بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23389
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم هدف از آفرینش انسان چیست؟ چرا انسان آفریده شده و دقیقا میخواد به کجا برسه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به کتاب «آشتی با خدا» رجوع فرمایید که بر روی سایت هست. موفق باشید

23383
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ۱. استاد جان در مورد ماهیت درست است که بگوییم ماهیت مرتبه وجود را مشخص می کند؟ به عنوان مثال در مورد ماهیت درخت بگوییم ماهیتش این است که امکان رشد و نمو دارد ولی امکان حرکت حسی و ارادی ندارد؟ ۲. استاد جان معیار تمییز پدیده های واقعی و حقیقی از پدیده های اعتباری در خارج چیست؟ مثلا چرا دیوار اعتباری است و درخت حقیقی؟ ۳. استاد جان اگر جوهر و عرض یک تحلیل عقلی است و در خارج قابل تمییز از هم نیستند پس تقسیم بندی جوهر به مجرد و مادی چه معنا دارد؟ مگر جوهر صرفا یک تحلیل دهنی نیست پس مجرد و مادی بودن در مورد یک تحلیل ذهنی به چه معناست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ماهیت، حدّ وجود است و «وجود» از طریق آن خودْ را می‌نمایاند. و در همین رابطه است که هایدگر موجودات را روشنی‌گاهِ وجود معرفی می‌کند. ۲. نسبت هر موجود در نسبت به خدا، وَجهِ حقیقی آن است مثل درخت، و نسبت هر موجود در رابطه با انسان، وَجهِ اعتباری آن است مثل صندلی یا دیوار، که در نسبت با ما صندلی‌بودن صندلی و دیواربودن دیوار معنا می‌دهد. ۳. آن‌چه ما در خارج داریم «وجود» است و مراتب وجود و شدت و ضعف آن، لذا هر تقسیم‌بندی دیگر، ذهنی است. موفق باشید

23368
متن پرسش
با سلام و عرض احترام: با توجه به مبانی وجود ذهنی در کتاب بدایه الحکمه آیا می توان در یک بررسی انتقادی تمایز میان پاسخهای مختلف به ایراد وجود ذهنی را بررسی کرد؛ با فرض اولیه این که همه یا بخش قابل توجهی از این پاسخها قابل بازگشت به یکدیگر هستند؛ آیا تحت شرایطی این کار امکانپذیر است؟ چه شرایطی برای این بازگشت پذیری باید برقرار باشد؟ پیشاپیش از پاسخگویی شما کمال تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در موضوع وجود ذهنی باید مدّ نظر قرار گرفت این است که نفس انسان با روبه‌روشدن با وجود خارجی، مستعد می‌شود تا صورتی مطابق صورت موجود خارجی در خود إبداع کند که آن از جنس علم است و انسان این امر را برای خود بدیهی می‌داند که آن‌چه از وجود خارجی در نزد خود دارد، علمی است از معلوم خارجی، وگرنه گرفتار شکاکیّت خواهد شد. با این فرض و با این تبیین، دیگر جایی برای آن شبهه‌ها و جواب به آن شبهه‌ها نمی‌ماند. موفق باشید

23364
متن پرسش
با عرض سلام و احترام. خواهش می کنم هر کمکی دارید از بنده دریغ نکنید. ببخشید استاد مشکلی که بنده دارم اینه که اختیار بدنم دست هوای نفس و شیطان هست و اختيار بدنم دست خودم نیست. از طرفی هم سرم به شدت شلوغه و برای اینکه به کارهام که بیشتر جنبه عقلانی دارن برسم نیاز دارم کاملا خودم به بدنم حکم رانی کنم ولی بدن همراهی نمیکنه و مثل الاغی که جفتک ميندازه، بی قراری میکنه و مانع از این میشه که به کارهام برسم. بنده با جستجو راهی جز «دعا برای رهایی از کسل و فشل (دعای ابوحمزه ثمالي)، و تلاش» پیدا نکردم، تو کتابهای شما هم مطلبی خاص این موضوع پیدا نکردم، و چون سطحم بسیار پایینه با دعا حل نميشه و نمیدونم باید چه کار کنم و چه تلاشی کنم چون وضعیتم به شدت اضطراریه از طرفی هم سطح وجودی ام پایینه. خواهش می کنم یه دستور العمل عملیاتی و زودبازده بگین که بتونم به بدنم برای مقاصد خودم نه مقاصد نفس اماره و شیطان، امر و نهی کنم و بدنم همراهی کنه و اینقد بی تابی نکنه. هر دستوری بگید هرچند سخت باشه انجام میدم، چون برام خیلی مهمه و به لحاظ زمانی در مضیقه ام، لطفا راهکاری ارایه دهید که همراستا با کمبود وقت باشه. لطفا بنده رو تنها نذاريد، خواهش مندم هر راهی به ذهنتون میرسه بفرمایید بلکه خدا بواسطه شما کاری کنه بتونم به زندگیم برسم و نجات پیدا کنم. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که روش حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به جای ذکر، متذکرکردنِ روح است به معارف عالیه. تا در بسترِ گشودگی آن معارف، انسان خود را بیابد و جلو ببرد. حضرت آیت اللّه حسن‌زاده می‌فرمودند: «دیدم اگر خود را با معارف عالیه مشغول نکنم، ذهنم مرا مشغول خود می‌کند». در این رابطه می‌توانید فکر کنید که چه مأوا و محفلی را برای خود تشکیل دهید که با گشودگی رحمت الهی روبه‌رو شوید. از زیارت شهدا و زیارت حضرت روح اللّه و تواضع و صدق غفلت نکنید. موفق باشید

