بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31745
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام و درود: کره زمین در چه زمان و فضایی رو به نیستی و زوال می‌رود؟ برای تبیین بیشتر سوال باید عرض کنم: ما در مباحث معرفت النفسی داریم که اگر انسان در شرایط و بستر طبیعی رشد کند و عواملی مثل چشم زخم و تصادف و بیماری های غیر منتظره انسان را زودتر از وقت مقدر حیاتشان به وادی مرگ جسمی نکشاند، به تدریج از جایی به بعد این روح احساس می‌کند با نظر به این جسم نمی‌تواند ادامه حیات دهد و باید از نظر و تدبیر جسم دست بردارد و به عالم بالا برود. حال سوال این است که رسیدن قیامت و نابودی کره زمین هم در این ساحت اتفاق می افتد؟ یعنی روح جمعی بشر (منظور روح تکوینی که مختص همه ماست) در آینده به چنان تعالی و معنویتی در کره زمین نائل می‌گردد که گویا دیگر نمی‌توان در کره ای مادی با چنان ظرفیت متعالی و معنوی زندگی کرد و آن هنگام است که خورشید افول می‌کند و در نفخ صور می‌دمند تا روح جامع بشری که روزی از عالم ملکوت به عالم ماده آمده بود دوباره از عام ماده به عالم ملکوت برود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بحث «حرکت جوهری» در این مورد بسیار کارساز است زیرا در هر صورت نفوس انسانی تحت تجلیات انوار الهی همراه با عالم ماده در کلیت‌شان از قوه به فعل می‌رسد و در همین رابطه انسانِ آخرالزمانی به میان می‌آید. موفق باشید

31744
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر پرنشاط استاد سلام و درود: آیا نحوه به ثمر رسیدن انسانها در همه تاریخ ها یکی است و همه قرار است برای بهترین نحوه بودن خود مانند جناب قاضی طباطیایی به درجات شهودی برسند و توانایی موت اختیاری و سیر در عالم با نشستن در وادی السلام داشته باشند و یا اینکه در هر مقطع تاریخی نحوه به ثمر رسیدن انسانها متفاوت است و ممکن است همانطور که قاضی با شهود و ... احساس به ثمر رسیدن می‌کرده و اسما الهی را بروز می‌داده انسانها در اعصار دیگر به سبب مکر لیل و النهار نتوانند به چنین توفیقاتی رسند ولی به نحوی دیگر مظهر ظهور اسما باشند؟ (اگر چنین است آن نحوه به ظهور رسیدن و متعالی شدن متناسب با زمان ما چیست؟ و یا در حالت دوم شما معتقدید هنر این است با وجود این مکر لیل و النهار انسانها بتوانند قابلیت هایی مانند قاضی پیدا کنند و در واقع نحوه به ثمر رسیدن انسانها در طول تاریخ یکسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً متوجه نکته مهمی شده‌اید که در هر مقطع تاریخی به حکم ظهور متفاوت اراده الهی، انس با حضرت حق و سلوک به سوی او متفاوت است. عرایضی در کتاب «حوالت تاريخی عقل تکنيکی و جايگاه انقلاب اسلامی» شده است بخصوص در پاورقی صفحه ۲۱۰ می‌خوانید: «شایسته است رفقا به طور جداگانه به این نکته توجه کنند که بشر این دوران در طلب تجربه‌ی خود می‌باشد در میدانی که در مواجهه با طبیعت به ظهور می‌آید و آن تجربه‌ی «خود» است در اُنس با حقیقت، ولی در بستر انکشافی که در رابطه با طبیعت برایش ظهور می‌کند. این در جای خود نوعی سلوک به حساب می‌آید که بشر بتواند حقیقت را در مظهری به نام طبیعت بیابد. این چیزی نیست که بتوانیم در جهان نادیده بگیریم و همچنان در تاریخی زندگی کنیم که سالکان، آن حقیقت را بیشتر در تجربیات درونی خود دنبال می‌کردند. تاریخ دیگری برای سلوک به میان آمده که در برابر این سلوک، آن سلوک قبلی حالت انتزاعی به خود گرفته است.» موفق باشید

