بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20693
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت قبول ان شاءالله. متاسفانه دچار خجالت مفرط هستم. البته اگر از خدا حیا می کردم که خیلی خوب بود ولی از مخلوقاتش خجالت می کشم. و اگر بین رضایت خدا و رضایت مخلوق مخیر شوم، شیطان فریبم می دهد و رضایت مخلوق را ترجیح می دهم و این دردی است که سالهاست دامنگیر من شده و زندگی مرا به فلاکت کشانده. به جای اینکه از خدا بترسم از مخلوقاتش می ترسم و دقیقا مصداق این روایت شدم که: ما سلّط الله علی ابن آدم الا من خافه ابن آدم. از هر چی غیر خدا می ترسم دقیقا همون به سرم میاد. لطفا راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ادامه‌ی درک معارف توحیدی مثل معرفت نفس و مباحث معاد، إن‌شاءاللّه روحیه‌ی غلبه‌دادنِ حق بر خلق تقویت می‌شود. موفق باشید

20691
متن پرسش
سلام استاد: نمیدونم از کجا شروع کنم، ولی به شدت دچار پریشانی هستم و احساس می کنم در هوا معلقم، هم کتاب های استاد صفایی معروف به عین صاد رو میخونم هم کتاب های شما رو و هم از مباحث حضرت علامه حسن زاده و یکی از شاگردانشون استفاده می کنم، گهگاهی هم پناهیان و شهید مطهری میخونم و گوش میدم، شاید این همه مسیر و استاد من رو پریشون کرده ولی من احساس می کنم به عنوان مکمل هم هستند و اگر تک بعدی به یک استاد راه دل ببندم از سایر مباحث باز میمونم، ولی استاد پریشانی من بیشتر یه احساس قلبیه، انگار یک گمشده ای دارم و هر وقت تو هر روضه ای یا سر هر نمازی به آرامش وصال می رسم دوباره توی همون وصال خودم احساس هجران دارم و کیلومترها خودم رو از مطلوبم دور می بینم. من واقعا موندم و نمیدونم چیکار کنم تا آرامش داشته باشم. هم از نظر ذهنی و هم از نظر قلبی. خیلی حالم بده و ناامید از خودم هستم. چه کنم که قابل این همه فیض باشم. با آرزوی سلامتی برای همه گروه لب المیزان. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و همین راهی را که شروع کرده‌اید، ادامه دهید إ‌ن‌شاءاللّه گشایشی حاصل می‌شود. موفق باشید

20686
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: ببخشید بنده سوالی داشتم در خصوص اینکه با توجه اینکه ورزش یک امر بسیار ضروری و واجب برای هر شخصی است می خواستم بدانم با توجه به محیط های ورزشی و باشگاه های الان که دائم در آن موسیقی پخش می کنند ما برای ورزش کردن باید چکار کنیم؟ تمامی باشگاه ها و محیط های ورزشی موسیقی پخش می کنند و انسان خواه و یا ناخواه به اون موسیقی گوش میده. میخوام بدونم با توجه به این شرایط ورزش کردن را چکار کنیم؟ آیا درست است که با این شرایط به باشگاه برویم؟ و اگر نرویم لطفا راهنمایی کنید که چطور ورزش کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است موسیقی نباشد ولی این نوع موسیقی‌ها هم که برای نظم حرکات ورزشی است، حکم موسیقی مطرب را ندارد. موفق باشید

20681
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: بنده فردی متدین و ساکن قم، 32 ساله و در حال تحصیل علوم دینی و متاهل هستم. بنده یک حالت نفسانی دارم. و آن اینکه وقتی ناخواسته با برخی خانم های جوان که مثلا در خیابان مواجه می شوم، برایم بسیار جذاب هستند گویی می خواهند تمام روح مرا تسخیر می کنند، اما وقتی به توفیق الهی نگاه برمی گیرم و خود را منصرف می کنم فشار زیادی بر من وارد می شود. می خواستم بفرمایید این حالت نفسانی از ضعف سلوک توحیدی من است و حاصل قوت خیال و وهم است یا اینکه یک رویداد طبیعی است که باید حفظ تقوا کرد. سوال دوم اینکه چگونه این حالت در من رفع می شود بگونه ای که تنها رویت جمال جمیل دلدار واقعی مرا آشفته سازد؟ آیا باید با این اقتضای جوانی بسازم یا می توان با سیر توحیدی از این مرحله عبور کرد؟ با کمال تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو حالت در میان است 2- با پایداری بر تقوا، به مرور آن بصیرت و نورانیتی که انسان متوجه می‌شود که چگونه از منکرات فاصله بگیرد، سراغ او می‌آید. موفق باشید

