بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30636
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: وقتتون بخیر باشه و ان شاء الله در این ایام خداوند نعمت خود را بر شما دو چندان بگرداند. استاد در زندگی یک تغییر رویه ای دارم می دهم، مناسب دیدم شما هم نظر خودتون رو ارسال بفرمایید. من طرفدار و تابع رهبری بوده ام (بجز حدود ده روز جریانات آبان 98) در این ارتباط و علاقه قلبی خللی وارد نشد، برای آن چند روز هم نظرم این بود رهبری اشتباه می کند «وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ» و در صحبت های بعد، شهید خواندن افرادی که در این جریان کشته شدند و پرداخت دیه به آنان را نشانه بازگشت دانستم و نظرم اصلاح شد. ولی الان تقریبا نظرم در حال تغییر است (با نظرات شما هم تا حدودی آشنا هستم - نایب امام زمان دانستن و اینکه هرکسی که از شما آدرس امام زمان را می پرسه شما به رهبری ارجاعش میدین) به نظرم رهبری و حاکمیت در امور اقتصادی و ... به هیچ وجه نمره قابل قبول ندارند و ایراد اصلی آنها این نیست که توانمندی ندارند، بله اشکال اصلی آنجاست که در جایی که تخصص ندارند وارد می شوند و بقیه را ساکت و از میدان به در می کنند، این رفتار خطای بسیار عظیمی است. بنابراین تغییر نظر من تقریبا به این صورت میشه: بجر در موارد سیاست خارجی در زمینه عزت کشور اسلامی و مسلمانان، و ایستادگی در برابر کفر جهانی تا آخرین نفس، و حفظ اصل نظام بقیه موارد قابل قبول نیست، و بلکه بخاطر انحصار و ... که حاکمیت ایجاد کرده اشتباه است. (خودم در حد وسع تا جایی که توانستم در زندگیم در این مسیر بوده ام - در همون حد خودم اعم از کار مهندسی و یا دفاع از رهبری) برای نمونه خدمتتان عرض کنم: دولت کسری بودجه خود را امسال، از جیب اقشار ضعیف جامعه برداشت. قبلا هم این موضوع اتفاق می افتاد ولی امسال بصورت علنی و رسمی و کلان. شما در مورد کسی که ادعای مسلمانی داره و هر وقت پول لازم میشه از دیوار مردم بالا میره چه می فرمایید؟ چیزی که ما در رساله ها خوندیم، نماز خوندن با پیراهنی که یک نخ غصبی هم داشته باشه قبول نیست حال فرض کنید بری در خانه یکنفر دیگر، قسمتی از خانه را تصرف کنی، صورت نماز بر جای آوری، و فریاد حمایت از مظلوم و مقابله با ظالم سر بدی. =========================== لطفا نظر و راهنماییتون رو از من دریغ نفرمایید. در پناه خدا موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که برای آباد کردنِ دهی نباید شهری را خراب کرد. کارِ بزرگ حفظ انقلاب، عاقلانه‌ترین و عالمانه‌ترین کاری است که رهبر معظم انقلاب سعی دارند نسبت به آن همّت عالیه بورزند و به همین جهت وظیفه‌ی خود می‌دانندکه در بعضی موارد اغماض کنند تا اصل قضیه بماند و مشکلات فکری و تاریخی ما به مرور رفع شود. تازه فراموش نکنید چاپ پول بدون پشتوانه، هرچند که کار خوبی نیست، ولی بالاخره آن پول برای رفع مشکلاتی است که مردم دارند و از این موضوع نباید غفلت کرد. و البته این نشان می‌دهد که دولت، دولت موفقی جهت کم‌خرج‌کردنِ نیازهای نظام اداری نیست و مشکل را با روی کارآمدن دولت قدرتمند باید حل کرد، نه با عبور از انقلاب اسلامی. موفق باشید

30629
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. پیشنهاد میشه در صورتیکه امکانش هست برای دیدن سریال گاندو وقت بذارید واقعا قشنگه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه فرصتی جهت این امر برای بنده نیست. شاید بتوان گفت به جهت تجربیاتی که در مسئولیت های اداری داشته ام در جریان باشم. موفق باشید

30625
متن پرسش
با سلام: جناب استاد از سن نوجوانی، برای بنده یک سوال اساسی مطرح شد که هر چند می‌توانست سکوی پرش خوبی شود اما متاسفانه تبدیل به یک مانع بزرگ شده، آن سوال این است که از کجا معلوم که اسلام بر حق و برگزیده باشد؟ آیا غیر از این است که همه ادیان چنین ادعایی دارند؟ اگر با این دید شک و تردید به دین بنگریم، خیلی از مسائل به گونه ای دیگر قابل توجیهند. راه اثبات حقانیت اسلام چیست؟ بندگی زمانی مطرح است که ایمان و یقینی در پی باشد. وقتی ایمان همراه با شک است، و شبهات یکی پس از دیگری به این شک دامن می‌رنند چه کنیم؟ در این پانزده سال منتظر بودم که تمام سوالهایم پاسخ داده شوند تا با جان و دل ایمان بیاورم. اما بسیاری ازین سوال ها و شبهات جوابی برای من نداشتند چه رسد به اینکه پایانی داشته باشند. زندگی دیگر اقتضای این را دارد که پیش بروم اما من در خم اولین کوچه همچنان مانده ام که مانده م. از آخرتم می‌ترسم و دنیایم نه دنیاییست نه آخرتی. جوابهایی نیز در این رابطه شنیده ام، شبیه به اینکه قبول که کنی، می‌چشی؟ ایمان بیاوری می‌فهمی. آیا این همان جواب مسیحیت نیست؟ چگونه به چنین یقینی برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در عین عدم نفی سایر ادیان و این‌که همه را دعوت به توحید و تسلیم‌شدن در مقابل خداوند کرده، بدون آن‌که سایر ادیان را دعوت به دین اسلام بکند، با توجه به این امر می‌فرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» (نساء/82) آیا افراد در قرآن تدبّر نمی‌کنند در حالی‌که اگر در آن تدبّر می‌کردند می‌یافتند که دارای یگانگی خاصی می‌باشد و اگر از طرف غیر خدا بود در آن متن اختلاف زیادی می‌یافتند. بنابراین بحث در حقّانیت قرآن است وقتی ما مدتی روی آن وقت بگذاریم و در آن تدبّر کنیم. بحث در نفیِ سایر ادیان نیست. آری! اگر متوجه‌ی توحید قرآن بشویم، توحید سایر ادیان را نیز تصدیق خواهیم کرد در عین آن‌که عمق توحیدی قرآن را نسبت به سایر ادیان نیز می‌یابیم. موفق باشید