31731
متن پرسش
سلام: در مورد جلسه ۲۷ فص شیثی و عین ثابته صدام دو سوال دارم. ۱. صدامیت صدام به کلیت و به جزئی چه فرقی با هم دارند؟ ۲. اگر صدام با اختیار خود به سمت صدامیت جزئی نمی‌رفت چه می‌شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شخصیت خود را در کلیت و جزئیت، خودش انتخاب کرده است و در همین رابطه صدامیت خود را با انتخاب‌های جزئی، فعلیت می‌بخشد. موفق باشید

31729
متن پرسش
عرض سلام و ادب: استاد احساس می‌کنم قلبم سنگین و تاریک شده، نه اشکی نه حال دعایی، هرکاری هم می‌کنم حالم تغییر نمیکنه، استغفار، نماز جناب جعفر هیچ کدوم بار گناهان رو از روی قلبم کم نمیکنه. استاد چطوری گره کور قلبم را باز کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سوی معارفی مثل «معرفت نفس» و به سوی حقایقی از طرف تدبّر در قرآن قدم بزنید، إن‌شاءالله ره صدساله را یک شبه طی می‌کنید. موفق باشید

31722
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: من ۱۶ سالمه و امسال کلاس دهم هستم و رشته انسانی رو با مشورت های زیاد انتخاب کردم. من اومدم این رشته که واقعا یه کار اساسی بکنم. خدا رو شکر حدود سه سال قبل تونستم کل قرآن رو حفظ کنم و خدا رو شکر الان هم مسلط هستم چند تا سوال داشتم: ۱. برای اینکه توی علوم انسانی واقعا موفق و اثرگزار بشم و واقعا علم بدست بیارم و بتونم به بهترین وجه ازش استفاده کنم چیکار کنم؟ ۲. من الان دقیق نمیدونم وظیفه ام و توانایی ام بیشتر توی کدوم قسمت علوم انسانی است و خیلی هم آشنایی با بعضی رشته ها ندارم و دیدم باز نشده برای این چه کار کنم؟ ۳. برای اینکه به صورت اسلامی کار کنم چیکار کنم؟ ۴. چه مهارت هایی نیاز دارم در طول مسیر؟ ۵. برای مبانی فکری اسلامی خودم چیکار کنم؟ ۶. برای اخلاق چه برنامه ای بریزم؟ کلا یه برنامه برای ادامه مسیرم می‌خواستم که به بهترین وجه از زمان بهره ببرم. خیلی ممنون ببخشید که مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رشته بسیار خوبی را انتخاب کرده‌اید و ظرفیت‌های زیادی دارد البته به شرطی که خودتان کار را جلو ببرید و محدود به دروس رسمی نباشید، در عین آن‌که دروسی که برای این رشته انتخاب شده است را به خوبی مطالعه کنید. و در رابطه با معارف قرآنی، مباحث «معرفت نفس» و مباحث فلسفه اسلامی را در برنامه داشته باشید. جدّیت در طول مسیر، نقش‌آفرین است. در افق کارِ خود آرام‌آرام بنای رجوع به تفسیر المیزان را از دست ندهید، ولی نه حالا. و در مورد سیر مطالعاتی، پیشنهاد می‌شود سیر مطالعاتی موجود در سایت را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

31720
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام علیکم: آیا خداوند علاوه بر هدف حیات زمینی هر انسانی که ظهور اسما الهی می‌باشد؛ آیا هدفی جمعی و به طور مستقل از هدف فردی؛ برای جمیع بشریت در نظر دارد؟ به بیان دیگر آیا اهداف جمعی مانند عدالت و رعایت حریم زن و مرد و حقوق انسانی و .... که در شریعت های الهی برای نظامی که انسانها می‌خواهند در آن زندگی کنند تعریف شده است؛ به این سبب است که چون انسان موجودی اجتماعی است و نابسامانی در نظام های اجتماعی بر سلوک فردی او اثر می‌گذارد؛ پیامبران در پی نظام سازی بودند تا با برقراری تعادل در نظام اجتماعی؛ سلوک فردی هر انسان با مشکل و مزاحمت مواجه نشود؟ و یا اینکه نظام سازی در جوامع انسانی از دیدگاه خالق و رب عالم یک موضوع مستقل و یک هدف مستقل است که اگر چنین است؛ آن هدف مستقل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود موجودی است که برای به ظهورآمدن همه ابعادش باید به شخصیت قرآنی و جمعی خود در بستر شریعت حاضر شود و در همین رابطه حضرت حق می‌فرمایند: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا» ملاحظه کنید که تأکید بر «جمیعا» هست یعنی باید اعتصام به حبل الهی به صورت اجتماعی و جمعی باشد مگر آن‌که شرایط اجازه ندهد. موفق باشید

