بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31395
متن پرسش
سلام: سوالی به شماره 24628 از محضر استاد شده. در جستجوی که داشتم. برای این خاطره تاریخی سابق بر این سایت نیافتم. اما بعد از آن این خاطره دست به دست گشته و بدون سند معتبر منتشر شده.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: سوال شده بود:

"""سلام علیکم وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. نظرتون راجع به این متن چیست؟ به نظرم خیلی زیبا بود. خاطره ای از دکتر زرین کوب:

روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی خواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد:

ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟

گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم.

خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند.

همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار.

می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند.

پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟

گفت: سؤالی داشتم

گفتم: بفرما

پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟

گفتم: خب بله، صددرصد

گفت: ولی من اعتقاد ندارم

پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟ از من چه خدمتی بر میاد؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم)

گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟

گفتم: اگر از دستم بر بیاد، حتما، چرا که نه؟

گفت: یک فال برام بگیرید

گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما

مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید

فاتحه ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی خوام، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چی می گه؟

برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال.

حافظ، عاشورا، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه؟

با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور  ویژه به این موضوع پرداخته باشد.

متوجه تردیدم شد، گفت: چی شد استاد؟

گفتم: هیچی، الان، در خدمتتان هستم.

چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم:

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

قرآن   ز بر   بخوانی    در    چارده     روایت

خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم.

بلند شدم، دستم را گرفت می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد، معتقد بووودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.

پیشنهاد می کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد، این غزل را بخوانید."""

 و بنده در جواب سوال عرض کردم:

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم هیچ راهی جز آن‌چه آن پیرمرد از آن دریافت کرد، نیافتم که همان اشک ریختن است با دیدن این غزل و با توصیفی که در آن شرایط پیش آمده‌است. راستی را آیا جز این است که جناب حافظ لسان الغیب است و غیب، چیزی است که هر جا ظهور کند همه‌ی آن‌چه باید به ظهور آید به میان می‌آورد و چه چیزی زیبا تر از قصه‌ی حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» وقتی که لسان الغیب از ابعاد غیبیِ آن سخن بگوید؟‌ موفق باشید

----------------------------------------

  حال عرض بنده آن است که این موارد، سند معتبر نمی خواهد بهانه ای است تا با حضور جناب حافظ به کربلا نظر شود. موفق باشید

31391
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید می‌خواستم بدونم استاد غیر از مواردیکه در صفحه جلسات هفتگی هست، جلسه دیگری ندارند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غیر از آن‌ها جلساتی است در فضای مجازی پیش می‌آید که کانال مطالب ویژه و یا کانال «ندای اندیشه» خبر آن را به دوستان می‌رسانند. موفق باشید

31390
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: عزاداری هاتون قبول‌. استاد جان در جایی خواندم که آیت الله بهجت رضوان‌الله علیه در مورد رویداد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و ضرب و جرح ایشان دیدگاه متفاوتی دارند، شما اطلاع دارید نظر ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید

31383
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: مادری هستم با سه فرزند کوچک مدتیه که این سوال ذهنم رو به خودش مشغول کرده که واقعا انگیزه من برای زندگی کردن، زنده بودن و تحمل سختیهای زندگی چی هست؟ آنچنان انگیزه ای برای زندگی کردن ندارم و اگر بفرمایید باید راضی باشم به اینکه خدا زندگی و بچه آوری و بچه داری و سختی هایش را برایم مقدر کرده باز این سوال را دارم که در پس اعتقاد به حکیمانه بودن کارهای خدا هدف اصلی خدا از خلق تک تک آدم ها چی بوده و این بنظرم متفاوت از هدفی که برای خلقت انسان داشته بوده چرا خدا بنده را خلق کرده؟ درحالی‌که میشد من به وجود نیام و باید به چه دلیل زندگی کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به چند جلسه اول کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، سری بزنید. بخصوص قسمتی که می‌گوید: «خدا چرا ما را خلق کرد؟». انسان در فرزندآوری با نوعی بسط خود در عالم هستی روبه‌رو می‌شود در آن حدّ که فرموده‌اند فرزندان مؤمن انسان در قیامت از والدین‌شان شفاعت می‌کنند و این بر مبنای نیّتی است که والدین در تربیت فرزندان‌شان دارند. اشکال در آن جا است که ما گمان می‌کنیم در تأمین زندگی و تربیت فرزندان‌مان همه کارها به عهده ما است؛ غافل از آن‌که همان خداوندی که آن‌ها را خلق کرده، رزق و تربیت کلّی آن‌ها را به عهده گرفته است. موفق باشید

