بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30747
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سوال ۱. اگر بر این باوریم که سنت های الهی حاکم بر عالم غیر قابل تغییر هستند و یکی از این سنت ها همواره نسبت و ربط انسان با پروردگار خویش بوده است پس چرا ما در تعالیم و وظایف یومیه ادیان الهی دیگر مانند یهودیت و مسیحیت نماز به آن معنایی که در اسلام داریم وجود ندارد؟ ۲. صحیفه سجادیه آیا سند معتبر و متقنی برای اینکه از جانب معصوم رسیده است دارد؟ سند آن چیست؟ و اینکه اگر نهج البلاغه توسط عده ای از شیعیان حین خطبه امام مکتوب می‌شده سوالم این است که مناجات امام سجاد که غالبا در خفا بوده و بعید می‌دانم در آن شرایط تاریخی و فشار بنی امیه ایشان رابطه آزادی با شیعیان داشته بودند؛ این ابهام می‌ماند که این ادعیه چگونه ثبت و ضبط شده و به ما رسیده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاک، عبودیت است بر اساس شریعتی که هر دینی برای خود پذیرفته است. ۲. تا آن‌جا که به یاد دارم سند صحیفه به فرزندشان زیدبن‌علی می‌رسد و ظاهراً جناب زید مناجات پدرشان را ضبط کرده و پس از مدتی با اتفاق خاصی که پیش آمده، صحیفه پیدا شد که داستان آن مفصل است. موفق باشید

30743
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه حضرت عالی هم تاکید زیادی بر آراء و اندیشه های آقای فردید و آقای داوری دارید و از آن طرف خود را ذیل امام و رهبری توصیف می‌کنید آیا بین این دو اندیشه تطابق کامل می‌بینید؟ یا تمایزات را می‌بینید ولی اندیشه ها را در راستای هم ترسیم می‌کنید؟ بنده احساس می‌کنم بعضا بین اندیشه های آقای فردید و امام و آقا بعضا تمایزات جدی وجود دارد. می‌خواتسم نظر شما را در این رابطه بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و تاریخ اسلام، بسیاری از این بزرگان را می‌توان جای داد. کافی است به یادداشت جناب آقای دکتر رضا داوری در سالگرد شهید آوینی نظر بفرمایید که چگونه ایشان خود را از جنس شهید آوینی می‌دانند و چه اندازه احساس یگانگی با او دارند. و در مورد دکتر احمد فردید باز قضیه از همین قرار است. بنده نه‌تنها تمایز جدّی بین این‌ها و ذات انقلاب اسلامی ندیدم، بلکه برعکس؛ برای قرائتِ هرچه بهتر انقلاب از نگاه این بزرگان به خوبی می‌توان استفاده کرد، مشروط بر آن‌که نگاه سیاسی بر گفتارها و موضع‌گیری آن‌ها احاطه نداشته باشد. موفق باشید

30731
متن پرسش
سلام: سوال ۳۰۷۲۰ را استاد چرا جواب ندادید ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد: 30720- باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! چرا از رحمت خدا مأیوس باشیم؟ موفق باشید

30727
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: همسر رفسنجانی در مصاحبه ای اینطور گفته اند: عفت مرعشی: «پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه می‌کردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم. (ادامه مصاحبه را سایت اصلی حذف کرده) او شاه نشد، اما در همه سال‌های پس از انقلاب خدمت کرد، خواستم جویای نظرتان در این مورد شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را چه به این حرف‌ها؟!!! موفق باشید

30732
متن پرسش
با سلام: من پرسشگر سوال 30723 هستم. متاسفانه پاسخ من داده نشده و به ایمیل، هم چیزی ارسال نشده. ممنون میشم توضیح بدبد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سایت در این موارد ورود ندارد. موفق باشید

30706
متن پرسش
سلام: در کتاب مقدس عبارت «هستم آنکه هستم» در معرفی خداوند آمده است در مورد آدم هم در کتاب مقدس آمده است که خداوند او را به صورت خویش آفریده است با توجه به اینکه دو رکن اساسی عرفان وحدت وجود و انسان کامل است و این دو در تورات آمده است و نیز قرآن مجید برتر از تورات است قاعدتا می بایست در این دو زمینه مطالبی فوق تورات آورده باشد بنابرین در کدام آیات قرآن این دو مبحث با عمق بیشتر نسبت به کتاب مقدس یا لااقل هم عرض آن مطرح شده است؟ و اگر مطرح نشده است کتاب مقدس لااقل از حیث بعد عرفانی برتر از قرآن نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین روایت که می‌فرماید: «خلق الإنسان علی صورته» و یا «علی صورة الرّحمن»، اگر به فصوص ابن‌عربی رجوع فرمایید، ملاحظه می‌کنید چه اندازه معارف فوق‌العاده‌ای جهت سیر از مفاهیم به تعیّنات اسماء و در نظر به عالی‌ترین مظاهر اسماء شده است. آری! جمله‌ی «هستم آن‌که هستم» حکایت از توحید وجودی حضرت ربّ العالمین می‌کند به اعتبار «لا رسم له و لا حدّ له» و این اولین گام در توحید است. موفق باشید