23360
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: جهانی‌بودنِ دین حضرت موسی و حضرت عیسی «علیهما‌السلام» به این معنا نیست که اگر کسی بر دین حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» بود خارج از دینِ آن دو پیامبر است، مثل همین‌که جهانی‌بودنِ اسلام، به آن است که اسلام بقیه‌ی ادیان را دعوت می‌کند به رجوع به توحید، نه آن‌که دعوت کند به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بلکه دعوت می کند به تسلیم خداوند بودن. در حالی که قرآن فرموده «ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» به نظرم با فرمایش شما تضاد داشته باشه. اگه امکان داره این تضاد رو برام حل کنین. اگر کسی بداند که اسلام دین حق است حق ندارد مسیحی یا یهودی باشه این فرمایش قرآن که شما فرمودین مال کسانیه که به حقانیت دین اسلام پی نبردند. اجداد حضرت رسول طبق فرمایش علامه بر دین ابراهیم بوده اند و در تاریخ نیامده که مسیحی یا یهودی باشند. استاد رائفی که می گویند یهودیت و مسیحیت دین قومی است نه دین جهانی. من با توجه به اینکه اجداد حضرت رسول هم دین حنیف داشته اند می توانم این مطلب رو قبول کنم. پاسختون برام قابل قبول نبود. به نظرم اسلام کسانی که جاهل قاصرند رو در نظر گرفته و این دعوت به توحید و اشتراکات ادیان مربوط به اونهاست و گرنه اسلام کجا قبول میکنه کسی حقانیت اسلام رو قبول داشته باشه بعد به دین قبلیش باقی مونده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» در مقابل روحیه‌ی یهودی‌گری و مسیحی‌گری حزبی است که به جای آن‌که تسلیم‌بودن در مقابل خدا و توحید را محورِ فهم و عبادت خود قرار دهند، صِرفِ یهودیت و یا نصرانیت را حق می‌دانند. عرایضی در این رابطه در تبیین آیه‌ی 162 سوره‌ی نساء شده است. خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

23356
متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا: میشه نظرتون رو درباره آقای غفار عباسی معروف به غفاری بفرمایید، واقعا شنیدن حرفهای ضد و نقیض گیج کننده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایشان اطلاعاتی کافی ندارم. موفق باشید

23353
متن پرسش
با عرض سلام استاد عزیز سوال 23347 را پاسخ نداده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شده، به ایمیل خود سر بزنید. موفق باشید

 

23347
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: آیا از نظر اسلام چله نشینی برای سیر و سلوک جایز است؟ اگر جایز است آیا امکان دارد کتاب یا دستورالعملی برای انجام این امر معرفی فرمایید. و اگر نیست چرا در تخت فولاد به اماکنی که بزرگان در آن اماکن چله نشینی کرده اند اشاره شده است. با توجه به اینکه بیشتر بزرگان سیر و سلوک از مسائل سیاسی و حکومتی زمان خود فاصله گرفته بودند و به امورات معنوی خود می پرداخته اند، یعنی امثال امام خمینی (ره) و آیت الله مدرس و شیخ فضل الله نوری نادر هستند، آیا می توان به آن عزیزان که به مسائل سیاسی کاری نداشته اند اقتدا کرد و فقط به امورات معنوی پرداخت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چله‌نشینی چیز خوبی است و کتاب «لبّ اللباب» از آیت اللّه حسینی طهرانی راهنمای خوبی در این مورد است ۲. شاید بتوان گفت آن بزرگان به اقتضای زمان خود و درک شرایط تاریخی، آن راه را پیشه کرده‌اند. موفق باشید

