بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17052
متن پرسش
سلام استاد همون مزاحم همیشگی ام. استاد، دارم دیوونه میشم. البته شدم. استاد گرفتار گناهم. هر کار می کنم نمیشه. ده ساله که مبتلا به یه گناهم. استاد خیلی خجالت می کشم. نمی تونم بی خیال باشم. از خدا خجالت می کشم. از امام زمان (عج)، از شهدا، اون گناه، قلبمو سیاه کرده قساوت قلب گرفتم، شاید باورت نشه ولی کربلا رفتم و دو قطره اشک از چشمام نیومد یعنی اینقدر بد شدم! نمی خواد امید الکی بهم بدی، شیخ جعفر مجتهدی می گفت اگه نام امام حسین علیه السلام رو شنیدید و اشک از چشماتون نیومد، اوضاعتون خیلی خرابه، یه فکری به حال خودتون بکنید، خیلی از خدا دلگیرم، آخه اون آدم بد بدا هم وقتی پای روضه میشینن گریشون میگیره، یعنی من از اونام بدترم، من که فقط به خودم ظلم کردم، به فرد دیگه ای ظلم نکردم. یکی از علما می گفت اگه کربلا رفتید و آدم نشدید، دیگه منم نمی تونم براتون کاری بکنم. انتظار جواب ندارم. فقط خواستم یه درد و دل بکنم. کاش آقا غایب نبود تا می رفتم در خونش و ازش گدایی می کردم. یا زهرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت مولا«علیه‌السلام» ظهور داشتند، طبق سیره‌ی اجداد بزرگوارشان می‌فرمودند: بالاخره گناه را نباید دوست داشت و دنبال کرد، و مأیوس هم مباش خودمان کارت را حلّ می‌کنیم. موفق باشید

17048
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: جای شما خالی استاد، خدمت حضرت علامه استاد جوادی آملی حفظه الله تعالی بودیم، در دماوند، استفاده بردیم، فقط سوالی داشتم: ایشان فرمودند: با آن دعای معروف که در قبرستان ها می خوانند (بحقّ لا اله الا الله ....) می شود با اهل قبور مرتبط گشت، وگرنه این حمد و سوره را همه همه جا می توانند بخوانند، ثواب هم دارد در جای خود، منظور حضرت استاد از ارتباط با ارواح قبور چیست؟ 2. استاد، بنده یک عادتی دارم در کتابخوانی، اینکه: طول می کشد کتابی را بخوانم و تمام کنم، ولی وقتی خواندم، مطالب در جانم هستند گویی، حتی پاورقی ها و شعرها ی ذیل کتاب یادم می ماند، آیا ایرادی دارد که (من دیر خوان هستم؟) 3. اینکه شخصی، اولیا الهی در زمان خودش را حتی از پدرش هم بیشتر دوست بدارد، آیا خداوند راضی هستند به این قضیه؟ 4. در دیدار با اولیا خدا بهترین و مجمل ترین سوالی که می توان پرسید (علاوه بر اشکالات علمی و سوالات) چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه که مواظب بوده‌اید، مواظبِ به هم‌زدنِ خلوت در آن دیار نشده باشید! 1- همین‌طور است که استاد فرموده‌اند. وقتی انسان به ارواح در آن مکان سلام می‌کند آن‌ها جواب سلام را می‌دهند و یک ارتباط روحانی برقرار می‌شود 2- همین‌طور خوب است که انسان مطالب مورد مطالعه را به صورت ملکه در خود شکل دهد 3- پدر روحانی هرکس، مظهر محبوب حقیقی او یعنی حضرت اللّه است 4- بیشتر باید به‌جای علم‌آموزی، از آن‌ها خواست که راه را به انسان بنمایانند. موفق باشید

17034
متن پرسش
سلام استاد: سوالی که همواره از اوایل طلبگی با من بود این است که: منی که اوایل ورود به حوزه اصلا نه می دانستم سیر و سلوک چیست، نه می دانستم محکم کردن عقاید چیست، نه مطالعه خاصی داشتم، نه .... چطور می شود که وقتی وارد حوزه شدم آنچنان شور و نشاط و بسط روحی به من دست داده بود که تا شش ماه نماز شب و صبحم را با حال بسیار عالی در حرم حضرت عبدالعظیم می خواندم،(حوزه ام کنار حرم بود). چطور چنین چیزی پیش آمد؟ و چطور شد که با محکم کردن عقاید و مطالعات روز به روز دیدم و معرفتم بالاتر رفت و چنین حالاتی در من کم و کمتر شد، قطع نشد، ولی خیلی کم شد، آیا رابطه ای میان این قضایا هست؟ می شود بفرمایید که چرا من در حال و هوای اول طلبگی ام نمانده ام؟ چه کنم برگردم به آن حال و هوا؟ نمی دانم آن حالات شاید توهمی بود، ولی در هرصورت وقتی یادش هم می افتم اشکم جاری می شود و احساس پسرفت می کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «چه عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها» از همین طریقه‌ها صبر ما را آزمایش می‌کنند. اگر اول ندهند، که طلب‌مان ظهور نمی‌کند؛ و اگر نگیرند، که صبرمان و پشتکارمان، ظهور نمی‌نماید. موفق باشید

17032
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: واقعا این را با تمام وجود حس کردم که در زمان ها و دوره هایی که گناه نمی کنم نماز شب میخونم، حواسم هست و.... افکار اضطراب آوری را تجربه می کنم و کلا استرس و فشار دارم به بهانه های مختلف. اما در دوره ها و زمان هایی که نماز صبحم قضا میشه نماز هایم را سر وقت نمی خونم، گناه هایی ناخوسته می کنم و به رعایت شرع پایبند نیستم خیلی خیلی راحت ترم. این مرا ترغیب می کند به حالت دوم. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس معلوم است قضیه، قضیه‌ی شیطان است که قسم خورده مانع سیر بنده در صراط مستقیم شود و لذا وقتی انسان متوجه باشد که این اضطراب‌ها، حیله‌ی شیطان است و شیطان حیله‌هایش ضعیف است، می‌تواند با اراده‌ی محکم بر خلاف حیله‌ی شیطان عمل کند و او را مأیوس نماید. موفق باشید

