بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7022
متن پرسش
سلام علیکم . شما در خصوص سلوک آقای قاضی و امام میفرمایید سلوک آقای قاضی مربوط به دوران اجتماعی ایشان است و باید عنصر زمان آگاهی داشت. حال میخواستم درباره ی سلوک آیت الله بهجت بپرسم . ایشان که دیگر هم عصر ماست و چهار سال بیشتر از رحلت اشان نمیگذرد . من احساس میکنم سلوک مرحوم بهجت ذیل سلوک امام نبوده است و به نظرم بیشتر جنبه ی فردی دارد تا اجتماعی . نظر شما چیست میشود کمی توضیح دهید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض کردم این بزرگان با ملکاتی که تا چهل سالگی به دست می آورند زندگی را ادامه می دهند. سه جلد کتاب در جمع بندی سخنان ایشان هست که نشان می دهد چقدر در زمان خود هوشیارانه جریان ها را دنبال می کردند. خدا ایشان را رحمت کند که چقدر خوب انقلاب اسلامی را شناختند و از آن پشتیبانی کردند. موفق باشید
7023
متن پرسش
سلام علیکم. کتب جوان و آشتی و ده نکته وازبرهان تا عرفان را ازشما خوانده ام.چند ماهی است یک شبهه یا یک شک یا هر چیز که شما اسمش را می گذاریدگرفتار من شده است که خدانیست.حال در وقت عبادات یا در هر وقت دیگری مزاحم میشود و الان دیوانه ام کرده است.با دلایل فلسفی یا همان کتاب شما خدا را اثبات می کنم میبینم البته ظهوراتش را اما چند دقیقه بیشتر راضی نیستم.دوباره شروع می شود.هر کاری میکنم نمیشود .حتی اگر توجهی هم نکنم باز نمیشود. چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت چیز بدی نیست زیرا اعتقاد به وجود خدا را عقل قبول کرده ولی هنوز به قلب نرسیده و لذا وقتی در نماز می خواهید با قلب وارد شوید قلب هنوز چیزی در آن رابطه ندارد. إن شاء اللَه با رعایت حرام و حلال الهی قلب نیز می یابد آنچه را عقل بدان اشاره می کند. موفق باشید
7025
متن پرسش
سلام علیکم استاد برای مقابله با حسد که مانند سنگی جلوی سلوکم را گرفته چه کار کنم؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءاللَه کتاب «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی»رضوان اللَه تعالی علیه» کمک تان می کند. موفق باشید
7005
متن پرسش
سلام علیکم . در یکی از سایت های تفکیکیان مطلبی در نقد کتاب از برهان تا عرفان نوشته اند و چون من اکنون همان بحث را کار میکنم بعنوان تمرین خواندم تا ببینم اگر این بحث رو در رو بود چقدر میتوانستم طرفین را متقاعد کنم.اما جاهایی از بحث را نتوانستم جواب دهم که قسمت های از آن را جدا کردم و خدمت حضرت عالی فرستادم . اگر میشود جواب مرا بدهید . این متن نقد شماره ی اول کتاب از برهان تا عرفان نوشته ی آیت الله حسن میلانی است . و من فقط قسمت هایی از آن را بریدم و به حضورتان رساندم 1-وجود عین شیرینی محال ذاتی است و در خارج هم هرگز عین شیرینی وجود ندارد 2-اگر حقیقتی متجزی و عددی نبود اتّصافش به تناهی یا عدم تناهی موضوعاً باطل است 3-امّا در مورد بطلان قسمت دوم سخن ایشان که تصریح کردند: یک وجود بیشتر در صحنه نیست که مرتبه شدیده (مرتبه نامتناهی) همان یک وجود، واجب است و مرتبه ضعیفه آن، ممکنات و مخلوقات هستند، باید بگوئیم: اوّلاً: این قسمت از نقدآیت الله میلانی را توانستم خودم جواب دهم ثانیاً: تناهی و عدم تناهی مانند ملکه و عدم، موضوع آن حقائق متجزی و عددی است لذا اگر حقیقتی متجزی و عددی نبود اتّصافش به تناهی یا عدم تناهی موضوعاً باطل است، به همین خاطر خداوند متعال که جزء و کلّ و مقدار و عدد و زمان و مکان ندارد، ذاتاً به کوچکی و بزرگی، و کمی و زیادی، و تناهی و عدم تناهی وصف نمی‌شود. و چنان‌چه کسی نامتناهی را موجودی حقیقی بداند و در عین حال بگوید: «این موجود نامتناهی جزء ندارد!» معنای نامتناهی را نفهمیده چرا که توجّه ندارد موضوع تناهی و عدم تناهی مقدار و اجزا است و قابلیت زیاده و نقصان خاصیّت ذات مقداری و شیء دارای اجزاء می‌باشد. و سخن او درست مانند سخن کسی است که معنای جسم را نفهمیده و نداند که موضوع تصوّر جسمیّت طول و عرض و عمق است سپس در مورد خداوند بگوید: «خداوند جسمی است که نه طول دارد و نه عرض و نه ارتفاع و نه زمان و نه مکان و نه…». از جهت معنای لغوی نیز کلمات «متناهی» و «نامتناهی» ، «محدود» و «غیرمحدود» تنها در مورد موضوعاتی به کار می‌رود که دارای کشش و امتداد و اجزا باشند. برخی پنداشته‌اند که در روایات اهل‌بیت علیهم السلام خداوند متعال با عنوان «نامتناهی» وصف شده