بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19733
متن پرسش
سلام استاد: چرا جوابم را نمیدی؟ و ؟ خسته شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات را شخصی جواب می‌دهیم، باید در قسمت «اسپام»ِ ایمیل خود یا در «آل‌مایل»ِ خود دنبال جواب بگردید. موفق باشید سؤال قبلی این‌طور جواب داده شده بود: باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین رعایت سعه‌ی صدر و حوصله و رفاقت، به وقتش به او تذکر بدهید که رعایت حقوق بقیه‌ی افراد از جمله همسرشان، راهِ نظر حق به قلب‌شان را می‌گشاید. موفق باشید

19727
متن پرسش
سلام آقا: 1. نوجوان 17ساله ای هستم که از شهدا جامانده ام و مورد تایید کامل آقای عزیزم حجت بن الحسن نیستم، گاهی وقت ها قوای جنسی بر من روی می آورد و یک افکار بسیار بسیار بدی بر من می آید گاهی هم تلاش کردم برای فرار از این افکار ولی شما تصور کنید که اگر من میل جنسی شدیدی داشته باشم و فکرم را هم نتوانم مشغول کنم از شدت این میل چه کنم؟ آیا این افکار ناجور مرا از مسیر معنویت عقب می اندازد؟ چه کنم نجات پیدا کنم؟ گاهی وقت ها ناراحت می شوم که نکند من فردی مثل بزرگان اخلاق و عرفان و... نشوم چرا این افکار نمی گذارد. دعاکنید شهید شوم خاک بر سرم. این افکار دور کننده از مسیر هستند یا خیر؟ 2. قرار است که آثار شهید مطهری را مطالعه کنم آیا آثار شما را کامل کنار بگذارم یا هر دو را با هم بخوانم؟ شنیدیم که ذهن فقط می تواند از یک نفر اثر بگیرد و رنگ بپذیرد یا سخنی شبیه به این. نظر شما چیست در حالی که منش فکری شما با منش فکری استاد شهید متفاوت است؟ سوال را سر سایت قرار دهید. ممنون، ان شا الله شما هم شهید شوی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به فرمایش آیت اللّه بهجت، آمدنِ آن افکار در اختیار شما نیست، ولی ترتیبِ اثردادنِ آن‌ها مربوط به شماست و هر آن‌چه در مقابل آن افکار بیشتر مقاومت کنید، به توانایی‌های خود و صفایی که بین شما و خدا پیش می‌آید، بیشتر پی می‌برید 2- فکر می‌کنم در کنار آثار شهید مطهری مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که نامه‌ی امام علی«علیه‌السلام» به فرزندشان می‌باشد، مفید باشد. موفق باشید

19716
متن پرسش
«سلام علیکم، ببخشید استاد یکی از اعضای این کلاس های شما هستم و شوهرم هم میاید کلاس ولی از دو ماه قبل از ماه رمضان و الان بعد ماه رمضان تا صبح میشینه پای نماز خوندن و روز ها روزه میگیره. به من میگه شما کاری به کاره من نداشته باش مگه میشه ایجوری زندگی کرد؟ شغلش کابینت سازی است. فقط میگه باید نماز بخونی و قرآن و شب زنده داری کنی؟ وقتی که باهاش صحبت می کنی میگه امامان ما هم همین طور بودن. من را خسته کرده لطفا راهنمای کنید. جلسه تفسر قرآن یعنی میاد کلاسهای شما رو که خوب بشه یا که اگه روزه نگیره نهار نمیخوره و میگه شما بخور و کاری به من نداشته باش این را میگن زندگی؟ خسته شدم! خسته شدم! لطفا تو این جلسات یه گوش زدی بهش بکن، با تشکر فراران»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. به همسر محترم‌تان بفرمایید ره چنان رو که رهروان رفتند، مثل امثال امام رعایت خانواده را بکنند و به جای روزه‌های ان‌چنانی با کنترل غذا و با نشاط همراه با خوردن غذای مناسب چون شمعی به خانه و خانواده روشنی ببخشند. موفق باشید

19708
متن پرسش
سلام: وقتی انسان ناگاه چشم می گشاید و می بیند پنج سال دیگر بیشتر فرصت نیست تا پیشانی اش به دلیل غلبه شر بر خیر محل بوسه شیطان شود، وقتی می فهمد که هیچ چیز نمی فهمد و نمی داند و غرق در جهل شده، وقتی به پشت سر می نگرد می بیند جز بار گناه و بطالت و پوچی چیزی ندارد و یاس و نا امیدی عجیبی او را فرا می گیرد چه باید کرد؟ (البته از رحمت خداوند نا امید نیستم ولی آیا آنان گناه می کنند و آنان که گناه نمی کنند برابرند؟ هر چند بهشتی باشند؟ بهشت حظیره کجا و جنه الماوی و همنشین محمد و آل او شدن کجا؟!)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «إن‌ّ اللّه یحبّ التّوابین» این مژده را به ما می‌دهد که:

قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ الزمر) بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. با توجه به متن آیه می‌توان متوجه‌ی نکات زیر شد:

1- تعبير به «يا عبادى» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحيه پروردگار.