16994
متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد عزیزمان با توجه به داستانی که از صدر اسلام نقل شده که جوانی لباس خود را در آورده بود و بدن خود را به ریگ های داغ می مالید و می گفت ای نفس بچش و ظاهرا پیامبر هم کار ایشان را رد نفرمودند حال می خواستم بدانم اگر کسی هر کاری می کند زورش به نفسش نمی رسد می تواند برای جلوگیری از گناه یا تنبیه پس از گناه خود را بزند تا جایی که حتی قرمز یا کبود شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر شخصی است و موضوعی است ماوراء مباحث فقهی. به همین جهت در حرکاتِ بعضی از عرفا چنین ریاضت‌هایی دیده می‌شود، ولی کسی نمی‌تواند آن را برای بقیه توصیه کند. موفق باشید

16992
متن پرسش
سلام: 1. ذکر یونسیه به تعداد 400 بار رو میشه تو طول روز تقسیم کرد یا یک جا باید گفته بشه همچنین این تعداد باید در سجده گفته بشه یا در غیر سجده هم میشه گفته بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین حالت برای ذکر یونسیه در سجده است و در هر حال باید زمانی و مکانی را برای آن خالی کرد تا حالت روزمرّگی پیش نیاید. موفق باشید

16987
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده صوت های جنابعالی را درباره نماز از کتاب آداب الصلاه دارم گوش می دهم و به جلسه ی 35 رسیدم. خوشبختانه گاهی در حالت نمازم هر آنچه را که فرمودید به دست می آید ولی متاسفانه گاهی خیلی اذیت میشم و آن خشوع و لذتی که باید باشه را به دست نمی آورم و حتی تو مراحل قرائت و ذکر هم گاها دچار شک میشم، استاد بزرگوار بی زحمت راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «ای برادر عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». گاهی توجه قلب به آینده‌ای است که شروع کرده‌اید و افق نورانیِ آن آینده، قلب را منوّر می‌کند و گاهی توجه قلب به گذشته‌ای است که پشت سر گذاشته‌اید و کدورت آن، انسان را مکدّر می‌نماید و مائیم و دست و پازدن بین آن «بسط» و این «قبض»، تا إن‌شاءاللّه با صبر و پایداری، قلبِ ما از عهدِ دیروزش آزاد شود و به عهد نورانیِ فردایش بیشتر متوجه گردد. موفق باشید

16967
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال 16848 فرمودید: بنا بر این است که در مسیر عبادات الهی، شیطان وسوسه کند ولی ما عقب‌نشینی ننماییم و نهایتاً اگر گرفتار معصیت شدیم، توبه کنیم، نه آن‌که عبادت را ترک نماییم. 1. پس مثلا اگر در مسیر آن عبادت دچار معصیت شدیم آیا ارتباطی دارد که ثواب آن عبادت کم بشود یا ارتباطی ندارد؟ 2. ممکن است اعمال عبادی ما با معصیت همراه نباشد ولی بد اخلاقی هایی همراه باشد آیا این هم ارتباطی دارد که ثواب عمل بشود؟ 3. بنده از دفتر مرجعم سوال کردم و همچنین مرکز ملی پاسخگویی مفصل صحبت کردم که «اتقوا مواضع اتهم» گناه شرعی نیست. بعضا پیش می آید که این در معرض تهمت قرار گرفتن ما همراه کار نیکی است (مثلا جواب دادن به سوال دینی خواهری یا صحبت کردن در زمینه خیری با کسی که در محله وجه خوبی ندارد و ...) آیا می شود گفت آن عمل خیر ما ثواب کمتری دارد چون این مورد با توجه به شرایط بنده مبتلا به است با تشکر فراوان. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً نباید ارتباط داشته باشد 2- نه؛ بداخلاقی را باید در همین صحنه‌ها از بین برد 3- با توجه به این‌که حفظ آبرویِ مؤمن برای خودش نیز واجب است، باید اگر حضور او در صحنه ای موجب ضرر به آبروی آن می‌شود، از آن صحنه دوری کند. منتها اگر احتمال می‌دهد که چنین مشکلاتی پیش می‌آید باید اهم و فی‌الاهم بکند. موفق باشید

16958
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد بزرگوار:می خواستم بدونم از نظر شما در زمینه ی ازدواج اگر خانم معتقدتر و مذهبی تر باشند مشکلی پیش میاد؟ چون شنیدم که آقایون باید اعتقادشون قوی تر باشه مثلا اگر خانم اهل موسیقی نباشند و آقا پسر باشند یا اهل مسجد رفتن و هیئت رفتن و... سوال دیگرم این هست که اگر این دو نفر هم سن باشند، آیا خانم می تونه تاثیرگذار باشه در مورد مسائل مذهبی آقا پسر؟ اصلا اختلاف سنی چقدر مهمه تو مقوله ی ازدواج؟ (منظور هم سن بودن هست نه بزرگتر بودن خانم از آقا پسر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خانم متدیّن‌تر باشد با خُلق و خوی بهتری زندگی را می‌گرداند و زندگی حکیمانه‌تر جلو می‌رود تا آن‌جایی که بدی‌های مرد نیز کاهش می‌یابد. 2- اگر مورد قابل قبولی باشد، نباید موضوع همسنی را چندان مهم دانست. موفق باشید

