بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16001
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. آیا مقام شهدا علی الخصوص شهدای مدافع حرم همان مقام فناء فی الله است که عرفایی مانند آیت الحق سید علی قاضی و علامه طباطبایی به آن رسیدند؟ 2. اگر اینطور است آیا بین عرفای عالم مثل علامه طباطبایی و حضرت امام که به لقاءالله رسیدند با شهدایی مانند سردار همدانیان یا شهید همت یا شهدای مدافع حرم در مقام اختلافی هست؟ ۳. اگر شهادت همان فناء و قرب حق است پس خوبست که ما هم راهی سوریه شویم و زودتر به هدف برسیم و این همه بدنبال معرفت و عبادت و استاد هم نباشیم و بقول خودتان ره صد ساله را یک شبه برویم و از طرفی به طلابی هم که دم از سلوک و عرفان می زنند بگوییم بیایید با هم هر طور شده به سوریه برویم تا زودتر به وصال یار برسیم؟ ۴. اگر طلبه ای مشتاق لقاء خدا باشد بهتر نیست آن را در حال حاضر در سوریه بدست آورد یا اینکه وظیفه ی دیگری دارد که انجام آن کمتر از مقام شهدا و شهادت نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لقاء الهی حاصل کار هر کسی است که با تمام وجود در بستر شریعت به همه‌چیز جز نظر به خدا پشت کند. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (سوره کهف، آیه110)؛ هرکس می‌خواهد به لقاء الهی برسد باید عمل صالح یعنی عمل مطابق شریعت انجام دهد و به هیچ چیز شرک نورزد. به آن معنا که بخواهد برای غیر خدا تأثیر مستقل قائل شود. در این راستا هراندازه انسان‌ها عمیق‌تر وارد عمل صالح شوند و از خود فانی و به حق باقی گردند، منوّر به لقاء الهی می‌شوند و راه برای همگان به صورت‌های مختلف گشوده است، چه آیت اللّه قاضی باشد و چه سردار همدانی! می‌ماند که ما در این مسیر، به حکم آیه‌ی مذکور در راستای انجام وظیفه‌ی الهی از هرگونه شرک و خودبینی و خودخواهی، خود را آزاد کنیم. موفق باشید    

16005
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی در شعر بلند عرفانی مولوی: «عجبا نماز مستان تو بگو درست هست آن که نداند او زمانی نشناسد او مکانی عجبا دو رکعت است این عجبا که هشتمین است عجبا چه سوره خواندم چو نداشتم زبانی» منظور مولوی از (هشتمین) چه منزل و جایگاه عرفانی می باشد؟ لطفا کمی این ابیات را بسط دهید. و کمی از اسرار آن را بازگو کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از هشتمین را نمی‌دانم. عمده نگاه عرفانی جناب مولوی به نماز است که نمازگزار چگونه از خود فانی و به حق، باقی می‌گردد در آن حدّ که زبان او نیز در اختیار او نمی‌باشد و تنها ملکات او است که در میان می‌ماند و قلب او تماماً در محضر حق، در تماشای انوار عالیه‌ی الهیه خواهد بود. موفق باشید

16003
متن پرسش
سلام: استاد یه مطلب روانشناسی خوندم که در اون گفته بود اگر پاداش و جزای یک عمل با تاخیر صورت پذیرد نتیجه عکس می دهد. مثالی هم آورد که در قشر مذهبی به خاطر اینکه اعتقاد دارند پاداش یا جزای یک عمل در قیامت صورت می پذیرد زشتی ها بیشتری در اون جامعه هست چون در مردم به خاطر تاخیر در پاداش و جزا کینه و انتظاری بد رشد می کند که سبب بدتر شدن افراد می شود و این مکانیسم در جامعه پاسخ نداده. خودم در این مورد فکر می کردم که یاد حدیثی افتادم که اگر کسی قیامت را در حال حاضر نداند جزو شیعیان ما نیست و از طرف دیگر یاد آیت الله بهجت افتادم که لذت اعمال و عباداتشون را همون لحظه درک می کردند و به این نتیجه رسیدم این اعتقاد بین ما که صبر کنیم تا یه روزی نتیجه کارهای خودمان را ببینیم اعتقاد ناقصی است و باید این تمرین را در خود انجام بدهیم که لذت عبادت و ذلت گناه را در لحظه بیابیم مثل امام حسین (ع) که در روز عاشورا هر لحظه که به زمان شهادت نزدیک می شدند شادتر به نظر می رسیدند. استاد این فکر من و مطلب روانشناسی غلطه یا نه؟ ایا من در دین منحرف شدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پاداش عمل از خدای سریع‌الحساب، حتی قبل از عمل به صرفِ نیّت واقعی محقق می‌شود و فردای قیامت، صورت آن ظهور می‌کند. به همین جهت باید انسان‌ها دائماً خود را در قیامت احساس کنند وگرنه به نتیجه‌ی لازم از طریق اعمال شرعی نمی‌رسند. موفق باشید