31377
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: نظر شما راجب مستند آقا مرتضی، (شهید مرتضی آوینی) چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مستند ظرایفی داشت که باید مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید

31380
متن پرسش
سلام علیکم‌: با توجه به اختلافی که بین مذاهب وجود دارد و حتی در بین شیعیان دوازده امامی هم‌عقاید و نحله های متفاوت از جمله چندین سلک تصوف وجود دارد. و همه هم خود را مذهب حقه می دانند و همین‌باعث سردرگمی بسیاری از جمله جوانان‌می شود. در یک کلمه شما مذهب حقه را چه می دانید و آیا این نوع طریقتها و ورود در آنها را قبول دارید بعضی از مشایخ برخی این سلسله ها از شما به عنوان حامی و طرفدار یاد کرده اند. ممنون می شوم‌ پاسخ فرمایید. التماس دعا در این ماه عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام گسترده‌تر از آن است که تبدیل به یک فرقه شود. در حالی‌که حتی بقیه ادیان را دعوت به مسلمان‌شدن نکرده، بلکه دعوت به توحید نموده. عمده، درک توحیدی همدیگر است. در آموزه‌های دینی ما تأکید زیادی بر مدارا شده است. که نمونه‌های آن را ذیلاً ملاحظه خواهید کرد. موفق باشید

فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید می‌شود حکایت از آن دارد که انسان‌ها می‌توانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفت‌وگوی طرفین است بدون آن‌که نتیجه نهایی گفت‌وگو از قبل قابل پیش‌بینی باشد. بلکه رابطه‌ای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته می‌شود فهم یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افق‌های فهم پیش می‌آید.

معلوم است که در سنت مدارا هرکدام از افراد افق‌هایی را مدّ نظر دارند که از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفت‌وگویی که پیش می‌آید فهم رُخ می‌دهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.

با توجه به این امر به روایاتی نظر کنید که می‌فرماید:

روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش (ص) وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آن‌ها مؤاخذه مي‌شوى، در باره مدارا كردن با مردم (و صبر در برابر مصائب هم) مؤاخذه خواهى شد. «أَنَّ الْمُؤْمِنَ أَخَذَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ الْكِتْمَانَ وَ عَنْ نَبِيِّهِf مُدَارَاةَ النَّاسِ وَ عَنِ الْعَالِمِu الصَّبْرَ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاء»(بحار الأنوار، ج‏68، ص: 90)

رسول خدا (ص) فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»‏(الكافى، ج 2 ، ص 117.)  مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آن‌ها نيمى از زندگانى.

رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه‏» ريشه‏ خرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.

از حضرت باقر (ع) هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ»‏ راستى براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا می‌فرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان‏» هر كه را نرمش بهره دادند، ايمانش بهره دادند.

از حضرت صادق (ع) هست که فرمودند: قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَ مُضَادَّتَهُمْ لِهَوَاهُمْ وَ قُلُوبِهِمْ».(اصول كافى- ترجمه كمره‏اى، ج‏4، ص: 359) به راستى خدا تبارك و تعالى نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده ‏ها است كه كينه‏ ها را از سينه‏ هاى آن‌ها در كشد و آن‌ها را مخالف هوس و دلخواه‌شان كند

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم»‏ نرمش ميمنت دارد و سخت‌گيرى شوم است. و همچنان حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ‏» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت.

پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت.

امام صادق (ع) فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آن‌ها دور گشت. (الكافي، ج‏2، ص: 119)

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض»‏ خداوند به همان‌گونه‌ای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده.

رسول خدا (ص) می‌فرمایند: يَا عَلِيُّ: «ثَلَاثَةٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَقُمْ لَهُ عَمَلٌ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خُلُقٌ يُدَارِي بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِل»‏. اى على هركس سه خصلت نداشته باشد از عمل خود سودى نمى‌‏برد، اول ورعى كه او را از كارهاى بد باز دارد، دوم اخلاق خوبى كه با آن نسبت به مردم خوشرفتارى كند، سوم حلمى كه او را از انتقام نگه دارد و از جاهلان درگذرد.   