16951
متن پرسش
سلام: یکی از استادهای معارف در دانشگاه می گفت: که این با عقل جور در نمی آید که یک قطره اشک برای امام حسین (ع) بریزی، گناهانت بخشیده شود، یا فلان دعا را در مفاتیح آمده که بخوانید که اگر به عدد ریگ های بیابان گناه داشته باشید بخشیده شود. و می گفت که این مطالب یا این گونه بیان کردن این مطالب به خواننده جرائت و جسارت در انجام گناه می دهد و خیال او را از انجام گناه تا حد زیادی راحت می کند. و از قرآن آیه خواند که: «فمن یعمل مثقال ذره شر یره» و حدیثی را هم گفت که هر چه را از ما اهل بیت (ع) شنیدید، اگر با عقل جور در نیامد، آن را به دیوار بکوبید. آیا این سخنان صحیح و بلااشکال است؟ نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از یک قطره اشک در این موارد، یک اشک از جنس عاطفه‌ی صرف نیست، بلکه بحث جهت‌گیری و هویت‌آفرینی است. آری! اگر جهت‌گیری انسان در راستایِ حرکت امام حسین«علیه‌السلام» و مقابله با جبهه‌ی یزید شد؛ دیگر این انسان، انسانِ دیگری است که با گناهان خود به طور اساسی یگانه نیست. و از این زاویه در نسبتی که حضرت سیدالشهداء«صلوات‌اللّه‌علیه» با او برقرار می‌کند، اشک او جاری می‌شود تا در راهِ گشوده‌ی مولایمان که از یک طرف، عهدِ با خدا است و از طرف دیگر، تقابل با ظلم و جور است، قدم گذارد. آیا در سال‌های اخیر رزمندگانی را نیافتید که به قول خودشان، سراسر گناه بودند و آن‌ها را امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» یعنی راهِ گشوده‌ی حسین«علیه‌السلام» در این تاریخ نجات داد؟ آری! برادر: حکایت  اشک برای حسین«علیه‌السلام» حکایتِ یک تاریخ معنا و بصیرت است. موفق باشید  

16936
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: جایگاه جراحی زیبایی در آداب اسلامی و الهی چیست؟ از جانب اطرافیان نزدیک که خیرخواه هستند ترغیب می شوم به جراحی زیبایی بینی، و گاها حتی تاخیر ازدواج بنده را به این سبب تلقی می کنند اما بنده می گویم جسم ملک خداست و «هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء...» و این که امر ازدواج تا به امروز به دلیل این نقص کوچک ظاهری برایم به تعویق افتاده باشد در دستگاه سنن و قواعد الهی برایم قابل قبول نیست. لطفا راهنمایی بفرمایید جایگاه نفس الامری آن به چه صورت است و روشنم بفرمایید. تکرار زیاد از سوی اطرافیان گاها موجب سرخوردگی و دلسردی ست. موید باشید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رشد انسان در دوره‌ی جنینی در بستر طبیعی طی شود، مسلّم جسم انسان مطابق نفس ناطقه، به زیباترین شکل ظهور می‌کند؛ ولی عموماً این‌طور نیست. و لذا اگر عضوی از اعضای انسان مطابق نظم سایر قسمت‌های بدن رشد نکرده است، مانعی ندارد که انسان از طریق عمل جراحی آن عضو را به نظم مناسب خود درآورد. موفق باشید

16914
متن پرسش
سلام: بنده اخیرا متوجه شدم روحیه حسد در وجودم در حال قوت گرفتن است در حالی که قبلا در وجودم نبود یا لااقل خیلی کم رنگ بود. سوالم این است که اولا علت این قوت گرفتن را چه می دانید و در ثانی چه کنیم این خصیصه رنگ ببازد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان در سیر خود، آرام‌آرام با ضعف‌هایی که در باطن داشته روبه‌رو می‌شود و باید سعی کند از آن ضعف‌ها عبور نماید. عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 3091 و 8284 شده است. خوب است که به آن‌ سؤال‌ها رجوع فرمایید. موفق باشید

16908
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: شبتون بخیر. ان شاءالله که خوب هستین. خدا بهتون طول عمر و سلامت بده، استاد بنده الان نزدیک به یک سال میشه تقریبا که ذکر یونسیه رو در سجده به عدد 400 دارم. اما بعضی ها میگن که این ذکر جزء اذکار خاص هستش و باید اجازه استاد باشه و بعضی ها هم میگن به تعداد 400 جزء اذکار عام هستش و اجازه ولی و استاد رو نمیخواد. حالا بنده سردرگم شدم که این ذکرو ادامه بدم یا اینکه بعد از یک سال که دارمش قطعش کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید استاد. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید خود را در حالت حضرت یونس«علیه‌السلام» در وسط دریا در شکم ماهی حس کنید که تنها دادرسِ شما حضرت حق است و لذا با گفتن این ذکر، امیدوارِ قسمت بعدی آن هستید که حضرت حق می‌فرماید: «وکذالک ننجی‌المؤمنین» یعنی هر مؤمنی را که چون یونس«علیه‌السلام» با خدا مرتبط شود، از تنهایی و تنگنایی نجات می‌دهد. لذا با چنین رویکردی، اگر ذکر مذکور را داشته باشید، مشکلی پیش نخواهد آمد و به طور عادی به اموراتِ خود می‌پردازید و اگر هم در بعضی موارد، کارِ لازم‌تری پیش آمدع آن کار را انجام می‌دهید. موفق باشید

