بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17291
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و آرزوی قبولی طاعات، 3 سوال از محضرتان داشتم: 1. ما سیر اسفار رو شروع کردیم ولی قبلش بدایه و یا نهایه رو کار نکردیم اشکالی نداره و به مشکلی بر نمی خوریم؟ 2. با توجه به بحث مطرح شده در شرح دستور العمل های آیت الله بهجت که ایشان رو استاد سلوکی این دوره معرفی می کنیم جایگاه استفاده از بقیه علما مثل این الله حسن زاده کجا قرار میگیره که این اساتید حرفهای عمیقی دارند که آیت الله بهجت نزدند. 3. یه بحثی هست که در سیر عرفانی مشکلات اخلاقی از ریشه درست می شود که اگر بخواهیم به تک تک امراض اخلاقی بپردازیم تا آخر عمر هم معلوم نیست برسیم درمان کنیم با توجه به این حرف جایگاه کتب جامع السعادات و دستورات اخلاقی دیگه کجاست و چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه، با بحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» می‌توانید جلو روید. 2- لازم نیست استاد سلوکی را تنها حضرت آیت اللّه بهجت بدانید. در ذیل حضرت امام خمینی و آیت اللّه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیهما» می‌توان به اساتید عزیزی رجوع داشت. 3- بحمداللّه در رابطه با دفع رذائل اخلاقی به طور کلّی از طریق عرفان، متوجه‌ی مطلب خوبی شده‌اید. با این‌همه، کتاب‌های اخلاقی در واقع کمک می‌کنند تا اجمالِ رذائل و فضائل، به تفصیل آمده و در دفعِ آن و فعلیت‌یافتنِ آن دیگر، موفق شوید. موفق باشید

17290
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. در نماز باید خیال ما از حوادث و کارها و بحث و... خالی باشد درست. ولی استاد عزیز مگر می شود خیال خالی بماند؟ سوال من این است کسانی که نمازشان با حضور قلب است در خیالشان چه می گذرد؟ آیا خیالشان خالی از صورت است؟ 2. برای مبتدی ها چگونه باید باشد؟ جایگاه خیال در نماز کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح کتاب «آداب‌الصلواة» حضرت امام در این مورد شده است، خوب است تمام آن کتاب را با شرح صوتی آن دنبال فرمایید. آری! وقتی در بیرونِ نماز از هر مظهری به حضرت حق منتقل شدیم، و همه‌چیز را آینه‌ی حق یافتیم، در نماز که خلوتگاهِ بین عبد و ربّ است؛ این ارتباط شدیدتر می‌شود و با خدایی که در همه‌چیز با او آشنا شدیم مأنوس می‌گردیم و مظاهری را مدّ نظر قرار می‌دهیم که به تمامه آینه‌ی نمایش حق‌اند و در همین رابطه حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند در نمازتان یکی از ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار دهید. در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیت‌‌یافتن باورها» عرایضی شده است. موفق باشید

 

17279
متن پرسش
سلام استاد: منظور دکتر شریعتی در متن زیر از ایدوئولوژی چیست؟ آیا مکتب است؟ و مذمت ایشان نسبت به فیلسوفان را چطور می بینید؟ دکتر شریعتی: اگر ایدئولوژی می‌باید از فلسفه سر می‌زد، رهبران با ایمان‌ها باید فلاسفه می‌بودند، و مجاهدین راه حقیقت، نیز فیلسوفها، در صورتی که فلاسفه چهره‌های پفیوز تاریخ اند. این توده‌ها هستند که به عنوان بهترین سربازان ایدئولوژی‌ها به مبارزه در تاریخ آغاز کرده‌اند. «جان داده‌اند و می‌دهند» بنابراین می‌بینیم که این فلاسفه نیستند که ایدئولوژی می‌سازند، مردم اند که ایدئولوژی بوجود می‌آورند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایدئولوژی در جملات مذکور، به معنای مثبت آن به‌کار رفته است به عنوان حرکتی انقلابی. و فلسفه نیز به معنای تفکر انتزاعی منظور دکتر شریعتی بوده است، نه فلسفه به معنای اگزیستانسیالیسم، که خود او به آن نظر داشت و فرزند خود را نیز جهت آموزش فلسفه به اروپا فرستاد. موفق باشید