30623
متن پرسش
استاد گرامی سلام: حافظ می فرماید: نگار می فروشم عشوه ای داد که ایمن گشتم از مکر زمانه. جناب استاد خیلی غمگینم. فریب دنیا را خوردم. میل به خودکشی دارم ولی می دانم مشکلی را حل نمی کند. عذاب وجدان اشتباهات گذشته، نگران آینده فرزندانم، دنبال آن عشوه ام. با آرزوی سلامتی برای جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست برای درک بودنی ماورای این بودن‌ها، به غزل شماره‌ی 96 که اخیراً شرحی بر آن نوشته شد؛ رجوع شود. ذیلاً آن غزل خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

غزل شماره‌ی 96

بودنی ماورای غم‌ها و شادی‌ها

باسمه تعالی

دی پیر میّ فروش که ذکرش به خیر باد        

   گفتا شراب نوش و غمِ دل ببر ز یاد

پیر میّ فروش که جایگاه و توانِ به حضورآوردنِ انسان را در هستی خود دارد، هستی و حضوری که انسان مستِ حضور «وجود» شود؛ او یعنی پیر میّ فروش گفت: با نوشیدن شرابِ حضور در محضر لایزال و بیکرانه‌ی حضرت محبوب، می‌توانی غم دل را از یاد ببری و ببینی که چگونه غم، جای و جایگاهی در زندگی ندارد، این وقتی است که شراب «وجود» و حضور به جان انسان نوشانده شود و انسان خود را در عالَم بقاء احساس کند.

گفتم به باد می‌دهدم باده، نام و ننگ      

     گفتا قبول کن سخن و هرچه باد، باد

در جواب به توصیه‌ی میّ فروش که مرا توصیه کرد تا خود را از نسبت‌های ساختگی آزاد کنم و معلّق در دریای «وجود» باشم، گفتم: در آن صورت هیچ عنوانی و هویت مشخصی که بتوانم خود را با آن معنا کنم، نمی‌ماند. زیرا در چنین حضوری همه‌چیز، حتی تشخص انسان در فنا و بی‌نامی قرار می‌گیرد و گویا معلّق در فضایی خواهم شد که هیچ تکیه‌گاهی برایم نمی‌ماند، مگر احساس وجود خود در بی‌تشخصیِ محض، و او گفت همین را قبول کن، هرچه می‌خواهد بشود. زیرا این نوع از «بودن» بهترین تجربه‌ برای زیستن است در هر دو عالم.

سود و زیان و مایه، چو خواهد شدن ز دست

         از بهر این معامله، غمگین مباش و شاد

آری! در این نحوه بودن، هم سود و هم زیان و هم اصل سرمایه، که نسبت‌های ما با این عالم است، همه از دست می‌روند. ولی برای به‌دست‌آوردن آن نوع بودنِ معلّقِ در وجود، نه باید غمگین بود و نه شادمان، زیرا بودنی است فراسوی نیک و بد، وقتی اصیل‌ترین نسبت که نسبت وجودیِ ما با حضرت محبوب است، باقی است و عینُ‌الرّبط‌بودن خود را نسبت به او احساس کنیم که چگونه «فقیر إلی الله» هستیم و به چنین سرمایه‌ای می‌بالیم.

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ    

        در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

اگر دل به هیچ، که همین دنیا و نسبت‌های آن است، بدهی و خود را در عنوان‌های دنیا و آرزوهایی که از آن ساخته‌ای، جستجو نکنی؛ در جای و جایگاهی خود را قرار می‌دهی که تخت سلیمان هم به بادی برود و هیچ شود و تو می‌مانی و تنهایی‌هایت، زیرا خود را در شرابی که فوق غم‌ها و شادی‌ها است و عین بودن تو می‌باشد، نسپردی. پس خود را معطّل دل‌سپردن به هیچ مکن و گر نه از بودنی آن‌چنانی محروم می‌شوی.

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است      

     کوته کنیم قصّه که عمرت دراز باد

اگر در شرایطی هستی که دلبستگی‌هایت مانع پذیرش چنین پندِ حکیمانه‌ای می‌شود، قصّه را کوتاه می‌کنیم، در عین آن‌که آرزومندیم عمرت دراز باشد تا در ادامه‌ی عمر، چنین فضایی را تجربه کنی و خود را به «هست» و «نیست» امور دنیایی و آرزوهایی که برای خود ساخته‌ای، گره نزنی.

والسلام

30621
متن پرسش
سلام: مرحوم مطهری در مورد حضرت محی الدین می‌فرمایند: «اثر ديگر او كتاب فصوص الحكم است، گرچه كوچك است، ولي دقيقترين و عميقترين متن عرفاني است، شروح زيادي برآن نوشته شده است. در هر عصري شايد دو سه نفر بيشتر پيدا نشده باشد كه قادر به فهم اين متن عميق باشد». حقیر که چندی بعضا اجمالا نظری به فصوص دارم با اینکه مقدمات چندانی طی نکردم و نمی‌دانم چه شد که بر سفره شیخ توفیق شد بنشینم احساس نمی‌کنم که آنقدرها هم متن دشواری باشد و شاید تفکر شیخ کلیدهایی می خواهد که با آن به سراغ دفینه هایش رفت اگر چه در بادی امر دشوار می‌نماید از طرفی می‌گویم شاید شهید راست می‌گوید در یکی از سایت ها به نقل از جناب نصر آمده است که یک‎روز علامه به من داستان می‎‌فرمودند: «من در تبریز فصوص ‎الحکم خوانده بودم و گمان می‌‎کردم که بسیار خوب همه چیز را بلد هستم تا این‎که به نجف رفتم. در آن‎جا شیخ واحد‎العین که از عرفای بزرگ بود، درس فصوص می‎‌داد. رفتم به آن‎جا و نشستم و دیدم که تمام در و دیوار، فصوص می‎‌خواندند و هیچ چیز از فصوص بلد نبودم. خیال می‎‌کردم که بلدم و آنجا برای اولین بار با حقیقت عملی و درونی این کتاب بزرگ آشنا شدم.» بنابرین شاید توهم فهم دارم از طرفی برداشتی از فصوص داشتم دیدم تایید فرمودید خلاصه در خوف و رجای فهم شیخیم امید که رهنمایی فرمایید بله مصباح پر از دست انداز فلسفی بود و ثقیل و چیز چندانی دستگیرم نشد، ولی فصوص آبیست روان و در جانم روان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً فصوص‌الحکم ابن عربی دارای نکاتی ژرف و از مو باریک‌تر است. و این نسل به جای آن‌که در مقابل آن مقاومت کند، سعی دارند آن نکات را درک کنند و از این جهت حتی حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» سوره‌ی «حمد» را در عین عمق عرفانی آن علناً مطرح فرمودند. موفق باشید