31375
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با بلا و رشد معرفتی آن در انسان سوال داشتم که به این بیت حافظ برخوردم ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری / بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش رابطه‌ای بین موضوع با این بیت حس کردم. آیا ابیات و منابع دیگری نسبت به این موضوع سراغ دارید؟ ممنون می‌شوم راهنمایی فرمایید. غزل های عاشورایی حافظ هم نسبتی با رشد انسان با بلا دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش فکر نکرده‌ام. موفق باشید

31374
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون درباره فال حافظ چیه، چقدر میشه بهش اعتماد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز بدی نیست. از آن جهت که بنیاد این غزل‌ها در ملکوت است و لذا می‌توان با قصد رجوع به ملکوت آن غزل‌ها فالی به دیوان آن سالک واصل زد. موفق باشید

31369
متن پرسش
سلام خدمت استاد: حضرت حافظ در غزل ۳۰۱ می‌فرمایند که: چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک دقیقا منظور حضرت چیست؟ من فکر می‌کنم به آزادی و آزادی خواهی اشاره داشته باشند آیا چنین برداشتی صحیح است؟ متن کل غزل: ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک حق نگه دار که من می‌روم الله معک تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک بگشا پسته خندان و شکرریزی کن خلق را از دهن خویش مینداز به شک چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک چون بر حافظ خویشش نگذاری باری ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جناب حافظ بنا دارند در مقابل تنگناهایی که زمانه بر ایشان تحمیل می‌کند تسلیم نشوند و متوجه راهی شوند که باید طی کنند. موفق باشید

31364
متن پرسش
سلام عرض می‌کنم: با توجه به جواب پرسش ۳۱۳۲۹ که در مورد رعایت دستورالعمل های بهداشتی تذکر دادید، سوال پیش میاد که چرا خودتون عمل نمی‌کنید و از ماسک استفاده نمی‌کنید. من مبتنی بر عکس و کلیپ هایی که از حضرتعالی در این یکی دو ماه منتشر شد عرض کردم که نه خودتون و نه مستمعین شما رعایت کردند و از نزدیک حضرتعالی رو نمی‌بینم که بدونم فقط همون چند دقیقه بوده یا کلا رعایت نمی‌فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بنده و رفقا رعایت دستورات ستاد کرونا است ولی نه به آن صورت که طرف گفته بود در خانه و در حین خواب، در رختخواب هم ماسک می‌زند. آری! بنا نیست در فضای آزاد دامنه کوه در صبحگاهان چند نفر با آن فاصله‌های نسبتاً زیاد و یا در حین سخنرانی ماسک زده شود. موفق باشید

31362
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: استادم در سخنرانی جدید دکتر داوری تحت عنوان در طلب فرهنگ فرمودند که در مشروطه خواستیم با تحمیل و بدون پشتوانه فرهنگ وارد نظام مدرن اداره جامعه شویم سوالم از حضرتعالی این است که عبور نظام از شاهنشاهی به نظامی دارای سه قوه چه فرهنگی را طلب می کند مردم باید در چه فضایی قرار می گرفتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد در آن سخنرانی فرمودند باید در وجود مردم تغییری مناسب روح مشروطه پدید می‌آمد. آری! مردم برای آن‌که خود را آزاد بیابند به دموکراسی و انتخابات رویِ خوش نشان دادند ولی نظم جدید در جامعه آن‌ها برقرار نشد. کشور به کسانی نیاز داشت که به وضع جدید و نظم جدید آشنا باشند. آموزگان نظم جدید، متفکران و شاعران بودند ولی ما در کشورمان می‌خواستیم با سیاست به سوی نظم جدید برویم و همچنان که استاد فرمودند این امر دشواری بود. می‌خواستیم سیاست غربی را از غرب بیاوریم و مشروطه را به عنوان یک حادثه سیاسی در کشور پیاده کنیم، غافل از آن‌که فرهنگ در زندگی جدید به عنوان نظم عقلی جدید، بی تذکر نسبت به گذشته و وضع کنونی خود محقق نمی‌شود.

استاد فرمودند در شرایطی هستیم که تنها با عشق و راستی و دوستی می‌توان از مسائل‌مان عبور کنیم زیرا وقتی چراغ عشق بی‌فروغ شود، کینه و دروغ جای آن می‌نشیند.

عشق به حقیقت کجا و علم و پژوهش کجا؟ فرهنگ و خردی که با غرب‌زدگی جای عشق و دوستی نشست، کار را به این‌جا کشاند وگرنه می‌توانستیم از امکانات خود در بستر عشق و دوستی در جهان جدید حاضر شویم. در مشروطه، سیاست از پشتوانه فرهنگ محروم بود و امروز نیز مشکل ما ریشه در نداشتن فهم درست از اکنون و گذشته و آینده است. بنده از سخنان استاد این‌طور فهمیدم؛ باید چشم به مقصدی که با انقلاب اسلامی شروع شده است بدوزیم و نقطه شروع خود را با درک امکانات موجودمان به سوی او شروع کنیم. جلوه‌های روح بزرگ ایران، حکمت و شعر و ادب است و این یعنی حکمت باید بگوید چه کار باید کرد و علم آن کار را برای ما شکل بدهد.