17276
متن پرسش
سلام علیکم: خیلی اوقات هدف از زندگی را رسیدن به خدای بزرگ می دانم و از این جهت هیچ خواسته دنیایی را به دل راه نمی دهم اما گاهی که در دنیا به چیزی نمی رسم احساس شکست می کنم و کلا گویی عمرم را به بطالت گذراندم چون ثروت های دنیایی را جمع نکردم. بفرمایید چگونه در مسیر توحیدی شدن به ثبات دست یابم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قبض و بسط‌ها همواره سراغ انسان می‌آید. هنر انسان‌های مؤمن آن بوده است که با صبر و پایداری بر طاعت و با صبر و پایداری بر ترک معصیت، گشودگیِ لازم را در نسبت خود با خدا نهادینه می‌کردند. موفق باشید

17270
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم نظر شما رو 1. در باب ارتباط فقه و فلسفه بدونم؟ 2. من شنیدم که بعضا مجتهدان قدیم ما به جز امر طلبگی مشغول به کار دیگه ای هم بودن (مثلا بازاری بودن) و نظرات فقهی خودشون رو هم در باب کسب و کار می دادند؟ شما چنین مطلبی رو چجوری تحلیل می کنید و آیا با توجه به جریان مدرنیته موجود این کار صحیح به نظر می رسد که یک طلبه مشغول کار دیگری جز درس خواندن باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقه از باید و نبایدهای شریعت سخن می‌گوید و فلسفه نظر به هست‌ها و بایدها دارد و از این جهت می‌شود که یک فقیه باید و نبایدهای شریعت را اخذ کند بدون آن‌که فلسفه بداند 2- به نظر می‌رسد که امروزه وسعت کار یک طلبه به او اجازه‌ی کار در بیرون از طلبگی ندهد، هرچند باید از مسائل اجتماعی و جهت اقتصادی جامعه آگاهی کامل را داشته باشد که البته در درس مکاسب تا اندازه‌ای وارد این مسائل می‌شود. موفق باشید

17269
متن پرسش
سلام استاد و وقتتون بخیر، خسته نباشید: استاد نمیدونم چرا اینقدر لغزشم زیاد شده نسبت به سابق، قبلا مراقبه و محاسبه لحظه به لحظه داشتم حتی دوس نداشتم بخوابم و فقط با خدا حرف بزنم اما الان حضور قلبم در طول روز خیلی کم شده و لغزشم زیاد، قبلا هرکی هرچی می گفت عکس العملی نشون نمی دادم و ناراحت نمی شدم اما الان زود ناراحت میشم بعدشم عزا گرفتن که چرا این کارو کردم چرا ناراحت شدم. سعی می کنم عصبانی نشم اما از برخورد بقیه ناراحت میشم و میگم، درصورتی که اینجوری نبودم، الان برای بقیه جوری جا افتاده که انتظار دارن حتی اگه به منم بی احترامی کردن من نه حق ناراحتی دارم و نه عکس العمل و حتی باید از بقیه هم عذرخواهی هم بکنم چون اینجوری براشون عادت شده، حالا امروز که بهم توهین شد و ناراحت شدم هم خانواده انتظار نداشتن بنده ناراحت بشم و هم خودم عذاب وجدان شدید گرفتم و فکر می کنم گناهکارترین آدم عالمم و خدا خودش نمی خواهد دیگه بهش نزدیک شم، میگم اگه می خواست کمکم می کرد که گناه نکنم، من که دعا کردم، توسل کردم، گفتم من از پس نفسم برنمیام کمکم کن خدا، کمک کن امام زمان، اما نمیدونم چرا هی داره وضعم بدتر میشه دارم نامید میشم از آدم شدن. پس کی میاد روزی که هیچ گناهی نباشه و آدم شم. احساس ناتوانی می کنم. نفسم انگار زورش ببشتر از منه و داره کارشو میکنه و منم ضعیف تر از قبل. یاد حدیث عنوان بصری می افتم و بیشتر شرمنده میشم و خجالت می کشم که بخوام حتی با خدا حرف بزنم و استغفار کنم. استاد لطفا راهنمایی کنین بنده رو. مرگ شیرین تر از زندگی کردن با غفلت و گناهه. استاد خواهش می کنم بنده رو راهنمایی کنین چه جوری مقابل خودم وایسم و بجنگم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رشد مبانی معرفتی، جلوی سوء اخلاق را گرفت. خوب است که بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را دنبال فرمایید. البته با شرح صوتی هر سه کتاب مذکور. موفق باشید