16907
متن پرسش
سلام: 1. یه واعظ معروفی میگفتن که هر کی به اهل بیت (ع) توهین کند نباید سکوت کرد، درسته؟ چون واقعا آدم میشنوه تو اتوبوسی، مترویی. اگر خیلی ناجور می گفت باید چیکار کرد؟ همین طور نشنیده بگیریم؟ 2. یه مورد پیش اومد من واقعا هیچ تزلزل در عقاید احساس نکردم ولی دیدم نمیتونم جواب بدم، طرف می گفت: «حاج اقای طبرسی رو هشت میلیارد خرج کردن بردن خارج عمل کردن مگه امام رضا شفا نمیده؟!!» آدم معلوم الحالی بود، کار با اون ندارم، نمیدونم چیزی که می گفت راسته یا نه ولی راستم باشه به نظرم کار درستی کردن. من تو جونم احساس کردم که حرفش باطله و امام رضا (روحی فداه) بی برو برگرد روحو شفا میده حالا جسمو صلاحو خودشون بهتر میدونن، ولی چی باید به طرف می گفتم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین به چنین عقیده‌ای که متوجه‌ی شفای اصلی مولایمان حضرت ثامن الحج«علیه‌السلام» هستید. آری! اولاً: مگر بنا است حضرت هر بیماری را شفا دهند؟! و ثانیاً: مگر بنا است ما با چنین افرادی هم‌زبان شویم؟! نهایتاً می‌توان به آن‌ها گفت که آیا این نوع شایعات قابل پذیرش است که ما نیز دامن بزنیم؟ قرآن می‌فرماید: « اذا مرّوا باللغو، مرّوا کراماً» یعنی انسان در مقابل چنین سخنان لغوی، باید بزرگوارانه بگذرد و خود را هم‌سنگِ چنین افرادی نکند. موفق باشید

16889
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما باد: حضرت استاد مشرف اند که فضای مجازی روابط میان نامحرمان را بی مرز کرده. در این فضا تعامل با نامحرمان چگونه باید باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند؟ در هر صورت ارتباط با نامحرم موجب کدورت قلب و محجوب‌شدن نسبت به حضرت حق می‌گردد و انسان با دست خالی به قیامت می‌رود و گرفتار عذاب‌های خاص قیامت می‌شود. موفق باشید

16897
متن پرسش
سلام استاد عزيز: همان طلبه ی همیشگی ام که زیاد مزاحمتان می شوم. ولی قول می دهم پس از این سوال، دیگه زیاد وقت شریفتون رو نگیرم. استاد با عرض شرمندگی، یک سوال راجع به خوب بودن یا نبودن شهوت شهادت، قبلا از محضرتان پرسیدم که جواب ندادید اگر میشه اون رو جواب بدید. چه کار کنیم شهادت نصیبمون بشه؟ شهدا چه کار کردند که خدا انتخابشون کرد؟ استاد به خدا خیلی وقته شب ها خوابم نمی بره؛ یکسره فکرم شده این که نکنه مرگ ما به غیر از شهادت باشه؟ استاد خیلی می ترسم که شهید نشیم، می ترسم. استاد تو را به خدا بگو سِرّ شهادت چیه؟ استاد نکنه شهید نشیم. به قول یکی از شهدا که فرمود: سعی کنید شهید بشید، اگه شهید نشید می میرید. استاد می ترسم، خیلی می ترسم، نکنه شهید نشیم استاد. نکنه از قافله شهادت جا بمونیم. نکنه تو این قیل و قال ها و تو این درس و بحث ها گیر کنیم و جا بمونیم از شهادت. شهید آوینی رحمة الله فرمود: «اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد، تو را در هر کجا که باشی و در هر زمان با شهادت بر می گزیند.» استاد، آن متاع وجودی که خدا خریدارش هست، چیست؟ آیا اخلاص است؟ آیا قلب سلیم است که از همه ی وابستگی ها آزاد شده و فقط در بند محبوب است و خدا بنا بر قاعده ی «قلب المؤمن عرش الرحمن»، می خواهد بر عرش آن، استیلا بیابد؟ یا آن متاع، حب الحسین علیه السلام است که با جاذبه اش، شهدا را به قتلگاه عشّاق کشانده است. خیلی دوست داشتم از نزدیک با شما راجع به شهادت در و دل می کردم ولی حیف است که وقت شریف شما که صرف همچون منی بشود. یا زهرا. ای مادر شهیدان. ای لیلة القدری که کسی تاب و توان درکش را ندارد. ای کسی که شهدا در لحظه ی شهود، نام مبارک شما را بر زبان می آورند. ما که متاع خریدی در و وجودمان نیست. تنها سرمایه ای که داریم عشق شما و فرزندتان حسین علیه السلام است. هر که نداند من که می دانم شما با اشاره تان شهدا را انتخاب می کنید و با دستان پر مهرتان این لاله های سرخ را از زمین دنیا می چینید، شهادت را نصیب ما هم بفرما.
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام علیکم: آنچه كه انسان را به عالي‌ترين مقام كه عبوديت هست مي‌رساند ورود در جاده‌ي عبوديت است حال هرچه پيش آمد آنچه سخت است صبر بر عبوديت است و اين است آن كوره‌اي كه انسان را ذوب مي‌كند و خالص مي‌نمايد در هر شرايطي كه هستيد سعي كنيد فقط بنده‌ي خدا باشيد تا خداوند بهترين گشايش‌ها را در مقابل شما قرار دهد. موفق باشيد