است، این افراد اشتباهاً تقابل متناهی و نامتناهی را تقابل دو معنای نقیض انگاشته و روایاتی را که برای بیان فراتری ذات خداوند متعال از قابلیّت اتّصاف به اوصاف مخلوقات و مقداریّات و حقائق قابل زیاده و نقصان وارد شده است، به معنای نامتناهی ساخته اوهام خود ـ که وجود آن ذاتاً محال است ـ حمل کرده‌اند. لذا هیچ یک از علمای اعلام متقدّم قائل به نامتناهی بودن خدای تبارک و تعالی نشدند، بلکه وجود نامتناهی را محال دانستند[۵] و خود فلاسفه هم اعتراف کرده‌اند[۶] که تا هزار سال پس از ظهور اسلام، نام و نشانی از نامتناهی بودن خدا در کلمات فلاسفه اسلامی وجود نداشته است. [۶]. المیزان، ۶/۱۰۳٫ اصولاً باید دانست که در طول تاریخ اعتقادى شیعى، اعتقاد به محال‏ بودنِ وجود نامتناهى از امور مسلّم و بدیهى بوده است، و اعتقاد به آن توسّط فلسفه یونان و عرفاى اهل‌سنّت در بین برخى از ایشان رخنه کرده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم انتقادکننده بر چه مبنایی این حرف‌ها را می‌گوید؛ کدام عقل می‌پذیرد که عین وجود محال ذاتی است و در خارج وجود ندارد و کدام عقل تناهی را، تناهی عدد می‌داند؟ مگر وقتی می‌گوییم خداوند علیم مطلق است متوجه نیستیم که او منشأ تمام علم‌هاست و در علم او هیچ محدودیتی نیست؟ ایشان معلوم نیست از کجا تناهی و وعدم تناهی را منحصر به عدد می‌داند. بنده به ایشان توصیه کردم یک ماه تشریف بیاورند تا بنده تصوراتشان را درست کنم و سپس ببینند آیا باز هم جایی برای اشکال به فلسفه و عرفان برایشان می‌ماند؟ همان‌طور که ملاحظه می‌کنید ایشان یک تصوراتی را ابتدا برای خودشان شکل داده‌اند و بر مبنای آن تصورات موضوعات فلسفه و عرفان را نقد می‌کنند درحالی که عرفا و فلاسفه بر مبنای دیگری سخن می‌گویند که ایشان هیچ تصور درستی از آن مبانی را نتوانسته اند درک کنند و به همین جهت عموما کار به مراء می‌کشد. روش این آقا یان بیشتر مراء و جدال است و روش عرفا و فلاسفه دوری از مراء است زیرا مراء قلب را می‌میراند. موفق باشید
7010
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم می خواستم یک روش عملی برای مدیریت اطلاعات ,توصیه ها ونصحیت هایی از کتابها و سخنرانی ها کسب می کنیم بفرمایید. استاد بنده از سخنرانی ها نت بر می دارم و نکات مهم کتابها را های لایت می کنم اما بهه نظر من این روش اصلا کاربردی نیست.نت ها که همه جیز توش هست و یک شلم شوربایی شده و نکات مهم کتابها هم بعد ازمدتی از ذهنم فراموش میشه و قابل بازخوانی نیست. با تشکر فراوان سعید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابی به نام «روش‌ها» اثر آقای محدثی شاید بتواند کمک‌تان کند. موفق باشید
7011
متن پرسش
سلام علیکم . استاد من سعی میکنم زندگی را بر اساس دست یافتن به توحید مثل توحید آقای قاضی تنظیم کنم.از طرفی هم توحید بدون ولایت میسور نیست . چطوری بفهمم وظیفه ی من جوان شیعه مهدی در سال 1392 و 2014 میلادی چیست ؟ این زمان آگاهی را چگونه کسب کنم؟ وظیفه ی فردی خود را چگونه پیدا کنم؟ کدام یک از کتابهایتان میتواند کمکم کند؟ سوال دوم اینکه میترسم در مسیر سیر و سلوک ام وارد مباحث اجتماعی سیاسی بشوم از نورم سلوک ام کاسته شود . چکار کنم این نورانیت از بین نرود ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ زمان شناسی و شناخت تقدیر زمانه بسیار مهم است و امروز در ذیل اسلام و اهل بیت«علیهم‌السلام» ، ولایت در ولی فقیه متعیّن است و بحمدالله خداوند راه را برای ما روشن کرده‌است. 2ـ وقتی در ذیل ولایت فقیه نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس باشید این عین توحید است و قلبتان را صیقل می‌دهد و منور به غمی می ‌کند شبیه غم اهل بیت«علیهم‌السلام». موفق باشید
6995
متن پرسش
سلام علیکم . استادیکبار شتیدم جنابعالی گفتید شرح فصوص آیت الله جوادی را خوانده اید .اما این شرح به نظرم پیدا نمیشود . شما چگونه آن را یافتید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با اجازه‌ی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌اللّه» باشد. بعد از ترجمه‌ی جلد 8 و 9 اسفار که به ایشان نیز هدیه کردم، ایشان اجازه دادند و مرکز نوارخانه‌ی سازمان تبلیغات در اختیار گذاشت. البته در حال حاضر جناب حجه‌الاسلام و المسلمین سید یداللّه یزدان پناه فصوص را با جمع بندی که از دروس آیت‌اللّه جوادی و آیت‌اللّه حسن زاده ارائه داده‌اند، کار را کامل کرد‌ه‌اند. موفق باشید
