بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31469
متن پرسش
سلام استاد عزیز استاد: در مقدمه کتاب مفاتیح الغیب ملاصدرا آمده است که: «ولنشرع في مصادرات يتعطاها علم التأويل و مقدمات يعين فهمها على فهم معاني التنزيل فإن كل علم له ماهية و موضوع و مباد و مسائل و غاية يجب على الطالب أن يعلم ما هو و فيم هو و مم هو و لم هو لنوردها في فواتح هي للعلوم الحقيقية مفاتيح و هي عشرون» من هرچه کتاب را تورق کردم راجع به غتایت علم تاویل و یا مسائل آن چیزی نیافتم. استاد خواهشمندم راجع به این کتاب برایم با توجه به این سخن ملاصدرا توضیحاتی بدهید. ملاصدرا در مفاتیح الغیب به دنبال چیست آیا در آن فقط مبادی علم تأویل قرآن را آورده است و اگر موضوع ماهیت یا غایت آن را نیز آورده است در کجای آن می‌توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم در محدوده یک سؤال و جواب وارد این مباحث شویم. خوب است به شرح اساتید در این موارد رجوع کنید. البته اگر مباحث اصالت وجود و تشکیکی بودن آن را به خوبی برای خود حل کرده باشید. موفق باشید

31465
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: عرض تسلیت به مناسبت شهادت سیدالساجدین ع . با تشکر از پاسخ به سؤال ۳۱۴۴۳، با توجه به دروس معاد و بیاناتی که در پاسخ فرمودید، به نظر می رسد همونطور که اشاره فرمودید شناخت افراد در عالم برزخ و قیامت، از نوع شناخت صورت دنیایی اونها نیست که با زنی یا مردی شناخته بشوند، مثلا فرد متکبر که فرمودید به صورت مورچه محشور می شود متکبر مونث مورچه زن و مذکر مورچه مرد باشد! و یا مثلا آن فرد غضبناک گرگ مرد و آن یکی میمون زن باشد، بلکه شناخت افراد از نوع وجودی و معرفتی به سوابق دنیایی اونها و صورت برزخی و عائله ی متشکله از خلقیات و اعمال او هست و شاید به دلیل تجرد نفس در عالم بعد از دنیا صورت زن یا مرد در هیچ موجودی نیست مانند ملائكه یا وجود خود خداوند متعال و یا خود آدمیت در برزخ قبل از نزول در دنیا و محتمل است اینکه در قرآن کریم مثلا در سوره ی مبارکه ی الرحمن فرمودند «فیهن خیرات حسان» و یا آیات شریفه ی دیگری که در رابطه با حورالعین و... هست به دلیل این هست که در عالم دنیا زن صورت لطف الهی است و مظهر جمال اوست در اعیان و اذهان، ممکن هست وجهی از اون به جهت این مسئله باشد و وجهی دیگر هم شاید به دلیل مونث بودن لغت قرآنی این حقایق مثلا حورالعین، هست، مثل نفس که لغت مونث هست «و نفس و ما سواها». و حکم لغت بر معنی تسری ندارد. بنابراین همونطور که روح و نفس انسان نیز مانند بقیه مجردات فاقد جنسیت است، دلیلی ندارد که صورت او در عوالم دیگر جنسیت بردار باشد حتی به صورت، زیرا صورتها در اون عوالم از حقایق وجود و درون فرد به صورت اعمال و ملکات و خلقیات فرد متمثل می شوند و جنسیت بدن دنیا در شكل‌گیری او تاثیری ندارد و شاید وجود صورت زنی یا مردی در بدن برزخی عبث و بیهوده هست و به حکم عدل الهی فعل عبث از خداوند متعال محال است. در عالم دنیا هم که بدن مادی ابزار اوست با مواد و ژنهایی که روح در دسترس داشته بدن خاکی ساخته شده و زنی و مردی به این دلیل است و حتی اگر بگوییم در عین ثابت خود جنسیت این ابزار را انتخاب کرده ایم مانند اینکه مثلا پدر و مادر و خانه و اتاق خود را انتخاب کرده ایم که این اعتباریات با مرگ می رود و جنسیت و صورت مردی و زنی در این دنیاست و برای هیچ موجودی در عوالم دیگر شاید متصور نباشد و چه عیبی دارد ‌که مثلا بگوییم حورالعین صورت لطف الهی است فقط فارغ از جنسیت، مثل ملائكه مثل اینکه وقتی در همین دنیا برزخی می شویم به کل صورتها و جنسیتها فراموش می شوند مثلا مومنین عاشق حضرت آقا، رهبری حفظه‌الله هستند در حالی که در این دنیا نامحرمند به خانمها ولی نوع علاقه روحانی است. یا علاقه به خانم فاطمه ی زهرا س و رویت حضرت در روز قیامت که برای نامحرمان نیست، به این معنی که صورت حقیقت وجودی حضرت س را می بینیم که برای اهل جهنم قابل رویت نیست و برای بهشتیان با توجه به درجه ی وجودی هست ولی گفته نشده مثلا چون صورت روح ایشون زن هست آقایان بهشتی نبینند و خانمهای بهشتی ببینند، بلکه نامحرمی در اون دنیا امری وجودی تبیین شده، بنابراین محتمل است صورت روح حضرت س در عوالم دیگر از این قیود آزاد است و علی صوره الرحمن است، منتها ذهن خاک خورده ی بنده نمی تواند متصور شود و آیات قرآن کریم را مدام به حور و غلمان تقسیم کند بعضی تفاسیر حرفهای عجیبی می‌زنند که مردان چند همسر در اون دنیا دارند و زنان بهشتی چون پاکند طالب شوهر دیگری نیستند و از این حرفها که بین مردم بحث برانگیز هست که چرا... در حالی که در اون عوالم زشتی‌های بدن دنیایی و قوایی مثل شهویه که برای تدبیر بدن خاکی هست وجود ندارد، نفس فاقد جنسیت و مجرد هست و امام خمینی ره می فرمایند همان بدن قیامتی است با ظهور اعمال و عقاید و خلقیات نه ظهور جنسیت بدن خاکی، هر چند سوابق دنیایی او را به حکم تجرد بدانیم. «سبحان الله عمّا یصفون إلّا عباد الله المخلَصین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روبه‌رو شدن با تجلیات اسم لطیف را حمل بر چند همسری کرده‌اند. ولی در همان قاعده قیامتی آن ۲. همان‌طور که حضرت عسکری «علیه‌السلام» فرمودند در عالم بزرخ و قیامت شجره ممنوعه که به صورت‌های متفاوتی مطرح است مثل گندم یا سیب، فرمودند همه آن‌ها بوده است زیرا همان‌طور که جناب صدرالمتألهین می‌فرمایند موجودات مجرد دارای چنین ظرفیت‌هایی هستند که مثلاً در عین گندم بودن، سیب باشد همچنان‌که حضرت حق را وحدت ذات و صفات هست و در عین احدبودن، الله است به جامعیت اسماء. از این جهت زن و یا مرد در عین زن یا مرد بودن که سُکنای وجودیِ آن‌هاست؛ حامل ظواهری هستند که با اعمال و عقاید خود شکل داده‌اند. ۳. عین ثابته، بنیادی‌ترین وجه هر انسانی است و امری اعتباری نیست. موفق باشید