31348
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: حضرتعالی در جلسه ۱۱ مرداد روز دوشنبه در رابطه با یکی از پرسش‌ها که خانواده خانم به داماد شرط گذاشته بودند باید خانه بخرد، فرمودید اون خانم باید به دلیل ولایت شوهرش، به حرف خانواده توجهی نکند. و در قرآن کریم داریم که الرجال قوامون علی النسا. در همون سخنرانی فرمودید که بنده طرفدار ولایت زن بر شوهر نیستم. به نظر می رسد که منظور حضرتعالی چیز دیگری است، اگر امکانش هست توضیح بفرمایید. سوال بعد در رابطه با دستور العملهای علامه حسن زاده حفظه‌الله هست که مثلا برای طهارت قوه ی لامسه می فرمایند بین الطلوع روزهای چهارشنبه تا جمعه قسمتهایی از قرآن مثلا جز سی و... را سطرها را لمس بفرمایید و آیه ی لا یمسه الا المطهرون بخوانید. استاد بزرگوار بنده این دستور را یک مرتبه در حال انجام بودم که احساس کدورت در قلبم کردم و به هیچ وجه نتوانستم ادامه بدهم و با خودم گفتم خوب اگر بنا بر این کار باشد روایتی نداریم بر این مسئله و بیشتر تاکید بر تلاوت کلام الله مجید هست و ادامه ندادم، یا بعضی از این دستورات. در حالی که وقتی مثلا کتاب معاد امام (ره) یا پرواز در ملکوت و یا حتی خاطرات شهدا را می خوانم سراسر نور و روح مي شوم. راهنمایی بفرمایید که دلیل چیست آیا نفس ضعیف و ناقص بنده توان درک و همراهی با اون حضرات را ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث سوره احزاب عرایضی شد که به فرمایش آیت الله سیستانی مرد بر زن ولایتی ندارد. آری! در إزای وظایفی که مرد نسبت به زن دارد، زن نیز در موارد خاصی باید از همسرش تمکین کند. و از این جهت عرض شد به عهده آن خانم است که در منزلی که شوهرش برایش تهیه می‌کند، باشد. ۲. بنده نیز در جریان آن دستورالعمل قرار گرفتم و احساس می‌کنم مربوط به روحیه‌هایی امثال روحیه بنده نیست. گویا ما می‌توانیم از طریق حضور در تاریخ گشوده و قدسی انقلاب اسلامی راهی را برویم که شهدا یک‌روزه ره صدساله آن را طی کرده‌اند. موفق باشید

31354
متن پرسش
سلام: پس از صبر جمیلی که داشتیم بالاخره دولت فقر روحانی که گرانی را ارزانی کرد به تاریخ پیوست و بار گران رفت. سوالات قبل که در طول این دولت فخیمه پرسیده شده بود را که بعضا بررسی می کردم احساس می‌شود شاید به علت عدم تضعیف دولت یا دلایل دیگر حقایق را به طور کامل بیان نفرمودید. از طرفی صحبت های رهبری در پایان دولت هاشمی و خاتمی را که مقایسه می کنم با صحبت آخر رهبری با دولت روحانی به این نتیجه می‌رسم که صرف غربگرا بودن باعث چنین عملکرد ضعیفی نمی‌شود. نکته ای یکی از نامزدها در انتخابات ظاهرا بیان فرمودند که اگر در نتیجه آزمونی مشخص شود که همه تستها را اشتباه زده است اینجا نمی توان گفت شانسی زده است بلکه جواب درست سوالات را می‌دانسته که تعمدا همه را غلط زده است حال بدون تعارف بیان فرمایید داستان روحانی چه بود؟ جاسوس بود؟ غربی‌ها از او آتو داشتند؟ موتور انقلاب اسلامی را می‌خواست پایین بیاورد؟ نگاه لیبرالیستیش باعث این وضع شد؟ ضعف های اخلاقیش کار دستش داد؟ یا نه او تلاشش را کرد و عوامل خارج از اراده اش از زمین و آسمان داخل و خارج بهم دست داد تا ناکام شود؟ یا نه علی رغم این عوامل عملکرد خوبی داشت؟ دولت اسبق که حمایت های جناب طاهرزاده هم پشتوانه اش بود تحریم ها از پا انداختش یا ونزوئلا اندک تحریمی بهش وارد شد به چه فلاکتی افتاد. اما بالاخره دولت روحانی نگذاشت اقتصاد فروبریزد هسته ای را حفظ کرد. نشانش آنکه ظرف چند ماه به ۶۰ درصد رسیدیم با این وجود تاکنون هیچ قطعنامه ای صادر نشده است، شاید حضور ایران در منطقه کار دستمان داد به هر رو قضاوت جامع استاد را در مورد دولت سابق خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که این روزها بهتر در حال روشن‌شدن است اصل مذاکره با آمریکا چیزی نیست که با اهداف انقلاب اسلامی مغایر باشد. آنچه دولت آقای روحانی را ناکام کرد اولاً: اعتماد بیشتر به جهان غرب بود و ثانیاً: اصلاح همه امور را به موضوع برجام متصل نمودند. موفق باشید

