بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23013
متن پرسش
سلام: استاد خواهشا اگر این راه دروغه بفرمایین ما بی خیال بشیم. امروز نشستم بابت حرف آقای قاضی که از اول دبیرستان تا الان یعنی ۱۴ سال پیش نماز اول وقتی که خونده بودم و به هیچ جا نرسیدم آقای قاضی رو لعن کردم. کار بدی بود ولی حداقل یکی باشه به ایشون بفهمونه نماز اول وقت خوندیم و حالمون خوش نشد. استاد ۷ سال مدام نماز شب خوندم که بزنه کمرم کاش نمیخوندم، خوندم که از درشون دور نشم ولی شدم، الانم دیگه حس و حال خوندن نیست. واقعا دعا کردن برای رسیدن به خدا که دیگه مال دنیا نیست که اجابت نشه ولی سالهای زیاد دعا کردم که گناه نکنم ولی کردم، اینکه معصوم زشتی گناه رو میبینه و طرفش نمیره خوش به حالشون ما بدبختا چکار کنیم که نه معصوم صدامون رو میشنوه نه خدای معصوم. بچگیم شلوغ بودم و اذیت داشتم برا عده ای ولی از ۱۲ سالگی تا به الان خیلی سعی کردم حالم با خدا خوب باشه ولی بدتر شد این ۱۲ سال حداقل ۳ سال کار مکروه از عمد نکردم تو اوج جوونیم. ولی حالا گناه می کنم با خوشحالی! آدم از من پست تر! لطفا نگید همین که میدونی کارت بده کفایت میکنه، این حال من رو خوب نمیکنه شما حالتون خوبه حال ما بدا رو نمیفهمین هیچ کس نمیفهمه. لعنت به دنیا! لعنت به وقتی که من زاییده شدم! لعنت به تمام حرفهای دروغ که حتی برای به خدا رسیدن هم باید زجر بکشیم. و کدوم خدا که حتی یکبار به دلخوشی من اجابتم نکرد، حتی تو مسائل دنیایی کوچیک، خودشون به بت پرستها تو قران‌میگن خدایان دروغیتون رو صدا بزنین اگر صدای شما رو بشنون باید اجابت کنن ولی دریغ از ذره ای اجابت از طرف خودشون. حال من حال خراب یکی دو روزه ای نیست که برای این راه زحمت نکشیده باشم حال من حال خراب آدمیه که ۷ سال مراقبت دائم کرده ۳ سال حتی کار‌ مکروه هم نکرده و حالا حالش از همه روزها بدتره. لعنت به دنیا! تف به دنیا! کاش خودکشی حداقل مکروه بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این حرف‌ها با تجربه‌ی این‌چنینی که احساس می‌کنید دست‌تان به هیچ‌جا بند نیست؛ آن‌چه گذشته است را بازخوانی خواهید کرد و با تجربه‌ای برتر به دین‌داریِ اصیلی برمی‌گردید.

23003
متن پرسش
سلام: بنده تحصیلات دانشگاهی رشته علوم پایه دارم و علاقمند به مطالعه فلسفه اسلامی هستم. با مطالعه تعدادی از کتاب ها (آیت الله مصباح، استاد مطهری) دیدم که نمی توانم با آنها ارتباط بگیرم. گزاره هایی را به عنوان اصل موضوع قبول می کنند که واقعا صحتشان مورد تردید است و یکی دو فصل بیشتر نمی توانم با ایشان جلو بروم. بهر حال با این ذهن ریاضی و استدلالی چه منبعی را برای آموختن فلسفه اسلامی بطور خاص حکمت متعالیه پیشنهاد می فرمایید. کتاب و یا فایل صوتی جلسات فرقی ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها بزنید. هر دو کتاب با شرح صوتی آن‌ها بر روی سایت هست. با این‌همه هرگز نباید از آثار شهید مطهری غفلت کرد. فکر می‌کنم آن زمان که حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم تشریف بیاورند، به مطالعه‌ی کتاب‌های شهید مطهری توصیه می‌کنند. موفق باشید