31461
متن پرسش
سلام: چند ساله پدرم رو از دست دادم. زمانی‌که در قید حیات بود تا زمانی که از دنیا رفت من کنار ایشون زندگی نکردم یعنی اصلا کاری بمن نداشت. زندگی خودش رو می‌کرد. نه خرجی من رو متقبل می‌شد نه چیزی، جر اواخر که دو سه بار پول یارانمه ام رو بهم داد و من واقعا در مضیقه زندگی می‌کردیم. من و مادرم اون شهر دیگه بود و ما شهر دیگه، منزل جد مادریم تا بزرگ شدم و ایشون از دنیا رفت. من دائما گله می‌کردم حتی بعد از فوتش و گاهی هم از شدت ناراحتی نفرین می‌کردم حالا حس می‌کنم ایشون از من ناراضیه و شاید عاقم کرده. حالا چکار کنم؟ لطفا جواب در کانال گذاشته شود ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما برای ایشان صدقه بدهید بلکه به او کمک شود. فکر نمی‌کنم عدم رضایت ایشان با توصیفی که می‌فرمایید جهت سلوک و سیر شما اختلالی ایجاد کند. موفق باشید

31460
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش 31454 یعنی اگر بنده مثلا بگونه ای نماز بخوانم با این انگیزه که با صورت نمازم به عالی ترین وجه روبرو بشوم آیا این برای انسان امروز کم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی است که انسان را آرام‌آرام جلو و جلوتر می‌برد. موفق باشید

