مرا دچار وسوسه می کند و هر بار با همان مباحث، یاد خدا به قلبم آرامش می دهم، چند صباحی می گذرد شرایط عادی می شود و به ناگه دوباره این حالت پیش میاید. استاد در این مواقع بهترین راه کار چیست باید چه کرد تا این اصطراب و استرس از بین برود .احساس می کنم ابلیس نمی گذارد یاد خدا رو قوت بدهم و واقعا گاهی اوقات فشار زیاد است و از عاقبت کار واهمه دارم. راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با استراحت و تقویت بدن و ورزش، از قوه‌ی واهمه هرچه بیشتر عبور فرمایید. مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است، بد نیست. موفق باشید

22044
متن پرسش
با سلام محضر جنابعالی و آرزوی قبولی طاعات: جناب استاد من خیلی ناراحتم....به خیال خام خودم در ماه رجب و شعبان دست و پا شکسته مراقبت انجام دادم ولی دقیقا شب آخر ماه شعبان نفسم مرا به دوران جاهلیتم سوق داد و فریب خوردم و نه تنها نشاط معنوی ام رفت بلکه به شدت در حجاب رفتم و قلبم سیاه شد و با حال بسیار بدی وارد ماه رمضان شده ام. اصلا حوصله خودم را که ندارم هیچ، از زن و بچه و مادر و پدر و برادر و خواهر هم فراری هستم. خیلی پشیمانم ولی نمی دانم چه کنم. بارها شده که پس از مدتها تلاش و مراقبه اندک نشاط و نوری که به دست آورده ام را به خاطر همین گناه از دست داده ام و حالا شدیدا افسرده و نا امیدم. با اینکه موقع گناه کردن به خودم می گفتم خدا می بخشد و توبه می کنم اما الان شرم دارم که دوباره عبادت کنم. با دلسردی و یاس فقط واجبات را دنبال می کنم و با خود می گویم چه فایده دوباره چندین روز و ماه تلاش می کنی اما باز هم توبه می شکنی و همه اش از دستت می رود!! لطفا برایم دعا کنید و راه نجاتی جلوی پای من بگذارید. خدا بر درجات معنوی شما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار شیطان همین است که بگذارد سرِ بزنگاه‌ها ما را از ادامه‌ی کار مأیوس کند. لذا به جای این‌که مأیوس شوید در این موارد تجربه پیدا می‌کنید تا در آینده راه‌های ورود شیطان را بشناسید و از آن عبور کنید. به هیچ‌وجه جایِ مأیوس‌شدن نیست. موفق باشید

22001
متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد: استاد گرامي، من خانم ... ساله اي هستم كه به دليل اينكه بخشي از تحصيلاتم را در خارج از ايران بوده ام، تا كنون ازدواجم دجار تاخير شده است. هم اكنون علي رغم دارا بودن خواستگاران فراوان، يكي از مشكلات عمده بنده اين است كه آقاياني كه مانند بنده داراي تحصيلات عاليه هستند و از نظر سطح هوشي و شرايط زندگي با هم تناسب داريم، وقتي متوجه مي شوند كه پوشش بنده چادر هست از ادامه ي اين روند سرباز مي زنند و هر بار به دليل اين موضوع ناكام مي مانم. از طرفي هم ازدواج با افرادي كه كفيت لازم را در آن ها نمي بينم برايم مطلوب نيست و به لحاظ دروني هيچ كششي به سمت آن ها احساس نمي كنم. اينقدر اين مسئله ي حجاب بنده در ناكامي ازدواج، تكرار شده كه به تازگي با خودم فكر مي كنم شايد اين اصرار من بر چادر، گرفتن مستحب و رها كردن واجب (ازدواج) باشد و شايد بايد در اين مورد انعطاف بيشتري از خود نشان بدهم، هرچند كه من اين حجاب را در جامعه و محيط كار با چنگ و دندان در طي سال ها حفظ نموده ام و برايم خوشايند نيست كه بر سر آن معامله كنم. نمي دانم چه كنم. حجاب و اعتقادات مذهبي من، مرا در ازدواج دچار مشكل كرده و دلم مي خواهد حضرت پروردگار نصرت فرمايند، ولي مسئله بنده هنوز بعد از مدت ها حل نشده. از راهنمايي شما سپاسگذارم. و من الله توفيق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید طرف‌های مقابل گمان کنند جنابعالی با نحوه‌ای از تحجر، چادر را پذیرفته‌اید و در جایی که عقلاً می‌شود در عین داشتن حجاب، چادر نداشت را شما نمی‌توانید فکر کنید؛ در حالی‌که وقتی چیزی مستحب شد، بدین معناست که خداوند رخصت آن را داده است که  انسان نسبت به عدم انجام آن فکر کند. طرف به آیت اللّه بهجت گفته بود 50 سال است نماز اول وقتم ترک نشده است، و ایشان فرموده بودند یعنی در حین این 50 سال، کاری مهم‌تر از نماز اول وقت برایت پیش نیامده است؟! موفق باشید

نمایش چاپی