20664
متن پرسش
سلام استاد: چه کنیم که صفت ترس به طور کامل از میان برود و شجاع شویم؟ اگر می شود راهکار عملی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه متوجه باشیم ما در این عالم به حکم خداوند رسالتی و وظیفه‌ای داریم و در بستر آن رسالت و وظایف حرکت کنیم، ترس در میان نخواهد ماند. موفق باشید

20649
متن پرسش
سلام استاد گرامی وقتتون بخیر: ببخشید اینی که آیت الله بهجت در مورد اشک و بکا فرمودن که از اعلی علیین است مخصوصا اشک برای امام حسین (ع) و برای دعا، یه کم برای بنده مبهم هست، یعنی حتی در این دو مورد هم که ما به خودمون تلقین کنیم و با تلاش اشکمونو جاری کنیم بازم اذن از بالا میاد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با نظر به حقیقتی که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در مقابل ما گشودند و ما با اشک خود، طلبِ اتصال به آن حقیقت را داشته باشیم، آن اشک از اعلی علیین خواهد بود. عمده آن است که منشأ اشک ما نظر به افق گشوده‌‌ای باشد که در مقابل ما قرار می‌گیرد، مثل آن‌چه که امروز شهداء این افق را می‌گشایند. موفق باشید

20631
متن پرسش
سلام: یک جواب به شبهه و یک راه حل عملی برای حل مشکل زیر استدعا دارم: دانش آموزان و بچه ها امروزه گستاخ و پررو شده اند و از تربیت مناسبی برخوردار نیستند و کمی بی ادب اند برخی از آنان بسیار گستاخ اند تا حدی که گاهی دست روی معلم خود بلند می کنند ، به عنوان یک بزرگتر یا به عنوان یک معلم و مربی واقعا چگونه با اینها برخورد کنیم؟ آیا اخراج یکی دو نفر که شدیدا گستاخ اند خوب است؟ چرا اینقدر در این سالها از نظر اخلاقی و تربیتی به قهقهرا رفته ایم؟ اگر بگویید مدرنیته و فرهنگ غرب و اثرات حکومت قبلی است خواهیم گفت: درحالی که حکومت قبلی طبق نقل ها بیشتر سعی در ترویج فرهنگ غربی و مدرنیته و .... داشت ولی انگار ما در سایه این نظام بیشتر غرب زده و بی هویت شده ایم حداقل در این چند ساله که پررویی ها و مصائب اخلاقی فراوان شده است و حیا و غیرت و ادب کم. از نظر پیشرفت روز هم که خودتان هم می دانید به جای اینکه الان هواپیما صادر کنیم الان دست هایی تو کار است که حتی سنگ پا هم وارد می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مشکلی که مطرح می‌فرمایید مشکلی است که امروز، خودِ غرب را نیز فرا گرفته است. و این روح غربی نسبت به 50 سال پیش، هم در غرب رشد بیشتری داشته و هم در سایر جهان. می‌ماند که غرب، اسیر این فکر است و ما اگر به خود آییم، فرهنگی داریم که از این گرفتاری‌ها آزاد شویم. می‌ماند که بالاخره با این نسل چگونه رفتار کنیم تا اولاً: برخورد ما تند نباشد و وسیله‌ی بیداریِ فرهنگی این نسل باشیم. ثانیاً: آری! اگر کسی مخلّ کلاس است و راه دیگری برای اصلاح او نیست و عملاً کلاس قربانیِ گستاخی او می‌شود، چاره‌ای جز اخراج او نیست، ولی این آخرین چاره باید باشد. موفق باشید

20620
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر. امیدوارم در کمال صحت و سلامت باشین، استاد اینکه در سوره احزاب توصیه به ذکر کثیر و تسبیح هر صبح و شام شده، بهترین ذکر و بهترین تسبیح که میتونیم به اون مداوت داشته باشیم کدوم هست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر کثیر، بیشتر به معنای آن است که انسان دائم در هر اموری متوجه‌ی حضور حضرت حق باشد. آری! به ما فرموده‌اند «سیّدالکلام» ذکرِ «لا إله إلاّ اللّه» است که آن به جای خود بسیار ارزشمند است و «سبحان‌ اللّه» نیز جای خود را دارد. موفق باشید

