بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33553
متن پرسش

با سلام: با توجه به اینکه شما می فرمایید که هرچه شدت بردار باشد وجودی است، آیا می‌توان گفت که تلخ، شور و ترش، می شود تلخ‌تر،شورتر؟ آیا می‌توان گفت که از مقوله وجود می‌باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودی خود تلخی و یا شیرینی نداریم، بلکه چیزهایی هستند که تلخ و شیرین‌اند. پس در این موارد پای ماهیت در میان است. در حالی‌که در مورد علم و یا حیات، خودِ علم و حیات شدت و ضعف برمی‌دارند. موفق باشید

33524
متن پرسش

سلام وقت بخیر: من تا حدودی درباره دین و مذهب و قانون های این دنیا (قانون جذب) میدونم و الان تا جایی رسیدم که از زندگیم راضیم و حالم عالی شده اما می‌خواستم بیشتر بدونم و دنبال آرامش بیشتر وعظیم تری هستم و به خاطر همین خیلی دنبالش گشتم اما چون پیدا نکردم تصمیم گرفتم حوزه برم به نظرتون حوزه میتونه جای خوبی برای من باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سعی شود با جدّیت و با روحیه دنبال‌کردن مباحث فلسفی و قرآنی وارد شوید، إن‌شاءالله نتایج بسی ارزشمند و گران‌قدرنصیبت‌تان خواهد شد. موفق باشید

33518
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: بنده از طلاب غیر ایرانی حوزه علمیه قم هستم و آرزوی این را دارم که بتوانم خدمتی به دین خدا و مکتب آل رسول و انقلاب اسلامی که به نظرم قرائتی جامع و ناب از اسلام رسول خدا ارائه می‌کند، هست. احساس می‌کنم که چنین کاری امروز، که در سیطره تمدن غرب هستیم، بدون اشراف به فلسفه و علوم انسانی به سختی بتوان انجام داد. سوال بنده این است برای کسانی مثل من که می‌خواهند علوم انسانی جدید - از جمله علوم سیاسی و اجتماعی و ادبی و روانشناسی، و فلسفه جدید یاد بگیرند، توصیه می‌کنید از کجا شروع کنند چه سیری را طی کنند؟ اگر کتاب هایی هم مد نظر دارید بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از حکمت صدرایی و چشیدنِ آن حکمت، فلسفه غرب را با اسلوب هایدگری ادامه دهید. جهت شروع حکمت صدرایی ورود در «برهان صدیقین» و شرح آن که روی سایت هست، إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds

https://lobolmizan.ir/book/240?mark=%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86

33517
متن پرسش

با سلام: شما یک جا الله را مظهر می دانید در حالیکه در جای دیگر می فرمایید: الله به اضافه صفت خاص می‌شود اسم. این تناقض نیست که یکجا الله مظهر و جای دیگر ذات است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حرف آن است که ذات، به صفت خاص می‌شود اسم. از جمله اسم «الله» که ذات است با جامعیتِ صفات. به همین جهت عرض می‌شود نمی‌توان این نوع معارف را به صِرف سؤال و جواب آموخت. پیشنهاد بنده آن است که اگر استعداد ادامه معارف حِکمی و عرفانی را در خود می‌یابید، مباحث مربوط به «اسفار» جناب صدرا و فصوص «ابن عربی» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