2- تعبير به «اسراف» به جاى  «ظلم و گناه و جنايت» نيز لطف ديگرى است.

3- تعبير به  «عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» كه نشان مى‏ دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏ گردد نشانه ديگرى از محبت پروردگار است همانگونه كه يك پدر دلسوز به فرزند خويش مى‏ گويد اين همه بر خود ستم مكن!

 4- تعبير به «لا تقنطوا» (مايوس نشويد) با توجه به اينكه «قنوط» در اصل به معنى مايوس شدن از خير است به تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از «لطف الهى» نوميد گردند.

5- تعبير «مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» بعد از جمله «لا تقنطوا» تاكيد بيشترى بر اين خير و محبت مى‏ باشد.

6- هنگامى كه به جمله «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى ‏رسيم كه با حرف تاكيد آغاز شده و كلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى‏ گيرد سخن اوج مى ‏گيرد و درياى رحمت مواج مى‏ شود.

7- هنگامى كه «جميعا» به عنوان تاكيد ديگرى بر آن افزوده مى ‏شود اميدوارى به آخرين مرحله مى ‏رسد.

8 و 9- توصيف خداوند به «غفور» و «رحيم» كه دو وصف از اوصاف اميد بخش پروردگار است در پايان آيه جايى براى كمترين ياس و نوميدى باقى نمى‏ گذارد. موفق باشید

19674
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: خدا قوت. می خواستم در مورد موضوعی از شما مشورت بگیرم و استدعا کنم که راهنمایی بفرمایید. من یک مدتی مراقبت از قلبم را انجام می دادم و حواسم بود که گناهی صورت نگیرد اما از آن طرف هم می دیدم ارتباطم با دیگران کمرنگ شده و دارم منزوی می شوم به خاطر همین هم این مراقبه را کم کردم و در جمع ها شرکت می کردم اما گناه های در جمع بر قلبم اثر گذاشت و همچنین فکر می کنم دلم سیاه شده و مانند قبل نمی توانم خدا را در زندگیم مشاهده کنم. غافل شدم و از مسیر جا ماندم. نمی دانم از کجا شروع کنم. نفسم قوی شده و احساس ذلیلی می کنم. به دنبال برنامه ای مستمر هستم به اندازه ظرفیتم اما پیدا نمی کنم. دلم برای روز هایی که به خدا نزدیک بودم تنگ شده اما چه کنم فکر می کنم گناه ضعیفم کرده وسوسه ها دارد مرا به نابودی می برد. از شما خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید که هم بتوانم در اجتناع حضور یابم هم بتوانم سیر و سلوک الی الله داشته باشم و خدا را با قلبم شهود کنم. خیلی دوست دارم در جوانی این راه را بروم و نیازمند راهنماییتان هستم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان ظرفیت آن را دارد که «دل با یار داشته باشد و دست در کار»، این حالت را وحدت در عین کثرت گویند. سعی بفرمایید با مطالعات عمیق، روح خود را تغذیه کنید و عبادات خود را با طمأنینه انجام دهید و در ضمن با رفقا مرتبط باشید. موفق باشید 

19664
متن پرسش
سلام علیکم: چرا ما برای امام حسین(ع) گریه و عزاداری می کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً بحثی در این مورد شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود.

بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحيم:

 قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من كشته‏ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏اش گيرد

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين(ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام»

1- عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

2- در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین«علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین«علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا(ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين«علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله«علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»


1 - أمالي الصدوق ص 137 المجلس الثامن و العشرون

2 - مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 318

3- بحار الأنوار، ج‏44، ص 293

19648
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: چند سال پیش احوالات خوبی داشتم رمضان اون سالها سحر خیز بودم نمازم توی مسجد اول وقت ترک نمی شد. دعا می خوندم و قرآن می خوندم تا اینکه تمام این احوالات رفت و الان نماز عادی خودم نه تنها سر وقت نمی خونم بلکه یادم هم میره و متاسفانه از عواقب این حالات طلبکاری از بقیه هستش. چه کنم نظر شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ توان خود دستورات الهی را رعایت کنید تا خداوند نور لازم را به شما مرحمت فرماید. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «اللّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من ظلمات الی النّور». موفق باشید