17271
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مدتی است شروع به مطالعه کتب شما نمودم اما از آنجایی که کتاب ها را بر اساس اسم و علاقه به موضوع انتخاب کردم احساس می کنم بعضی از مفاهیم را یا خوب نمی فهمم یا می ترسم چیزی خلاف آنچه مد نظر نویسنده محترم بوده بفهمم، مثلا در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» از اتصال به باطن بعضی امور اشاره شده از کجا برای خودمان جا بیندازیم این امور باطن دارند فقط روایات یا دلایل عقلی هم می توانیم بیاوریم و یا این ارتباط یعنی چه؟ درست خود مفهوم ارتباط روشن نیست. لطفا اگه در جایی توضیح داده شده راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: لازم است قبل از کتاب مذکور، مقدماتی مثل مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها دنبال بفرمایید. ثانیاً: کتاب مذکور را با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید

17252
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید و سلامت در پناه خدا باشید: ببخشید استاد نظرتون در مورد آیت الله تحریری در زمینه عرفان چی هست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعات خاص تخصصی در این مورد ندارم، فقط ذکر خیر ایشان را شنیدم. موفق باشید

17241
متن پرسش
با سلام: یکی از منبری های غیر روحانی شهر خودمان اصفهان، در بحث مشیت الهی به موضوع جبر و اختیار گریزی زدند و با استفاده از بیت زیر که نمی دانم از کجاست گفتند ما در عالم چیزی به اسم جبر نداریم و اصلا جبر و اجبار توهین به خداست و وقتی ما علت چیزی را نمیفهیم برای توجیه جهلمان می گوییم در عالم جبر وجود دارد. ایشان می گفتند حتی وجود ما و اینکه ما انسان هستیم نیز به اخیار خودمان است. و با اشاره به حدیث لا جبر و لا تفویض گفتند این (لا) لای نفی جنس است و ما در عالم اصلا ً از جنس جبر و تفویض چیزی نداریم. بیت شعر: تا نباشد فاعل و قابل قرین / هیچ موجودی نمی گردد مبین . قابل در اینجا یعنی قبول کننده فعل فاعل. آیا این مطالب به نظرتان صحیح است؟ کمی توضیح دهید. این شعر می دانید از کیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جبر به همان معنایی که فرموده‌اند در میان نیست ولی طبق همان سخن، تفویض هم که به معنای به خودواگذشته‌شدن باشد نیز نیست. و جمع این دو کار مشکلی است و هنر شیعه در جمع این دو است که نه جبر است و نه تفویض. عرایضی در جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست شده است، خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

17233
متن پرسش
با سلام: چند سال پیش بنده در مورد خواستگارم که از نظر کفویت با من مناسب بود ولی از نظر عقیدتی، ایمانی در حد انجام واجبات، از شما مشورت خواستم، فرمودید: اگر خواستگاران خوب خود را بدون دلیل رد کنید خداوند اموراتتان را به خودتان واگذار می کند، طبق این فرمایشتان و مشورتهای دیگری که داشتم، منی که در فکر تمدن زایی شیعه بودم و حاضر بودم هر نوع سختی زندگی را برای این راه تحمل کنم، با ایشان ازدواج کردم. بحمد لله زندگی زناشویی خوبی داریم ولی خواسته ام وارونه محقق شد و متاسفانه به هیچ وجه از نظر بودن با شخص هم فکر و هم جهت در زندگی غنی نمی شوم، حتی بعد ازدواج به خاطر شرایطم از همفکران خود هم دور شده ام. بسیار نیازمند هم منش دینی هستم ولی ایشان حتی نمی توانند درد و دل های مرا در مورد دین و انقلاب و... درک کنند. حتی یک بار هم نتوانسته ام عقاید جدی خودم به زندگی را با ایشان مطرح کنم و در حد گذران زندگی مشترک با ایشان هستم. او مرد است و غالب و اصلا وجود و جهت اینگونه ندارند و روح من خاک می خورد. شده ام مثل کسی که در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» در موردش فرمودید که: «اگر با هم افق خود زندگی ازدواج نکنید در جانتان احساس شکست خواهید کرد.» لطفا راهنمایی کنید. چون دیگر حتی نمی توانم به دوستانم پیشنهاد ازدواج اینگونه بدهم. و اینکه بفرمایید آیا اینگونه ازدواج بهتر است یا اینکه همانند بسیاری از دختران دیگری که مانوس با تفکر شمایند آنقدر ازدواج را به تاخیر بیندازیم تا شاید هم فکری برایمان پیدا شود و سالها در انتظار خواستگار تمدن ساز باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید ما در تاریخی قرار داریم که «زن» گمشده‌ی این تاریخ است و بسیاری از مردان و اساساً فرهنگ ما با برداشت کهنه‌ای که از مذهب در آن هست، معنای زن را نمی‌فهمند. و این‌جا است که زنان با حوصله و نه با درگیری و نه با ردّ خواستگار، بلکه با سعه‌ی صدر قدم به قدم راهِ جدیدی را در این تاریخ برای زنان و برای خود بگشایند. و بیش از همه، زنان باید نشان دهند که چه‌کاری باید انجام داد تا شرایط مناسب فهم زنان از مردان و فهم مردان از زنان به ظهور آید. مطمئن باشید تا این‌جا بهترین راه را انتخاب کرده‌اید، تلاش کنید تا بهترین راه‌های دیگر در همین بستر در مقابل شما گشوده شود، نه آن‌که خود را با دخترانی مقایسه کنید که در زندگی مجرد خود فعالیت می‌کنند. کار اصلی زنان مدیریت هسته‌ی توحیدی خانواده است، ولی مدیریتی نرم، آن‌چنان‌که در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» تا حدّی به تفصیل بیان شد. موفق باشید