16875
متن پرسش
با سلام: در جایی فرموده بودید که برای درمان افسردگی و اضطراب شخص باید رابطه اش را با خدا بهتر و بیشتر کند، که درست است (مانند افرادی که دارای ترس زیادی هستند و تنها راه شجاع شدن آنها اعتماد به خداست) که این را افراد سالک دارا می باشند ولی سوالی پیش می آید که افراد عادی لزوما دارای اعتماد کامل به خدا نیستند و شاید هم دارای شک و سوءظن باشند خب با این وضع فرد نمی تواند آن قدر که باید با خدا ارتباط پیدا کند که دلش قرص و محکم شود، بنابراین برای این نوع افراد چاره درمان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: به هر صورت خداوند مي‌فرمايد: الا بذكرالله تطمئن القلوب. يعني تنها با نظر به حضرت حق و اطمينان به نقش خداوند در زندگي مي‌توان از افسردگي‌ها و اضطراب‌ها آزاد شد و به آرامش لازم كه هركس نياز به آن دارد رسيد. اين انسان‌ها ناخواسته چوب ضعف اعتقاد خود را نسبت به ربوبيت حضرت حق مي‌خورند. موفق باشيد 

16877
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: از کجا ما باید متوجه شویم که این کار ما از سر انجام وظیفه است. آیا این حسی که در ما وجود دارد که اگر هر گمراهی را و یا هر انسانی که دینداری ناقصی دارد را مشاهده کرد به دنبال هدایت و راهنمایی او باشد در حالی که ما خودمان می دانیم که هنوز انسان خود ساخته نشده ایم. آیا بعد از این که خود را شناختیم باید به دنبال راهنمایی و هدایت دگران باشیم یا در همان مسیر خودشناسی باید دیگران را نیز راهنمایی کنیم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بنا بر این باشد که شما انسان‌ها را هدایت کنید، مسلم تا کسی هدایت نشده باشد نمی‌تواند کس دیگری را هدایت کند. ولی اگر بر اساس شریعت الهی و هدایت حضرت حق بخواهید تذکرات دینی به مردم بدهید، عملاً بر اساس سخن امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند امر به معروف کنید تا اهل معروف شوید، می‌توانید رفقا و اطرافیان خود را بر اساس هدایت الهی متذکر شوید و در همین بستر خود را نیز متذکر نمایید. موفق باشید

16871
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. از درسهای شما ممکن و مختار بودن و تجلی خداوند با صفات مختلف بر انسان را پیش آمده ام. با دانستن تمام استدلالات نتوانسته ام استمرار خوبی در عبادت با حی حاضر سمیع داشته باشم. بیشتر چون قهار است دل کوچکم تحمل شنیدن غرها و خفتها را ندارد کانه دلم دنبال مهربان شتر دیدی ندیدیی می گردد. شاید دنبال یک فراموشی باشم که اگر هم بر نفسم از زیادی گناه اسراف کردم چند وقت هم بی خیال باشد. بگذارد کنارش باشیم با هر سر و وضعی. در کل دنبال یک مدت چشم پوشی می گردم از جانبش تا کمی سر و سامان بگیرم بعد بگوید ای یله بی ابرو هر چقدر هم بیایی فایده ندارد. موضوع اینست که لا یمکن الفرار من حکومتشم هم میراندم هم جایی را ندارم کسی را ندارم. بلا تشبیه داستانم شده شبیه آن فیلمی که از انجمن فراماسونها در آمده بود که جشن خون گرفته بودند کودکی در وسط بود به امید پناهی به طرف هرکدام می رفت میخی به او فرو می کردند و او هر بار به امید کمکی با غمی بزرگ به طرف دیگری می رفت این دور تسلسل تا تمام شدن خونش ادامه یافت. خونبهایم شده رانده شدن های متوالی به مدت های زیاد. این دوری غمگینم کرده. منم دلم خدا میخواد. اما هر دفعه میخ میزنه. دلم کسی را میخواد که در آغوشم بگیره و بگه پیش من بمون میخت نمی زنم و نمیزارم کسی میخت بزنه و من باور کنم که میخ ها تمام شده. هیچ وقت عصبانی بودنش چه در خلوت چه جلوت از جلو چشمم کنار نمی رود و در اولین فرصت میدونم میخواد باز هم بزنه. این صدای کمک خواهی من است به خاطر حدیث پیامبرت که فرمود به داد فریادخواه برسید. مسلمان کمک می خواهم به دادم برس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه به عنوان بهترین هدیه می‌توانم در جواب سؤال جنابعالی عرض کنم سخن جناب مولوی است که در خطاب به ما می‌گوید: «هیچ خمری بی‌خماری دیده‌ای / هیچ گل بی‌زخم خاری دیده‌ای. در گلستان جهان آب و گل / بی خزانی نوبهاری دیده‌ای. چونک غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ چون حق غمگساری دیده‌ای. کار حق کن بار حق کش جز ز حق / هیچ کس را کار و باری دیده‌ای. هیچ دل را بی‌صقال لطف او / در تجلی بی‌غباری دیده‌ای. بی جمال خوب دلدار قدیم / جز خیالی دل فشاری دیده‌ای. از نشاط صرف ناآمیخته / شرح ده ای دل تو باری دیده‌ای. در جهان صاف بی‌درد و دغل / بی خطر ایمن مطاری دیده‌ای. چون سگ کهف آی در غار وفا / ای شکاری چون شکاری دیده‌ای. لب ببند و چشم عبرت برگشا / چونک دیده اعتباری دیده‌ای. شمس تبریزی بگیرد دست تو / گر ز چشم بد عثاری دیده‌ای». شرح این سخنان شرح زندگی آن‌هایی است که در متن سختی‌ها، چشم در گشایشِ افق‌های متعالی دارند. افق‌هایی که آسان به‌دست نمی‌آید ولی دست‌یافتنی‌اند. موفق باشید   

