بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31348
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: حضرتعالی در جلسه ۱۱ مرداد روز دوشنبه در رابطه با یکی از پرسش‌ها که خانواده خانم به داماد شرط گذاشته بودند باید خانه بخرد، فرمودید اون خانم باید به دلیل ولایت شوهرش، به حرف خانواده توجهی نکند. و در قرآن کریم داریم که الرجال قوامون علی النسا. در همون سخنرانی فرمودید که بنده طرفدار ولایت زن بر شوهر نیستم. به نظر می رسد که منظور حضرتعالی چیز دیگری است، اگر امکانش هست توضیح بفرمایید. سوال بعد در رابطه با دستور العملهای علامه حسن زاده حفظه‌الله هست که مثلا برای طهارت قوه ی لامسه می فرمایند بین الطلوع روزهای چهارشنبه تا جمعه قسمتهایی از قرآن مثلا جز سی و... را سطرها را لمس بفرمایید و آیه ی لا یمسه الا المطهرون بخوانید. استاد بزرگوار بنده این دستور را یک مرتبه در حال انجام بودم که احساس کدورت در قلبم کردم و به هیچ وجه نتوانستم ادامه بدهم و با خودم گفتم خوب اگر بنا بر این کار باشد روایتی نداریم بر این مسئله و بیشتر تاکید بر تلاوت کلام الله مجید هست و ادامه ندادم، یا بعضی از این دستورات. در حالی که وقتی مثلا کتاب معاد امام (ره) یا پرواز در ملکوت و یا حتی خاطرات شهدا را می خوانم سراسر نور و روح مي شوم. راهنمایی بفرمایید که دلیل چیست آیا نفس ضعیف و ناقص بنده توان درک و همراهی با اون حضرات را ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث سوره احزاب عرایضی شد که به فرمایش آیت الله سیستانی مرد بر زن ولایتی ندارد. آری! در إزای وظایفی که مرد نسبت به زن دارد، زن نیز در موارد خاصی باید از همسرش تمکین کند. و از این جهت عرض شد به عهده آن خانم است که در منزلی که شوهرش برایش تهیه می‌کند، باشد. ۲. بنده نیز در جریان آن دستورالعمل قرار گرفتم و احساس می‌کنم مربوط به روحیه‌هایی امثال روحیه بنده نیست. گویا ما می‌توانیم از طریق حضور در تاریخ گشوده و قدسی انقلاب اسلامی راهی را برویم که شهدا یک‌روزه ره صدساله آن را طی کرده‌اند. موفق باشید

31350
متن پرسش
پرسش: با آرزوی سلامتی برای حضرت عالی دو نکته برایم این روزها جدی شده است: ۱. حال خودم و پیچیدگی گرفتاری‌های نفسم و غفلتها و غرورهایم را که می‌نگرم، بعد از سخنان علما که متوجه واقعیتهای خود می‌شوم نگران و مایوس می‌شوم از پیچیدگی راه اصلاحم! و نشاطم می‌رود. ۲. یقین دارم که با صعود در منازل ایمان ابتلا و امتحان و رنج بیشتر می‌شود فلذا از این ترس، دچار حال عجیبی شده ام که عمدا پا به عرصه ی رشد و اصلاح خود و ارتقاء ایمان نمی‌گذارم چرا که از امتحان و ابتلا خوف دارم و راحتی کنونی را نمی‌خواهم به خطر بیاندازم. ۳. از افزایش سن خود و رسیدن به ۳۰ سالگی بشدت می ترسم. گاهی عادات سخیفی از دوران گذشته که گمان بر محو آن ها داشتم چون آتش زیر خاکستر بیرون می آید و از ملکه شدن می ترسم و از رکودی که موجب می شود این عادات دوباره سر بیرون آورد می ترسم. ۴. برای ایمان تازه کردن و جهش از رکود نفس و به حرکت آمدن چه کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند رعایت حرام و حلال شرعیت الهی را فرو گذار نکنیم و در حدّ ممکن از مکروه فاصله بگیریم و به مستحبات نزدیک شویم و این، تمام سلوک است. موفق باشید