19625
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: بنده پیش تر در مورد کنترل خیال و وهمیات از حضرتعالی پرسش نمودم و جنابعالی هم در جهت رفع آن ها فرمودیدکه کتاب ادب خیال و عقل و قلب را مورد مطالعه و مداقه قرار دهم، واقعیتش بنده پیش از این که حضرتعالی چنین پیشنهادی بدید دو بار این کتاب را مطالعه کرده بودم، اما استاد عزیز الان می خواهم سوالم را دقیق و جزئی بپرسم. استاد عزیز با توجه به این که هر انسانی که خیال خودش را تربیت نکرده باشد طبیعتا در معرض هزاران خیال پوچ و پست قرار می گیرد، اما به طور خیلی خاص این حقیر که واقعا وقتی انسان های پیرامونم را نگاه می کنم و دقت می کنم کمتر این وهمیه به سراغشان می آید و اگر هم می آید خیلی اذیتشان نمی کند این است که بنده شدیدا خیالم پرواز می کند به سمت خیالات و تصورات افراد پیرامونم مثلا وقتی که در جمعی صحبت می کنم به جای این که خیال و فکرخودم را جمع و متمرکز کنم که حرفی که می زنم مورد رضایت الهی و درست باشد، سریعا ذهنم می رود به سمت مخاطب که الان که من دارم حرف می زنم اون در مورد من چی فکر می کند! و این خیال خیلی پوچ و آزار دهند اصلا اجازه نمی دهدکه صحبت کنم! استاد عزیزم نمی دانم چقدر این حالت را درک می کنید ولی واقعا خیلی سخت و آزاردهنده شده! به خدا خیلی توکل کردم و شدیدا هم به ائمه هدی (ع) متوسل می شوم برای رفع این خیال باطل. استاد عزیزم چرا باید بنده چنین حالتی داشته باشم؟ واقعا چرا باید به این شدت وحدت باشه!؟ علت شدید بودن این خیال به بنده بفرمایید؟ تا ان شاءالله برای رفعش به لطف دعای های شما استاد عزیزم و عنایات ائمه معصومین مرتفع می شود. سپاس وافر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب مذکور، راه‌کارِ مهم «ذهنِ خود را مشغول کن، تا تو را مشغول نکند» یک دنیا دستورالعمل در پی خواهد داشت از جمله کار با تفسیر المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده. و دیگر موضوع اصلاح نفس است که هرکس باید به نوعی به آن بپردازد. مثل آن‌که جنابعالی با دنبال‌نکردنِ خطورات، آرام‌آرام به نتیجه‌ی لازم در اصلاح نفس خواهید رسید. موفق باشید

19623
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: عرض و سوالی داشتم خدمتتان راجع به عالم طلبگی و متناسب کردن آن با زندگی طلبگی و مبحث رزق و فعالیت هایی که واسطه رزق یک طلبه می شوند. بنده طلبه ای هستم که تازه در حوزه شروع به تحصیل کرده و در همین حین به امر سفارش شده ی ازدواج تن داده ام. لیک این سوال برایم مطرح می شود آیا در این تاریخ واسطه های رزقی که ما برای خود باید راجب آن فکر و تلاش کنیم باید با توجه به سیره حضرات معصومین و امام علی (ع) باشد که هیچگاه دست از فعالیت اقتصادی نمی کشیدند و هم زمان به تبلیغ دین (که برای ما تحصیل هم اضافه می شود) می پرداختند. یا اینکه مانند جو غالب حوزه که به ارتزاق از طریق دین (نماز جماعت و...) روی آوریم؟ (اگر این مباحث در گذشته مطرح گشته، مزاحم اوقات استاد نمی شوم و صرفا منبع معرفی فرمایید) با تشکر. در پناه حق نیرومند برای ادامه راه حق
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید اگر ممکن است در چند سال اول طلبگی ممحّض درس و بحث حوزه باشید و بعداً هم در همان مسیر طلبگی، رزق مربوط به زندگی مشترکتان را شکل دهید. ائمه«علیهم‌السلام» علم لدّنی داشتند و نیاز نبود مشغول درس و مطالعه شوند. موفق باشید