6976
متن پرسش
باسلام. بنده سالهاست به سبب عدم اعتماد به نفس کافی و استرس های بی مورد بخش زیادی از توانایی خود را معطل گذاشته ام و از این بابت رنج می برم .نداشتن قدرت ریسک و عدم ابراز نظرات در جمع و گوشه گیری و افسردگی نتایج حالات بنده بوده و این حالات سبب مشکلات گوارشی نیز برای اینجانب گردیده ،با عنایت به اینکه جنابعالی روانشناسان را مراجع خوبی برای حل مشکلات روحی نمی دانید،لطفا توصیه های لازم را جهت حل مشکلات بنده بفرمایید.لازم به ذکر است بنده باورهای خوبی دارم،اهل روضه ومنبر وجلسات مذهبی بوده و هستم ولیکن در عمل برای فعلیت بخشیدن به باور دینی خود در عمل دچارضعف هستم.بنده عمده کتابهای جنابعالی ازجمله چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی را مطالعه نموده ام ولی هنوز این باورها برای بنده یقینی نشده و از این بابت رنج میبرم.لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده است که اگر علم و اندیشه‌ی کافی در خود ایجاد کنید به اقتضای آن علم و اندیشه به وقت‌اش سخن می‌گویید و عمل می‌کنید. سعی بفرمایید مبانی علمی خود را محکم کنید و در این رابطه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» خوب است به‌خصوص اگر سعی کنید با مباحثه همراه باشد. در ضمن از ورزش و اُنس با رفقای ایمانی نیز غافل نباشید و برای درمان گوارشی خود از رجوع به پزشک کوتاهی نکنید. موفق باشید
6984
متن پرسش
سلام استاد عزیز آیا تجلیات ذاتی همان تجلی کبریایی حضرت حق است؟ علامه حسن زاده در واقعه 7 از رساله انسان در عرفان که شرح حال خود را در حالت جذب به اسم عظیم و جلال خدا توضیح می دهند در شعری که به دنبال آن سروده اند چنین معنایی را می رسانند یا شاید من اشتباه فهمیده ام. در آن صورت تجلیات اسمائی و صفاتی چه می شود چون بالأخره عظمت و جلال هم از اسماء خدا است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در مقام تجلیات ذاتی و توحید ذاتی هیچ وجودی از خود احساس نمی‌کند. همه‌ی عالم را در جنبه‌ی حقانی‌اش می‌نگرد که همه فانی در حق‌اند. به نظرم تطبیق حالات بزرگان با توحید افعالی یا صفاتی یا ذاتی کار مشکلی است و فایده‌ای هم برای ما ندارد، باید فکری به حال خودمان بکنیم و راه بیفتیم. گزارشی که بزرگان عرفان از احوالات می‌دهند نیز برای آن است که ما راه بیفتیم. موفق باشید
6971
متن پرسش
سلام علیکم . استاد بزرگان اهل کرامت با بزرگان اهل توحید در مبانی عملی و نظری چه تفاوتی دارند ؟ میدانم در کتابهای شما هست ولی دقیقا نمیدانم در کدام کتاب است . میشود توضیح کاملی بدهید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه و مقام واسطه‌ی فیض» در پاورقی مفصلی عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اهل توحید تمام ابعاد خود را نفی می‌کنند تا حق ظهور کند، ولی اهل کرامت قوای نفس خود را رشد می‌دهند. به پاورقی کتاب جایگاه و معنى واسطه فیض، ص: 317 و پاورقی ص: 321 رجوع فرمائید. موفق باشید
6960
متن پرسش
سلام علیکم ایا برای شاگرانتان دعا هم میکنید اگر اینطور هست به اجابت دعایتان زیادحساب نکنید چون نمیدانم چرا هر روز جانورتر میشوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که هر روز بیشتر متوجه می‌شوید باید یک کار اساسی بکنید، نشان آن است که لطف خدا با شما است. موفق باشید
6940
متن پرسش
ضمن عرض سلام ، نظر حضرتعالی درباره اظهارات آیت الله سیدحسن مصطفوی درباره ی ملاصدرا در پیش همایش حکیم تهران چیست ؟ که می فرمایند : "یعنی در واقع ملاصدرا حیات برزخی را اثبات کرده است، اما معاد جسمانی را اثبات نکرده است. ملاصدرا علی رغم همه زحمتی که کشیده و برهانهایی که اقامه کرده است نتوانسته حیات دنیوی معاد جسمانی را ثابت کند."با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اقایان انتظار دارند ملاصدرا ثابت کند در قیامت همین گوشت و استخوان مادی باید عود کند که این اثبات‌کردنی نیست، کافی است انسان بدون فکر در ظاهر آیات متوقف شود. ولی با تدبّر در قرآن نکاتی به‌دست می‌آید که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد ملاصدرا فرمودند: «و ما ادراک ما الملاصدرا ملا صدر مسائلی از معاد را حل کرد که شیخ الرئیس حل نکرد!». موفق باشید
6943
متن پرسش