22989
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: استاد ارجمندم قبلا هم در این مورد سوال کردم و جواب فرمودید اما چون سوال و جواب خیلی مختصر بود اجازه بدهید باز هم مصدع اوقاتتان بشوم و کاملتر حال و روز خودم‌ را توضیح بدهم؛ جناب استاد حدود دو ماه است که مطالعه آثار نوشتاری و صوتی شما را در زمینه معرفت النفس و آداب الصلوه و شرح چند حدیث و... شروع کرده ام. اما خیلی هول زده هستم. مثل انسانی که روزها غذا نخورده و اکنون سر سفره رنگارنگی از انواع غذاهای لذیذ نشسته. خیلی بیقرارم. بعضی وقتها از شدت هیجان نمی توانم بحثها را دنبال کنم و آن را به وقتی دیگر مؤکول می کنم، از این شاخه به آن شاخه هم می پرم. یک بحث تمام نشده بحث دیگری را هم دست می گیرم. گاهی از بیقراری گریه می کنم. اگر نوجوان فارغ البالی بودم احتمالا تمام وقتم را با گوش دادن به سخنرانی ها، ذکر گفتن و تمرین سکوت و... پر می کردم. اما اکنون یک زن بسیار پر مشغله با چند بچه در سنین مختلف هستم و شاید علت بیقراری ام همین است که بر سر سفره نشستم اما نمی توانم آن طور که باید استفاده ببرم، شاید هم به خاطر اینکه تازه وارد این دنیای رنگارنگ شده ام این حالت را دارم، کارهای روزمره ضروری را هم به سختی انجام می دهم. می دانم که اتفاقا قرب و لقاء الهی را در همین امور روز مره خودم مثل بچه داری می توانم جستجو کنم اما این آگاهی مرا آرام نمی کند و برای درک بیشتر حقایق خیلی هول زده هستم. شما را به خدا به دادم برسید. به اصطلاح عامیانه دلم دارد به حلقم می آید. ۱. به نظر شما این بیقراری برای چیست؟ ۲. برای آرامش و تحمل بیشتر چکار کنم و یا چه ذکری بگویم؟ ۳. اگر نظرتان نماز است چه نمازی بخوانم؟ نماز قضا یا مستحب یا... ۴. وقتی رسیدگی به بچه یا عذر شرعی مانع نماز خواندنم می شود چه کنم؟ از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم عذر می‌خواهم و از شما تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که خداوند راهی در مقابل شما گشوده است جای شکر دارد. ولی همان خدا خواسته است تا برنامه‌ای برای همه‌ی زندگی خود یعنی تا آخر عمر بریزید نه آن‌که همه‌ی آن برنامه‌ها را بخواهید همین امروز انجام دهید. با حوصله به همه‌ی وظایف زندگی مشغول باشید و در کنار آن برنامه‌ای برای مطالعه و حضور در جلسات دینی طراحی نمایید. حضور در امور معنوی مثل حضور در نور است. در هرجایی از نور که بایستید در همه‌ی جای آن ایستاده‌اید. موفق باشید

22997
متن پرسش
سلام: پیرو سوال ۲۲۹۹۶ آیا محبت به مادر، فرزند و غیره و حتی علاقه به قرآن خواندن و یا حضور در اربعین و عشقی که نسبت به این امور داریم و در گرو این عشق عمل می کنیم هم اگر در محور وظیفه نباشد باعث ماندن و عدم سلوک می شود؟ در جایی از فرمایشاتان یادم هست که فرمودید مثلاً کسی که شعر می‌خواند که آرامش یابد این باز در خود مانده است و همینطور از جانب خود می گویم که می شود خواندن قرآن و... را نیز اینگونه فرض کرد که به نوعی اگر جدای از وظیفه باشد باعث گرفتاری در خود می کند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید باید وظیفه را درست تحلیل کنیم. اگر وظیفه‌ی ما نظر به سعادتمندی‌مان باشد و رجوع به حق، همین محبت به مادر و یا علاقه‌ای که برای حضور در پیاده‌رویِ اربعینی داریم همه رجوع به حق محسوب می‌شود و نباید وظیفه را چیزی جز همین امور دانست. موفق باشید