23337
متن پرسش
سلام: استاد درد دل طلبه ای نوجوان است. همین ابتدای کار شرمنده که وقتتان را می گیرم. استادم مدت زیادی است که احساس می کنم ایمانم را از دست داده ام هرچند به اسلام ایمان دارم هر از گاهی این تفکر به سراغ من می آید که بالاخره ممکن است که ما اشتباه کنیم و به همین خاطر است که فکر می کنم کسی که این گونه نظری داشته باشد مثل این است که ایمان ندارد چرا که اسلام که اعتقاد به یک نظر نیست و ایمان هم به کار است وقتی به خودم توجه می کنم گویا کلمه لا الله الا الله در من پیاده نشده است. وقتی می بینم امثال دکتر داوری ها از رجوع به سنت خودمان حرف می زند و از عقل دیگری سخن می گوید و یا شما از افق دیگری در این عالم صحبت می کنید تا حدودی آن را می فهمم مثلا شما می گویید که برای عبور از عالم غرب باید به عقل دیگری رجوع کرد یا می گویید که من به عنوان انسان مسلمان می خواهم هایدگر را بفهمم و... اما من هنوز نمی دانم انسان مسلمانم یا نه. به خود که توجه می کنم عالم غرب را چیزی خارج خودم نمی بینم این منم که آزادی را حق می دانم هرچند که دینم با آن مواجه دیگری داشته باشد. شاید سر تعبد در ظاهر چیزی نگویم اما پرسش اصلی این است که چرا اصلا باید از این عقل عبور کرد؟ البته این را از نظر فلسفی متوجه هستم که می توان به آن فکر کرد ولی من به دنبال چیزی دیگر در این عالم هستم. وقتی سوالات پرسش گنندگان شما را می خوانم گویی آنها را خدا خوانده و تنها در این صحنه ی عالم دنبال راهی برای دین و به میدان آوردن آن می اندیشند در صورتی که من انگار غرب عضوی از جان من است مگر عقلم را می توانم کنار بگزارم؟ وقتی تفکر می کنم اصلا نمی توانم وجه عبور از غرب را بیابم. ولی گاهی انگار از عمق جان صدایی می آید و آن لحظه من نیستم که این خواسته را دارد. به این ها گناه های عجیب و غریب را اضافه کنم. از بی خیالی های وسیع و وقت تلف کردن های ماهانه و هیچ کاری نکردن و حتی به هیچ موضوعی فکر نکردن. وقتی این حالت را در خود می بینم بیشتر می فهمم که این مسایل دغدغه حقیقی من نیست. در کوچه های شهر که راه می روم انگار هر کس روش و دین و مسلکی دارد هر کس در این عالم کاری می کند یکی مشغول بازار بعضی به درس و بعضی مشغول تبلیغ دین اما مثل اینکه تنها من هستم که از ته جان نه می دانم چه می خواهم نه می دانم چه کار می کنم و نه می دانم چه باید بکنم و هر چه را برمی گزینم هنوز وارد نشده از آن می برم انگار باید ول کرد و رفت اما کجا این را هم نمی دانم تا به این فکر می کنم باز هم پشیمان می شوم مثل این که نه می شود رها کرد و نه می توان ماند شاید انسان محکوم به این است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد این جمله‌ی هایدگر در کتاب «درآمد به متافیزیک» افتادم که می‌گوید: «اگر ایمان، پیوسته خویش را در معرض امکانِ بی‌ایمانی قرار ندهد، ایمان نیست، بلکه آسودگی است». به این اشعار عطّار در معنیِ ایمان فکر کن که می‌گوید:

دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم

ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی

امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم

در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی

نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم

نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی

دوش از غم فکر و دین یعنی که نه آن نه این

بنشسته بدم غمگین شوریده و سودایی

ناگه ز درون جان در داد ندا جانان

کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی

روزی دو سه گر از ما گشتی تو چنین تنها

باز آی سوی دریا تو گوهر دریایی

پس گفت در این معنی نه کفر نه دین اولی

برتو شو ازین دعوی گر سوختهٔ مایی

هرچند که پر دردی کی محرم ما گردی

فانی شو اگر مردی تا محرم ما آیی

موفق باشید  

23323
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه اجداد حضرت رسول دین حنیف داشته اند می توان گفت مسیحیت قرار نبوده دین جهانی باشد؟ از طرف دیگر روایت است که عبدالمطلب وصی دوازدهم حضرت عیسی است این مساله با مسیحی نبودن ایشون ناسازگار نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی‌بودنِ دین حضرت موسی و حضرت عیسی «علیهما‌السلام» به این معنا نیست که اگر کسی بر دین حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» بود خارج از دینِ آن دو پیامبر است، مثل همین‌که جهانی‌بودنِ اسلام، به آن است که اسلام بقیه‌ی ادیان را دعوت می‌کند به رجوع به توحید، نه آن‌که دعوت کند به اسلام به معنای دین حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بلکه دعوت می‌کند به اسلام یعنی تسلیم خداوند بودن. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»(64/آل‌عمران)؛ بگو اى اهل كتاب بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم، و بعضى از ما، بعض ديگر را غير از خداى يگانه به خدايى نپذيرد. هر گاه سرباز زنند، بگوييد گواه باشيد كه ما مسلمانيم. 2- در مورد وصیّ‌بودنِ جناب عبدالمطلب، فکر نمی‌کنم سخن قابل اعتمادی باشد. موفق باشید