20585
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: توصیه ی شما برای طول مسیر پیاده زوی اربعین چی هست؟ ذکر گفتن، گوش دادن به سخنرانی های خاصی؟ چیز خاصی مد نظرتون هست؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیت مسئله که حضور در تاریخی است از جنس انقلاب اسلامی؛ نباید فراموش شود و در کنار آن اذکار توحیدی و یا گوش‌دادن به سخنانی که متذکر معارف الهی است، کار خوبی است. موفق باشید

20581
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از مشکل کم زبانی رنج می برم یعنی مواقعی که باید با سخنانم از حق خودم دفاع کنم یا در جواب شخصی که حقی را از من ضایع کرده یا حرف ناحقی زده است پاسخ گو باشم زبانم به دستی به سخن نمی آید و دائما با خودم در گیری پیدا می کنم که چرا فلان حرفی را که باید می زدم نزده ام یا مثلا زمانی که در میان دوستان و خانواده هستم اصلا بذله گویی و شوخ طبعی ندارم و کاملا درونگرا و‌ ساکت هستم. لطفا در حل این مشکل مرا یاری کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی کتب اصیلی مثل کتب شهید مطهری، مشکل رفع می‌شود. تجربه‌ی بنده نیز چنین بوده است. موفق باشید

20571
متن پرسش
سلام: سوالم مبتنی بر متن زیره، که حدود چهار سال پیش این پرسش و پاسخ در همین سایت بین من و شما رد بدل شد؛ «سلام، مدتیه دچار ادبار شدید روحی شدم تا همین چند ماه پیش فردی کاملا مذهبی بودم و حتی از انجام مکروهات هم خودداری می کردم و به شدت دقت داشتم که مبادا عملی جلوی حرکت من به سمت خدا رو بگیره ولی نمیدونم یهو چی شد که انگار از وسط یک شهر ناگهان وسط بیابون افتادم و هیچ حسی نسبت به این مسائل ندارم و به شکل خیلی بدی نسبت به انجام محرمات بی تفاوت شدم و اعمالی رو که تا قبلها حتی فکرش را هم نمی کردم گرفتارش شدم و مشکل اصلی اینجاست که اصلا توان جستجو رو در خودم نمی بینم یعنی دنبال راه حل و تلاش برای عوض کردن اوضاع نیستم و اینکه اینجا این سوال رو می پرسم و ابراز نگرانی می کنم فقط به خاطر قسمتی از عقل منطقیم هست که در طول سالهای گذشته حقانیت دین و دستورات برایش جا افتاده. منظورم اینه که قلبم هر چیز جدی ای رو پس میزنه و نمیتونم بهش راه درست رو ارائه بدم! و اگر این کار رو بکنم گویا نفس جواب میده باشه حرف تو درست ولی اصلا نمیخام عمل کنم و راحتم بزار! مث یه آدم گرسنه ای شده که هر غذایی بش بدی همه رو همونجا بالا میاره و حتی غذا رو بیبینه حالش بهم میخوره! کمکم کنید، چکار بکنم؟! اصلا با این وضع پس زدن راه حلها توسط روحم اصلا لازمه کاری بکنم یا بگذارم همینطور بماند؟ جواب استاد: باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر دینداری تا یک جا عقل است که اظهار نظر می‌کند و ما را با اعمال شرعی جلو می‌برد ولی از یک جا به بعد قلب به میدان می‌آید، حال انسان متوجه می‌شود از نظر قلبی دست‌اش خالی است و به تعبیر شما احساس می‌کند در یک بیابان است که هیچ‌یک از گرایش‌های شرعی را در خود ندارد. از این‌جا به بعد، بعد از آن ادباری که فرمودید، آرام‌آرام به خود می‌آیید و از طریق قلب وارد وادی ایمان می‌شوید و به لطف الهی برزخ شما شروع می‌شود و آنچه را مؤمنین متوسط در برزخ با آن روبه‌رو می‌شوند و 7000 سال طول می‌کشد که به خود آیند و با پای قلب که تنها وسیله ی سیر در برزخ است بروند، شما إن‌شاءاللّه در این‌جا شروع خواهید کرد لذا اولاً: صبر در دینداری را فراموش نکنید و مواظب حرام و حلال الهی باشید. ثانیاً: صبر کنید تا از این حالت بگذرید خیلی بی‌تابی نکنید. موفق باشید» و اما بعد.... استاد عزیز: مدت زیادی از آن زمان می‌گذرد، و حقیر بعد از فراز و فرودها و تحمل سختی های زیادی، آرام آرام به لطف خدا همانطور شدم که شما فرمودید. [نه اینکه به خود تلقین کنم، نه] اما احساسات «واقعی» خاصی پیدا کرده ام، چیزی از جنس نور در دلم روشنایی دارد، چیزی شبیه تمثیلی که شما از تفاوت مفهوم آب و خود آب می زدید، شاید بتوانم اینگونه تعبیر کنم که قسمت های زیادی از دنیا پیش چشمم تاریک و مرده می آید و در عوض یک نوع حیات و «بودن» خاصی را ورای آن لمس می کنم، دیگر مثل سالهای پیش از ادبار، دینداری برایم زوری و رنج آور نیست و احساس مردگی از اعمالم ندارم بلکه با هر قدمی که برمیدارم آن نور را بهتر در میابم. در اوقات زیادی با خداوند متعال گفتگو می کنم، انیس بودنش را درک می کنم و جلوه پاسخ هایش را در رفع حوائج و مورد تدبیر واقع شدنم می بینم، انگار بعضی مواعظ اخلاقی اساتید عرفان برایم آشنا می آید، [چیزی شبیه تعبیر شما که می‌فرمودید نور وقتی می آید همه اش می آید اما تشکیکی است و شدت و ضعف دارد] و اما سوالم این است چه کنم که این آمده، نرود؟! و اینکه برای رشد بیشتر چه بکنم؟ برنامه ویژه ای را دنبال کنم؟ نمی خواهم کم نصیب بمانم. «ضمنا طلبه مقدمات هستم در قم» تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید اگر برنامه‌ای جهت حفظ این حالت نداشته باشید، نمی‌ماند. و آن برنامه باید رو به سوی حکمت و عرفان باشد. ارتباط با جناب استاد یزدان‌پناه، راهِ خوبی است. موفق باشید

