بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10617
متن پرسش
سلام حضرت استاد: سپاس بسیار از پاسخها. ببخشید گاهی جواب سوالات ظاهرا فراموش می شود به ایمیلمان فرستاده شود البته گاهی پیدا می کنیم گاهی نه و دوباره می نویسیم و شرمنده وقت شما گرفته می شود. 1- بعد از کتاب معرفت نفس و الحشر کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده را بخوانم بهتر است یا بدایه و نهایه؟ من به کتب ایشان بسیار علاقه دارم خودم فکر می کنم با توجه به اینکه حضرتعالی در آثارتان معرفت نفس را پیگیری فرموده اید اول علامه را بخوانم مطلب بیشتر جا می افتد. چه صلاح می دانید حضرت استاد؟ 2- آیا تعارفاتی مثل قابلی ندارد یاحساب کنم و... نباشد بهتر است؟ 3- اگر اطرافیان بگویند ما این همه کار برایت کردیم چرا کارمان را انجام نمیدهی و ما هم کارهایمان را یادآور شویم آنها که دارند منت می گذارند ما چه؟ کارمان غلط است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است یک دوری در این مورد به کتاب‌های استاد بزنید ولی مبنای ایشان همان سخنان ملاصدرا در جلد 8 و 9 اسفار است 2- نمی‌دانم 3- کار خوبی نیست. بگویید دستتان درد نکند، اگر بتوانم در خدمت هستم. موفق باشید
10622
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: در صورت تعارض حکم عقل و دین در یک امر واحد باید به کدام یک رجوع کرد، چه در مسائل دینی و چه در مسائل دیگر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل و دین هرگز تعارض ندارند ولی عقل برای ما روشن می‌کند که به دین اعتماد کنیم و تنها در امور کلی حکم عقل را داشته باشیم. مثلاً می‌گوید خالق عالم ما را بدون برنامه رها نمی‌کند پس به پیامبران نظر کن. موفق باشید
10602
متن پرسش
عرض سلام و تحیت خدمت استاد: تفاوت نگاه جناب هایدگر و دانشمندان پست مدرنیسم در کجاست؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هایدگر بنا دارد از عقل غربی که از دکارت شروع شد عبور کند، ولی پست‌مدرنیسم سعی دارد عقل غربی را بازخوانی نماید و آن را ادامه دهد. موفق باشید
10603
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: چرا حضرت عالی آینده را در فلسفه‌ی صدرا (ره) می‌بینید اما نه در عرفان محی الدین(رضی الله عنه). مگر قرار نیست ما از حجاب حصولی فلسفه رها شویم؟ سوال دوم اینکه چرا دکتر داوری اردکانی که چهره ماندگار فلسفه هستند بر خلاف شما آینده را در فلسفه نمی‌بینند، تفاوت نگاه شما و ایشان در چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (1- فلسفه‌ی صدرایی با تأکید بر اصالت وجود، به قول خود ملاصدرا؛ یک نحوه شرح و تبیین عرفانی محی‌الدین است و فلسفه‌ی حکمت متعالیه از علم حصولی نردبانی جهت رجوع به حقیقت، با رویکردی وجودی دارد 2- به‌راحتی نمی‌توان این را پای آقای دکتر داوری گذاشت، یا حدّاقل بنده چنین برداشتی از آقای دکتر داوری ندارم. موفق باشید
10610
متن پرسش
سلام استاد: امشب خیلی مستاصل بودم، بی هدف اینترنتمو روشن کردم. یه لحظه به دلم خورد سایت شما رو سرچ کنم. وقتی دیدم که به سوالهای همه جواب می دید اشک تو چشمام جمع شد، با بغض گریه کردم. ازتون ممنونم که تو این روزگار بی امامی، با حوصله جواب سوال های ما رو می دید. من تا حالا شما رو ندیدم نزدیک سه الی چهار ساله با کتابهاتون آشنا شدم و تو شهرستان زندگی می کنم. استاد خیالات بیهوده دست از سرم بر نمیداره، نمیدونم چی کار کنم؟ مستاصل شدم. حتی سیر مطالعاتی داشتم ولی به محض اینکه میذارم کنار دوباره شروع میشه. تو زندگیم وابستگی شدیدی به یه آدم دارم که اون همیشه من رو ازخودش رونده، دلم می خواد رهاش کنم ولی خیالش دست از سرم برنمیداره، بهم بگید چی کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «آب گِل خواهد که در دریا رود/ گِل گرفته پای او را می‌کِشد» تا نمی‌خواستید به دریای توحید روید که نمی‌دانستید این خیالاتِ مزاحم را دارید! پس معلوم است راهی به سوی شما گشوده شده که این گِل‌های تعلقات مانع است. راه‌کارِ رفع این مشکل خیلی روشن است و آن چیزی نیست جز «مقاومت در مقابل این خیالات»، به همان روشی که آیت‌اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند که «آمدنش دست شما نیست، ولی شما دنبال نکنید» تا آرام‌آرام از قوت و قدرت بیفتد در آن صورت به شکل معجزه‌آسایی می‌بینید در فضای دیگری زندگی می‌کنید که از آن خیالات، دیگر خبری نیست. طول می‌کشد، ولی راه‌کار همان است که آن عارف جلیل‌القدر فرمودند. موفق باشید