15997
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برای رسیدن به مقامات و کمالات از جمله اخلاص، و غیره چه اقدامی صورت دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید رشد کنیم و همه‌ی امور را در زیر سایه‌ی انجام وظایف شرعی به خدا واگذار نماییم، حجاب‌های بین ما و حضرت حق، رفع می‌گردد. پیشنهاد می‌کنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مطالعه کرده‌اید، سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را همراه با شرح صوتی که بنده عرض کرده‌ام؛ دنبال فرمایید. موفق باشید

15993
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: ببخشید چند سوال از شما داشتم: 1. آیا به نظر شما استفاده کردن از لوح فشرده عرفان نظری بهتر است یا به درس استاد رفتن یا فرقی نمی کند؟ 2. آیا توحید ذاتی و توحید اسماء و صفات و توحید افعال در چه مرحله ای روی می دهد؟ واحدیت یا احدیت ؟ یا ممکن است در عالم عقل هم تجلی اسماء و صفات برای سالک پیش آید؟ 3. ببخشید بنده مقداری از تاریکی و جن می ترسم به خصوص وقتی در خانه تنها هستم، مقداری ترس دارم در اتاقی که تاریک هست وارد شوم و می ترسم یک دفعه یک جن در جلویم ظاهر شود و این تا جایی است که با سن تقریبا بالایی که دارم و بچه نیستم، معمولا شب ها در اتاق خودم تنها نمی خوابم. حتی پیش مشاور هم رفتم ولی مشکلم حل نشده. خودمم دیگه از این مشکل ناراحتم و نمی دانم چه کنم. خواهشا راهنمایی بفرمایید. متشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بستگی به روحیه‌ی خودتان دارد. ولی به هرحال حضور در درس استاد بهتر است 2- توحید اسمائی و افعالی مربوط به مقام «واحدیت» است. ولی توحید ذاتی مربوط به مقام «احدیت» می‌باشد. در عالم عقل، انسان با مفاهیم روبه‌روست و نه با تجلی. 3- هر اندازه توحید خود را تقویت کنیم، به خصوص توحید افعالی را، قوه‌ی واهمه از قدرت می‌افتد. سعی کنید با امید به خدا تا آن‌جا که ممکن است در اطاق خود بخوابید. موفق باشید

15992
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استفاده از قوه خیال برای آرامش نفس، آیا باعث کند شدن مسیر سلوک می شود؟ مثلا اموری مانند نقاشی کردن طبیعت و یا گوش کردن به موسیقی هایی با ریتم طبیعت که گاهی برای آرامش توصیه می شوند، با توجه به اینکه به وهم مجال بیشتری برای ورود به زندگی انسان می دهند، آیا باعث اخلال در مسیر سلوک است یا می شود در حیات دنیا از آن گاهی کمک گرفت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این‌طور است که می‌فرمایید. ولی نباید چندان هم به خود سخت‌گیری کرد که زندگی برایمان سخت و تنگ شود. بالاخره خداوند، رخصت‌هایی داده است. موفق باشید

15981
متن پرسش
استاد عزیز سلام: اینکه آتش در خارج از ذهن ما خاصیت سوزانندگی دارد و اینکه فرمودید که خاصیت در خارج را خدا می دهد، خواهشا بفرمایید که آتش در ذهن ما چرا خاصیت سوزانندگی ندارد، یا مثلا چیزهای دیگری مثل تصاویر دیگری را که ما تخیل می کنیم، ایا این تخیلات ما و تصاویر ذهنیمان به اذن خدا و در قیامت خاصیت و وجود واقعی پیدا می کنند؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود علمی آتش، آتش نیست، علم است نه آتش. و در قیامت نیز نیّت‌های ما ظهور می‌کند. موفق باشید