23328
متن پرسش
سلام خدمت جناب استاد طاهرزاده: در مورد شناخت دقیق ذهنی که توسط دشمن شکار شده بصورت مبنایی یه دنبال مطالبی هستم. ضمنا در موضوع ذات رسانه از بیان قرآن خواستم توضیحی بفرمایید. نظر حضرتعالی نسبت به کلمات «مختال» و «فخور» در قرآن و روحیه ای که فضای اطلاعات و جهل مرکبی که گاها ایجاد می کند شرحی بفرمایید. یا اگر شواهدی بهتر اشاره بفرمایید ممنون می شویم. با توجه به تاکیدات رهبر انقلاب بر روی رسانه این دغدغه را داریم که می‌بایست کار را دقیق تر انجام داد. برخی دوستان این تصور را دارند که به صرف حضور در فضای مجازی داخلی محیط کاملا اسلامی است این ابزار فرهنگی را بصورت بیشتر اقتصادی می‌بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم سخنان جناب آقای دکتر یامین‌پور تحت عنوان «امکان‌های کنشگری در فضای مجازی»؛ که در پیام‌رسانِ تلگرام به آدرس  @unity_story صحبت کردند، نکات خوبی در اختیار شما در رابطه با سؤال‌تان می‌گذارد. موفق باشید

23320
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد شما در پاسخ به سوال 20976 فرمودید: «چاره‌ای نداریم که در کنار نظام آموزشی موجود، تلاش‌هایی بشود تا چشم‌ها به جایی غیر از نظام آموزشی موجود دوخته شود. این همان معنای انتقال از تمدنی به تمدن دیگر است.» و ما با نگاه تمدنی و به صورت جهادی اقدام به ایجاد جریانی کردیم که خارج از نظام آموزش و پرورش فعلی، بتواند نمونه ای در زمینه برگرداندن ولایت به پدر و مادر در امر تربیت فرزندان باشد و البته علاوه بر این سخن شما، تایید مقام معظم رهبری در دیدار از خانواده شهید مدافع حرم در مشهد که فرزندشان را به جای مدرسه به مسجد می بردند و اینکه عبارت گوش به زنگ ها را در مورد ایشان به کار برده بودند و حمایت های افراد صاحب نظری همچون جناب آقای دوستانی که از قطب های بزرگ فرهنگی شهر محسوب می شوند و خودشان سال ها در این سیستم زحمت کشیده اند هم در زمینه اقدام ما بی تاثیر نبود اما پاسخ های جدید شما به پرسش هایی همچون پرسش 23277 موجبات دلسردی ما و دوستان ما را در این جریان سازی فراهم آورده است. امیدواریم پدرانه ما را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم به جهت حساسیتی که نسبت به فضای آموزش و پرورش کشور دارم، در این مورد بسیار فکر کرده‌ام و در جریان وضع بدِ فعلی نظام آموزشی کشور هستم. ولی اولاً: معتقدم ذات آموزش و پرورش استعداد خوبی جهت تربیت نسل آینده‌ی انقلاب دارد و باید بیشترین تلاش را در جهت به فعلیت‌آوردنِ همین نظام آموزشی کرد که خود، بحث مفصلی را می‌طلبد. با آموزش‌های ضمن خدمت در ابتدای انقلاب، که متأسفانه از طریق آقای هاشمی به انحراف کشیده شد و جنبه‌ی مادی پیدا کرد، کارهایی شد که اگر به همان شکل جلو می‌رفت، آموزش و پرورش به‌خوبی احیاء می‌گشت و هنوز هم باید به آن فکر کرد. ثانیاً: باز فکر می‌کنم باید بر روی سخنان مقام معظم رهبری فکر بفرمایید که «کارِ موازی در کنار دستگاه‌های دولتی، کارِ موفقی نیست». و بر همین اساس باید فکر دیگری کرد. ثالثاً: بالاخره ما باید بدانیم افرادی را که آموزش می‌دهیم، آموزشِ آن‌ها در این زمانه ربطی تنگاتنگ با شغل آن‌ها دارد و نباید نسبت به مدرک آن‌ها سهل‌انگاری بشود. موفق باشید  