30708
متن پرسش
مریم خواهر هارون سلام: آیا حضرت مریم (س) مادر حضرت عیسی (ع) برادری به نام هارون داشته اند؟ چرا در آیه ۲۸ مریم ایشان به این طریق خطاب می شوند؟ نام پدر حضرت مریم (س) در انجیل یوآخیم joachim ذکر شده است در حالی که در سوره آل عمران آیه ۳۵ نام پدر ایشان عمران ذکر می شود. در تورات یک عمران amram هست که پدر حضرت موسی و هارون است و در ضمن دختری به نام مریم دارد. آیا در متن قرآن این دو مریم یکی گرفته شده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این نوع مباحث نیستم. یک کار تحقیقی است که بالاخره عده‌ای باید انجام دهند. موفق باشید

30707
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال قبل در بررسی ادیان در گام اول متون مقدس را بررسی می‌کنیم و کار به روایات فعلا نداریم در آن سوال دو فقره از کتاب مقدس آوردم و شرح و تفسیر از شما نخواستم بلکه گفتم دو آیه از قرآن بیاورید که درین دو مسئله عرفانی برتر از تورات باشد تعبیر خلیفه را قرآن دارد که اگر از نظر برخی از مفسرین بگذریم که نفرمود خلیفتی یا خلیفه الله بلکه بدون اسناد به کسی فرمود خلیفه و مقصود خلیفه موجودات انسان نمای پیش از انسان خردمند است که مورد تایید زیست شناسی هم است و اعتراض ملائکه هم درین راستاست که بدلیل شباهت با انسان نما ها فکر کردند این موجود هم مثل سایر اجداد انسان نمایش است و درک و فهمش در حد همانها یا پسرعموهای میمونش است اگر ازین تفسیر هم بگذریم و قول بعید خلیفه خدا بپذیریم باز به گرد تعبیر صورت الله نمی‌رسد خلیفه لازم نیست هم صورت پادشاه باشد اما تعبیر هستم که هستم که فرمودید ابتدای توحید است انتهای آن را که در قرآن آمده بیان فرمایید دقت شود. فقط قرآن را از شما می‌پذیرم نه روایات و تاویلات محی الدینی را.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرط این کار، بررسی درجه‌ی توحیدی متون مقدس است در مقایسه با قرآن. اگر بتوانید چنین کاری را دنبال بفرمایید به نظر می‌آید نتایج خوبی به‌دست می‌آورید. چند سال پیش آقایی در رادیو معارف به نام آقای توفیقی چنین کاری را کرده بودند و نتایج خوبی را مطرح می‌کردند. البته بنده چنین ورودهایی نداشته‌ام. در ضمن عنایت داشته باشید قرآن هرگز نفیِ اهل کتاب به صورت کلی نکرده است، بلکه آن‌هایی را نفی می‌کند که دینداری را، به حالت قبیله‌ای در آورده‌اند در حالی‌که در مورد بعضی از اهل کتاب تا آن‌جا آن‌ها را تجلیل کرده که می‌فرماید: «لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ»(آل‌عمران/113) همه‌ی اهل کتاب مساوی نیستند، عده‌ای از آن‌ها افرادی هستند که در نیمه شبان آیات الهی را تلاوت می‌کنند و اهل سجده می‌باشند. و در ادامه می‌فرماید هرگز زحمات آن‌ها نادیده گرفته نمی‌شود. موفق باشید

30701
متن پرسش
با سلام: آیا شرح فصوص الحکم فایل صوتی ندارد؟ چرا در سایت نیست؟ چون در مقدمه کتابش نوشته باید با فایل صوتی کار شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد لازمه‌ی ارتباط با «فصوص‌الحکم»، دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «از برهان تا عرفان» و کتاب «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها است که حدود ۱۲۰ جلسه می‌باشد. پس از آن می‌توانید با جناب حاج آقا نظری موضوع را در میان بگذارید. موفق باشید

30693
متن پرسش
سلام علیکم: طی جوابی که استاد گرامی به سوال شماره 30648 در پاسخ 30678 فرمودند مطلب تخصصی تر از آن است که طی سوال و جواب پاسخ دادن شود. جهت فهم این مطلب به کدام آثار شما یا منابع دیگر رجوع کنیم؟ یا اصلا احدی به این موارد نپرداخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این امور نیستم. موفق باشید

30689
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: لطفا کتابی برای معرفت نسبت به توحید و شرک معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «الله شناسی» از آیت الله حسینی طهرانی در این مورد کتاب خوبی می‌باشد. موفق باشید

30678
متن پرسش
لطفا به سوال شماره 30648 پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد تخصصی‌تر از آن است که بتوان طی یک سؤال و جواب روشن نمود. به خصوص که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» به عنوان یک فقیه متوجه‌ی این امور هستند. موفق باشید