15977
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا وجه های تکامل نیافته وجودی من مثل عدم عبودیت و غرور و... وجه های عدمی من هستند؟ و دوم اینکه فرمودید که اسماء الهی شئون حق تبارک و تعالی هستند و روح، اعظم مخلوقات است، پس اینکه فرمودید روح جامع اسماء است به چه معناست؟ آیا اسماء تجلی ذات برای ذات است؟ و روح تجلی برای خلق؟ لطفا کمی توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عدم عبودیت و امثال آن، عدمِ ملکه است. یعنی می‌توان به آن رسید ولی نرسیده‌ایم 2- همان‌طور که مقام ائمه، مقام جامع اسماء می‌باشد و خودشان می‌فرمایند: «نحن واللّه اسماء الحسنی» روح نیز مقام مخلوقیت دارد و در عین حال مقام تجلی اسماء است و حضرت حق خود را در مخلوقاتش به تماشا می‌نشیند. در این موارد بهتر است به کتاب «عرفان نظری» حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه رجوع فرمایید. موفق باشید

15976
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، می دانیم که علم و وجود مساوق هستند، حال سوالم این است که اراده و خواست یک فرد، چه نسبتی با علم او دارد؟ آیا این حرف درست است که علم که مساوق با وجود است، ذاتی است و علم و وجود او با اراده انسان تجلی می یابد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان معنا نمی‌دهد بگوییم علم و وجود مساوق هم هستند. بلکه آن‌چه می‌توان گفت مساوقتِ وجود با وحدت است. آری! وجود مطلق که عین کمال است، عین علم و حیات نیز هست از آن جهت که علم و حیات، کمال است. و موضوع رابطه‌ی علم و اراده موضوع دیگری است که هر اراده‌ای مسبوق به علم است تا ما تصور علمیِ چیزی را نداشته باشیم، اراده‌ای نسبت به آن نمی‌کنیم. موفق باشید

15975
متن پرسش
با عرض سلام: 1. آیا همه انبیا از مخلَصین بودند؟ 2. آیا شهدای انقلاب اسلامی بعد از شهادت در برزخ به کمال می رسند؟ 3. چه کنیم وظیفه مان را نسبت به رهبری عزیز ایفا کنیم؟ 4. در سوالات پاسخ داده شده اینطور برداشت کردم که فرموده اید نهایت ترقی و کمال و رشد انسان رسیدن به مقام احدیت است؟ آیا برداشت من درست است؟ پس مقام احدیت ذاتیه که در بعضی کتب نوشته شده برای کیست؟ مثلا انبیا ممکن است به آن برسند یا خیر؟ لطفا توضیح بدهید. همچنین از شما تشکر می کنم که با جواب گویی به سوالات و برگزاری جلسات و نوشتن کتاب ها برای رشد سطح معارف جوانان وقت می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نهایت مقام انسان، فنای فی اللّه است که در آن مقام، اراده‌ی انسان در اراده‌ی الهی فانی می‌شود. شاید واژه‌ی احدیت ذات واژه‌ی مناسبی جهت این مقام نباشد و مطلب را در ابهام ببرد. زیرا احدیت ذات مقام حضرت حق است. موفق باشید

15970
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه: استاد بزرگوار بنده حدود 5 سال است خدا توفیق نماز شب را بهم داده در این مدت شاید چند باری نتوانستم آن هم به دلایلی که در خانه نبودم و مسافر بودم و یا موارد این چنینی. اما چند وقتی است با وجود خواندن آن شوقی در من نیست، گریه ای، انسی. گاهی فکر می کنم این عادت شده باشد. از طرفی نسبت به دنیا هم بی علاقه شده ام انگار اصلا در دنیا نیستم. آیا این نحوه ای تجرد است و برای استمرار ایمان باید چکاری انجام داد؟ بنده هم چنینین نافله صبح و نافله مغرب و عشا را هم بجا می آورم. خواهش می کنم به عنوان پدری رئوف و مهربان بنده را رهنمایی کنید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به ما می‌فرماید: «تتقوا و تصبروا» یعنی اگر در مسیر رعایت تقوا همچنان پایداری کنید، چه در موقعی که حال، حالِ خوشی است و چه در موقعی که آن‌چنان نیست، در نهایت به نتایجی خواهید رسید که تصور آن را هم نمی‌کردید. خداوند در همه‌ی این احوالات می‌خواهد صبر و پایداری ما را امتحان کند. موفق باشید