23316
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند: لطفا بفرمایید چگونه و با چه استدلالی باید مواجه شویم با نوجوانان و جوانانی که عدالت خداوند را زیر سوال می برند با این توجیه که این همه قتل و خونریزی و جنایت در دنیا اتفاق می افتد؟ اگر مسئله اختیار انسان هم مطرح شود برایشان قابل پذیرش نیست جنایات امثال داعشی ها و سعودی ها در قبال زنان و کودکان و ... بی دفاع سوریه و یمن و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ابتدا باید انسان متوجه‌ی حکمت حضرت ربّ العالمین شود تا در بستر حکمت خالق هستی، رازِ این نوع مشکلات را جستجو کند و عملاً به توحید و بصیرتش افزوده شود وگرنه اگر نتواند متوجه‌ی حکمت الهی بگردد، همواره در این سرگردانی خواهد ماند. موفق باشید

23314
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد شما در پاسخ به یکی از کاربران در شبهه ای ایشان را به شرح جلسات اول و دوم شرح فصوص در کانال «ندای اندیشه» ارجاع دادید. می خواستم بپرسم استفاده از مباحث فصوص را برای همه قابل دسترسی کردید؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نحوه‌ی ورودی که اخیراً داشته‌ایم، اگر کسی مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» را به‌خوبی کار کرده باشد، می‌تواند ورود کند. البته بهتر است افراد بعد از بحث «معاد» و استماع صوت‌های آن، بحث را ادامه دهند. موفق باشید

23308
متن پرسش
سلام: خداوند می خواست خود را ببیند و بخود نظر کرد و انسان بوجود آمد سوال این است که چرا خداوند می خواست خود را ببیند؟ اگر نمیدید چه می شد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که جلسه‌ی اول و دوم شرح فصوص را از کانال «ندای اندیشه» استماع فرمایید. موفق باشید @nedayeandishe

23298
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت: یه سوالی خدمتتون داشتم، حضوری هم خدمت رسیدم منتها فرمودین که براتون ارسال کنم. راه درمان راحت طلبی چیه؟ این بی مسئولیتی، انجام نشدن کارها سر موقع و امثالهم. یه رذیله ی فردی است یا سوقات ظلمات زمانه است؟ چطور باید بهش نگاه کرد، چه راهی رو باید پیش گرفت که مجدد خودمون را در این رذیله نبینیم؟ ممنون از زحمتتنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سعه‌ی رحمت الهی که در مقابل ما گشوده شده است، موجب می‌شود ما با همّتی که در راستای انجام وظیفه‌ی خود إعمال می‌داریم، با چیزهایی روبه‌رو شویم که فکر آن را هم نمی‌کردیم، و این است راهِ درمان تنبلی و بی‌مسئولیتی، به همان معنایی که به ما فرمودند: «گرچه بهشتت نه به همت دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» کوشش ما، برنامه‌ریزی و امیدواربودنِ به سعه‌ی رحمت الهی است. نتیجه، بیش از آنی است که ما بخواهیم بر اساس تصورِ نتیجه اقدام کنیم. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید

23280
متن پرسش
سلام استاد: در یکی از دروس صوتی تون شنیده بودم که می فرمودید کتاب «این است مذهب من» از گاندی، که کتاب خوبی بود و ازش تعریف کردید ولی گفتید که حیف دیگه چاپ نمیشه... خواستم عرض کنم که در آدرس زیر کتاب الکترونیکی اش با قیمت 4000 تومان موجود است. https://www.ketabrah.ir/کتاب-این-است-مذهب-من/book/30442 همچنین یک سوال هم داشتم بیزحمت: کتاب بهاگاواد گیتا رو خواندید یا شنیدید؟ خود گاندی این کتاب رو مرجع روحانیش میدونه. منم یکم خوندمش. به نظر خوب و کاربردی میاد و جمله معصوم (ع) رو یادم می اندازه که می فرمود: حکمت رو یاد بگیرید حتی از منافق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از آدرسی که برای کتاب مذکور ارائه فرمودید. در مورد کتاب‌های فرهنگ شرق، آقای دکتر شایگان می‌فرمایند من و آقای دکتر حسین نصر، کتاب‌های حکمت هندی را ترجمه می‌کردیم و برای علامه‌ی طباطبایی می‌خواندیم و ایشان سختْ علاقه‌مند به آن‌ها بودند و در بسیاری موارد آن را تأیید می‌کردند. بنده هم بعضاً از آن کتاب‌ها از جمله «اوپانیشادها» استفاده کرده‌ام. موفق باشید