33512
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزی: استاد عزیز برای اینکه سخن طولانی نشه مقدمه سخنم اینکه ما در توحید می‌رسیم به اینکه در جایی از یکی از کتب تان از شخص بزرگی آوردید که انسان فقط دعا است، حالا اینکه استاد به نظر شما می توانیم بگوییم اگر در ادامه بیشتر جلو برویم می بینیم دعا هم نوری از خداست که خدا به قلب انسان می اندازد که باید دعا توسط انسان گفته شود، مثل عصای حضرت موسی باید عصا به سنگ زده بشود تا بازهم خدا به ظهور بیشتر برسد. در صحنه از اجمال دعا به تفصیل بیشتر درآید. خب استاد اینجا ممنون میشم با بیان اشاره ای راهنمایی بفرمایید که اگر ماده و معنا و دعا و خطورات و الهام و علاقه و حب همه آیت خداست پس آیا من فقط اراده پیگیری اینها هستم؟ مثلا وقتی حب و علاقه به دعا و... در من ایجاد می شود، اراده از خدا شروع شده آیا اصلِ من فقط توسط پیگیری آن اراده اولیه ساخته می شوم؟ ۲. آیا می توانیم بگوییم که مجموعه نتایج و ماحصل های انتخاب های من ثابت و تعیین شده توسط خداست؟ مثلا از ازل در علم خدا بوده که من در سنی براساس اراده های قبلی خودم به دو راه خواهم رسید که اگر راه اول را بروم، نتیجه ثابت و توسط خدا تعیین شده و راه دوم هم همینطور، پس زندگی عرصه ای برای ظهور خداست و اوست که می خواهد خود را ظهور دهد. ۳. در نهایت اینکه در صحنه ماده و.. که فقط خداست، الهام وعلاقه به راهی برای زندگی هم که ظهور اراده خداست، نتیجه هر راهی هم که خداست و توسط خدا تعیین می شود واین خداست که می خواهد به ظهور آید، پس انسان کو؟ انسان فقط مجموعه انتخاب هاست. ۴. استاد می توانیم بگوییم که عرصه زندگی و خلقت عرصه نظر خدا به حالات مختلف خودش است؟ البته اگر استفاده از لغت حالات برای خداوند جایز باشد. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع هر دو مطلب درست است که از یک طرف، انسان مجموعه انتخاب‌های خودش می‌باشد و با انتخاب‌هایش امکانِ بالقوه خود را فعلیت می‌بخشد و از طرف دیگر حضرت حق است که در هر صحنه خود را به ظهور می‌آورد و به تعبیر اساتید عرفان، خود را می‌چشد. موفق باشید

33509
متن پرسش

با سلام و دعای خیر: چرا خداند قادر متعال عالم ماده را هم مثل عالم مجردات دفعتا ایجاد نکرد؟ درست است که این بخاطر ظرفیت عالم ماده و نحوه ی وجوددی آن است اما عزیزی این سؤال را از من پرسید و گفتم اراده ی خداوند آنی بود اما ظهور آن تدریجی صورت گرفته است و آن بخاطر محدودیت عالم ماده و ذات حرکت جوهری آن است ولی قبول نکرد. بی زحمت راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هر موجودی که حرکت، ذاتیِ آن باشد تدریجی‌الوجود است و اراده الهی به «محال» تعلق نمی‌گیرد تا بگوییم خدا که می‌تواند امری که تدریجی‌الوجود است یک لحظه ایجاد کند. در حالی‌که آن موجود در ذات خود تدریجی‌الوجود می‌باشد. موفق باشید

33506
متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم عین وجود مثلاً عین درخت است اما درخت، عین، عین وجود نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. اساساً درخت، ماهیت است و ربطی به وجود ندارد. موفق باشید

33499
متن پرسش

با سلام: وقتی می گوییم بسم الله آیا منظور آن است که الله اسم ذات خدا است؟ آیا منظور از اسم الله آن است که این الله اسم عین وجود است، نه خود عین وجود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی «اسم» در اصطلاحات عرفانی بیشتر فکر شود. «اسم» به معنای نام  و یا عنوان نیست. «اسم» به معنای ذات است به صفت خاص، بنابراین معنا نمی‌دهد بگوییم «الله» اسمِ عین وجود باشد! موفق باشید

33485
متن پرسش

با سلام: از نظر حکمت متعالیه و ملا صدرا آیا الله همان عین وجود است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «الله» در این مباحث، جامع اسمای الهی است در عین وحدانیت. و از این جهت باید جایگاه این اصطلاحات را با مطالعه «فصوص‌الحکم» ابن عربی دنبال بفرمایید. زیرا این نوع مباحث، مباحثی نیست که با سؤال و جواب روشن شود بخصوص که بحث بین «احدیت» و «واحدیت» در این‌جا مطرح است که باید با دقت در جای خود دنبال شود. موفق باشید