15956
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در جلسه ای یک روحانی فرمودند که حدیث هست که بیشتر زنان دوزخی هستند. اینقدر که ما مردانی داریم که به مراتب بالای عرفان رسیدند زن نداریم، بنابراین زنان از نظر معنوی هم از مردان ضعیف تر هستند. برای من این سوال مطرح شد که چرا اینقدر باید طی کردن مراحل معنوی برای یک خانوم مشکل باشه اما برای یک مرد اینطور نیست؟ اگر مسائلی مثل مدگرایی، حسادت، چشم و همچشمی که بیشتر در خانم ها هست را کنار بذاریم شما در نظر بگیرید که مثلا با بچه دار شدن دیگه واقعا خانم نمیتونه برای مدت زمان زیادی نماز با حضور قلب بخونه چرا که در نماز هم همواره در این فکر هست که بچه مثلا داره گریه میکنه. یا مثلا روضه ای میره اما نمیتونه اونجور که باید بهره ببرد و مثال های دیگه. میخوام بگم که انگار موانعی که بر سر راه یک خانم هست بیشتر از موانع بر سر راه یک آقاست، بنابراین خیلی سخت تر و دیرتر میتونه درک کنه که ارتباط با غیب یعنی چه. این را چطور با عدالت خداوند میشه جمع کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن پس از طرح این‌که می‌فرماید زن و مرد از نفس واحدى خلق شده ‏اند و هر دو داراى گوهر واحدى هستند، نکته‌ی دومى را مى‏ توان مطرح كرد كه خداوند مى‏ فرمايد: اگر هر كدام از آن‏ها عمل صالحى را انجام دهند بدون هيچ تبعيضى نتيجه كار خود را مى برند، كه اين نشانه آن است كه در اصلِ شخصيت و فهم حقيقت مساوى‏ اند. به عنوان مثال اگر يك آدم مست و يك آدم هوشيار پول به گدا بدهند هر دو يك ارزش ندارد، زيرا آدم مست اصلًا در حالت انتخاب طبيعى نيست و لذا بخشش او يك بخشش اختيارى به حساب نمى‏ آيد. پس اگر آن دو يك عمل را انجام دهند چون در حين انجام بخشش يك شخصيت و يك انگيزه ندارند عمل آن‏ها ارزش يكسان ندارد. حال اگر دو شخصيت يك عمل را انجام دهند و خداوند بفرمايد ارزشِ عملِ هر دوى آن‏ها مساوى است نتيجه مى‏ گيريم كه اين دو شخصيت در حقيقت و ذات خود، از نظر ارزش مساوى ‏اند. خداوند در قرآن مى ‏فرمايد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[1] هركس از زن و مرد عمل صالحى را انجام دهند، در حالى كه مؤمن باشند، به هر كدام حيات طيب و پاك مى‏ دهيم. حياتى كه آلوده به خيالات دنيايى و اميال حيوانى نباشد. طبق اين آيه خداوند مى‏ فرمايد: زن و مرد هر كدام كه باشند، در صورتى كه مؤمن بوده و عمل صالحى انجام دهند، عملشان براى ما يك اندازه ارزش دارد. نتيجه مى‏ گيريم كه ارزش شخصيتشان نزد خداوند يكسان است و در ادامه مى‏ فرمايد: «وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[2] و حتماً با مقياس قرار دادن بهترين عمل، بقيه اعمالشان را نيز پاداش مى ‏دهيم. پس با توجه به اين اصل از اين دو آيه اين را فهميديم كه زن و مرد در شخصيت و مقام، از نظر اسلام يك ميليارديم فرق ندارند. البته اگر كسى عكسِ آن را هم بگويد و بخواهد زن را برتر از مرد بداند به همان انحراف دچار است كه كسى بگويد مردان برتر از زنان‏اند. با توجه به آیه‌ی فوق؛ باید روایت مورد بحث را به عنوان زن در مقابل مرد قلمداد نکرد، بلکه به عنوان کسی که نقش فریب‌کاری دارد، مدّ نظر قرار داد. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ» که «زن» را در عرضِ حبّ الشهوات آورده.

