بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13870
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: راجع به حرکت جوهری سوال دارم 1. در حرکت از نقطه الف به ب شما می گویید حرکت مجموع سکون های متوالی نیس بعد با مجموع صفرها مقایسه می کنید که این ربطی ندارد همانطور که ما در فیلم برداری هم داریم حرکت روی فریم ها یا عکس های ثابت است که یک فیلم را ما می بینیم نظر شما چیست؟ 2. آیا حرکت مکانی ناشی از حرکت جوهری است؟ اگر اینطور است من وقتی در خواب راه می روم باید آنجا هم حرکت جوهری باشد. پس اگر در برزخ حرکت مکانی باشد ناشی از حرکت جوهری خواهد بود. 3. اینکه شما میگید خروج از قوه به فعل آیا قوه این عالم که عاملش خدا باشد قوه اش تمام می شود و این عالم برزخی می شود آن وقت آن عالم به چه بند است؟ خواهش می کنم با حوصله جواب دهید و با استدلال. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حس به تنهایی سکون‌های متوالی را می‌یابد ولی انسان حرکت را به کمک عقل درک می‌کند نه از آن جهت که حرکت، سکون‌های متوالی است، بلکه حرکت یک موضوع وجودی است که حسّ از آن تنها، سکون‌های متوالی می‌فهمد 2- حرکت مکانی نیز ریشه در حرکت جوهری دارد و ما در خواب و در برزخ معنای حرکت را در نفس خود داریم و لازم نمی‌آید که مکانی باشد و حرکتی در آن صورت بگیرد 3- سعی کنید مباحث صوتی «حرکت جوهری» را دنبال بفرمایید در آن‌جا روشن می‌شود «قوه» خلأ و نداشتن است، پس یعنی چه که عامل آن خدا باشد؟! موفق باشید

13867
متن پرسش
سلام: استاد من مدتی به کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی ‍‍پوچ می شود» شما علاقمند شدم و مقداری از آن را مطالعه کردم و به جایی رسیدم که دیگر برایم نامفهوم بود و وقتی از شاگردانتان علت را پرسیدم گفتند ابتدا باید «معرفت النفس» و «برهان صدیقین» را کار می کردی و بعد سراغ این کتاب می رفتی. اما بنده اکنون در شرایط خاصی هستم که نمی توانم روی کتب شما وقت بگذارم و از طرفی نگران عمر و جوانی خودم هستم که نکنه به پوچی بگذره هر صبح که از خواب پا میشم و در هر لحظه از خودم می پرسم آیا من در مسیری که معبود می خواد هستم یا «یعلمون ظاهره من حیات الدنیا و هم عن الاخرتهم غافلون» هستم من این چند سال اخیر تو بحران هویت اسلامی ایرانی بودم و به لطف خدا از این مرحله عبور کردم و می خوهام سیر الی الله رو به عنایت خود تبارک و تعالی شروع کنم اما همیشه نگران هستم که آیا اعمالم درسته و آیا دارم به وظایفم خوب عمل می کنم یا نه؟ سوالم از محضر شریف اینه که اگه من بخوام از همین امروز کاری کنم که آخر عمر مانند خیلی از پیران جامعه سرخورده و نادم نباشم چه باید بکنم و چه رویکردی باید داشته باشم؟ صبحم رو چگونه و با چه رویکردی آغاز و اون رو ادامه بدم که شرمنده جوانیم نشم و چه کنم مکر لیل و نهار به رویکرد متعالیم ضربه نزنه. استدعا دارم منو به کتاب و جزوه و صوت رجوع ندید چون باور کنید شرایط زندگی به نحویه که اصلا نمیتونم رو مطالعه تحقیقی دینی وقت بگذارم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با رجوع به معارف معرفت النفسی راهی به سوی حق برای شما گشوده می‌شود. فایل صوتی «ده نکته از معرفت نفس» که بر روی سایت هست، کارساز است. موفق باشید