31445
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خدا اجرتون بده. ایام محرم و سایر ایام مقدس ما دچار یه حضوری از خودی که میتونیم باشیم میشیم و نسبت به گذشته نادم و نسبت به آینده امیدوار میشیم. ولی متاسفانه دوباره براثر وسوسه و بعد از مدت ها همه چی را انگار فراموش می‌کنیم و از عاشورا و حسین و... به راحتی می‌گذریم. استاد لطفا ما را راهنمایی کنید و به نظرم خودم بنده از وسوسه به شدت کم میدونم. لطفا در این مورد هم صحبت کنید و اگه منبعی از خودتون یا منبع به درد بخوری از کس دیگه سراغ دارید بفرمایید. با تشکر و خدا را شکر که هستید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید مباحث شرح کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی را دنبال کنید، إن‌شاءالله نتایج خوبی برایتان حاصل می‌شود. موفق باشید

31443
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم: ایام عزای ابا عبدالله الحسین ع را تسلیت عرض می کنم. در رابطه با بدن بعد از مرگ که گفته شد عین نفس است سوال دارم. با توجه به اینکه روح در عین تجرد و عدم جنسیت، بدن مادی را طبق موادی که در اختیار دارد زن یا مرد می سازد، مثلا اگر دو کروموزوم ایکس داشت بدن زن هست و اگر یک کروموزوم ایکس و یک ایگرگ داشت بدن با صورت مرد در عالم ماده ظاهر می شود. بعد از مرگ بدن برزخی که عین نفس است و از اراده های ممتد و در بستر ابزاری بدن مادی ساخته شده َبا صورتی که مناسب اون اراده ها و اعمال و روحیات شخص هست ظاهر می شود، با توجه به اینکه روح مجرد هست و جنسیت ندارد آیا بدن برزخی مانند خداوند متعال یا فرشتگان یا مثلا حتی یک گل زیبا، بدون صورت زن یا مرد هست و فقط صورت اعمال و خلقیات دنیوی است؟ یا اینکه چون زنی یا مردی صورت های مأنوس برای نفس در دنیا بوده در عین اینکه مجرد است با صورت زن یا مرد ظاهر می شود؟ در مباحث فرمودید حورالعین ظهور همه ی اسما الهی به صورت لطف یعنی زن هست. آیا شخص مومن مثلا اگر مرد باشد ولی مظهر اسم لطیف الهی شده باشد با صورت زن محشور می شود و یا زنی که مظهر اسما جلالی باشد مثلا خانم دباغ که رزمنده و سپاهی و چریک و محافظ امام ره بودند با صورت مرد محشور می شوند؟ تصور بنده این هست که در عالم برزخ و بخصوص در قیامت ابدا صورتها زن یا مرد نیستند، چون نفسی که اونجا عین بدن است تجرد دارد و دلیلی ندارد صورت اعتباری دنیوی داشته باشد، زیبایی و صورت لطف غیر از زنی یا مردی است. می شود صورت انسانی یا حیوانی داشت ولی فقط زیبا و یا زشت بود، جلوات رحمانی نورانی داشت یا ظلمات شیطانی داشت بدون اینکه صورتی به شکل زن یا مرد داشت. ولی چون ذهن ما مادی است دائما جنسیت را برای بدن اخروی انتزاع می کند و فقط دو صورت زن یا مرد را متصور می شود، در حالی که در همین دنیا هم که مثلا سعی در درک عقلی یا شهود قلبی از حضرت عزارائیل ع یا جبرائیل ع داریم ابدا با جنسیت روبرو نیستیم بلکه با حقیقت وجودی اونها روبرو هستیم، پس چه اشکالی دارد که بگوییم بعد از مرگ و لااقل در قیامت که از گرد و غبار دنیا آزاد شدیم صورت لطف الهی، فقط صورت لطف است نه صورت زنی و انسان هم به صورت انسان یا رحمن (خلق آدم علی صورت الرحمن) است و یا خدایی ناکرده احسن منه قرده والخنازیر. با تشکر از زحمات شما، یا ابا عبدالله ع
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقت‌های خوبی را به کار برده‌اید ولی به هر صورت در برزخ و قیامت، همه می‌بینند که مثلاً این بدن، آن خانم و آقایی است که به این صورت ظاهر شده، حتی وقتی انسانی متکبّر به صورت مورچه محشور می‌شود؛ می‌بینند که این فلانی است که به صورت مورچه در آمده است. از این جهت باید روی این نکته فکر کرد که نفس انسان است که در عین ثابته خود، زن و مردبودن خود را پیش آورده. موفق باشید 

31438
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بحث حیات طیبه، همان بحث الیه راجعونی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بخصوص وقتی به امید قرارگرفتن در زیر سایه رحمت واسعه او به سوی او سیر کنیم. موفق باشید