19617
متن پرسش
سلام عرض می کنم: با آرزوی قبولی طاعات. یک سوال از خدمتون داشتم و اون اینه که آیا وارد بحث های سیاسی شدن در حد خودم و بحث کردن و دفاع کردن از حق یک تکلیف و دستور الهی هست؟ اگر هست انسان بعد از انجام هر دستور یک احساس معنوی یک احساس تقربی در وی ایجاد میشه ولی چرا در این کار عکس آن یعنی احساس بی تقوایی ایجاد می شود در من. شاید بفرمایید که نحوه بحث کردن شما مشکل دارد ولی من سعی می کنم کمال ادب رو رعایت کنم و عقلانی حرف یزنم ولی هر وقت با هر که در مورد سیاست بحث کردم بعد از آن احساس ناراحتی و سنگینی که انگار گناه کردم در من ایجاد شده لطفا راهنمایی فرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: باید قصد هدایت و حق‌نمایی داشته باشید. ثانیاً: بحث‌ها باید در فضای آزاداندیشی به میان آید و نه حاکمیت یک نظر بر نظر دیگر. ثالثاً: بنای بحث در موضوع حق و باطل حرکات و گفتار باشد و بر این نکته تأکید شود که آیا فلان سخن، حق بود یا باطل؟ موفق باشید

19612
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز ۳ سوال دارم. ۱. راهکار عملی رسیدن به بیداری و یقظه چیست هر چیزی بگویید انجام می دهم به توفیق الهی. حب بطوء هم دارم برایم وقتش مهم نیست. ۲. آیا شما تعداد خواندن جوشن کبیر را می دانید که به حظ ان رسید. مثلا هزار بار یا هر شب تا چند سال. ممنونم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در درک معارف الهی مثل معرفت نفس و معرفت ربّ، قدم گذارد و در کنار آن رعایت تقوای الهی و حرام و حلال آن را انجام داد، خداوند او را به یقظه و شعوری خاص می‌رساند تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد و عباداتش کیفیت پیدا می‌کند در آن حال، یک‌بار ذکر اسماء الهی در مناجاتی مثل جوشن کبیر غوغا خواهد کرد. مگر حضرت یونس«علیه‌السلام» بیش از یک‌بار عرضه داشتند: «لا إله الاّ انت سبحانک انّی کنت من الظالمین» که حضرت حق اجابت فرمود و او را از آن ظلمات نجات داد؟! بیشتر به کیفیت عبادات فکر کنید. موفق باشید

19611
متن پرسش
سلام: طاعات قبول. برای ازدواج کفویت مهم است، اما کفویت فرهنگی مهم تر است. می دانم. اما من در مانده ام بین افکار و احادیث. مثلا می دانم که چون زندگی مرفهی دارم شاید نتوانم با فردی که متدین اما با خانواده ای از لحاظ اجتماعی پایین و درامدی پایین است زندگی کنم و در آخر فشار به من بیاید و زندگی خود و او رو خراب کنم. گاهی با خود می گویم ایمان داشته باشد می شوی مثل حضرت خدیجه (س) برای پیامبر (ص). اما بعد این فکر به ذهنم می رسد که پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س) کجا و تو و جوان های حالا کجا! آخر کم می آوری و پشت پا میزنی به همه چی. حس می کنم این تصمیم که می توانم با فرد پایین تر از لحاظ اجتماعی و اقتصادی زندگی کنم یک تصمیمِ احساسی و ناپایدار است. از سوی دیگر هم مدام غصه دارم که آخر چرا آنقدر درگیر دنیایی؟ اما بعد می بینم بالاخره سبک زندگی ها فرق دارد. البته همیشه در ذهنم هست که اگر واقعا مردی باشد که واقعا با خدا و با اخلاق باشد من از دنیا بگذرم و او را عاشقانه دوست داشته باشم. اما تا به حال خواستگاران زیادی داشتم که انسان های خوبی بودند اما خیلی متدین نبودند. معمولی بودند. همه می گویند تو ابتدا خودت را بشناس. مثلا بگو من با مردی از لحاظ اجتماعی با من هم رده نیست نمی توانم زندگی کنم. یا بگو زیبایی برای من ملاک است. اما من تمام نظراتم مشروط است. یعنی ممکن است عاملی در گروی عامل دیگری باشد. از سوی دیگر نمی دانم تا چه حد توانایی برای زندگی با فردی واقعا اهل ایمان و دین و عارف را دارم. و اگر مردی این چنین به خواستگاریم بیاید و من همچنین آدمی از خدا طلب کنم آیا واقعا روح من جنبه ی آن را دارد؟ نکند در اثر ازدیاد و فشار معنویات او من دلزده و خسته شوم. واقعا حتی نمی دانم چه دعایی برای همسرم بکنم؟ دنیا را داشته باشد؟ آخرت را داشته باشد؟ من خودم تحصیلات دارم، جمال نسبی دارم و خانواده و ایمانم هم نسبتا خوب است. آیا باید دعا کنم کسی عینا مثل خودم باشد؟ واقعا شاید سوال های پیش پا افتاده ای باشند اما شاید چون من دل با تقوایی ندارم برای من پیش میاید. در احادیث بیشتر به ایمان تاکید شده. اما داریم که فقر به خانه بیاید ایمان می رود. می ترسم که با فردی با سطح پایین ازدواج کنم و طاقت سختی ها و حسرت های زندگی را نداشته باشم. این دسوسه ی شیطانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به این نکته فکر کنید اگر خواستگاری آمد که رویهمرفته مؤمن است و آن اندازه آزادفکر می‌باشد که شما در مسیر دینداری به زحمت نمی‌افتید، او را رد نکنید. هیچ مردی به عنوان همسر، کمک چندانی به همسر خود نمی‌تواند انجام دهد مگر آن‌که خودش بخواهد. و خداوند در راستای طلب او حتماً راهی را می‌گشاید حتی اگر همسر او خلیفه‌ی دوم باشد و او فضّه کنیز زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها». کافی است که خواستگار شما مزاحم واجبات شما نشود می‌توانید با او زندگی کنید و در این راستا به جای انجام مستحبات، دل او را راضی کنید بیشتر نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