13865
متن پرسش
سلام: در شعر زیبایی از ابن عربی که در کتاب التجلیات آمده است (ترجمه ی استاد الهی قمشه ای): در لینک مقابل http://yeksokoot.blogfa.com/category/5 ظاهرا شعر دعوتی از جانب حق تعالی ست اما در آخر شعر آمده است: ای معشوق بیا دست در دست هم نهیم و به پیشگاه آن حقیقت لایزال رویم تا او میان ما حکمی جاودانه کند و ما را صلح و آشتی دهد آشتی پس از قهر آه که چیزی لذت بخش تر از این در جهان نیست نشستن در کنار یار و با هم سخن گفتن. متن عربی را هم که پیدا کردم: "حبيبي ! تعال، (هذي) يدي ويدك، ندخل على الحق، ليحكم بيننا حكم الأبد. منظور از «حقیقت لایزال» یا در متن عربی الحق مگر خداوند نیست؟ این با اول شعر جور در نمیاد! یعنی خداوند تا حالا بنده اش را دعوت به خود می کرد اما آخر شعر می گوید بیا به پیش آن حقیقت لایزال رویم تا بین ما حکم کند. لطفا راهنمایی فرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع ورود در اشعار جناب حافظ نیز هست که از یک طرف نظر به حق دارد در موطن تعیّن ثانی جهت رجوع به حق در موطن تعیّن اول و فنای ذات. لذا با یارِ خود یعنی حضرت حق در تعیّن ثانی و مقام اسماء به معاشقه می‌نشیند تا به فنای ذات در تعیّن اول سیر کند. موفق باشید

13861
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزيز و گرامي: اين روايت كه مي فرمايد هر كه عاشق شود و عفت بورزد و كتمان كند و بميرد شهيد مرده است كدام عشق است؟ اگر عشق مجازي دنيايي است واقعا كسي كه عاشق شود و واقعا طرف مقابل را به شدت دوست داشته باشد ولي به خاطر خدا حريم را رعايت كند و بميرد ثواب شهيد را به او مي دهند يا تازه مي گويند چرا كسي غير خدا را دوست مي داشتي؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که طرف عفت نگه داشته و ذیل اراده‌ی الهی خود را حفظ کرده، در واقع برای خدا جایگاهی بالاتر از میل خود قائل شده و این خود، یک نحوه فنای از خود و بقای به حق است. موفق باشید

13857
متن پرسش
سلام علیکم خسته نباشید استاد. ببخشید می خواست بدونم استاد رحیقی که در قم کرسی و کلاس فلسفه و عرفان دارند را می شناسید؟ می خواستم نظرتون رو درباره ی درس های ایشان بگویید و آیا درس آنها را استفاده کنیم با آقای امینی نژاد؟ ببخشید استاد اگر مصدع شما می شویم به علت این دغدغه است که وسواسی در این مورد داریم که تمام سعی ما بر این باشد که مبانی دینی و عمیقی را در جانمان ثابت کنیم و از گذران وقت و هدر دادن آن در کلاسهای اضافه و بی فایده جلوگیری کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت اش جناب استاد رحیقی را نمی‌شناسم ولی ذکر خیر دروس استاد امینی‌نژ‌اد را دارم. در این موارد نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 13825 جلب می‌کنم. موفق باشید

13844
متن پرسش
با سلام و درود: برای خودسازی راه توحیدی قوی تر است یا معرفت نفسی و یا هر دو با هم؟ علم کلام در خودسازی تاثیر دارد یا ندارد و چرا؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام بیشتر برای جواب‌دادن به شبهات است در موضوعات عقیدتی. ولی معرفت نفس از یک طرف ما را منوّر به نگاه توحیدی می‌کند و از طرف دیگر مقدمه می‌شود برای توحیدی بالاتر. موفق باشید

13839
متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد: در قم استادی هست به اسم استاد حشمت پور که منطق و فلسفه و عرفان درس می دهد ولی خیلی معروف نیست. چند صوت از ایشان گوش دادم بنظر می رسد خوب مسایل را تبیین می کنند. حضرت استاد ایشان را می شناسند؟ راهنمایی بفرمایید این هم لینک صوت شرح کتاب منازل السائرین ایشون است http://www.eshia.ir/Feqh/Archive/heshmatpour/manazel/93 التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی طلاب عزیز درس استاد را قابل استفاده می‌دانند. موفق باشید

13817
متن پرسش
سلام: جلسات کتاب «مصباح الهدایه» کی تموم میشه؟ آیا برای شروع «مصباح الهدایه» پیش نیازی هم باید طی بشه یا همین جور قابل فهم هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتمام شرح کتاب «مصباح الهدایه» به عهده‌ی خداوند است. البته و صد البته برای فهم آن مقدمات بسیاری نیاز است. از معرفت نفس و برهان صدیقین و مباحث معاد، گرفته تا عرایضی که در شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام قبل از این به عمل آمده است. موفق باشید

13822
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد ببخشید من طلبه هستم و زبان انگلیسی دارم کار می کنم. می ترسم تحت فرهنگ اونا قرار بگیرم، در این ضمینه چه کنم چه دستور العملی می فرمایید؟ و سوال دیگر اینکه بعضی آموزش هایی که می بینم از جهت اخلاقی و پوششی مشکل دارد آیا اگر تحریک نشوم هم بر روی من تاثیر می گذارد؟ آیا اصلا با دیدن این آموزش ها می توانم به هدفم که تبلیغ دین است برسم؟ با تشکر از راهنماییتان.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است مشروط بر آن‌که روح فرهنگ غرب را که انقطاع از عالم قدس و معنا است، درست بشناسید. در ضمن وَجه عبادی خود را ذیل محبت به اولیاء معصوم تقویت نمایید تا ساحت اُنسِ با زیبایی‌های معنوی بر نظر به تبرّج‌های مادی غلبه کند. موفق باشید

13818
متن پرسش
سلام خدمت استاد: اگر ممکن است توصیه هایی در قالب صوت یا مکتوب برای سلوک اربعینی بیان بفرمایید. تشکر از توجهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه عرایض مکتوبی پیش خواهد آمد. موفق باشید

13810
متن پرسش
استاد عزیز سلام: 1. آیا اعتقاد به خدا و درک خدا ذاتی است همانند بدیهیات؟ 2. اگر اعتقاد به خدا ذاتی است پس چرا برخی شک می کنند و ما یا برای اثبات خدا دلیل می آوریم؟ ما که برای بدیهیات دلیل نمی آوریم و نیازی هم به دلیل نیست چون واضح و روشن هستند، حال چگونه است که خداوند نیاز به اثبات دارد؟ 3. چه تفاوتی بین بدیهیات که ذاتی انسان هستند و اعتقاد به خداوند هست که برای بدیهیات دلیل نیازی نیست اما برای اثبات خدا دلیل نیاز هست؟ لطفا تفاوت این دو را بیان کنید. 4. از طرفی می دانیم که همه از خدائیم و وجودمان و علت اصلی وجودمان خداست به همین دلیل باید ذاتا به خدا همانند بدیهیات علم داشته باشیم، پس چرا وجود خداوند را اثبات می کنیم و چرا برخی به خداوند ایمان نمی آورند و کافر هستند؟ مگر ذاتی نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتقاد به خداوند فطری است و از جهتی با بدیهیات متفاوت است. زیرا بدیهیات در دسترس هر انسانی در هر حالتی هست. ولی فطریات ابعاد متعالی و برترِ هر انسانی است و هرکس به اندازه‌ای که از عوامل غفلت از فطرت فاصله بگیرد، فطریات خود را احساس می‌کند و دستورات شریعت در همین راستا است. موفق باشید

13803
متن پرسش
سلام: چرا دشمنان اسلام در دشمنی و رسیدن به اهداف خود مصمم و جدی هستند ولی ما در رسیدن به اهدافمان مصمم و جدی نیستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمنان اسلام همیشه تحت تأثیر نفس امّاره‌ی خود عمل می‌کنند که برای نزدیکی به نفس امّاره هیچ تلاش و سلوکی نیاز نیست. ولی مسلمانان باید به نور نفس مطمئنه نزدیک شوند تا ذیل آن عمل کنند و این نیاز به تلاش دارد و از این جهت دشمن در تبعیت از نفس امّاره جدّی است زیرا بدون تلاش در اختیار آن قرار دارد. موفق باشید

13809
متن پرسش
هو الرزاق با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوارم: استاد شاید این سوال نباشد و یک جور درد دل باشد اما چه کنم ... بنده نزدیک دو سوال است که شغل رسمی ندارم و کارهای مختلفی انجام می دهم (مدرک لیسانس هم دارم) خدا را شکر الحمدالله؛ به ظاهر خوب نیست و بیمه ندارم و حقوقم ثابت نیست اما خدا را شکر خودم راضی راضی هستم ... اما نگاه دوستان و خانواده (هر جا هم خواستگاری رفتم ضد حال زدند ... البته میدونم درست میشه) چند بار هم شغل هایی برام ردیف شد؛ مثلاً یکی که به ظاهر خیلی خوب بود استخدام در بانک مرکزی بود؛ اما حاجی با سیر و سلوک و تفکراتی که در حال حاضر دارم نمی توانم این شغل ها را انجام بدهم! حاجی خلاصه این چند وقت اینقدر ضد حال زدند بهم که دیگه ... خودم فکر می کنم که کارم درست است در این زمینه ... امّا میگم شاید نکنه من دارم تند می روم ... استاد راهنماییم کنید و مخصوصاً دعا کنید برای بی سر و پایی مثل من که اینقدر ضعیف هست ... خدا نگهدارتان باشد. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار درستی است که انسان نباید تن به هر شغلی بدهد، حتی در آن حدّ که روح و روان خود را ضایع نماید! بنابراین فکر نمی‌کنم این کار شما تندروی باشد. امیدوارم بیشترین نتیجه را در امورات خود جهت به سر و سامان‌رساندن دنیا و آخرتتان ببرید. موفق باشید

13807
متن پرسش
با سلام: چند تا سوال داشتم لطف میکنین اگه جواب بدید. یکی اینکه مجرد نسبی یعنی چی؟ یکی اینکه نفس زمانی که به عالم عقل کل میرسه چه ویژگی پیدا میکنه؟ آیا اینکه مراتب نفس ما حس و خیال و عقل است نفس با عقلانی شدن در عالم مجردات چه تغییری میکنه؟ فرق بین صادر اول یا عقل کل و ماده در چه چیزهایی است؟ معاد جسمانی یا روحانی کدام است؟ با توجه به اینکه نور عقل روشنگر است و خود نور است ولی خود مخلوق است ربط بین نور عقل مخلوق و جسم ادراک شده با آن نور چیست؟ فرق اسماء و صفات در علم آدم اسماء کلها چیست؟ اجسام روح ندارند اما معنی این جمله ی عارفان که برون عکس درون است چیست؟ آیا اگر از ماده بالا رویم اجتماع نقیضین انجام می شود؟ فرق وحدت حقه حقیقیه و ظلیه چیست؟ آیا می شود طی الارض جسمی نباشد؟ آن چراغ در آیه سی و پنج سوره نور چیست؟ تجلی ذات برای ذات یعنی چه؟ و آخر اینکه نسبت علم و ذات حق تبارک و تعالی؟ تک تک این سوالت برای من یه دنیا ارزش داره ممنون میشم جواب بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مجرد نسبی یعنی موجودی که هنوز همه‌ی قوه‌هایش بالفعل نشده است. برعکسِ مجرد کامل که همان مقام عقل کلّ است. نفس انسان همه‌ی مراتب حس و خیال و عقل را داراست ولی شخص ما، معلوم نیست که در کدام‌یک از این مراتب، بالفعل شده‌ایم؟ اولیاء الهی در مقام عقل، بالفعل‌اند و کودکان، در مقام حسّ. از این به بعد سؤالاتتان طوری است که برای فهم آن‌ها باید مطالعات طولانی داشته باشید تا حلّ شود و جواب مناسب بگیرید. پیشنهاد ما آن است که با سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست کار را شروع کنید و با حوصله ادامه دهید تا إن‌شاءاللّه جواب سؤالات خود را دریافت فرمایید. موفق باشید

13799
متن پرسش
سلام: ببخشید من به فلسفه و منطق علاقه زیادی ندارم و در حد فلسفه پیش دانشگاهی خوندم اما علاقه به ادامه فلسفه دارم ولی نمیتونم به دانشگاه برم اما دوست دارم فلسفه رو بخونم لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ادامه‌ی فلسفه لازم نیست به دانشگاه بروید. مقدمتاً مباحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» که شرح صوتی آن نیز روی سایت هست را دنبال کنید و سپس با شرح «بدایة الحکمه» از طریق اساتید حوزه، کار را ادامه دهید. موفق باشید

13781
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: نظرتان پیرامون آیت الله علی عابدی شاهرودی چیست؟ می توان در زمینه فلسفه و عرفان نظری از ایشان بهره گرفت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آثار ایشان را مطالعه نکرده‌ام، ولی ذکر خیر ایشان را شنیده‌ام. موفق باشید

13780
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: تحصیلات بنده در رشته مهندسی برق است و به مسایل فیزیک علاقه زیادی دارم از طرفی مشغول مطالعه فلسفه (نهایه الحکمه) هستم (به فلسفه نیز علاقه بسیار زیادی دارم)، خیلی تلاش دارم بین مباحث فیزیک و فلسفه ارتباط برقرار کنم، از طرفی اساتیدی که هم در فیزیک و هم فلسفه مبرز باشند را نمی شناسم، می خواستم ببینم حضرتعالی در این زمینه فعالیتی داشتید؟ (در لیست کتابها و جزوه های سایت مطلبی را ندیدم) یا اینکه اساتیدی را در این زمینه معرفی بفرمایید تا بتوان از ایشان بهره برد؟ خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید. با تشکر از محضرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز در دنیا آن اندازه که فیزیسین‌های بزرگ به دنبال الهیات هستند، کشیشان در آن حد به دنبال الهیات نمی‌باشند. نمونه‌ی آن در ایران جناب آقای دکتر گلشنی است و یا در غرب شخصیتی مثل «آیان‌باربر» و «وایتهد» را می‌توان نام برد. البته مسئله بسیار گسترده است و من در این مورد اطلاعات کمی دارم. موفق باشید

13760
متن پرسش
سلام: آیا یک شخص میتونه با همین بدن خاکی به عوالم بالا صعود کنه به این معنی که به تجرد مثالی و عقلی حتی همین بدن خاکی برسد؟ و بعد دوباره به عالم ماده نازل شود؟ برخی این موضوع که حضرت مسیح در آسمان است را اینگونه تفسیر کردند که منظور از آسمان، عوالم غیر مادی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» روشن شده است که اگر ماده از مرتبه‌ی مادی‌بودن بالاتر رود، دیگر از مادی‌بودن در می‌آید و این‌که قرآن می‌فرماید حضرت مسیح«علیه‌السلام» را به بالا برده است، باید بالابردن رتبه‌ای باشد که یک‌نوع برگشت به هویتِ مجرد است و این غیر از بالابردن مکانی است. موفق باشید

13753
متن پرسش
به نام خدای محمد، با عرض سلام خدمت استاد محترم: با عنایت به دستگاه فکری و مطالعاتی حضرتعالی که ما را به حقیقت خود متذکر می شود و از طرفی هم نیل به این مهم لوازم و الزاماتی دارد که بالفرض در گفتار چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی به کم گویی و کم گوش دادن و.... اشاره شده است که ذیلا به سوالات اینجانب جواب دهید: 1. چگونه ممکن است کسی سیر و سلوک الی الله را در دستور کار قرار دهد و در کنار آن در عرصه سیاست حضوری فعال داشته و مسولیت های خطیر هم داشته باشد؟ 2. آیا یک سیاست ورز بایستی با یک ژست خاصی در آن وارد گردد؟ در انتها خواهش دارم از شما استاد عزیز که اگر امکان دارد کتابی با عنوان عالم سیاست و سیر و سلوک الله که پاسخ تمام کسانی که می خواهند سیر الی الله کنند و هم وارد عرصه سیاست شوند مرقوم نماید. با سپاس ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» و جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است که فکر می‌کنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاست‌ورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید

13754
متن پرسش
سلام: طلبه ای هستم 41 ساله. بیست سال است طلبه ام و از اول طلبگی تقریبا هیچ گناهی نکردم. و از زمینه های گناه هم فرار کرده ام. بعضا عنایاتی هم به من شده است. دائم به قبض و بسط زنده ام به حمدلله. تقریبا تمام عرفان نظری را خواندم. الان بین فصوص و فتوحات مطالعه دارم. از مباحث اخیر شما هم استفاده برده ام. کتاب رساله الولایه و مصباح الهدایه که شرح فرمودید. کل المیزان را یکبار اجمالی خوانده ام. یکبار هم بعضی سوره ها را تفصیلا خواندم. اسفار را سه بار مطالعه کردم و از محضر استاد جوادی استفاده زیادی بردم. اینها را خدمت استاد عرض کردم تا موقعیتم را درک کنید و راهنماییم کنید. وگرنه قصد دیگری نداشتم. وگرنه هم بنده می دانم و شما هم بهتر از بنده می دانید که همه اینها هم او نمی شود. گرچه کمک می کند. دانایی است نه دارایی به قول خودتان. حال سوالی دارم: احساس می کنم دیگر نمی توانم بالاتر بروم. احساس راکد بودن در سیر می کنم. گرچه فیوضات می رسد ولی بعد از این بیست سال که اکثر مستحبات را هم ملکه خود کردم. تمام رذایل را با کمک اساتید از بین بردم. گناه را هم اصلا فکرش را نمی کنم. فقط الان نمی دانم ادامه راهم را بی استاد می توانم طی کنم یا نه؟ راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید احساس راکدبودن می‌کنم، در این سیر این حالت، حالتِ به تکوین‌رسیدن است که جناب خواجه عبداللّه انصاری مثلاً در مورد «حال» می‌گوید: از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقی‌ماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»

استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً به‌دست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامه‌ی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقش‌داشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همه‌چیز از آن خدا است و من هیچ‌کاره‌ام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آل‌عمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. لذا پیشنهاد می‌شود منازل‌السائرین را با شرحی که جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه داده‌اند، دنبال کنید. موفق باشید

13751
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: چرا خداوند اصل استعدادها را در اعیان متفاوت قرار داده است؟ مگر اعیان فیض اقدس نیست؟ و فیض هم از خود او ساطع می شود پس می توان نتیجه گرفت که استعداد ها را هم خداوند تعیین کرده چون اعیان هم ظهور اسما هستند. معمولا در جواب به سوال بالا مسئله قابلیت اعیان و ذاتی بودن تفاوت ها را مطرح می کنند و همانطور که در جواب سوالات شما هم مطالعه کردم همین جواب را داده بودین ولی به نظر می رسد این جواب مشکل را حل نمی کند چون دوباره این سوال مطرح می شود که خود ذاتی بودن هم خدا تعیین می کند زیرا او خالق است و موجودات در صحنه وجود که نبودند تا قابلیتی داشته باشند و ظرفیت وجودی ممکنات هم خداوند تعیین می کند که ظرف و مظروف از اوست. تقاضای راهنمایی در این مسئله را دارم ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امکان ذاتیِ اشیاء، بحث مفصلی است که در جلسات اولیه‌ی شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی بحث شده است مبنی بر این‌که امکان ذاتی شیئ از خودِ شیئ است و حضرت حق آن شیئ را، آن شیئ نکرده است بلکه به او «وجود» داده است و به قول ابن‌سینا: «ما جعل اللّه المشمشة، مشمشمة بل اوجدها» خداوند زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به آن «وجود» داده است و از این لحاظ، حجت خدا برای هر مخلوقی تمام است از آن جهت که آن مخلوق، خودش، خودش است و بدین لحاظ قرآن می‌فرماید: وقتی خداوند خواست چیزی را خلق کند به آن چیز می‌گوید «بشو» و «می‌شود» پس آن چیز در علم خدا هست و خدا در خطاب به آن می‌گوید «بشو و می‌شود» و خلقت یعنی همین. موفق باشید

13747
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده چند سالی می شود خدا لطف نمودند و خواستم سالک الی الله شوم که رعایت حلال و حرام الهی را بکنم درست است که کم گذاشتم ولی خدا را در نظر گرفتم حالا به خود که نگاه می کنم ایمان درست و درمان ندارم! خیلی غصه می خورم. می گویند ایمان و یقین براثر عمل است. خوب ما هم خودمان را کشتیم عملمان الهی باشد پس چرا ایمان حاصل نشد یقین کجاست؟!! چرا این دل لیاقت محبت و عشق الهی را پیدا نکرده بعد این همه که خواستیم خدا محور باشد. درست است که ما کم گذاشتیم ولی انتظار نداشتیم اوضاع ما اینقدر ناامید کننده باشد. دعایمان کنید استاد تا گیر کارمان را پیدا کنیم. خیلی سخت است تحمل این وضع. این دست و پا زدن های بی حاصل یا مذبوحانه به جایی نمی رسد. آیا کسی هست در عالم که دلش به حال ما بسوزد و دستی از ما بگیرد؟ (دعایمان بفرمایید استاد. ببخشید که مصدع اوقات می شویم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول جناب فیض کاشانی: «گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی / گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی. گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی / گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی. گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد / از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی. گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد / گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی. گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن / جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی. گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی؟ / گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی. خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی / کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی. آری به قول فیض؛ شاید رسیده باشی! از کجا می‌گویی از نور ایمان برخوردار نیستید؟ ثانیاً: بشتر برکات تبعیت از شریعت الهی در زندگی ابدی سراغ انسان می‌آید. همه‌ی فکر و ذهن خود را در راستای اطاعت از حکم خدا برای آبادانی قیامت باید به‌کار برد. موفق باشید

13746
متن پرسش
سلام خدمت استادگرامی: من تازه وارد این مسیر شدم، خیلی عالیه، ولی مدام دلسرد می شوم، مثل این میمونه که شیطان سنگ میندازه، با۴ نفر از دوستان خویشتن پنهان رو مباحثه می کنیم، استاد نداریم و واقعا سخته. دوستان هم مثل من سرد و گرم میشن، لطفا کمک کنید که انگیزه و ارادمون بیشتر بشه. اجرتون با صاحب الزمان. یکی از دوستان در جلسات حضوری شما بودن و خیلی کمک میکنن. سپاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید بعد از شرح صوتی «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «معاد» را  با شرح صوتی آن دنبال فرمایید و بعد به کتاب «خویشتن پنهان» بپردازید و درکتاب «خویشتن پنهان» صفحات 41 تا 59  را پس از مطالعه‌ی کامل کتاب مطالعه فرمایید زیرا بنا بود نظر علامه طباطبایی در پاورقی بیاید که اشتباهاً در متن آمده. موفق باشید

13734
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده عزیز سلام علیکم: بنده حقیر مدتيست که بحمدالله قصد توبه نموده و ان شاءالله توبه کرده ام و به سلک شاگردی شما درآمده ام و باب جدیدی از زندگی ام باز شده است که شدیداً ملتمس دعای جنابتان هستم... سه سوال دارم از حضور شریف: 1. در طریقت حقیقی الی الله تزکیه بر تعلیم مقدم است یا تعلیم بر تزکیه؟ ۲. در هنگام تزکیه چگونه باید گوشزدهای فطرت و ملائکه الله را از امیال و اوامر نفس تفکیک نمود؟ ۳. چگونه باید فهمید که ضعف نفس کجاست و از آن ناحیه به تزکیه پرداخت؟ خدا عاقبت ما و شما را به خیر گرداند. یا علی مدد
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 13639 جلب می‌نمایم 2- همین‌که انسان خود را در مسیر تعالیم الهی قرار دهد و فهم خود را با شریعت الهی تطبیق دهد، از نفس امّاره به سوی فطرت سیر کرده 3- وقتی انسان کار را شروع کرد، یکی‌یکی ضعف‌های او جهت رفع آن ضعف‌ها ظهور می‌کند. موفق باشید

13732
متن پرسش
سلام: یک مشکلی دارم که وقتی اوقات نماز بین کلاس های دانشگاه قرار می گیرد مردد می شوم که به نماز اول وقت برسم یا از کلاس بهره گیرم. ندایی در دلم می گوید اگر بری نماز اولا از درس جا می مانی و دوم باعث حواس پرتی دانشجویان دیگر می شود و حق الناس است. شما اگر جای من بودید چه کار می کردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که دین خدا به شما رخصت داده است که نماز را در غیر اول وقت آن بخوانید، بهتر است که کلاس را ترک ننمایید مگر این‌که وقت نماز، تلف شود که واجب است کلاس را ترک کنید. موفق باشید

نمایش چاپی