23265
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد چندی است گروههای مختلف در قم تحت عنوان طب اسلامی اقدام به برگزاری دوره در سطح وسیع کرده اند و خیلی راحت به امثال بوعلی سینا به حکم نسخه های حرام کتاب قانون وی هزار تهمت ناروا می زنند از قبیل اسماعیلیه بودن و هرزگی و دزدی آثار دیگران و سوزاندن نسخ کپی شده و... استاد ما که دغدغه طب اهل بیت داریم در این آشفته بازار چه کنیم؟ امثال آیت الله تبریریان که بوعلی را در حیطه طب اسلامی نمی داند بدلیل استفاده از شراب و جالینوسی بودن طب وی و خود از روایتی درمان می جوید که در آن موی حرام گوشت سیخار سوزانده می شود. آیا جریان ایشان جریان صحیح و عقلانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا فیلسوفی اندیشمند و متعهد و معتقد به دیانت اسلام است و نباید به جهت محذوراتی که در آن تاریخ در بستر اهل سنت داشته است، عظمت او نادیده گرفته شود. اما در مورد طب سنتی یا طب اسلامی بنده صاحب‌نظر نیستم تا بتوانم نظر بدهم. موفق باشید

23256
متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت شما بخیر. ممکنه بفرمایید اگر بخوایم رو اشعار مولانا کار کنیم راهش چیه و از کجا باید شروع کنیم؟ به عنوان یه هدف مثلا رواج اشعار عرفانی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است. ابتدا باید معارفِ لازمی که مولانا در سنت آن معارف تنفس می‌کند و به آن‌ها اشاره دارد را بشناسیم که به نظر می‌اید «معرفت نفس» امروزه چنین توانی را داشته باشد. سپس به اشعار مولانا رجوع نمایید. شرح آقای کریم زمانی برای مثنوی مقدمه‌ی خوبی است و برای دیوان شمس هم کتاب «شکوه شمس» از خانم آن‌ماری شیمل، ترجمه‌ی آقای حسن لاهوتی می‌تواند کمک کند. موفق باشید

23247
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: پرسشگر سوال 23111 هستم که سوالاتم مربوط به عدل الهی و فلسفه‌ی خلقت بود. متاسفانه قانع نشدم. مباحثی که راجع به امکان ذاتی مطرح کردید، اصلا قانع کننده نیست. خصوصا که یک آیه از قرآن با این امکان و طلب ذاتی در تضاد است. در جواب سوال یکی از کاربران فرموده بودید که شأن خداوند اجل از این است که قبل از جنایت، قصاص بکند؛ یعنی کسی را که علم دارد اهل جهنم است، قبل از به فعلیت رسیدنش، او را خلق نکند. ولی این با آیه‌ از قرآن تطابق ندارد که حضرت خضر پس از کشتن آن نوجوان، در جواب اعتراض حضرت موسی به او گفت: «و اما الغلام فکان ابواه مومنین فخشینا ان یرهقهما طغیانا و کفرا.» من کاری به این بحث ندارم که حضرت حضر مأمور به باطن است یا ظاهر، ولی ایشان به هر حال مأمور الهی بود و دلیل کارش را هم اینگونه بیان می‌کند که او اگر زنده بماند، پدر و مادرش را به طغیان و کفر می کشاند. مسلما آن نوجوان الآن در بهشت است‌‌. ولی آیا تمام کسانی که عاقبت به شر شدند و اهل آتش، نمی توانند به این آیه استدلال کنند که خدایا تو که می دانستی ما اهل آتش می شویم پس چرا ما را خلق کردی و اگر هم خلق کردی پس چرا مثل همان نوجوان، ما را قبل از تکلیف از این دنیا نبردی؟ این آیه را دیگر چطور با بحث طلب و امکان ذاتی جمع می کنید؟ استاد! من نه فیلسوفم نه عارفم و نه متکلم؛ بلکه یکی از همین جوانان گناه آلود دوره‌ی آخرالزمان هستم که حالم از خلقت و آفرینش و این بدبختی‌ها و فلاکت‌ها به هم می خورد. ظاهراً خلقت به نام انسان است و به کام خدا! ما باید بدبختی و فلاکت و رنج بکشیم تا جناب خدا اسمائشان به ظهور برسد! آن وقت جالبش هم اینجاست که باید صبر و استقامت هم داشته باشیم و راضی هم باشیم به رضای خدا و دم نزنیم! چه حکمتی در خلقت این کمیت شگفت آور از انسانها وجود دارد با اینکه اکثر آنها - از جمله خودم - مانند حیوانات زندگی می‌کنند و اصلا نمی‌دانند برای چه آفریده شده‌اند؟ و در آخر هم اکثرشان باید به جهنم بروند تا جایی که خود قرآن می گوید: «یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید؟!» استاد عزیز! ما که اهل مناجات و نماز شب و راز و نیاز با خدا نیستیم ولی اگه شما هستی حتما و حتما یه سوالی رو از طرف من از خدا بپرس: «خدایا راستی اگه خودت جای ما بودی با این همه غرائز و هوا و هوس های رنگارنگ، بهشتی می‌شدی یا جهنمی؟» حتما این سوال رو‌ در خلوتتون از خدا بپرسید و اگه جوابی شنیدید بهم بگید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بد نیست ابتدا به این نکته فکر کنید که بالاخره مائیم و چنین حضوری در این عالَم و ابدیتی که در پیش رو داریم و باید تلاش کنیم آن را برای خود آباد نماییم، آن‌هم در نظامی و عالَمی که خداوند درمقابل ما قرار داده و ما را در آن خلق کرده. انسانِ عاقل در چنین شرایطی چگونه عمل می‌کند تا ابدیت خود را آباد نگه دارد؟ در رابطه با این نگاه است که شاعر می‌گوید: «در کف شیر نرِ خونخواره‌ای / غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای» وگرنه، نه خدا شیرِ خونخواره است و نه ما راههایی در این‌دنیا به سوی سعادت نداریم. البته از طرف دیگر خداوند به ما خواهد گفت اگر من جای شما بودم، نوعی خود را به عنوان انسان تعریف می‌کردم که علی «علیه‌السلام» در نامه به فرزندشان، انسان را تعریف کردند و در آن نحوه تعریف، بسیاری از این اعتراضات فرو می‌نشست. ۲. در روایت داریم آن فردی که حضرت خضر «علیه‌السلام» مأمور به قتل‌رساندن او بودند، شخصی بود که موجب آزار بسیاری می‌شد و در روایت، نحوه‌ی آزارهای او را نیز آورده‌اند. موفق باشید