17226
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: می خواستم بدونم از چه سنی انسان باید شروع به کسب معارف و اطلاعات دینی بکنه آیا من که در حال حاضر بیست و هفت سال دارم اگر بخوام شروع کنم دیر نیست؟؟ با توجه به اینکه مجرد هستم می ترسم از اینکه دنبال کسب معرفتی برم و بعد از مدتی بخاطر مشغله ها دیگه نتونم اون رو دنبال کنم. نکته ی دیگه اینکه زمامی که خواستگاری میاد من خیلی سبک سنگین می کنم بخاطر همین مطالعه داشتن فرد و اینکه چقدر به کسب معارف دینی و معرفتی علاقمند هستند، ولی خیلی ها ایراد می گیرند و من رو سختگیر می دونند به عقیده ی دیگران این مسائل و علاقمندی ها بعدا با تلاش طرف مقابل ایجاد میشه، می خواستم نظر شما رو در این باره بدونم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسب معارف الهی از آن جهت که باید قلبی شود هیچ‌وقت دیر نیست 2- در موارد پذیرش خواستگاری سخت نگیرید، همین‌که معتقد به حرام و حلال الهی باشد، کافی است. موفق باشید

17218
متن پرسش
با سلام: وقت شریفتان را نمی گیرم فقط بفرمایید نظرتان در مورد اینکه (هر آنچه در این دنیا برای ما حاصل می شود فقط نتیجه اعمال ما در این دنیا یا عوالم گذشته است) چیست؟ همین که بفرمایید موافق این نظریه هستید یا خیر فعلا برایم کفایت می کند هر جور صلاح می دانید. حلال کنید اگر سوال تکراری است. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء»بودنِ نفس، حضور نفس در عوالم دیگر معنا ندارد، تنها بحث انتخاب عین ثابته‌ی هرکس در علمِ خدا مطرح است که آن انتخاب و انتخاب‌گری همچنان تا آخر برای انسان هست و هر لحظه می‌تواند آن را تغییر دهد. موفق باشید