سلام علیکم. 1. درباره آیت الله وحیدخراسانی شنیده شده که ایشان با فلسفه مشکل دارند؟ لطفا صحت و سقم و نوع نظر ایشان را در صورت اطلاع توضیح دهید. 2. درباره نظر ایشان در مورد ولایت فقیه نیز توضیح دهید. در این مورد هم شنیده شده که ایشان مشکل دارند. 3.آیا وسایل جلوگیری مثل کاندوم برای کسانیکه فعلا مقدروشان نیست بچه ی دیگری داشته باشند از نظر اخلاقی اسلامی مشکل دارد؟ نظر اسلام در مورد نحوه ی جلوگیری چیست؟ 4.پیروی سوال و جواب شماره 6548 ، درس مثنوی دکتر حداد عادل را چگونه ارزیابی میکنید؟ . ایدکم الله
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم 1- امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری با دقت خاصی فلسفه را دنبال کرده‌اند ولی همه‌ی فقها این کار را نکرده‌اند. با این‌همه احترامشان بر ما واجب است، چون فلسفه عین دین نیست که مشکل‌داشتن با آن مساوی مشکل‌داشتن با دین باشد 2- ابداً این‌طور نیست، حتی ایشان به مقام معظم رهبری فرموده بودند بر ما واجب است که به شما دعا کنیم 3- خیر، این را از سایت‌هایی که سؤالات فقهی را جواب می‌دهند سؤال کنید 4- رجوع به مثنوی در هر صورتش زیبا و مفید است به‌خصوص اگر دکتر حداد عادل با آن دقت‌های ادبی‌اش ما را به آن رجوع دهد. موفق باشید
6938
متن پرسش
ﺳﻠﺎﻡ. ﻋﻤﺪﻩ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻴﺎﺽ ﺑﺮ ﻣﻠﺎﺻﺪﺭﺍ ﺟﻴﺴﺖ?ﺟﻮﻥ ﺍﻳﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﺟﺪﻱ ﺍﻱ ﺭﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ و ﻣﻴﻜﻮﻳﻨﺪ ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم، چیزهای پراکنده‌ای شنیده‌ام ولی حرفی که منجر به نفی مبانی حکمت متعالیه شود، نشنیده‌ام. موفق باشید
6930
متن پرسش
سلام علیکم استاد خسته نباشید . بنده میخواستم آثار آیت الله صمدی آملی و مخصوصا سخنرانی هایشون رو بعنوان سیر مطالعاتی دنبال کنم . اما شناختی نسبت به ایشان ندارم . از طرفی هم برخی از سایت ها نسبت به بعضی عقاید آیت الله صمدی آملی موضع گرفتند که خودتان احتمالا در جریان این اخبار هستید . من چون شما و طرز تفکرتان را خیلی قبول دارم اگر میشود نظر خودتان را نسبت به این بزرگوار بنویسید. و دوم اینکه نظر علامه حسن زاده نسبت به ایشان چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد صمدی آملی از شاگردان نزدیک آیت‌اللّه حسن‌زاده هستند و استاد ارزشمند و اهل فکر و فهم و تقوا می‌باشند. گاهی بی‌پروا سخن می‌گویند که مبنای آن عموما درست است ولی طوری می‌گویند که جریان‌های مخالف حکمت و عرفان، دست می‌گیرند. موفق باشید 6931- سلام خدمت استاد عزیز. حضرت علامه حسن زاده شماری از کرامات خود را در کتاب انسان در عرف عرفان اورده است میخواستم دلیل کار ایشون را بدانم.
6931
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز. حضرت علامه حسن زاده شماری از کرامات خود را در کتاب انسان در عرف عرفان اورده است میخواستم دلیل کار ایشون را بدانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها برای آن بوده که بشر امروز را متوجه معارفی کنند که در دل این حالات هست وگرنه همان‌طور که خودشان می‌فرمایند حرف بیش از این‌که گفته‌اند دارند. عمده توجه به معارف گرانقدری است که در این کتاب هست. موفق باشید
6918
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر در حرکت جوهری میخوانیم که وقتی ماده تمام قوه هایش فعل شد،مجرد میشود.اگر ممکن است این مسئله را توضیح بیشتری دهید.بر چه مبنایی این استدلال صورت گرفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! نصف کتاب «از برهان تا عرفان» و 18 جلسه شرح قسمت حرکت جوهری را پس برای چه خدمتتان ارائه دادم؟ موفق باشید
6919
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر چرا در بحث برهان صدیقین می‌فرمایید که وقتی برای عالم مراتب قایل شدیم به آن معناست که خدا در مرتبه‌ی بالاتر است و این بدان معناست که خداوند در مرتبه‌ی پایین‌تر نیست؟ با توجه به این‌که هرکدام از مراتب عالم ظهور خاص خداوند در همان مرتبه است چنین اشکالی باز هم پیش می‌آید؟ (اگر هر مرتبه‌ای از عالم را ظهور وجود مطلق با قید و محدودیت همان مرتبه از وجود در نظر بگیریم، وجود مطلق را در همه‌ی مراتب به صورت مقید به همان قید آن مرتبه‌ها می‌بینیم و شاید دیگر چنین مساله ای پیش نیاید). نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که شما داخل پرانتز می‌فرمایید درست است و در این صورت بحث معیّت حق با عین ثابته‌ی آن مخلوق است و این در واقع تشکیک در ظهور است. آنچه می‌تواند قابل اشکال باشد تشکیک در وجود است و خودِ ملاصدرا نیز که جهت تعلیم بعضی از مباحث از تشکیک در وجود استفاده می‌کند در یکی از مجلات آخر اسفار اذعان به تشکیک در ظهور دارد و نظر عرفا را تأیید می‌کند. موفق باشید