22996
متن پرسش
سلام خدا قوت استاد عزیز: بعد از مرگ جدای از وابستگی های ناپسند؛ برای وابستگی های خوب چه برنامه ای داشته باشیم که بعد از مرگ باعث عدم سلوک نشود؟ آیا فقط حول وظیفه عمل کردن کافیست؟ چگونه می توانیم مثلاً بپذیریم که محبت مثلاً به مادر فقط از سر وظیفه باید باشد و آن عشق و احساس را نادیده بگیریم؟ آیا همین عشق و احساس باعث عدم سلوک بعد از مرگ نیست؟ باعث ایجاد تعلقات نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق‌ها و محبت‌های الهی عامل تغذیه‌ی جان انسان در این دنیا و آن دنیاست. عشق و علاقه به مادر به عنوان آغوش گشوده‌ی رحمت الهی چیزی نیست که مانع سلوک باشد. موفق باشید

22983
متن پرسش
سلام علیکم: بنده قم هستم به نظر شما آقای صمدی آملی را که شاگرد استاد حسن زاده هستند، به عنوان استاد خصوصی بگیرم و...؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم یکی از اساتید معارف دینی جناب آقای صمدی آملی هستند ولی در عین حال به این جمله فکر کنید که آیت اللّه بهجت در این تاریخ می‌فرمایند که «علمِ تو، استاد توست». موفق باشید

22974
متن پرسش
با عرض سلام و دعای سلامتی و طول عمر برای شما: جناب استاد مدت کوتاهی است که با آثار ارزشمند شما آشنا شده ام و همین جا می خواستم از شما کمال تشکر را داشته باشم چرا که بعد از سالها تلاش و دست و پا زدن در مسیر خودسازی تازه اکنون با نوری که شما به زندگی من تاباندید احساس می کنم وارد عالم جدیدی شده ام و حس می کنم‌ که گمشده ام را می توانم بین سخنان دلنشین شما بیابم. و کاش می توانستم محبت شما را جبران نمایم. استاد گرامی چند سوال داشتم: ۱. گاهی زیادی از بحثها احساس هیجان و بیقراری می کنم چگونه خودم را آرام کنم؟ ۲. استاد گرامی نگران این هستم که در آینده ببینم مسیر را درست نرفته ام. مثلا در موقع مناسب خلوت نداشته ام یا ذکری که سرعتم را زیاد کند در موقع مناسب خودش نگفته ام یا یک توصیه مهم را دیر شروع کرده ام. لطف نموده و مرا راهنمایی بفرمایید که چطور جلوی این گونه حسرتها را بگیرم؟ ۳. آیا در میان گذاشتن مباحثی که یاد می گیرم با یکی از نزدیکانم کار درستی است و آثار مثبتی دارد یا سکوت بهتر است؟ (می دانم که آن شخص به این بحثها علاقمند است و ظاهراً آشنایی با این مطالب تاثیر خوبی بر او دارد.) ۴. کسانی که به آنها مطالبی که یاد گرفته ام را بیان می کنم باید چه ویژگی ای داشته باشند تا گفتگو با آنها برای من بهتر از سکوت باشد؟ و من باید چه هدفی را در این مورد دنبال کنم؟ ۵. در مورد تجربیات خود، چه اینکه موفق به کاری شده باشم یا شکست خورده باشم با آن شخص سخن بگویم یا خیر؟ از راهنمایی های ارزشمند شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز ۲. خود خداوند کمک می‌کند، سعی کنید نیّت خود را هرچه بیشتر خالص کنید و خودنمایی در میان نباشد، تواضع و تواضع ۳ و ۴. کار خوبی است ولی باید برخورد دوستانه باشد و آن افراد، نحوه‌ای از طلب را از خودشان نشان دهند هرچند ممکن است که در مقابل بعضی از مباحث سؤال داشته باشند که باید جواب‌داده شود. ۵. تا می‌شود مگر در حدّ ضرورت از خودتان سخن نگویید. موفق باشید

