بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23383
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ۱. استاد جان در مورد ماهیت درست است که بگوییم ماهیت مرتبه وجود را مشخص می کند؟ به عنوان مثال در مورد ماهیت درخت بگوییم ماهیتش این است که امکان رشد و نمو دارد ولی امکان حرکت حسی و ارادی ندارد؟ ۲. استاد جان معیار تمییز پدیده های واقعی و حقیقی از پدیده های اعتباری در خارج چیست؟ مثلا چرا دیوار اعتباری است و درخت حقیقی؟ ۳. استاد جان اگر جوهر و عرض یک تحلیل عقلی است و در خارج قابل تمییز از هم نیستند پس تقسیم بندی جوهر به مجرد و مادی چه معنا دارد؟ مگر جوهر صرفا یک تحلیل دهنی نیست پس مجرد و مادی بودن در مورد یک تحلیل ذهنی به چه معناست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ماهیت، حدّ وجود است و «وجود» از طریق آن خودْ را می‌نمایاند. و در همین رابطه است که هایدگر موجودات را روشنی‌گاهِ وجود معرفی می‌کند. ۲. نسبت هر موجود در نسبت به خدا، وَجهِ حقیقی آن است مثل درخت، و نسبت هر موجود در رابطه با انسان، وَجهِ اعتباری آن است مثل صندلی یا دیوار، که در نسبت با ما صندلی‌بودن صندلی و دیواربودن دیوار معنا می‌دهد. ۳. آن‌چه ما در خارج داریم «وجود» است و مراتب وجود و شدت و ضعف آن، لذا هر تقسیم‌بندی دیگر، ذهنی است. موفق باشید

23375
متن پرسش
اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید شماره سوال: 23343 تاریخ ارسال: شنبه ۲۲ دی ۹۷ آخرین تغییر: یکشنبه ۲۳ دی ۹۷ موضوع: قلب، عقل، خیال و وهم، عشق، سلام خسته نباشید: من قبلا شاید با آثار شما ارتباطی می گرفتم اما از نظر زمانی شاید بعد از اشو دیگر به هیج بند شده ام. چه کار کنم؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید، بعد از مدتی متوجه می‌شوید در این مسیر که قرار گرفته‌اید، بیشتر با توهّمات‌تان زندگی کرده‌اید و نه با واقعیات، در حالی‌که ما را گریزی از واقعیات نیست. سلام خسته نباشید در مورد این جمله «اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید.» راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه شوید که در دستورات اشو به کجا اشاره می‌شود؟ آیا جز به خودمان مشغول می‌شویم، و به حالات خودمان متمرکز می‌گردیم؟ با غفلت از ملکوتی که برای ورود به آن تنها باید راه شریعت الهی را در پی گرفت. موفق باشید

23371
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز سوالی داشتم خدمت شما خواستم نظرتون را راجع به این موضوع بدونم. در روایت آمده که در میدان مزید در بهشت وقتی خداوند پرده های نور را از جمال خود کنار می کشد انسانها ذر جمال او غرق می شوند وقتی دوباره پرده ها کشیده می شود و بهشتیان بهوش می آیند گله می کنند که خدایا از دیدارت سیر نشدیم پرسیده می شود می دانید چند وقت نظاره کردید می گویند بسیار کم گفته می شود که هشتصد هزار سال است که دارید دیدار می کنید. استاد ما اشاره داره که در این میدان زنان اجازه ورود ندارند به خاطر فرق در عزتی است که به زن و مرد داده می شود و عزت زنان در نزد خداوند بالاتر است هر زنی در بهشت به درجه اعلای زیبایی ظاهری و کمال اخلاق می رسد شعور زن بودن و لذتهای زنانه باقی خواهد مانند همانگونه که خرید در دنیا را دوست دارد آنجا نیز به بازار خواهد رفت اما به بازار حسن و جمال در آن بازار مجسمه هایی زیبا خواهند بود و اگر میلش باشد به همان شکل در خواهد آمد. هر نسیمی که بر چهره اش بگذرد حسن و زیبایی را چندین برابر می کند خزانه حسن خداوندی انتها ندارد به همین خاطر هر روز در جنت زیباتر و لذت هر چیز افزایش پیدا می کند. طعم لقمه دوم از لقمه اول بمراتب بالاتر خواهد بود. در بهشت بانوان به این علت در میدان حاضر نمی شوند که او مزاج زنان را بهتر می داند که چه دوست دارند در فطرت زن ناز کردن و در مرد ناز کشیدن قرار داده شده. در بهشت خداوند به زیارت هر بانوی بهشتی خواهد رفت و در کاخ او زیارتش را نصیب او خواهد کرد مردان برای زیارتش باید بیرون بروند و زنان در خانه خود به زیارتش مفتخر خواهند شد. میشه لطفا استاد عزیز نظرتون را راجع به این روایت بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت بسیار خوب و درستی است که البته نیاز به شرحی دارد که عموماً در مباحث عرفانی بدان پرداخته می‌شود. موفق باشید

23365
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد پیشاپیش از شما عذر خواهی می کنم، چون دسترسی به جایی ندارم مصدع اوقات شدم. در مباحث معرفه النفس بسیار پیش رفتم و انگار از مطالعه ها و گوش دادن سخنرانی ها عالم بزرگی از مفاهیم و اطلاعات بر وجودم افزوده می شود، اما درگیری ذهنی دارم که دایما جلو حرکت مرا می گیرد و چند روز مرا معطل می کند. حوزه را رها کردم، حفظ قرآن را رها کردم و الان نیرویی در درونم دایما به من تلنگر می زند که از مستحبات اضافه ای هم که انجام می دهم رها شوم و وقت خود را بیشتر برای کشف و فهم حقایقی بگذارم که شیرینی فهم آنها چنان مرا محو می کند که از زمان و مکان فارغ می شوم، آرامشی درونم را گرفته، در اخلاق بسیار رشد داشتم، صبر ندارم برای اینکه با برنامه ریزی جلو بروم، اما انگار نیرویی دیگر از درونم می گوید پشیمان می شوی که حفظ و درس را رها کردی، آیا تو نمی دانی می توانی از این طریق چه خدمتی به جامعه داشته باشی در صورتی که اگر مدرک نداشته باشی هر چه هم بفهمی نمی توانی به دیگران منتقل کنی، تو باید برنامه ریزی می کردی و اینها را کنار هم پیش می بردی! ولی از سوی دیگر باز یاد سخنان اهل بیت (ع) می افتم که یک ساعت تفکر بهتر است از هزار رکعت نماز است و این خداوند است که اراده کند تو را مظهر اسم هادی می کند نه مدرک گرایی که هدیه غرب است برای جامعه ما؟ مدرکی که هیچ حکمتی پشت آن نیست و در حال حاضر برای کسب آن مدرک پوچ باید از کسب معرفت حقیقی کم بگذاری. مرا از این برزخ وحشتناک رها کنید کدامیک از این نداها از عقل من است و کدام از وهم من؟ بارها دیده ام که پاسخ داده اید که هر دو را در کنار هم داشته باشند ولی آیا این وقت تلف کردن نیست، توجه به آینده ای نیست که اصلا وجود ندارد که بخواهی برای آن برنامه ریزی کنی؟ آیا امام زمان (عج) این روش حوزه ها و جوامع قرآنی را تایید می کند که همه پوست دین را گرفتند و حقیقت آن را رها کردند که من بخواهم از آن طریق حرکت کنم؟ چرا امثال شما که سخن از حقایق می زنید در هیچ حوزه و دانشگاهی تدریس نمی کنید؟ از خدا می خواهم که ولی حقیقی ما را به ظهور برساند که نفوس مضطرب مانند خود را زیاد در جامعه می بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، معنای انسان در ارتباط با سایر انسان‌ها به فعلیت می‌رسد. لذا اگر بستری را فراهم نکنیم که آن‌چه را یافته‌ایم را به سایر انسان‌ها برسانیم و با آن‌ها در میان بگذاریم، انسانیت ما به فعلیت نمی‌رسد. به همین جهت فکر می‌کنم باید در همان بسترِ رسمی دروس حوزه، خود را ادامه دهید. موفق باشید

23364
متن پرسش
با عرض سلام و احترام. خواهش می کنم هر کمکی دارید از بنده دریغ نکنید. ببخشید استاد مشکلی که بنده دارم اینه که اختیار بدنم دست هوای نفس و شیطان هست و اختيار بدنم دست خودم نیست. از طرفی هم سرم به شدت شلوغه و برای اینکه به کارهام که بیشتر جنبه عقلانی دارن برسم نیاز دارم کاملا خودم به بدنم حکم رانی کنم ولی بدن همراهی نمیکنه و مثل الاغی که جفتک ميندازه، بی قراری میکنه و مانع از این میشه که به کارهام برسم. بنده با جستجو راهی جز «دعا برای رهایی از کسل و فشل (دعای ابوحمزه ثمالي)، و تلاش» پیدا نکردم، تو کتابهای شما هم مطلبی خاص این موضوع پیدا نکردم، و چون سطحم بسیار پایینه با دعا حل نميشه و نمیدونم باید چه کار کنم و چه تلاشی کنم چون وضعیتم به شدت اضطراریه از طرفی هم سطح وجودی ام پایینه. خواهش می کنم یه دستور العمل عملیاتی و زودبازده بگین که بتونم به بدنم برای مقاصد خودم نه مقاصد نفس اماره و شیطان، امر و نهی کنم و بدنم همراهی کنه و اینقد بی تابی نکنه. هر دستوری بگید هرچند سخت باشه انجام میدم، چون برام خیلی مهمه و به لحاظ زمانی در مضیقه ام، لطفا راهکاری ارایه دهید که همراستا با کمبود وقت باشه. لطفا بنده رو تنها نذاريد، خواهش مندم هر راهی به ذهنتون میرسه بفرمایید بلکه خدا بواسطه شما کاری کنه بتونم به زندگیم برسم و نجات پیدا کنم. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که روش حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به جای ذکر، متذکرکردنِ روح است به معارف عالیه. تا در بسترِ گشودگی آن معارف، انسان خود را بیابد و جلو ببرد. حضرت آیت اللّه حسن‌زاده می‌فرمودند: «دیدم اگر خود را با معارف عالیه مشغول نکنم، ذهنم مرا مشغول خود می‌کند». در این رابطه می‌توانید فکر کنید که چه مأوا و محفلی را برای خود تشکیل دهید که با گشودگی رحمت الهی روبه‌رو شوید. از زیارت شهدا و زیارت حضرت روح اللّه و تواضع و صدق غفلت نکنید. موفق باشید

23354
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در بحث حرکت جوهری فرمودید که وجودی که هم جنبه بالقوه داره هم جنبه بالفعل، دارای حرکت است و اگر بالقوه محض یا بالفعل محض باشه حرکت براش معنی نداره. حالا سوال من اینه که چه چیز تعیین کننده اینه که فلان موجود جنبه بالقوه اش این است و جنبه بالفعل اش آن است؟ آیا امری است بدیهی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استعدادها و امکانات هر موجود مادی، جنبه‌ی بالقوه‌ی آن است و عموماً با تجربه‌های مکرر می‌توان فهمید که هر موجودی چه استعدادهایی در خود نهفته دارد. مسلماً نطفه‌ی گوسفند، استعداد و قوه‌ی آدم‌شدن ندارد. موفق باشید

23349
متن پرسش
سلام: دو موجود را در نظر بگیرید. یکی در صفتی مثل علم بر دیگری برتری دارد و دیگری در صفتی دیگر مثل قدرت. یعنی یکی در علم کامل تر است و دیگری در قدرت. کدام یک مرتبه وجودی بالاتری دارد؟ اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم احتمالا بگوییم در هر صفتی جدا باید بررسی کرد. پس ظاهراً نتیجه می شود که وجود بسیط نیست. یعنی مرکب است از تعدادی صفت کمالی و مخلوقی از هر صفتی به میزانی بهره مند می شود. به این مسأله باید چگونه پرداخته شود. آیا تمام صفات کمالی از یک سنخ هستند؟ در این صورت موجود «الف» مثال فوق نسبت به موجود «ب» کاملتر است یا ناقصتر؟ مثلاً دو دانشجو را در نظر بگیرید. یکی ریاضی اش قویتر است و دیگری ادبیات. نمی توان گفت کدام از دیگری قوی تر است چون این دو درس، کاملاً متفاوت اند و از یک سنخ نیستند. آیا می توان تمام صفات را به نحوی متحد با یک امر کرد؟ شاید قبل از پاسخ به این سوال لازم باشد صحبت کنیم که اعراضی مانند علم و قدرت چگونه موجودیت دارند؟ یعنی مثلاً من وقتی به یک موضوعی علم پیدا می کنم، آیا به مرتبه وجودی من اضافه شده؟ آن چیزی که اضافه شده (علم) نسبت به وقتی که کمال دیگری به من اضافه می شود، مثل سخاوت، چه فرقی و چه تشابهی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خداوند کمال مطلق است و هر اندازه نزدیکی و تشبه به خدا بیشتر باشد، به کمال نزدیک‌تر شده‌ایم و در علم حقیقی، انسان بیشتر به خدا نظر دارد ولی در قدرت، نظر به چیزی است که باید نسبت به آن إعمال قدرت کرد؛ می‌توان گفت علم، نسبت به قدرت کامل‌تر است. موفق باشید.

23347
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: آیا از نظر اسلام چله نشینی برای سیر و سلوک جایز است؟ اگر جایز است آیا امکان دارد کتاب یا دستورالعملی برای انجام این امر معرفی فرمایید. و اگر نیست چرا در تخت فولاد به اماکنی که بزرگان در آن اماکن چله نشینی کرده اند اشاره شده است. با توجه به اینکه بیشتر بزرگان سیر و سلوک از مسائل سیاسی و حکومتی زمان خود فاصله گرفته بودند و به امورات معنوی خود می پرداخته اند، یعنی امثال امام خمینی (ره) و آیت الله مدرس و شیخ فضل الله نوری نادر هستند، آیا می توان به آن عزیزان که به مسائل سیاسی کاری نداشته اند اقتدا کرد و فقط به امورات معنوی پرداخت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چله‌نشینی چیز خوبی است و کتاب «لبّ اللباب» از آیت اللّه حسینی طهرانی راهنمای خوبی در این مورد است ۲. شاید بتوان گفت آن بزرگان به اقتضای زمان خود و درک شرایط تاریخی، آن راه را پیشه کرده‌اند. موفق باشید

23335
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید این که ما از قبل، زندگی خود را در آن عالم انتخاب کرده‌ایم؛ اساس انتخاب ما چه بوده است؟ مگر اساس بندگی نبوده! و شرایط یکسان؟ چه می شود که یکی انتخاب می کند داعشی باشد و یکی شیعه؟ آیا این همان انتخاب هم اکنون ما است که خودمان انتخاب می کنیم که بر اساس شرایط چه کنیم و شخصیت خود را می سازیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل همین امروز در دنیا هم، انسان‌ها با تصور و برداشتی که از خود و از امکان‌های خود دارند، انتخاب می‌کنند. همیشه همین‌طور بوده است در عین این‌که همیشه دارای فطرت الهی و توحیدی بوده و هستند. موفق باشید

23333
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان می خواستم بپرسم به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از آیات و روایات تا چه اندازه به علم هرمنوتیک نیاز هست؟ آیا اگر طلبه کتاب کفایه مرحوم آخوند را خوب مطالعه کند کفایت می کند یا خیر؟ و در صورت نیاز چه منابع دیگری را پیشنهاد می فرمایید؟ سوال دیگرم این است که بطور کلی به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از دل آیات و روایات به چه مقدماتی نیاز هست؟ و چه روشی را شما پیشنهاد می فرمایید؟ حقیر قصد مطالعه آیات و روایات با رویکرد برداشت مطلب در حوزه روانشناسی را دارم. طلبه پایه 8 و در حال مطالعه فلسفه و معرفت النفس هستم. خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب فکر کرده‌اید که بعد از فهم فلسفه و معرفت نفس، نمی‌توان در این زمانه از نگاه هرمنوتیکی آن‌هم بر اساس قرائتِ گادامری نسبت به متون دینی غافل بود. موفق باشید

23342
متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد شما در پاسخ به یکی از سوال ها فرموده بودین که برای درک عدالت خداوند و مشکلات و جنگ و خون ریزی هایی که در جهان وجود دارد باید پِی به حکمت خداوند ببریم تا رازِ این مشکلات را بفهمیم. سوالم این است برای فهمیدن و درک این حکمت و عدالت خداوند شما کدام کتاب و یا صوتی را برای مطالعه و شروع پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» به‌خوبی روشن می‌شود که خداوند عین کمال است و چون حکمت، کمال است خداوند عین حکمت است. خوب است که به آن برهان رجوع فرمایید. موفق باشید.

 

23337
متن پرسش
سلام: استاد درد دل طلبه ای نوجوان است. همین ابتدای کار شرمنده که وقتتان را می گیرم. استادم مدت زیادی است که احساس می کنم ایمانم را از دست داده ام هرچند به اسلام ایمان دارم هر از گاهی این تفکر به سراغ من می آید که بالاخره ممکن است که ما اشتباه کنیم و به همین خاطر است که فکر می کنم کسی که این گونه نظری داشته باشد مثل این است که ایمان ندارد چرا که اسلام که اعتقاد به یک نظر نیست و ایمان هم به کار است وقتی به خودم توجه می کنم گویا کلمه لا الله الا الله در من پیاده نشده است. وقتی می بینم امثال دکتر داوری ها از رجوع به سنت خودمان حرف می زند و از عقل دیگری سخن می گوید و یا شما از افق دیگری در این عالم صحبت می کنید تا حدودی آن را می فهمم مثلا شما می گویید که برای عبور از عالم غرب باید به عقل دیگری رجوع کرد یا می گویید که من به عنوان انسان مسلمان می خواهم هایدگر را بفهمم و... اما من هنوز نمی دانم انسان مسلمانم یا نه. به خود که توجه می کنم عالم غرب را چیزی خارج خودم نمی بینم این منم که آزادی را حق می دانم هرچند که دینم با آن مواجه دیگری داشته باشد. شاید سر تعبد در ظاهر چیزی نگویم اما پرسش اصلی این است که چرا اصلا باید از این عقل عبور کرد؟ البته این را از نظر فلسفی متوجه هستم که می توان به آن فکر کرد ولی من به دنبال چیزی دیگر در این عالم هستم. وقتی سوالات پرسش گنندگان شما را می خوانم گویی آنها را خدا خوانده و تنها در این صحنه ی عالم دنبال راهی برای دین و به میدان آوردن آن می اندیشند در صورتی که من انگار غرب عضوی از جان من است مگر عقلم را می توانم کنار بگزارم؟ وقتی تفکر می کنم اصلا نمی توانم وجه عبور از غرب را بیابم. ولی گاهی انگار از عمق جان صدایی می آید و آن لحظه من نیستم که این خواسته را دارد. به این ها گناه های عجیب و غریب را اضافه کنم. از بی خیالی های وسیع و وقت تلف کردن های ماهانه و هیچ کاری نکردن و حتی به هیچ موضوعی فکر نکردن. وقتی این حالت را در خود می بینم بیشتر می فهمم که این مسایل دغدغه حقیقی من نیست. در کوچه های شهر که راه می روم انگار هر کس روش و دین و مسلکی دارد هر کس در این عالم کاری می کند یکی مشغول بازار بعضی به درس و بعضی مشغول تبلیغ دین اما مثل اینکه تنها من هستم که از ته جان نه می دانم چه می خواهم نه می دانم چه کار می کنم و نه می دانم چه باید بکنم و هر چه را برمی گزینم هنوز وارد نشده از آن می برم انگار باید ول کرد و رفت اما کجا این را هم نمی دانم تا به این فکر می کنم باز هم پشیمان می شوم مثل این که نه می شود رها کرد و نه می توان ماند شاید انسان محکوم به این است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد این جمله‌ی هایدگر در کتاب «درآمد به متافیزیک» افتادم که می‌گوید: «اگر ایمان، پیوسته خویش را در معرض امکانِ بی‌ایمانی قرار ندهد، ایمان نیست، بلکه آسودگی است». به این اشعار عطّار در معنیِ ایمان فکر کن که می‌گوید:

دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم

ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی

امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم

در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی

نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم

نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی

دوش از غم فکر و دین یعنی که نه آن نه این

بنشسته بدم غمگین شوریده و سودایی

ناگه ز درون جان در داد ندا جانان

کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی

روزی دو سه گر از ما گشتی تو چنین تنها

باز آی سوی دریا تو گوهر دریایی

پس گفت در این معنی نه کفر نه دین اولی

برتو شو ازین دعوی گر سوختهٔ مایی

هرچند که پر دردی کی محرم ما گردی

فانی شو اگر مردی تا محرم ما آیی

موفق باشید  

23322
متن پرسش
سلام: شما در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» فرمودید که جوان باید اساسی ترین انتخاب زندگی خود را زندگی ابدی خود قرار دهد. با توجه به اینکه بنده در همین سنین قرار دارم برایم این سوال پیش آمده که اساسی ترین هدف باید زندگی ابدی باشد یا قرب الهی. مگر امیرالمومنین نفرمودند که کسانی که برای بهشت عبادت می کنند تاجر هستند و کسانی که برای خدا عبادت می کنند آزاده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شدیم اصل حیات ما ابدیتِ ما است، عملاً برای آبادکردنِ ابدیت، راهی جز قرب به خدا نمی‌ماند. زیرا قرآن در وصف قیامت می‌فرماید: «والأمر یؤمئذ للّه» آن روز به طوری خاص، امر، امرِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید

23326
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» توصیه کرده اید که تلاش کنیم تا تزکیه و تهدیب نفس کنیم. لطفا بفرمایید برای تزکیه نفس چگونه و از کجا شروع کنیم؟ ممنون از شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تزکیه و تهذیب نفس چیزی نیست جز کسب معارف عالیه‌ی الهی که قرآن و روایات بدان متذکر است و رعایت حلال و حرامی که شریعت الهی دستور داده. موفق باشید

23325
متن پرسش
جناب استاد با سلام و آرزوی سلامتی: سوالی از خدمتتان داشتم در مورد روایت حارثه بن مالک که درباره حقیقت ایمان و یقین نقل شده و ایشان را بعنوان کسی که به درجات بالای ایمان و یقین رسیده بصورت جوانی زرد و تکیده و بی رغبت به دنیا تصویر می کند. از سوی دیگر در روایات دیگر نشاط و شادی عمیق را از ویژگیهای مومن واقعی نقل کرده اند برای ما که توفیق زیارت ائمه علیهم السلام را نداشتیم آنها که الگوی تام و تمام هستند را ندیدیم چه تصویری باید از یک انسان مومن داشته باشیم؟ می دانم ایمان درجات دارد ولی آن توصیف از جوانی که به یقین رسیده چهره ای افسرده را ترسیم می کند که آنقدر غرق در عوالم ملکوت است که نمی تواند سازندگی برای این دنیا داشته باشد. جا انداختن این قضیه بخصوص برای نسل جوان مشکل است و شرح اینکه چطور می شود هم به نهایت ایمان رسید و هم در دنیا خوب زندگی کرد و بهانه ای نشود برای برچسب افسردگی زدن به مومنان. امیدوارم منظورم را درست منتقل کرده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حالت جناب حارثة ابن مالک مربوط به مرحله‌ی خاصی است که برای انسان پیش می‌اید. ولی همان‌طور که متوجه‌اید اسوه‌ی ما ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» هستند که هیچ‌وقت از نشاط و تحرک خود به بهانه‌ی سلوک کم نکرده‌اند. موفق باشید

23316
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند: لطفا بفرمایید چگونه و با چه استدلالی باید مواجه شویم با نوجوانان و جوانانی که عدالت خداوند را زیر سوال می برند با این توجیه که این همه قتل و خونریزی و جنایت در دنیا اتفاق می افتد؟ اگر مسئله اختیار انسان هم مطرح شود برایشان قابل پذیرش نیست جنایات امثال داعشی ها و سعودی ها در قبال زنان و کودکان و ... بی دفاع سوریه و یمن و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ابتدا باید انسان متوجه‌ی حکمت حضرت ربّ العالمین شود تا در بستر حکمت خالق هستی، رازِ این نوع مشکلات را جستجو کند و عملاً به توحید و بصیرتش افزوده شود وگرنه اگر نتواند متوجه‌ی حکمت الهی بگردد، همواره در این سرگردانی خواهد ماند. موفق باشید

23314
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد شما در پاسخ به یکی از کاربران در شبهه ای ایشان را به شرح جلسات اول و دوم شرح فصوص در کانال «ندای اندیشه» ارجاع دادید. می خواستم بپرسم استفاده از مباحث فصوص را برای همه قابل دسترسی کردید؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نحوه‌ی ورودی که اخیراً داشته‌ایم، اگر کسی مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» را به‌خوبی کار کرده باشد، می‌تواند ورود کند. البته بهتر است افراد بعد از بحث «معاد» و استماع صوت‌های آن، بحث را ادامه دهند. موفق باشید

23309
متن پرسش
سلام استاد: سوالی در زمینه حرکت جوهری داشتم. ما اگر فکر کنیم دنیا ثابت است ولی حرکت در آن جریان دارد، احتمال دارد در مسئله خداشناسی یا توحید اشتباه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، حرکت جوهری اثبات می‌کند چون ذات عالَم ماده عین حرکت است، عین نیاز به فیض خداوند است و اگر آن فیض قطع شود، عالَم نابود می‌گردد و چون عالم، موجود است آن فیض همچنان ادامه دارد. موفق باشید

23303
متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد بزرگوار: استنباط اینجانب از فرمایشات جنابعالی درباره نحوه زندگی و گذراندن عمر در این دنیا به این صورت می باشد که برای خودمان به گوشه ای برویم و به عبادت و حمد و ستایش خدا بپردازیم و هیچ کاری به مسائل سیاسی و اجتماعی و... نداشته باشیم و دنیا را برای دنیا خواهان بگذاریم، دقیقا مثل کسی که به زندان افتاده است و هیچ راه گریزی تا تمام شدن محکومیت ندارد، نتیجتا بدون آزار بقیه زندانیان زمان سپری می کند و هیچ کاری به کار بقیه زندانیان و روابط سیاسی و ... آنها ندارد. در این مورد که بطور کلی چطور زتدگی کنیم مرا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم چنین برداشتی ندارم و الگوی ما حضرت امام و مقام معظم رهبری می‌باشند. آری! اگر زندگی عبارت است از این نوع اشرافیت‌ها و غرب‌زدگی‌ها، حتماً ما چنین ورودی نخواهیم داشت. موفق باشید

23301
متن پرسش
سلام استاد: شما در شرح دعای مکارم الاخلاق می گویید شرط رسیدن به افضل یقین این است که در پشت همه چیز خدا را ببینیم. پس یعنی مثلا این رشته ای که من در دانشگاه می خوانم خواست خدا بوده و اگر من بیشتر تلاش می کردم باز هم همین رشته قبول می شدم؟ یا مثلا اگر من قند زیاد بخورم تا خدا نخواد به دیابت مبتلا نمیشم؟ میشه در موردش توضیح بدید. متشکرم. التماس دعا.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم در قبضه‌ی حضرت حق است و این نظام دارای سنت و قواعدی است. اگر خود را با آن‌ها هماهنگ کنیم، در مسیر اراده‌ی الهی عمل کرده‌ایم. تقوا نیز به همین معناست. موفق باشید

23297
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۳۲۵۹ روایتی گفتید که هر کس به اندازه وزن یک ارزن خوف بر رجا یا برعکس بچربد در کلاس ائمه نیست. حال یعنی حضرت عیسی در رجا به اندازه یک ارزن بیشتر از خوف نبوده؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با فرض همین نکته، آن سؤال جواب داده شد. به نظر بنده خوب است با دقت آن جواب خوانده شود. موفق باشید

23271
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز و گرامی: چند مطلب رو می خواستم از شما راهنمایی بگیرم مطلب اول: من برای بحث بندگی در دنیا و شناخت معرفت خداوند و ائمه نمی دانم از کجا باید شروع کنم مثلاً چند وقت کتاب های آقای پناهیان یا اساتید دیگر را می خوانم و ول می کنم می روم سراغ استاد دیگری و همین منوال ادامه دارد تا اینکه الان سنم سی و پنج شش سال رسیده است و هنوز هم آن استاد راهنمای خودم را پیدا نکرده ام، نمی دانم از چه کسی از کجا از کدام کتاب و از چه مرحله ای باید شروع کنم؟ مطلب دوم: متاسفانه به یک گناه خیلی بد عادت کرده ام و نمی توانم آن را ترک کنم و آن هم گناه چشم است هر از گاهی می‌گویم امروز و فردا توبه می کنم چند بار هم حتی قسم خوردم اما باز هم بعد از یک ماه ۲۰ روز یا یک هفته باز دوباره به سراغ اینترنت می‌روم و دنبال سایت های مستهجن هستم. یک دفعه هم می‌گویم این آخرین بارم است که نگاه می کنم اما باز هم آن را تکرار می کنم نمی دانم چگونه باید آن را ترک کنم تا جایی شده است که حتی به خانمهای محجبه هم در بیرون نگاه می کنم. چشمم تمام بدن آنها را رصد می‌کنم تا بتوانم آن ها را به شکل هایی که در سایت های مستهجن هستند ببینم. متاهل هستم اما باز هم به دنبال این مسائل می روم و خودم هم از این کار خیلی ناراحتم. چند بار دنبال این بودم که بروم زن صیغه ای گیر بیاورم تا کمی این آتشم خاموش شود اما ترسیدم از اینکه خدایی نکرده هم آبروریزی شود و هم اینکه خانومم بفهمد زندگیم سیاه می شود. از شما استاد عزیز تقاضای کمک دارم. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید راه رجوع به حضرت ربّ را پیدا کنید و با قدم‌گذاشتن در آن راه، خود را بیابید؛ این نوع امیال وَهمی از قدرت و حاکمیت فرو می‌افتد. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و سپس به سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، مشغول شوید. موفق باشید

23270
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: چگونه می توان وجود خدا را اثبات کرد؟ بدون کمک گرفتن از قرآن لطفا جواب قانع کننده بدهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست و با رجوع به شرح صوتی قسمت «برهان صدیقین» آن، مطلب را دنبال فرمایید. علاوه بر آن در قسمت «جزوات»، جزوه‌ی «معارف 1» نکاتی در این مورد با شما در میان خواهد گذاشت. موفق باشید

23259
متن پرسش
سلام: روایتی با این مضمون فرمودید که کسی که یک مقدار خوف بر رجا و یا برعکس پیشی بگیرد در کلاس ائمه اطهار نیست. حال تکلیف حضرت عیسی چه می شود که رجا بیشتر بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایت می‌فرمایند نباید خوف طوری بر انسان غلبه کند که موجب یأس از رحمت خدا گردد، و رجاء نیز نباید طوری غلبه کند که انسان نسبت به وظایف الهی‌اش بی‌تفاوت باشد. با توجه به این دو امر، خداوند دوست دارد که در عین انجام وظایف، امید به رحمت او بیشتر باشد. موفق باشید  

23258
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: در صورتی که یک بودایی یا مسیحی و یا پیروان ادیان دیگر به دین خود پایبند باشند و مسلمان نشوند (یا به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از دین اسلام یا به دلیل به حق دانستن دین خودشان) ولی از خیلی از مسلمانان شناسنامه ای انسانیت بیشتری داشته باشند باید با توجه به فرمایشات جنابعالی پس از مرگ به ضلالت ابدی بروند و هیچ وقت از دوزخ خود خارج نشوند ولی کسی که در شناسنامه اش مسلمان است و آن طور که خودش می خواهد اسلام را در زندگی خاکی اش اجرا می کند فقط به دلیل اینکه پدر و مادرش مسلمان بوده اند، پس از مرگ بعد از گذراندن جهنم معادل گناهانش، به جرگه ما بقی مسلمانان می پیوندد. آیا این موضوع به نحوه انتخابش در زمان قبل از به دنیا آمدن دارد یعنی این شخص مسلمان شناسنامه ای قبل از به دنیا آمدن، خودش خواسته است که از ازدواج و رابطه یک زن و مرد مسلمان پا به این دنیا بگذارد و این نحوه انتخاب قبل از به دنیا آمدن به چه صورت است؟ یا اگر این طور نیست آیا اجبارا هر کس در یک خانواده پا به دنیای خاکی می گذارد؟ اگر انتخابی نباشد، با این شرایط زندگی کاملا متفاوت و این اجباری بودن چرا باید عذاب ببیند. لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ‌وجه نمی‌توان گفت آن بودائی و یا آن مسیحی در این زمانه انسانی است دوزخی! به اندازه‌ای که به دنبال حقیقت باشد، با حقیقت روبه‌رو می‌شود و تا ابد با آن زندگی می‌کند. آری! آن نوع تولد و زندگی را خودش انتخاب کرده و می‌خواهد در همان بستر با حقیقت روبه‌رو شود. موفق باشید

نمایش چاپی