31389
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر اوقات با اینکه سعی دارم حرام و حلال رو رعایت کنم ولی معمولا مراقبه ی خوبی ندارم، یعنی بیشتر وقتا کلا حواسم به حرکات و سکناتم نیست و در حال خوف و خشیت از خدا نیستم و ... بدی قضیه اینه که حتی عزم محکمی نمی‌کنم، هی با خودم میگم باید ازین به بعد مراقبه کنم ولی به عزم جدی تبدیل نمیشه، شما چه پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در مباحث «معرفت نفس» وارد شوید تا با روبه‌روشدن با نورانیتِ جان‌تان، نقش مکدّر کردنِ گناهان را که جان انسان را از درک حقیقت محروم می‌کند، احساس نمایید. موفق باشید

 

31393
متن پرسش
به نام خدای حسین. با عرض سلام، ادب و احترام، محضر استاد گرانقدر در دوراهی بین عجب و عمل چه باید کرد؟ هنگام عمل به خیلی از مستحبات از عجب می‌ترسم. به اندازه ای که انجام آن مستحب منصرف می شوم. البته که شاید تنبلی در انصراف بنده موثر باشد ولی از جهت دیگر به تجربه بارها دیده ام با انجام عمل عجب به سرعت ظاهر می شود. از محضر استاد فاضل و عزیز، استدعا دارم این حقیر را از دعای خیر خود بی نصیب نگردانند. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «وگر حرص بنالد، بگیریم کری‌ها». در مورد عُجب هم قصه همین طور است. آنچه وظیفه است انجام می‌دهیم و آن‌گاه که عجب سراغ‌مان آمد خطاب به خود خواهیم گفت: ای احمق! «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». موفق باشید  

31370
متن پرسش
سلام استاد: بحمد الله رزقم شده است که یکسالی است با شرح جنود عقل جهل امام مانوسم یک سوالیست ذهنم را درگیر کرده اینکه اگر بجای ایران مثلا در لاس وگاس آمریکا بدنیا آمده بودم، خوب صد در صد هیچ اطلاعی از امام صادق و سایر ائمه ی معصوم نداشتم و البته استاد مثل شما را هم نمیافتم و اصلا بکل نه قیامتی برای من معرفی می‌شد و نه حساب و کتاب قبری. آنگاه تکلیف قبر و قیامتم چه می‌شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر بگیرید که خداوند «هادی» است و زمینه هدایت هرکس را در هر جا باشد فراهم می‌کند و از طرفی به این موضوع نیز فکر کنید که هرکس مطابق اختیاری که قبل از تولد در عین ثابته خود داشته نحوه بودن خود را انتخاب کرده. جناب ابن عربی این‌طور می‌فرماید:

در هر حال هرگاه اسمی تجلی کند، معطی، «اللّه» است، از آن حیث حضرت الله خازن و خزینه‌دارِ آن چیزی است که در نزد اوست و در خزینه‌ی اوست، که همان عین ثابته‌ی اشیاء باشد و خداوند خارج نمی‌کند آن عین ثابته را از علم به عین مگر به قدر معلوم و به‌دست اسم خاص که اعیان هر شیئ ظرفیت پذیرش آن را دارند و بدین لحاظ قرآن می‌فرماید: «أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ‏» (طه/50) پس خداوند هر چیزی را آفرینشِ مخصوص به آن چیز را می‌دهد، آن ‌هم از طریق اسم عدل و اخوات اسم عدل مثل مُقسِط و حکیم. در این حالت است که عین خواهش هر چیزی به آن چیز داده می‌شود و بر این اساس فرمود: «فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» (انعام/ 149) برای خدا حجت بالغه‌ای هست که می‌تواند بگوید هر چه هستی، مربوط به خودت می‌باشد، و رسول خدا (ص) با نظر به اعیان ثابته افراد است که فرمودند: اسامی تمام افراد صالح تا قیامت در دست راست من و نام تمام افراد ناپاک تا قیامت در دست چپ من نوشته شده و حَکَم و عدل، حکم کرد و خدا عدالت به کار برد.