16854
متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: دریت است که بنده کارشناسی فیزیک خوانده ام ولی از نوجوانی تا به حال بسیار علاقه مند به مباحث معرفتی بوده ام و همواره پی آب زلالی برای رفع عطش جان خویش، از اواخر سال نود با آثار شما آشنا شدم، بعضی فایل ها و کتاب هایتان را شنیده و مطالعه کرده ام واقعا مفید بودند و حس کردم نسبت به خیلی از سخنرانی ها و مطالب مذهبی موجود در بازار حرف نو و جدیدی است، مباحثی که از خدمتتان استفاده کردم بدین شرح هست:  «آشتی با خدا» «ده نکته از معرفت نفس» ، «انسان در اسلام» ، «شرح حدیث اباذر» ، «شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت» ، «حرکت جوهری» ، «زن آنگونه که باید باشد» ، «و بعضی کتاب های مهدویت را، البته در بعضی از این مطالب، سوال هم داشتم گاهی، ولی در کل بسیار مفید بود. واقعا همانطور که مي فرموديد سعی می کردم با آن مطالب به جای افزایش اطلاعات، در افزایش معرفتم و قربم به خدای متعال و عالم ملکوت بکوشم، و واقعا واقعا واقعا هم خیلی حال خوب و آرام و انسی پیدا می کردم. البته متاسفانه شما و آثار شما به بنده و دوستانم به واسطه استاد نمایی معرفی شدید ک بعد از ۴ سال یقین کردم ک راه او باطل و نفسانی است و الحمدلله توانستم از جرگه شیطانی اش کناره گیری کنم و بین بطلان مباحث او و حرف حقی که در آثار شما یافت می کردم تمییز دهم. در مورد این استاد و راهش و نحوه برخورد با او چندی پیش طی دو سه سوال مجزا از خودتان راهنمایی خواسته بودم، حالا به یقین فهمیده ام که سیر و سلوک در این برهه از تاریخی که ما در آن هستیم با قبل متفاوت شده. باورتان نمی شود که چقدر آرامش درونی گرفتم وقتی جواب هایتان را به کاربران دیگر می خواندم که مي فرموديد سلوک الان ذیل شخصیت والای حضرت امام خمینی کبیر است. واقعا با این راه و این مسئله ارتباط درونی قلبی خود را حس می کردم، واقعا برایتان دعا کردم که چنین دیدگاهی را در جامعه نشر دادید تا جایی که افراد به جای اینکه تکلیف حقیقی خود را در قبال این انقلاب و شرایط حساس کنونی انجام دهند و در عین انجام این تکالیف که بعضا طاقت فرسا هم می شود، ریاضت های شرعی و الهی را به جان بخرند و تحت لوای حضرت آقا، انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) را رقم بزنند. به جای اینکه مثل زمان های قدیم پی یک استاد خاص بگردند و از احوالات و درونیات خود با او سخن بگویند و او به آنها تکالیف سخت و بعضا عجیب نامتعارف بدهد برای اصلاح نفس!  خلاصه استاد،  بحث های معرفتی تان خصوصا «آشتی با خدا» و «معرفت نفس» ، همانی بود ک من از کودکی چه بسا دنبالش بودم. به لطف الهی پاره اي از مباحثی ک بیان می کردید را قبلا و شاید بتوان گفت فطرتا و وجدانا با خود لمس کرده بودم. از بچگی که تنها می ماندم به بدنم خیره می شدم و بارها و بارها این سوال را زمزمه می کردم که «من» کی ام؟ «من» چی ام؟ «من» چه چیزی ام؟ و این که آیا همین انگشت ها و دستها، منم؟ پس من کیست؟ یا در مورد مباحث معرفت نفس حتی کار به جایی می رسید گاهی که حس جدایی نسبی تنم از منم می کردم شاید در اثر همین بود که خواب هایم را می توانستم راحت تر دریافت کنم، حضور قلبم در نماز خیلی بهتر بود، البته من متاسفانه خیلی اوقات در قرائت نماز و بعضی موارد دیگر دچار مشکل هستم و از خیلی ها هم مسئله فقهی اش را پرسیده ام ولی خیلی اوقات، جواب ها گوناگون بوده و خودش باعث شده که من مثلا هنوز بعد این همه سال نماز خواندن سر تلفظ حرف صاد دچار مشکل هستم بطوریکه هر از چند گاهی تمام توجهم در نماز ها به تلفظ می رود و خیلی اوقات نمازم را اعاده مي کنم و خسته می شوم ولی آن زمان هایی ک به صحت نمازهایم اطمینان نسبی داشتم بقدری در حضور قلبم و آرامشم حین نماز و بعد از آن در زندگی کمک کرده که متعجب شدم. از احوالات عالی ای که خدا از اشک و شوق و معرفت عطایم می کند و حتی در خواب هایم هم اثر می کند. شاید یکی از الطاف الهی به من همین بود ک در جریان ارتباط با آن استاد نمای از خدا بی خبر متوجه شدم ک خواب هایم پیام های خاص دارد و حتی برای او که تعریف می کردم جوابی نداشت بدهد. یعنی درست است که فرمودید خواب، حجت نیست ولی خصوصا ماه رمضان پارسال و بعدش خواب هایی ک من دیدم بسیار بسیار در راهنمایی ام به سوی نجات، کارساز بود. الحمدلله خدا سوز درونی و استغاثه خودم و مادرم را بی نتیجه نگذاشت و کمکم کرد قصدم از نوشتن این نامه نسبتا طولانی از خدمتتان این است که چند تا راهنمایی بگیرم از خدمتتان ۱.اول اینکه با این مواردی که عرض کردم برای از الان به بعدم چه سيري را پیشنهاد می کنید؟ هم برای سیر روحی و اعتلای نماز ها و....خودم ۲. برای افزایش معرفت، در زمینه غرب شناسی و سیر مطالبي که لازم است بنده بعنوان جوان عصر امروز بر آن مسلط باشم برای کار فرهنگی در بسیج و حلقه های صالحین برای نوجوانان و تحلیل درست از مسائل... ۳. شدیدا علاقه مندم تاریخ صدر اسلام را با تحلیل بدانم متاسفانه دروس مدرسه خیلی در این زمینه ها تفریط دارد دانشگاه هم که عملا معرفتی به انسان افزوده نمی کند. ما خیلی ضعف داریم در دانستن تاریخ لطفا منبع جامع و روانی که سنگین نباشد معرفی نمایید برای این امر. ۴. بار ها قرآن را با ترجمه خوانده ام متوجه شدم که خیلی از آیات را حتی نمی دانم برای چه موضوعاتی نازل شده و شان نزولش چیست و نیز بسیاری از آیات را نمی توانم درک کنم از نظر معرفتی حس می کنم خیلی در این زمینه نیاز به معرفت دارم آیا تفسیر المیزان را شروع کنم؟خودم بخوانم؟ تفسیر تسنيم آیت الله جوادی چطور؟ کلا چه راهی را پیشنهاد می کنيد؟ ۵. برای دور شدن این وسوسه های شیطان که مانع از حضور قلبم می شود البته بی اعتنایی که معمولا دستور اساتید است را شنیده ام ولی نمی توانم چون خیلی اوقات حس می کنم واقعا عملکرد صحیح نیست و ناچار به اعاده کلمه در نماز می شوم مثلا «صراط» یا «صلّ» پیش بعضي ها از اساتید تجوید یا پاسخگویی به سوالات شرعی ها ک قرائت کرده ام می گویند باید محکم تر بگویی من را به اشتباه می اندازند. استرس می گیرم. تلاش هم می کنم ماه هاست دارم تمرین می کنم  ولی نمی دانم چرا گاهی صحیح می گویم و گاهی غلط و هی وسوسه می شوم که کلمه را تکرار کنم ک در این صورت هم شک می کنم که اگر به وسواس رسيده باشم طبق رساله امام، بنابر احتیاط واجب باید نماز را اعاده کنم، اگر هم از همان اول بی اعتنا باشم و که مجددا نماز را اعاده می کنم، حتی طوری شده ام که سعی می کنم در نماز هیچ صلوات مستحبی نفرستم و هیچ دعا و ذکری که شامل حرف صاد باشد نگویم! ببخشید ولی به صاد های اول سخنرانی های شما هم شک کرده ام چون به من گفته اند آن طوری که صرفا صدای صوت بدهد غلط است! خواهشا کمک کنید مشکل ریشه ای سالیانه من حل شود استاد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به فرمایش آیت اللّه طهرانی؛ متأسفانه بعضی‌ها چون چیزی از معارف برای گفتن ندارند، مکلّفین آن‌چنان گیرِ ظواهرِ تکلیفات الهی می‌کنند که اصل مطلب که رجوع به حضرت اللّه بود، مورد غفلت قرار می‌گیرد. همین حساسیت‌ها را به جناب صحابه‌ی بزرگ حضرت بلال گرفتند که چرا «اشهد» را «اسهد» می‌گوید و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: خدا «اسهد» بلال را «اشهد» می‌شنود. شما هم در حدّ وسع خود، الفاظ را رعایت کنید و عبور نمایید و به هیچ‌وجه حق ندارید نماز خود را اعاده کنید. 2- پیشنهاد بنده آن است که از یک‌طرف همان‌طور که احساس نیاز کرده‌اید، تفسیر المیزان را شروع فرمایید و سری هم به جزوه‌ی «روش کار با المیزان» که بر روی سایت هست، بزنید. و از طرف دیگر کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»» را در مقابل خود گشوده دارید. موفق باشید