از طرفی وقتی خداوند وظایفی به عهده‌ی زنان گذارده مثل فرزندداری و همسرداری، به همان اندازه که او وظایف خود را انجام دهد مورد رضوان الهی قرار می‌گیرد. چه چیزی از این بهتر! نکته‌ی آخر این‌که فکر نمی‌کنم روحانیتِ زنان کم‌تر از مردان باشد. محی‌الدین‌بن‌عربی در عین آن‌که از یکی از استادانش که زن بوده است، یاد می‌کند، معتقد است زمینه‌ی سلوک عرفانی در زنان بیشتر است. البته اصل این مباحث را می‌توانید در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید


[1] ( 1)- سوره نحل، آيه 97.

[2] ( 2)- سوره نحل، آيه 97.

15964
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده: بنده از طلاب علوم دینی هستم و برخی از کتب شما را نیز مطالعه داشته ام. سوالی که خدمت شما می خواستم مطرح کنم این است که در برخی کتب برای سیر معارف دینی پیشنهاد می شود که ابتدا با مساله و چیزی که دغدغه اصلی من به عنوان یک انسان است بایستی به سراغ معارف دینی رفت تا متناسب با نیازهای اساسی انسانی خود از دستورات الهی پاسخی مناسب دریافت کنم. سوال بنده این است که به نظر شما آیا این روش و یا مسیر مناسب برای پیدا کردن سیر معرفتی در زندگی هست یا خیر؟ اگر این روش را تایید می فرمایید آیا چنین روشی مستند و مورد تایید مبانی دین اسلام می باشد یا خیر؟ ممنون از وقتی که برای پاسخ به سوال بنده می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اصلی رسیدن به معرفت حقیقی، تعمق و تدبّر در قرآن و روایات است. مقدماتی مثل مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک می‌کند تا بتوانید با راحتی بیشتر در آیات و روایات تدبر کنید. موفق باشید

15963
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. برای تقویت عزم و اراده و داشتن ارده قوی چه باید کرد؟ چون ما هر چه آسیب و عقب ماندگی داریم از نداشتن عزم قوی است. اینکه در موقع گناه کردن نمی‌توانیم بر خود غلبه کنیم یا برای نماز شب بلند می شویم و باز می خوابیم یا اصلا بلند نمی شویم یا از این هم بدتر نماز صبح قضا می شود و.... همه بدلیل نداشتن اراه قوی است. چه باید کرد تا بتوان اراده قوی داشت و بر نفس خود غلبه کرد؟ ۲)دعا یا اذکار یا نماز خاصی برای تقویت عزم و اراده توصیه بفرمایید لطفا کمی شرح دهید.باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتوانید راهی به سوی خود بگشایید. موفق باشید

15955
متن پرسش
سلام استاد: با عرض تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک شعبان. گاهی انسان برای اینکه در مقابل نفس اماره قوت پیدا کند در انجام کارهای خوب یا ترک کارهای بد، نذر یا عهد شرعی می کند و به این وسیله و ترس از نقض عهد یا نذر، اراده خود را در انجام یا ترک مستحکم می کند. سؤال بنده این است که برای تربیت خود در مقابله با نفس اماره انجام این نذر و عهدها - با این فرض که به رعایت آنها پایبند باشیم - مفیدتر است یا بدون آنها و با مقاومت و تحمل اختیاری و بدون ترس از نقض عهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است. بعضاً این نذرها مفیدند به شرطی که عملی که برای ترک آن یا انجام آن نذر می‌کنیم، آن‌چنان شاق نباشد که به زحمت بیفتیم. موفق باشید

15959
متن پرسش
سلام علیکم: چطور خدا رو در جلوه کسی ببینم که نسبت به من ظلم زیادی می کند و از این لحاظ نمی توانم حقش را ادا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند را باید ماوراء حجاب‌های دنیایی با چشم قلب و حقیقتِ ایمان به تماشا نشست. سایر پدیده‌ها، وسایل امتحان ما هستند. موفق باشید