31331
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز این غم دوری از حرم چیه که به خاطرش ناله‌ها بلند میشه؟ غم دوری از کربلا رو من هیچوقت نتونستم درک کنم. چرا خیلیا از دوری از حرم گریه می‌کنند؟ من چیکار کنم که این غم رو داشته باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کسب معارف عالیه و اخلاق فاضله، قلب آرام‌آرام رقتی می‌یابد که مأواگرفتن زیر سایه امامام معصوم برای او بهترین نحوه بودن و شدن می‌شود. موفق باشید

31328
متن پرسش
سلام: یک سوال داشتم اینکه یکی از منبری ها یک صحبتی داشتن راجع به اینکه اصلا در اول راه قرار نیست انسان از نمازش لذت ببرد و باید این سختی ها کشیده بشه تا اگر در آینده آدم شدیم شیرینی نماز را بچشیم و می‌گفتند که خداوند عمدا نماز را اینگونه قرار داده تا حال ما گرفته شود و مبارزه با نفس باشد آیا به نظر شما این مطالب درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تکلیف همان‌طور که از معنی آن واژه بر می‌آید امری است که برای مکلّف، تکلّف‌آور است و نفس امّاره او نمی‌خواهد آن را بپذیرد تا آن‌که به مرور قلب، جای نفس امّاره به صحنه می‌آید و عبادات برایش شیرین می‌شود. موفق باشید

31323
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام. وقتتون بخیر و عافیت. با توجه به حرکت جوهری وقتی قوای عالم تماما فعلیت یافت قیامت می شود، lیوم تبدل الارض بغیر الارض» بنابراین چطور می توان گفت عالم ماده همیشه استمرار دارد و دائما خلقتهای متعدد داریم؟و دایره ی وجود استمرار دارد؟ یعنی اون زمین که تبدیل شد به الارض از جنس مجرد در قیامت، زمین مادی دیگری خلق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که تجلی، تعطیل‌بردار نیست و لذا باز زمینی و باز حرکتی و باز فیضی برای تبدیل ما به‌القوه‌ها به ما به‌الفعل. موفق باشید

31325
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید برای رهایی از عجب و غرور و ریای شدید باید چه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود که: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». موفق باشید

31321
متن پرسش
سلام: چگونه می‌توان جلوی تسویف را گرفت؟ هرچه که سنم بالاتر می‌ره بیشتر داره این واژه برام معنا پیدا میکنه. اگه راهکار عملی می‌شناسید لطفاً به من بگید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به امر مهمی که در پیش داریم، یعنی اُنس با خدا، راهی برای فردافرداکردن نمی‌گذارد. در آخرین عرایضی در رابطه با سوره مطففین شد ملاحظه کردید که چگونه حضرت حق فرمود: «وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» (مطففین/26) باید برای رسیدن به حقیقت، دوان دوان و نفس‌زنان جلو رفت و جلوتر رفت. موفق باشید http://lobolmizan.ir/sound/1325

31312
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک عید مبارک غدیر به استاد عزیز: آیا می‌توان با توجه به صورت های خیالی متوجه شد در کدام یک از منازل السائرین هستیم؟ و با توجه به آن متوجه شد کجایه راه هستیم؟ خواهشن التماس دعا دارم! خیلی متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صور خیالیه برای خود حساب‌هایی دارند بس عظیم، ولی درک جایگاه و ریشه و جهت آن‌ها هم کار آسانی نیست. موفق باشید

31305
متن پرسش
سلام استاد: ناظر به سوال 31241 اگر در میان تفکیکیان آقای نصیری از نظام دور شده است، امثال میرزا جواد آقای تهرانی با آن کهولت سن همراه با رزمندگان می‌جنگد تا جایی که امام خمینی او را میرزا جواد مقدس می‌خواند. آیا درست است ما تفکیکی بودن را مقدمه دوری از نظام و رهبری بدانیم؟!
متن پاسخ


- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آقای نصیری از یک طرف با اصرار بر نفیِ فلسفه در اسلام و کوبیدن بر طبل تفکیک، و از طرف دیگر با نفی حکومت دینی در زمان غیبت؛ کارشان به این جاها رسیده است وگرنه همچنان که تذکر فرموده‌اید به صِرف موضوع تفکیک، کار به این‌جاها نمی‌کشد. از تذکر به جای جنابعالی تشکر می‌شود. موفق باشید

 