16848
متن پرسش
سلام علیکم: 1. فرض کنیم که می دانیم که وقتی می رویم زیارت امام رضا (ع) در مسیر زیارت با دوستان غیبت می کنیم یا می رویم بسیج یا نماز جماعت دچار گناهانی بشویم آیا از لحاظ عقلی درست است که حالا که دچار گناه می شویم آن اعمال (مثلا زیارت یا نماز جماعت) را ترک کنیم؟ و سوال مهمتر اینکه اگر صحیح این باشد که آن اعمال عبادی را ترک نکنیم. آیا این درست که ثواب زیارت یا راهپیمایی را داشته ایم و آن گناه هم عواقب خود را دارد بعبارتی آن گناهان باعث نمی شود کل ثواب زیارت از بین برود؟ یا چه بسا ثواب آن زیارت و یا نماز جماعت آنقدر بالاست که سبب مغفرت ان گناهان می شود؟ 2. بعضی مواقع می دانیم اگر شب بیدار بمانیم و عبادت کنیم نماز صبح قضا می شود به فرض اینکه نماز صبح قضا شود ثواب آن اعمال (نماز شب و دعاها محفوظ است؟) با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا بر این است که در مسیرعبادات الهی، شیطان وسوسه کند ولی ما عقب‌نشینی ننماییم و نهایتاً اگر گرفتار معصیت شدیم، توبه کنیم، نه آن‌که عبادت را ترک نماییم. ولی در مورد قسمت آخر، موضوع فرق می‌کند. آری! اگر عبادات شبانه ما را از نماز به وقت صبحگاهان محروم کند، باید نماز صبح را دریافت. موفق باشید