20561
متن پرسش
با سلام: بنده هر زمان در مسیر الهی قدم برمی دارم بعد از چندی استقامت خود را از دست می دهم. برای اینکه استقامت پیدا کنم راهکارتان چیست؟ ثمره ی استقامت چیست؟ و سوال دیگرم این است که انسان از کجا بفهمد در مسیر الهی هست یا نه؟ خداوند از او راضی هست یا نه؟ و آیا مکروهات در سیر الی الله وقفه‌ای ایجاد می کند؟ از شما عاجزانه التماس دعا دارم که بتوانم در مسیر الهی ثابت قدم باشم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بالاخره شیطان که بیکار نیست، سعی می‌کند در عزم ما که به سوی راهِ صحیح است خلل وارد کند. بنابراین سعی کنید برنامه‌ای که دارید رها ننمایید زیرا صبر در عمل است که عمل را ارزشمند و مفید می‌کند 2- فرموده‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند»، ملاک عملِ مرضیّ خداوند، علمای دین هستند 3- بالاخره مکروهات، کار را سخت‌تر می‌کند ولی مثل حرام نیست که انسان به‌کلّی به خدا پشت کرده باشد. موفق باشید

20544
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: چند سوال داشتم.: آیا رسیدن به اولین مشاهده قلبی همان لقاء الله است؟ 2. آیا اگر انسان تمام تلاش خود را کند در یک چله می تواند به اولین شهود دست یابد؟ 3. آیا اگر در حین چله خطایی از او سر بزند با جبران آن تمام آثار گناه از بین می رود و چله سالم می ماند؟ ۴. در اولین چله به غیر از انجام واجبات آیا برنامه خاصی برای مستحبات پیشنهاد می کنید؟ 5. آیا انسان در ابتدا فقط باید سعی در عمیق کردن واجبات کند تا با ایجاد عطش کم کم مستحبات به برنامه خود اضافه کند یا در ابتدا باید حداقلی از مستحبات داشته باشد مانند 3 رکعت نماز شفع و وتر؟ از استاد عزیز خواهش می کنم سوالی بدون جواب باقی نگذارند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیر إلی اللّه خداوند با انوار اسماء الهی نظر به انسان می‌کند و این به یک معنا، لقاء الهی است و هراندازه سیر خود را ادامه دهد، آن اسماء با وسعت و شدت بیشتری متجلی می‌شوند. در هر حال، در هر چلّه‌ای انسان باید سعی کند فقط در محضر حق و با در نظرگرفتن رضایت او عمل کند و اگر خطایی غفلتاً سر زد، سریعاً توبه و جبران کند و به چلّه‌ی خود ادامه دهد. در ضمن بزرگان، در چله‌های خود روزه‌داری و قرائت قرآن و کتب عرفانی و نمازهای مستحب را انجام می‌دهند. موفق باشید  