31293
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی از گذشته تا کنون عده ای گفته اند که راه سعادت منحصرا در پیروی از اهل بیت (ع) است و به احادیثی همچون «کل ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل» استناد می‌کنند. در نتیجه مثلا از افکار مولوی و ابن عربی نهی می‌کنند. حالا سوال من این است دقیقا جایگاه متفکران فلسفه و عرفان چیست؟ آیا تعلیمات آنها در طول تعلیمات معصومین است یا اصلا فضای جداگانه ای است؟ آیا با ابن عربی راه هایی را در توحید می‌شود رفت که با امام (ع) نمی شود؟ با با مولوی حقایقی را فهمید که در متون دینی وجود ندارد یا گفتار آنها شرح و توضیح معارف شیعه است؟ اگر به سوالات بنده پاسخی دهید یا منبعی معرفی کنید خیلی ممنون می‌شوم چرا که در مراجعه به فلسفه و عرفان همچنان این سوالات برایم حل نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «روح مجرد» از مرحوم آیت الله حسینی تهرانی در این مورد نکات خوبی دارد زیرا که دین اسلام اتفاقاً ما را دعوت کرده است که به سوی حقیقت برویم حتی اگر در دورترین نقاط زمین باشد. در همین رابطه، صاحبِ شریعت الهی به مسلمانان توصیه می‌کنند «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم»‏: دانش را بجوئيد اگر چه در چين باشد زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. آری! با این‌همه آن نوع رجوع وقتی ذیل نطر به حضور قدسی ائمه معصومین باشد، برکات خاص خود را دارد و در همین رابطه ملاحظه می‌کنید که چگونه شیعیان بیشتر از اهل سنت به آثار ابن‌عربی و جناب مولوی رجوع می‌فرمایند. موفق باشید

31295
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده سوالاتی داشتم: ۱. حضرت علی (ع) در بسیاری از موارد که وصف خوبان و متقین می‌کنند می‌گویند که آنها از عذاب الهی ترس داشتند و به پاداش الهی عشق می‌ورزیدند حال آنکه اصل عبادت فقط باید برای خود خدا باشد و احادیث دیگری نیز همین گونه و برای ترس از عذاب و عشق به پاداش الهی عمل متقین را وصف می‌کنند آیا این نگرش به اهداف برای اعمال صحیح است؟ و چرا تا وقتی خدا هست فقط برای او عبادت نشود و گناه فقط برای او ترک نشود؟ ۲.نظر شما در مورد مبنای فکری آیت الله خوشوقت چیست که عقیده بر این داشتند که ما باید عرفان اهل بیتی را در جامعه رواج دهیم نه عرفان مصطلح (نه اینکه عرفان مصطلح را رد کنند) ۳. اگر کسی نخواهد حوزه برود و در عین حال خیلی خوب ادبیات عرب را کار کند نظر شما چیست؟ باید چگونه کار کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این ترس، ترس از عذاب آتش نیست که در مورد متقین می‌فرمایند. ترس و عذاب از حرمان و محرومیت از اُنس با حضرت محبوب است به همان معنایی که جناب مولوی در خطاب به حضرت حق عرضه می‌دارند:

 رحم کن بر وی که روی تو بدید ** فرقت تلخ تو چون خواهد کشید

۲. مسلّماً اصلِ اساس عرفان همانی است که از اهل‌البیت «علیهم‌السلام» صادر شده است و جناب ابن عربی نیز تحت تأثیر فرهنگ اهل البیت در عین تقیّه، «فصوص الحکم» را به میان آورده و در همین رابطه حضرت امام در دعوت گورباچف به اسلام، معارف ابن عربی را مطرح می‌کنند. ۳. از همه جهات بسیار خوب است. موفق باشید

31299
متن پرسش
سلام: دو تا سوال داشتم اینکه اول کتاب طوبی محبت مرحوم حاج اسماعیل دولابی و سخنرانی های ایشان نظرتان چیست؟ و دوم کتاب چگونه نماز خوب بخوانیم کتاب خوبی است یا نه چون آشنایی ندارم. ممنون از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی خوب است و بنده هم استفاده کرده‌ام. ۲. بنده کتاب را ندیده‌ام ولی فکر می‌کنم می‌تواند برای خواننده خود مفید باشد. موفق باشید