22972
متن پرسش
سلام: میشه لطفا در مورد سوال پایین بیشتر توضیح بدین یعنی چی دقیقا من با زیارت معصوم هیچ حس و حالی ندارم چی رو بفهمم آخه. قسمت دوم سوال رو هم خیلی کم متوجه شدم راستی کاش میتونستید دعا کنید خلاص بشیم. سلام: استاد عزیز خواستم نظرتون رو درباره کسی که مبتلا به دیدن فیلم های مبتذل شده بدونم، راه بازگشتی براش هست؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: با زیارت امام معصوم، قلب خود را متوجه کنید که چه اندازه با این نوع انحرافات از یافتنِ حقیقت حق که جامع همه‌ی کمالات است، عقب می‌افتید. فراموش نکنید که همچنان كه نفس در مرتبه عقل هيولائى آماده قبول صور علميه است و در روايت هست‏ «انّ القلوب تحى بالعلم كما تحى الارض بوابل السّماء»[1] و نفس پس از تجرد كامل و نيل به درجه كمال عقلانى به حكم قاعده‏‌ی «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء و ليس بشى‏ء منها»[2] با صورت علميه كليه اشياء متحد گردد بلكه عين جميع اشياء خواهد شد و همين نفس كه نسبت به امورى در حال حاضر بالقوه بوده و به مرحله تجرد كامل عقلانى نرسيده نسبت به آنچه كه ادراك نموده و صورت علميه آنها در ذات آن حاصل گرديده متحد است. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» زیارت امام معصوم یک نوع به‌خودآمدن را به زائرشان عطا می‌کنند 2- فکر می‌کنم برای سؤال دوم خوب است شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال کنید. موفق باشید

22969
متن پرسش
با سلام و احترام: وقت بخیر. استاد من یه جایی خوندم بین انسان و خدا هفتاد هزار حجاب است. درسته این تعداد؟ و اگر درسته میخوام عنوانهاشو ببینم از یه منبع و جستجو کردم یابنده نشدم. اگر ممکنه راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مشهوری است و بحث در آن روایت تازه مربوط به حجاب‌های ظلمانی و نورانی است. بیشتر باید آن را در کتاب‌های عرفانی مثل «فصوص‌الحکم» دنبال کنید. ولی هیچ‌وقت آن هزاران حجاب را کسی به صورت مشخص مطرح نمی‌کند. آری! حجاب ظلمانی مثل نفس امّاره، مثل کبر. حجاب نورانی مثل علم مفهومی و إلا آخر. موفق باشید

22948
متن پرسش
سلام استاد گرامی: از سال 85 تا کنون از مباحث شما استفاده کردم، البته بارها بینش فاصله افتاده، به لطف خدا اواخر بحث جنود عقل و جهل هستم. ولی حقیقت امر اینه که اصلا دیگه تمایل به ادامه مباحث به جز مباحث تفسیر قرآن و نهج البلاغه ندارم. فقط و فقط دوست دارم در این زمینه ها ادامه بدم به نظر شما این خیلی بده؟ احساس می کنم برای ادامه زندگیم همین مباحث اخلاقی جنود عقل و جهل کافیه و مابقی عمرم رو فقط با قرآن و نهج البلاغه سپری کنم و در نهایت ذکر بگم و مباحث جنود عقل را در زندگیم پیاده کنم. الان از این طرز تفکر کمی نگرانم. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این رویکرد، تو را مبارک باد. این بهترین هدیه‌ی خداست که به انسان عطا می‌کند. موفق باشید

 