6909
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز نظر شما در مورد مطلبی که در کتاب زمزم عارفان از آیت الله بهجت در مورد وحدت وجود نقل شده چیست؟آیا واقعاً در وحدت وجود همه عرف اشتباه کرده اند؟و منظور از وحدت حکمیه که ایشان فرمودند چیست؟ در زمزم عرفان آمده است: « در پاسخ این جانب که پرسیدم : « آیا وحدت وجودی را که اهل عرفان می گویند ، قبول دارید یا نه ؟ » ، فرمودند : آنان از این جهت مصیب هستند و از یک جهت ، در اشتباه . جهت اصابه ، آن است که آنچه می بینند ، دروغ نیست ، و جهت اشتباه ، آن که آنچه میبینند ، با کثرت حقیقیه منافات ندارد . آنچه می بینند واحد است ، تجلی حضرت حق است . موضوع تجلی ،در قرآن و روایات اسلامی ، مطرح است ، الی ماشا الله .آنان وحدت حُکمیه را با وحدت حقیقیه اشتباه کرده اند .من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی (این مطلب را)گفته باشد .آنها هم که قائل به وحدت حقیقیه هستند ، عملا همین اعتقاد را دارند .مثل سید محمد کربلایی ، که یک شب تا صبح گریه میکند . اگر وحدت حقیقیه باشد ،گریه برای چه ؟قرآن و احادیث اسلامی وحدت حقیقیه را رد میکند (کانا یاکلان الطعام). سپس اضافه کردند : (جمع میان ) کثرت حقیقیه و وحدت حقیقیه ، محال است ،مگر اینکه کسی بگوید تناقض محال نیست . آنچه در روایات آمده که (یبصر به) و (یسمع به) ، اشاره به همان وحدت حُکمیه است . همچنین (لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک و حدیث قرب نوافل ) آیت الله بهجت در ادامه ی توضیحاتشان در باره ی وحدت حقیقیه فرمودند : وقتی خورشید آمد ستارگان ، دیده نمی شوند اما واقعا هستند … ایشان شخصا درباره ی حکم کفر یا عدم کفر این افراد اظهار نظر نکردند ولی فرمودند : به آخوند ملا محمد کاظم گفته بودند :قائلین به وحدت وجود را تکفیر کنید. آخوند فرموده بود :آنها اشتباهشان در مقتضیات برهان است .نمی شود آنها را تکفیر کرد ، مثل کسی که تصور می کند آتش گردان ، آتش است . نکته ی مهم و قابل توجه این است که در تجلی حضرت حق بر قلب بعضی تصور می کنند که آنچه دیده اند ، خداست . این از بی دقتی است . دیدن قلب هم مانند دیدن چشم ممکن است خطا کند . کسانی که قائل به وحدت حقیقیه ی جهان هستند ، دچار این خطا شده اند .(فلما تجلی ربه للجبل …) ، جلوه ی خداوند و تجلی او غیر خود اوست . تجلی ، فعل خداست ، نه خود او .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید آقا می‌فرمایند آنچه عرفا به عنوان وحدت حقیقیه می‌گویند وحدت حکمیه است پس تفاوت در نگاه است. بالاخره بحث وحدت وجود دریای بسیار عمیق و دقیقی است که یا باید وارد آن نشد و یا اگر وارد شدی باید تا عمق آن بروی. در هر صورت از یک بحث سؤال و جوابی بیرون است.کتاب « کتاب مبانی و اصول عرفان نظری » ازاستاد یزدان پناه در این مورد نکات دقیقی دارد. بنده نیز اخیراً در جواب یکی از کاربران محترم تحت عنوان «معنای وحدت وجود» عرض مختصری داشتم می‌توانید به آن جواب نیز رجوع فرمایید. موفق باشید
6880
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد جناب آقای طاهرزاده ، ضمن تمنای توفیق از خدای علیم ، درصورت امکان و صلاحدید به سوالات ذیل پاسخ دهید. 1- قوه خیال با عالم خیال چه فرقی میکند؟ 2- قوه عاقله با عالم عقل چه فرقی می کند؟ 3- سیر نفس ناطقه قبل از دنیای مادی در چه عالمی یا عواملی میباشد؟ 4- سیر نفس ناطقه مومن با شدت گرفتن نفس در دنیای مادی (کثرات) در چه عواملی میباشد؟ 5-سیر نفس ناطقه بعد از مرگ در چه عواملی میباشد؟ 6-آیا نفس در رویا و یا در عالم خیال و مثال شدت میگیرد و یا کامل میشود؟ 7- نفوس حیوانات ویا نفوس غیر انسان بعد از مرگ در چه عالمی قرار میگیرند. آیا اصولا آنها هم وجود مجرد هستند و باقی می مانند؟ 