10597
متن پرسش
سلام استاد: این درست است که می گویند ملاصدرا زن را جزء انسان نیاورده و حیوان محسوب کرده؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار بد فهمیده‌اند. ملاصدرا با نظر به توصیه‌های اخلاقی که در روایات هست مبنی بر رعایت کسانی که در زیردست انسان هستند و می‌فرمایند رعایت زنان خود و کنیزان و غلامان و حیوانات را بکنند سخن گفته و این ادبیات مربوط به آن زمان بوده، نه آن‌که بخواهد زنان را جزو حیوانات بیاورد. مبنای فلسفه‌ی ملاصدرا آن است که نفس ناطقه، زن و مرد ندارد و زن و مرد مربوط به بدن است و روح زن و مرد از نظر رتبه و درجه‌ی وجودی یکسان است. موفق باشید
10598
متن پرسش
ما که هر وقت می خوایم دنبال یه شماره ی سوال بگردیم، کلی وقتمون میره آخرش هم به نتیجه نمی رسیم و تنها ثمری که برامون میمونه اینه که از دست طراحان سایت عصبانی میشیم. لطفا حالا که اینقدر شماره ی سوالهاتون بی نظمه، یه زحمتی بکشید توی بخش جستجو، علاوه بر امکان جستجوی عبارت که زحمت کشیدید و مهیا کردید، امکان جستجوی شماره ی سوال را هم قرار بدید. مخصوصا که در موارد زیادی میشه ارجاعتون به شماره ی سوال هست ولی ما علی رغم رجوع، دستمون خالی می مونه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. به همین جهت دوستان با صرف هزینه و وقت زیاد، سایت جدیدی را طرّاحی کرده‌اند که إن‌شاءاللّه همین روزها به میدان می‌آید. موفق باشید
10600
متن پرسش
ﺳﻼﻡ: ﺩﺭ ﺑﺤﺚ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺻﺪﯾﻘﯿﻦ ﺗﺎ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻮﯾﺖ ﺗﻌﻠﻘﯽ ﻣﻌﻠﻮﻝ، ﺍﯾن ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﯾﺎ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻟﻪ ای ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺷﺪﺕ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﮎ این مطالب ﭼﻪ کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا آن حقیقتی است که عین کمال است، پس هر موجودی که عین کمال نیست خدا نیست. آیا مخلوقی که حیاتش از خدا است می‌تواند کمی خدا باشد در حالی‌که خداوند عین حیات است؟ موفق باشید
10582
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی: آنچه در مورد فصل اخیر فرموده اید را نمی توان قبول کرد چون وقتی انسان به عنوان نوع مطرح است و برای او جنس و فصل در نظر گرفته می شود و همان جنس و فصل را به شرط لا می گیرند و به عنوان ماده و صورت مطرح می کنند دیگر نمی توان آنها را جداگانه در نظر گرفت. آنچه در بدایه و شرح آقای شیروانی آمده بدن را به عنوان ماده و نفس ناطقه را به عنوان صورت مطرح کرده است برای همین آن مطلب خدمتتان عرض شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع روشنی است که بدن و روح دو جوهر متفاوت‌اند و هرکدام جنس و فصل خود را دارند و تدبیر بدن توسط روح موجب می‌شود که بدن برزخیِ روح به کمال مربوط به خود برسد. موفق باشید
10583
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی: آیا اولیای الهی که تجرد نفس برایشان حاصل می شود و نفس خود را در تجرد کامل از عالم ماده می یابند تسلط خود را بر کهکشانها با آن عظمتی که در علم نجوم مطرح است درک می کنند؟ انسان وقتی مطالب مختصری در مورد ستارگان و کهکشانها مطالعه می کند دچار حیرت می شود از عظمت آنها، آیا واقعا عرفا تسلط خود را بر این عظمتها وجدان می کنند؟ چون با توجه به مبانی باید اینطور باشد چون ملکوت سلطه دارد بر عالم طبیعت پس نفس مجرد و ملکوتی هم باید این تسلط را داشته باشد ولی تصور آن واقعا مشکل است. آیا شما از نزدیک با چنین افرادی برخورد داشته اید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. وقتی انسان با حقیقت عالم مرتبط شد تمام عظمت مظاهر آن عالم در نزد اوست. این افراد کم نیستند، مگر امثال امام و علامه طباطبایی و آیت‌اللّه حسن‌زاده و آیت‌اللّه جوادی را غیر از این می‌دانید؟ موفق باشید
10586
متن پرسش