20522
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز خدا شما را با امیرالمومنین علیه السلام محشور فرماید: جناب استاد چند وقتی است علاقه شدید و احساس خوبی نسبت به ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» پیدا کرده ام به گونه ای بقیه اذکار را تحت الشعاع قرار داده مثلا وقتی که می خواهم «لا اله الا الله» و یا «استغفر الله ربی و اتوب الیه» و یا اذکار دیگری بگویم قلبم به سمت ذکر حوقله می رود و از آن بیشتر احساس ارتباط می کنم. حال از آنجا که باید دائما به نفس بدبین بود نکنند این توطئه نفس باشد، یا این که لطف خداست و ادامه بدهم. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک لطف الهی است، إن‌شاءاللّه در آن ذکر مستقر می‌شوید و راهِ توحیدی خوبی در مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

20480
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و برکات خدا از طرف من بر شما باد: استاد گرامی و بزرگوار من دوستی دارم که ۳۱ سال دارد و سال هاست در مسیر سیر و سلوک هست اما بدون استاد عبادات شرعی خودش را انجام می دهد خالصانه و شکر خدا هیچ انحرافی ندارد در این مسیر یه چیزی هایی روحا بهش افاضه شده مثلا شب های قدر چند سال مثلا در یکی سوره طارق به عدد فلان یا دعای نور خانم فاطمه زهرا سلام الله به عدد فلان و یا ذکر رکوع و سجده به تعداد چهارده مرتبه در نمازهای واجب ميگه روحا نمی تونم تا ذکر رکوع و سجده را تا چهارده نگفته ام بلند شوم و توانایی ندارم سرم را بلند کنم بخاطر این نماز جماعت ها را با جماعت نمی خونه من گفتم اشتباه هست و حدیث راجع نماز جماعت داریم قرار شد از شما بپرسم و دیگر اینکه از حدود دو سال قبل بعضی وقتها یه موجی می گفت من را می گیره که انگار یکی از دهنش حرف بد می زنه بی اختیار یا یه دفعه بهش گفته که سیگار خواهم کشید این را میگه شاید جنی چیزی بوده باشد به یکی که در سیر و سلوک تقریبا نه کاملا استاد بوده گفتند برو رفته ایشان گفته این کار من نیست از دستم بر نمی اید یعنی شاید پیش قوی تر از من برو به محض اینکه دوستم را دیده بوده گفته بود در گردن یک غسل میت هست دوستم می گفت یادم افتاد درسته چیزی بدین مضمون ایشان در قم بوده اند. الان چه توصیه ای برای دوستم دارید برای این دو مشکلش؟ مشکل من هم این هست که خدای تعالی از سر تفضل علم حصولی عرفان نظری را روزی کرده شاید تمامش را، خودتان می دانید که هیچ هست بدون عرفان عملی، مشکل شوق دارم. والحمدلله رب العالمین. با تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- در عبادات باید سلوک خود را مطابق سیره‌ی امامان معصوم جلو برد و اعتناء به آن القائاتی که می‌گوید مثلاً 14 مرتبه باید آن ذکر را گفت؛ نباید کرد 2- به نظر می‌آید با مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در مورد قسمت دوم سؤال، نکات خوبی برایتان روشن می‌شود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