31355
متن پرسش
با عرض سلام: بنده اندک آشنایی با عرفان دارد و استعداد ناچیزی در شعر موهبت شده است آثار خود را که در سایتی در زمینه نقد شعر عرضه کردم عموما مطلوب واقع نمی‌شود. احساس می‌کنم فضای شعر معاصر از عرفان فاصله گرفته و با قرابتهایی که با ادبیات غرب پیدا کرده اشعار سطحی و حسی بیشتر مورد اقبال قرار می‌گیرد. حال اگر همان سبک خود را ادامه دهم مخاطب چندانی ندارم و اگر به شعر معاصر نزدیک شوم از عرفان شاید دور شوم چه باید کرد؟ دو نمونه شعر تقدیم استاد: رباعی در تنهایی می دید خود را مدید آراست و در آینه رویش را دید از آهش صحنه ها همه مبهم شد در ظلمت آینه دگر هیچ ندید درین رباعی سعی شد به فیض اقدس مقدس نفس رحمانی کون جامع و فنا اشاره کنم ولی منتقد چیزی از این رباعی دستگیرش نشد که بخواهد نقد کند شعر بعد را سردبیر محترم اجازه نقد نداد قسمت آخرش اشاره به یکی از سخنان حضرتعالیست آنجا که عاشق و معشوق از میان برمیخیزد میخواست همه چیزش/م را در چیزی ادراک کند میخواستم همه چیزش/م را در چیزی احساس کنم اشکی از چشمان جیوه ای اش بر سنگ دل کشید اما حاصل فقط مبادله گر نور بود تمثالی مثالین آوردیم افاقه نکرد عقل را به کار انداختیم مینایی مینویی در جام مرآت ریختیم مدهوش نشدیم صنوبری آوردیم سویدا صمغ صقع درآن ساقه های بلورین عشقه ی/پیچک احساس و ادراک در هم تنیده شد دریغ دیگر هیچکدام نبودیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که هایدگر می‌گوید: شاعران، روح زمانه خود را با زبانی آسمانی به بشر دوران متذکر می‌شوند. روحی که پنهان وجود انسان‌ها را گرفته است و شاخک‌های شاعران نسبت به آن حساس‌ترند و به همین جهت شاعری که عمق روح و فرهنگ زمانه خود را بشناسد، گفتِ آسمانی زمانه را در قالب شعر می‌سراید. لذا جناب حافظ فرمودند: «در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند / آنچه سلطان ازل گفت بگو، می‌گویم». موفق باشید

31349
متن پرسش
عرض سلام: وقتتان به خیر. پاسخ سوال من را در کانال نگذاشته سوال شماره ۳۱۳۳۳
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع سؤالات چون حالت شخصی دارند، به ایمیل سؤال‌کننده فرستاده می‌شود و این‌طور جواب داده شد:  31333- باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید موضوع را با روان‌پزشک در میان بگذارید. موفق باشید

31346
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: ساختار کتاب معرفت نفس و حشر چگونه است؟ آیا شما همه مطالب جلد ۸ و ۹ اسفار رو در اینجا ترجمه کردید یا مقداری از آن حذف فرموده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. سعی بر آن بوده است که همه مطالب آن دو مجلد ترجمه شود. موفق باشید

31329
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: بنده پزشک هستم و همانطور که مطلع هستین اوضاع بیمارستان ها وخیم است وزیر بهداشت خطاب به رهبر نامه نوشتن و ازشون مستقیما کمک خواستن خدا بهمون رحم کنه. لطفا و خواهشا در جلسات در سایت تذکر بدین وقت مسافرت نیست. حتی به مشهد وقت مراسم گرفتن نیست. ای کاش همه مسئولین کشور به اندازه رهبر عقل داشتن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است عزیزان با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب و توصیه های ستاد کرونا، از رعایت آنچه باید بکنند غفلت ننمایند. موفق باشید

