بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21558
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت شما قبول یکی از اساتید عرفان فرمودند: «اولاً اینکه تحمل اذیت و آزار دیگران موجب رشد و منفعت سالک است، باعث نمی شود که ذمه آزار دهنده بریء شود هم حق الناس برگردن او است و هم حق الله» سؤال: شما قبلاً فرمودید (جواب سؤال20265 ) باید حضرت حق را مبنای همه آثار دانست تا همه چیزها را از حق بدانیم و یا اینکه بنا به گفته اساتید محترم نظر استقلالی نسبت به غیر نداشتن و همه این امور تحت تسلط، اذن و خواست خدا انجام می گیرد و به سود سالک است و موجب رشد وی می شود. پس با این توضیحات یادآوری شده چرا آن شخص اذیت کننده باید مشغول ذمه باشد و حق الناس و حق الله بر گردن اوست و باید مجازات شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن استاد درست است زیرا مسئولیت آن فرد در جای خود محفوظ است و بالاخره ضعفی در آن فرد بوده‌است که خداوند او را جهت چنین آزاری انتخاب کرده مثل آن که شیطان را برای اغوای خلق انتخاب کرد زیرا شیطان روحیه‌ی استکباری داشت. موفق باشید

21537
متن پرسش
با سلام: من مشکلم اینه که هر کاری که انجام میدم ناخوداگاه مدام ته قلبم به دنبال تحسین دیگران هستم. قلبم خیلی تمایل به ریا و جلب توجه دیگران داره. خیلی این اخلاق و احساسم باعث میشه از دست خودم ناراحت باشم. ذکر و آیه خاصی پیشنهاد می کنید که باعث زیاد شدن تواضع و فروتنی قلب باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش آیت اللّه بهجت، آمدنِ چنین خطوراتی از اختیارات ما نیست، ولی دنبال‌کردنِ آن از اختیار ما است. باید آن را دنبال نکنید تا به مرور ضعیف شود. هر اندازه با مطالعه و عبادات، روح توحیدی خود را رشد دهید، آن خطورات از قدرت می‌افتد. موفق باشید

21522
متن پرسش
سلام: بنده چند وقتی هست در اقامه نماز کاهل شده ام و خیلی وقت ها نماز نمی خوانم و در ضمن می دانم این نمازهایی که نمی خوانم را بدهکارم و بالاخره باید بخوانم و می دانم که اگر الان بمیرم در جهنم عذاب خواهم دید و همچنین درک می کنم که نوعی مرض در نفس من به وجود آمده که نخواندن نماز برای من سهل و آسان شده، این مرض را می فهم اما دلیل به وجود آمدنش را نمی دانم، لطفا به بنده بفرمایید چطور این مرض نفسانی را درمان کنم و از این حالت خلاص بشوم؟ راه و روشی روشن جلوی پای بنده بگذارید، با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که با تقویت معارف الهیه این مشکل رفع می‌شود. پیشنهاد اولیه‌ی بنده مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن است. هر دو بر روی سایت هست. موفق باشید

21511
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال 21502 خدمت سرورم عرض می کنم وقتی در زمینه اعتقادی القای شکی ولو از طرف ملک صورت پذیرد چون زیربنای فکری انسان فروریخته چگونه می توان باز عبودیت پیشه کرد تجربه ای که حقیر دارم اینست که اصلا نمی توان با تردید در اصول دین حضور قلب در نماز داشت اگر عبودیت را به معنای تحقیق علمی در زمینه اصول دین بدانید بله به این طریق می توان مرز بین خطورات رحمانی و شیطانی را یافت چون اگر شیطانی باشد پس از خطور شک یاس از رسیدن به واقع هم القا می کند ولی ملک گوید تا آخر عمر باید تحقیق کرد ولو به نتیجه نرسیم «لا ابرح حتی ابلغ مجمع البحرین او امضی حقبا» لکن اگر عبودیت را به معنای تعبد به فروع دین بدانیم خوب چگونه می توان شک داشت و باز گفت اشهد ان محمدا رسول الله آیا این شهادت دروغ و نفاق نیست «إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عبادت بر مبنای فطرت الهی انسان انجام می‌گیرد و به همین جهت خداوند به رسول خود می‌فرماید: «فذکّر انّما انت مذکّر». ولی شک در موطن عقل شکل می‌گیرد به همین جهت می‌توان در عین شک عقلی با عبادات خود فطرت را زنده نگه داشت. اتفاقاً وقتی فطرت به نشاط آمد، به راحتی از ترددیدهای عقلی عبور می‌کند و ندا سر می‌دهد: «عقل، بندِ رهروان است ای پسر / وان رها کن، ره عیان است ای پسر». موفق باشید

21512
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد محترم: پرسشی از کتاب اسما حسنی داشتم. اول اینکه فرموده بودید قلب ما آن حد ظرفیت تجلی انوار حضرت حق را ندارد و به مدد قلب معصومین این نظر کردن به خدا را شروع می کنیم. آیا با قرار گرفتن در کنار مومنینی که قلب هایشان بسیار آماده تر از ماست،می تواند تاثیری داشته باشد؟ آیا قلب های آن ها بواسطه ارتباط با قلب ائمه می توانند به بالقوه شدن اسامی الهی در قلب ما کمک کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از قرارگرفتن در کنار امامان، متذکرشدن به سخنان و روایات و ادعیه‌ی آن‌ها است که به یک معنا متذکر جان ما هستند از آن جهت که فطرت ما متذکر نور پروردگار عالم است. در این راستا آری! در چنین بستری مؤمنین هم می‌توانند متذکر انسان باشند. در روايت داريم كه رسول خدا (ص) فرمودند: «قَالَتِ الْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى يَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ‏؟ قَالَ: مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه»؛[1] حواريين به عيسى (ع) گفتند يا روح الله! با چه كسى همنشين شويم؟ فرمود: با كسى كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد و سخنش دانشتان را زياد كند و كردارش شما را به آخرت تشويق نمايد. موفق باشید 

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 39.