19606
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات: استاد راجع به روایت معروفی که ساعات زندگی مومنین را به ۴ قسمت تقسیم می کند و یکی از ساعات را دیدار با برادران دینی ذکر می کند، سوال دقیقی خدمتتان داشتم. اول آنکه چه دلیلی برای تقسیم بندی ساعات به این شکل بوده است!؟ توجیه شما! دوم آنکه در این زمانه چگونگی و کیفیت دیدار با برادران را با توجه به سیره ی پیامبر و ائمه توضیح دهید!؟ چرا بخش مهمی از زندگی مومنین باید دیدار با برادران دینی خود باشد!؟ اعتدال این قسمت از ساعات چگونه است!؟ (دوری از افراط و تفریط) با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فضای تاریخی فضای ایمان و نظر به افقی باشد که از طریق اسلام گشوده شده است، یکی از زمینه‌های تعالی انسان مجالست با اهل ایمان است و در این فضاست که بزرگان فرموده‌اند: «انسان با انسان ها، انسان می‌شود» به شرطی که در کنار همدیگر تذکر به مسئولیت‌ها و ابدیت پیش رویمان، محور ارتباط باشد. موفق باشید

19595
متن پرسش
سلام استاد طاعات و عباداتتون مورد قبول حق، ببخشید استاد سوالی داشتم حضورتون، آیا ما در مقابل همه توهینایی که بهمون میشه باید سکوت کنیم؟ بنده توی این زمینه با مشکل مواجه شدم، اگر بنده باعث رنجش شخصی بشم باید عذرخواهی کنم و رفع کدورت و اگر طرف مقابل باعث ناراحتی بنده بشه بازم من باید عذرخواهی کنم، پس کی طرف مقابل باید بفهمه که رفتارش اشتباهه؟ نمیدونم اصلا توی هیچ زمینه ای به خودم حق نمیدم و انگار فقط باید بقیه از من راضی باشن، چون توی حدیث عنوان بصری هم همچین دستورالعملی اومده تقریبا. واقعا عکس العمل درست چیه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با بزرگواری از لغو گذشتن، غیر از آن است که اشتباهات طرف مقابل را به او متذکر نشدن. آری! مراء و بحث و جدل است که فرموده‌اند قلب را می‌میراند. موفق باشید

19554
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت معلم گرامی: طاعات و عباداتتان قبول، حضرت استاد، آیا کمک به افرادی که در خیابان و ... تقاضای کمک مالی می‌کنند کار صحیحی است؟ یا این عمل امروز موجب گدا پروری می شود و زمانه فرق دارد؟ چه باید کرد؟ ضمنا این حقیر مدتی است علی رغم تلاش برای کظم غیظ زود عصبانی می شوم. لطفا دعا بفرمایید برای این شاگرد بی انضباط.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر احتمال بدهیم که طرف محتاج است و بتوانیم به آن کمک کنیم، نباید کوتاهی کرد، وگرنه، نه. 2- در مورد کظم غیظ، سعی کنید برای خود برنامه‌ریزی کنید با رجوع به روایاتی که کظم غیظ را منع می‌کنند و خوش‌بینی و خوش‌رویی را توصیه می‌کنند. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام کارساز است. موفق باشید

19545
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: از بین مباحث سلوکی مثل ای اباذر، حدیث عنوان بصری، جنود عقل و جهل، از کدام یک شروع کنیم جهت عمل کردن در زندگی و سیر کردن؟ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» اگر بخواهیم با سادگی موضوع سلوک اخلاقی را دنبال کنیم؛ مباحث «ای اباذر» کارساز است و اگر بخواهیم کمی با شدت بیشتر، کار را شروع کنیم مباحث «یابن جندب» کمک می‌کند. موفق باشید