31695
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد گرانقدر آقای طاهرزاده اینجانب مردی ۴۰ ساله دارای مدرک فوق دکتری در علوم پزشکی هستم که بیش از ۱۰ سال خارج از ایران زندگی می کنم. شخصا به عرفان عملی اسلامی گرایش دارم و مطالبی از اساتیدی نظیر علامه حسن زاده آملی و دیگر بزرگان را دنبال می کنم. اخیرا فردی نام حضرتعالی را به من معرفی کرد. غرض از اینکه مصدع اوقات می شوم اینکه اگر صلاح می دانید دستورالعمل سلوکی و یا چهله ای که متناسب برای یک فرد مبتدی باشد، برایم ارائه فرمائید. و من الله توفیق. بسیار سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده به رفقا پیشنهاد می‌کنم مطالب معرفتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» در ابتدای امر و سپس انس با مباحث قرآنی است که مطالب روی سایت هست. موفق باشید

31664
متن پرسش
سلام استاد عزیزم خدا قوت: استاد بنده امسال از اول ماه محرم یه حالی بهم دست داده که هیچ گاه چنین نبوده یه حال و هوای بیقراری عجیب، راستش حوصله هیچ کس و هیچ چیز رو ندارم غیر امام حسین حتی موقع نماز هم کلا توجه قلبم به سمت امام حسین هست حتی راستش زیاد حوصله حرف زدن با خدا رو هم ندارم یعنی زیاد مثل سابق نیایش نمی کنم مدام صحنه های کربلا و تنهایی امام حسین و حضرت زینب جلوی چشمم هست و گریه می کنم، غم عجیبی دلم را می شکند. استاد می دانید از اول محرم مدام سلام زیارت عاشورا را می گفتم کم کم رفته رفته حالم چنین شد. استاد می خواستم بدانم این که یاد خدا زیاد نمی کنم و نمازم را با یاد امام حسین می خوانم از لحاظ شرعی اشکال نداره و این مسیر درسته؟ استاد جان من تا حالا اربعین نرفتم اصلا کربلا هم نرفتم سالها است به امام حسین التماس می کنم اما دعوتم نمی کند. همسرم اصلا اجازه نمی ده. استاد به نظرتون چه کار کنم یار مرا بطلبد؟ می دونم از همه رو سیاه ترم ۱۰ ساله دارم صبر می کنم هر چه او بیشتر ناز می کند من عاشق تر می شوم. استاد شما اگر رفتی کربلا خیلی برایم دعا کن امام حسین منو بخره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه خوبی است ولی با تدبّر در قرآن و کتاب‌های معرفتی سعی باید کرد آن را کامل نمود. موفق باشید