21505
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: استاد اینکه کسی مرگ رو دوس داشته باشه بده؟ من قبلا از مرگ می ترسیدم اما آلان بعضی وقتا که بهش فکر می کنم دوسش دارم و فکر می کنم به آرامش می رسم و هم اینکه احساس می کنم خیلی هیجان داره و به خیلی از حقایق می رسم و خیلی از معماها روشن میشن برام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان همیشه باید آماده‌ی مرگ باشد و سعی کند طوری خود را در دنیا به کمالات لازمه برساند که در ابدیتِ خود با خدا و زیر سایه‌ی رحمت او باشد. زیرا بالاخره ماییم و یک ابدیت، اگر آن‌جا نتوانیم از رحمت پروردگار بهره‌مند شویم، سرنوشت سختی را برای خود رقم زده‌ایم. موفق باشید

21504
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: بنده طلبه پایه ۸ در شهر مقدس قم هستم. به نیت خدمت به دین و فهم و استنباط از کلام الهی وارد حوزه علمیه شدم و سعی کردم این چند سال رو با کیفیت قابل قبول بخونم. تمام هدفم از تحصیل ، خدمت به دین و انقلاب هست. حال چند وقتی هست که از طرف خانواده پیشنهاد میشه که وارد رشته قضاوت بشم اما شبهه ای برام هست که هنوز نمی تونم تصمیم بگیرم. اولا از جهت نهیی که در روایات نسبت به قضاوت وجود داره که البته نمیدونم نسبتش با نیاز جامعه اسلامی و انقلاب رو نمیدونم! دوما بخاطر وجهه دنیایی که در این رشته وجود داره که امکان داره خلوص نیت ها رو مخدوش کنه و خدای نکرده تلاش علمی ما رو در جهت رسیدن به دنیا قرار بده، البته اعتراف می کنم که در اعماق وجود خودم میل به همین رفاه مادی هم وجود داره که نمیدونم از دلبستگی هست یا از تمایل طبیعی انسانی به آسایش...! خواهش می کنم مقداری در این زمینه بنده رو راهنمایی بفرمایید تا بتونم تصمیمی در جهت انجام وظیفه و شرعی خودم بگیرم. تشکر. دعاگوی شما در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها هستیم و محتاج دعای خیر شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته نظام اسلامی نیاز به قضاتی دارد که احیاء حقوق مظلوم نماید و بدین لحاظ چنان‌که کسی بتواند نسبت به امر فوق، وارد قضاوت شود نباید کوتاهی کند مگر آن‌که در خود، اخلاقاً و عقلاً توانایی لازم را احساس نکند. موفق باشید

21486
متن پرسش
سلام: استاد همانطور که مستحضرید چند روز پیش آیت الله قاینی به رحمت خدا رفتند، بنده از میان عرفا یکی به علامه طباطبایی و علامه حسن زاده خیلی قلبا ارادت دارم و یکی هم به ایشان با اینکه اسیر اوهام هستم ولی خوب دیگر چه می شود کرد. حال می شود در یک جمله محکم و بدون کم و کاست بگوئید چگونه به مقاماتی که اینها رسیدند ما هم برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان کامل به آن‌چه از طرف خدا آمده، و ارزش خاص برای عبادات قائل‌بودن. موفق باشید

21445
متن پرسش
استاد گرامی سلام: چندین دهه از عمرم می گذرد و ماحصل آن عذاب وجدان شدید از غفلت ها و گناهان است. حدود یک سال است مباحث شما را در مسیر رفت و آمدم در ماشین گوش می کنم ولی هنوز نتوانسته ام گذشته کثیف خود را فراموش کنم و این دل سیاه به خدا وصل نمی شود. خود را میان آتش حس می کنم. غفلت ها، لجاجت ها و خودکامگی ها کارم را به اینجا کشاند «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ» 1. تنها نکته ای که به آن امیدوارم اینست که به جای گوش دادن به ترانه گوشم را در معرض سخنرانی های شما قرار داده ام. آیا در این حد اثری در نامه اعمالم دارد هرچند تاثیر قلبی بر من نداشته است؟ 2. خیلی تمایل دارم که دعای جوشن کبیر را بخوانم و جمله «سبحانک لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار» را تکرار کنم ولی قسمت نمی شود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین را لطف خدا بدانید که حضرت ربّ العالمین نظر رحمتش را به شما انداخته. صبر در این امر، خودش راه‌گشاست. موفق باشید

21402
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز برای اینکه سالک مبتدی در قلبش اعتراض و عدم تسلیم نسبت به مقدرات احساس نکند راهکار عملی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا مدت‌ها این حالت هست و با صبرِ در اطاعت، به مرور نورِ حق می‌آید و این حالت، کم می‌شود تا به تسلیم کامل برسیم. راه‌کارِ آن «صبر» است. به گفته‌ی مولوی:

پرده‌های دیده را داروی صبر                   هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینه‌ی دل چون شود صافی و پاک                 نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                 فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید     

21398
متن پرسش
با عرض سلام: استاد آنچه که از زندگی علما و عارفان خوانده ام اینطور فهمیدم که در سلوک الی الله نگاه نکردن به نامحرم (حتی بدون قصد لذت و حتی به اقوام نزدیک) بسیار تاثیرگذار است. بنده بخاطر همین موضوع مدتی است سعی می کنم حتی به یک پیرزن هم نگاهی نکنم. ولی نمی دانم آیا اینقدر (به قول دیگران سختگیری) در نگاه به نامحرمان لازم است در سلوک الی الله؟ دیگران به بنده حرفهایی از قبیل افراطی و دارای روابط اجتماعی ضعیف و... می زنند. هر چند ته دلم فکر می کنم سیره علما راه درست است اما این اواخر دچار سردرگمی شده ام. از طرفی طعنه های دیگران و صدایی که از درون مرا از این راهی که در پیش گرفتم باز می دارد و از طرف دیگر ترس اینکه مبادا مورد رضایت خداوند و اهل بیت و امام زمان نباشم. نمی دانم به خودم می گویم تو هنوز اول راهی این چیزها لازم نیست و... فقط می خواهم بدانم آیا راه درستی می روم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آن‌جایی که خداوند رخصت داده است، انجامِ آن مانع سلوک نیست. به ما فرموده‌اند به وجه و کفین نامحرم از سر لذت نگاه نکنید. موفق باشید

21365
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: از آنجا که در حوزه اندیشه به وحدت وجود رسیدم در حیطه عرفان عملی نیز کتابی از دکتر یثربی می خواندم به نظر رسید بسیاری از مراحل را تجربه کردم البته به صورت حال نه مقام. 1. چگونه است که بدون استاد و مطالعات عمیق با چند کتاب این مدارج طی شده آخر مگر نباید پس از مکاشفات و کشف و شهود ها و سالها ریاضت رسید من که هنوز از برخی گناهان دست نکشیدم چه رسد به رفع حجب ظلمانی و نورانی نکند دچار توهم هستم؟ 2. این حال چگونه به مقام مبدل می شود؟ 3. سر افاضه این حال به موجود ناقص و گنهکاری چون من چیست؟ 4. مشکل تبدل حالات را چه باید کرد؟ بعضا که جنود شیطانی غلبه کنند هیچ شوقی به کمال که ندارم هیچ آتش عناد هم شعله ور می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رسیدن به مفهوم وحدت، غیر از رسیدن به حضوری است که وحدتِ شخصیه احساس شود 2- با رویکرد قلبی به موضوعات 3- به قول حافظ: «چه عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها»  4- تداوم در ذکر. موفق باشید

21302
متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده فردی هستم که همه نمازهایم را اول وقت به جامی آورم. هر روز قرآن می خوانم. مقید هم هستم. مداومت بر خواندن ادعیه و مخصوصا زیارت عاشورا هر روزه. اما به هم ریخته هستم. بی انگیزه ام. بی هدفم. روحیه و انگیزه فعالیت ندارم. متاسفانه هر چه نذر و دعا می کنم برای گشایش مشکلاتم وضع بدتر می شود و حداقل هیچ اتفاقی نمی افتد. به شدت کم آوردم. طاقتم تمام شده. کلا ناامید شدم. روشهای متفاوتی را تجربه کردم. اما فقط مسکن نهایت یک ماهه بوده! ظاهر موفق و شادی دارم. مداومت بر زیارت عاشورا دارم. معتقدم گشایش و هدایتم در دستان با کفایت حضرت اباعبدالله است. اما بعد سالها چله خواندن و مداومت بر خواندن عاشورا و رفتن به کربلا و حتی پیاده روی نتوانستم با امام ارتباط بگیرم و کسب فیض کنم. و از سردرگمی و بی انگیزگی هنوز رهایی نیافتم. اوضاعم پیچیده تر شده و بدتر اما بهتر نشده. اصلا نمی دانم چگونه بفهمم امام من را قبول کردن یا نه. کلا بهم ریخته و سردرگمم. گره هایی در زندگی دارم که گشایش ندارد. سالهاست نذر عاشورا انجام دادم و خواندم. نذری که هر کس با یک بار خواندن به گشایش می رسید اما من بعد از پنج سال خواندن، بی جواب و بلاتکلیفم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید کنار این عبادات، معارف خود را رشد دهید. زیرا در روایات، مکرر تأکید شده‌ است عبادات به اندازه‌ی عقل مردم پذیرفته و قبول می‌شود. یعنی هرآن‌چه ما در معارف الهی رشد کرده‌ باشیم، عبادات‌مان برایمان نتیجه‌بخش خواهد بود. به همین جهت به فرمایش آیت اللّه ملکی تبریزی شیطان در انجام عبادات خیلی سر به سر ما نمی‌گذارد ولی در تدبّر و تفکر نسبت به حقایق، تا می‌تواند مانع می‌شود. خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