15933
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد اینکه فرمودید که مثلا در مورد میزی، میز یک اعتبار ساخته ذهن ماست و در خارج چوب موجود است، و در ادامه اینکه چوب هم حتی موجود نیست و در اصل وجود است،صحیح، اما در آنجایی که فرمودید که میز اعتبار است و در اصل چوب است و مرحله بعد اینکه چوب هم حتی نیست و در تعریف چوب فقط می توانیم بگوییم که مثلا چیزی است که آهن نیست، اما علت اینکه تعریف پذیر نیست وجه عدمی آن است یا اینکه علت چیز دیگری است؟ لطفا کمی توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیات نسبت به خودشان تعریف‌پذیرند. از آن جهت که ما از طریق همین وسایل، زندگیِ خود را مدیریت می‌کنیم و برای آن‌ها تعریف داریم. آن‌چه تعریف‌پذیر نیست، وجود است از آن جهت که برای وجود، ماهیتی نیست. موفق باشید

15949
متن پرسش
سلام استاد: حلول ماه مبارک شعبان را به شما تبریک عرض می کنم. 1. بنده بحمدلله به قدری دلم با مناجات شعبانیه گره خورده است که وقتی چند وقت پیش به یاد مناجات شعبانیه افتادم خودبخود اشکم جاری شد. اصلا وقتی می گویند مناجات شعبانیه، انگار به بنده می گویند: (مناجات عاشق و معشوق) که البته فقط معشوق است و بس... با چه کیفیتی از این مناجات عجیب و نورانی و عالی استفاده کنم تا بقولی آنچنان تر شود؟ 2. در نماز وتر هم فرازهایی از آن را بخوانم؟ ممنون شما هستم و از زحماتتان متشکرم که برای امثال بنده ی بی سواد وقت می گذارید و دل می سوزانید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است اگر سعی شود هر صبح بعد از تعقیبات نماز، آن مناجات نورانی خوانده شود. در ضمن چه در نماز «وتر» و چه در قنوت نمازهای واجب، از خواندن فرازهای مناجات شعبانیه غفلت نشود. موفق باشید

15941
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در بحث حرکت جوهری از یه طرف بحث نو به نو و تکامل ماده داریم و زایید زمان که همان حرکت ماده و تکامل اون هس، از طرفی هم ماه رجب و شعبان و رمضات و... و می دانیم که ماه های ذکر شده حرکت چرخش زمین و ماه و خورشید و اینجور مسایل هست. بزرگوار این همه عنایات و حدیث در مورد این ماهها چه جوری با هم جمع میش.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در حرکت جوهری روشن است دائماً فیض تبدیل قوه به فعل از عالم بالا به عالم ماده می‌رسد و در عین حال بعضی از پدیده‌های مادی، مظهریت بیشتری جهت ظهور آن فیض دارند. مثل گُل‌ها در مقایسه با سنگ‌ها. در همین رابطه‌، زمان‌ها و مکان‌ها نیز متفاوتند و  بعضی ظرفیت ظهور بیشتری از حقایق غیبی را در خود دارند. موفق باشید 

15940
متن پرسش
با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه: تصویری که از دراویش در جامعه وجود دارد تصویری منفی است؛ آنها به «انزوا»، «ژولیدگی» و «عدم پایبندی به دستورات دین» چون نماز و روزه شناخته می شوند. بنده مدتی قبل با گروهی از دراویش اصفهان آشنا شدم و در طی ماهها رفت و آمد اتفاقی متوجه شدم دیده های من با شنیده ها تفاوت داشت. آنها از فرقه های مختلف قادریه و ... بودند. مثل دیگر مردم کارمند، مغازه دار، استاد دانشگاه، ورزشکار و ... بودند. تلاش می کردند نماز را به جماعت برگزار کنند. حضور در انتخابات را واجب شرعی دانسته در دوره دفاع مقدس بعضا در جبهه شرکت کرده بودند. به بزرگانی چون آیت ا... ناصری و مقام معظم رهبری ارادت خاص دارند. بسیار ساده زیست بودند. کمک به مردم را بر خود واجب می دانند، به گفته خود ریاضت های شرعی می کشند و.... بنده بدون آنکه جذب ایشان بشوم این سوال برایم مطرح شد که در مورد دراویش چرا تاکنون به ما خلاف گفته می شد و همه آنها با یک چوب رانده می شدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا قرن دهم هجری، سلسله‌ی دراویش از بزرگان جامعه‌ی دینی بودند و همه بین ظاهر شریعت و باطن آن را در خود به طور جمع داشتند. از آن به بعد بود که استعمار در آن‌ها نفوذ کرد و یک‌نوع إباحه‌گری و بی‌قیدی را در بین آن‌ها رواج داد. امید است که با یک بازخوانیِ تاریخی بتوانیم سلسله‌ی دراویش اصیل را که نه‌تنها نسبتی با استعمار نداشته باشند، بلکه در اوج معنویت باطنی، در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، توحیدی به صحنه آید که مقابل با استکبار از طریق کسانی که جمعِ باطن و ظاهر می‌کنند، شکل بگیرد. تا قبل از سال 1332 حضرت امام خمینی به آقا روح اللّه صوفی مشهور بودند. یعنی تا این حدّ در متون عرفانی، خود را ممحّض کرده بودند و چنین انسانی توانست با چنین فکر و فرهنگی مقابل استکبار بایستد. موفق باشید 

15938
متن پرسش
با سلام: ببخشید دو سوال از حضور حضرتعالی دارم: 1. اگر آقای x با سعه وجودی مثلا به اندازه 10 به فنای ذاتی و سپس به بقا بالله برسد در صورتی که بی سواد و درس نخوانده باشد؛ اما اگر همین آقای x عالم دینی و مجتهد و ذوفنون و دارای سواد بالا و درس خوانده باشد بعد با همان سعه وجودی مثلا 10 به فنای ذاتی برسد و سپس بقا، در کدام یک از این دو حالت شخص با رسیدن به عالم بقا که در آن جا مقام اولیاء کامل برحسب سعه وجودی آنهاست، دارای سعه وجودی بیشتر و به تبع آن مقام بالاتری دارد؟ 2. و بالفرض اگر عالم بودن و درس خوانده بودن در سعه وجودی تاثیر دارد و آن را زیاد می کند، آیا همه علوم مثلا فیزیک و شیمی و زیست و.. در افزایش سعه وجودی تاثیر دارند یا فقط علوم دینی مثل حدیث و فقه و...؟ خواهشا ارجاع به سوال دیگر ندهید و همچنین مثل اکثر اوقات طوری جواب دهید که بله یا نه بودن جواب برایم روشن شود نه اینکه در آخر، جواب و توضیحات داده شده برایم مبهم باقی بماند و نتوانم جواب را از آن استخراج کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مقامات این نوع علوم رسمی نه‌تنها کارآرایی ندارند، بلکه به قول خواجه عبداللّه انصاری در منازل انتهایی، مانعِ سیر نیز می‌باشند و یکی از کارهای سالک در آن منازل، آزادشدن از آن محفوظات و مفهومات است. با توجه به این امر جایی برای قسمت بعدی سؤال‌تان نمی‌ماند. موفق باشید