23245
متن پرسش
سلام استاد: واقعا خیلی برام جای سواله چرا ما تو کشور هنوز باید به خاطر خرابی یک اتوبوس جوان دانشجو از دست بدیم یکی دو مورد هم که نیست. واقعا تدبیر برای جلوگیری از این وقایع سخت است؟ بعد با این اوصاف چگونه می شود به یک خانم کم حجاب تذکر داد؟ خب اگر نسبتی مثلا با یکی از این جوان ها داشته باشد عصبانی نمی شود؟ حتی اگر نسبت نداشته باشد حق دارد بگوید به کارای دیگر برسید و به حجاب من کاری نداشته باشید مگر غیر از این است؟! ابتدایی ترین موارد هست یک بخاری سالم برای کلاس درس و یا یک اتوبوس بدون نقص
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که وارد زندگی مدرن بشویم ولی مجهز به عقلِ توسعه‌یافتگی نگردیم، کار را به این‌جاها می‌کشاند. بالاخره یا باید با عقل قدسی الهی زندگی کرد و مطابق وظیفه‌ی الهی، انسان‌ها به کارها دل ببندند و نسبت به وظیفه‌ی خود متعهد باشند، یا باید با تربیت عقلِ توسعه‌یافتگی، مردم در انجام وظایف خود مسئولیت احساس کنند. این‌که آن شرکت‌ها، کارِ اتوبوس‌های دانشگاه را به عهده بگیرند ولی نه انسان‌های متعهد به وظایف دینی خود نسبت به کارشان باشند و نه تربیت‌شده‌‌ای مطابق عقل مدرن، این مشکلات را که 200 سال است با آن درگیر هستیم؛ به‌وجود می‌اید. و همان خانم کم‌حجاب هم متوجه نیست که دارد در کدام جهان زندگی می‌کند. 200 سال است جریان روشنفکری می‌خواهد کشور ما را به دنیای مدرن متصل کند و 200 سال است با همین صحنه‌هایی که شما متذکر هستید در همه‌ی نهادها روبه‌رو می‌باشیم وگرنه هیچ تفاوتی بین آن‌چه در صحنه‌ی سقوط اتوبوس پیش آمد با آن‌چه در بیمارستان‌های ما و ادارات ما و نظام قضایی ما می‌گذرد، نیست. آن‌جا هم جوانان بسیاری به صورتی خاموش دارند به قتل می‌رسند و ما هنوز به این عبرت نرسیده‌ایم که چرا به تاریخ خود برنگردیم و چرا با سنت دینی خود در جستجوی زندگی نباشیم؟! دکتر داوری در کتاب «خرد سیاسی در جهان توسعه‌نیافتگی» سخنانی دارد و این حقیر نیز چند جلسه‌ای نکاتی در شرح آن کتاب داشته‌ام. باید راه‌کار را در جای دیگر جستجو کرد و به آیده ای دیگر فکر نمود. موفق باشید 

23241
متن پرسش
سلام: اون طور که فهمیدم وقتی که در بحثاتون از تاریخ صحبت می کنید یقینا منظورتون تاریخ وقایع نگاری صرف نیست. از به کارگیری واژه تاریخ به چه حقیقت و معنایی اشاره می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سنت‌های جاری در هستی، نمونه‌هایی است برای تفکر در تاریخ و عبرت‌گرفتن از آن‌ها. و در همین رابطه حضرت حق مکرر توصیه می‌کنند «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم‏» آیا آن انسان‌ها سیری تاریخی و جغرافیایی بر زمین نمی‌کنند تا عاقبت گذشتگان خود را و راز پیروزی و شکست آن‌ها را درک کنند. زیرا از این جهت تاریخ، آینه‌ی تفکر و عبرت می‌شود و به تعبیر هایدگر اساساً تفکر، تاریخی است. موفق باشید