21298
متن پرسش
سلام و درود: استاد بزرگوار. شما رو خواهش دارم یک جواب قانع کننده بهم بدید. شرایط خیلی خاصی هست برام. من سالها با ترس عجیبی (به دلایلی که پیش آمد) واژه هایی مثل الله و... قرآن و این مسایل مذهبی رو دچار ذهنیت شدم. یعنی نه بطور معمولی، چون از بچگی در شرایط ناآرام بزرگ شدیم. ولی بعد از گذر سالها به دلایل دیگری (مثلا برخورد با یکی از این عرفانهای ناشناخته جدید) رفتم تو دل عبادت فشرده به همون الله پناه بردم. بعد از حدود یکسال فهمیدم اصلا الله گفتن و اینا فقط یکجور لفظ هست و من دارم با این طرز فکرهام به خلا ذهنی می رسم و اون چیزی که فکر می کردم وجود نداشت و فشار عجیبی رو تحمل می کردم تا اینکه دست کشیدم و برگشتم به حالت عادی. الان سوالم این هست. من که می فهمم این نماز مرا دچار ذهنیت جاافتاده خودم میکنه و اصلا اون چیزی نیست که باید باشه. و علاوه براین بیش از حد معمول نسبت به ترسهام نزدیکم میکنه. چون الله از کودکی شبیه ترین موجود به ترسهای زیادم بوده. به شخصیت قهار زندگیم. خواهش می کنم شما را بخدا بگید چرا یک نفر نیست منطقی جوابم رو بده. این نماز و دوس دارم ولی کمکی بهم نمیکنه. دارد روز بروز برتوهمم می افزاید. ولی تو شرایط معمولی و خارج از این حرکات و اذکار من آرامم. بیشتر متوجه واقعیت خودم هستم. و کنترل خودم را دارم. برای یک فرد با شرایط معمولی نمیگم برای شرایط خودم حس می کنم با نماز دچار مشکل شده ام. برای یک مدت نخونم خیلی خیلی مخلصانه تر و خیلی به خودم رحم کرده ام بنظرم. خواهش می کنم چرا همه وقتی این حرف رو می زنم بد برخورد میکنن و فکر میکنن من کافر شدم و دعوام میکنن. شما لطفا آرام جواب بدهید. مسئولیت وجدانیش هم با خودم هستش. خب نماز هم یک روش هست. این را می دانم ولی واقعا تو این شرایط من بعضی وقتها نزدیکه اصلا غش یا سکته کنم اینقدر ذهنم ترسیده. تقصیری ندارم شرایط زندگیم پر استرس بوده و غیر طبیعی. حالا که فهمیدم نمیدونم چه کنم واقعا. اگر لازم هست لطفا ایمیل بدهید. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چه اشکال دارد تا قبل از رسیدن به گشودگیِ نماز، صرفاً به عنوان تکلیف به نماز رجوع کنید در آن حدّ که معلوم باشد دستور خدا را عمل کرده‌اید و خیلی هم از خودتان انتظار زیاد نداشته باشید 2- در کنار این کار، مباحث «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن که هم کتاب و هم صوت بر روی سایت هست، کار کنید. به این امید که متوجه‌ی حضور خود در این عالم بشوید. فکر می‌کنم شروع خوبی است. موفق باشید

21282
متن پرسش
1. سو ظن چیست؟ 2. ریشه ی این عمل از کجاست؟ 3. آیا آن طرف که در مورد آن سوظن می شود هم مقصر است؟ منظورم این است که نقش آن طرف که در مورد آن گمان بد می شود چیست و چقدر است؟ 4. و اینکه چه کار کنیم در مورد ما گمان بد نشود چون واقعا دردآور و یاس آور و ناراحت کننده است؟ 5. بر فرض که گمان های بد و زشتی در مورد ما بشود ما رفتارمان باید بعد از متوجه شدن از این قضیه ها و گمان ها چگونه باشد و چه طور رفتار کنیم؟ استاد لطفا پاسخ به هر سوال رو با شماره بدهید تا سر در گم نشوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضی به جهت تنگ‌نظری آن‌چنان هستند که حرکات سایرین را حمل بر صحت نمی‌کنند یعنی سوء ظن دارند 2- ریشه‌ی آن در غفلت از محذوراتی است که انسان‌ها دارند 3- ما هم نباید کاری کنیم که خود را در موضع تهمت و سوء ظن قرار دهیم 4- حُسن خلق 5- این‌ها را به چیزی نگیرید. موفق باشید

21250
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالم از خدمتتون این است که خب در مرحله اول اگر خوبی و خوب بودن را شناختیم و در مرحله بعد به لطف الهی، خوبی و خوب بودن را دوست بداریم، استاد چه کنیم که در عهدی که با خوبی می بندیم بمانیم و عشق مان به خوبی در صحنه های مختلف زندگی رنگ نبازد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر بر طاعت از طریق نداشتن آرزوهای بلند و اُنس با رفقای مؤمن و زیارت ائمه «علیه‌السلام» شکل می‌گیرد. موفق باشید