باسمه تعالی، با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون برای حضرتعالی در ترویج معارف دینی، جلسه 23 تفسیر سوره احزاب تحت عنوان: ظرایف نظام سازی را استماع و مثل سایر جلسات استفاده های فراوان بردم و لذا وظیفه قدردانی دارم. اما نکاتی هم به ذهنم رسید که ذکر آن را خالی از نفع نمی‌بینم. در بخشی از مباحث این جلسه فرموده اید: (ا گر بحث نظام سازی را از بعضی حرکات پیامبر (ص) بگیرند جا می خورید. مثلا همین ترور یا فتک. یارو توهین کرده است به اسلام می گفتند او را بکشید حتی اگر در حال طواف است. آن تروری که در اسلام منع شده ترور کسی است که با دین مقابله ننموده است.) و در جایی دیگر در جلسه ششم مباحث امام حسین(ع) و نهضت کربلا، در خصوص علت انصراف حضرت مسلم علیه السلام از کشتن عبیدالله فرموده اید که گفته اند: به یاد آوردم که پیامبر فرموده اند ترور حرام است.حال سوالاتی مطرح می شود که 1- منظور ما از ترور چیست؟ 2- آیا ترور در اسلام مطلقا ممنوع و حرام است؟ 3- یا در مواردی استثناِئا مجاز است؟ 4- و اگر اینگونه است آن موارد کدامند؟ 5- فتک به معنی کشتن نا گهانی آیا مترادف با ترور است (که یک اصطلاح جدید و غربی است)؟ 6- با توجه به این که کشتن محقون الدم در هر صورت حرام است آیا حرمت فتک فقط در مورد مهدور الدم است یا یک ممنوعیت کلی است؟ آنچه بیشتر مد نظر اینجانب است کاربرد عبارت ترور است که مواردی را در این خصوص طی 5 بند زیر معروض می دارم: 1- ترور یا تروریسم که واژه ای لاتینی است به معنای ترس و وحشت است و در معنای عام به هر گونه کشتن ناگهانی افراد، مصطلح شده و در ادبیات سیاسی عمدتا به معنای کشتن ناگهانی اشخاص سیاسی به کار می رود. این کاربردها تا حدودی از معنای اصلی آن در زبان خارجی فاصله گرفته تا آنجا که حتی بعضا از عباراتی مثل تروریسم اقتصادی و تروریسم فرهنگی هم یاد می شود. در ادبیات حقوقی تروریسم به اعمال و رفتار فرد یا گروهی اطلاق می شود که از راه ایجاد ترس و وحشت و به کار بستن زور اهداف سیاسی خود را دنبال می کنند. بنابر این عمل فردی که مثلا برای سرقت از بانک، نگهبان یا کارمند بانک را می کشد مشمول عنوان ترور نمی شود چون نه هدف ایجاد رعب و وحشت در میان مردم داشته بلکه بالعکس می خواسته هر چه مخفی تر انجام شود، و نه هدف سیاسی داشته بلکه یک هدف مالی را دنبال می کرده است، لذا عمل ارتکابی او تحت عنوان مجرمانه قتل عمد قرار می گیرد. 2- اما تروریسم در حقوق بین الملل که خاستگاه و بستر پرورش آن غرب و فرهنگ غربی است دارای معنای خاصی است. اگر چه اتفاق نظر کاملی در خصوص تعریف تروریسم در جامعه جهانی وجود ندارد اما یک توافق نسبی از سوی جامعه غربی ایجاد و از طریق مجامع و اسناد بین المللی به همه یا اکثر کشورها تحمیل شده است. تروریسم به نحوی ضمنی در بند ب ماده 2 «کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم» چنین تعریف شده است: «هر اقدام دیگری {یعنی غیر از اعمال تروریستی مندرج در سایر کنوانسیون ها مثل هواپیما ربایی، گروگان گیری و. . .} که به قصد کشتن یا وارد آوردن جراحات شدید جسمانی به افراد غیر نظامی صورت پذیرد یا به هر فرد دیگری که سهم فعالی در خصومت ها طی منازعات مسلحانه نداشته باشد و در زمانی که قصد انجام چنین عملی از لحاظ ماهیتی یا محتوایی به قصد ارعاب مردم یا وارد ساختن دولت یا یک سازمان بین المللی جهت انجام یا ممانعت از انجام هر گونه عملی باشد.» آنچه که باعث اختلاف نظر بین کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در تعریف تروریسم شده است تنها انگیزه ارتکاب این اعمال است. کشورهای اسلامی آن اقداماتی را که از نظر غربی ها عملیات تروریستی است اما با انگیزه دفاع از سرزمین، مبارزه با اشغالگری و جنبش آزادیبخش است تروریسم نمی دانند. اما غربیها عمدتا عبارت تروریسم و تعریف آن را برای مقابله با همین گروهها و جنبش ها وضع نموده و بر آن اصرار می ورزند. لذا بعضا کشورهای اسلامی هنگام پذیرفتن این کنوانسیون شرط هایی مبنی بر قائل شدن این استثنائات برای تعریف تروریسم گذاشته اند که این شروط هم در عمل چندان کارآیی ندارد. اما کنوانسیون مقابله با تروریسم سازمان کنفرانس اسلامی ضمن توسعه مفهوم تروریسم این استثنائات را نیز در تعریف خود گنجانده است. این سازمان در ماده 1 کنوانسیون 1999 تروریسم را چنین تعریف کرده است: 2- اصطلاح "تروریسم" به هرگونه عمل خشونت‏آمیز یا تهدید کننده اطلاق مى‏شود که على‏رغم مقاصد یا انگیزه‏اش به منظور اجراء طرح جنایى فردى یا گروهى که با هدف ایجاد رعب بین مردم یا تهدید به آسیب رساندن یا به خطر انداختن جان، حیثیت، آزادیها، امنیت یا حقوق آنان، یا به خطر انداختن محیط زیست یا هرگونه تأسیسات یا اموال عمومى یا خصوصى یا اشغال یا تصرف آنها یا به خطر انداختن منابع ملى یا تأسیسات بین‏المللى یا تهدید کردن ثبات، تمامیت ارضى، وحدت سیاسى یا حاکمیت کشورهاى مستقل انجام گیرد.» و در ماده 2 نیز موارد مستثنا از این تعریف را ذکر نموده است: «ماده 2-الف - مبارزه مردم از جمله مبارزه مسلحانه بر ضد اشغال بیگانه، تجاوز، استعمارگرى و استیلاء با هدف آزادسازى و تعیین سرنوشت طبق اصول حقوق بین‏الملل، جرم تروریستى محسوب نخواهد شد.» 3- با توجه به این که مفهوم فتک در ادبیات عرب و احکام دینی نمی تواند منطبق با تعاریف مذکور از تروریسم در فضای فرهنگ غربی باشد، حال این سوال همچنان وجود دارد که آیا انصراف حضرت مسلم(ع) از قتل عبیدالله، تردید در مهدورالدم بودن او بود؟ تردید در داشتن حکم قتل او بود؟ یا این که نه او را واجب القتل می دانست اما این نحوه قتل (قتل ناگهانی فردی که برای عیادت بیمار به منزل آمده با تبانی قبلی با آن بیمار) را ناروا دانست؟ 4- به نظر می رسد دستورات قتلی که از سوی پیامبر اکرم (ص) صادر شده است را باید بنا به مورد دستور اجرای یکی از احکام کیفری اسلام مثل مجازات بغی، سب، افساد فی الارض، محاربه یا . . . دانست که به کلی با مفهوم و تعریف ترور متفاوت است. 5- در حالی که تمام هم و غم استکبار جهانی این است که اسلام و مسلمانان را به عنوان تروریست و حامیان تروریسم معرفی و چهره ای خشن و مذموم از آن در اذهان جهانیان ترسیم نماید برای پرهیز از این شائبه ها بهتر است که ما از این واژه ها که ساخته و پرداخته آن ها بوده و منظور و مقصود آن ها را متبادر به ذهن می نماید خودداری کنیم. با تشکر از بذل عنایت و عذرخواهی از تصدیع اوقات شریف (و با التماس دعای بسیار زیاد) ضمنا مقاله: (مفهوم تروریسم و دیدگاه اسلامی درباره آن) به آدرس زیر تحقیق قابل توجهی در این زمینه به عمل آورده http://makhateraltakfir.com/fa/Article/View/1020/ و آقای دکتر محسن اسماعیلی هم مقاله کوتاه و مفیدی در این رابطه تحت عنوان: (مبارزه با تروریسم در اسلام) به آدرس زیر دارند که قابل مطالعه می باشد. http://www.mohsenesmaeili.com/NSite/FullStory/News/?Id=132
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که در آن جلسه عرض شد واقعاً موضوع تروریسم با تعریف غربی با آنچه ما در اسلام داریم فرق دارد و آقای مصطفی صادقی در کتاب «پیامبر اسلام» روشن می‌کنند بعضاً رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» دستور می‌دادند بعضی از دشمنان اسلام را به صورت غافلگیرانه به قتل برسانند و همین امر موجب می‌شود در مورد حرکت جناب مسلم همان‌طور که شما می‌فرمایید تأملات دیگری داشت. از طرح موضوع و آدرس سایت‌هایی که معرفی کردید تشکر می‌کنم. موفق باشید
10567
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب یکی از سولات نوشته بودید از قول ابن سینا که خدا زردآلو را زردآلو نکرد. اگر این مساله برای من باز شود و حل شود یکی از مهم ترین سوالات زندگیم حل می شود. لطفا اگر فایل صوتی یا کتابی در این زمینه دارید معرفی نمایید. اجرکم عند الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم فایل‌های صوتی کتاب «از برهان تا عرفان» قسمت «برهان صدیقین» را دوستان دنبال بفرمایند. موفق باشید
10573
متن پرسش
سلام استاد: این نوشته، سوال به اون معنا نیست اما یک سوال! و شایدم خواهش است. امکان نظر دادن و کامنت گذاشتن در جواب شما به سوالات ملت چرا فراهم نیست؟ یعنی ذیل سوال ملت و جواب استاد جایی برای کامنت باشه یا اینکه یجای دیگه سایت حالت گفتمانی باشه و جوابهای شما را تحلیل و بعضا نقد کنیم و اون از دسته از شاگردای قوی ترتان بجوابند. مثلا درباره اون خانم که نوشتید فقیه محشور میشید و با خود کسانی را باذن الله می برید بهشت مو بر تن من سیخ شد و مطالبی بنظرم اومد که بگم (راستی چه سوال خوبی و چه جواب عجیبی بود درود بر شما و ایشان) ولی خوب راهی برای ارتباط با شما یا مخاطبان فرهیخته و دغدغه مند و انقلابی شما فراهم نیست متاسفانه. مثلا یک کسی اگه بخواد بهتون بگه سایت ضعیف و کم مطلب 72sq اسم شما را گذاشته و از اون مطلبتون در تجلیل از این سایت (که یکم از شما بعید بود) داره سوءاستفاده میکنه راهی جز اومدن به اینجا نیست یا اینکه یکی بهتون بخواد بگه استاد دوستتون داریم راهی نیست. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار پیشنهاد خوبی است و نه‌تنها بنده بهتر متوجه بازخورد عرایض‌ام می‌شوم، کاربران محترم نیز به صورت فعّال‌تری در ارتقاء امور فرهنگی سهیم می‌گردند هرچند در حال حاضر هم کاربران محترم می‌توانند در مورد یک سؤال با بنده چند بار با رفت و برگشت موضوع وارد بحث شوند. موفق باشید. مسئول محترم سایت: بررسی بفرمایید آیا می‌توان باب این پیشنهاد را در سایت باز کرد؟
10574
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد ارجمند و تسلیت ایام عزادری حضرت اباعبدالله: پیش از این حضرتعالی به فعالیت برخی رسانه های صرف حامی دکتر احمدی نژاد و ضرورت فعالیت آنان اشاره فرمودید. اما اخیرا سایت پربازدید و محبوبی به نام "پایگاه جوان انقلابی" با رویکرد دفاع از آرمان سوم تیری و با تکیه بر مفاهیم امام و رهبری در حال فعالیت است و شبهات گروه های مختلف را از دکتر احمدی نژاد و اطرافیان ایشان زدوده است. اما در کنار آن از دیگر جریان های انقلابی نیز دفاع می کند و سطح وسیع تری را پوشش داده است. به نظر شما این فعالیتها به اسم دکتر احمدی نژاد که مدتی است سکوت کرده اند صحیح است؟ آیا شما با این هم افزایی و وحدت جوان انقلابی بین نیروهای انقلابی و روشنگری ضدفتنه موافق هستید یا اولویت های دیگری را مد نظر دارید؟ از شما ممنون هستم و خواستم نظر شریفتان را درباره این رسانه بدانم چرا که بیشتر حامیان دکتر احمدی نژاد که رویکرد ولایی و انقلابی تری دارند این سایت را انتخاب کرده اند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده امیدوارم آن نوع تعارضی که بین نیروهای اصول‌گرای طرفدار آقای احمدی‌‌نژاد و مخالف ایشان شکل گرفت در حالی‌که هر دو در زیر سایه‌ی رهبری قرار دارند، هرچه زودتر از بین برود و سعی نکنند همدیگر را در اموری که گذشته محکوم کنند. موفق باشید
10578
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: عمده ترین دلیل روایی که برا اثبات ولایت فقیه استفاده میشه منقوله عمر بن حنظله می باشد. و حال آنکه امام صادق (ع) در این روایت از واژه «حاکم» استفاده کرده و نفرموده او را ولی خود قرار دهید. و اگر منظور حضرت ولایت داشتن آن شخص بود باید لفظ مربوط به آن استفاده می شد. با این تعبیره امام (ع)، حکومت اسلامی و حاکم اسلامی را می شود ثابت کرد اما «ولی فقیه» را خیر. زیرا شخص می تواند در عین حالی که حاکم اسلامی است «ولی» نباشد. لطفأ جواب علمی و قانع کننده با توجه به روایت بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» معتقدند موضوع ولایت فقیه یک موضوع کلامی است و به همان دلیل که ضرورت امام را بعد از نبی اثبات می‌کنیم، ضرورت ولایت فقیه را در زمان غیبت باید ثابت کنیم که بنده در آخرین قسمت کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» دلایل آن را آورده‌ام. موفق باشید
10549
متن پرسش
آیا می توان گفت این مذاکرات همان پیچ تاریخی است که مقام معظم رهبری می گویند. برای نهادینه کردن آزاد اندیشی درخود و جامعه چه باید کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان دارد چنین باشد، عمده نوع تعاملی بود که تیم مذاکره‌کننده باید داشته باشند که در آن تعامل روحیه‌ی استکباری غرب به رسمیت شناخته نشود. رسالت انقلاب اسلامی نفی روح استکباری غرب است. در آزاد اندیشی باید سخن مخالف نظر خودمان را خوب بفهمیم و تا آن‌جا که وجوه حقی در آن می‌بینیم آن سخن را به رسمیت بشناسیم و در نقد قسمت‌های باطل آن اندیشه نیز انصاف به خرج دهیم. موفق باشید
10551
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند: نظر شما در مورد خلسه (حالتی بین خواب و بیداری) عرفایی همچون آیت اله قاضی، سید هاشم حداد چیست؟ آیا برای من که چند سالی است تزکیه و تهذیب نفس انجام داده ام پیشنهاد می کنید یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حالت خلسه در اختیار ما نیست، حالتی است که برای نفس سالک پیش می‌آید. وقتی نفس آماده شد، با پیش آمدن حالتی که به آن خلسه می‌گویند از عالَم کثرات تا حدّی آزاد می شود و یک نوع هوشیاری برتر به او دست می‌دهد. موفق باشید
10553
متن پرسش
سلام استاد: خیلی ماهی، اصلاً ما جوونا خیلی کتاب‌هاتو دوست داریم. واسمون دعاکن. من از تبریزم. چن وخ پیش را تم از کتابفروشی دریا کتابهاتو گرفتم. عااااااالی هستن، واقعا. اجرکم عندالله. خیلی دعامون کن خیلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت حق می‌خواهم که شما را از این کتاب‌ها عبور دهد و کتابی که خودش نوشته به نام نفس ناطقه‌ی آدمی، جلوی شما باز کند تا با خواندن آن بتوانید خدای خود را پیدا کنید که در آن صورت خواهی گفت: «من آنچه خوانده‌ام همه از یاد برده‌ام/ إلاّ حدیث دوست که تکرار می‌کنم». موفق باشید
10544
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: استاد بنده در دانشگاه کتاب های حضرت عالی رو به بچه ها معرفی کردم و جواب بچه ها این بود که کتاب های شما سنگین هستند. به نظر شما من به اون ها چی بگم و با کدوم کتاب شما شروع کنیم که هم براشون جذاب باشه هم زیاد سنگین نباشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با موضوعات مطرح‌شده در آن کتاب‌ها آشنا نیستند، نه این‌که توان فهم آن را ندارند. و از طرفی آن‌ها فکر می‌کنند باید چیزهایی را بخوانند که اطلاعات آن‌ها را بالا ببرد و چون عرایض بنده بیشتر نوعِ نگاه آن‌ها را تغییر می‌دهد، فکر می‌کنند چون اطلاعاتشان را بالا نبرده پس نفهمیدند. به آن‌ها بفرمایید آیا با خواندن آن کتاب‌ها نگاه دیگری نسبت به موضوعاتی که می‌شناسی پیدا نکردید؟ موفق باشید
10545
متن پرسش
به نام حق. سلام استاد: بارها شده که سوال هایی رو من می شنوم که چرا به سران فتنه ظلم شده؟ یعنی بدون محاکمه و دادن حق دفاع از خودشون حصر شدند. اصلا حصر خانگی نه در اسلام هست و نه در قانون!! به الفرض هم اگر باشه چرا اون ها رو محاکمه نمی کنند که هم حقیقت روشن بشه و هم اون ها اجازه ی دفاع از خودشون رو داشته باشند؟ مگر نباید به مجرم هم اجازه ی دفاع و صحبت داد؟ احساس نمی کنید این گونه خود سرانه حکم دادن و اجرا کردن باعث می شه که هم مردم نسبت به نظام بدبین بشن و هم قانون رو بی اعتبار می کنه؟ خیلی از مردم چون نمی دونند واقعا حقایق فتنه رو اشتباهی از اون ها دفاع می کنند. ضمننا شما فرمودید که حق اون ها اعدام هست می شه دلیل خودتون رو بگین؟ ضمنا اگر حصر خانگی مبنای قانونی و یا شرعی داره بیان کنید. لطفا ما رو کمک کنید چون واقعا هیچ مرجعی برای پیدا کردن این پاسخ ها نداریم!ممنون.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جُرم آن‌ها که خیلی روشن است که دستور طغیان در مقابل نظام را به افراد داده‌اند و اطلاعیه‌ی آن‌ها نشانه‌ براندازی نظام را می‌دهد، و با توجه به این مطلب آن نکته را در جواب سؤال شماره‌ی 10434 عرض کردم. عنایت داشته با شید که عمل سران فتنه مصداق بغی بر جامعه اسلامی و امام مسلمین است که جرم آن از نظر فقها قتل است و آیت الله جنتی بی حساب آن سخن را نفرمودند. موفق باشید
10532
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در بحث برهان صدیقین علامه معروف به برهان واقعیت و برهان صدرا بر اساس فقز ذاتی معلول آنگاه که روشن شد که تنها یک وجود و یک واقعیت می تواند در عالم باشد و موجودات متکثر اصلا وجود نیستند بلکه ظواهر وجودند چراکه تشکیک در اصل وجود نیست بلکه در ظواهر آن است چند سوال پیش می آید که مرا مشغول کرده و نتوانستم از زاویه نگاه اصاله الوجود آن را حل کنم. 1- اگر تنها خدا در عالم است پس دلیل علم حضوری ما به خود و اینکه یقیین داریم که هستیم چیست؟ بر اساس برهان اگر بگوییم این ظهور علم الهی است و در حقیقت علم خدا به خودش است آیا به این نتیجه نمی رسیم که ما همان خدا هستیم به نازله؟ و آیا این منجر به شرک نمی شود؟ 2 - ما اگر وجود بین باشیم و همه چیز را تنها ظواهر وجود ببینیم موارد بسیاری وجود دارد که شریعت نظر ما را به ماهیت می اندازد مانند تفاوت بین رفتار با پدر و مادر و استاد با غیر یا تفاوت رفتار کافر با مومن آنجا که می فرماید و «بالوالدین احسانا» یا می فرماید «اشداء علی الکفار رحماء بینهم». آنگاه با این تفاوت ها چکار کنیم؟ 3- چگونه بپذیریم که تنها خدا در صحنه است (اگرچه از نظر برهانی کاملا پذیرفته ایم) درحالی که قرآن می فرماید جن و انس را خلق نکردیم الا لیعبدون و می دانیم که عبادت امری دو طرفه است و یک عبد می خواهد و یک معبود. آیا این خود خداست که خود را ستایش و عبادت می کند؟ پس آنگاه دلیل پاداش و عقوبت اعمال را چکار کنیم؟ 4- همانطور که اگر بگوییم اختیار ما ظهور اسم مختار خداست پس عبادت ما چرا به پای ما نوشته می شود؟ 5- بسیاری از دستورات شریعت برپایه روابط اجتماعی است و نظر به ماهیت موجودات دارد و حیثیت های اعتباری را برای آنها قائل می شود و در این صورت چگونه بازهم تنها خدا را در عالم ببینیم. 6- اگر که تنها خدا در صحنه است و براساس توحید افعالی فعل ما ظهور فعل الهی است چرا به پای ما نوشته می شود؟ مگر نه اینکه رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند آیا می پنداری که انسانی خود توانسته 40 سال خود را چنین امین و درستکار نگاه دارد؟ (الاحتجاج طبرسی) و تاکید می کنند که خداوند مرا حفظ کرده. این مشابه فرمایش قرآن در مورد حضرت یوسف است. پس من هم اگر خطایی دارم آیا خدا نخواسته درستکار باشم؟ چراکه جز خداوند در صحنه نیست. 7- چگونه ممکن است که بودن و شدن یک چیز متفاوت باشد؟ وقتی که عالم تنها مظهر اسماء الله است و وجود در هر رتبه ای بود خود را می یابد؟ 8- اگر رابطه فعل و اختیار ما با خدا رابطه ی طولی است چگونه ممکن است اراده ما با اراده الهی دوگانه شود تا ما بخواهیم اراده خود را با اراده الهی یگانه کنیم؟ 9- وقتی پذیرفتیم ظهور مختار، مختار است و فهمیدیم که آن مختار باید در همه مراتب هستی دارای ظهور اختیارش باشد و نیز پذیرفتیم در همه مراتب عالم حضور دارد پس چرا در یک مرتبه قوه است و در یک مرتبه فعلیت محض. او که اکنون در همه مراتب عالم حضور و ظهور دارد چه نیازی به بازگشت و معاد دارد؟ 10- استاد عزیز از زمانی که به قطع رسیدم که تنها خدا در صحنه است در اینکه کیستم و اینجا چکار می کنم؟ اصلا هستم یا نیستم؟ چرا شریعت؟ چرا عبادت؟ در چگونگی ارتباط با جامعه و طبیعت دچار یک سردرگمی شدم. از یک سو از دیدی که به جهان خلقت پیدا کردم شگفت زده شدم و لذت می برم که می بینم هیچ جا نیست که تنها باشم و خدا نباشد چرا که حالا خدایی که همیشه می پرسیدم کجاست را از طریق ظهوراتش دائما می بینم و از یک سو سوالات بالا دائما در ذهنم مرور می شود. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث وحدت شخصی وجود که روشن می‌کند اصالتاً خدا است که دارای حضور مطلق است و بقیه‌ی مخلوقات مظاهر انوار الهی هستند، منکر امکان ذاتی مخلوقات نیست زیرا ممکن‌الوجود در ذات خود ممکن‌الوجود است و حضرت حق به ممکن‌الوجود وجود می‌دهد و آن ممکن‌الوجود از جهت وجود مظهر کمالات وجود مطلق است، ولی محدودیت ممکن الوجود از خودش می‌باشد. آری وقتی ما در علم حضوری به خودمان علم داریم به اعتبار تجلی وجود مطلق در وجود امکانی ما، متوجه حضور تجلیات آن وجود مطلق در محدوده‌‌ای که ما هستیم می‌شویم نه آن‌که آن وجود در آن محدوده خدا باشد، بلکه خدا وجود مطلق است و وجود ما تجلیات آن وجود مطلق می‌باشد. 2- بنابراین ماهیّات به معنای موجوداتی که هرکدام وجود مستقل داشته باشند معنا ندارند ولی از این جهت که هرکدام امکان خاص خود را دارند معنا دارد و به همین جهت در قرآن داریم «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون‏» امر خدا آن است که اگر خواست چیزی را ایجاد کند مانند آن است که به آن بگوید بشو و می‌شود. پس در علم خدا ماهیت آن شیئ و امکان خاص‌اش بود ولی وجود نداشت و خدا به آن وجود داد و در این رابطه ما با کثرت مخلوقات روبه‌رو هستیم. 3- عبادت جنّ و انس جهت به فعلیت‌رساندن جنبه‌ی امکانی‌شان است، آری شما زمینه‌ و استعداد آن را دارید که محل تجلیات انوار بیشتر الهی شوید با عبادات زمینه‌ی طلب تکوینی خود را فراهم می‌کنید و نور الهی به جان شما می‌تابد. 4 و 5 – اختیار به عنوان یکی از لوازم وجود امکانی ما ذاتی ما است. ممکن‌الوجودی که جهت به فعلیت‌رساندن خود وجوه مختلف‌اش در صحنه است و مثل سنگ و درخت نیست که یک وجه داشته باشد، در معرض ترجیحِ به فعلیت‌رساندن این وجه یا آن وجه قرار می‌گیرد و انتخاب او ظهور می‌کند و لذا هر وجهی را انتخاب کرد چون امکان انتخاب وجه دیگری هم برای او بود آن انتخاب مربوط به خودش می‌شود. 6- وقتی ما آماده شدیم که حضرت حق انوار هدایت و تربیت خود را بر ما متجلّی کند، آیا اَدب و واقع‌بینی این نیست که متوجه لطف الهی شویم؟ ولی این بدین معنا نیست که نظر به اختیار خود جهت آماده‌کردن زمینه‌ی آن تربیت نداشته باشیم. 7- در علم کلام بحث می‌کنند که خداوند اختیار ما را اراده کرده و نه فعل ما را و روشن می‌کنند چون اختیار عین انجام فعل و ترک آن است، پس آن فعل مربوط به انسان می‌شود زیرا امکان ترک آن را نیز خداوند به او داده بود. 9- فکر می‌کنم با مرورِ نکاتی که عرض شد این مسئله هم حل می‌شود. 10- عظمت تفکر توحیدی آن است که بتوانیم بین حق و نحوه‌ی حضور او در عالم جمع کنیم که به آن وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت می‌گویند که إن‌شاءاللّه به مرور برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
10534
متن پرسش
سلام: ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید. با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی«علیه‌السلام» داریم که به کسی می‌گفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. این‌ها نشان می‌دهد ما یک وظیفه‌ای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز اراده‌ای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبهه‌ی معاویه به‌هم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمی‌شود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ می‌کنید؟ حضرت متذکر وظیفه‌ای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفه‌ی خود عمل نکرد و اگر عمل می‌کرد آن حادثه پیش نمی‌آمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کند و آن حادثه واقع می‌شود و قرآن در این رابطه در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (22) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید
10538
متن پرسش
با عرض سلام: قبلا در یک جایی دیدم که یکی از علما (استاد علامه حسن زاده حفظه الله) گفته اند که از آن جایی که مقدمه از ذی المقدمه پست تر است، پس علم دنیایی یا علم به دنیا از خود دنیا هم پست تر است. نظر شما در مورد این تعبیر چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم دنیا اگر به معنای علم به اعتباریات دنیا و راه‌های هرچه بیشتر به دست آوردن دنیا باشد یک توهّم است، ولی علم به دنیا اگر به معنای شناخت توهّمی‌بودنِ دنیا است خیلی خوب است. موفق باشید
10527
متن پرسش
سلام استاد: بنده پس از مطالعه ی چند مطلب از عزیزان دکتر داوری، فردید و معارف و همین طور شما در باب غرب دچار حیرتی شده ام، دکتر داوری در کتاب «درباره ی غرب» می گوید: «غرب جلوه ای از تاریخ وجود است.» دکتر فردید در «مفرداتش» می گوید: تاریخ 2500 ساله ی غرب که همراه است با متافیزیک را تاریخ غفلت از وجود می دهند. مرحوم معارف هم همین مضامین را می گوید - و شما هم غرب (مدرنیته) را توهم می دانید. سوالم این است که تفاوت و تناقض سخن جناب داوری با بقیه اساتید چیست؟ آیا از نگاه دیگر است؟ آن نگاه دیگر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آقای دکتر داوری از وجود غیر از معنایی است که هایدگر و به تبع آن دکتر فردید در نظر دارند. منظور دکتر داوری از تاریخ وجود یعنی یک واقعیت تاریخی و تأکید ایشان در اکثر مقالاتشان آن است که غرب را به عنوان یک پدیده‌ی تاریخی نگاه کنیم که با تاریخی خاص در عالم ظهور کرده و این‌طور نیست که دل‌بخواهی بیاید و یا دل‌بخواهی برود. خطایی که روشنفکران رضاخانی کردند و فکر کردند می‌توانند با اراده‌ی خود، تجدد را در ایران شکل دهند. موفق باشید
10528
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت و تشکر از حوصله حضرتعالی، تقاضا دارم در صورت صلاحدید توضیح بفرمایید: آیاحضور حضرات معصومین (ع) و بالتبع حضور برخی از اولیاءالهی در چند مکان در یک زمان واحد، اگر با بدن مادی (نه مثالی) باشد، مواد اولیه آن از طبیعت تأمین می شود و یا صرفا بصورت انشاء و ایجاد است. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی اولیاء الهی حاکم بر عالم ماده شدند و در مبادی ایجاد عالم مادی حاضر شدند، در هر جای عالم ماده نیز می‌توانند بدن مادی ایجاد کنند. کاری که عاصف‌بن‌برخیا در رابطه با تخت جناب بالقیس کرد و بنده در شرح بحث «حرکت جوهری» در این مورد و در رابطه با طیّ الأرض، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!