23228
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید همانطور که می گویند ما به جهت ایمان قلبی حاضر هستیم و از ما سوال می شود و خب با بندگی و تلاطم زندگی و هدف بندگی است که باعث حضوری قلبی بیشتر می شود پس نوزاد و کسانی که هیچ موقعیت کسب حضور قلبی را نداشته اند برایشان چگونه محاسبه می شود کسی شده است از اولیا و کسی چنین موقعیتی نداشته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در این مورد می‌فرمایند با توجه به این‌که نوزاد و کودک به همان صورت، تقدیر خود را دارند و بر اساس همان تقدیری که داشته است، رحلت کرده، پس در همان مرتبه‌ی وجودی که خلق شده است، مستقر می‌باشد و از زندگی در آن دنیا بهره می‌برد. موفق باشید

23232
متن پرسش
با سلام: استاد حقیر بعد از اینکه دوران بدی رو بخاطر شرایط محیطی و ضعف درونی خودم در مواجهه با غرایزم و شهواتم گذرانم، کتاباتون خیلی بهم کمک کردند. تو این مسیر مسأله ازدواج برام قابل حل نبوده تا الان. استاد ابتدا بخاطر شهواتم یا شور عاطفی که داشتم میل زیادی به جنس مخالف (در واقع برای ازدواج_جوری که هر دو را بتوانم ارضا کنم، هم میل جنسی هم کسی باشد که بتوانم حداقل بهش محبت کنم) داشتم. اما الان که برخی کتاباتون مثل «آشتی با خدا»، «ده نکته در معرفت النفس»، «ادب خیال و عقل و قلب»، «عالم انسان دینی» رو مطالعه‌ کردم. اون احساس از بین رفته. تا جایی که اگه خانواده پیشنهاد بدن با فلانی ازدواج کن، شاید مدتی (بخاطر انس نازله گذشته) فکرم مشغول شود، اما مثلاً یه کلیپ از کربلا و اربعین کافیه که بیخیالش بشم (واقعا) و فراموشش کنم. من طلبه ام و فکر اینکه با درس نخواندنم و عدم خدمت به انقلاب بعد ازدواج هویت خودمو نتونم خوب پیدا کنم هم در فراموشی‌اش بی تاثیر نبوده. اما حاج آقا پناهیان یک وقتی در دانشگاه امام صادق (ع) رو به دانشجویان فرمودند: «الان میشه فهمید چرا برخی ائمه یار نداشتند. الان آقا می فرمایند ازدواج کنید، یکی از شما اقدام نمیکنه» حال سوالم اینه که: اگه من راهم رو اینطور ادامه بدم همون فکر مشغولی هم بخاطر پیشنهاد دیگران رخ نمی‌دهد و بخاطر حضور شدیدتر در عالم دینی نیاز به همون کلیپ هم نخواهم داشت؟با این اوصاف چرا ازدواج کنم وقتی اینطور دارم خوب پیش میرم؟ اصلا اینطور پیش برم و بخوام ازدواج کنم شور و حالی خواهد بود یا صرفا یه تکلیف خشک خواهد بود؟ حلاوت ازدواج بعد از تفکر در مسائلی دینی و شدیت وجودیشون برای طلاب رو در چه چیزی می‌بینید وقتی از خود گذشتگی خاصی در ازدواجش (بخاطر رشد قبل ازدواج) رخ ندهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای طلبه اگر خطرِ مرتکب‌شدن به گناه نیست، همان‌طور که جناب شهید ثانی در کتاب «منیة المرید» می‌فرماید خوب است که زود ازدواج نکند. و حضرت امام در 27 سالگی ازدواج کردند. آری! فرزندآوری امر لازمی است، ولی به وقتش و در شرایطی مناسب. موفق باشید

23230
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: عذرخواهی می کنم می خواستم برای مطالعه در علم «اتیمولوژی» منابعی را معرفی بفرمایید. بنده طلبه پایه 8 هستم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مستقلی متأسفانه در این مورد نمی‌شناسم. هایدگر در نوشته‌های خود به طور خیلی خوب، روشِ اتیمولوژی را گوشزد می‌کند. فکر می‌کنم اگر در اینترنت جستجو بنمایید، مقالات خوبی به‌دست آورید. در ضمن یادداشت‌‌هایی در این مورد از دکتر فردید به صورتی نسبتاً جامع هست که متأسفانه هنوز چاپ نشده است. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!