22938
متن پرسش
با سلام مجدد: استاد عزیز دیروز چند تا سوال مطرح کردیم اما یک سوالم باقی ماند اگر این سوالم را در کنار سوالات قبلی جواب بدهید بی نهایت سپاسگزارم: سوال قبلی ام در مورد آثار مهدی طیب بود. سوال جدید و بسیار بسیار مهم: ایا تمامی اعمالی که انجام می دهیم نظیر حرف زدن و کار کردن و انواع رفتارهای خارجی از قبل در عالم تکوین بوده؟ یعنی اینکه مثلا من امروز نماز جمعه رفتم آیا قبلا در لوح پیش حق تعالی ثبت شده بوده؟ مثلا من سهوا و غفلتا یک گناهی مرتکب می شوم آیا قبلا در لوح ثبت بود و حتما باید رخ می داد؟ استاد عزیز من اینها را بدین خاطر می پرسم که بعضا آدم دچار اشتباهی می شود و یک کاری انجام می دهد و بعدا پشیمان و حسرت می خورد که ای کاش باید این کار را نمی کردم و یا ان کار را می کردم و .... چون اگر الحق از قبل در لوح ثبت باشد دیگر جای حسرت و پشیمانی وجود ندارد!!! چون اراده خدا بر این بود و حتما خیر در این بود. نکته ای که هست در کتاب طبیب عشق نظر نویسنده بر این است که تمامی اعمال و حوادث از قبل در لوحی ثبت است. در صورت امکان لطفا راهنمایی فرمایید. یا کتابی در این مورد معرفی کنید. با تشکر. اجرکم عندالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعه‌ی جزوه‌ی «جبر و اختیار» و دقت بر روی تفاوت امر تکوینی با امر تشریعی، جواب سؤالتان داده خواهد شد. موفق باشید

22943
متن پرسش
سلام استاد: بحث های «ده نکته» و «جوان و انتخاب بزرگ» را یک سالی است که با بچه های مقطع راهنمایی بحث می کنیم و تقریبا دیگر تمام شده است برای ادامه چه بحثی را مطرح کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست عزیزان را به کتاب «چه نیازی به نبی» ارجاع دهید و سپس کتاب «فرزندم، این‌چنین باید بود» را با آن‌ها در میان بگذارید تا إن‌شاءاللّه آماده‌ی درک بحث «برهان صدیقین» شوند. موفق باشید

22934
متن پرسش
سلام استاد گرامی: پاسخ سوالات 22918 و 22919 ارسال نشده لطف می کنید ارسال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور به آن سؤالات جواب دادم:

22918- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ممکن باشد، ولی نماز صورت روشن‌تری دارد. موفق باشید

22919- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد نباید زندگی خود را به جهت این امور موسمی و زودگذر کدر کنید. به این فکر کنید که قرآن می‌فرماید: «اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما» چون با اموری لغو روبه‌رو شدید با بزرگواری از آن عبور کنید. موفق باشید

22927
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد: پرسشگر سوال 22444 هستم. اینطور عرض می کنم چون تاکنون ظرف چند ماه است که سلسله ابهاماتی را که برایم پیش با شما مطرح نمودم و الحمدلله راضی هستم، ببخشید سوال بنده پیرامون مساله مراقبه است. 1. مراقبه دقیقا چیست؟ یعنی آیا به کسی که مراقب تمام اعمال خود در شبانه روز می باشد می گویند مراقبه دارد؟ یا اینکه مراقبه همان مواظبت بر حضور در لحظه حال است؟ یا اینکه مراقبه یعنی مثلا مدتی حالا مثلا چهل روز مراقب باشد فلان عمل از او سر نزند یا فلان کار را کند؟ بنده به لطف خدا، تقریبا 6 ماه مراقبه ای به این صورت انجام می دادم که: لیستی از تقریبا 40 عمل خوب و 40 عمل بد (یعنی 80 پارامتر) را تهیه کرده بودم و در انتهای شب اغلب آنها را پر می کردم. این کار در دو سه ماه اول خیلی خوب بود اما در اواخر فرسایشی شده بود. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در عین رعایت اصول اخلاقی بر روی متون دینی مثل تفسیر المیران تمرکز داشته باشید که این خود، امری سلوکی به حساب می‌آید. جزوه‌ی روش کار با المیزان بر روی سایت در قسمت نوشتارها موجود است. موفق باشید