19534
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت به استاد عزیز دامت توفیقاته طاعات و عباداتتون قبول و خدا خیرتون بده که برامون وقت می گذارید. یک مساله ی مهم و ضروری دارم که اگر حل نشه دچار خسران عظیمی میشم. لطفا کمک کنید. می خواستم بپرسم: 1. تفاوت عاطفه و شهوت دقیقا چیست؟ و در مرحله ی بعد. 2. دقیقا چه طوری می شود تشخیص داد که این حسی که نسبت به رفیق هم سن پسر در من یکسالی هست حس عاطفه و عشق یعقوبی هست یا عشق زلیخایی یا مخلوطی از هر دو؟ (رفیق و برادر من هم صاحب کمالات معنوی بسیار و صفا و اخلاصی فوق العاده هست و هم صاحب جمال و زیبایی ظاهری و لطافت و ملاحت فوق العاده است) 3. چه کنم که در معاشرت عشق یعقوبی من به سمت عشق زلیخایی منحرف نشود؟ و چطور بفهمم که در آن حالت منحرف شده ام؟ بسیار ممنون از استاد عزیز یرحمکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سن نوجوانی و جوانی قوه‌ی واهمه قدرت و شدت بیشتری دارد. لذا سعی کنید آن محبت را که ریشه در قوه‌ی واهمه دارد کنترل نمایید و زندگی خود را به آن رفیق‌تان متصل ننمایید. آری! به صورت مستقل زندگی کنید و احترام لازم را برای ایشان قائل باشید. موفق باشید  

19501
متن پرسش
استاد عزیز سلام: استاد من از عبادت لذت نمی برم مثلا الان حدود 10 ساله نماز اول وقت میخونم. نافله ها رو میخونم (وایل با اداب کامل ولی الان چند ساله نشسته یا در حال راه رفتن). اوایل روزی یه جز قران می خوندم و الان نیم جز میخونم. حدود دو سال زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میخوندم. احساس می کنم این مستحبات مناجات با خدا رو در من خیلی کم کرد و من فقط بر اساس عادت همین جوری انجامشون میدم (بی توجه). هر جا سر کار میرم نمیتونم دوام بیارم اصلا نمیتونم این محیط ها و آدما رو تو محیط کار تحمل کنم. تصمیم گرفتم دیگه این مستحبات رو انجام ندم شاید این مستحبات یه غرور پنهانی در من به وجود آورده که من از این عبادات لذت نمی برم و آدما رو نمیتونم تحمل کنم. فکرم مشغول اینه که یه کاری پیدا کنم تا خرج زن و بچه ام رو در بیارم تا دیگران و خانوادم نگن پدرش کار میکنه و من مفت می خورم. نظر شما چیه در مورد اینکه دیگه این مستحبات رو نمیخوام انجام بدم.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، افراط و تفریط در هر کاری خوب نیست. سعی کنید مثل سایر متدینین عمل نمایید و در عین حال، فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی داشته باشید. مؤمن باید اهل الفت با دیگران باشد. عرایضی در شرح «دعای مکارم» شده است خوب است به آن رجوع فرمایید. – در قسمت صوتِ سایت، و یا در قسمت جلسات هفتگی جلسه‌ی روز دوشنبه آن‌ها را می‌توانید بیابید-. در این تاریخ، ارادت به رهبری به‌عنوان عقلِ ولیّ الهی در این تاریخ، نورِ لازم را به عبادات و حرکات شما می‌دهد. متوجه باشید که آن‌چه دیندار را به نتیجه می‌رساند تنها انجام تکلیف نیست، بلکه زندگی در هوایِ حقیقت است و دغدغه‌ی زندگیِ بقیه‌ را داشتن. موفق باشید

19493
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات و عبادات: حاج آقا ما با چه چشمی باید به عالم نگاه کنیم؟ با چشم مدرسه یا با چشم دانشگاه یا با چشم خانواده هامون؟ بدیهی است که شما بگویید با چشم قرآنی ولی این چشم را چگونه بیابیم که هر چه شک و تردید و غفلت هست رخت بر بندد. ای کاش یه جواب بلندی می دادید تا تکلیف ما رو روشن کنید. با تشکر یکی از ارادتمندان شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تدبر در قرآن بسیاری از مشکلات رفع می‌شود و بصیرت‌هایی سراغ ما می‌اید 2- جواب بلند در این مورد همان دو کتاب قطور «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» است. چرا با آن دو جلد کتاب رفیق نباشید؟! موفق باشید

19490
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: واقعا چه باید کرد؟ و کی باید جواب گرفت؟ کاربری از بارقه ای که بر او شده بود سخن گفته بود و شما شعر عاشق شده ای ای دل را برای او فرستادید، غبطه ی عجیبی خوردم، چه باید کنیم، ماه رمضان هم در غفلت و گرفتاری و رذایل، فقط سحرها به حال خودم گریه و از او می خواهم این فاصله کم شود، خیلی وقت است در سر هوای سیر و سلوک کرده ام ولی نمی توانم و در این کاروان مشتاق خدا اضعف هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کتاب «آداب الصلواة» حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شروع کنید. شرحی از این کتاب توسط حقیر انجام شده، ان‌شاءاللّه مفید خواهد بود 2- کتاب «اصول کافی» در صفای باطن کمک‌تان می‌کند. موفق باشید

19478
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار اوقاتتون خوش و طاعات و عباداتتون مورد قبول پروردگار یکتا: استاد مدتی از اینکه احساس حضور و ذکر قلبی ام کم شده بود خیلی گلایه و شکایت داشتم تا اینکه خدا رو شکر در این ماه رمضون بهتر شده اما مدام این وسوسه میاد سراغم که این حالت موقتی هست و چون لطف خداوند در این ماه خاص هست و شیاطین در غل و زنجیر هستن این حال و پیدا کردی و بعد از ماه رمضون بازم میشی همون و حالت هم به حال سابق برمیگرده، این وسوسه بنده رو آزار میده و خیلی ترس دارم از اینکه این حال و از دست بدم، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. یا علی و التماس دعا استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه تا آخر همین است که گاهی انسان در «قبض» است و گاهی در «بسط». به گفته‌ی مولوی:

ای برادر عقل یک‌دم با خود آر

دمبدم در تو خزان است و بهار

عمده آن است که بدانیم در حال بسطِ بهاری شکر پیشه کنیم و در حالت بسطِ پاییزی صبر. موفق باشید

19433
متن پرسش
سلام استاد جان عزیز: بگذارید راحت بغض گلویم را بگشایم و مشکل چند ساله خودم را بگویم به امید اینکه از کلام شما نوری برای قلب خاموشم متجلی شود. استاد چندین ماه بود که راهم را خراب رفتم بودم و بر یک گناه بسیار اصرار ورزیدم تا جایی که یک سالی است هرچقدر می خواهم نجات پیدا کنم نمی شود و گویا خلود در این عذاب پیدا کرده ام. (فعلا به هیچ وجه امکان ازدواج ندارم و تقریبا به خودم فهماندم که باید از راهی جز ازدواج نجات پیدا کنم). توبه هایم چندین روز بیشتر دوام ندارد و دوباره آن را می شکنم. قوه خیالم بسیار وحشی شده و قدرت فکر را از من گرفته، استاد امانم را بریده است. والله بعضی روزها از عذاب این خیال آشفته طلب مرگ می کنم. قبلا ها چنین نبودم که از نزدیک شدن شب قدر یا اربعین یا اعتکاف یا... چنین حس اضطرابی داشته باشم ولی اکنون چنین شده ام. استاد من ناامید نشده ام ولی راه را هم پیدا نمی کنم، احساس می کنم خدای من دیگر بر من تجلی نمی کند، او را گم کرده ام. من خودم و کس دیگر را مدتهاست آلوده کرده ام ولی خدا شاهد است که حالم از خودم بهم می خورد از بس گناه و توبه کرده ام. استاد ابتدای ماه مبارک است شما را قسم می دهم به همین ماه مبارک نجاتم دهید. خواهش می کنم مفصل راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیحا دمی بالاتر از سخن خدا در این مورد نیست که در آیه 53  سوره «زمر» با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو همه گنهکاران را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ اَسْرَفُوا عَلى اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم). دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمومنان على(علیه السلام) فرمود: «در تمام قرآن آیه ‌اى وسیع‌تر از این آیه نیست» (ما فِى القُرْآنِ آیَهٌ اَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ اَسْرَفُوا...). دلیل آن نیز روشن است زیرا: 1 ـ تعبیر به «یا عِبادِىَ» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار. 2 ـ تعبیر به «اسراف» به جاى «ظلم و گناه و جنایت» نیز لطف دیگرى است. 3 ـ تعبیر به «عَلى اَنْفُسِهِم» که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد، نشانه دیگرى از محبت پروردگار است، همان گونه که یک پدر دلسوز، به فرزند خویش مى گوید: این همه بر خود ستم مکن! 4 ـ تعبیر به «لاتَقْنَطُوا» (مایوس نشوید) با توجه به این که: «قنوط» در اصل به معنى مایوس شدن از خیر است، به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از «لطف الهى» نومید گردند. 5 ـ تعبیر «مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ» بعد از جمله «لاتَقْنَطُوا» تاکید بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد. 6 ـ هنگامى که به جمله «اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى رسیم که با حرف تاکید آغاز شده و کلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد، سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود. 7 ـ هنگامى که «جَمِیْعاً» به عنوان تاکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد. 8 و 9 ـ توصیف خداوند به «غفور» و «رحیم» که دو وصف از اوصاف امیدبخش پروردگار است، در پایان آیه، جائى براى کمترین یاس و نومیدى باقى نمى گذارد. آرى، به همین دلیل، آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است، که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل، از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود. و به راستى، از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت. از کسى که «رحمتش بر غضبش پیشى گرفته» و بندگان را براى رحمت آفریده، نه براى خشم و عذاب، غیر از این چشم داشتى نیست. چه خداوند رحیم و مهربانى! و چه پروردگار پر مهر و محبتى!! آیا می‌توان در مقابل چنین خدایی بر خلاف نظر مبارک او گناه کرد و عصیان نمود و توبه نکرد و باز توبه نکرد و باز توبه نکرد و از رحمت واسعه‌ی او مأیوس بود؟!!! موفق باشید