31666
متن پرسش
سلام جناب استاد وقت بخیر: بنده تا مدتی پیش سخنرانی های استاد پناهیان رو دنبال می کردم و ایشون می فرمودن برای مبارزه با نفس با خودت لج کن و من به همین خاطر با اینکه بیدار شدن برای نماز شب برام سخت بود بیدار می شدم و نماز می خوندم و معمولا بدون حال دعا می خوندم ولی شما فرمودین که انجام مستحبات که زوری و با اکراه باشه خوب نیست و حتی قساوت قلب میاره و من دیگه نماز شب نمی خونم هرچند معمولا اون ساعات بیدار میشم اما از ترس نتیجه ی عکس نمیخونم و حالم گرفته ست که چرا در دینداری عقب گرد کردم یا لااقل حدود دو سال نماز شب خوندن و گاهی حال خوش دست دادن هم منو به این عبادت واقعا علاقه مند نکرد استاد به نظر شما چیکار کنم؟ و نکته ی دیگه درمورد زندگی با کسیه که نماز نمی خونه ببخشید همسر بنده ۴۱ سالشونه اهل نماز و روزه و امام و پیغمبر نیست بعضی وقت ها به علما که تلویزیون نشون میده توهین میکنن اون لحظه می خوام بمیرم. استاد جدیدا روایتی شنیدم که مال بی نماز و خوابیدن کنار بی نماز و این ها حرامه ناراحتم استاد چه کنم؟ به نیت قرب به خدا به همسرم خدمت می کنم ولی گاهی می ترسم وقتی دستم از دنیا کوتاه شد و پرده ها کنار رفت خدا تو صورتم نگاه نکنه که به ایشون خدمت کردم. استاد خواهش می کنم راهنماییم بفرمایید. اجرتون دعای خاص مولامون باشه ان نشاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با خود باید مدارا کرد ولی به صرف بی‌حالی از عبادات بخصوص نماز شب، نباید از آن منصرف شد زیرا نقش تکوینی آن در جای خودش محفوظ است. ۲. این افراد جاهل‌اند و بازی‌خورده دشمن، ولی معاند نیستند. شما کار خوبی می‌کنید که زندگی خود را در چنین شرایطی محفوظ می‌دارید. موفق باشید

31661
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده در زندگی و تعامل با اطرافیان همیشه در مقابل رفتار های بد و خطاها مشی گذشت اختیار کرده ام و همه بنده رو به این صفت می شناسند. اما استاد بعضی افراد دائما توهین می کنند و وقتی ما مکرر گذشت می کنیم متجری می شوند و رفتار های زشت خود رو شدید تر می کنن گوییا فکر می کنند ما نادان و ناتوانیم به نظر شما با اینها چه جور برخورد کنیم خصوصا وقتی از اقوام باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً آن‌ها خوب می‌دانند ما برای توهین‌های آن‌ها ارزشی قائل نیستیم و مسیری که انتخاب کرده‌ایم را با اطمینان و آرامش جلو می‌بریم و به همین جهت عصبانی هستند. زیرا قرآن به ما فرموده است مؤمنین: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امر لغوی روبه‌رو شوند بزرگوارانه از آن می‌گذرند و خود را همسنگِ چنین اموری نمی‌کنند. موفق باشید

31659
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامی از محضرتان دو سوال داشتم: ۱. همواره به رعایت تعادل در امور انسان توصیه می شود و گفته می شود که نباید کاری انسان را از کار دیگر بازدارد از طرفی پیوسته در انسان انگیزه هایی برای بر هم زدن تعادل پیش می آید. مثلا یک نفر کاسب است و می بیند فلان زمان بهتر می تواند سود کند و انگیزه پیدا می کند که از این فرصت برای کار و تلاش استفاده کند و از رسیدگی به جسم یا صله رحم در آن مقطع زمانی باز می ماند. ملاک ما کلا چه باید باشد که بفهمیم تا چه حد باید به رعایت تعادل در برنامه های زندگیمان پایبند باشیم و تا چه حد بهتر است انعطاف داشته باشیم؟ ۲. آیا برای ما خانمها پسندیده است با اقوام نزدیک ولی نامحرم مانند مردان کاملا غریبه رفتار کنیم؟ مثلا احوالپرسی نکنیم و تا می شود رفت و آمد و دید و بازدید را کم کنیم و....؟ آیا این کار تاثیر مثبت در سلوک ما دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در حوزه وظیفه شرعی و آموزه‌های دینی، انعطاف‌داشتن انسان را از تعادل خارج نمی‌کند زیرا خود شریعت چنین انعطاف‌هایی را جایز می‌داند. ۲. اقوام و خویشان حقوقی دارند که رعایت حقوق و احترام به آن‌ها لازم است. شرع و عرفِ مسلمانان آن حقوق را تأیید می‌کند. موفق باشید