16840
متن پرسش
سلام عليكم: استاد، مسئله ای است که من و خیلی از جوانهای هم سن و سال من از درک آن عاجزیم و آن اینکه بزرگان می گویند شما ازدواج کنید خدا هم می رساند و روایت هم داریم که امام صادق علیه السلام فرمود «هر کس از ترس تنگدستی ازدواج نکند همانا به خداوند بدگمان شده است خداوند فرموده ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» استاد، واقعا این مسئله را نمی توان درک کنم. پس عقل چه می شود؟ شرایط و زمینه ها چه؟ وقتی من نه کار دارم نه پول دارم نه خونه دارم چگونه حتی فکر ازدواج هم بکنم؟ به خصوص که با این مقدار ناچیز شهریه ای که به ما طلبه ها می دهند حتی نمی شود لانه مرغی را اجاره کرد؟ استاد اگر خدا فرموده یغنهم الله من فضله، پس چرا کسانی را می بینیم که ازدواج کرده اند و غنی که نشده اند هیچ، بلکه به فلاکت و نداری افتاده اند؟ استاد ببخشید که صریح حرفامو گفتم. ان شاء الله به حق حضرت زهرا سلام الله علیها خدا اول رهبرمون رو حفظ کنه بعد شما رو. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این‌ها که می‌فرمایید اگر با اراده‌ی اعتماد به خدا از یک‌طرف، و عزمِ ساده‌زیستیِ کامل که شأن یک طلبه است از طرف دیگر، پا به میدان بگذارید و از خانواده‌ای خواستگاری کنید که سادگی و دیانت را مدّ نظر دارند؛ و خانواده‌ی خودتان نیز در حدّ امکان دو اطاقی را در اختیار شما بگذارند و شما نیز به قول خودتان به آن لانه‌ی مرغ راضی باشید؛ می‌بینید که آن روایات و آن آیه در اوج بصیرت نسبت به عالَم و آدم در رابطه با ازدواجی قدسی سخن گفته‌اند و نه زندگی مطابق ظلمات سراسر اسراف و تبذیر که حتی مذهبی‌های ما را گرفتار کرده است. و این‌که قرآن می‌فرماید: «یغنهم الله من فضله» یعنی خداوند ما را نسبت به نیازهای اصلی‌مان محتاج نخواهد کرد، نه آن‌که ثروت‌مند بشیم. موفق باشید 

16839
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم و همه خادمین گروه المیزان: چند سالی هست که از تفکرات قبلی خودم که بی دینی محض بود برگشتم و الان بعد گذشت این سه سال فکر می کنم به خاطر احساساتی بودنم بدون داشتن برنامه ریزی و اولویت بندی مطالعات فرهنگی و دینی داشتم. الان دچار مشکلات بزرگی شدم و نمیدونم راه درست چیه ؟ در زندگیم دچار سردرگمی و حیرانی شدم، نمیدونم الان تکلیف و وظیفم چیه؟ جنگیدن در سوریه یا موندن و...؟ کار فرهنگی رو نمیدونم چه جوری انجام بدم! چون اولویتی در زندگیم ندارم و اصلا انگار هدفی ندارم. در خودسازی هم نمیدونم چه سلوکی پیش بگیرم! از بین اساتید هم نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم و در این بخش اصلا هم واحد ندارم، مدتی درس و بحث های حضرت علامه حسن زاده رو از طریق گوش دادن سخنرانی یکی از شاگردانشون دنبال می کردم بعد توفیق داشتم که با یک شخص حقیقی هم صحبت بشم و چند ماهی با هم مباحثه داشتیم ولی ایشون بنا به درخواست استادشون از ادامه این مباحثه معذور بودن و من رو به خال خودم گذاشتن که در مسیری که انتخاب کردم مصمم تر بشم. انگار میدونستن که به این روز دچار میشم. لطفا کمک کنید، اصلا کسی مثل من باید چه اولویتی داشته باشه؟ راستش راه علوم و معارف رو واقعا نمیخوام از دست بدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر سیر مطالعاتی، سیر مطالعاتی روی سایت کمک می‌کند 2- در ضمن سری به جواب سؤال شماره‌ی 16818 بزنید 3- در مورد سوریه نیز اگر احساس می‌کنید که روح‌تان به چنین حضوری نیاز دارید، خوب است که نسبت به آن فکر کنید. بالاخره حضور در آن جبهه، راهِ گشوده‌ای است که افراد وجود برتر خود را در آن جستجو می‌کنند. موفق باشید

16832
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ببخشید 1. در جایی خواندم که شیخ صدرالدین قونوی ادعا کرده که به تجلی ذاتی رسیده. خواستم از شما بپرسم از بین نام های زیر کدام یک را، اطلاع دارید به کمال رسیده یا خودش مانند قونوی تصریح کرده. صائن الدین ترکه. ابو حامد محمد ترکه. داوود قیصری. عبدالرزاق کاشانی. بابا رکن الدین شیرازی. سعد الدین فرغانی. عفیف الدین تلمسانی. موید الدین جندی. محمد بن حمزه فناری. سید حیدر املی. اگر هم کسی را به جز این نام ها، از بزرگان عرفان نظری می شناسید که قطعا کامل هستند، لطفا چند تا رو نام ببرید. 2. آیا پیروان امت های قبلی و پیامبرشان، اسفار اربعه را طی می کردند یا نه بلکه نهایتا یک یا دو سفر را طی کردند؟ مثلا نهایتا تا فنا و بقاء بعدالفنا رسیدند؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- نمی‌دانم. درد ما چیز دیگری است باید به رفع حجاب بین خود و حضرت حق فکر کرد. موفق باشید

16818
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز: سوال یک: مدتیست که صبرم کم شده و بد خلقم، زود عصبی می شوم و حوصله عبادتم هم کم شده فقط صرف نماز های واجب هستم و به شدت تنبلی می کنم. سوال دوم: شدیدا احساس می کنم مغرور و متکبر هستم و نمی دانم برای آن چکار کنم. پیشاپیش از پاسخ جنابعالی تشکر می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان متوجه‌ی وظیفه و رسالت تاریخی خود بشود که بنا است جهت معنابخشیدن به خود و زندگی خود در این تاریخ به عنوان سرباز انقلاب اسلامی به میدان بیاید در حوزه‌ی علم و عمل با تمام جدّیت وارد می‌شود و نه دیگر برای او تنبلی می‌ماند و نه بی‌صبری. موفق باشید

نمایش چاپی