19438
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ضمن تبریک حلول‌ماه مبارک رمضان خواهشمند است در رابطه با نوشته ی زیر بنده را راهنمایی بفرمایید: در ماه های رمضان که چند سالی است در فصول گرم سال واقع می شود و با توجه به موقعیت جغرافیایی کویری و گرم و خشک اصفهان روزه گرفتن برایم بسیار تلخ و آزار دهنده شده و گرمی هوا مرا مجبور می کند از جهت روزه داری کاملا در خانه بمانم و درون خانه هم به خاطر بوجود آمدن ضعف بدنی ناشی از روزه کاملا منفعل شده و قادر به انجام هیچ کار مفیدی حتی مطالعه نیستم و کلا حس خوبی به روزه گرفتن در این هوای بسیار گرم این روزها ندارم و روزه داری برایم تلخ شده و شیرینی سابق را ندارد اگر ممکن است در این رابطه راهنمایی بفرمایید بلکه از این ماه مبارک استفاده ی معنوی بیشتر در ضمن پیشبرد زندگی دنیوی داشته باشیم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با روزه‌داری، اختلالی در وضع سلامتی شما پیش نیاید، همین اندازه عشق است که حضرت حق ببیند مانند مرده‌ای دراز کشیده‌اید، ولی تمرّد نمی‌کنید و همچنان در اطاعت او صبر پیشه می‌کنید که گفت:

پرده‌های دیده را داروی صبر        

هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینة دل چون شود صافی و پاک              

نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                   

فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید

19427
متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: اگه امکانش هست سوال منو جواب بدین. در مورد سند 2030 که 2 سال پیش بصورت مخفیانه امضا شده، چرا امسال و با توجه به نزدیک شدن انتخابات این موضوع را مردم فهمیدند و چرا همان زمان این سند به اطلاع مردم نرسید و چرا رهبر با اینکه لغو کردند باز هم ادامه داده شد و کسی در این مورد چیزی نگفت به مردم و امروز 5 خرداد 96 آقای ازغدی شبکه 1 که یک شبکه رسمی هست در مورد سند نقد کردند که البته این برنامه مربوط به قبل از عید و قبل از انتخابات میشه، چرا همان زمان توجهی نشد و لحظه انتخابات و بعد انتخابات گفته شد.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً چون رهبر انقلاب و افراد دلسوز شورای انقلاب فرهنگی تذکرات لازم را به دولت داده بودند، ولی دولت به بهانه‌ی آن‌که آن سند الزام‌آور نیست، آن سخنان را پشت سر انداخت، مقام معظم رهبری مستقیم وارد شدند. موفق باشید

19419
متن پرسش
استاد عزیز و گرامی سلام: در خصوص استخاره آیا در امور مادی نیز می توان استخاره کرد و از استخاره طلب موفقیت در یک امر مادی را داشت یا اینکه در امور مادی نیز اگر عمل به استخاره با زیان مادی همراه بود چون خیر معنوی در آن وجود داشته استخاره صحیح بوده است. به بیان دیگر آیا در استخاره همواره باید طلب خیر معنوی فارغ از سود و زیان مادی داشت یا می توان طلب خیر مادی هم کرد. آرزوی سلامتی شما را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مشورت با اهل هر موضوعی، اگر انسان به نتیجه نرسید می‌تواند استخاره کند و اگر بعد از استخاره باز عقلاً متوجه شد باید در آن کار تجدید نظر کند باید بداند پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست. آری! در نهایت اگر عمل به استخاره با ضرر مادی همراه بود باید امید داشته باشد مصلحتی در کار بوده است. موفق باشید

نمایش چاپی