30683
متن پرسش
سلام علیکم: از بحث رفراندوم که جناب روحانی مطرح می کنند احساس می‌کنم زمینه سازی برای برچیدن اصل نظام و مقصود از رفراندوم هم رفراندوم برای بقا یا تغییر نظام است و الا چه موضوع مهمی داریم که نیاز به همه پرسی داشته باشد؟ بله برجام نیاز به همه پرسی داشت که در همان مجلس هم درست و حسابی مطرح نشد و در کل این دولت یک هدف داشت و آن برچیدن بساط انقلاب و حال هم آخرین ماموریتش رفراندوم پایان نظام اسلامی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست هیچ توجیه مثبتی در این پیشنهاد نمی‌توان یافت. و بحمدالله نقدهایی دقیق و علمی به این سخن شد. موفق باشید

30676
متن پرسش
سلام: خدا قوت خدمت استاد عزیز: بنده امروز با متنی پر از توهین و ابهام و تحریف در مورد دین اسلام و قرآن روبه رو شدم که در فضای مجازی در حال پخش بود و این متن به شدت ناراحتم کردم. خواستم ببینم چه جواب های محکم و درست به این متن بدهیم تا دیگران که تو این فضا هستند دچار تردید و اشتباه نشوند، متن زیر همین توهین ها و تحریف هاست که در گروه دیدم ♨️ *اسلام چیست؟* *و مسلمان کیست؟* مسلمان شخصی است که: مسلمان هست، ولی از اسلام چیزی زیادی ﻧﻤﻰداند! و قرآن را تا بحال به زبان مادری خودش نخوانده! اگر پرسشی در مورد دینش از او بپرسید، خود را فاقد سَواد کافی ﻣﻰداند و شما را به علمای دینی ارجاع ﻣﻰدهد! اگر زیاد سؤال کنید، شما را «کافر» ﻣﻰنامد و اگر محکومش کنید، شما را «مُرتد» ﻣﻰخواند! اگر حرفﻫﺎی او را با چشم بسته، قبول نکنید به «ﺑﻰسَوادی» متّهم ﻣﻰشوید! اگر بپرسید: چرا محمّد ۳۰ تا زن داشته؟ به شما ﻣﻰگوید: حتماً حکمتی بوده! اگر بگویید: چرا اللّه بر خلاف تمام 123/999 پیامبر قبلی، به محمّد گفته: «اگر کسی به دین تو نیامد دست و پای او را بر خلاف جهت یکدیگر قطع کن؟!» (سورۀ مائده، آیۀ ۳۳) ﻣﻰگوید: منظور الله چیز دیگری بوده! اگر بگوئید: اللّه در قرآن به مسلمانان ﻣﻰگوید: «کافران را در هر جا یافتید بکشید!» (سورۀ توبه، آیۀ ۵) به شما ﻣﻰگوید: حرف، حرف اللّه است. ولی اسلام به حقوق مَردم و حقوق بَشر احترام ﻣﻰگذارد!! اگر از زنان بپرسید، ﻣﻰگوید: بهشت زیر پای مادران است، ولی شما مجازید ۴ تا ( بیشتر) همسر داشته باشید! (سورۀ نساء، آیۀ ۳) اگر از کافران (دگر اندیشان) بپُرسید، ﻣﻰگوید: آنان حقّ و حقوقی دارند، ولی اگر آنﻫﺎ را به اسارت بگیریم، تجاوز به زنان کافران، حق مُسلم مسلمانان است! (سورۀ نساء، آیۀ ۲۴) و در نهایت، اگر بگوییم که تمام این احکام، امروزه (در قرن ۲۱) در بین گروهﻫﺎی اسلام گرا (مثلِ: داعش، بوکوحرام، القاعده، افغانستان، پاکستان، سودان، الجزایر، داغستان، چچن، سوریه، کویت، عربستان...) همچنان در حال اجراست! ﻣﻰگویند: این، اسلام واقعی نیست! (گویی کارشناس ارشد شناخت ادیان هستند) و اگر بگویی: پس اسلام واقعی چیست؟ ﻣﻰگوید: اسلام واقعی هیچگاه اجرا نشده است! (عجب دین برتری، که بعد از ۱۴۰۰ سال، هنوز نتوانسته در هیچ کجای جهان، اجرایی گردد) داستان «اسلام مسلمانان» مثل اینست که از شخصی بپرسی «چه میوهﺍی را دوست داری؟» و او بگوید: «موز، چون موز تُرش و آبدار و گِرد است و رنگِ پرتقالی قشنگی هم دارد!» و زمانی که موزی را نشانش بدهی، او خواهد گفت: «نه، این موز ِواقعی نیست...! موز واقعی، تُرش و آبدار و گِرد و پرتقالی است...!!!» مسلمانی به ما گفت: «اگر راست می‌گویید، یک آیه مانند قرآن بیاورید.» مثالی از قرآن: (سورۀ محمّد، آیۀ ۴) «هنگامی که با کافران در میدان جنگ رو به رو می‌شویـد، گردن‌هایـشان را بـزنـید، و آنقدر ادامه دهیـد تا به اندازۀ کافی دشمن را در هم بکوبید، پس در آن هنـگام، اسیـران را محکم ببنـدید، سپس بر آنﻫﺎ منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی، از آنﻫﺎ غَرامت بگیرید» آیۀ مـن: «هرگز بخاطر باور و عقیدۀ دیگران، با آنان نجنگید، خدای هرکس، همانست که خِرَد او ﻣﻰگوید، جنگ بخاطر نوع دین و باور، موجبِ ننگ مقام شامخ انسان است. هرگز کوشش نکنید باور و عقیدۀ تان را بر دیگران تحمیل کنید، دیگران را کافر و نجس ننامید و اگر کسی از دین شما خارج شد، مُرتد ننامیدش و دستور قتلش را صادر نکنید، هرکس آزاد است هرگونه که می‌خواهد باورهای شخصیﺍش را برگزیند.» با شرمندگی، دوست مسلمان گرامی، من ﻧﻤﻰتوانم یک آیه مانند آنچه پیامبر گفته، بیاورم. چرا که من به انسانیّت، عمیقاً باور دارم! «مایکل فارادِی» برق را و «ادیسون» لامپ را اختراع کردند تا شیخ زیر نورش، منبر راه اندازد. «رایس کلوک» بلندگو را اختراع کرد تا شیخ با صدای بلندتر داستان های خرافی را تعریف کند. «گولیلمو» و «مارکُنی» ایتالیایی رادیو را اختراع کردند، تا شیخ در آن پند و اندرز کند و از دنیای دیگر، عربی تلاوت کند. «جان لوگی برد» اسکاتلندی تلویزیون را اختراع کرد، تا شیخ در آن، خودنمایی کند، طوری که هر کانالی که بزنیم، شیخ را پیش خود حاضر و ناظر ببینیم. «الیشا اوتیس» آمریکایی آسانسور را اختراع کرد، تا شیخ را با بار سنگین جیب هایش به پِنت هاوس بالای برج ببرد. «گراهام بل» تلفن را اختراع کرد، تا شیخ با شیوخ دیگر درباره احکام و مُحرّمات جدید گفتگو و مشورت کند. «پاسکال» فرانسوی ماشین حساب را اختراع کرد، تا شیخ حقوقی که برای حرف زدن و نماز خواندن گرفته، محاسبه کند. خلاصه... همه جمع شدند و خون دل خوردند و بی خوابی و مشقّت ها کشیدند و با اختراع و کشف شان، به دنیا و به خصوص به شیخ کمک کردند، آنوقت در برابر این همه دانشمند و اکتشافات و اختراعات، شیخ چه کرد؟ نه تنها هیچ کشف و اختراعی نکرد، بلکه همواره مانع پیشرفت علم و دانش هم شد! تنها کسانی موفق شدند که ذهنشان درگیر «اژدها و نهنگ و شتر و جنّ و پری و سایر خرافات دیگر» نشد و با یک سری فرمول ریاضی، دنیا را تکان دادند. ولی در آخر، مخترعین، کافرند و روانهٔ جهنم می شوند، چون احکام بلد نیستند! و شیخ روانه بهشت، چون عمرش را صرف دعا کرده است! «خیلی جالب است. نه !؟» این متنی بود که در واتساپ در حال منتشر شدن بود، ان شاءالله که با جواب شما پاسخ محکمی به این افراد بدهیم. التماس دعا، اجرتان به سید الشهدا (ع).
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه توجه کنید که به پیامبر می‌فرماید در مقابل اتهام‌زنان که بدون هیچ سند و مدرکی سخنگوی کفر و کافران می‌شوند، «ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» آن‌ها را در فرورفتن به اباطیل خود رها کن تا همچنان سرگردان و بازی‌خورده باشند. مگر بناست هرکس هر حرف بی‌خود و غلطی زد، ما جوابگوی حرف‌های غلط او باشیم؟ شما سعی کنید از تک‌تک ادعای ایشان دلیل و مدرک بخواهید. به گفته‌ی جناب مولوی:

گر شوم مشغول اشکال و جواب

تشنگان را کی توانم داد آب.

تمام آنچه می‌گوید دروغ و اتهام است یک آیه بیاورد که قرآن گفته است هرکس به دین اسلام نیاید، باید کشته شود. در حالی‌که برعکس، خداوند به پیامبر خود فرمود به مؤمنان بگو نسبت به آنهایی که امیدی به تحقق «ایّام ‌اللّه» ندارند اغماض کنند برای آن‌که خداوند هر قومی را نسبت به آنچه که کرده‌اند و یافته‌اند جزا می‌دهد. «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (جاثیه/۱۴) وقتی جبهه‌ی توحیدی شروع به حضور تاریخی خود کرد یعنی اگر جبهه‌ی نصرت و یاری برای تحقق اراده‌ی الهی به میان آمد، حتماً خداوند پیروزی خود را به شما عطا می‌کند و با نظر به این قاعده است که فرمود اولاً: «یغفروا» چندان به آنها گیر ندهید و معطل‌شان نباشید ثانیاً: این را هم بدانید که خداوند جزای هر قومی را در ازای آن کاری که می‌کنند و آنچه که کرده و یافته‌اند، می‌دهد.