21244
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی بر اثر کثرت معاصی، نفسش کاملا أمّاره شده. خیلی معنویات و .... را دوست دارد ولی نفس او نمی گذارد و هر از چند مدتی زمین می خورد و نمی تواند جلوی نفس خود را بگیرد. فکر می کنم که نماز و توسل هایم کیفیتی ندارند که مرا حفظ کنند. چرا که قبلا تاثیر نماز را می دیدم اما اکنون هیچ تاثیری برایم ندارد. حال چطور باید این نفس را مهار کنم و از باتلاق گناهانم پس از سالها بیرون بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با صبر بر طاعت و معرفت به توحید. در این مورد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21229
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن آرزوی توفیقات الهی برای حضرتعالی: اینجانب دیروز جهت ارائه سند برای ضمانت دوستی به دادسرا مراجعه نمودم، در گذشته هم به دلایل گوناگون سرو کارم زیاد به این مجموعه های قضایی افتاده است، من نمی دانم که آیا شما به این گونه مجموعه ها مراجعه داشته اید یا خیر؟ من کاری به این که قضات ما از نظر مالی فاسد هستند یا نیستند ندارم چونکه راجع به فساد مالی برخی از قضات شنیده ام اما تا کنون خودم چیزی ندیدم، اما سوال اساسی من راجع به فساد اخلاقی این آقایان است، که فکر نمی کنم از فساد مالی بی اهمیت تر باشد، اینهایی که عرض می کنم مشاهدات خودم هست. نحوه برخورد در این بی سرو سامان ترین ارگان کشور گریه آور و تاسف برانگیز است، مهم نیست که شاکی باشی یا مجرم، ظالم باشی یا مظلوم، بلکه نحوه برخورد با تو در حد یک مسلمان نیست، در حد یک انسان هم نیست، در حد یک حیوان هم نیست، چونکه ما در آموزه های خود دستور به برخورد مهربانانه با حیوانات داریم! مشکل اساسی در این نهاد اخلاق است. حکم این دادگاهها مبنی بر محکومیت و زندان «اخلاق و انسانیت» تا اطلاع ثانویست، آیا تا کنون به دادگاهها رفته اید اگر نرفته اید بگذارید تا قسمتی از مشاهداتم را برایتان بگویم، اینها واقعیات درون دادگاه هاست: برخوردشان با تو تداعی کننده برخورد شاه با رعیت است. باید خیلی مودب و با احتیاط وارد شوی و سرت را کج کنی و با کرنش و و ادب به یک منشی ساده دفتر سلام کنی ولی او جوابت را ندهد، دوباره سلام می کنی باز هم جوابت را نمی دهد. درخواستت مثلا مبنی بر دادن یک فرم ساده را بیان می کنی و او با تشر به تو می گوید بیرون باش تا صدایت کنم. و تو می گویی چشم! و بعد انتظار... انتظار... انتظار... و اگر دوباره با احتیاط به درون اتاق بخزی و با گردنی کج تر از قبل بگویی جناب ببخشید این کار من انجام شد با تشر دوباره او به بیرون از اتاق فرار کنی! بالاخره به تو بگوید برو از رو این فرم یک کپی بگیر و بیاور. از یمن و برکت تدبیر و مدیریت درست مسئولین این نهاد! ساده ترین کارها در این مجموعه ها برایت سخت ترین کارها می شوند، فی المثل گرفتن یک فتوکپی ساده، باید از طبقه ششم بروی به طبقه اول (چون در شش طبقه دادگاه فقط یک دستگاه کپی وجود دارد) و دوباره برمی گردی طبقه ششم وقتی فرم را پر می کنی و به سر دفتر محترم می دهی می گوید برو از این فرم هم یک کپی بگیر و بیاور دوباره از طبقه ششم به اول، از طبقه اول به ششم، دوباره می گوید برو این فرم را هم کپی بگیر دوباره از طبقه ششم به اول، از طبقه اول به ششم و اگر در این اثنا بگویی خوب چرا همه فرمها را نمی دهی تا یک جا کپی بگیرم که آنقدر بالا و پایین نشوم، به مقام شامخ همایونی او برمی خورد و مورد غضبش واقع می شوی. آن روز تا آخر وقت نگهت میدارت و سپس روانه ات می کند تا فردا بیایی و اظهار اندامت کنی، و اگر دوباره اعتراض کنی زنگ می زند یک سرباز تو را بیرون بیاندازد و اگر باز اعتراض کنی احتمالا بازداشت می شوی تا دیگر از این غلط ها نکنی، اینها که گفتم فقط در برخورد با یک سر دفتر ساده می بینی، قاضی که اجل و افضل و اکمل از اینست که تو او را ببینی، باید بگویی این هو؟! و مواظب باشی تا صاعقه خشمش کوه وجودت را نخرّاند! خوب این شد همانی که می خواستیم؟! حضرت استاد به نظرم می رسد شما در پاسخ به سوال دوستان در مواجهه احمدی نژاد با قوه قضاییه دچار یک اشتباه شده اید و به همین خاطر هم ذهن مخاطب از شما راضی نمی شود و آن هم اینست که اصلا بحث احمدی نژاد نیست که حالا بگوییم ولایتمدار هست یا نیست بحث اصلی نارضایتی از عملکرد قوه قضائیه است، این اشخاصی که با احمدی نژاد همدردی می کنند به دلیل همزاد پنداری با او در مواجهه با قوه قضائیه اند نه به دلیل قبول داشتن او، چونکه همه آنها حتی طرفداران سرسخت او هم قبول دارند که احمدی نژاد مشکلاتی دارد اما اصلا بحث احمدی نژاد نیست، بحث مردم است، بحث اینست که این ساختار فاسد (حداقل فاسد در اخلاق اگر قائل به فساد در ابعاد دیگر در این قوه پاک و مطهر! نباشیم) قبل از احمدی نژاد خون مردم را در شیشه کرده. اعتراض آیت الله مکارم شیرازی و گاها مراجع دیگر به نحوه عملکرد قوه قضائیه قبل از همه این صحبتها بود. اعتراض آیت الله علم الهدی قبل از این غائله بود. اینها حتی در برخورد با امام جمعه مشهد آیت الله علم الهدی که خودش صاحب منصب است و نماینده رهبریست طوری رفتار کردند که ایشان از فقدان تحمل نقد در رئیس قوه قضائیه تعجب کرد! حرف احمدی نژاد اینست که وقتی با من و معاونینم که روزی رئیس جمهور این مملکت بودم اینگونه است با مردم چگونه خواهد بود؟ حرف مردم هم همین است. اصلا حرف حقانیت احمدی نژاد نیست. حرف ظلم به احمدی نژاد و بقایی و جوانفکر هم نیست، حرف مظلومیت مردم است. با خود می گویی آیا خون شهدای دفاع مقدس، این بزرگمردان تاریخ بشر ریخته شد تا این افراد پشت میز حکمیت و داوری بنشینند، قوه قضاییه با اداره آب و فاضلاب یا برق یا گاز یا سایر نهادهای دولتی یکسان نیست، قوه قضائیه نماد حاکمیت یک جامعه است، قاضی تکیه به جایگاه خدا زده است (الحکم لله)، قاضی نماینده ولی فقیه است از طرف او منصوب است به اعتبار او قاضیست. پدرم در قوه قضائیه پرونده ای داشت که آن طرف قضیه یک ارگان دولتی بود و می خواست پولی که اصلش پول زور بود را با محاسبه نرخ تورم بگیرد ولی به آنجا نرفت تا حکم بر علیه او دادند، به او می گفتم خوب برو به قاضی این مطالب را بگو، گفت من به آنجا نمی روم چون قاضی اصلا به حرف ما گوش نمی کند، اولین بار که به آنجا رفتم تا از در اتاق وارد شدم وقتی مرا برای اولین بار دید گفت برو بیرون پیرمرد دروغگو ! به نظر شما این شخص می تواند حکم کند، کسی که در اولین برخورد قبل از اینکه حرفی بزنی تو را دروغگو خطاب می کند و به تو تهمت می زند و برخوردش آنچنان قهری است که شخص حاضر است محکوم شود ولی دیگر پیش او نرود کسی که اخلاقش اینگونه فاسد است چگونه لیاقت دادن حکم را پیدا می کند و نمونه هایی که خود اینجانب دیده ام که یک الف بچه به اسم قاضی پشت میز نشسته که نه سواد قضاوت دارد (برای قضاوت و صدور حکم می گفت باید ببینم نظر سر دفتر چیست!) و نه آداب رفتار با مردم را، طوری که با مرد مسنی که شاید سن پدر او را داشت چنان رفتار می کرد که انگار با نوکر خانه پدری! و آیا می توان فساد اخلاقی را در این آقایان انکار کرد، اصلا حرف حکم ناحق هم نیست، حرف اینست که چرا یک چنین فرد فاسد اخلاقی باید تکیه بر تخت صدور حکم بزند؟ رهبری هم که می فرمایند من به این مسائل بیشتر از شما آگاهم، خوب ایشان بفرمایند نظر ایشان برای بهبود وضع اسفناک این قوه چیست، و اگر آن نظرات را اعمال فرموده اند چرا وضع این قوه بعد از 40 سال که از عمر پر برکت انقلاب می گذرد هنوز اینقدر خراب است؟ مطمئنم که این سوال همه نیروهای انقلابی است. (هر چند که جرات بیان آن را حتی در درون خود هم ندارند) و آن اینکه مشکلات دولت را می گوییم انتخاب مردم است و رهبری خود را مقید به همراهی و تقویت او می دانند اما قوه قضائیه چه؟ قوه قضائیه را که مستقیم خود آقا رئیسش را انتخاب می کنند، آنجا دیگر چرا؟ با توجه به اینکه مشکلات قوه قضائیه کمتر از مشکلات قوه مجریه نیست. قصه، قصه احمدی نژاد نیست قصه قصه پر غصه قوه قضاییه است. شما که می فرمایید من در پاسخ دادن به دنبال جواب به دغدغه سوال کننده هستم و نه جواب به سوال او من فکر می کنم دغدغه همه سوال کنندگان امروز اینست. اصلا فرض کنیم احمدی نژاد نیست فرض کنیم احمدی نژاد دق کرد و مرد! آیا مشکل فساد اخلاقی، سیاسی، مالی، در قوه قضائیه حل می شود؟ آیا تا کنون هیچ گزارش خبری از انتقاد مردم به این قوه در رسانه ها یا حتی شبکه های مجازی پخش شده است؟ آیا هیچ نقدی از هیچ مقامی به این قوه صورت گرفته است؟ همه از این قوه می ترسند شاید بهتر است اسمش را بگذاریم قوه واهمه. سوال دیگرم به وظیفه ما در حل مشکلات این قوه برمی گردد، آیا ما هیچ وظیفه ای در مقابله با این فساد نداریم، و اگر داریم وظیفه ما چیست؟ سوال اصلی من نحوه برخورد نیروی های انقلابی با قوه قضائیه است. آیا وظیفه ما سکوت است چون مقام معظم رهبری رئیس این قوه را تعیین کرده اند؟ و اگر وظیفه ما نقد است در کجا و کدام روزنامه و یا حتی شبکه مجازی اجازه پخش انتقادات خود را داریم؟ درد خود را کجا باید بیان کنیم؟ لطفا یک راهکار عملی برای نحوه انتقاد از ساختار اداری و قضایی این مجموعه بیان کنید. من خواهش می کنم که این سوال و جواب آن را در سایت بزنید و جوابی قانع کننده به آن مرحمت فرمائید، جوابی که نه من بلکه امثال من که در این کشور کم نیستند را هم قانع کند. در آخر از اینکه مصدع اوقات شریفتان گشتم از شما حلالیت می طلبم و از خداوند متعال برای شما آرزوی عافیت و حسن عاقبت و توفیق روز افزون در روشنگری ارشاد نسل جوان می نمایم. و من الله توفیق.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بخواهیم و نخواهیم این در سنت الهی جاری است که انحطاط یک ملت از ضعف عقلانیت و اخلاق است. و تا دردهای اخلاقی جبران نشود، نباید از انحطاط مصون بود. محبت به انسان‌ها که از طریق اخلاق پیش می‌اید، موجب رعایت حقوق افراد می‌شود و انسان‌ها احساس می‌کنند با رعایت اخلاق، معنا پیدا کرده‌اند. لذا انسان‌هایی که امکانات داشته باشند ولی رعایت اخلاق را جهت معنابخشی به زندگی نکنند، برای ادامه‌ی زندگی بی‌انگیزه می‌شوند.