31327
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: استاد عزیز صوت سوره احزاب را که گوش کردم شما فرمودید بانکها دیرکرد می‌گیرند و این حرام است و به نظرم درستش هم همین است و حرف و استدلال شما درست است، سوال اینکه چرا شورای نگهبان به بانکها اجازه اخذ دیرکرد را داده؟ با توجه به آثار وضعی که این حرامی در زندگی و جامعه دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت الله جوادی این موضوع را مکرر مطرح و دنبال می‌فرمودند. نمی‌دانم کار به کجا کشید. ظاهراً تغییراتی کرده است. موفق باشید

31311
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام به استاد عزیز: ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست / هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام حافظ با این شعر به چه ابعادی از نفس، چه حضوری و چه افقی اشاره می‌کند؟ آیا به بقاء نفس و حضوری با توجه به وجود؟ و یا غیر از آن. بیشتر بیت دوم رو شرح بدید خیلی ممنون میشم. با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت با حقیقت و حضرت محبوب همواره اوست که به ظهور می‌آید و تجلی می‌کند و لذا «هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام». ما همواره در معرض تجلیات انوار او هستیم. مهم آن است که از این موقعیت غفلت نکنیم. موفق باشید

31293
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی از گذشته تا کنون عده ای گفته اند که راه سعادت منحصرا در پیروی از اهل بیت (ع) است و به احادیثی همچون «کل ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل» استناد می‌کنند. در نتیجه مثلا از افکار مولوی و ابن عربی نهی می‌کنند. حالا سوال من این است دقیقا جایگاه متفکران فلسفه و عرفان چیست؟ آیا تعلیمات آنها در طول تعلیمات معصومین است یا اصلا فضای جداگانه ای است؟ آیا با ابن عربی راه هایی را در توحید می‌شود رفت که با امام (ع) نمی شود؟ با با مولوی حقایقی را فهمید که در متون دینی وجود ندارد یا گفتار آنها شرح و توضیح معارف شیعه است؟ اگر به سوالات بنده پاسخی دهید یا منبعی معرفی کنید خیلی ممنون می‌شوم چرا که در مراجعه به فلسفه و عرفان همچنان این سوالات برایم حل نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «روح مجرد» از مرحوم آیت الله حسینی تهرانی در این مورد نکات خوبی دارد زیرا که دین اسلام اتفاقاً ما را دعوت کرده است که به سوی حقیقت برویم حتی اگر در دورترین نقاط زمین باشد. در همین رابطه، صاحبِ شریعت الهی به مسلمانان توصیه می‌کنند «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم»‏: دانش را بجوئيد اگر چه در چين باشد زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. آری! با این‌همه آن نوع رجوع وقتی ذیل نطر به حضور قدسی ائمه معصومین باشد، برکات خاص خود را دارد و در همین رابطه ملاحظه می‌کنید که چگونه شیعیان بیشتر از اهل سنت به آثار ابن‌عربی و جناب مولوی رجوع می‌فرمایند. موفق باشید