17209
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. استادی به بنده فرمودند «چون گرفتار خیالات هستم شعر نخوانم حتی مثنوی، ضمن اینکه فلسفه هم دارم می خوانم» و اینکه علامه طباطبایی به دکتر دینانی زمانی که مشغول خواندن فلسفه بودند و ضمنا شبها با دوستانشان قرار گذاشته بودند شعر بگویند فرمودندکه شعر گفتن را ترک کنند. برای بنده شبهه ایجادشده: اولا مثنوی و بوستان خیالات صادق را رشد می دهند و ثانیا علاوه بر خیال چون حکمت اند باعث رشد صورتی از عقل می شوند و ثالثا در باب تعارض خواندن فلسفه و خواندن شعر یا سرودن آن می توان گفت سه مقام داریم: 1. مقام اقامه برهان که استخراج اصول و فهم اصول است (سیر در اصول و کلیات) 2. مقام تبیین برهان (سیر از کل به جزء) 3. مقام فهم برهان که خود دو مرحله می شود: الف) فهم با عصای مثال که بنده در آن قرار دارم و ب) فهم بدون مثال. وضعیت ما و مقامی که در آن هستیم تعیین می کند شعر بخوانیم یا نه؟ برای امثال بنده که درمقام فهم برهان از طریق مثال هستیم مثنوی کمک زیادی می کند تا بتوانیم عبور کنیم و رشد خیال به رشد عقلمان کمک می کند تا به مقام عقل (عین التفکر شدن) برسیم (سیر از جزء به کل) اما شاید جناب دکتر دینانی در مقام فهم برهان بدون مثال بودند و علامه می خواستند شخصیت عقلیشان تثبیت شود و شعر وقفه ایجاد می کرد (سیر در کلیات و اصول) اما چرا ابن سینا موقع نوشتن فلسفه شعر نمی خواندند؟ شاید چون مشغول استخراج اصول بود و شعر باعث ماندن در جزء می شد. 2. صرف وقوع خارجی خواب یا مکاشفه دلیل بر حق بودن آن نیست و باید با میزان عقل و شرع سنجیده شود مثل برادری که در «هدف حیات زمینی آدم» اشاره فرمودید. درست متوجه شده ام؟ 3. گاهی پیش بینی حادثه ای را در آینده می کنیم کسی می آید و تصورمان را تایید می کند ممکن است مبدا تحریک شخص، شیطان باشد؟ همین مسئله در مورد رویاهای صادقه هم سوال است چه بسا شیطان مقدمات حوادث را از طریق اشخاص ایجاد کرده باشد. 4. آیت الله مصباح فرموده اند گاهی شیطان دعوت به نماز شب می کند تا در نهایت انسان را به فوت واجبی بکشاند اگر سالک بی خبر از مبدا القاء نماز بخواند هیچ ثوابی به او تعلق نمی گیرد؟ او که نمی خواسته دستور شیطان را اطاعت کند برای رضای خدا خوانده. 5. اینکه شیخ نخودکی بخاطر فوت نماز شبشان فرزندشان غرق شد یا یونس در دهان ماهی رفت این میزان سختگیری به ابرار از باب پاک کردن کامل آلودگی نیست؟ شاید حضرت حق دلش نمی آید بخشی از عقوبت را به برزخ بکشاند. 6. خیالات مقدمه گناه، گناه اند؟ 7. حساسیت امام در رد سریع امانت. 8. استادی در مورد کشف خانمی که سوال و جواب می پرسید و حتی معارفی در اختیارش می گذاشت فرمودند عالمی پرسید که خانم از او بپرسد کیست؟ بعد از پرسش جواب داده بود فاطمه زهرا (س) بعد هم گفته بود جواب فلان سوال ذهنی ات فلان می شود. عالم فرموده بودند شیطان است. مگر می شود شیطان معرفت هم بدهد؟! اینطور که سنگ روی سنگ بند نمی شود. یا از عالمی می گفتند که کسی دائم به ایشان سلام می داد و خودشان می گفتندکه شیطان است. اگر فرشته سلام دهد باید معارفی نصیبمان شود ولی شیطان چرا سلام می دهد؟ سلام یعنی آرزوی سلم و امنیت کردن یعنی امیدوارم در امنیت از گناه واقع شوی کمی عجیب است. لطفا توضیح بفرمایید. 9. چطور می توان مبدا همه القائات را فهمید؟ اگر صرفا با میزان عقل و شرع باشد برخی الهامات مثل خبر از حوادث دنیوی را نمی شود فهمید. راهی هست؟ علمای بزرگ از کجا می فهمیدند؟ با سپاس بسیار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب قسمت اول سؤال باید عرض کنم همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شد؛ شعر از موطن خیال است و خیال پاک، اشعار ارزشمندی را به صحنه می‌آورد. با این همه اگر بنا بر آن باشد که در موقعیتی خاص عقل پروریده شود و به خیال هرچند خیال پاک، میدان داده نشود باید از شعر و شاعری فاصله گرفت. جواب بقیه‌ی سؤالتان طلبتان باشد تا موضوعات مخلوط نشود. موفق باشید

17207
متن پرسش
سلام علیکم: استاد نظر شما درباره ی تحصیل خانم هایی که فعلا موقعیت ازدواج ندارند چی هست؟ شما در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» فرمودید: که خانم های مجرد می توانند مسیر عرفانی را راحت تر طی کنند (جمله ای با همین مذموم اگر اشتباه نگارش کردم پیشاپیش عذر خواهی می کنم) به نظر شما حضور این خانم ها در اجتماع بهتر نیست تا اینکه در خانه باشند و نتوانند با ادامه تحصیل و در آینده به مردم خدمت کنند؟ به نظر شما حضور یک خانم مجرد مذهبی در عرصه علم (احتمالا شمای بزرگوار از سطح علم دانشگاهی اطلاع دارید) به عنوان معلم یا استاد دانشگاه بهتر نیست تا یک خانمی که افکار صد و نقیض و گاهی سکولاری دارند و احتمال تاثیرگذاری ایشان و تاثیر پذیری از طرف مقابل هست! نظر شما چیست؟ آیا سخن حصرت امام (رحمه الله علیه ) شامل این مورد هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

هنوز هم معتقدم شرایط و روحانیت دیگری را خداوند برای خانم‌هایی که شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده مقدر کرده است که تحقق آن شرایط با روحیه‌ی عرفانی آن‌ها به فعلیت و ظهور می‌آید و در دل چنین روحیه‌ای همچون سربازی فداکار برای اسلام می‌توانند در فعالیت‌های اجتماعی و دانشگاهی حاضر و فعّال باشند. موفق باشید

17215
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دچار گرفتاری شدم که کلافه ام کرده، زمانی که وظایف شرعی ام را تا حد خودم کامل انجام میدم و چند تا مستحبات هم باهاش همراه می کنم گرفتار عجب میشم و جنبه این لطف خدا را ندارم. زمانی که گرفتار این عجبم کم کم از آن عالم معنوی خارج میشم و گرفتار گناه با قصور در واجبات میشم!!! موندم چکار کنم از هر طرف گرفتار گناهانی هستم که هر کدام از دیگری بدتر است و به این مطلب هم آگاهم. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کنم؟ حداقل راه مقابله با عجب چیست؟ با اینکه زمانی که در عجب هستم می دانم و به خودم تذکر می دهم که تو هیچی نیست ولی بازم کار خودشو میکنه!!! ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متوجه‌اید که: «هر عنایت که داری ای درویش/ هدیه‌ی رب بود نه کرده‌ی خویش» جایی برای عُجب نمی‌ماند. مگر تجربه نکرده‌اید آن وقت که لطف خدا از ما گرفته شود چگونه از هر توفیقی باز می‌مانید؟ موفق باشید

17211
متن پرسش
سلام استاد، خسته نباشید. ۱. یکی از اساتید قم می فرمودند: خدمت آیت الله بهجت رسیده بودیم که یکی از طلاب آمدند که سوال بپرسند، در مورد جهاد با نفس ، که تا آن طلبه کلمه مبارزه با نفس را گفتند، ایشان حرف را قطع کردند و فرمودند ما مبارزه با نفس نداریم!! تلاش برای اصلاح است نه مبارزه. استاد، آیا این معنا بد جا افتاده که ما باید مبارزه با نفس کنیم؟ ۲. آیا امروزِ انقلاب، مانند آن روزها از زندگانی امام صادق (ع) نیست که آقا با سعه صدر و آرامش کامل و امید به آینده شروع به مبارزه با رژیم می کردند و شاگرد تربیت می کردند و به دور از (سیاسی بازی) و (بازیهای سیاسی)، بزرگترین سیاستمدار دوره خود بودند، آن هم با نور توحیدی، 3. آآیا آنهایی که امام را دوست داشتند و ارادت به ایشان داشتند و می خواستند حرکتی کنند، و وقتی به امام می گفتند، حضرت مخالف حرکت آنها بودند، آنها مثالشان مانند مثال برخی اصول گرایان و بچه مذهبی های خودمان نیست؟ 4. آیا با دقت روی رفتار حضرت آقا و حضرت استاد جوادی، می توان به این نتیجه رسید که: با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه ها، حتی هاشمی هم در پازل ماست و باید در دست نگه داریمش، (مگر در استثناءهایی مانند منتظری)؟ 5. آیا با این تعاریف، آن غیر روحانی ای که جایگاه تاریخی را مد نظر داشته باشد، بیشتر از یک روحانی که جایگاه تاریخی حوادث را نمی داند، به کار انقلاب و تمدن نوین اسلامی می آید؟ ۵. با تعاریف فوق، نزدیکترین شخص به امام صادق (ع) و مدیریت معصومین را می توانیم حضرت آقا بدانیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال وقتی هم که گفته می‌شود مبارزه با نفس، منظور با وجه امّاره‌ی نفس است تا نفس در مقامات دیگر خود اصلاح شود و شاید حضرت آیت اللّه بهجت از این جهت خواسته‌اند متذکر موضوع شوند. بقیه‌ی قسمت‌های سؤالتان طلبتان باشد تا موضوعات با همدیگر مخلوط نشود. موفق باشید

17205
متن پرسش
سلام: بنده طلبه پایه سه حوزه هستم. احساس می کنم واقعا طلبه وار زندگی نمی کنم. خواستم استاد توصیه هایی برای امثال بنده داشته باشند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت نوشتارهای سایت قسمت جزوات جزوه‌ی «عالم طلبگی» إن‌شاء الله در این مورد راهنمایی‌های لازم را برای شما خواهد داشت. موفق باشید

17193
متن پرسش
بسم الله اارحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در بحث عین ثابته دقیقا این عین ثابته چیست آیا چیزی جز علم خداست؟ این که گفته می شود اقتضای عین ثابت شخص این است که مثلا کافر شدن را انتخاب می کند یعنی چه؟ آیا در عین ثابته موجود متعین و متشخص مختار صاحب عقل و اراده وجود دارد و در عین خارجی آنچه را در عین ثابته انتخاب کرده اجرا می کند؟ وانگهی سوال مهمتر این که همان عین ثابته را چه کسی عین ثابته کرده است و مگر عین ثابته چیزی جز علم خداست؟ تقریبا پاسخهای عین ثابته را دیده ام ولی روشن نشدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به پاسخ هایی که دیده اید مگر روشن نشد علم خدا علم بی معلوم نیست؟ بنابراین واقعیت عین ثابته به عنوان امکان ذاتی اش از خود اوست هرچند که وجود او از طریق خدا داده می شود ولی خداوند خلق او را به او می دهد. موفق باشید

17181
متن پرسش
با عرض سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: در بحث طی الارض نظر آیت الله جوادی تقریبا این است که طی الارض طی مکان با سرعت بالاست ولی شما فرمودید طی الارض به حرکت جوهری ربط دارد و از نوع ایجاد است اگر ممکن است این موضوع را توضیح دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت حرکت جوهری بنده دلایل نظر خود را عرض کرده ام. موفق باشید

17180
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی لطفا وحدت وجودی که امام خمینی در عروته الوثقی قائلین به آن را نجس می دانند با وحدت وجودی که در کتب مختلف عرفانی اشان مطرح است تفکیک فرمایید. دوم آنکه در یکی از سوال و پاسخ ها شما موسیقی را کاملا رد و غیر مفید دانسته بودید. سوال بنده از شما این است که آیا وقتی که مقام معظم رهبری به آقای افتخاری گلایه می کنند که چرا موسیقی شاد نمی خوانید و وقتی امام راحل به موسیقی ای مطهر علاقه شدید نشان می دهند و با آن گریه می کنند یا وقتی که امام در پاسخ به آن خانم که گفته بود گروه نوازندگی از اول انقلاب تا حالا ناراحت اند که حالا که موسیقی حرام شده چه کنیم و امام فرمودند که برای انقلاب و اسلام بزنید و وقتی که امام در پاسخ به آن بنده ی خدا که با هم پای تلوزیون بودند و شاکی شده بود که چرا در تلوزیون موسیقی شاد پخش می شود و امام فرموده بودند این قبل از انقلاب و خارج از فضای توحیدی انقلاب حرام بوده است نه الان. علت تندروی های ما چیست؟ آیا ما از امام خمینی هم غنی تریم؟ لطفا با توجه به همه مستندات بالا پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وحدت وجود به معنای آنکه هرچیزی خدا باشد هیچکس قبول ندارد و وحدت وجود به آن معنا که تماما حق در صحنه است و مخلوقات همه مظاهر حق اند چیزی است که عرفا و از جمله امام به آن معتقدند 2- بنده به هیچ وجه مخالفت کلی با موسیقی ندارم. عرض بنده آن است که حوزه ی موسیقی در حد تحریک خیال است و اگر کسی بخواهد به معانی و حقایق بالاتری دست یابد از ظریق موسیقی نمی تواند. موفق باشید