موفق باشید

31348
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: حضرتعالی در جلسه ۱۱ مرداد روز دوشنبه در رابطه با یکی از پرسش‌ها که خانواده خانم به داماد شرط گذاشته بودند باید خانه بخرد، فرمودید اون خانم باید به دلیل ولایت شوهرش، به حرف خانواده توجهی نکند. و در قرآن کریم داریم که الرجال قوامون علی النسا. در همون سخنرانی فرمودید که بنده طرفدار ولایت زن بر شوهر نیستم. به نظر می رسد که منظور حضرتعالی چیز دیگری است، اگر امکانش هست توضیح بفرمایید. سوال بعد در رابطه با دستور العملهای علامه حسن زاده حفظه‌الله هست که مثلا برای طهارت قوه ی لامسه می فرمایند بین الطلوع روزهای چهارشنبه تا جمعه قسمتهایی از قرآن مثلا جز سی و... را سطرها را لمس بفرمایید و آیه ی لا یمسه الا المطهرون بخوانید. استاد بزرگوار بنده این دستور را یک مرتبه در حال انجام بودم که احساس کدورت در قلبم کردم و به هیچ وجه نتوانستم ادامه بدهم و با خودم گفتم خوب اگر بنا بر این کار باشد روایتی نداریم بر این مسئله و بیشتر تاکید بر تلاوت کلام الله مجید هست و ادامه ندادم، یا بعضی از این دستورات. در حالی که وقتی مثلا کتاب معاد امام (ره) یا پرواز در ملکوت و یا حتی خاطرات شهدا را می خوانم سراسر نور و روح مي شوم. راهنمایی بفرمایید که دلیل چیست آیا نفس ضعیف و ناقص بنده توان درک و همراهی با اون حضرات را ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث سوره احزاب عرایضی شد که به فرمایش آیت الله سیستانی مرد بر زن ولایتی ندارد. آری! در إزای وظایفی که مرد نسبت به زن دارد، زن نیز در موارد خاصی باید از همسرش تمکین کند. و از این جهت عرض شد به عهده آن خانم است که در منزلی که شوهرش برایش تهیه می‌کند، باشد. ۲. بنده نیز در جریان آن دستورالعمل قرار گرفتم و احساس می‌کنم مربوط به روحیه‌هایی امثال روحیه بنده نیست. گویا ما می‌توانیم از طریق حضور در تاریخ گشوده و قدسی انقلاب اسلامی راهی را برویم که شهدا یک‌روزه ره صدساله آن را طی کرده‌اند. موفق باشید

31350
متن پرسش
پرسش: با آرزوی سلامتی برای حضرت عالی دو نکته برایم این روزها جدی شده است: ۱. حال خودم و پیچیدگی گرفتاری‌های نفسم و غفلتها و غرورهایم را که می‌نگرم، بعد از سخنان علما که متوجه واقعیتهای خود می‌شوم نگران و مایوس می‌شوم از پیچیدگی راه اصلاحم! و نشاطم می‌رود. ۲. یقین دارم که با صعود در منازل ایمان ابتلا و امتحان و رنج بیشتر می‌شود فلذا از این ترس، دچار حال عجیبی شده ام که عمدا پا به عرصه ی رشد و اصلاح خود و ارتقاء ایمان نمی‌گذارم چرا که از امتحان و ابتلا خوف دارم و راحتی کنونی را نمی‌خواهم به خطر بیاندازم. ۳. از افزایش سن خود و رسیدن به ۳۰ سالگی بشدت می ترسم. گاهی عادات سخیفی از دوران گذشته که گمان بر محو آن ها داشتم چون آتش زیر خاکستر بیرون می آید و از ملکه شدن می ترسم و از رکودی که موجب می شود این عادات دوباره سر بیرون آورد می ترسم. ۴. برای ایمان تازه کردن و جهش از رکود نفس و به حرکت آمدن چه کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند رعایت حرام و حلال شرعیت الهی را فرو گذار نکنیم و در حدّ ممکن از مکروه فاصله بگیریم و به مستحبات نزدیک شویم و این، تمام سلوک است. موفق باشید

31331
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز این غم دوری از حرم چیه که به خاطرش ناله‌ها بلند میشه؟ غم دوری از کربلا رو من هیچوقت نتونستم درک کنم. چرا خیلیا از دوری از حرم گریه می‌کنند؟ من چیکار کنم که این غم رو داشته باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کسب معارف عالیه و اخلاق فاضله، قلب آرام‌آرام رقتی می‌یابد که مأواگرفتن زیر سایه امامام معصوم برای او بهترین نحوه بودن و شدن می‌شود. موفق باشید

