بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24619
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرانقدر: بنده خیلی در امور اعتقادی شک می کنم و در ذهنم شبه ایجاد میشه و همیشه از این بابت ناراحت و نگرانم، با اینکه انگار نفس من یا بهتره بگم خود من دنبال شبهات جدید می گرده تا مشغول حل و فصل شبهه بشه و از ذکر و یاد خدا غافل و صفای دل رو از دست بده، با اینکه جواب شبهه را بدست می آورم و از شر آن شبهه خلاص می شوم، اما دوباره با شبهه جدید با موضوع جدید سرگرم و مشغول می شوم، دیگه خسته شده ام، احساس می کنم و مطمئن ام عمرم دارد تلف می شود، می خواهم به صفای دل برسم و به ارتباط با ائمه اطهار آن جور که شایسته است برسم و دیگر این حجاب شبهات در میان نباشد، چه کنم که نفس شبهه ساز و یا شیطان تلقین کننده را برای همیشه لگام بزنم و از شر این افکار و امور بیهوده خلاص شوم، لطفا مرا راهنمایی کنید و راه حلی برای بنده ارائه دهید، آیا ذکری هست که با گفتن آن و استمرار بر آن ذکر به خصوص، از این حجاب ظلمانی خلاص شد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خوبی است. زیرا انسان در عقائد خود عمیق و عمیق تر می‌شود البته به شرطی که جواب شبهات را درست بدهید. پیشنهاد ما اولا مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و ثانیا برهان صدیقین از کتاب «از برهان تا عرفان» می‌باشد که هر دو باید با شرح صوتی آن دنبال شود. موفق باشید

24617
متن پرسش
سلام استاد: چگونه روش عرفا با هم فرق می کند و با این حال می توانند انسان را به خدا برسانند؟ مثلا می گویند روش آیت الله انصاری همدانی روش محبت بوده است. در صورتی که روش علامه طباطبایی و آیت الله شجاعی و... روش ریاضت است. و اینکه شما بزرگوار کدام روش رو برای سالک بیشتر می پسندید؟ روش ریاضت را یا محبت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به روایتی فکر کنید که می‌فرماید «الطرق الی الله بعدد انفس الخلائق». ۲. گویا روش «محبت» کارساز تر است ولی نه به معنای بی تفاوتی نسبت به ریاضات شرعی. موفق باشید

24615
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرانقدر: سوال بنده این است که آیا سجده ی یونسیه به عدد ۴۰۰ بار، برای خانم ها هم جایز و مفید است یا اینکه عدد آن برای خانم ها متفاوت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم تفاوت داشته باشد ولی با روح و روحیه‌ی خودتان مطلب را بررسی کنید که فشاری بر روح‌تان نیاید. موفق باشید

 

24607
متن پرسش
شرط نجات در عالم آخرت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت شریعت الهی و لاغیر. موفق باشید

24600
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: با توجه به جواب سوال ۲۴۵۷۴ که فرمودید: حضرت حق همه‌جا و با همه‌چیز هست، نه آن‌که حضرت حق، آن چیز باشد، بلکه همه‌ی مخلوقات، مظاهرِ حق‌اند. با توجه قبول اینکه مخلوقات همه مظاهر حضرت حق هستند، نعوذ بالله آیا شیطان هم از مظاهر حق است؟ آیا شمر ملعون هم از مظاهر حق است؟ آیا قضای حاجت و کثیفی ها و امثال آن و شرها و ... از این دست از مظاهر حق اند؟ چگونه در دستگاه حکمت متعالیه و وحدت وجود این ها توجیه می شود و چگونه این پلیدی ها را از حضرت حق می توان زدود طبق وحدت وجود؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت حق خالقِ وجود مخلوقات است و نسبت وجودی با حق دارند، همه‌چیز به این اعتبار یعنی به اعتبار وجودشان مظهر وجود حق‌اند، منتها از آن جهت که با ما روبه‌رو هستند نسبت‌شان متفاوت است. شیطان مظهر حق است به اعتبار اسم مضلّ، که آن نیز ریشه در اسم جلال حق دارد و وجود شمر از حق است و بدی او از خودش، از آن جهت که حجاب حق می‌باشد. بد نیست موضوع را در بحث «برهان صدیقین» دنبال کنید. موفق باشید

24578
متن پرسش
سلام استاد: ما طلبه ها بعد از اینکه بدایه الحکمه و نهایه الحکمه رو خوندیم برای بحث نفس و معاد چه کتابی رو مطالعه کنیم؟ چون اون دو تا کتاب فاقد مباحث نفس و معاد هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد» با شرح صوتی آن‌ و بعداً جلد ۸ و ۹ اسفار. موفق باشید

24588
متن پرسش
استاد گرامی سلام: لطفا بفرمایید معنای صحیح وحدت وجود چیست؟ معنایی که باعث گمراهی نمی شود و کثراث هم در آن نقش دارند؟ وحدت وجود مد نظر امام خمینی کدام معنا و تعریف هست؟ لطفا بنده را به کتاب ارجاع ندهید، چون هم تهیه کتاب ها سخت است و هم کمی فهم درست متن آن کتاب ها. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ وجه بحثی این‌چنین مهم را کم‌تر از دو یا سه سال مطالعه و تدبّر نمی‌توانید دریابید. اگر می‌بینید برایتان مشکل است، چرا بی‌خیالش نمی‌شوید؟ موفق باشید

24586
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: استاد جان تسلیت بنده کمترین را پذیرا باشید. امیدوارم خداوند صبر نیکو به شما عنایت فرمایند، قلبا متاثر و اندوهگین شدم. استاد جان بنده حدود ۲ سالی است که مباحث معرفت النفس را پیگیری می کنم و از آنجایی که به مباحث فلسفه تا حدودی نیاز هست بحث های فلسفه را هم حدود یک سالی هست که شروع کرده ام به لطف الهی، و چون احساس نیاز به مباحث هرمنوتیک کردم قصد داشتم از امسال مباحث هرمنوتیک را هم شروع کنم. بنده پایه ۹ و به امید خدا قصد اجتهاد در مباحث معرفت النفس و معاد را دارم. تا اینکه امسال متوجه نظری از جانب عده ای از اساتید شدم که می فرمایند برای اجتهاد در هر شاخه ای باید ابتدا در فقه مجتهد شد و ملکه اجتهاد را در فقه کسب کرد و بعد در رشته مورد نظر استفاده کرد شاید دلیل این عزیزان این است که تنها در فقه مسیر اجتهاد تدوین شده است و در سایر رشته ها چنین چیزی مدون نشده است. به هر حال اگر بخواهم با این نظر پیش بروم باید حداقل ۵ تا ۶ سال کار سنگین فقهی اصولی بکنم و مباحث معرفت النفس و فلسفه خود را نیز تعطیل کنم تا شاید ملکه اجتهاد حاصل شود و بعد به سراغ معرفت النفس و معاد بروم، خواستم از شما بپرسم نظر حضرتعالی چیست؟ ممنونم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور است که فرموده‌اند. زیرا با اجتهاد در موضوع فقه و اصول، به ملکه‌ای از اجتهاد نایل می‌شوید که در سایر موضوعات نیز می‌توانید مجتهدانه عمل کنید. موفق باشید

24579
متن پرسش
سلام علیکم: کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم چه موقع باید خونده بشه؟ بعداز نهایه الحکمه یا قبل از آن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهتر است بعد از کتاب «نهایه» مطالعه شود. موفق باشید

24564
متن پرسش
سلام: مسلم است که ترک محرمات و انجام واجبات موجب توفیق و سیر انسان به سمت خداوند است پس لزوم استاد که برخی از اساتید اخلاق می گویند جهت سیر الی الله چیست؟ آیا استاد اخلاق چیزی جز یاداوری محرمات و واجبات دین دارد؟ آیا انسان طالب خداوند و تهذیب نفس با مطالعه سرگذشت علما و عرفای بزرگ دین و عمل به دستورات و دستورالعمل های آنها که بر مبنای قرآن و علوم اهل بیت علیهم السلام است به مقصد نمی رسد؟ آیا خواندن کتاب های اخلاقی و عرفانی کار استاد را نمی کند؟ یا اگر استاد لازم است مربوط به سطح های بالای سیر و سلوک است یا در هر سطحی انسان نیاز به استاد اختصاصی دارد؟ چون دسترسی به استاد و پیدا کردن استاد طریق کاری بسیار صعب است مگر به توفیق خداوند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست را در این مورد دنبال کنید. موفق باشید

24568
متن پرسش
استاد گرامی سلام: تفاوت وحدت وجود مد نظر صوفیه با وحدت وجود حکمت متعالیه در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرا در آخرین آثار خود به‌خصوص در کتاب «ایقاظ النائمین» نظر صریح خود را در همراهی با وحدت وجودِ عرفا روشن می‌کند. موفق باشید

24567
متن پرسش
سلام: استاد شما در مباحث کتبی و صوتی تون درباره ی وحدت وجود عرفا توضیح فرموده اید؟ اگر آری در کدام یک از آثارتان؟ دوم اینکه نظر شما درباره وحدت وجود مدنظر عرفا چیست؟ چرا این عقیده ی وحدت وجود آنقدر مخالف داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها، به شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام جهت مطالعه‌ی «وحدت وجود» بپردازید. موفق باشید

24566
متن پرسش
سلام علیکم: آیا خواندن فلسفه و عرفان نظری یا همان مباحث معرفت نفس، روی اوصاف و اخلاق آدمی اثر گذار است؟ مثلا کسی که قصد تزکیه نفس از رذایل اوصاف کرده اگر این مباحث معرفت نفس رو کار کنه سریع تر میتونه رذایل رو از جانش دور کنه؟ رذایلی چون حب جاه و شهرت، حسادت، تکبر، عجب، غضب و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مفید است. کافی است تجربه کنید. به همین جهت در مقدمه کتاب های اخلاق بحث معرفت نفس مطرح می شود. موفق باشید

24554
متن پرسش
سلام: آقا من نمیتونم با این مردم و بعضی از چیز های این دنیا ارتباط درست بگیرم و گه گداری در عالم بی کران من غرق می شوم و با عالم همراه. چه کنم بی تجربه ام و می ترسم مردم کم کم در مورد من فکر هایی بکنند و باعث گیر شدن به آنها بشوم و شغلم هم سفر هست و همسفر هم گهگداری دارم و براشون سوال شده و من لال می شوم. می شود آیا با وجود اینکه تازه به لطف خدا، ان شاءلله «من» را پیدا کردم و چیز هایی می بینم در جهان، ارتباطی بگیرم و اینجا هم باشم اما من کامل من باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اهل معنا آن است که با مردم به سر ببرد و رعایت حال مردم را بنماید و به اصطلاح، در ظاهر خوشرویی خود را حفظ کند هرچند در قلبشان غوغاهایی باشد. موفق باشید

24549
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من یه جوان ۲۵ساله روستایی هستم که خدا رو شاکرم که توسط فضای مجازی تونستم با شما و امثال شما آشنا شم و الان مثل تشنه ی آبم نسبت به کتابهای شما. البته کتابهای شما رو کامل نخوندم. میخوام تهذیب نفس کنم. به نظر شما اشکالی نداره برای مدتی از اینترنت (که قتلگاهم شده) کاملا جداشم و اخبار سیاسی رو خیلی پیگیر نباشم جز از رسانه ملی، تا اینکه یه تخلیه ذهنی و ریاضت و مبارزه با نفسی داشته باشم؟! البته نیاز دارم ذهنم رو پاکسازی کنم و سبک زندگیم رو که داغونه درست کنم، عادتهامو تغییر بدم؟ یعنی یک مدتی بیخیال همه چی شم. چون احساس پوچی، عدم انسانیت می کنم و کلی عادتهای نابود کننده رو که متوجهش شدم + یک گناه کبیره که به محض داشتن نت مرتکب میشم. شما برای من چه پیشنهادی دارید؟! الان اولویت من چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. فکر می‌کنم همین مطلبی که به قلب جنابعالی رسیده است از انوار هدایت الهی باشد. موفق باشید

24560
متن پرسش
سلام عرض می کنم: در سیر علمی فلسفه خوندنم مشکلی دارم که در درس های دیگه هم این سوال پیش می آید که حرکت بدون وجود مقصد بی معنا هست. فرضا من در فلسفه از عالم های روزگار خودم بشم و به حقیقت دست پیدا کنم اما صد سال بعد از حالا کس دیگری می آید و افق هایی جدید تری باز می کند. بوعلی هم بشویم بعد ها ملاصدرا می آید و تکمیل می کند. خلاصه آنکه هر چقدر در این دریای بدون عمق فرو بریم به ته اون نمی رسیم. خب جایی که ته ندارد چرا حرکت کنیم. هر چقدر بریم نسبت به بی نهایت صفر هست.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر تفکر به طور صحیح جلو برود همواره در بستر «وجود» انسان را جلو می‌برد و «وجود» در عین تشکیکی‌بودن همواره «وجود» است و نه عدم. موفق باشید

24556
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در مبحث معرفت شناسی در مسئله مطابقت بدیهیات اولیه با واقع جوابی که داده می شود آن است که: مفاهیم به کار رفته در اینها برگرفته از علم حضوری هستند. مثل هر معلولی احتیاج به علت دارد. آیا علم به خود این مسئله نیز که اثبات می شود برگرفته از علم حضوری اند، علم حصولی نیست؟ آیا دور باطل نمی شود؟ یا وقتی می گویند در قضیه هر معلول محتاج علت است با تحلیل مفهوم معلول این نتیجه می رسیم معلول موجودی است که نیاز به علت دارد و این از طریق علم حضوری یافت می شود پس با عالم خارج مطابقت دارد اگر سوال کنند که آنچه با علم حضوری یافت می شود شخصی است (وابستگی اراده به نفس) چگونه آن را تعمیم می دهیم؟ و در جواب گفته شود که از آن جهت که هر چیزی جز در مواردی که با علم حضوری مصداق بودن آن برای معلول ثابت است با برهان عقلی یافت شود که مصداق معلول است آن را تعمیم می دهیم. آیا این نیز خود علم حصولی نیست و دوباره دور باطل نیست؟ چگونه مسئله حل می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آری! انسان ابتدا رابطه‌ی علت و معلول را به صورت علم حضوری در بین خود و حالات خود احساس می‌کند و آن را به امور بیرونی تعمیم می‌دهد. در این مورد نکاتی در جزوه‌ی «فلسفه‌ی غرب» در رابطه با نظر دیوید هیوم نسبت به علیت عرض شده است که عیناً برایتان کپی می‌گردد. موفق باشید

عليّت‏: هيوم در راستاى گرايش تجربى مسلكى‏ اش كه فقط به دريافت‏ هاى حس و مشاهده و تجربه اعتماد و باور دارد «عليت» يعنى رابطه علت و معلولى بين دو شى‏ء را بالكل مردود مى ‏داند مى‏ گويد: در وهله اول مى ‏بينيم همه اشيايى كه علت و معلول به شمار مى ‏آيند «هم‏ پهلو» هستند، در حالى‏ كه چه بسا شيئى با شى‏ء ديگر «هم‏ پهلو» باشد ولى علت آن به شمار نيايد و اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى هم داشته باشد؟ و چرا نتيجه مى‏ گيريم چنين علت‏هاى خاص بايد چنين معلول‏ هاى خاص را داشته باشند. يعنى چرا بايد اين معلول‏ها را به خدا نسبت دهيم و چرا بايد خدا را علت اين معلول‏ها بدانيم؟ ما چون بارها به تجربه «هم ‏پهلويى» آتش و گرما را مشاهده كرده‏ ايم يكى را علت و ديگرى را معلول مى‏ دانيم. گويا هيوم فكر كرده است اعتقاد به علت بر اساس تجربه بوده است و آن هم تجربه حسى. و بعد هم گفته ما فقط «هم‏ پهلويى» را مشاهده و تجربه‏ كرده ‏ايم و نه خود عليت را. و چون عليت را مشاهده نكرده‏ ايم نمى ‏پذيريم. در حالى‏ كه در جواب هيوم بايد گفت: اولًا؛ اصل عليت يك اصل عقلى است كه از حقايق عينى نشأت گرفته است، مثل حركت و قانون عليت قضيه ‏اى عقلى و علمى حصولى است كه از علم حضورى نفس به افعال خودش به‏ دست آمده است. يعنى نفس امورى مثل اراده را در خودش به علم حضورى مى‏ يابد كه سنخ وجود آن «تعلقى» يعنى قائم به غير است، و نفس به آن وجود مى‏ دهد، ولى وجود نفس بستگى به آن اراده ندارد و پس از علم حضورى به رابطه ‏اى كه بين نفس و فعل آن محقق است، عقل اين رابطه را تحليل مى‏ كند و خصوصيات مصداق را ملغى كرده و ماهيت نفس و ماهيت اراده و زمان و مكانِ آن اراده را كنار مى‏ گذارد و تنها به سنخ وجود نفس و اراده اش نظر مى ‏كند و به حكم كلىِ عليّت مى ‏رسد كه بر تمام مصداق‏هاى علت و معلول صادق است كه يكى عين نياز به ديگرى است و اولى علت است و دومى معلول. يعنى بر عكس ادعاى هيوم عليت از طريق مشاهده و تجربه مادى به دست نيامد كه صرفِ «هم‏ پهلويى» تجربه شده باشد، بلكه در تجربه صرفاً مصداق‏هاى عليت مطرح مى‏ شود و اگر خصوصيات واقعى علت و معلول بر آن‏ها تطبيق كرد به عنوان علت و معلول پذيرفته مى‏ شود. ثانياً عليت يك واقعت عينى است كه حس و عقل به وجود آن در عالم محسوس پى مى ‏برند و همچنان‏ كه حس و تجربه به تنهايى از حركت، فقط سكون‏ هاى متوالى دريافت مى ‏كردند، از عليت هم حس و تجربه به تنهايى فقط «هم‏ پهلويى» و «تقارن بين دو شى‏ء» را دريافت مى‏ كنند و نه همه واقعيت عليت را هيوم بر اساس همان گرايش تجربى خود كه تنها مى‏ خواهد آنچه را كه مشاهده و تجربه مى ‏كند بپذيرد مى‏ گويد: اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى داشته باشد؟ يعنى چون علت را در كنار اين پديده كه وجودش آغازى دارد نمى ‏يابيم، نمى ‏پذيريم كه آن پديده نياز به علت دارد در حالى‏ كه اگر وجودش آغاز دارد، يعنى عين بودن نيست، و بودنش از خودش نيست، چرا كه اگر بودنش و وجودش از خودش بود بايد بى ‏آغاز موجود باشد در حالى‏ كه آغاز دارد يعنى وجودش ذاتاً وابسته به غير است و عقل نمى ‏پذيرد وجودى كه ذاتاً وجودش وابسته به غير است بدون علت باشد. مى‏ گويد: ما چون به تجربه و مشاهده نيافته‏ ايم كه هرچيز كه آغاز به بودن مى‏ گذارد علتى دارد. پس اين يك باور است و چون بنا است زندگى انسان‏ها امكان پذير باشد بايد به اين باورها اعتماد كرد. يعنى خود هيوم هم در زندگى به صرف دريافت‏ هاى حسى نمى ‏تواند زندگى كند، ولى به جاى اين‏كه بگويد به كمك استعدادى ديگر به نام عقل متوجه عليت مى‏ شويم و زندگى بر اساس اعتماد به عليت يك زندگى عقلانى است مى‏ گويد اعتقاد به وجود علت يك باور است.

24551
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد محترم: و ضمن عرض تسلیت، از خداوند متعال علو درجات شما و فرزند عزیزتان را خواستاریم. استاد محترم در سیر گوش دادن به سیر سخنرانی های آیت الله شجاعی به تناقضاتی برخوردم که امیدوارم در کلام شما برطرف گردد. ایشان در توضیح مراتب شرک، یکی از مرتبه ها را پیروی از هوای نفس می شمارند و البته تا اینجا مشکلی نیست اما جایی می فرمایند حتی انجام امور مباح پیروی از هوی محسوب می شود و سالک باید از آن بپرهیزد و دقیقا آن را عامل آشفتگی و ترس و تاریکی می دانند در برزخ و با این تمثل که انسان پشت دیوارهایی که راه عبور ندارد خود را بدون چاره می بیند که فقط خداوند راه نجات را می داند و کسی نمی تواند انسان را کمک کند و مانع حرکت محسوب می شود و اشاره می کنند به داستان یکی از عرفا در بوسه برداشتن شیطان از دست ایشان به خاطر توجه به تکه ای پارچه، حال سوال من اینجاست که اولا چگونه ممکن است آنچه اهل بیت هم آن را مباح و بدون عذاب دانسته اند اینگونه باعث عذاب در برزخ انسان می شود؟ ثانیا شرح احوال بسیاری از افرادی که تجربه مرگ داشته اند مانند آقای زمانی، خانم بتی جین مسیحی و بسیاری افراد دیگر که انسان های معمولی بودند اصلا توقفی اینچنین در برزخ نداشته و اینگونه عذاب نکشیده اند و سخنان و تجربه های آنها با آموزه های دینی بیشتر هم خوانی دارد و انسان را به پرستش خداوند و انجام خیرات ترغیب می کند. ثالثا اگر می فرمایید راه سلوک فرق دارد، خوب از چنین راه سلوکی انسان وحشت می کند و ترجیح بر این می شود که انسان در حد همان دستورات ساده دین بماند مخصوصا که عقل تجربه افرادی که به حقیقت مرده اند را بهتر می پذیرد تا آنها که با شهود به مطالبی رسیده اند که صد در صد از خیال و وهم در عالم ماده به دور نبوده. و اما سوال دوم من: الان چندین ماه است با سیر مباحث آیت الله شجاعی حرکت کردم از جهتی هم برآیم خوب بود که بسیاری جزئیات گناهان را فهمیدم و به لطف خداوند به شدت از آنها فاصله گرفتم چون سخنان ایشان بسیار بازدارنده بود و هم البته به شدت دچار افسردگی شدم از گناهکار حساب کردن خود در محضر پروردگار که باعث کاهش شدید پلاکت های خون من شد که هم از نظر پزشکی علتی برای آن یافت نشد و هم هنوز درمان نشده و نمی دانم این را بلایی مبنی بر توجه خداوند بدانم یا حاصل زیادی فکر منفی درباره خودم (منظورم همان گناهکار حساب کردن خودم) و اگر چنین باشد باید توبه کنم از ضربه زدن به جسم خودم و دقیقا نقطه مقابل این قضیه اینکه با گوش دادن سخنرانی شما و یا استاد پناهیان یا استاد رنجبر یا ... چنان غرق عشق و محبت الهی می شوم که دایما خود را غرق در بهشت الهی حس می کنم. طوری می شوم که انگار با تمام وجود انرژی های مثبت به تمام افراد اطرافم وارد می کنم و زندگی من غرق در شادی و نشاط می شود. نمی توانم آن حآلت را بدرستی توصیف کنم ولی بسیار انرژی برای تمام افعال خوب می گیرم و حتی در نماز هایم بی اختیار پرواز می کنم و از ابتدا تا به انتها از شوق در آغوش کشیدن پروردگار، مست می شوم و گریه می کنم. برعکس سخنان آیت الله شجاعی که هر وقت گوش می کنم چنان بین خودم و خدا فاصله می بینم که توان رفتن از من سلب می شود. نمی خواهم قضاوت غلطی بکنم چون آگاه نیستم به حرکت خود به صورت واضح، اما نمی دانم شاید علت تمام آن عشق ها، سیر ایشان بوده ولی من نمی فهمم، ولی عقل من به شدت سیر ایشان در بعضی موارد را وسواس گونه تلقی می کند و بر خلاف سیره و روش اهل بیت و سخنان بزرگان جمال پسند خدا، و یا نکند خدای نکرده من اسیر وهم خود شده ام و خودم را در نماز نزدیک به خدا حس می کنم؟ هرگز دوست ندارم چنین فکر کنم چون هرگز آرامش و سکونی که امسال نصیب من شده با سال های پیش که در آشفتگی و بی حوصلگی و بی نشاطی بودم قابل مقایسه نیست، انگار راه حرکت پیدا کرده ام. نمی دانم! لطفا با سخنان حکیمانه خود مرا از این فکر تا ابد نجات دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آیت اللّه شجاعی«رحمة‌اللّه‌علیه» که ذوق‌شان مناجاتی است در سخنان خود نظر به قاعده‌ی «حسنات الأبرار سیئات المقربین» دارند و به این اعتبار متذکر می‌شوند دل‌بستن به امور مباح از آن جهت که نوعی پیروی‌کردن از میل است؛ نوعی غفلت محسوب می‌شود و این غیر از آن است که امور مباح را رخصت حضرت ربّ العالمین بدانیم و در نظر داشته باشیم که خداوند دوست دارد امور مباحی که مطرح کرده است وارد شویم. و در این حالت، بیشتر انسان، خراباتی می‌شود. فکر می‌کنم جنابعالی بیشتر خراباتی هستید تا مثل آیت اللّه شجاعی و یا آیت اللّه ملکی تبریزی، مناجاتی. و لذا بدون این‌که سر به سر خود بگذارید با همان روحیه‌ی خراباتیِ خود و امید به رحمت الهی با خود به سر ببرید و سر به سرِ خود نگذارید. در این فضا اشکال ندارد به سخنان آیت اللّه شجاعی گوش فرا دهید، ولی آن‌ را در بستر روحیه‌ی خراباتیِ خود شکل دهید از آن جهت که:

خراباتی خراب اندر خراب است / که در صحرای او عالم سراب است. موفق باشید 

24555
متن پرسش
با سلام: آیا امکان دارد شخصی با ایجاد وسوسه در فرد دیگری، مستحبات آن فرد را از آن خود کند؟ و آیا آن فرد با عدم انجام مستحبات می تواند دفع وسوسه کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. هرکس در گرو اعمال خود است. در مورد دفع وسوسه کافی است که دستورات شرع رعایت شود و توکل به خدا و دوری از دنیا فراموش نگردد. موفق باشید

24543
متن پرسش
با سلام: نحوه ارتباط خداوند که مجرد مطلق است با عالم ماده چگونه است؟ آیا در این نحو ارتباط سنخیت مطرح است؟ چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رابطه‌ی خداوند با مخلوقات، رابطه‌ای است وجودی. خداوند وجود مطلق است و به همه‌ی عالم وجود می‌دهد. در این مورد خوب است به مطالعه‌ی بحث «برهان صدیقین» بپردازید. موفق باشید

24535
متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: چه کار کنیم تا در نماز و عبادات و دعا لذت ببریم و بصورت یک امر که از روی عادت انجام می دهیم نباشد و جوری نباشد که مثلا بخواهیم زود نماز را تمام کنیم؟ چه کنیم تا ولع عبادت بخصوص نماز داشته باشیم و با شوق و ذوق به سوی نماز بشتابیم نه اینکه از روی رفع تکلیف و بی میلی نماز بخوانیم؟ التماس دعا. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه معرفت صحیح است که عبادات را عمیق و لذتبخش می‌کند. پیشنهاد  ما معرفت نفس است. موفق باشید

24526
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. در بحث مصباح الهدایه بحث اعیان ثابته را در احدیت مطرح فرمودید با توجه به اینکه احدیت موطن کثرت نیست چطور اعیان ثابته در احدیت قابل طرح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «مصباح الهدایه» متذکر شده‌اند علم حضرت حق عین ذات اوست و علم به اعیان ثابته در مقام احدیت به معنای نظر به صورت علمیِ موجودات است که در ذات حضرت حق معلومِ حق هستند. موفق باشید

24493
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز. ببخشید جواب سوال ۲۴۴۴۰ در کانال نبود. لطفا بگذارید. دوم اینکه برای پیگیری صوتهای درس فصوص کجا مراجعه کنم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد: ۲۴۴۴۰. باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ذوق و علاقه‌ی لازم را داشته باشید، کار خوبی است. ۲. پس از مطالعه‌ی فصّ آدمی و فصّ شیثی که بر روی سایت هست، به جناب آقای نظری به شماره‌ی ۰۹۱۳۶۰۳۲۳۴۲  جهت ادامه‌ی کار رجوع فرمایید. موفق باشید 

24496
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: در بعضی جاها از تالیفاتتان سخن از تعلقات آورده اید که مانع انسان است، حالا می شود تعلقات را تعریف کنید و معیاری برای شناخت تعلقات مذموم ذکر کنید؟ چون انسان فرزند و دوست و همسر و .. را دوست دارد. ممکن است دوری چند روزه همسر یا دوست برای انسان سخت باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه عاطفه‌ورزیدن‌ها مانع رجوع به حضرت معبود نیست و تعلقاتی که مورد بحث است به حساب نمی‌آید. هرچیزی که در عرض حضرت معبود باشد و مانع رعایت بندگی و دستورات حق باشد آن است تعلقِ مذموم. موفق باشید

24480
متن پرسش
استاد عزیز و گرامی سلام علیکم: بنده با استفاده از حکمت متعالیه مشکلات فکری و معرفت نفسی خود را به لطف و نظر حق حل کرده ام، اما اکنون ولع و حرص عرفان در من به وجود آمده و می خواهم در مسیر عرفان نظری و عملی حرکت کنم، لطفا به بنده سیر مطالعاتی معرفی نمایید تا از لحاظ نظری سیراب شوم و هم اگر امکان دارد به بنده سیر عملی یا کسی یا کتابی که می توان از سیر و سلوک عملی آن استفاده کرد به بنده معرفی نمایید. تشنه ام تشنه ی عشقم برسان جرعه ای از یار تا بسازم ز منم آنچه پسندد، آن واحد جبار و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا شرح فصّ آدمی و فصّ شیثی که بر روی کانال «ندای اندیشه» هست را دنبال فرمایید و سپس با جناب حاج آقا نظری به شماره‌ی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

نمایش چاپی