17178
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اولا استاد به طور مشخص بفرمایید که مجاهدت با نفس در مقابل امیال مختلف یعنی چه و چگونه باید دنبال شود؟ ثانیا برای مجاهدت با میل به شهرت و ریاست چگونه باید این میل را سرکوب کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر شریعت الهی به طور مشخص روشن نفرموده است که رعایت حلال و حرام الهی به تمام معنا مجاهدت با نفس است آن هم به روش عملی. و مگر همین که ما به جای مطرح کردن خود در امور مثبت خدا را به میان آوریم و کارهای مثبت را به خدا نسبت دهیم و به توفیقات او همان مبارزه با شهرت طلبی نیست. موفق باشید

17177
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده پیرو صوت هایی که از جنابعالی درباره روزه و... گوش دادم و با توجه به سیره ائمه ی هدی تصمیم گرفتم دو سه روزی از هر هفته را روزه بگیرم و قبل تر از آن عادت بد پرخوری را ترک کردم تا هم با توجه نمازم را بخوام هم راحت بخوابم و هم آزاد از تعلقات آنی باشم تا اینکه به سیره ی ائمه عمل کرده باشم و مسیر بندگی را به لطف و عنایت حضرت حق طی کنم. با توجه به اینکه دختر هستم و لاغر بودنم داد مادرم و خواهر و دوستانم را درآورده و از قیافه و چهره ی قبلی خودم فاصله گرفتم در مقابل واکنش این عزیزان خیلی اذیت می شوم من به این حالت خودم راضی هستم و الان بیشتر احساس با خدا بودن می کنم تا قبل، ولی گاهی وقت ها حرفی برای جواب دادن به خانواده که چرا کم می خورم یا چرا به طول دادن نمازم بیشتر اهمیت قائلم تا نشستن پای سفره و... استاد بنده چیکار کنم؟ پیشاپیش از پاسخگویی تان کمال تشکر را دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آنکه نور روزه داری در شما شکل بگیرد و بدنتان نیز به زحمت نیفتد اولا در هر ماه پنجشنبه ی اول و آخر و چهارشنبه ی وسط ماه قمری را روزه بگیرید ثانیا قبل از سیرشدن از غذا دست بکشید از ورزش کردن هم غافل نباشید. موفق باشید

17183
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز و گرامی: ۱. شرح مرحوم آیت الله انصاری شیرازی بر منظومه را چگونه ارزیابی می کنید؟ ۲. طبق جلسات، عقل و ادب ادامه انقلاب، آیا دیدن جایگاه تاریخی حادثه ها منافاتی دارد با اطلاعات داشتن از تحلیل ها و تاریخ؟، یعنی اطلاعات تحلیلی سیاسی در حادثه ها حجاب نمی شوند! ۳. آیا در انقلاب اسلامی، لطف خداوند به بشر تا حدی می شود که در بخشش گناهان و سلوک الی الله هم تاثیر داشته باشد؟ و خداوند توفیقات بیشتری به بشریت بدهد؟ ۴. استاد بنده هر وقت در مورد جایگاه تاریخی خود و انقلاب فکر می کنم یاد دوران امام باقر (ع) و خصوصا امام صادق (ع) می افتم، آیا درست است که این تطبیق صورت بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به عنوان یکی از شرحهای منظومه قابل استفاده است 2- خیر به شرطی که از جایگاه تاریخی حادثه غفلت نشود 3- به نظر همین طور می آید 4- به به چه خوب است این تطبیق. موفق باشید

17176
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: به نظر حضرتعالی پرخوری چه معنایی دارد؟ و اینکه چرا امروزه افراد بسیار می خورند اما سیر نمی شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی:سلام علیکم: روح اگر حرص به عالم ماده را در خود کم نکند آن حرص به صورت خوردن می خواهد خود را ارضاء نماید. به همین جهت در روایت داریم منافق با هفت شکم غذا می خورد زیرا از طریق نور شریعت ارضاء نشده است. موفق باشید

17167
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی حضم و تشخیص این مسئله که امام خمینی در رساله شان قائلین به وحدت وجود را مشرک و نجس می دانند و از طرفی اکثر کتبشان ذیل وحدت وجود است برای ما ترسی ایجاد کرده است. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می کنم که می فرمایید امام در رساله شان معتقدین به وحدت وجود را مشرک می دانند در حالی که تمام حرف ایشان دفاع از وحدت وجود است. آری آیت الله مکارم در اولین رساله شان چنین موضوعی را مظرح کردند ولی بعداً در رساله های بعدی منصرف شدند. موفق باشید

نمایش چاپی