8- آیا حیوانات هم قوه خیال و یا در عالم خیال سیر می کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس ناطقه قوه‌ای دارد به نام قوه‌ی خیال مثل آن‌که قوه‌ای دارد به نام قوه‌ی باصره. حال همین‌طور که قوه‌ی باصره آنچه دیدنی و محسوس است را می‌یابد و ما را وارد عالم مبصَرات می‌کند، قوه‌ی خیال هر آنچه وجود خیالی دارد را می‌یابد و ما را وارد عالَم خیال می‌کند. البته اگر خیال ما تحت تأثیر عقل نباشد و واهمه به میدان بیاید، نفس ناطقه با خیالاتی ارتباط پیدا می‌کند که واقعی نیست و قوه‌ی واهمه ایجاد کرده در حالی‌که اولیاء الهی در عالم خیال خود با واقعیات روبه‌رو هستند که در مرتبه‌ی خیال می‌باشند2- عین همان حالتی که برای قوه‌ی خیال در عالم خیال هست برای قوه‌ی عاقله با عالم عقل مطرح است 3- نفس ناطقه‌ی هرکس با شروع بدن در رحم مادر شروع می‌شود و قبل از آن به عنوان وجود علمی در علم خداوند بوده ولی وجود خارجی نداشته، حتی موقعی هم که در عهد الست با ربوبیت حضرت روبه‌رو شده با وجود علمی خود بوده و «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُورا» شیئ قابل ذکری نبوده تا به عنوان یک شخص مطرح باشد 4- یا در عالم توهم و یا در عالم خیال و یا در عالم عقل، بستگی دارد چه رویکردی را انتخاب کرده باشد 5- نفس بعد از مرگ، همان عالمی را که انتخاب کرده ادامه می‌دهد و با رفع حجاب‌های مادی با شدت بیشتر با آنچه انتخاب کرده روبه‌رو می‌شود و ملکین عامل رفع حجاب متوفی می‌شوند 6- هیچ‌کدام، صرفاً از جهتی رفع حجاب می‌شود که تعبیر قرآنی آن «توفی» است یا گرفتن انسان از توجهی که به بدن دارد 7- نفس حیوانات نیز مجرد است ولی ظاهراً تشخص ندارند که هر حیوانی خودش باشد، بلکه هر حیوانی در صورت نوعیه‌ی خود محشور می‌شود. مثل این‌که همه‌ی گوسفندها در نوع گوسفندی محشور می‌شوند زیرا انتخاب خاصی نداشته‌اند تا با شخصیت خاصی محشور شوند 8- بلی نفس حیوانات نیز تا حدّ خیال مجرد است. موفق باشید
6891
متن پرسش
سلام علیکم . خدمت استاد عزیز . در سوالی که در شماره 6873 در خصوص تفاوت سلوک حضرت امام و آقای قاضی پرسیدم جنابعالی متن زیر را مرقوم فرمودید بنده در جلسه‌ای که سال گذسته در مدرسه‌ی معصومیه داشتم تحت عنوان «وظیفه‌ و نحوه‌ی سلوک طلبه‌ی عصر انقلاب» که به صورت جزوه در آمد و روی سایت هم هست، عرض کردم اگر امروز مرحوم قاضی زنده بودند همان راهی را می‌رفتند که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رفتند. زیرا اصل قضیه که توحید و حضور مع‌اللّه است که فرقی نمی‌کند، می‌ماند رویکردی که باید امروز داشت که بحمداللّه امروز به بهترین شکل می‌توان در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رویکرد دینی خود را به ثمر برسانیم. موفق باشید من قلب ام گواهی میدهد که اگر بخواهیم برای مهدی زهرا کاری انجام دهیم باید به شیوه امام جلو برویم ولی باز هم یک سوال در ذهن ام مانده و آن اینکه اگر در عصر انقلاب سید علی آقا قاضی نبود ولی عرفای بزرگ و سرشناسی بودند که به هیچ وجه نمیتوان به سادگی از کنار آنان عبور کرد . بزرگانی مثل شیخ محمد جواد انصاری - علامه محمد حسین طهرانی - علامه سیدمحمدحسین طباطبائی - مرحوم حداد - مرحوم بهالدینی - مرحوم کشمیری - مرحوم بهجت .اما من تنها از افرادی مثل علامه طباطبایی کمی فعالیت سیاسی دیدم . آن هم در غالب تفسیر قرآن که در مقابل جریان فکری مارکسیستی و فلسفه های الحادی ایستاد . و مقداری فعالیت سیاسی هم از علامه سیدمحمدحسین طهرانی دیدم که آن هم باز در قالب درسی بود و نتیجه اش یک دوره کتب معارف اسلام شد . ولی هیچ کدام از این اولیای الهی را بطور جدی داخل در سیاست و انجام فعالیت های سیاسی ندیدیم . علت این کار چیست ؟ مگر بزرگ مرد عرفان و یقین علی (ع) با اینکه در حالت فنای الهی بود و سرنماز تیر را از پایش کشیدند و متوجه نشد ،‌ولی باز هم میبینید که حضرت امیر با اینکه در حال فنا بوده ولی از جهاد برمیگشته .دقت کنید در متن سلوک و فنا و اشک و آه با حضرت احدیت و در متن سیاست و جنگ و جهاد. یعنی سلوک علی (ع) در عین اینکه جنبه فردی داشته از جنبه سیاسی و اجتماعی آن هم نمیشود گذشت .من نمیخواهم خدای ناکرده به این بزرگ مردان و راسخان طریق لقاالله جسارت کرده باشم ولی واقعا برایم سوال پیش آمده است از راهنمایی هایتان ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در دوران پیری و کهولت تنها می‌تواند با ملکاتی که در جوانی و میان‌سالی به‌دست آورده زندگی را ادامه دهد، این عزیزانی که نام بردید در عین ارادت به امام و تأکید حضرت امام تنها آنچه از دست‌شان برمی‌آمد را انجام دادند. عاش سعیدا و مات سعیدا. موفق باشید
6873
متن پرسش