31328
متن پرسش
سلام: یک سوال داشتم اینکه یکی از منبری ها یک صحبتی داشتن راجع به اینکه اصلا در اول راه قرار نیست انسان از نمازش لذت ببرد و باید این سختی ها کشیده بشه تا اگر در آینده آدم شدیم شیرینی نماز را بچشیم و می‌گفتند که خداوند عمدا نماز را اینگونه قرار داده تا حال ما گرفته شود و مبارزه با نفس باشد آیا به نظر شما این مطالب درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تکلیف همان‌طور که از معنی آن واژه بر می‌آید امری است که برای مکلّف، تکلّف‌آور است و نفس امّاره او نمی‌خواهد آن را بپذیرد تا آن‌که به مرور قلب، جای نفس امّاره به صحنه می‌آید و عبادات برایش شیرین می‌شود. موفق باشید

31323
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام. وقتتون بخیر و عافیت. با توجه به حرکت جوهری وقتی قوای عالم تماما فعلیت یافت قیامت می شود، lیوم تبدل الارض بغیر الارض» بنابراین چطور می توان گفت عالم ماده همیشه استمرار دارد و دائما خلقتهای متعدد داریم؟و دایره ی وجود استمرار دارد؟ یعنی اون زمین که تبدیل شد به الارض از جنس مجرد در قیامت، زمین مادی دیگری خلق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که تجلی، تعطیل‌بردار نیست و لذا باز زمینی و باز حرکتی و باز فیضی برای تبدیل ما به‌القوه‌ها به ما به‌الفعل. موفق باشید

31325
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید برای رهایی از عجب و غرور و ریای شدید باید چه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود که: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». موفق باشید

31321
متن پرسش
سلام: چگونه می‌توان جلوی تسویف را گرفت؟ هرچه که سنم بالاتر می‌ره بیشتر داره این واژه برام معنا پیدا میکنه. اگه راهکار عملی می‌شناسید لطفاً به من بگید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به امر مهمی که در پیش داریم، یعنی اُنس با خدا، راهی برای فردافرداکردن نمی‌گذارد. در آخرین عرایضی در رابطه با سوره مطففین شد ملاحظه کردید که چگونه حضرت حق فرمود: «وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» (مطففین/26) باید برای رسیدن به حقیقت، دوان دوان و نفس‌زنان جلو رفت و جلوتر رفت. موفق باشید http://lobolmizan.ir/sound/1325

31312
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک عید مبارک غدیر به استاد عزیز: آیا می‌توان با توجه به صورت های خیالی متوجه شد در کدام یک از منازل السائرین هستیم؟ و با توجه به آن متوجه شد کجایه راه هستیم؟ خواهشن التماس دعا دارم! خیلی متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صور خیالیه برای خود حساب‌هایی دارند بس عظیم، ولی درک جایگاه و ریشه و جهت آن‌ها هم کار آسانی نیست. موفق باشید

31305
متن پرسش
سلام استاد: ناظر به سوال 31241 اگر در میان تفکیکیان آقای نصیری از نظام دور شده است، امثال میرزا جواد آقای تهرانی با آن کهولت سن همراه با رزمندگان می‌جنگد تا جایی که امام خمینی او را میرزا جواد مقدس می‌خواند. آیا درست است ما تفکیکی بودن را مقدمه دوری از نظام و رهبری بدانیم؟!
متن پاسخ


- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آقای نصیری از یک طرف با اصرار بر نفیِ فلسفه در اسلام و کوبیدن بر طبل تفکیک، و از طرف دیگر با نفی حکومت دینی در زمان غیبت؛ کارشان به این جاها رسیده است وگرنه همچنان که تذکر فرموده‌اید به صِرف موضوع تفکیک، کار به این‌جاها نمی‌کشد. از تذکر به جای جنابعالی تشکر می‌شود. موفق باشید

 

31293
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی از گذشته تا کنون عده ای گفته اند که راه سعادت منحصرا در پیروی از اهل بیت (ع) است و به احادیثی همچون «کل ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل» استناد می‌کنند. در نتیجه مثلا از افکار مولوی و ابن عربی نهی می‌کنند. حالا سوال من این است دقیقا جایگاه متفکران فلسفه و عرفان چیست؟ آیا تعلیمات آنها در طول تعلیمات معصومین است یا اصلا فضای جداگانه ای است؟ آیا با ابن عربی راه هایی را در توحید می‌شود رفت که با امام (ع) نمی شود؟ با با مولوی حقایقی را فهمید که در متون دینی وجود ندارد یا گفتار آنها شرح و توضیح معارف شیعه است؟ اگر به سوالات بنده پاسخی دهید یا منبعی معرفی کنید خیلی ممنون می‌شوم چرا که در مراجعه به فلسفه و عرفان همچنان این سوالات برایم حل نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «روح مجرد» از مرحوم آیت الله حسینی تهرانی در این مورد نکات خوبی دارد زیرا که دین اسلام اتفاقاً ما را دعوت کرده است که به سوی حقیقت برویم حتی اگر در دورترین نقاط زمین باشد. در همین رابطه، صاحبِ شریعت الهی به مسلمانان توصیه می‌کنند «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم»‏: دانش را بجوئيد اگر چه در چين باشد زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. آری! با این‌همه آن نوع رجوع وقتی ذیل نطر به حضور قدسی ائمه معصومین باشد، برکات خاص خود را دارد و در همین رابطه ملاحظه می‌کنید که چگونه شیعیان بیشتر از اهل سنت به آثار ابن‌عربی و جناب مولوی رجوع می‌فرمایند. موفق باشید

31295
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده سوالاتی داشتم: ۱. حضرت علی (ع) در بسیاری از موارد که وصف خوبان و متقین می‌کنند می‌گویند که آنها از عذاب الهی ترس داشتند و به پاداش الهی عشق می‌ورزیدند حال آنکه اصل عبادت فقط باید برای خود خدا باشد و احادیث دیگری نیز همین گونه و برای ترس از عذاب و عشق به پاداش الهی عمل متقین را وصف می‌کنند آیا این نگرش به اهداف برای اعمال صحیح است؟ و چرا تا وقتی خدا هست فقط برای او عبادت نشود و گناه فقط برای او ترک نشود؟ ۲.نظر شما در مورد مبنای فکری آیت الله خوشوقت چیست که عقیده بر این داشتند که ما باید عرفان اهل بیتی را در جامعه رواج دهیم نه عرفان مصطلح (نه اینکه عرفان مصطلح را رد کنند) ۳. اگر کسی نخواهد حوزه برود و در عین حال خیلی خوب ادبیات عرب را کار کند نظر شما چیست؟ باید چگونه کار کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این ترس، ترس از عذاب آتش نیست که در مورد متقین می‌فرمایند. ترس و عذاب از حرمان و محرومیت از اُنس با حضرت محبوب است به همان معنایی که جناب مولوی در خطاب به حضرت حق عرضه می‌دارند:

 رحم کن بر وی که روی تو بدید ** فرقت تلخ تو چون خواهد کشید

۲. مسلّماً اصلِ اساس عرفان همانی است که از اهل‌البیت «علیهم‌السلام» صادر شده است و جناب ابن عربی نیز تحت تأثیر فرهنگ اهل البیت در عین تقیّه، «فصوص الحکم» را به میان آورده و در همین رابطه حضرت امام در دعوت گورباچف به اسلام، معارف ابن عربی را مطرح می‌کنند. ۳. از همه جهات بسیار خوب است. موفق باشید

31299
متن پرسش
سلام: دو تا سوال داشتم اینکه اول کتاب طوبی محبت مرحوم حاج اسماعیل دولابی و سخنرانی های ایشان نظرتان چیست؟ و دوم کتاب چگونه نماز خوب بخوانیم کتاب خوبی است یا نه چون آشنایی ندارم. ممنون از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی خوب است و بنده هم استفاده کرده‌ام. ۲. بنده کتاب را ندیده‌ام ولی فکر می‌کنم می‌تواند برای خواننده خود مفید باشد. موفق باشید