31654
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه مرحله حق الیقینی را فرمودید مرحله آخر سلوکی است و من الحق الی الحق فی الخلق هست. ۱. مبحثی که در مورد اربعین و حق الیقین تاریخی فرمودید که انسان همنشینی خود را با امام حس می کند و حضور عرشی خود را احساس می کند، یعنی این همان سفر آخر سلوکی او می شود؟ ۲. آیا اسفار اربعه به این صورت است، که یک سفر کاملا تمام شود و سفر دوم آغاز گردد، یا نه؟ هر ماهی این سفرها، تا حدودی به حد ظرفیت برای هر کس پیش می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! این همان «یشرب به المقربون» است که به نور توحید امام، «رحیق مختوم» همراه با توحید «شراب تسنیم» که صورت توحید ائمه است؛ نوشیده می‌شود. ۲. حالت دوم درست است که هر منزلی در چشم‌اندازِ خود منازل بعدی را مدّ نظر دارد. موفق باشید

31649
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر ۱. ببخشید اگر دو نفر در مقام توحید افعالی باشن یا مثلا فنای فی الذات آیا هر دو یک سطح معرفت دارند در این مقام؟ یا اینکه درجات معرفت افراد در مقامها هم متفاوته؟ ۲. تفاوت درجه معرفت در مقامها به چه عواملی بستگی دارد اعم از اخلاص و کیفیت عبادت و؟میشه توضیح بدهید. ۳. اینکه می‌گویند با یک گناه درجه ای از عقل برداشته می‌شود و دیگر برنمی‌گردد آیا با توبه هم برنمی‌گردد؟ و اینکه چرا با وجود اینکه استغفار می‌کنیم طعم عذاب و بلا را خدا به خاطر آن گناهی که سر می‌زند به ما می‌چشاند؟ توبه چگونه باید باشد تا بلاهای تنبیهی مطلق کنار رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال توحید در هر مرحله‌ای که باشد چه در مرحله توحید افعالی و یا غیر آن، مراتب خاص خود را دارد زیرا توحید، امری ذومراتب است. ۲. آری! درجات توحید، به معرفت و خلوص بستگی دارد. در این مورد خوب است به مباحث «رهنمودهای سلوکی و اخلاقی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. http://lobolmizan.ir/sound/1304 3- آری! با توبه، تمام آثار گناه از بین می‌رود به طوری که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند مانند کسی می‌شود که آن گناه را انجام نداده است. بنابراین معنای چشاندن طعم عذاب، دیگر معنا ندارد.   موفق باشید

31643
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مبحثی در مورد خطبه ۱۶۳ نهج البلاغه از شما گوش می کردم که خصوصیات توحید صمدی را توضیح می دادید، اینکه اول دریا دیدن بعد موج دیدن و اینکه حق قبل از عدد است. ۱. این چه ارتباطی به بحث صمد در موضوع اربعین پیدا می کند؟ ۲ . اول دریا دیدن و بعد موج دیدن مربوط با کدام سفر از اسفار اربعه است؟ من الخلق الی الحق / یا من الحق الی الحق؟ ۳. در کتاب مجتهد امین ، در سفر اول، مرحله هفتم سفر اول را فنا و بقا می گوید و مرحله هشتم را توحید..؟ آیا میشه اینطور گفت که ماه محرم، فنا و بقا است که فرد توجه به روح هرچیز کند، نه توجه به جهت ملکی آن؟ و آیا ماه صفر رو میشه توحید گفت (یا همان مرحله هشتم مجتهد امین) که حرکت به سمت توحید صمدی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که در بحث «انسان آینده و هویت اربعینیِ او» عرض شد در حرکت اربعینی در عین «در حضور بودن» به سوی او بودن در میان است و این همان احساس حضور در قبضه احدی است که صمد می‌باشد. ۲. مرحله حق الیقینی، سفر آخر است که همان «من الحق إلی الحق فی الخلق» است. ۳. حرف خوبی است. موفق باشید