30624
متن پرسش
سلام: ظاهرا جناب نصرالله حکمت بحثی داشتند که از جناب ابن عربی بیشتر اکتفا به فصوص می‌شود و از آن دریچه به محی الدین می نگرند حال آنکه ایشان آثار عدیده دیگری نیز دارند خود جناب حکمت تاملاتی بر فتوحات داشتند و استفاده های خوبی مثل تقلید از خدا دارند ولی عمدتا به فصوص اکتفا می‌شود. بنظر شما فصوص و نهایتا فتوحات (این کتاب دامن دامنی هم رواج کمتری نسبت به فصوص دارد بقیه آثار ایشان که الفاتحه) برای درک محی الدین کافیست؟ اگر آری پس شیخ چه دابی داشتند این همه قلم فرسایی کنند متن آثار شیخ را تا اینکه تصادفا به سایت زیر برخوردم به سختی به دست می آید چه رسد به شرح و تفسیر این کتب عرشی نمی دانم حس می‌کنم حق مطلب شیخ ادا نشده است. اروپایی ها مجموعه آثار دانشمندانشان که به مراتب کوچکتر از محی الدین هستند را با چه چاپ هایی منتشر می‌کنند ما مجموعه آثار پیشکش همان فصوصش هم نمی دانم چاپ درستی دارد یا نه و خدا غریق رحمت کند مرحوم امام خمینی که با این انقلاب اندکی فضا را بهتر نمود و از آن حالت تدریس قاچاقی قدری فاصله ایجاد شد ولی باز هم حوزه ها را نگاه کنیم هنوز هم مباحث فقه اکبر مهجورند حتی همان فقه هم معطوف به نیازهای روز متاسفانه کمتر است. به هرحال من چون بسیار علاقه مند شیخم همانطور که بعض صحابه قطرات آب وضوی رسول را نمی‌گذاشتند بر زمین افتد نظرم آنست که هرچه از قلم شیخ نازل شده است را دریابم رهنمودهای حضرتعالی چیست به این سایت هم رفقا رجوع کنند بلکه آثار شیخ از مهجوریت اندکی درآید. چاپ ها هم دقت کنید بیشتر از کشورهای دیگر است مثل بیروت. باز دم آنها گرم ایران که باز الفاتحه به روح شیخ اکبر الفاتحه http://ibnarabi560.ir.domains.blog.ir/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ابن عربی شبیه کار جناب صدرالمتألّهین است که سعی می‌کرده به بهانه‌های مختلف و با عنوان‌های متفاوت حرف اصلی خود را بزند. فصوص‌الحکم از آن جهت که عطای مستقیم رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به ابن‌عربی است، جایگاه خاصی دارد به‌خصوص که شارحانِ فصوص در واقع بسیاری از مطالب سایر کتاب‌ها را در شرح خود متذکر شده‌اند. موفق باشید

30620
متن پرسش
سلام: مکرر جناب جوادی این نظر قدما که درین شعر آمده است را بیان فرمودند: سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن. البته درست است که بعضا مقصود اینست که مثلا در سایه تلاشهای مستمر افراد به جایی می رسند اما مثلا در یکی از سایت ها ایشان در تفسیر سوره غاشیه می فرمایند: lغالب رشته‌های علوم دانشگاهی همین‌ها است یا حیوان‌شناسی است یا آسمان‌شناسی است یا دریاشناسی است یا صحراشناسی است یا انسان‌شناسی است؛ اینها یک خط‌ هستند چگونه انسان سلسله جبال کوه را ببیند یک تکه خاک است سال‌ها این خاک به وسیله آفتاب باید بگردد تا «لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن» همین خاکی که در کوه‌های بدخشان افغان می‌شود لَعل، در کوه‌های سر به فلک کشیده یا متوسط یمن می‌شود عقیق. این خاک است یک قسمت می‌شود طلا یک قسمت می‌شود نقره. چه رشته‌های عمیق علمی در بر دارد تا آدم بفهمد چه طور یک تکه خاک می‌شود عقیق! یک تکه خاک می‌شود فیروزه! «لعل گردد در بدخشان افغان یا عقیق اندر یمن» می‌بینید که می‌فرمایند خاک توسط آفتاب یک جا لعل می‌شود و جایی دیگر عقیق حضرتعالی که زمین شناسید این نظر را تایید می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن شعر، بیشتر قصد شاعر تذکر به پشتِ کاری بوده است که انسان‌ها باید داشته باشند و البته شعر مذکور، مبتنی بر علوم گذشته است در نحوه‌ی ایجاد بلور «لعل و یاقوت». ولی امروزه شرایط بلورشدنِ کانی‌ها را امر دیگری می‌دانند. موفق باشید

30619
متن پرسش
سلام: یکی از معارف عرفانی قرآن که بتوان ادعا کرد مسبوق به سابقه نبوده است یا مثلا با مقایسه با تورات و انجیل بتوان ادعا کرد بر آنها برتری دارد را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی معارف انبیاء مبتنی بر توحید است و تفاوت در عمق بیشتر توحیدی است که در اسلام ملاحظه می‌فرمایید. مثل توحید سوره‌ی «قل هو الله احد» که چگونه او در عین آن‌که «احد» است و همه‌ی هستیِ بیکرانه را شامل می‌باشد، «صمد» است و باید به سوی او رفت. که بحث مهمی است. و جمع آن، نگاه توحیدیِ خاصی را می‌طلبد. موفق باشید