33481
متن پرسش

با سلام: آیا همان گونه که در برهان صدیقین از اشدالوجود، خفیف الوجود تجلی می کند، در تشکیک در مظاهر (منظور در عرفان) آیا می‌شود یک مظهر واسطه ظهور مظهر دیگر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «تشکیک در مظاهر»، حضرت حق به جلوات مختلف در میان هستند. موفق باشید

33478
متن پرسش

با سلام: از گوش دادن به برهان صدیقین سوالی برایم پیش آمد وآن اینکه مطلق بودن به ذات بر می‌گردد یا مطلق بودن به الله بر می‌گردد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» در برهان صدیقین امری است مفهومی که می‌تواند مصداق‌های مختلفی داشته باشد و از این جهت دوگانه بین «الله» و «ذات» معنا نمی‌دهد. موفق باشید

33460
متن پرسش

با عرض سلام: این شبهه در ذهن من است که اگر بگوییم وجود در جایی پایان می‌پذیرد یعنی محدود می‌شود اشکال منطقی ندارد. اگر اشکال بگیریم که وقتی وجود محدود باشد این حد، وجود را از ماورای خود تفکیک می‌کند پس ماورایی وجود دارد پس آن نیز وجود است و ایراد بگیریم که نخیر بعد از آن حد ماورایی نیست و وجود در آن حد پایان می‌پذیرد چه اشکال عقلانی پیش می آید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این صورت لازم می‌اید بعد از «وجود» عدم باشد. در حالی‌که عدم، عدم است و این یعنی نوعی تناقض که گمان کنیم می‌شود در ادامه وجود، عدم در میان باشد. موفق باشید

33452
متن پرسش

با سلام: شما در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی در بخش چهاردهم، می فرمایید که: خداوند عین تجلی است. سوال؟ مگر در برهان صدیقین تجلی، معلول عین وجود نیست؟ در حالیکه شما در اینجا تجلی را، عین تجلی گرفته آید. آیا اینجا تناقض نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. بودن مطلق در ذات خود عین «جوادبودن» است و از این جهت عین تجلی است. موفق باشید

33444
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: با عرض معذرت، به این دلیل که وقت شما رو می‌گیرم، در پاسخ پرسش قبل فرمودید که، سوال ها رو نگاه کردید و درست بوده، حضرت امام خراباتی بودند و آیت الله ملکی تبریزی مناجاتی، ولی در چند سوال دیگه مثل سوال ۲۷۲۸۳، فرمودید که امام مناجاتی بودند و آیت الله ملکی تبریزی خراباتی... و در توضیحاتی در سوال دیگر می فرمایید که، «مناجاتی یعنی با معارف الهی پیش می روند.... و خراباتی احساس قلبی و جذبه ها علاقه دارد ...» البته علت اینکه این سوال واسه من پیش اومد این بود که در درس سر الصلاه ما می رسیم به صفحه ای که توضیح می دهد «اهل معرفت بر اساس هیبت و تعظیم خدا را عبادت می کنند و اهل جذبه بر اساس شوق، واسم سوال شد که چه تفاوتی بین اهل معرفت و اهل جذبه وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد «خرابات و خراباتی» خوب است به نکاتی که جناب شیخ شبستری در این مورد مطرح می‌کنند، رجوع فرمایید که می‌فرماید:

         خراباتى شدن از خود رهاييست             خودى كفر است اگر خود پارساييست‏

         نشانى داده‏ اندت از خرابات             كه «التوحيد اسقاط الاضافات»

         خرابات از جهان بى ‏مثاليست             مقام عاشقان لااباليست‏

         خراباتى خراب اندر خراب است             كه در صحراى او عالم سراب است‏

شراب بيخودي در سر گرفته       به ترک جمله خير و شر گرفته

شرابي خورده هر يک بي لب و کام          فراغت يافته از ننگ و از نام

حديث و ماجراي شطح و طامات            خيال خلوت و نور کرامات

به بوي درديي از دست داده               ز ذوق نيستي مست اوفتاده

عصا و رکوه و تسبيح و مسواک             گرو کرده به دردي جمله را پاک

آری! «عصا و رکوه و تسبيح و مسواک» که به نوعی نشانه متوقف‌شدن در ظاهر دین است را، در کنار خود دارد، برعکسِ مناجاتی که از طریق رعایت کامل همین ظواهر، سیر خود را ادامه می‌دهند. و البته خراباتی نیز به ظاهر مقیّد است ولی نوعی خود را نشان می‌دهد که مانند سلوک مناجاتی نیست. موفق باشید            