15937
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت استاد طاهرزاده: چند سوال از حضور مبارک داشتم: 1. استاد عرفان عملی و سیر و سلوک شهید مطهری که بود؟ 2. استاد سیر و سلوک و عرفان عملی رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی که بود؟ 3. آیا به نظر شما آیت الله خامنه ای به فنا ذاتی و کمال رسیده اند؟ اصلا ایشان سیر و سلوک دارند؟ 4. به نظر شما آیت الله جوادی آملی به کمال رسیده اند؟ یا حداقل در سیر و سلوک دارای مقامات و درجاتی هستند یا ایشان فقط جنبه علمی عرفان را دارند و در وادی عمل و سلوک و ریاضت و مجاهده گامی نزده اند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اُنس و آشنایی مرحوم شهید مطهری با حاج میرزاعلی آقای شیرازی، ایشان را در عرفان عملی به جاهایی رساند که نگو و نپرس! آنچنان از شب‌های آیت اللّه حاج میرزاعلی آقای شیرازی یاد می‌کرد و اشک می‌ریخت و خبر می‌داد که تا او را و شب‌های او را ندیده بودم معنایِ شب مردان خدا برایم مجسم نبود – ای کاش بنده آن صوت را به‌دست می‌آوردم و چند بار دیگر به صدای مبارک مرحوم شهید مطهری نسبت به شب‌های مرحوم حاج میرزاعلی آقای شیرازی گوش می‌دادم – 2- این موارد، مواردی نیست که بتوان در جواب و سؤال گنجاند. این‌ها مربوط به خودشان است. ولی مسلّم بعدها حکایت‌هایی به گوش ما می‌رسد به همان شکلی که در مورد حضرت امام داريم كه يكى از استادان قم نقل مى‏ كنند: شبى مهمان حاج آقا مصطفى بودم، ايشان خانه‏ ى جداگانه‏ اى نداشتند و در منزل امام بودند، نصف شب از خواب بيدار شدم و صداى آه و ناله ‏اى شنيدم، نگران شدم كه در خانه چه اتفاقى افتاده است؛ حاج آقا مصطفى را بيدار كردم و گفتم: ببين در خانه ‏تان چه خبر است؟ ايشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صداى آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] است كه مشغول تهجد و عبادت است. مرحوم آيت ‏الله حاج ‏آقا مصطفى خمينى فرموده بودند: يك روز ديدم آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] در اتاق خود هستند و صداى گريه ايشان بلند است. از مادرم پرسيدم: چه شده كه آقا گريه مى كنند؟ مادرم فرمودند: ايشان در شبى كه موفق به نماز شب و راز و نياز با خدا نشود آن روز چنين حالى را دارد.[1]

خانم زهرا مصطفوى مى ‏فرمايند. رمضانِ سالِ قبل از رحلت امام را خوب به ياد دارم. بعضى وقت‏ ها هر بار كه به دليلى نزد ايشان مى رفتم و سعادت پيدا مى‏ كردم با ايشان نماز بخوانم، وارد اتاقشان كه مى‏ شدم مى‏ ديدم قيافه ايشان كاملا برافروخته است و چنان اشك مى‏ ريختند كه ديگر دستمال‏ كفاف اشكشان را نمى‏ داد و كنار دستشان حوله مى‏ گذاشتند. امام شب‏ ها چنين حالتى داشتند و اين واقعاً معاشقه ‏ى ايشان با خدا بود.[2]  موفق باشید 

 


[1] ( 1)-http ://www .mums .ac .ir /culturefa /emmmam .( از خاطرات سيدحميدروحانى، سرگذشت‏هاى ويژه، ج 1، ص 91- 92)

[2] ( 2)-http ://tooba .net /Persona ( عج)es /5

15936
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی (ره)، فرق بین کبر و عجب در چیست؟ چون بعضی مواقع خود شخص هم متوجه نیست که دچار عجب شده است. برای رفع آنها چه باید کرد؟ لطفا به اختصار بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عجب» زیرمجموعه‌ی کبر است. اگر انسان متوجه نور توحید افعالی بشود، و همه‌چیز را از خدا بداند کمالی برای خودش به صورت استقلالی قائل نمی‌باشد و در همین رابطه، توفیقاتی را هم که به‌دست می‌آورد از خدا می‌‌داند و برای رهایی از «عجب» به خود می‌گوید: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش». موفق باشید

15930
متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری رو ما بالاخره باید عالم بالله بدانیم یا عارف و عالم بالله؟ آخه یکی میگه عارف بوده. یکی میگه نه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: روش شهید مطهری در مسیر علماء باللّه و به روش حکماء بوده است، هرچند خودشان از نظر سلوکی سیر عرفانی داشته‌اند. موفق باشید

15928
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. برای دانش آموزان نخبه یا مستعد نخبگی (متوسط به بالا) دبیرستانی (4 سال آخر - قبل دانشگاه) چه موضوعات (ریز) معرفتی رو پیشنهاد می کنید، که اونها رو تا حدودی واکسینه کنه؟ برای دانشگاهی ها چطور؟ لازمه عرض کنم این دانش آموزان پسر هستند که قراره تا دانشگاه و بعد هم در دانشگاه با ما همراه باشن. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» إن‌شاءاللّه کارساز خواهند بود. موفق باشید

نمایش چاپی