سلام علیکم استاد امیدوارم حالتان خوب باشد این سوال در ذهن ام پیش آمده بود اما نمیدانم کدام راه صحیح تر است .وقتی سیره عرفا را دقت میکنیم متوجه میشویم که با دو دسته عارف مواجه میشویم دسته ی اول عرفای شیعی نجف است که سر سلسله آنها مرحوم شوشتری است و عرفای دیگر مکتب نجف میتوان به ملاحسیتقلی خان همدانی سید احمد کربلایی - مرحوم بهاری - سیدعلی آقاقاضی - مرحوم حداد - آیت الله قوچانی - مرحوم بهجت - و دیگر شاگردان آقای قاضی و ملاحسینقلی خان همدانی که خود شما بیشتر آشنا هستید . از طرفی هم اگر دقت کنید در سیره ی بعضی از این اولیای الهی انزوا و گوشه نشینی زیادی به چشم میخورد که در خاطرات و شرح احوالشان آمده است . معمولا از سیاست دور هستند و زیاد مداخله در سیاست نمیکنند. مخصوصا در سفر اول و دوم اشان حالات عجیبی دارند و رفتارهایشان نسبت به جامعه و اطرافیان کمی خاص هست که اگر کسی تسلط بر احادیث و لایه های عمیق دین نداشته باشد و سیره ی عرفای شیعه را درک نکند سیره این بزرگواران را با صوفی گیری اشتباه میگیرد که این خود یک بحث ریز و دقیق است که من نمیخواهم داخل شوم . و افرادی هم هستند با اینکه جزو مکتب نجف نیستند ولی همین سبک را دارند مانند مرحوم میرزا جواد آقاملکی تبریزی - شیخ محمد جواد انصاری که باز هم احوالات این بزرگان را میتوان در کتب های شرح حالشان خواند . از طرفی دیگر هم با عرفایی مواجه هستیم مانند امام خمینی - مانند علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی که سیره سلوکی آنها کاملا در بطن اجتماع است و سلوک آنها توام با عرفان با سیاست و اجتماع هم همراه است . امام با اینکه یک عارف است ولی پر رنگ ترین نقش سیاسی را در جامعه ایران دارد.من نمیخواهم سیره ی سلوکی امام خمینی و مرحوم قاضی را شرح بدهم که شما خود در این زمینه استاد هستید.من میخواهم بگویم باید ذیل کدامین حرکت کنیم ؟ به نظر من شیوه سلوکی امام و مرحوم قاضی تفاوت های زیادی دارد البته این فقط نظر من است . بخواهیم سلوک امان ذیل شخصیت امام باشد پس شخصیت مرحوم قاضی چه ؟ خودتان یکبار فرمودید از ابتدای تاریخ اسلام عارفی چون سید علی قاضی نبود ه است و اگر بخواهیم بطور مستمر ذیل شخصیت سیدعلی قاضی باشیم به نظر من از سیاست و اجتماع عقب می افتیم . نمیدانم این عقب افتادن از سیاست و جامعه صحیح است یا خیر ؟ من خودم هم گیچ شده ام دیگر اگر میشود من را راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جلسه‌ای که سال گذسته در مدرسه‌ی معصومیه داشتم تحت عنوان «وظیفه‌ و نحوه‌ی سلوک طلبه‌ی عصر انقلاب» که به صورت جزوه در آمد و روی سایت هم هست، عرض کردم اگر امروز مرحوم قاضی زنده بودند همان راهی را می‌رفتند که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رفتند. زیرا اصل قضیه که توحید و حضور مع‌اللّه است که فرقی نمی‌کند، می‌ماند رویکردی که باید امروز داشت که بحمداللّه امروز به بهترین شکل می‌توان در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رویکرد دینی خود را به ثمر برسانیم. موفق باشید
6863
متن پرسش
سلام استاد گرامی--استادنمی دانم چگونه سوالم را بپرسم..من در گذشته از زمانی که در نوجوانی در اردوی راهیان نور شرکت کردم به طور کلی مسیر زندگیم عوض شد و به لطف خدا در مسیر حق وارد شدم گرچه فراز و فرود زیاد داشته ام ولی حداقل ظواهر دین را به خوبی رعایت کرده ام دراین مسیر به مرور با استادانی چون حاج آقا پناهیان و دولابی و استادصفایی و شهید مطهری و..آشنا شده و از آثارشان بهره برده ام...در برهه ای از زندگی هم حقیقتا خدا لطف کرده و به طرز عمیقی طعم شیرین بندگی خویش و خدا داشتن را که انسان را ازهر لذتی مستغنی می کند چشیده ام گرچه ادامه نیافت به دلیل ضعیف بودن نفس خودم یا نداشتن پایه فکری لازم...حالا بعد از حدود شش سال که در این مسیرم به این نتیجه رسیده ام که خیلی از احساسات انقلابی ام که میخواستیم و فکرمیکردیم می توانیم دنیا را تغییر بدهیم فقط-احساسات- بوده است و آدمی در این جهان خیلی نمی تواند کاری بکند و حتی خیلی در سرنوشت خودش هم موثر نیست و فقط وظیفه اش درست امتحان دادن است...دچار نوعی یاس و سستی در عمل شده ام و دیگر دلیلی برای مبارزه با نفس نمی یابم..مگر چقدر تاثیر خواهد داشت..مگر من به کجا خواهم رسید..اصلا خدا که می تواند به هرشکلی که صلاحم است مسیر زندگی مرا تعیین کند پس من چکاره ام...