33442
متن پرسش

با سلام: چه عیبی دارد اعیان ثابته انسان قابل تغییر باشد؟ چه عیبی دارد اعیان ثابته را لوح محو و اثبات بدانیم؟ وقتی در عین ثابته انسان اختیار هست، چرا نتوان عین ثابته انسان را تغییر داد؟ (منظور این نیست که انسان مختار، لا مختار شود بلکه کل سرنوشتی که در عین ثابته است، بشود عوض کرد؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرر عرض شده به همان دلیل که در بادیِ امر شخصیت خاص خود را انتخاب می‌کند، می‌تواند در بستر همان اختیار، شخصیت دیگری را برای خود انتخاب کند. موفق باشید

33441
متن پرسش

با سلام: به نظرم عرفان یک چیزی کم دارد. به نظرم در عرفان باید درد فراق باشد در حالیکه حرف از وصال است. باید عرفان، لا عرفان شود. چرا؟ چون ما با حقیقت دست نیافتنی روبروییم. به نظرم ما با توجه به الله از ذات غافلیم و ذات در نزد عارف گویا نیستی است. عارف به جای همدمی با ذات می آید و همدم اسم می شود. چرا عارف در فراق ذات نسوزد. آن فراق است که لذت دارد. هر آنچه که ذات به عنوان اسم از خودش ضهور می دهد برای آن است که توجه به ذات کنیم و در سرزمین حیرت ابدی بسوزیم. نظر شما درباره متن فوق چیست؟ آیا با وحدت وجود می‌سازد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان حقیقی متذکر می‌شود که انسان همواره در راه است. به لطف الهی پس از مطالعه کتاب «فصوص الحکم» همراه با شرح لازم و ورود به کتاب شریف «منازل السائرین» در آخرین منازل است که سالک در عطش توحید، خود را می‌یابد که البته بحث آن بسیار مفصل است. موفق باشید

33440
متن پرسش

با سلام: آیا این جملات درست است: عالم وجود به مانند مجنون است و خدا لیلی است و مجنون هیچ گاه به وصال لیلی نمی رسد. آنچه که در عالم وجود می‌بینم پرتو وجود لیلی است. مجنون(ماسوی الله) پرتوهای وجود لیلی (غیب الغیوب) است. بین لیلی و مجنون رابطه‌ای است که مجنون الی الابد در فراق لیلی خواهد بود واین بزرگترین مقام است. مجنون در سوختن وصال لیلی هم می سوزد و ازین سوختن لذت می برد. توجه: لیلی، مقام غیب الغیوب مجنون، ما سوااالله. آیا مطالب بالا با وحدت وجود می‌سازد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر مطلب را به صورت جدّی‌تر در موضوع «امکانِ ذاتی» موجودات دنبال بفرمایید نتایج بهتری می‌یابید. کتاب «بدایة الحکمه» علامه طباطبایی در این مورد نکات خوبی را مطرح فرموده. موفق باشید

33439
متن پرسش

با سلام: اینکه درعرفان بعد از اعیان ثابته (پایین تر از اعیان ثابته) را وجود می گویند مگر بالاتر از اعیان ثابته یعنی غیب الغیوب وجود ندارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «اعیان ثابته» مربوط به مقامِ امکانی انسان است، در دل عالم وجود. و این بدین معنا نیست که قبل و بعد از آن، «وجود» مطرح نباشد. موفق باشید