31301
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: راجع به پاسخ به سوال شماره ۳۱۲۶۹ : کلبه کرامت اندیشکده یقین به مدیریت آقای دکتر عباسی کرسی نظری علوم استراتژیک است که در سال ۱۳۸۴ طراحی و از ۵ بهمن ۱۳۸۵ آغاز گردیده و در حال تدریس کلیات طرح‌ریزی استراتژیک در افق ۱۴۱۴ و قدرریزی در افق ۱۴۴۴ هستند. اندیشکده یقین با ایجاد «کرسی نظریه‌پردازی دانش دکترینولوژی» با عنوان عمومی «کلبه کرامت» پشتوانه‌ی نظری اسلامی-ایرانی را برای تصمیم‌سازی بومی رقم زده و تولید می‌کند. این کرسی، پنج‌شنبه هر هفته با استادی آقای حسن عباسی در محل اندیشکده برگزار می‌شود. کلبه کرامت، که در بخش نظری، مختص بومی‌سازی دانش دکترینولوژی (دانش دکترینولوژی علم پایه در تمدن‌سازی است) مبتنی بر آموزه‌های ایرانی و اسلامی است، در واقع پاسخ به این نیاز و پرسش است که «بنیان‌های نظری علوم استراتژیک برای تمدن‌سازی چگونه بومی می‌گردد؟» و همچنین طرح‌ریزی استراتژیک بخش آینده‌شناسی انقلاب اسلامی در ایران و جهان نیز در کلبه کرامت در دو افق مشخص ۱۴۱۴ و ۱۴۴۴ انجام می شود. ایشان بسیاری از ابعاد و مؤلفه‌های فرهنگی، هنری، علمی، معرفتی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی رؤیای ایرانی اسلامی را در ۱۲ سال اخیر در جلسات کرسی نظری کلبه کرامت تشریح کرده‌اند. ایشان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص که از نظر سطوح مراکز مطالعاتی تصمیم‌سازی بالاترین جایگاه را در سطح نهادهای دولتی اشغال کرده است را در برآوردن منویات رهبری ناتوان و عاجز می‌دانند که مقام معظم رهبری حفظه الله به ‌ناچار، طرح‌های استراتژیک تحول را رأساً از دستگاه‌های مجری درخواست نموده و مباحثی چون نقشهٔ جامع پیشرفت کشور را در محافل دانشگاهی، با دانشجویان دانشگاه‌هایی چون فردوسی مشهد، سمنان، شیراز، یا سنندج مطرح می‌کنند؟! و نیز مسئولین این مرکز را وابسته به احزاب لیبرال- البته با بودجهٔ دولتی بر می شمرد و مرکز بررسی دکترینال، به‌عنوان یک‌نهاد خصوصی، بررسی کارنامهٔ مراکز تحقیقات استراتژیک دولتی کشور، به ‌ویژه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص، برای شفاف‌سازی و ارزیابی عملکرد، توانمندی و هم‌چنین ناکارآمدی چنین مراکزی را در دستور کار خود دارد.(در نهایت اینگونه مراکز جهت فلش ناکارآمدی را به سمت ولی جامعه، اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی می‌برند پس مطالبه و نقد جدی در این حوزه را می‌طلبد) اندیشکده‌ی یقین تلاش می کند که برای رقابتی کردن تصمیم‌سازی در سطح استراتژیک و در دامنه‌های زمانی بلندمدت، تفکر استراتژیک را از محافل آکادمیک رسمی به میان توده‌ی مردم به ویژه جوانان کشانده و انحصار آموزشی آن را بزداید. کشاندن مباحث کلان تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری و قواعد حکومت‌داری و جامعه‌سازی به درون جامعه و لایه‌های مختلف اجتماع، به ویژه در میان جوانان، از اساسی‌ترین فعالیت‌های اندیشکده‌ی یقین بوده است. لازم به ذکر می باشد با یک تکه جدا شده از مباحث ایشان و یکطرفه نمی توان به قضاوت درستی رسید و سیر مطالعاتی مباحث ایشان در سایت کلبه کرامت موجود است. کلی گویی و جواب های فارغ از محتوی نقد و بررسی علمی مستدل و قضاوت یکطرفه و صرف برچسب زدن نیز خود خطایی بزرگ در محضر الهی محسوب می شود. و بالاخره فعالین جبهه انقلاب کی قرار است در کنار هم قرار گرفته با ولی جامعه حرکت کنند، بازوی رهبری مظلوم خود را در مواجهه با تمدن غیر الهی تقویت کنند. لطفا نقد علمی خود را در رابطه  طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش اندیشکده یقین بفرمایید که چه مقدار آن تصورات خود آقای دکتر عباسی می باشد. بهر حال قصد ایشان از طرح آن مباحث مقدماتی رسیدن به اینچنین راهکار هایی بوده. (این یک طرح استراتژیک است که به روش پویا و با چهارده رو‌یکرد در طرح‌ریزی، طراحی می‌شود. در دامنهٔ دکترینولوژی جمهوری اسلامی، این طرح در سه سیستم ارگانیکی، سایبرنتیکی و بیولوژیکی تبیین شده و در سیستم انسان‌مدار و در نهایت در سیستم فطری نیز اسکلت‌بندی می‌شود. در این طرح، اجوکیشن Education و فلسفه‌های موضوعی منتج به آن یا مبتنی بر آن نامطلوب ارزیابی شده و حکمت ادب جایگزین آن‌چه امروز تربیت نامیده می‌شود، معرفی گردیده است. در طرح جامع دکترینولوژی ادب، تاکنون ۶۴ فرانما یا نقشهٔ راه، با بیش از ۴۰۰ مساله تبیین شده است) تعدادی از این جلسات بعنوان نمونه: جامعه فطری و جمهوری تقوی ۱ تا ۶ http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/480 http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/481 http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/482 ....تا جلسه ۶ قواعد سیستم: http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/99 سیستم فطری: جلسه ۳۰ کلبه کرامت http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/ 103 طرح ریزی استراتژیک توحیدی: http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/ 93 معرفت توحیدی جامعه شناسی جنود عقل و جهل http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/4044 دکترین ادب: http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/453 و http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/454 در آخر ان شاالله طرح این سوال برای روشن شدن راه و یافتن حقیقت نه دفاع از شخص خاصی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در جریان این مسائل هستم. عرض بنده آن است که تخصص جناب آقای دکتر عباسی دراین حرف‌ها نیست. وگرنه اگر به عنوان یکی از افسران جنگ نرم در جای خود باشند مفید خواهند بود. ملاحظه کردید که چگونه متوجه اندیشه‌های آقای دکتر داوری نشدند و چه انتقادهای غیر منطقی سر دادند. موفق باشید