احساس می کنم در جهان معلقم... به هیچ احساس یا تفکری وصل نیستم--از تفکرم که فکر میکردم تنها راه درست مسیر من است پشیمانم...فکر میکنم هرمسیری که فرد را به توحید برساند کافی است...داعیه ی شیعه و انقلاب که مطلق گرا هستند درست نیست...اصلا چرا ما باید خوب شویم و... ببخشید که طولانی شد و تشکر از لطف بی حدتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید هر مسیری که فرد را به توحید برساند کافی است و این تنها هدف زندگی ما بر روی زمین است و حقیقتاً توحید و اُنس با حق عالی‌ترین نوع زندگی است و در قیامت بهره‌های فراوانی دارد. سعی کنید حجاب‌های بین خود را برطرف کنید و قدم‌قدم جلو بروید. بنده به این نتیجه رسیده‌ام با شیعه‌بودن و نظر به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که مظاهر کامل اسماء الهی هستند این کار ممکن است و در راستای نظر به سیره‌ی امامان معصوم است که انقلاب اسلامی را ارزش می‌نهم و معتقدم در این روش مسیر اُنس با خدا ممکن است. موفق باشید
6849
متن پرسش
با سلام چگونه میشود از استعدادی که هر انسان در عین ثابته دارد اطلاع کسب کرد؟ چون به گفته خیلی از عرفا من جمله شیخ اکبر تمام عطا و بخشش ها از طرف خدا مطابق استعداد عین ثابته هرشخص میباشد ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط اولیاء خاص که تا سرّ قدر جلو رفته‌اند به این مرحله می‌رسند که از اقتضائات عین ثابته‌ی خود آگاه می‌شوند. وظیفه‌ی ما رعایت شریعت الهی است که تجلیات نور همان خدایی است که جواب عین ثابته‌ی ما را داده. تا از جزئیات به حقائق کلی سیر کنیم. موفق باشید
6826
متن پرسش
سلام علیکم استاد من یکبار فایلهای شرح معرفت نفس و آشتی با خدا را گوش کردم . الان هم دارم روی کتاب از برهان تا عرفان کار میکنم و طبق برنامه ای که دارم سپس میخواهم روی کتاب خویشتن پنهان کار کنم و سپس فایلهای صوتی معاد را گوش کنم و پس از آن تفسیر و تشریح مجموعه مقالات استاد شجاعی را تهیه کنم. حال دو سوال داشتم اول اینکه من مباحث فلسفی شما را به راحتی متوجه میشوم وچندماه پیش رفتم دی وی دی رحیق مختوم (شرح اسفار آیت الله جوادی ) را تهیه کردم ولی هیچی نمیفهمم.میخواستم بپرسم برای آموختن فلسفه همین مباحث شما کافیست یا باید مطالب دیگر بزرگان را هم بخوانم؟ و برای اینکه رحیق مختوم را متوجه بشوم باید ازقبل فلسفه مشاء و اشراق را یاد داشته باشم یا اینکه علوم دیگری نیاز است برای اینکه بتوان شرح اسفار آیت االله جوادی و یا شرح فصوص الحکم را متوجه شد ؟ اگر نیاز است میتوانید سیر مطالعاتی دروس پیش نیاز اسفار و فصوص را برایم بگویید سوال دوم اینکه شما هر سه جلد مجموعه مقالات استاد شجاعی را شرح داده اید یا فقط جلد اول آن را ؟ سوال سوم : شما در کتابی در خصوص عالم دینی فرموده بودید.حال من برای این عالم دینی خودم مباحث و سیر مطالعاتی شما را انتخاب کردم .آیا باید وارد عالم دیگر علما هم شد یا فقط روی آثار شما کار کنم؟ سوال چهارم : نمیدانم چرا وقتی مباحث دکتر دینانی( مباحث مربوط به عرفا و حکما) را دنبال میکنم دل ام یاری نمیکند و پای رفتن اش لنگ میزند و گاهی هم برایش حجاب پیش می آید اما با مباحث شما چنین قضیه ای رخ نمیدهد و حتی در شرخ نامه ی 31 نهج البلاغه آنقدر این دل پای رفتن گرفته بود که از رفتن باز نمی ایستاد و از هرچه عارف و حکیم از مولوی بگیر تا حافظ از صدرا بگیر تا ابن سینا بی نیاز شده بود و الطاف ربوبی را در حد بضاعت خود حس میکرد .با این حال پیگیری آثار استاد دینانی لازم است یا خیر ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در صورتی که با ادبیات عرب آشنا باشید و با مقدماتی که طی کرده‌اید و بدایة‌الحکمة را نیز کار کرده باشید، اگر متن اسفار را جلوی روی خود قرار دهید و با شرح استاد مطالب را دنبال کنید إن‌شاءاللّه متوجه نکات ظریف اسفار می‌شوید. 2- بنده هرسه جلسه را شرح داده‌ام 3- آثار بنده باید مقدمه‌ای باشد تا بتوانید با آثار علمائی مثل حضرت امام و شهید مطهری و علامه طباطبایی و آیت‌اللّه جوادی و آیت‌اللّه حسن‌زاده و امثال این‌ بزرگان مأنوس گردید 4- این یک قاعده است که روح‌ها مشرب‌های متفاوتی دارند. بحث در مورد آقای دکتر دینانی نیست که ایشان برای ما بسیار محترم‌اند، ولی شما باید ببینید با کدام مشرب می‌توانید تشنگی خود را سیراب کنید. خدا را شکر که از چشمه‌ی آل‌اللّه«علیهم‌السلام» که در نامه‌ی 31 مطرح است، احساس سیرابی می‌کنید. موفق باشید
نمایش چاپی