33436
متن پرسش

با سلام: آیا ملا ئکه همان اسماء الله هستند یا تجلی اسما ء الله یا جور دیگری؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه با حوصله و بعد از طی مقدمات مربوطه، مباحث «فصوص الحکم» ابن عربی را حتماً با شرح صوتی دنبال بفرمایید روشن می‌شود که اساساً مقام اسماء، چه مقامی است و نسبت آن با فرشتگان چگونه خواهد بود. موفق باشید

33422
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: در قسمت جستجوی پرسش ها کلمه خراباتی و مناجاتی رو زدم، پرسش ۲۴۷۳۷ ملکی تبریزی رو مناجاتی گفته، امام را خراباتی، پرسش ۲۴۵۵۱: ملکی تبریزی رو مناجاتی گفته، فکر کنم برعکس گفته شده. اصلاح بفرمایند دوستان. می خونیم گیج میشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو سؤال را دیدم. در هر دو سؤال حکایت مناجاتی بودن آیت الله ملکی تبریزی و خراباتی‌بودن امثال حضرت امام در میان است و از نظر بنده همین‌طور است زیرا به مخاطب محترم گفته می‌شود: «فکر می‌کنم جنابعالی بیشتر خراباتی هستید تا مثل آیت اللّه شجاعی و یا آیت اللّه ملکی تبریزی، مناجاتی» یعنی آیت الله شجاعی و آیت الله ملکی تبریزی مناجاتی‌اند ولی امثال حضرت امام، خراباتی. موفق باشید

33420
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: مقام معظم رهبری تاکید زیادی دارند که «دانشجو باید سیاسی باشد» و در سخنرانی‌های مختلف از دهه‌ها پیش تا کنون این موضوع را عنوان کرده‌اند. از جزئیات این دستور چند سوال از خدمتتان داشتم. اول اینکه برای دانشجویان رشته‌های سخت و پرکار چطور می‌توان تعادل را بین درس و تحقیق (که مطالبه دیگری رهبری از دانشجویان است) و سیاسی‌بودن برقرار کرد، درس تا کجا و سیاست تا کجا؟ دوم اینکه دقیقا چه مسیری را برای تحقق این هدف طی کنیم: از یک طرف باید ابتدا اصول را بشناسیم یعنی حداقل‌هایی از تفسیر قرآن و اندیشه‌های امام و رهبری بدانیم، از طرف دیگر این قضیه به هرحال زمان می‌برد مگر اینکه همزمان با مطالعه، فعالیت و کنشگری هم داشته باشیم که البته ریسک بزرگی ست و ناقص دانستن از ندانستن خطرناک‌تر است. از طرف دیگر اخبار را هم باید دنبال کنیم و چون خودمان توان تحلیل سیاسی نداریم (مخصوصا اگر دانشجوی علوم انسانی نباشیم) باید تحلیل‌های کانالهای انقلابی یا اشخاص شاخص را دنبال کنیم و به ناچار اعتماد کنیم و متاسفانه هرچه جلوتر می‌رویم و با مسائل و شبهات بیشتری مواجه می‌شویم، اختلاف‌نظر بین گروه‌های انقلابی بیشتر می‌شود و همه نظر خودشان را صحیح می‌دانند و بعضا دیگران را محکوم می‌کنند. و ما به ناچار باید یکی از اینها را درست و بقیه را افراط و تفریط بدانيم بدون اینکه قبلا معیارهای شناخت حق را کامل آموخته باشیم. این سریع‌ترین و شایع‌ترین راه ممکن برای کنشگر شدن در موضوعات سیاسی ست اما بسیار بی‌بنیان و ناپخته و خطرناک است. اگر هم بخواهیم دنبال اصول برویم، زمان می‌گذرد. این دو مسیر تفاوت اساسی دیگری هم دارند و آن این است که راه اول ذهن انسان را متمرکز و اهل تفکر می‌کند ولی راه دوم، یعنی پیگیری مداوم اخبار از منابع متعدد و تحلیل‌های گوناگون آنها، ذهن را آشفته و تنبل می‌کند و آخرش هم چیزی برایمان باقی نمی‌گذارد. جناب استاد لطف بفرمایید شیوه صحیح اطاعت از این دستور رهبری که «دانشجو باید سیاسی باشد» و حد اعتدال آن و چارچوب‌ها و خط‌ قرمزهایی که باید رعایت کنیم، به‌خصوص برای دانشجویانی که حجم بالای دروس دانشگاهی، خودبه‌خود وقت زیادی از آنها می‌گیرد و با علوم انسانی و مقدمات کار هم چندان آشنا نیستند، بفرمایید. با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که اصل حضور در این تاریخ با فهم جایگاهی که نسبت به جهان استکبار با مبنای توحیدی دارد؛ موضوع بزرگی است و به همین جهت هنر ما آن است نسبت به مسائل کلی نظام، ذیل رهبر معظم انقلاب حساسیت‌های خود را سرزنده نگه داریم. بنا بر این نکته، کلیات حضور سیاسی را با رهنمودهای مقام معظم رهبری می‌توان حفظ کرد ولی همان‌طور که به خوبی مطلعید با معارف عالیه مثل قرآن و روایات و حکمت صدرایی، عمق حضور خود را در این جهان ذیل امام و رهبری بهتر می‌توان نهادینه کرد و اندازه حرکات سیاسی افراد را که در عین حال ذیل رهبری و انقلاب هستند برای خود مشخص نمود. موفق باشید            

33418
متن پرسش

با سلام: آیا صوت های فصوص الحکم هست؟ برای تهیه آنها چکار کنم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از طی مقدمات لازم می‌توانید با جناب حاج آقا نظری تماس بگیرید و از ایشان دریافت کنید. مقدمات لازم مثل دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها، آن هم با جدیّت کامل، وگرنه در مواجهه با مباحث «فصوص» گرفتار نوعی سرگردانی خواهید شد. موفق باشید.  شماره حاج آقا نظری 0913602342

33417
متن پرسش

با سلام و تشکر: ۱. اینکه انسان خودش انتخاب کرده که در این دنیا چه جور زندگی کند درسته؟ این را چه جوری بفهمیم درسته؟ ۲. اینکه بگیم فرد مریض خودش انتخاب کرده که در دنیا مریض باشه تا کفاره گناهانش باشه و در حقیقت یک راه میانبر رشد را انتخاب کرده، درسته؟ ۳. آیا مریض شدن فرد از نقشه های نفس اماره مکاره است یا چیز دیگر؟ ۴. سیر رشد روح در عوالم بعدی چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کلیات زندگی و حضور در این دنیا مربوط به انتخاب مبنایی و ابتدایی انسان است. ولی حواشی زندگی مثل بیماری‌ها به جهت سهل‌انگاری انسان می‌باشد مگر آن نوع بیماری‌ها که نیز تقدیری است در راستای همان حضور اولیه انتخاب ما. موفق باشید

33416
متن پرسش

با سلام: من یک گل زیبا می‌بینم. در این حالت زیبایی را به گل نسبت می‌دهم. اما اگر این زیبایی مرا به یاد خدا انداخت، سوالی از این گل دارم، که ای گل زیبا چه کس تو را اینچنین زیبا نمود؟ آیا می توان زیبایی آن زیبا آفرین را مشاهده کرد؟ راهش چیست؟ لطفاً به سوالات پاسخ دهید. ممنون!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالَم مظهر اسمای الهی است و اسماء الهی همان ذات می‌باشد در صفت خاص. درک عمیق این مسائل نیاز به دنبال‌کردن عرفان نظری دارد که جناب ابن عربی به خوبی آن را با ما در میان گذارده است. موفق باشید

33415
متن پرسش

با سلام: در بحث کشف عارف، شما می فرمایید: آن کشف را به کشف معصوم ارایه می دهید، اگر مخالف بود آن را رد می‌کنید. سوال مگر چقدر کشف از معصوم در اختیار ماست؟ اگر می شود توضیح دهید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت با حقیقت، ملاک سیره و گفتار معصوم است و این در هر کشفی کمک‌کار می‌باشد. مهم کلیاتی است که در سیره و سخن معصوم اعم از قرآن و روایت مدّ نظر ما باید باشد. موفق باشید

نمایش چاپی