31297
متن پرسش
با سلام: من خیلی غمگینم. ما نه در دنیا یه نفس راحت کشیدیم نه در آخرت. به نظرم همانطور که دنیا برای آقازاده های سرمایه دارست، آخرت هم برای آقازاده های معنوی است. تقریبا تمامی شخصیت های معنوی و عرفا از خانواده های پاک و مذهبی و روحانی بودند. زمینه ی سلوکشان در جمع خانواده و یا حوزه فراهم بوده. به نظرم اشخاص عادی مانند ما نباید بیخودی دنبال سلوک برویم. به جایی نمی‌رسیم وقتمان را می‌گیریم. و جز خستگی و یاس جیزی عایدمان نمی‌شود. ماهایی که والدینمان کم سواد بوده و حتی نمازشان یکی درمیان می‌خوانند، و با افرادی زندگی می‌کنیم که فرق عید قربان با غدیر را نمی‌دانند، کجا زمینه و استعداد سلوک را داریم؟ مایی که اگر نمازمان کمی بیشتر طول بکشد با نگاه مورد تمسخر و اعتراض قرار می‌گیریم. در راه عرفان سرمایه اجتماعی از لازمات واجب است. این اطرافیانی که باهاشون زندگی می‌کنی به آدم انگیزه می دهند. با کسانی که زندگی می کنیم ناخوداگاه مانند آنها می شویم. حالا یک نفر را نام ببرید که خانواده و اطرافیانش خیلی مذهبی نبوده اند. این سرمایه اجتماعی را نداشته اند، و امکان ورود به حوزه را هم نداشتند در محضر کسی نبوده اند اما سالک شدند و به درجاتی رسیده اند. تا من قانع شوم و به تلاش چند ساله ام را ادامه دهم. فقط همین را می‌خواهم. لطفا مثال معکوس نزنید؛ مثل پسر نوح و.... مثال شبیه بزنید. من در تربت حیدریه زندگی می کنم. واقعا شرایطی که در زندگی نامه های عرفا رو میخونم ندارم. لیسانسم. امکان ورود به حوزه ندارم که باهاشون همنشین شم. کلاس های آزاد حوزه هر از گاهی میرم اما فقط تابستان و آن جو معنوی که باید رو نداره. من جیکار کنم واقعا؟ برخی وقتا میگم ولش کن خدا شرایط معنوی اطراف ما رو میبینه و ازمون توقع نداره. بیخیال سلوک. اما اگر دلم بیخیال این سوز می شد الان به شما نامه نمی‌نوشتم که. لطفا سوالم بدون نام بنده در معرض دید عموم قرار بگیرد چون می‌دانم سوال خیلی هاست. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم سلوک معنوی و اُنس با حضرت محبوب را چه می‌دانید؟! آیا نباید به آن‌هایی که بی‌سر و صدا در مسیر اُنس با حضرت حق قرار گرفته‌اند فکر کرد؟ در حدیث معراج خداوند به رسول خود«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می فرماید: دوستان واقعی خداوند همان افراد بی‌نام و نشانی هستند که در آسمان، بیشتر از زمین شهرت دارند، یعنی «طوبی للقربا». آیا رزمندگانی که بی‌سر و صدا ره یک‌ساله را یک‌شبه طی کردند، سالکان واقعی نیستند؟ که از گوشه و کنار روستاها و از شهرهایی همچون تربت حیدریه به آسمان معنویت صعود نمودند؟ موفق باشید

31290
متن پرسش
سلام استاد: استاد ما یه مربی داشتیم که بهمون می‌گفت ببینید دارید «کار خودتون» رو برای رضای خدا انجام میدین یا «کارِ خدا» رو انجام میدین. از اون موقع من دائما اضطراب دارم و وسواس فکری که الان کار خدا چیه؟ تفاوتشم این میدونستن که عده ای همراه امام حسین نرفتن (کار خدا) و به عبادت مشغول شدن و کار فرهنگی (کار خودشون رو برای رضای خدا انجام دادن.) ایشون کارِ خدا رو هم تربیت و ارتباط گیری با افراد و القای معارفی مثل حقیقت نوری به اونها میدونستن. من الان مشغول تحصیل هستم و به خاطر دستور رهبر در بحث تحول علوم انسانی تغییر رشته هم دادم. اما نمیدونم آیا این درس خوندن هم فایده ای داره؟ یا لزوما باید با افراد ارتباط گیری کرد. چون وقت زیادی میبره خود این تحصیل.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شریعت الهی وظایفی را بر عهده ما گذاشته است چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی و ما چنانچه به حکم تبعیت از احکام الهی در بستر شریعت نبوی عمل بکنیم، عبودیت خود را در مقابل ربوبیت حضرت ربّ العالمین شکل داده‌ایم و این یعنی رسیدن به تقوا، از آن جهت که حضرت حق می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۲۱). موفق باشید  

31286
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد محترم: این یادداشت از آقای دکتر فیاض است. چه پاسخی می‌توان به آن داد؟ «نظریه اصالت وجود و وحدت وجود ضد عدالت است چرا که نظام فعلی را نظام احسن می‌داند و همه چیز در جای خودش قرار گرفته است و نظام اجتماعی مبتنی بر آن نیز کاملا عادلانه است پس اعتراض علیه نظام احسن اجتماعی را ظلم می‌داند و ضد امر به معروف و ضد نهی از منکر است.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجیب است که این آقایان این اندازه نمی‌توانند بین امور تکوینی و امور اعتباری را تفکیک کنند! و این سخن‌ها از زبان هرکس که رانده شده باشد، نشان می‌دهد که تصور درستی از اصالت وجود و وحدت وجود که مربوط به هستی‌شناسی است، ندارند. موفق باشید

نمایش چاپی