آن‌چه شما بعضاً در نظام قضایی با آن روبه‌رو هستید به جهت همان بداخلاقی و عدم تواضع و عدم محبت است. وای به حال ما اگر نتوانیم با آموزه‌های اسلامی به اخلاق لازم جهت سر و سامان‌دادن به جامعه، همت کنیم. و انتظار می‌رود که در نظام قضاییِ جمهوری اسلامی حتی یک مورد از آن‌چه شما با آن‌ روبه‌رو شده‌اید، در میان نباشد. با این‌که بنده در جریان هستم حقیقتاً انسان‌های دلسوز و متعهدی در قوه‌ی قضائیه مشغول فعالیت‌اند که خودشان از همه بیشتر نسبت به چنین مواردی نگران هستند. موفق باشید 

21228
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده می خواهم وارد سیر و سلوک ناب اسلامی شوم ولی چون آلوده به گناهان زیادی هستم و باید توبه خالصی انجام دهم و بعد وارد این عرصه شوم اما توبه کردن که به این راحتی نیست، برای کسی که عمری غرق در کثافات بوده و هست و از طرفی می دانم توبه کردن هم قسمتی از سلوک الی الله است و راه و روش دارد و استاد راه بلد نیاز است و حالا بنده چنین استادی که مورد اعتماد باشد سراغ ندارم. لذا از جنابعالی تقاضا دارم راهنمایی ام کنید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با نظر به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، شروع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». هرگز از رحمت خدا مایوس نباشید. موفق باشید

 

21204
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بعضی افراد (همکار، فامیل و . . . ) همیشه توقع دارند ما در سلام کردن پیش قدم باشیم یا ما به دیدار ایشان برویم و یا در مراسماتشان شرکت کنیم ولی از طرف آنها اینچنین نیست. تکلیف شخص سالک در این موارد چیست؟ آیا ادامه بدهد یا مثل آنها رفتار نماید (مقابله به مثل نماید)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از دعای «مکارم الاخلاق» غفلت کرده‌اید که در این موارد شما باید وظایف خود را انجام دهید و انتظاری هم از جبران آن‌ها هم نداشته باشید. جزوه‌ی «مکارم الاخلاق» بر روی سایت هست. موفق باشید

21182
متن پرسش
سلام استاد: آیا کتاب بسیار عالی شرح نامه ۳۱ موجب بی نیازی از کتاب هایی مانند جامع السعادات و شرح چهل حدیث می شود؟ (در صورت کارکردن به صورت عمیق و با تدبر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی کتاب‌های اخلاقی تذکر و «یاد»اند تا ما عهدی که در عهد الست با خدا بسته‌ایم، از یادمان نرود. لذا رویکردمان به همه‌ی کتاب‌های اخلاقی می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

21165
متن پرسش
با سلام و دعای خیر خدمت استاد عزیز طاهرزاده سؤال: بعضی وقتها باورم هست که هرگونه خلق با من رفتار می کنند خواست خداست و احساس راحتی می کنم. ولی بعضی وقتها این گونه نیست و احساس می کنم این مطالب (خواست خدا، برگرداندن این احکام تکثیر به توحید و ... توجیه کارهای غلط دیگران است و دارم خودم را گول می زنم و بسیار غمگین و افسرده می شوم.) لطفاً راهنمائیم بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین قضا و مقضی باید فرق گذاشت. آری! قضای الهی بود که انقلاب اسلامی در دفاع مقدس 8 ساله به رشد خوبی برسد که امروز هیچ دولتی نتواند به آن حمله کند. ولی مقضی که تجاوز صدام باشد، مورد رضایت ما نیست که با تجاوز خود فرزندان ما را به قتل رساند. لذا در مورد سؤال جنابعالی از آن جهت که موضوع به خدا مربوط است، باید راضی به اراده‌ی الهی بود و آن قسمت که به اراده‌ی افراد مربوط است، باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. موفق باشید

21161
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بدون مقدمه بگویم که به توفیق الهی در مسیر معرفت نفس کتابهای «ده نکته از معرفت نفس»، «آشتی با خدا»، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» را گذرانده ام و اکنون در اوایل کتاب معاد هستم این را گفتم که مربوط به سوالم می شود. استاد بطور خلاصه بگویم که چندی پیش یکی از اقوام به رحمت خدا رفت در یکی از مجالس ترحیم در خانه، شخصی وارد شد و به چای خانه امد و بدون مقدمه کارهایی انجام می داد اکثرت جمع جوان بودند. مثلا می گفت با خواندن دعایی هر کدام بخواهند به هر جایی می برم مثلا شخصی رو دست بر چشمش گذاشت و برد کربلا وقتی نفر چشمش را باز کرد گفت من در صحن و سرای کربلا بودم. یا شخصی رو برد مشهد دویاره دیگری رو کربلا و همشون تایید کردند. نمازش رو خواند و زیارت عاشورا خواند نوحه خوانی می کرد و دوباره شروع کرد. مثلا می گفت سوال تو ذهنتان را می گویم و دقیقا جواب می داد. یا می گفت مثلا فلانی اعتقاد به امام حسین زیاد داره یا اعتقاد فلانی با فلانی یکی هست یا شخصی که بچه دار می شد گفت من دوقلو می خواهم دعایی خواند و گفت مهرت کردم فرزند از سربازان امام زمان بشود. و خلاصه از این جور کارها. من از آن جمع جدا شدم و به حرمت مجلس ترحیم به اتاق دیگری رفتم بقیه می آمدند اصرار می کردند که بیا و بین چه معرکه ای دارد و همش درست درمی آید. من نرفتم تا اینکه خودش نزد من آمد و صلواتی فرستاد و خواست بنشیند که در قلب من تلاطمی عجیب رخ داد که حس کردم باید مجلس را ترک کنم و سوره فلق و ذکر لاحول و ولا قوه رو مرتب می خواندم و سریع از آن خانه رفتم که بعد آرام شدم و بعد به شخصی گفته بود این نفر (من) با من جور نشد و رفت. حالا استاد سوالاتی دارم که امیدوارم توضیحات کاملی بدهید تا ببینم با تفکراتم در طی این دو سال مباحث معرفت نفس در چه مرحله ای هست. ۱. استاد آیا اصلا جدا از حرمت مجلس ترحیم، این جور کارها اصلا درست هست؟ ۲. آیا این شخص قصد نفوذ در نفس دیگران را دارد و از علوم غریبه و جادو استفاده می کند؟ ۳. آیا درست است انسان نفسش را در اختیار چنین افرادی قرار دهد؟ ۴. آیا این جور کارها ادعای نوعی ربوبیت نیست؟ ۵. آیا «آنکه اسرار ازل آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند» درست است؟ ۶. در برخورد با چنین افرادی تکلیف چیست؟ کار من درست بوده؟ ۷. در چنین موقعی بهترین روش یا ذکر چیست همان به یاد خدا بودن کافیست یا کار دیگری باید؟ ٨. آیا این افراد شامل داستان مولوی که شخصی قصد فراگرفتن زبان حیوانات داشت در سوال ۶۰۱۰ می شوند؟ ببخشید که وقت شریفتان را گرفتم امیدوارم توضیح مفصلی بدهید تا ببینم چقدر با عقایدم در این دو سال حرکت در مسیر معرفت نفس نزدیک است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه! بیشتر تصرف در خیال است طرف به کربلایی می‌رود که در خیال خود دارد 2- ظاهراً همین‌طور است 3- نه  4- در هرحال خوب نیست  5 و 6- به نظرم کار شما درست بود، زیرا ما باید بیشتر تشنه‌ی معارف باشیم، نه تشنه‌ی این نوع کارها  7- ذکر آیت اللکرسی  8- هرچه هست حتی اگر کرامت هم باشد، کارِ ما باید نظر به توحید الهی باشد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» است. موفق باشید

21133
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام خدمت استاد: می بخشید استاد سوالم خیلی پیش پا افتاده هست و از ساحت شما به دور شرمنده کس دیگری نیست به سوالات من پاسخ دهد. استاد من اصلا خودم رو باور ندارم و قبول ندارم اگه کسی تاییدم کرد منم به خود باوری می رسم و گرنه نه. کتاب «آشتی با خدا» و ده نکته از معرفتم خوندم ولی نشد که نشد چیکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که انسان متوجه باشد کسی نیست. زیرا به ما گفته‌اند: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان نه کرده‌ی خویش». پیشنهاد بنده آن است که با نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که توصیه‌های حضرت است به فرزندشان مأنوس باشید تحت عنوان «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در دو جلد شرح داده شده است و بر روی سایت هست. موفق باشید

21120
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: 1. می خواستم بپرسم آیا دیدن فیلم و سریال تنها برای سالک ابتدایی راه برای تمرکز و عدم غفلت از خداوند متعال ممنوع است یا کلا وقت تلف کردن و مضر است؟ اگر به قصد این که در ابتدا راه برای انحراف افکار از فکر گناه فیلم و سریال ببینیم آن هم کاملا فیلم های مناسب و سانسور شده باز هم غیر مجاز است؟ 2. بنده مشاهده کردم که شما در جواب یکی از سوالات گفته بودید نگاه به صورت نامحرم اگر بدون قصد ریبه باشد از نظر اکثر فقها مجاز است سوالم این است که اگر نامحرم آرایش کرده باشد نیز می توان در حین صحبت با او بدون قصد ریبه به صورت او نگاه کرد یا دیگر مجاز نیستیم؟ با تشکر و آرزوی موفقیت. و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسی که در ابتدای سلوک است بهتر است خود را مشغول چنین امور عادی نکند 2- فکر نمی‌کنم به عنوان روحی که می‌خواهد نظرش به حق باشد، با این نوع نگاه‌ها مکدّر نشود. بحث فقهی آن را فقها باید نظر بدهند. موفق باشید

نمایش چاپی