31295
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده سوالاتی داشتم: ۱. حضرت علی (ع) در بسیاری از موارد که وصف خوبان و متقین می‌کنند می‌گویند که آنها از عذاب الهی ترس داشتند و به پاداش الهی عشق می‌ورزیدند حال آنکه اصل عبادت فقط باید برای خود خدا باشد و احادیث دیگری نیز همین گونه و برای ترس از عذاب و عشق به پاداش الهی عمل متقین را وصف می‌کنند آیا این نگرش به اهداف برای اعمال صحیح است؟ و چرا تا وقتی خدا هست فقط برای او عبادت نشود و گناه فقط برای او ترک نشود؟ ۲.نظر شما در مورد مبنای فکری آیت الله خوشوقت چیست که عقیده بر این داشتند که ما باید عرفان اهل بیتی را در جامعه رواج دهیم نه عرفان مصطلح (نه اینکه عرفان مصطلح را رد کنند) ۳. اگر کسی نخواهد حوزه برود و در عین حال خیلی خوب ادبیات عرب را کار کند نظر شما چیست؟ باید چگونه کار کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این ترس، ترس از عذاب آتش نیست که در مورد متقین می‌فرمایند. ترس و عذاب از حرمان و محرومیت از اُنس با حضرت محبوب است به همان معنایی که جناب مولوی در خطاب به حضرت حق عرضه می‌دارند:

 رحم کن بر وی که روی تو بدید ** فرقت تلخ تو چون خواهد کشید

۲. مسلّماً اصلِ اساس عرفان همانی است که از اهل‌البیت «علیهم‌السلام» صادر شده است و جناب ابن عربی نیز تحت تأثیر فرهنگ اهل البیت در عین تقیّه، «فصوص الحکم» را به میان آورده و در همین رابطه حضرت امام در دعوت گورباچف به اسلام، معارف ابن عربی را مطرح می‌کنند. ۳. از همه جهات بسیار خوب است. موفق باشید

31299
متن پرسش
سلام: دو تا سوال داشتم اینکه اول کتاب طوبی محبت مرحوم حاج اسماعیل دولابی و سخنرانی های ایشان نظرتان چیست؟ و دوم کتاب چگونه نماز خوب بخوانیم کتاب خوبی است یا نه چون آشنایی ندارم. ممنون از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی خوب است و بنده هم استفاده کرده‌ام. ۲. بنده کتاب را ندیده‌ام ولی فکر می‌کنم می‌تواند برای خواننده خود مفید باشد. موفق باشید

31298
متن پرسش
سلام حاج آقا: نظرتون در مورد طرح صیانت و فیلترینگ فضای مجازی چیه؟ با توجه به اینکه به خاطر شرایط پاندمی راه درآمد خیلی از خانواده به روش مجازی هست. آیا این قبیل تصمیمات باعث عصبانی تر شدن& خسته تر شدن و نا امید تر شدن ملت نمیشه؟ آیا امکان آشوب و حتی تظاهرات گسترده نیست؟ که بعد بگیم با عناصر مُخل و اغتشاش گر همدست نشید. این روزها تشخیص به قول شما سره از ناسره سخت شده استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید هنوز زود است در این رابطه نظر بدهیم. ولی آنچه روشن است نگرانی کسانی است که سوابق و لواحق‌شان نشان داده دوستانِ ملت ما نیستند. موفق باشید

31284
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید عرفان نظری چیست؟ اگه بخواهم بر معرفت نفس ظفر یابم باید عرفان نظری هم بخوانم؟ در چه حد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی مانند «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» در واقع نوعی معرفت نفس به حساب می‌آید. آری! عرفان نظری مانند «فصوص الحکم» ابن‌عربی نیز در این رابطه نقش‌آفرین است. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!