31297
متن پرسش
با سلام: من خیلی غمگینم. ما نه در دنیا یه نفس راحت کشیدیم نه در آخرت. به نظرم همانطور که دنیا برای آقازاده های سرمایه دارست، آخرت هم برای آقازاده های معنوی است. تقریبا تمامی شخصیت های معنوی و عرفا از خانواده های پاک و مذهبی و روحانی بودند. زمینه ی سلوکشان در جمع خانواده و یا حوزه فراهم بوده. به نظرم اشخاص عادی مانند ما نباید بیخودی دنبال سلوک برویم. به جایی نمی‌رسیم وقتمان را می‌گیریم. و جز خستگی و یاس جیزی عایدمان نمی‌شود. ماهایی که والدینمان کم سواد بوده و حتی نمازشان یکی درمیان می‌خوانند، و با افرادی زندگی می‌کنیم که فرق عید قربان با غدیر را نمی‌دانند، کجا زمینه و استعداد سلوک را داریم؟ مایی که اگر نمازمان کمی بیشتر طول بکشد با نگاه مورد تمسخر و اعتراض قرار می‌گیریم. در راه عرفان سرمایه اجتماعی از لازمات واجب است. این اطرافیانی که باهاشون زندگی می‌کنی به آدم انگیزه می دهند. با کسانی که زندگی می کنیم ناخوداگاه مانند آنها می شویم. حالا یک نفر را نام ببرید که خانواده و اطرافیانش خیلی مذهبی نبوده اند. این سرمایه اجتماعی را نداشته اند، و امکان ورود به حوزه را هم نداشتند در محضر کسی نبوده اند اما سالک شدند و به درجاتی رسیده اند. تا من قانع شوم و به تلاش چند ساله ام را ادامه دهم. فقط همین را می‌خواهم. لطفا مثال معکوس نزنید؛ مثل پسر نوح و.... مثال شبیه بزنید. من در تربت حیدریه زندگی می کنم. واقعا شرایطی که در زندگی نامه های عرفا رو میخونم ندارم. لیسانسم. امکان ورود به حوزه ندارم که باهاشون همنشین شم. کلاس های آزاد حوزه هر از گاهی میرم اما فقط تابستان و آن جو معنوی که باید رو نداره. من جیکار کنم واقعا؟ برخی وقتا میگم ولش کن خدا شرایط معنوی اطراف ما رو میبینه و ازمون توقع نداره. بیخیال سلوک. اما اگر دلم بیخیال این سوز می شد الان به شما نامه نمی‌نوشتم که. لطفا سوالم بدون نام بنده در معرض دید عموم قرار بگیرد چون می‌دانم سوال خیلی هاست. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم سلوک معنوی و اُنس با حضرت محبوب را چه می‌دانید؟! آیا نباید به آن‌هایی که بی‌سر و صدا در مسیر اُنس با حضرت حق قرار گرفته‌اند فکر کرد؟ در حدیث معراج خداوند به رسول خود«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می فرماید: دوستان واقعی خداوند همان افراد بی‌نام و نشانی هستند که در آسمان، بیشتر از زمین شهرت دارند، یعنی «طوبی للقربا». آیا رزمندگانی که بی‌سر و صدا ره یک‌ساله را یک‌شبه طی کردند، سالکان واقعی نیستند؟ که از گوشه و کنار روستاها و از شهرهایی همچون تربت حیدریه به آسمان معنویت صعود نمودند؟ موفق باشید

31290
متن پرسش
سلام استاد: استاد ما یه مربی داشتیم که بهمون می‌گفت ببینید دارید «کار خودتون» رو برای رضای خدا انجام میدین یا «کارِ خدا» رو انجام میدین. از اون موقع من دائما اضطراب دارم و وسواس فکری که الان کار خدا چیه؟ تفاوتشم این میدونستن که عده ای همراه امام حسین نرفتن (کار خدا) و به عبادت مشغول شدن و کار فرهنگی (کار خودشون رو برای رضای خدا انجام دادن.) ایشون کارِ خدا رو هم تربیت و ارتباط گیری با افراد و القای معارفی مثل حقیقت نوری به اونها میدونستن. من الان مشغول تحصیل هستم و به خاطر دستور رهبر در بحث تحول علوم انسانی تغییر رشته هم دادم. اما نمیدونم آیا این درس خوندن هم فایده ای داره؟ یا لزوما باید با افراد ارتباط گیری کرد. چون وقت زیادی میبره خود این تحصیل.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شریعت الهی وظایفی را بر عهده ما گذاشته است چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی و ما چنانچه به حکم تبعیت از احکام الهی در بستر شریعت نبوی عمل بکنیم، عبودیت خود را در مقابل ربوبیت حضرت ربّ العالمین شکل داده‌ایم و این یعنی رسیدن به تقوا، از آن جهت که حضرت حق می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۲۱). موفق باشید  

31286
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد محترم: این یادداشت از آقای دکتر فیاض است. چه پاسخی می‌توان به آن داد؟ «نظریه اصالت وجود و وحدت وجود ضد عدالت است چرا که نظام فعلی را نظام احسن می‌داند و همه چیز در جای خودش قرار گرفته است و نظام اجتماعی مبتنی بر آن نیز کاملا عادلانه است پس اعتراض علیه نظام احسن اجتماعی را ظلم می‌داند و ضد امر به معروف و ضد نهی از منکر است.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجیب است که این آقایان این اندازه نمی‌توانند بین امور تکوینی و امور اعتباری را تفکیک کنند! و این سخن‌ها از زبان هرکس که رانده شده باشد، نشان می‌دهد که تصور درستی از اصالت وجود و وحدت وجود که مربوط به هستی‌شناسی است، ندارند. موفق باشید

31285
متن پرسش
عرض سلام و ادب، وقتتون بخیر: در کتاب معرفه النفس و حشر گفته شده رابطه ی بدن و نفس رابطه ی قوه و فعل است و نفس صورت و بدن ماده ی آن است. این مسئله چطور با نقش ابزاری بدن که مشائی بیشتر به آن قائل هستند و در جلسات معاد توضیح فرمودید جور هست در حالی که ملاصدرا (ره) می فرمایند که بدن نازله ی حقیقت روح است ولی در اون جلسات گفته شد که بدن ابزاری هست برای روح چون تمام جلوات اون را به نزول ندارد. پس چگونه این نفس جسمانیه الحدوث هست در حالی که بدن نازله ی او نیست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چند نکته در این سؤال نهفته است. آری! در بحث معرفت نفس، بدن به معنای بدن برزخی است که با اراده‌های ممتد نفس ناطقه ساخته می‌شود و به همین جهت بعضی بدن‌های برزخی زشت و بعضی زیباست، مطابق اراده‌هایی که آن را ساخته است. و این غیر از بدن مادی است که به عنوان ابزار در اختیار نفس ناطقه است و می‌تواند موجب کمال آن نفس شود.

جسمانیة الحدوث بودن نفس را باید در حرکت جوهری مدّ نظر قرار دهید که چگونه جسم با پذیرش فیض وجود، مابه‌القوه‌های خود را به فعلیت می‌رساند تا آن‌جایی که بستر فیضانِ نفس می‌شود. موفق باشید

31284
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید عرفان نظری چیست؟ اگه بخواهم بر معرفت نفس ظفر یابم باید عرفان نظری هم بخوانم؟ در چه حد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی مانند «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» در واقع نوعی معرفت نفس به حساب می‌آید. آری! عرفان نظری مانند «فصوص الحکم» ابن‌عربی نیز در این رابطه نقش‌آفرین است. موفق باشید

31269
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در سیر مطالعاتی آثار جنابعالی بنده رسیدم به بحث حرکت جوهری. تازه پنج جلسه از صوتها رو گوش دادم و خیلی عالی بودن. خواستم بگم به طور اتفاقی برخورد کردم به کلیپی از استاد حسن عباسی راجع به بحث حرکت جوهری. و زیر کلیپ نوشته بود: «نقد جدید و فوق العاده نسبت به حرکت جوهری» برایم جالب بود و کلیپ رو پخش کردم. منتها چیز خاصی نفهمیدم چون هنوز برهان حرکت جوهری رو کامل نخوندم. چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که میخوام ببینم آیا واقعا آقای حسن عباسی ایرادی در این برهان دیده که تا الان نسبت به آن غفلت شده یا ایشون داره اشتباه میکنه؟ برای همین من لینک این کلیپ رو براتون می‌فرستم و شما خودتون ببینید و نظرتون رو بدید..خیلی ممنون .حلال کنید وقتتون رو می‌گیرم. لینک: https://www.aparat.com/v/hopvg/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان انتقادات ایشان در این موارد و حتی انتقادات‌شان به فیلسوفان پیشاسقراطی یونان هستم. ایشان ابتدا و با عجله تصوری از این مطالب را در خود شکل می‌دهند و سپس شروع به نقد می‌نمایند که در واقع، تصور خودشان را نقد کرده‌اند. موفق باشید

31270
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام، وقتتون بخیر: در آخر پاسخ به سوال ۳۱۰۲۳ فرمودید که صحبتی که آیت الله حسن زاده حفظه‌الله در رابطه با نکاح نور حضرت علی (ع) به عنوان‌ عقل کل و صدیقه طاهره (س) به عنوان‌ نفس کل و بوجود آمدن همه ی عالم از اون فرمودند، تشبیه خوبی از ایشون هست در حالی که علامه می فرمایند اتحاد این دو نور در عوالم بالا یک حقیقت هست که عالم را بوجود آورده. آیا فرمایش حضرتعالی ناظر به حقیقتی است که در حدیث شریف اولنا محمد، اوسطنا محمد، آخرنا محمد (ص) آمده می باشد؟ یعنی اینکه صدیقه طاهره (س) چون انسان کامل هستند مظهر همه ی عوالم وجود از عقل اول و عقول کلیه و نفوس کلیه و... می باشند مانند امیرالمومنین (ع) و بقیه معصومین (ع) و نیازی نیست ایشان را فقط مظهر نفوس کلیه بدانیم؟ سوال دوم، بنده مباحث معاد امام (ره)، مباحث معاد بازگشت به جدی ترین زندگی، ده نکته در معرفت النفس، رساله الولایه، بعضی تفاسیر و تا حدودی حرکت جوهری و برهان صدیقین، معرفت النفس و حشر حضرتعالی را گذراندم و می خواستم اگر حضرتعالی صلاح بدونید فصوص را هم با صوت کلاس پربار حضرتعالی بگذرانم، متاسفانه در سایت در دسترس نیست، و ایمیل هم با بخش ارتباط با ما، زدم پاسخ نگرفتم، شهرستانی هستم، جناب آقای نظری را هم نمی شناسم. با تشکر از زحمات بی دریغ حضرتعالی، اجرتون با امیرالمومنین (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در مظهریت حقایق محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است که حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» مظهر نفس کلّی و علی مرتضی «علیه‌السلام» مظهر عقل کلّی می‌باشند، وگرنه در مقام ذات، همه در یک مقام می‌باشند. ۲. شماره تماس آقای نظری 09136032342 می‌باشد. خوب است که با ایشان تماس بگیرید و بنده نیز این پیام را جهت آمادگی ایشان برایشان می‌فرستم. موفق باشید

31262
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به اینکه اکثر فقها با عرفان مخالفت دارند سوال پیش می آید امثال من که علاقه مند عرفان هستند برای عبادات چه کنند که از نظر فقهی به مشکل بر نخورند؟ از طرفی این سوال را از خود فقها نمی توان پرسید مثلا بعضا فقها قائل به وحدت وجود را نجس می دانند برای نماز نیاز به وضوست به محض تماس بدن ما با آب، آب نجس می‌شود و امکان ادامه ی وضو نیست و این بدن، نجسی است که با هیچ مطهری قابل تطهیر نیست سیه رویی ز ممکن ... تیمم بهتر است لااقل نجاست وجود ممکن بیشتر پخش نمی‌شود و این خاصیت خاک است که در تقابل با آب چه رسد به آتش به نیستی نزدیک تر است. اما باز در تیمم پاکی بدن شرط است اما وجود ممکن نجس العین است بنظر می‌رسد نه وضو میسر است نه تیمم باید نماز ها را بدون طهارت بخوانیم. همچون نماز میت که خود میتیم و مرداری نجس مطلب بعد در عبارات نماز است که می‌توان وحدت وجودی خواند مثلا وحده شریک له را به معنای شریک در وجود بگیریم یا کفوا احد نه اینکه کسی هست و شبیه او نیست بلکه اصلا کسی جز او نیست که بخواهد شبیه او باشد سالبه به انتفاع موضوع است ایاک نعبد هرچه پرستم اوست و ... اینها و فوق اینها روح نمازند و فقها را ظاهرا کار با ظاهر نماز. نمی‌دانم شاید کسی که وجودش باطل باشد با این عبادت های باطل بحقیقت برسد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چنین فقیهی را کجا پیدا کرده‌اید که وصف می‌فرمایید؟!! تازه فرض هم می‌کنیم که چنین فقیه‌الفقهایی پیدا شود، مگر ما مقیّد به چنین فقیهی هستیم که تا این اندازه در توحید، کم آورده؟!!! موفق باشید

31257
متن پرسش
سلام استاد: پیشنهاد شده عید قربان به جای قربانی کردن هزینه رو بدن کپسول اکسیژن برای خانواده هایی که بیمار کرونایی در منزل دارن و نیازمند هستن و سایر روزهای سال کمک غذایی انجام بشه نظر جنابعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است بخصوص اگر مشخصاً معلوم باشد که خانواده‌ای نیاز به کپسول اکسیژن دارند؛ رفع نیاز آن‌ها نسبت به اموری مثل قربانی‌کردن ترجیح دارد. موفق باشید

31247
متن پرسش
سلام علیکم: بنده بنا دارم ان شاء الله بر روی پایان نامه ای با موضوع تربیت حبی کار کنم. اگر ممکنه یه راهنمایی بفرمایید از چه منابعی استفاده کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید قسمت محبت کتاب شریف «مهجة البیضاء» ملامحسن کاشانی مطالب خوبی را به میان آورد و از طرف دیگر شخصیت و سیره مرحوم جناب آقای اسماعیل دولابی هم که حُبّی می‌باشند مطالبی را در آثار خود با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

31245
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مطالبی که در شرح رساله الولایه فرمودید که باید بدمان بیاید از آنچه بیش از نیازمان است و به نیازهای مان اکتفا کنیم سوالی داشتم از حضرت عالی. بنده یک طلبه هستم که در منزل پدر ساکن هستم. آیا تلاش بنده برای اینکه یک خانه خریداری کنم یا چون زیاد در حال سفر هستم ماشینم را از پراید به یک ماشین بهتر ارتفا بدهم آیا این خارج از نیاز است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم در این موارد «ما بِهِ الکفایه» بودنِ موضوع است یعنی آنچه ما را کفایت می‌کند چه برای امروز و چه برای فردای‌مان. آیا منزل پدری و یا ماشین سواری‌تان برای امروز و فردای‌تان کافی است؟ در آن صورت است که نباید به چیز بالاتری نظر کرد. موفق باشید

31235
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: استاد من در جایی خواندم که قضای نماز شب افضل از تعجیل آن قبل از نیم شب شرعی است. آیا این حرف درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته فرائض یومیه تنها مستحباتی است که قضا دارد و بهتر است در اسرع وقت قضای آن انجام شود ولی نباید طوری به خود سخت‌گیری شود که گویا آن فریضه مستحب، واجب قلمداد شود. موفق باشید

31236
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر آئینه ها و تجلی های خداوند. استاد طاهرزاده عزیزتر از جان، بنده حقیر و ذلیل خدا، بسیار از لحاظ فضای خانوادگی و ژنتیکی، طبع تندی دارم، و تسلط بر کنترل خشم خود ندارم، هر چقدر هم دعا می‌کنم، و از خدا می‌خواهم، در موارد بزنگاه انگار اصلا یک دفعه شخص دیگری می‌شوم و قدرت کنترل نفس خود را در محضر حضرت العالمین از دست می‌دهم، بعد هم بی آبرو میشم در محضر خدا و همچنین بنده خدا، چه کنم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این منحصر به جنابعالی نیست و اگر به لطف الهی در رفع آن حساس باشید و بدانید شیطان در این موارد تا هلاکت انسان در صحنه است، سعی می‌کنید در میدان‌هایی که موجب چنین غضب‌هایی می‌شود، قرار نگیرید و اگر هم پیش آمد در اسرع وقت جبران کنید تا إن‌شاءالله به مرور رفع شود. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

نمایش چاپی