20457
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم استاد: استاد نماز صبحم قضا میشه هر کاری می کنم که توی وقتش نمازم رو بخونم نمیشه توصیه ی خیلی از بزرگان رو شندیدم توسل زیادی کردم. انگار نه انگار قبلا نماز شبم هم قضا نمی شد اما چند ساله نه نماز شبی نه نماز صبحی نمیدونم چیکار کنم به خدا خسته شدم بقیه نماز هامو اول وقت می خونم نماز که نه چه نمازی، جز گناه چیزی نیستن، سرا پا بی ادبی و معصیت، قضا شدن هم روش میگیره به خدا خسته شدم. استاد شما رو به حضرت حجت (عج) به ذات حضرت حق قسم میدم یه نظری یه تصرفی یه کاری کنین به دادم برس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید حضرت رب‌العالمین پا ایستاده‌اند که شما با زودخوابیدن و غذای سبک‌خوردن و سریال و فیلم‌ندیدن، واردِ حیطه‌ی بیداریِ صبح‌گاهی شوید. شما هم سعی کنید حال که پروردگار شما کوتاه نمی‌آید و شما را با این وضع بیدار نمی‌کند، کوتاه بیایید و کاری کنید که شرایط بیدارشدن صبح‌گاهان برایتان فراهم شود. موفق باشید

20454
متن پرسش
سلام: با تمایل به جلب نظر جنس مخالف چه باید بکنیم؟ به عنوان مثال بنده پسری هستم مجرد که در دانشگاه تدریس انجام می دهم، این تمایل در من سر کلاسی که خانمها نیز هستند، به صورت تلاش مضاعف جهت ارائه بهتر درس و یا گفتن سخنان جالب ظاهر می شود و خود می دانم که خلوصی در آن نیست، ولو گناهی مثل نگاه حرام هم مرتکب نشوم. تکلیف چیست؟ آیا ترک تدریس و یا فعالیت های مشابه لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متوجه‌اید اگر خلوص در کار نباشد، کارها بی‌برکت و بی‌آینده است؛ به خود نهیب می‌زنید که رضایت الهی را در سخنان و رفتار خود فراموش نکنید بدون آن‌که لازم باشد تدریس را ترک کنید. این امر به مرور، نورِ خدا را در حرکات و گفتار شما رشد می‌دهد. البته اگر شرایط تدریس برای برادران برایتان فراهم است با توجه به این‌که خانم‌ها می‌دانند جنابعالی مجرد هستید، مشکل کم‌تری خواهید داشت. موفق باشید

20438
متن پرسش
سلام: بنده امسال توفیق پیدا کردم بعد از چند سال به اردوی جهادی رفتم مناطق زلزله زده. نمی دونم حسم میگه اگر در دفاع مقدس نبودم اگر ترس از مرگ نمی گذاشت بروم سوریه ولی اردو جهادی هم ظرفیت حضور در تاریخی دیگر را دارد. این را در مدت اندکی که با بچه ها بودم حس کردم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ارزشمندی است. فعالیت در اردوهای جهادی، مقدمه‌ی صفای روح و اقدام به کارهای بزرگ می‌شود. موفق باشید

20437
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: چندی پیش داشتم کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها را مطالعه می کردم، جمله ی از گفتار شما خیلی ذهنم را مشغول کرد، و قلبم را حقیقتا جهت داد، و نورانی کرد! حضرتعالی فرمودید که رسول خدا «ص» با رعایت دستورات الهی، قلب خود را آماده ساختند، تا حضرت حق راه و مسیر اصلاح جامعه و هدایت امت را بر قلب مبارکشان الهام نماید، اما سئوال: 1. بنده به این نتیجه رسیدم که ما هم همچون رسول خدا «ص» باید قلب خود را با تقوا و تزکیه آماده بسازیم، تا ان شاءالله خود حضرت حق راه و مسیر اصلاح جامعه و تحقق تمدن اسلامی را بر قلب ما الهام کند (البته در کتاب سلوک اشاراتی در این مورد داشتید) آیا این برداشت صحیح است؟ 2. استاد بنده متأسفانه در سال های نوجوانی و جوانی نسبت به انجام نوافل سستی داشتم و انجام ندادم، و الان دارم به صورت ذهنی در راه کوچه و خیابان و مواقع بیکاری می خوانم، به نظر شما ارزش دارد یا باید به صورت عینی بخونم؟ و در مجموع قضای نوافل چه دست آورد معنوی برای انسان دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم آن برداشت‌تان خوب است و هم آن کارتان درست است. موفق باشید