ملاحظه کنید که اینجا بحث آن که چه کسی بد است و چه کسی خوب است نیست. بلکه خواست ما را متوجه کند خداوند نسبت به اعمال هیچ قومی بی‌تفاوت نیست و نمی‌خواهد آنهایی که امید به تحقق ایام الله ندارند را تبرئه کند و در رابطه با اهل کتاب هم فرمود: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُم‏» بیایید به سوی آن کلمه و عقیده‌ای که بین ما و شما پذیرفته شده که آن همان توحید است، جلو برویم. در هیچ کجای قرآن نداریم که حتی یهودیان و مسیحیان را دعوت به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌واله» کرده باشد و آن‌جا هم که فرمود: « إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ» (آل‌عمران/۱۹) یعنی دین در نزد خدا تسلیم‌شدن در مقابل فرمان الهی است، چه از طریق دین اسلام و چه از طریق سایر ادیان توحیدی. بیچاره آن‌هایی که این اتهامات را از سر جهل و نادانی می‌زنند و بعد که مسئله روشن شد، نه‌تنها همه‌ی زحمات‌شان بر باد می‌رود، شرمنده‌ی حضوری می‌شوند که بنا داشتند با آن حضور، ابرویی کسب کنند.

آیا این افراد به خود زحمت داده‌اند و حدّاقل آیه‌ی 8 سوره‌ی ممتحنه را نگاه کنند که به صراحت می‌فرماید:

 «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» ای مسلمانان! شما را نهی نمی‌کنیم از آن‌که نیکی بورزید نسبت به کفاری که با شما مقاتله نکرده‌اند و شما را از شهر و زندگی اخراج ننموده‌اند، و نه‌تنها به آن‌ها نیکی کنید، حتی با آن‌ها با قسط و عدالت برخورد کنید. موفق باشید

30680
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: سه سوال سوال اول: سنت های الهی عالم چگونه تبیین می‌شود که گاهی آتش بر خلیل گلستان و غار بر حبیب امن می‌شود و گاهی در یک روز ده ها پیامبر از بنی اسرائیل به شهادت می‌رسند و خبری از مدد رب نیست؟ سوال دوم: آیا هر انسانی یک رسالت تاریخی دارد؟ یا رسالت تاریخی تنها مخصوص عده ای از بندگان خداست و سایر انسانها نقشی جزئی در پیشبرد رسالت تاریخی آن انسانهای خاص دارند؟ سوال سوم: اگر انسانها در هر مقطع تاریخی رسالتی خاص آن تاریخ بر دوش دارند و برای مثال رسالت تاریخی اکنون کمک به پیشبرد سیر توحیدی انقلاب اسلامی ایران است؛ سوال بنده این است که مثلا در دوران پیش از اسلام و انسان همدوره با هخامنشی یا پس از اسلام و همدوره با سلجوقی یا خوارزمشاهی آن انسان چه رسالتی از نظر شما داشته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در مباحث مربوط به «عدل الهی» در این مورد شده. ملاک، حفظ حق و حضور حقیقت و نفی باطل است، حال یا حفظ آن پیامبر و یا با شهادت پیامبران و امامان ۲. هرکس در محدوده‌ی خودش مسئول قیام لله است. لذا قرآن فرمود: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ» (سبأ/۴۶) ای پیامبر! بگو حقیقت آن است که شما را وعظ می‌کنم به این‌که چندنفری و یا فرداً برای خدا قیام کنید. ۳. مطابق تاریخ خودشان که در آن قرار داشتند، عمل کردند. موفق باشید

30679
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در سلسله گفتگوهایی از دکتر نصراله حکمت که یک جلسه هم با شما گفتگویی داشتند و یک جلسه با دکتر صافیان که بنده دنبال کردم، می‌خواستم نظر شما را درباره نظر دکتر حکمت درباره قانون و نوع دینداری حکومت ما در ایران و... که مطرح شد بدانم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد صحبت نشد، ولی ایشان در مباحث فلسفی و عرفانی زحمت کشیدند و سعی دارند با دلسوزیِ لازم مطالب عرفانی و فلسفی را ارائه دهند. موفق باشید

30670
متن پرسش
سلام: استاد اون حدیث که می‌فرماید سه هفته بدون عذر و متوالی نماز جمعه رو نباید ترک کرد، در زمان ما هم که ائمه جمعه غالبا صاحب تحلیل و حرفای عمیق نیستن هم باید عمل بشه؟ ما بعد از خطبه ها به علم و تحلیلمون اضافه نمیشه و فقط باید بزور صبر کنیم تموم بشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکثر فقها می‌فرمایند ظاهراً این روایات به اعتبار وجوبش، مربوط به حاکمیت رسول خدا و ائمه‌ی معصوم «علیهم‌السلام» می‌باشد. موفق باشید

30665
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر بابت تمامی زحمات استاد گرانقدرمان و تبریک سال نو: بنده حدود ۱۵ سال است که عمدتا از مباحث اخلاقی شما استفاده می‌کنم که خیر و برکات فراوان به خصوص در شکل گیری چهارچوب فکری برایم داشته. الان تصمیم گرفته ام مطالعات منسجم تر با زمان بیشتر و هدفمندتر داشته باشم ولی نمی‌دانم با توجه به محدودیت وقت چگونه برنامه ریزی کنم. تفسیر تسنیم یا سایر آثار علامه جوادی؟ یا ترجمه ی المیزان؟ یا کتب پیچیده تر و فنی تر حضرتعالی مثل فصوص و...؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تا بحث کتاب «معاد» و استفاده از شرح صوتی آن جلو آمده‌اید و مباحث کتاب آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را دنبال کرده‌اید، خوب است که به فصوص رجوع کنید. موفق باشید

30669
متن پرسش
سلام استاد: یه وقت می‌خواستم حضوری خدمت برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جز از طریق سایت، برای بنده ممکن نیست خدمتتان باشم. موفق باشید

30660
متن پرسش
سلام: من در بررسی ادیان به تکافو ادله رسیدم و قادر به انتخاب نیستم تکلیفم چیست؟ هر کدام محاسن و معایبی دارند که دیگری ندارد. مثلا اگر ملاک را محبت خدا به بندگانش بدانیم بنظر می‌رسد مسیحیت سرآمد است چون خداوند برای نجات ما بندگان بالفطره عاصی یگانه فرزندش را به صلیب می‌سپارد اما مسئله تثلیث معقول نیست. ادیان هند بلاشک سرآمد وحدت وجود هستند و برترین توحید را در بین ادیان مطرح می‌کنند. اما مسئله نبوت در آن جایگاهی ندارد. اسلام جامعیت خوبی دارد اما خدایی که مطرح می‌کند خشن است معشوق نیست معبود است، توحیدی که مطرح می‌کند در حد دو تا نبودن خداست و از آن لطافت های توحیدی ادیان هند خبری نیست گرچه از مسیحیت بهتر است همینطور می‌توان در فضل و عیب سایر ادیان سخن گفت و نکته ای که نباید فراموش کرد اینست که بسته به اینکه چه ملاک های برون دینی ای را قبل از انتخاب دین پذیرفته باشیم و ملاک خود این ملاک ها هم خود داستانیست و شاید بیشتر ذوقی باشد پس از آنکه ملاکهایی هم برگزیدیم باز در مقایسه ادیان به تکافو می‌رسیم و هر دینی بخش هایی از ملاکهای ما را دارد و بخش هایی را ندارد چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در جای خوبی ایستاده‌اید و بنده هم چنین تجربه‌هایی داشته‌ام. به هیچ وجه هیچ‌کدام از ادیان را مردود نمی‌دانم ولی به نظر بنده اسلام به جهت آن‌که در عین حضور تاریخیِ آخرالزمانی‌اش که باید جوابگوی نیاز این انسان باشد، جامعیت فوق‌العاده‌ای دارد و واقع‌بینی‌های آن را نباید حمل بر خشونت نمود. کافی است مدتی در آیات آن تدبّر شود تا مُهیمن‌بودن آن نسبت به سایر ادیان احساس گردد. موفق باشید

30659
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز جمله ای از شما را شنیدم که کلیتی که در ذهنم هست اینطور فرمودید که ما در انقلاب اسلامی به گذشته ای که کلا مدرنیته را نفی کند بر نمی گردیم بلکه به مرحله ای جدید که در تقابل با مدرنیته است وارد می شویم، این جمله شما را می خواستم با آیه ای از قرآن مجید بفهمم که خداوند می فرمایند که برای هر پیامبری دشمنانی وجود دارد. حال سوال اینکه ۱ آیا می توانیم اینگونه برداشت کنیم که در شروع هر دوره ای، انسان ها با گذشت زمان و فاصله گرفتن از نبی و پیامبر آن زمان به مرور که انسانها از آموزه ها فاصله گرفتند، در هر دوره ای مدل و نوع گناه و شرور و ظلم ها بسته به تمدنشان فرق می کرده و پیامبر بعدی متناسب با آن نوع از گناه و جهل آنها، آموزه هایشان را می آوردند، تا برسیم به زمان حال که بدی ها در هر نوعی به اوج خود می رسد، خلاصه اینطور که اگر بدی ها را مثل لکه سیاهی در نظر بگیریم، هر لکه سیاه با پاک کن مختص پیامبر آن زمان پاک می شده، ۲. حال اگر اینطور است پس آیا می توانیم بگوییم که اسکلت و قالب سازی و حد و حدود تمدن هر دوره تاریخ توسط شرور و بدهای آن دوره بصورت ناخودآگاهشان ریخته شده و بعد توسط انبیا و اولیا آن تمدن ساخته می شود؟ ۳. در آخر اینکه فرمودید ما در مرحله جدید در تقابل با مدرنیته ساخته می شویم، و کلا نمی شود غرب را نفی کرد، مثلا ما پارلمان و... را نفی نمی کنیم، حال سوال اینکه من درست متوجه این بحث نشدم، من در سخنرانی از شما شنیدم که به طور زیبا و جزیی مواردی را ذکر کردید که ابزار و اسباب مدرنیته فضای کره زمین و محیط زیست و... را بهم ریخته و بسیاری از مشکلات ما ساخته این نوع زندگی هست و من این رو در زندگی روزمره خودم می بینم، حال می خواستم بطور کلی بفرمایید که ما چه قسمت هایی از مدرنیته را با توجه و فراخور زمان مان باید در کشور داشته باشیم؟ آیا صرف دلبستن به آنها است که مشکل ساز است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصلاً در جاهای مختلف بخصوص در مباحث «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» به آن پرداخته شده است. زیرا یک بحث، بحثِ فرهنگ مدرنیته است که به هیچ‌وجه قابل پذیرش نیست، و همان اشکالاتی را دارد که جنابعالی متذکر شده‌اید. ولی یک بحث مربوط به عقل و خرد تاریخ مدرن است که امثال کانت و هگل و هایدگر برای نجات بشر مدرن مطرح کرده‌اند و ما برای تحقق تمدن نوین اسلامی در مواجهه با نظرات آن‌ها بهتر می‌توانیم جایگاه داشته‌های خود را بفهمیم و جهان خود را بسازیم. این مباحث در کتاب «جهان بین دو جهان» که در دست چاپ است تا حدّی به صورت تفصیل بیان شده است. موفق باشید

30651
متن پرسش
سلام: مطلبی را در یکی از سایت ها از یکی از وزرای سابق همین دولت به این مضمون دیدم که آقای روحانی آن زمان که احساس کردند نمی‌توانند به وعده هایی که دادند جامه تحقق بپوشانند می بایست انتخابات زودرس انجام می‌دانند و امر را به دیگری می سپردند این یک. در مجلس زمزمه هایی مبنی بر استیضاح دولت از همان اوایل تشکیل مجلس در بین برخی وجود داشت این دو. در مورد اول جایی خواندم جناب روحانی قصد استعفا داشتند ولی رهبری فرمودند تا روز آخر دولت بایدبه کارش ادامه دهد. در مورد دوم هم که رهبری فکر کنم مانع استیضاح شدند، نتیجه اینکه وقتی دولتی ناکارامدست و نه خودش مایل به ادامه کار است نه مجلس و نه ملت خواهان او هستند (حالا یک عقبه مردمی یا حزبی و جناحی وسیعی برایش باقی مانده بود می گفتیم مصلحت نیست با مردم و احزاب درافتاد) و رهبری اصرار بر ماندن او دارد اولا دلیل اصرار ایشان چیست؟ ناکارامدی آن که زودتر از اینها مشخص شده بود و ثانیا آیا رهبری مسئول تداوم این دولت و این همه آلامی که می‌کشیم نیستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی این امور مربوط به سال آخر دولت است که عملاً آن استعفا و یا آن استیضاح، ثمری به بار نمی‌آورد زیرا تا برگزاری انتخابات، معاون اول باید امور را به‌دست می‌گرفت که عملاً همان یک‌سال که باید دولت تمام می‌شد، در اختیار معاون اول بود و علاوه بر آن‌که تشنجاتی به‌وجود می‌آمد که قابل پیش‌بینی نبود و رهبر انقلاب با توجه به این امر، حکیمانه مصلحت دیدند کار با همین دولت تمام شود. موفق باشید

30644
متن پرسش
سلام: نظر حضرتعالی در مورد واکسن های کرونا چیست؟ زدن آنها را توصیه می‌کنید؟ و بطور کلی اگر غرب و علم جدید موفق به حل مسئله کرونا شود درحالیکه طب سنتی و مذهب تاکنون در برابر کرونا حرفی برای گفتن بنظر می رسد نداشتند بعد از این به غرب چگونه باید نگریست و آن مباحث کل واحد بودن غرب که مطرح می‌کردید کلا من بعد باید کنار نهاد؟ من برای خود ملاک حقیقت را حل این مساله گذاشتم و معتقدم دین باید آزمون پذیر در همین دنیا باشد. یک لامپ برای موتور بخواهیم بخریم در همان مغازه امتحان می‌کند بعد می‌دهد حال امر دین عموما وعده های نسیه بعد مرگیست. من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود, وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم؟ بنابرین اگر دین و طب مبتنی بر دین یا دعا یا هر چیز دیگر که مربوط به دستگاه دین باشد برای این مشکل که مربوط به جسم است راهی داشت بسم الله در خدمتیم تمام شئون ما در خدمت تو از تک تک مسائل شخصی بگیر تا اجتماع و آخرت و همه همه. والا بنظر می‌رسد راهی که غرب طی کرد راه صحیح است و من نمی‌توانم سرنوشت همه چیزم را بدست دینی بدهم که طرحی برای ابتدایی ترین نیازهای من را ندارد. بنابرین غرب را که تا کنون تجربه نشان داده در حل مسائل موفق تر بوده است (البته بی عیب پروردگارست در نسبت سنجی غرب فائزتر است) می پذیرم و البته دین برای مسائلی چون بهداشت روانی در امور فردی جایگاه والای خود را دارد و همانطور که ظاهرا مرحوم بازرگان فرمودند فقط برای آخرت است و می‌توان با توجه به شرطی پاسکال عمل کرد اگر آخرتی بود شاید اعمال مذهبی بکار آید شاید هم حق بگوید اینها چیست که بجا آوردی مگر عقل که در رنسانس و غرب تبلورش دادم و کارامدیش را در مسائل بخصوص کرونا علی رغم مخالفت های جناب طاهرزاده نشانت دادم همان کافی و حجت نبود اگر حق این را بگوید شرطی پاسکال شکست می‌خورد ولی باز من قمار خویش را بر کرم حق بعد از آن می نهم. امید که بضاعت مزجاتم را پذیرا باشد اگر هم آخرتی نبود که ضرری نکردم چه غرب در امور دنیوی موفق تر است و ثمره دین که انقلابست حال و روزش هویدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین ورودی برای امتحان حقّانیت دین الهی از نظر مبنا و بنیان غلط است. خداوند در این موارد به انسان‌ها عقل داده تا خودشان چنین اموری را حل کنند. غربی و شرقی و چینی و آمریکایی ندارد؟!! موفق باشید

30643
متن پرسش
سلام: ۱. بنظر می‌رسد نفس رحمانی عام تر از کون جامع باشد گرچه هر دو از عرش تا فرش هستی کشیده شده اند تایید می فرمایید یا اینکه این دو یکی هستند؟ ۲. انسان کامل لابشرط قسمی است یا مقسمی و در فرض اخیر تفاوتش با ذات باری که او نیز مقسمی است چیست؟ ۳. جناب منوچهر خادمی در مقاله لاادری بودن عرفا در مقام ذات است اعتبار دیگری که در آن نه لحاظ با غیر، که مفاد لابشرط مقسمی است درنظر گرفته می شود و نه عدم لحاظ با غیر را اثبات کرده و این اعتبار را مناسب ترین لحاظ برای ذات غیبی حق دانسته است که لوازمی همچون پذیرش اجتماع نقیضین را در پی دارد در کتاب حکمت انسی مرحوم معارف هم فکر کنم اشاره داشتند برخی عرفا مقام ذات را ورای لابشرط مقسمی می‌دانند حال آن مطلب جناب خادمی و یا این مطلب معارف مورد تایید شماست؟ یا همان مقسمی را مقبول می‌دانید و یا به شرط لا که به حکمایی چون صدرا نسبت داده می‌شود. https://www.google.com/url?q=http://wisdom.ihcs.ac.ir/article_1109_abf5b8e86576ec5828b29ca1e8ef8d52.pdf&sa=U&ved=2ahUKEwjf5oygnNvvAhXUtXEKHW9PDqkQFjADegQICRAB&usg=AOvVaw1zvP9WF-tQHIG8LTQjm7VK
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این نوع مباحث را نباید در محدوده‌ی سؤال و جواب دنبال کرد زیرا هر کدام از این واژه‌ها به اعتبارهای مختلف و نسبت‌هایی که پیش می‌آید، معنای مختلف دارند. مثل همان نَفَس رحمانی و کون جامع، که به یک اعتبار، یکی هستند که تازه باید معلوم شود آن اعتبار کدام است و برعکس. موفق باشید

30642
متن پرسش
سلام: در مواجه با اشیا ماهیت آنها به ذهن می آید یا وجود؟ اگر ماهیت، ماهیت که اصالت و وجودی ندارد تا از جایی به جای دیگری برود و اگر وجود، چرا وجود ذهنی منشا اثر در ذهن نیست؟ مثلا آتش در ذهن خاصیت احتراق ندارد باز اگر بگوییم ماهیت می آید سوال اینست چرا بخشی از ویژگی های ماهیت می آید مثلا احتراق از مقومات ماهیت آتش است پس چرا آتش ذهنی سوزان نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در خارج و در واقعیت هست، تنها و تنها وجود است منتها در مظاهر مختلف. و انسان اگر متوجه‌ی این امر نباشد به آن مظاهر نه به اعتبار وجود، بلکه به اعتبار محدودیت امکانی‌شان، اصالت می‌دهد. در حالی‌که آن‌ها ماهیت‌هایی هستند که ذهن مفهوماً آن‌ها را می‌شناسد و نه اصالتاً. و باید از این موضوع غفلت نشود. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!