31639
متن پرسش
با سلام و احترام: استاد شما با توجه به احاديث فرموديد به آنچه از رزق به ما مي رسد راضي باشيم و به دنبال بيش از آن نباشيم چرا كه همان براي ما كافي است. سوال بنده اين است كه گاهي تشخيص اينكه بر آنچه داريم متوقف شويم يا بايد جلوتر برويم دشوار است زيرا ناخواسته فرصت هايي پيش مي آيد كه انسان مردد مي شود كه دنبال كردن آنها منجر به غفلت مي شود، يا رزقي است كه خير در آن است. مثلا براي بنده از راهي كه فكر نمي كردم يك فرصت مهاجرت پيش آمده. آيا بايد آن را دنبال كنم يا به زندگي فعلي ام راضي باشم؟ هر دو از نزد خداست. انتخاب چگونه بايد صورت گيرد؟ متشكرم
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: حفظ طمأنینه قلب در این موارد ملاک ورود و عدم ورود در این مسائل می‌باشد. موفق باشید

31642
متن پرسش
سلام: یکی از شاعران برجسته ی خانم، اشعارشان را که بعضا مطالعه می‌کردم با توجه به اندک آشنایی ای که با عرفان بخصوص محی الدینی اعلی الله مقامه الشریف دارم واقعا در اوج بودند و اشارات لطیف و عمیقی نسبت به مطالب عرفانی داشتند لکن از حیث حجاب وضعیت مناسبی ندارند. مورد دیگر یکی از خوانندگان زن برجسته است آن که به کل حجاب ندارد ولی انسان به شدت خداباوریست، معتقد به تقدیر، اولین اثرش با لفظ مبارک خدایا شروع کردند آثار ایشان را هم که بررسی کردم به وضوح حضور خداوند و عرفان ملموس است. مثلا یکی از اشعار عبدالقادر گیلانی که می‌خواندند دقت کردم آن قسمتی را در این اثرشان بیشتر تکرار می‌کردند که از حیث عرفانی بالاتر بود. خلاصه چه سریست که پایبند حجاب نیستند و ظاهرا عارف در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور قلب در عالم در بستر توحید، وقتی کامل است که انسان از طریق شریعت الهی وجه عبودیت خود را بالفعل نماید و این معجزه می کند وگرنه نتایجی که باید گرفته شود معطل می‌ماند. موفق باشید

31614
متن پرسش
با سلام: آیا این جمله صحیح است که برای فهم عرفان نیاز به فهم خوب فقه و اصول و منطق هست یا اصلا چنین حرفی درست است که با عقل منطقی می‌توان عرفان را فهمید و باید در قالب فکر منطقی و اصولی عرفان در بیاید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر عرفا در حوزه علم حضوری می‌باشد که به قول ارسطو مافوق نظم قیاس‌های منطقی است. آری! عارف در عین یافتن حقیقت، برای نزدیکی به آن باید از فقه به عنوان آداب دینداری پیروی کند، ولی لازم نیست خود او فقیه باشد هرچند که بهتر است. موفق باشید

31606
متن پرسش
سلام: در مورد پسر جوان ۲۵ ساله که کاهل نماز است چطور می‌توان او را به نماز ترغیب کرد؟ پدر و مادر خیلی از این مسئله ناراحتند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با برخورد خوب و با مهربانی او را متوجه راهی بکنید که انبیاء و اولیاء مقابل ما گشودند به حکم آن‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع» ‏مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. موفق باشید

31611
متن پرسش
سلام علیکم: بنده امسال به صورت قانونی امکان ندارد به کربلا بروم ۱. آیا می‌توان با عبادت و تفکر و دعا و تمرکز، به کربلا طی الارض کرد؟!! ۲. اگر امکان طی الارض هست، اشکال شرعی ندارد که غیرقانونی به کربلا رفته ام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طیّ الأرض که قانون نمی‌خواهد!! سلوکی است خاص که بنده علم آن را ندارم. قوانین، مربوط به حرکات طبیعی است. موفق باشید

31610
متن پرسش
سلام علیکم: این سوال یکی از دوستان است. ایشان تازه پیوسته اند به لب المیزانی ها، خدا حفظشان کند. چطور می‌شود که عرفان به این پیچیدگی و دقت و ظرافت آیت الله بهجت میگن: نماز اول وقت حتی بدون حضور قلب انسان را به درجات عالی می‌رساند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در بستر سنت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» قرار گرفت، در مسیری که در مقابل خود می‌یابد و جلو می‌رود به کمالاتی می‌رسد که مربوط به آن حضرت است. مثل آن‌که به نور حضرت، طلب رفع حجاب بین خود و حضرت حق می‌کند. در این جا است که علاقه‌اش برای رفع حجاب بیشتر به معارف عالیه و عرفان می افتد زیرا «غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر». موفق باشید