30597
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد نزدیک یک سال و خورده ای هست که دچار یک آشفتگی بسیار بدی شدم بطوریکه منی که بحث های جهان گمشده در عالم خیال شما و بحث های انقلاب اسلامی و اشارات رو فوق العاده درک می‌کردم و متحولم کرده بود و حالات عرفانی بسیار عجیبی رو تجربه می‌کردم، دچار یک سری سوالات و شک و تردید های احمقانه معرفتی شدم که اگر چه بعضی جوابها رو براش پیدا می‌کنم اما به هیچ وجه دلم آروم نمیگیره. و وقتی درونم کاوش می‌کنم و چراغ می‌ندازم می‌بینم بخاطر یک شک و تردید و یک سوال و شاید و اگر احمقانه ای هست که در درونم وجود داره و پنهانه. مثل اینکه از کجا معلوم عقل درست میگه و اونچه که عقل میگه در بیرون هم هست و وجود داره؟!! سوالات بسیار بدیهی که ساعت ها برای پیدا کردن جواب جون می‌کنم اما جوابها خودشونو نشون نمیدن. نمیدونم منظورم رو چطور برسونم استاد عزیز. اما امیدوارم متوجه منظورم شده باشید. این ماجرا بشدت زندگیم رو دچار اختلال کرده و حتی از نظر اخلاقی هم دچار حالات و احساسات پست و مسخره و بدی شدم. و میدونم که بخاطر تعطیل شدن عقل و سوالات و شک و تردید هایی هست که دربارش درونم پیدا شده. خیلی حیرونم. راهنماییم کنید. لطفتون مستدام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این مسئله‌، مسئله‌ای است که خواهی نخواهی برای ما پیش می‌آید و به همین جهت مباحث «آینده‌ی دین‌داری ما چگونه محقق می‌شود» رابه میدان آوردیم. آن‌جا عرض شده که کم کسی می‌تواند به دین‌داریِ سنتی خود که خدا را اُبژه‌ی خود می‌داند، پایدار بماند. بد نیست در این مورد سری به مباحث مذکور به آدرس http://lobolmizan.ir/sound/1310#7940 رجوع فرمایید. موفق باشید 

30589
متن پرسش
سلام و تبریک سال نو خدمت استاد ارجمند: می‌خواستم نظرتان را درباره شخصیت آقای نادر ابراهیمی و کتاب سه دیدار ایشان که به زندگی حضرت امام می‌پردازد بدانم. ایشان در این کتاب که درباره حضرت امام است سخنانی دو پهلو مطرح می‌کنند که از سویی درباره زمانه حضرت امام درست است از سویی با توجه به تعریف و تمجید ایشان در ابتدای کتاب از پدر روح الله زم حس برانگیختگی و اعتراض به وضع موجود را می‌دهد. سپاس از لطفتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن کتاب نیستم تا بتوانم نظر بدهم. موفق باشید

30586
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز شاگرد قبول می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت بنا نبوده است بنده شاگردی بپذیریم؟!! عرایضی به صورت کتبی در کتاب‌ها هست که هرکس احساس کرد برایش مفید است، می‌تواند به آن آثار رجوع کند. موفق باشید

30580
متن پرسش
سلام: جناب استاد ملکیان مطلبی دارند که موجب تامل بنده شده است چون ایشان فرد بسیار متتبعی هستند و نمی توان به آسانی از صحبت هایشان گذر کرد آن سخن اینست و لینکش در انتها می آورم «به نظرم می‌آید که اگر منصفانه به شخصی مثل مولانا نگاه کنیم باید بگوییم ایشان یکی از صاحبنظران و متخصصان طب روحانی و معنوی است. در واقع، امثال مولانا، شمس تبریزی و شخصیت‌هایی- به گمان من- بزرگ‌تر از اینها مثل بودا و لاوتزه طب روحانی را بر بشر عرضه کردند.» درین کلام، استاد قائل به برتری بودا و لاوتزه بر مولوی هستند همچنین جناب شایگان علی مانقل در کتابی که در مورد کربن نوشته اند فرمودند «ما در طی این بررسی ها، ترجمه های انجیل ها، روایت فارسی اوپانیشادها، برگردان داراشکوه، سوتراهای بوداییان و تائوته کینگ لائوتسه را پیاپی خواندیم. کتاب اخیر را من و سید حسین نصر با شتاب به فارسی برگرداندیم و همراه علامه خواندیم. وی متون نامبرده را با تیزهوشی یک پیر روحانی تفسیر می کرد و همان قدر از اندیشه هندوان احساس آرامش می کرد که از برخورد با عالم معنوی بوداییان و چینیان. او در این اندیشه ها، هرگز چیزی نیافت که آن را از بنیاد با عرفان اسلامی که خود با آن آشنا و مأنوس بود در تضاد ببیند. او در همه اینها دقایق بزرگ روح را می دید و چون کار مطالعه اندیشه سرگیجه آور و سرشار از تناقض های شگفت انگیز لائوتسه به پایان رسید، به ما گفت که از بین همه متونی که تا آن زمان با هم خوانده بودیم کتاب لائوتسه عمیق ترین و ناب ترین همه بوده است.» حال با توجه به آن مطلب جناب ملکیان و این مطلب جناب علامه می‌توان عرفان را در هند عمیق تر یافت؟ لینک استاد ملکیان https://3danet.ir/%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7/ لینک استاد شایگان https://iranianstudies.org/fa/1391/08/24/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که شخصی مثل لائوتسه به افقی بس بلند اشاره دارد، بحثی نیست ولی چگونه می‌توان با جناب مولوی به‌خصوص مولویِ دیوانِ شمس مقایسه کرد از آن جهت که هرکدام از این دو اقیانوس بیکرانه‌ای هستند بس بی‌انتها. و مولوی در خِردِ قومی ایرانی- اسلامی از جنس «ما» می‌باشد حتی اگر بخواهیم لائوتسه بخوانیم با مولوی می‌توان لائوتسه خواند. مشکل آقای ملکیان به گفته‌ی استاد اسدالله رحمان‌زاده آن است که در فضای نیهیلیسمی خود سرگردانند و لذا مطمئن باشید نه مولوی را می‌فهمند و نه لائوتسه را. موفق باشید

30579
متن پرسش
سلام بر استاد: اواخر این سال، سالی که حضرت حق با اسمایی بس جدید با خلق خویش رخ نمود توفیق شد با ظن خویش، یار که چه عرض کنم خاکسار و خاک راه مولانا و محی الدین افضل الخلایق بعدالنبی باشم نظر کم نظر حقیر به توفیق یزدان بی نظیر گشوده شد بر مثنوی داستان دقیق دقوقی و فصوص فص موسوی چه کرده اند این دو آنچه عین ثابتم می طلبد ره یابی به ژرفنای این دو اقیانوس بی کران است آنچه در شارحان اندک مثنوی انسان مشاهده می‌کند معنی لغت است و یا در دستگاه محی الدین مولانا را به تفسیر می کشند و این بحر را نمی‌توان در بحر دیگری مستحیل کرد هر دو وجهی از وجوه حقند همانگونه که شیخ در مورد خراز این راز را بیان کردند راستی استاد معنی تحت اللفظی دقوقی را کجا بیابیم چه رسد به شرح شرحه ای از آن؟ باری استاد پس از سالیانی سرگردانی در کویر ظمائات و ظلمات به مجمع البحرین رسیدم و قصد جمع بین این بحرین دارم سابق پرسیدم و رهی نگشودید چه کند این سبو شکسته در جنب این دو بحر بل جنب الله. سوال دیگر آنکه در تراکتاتوس ویتگنشتاین در آخر رساله زیرپل کل رساله را می زند و تشبیه به نردبانی می‌کند که پس از استعمال مستعمل می‌شود و دیگری نیازی بدو نیست جز آنکه باعث می‌شود پای بر بام نهیم و چشم انداز او سعی در منظر خویش داشته باشیم در آخر فصوص هم بنظر رسید محی الدین تز خویش را نفی می‌نماید تا به سنتزی برسد و در انتها اشاره به سبیل می‌کند و اینکه گویا کل فصوص با اینکه نفیش کردم راه بود و معبری است نه اقامتگاه و در مورد هایدگر هم می‌بینیم که در مورد مجموعه آثارش نقلست آثار را خط می زند و به جای آن راه ها می‌نویسد این برداشت را تایید می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. جمع‌بندیِ بنده بعد از رجوع به عرفان و فلسفه‌ی صدرایی و فلسفه‌ی غرب به‌خصوص هایدگر و گادامر، حضور در جهانِ بین آن دو جهان است که تحت عنوان کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» در دست چاپ می‌باشد. امید است مفید افتد. صوت آن مباحث روی سایت هست http://lobolmizan.ir/sound/1319 موفق باشید

30572
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله. شخصا خیلی علاقمند هستم که بدانم دعای ثابت یا غالب حضرتعالی در قنوت نماز و در سجده شکر پس از نماز چیست؟ و اینکه برای تعقیبات نماز شخصا پیشنهادتون چیست؟ (ثابت و مشترک بین نماز های یومیه) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در قنوت فرازهای «مناجات شعبانیه» خوب است. در سجده‌ی شکر، همان ذکر شکراً شکراً که در مفاتیح‌الجنان ثبت شده است خوب است. با نظر به تعقیباتی که در مفاتیح مطرح است، باید هرکس مطابق ذوق خود بعضی از آن‌ها را انتخاب کند. در آخر «اصول کافی» نیز دعاهای خوبی هست که رجوع به آن ادعیه، مطابق ذوق افراد، کمک‌کننده است. موفق باشید

30560
متن پرسش
سلام حالتون خوبه میلاد امام حسین مبارک. سوالات من نشانگر عقیده قطعی من نیست من به احکام اسلام تا حدی پایبندم، ولی در سوال فکر کردم حرجی نباشد. سوال آخر من این است: اگر اسلام حق است و حق بوده چرا خدا کمک بیشتری به حفظ آن نکرد؟ آیا کمی انحراف برای اختیار داشتن مردم کافی نبود؟ انبوه انحرافات بوده از فتوحات ظالمانه و راحت دانستن توبه و خرافات و غیره در هیچ یک از علمای فرق رد بر همه انحرافات یافت نمی شود اری زیدیه برخی انحرافات را محکوم کرده شیعه برخی را خوارج برخی را ظاهریه برخی را ولی سوال من این است که انگار نگهبانان کاملی برای اسلام وجود نداشته! اگر هم حرف سنی‌ها و زیدیه را قبول کنیم که مدتها معصومی نبوده پس نگهبانی از دین کم بوده، حتی اگر حرف امامیه را قبول کنیم باز تاثیر دوازده امام در جامعه کم بوده، واقعا متحیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک طرف قضیه، حضرت ربّ العالمین هستند و ارائه‌ی دین کاملی که به بشر عرضه شده، تا اگر انسان‌ها خواستند حق را بشناسند و بدان عمل کنند، دست‌شان خالی نباشد. و طرف دیگر مردم هستند که باید با اختیار خود به آن دین رجوع کنند و در طول تاریخ کم و بیش این امر واقع شده و این اقتضای اختیار انسان‌ها می‌باشد که خودشان راهِ حق را بیابند و بدان پای‌بند باشند. که رویهمرفته این‌چنین شده و می‌شود. موفق باشید

30559
متن پرسش
سلام: حالتون خوبه؟ میلاد امام حسین مبارک. سوالی ذهنم را مشغول کرده. با توجه به این که شبهات فراوانی به اسلام وارد است کسی که دنبال حق است و تقلید گر و احساساتی نیست با چه انگیزه ای در صدد رفع شبهات براید و یا در اسلام و فرقه های آن تحقیق کند؟ عقل حکم می‌کند به احتمال ۹۹ درصد برخی شبهات اثر گذارند و اسلام را از حق بودن ساقط می کند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی کار به همین است که شبهاتی باشد و اسلام با جواب‌دادن به آن شبهات، قدرت خود را جهت هدایت بشر در این تاریخ به نمایش بگذارد. موفق باشید

30557
متن پرسش
سلام: حالتون خوبه؟ تولد امام حسین مبارک. چرا مسلمانان تا این اواخر به اثبات دین خود با بشارات کتب الهی پیشین و دلایل دیگر نپرداخته بیشتر به جهاد با شمشیر و یا عاطفه و رهایی از جزیه اتکا داشتند؟ من تا به حال شرح کاملی از بشارتهای تورات و انجیل و غیره به اسلام از زبان امامان اثنی عشری ندیده ام، و مثلا در زیدیه هم احمد بن الحسین بن هارون الهارونی هم در کتاب اثبات نبوه النبی دلایل کامل را ذکر نکرده، اصولا چگونه می شود خاندان پیامبر از اینها سخن کامل نگفته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اسلام، هرگز با شمشیر جلو نرفت. آن‌جایی که مردم آماده‌ی پذیرش اسلام بودند ولی حاکمان مانع می‌شدند، جهاد جهتِ رفع موانع بود و به همین جهت هم بعداً ملت‌ها بر دین اسلام باقی ماندند و به دین قبلی خود برنگشتند. نمونه‌اش ایران. ۲. ائمه «علیهم‌السلام» در مناظراتی که با علمای سایر ادیان پیش می‌آمده، متذکر این امور شده‌اند. نمونه‌اش مناظراتی است که در کتاب «عیون اخبار رضا» ملاحظه می‌فرمایید. موفق باشید

30556
متن پرسش
سلام: حالتون خوبه؟ ببخشید به ذهنم رسیده که با توجه به خلاف عقل و منطق بودن تورات و اناجیل فعلی اصلا آن دینها ثابت نمی‌شوند تا نوبت به اسلام برسد!! کسی که اسلام برایش ثابت نشده به آن دینها چگونه می تواند اعتماد کند؟ تکلیفش چیست؟ نگویید چون جهنمی است کلا به حال او فرقی ندارد چون کفر و گمراهی مراتبی دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه‌ی طباطبایی در تحقیقات خود می‌فرمایند همین‌ تورات و انجیل که در دست یهود و نصاری هست و در صدر اسلام، همین‌ها بوده‌اند؛ مورد استناد قرآن است و یهود و نصاری را دعوت می‌کند که «تعالوا إلی کلمة سواء بیننا و بینکم» بیایید به سوی کلمه، یعنی توحیدی که بین ما و شما هست. و این نشان می‌دهد تحریفات آن دو کتاب، آن‌چنان نیست که اگر یهود و نصاری بدان عمل کنند، از نتایج هدایت الهی محروم شوند. موفق باشید

30549
متن پرسش
موضوع: عرفان حلقه با سلام، استاد لطفا در مورد عرفان حلقه و آقای طاهری راهنمایی بفرمایید. همچنین جناب شیخ مروجی سبزواری، از علمای مورد اعتماد هست؟ یعنی مطالب ایشان صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 12711 شده است. بد نیست به آن جواب رجوع فرمایید. ۲. فرصت مطالعات نظر آقای مروجی سبزواری را نداشته‌ام که بتوانم نظر دهم. موفق باشید

30547
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام استاد. این تاکیداتی که دکتر داوری و متفکران بر روی باز کردن آینده با توجه به تاریخ گذشته است چیست و لزوما ما چه استفاده ای از گذشته می توانیم داشته باشیم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید کلّ کتاب خوانده شود زیرا مکرراً به این موضوع پرداخته‌ایم. موفق باشید

30546
متن پرسش
سلام بر استاد: اخیرا مصباح الانس مرحوم فناری را بدون طی مقدمات و بدون استاد زیر مطالعه گرفتم چه توان کرد من رندم و بی پروا با توجه به پاره ای از مطالعات پراکنده که دارم می شناسم من عجب بوی تو را ای فلسفه از هزاران فرسخ و خواهم تو را سازم خفه. بنظر رسید اندکی بوی فلسفه می‌داد ترجیح دادم فعلا با دو مولای خویش محمدین عربی و پارسی به سر برم. فلسفی خود را از اندیشه بکشت / گو بدو کو راست سوی گنج پشت. سوالاتی از استاد: ۱. این لعاب آمیزی فلسفی مرحوم فناری را تایید می‌کنید و تشخیص شامه حقیر را صائب می پندارید و درین صورت این انحراف پس از علامه محی الدین رضوان الله تعالی علیه رخ داده است یا خود علامه هم بنا به مصالحی چون تفهیم و تفاهم با در عقال عقل ماندگان مجبور شدند مرتکب فلسفه شوند؟ ۲. احساس می‌کنم مولانا کمتر به ساحت منحوس فلسفه نزدیک شده اند تا علامه تایید می فرمایید؟ البته «و ان منکم الا واردها» و جناب استاد اکبر العرفا بخوبی از آن جهنم ظلمات به «جنات تجری تحتها الانوار» رهنمون می سازند با عقل گشتم همسفر، یک کوچه راه از بیکسی شد ریشه ریشه دامنم، از خار استدلالها رحمت حق بر مرحوم صائب و این قول صائبش ۳. فقیر به رفقا هم گفته ام که چون مولانا و محی الدین مومن به رسولند من هم به ایشان ایمان دارم و الا بشخصه برایم اعجاز قرآن کریم و سایر معجزات حضرت ثابت نیست و لکن چون دو فحل نحریر فضل رسول را برایمان تحریر کردند فعلشان برایم حجت است و عظمت رسول برایم ثابت می‌شود این نحوه ایمان مقبول است؟ ۴. با توجه به کتاب های عالم انسان دینی و ادب عقل (حقیقتا عقل را میبایست ادب کرد) من عالم این دو سترگ مرد را پذیرفتم لکن چون این دو بزرگ اهل سنت رسول الله هستند اندک تضادی در اندیشه ام رخ نموده است مثلا در فصوص و مثنوی این دو وحی الهی لا ریب فیه در مورد عدم ایمان ابی طالب مطالبی آمده است شما در عالمی که برای خویش دارید به راحتی از این دو کتاب الله استفاده می فرمایید و مطالبی که با عالم شیعیتان سازگاری نداشته باشد یکسو می نهید لکن من که در جهان مولوین می زیم و به ارشاد آن دو، یک روح در دو کالبد، به عظمت مصطفی (ره) یافتم اندکی برایم دشوارست درین عالم، اهل سنت رسول نشوم می‌خواهم جلیس محی الدین و مولانا در جنت باشم و آندو با اعمال اهل سنت اهل جنت شدند بنظرتان چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب ابن‌عربی با روح عرفانی خود سخن می‌گوید هرچند بعضاً در گزارش کشف خود، واژه‌های فلسفی به‌کار می‌برد ولی امثال فناری و قیصری اساساً در تبیین نظرات ابن‌عربی یا قونوی با مبانی حکمت مشاء سخن می‌گویند. ۲. تفکر فلسفی در جای خود، بُعدی از ابعاد انسان است ولی اشتباه آن‌جا رخ می‌دهد که تفکر فلسفی بخواهد در عرفان هم خودنمایی کند و خرد عرفانی را نیز در افق تفکر فلسفی محدود نماید. ۳. فعلاً خوب است. ۴. به گفته‌ی محققانه‌ی استاد یزدان‌پناه، فراموش نکنیم جناب ابن‌عربی و جناب مولوی در بستر فرهنگیِ اهل سنت حضور داشته‌اند و تاریخ خاصی که اهل سنت شکل داده‌اند، ما که نسبت به آن ضعف‌ها آگاه هستیم نمی‌توانیم آگاهی خود را نادیده بگیریم. موفق باشید

30543
متن پرسش
درود محضر استاد: به خاطر آید اگر خطا نکنم ۸ سال پیش یکی از شاگردان حضرت استاد در دانشگاه اصفهان صحبتی داشتند که انقلاب عقبگرد ندارد. رییس جمهور بعدی احمدی نژاد تر است اگر هم از طیف مقابل باشد ۴ سال بیشتر دوام نمی آورد و در دور بعد مردم به جریان انقلابی بازگشت می کنند و مستحضرید که همه صحبت های آن عزیز خلاف از آب درآمدند از آنجا که سخنان ایشان منبعث از مبانی ایست که ماخوذ از حضرتعالیست و در مباحث شما هم عقبگرد نداشتن انقلاب را گمان کنم شنیدم. محبت کنید بیان فرمایید آن مبانی مشکلی دارد اگر نه این عقبگرد ۸ ساله چگونه قابل توجیه است؟ عقبگرد که چه عرض کنم بعید می‌دانم دولت های شاهان پهلوی و ماقبلش هم چنین کارنامه مشعشعی داشته باشند. اگر نظام را قبول نداشتند اگر ایران برایشان اهمیتی نداشت لااقل قضاوت تاریخ هم برایشان اهمیتی نداشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در افقی است که انقلاب اسلامی در مقابل بشر گذاشته و بشر امروز نمی‌تواند آن را نادیه بگیرد هرچند بعضاً گرفتار عهد غربی خود هستند. چون افق انقلاب اسلامی را در مقابل خود دارند، به راحتی فریب غرب‌زدگان را نمی‌خورند. در همین رابطه ملاحظه کردید که دولت تدبیر و امید با چه برنامه‌هایی آمد و با چه روسیاهی‌هایی دارد می‌رود. زیرا بنا نداشت در افق انقلاب اسلامی خود را ادامه دهد، بیشتر به امید گشایش‌هایی بود که غرب برای ما ایجاد کند. خودْ این تجربه‌ای خواهد شد برای حضور دیگری در آینده. موفق باشید

30541
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: ما در مجموعه ای می خواهیم مبنا و مباحث تفکر دکتر داوری را باز کنیم. به ذهنمان رسید قبل از آن برای هم زبانی بیشتر و همواری راه سه کتاب حضرتعالی راجع به غرب، گزینش تکنولوژی، علل تزلزل و مدرنیته و توهم را کار کنیم نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خودتان نیاز نیست ولی برای افرادی که در این وادی‌ها نیستند می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

30533
متن پرسش
سلام و رحمت الله. لطف در ابعاد سفر پاپ به عراق و چرایی دیدار با آیت الله سیستانی تحلیلی را بفرمایید. اگر اطلاعاتی در خصوص صحبت های رد و بدل شده و یا علت اینکه پاپ با مقلد چند برابری و قدرت بالاتر اقتصادی و ... (البته از دید غرب) به دیدار یکی از مراجع شیعه و آن هم کشور عراق می رود و سوالات دیگر، لطف بفرمایید حتی الامکان جزوه ای تهیه گردد. با عرض پوزش و عذرخواهی. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد زیاد شده ولی خوب است در این مورد هم فکر شود که ظاهرا تعداد مسیحیان موجود در عراق در سال‌های اخیر تقلیل یافته در حدّی که از چند میلیون به چند صد هزار رسیده‌است. گویا حضور جناب آقای پاپ برای نوعی دلگرمی جهت مسیحیان عراق بوده‌است. البته تحلیل‌های دیگری که شده، در جای خود محفوظ است. موفق باشید

30532
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در یادداشت اخیر بنام نکات حساس انتخابات پیش رو، فرمودید اگر بطرف نامزدهایی برویم که به آرمانهای انقلاب معتقدند ولی شعارهای تندی می‌دهند که فعلا قابل تحقق نیست، از نظر عمومی مردم و افرادیکه شاید بظاهر آنطور انقلابیگری ندارند، غافل می مانیم. چندبار این جمله تان را مطالعه کردم ولی هنوز کمی برایم ابهام دارد. سخن حقی است که برای تحقق اهداف انقلاب عزیز، باید اهداف را بصورت منظم و منسجم تقسیم بندی و نظام مندی کرد و این از ضرورتهای تداوم انقلاب است و حقیقتا مهم است و از طرفی اهانت و تخریب مانند آنچه در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال که توسط برخی اتفاق افتاد، در شان نیروهای گفتمان ساز انقلاب نیست. اما استاد آیا حالا در گام دوم و در آستانه اولین دولت در این گام که گام دوم به فرموده رهبر و قائد بزرگوارمان، حرکت متعالی بسوی تمدن نوین اسلامی است، آیا صلاح است از تحلیل نامزدها بر اساس گفتمان تمدنی و نوع مواجهه آنها با مدرنیسم غافل شویم؟ به نظر حقیر، یکی از اصلی ترین عللی که سبب می‌شود افرادی علیرغم قلب و فطرت انقلابی و توحیدی شان، در ظاهر و نسبتا تحلیلهایشان هنوز نظر به تمدن غربی و عالم تجدد داشته باشند، اجرای همین الگوهای شبه مدرن و توسعه غربی در طول این چهار دهه در لوای عناوین مختلف بوده است که سبب ایجاد مخاطرات و خطرهای جدی برای انقلاب و ملت شده است و بعضا بدبینی به اصل انقلاب را بوجود آورده. البته عبور از تمدن غرب مرحله به مرحله و نیاز درک نفحات الهی دوران است که ما هنوز به آن تذکر و توجه کافی نداریم ولی آیا حساسیت دولت آینده در این حد نیست که شخصیتی به صحنه بیاید که با نگرش تمدنی و با باور عمیق به اداره و تقنین جامعه بر اساس دین مبین و نظام فکری مطهر، الگوها و راهبردهای بدیل معیشتی و فرهنگی و اجتماعی برای اداره جامعه ارائه بدهد و نیتش گذار حکیمانه از شبه مدرنیته ایرانی و توسعه غربی باشد که در ابعاد مختلف در حال اجراست و ما را از اقامه مبانی تشیع و انقلاب اسلامی محروم نموده و حتی بعضا تحقق آرمانها را برای ما مبدل به نگرانی جدی ساخته است. مگر آقای احمدی نژاد هم روزی از شعائر اصیلی مانند دولت اسلامی و عدالت اجتماعی و ولایت محوری و مردمداری و حراست از آرمانهای نهضت نمی‌گفت و انصافا نسبتا در مقابله با آثار شوم توسعه مدرن و انحرافات ساختاری که مع الاسف پس از انقلاب هم تداوم داشت و ویژه با دولت سازندگی تشدید شد، توفیقی نداشت؛ پس چرا ناموفق و در راه مانده و زمین گیر شد و به کامیابی نرسید و امروز چنین وضعیت بغرنجی دارد. جز این است که آقای احمدی نژاد با همه پرکاری و نکات مثبتی که داشت، الگوی بدیل نداشت و تلاشش بر حل آسیب های جامعه و رشد اوضاع عمومی متکی بر الگوی نشات گرفته از مبانی اسلام و تشیع و شرایط ایران اسلامی نداشت. امروز ما بسیار بیشتر در عرصه جنبش نرم افزاری و الگوی اسلامی پیشرفت جلو رفته ایم و بحمدالله علیرغم اینکه هنوز شروع جنبش نرم افزاری و نظریه پردازی برای تمدنی توحیدی، جوان و مانند نهال تازه رشد یافته هستیم ولی در همین مدت به نظریات و برنامه های با نگرش تمدنی بسیار خوبی رسیدیم. و حضرتعالی هم آگاهید که واقعا جای تکرار و تداوم همان الگوهای معیوبی که در این ۴۲ ساله حرکت ما را در تحقق آرمانخواهی شیعی انقلابی و در زمینه سازی برای هدف والای ملک مهدی (عجل الله فرجه) کند کرده است، نیست و فرصت آن است با حضور نیروهای تراز انقلاب اسلامی در مصادر اجرایی، گفتمان جمهوری اسلامی در بین مردم هم بصورت هر چه گسترده تر بسط یابد و کارگزاران نظام اسلامی تبدیل به حلقه میانی حاکمیت نظام و امت شوند و تبلور خصائل انقلابیگری. البته حضرتعالی هم بیش از من بر این عرایض حقیر واقفید و سالها دغدغه تمدن زایی شیعی را داشتید و جانانه از غفلت از حضور مسئولین تراز انقلاب اسلامی، فرمودید. تنها عرضم این بود که صحیح است که تحقق اهداف انقلاب، فرآیندی و مدت دار و نیازمند صبر است ویژه مقابل تمدن ریشه دار در تاریخ چند قرنی و جهانی شده مدرنیته و البته نباید از شخصیتی با نگاه تمدنی و ضدیت با توسعه مدرن و مشتاق اجرای الگوهای دینی برای اداره جامعه با نگاهی عمیق و متفقهانه ویژه در شرایط خطیر انقلاب اسلامی و جهان که آن بشارت شهید آوینی مبنی بر آغازی بر پایان تمدن غرب و طلوع فجر توحید آغاز شده است، غافل شد. و به نظرم اگر چنین شخصی به صحنه بیاید و برنامه های مشخص شود، نظرات زیاد را به خود جلب می‌کند و مسیر حرکت انقلاب اسلامی را تسریع خواهد کرد. البته ما به مدد حضرت حق و لطف امام مان حضرت صاحب الزمان (عج) از تنگناهای بزرگی رد شدیم و گذار کردیم و یقیناً حضور در گام دوم و مسیر تمدن سازی نیز از الطاف خاصه الهی و امام عصر بوده و ما را در این برهه مدد خواهد فرموند و میدان انتخابات را عرصه کسب بصیرت تاریخی ما خواهد شد که اگر روزی معاندان و جریان نفاق به فکر عدم انقلاب در همان ماه های اولیه بودند، امروز در مقابل مقیاس جهانی انقلاب و ولایت فقیه و بحرانهایی که نشانه اجل لکوم قوم هست، عاجزند و همانا: «تلک الایام نداولها بین الناس»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید، بحمد الله انقلاب اسلامی افقی را مقابل بشر امروز قرار داده که غرب زدگان و متحجرین بخواهند یا نخواهند، مردم در صدد تحقق آن افق‌ها هستند حتی قشر خاکستری کشور. و اگر نامزدی برای ریاست جمهوری در این راستا به صحنه آید، مردم با تجربه‌ای که از دولت‌های امیدوار به حضور جهان مدرن پیدا کرده‌اند به او رجوع خواهند کرد و با حضور در آرزوهای جهان مدرن که آروزهای وهمی است می‌یابند که هیچ آبی از آن حضور و آن جریان‌ها برای مردم گرم نمی‌شود. باید سخت به این نکات مردم را توجه داد و از این جهت باید به انسانی جهت مسئولیت اجرایی این کشور فکر کرد که به آن‌چنان حکمتی رسیده باشد و البته این غیر از آن افرادی‌اند که آرمان‌های انقلاب را قبول دارند ولی حکمت رسیدن به آن آرمان‌ها را در دل تاریخی که هستیم ندارند. یعنی برای آباد کردن دهی، ممکن است شهری را خراب کنند زیرا بالاخره کلیّت حضور جهانی انقلاب در این تاریخ اصل است و بنده معجزه‌ی مدیریت رهبر انقلاب را در این تاریخ، همین می‌دانم و به همین جهت اگر رهبر انقلاب با انحرافاتی که دولت‌های غربی به خصوص دولت آقای هاشمی ایجاد کرده‌بودند مستقیما برخورد می‌نمودند، ممکن بود ما در این زمان بعضی از این باند بازی‌ها و بی عدالتی‌ها را نداشته باشیم ولی مشغول اختلافات داخلی می‌شدیم و دیگر انقلاب با این وسعت جهانی خود در صحنه نبود در حالی که با چنین حضوری که هم‌اکنون انقلاب دارد، به راحتی بالاخره از این مشکلات جزئی عبور می‌کند. رئیس جمهور آینده باید چنین حکمتی در کنار شعار‌های انقلاب در خود داشته باشد و مردم نیز متوجه چنین افرادی باشند و البته کار آسانی نیست. همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند افسران جنگ نرم باید در فضای مجازی این موارد را نیز متذکر شوند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!