20432
متن پرسش
سلام: آیا در ماه محرم و صفر این مواردی که ذکر می کنم مکروه است یا گناه دارد انجامش یا نباید انجام داد و باید به وقت دیگری موکول کرد؟ مثلا خرید و فروش طلا، دادن سیسمونی دختر، افتتاح یک کار یا پروژه، دید و بازدید، مهمانی دادن، تفریحات خاص اما سالم، خواندن صیغه عقد دختر بی سر و صدا و صلواتی، می خواهم نظر شرع مقدس و طبق آیات و روایات بدانم آیا انجام این کارها اشکالی دارد؟ چون ماه حزن اهل البیت است و البته تو دهه ها نباشد، مثلا خواهر بنده تو ماه محرم بعد از دهه عقد کرد ولی بی سر و صدا، ایشون تو زندگیشون خیلی مشکل دارند و تا طلاق هم پیش رفتند، همه می گویند به خاطر بی حرمتی به اهل البیت (ع) است که تو این ماه عقد کردید و به هرحال شاد شدید ولو بی گناه و صدا، می خواهم بدانم اینها ریشه شرعی دارد یا نه؟ کاری به اعتقاد عرف ندارم چون عرف خیلی نظرها دارند. سوال دوم اینکه چه کنیم مغلوب نظر عرف نباشیم بعضی حرفهایشان که به نتیجه می رسد تلقین یا باور ما را زیاد می کند و بدون نگاه به شرع می پذیریم لطفا راهنمایی کنید راه درست کدام است؟ خدا خیرتان دهد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌احترامی و بی‌حرمتی به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به این نیست که ما از زندگی معمولی و امورات آن خارج شویم و عقد و ازدواج از لوازم زندگی است. آری! نباید با شادی‌های افراطی در ماه محرم و صفر همراه باشد 2- هر اندازه انسان با اصول عقلی و شرعی آشنا باشد، به همان اندازه تحت تأثیر نظرات عرفی قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

20425
متن پرسش
سلام بر شما و آرزوی سعادت و کمال روز افزون و عاقبت بخیری و تمامی رهروان راه حق. بنده حقیر گرفتار صفات روحی بدی هستم که امان را گرفته و مشغولیت زیادی ایجاد کرده از جمله کم ظرفیتی و غضب و... . محیط کار هم طوری است که اگه انحراف یا ضد ارزشی را ببینم کم صبر شده و این وضع اوقات زیادی مشغولم کرده و نمی دانم چه تکلیفی دارم. یقین دارم که آرامشی که باید ندارم. راهنمایی بفرمایید کسی که اوضاعش اینقدر اوراقه باید چه بکنه. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده شرح حدیث «یابن الجندب» کمک می‌کند و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» نیز. موفق باشید

20408
متن پرسش
سلام استاد: یه مشکلی برام پیش اومده من چند وقت پیش با یک شخص متدین آشنا شدم و به کلاس اخلاق ایشان رفتم، و یک مباحثی رو بحث می کردن و وقتی سوال می کردیم که از کجا این مباحث رو می گویید یا جواب نمی دادند و یا جواب سر بالا می دادن (روحانی هم نیستند و حوزه هم نبوده اند ولی مثل اینکه استاد اخلاق داشته اند)، کار به جایی رسید که بعد از پنج ماه ایشان با من خصوصی جلسه ای گذاشتند و گفتند بنده موظفیم که یک برنامه عملی بر اساس توان و ظرفیت شما به شما بدهم در حالی که نه ایشان درست من را می شناسه و نه من ایشان رو، بعد هم گفتن که این برنامه رو از کسی می گیرم، بعد که سوال کردم آن شخص من رو می شناسند یا نه، گفتند که بله از غیب صحبت می کنند، بعد هم به من گفتند که اگر شما به این برنامه عمل کنی، من درست مثل یک پرونده عمل شما رو می بینم و به شما هم خواهم گفت که چه کرده اید بعد هم گفتند که این برنامه شما رو تا جایی که حضرت آیت الله العظمی بهجت هم رفتند می بره. خلاصه گفتند که هر چه برنامه ی خودتان هست فقط تا جایی شما رو جلو می بره و شما باید آن را کنار گذاشته و به این برنامه فعلا اکتفا کنید و حتی اجازه مشورت با دیگران را در این مورد به من ندادند تا اینکه با اصرار ایشان را راضی کردم تا بتوانم مشورت کنم. استاد عزیز با این تفاسیر چه باید کنم. این قابل توجه است که می گویند برنامه خودتان دیگر بیشتر از این به دردتان نمی خورد و این به درد شما می خورد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در این مسیرها، ورودِ خطرناکی است و بیشتر باید احتمال داد که جنّیان و شیاطین در میان هستند که از افکار و احوال شما نیز آگاهند ولی در انتها انسان را ناکام می‌گذارند. خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و سیطان و جادوگر» رجوع فرمایید. موفق باشید

20407
متن پرسش
ضمن عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: انسان چه کار کند که قبح یک گناه برای او از بین نرود و انجام گناه عادی نشود؟! اگر انجام یک گناه برای او عادی شد، چه کار کند که خود را نجات دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبرِ بر ترک گناه، به مرور فطرت را بیدار می‌کند و انسان، زشتیِ گناه را حس می‌نماید. موفق باشید

20387
متن پرسش
با سلام: نظر دکتر گرانقدر را در ارتباط با علم عباس دزفول می خواستم؟ واقعاً مهم است؟ آیا مطلب ذیل سندیت دارد؟ حدود ۲۵۰ سال پیش خرمن‌های گندم یک کشاورز خود به خود برکت پیدا می‌کند و موقع جدا کردن کاه از گندم متوجه می‌شود که یک شی نسبتا سنگین طلایی و براق به زمین می‌افتد که نمی‌داند چیست. به هر صورت آن را به همراه گندم‌ها به خانه می‌آورد و در انبار می‌گذارد. وی افزود: صاحب گندم‌ها فردا که می‌خواهد به انبار برود می‌بیند مقداری از گندم‌ها از روی دیوار به بیرون ریخته است. تصور می‌کند دزد به انبار زده ولی می‌بیند درها همه قفل هستند و انبار از فرط زیادی گندم سرریز کرده است. پیش خود فکر می‌کند که شاید وجود این فلز براق باعث برکت گندم‌ها شده است. بنابراین آن را به افراد بزرگ شهر و به چند زرگر از جمله شخصی به نام مرحوم حاج محمود زرگر نشان می‌دهد. پس از این که فلز را بررسی می‌کنند معلوم می‌شود که این فلز براق تیکه‌ای از کلاه خود حضرت عباس (ع) بوده که پس از جنگ کربلا توسط یکی از سپاهیان عمرسعد به غنیمت برده شده است. مورث نوری ادامه داد: پس از جنگ کربلا یزید آن شخص را به پستی در نواحی جندی شاپور (دزفول کنونی) منصوب می‌کند. وی در حالی که به محل تصدی پست خود از کوفه به جندی شاپور راهی می‌شود و در حالی که قسمتی از کلاه خود حضرت عباس را همراه خود دارد در نزدیکی جندی شاپور از اسب به زمین می‌افتد و همان جا فوت می‌کند. از آن به بعد برای آن علمک و پنجه‌ای می‌سازند و تیکه کلاه را روی آن نصب می‌کنند و در محفظه مزین و مشبکی در آن محل نگه‌داری می‌شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد نه قابل تحقیق و اثبات است و نه نیاز است که ما آن بزرگان را از این زاویه بنگریم. آن‌ها راهِ زندگی را برای ما گشودند و به همین جهت چون این موارد ما را نسبت به آن هدف غافل می‌کند، باید به این موارد اعتماد نداشت. موفق باشید

20369
متن پرسش
سلام علیکم: فردی را در نظر بگیرید که غرق تمایلات نفسانی و شهوانی خود بوده و توبه کرده اما آثار وضعی گناهان افکار های وسوسه انگیز تصاویر و خاطرات بدی که با گناه داشته همواره در طول روز لحظه ای از او‌ جدا نمی شوند. چطور باید این آثار وضعی را از روح خود پاک کرد؟ آیا کاملا پاک می شوند؟ حدیثی شنیدم که اگر فردی در نماز توجه به خدا نداشته باشد خود نمازش حجابی ست برای او. حال چنین فرد گنه کاری که اصلا نمی تواند ذهن خود را متمرکز کند و انگار نمازش هیچ اثری روی او‌ ندارد باید چه کند؟ خواهشا جوابم‌ رو‌ بدید و راهنمایی کنید. ان شاءلله بتونم خوب بشم و دست دیگرانم‌ بگیرم. واقعا جسم و روحم بد ریخته به هم. اعتماد بنفس ندارم‌، همش استرس و‌ ترس دارم و....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر در عبادت و صبر در ترک گناه، غوغا می‌کند در حدّی که بعد از مدتی نه‌تنها تمایلی به دیدن آن تصاویر ندارید، بلکه زشتی و کثافت‌بودن آن‌ها را نیز متوجه می‌شوید. موفق باشید

نمایش چاپی