31599
متن پرسش
سلام علیکم: من به دنبال پاسخ به سوال 31582 کتاب تجرد روح را مطالع کردم با اشتیاق. آنچه دستگیرم شد این است که هر انسانی برای سیر و سلوک باید استادی مهذب داشته باشد که بتواند هفتگی با وی معاشرت و مجالست داشته باشد. حال این استاد را چگونه باید پیدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیت الله بهجت «رحمت‌الله‌علیه»http://lobolmizan.ir/leaflet/1361/ مراجعه فرمایید. از آن جهت که در این تاریخ، علم ما و معارفی که داریم خود به خود در حکم استاد ما می‌باشد. موفق باشید

31597
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: در مورد سئوال ۳۱۵۸۹ ممنون از محبتتون. لطف کردید، منت گذاشتین جواب حقیر رو دادید. بی ادبی بنده رو ببخشید دوباره می‌پرسم پس مبحثی مثل فصوص و غیره رو نخونم و ان شاءلله به لطف خدا و دعای شما وارد تفاسیر شوم؟ دوستتان دارم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم به لطف الهی وارد سوره‌های مذکور بشوید، قدم‌های خوبی در توحید نصیب‌تان می‌شود. آری! به هر حال به معارف مربوط به فصوص هم نزدیک شوید، کار خوبی است. حال هر طور که خودتان نسبت به احوالات‌تان می توانید عمل کنید. موفق باشید

31596
متن پرسش
با سلام و عرض ادب استاد عزیز: سوالی از محضرتان داشتم اینکه ائمه می فرمایند در نماز ما را نصب عینتان قرار دهید به چه معناست؟ با تشکر از محضر شما، ان شاء الله خداوند متعال شما را حفظ کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! توصیه عجیبی است در نزدیکی به شخصیت ائمه «علیهم‌السلام» نسبت به حضوری که باید در محضر خدا داشته باشیم. زیرا وجه متعالی ما، امامان‌مان هستند و مقصد همه ما و امامان‌مان حضرت معبود است و در این راستا کافی است چنین توصیه‌ای را مدّ نظر قرار دهیم تا خود به خود متوجه حضور بهتر خود در عبادات‌مان بشویم. لذا حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ‏ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نُصْبَ عَيْنَيْك‏» در هنگام شروع نماز، یاد خدا و رسول خدا را مدّ نظر داشته باش و یکی از ائمه را در مقابل خود تصور کن. موفق باشید    

31602
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: می‌خواستم بپرسم اینکه می‌فرمایید در حضور تاریخی باید با دعا منتظر تجلیات و الهامات الهی بود، چه جوری بین الهامات و اوهام فرق قایل بشیم؟ اگر بفرمایید با عقل، عقل که از جنس استدلاله آدم اگه بخواد تو حیطه عقل باشه تو حیطه الهام نیست اگر هم در حیطه الهام باشه در حیطه عقل و استدلال نیست، چه جوری بین اوهام و الهام تفاوت قایل بشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر سنت و سیره اولیای الهی و شریعت حقّه آن تجلیّات به ظهور می‌آیند و ما نیز با توجه به آموزه‌های دینی جایگاه آن ها را درک می‌کنیم و از آن‌ها بهره‌مندمی‌شویم. موفق باشید.

31591
متن پرسش
امام خمینی می‌فرمایند اگر کسی بخواهد تهذیب بشود با علم تهذیب نمی‌شود. سوال بنده این است که اگر بدین صورت است پس معرفت و ایمان و امثال ذلک همه از سنخ علم هستند چطور ممکن است اینها در مسیر سعادت و تهدیب نفس دخلی نداشته باشند؟ به نطر شما بهترین مسیر برای تهدیب نفس و ارتقای روح از دنائت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در این رابطه شده است و به همین جهت به ما می‌فرمایند: «العلم هو حجاب الاکبر» بدان جهت که مانع نظر به حقیقت می‌شود و ما را در مفاهیم متوقف می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی