بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25971
متن پرسش
با سلام و درود: بنده قبل از فوت یکی از علما با ایشان در ارتباط بودم و بعد از فوت ایشان هر دفعه به مزار ایشون می رفتم همان روز و یا چند روز بعد ایشان رو به خواب می دیدم ولی یک شب علاوه بر اینکه خواب ایشون رو دیدم در حالیکه بین خواب و بیدار بودم و فقط چشمم بسته بود (خواب خیلی سبک) ولی گوشم صدا رو می شنید ایشان از پشت سر وارد اتاق شدن ود درگوشم مطلبی رو تذکر دادن که نباید فلان کار رو انجام بدم به حالتی که گرمای دهان ایشان رو حس کردم مثل اینکه یک شخص زنده در گوش انسان صحبت میکنن. آیا این توهم بوده یا حالت خاصی بوده و اگه حالت خاصی بوده اسم این حالت چیست و بفرمایید چطور میشه این حالت رو تقویت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا تصور کنیم آن حالت، توهّم است؟ آن عالِم بزرگوار مأموریتی داشتند، دستِ شما نیست که آن حالت را تقویت کنید. ارادتِ خود را نسبت به ایشان ادامه دهید، خودشان در حدّی که لازم است کمک می‌کنند. موفق باشید

25968
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: برداشتم از کتاب «زن آن گونه که باید باشد» این است که شما بیشتر برای یک خانم خانه داری رو توصیه می کنید به نظر شما در شغل وکالت در سیر و سلوک عرفانی موفق ترم یا خودم در منزل حفظ و تفسیر قرآن رو همراه خانه داری انجام بدهم؟ آیا شعل وکالت رو همراه سیر مطالعاتی و شرح مقالات شما رو ادامه بدهم می توانم در سلوک موفق باشم؟ لطفا راهنمایی کنید. کدام مسیر در سلوک برایم بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز بحمداللّه انسان‌هایی از نسل شما آن‌چنان وسعتی پیدا کرده‌اند که صدها کار را یک‌جا می‌توانید انجام دهید. می‌توانید بهترین زنان در امور خانواده باشید و در همان حال، بهترین قهرمانان در میدان اجتماع. بدون دلیل ظرفیت‌های خود را محدود نکنید. موفق باشید

25967
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب خدمت شما ستاد گرانقدری که طی چند سال اخیر انس ویژه ای با مباحث تون پیدا کردم و در این ایام نوجوانی در یافتن مسیری بزرگ به وسعت جهانی که در آن هستم کتب شما توانست راهنمایی ام کند و البته از جهت خانوادگی و ارتباطی که با مادرم خانم پیراوی ونک داشتید، بیشتر ارادت و علقه عاطفی به ایشون پیدا شد و ارادت بیشتری به حضرتعالی پیدا کردم. استاد عزیز؛ مطلبی بشدت ذهنم رو درگیر کرده، اینکه چرا هنوز با وجود انجام عبادات و مراقبه های نفسانی، هنوز راه را پیدا نکردیم و قلبمان در راه قرار نگرفته و آن را در نیافته است. این را بدین جهت عرض می نمایم که در کتاب فعلیت یافتن باورهای دینی، فرمودید بزرگانی مثل امام، علامه طباطبایی، آیت الله قاضی در کمیت عبادات و انجام فرائض با متدینین ما آنچنان تفاوتی ندارند بلکه تفاوت آنها اینست که آنها راه را می یابند و قلبشان آن راه را در می یابد و لذا از گذشته و آینده که عدم است رها شده و حال را در می یابند که وجود دارد و انسان را از حجاب زمان رها می کند. این ره یافتگی و یافتن آن راهی که ما را از حجاب زمان رها می کند، چرا هنوز با وجود آن عبادات و مراقبه ها یافت نشده و ما سرگردانیم؟ آیا علتش این است که هنوز روح عبادات و هدف حیات زمینی را نیافته ایم یا اینکه هنوز جهان را به وسعت وجودی خود معنا نکرده ایم یا علت دیگری در میان است؟ التماس دعا؛ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه می‌گویی پسر؟! مثل آتشفشان شده‌ای و خودت هم نمی‌دانی. «به کجا چنین شتابان؟». «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». بحمداللّه در خانواده‌ای این‌چنین با طمأنینه و با سابقه‌ی دیانتِ دیرین، به طلوع آمده‌ای و به خوبی در زیر سایه‌ی مادری آن‌چنین حکیم و گشاده‌فکر روزگار می‌گذرانی. کم نداری. من نمی‌دانستم این آقای برمکی که ما را بمبارانِ سؤالات خود کرده است، شما هستید؟!! کمی به دورِ اندیشه‌ی مادرت که استادی است ارزشمند با آثاری اندیشمندانه، بچرخی، آن راه که به دنبالش هستی، به ظهور می‌آید، ولی مناسبِ این تاریخ. تا حقیقت را در آینه‌ی انقلاب اسلامی به تماشا بنشینی و با آن مأنوس باشی. موفق باشید

25964
متن پرسش
سلام علیکم: یک شخصی بر برهان صدیقین ملاصدرا مبتنی بر برهان شر اپیکور، ایراد وارد می کرد که وجود خدای خیر خواه و کامل مطلق (که در برهان صدیقین، اصل وجود همان اصل کمال هم است) را رد می کند و این برهان می گوید، در جهان شر وجود دارد و خدا یا می تواند این شرور را از بین ببرد و نمی برد که این خدا شرور است و یا نمی تواند این شرور را از بین ببرد که این خدا قادر مطلق نیست و اینگونه خدا را زیر سوال می برد. آیا این اشکال، وارد است و پاسخ اپیکور را چگونه باید داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری با توجه به همین اشکالات اثر نفیس «عدل الهی» را تنظیم کردند. متأسفانه آقایان آن طور که شایسته است تلاش نمی‌کنند تا اندیشه‌های خود را بپرورانند، وگرنه خیلی راحت غیرِ منطقی‌ترین سخن‌ها، برایشان قابل پذیرش می‌شود. موفق باشید

25946
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: در بین جواب پرسشها، درباره انتخابهایی که انسان قبل از تولد میتونه داشته باشه، جالب بود ولی در عین حال مبهم. میشه لطفا بیشتر توضیح بدید یا کتابی و منبعی را معرفی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد پزدان‌پناه در موضوعِ «عین ثابته» در این مورد نکاتی را در اختیار خواننده می‌گذارد. موفق باشید

25931
متن پرسش
سلام علیکم: چند چیز دغدغه من شده است: ۱. چطور به یقین برسم؟ ۲. چطور مراقبه نفس انجام بدم؟ ۳. چطوربه حضور قلب برسم؟ با تشکر از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را شروع کنید، «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

25923
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه ۱۲۰ سوره هود ویژه این بخش «و ما نثبت به فوادک» و جایگاهی که فواد در وجود انسان دارد و تعبیر این هست که در فواد انسان، مرحله یقظه و احسان به مومنین رقم می خورد و اوج ساحت های وجودی است، آیا می توان گفت هنر اسلامی من جمله ادبیات داستانی و سینما و ...، دکترین خاصی مبتنی بر انگاره های قرآنی دارد که هدفش ثبات انسان (ویژه فواد او به‌عنوان مرحله درک حقایق توحیدی جهان شمول) بر مسیر حق و اطمینان از این است که اگر اراده و عملش با اراده حضرت حق هماهنگ باشد پیروزست و یا به تعبیری بگوییم که نشان می دهد راز زندگانی مومنانه و توحیدی ویژه در انبیاء و اولیاء چیست تا ما هم با این راز مانوس شویم که حقیقتاً قصه های و زندگانی ابرار،چنین ظرفیتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان به دنبال آن است که جانی آرام و قلبی مطمئن داشته باشد و این جز با رویکردِ توحیدی محقق نمی‌شود. موفق باشید

25921
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز: یکی از دوستانم بیان می کردند که فقه شیعه بویژه با فقه انصاری و مبانی شیخ انصاری، از مبانی فلسفی و عقلی دور شده است و رنگ و بوی فلسفی و همه جانبه نگری، کمتر در آن یافت می شود و بیشتر گرایش های غیر فلسفی و شهود عقلی، با مباحث ایشان مطرح گردیده. این حرف آیا درست است و فقه شیعی، با رویکرد شیخ مرتضی انصاری، از مباحث عقلی و فلسفی دور شد و آن جنبه عقلانی، کاهش یافت و تسلب و جمود حاکم گشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی کرده‌اند که فقه را در بستر فلسفه نیاورده‌اند. فقه باید در همان افقی که آیات و روایات بدان اشاره دارد، ادامه یابد و فقیه در همان بستر بر روی آیات و روایات تفقه و تعمق نماید، کاری که شیخ انصاری بزرگ انجام داد. موفق باشید

25920
متن پرسش
سلام علیکم: مبتنی بر مبانی اصولی و عرفانی شیعه، بیشتر شهود عقلی و سیر عقلی مورد توجه است یا شهود قلبی؟ در معارف شیعی برای این شهودها، تفاوت خاصی مذکور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو لازم است. انسان باید در مسیر کلام خود همواره عقل و قلب را در صحنه داشته باشد، منتها عقلی که از انوار قلب نوشیده باشد. یعنی «قلوبٌ یعقلونَ بها» و این، با تزکیه‌ی نفس حاصل می‌شود. موفق باشید

25911
متن پرسش
سلام و رحمت الله: استاد عزیز از مبحث صبر بسیار به فضل خدا بهره بردم خدا خیرتان دهد فقط یک مسأله ای که هست اینه که در روایت داریم که پیامبر صل الله علیه و آله به شخصی که طلب صبر از خدا می کرد فرمودند طلب صبر نکن که بلا بر تو نازل می شود. (اشاره به مضمون حدیث) و از طرفی در آیات قرآن و ادعیه فراوان داریم که طلب صبر می کنیم بالاخره تکلیف چیست طلب صبر بکنیم یا نه؟ ممنونم و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آن روایت را دقیقاً دید. زیرا در مسیر توحید هر اندازه مقاومت شود بر آن‌چه بر آن قرار داریم؛ صفا و برکات بیشتری به ظهور می‌آید، «إن تصبروا علی ما انتم علیه». موفق باشید

25910
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک هستم و به خاطر تغییر دیدگاه هایم تحصیل در این رشته را ادامه ندادم و از طرفی برای دنبال کردن دغدغه هایم در رشته فلسفه علم ادامه تحصیل دادم. بعد از اتمام دوره فوق لیسانس مطالعات جدی در زمینه قرآن، تفسیر و فلسفه را شروع کردم. اما با دو مساله جدی مواجه هستم. ۱. با توجه به مسائل خاص اقتصادی، احساس کردم باید در عرصه اقتصادی وارد شوم، در این زمینه حتی به کارهای هنری و مشاغل خانگی هم فکر کرده ام. اما اولا نمی دانم آیا این احساس ناشی از حس تکلیف است و یا احساسی کاذب است؟ و ثانیا آیا با فرض واقعی بودن این احساس، چگونه وارد این عرصه شوم که اثرگذار باشم؟ ۲. در مورد مطالعاتی که شروع کرده ام هیچ گونه هدف عینی و مشخص وجود نداره و همین باعث سردرگمی می شود، چطور از این سردرگمی نجات پیدا کنم؟ البته بنده جزوه شما را که در مورد حضور نرم زنان بود مطالعه کردم اما باز هم مشکل من حل نشد. خیلی دوست داشتم که من هم بتوانم نقش تربیتی برای خودم تعریف کنم اما واقعا فضای مناسبی وجود ندارد. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. واقعا سردرگم هستم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». آن‌چه فعلاً می‌توانید انجام دهید را شروع کنید، در دلِ راه است که انسان به راه‌های دقیق‌تری برخورد می‌کند. موفق باشید

25907
متن پرسش
سلام علیکم: پیش نیاز شرح کتاب مقالات استاد شجاعی چه مباحثی هستش؟ سرچ کردم متاسفانه چیزی ندیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم به پیش‌نیاز، نیاز داشته باشد. اگر بتوانید شرح صوتی آن را که از طریق بنده مطرح شده است، با ارتباط با حاج آقا نظری به دست آورید، إن‌شاءاللّه می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

25893
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت و عرض دلتنگی و اشتیاق دیدار و حسرت جلسات خوب تفسیر شنبه ها که سالهاست از آن محرومیم. الان من مشغول تحصیل کتاب نهایة الحکمه محضر استاد بزرگوار جناب فلاح هستم. از آنجا که ایشان شاگرد استاد یزدان پناه هستند خب خیلی مباحث ایشان هم سر کلاس طرح می شود که گاها خیلی سوال برانگیز است به خصوص که ایشان هم سر کلاس به شدت سوالات را پرواز می دهند و سر ذوق انسان را باز می کنند. سر کلاس فلسفه بسیاری از مباحثی که در دوران دانشجویی محضر شما در سیر معرفت النفس و برهان صدیقین گذرانده بودیم جلوی چشم می آید و آدم احساس می کند مطلب عمقی دارد که اساسا در آن دوران متوجه آن نبوده ایم و ذوق درک حصولی آن مطالب اصلا وجود نداشته است و حالا این ذوق فعال است. لذا اگر اجازه بفرمایید هر از چندی برخی سوالات را که درگیر هستم محضرتان طرح کنم. استاد یزدان پناه در کتاب فلسفه فلسفه (نمی دانم رویت فرموده اید یا نه و دوست دارم نظرتان را هم درباره این کتاب و این جنس کار درجه ۲ فلسفی بدانم) بین شهود عقلی و قلبی تفاوت می گذارند که ظاهرا این ادراک از مباحث جناب صدرا ادراک جدید یا حداقل ادبیات جدیدی است. می خواستم بدانم الان بحث حضوری که حضرت عالی مطرح می کنید در غالب مباحث، آیا صرفا ادراک قلبی مد نظر است یا شهود عقلی؟ یعنی آن توجهی که مدام می فرمایید ما باید مطلب را حضوری کنیم، آیا در نگاه دقیق شهود عقل مد نظر است یا شهود قلب؟ اصلا ایا این تفکیک را قبول دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که عزیزانی مثل استاد فلاح را داریم با آن حکمت و آرامش و صفا و گشودگی. و حمد و شکر به جهت وجود عزیزی مثل استاد یزدان‌پناه که به جهت بی‌قراری‌شان در فهم و تفهیم معارف، بدن‌شان از دست‌شان کلافه است. آری! کتاب «فلسفه‌ی فلسفه» را دیدم. از نامگذاری‌اش معلوم است تا کجاها باید فکر شود و چه زیبا متذکر تفاوت شهود عقلی و قلبی می‌شود. بنده بیشتر در مباحث خود، نظر به شهود قلبی دارم، منتها «قلوبٌ یعقلونَ بِها» که بحث آن در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است. موفق باشید

25889
متن پرسش
سلام علیکم: آیا جاذبه و دافعه در انسان موجب بزرگی روح او می شود یا بزرگواری روح او؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند! به هر حال وسعت انسان در آن است که از جاذبه نسبت به حقیقت و وسعت‌دادنِ خود در مواجهه با حقّ و حقیقت غفلت نکند و هر آن‌چه مانع اُنس با حقیقت است را از خود دفع نماید. موفق باشید .

25877
متن پرسش
سلام استاد: قسمت زیادی از شرح مناجات شعبانیه شما رو گوش دادم. عالی بود. بعدش آمدم شروع کردم به شرح مناجات شعبانیه آیت الله جوادی آملی، ایشون در شرح فراز «و بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی و نفعی و ضری» می فرمایند معناش اینه که نظام آفرینش جوری طراحی شده که اگر انسان راه درست رو انتخاب کنه خداوند سعادت و نفع نصیبش میکنه و اگر راه غلط رو انتخاب کنه خداوند شقاوت و ضرر نصیبش میکنه. و از این جهت است که ائمه (ع) در این فراز می فرمایند نفع و ضرر انسان به دست خداست! استاد سوالی که برام پیش اومده اینه که اگه معنای این فراز این باشه باید بگیم که نفع و ضرر انسان به دست خود انسان هست تا اینکه به دست خدا باشه و اصلا اگه معناش این باشه نیاز به گفتن نداشت و یه چیز بدیهی بود و فقط کاری که خدا کرده اینه که یه هستی به شدت قانونمند آفریده و اصلا اگه اینجوری باشه آدم به یه آرامشی میرسه. من فک می کنم باید یه معنای فراتر از این داشته باشه. خواهش می کنم مبسوط یرام توضیح بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که با اظهار آن فراز از مناجات، حضورِ حضرت ربّ العالمین را در تمام مناسبات خود مدّ نظر داریم و می‌خواهیم اظهار کنیم ما هیچ توجهی به غیر از تو در مناسبات خود نداریم. و این قصه‌ی اُنس ما با حضرت معبود است. موفق باشید

25876
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در فایل صوتی که ماه رمضان گوش کردم فرموده بودید، که خداوند با تجلیاتش انانیت های بیهوده را در انسان ها از بین می برد، آیا در عالم عبودیت و صراط مستقیم که امام خمینی می فرمایند به طریق رب هدایت می شوید نیز تجلیات خداوندی است، که انانیت ها را از بین می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. آری! در ماه رمضان شرایط چنین تجلیاتی بیشتر فراهم است. موفق باشید

25873
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید می خواهم یه سوال نسبتا ساده بپرسم. اما اصلا ساده نیست. میگم «رحمت خدا به چه کاری میاد؟» در واقع این سوال به این توضیح قبلش نیاز داره که خداوند می فرمایند: «رحمه الله قریب من المحسنین» خب به قول آقای صفایی محسن کسی است که از مرحله اسلام و ایمان و تقوی گذشته و علاوه بر نظر، قلب و عمل، حسن انجام کار و ... را هم بدست آورده. تازه برای یه همچین کسی رحمت خدا نزدیکه. یعنی واصل نیست، شرایط وصول به رحمت خدا مرحله اخبات هست که فرمود «و بشر المخبتین» خب این رحمت خدا (که به نظر خودم باید رحمتی غیر از «رحمتی وسعت کل شی» باشه) چقدر ارزش داره و چه چیزی رو شامل میشه که تازه مقام محسنین بهش نزدیکه؟ ببخشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رحمت الهی در هر مرحله‌ای انسان را متوجه‌ی افقِ متعالی و سعه‌ی مربوط به آن مرحله می‌کند. موفق باشید

25859
متن پرسش
سلام علیکم: استاد صفایی حائری درباره سلوک می گفتند که برای سلوک نیاز به یقین است که خود را متوقف کنیم تا یقین حاصل شود سپس سلوک کنیم حتی اشاره داشتند به ایه «تظنون ان ملاقوا ربهم» که این هم برهان قرآنی برای عدم نیاز اولیه به یقینه میشه با همون احتمال هم جلو رفت. آیا می توان بر این اساس گفت یقین، مرتبه ای است که در طی سلوک کسب می شود و همان ظن خیر به خدا، راهبر اولیه بشر بسوی سعادت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یقینِ اولیه، یقینِ عقلی است که حتماً در سلوک باید در ابتدا باشد، ولی یقینِ قلبی به مرور حاصل می‌شود و شدت و ضعف خود را دارد. موفق باشید

25858
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده کارشناسی حقوق دارم و در حال آماده شدن برای وکالت بودم که با عرفان و آقای دولابی و آثار استاد طیب شاگرد ایشان آشنا شدم درسم را رها کردم و به شدت درون گرا شدم علاقه شدید به تحصیل در حوزه پیدا کردم اما همسرم اصلا اجازه نداد، از پارسال تا حالا هم سیر مطالعاتی شما را دنبال می کنم و هم مشغول حفظ قرآن هستم. برداشتم از آثار شما و دیگر عرفا این بود که برای زن خانه داری بهترین شغل است به همین خاطر وکالت را رها کردم اما الان خیلی منزوی شده ام و دوست دارم فعالیت اجتماعی داشته باشم و از طرفی دلبستگی شدیدی به سیر و سلوک عرفانی دارم. از طرفی پدر و مادری فقیر دارم که خیلی دوست دارند وکالت کنم و کمک خرجشان باشم، همسرم هم خیلی دوست دارد، دو فرزند هم دارم به نظر شما وکالت برای یک زن با سیر سلوک عرفانی اش منافات دارد؟ اگر دارد چه فعالیت اجتماعی کنم که از انزوا یی که به آن مبتلا شده ام خارج بشوم؟ چون در شهری دور از خانواده هم زندگی می کنیم و غریب هستیم. خیلی تنهایی بهم فشار می آورد. دوستِ هم روحیه ای هم پیدا نمی کنم. آیا حفظ و تفسیر را ادامه بدهم یا وکالت؟ هدفم هم کمک به پدر و مادر عزیزتر از جانم و برون رفتن از انزواست. استاد عزیز خیلی به راهنمایی شما محتاجم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در سه جزوه‌ی اخیر در مورد «زن» شده، به آن نظر کنید. به نظرم حضور اجتماعی و وکالت برای احقاق حقوق افراد، خودش نوعی گستردگی می‌آورد. موفق باشید

25857
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. در مورد حجاب: با توجه به فرمایشات حضرت عالی آن عده از کسانی که مسلمان نیستند و در ایران زندگی می کنند و به هر دلیلی حجاب را بر خود ملزم نمی دانند باید چه کنند طبق نظر اسلام؟ ۲. در مورد سوال روز پیش در مورد خودم: اولا منازل را با شرح حضرتعالی و استاد یزدان پناه کار می کنم. و ثانیا: اگر اشتباه نکنم خواجه عبدالله انصاری در باب مکاشفه، سه رتبه را به تصویر می کشد. اول مکاشفه علم است که برای سالک، گه گاه دست می دهد. اگر عارفی به مقامی بالاتر دست یافت و حالت او دائمی شد و به گونه ای رخ داد که عارف خود را در حالت کشف نبیند و به نحو تمام و کمال محو و فانی باشد، مکاشفه حال صورت گرفته است. و مکاشفه عین به معنای مکاشفه ای که همراه تجلی ذاتی الهی باشد، و عین ثابت و سر قدر با آن منکشف گردد. حال سوالم اینست که بنده به احتمال ۹۹ درصد در قسمت اول هستم - فقط وقتی کشفی رخ می دهد خوشحال نمی شوم - انگار چیزی درونم می گوید : خب که چه؟ اینها را می دهند تا تو را راضی کنند؟! من راضی نمی شوم به اینها...! در عین حال یک شوق ریزی گوشه قلبم می گوید همین هم از جانب دوست است - به کشف نگاه نکن به فرستنده نگاه کن. نمی دانم توانستم منظورم را برسانم یا نه؟ البته ذکر این نکته را ضروری می دانم که بگویم منظورم ناشکری و یا وسوه نیست الحمدلله - نوعی طلب بیشتر از خداست احساس می کنم. یا یک نوع حالت شوخی - نمی دانم ولله نمی دانم اسمش را چی بگذارم - اصلا زیاد نمی توانم توضیح بدهم - فقط می دانم که هیچ کشفی آن لذت خاص که برای برخی از دوستان را داده و چندین سال با لذتش زندگی کرده اند را به من نمی دهد! و این موضوع برای شخص خودم نگران کننده نیست، فقط یک مقدار کوچکی وسواس گرفتم! احساس می کنم با اصوات به جواب سوالم نرسیدم بهمین جهت مزاحم شدم - گرچه نمی دانم توانستم توضیح دهم یا نه! نمی دانم وسواس الکی شدم یا اینکه واقعا باید تجدید نظری کنم؟ شما بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قانوناً ملزم به حجاب‌اند، مثل آن‌که امام خمینی در فرانسه ملزم به قوانین آن کشور بودند. ۲. در سیر و سلوک انسان به مرور از احوال که به گفته‌ی شما حالِ خوش است و تا منزل ۵۰ در میان است، می‌گذرد و به لطف خدا به معارفی که در آن‌ها تلوّن نیست، می‌رسد. موفق باشید

25846
متن پرسش
بسم الله سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: استاد یکی از مباحثی که من هرچه بین آثار گشتم و پیدا نکردم، موضوع «خانواده از منظر عرفان اسلامی» بود. آیا میشه احکامی که در انسان شناسی گفته میشه از قبیل اینکه انسان مبدأ و غایتی داره و هدف نهایی خلقتش عبودیته و ... رو برای خانواده هم جاری کرد؟ و آیا میتونیم در کنار انسان شناسی و جامعه شناسی، خانواده شناسی رو هم وارد پیکره جهان بینی بکنیم؟ ممنون میشم اگه مورد اول رو با تفصیل بفرمایید. اگر هم اثری در این باره می شناسید معرفی کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکرد عرفانی است که اگر پیش آید همان روایات و آیاتی که در باره‌ی خانواده هست، کافی است. موفق باشید

25856
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید خیلی مزاحم میشم: مطلبی میخوندم در رابطه با موضوع انشاء که متنش ازین قرار است: بخشی از معارف مطرح شده در شرح حدیث معرفت به نورانیت امیر المومنین علی علیه السلام: در بحث انشاء اشاراتی کردیم، عرض شد که بحث انشاء یک مقوله بسیار مهم در بحث عرفان عملی است که فنون و راهکارهایی دارد. عبور از طلب تا به انشاء یک پروسه و روالی است که به صورت سایه روشن است، یعنی اینطور نیست که یک مرز منفصلی داشته باشد که بگوییم تا قبل از این، مثلا طلب است بعد از آن همت است و بعد از همت هم امر است بلکه یک حالت سایه روشن است، یعنی سالک در مسیر سلوک و سیر خود متوجه می شود که الان به مرحله ای رسیده است که خواسته هایش مستجاب است. نوعا کسانی که در امر سلوک هستند در ابتدای امر (البته این ابتدای امر ممکن است چند سال طول بکشد) این گزارش ها را زیاد می دهند که مثلاً هر چه می خواهیم می شود، یا اینکه جواب سوالاتشان یکی، دو روز قبل به آنها می رسد، مثلا فرض کنید در یک کانال تلگرامی عضو هستید و برای شما یک مطلبی از علامه طباطبایی فرستاده اند اتفاقاً دو روز بعد از آن، سوالی برای شما پیش می آید که جواب آن، همان مطلبی است که دو روز قبل برای شما فرستادند و متعجب خواهید شد که چگونه جواب سوالتان دو روز قبل آمده است. یا اینکه به حالتی می رسند که شخص به فکر برادرش می افتد و همان لحظه برادرش با او تماس می گیرد اینها حالتهایی است که در ابتدای امر خیلی به صورت سطحی رخ می دهد و بعداً ارادی خواهد شد یعنی شخص می خواهد و می شود. اینها تکنیک و راه تمرینی دارد، تکنیک ها لزوما در تعالیم روایی ما نیامده اند و مانند ورزش کردن هستند، همانطور که در روایات ما آمده است که صحت بدن را حفظ کنید و نحوه ورزش کردن تفصیلا نیامده است، حال آنکه حفظ صحت بدن تکنیک دارد و یکی از تکنیک های آن ورزش کردن است و تکنیک دیگر آن تغذیه است. بنابراین ایراد نگیرید که شما که اینقدر به تکنیک‌ها اهمیت می دهید، پس این تکنیک ها کجا هستند؟ تکنیک ها تجربیات شخصی افراد هستند، هر چند در روایات ما تکنیک‌هایی آمده است و اگر شخص خبیر و آگاه روایات را با دید کمی عمیقتر بخواند، می بیند که در روایات ما تکنیکهایی هم ذکر شده اند و همچنین می توان پایان نامه یا مقاله ای با عنوان "تکنیکهای توصیه شده در روایات" نوشت. یکی از تکنیک ها برای تقویت قوه حدس و سپس تفأل، همت و امر این است که مثلا برای شخص پیامکی می آید و یا کسی زنگ در را می زند در این حالت شخص سعی کند قبل از باز کردن پیامک و یا قبل از برداشتن آیفون با خودش حدس بزند که الان چه کسی می تواند باشد؟ که نفس در اثر مداومت و تکرار قوه حدس پیدا می کند و کم کم رشد می کند و به مرحله ای میرسد که می گوید الان می خواهم فلان شخص با من تماس بگیرد و مدتی بعد به محض اراده او، آن شخص زنگ می زند. یکی از دوستان ما می گفت: که من نمی توانم نماز صبح بیدار شوم یعنی ساعت را برای نماز صبح کوک می کنم ولی اصلا صدای زنگ ساعت را نمی شنوم و زمانی بیدار می شوم که آفتاب طلوع کرده و نمازم قضا شده است، به او گفتم که اشکال ندارد شما همین کار را تکرار کن و ترک نکن، ساعت خود را کوک کن ولو اینکه گوش ظاهرت هم نشنود بدان که گوش باطنت می شنود و کم کم تقویت خواهد شد و چون حرف شنوی و پذیرش داشت این کار را انجام داد و ممکن بود هر ماه فقط یک بار صدای زنگ را بشنود ولی نفس و باطن او هر روز میشنید، بعد از چند ماه تمرین این تکنیک، به مرحله ای رسید که الان نماز شب او ترک نمی شود یعنی نه تنها صدای زنگ ساعت را می شنود بلکه نفس او این آمادگی و پذیرش را پیدا کرده که اراده می‌کند قبل از اذان بلند شود. و شما خیلی از علما را دیده اید که بدون ساعت بیدار می شوند اینها قبل از اینکه بخوابند اراده می‌کنند که چند ساعت قبل از نماز بیدار شوند این همان بحث طلب، همت و انشاء است. یعنی ابتداءً باید طلب را تصحیح کرد، سپس در ایجاد مطلوب همّ واحد داشت و در نهایت امر، اختیار انشاء مطلوب را داشت. این بحث مهمی در عرفان است، تکنیک‌های متفاوتی هم دارد و پرداختن به بحث "طلب، همت و انشاء در عرفان عملی" شاید یک کتاب بشود ۱. ایا این مطلب با عبودیت خداوند منافات ندارد؟ چرا که طبق گفته عارف کبیر سید هاشم حداد قدس سره خدا دوست دارد بنده اش تسلیم باشد و او برای بنده خود اختیار کند نه انکه بنده چیزی را اختیار کند اختیار بنده مطلوب نیست؛ و خواست او اگرچه براورده شود و میشود؛ خلاف روش عبودیت و محبت است خدا دوست دارد بنده اش بنده شود یعنی از اراده و اختیار بیرون شود. ولی طبق این مطلب هرچه شخص اراده کند میشود که این اراده ریشه در نفس دارد و انیت هنوز هست پس خارج از توحید و عبودیت است . برای مثال نوعی کرامت است استاد نظر شما چیست ایا مسئله انشاء خارج از عبودیت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه فرمودید را ما با مجردبودنِ نفس و آزادبودن از زمان می‌فهمیم. آری! انسان طالب سعادت است و آن با بندگی به‌دست می‌آید. موفق باشید

25855
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار، جناب آقای طاهرزاده: وقت شریف حضرتعالی رو نمی‌گیرم و خلاصه عرض می کنم. بنده در آستانه چهل سالگی هستم و ازهفده هجده سالگی قلبم با هیچ علم و دانشی اروم نشده. دانشگاه فلسفه غرب خوندم، حوزه دارم رسایل میخونم، ریاضی خواندم و الآن با واسطه ی یک گروه شاگرد علامه عالی مقام حسن زاده آملی هستم. اما انگار برای سوالات متعددم پاسخ پیدا نمی کنم، هیچ استادی نیست که بتونم جواب سوالاتم رو از ایشون دریافت کنم. با توجه به اینکه خانم هستم، حضور در یک سری کلاس ها یا پیدا کردن استاد برام ممکن نیست. تقریبا از این آوارگی قلبم خسته شدم و نگرانم که وقت از دست بره و من هیچ قدمی برنداشته باشم. شاگرد گرامی شما، جناب آقای حاج علی اکبری فرمودند از شما راه حل بگیرم. ممنون میشم اگر یک راه‌حل کاربردی برای بنده بفرمایید. برقرار و موید باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این تاریخ راهی که راه سلوکی باشد و غیر از راه اخلاقی است، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است تا جان انسان در معرض إشراقی قرار گیرد که خداوند بر قلب او متجلی کرده است. به این موضوع فکر کنید. عرایضی در بحث سوره‌ی «فتح» شده، خوب است به صوت آن توجه شود. موفق باشید 

25832
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: وقتی در موقعیت آزمایشی قرار می گیریم چه طور باید متوجه شویم که خواست الهی در این آزمایش چیست؟ وظیفه ما در آن آزمایش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر موردی که ما در بین خوف و رجاء قرار می‌گیریم در حدّ اظهار عبودیت وظیفه ی خود را انجام می‌دهیم و همیشه بالاخره خداوند انسان را در بین خوف و رجاء امتحان می‌کند. موفق باشید

25840
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت حضرت استاد: ۱. نظر حضرتعالی را در مورد حجاب اجباری می خواستم بدانم بطور کلی. بدون در نظر گرفتن قانون جمهوری اسلامی و صرفا نگاه اسلام به این مسئله برایم سوال شده. تحقیقاتی هم که انجام داده ام واقعیتش به نتایجی رسیده ام. منتها به کمک شما نیاز دارم، تا بابهایی را جلوی روی حقیر بگشایید که بهتر به نتیجه برسم. ۲. بنده حالاتی برایم اتفاق میفتد. دست خودم نیست، بعد از ورود محکم به منازل السائرین و رعایت برخی چیزها، دیگر حالاتی که رخ می دهد جذبه ای ندارد برایم! من اشتباه می روم یا چه؟ فقط مهم شده برایم آن حال و دوام آن حال! ترس کوچک ولی عذاب اوری در قلبم دارم از اینکه اشتباهی در کار باشد. چون هیچ ذوقی نمی کنم و هیچ شاد نمی شوم مگر با دوام حال. اگر راهنمایی بفرمایید ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن‌چه از آیات بر می‌آید حجاب بر هر زن مسلمان واجب است و مردمی که می‌خواهند نظام اجتماعی خود را بر مبنای شرع مقدس داشته باشند، می‌خواهند قوانینی در جامعه حاکم باشد مطابق شرع. لذا در راستای حرمت شراب، تظاهر و تجاهر به شراب‌خواری را ممنوع می‌کنند. در مورد حجاب نیز همین قاعده است مضافاً که بی‌حجابی موجب تحریک شهوت در جامعه و ضربه‌زدن به نظام خانواده می‌شود و این طبیعی است که عقلایِ هر قومی مثل تصویب سایر قوانینی که جهت ایجاد جامعه‌ی اسلامی است، حجاب را به عنوان یک مصلحت در جامعه، قانونی کنند. ۲. منازل را با شرح آن دنبال کنید. موفق باشید

نمایش چاپی