22891
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از اواسط سال ۹۳ تصمیم گرفتم در مسیر الهی حرکت کنم. از مدتی بعد از شروع برنامه ها با معضلی مواجه شدم. بنده هر دفعه بعد از شکست و قبل از شروع جدید تصمیم می گیرم نمره ۲۰ باشم. اما بعد از اینکه ۱۹ می شوم کل برنامه را کنار می گزارم و نا امید می شوم. مثلا وقتی بعد از شروع در ترک سیگار شکست می خورم یا بعضی وقت ها که دلم می گیرد با دوستان گذشته خود دیدار می کنم و یا در محل کارم که معمولا دوسه روز پشت سر هم کاملا تنها هستم فیلم های خارجی نگاه می کنم کلا نا امید می شوم و نماز شب و قرآن و نماز اول وقت و بقیه عبادات تعطیل می‌شود چه بسا نماز صبح قضا می شود و... و دلسرد و نا امید می شوم. ۴ سال است در حال تلاشم ولی وقتی شکست می خورم مانند روز اول می شوم. گویی هیچ دست آوردی ندارم. اخیرا گفتم روشی دیگر پیش بگیرم شاید نتیجه بگیرم و خواستم با جنابعالی مشورت کنم. گفتم این دفعه هدف خود را ۱۵ بگزارم. و وقتی توانستم یکی دو سال ۱۵ باشم کم کم سیگار را ترک کنم دوستان غیر هم فکر را کنار بگذارم فیلم های خارجی نگاه نکنم و به تدریج ۲۰ شوم. حداقلش این است که یکی دو سال عبادات مستمری خواهم داشت. نظر شما چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین عزمی که دارید نشانه‌ی لطف خداست به شما. و بالاخره شیطان تلاش می‌کند عزم شما را بشکند و شما با توبه‌ی خود، پوزه‌ی شیطان را به خاک می مالید. عمده عزمِ گناه‌نکردن است و توبه‌کردن بعد از مرتکب‌شدن به گناه. این امر، آرام‌آرام قدرتِ جذاب‌بودنِ گناه را در شما از بین می‌برد. از معجزه‌ی توبه غافل نباشید. موفق باشید

22881
متن پرسش
این که در عرفان نظری گفته میشه هر حمد و ستایشی در اصل حمد و ستایش خدای متعال است، مثلا اگر از یک اثر هنری زیبا تعریف و تمجید کنیم در اصل ستایش هنرمندی هست که اون اثر رو پدید آورده است و در مرحله بعد ستایش و حمد خدایی هست که اون هنرمند رو خلق کرده و با ربوبیت خودش این استعداد رو در وجود آن هنرمند به فعلیت در آورده و در مجموع حمد و ستایش ما به خدا می رسد چون خدا بستر و زمینه تحقق اون پدیده ای که مورد ستایش ما قرار گرفته است را فراهم نموده و کار به حول و قوه او انجام شده؛ اما یه سوالی برای بنده پیش اومده، اما اگر ما بخواهیم با همین ترتیب استدلال کنیم نقطه مقابل این مسئله هم به وجود میاد، یعنی هر انتقادی از هر چیزی و در هر موردی هم که باشه به این ترتیب در نهایت به خدا بر می گردد و مطابق مبانی اسلامی ایمان داریم قطعا خدا کمال مطلق و خیر محض است و هیچ انتقادی بر او وارد نیست، این دو مطلب چگونه قابل جمع هستند؟! اگه میشه در این مورد توضیح بدهید.
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جا که حجاب و عدم کمالی در میان است، به خدا برنمی‌گردد مگر علمِ به آن حجاب. که علمِ به حجاب، حجاب نیست علم است. موفق باشید

22866
متن پرسش
به اسمه تعالی سلام علیکم: دختر مجردی که تو خانواده ای زندگی میکنه که خانواده با او همراه و همفکر نیستن باید چیکار کنه؟ رزقمون اگه یه جاهایی حرام نباشه شبهه ناک است. من چیکار میتونم بکنم؟ واقعا نگران سلوکم هستم احساس می کنم هرچه تلاش می کنم و فضای بندگی فردیم رو سعی می کنم حفظ کنم اما خیلی نتیجه بخش نیست. از طرفی وقتی این چیزها رو می بینم عصبی میشم چون کاری ازم بر نمیاد. آیا واقعا این رزقی که به بنده می رسد مانعی برای سلوک و بندگی است و می تواند سرعت حرکتم رو کند کند؟ ما که امسال هم باید حسرت اربعین رو بخوریم مثل هرسال شما که میرید التماس دعا استاد واقعا فکر میکنم تحبس الدعا شدم نمیگم هیچ گناهی نمیکنم ولی سعیم بر عدم انجام گناه است،ذکر استغفار رو هم سعی میکنم هر روز داشته باشم پس چرا دعاهایم با استجابت نمیرسد گاهی این قدر از تحمل فشارهای پیرامونم اذیت میشم که احساس میکنم دیگه دارم میبرم اگه تحمل این سختیا طبیعی بندگی و مسیر تقرب تسلیمم در برابر ربوبیتش نگرانی و ترسم از اینه که هرچه بر سر ما می آید از نافرمانی ما باشد لطفا راهنمایی کنید. التماس دعا بسیار زیاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شما مسئول رزق خود نیستید و بر ولیِّ شما واجب است که رزق شما را تأمین کند؛ نباید حساسیت به خرج دهید و یا تجسس کنید. از طرفی بسیاری امور را با خوش‌رویی و نرم‌خویی با خلقِ خدا می‌توانید جلو ببرید. ما هرچه ضربه می‌خوریم از لیّن‌نبودن است چیزی که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر به آن بودند و اکثر امت آن حضرت از آن محروم‌اند. به گفته‌ی مولوی:

من ندیدم در جهانِ جستجو / هیچ اهلیت به‌جز خُلقِ نکو

ما را چه شده است که قلب‌های ما نسبت به هم نرم نیست؟!! موفق باشید

22855
متن پرسش
سلام و خدا قوت: استاد عزیز آیا در کنار مباحث عقیدتی (منظورم سیر مطالعاتی شماست) می توان راه تصوف را ادامه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه حکمت متعالیه به سوی عرفان است. موفق باشید

22846
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر. ۱. استاد حقیر طلبه و مشغول مطالعه کتب شما هستم. با توجه به حجم کتب درسی و معرفتی که مطالعه می کنم، متاسفانه رجوعم به قرآن کم بوده و هست. منتها الان تصمیم گرفتم مطالعه قرآن رو جدی شروع کنم و وقت بگذارم پیش از اینکه از قرآن فاصله بگیرم. با این شرایط نحوه استفاده از قرآن برایم سوال هستش. جزوه‌ی «نحوه استفاده از تفسیر المیزان» و برخی پرسش پاسخ ها رو حول این موضوع مطالعه کردم اما بازم برام سوال هست؛ از یک طرف در بحث استفاده از تفسیر المیزان موضوع پیش زمینه و مقدمات مواجهه با آن مطرح می شود برای استفاده‌ی بهتر، اون دغدغه‌ی مورد نیاز، بحث تاثیر مواجه‌ی اول و... از طرفی خودم به گونه‌ای ام که اگه با مباحث ریشه ای و محوری مراجعه نکنم و مثل سایر تفاسیر با مباحث روایی بیشتر مواجه باشم احساس می کنم چون بعد باید المیزان بخونم دارم دوباره خوانی اشتباهی انجام میدم، در واقع اون رضایت از مطالعه رو نداره برام. مورد دیگه اینکه می‌خوام مواجهه‌ی اولم با قرآن با اصول خوب و محکمی بسته بشه و اون قرابت فکری در تفسیر که در جزوه فرمودید به نظر علامه (ره) بهتره باشه شکل بگیره. از طرفی مطالعه کم کم اتفاق میوفته و شاید اون مقدمات رو هم بشه کم کم اضافه کنم. ۲. مورد دیگه بحث ترجمه استاد همدانی از تفسیر هستش؛ اینکه این تفسیر تا چه مقدار منتقل کننده روح المیزان هست؟ ۳. استاد آیا مطالعه‌ی تفسیر تسنیم ذیل پایان هر سوره از المیزان، دریافت روح کلی المیزان رو (نسبت به اینکه یک دور کامل تفسیر المیزان بخونیم و بعد تفسیر تسنیم) کاهش میده؟ استاد لطفاً بنده رو راهنمایی فرمایید. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تأکید کامل بر دروس رسمی حوزه ۲. مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها ۳. حدود ۱۰۰ جلسه گوش‌سپردن به صوت شرح سوره‌هایی مثل زمر و آل‌عمران ۴. رجوع به تفسیر ارزشمند و قیّم المیزان  ۵. ترجمه‌ی مرحوم آقای موسوی همدانی خوب است ولی طلبه باید با متن عربی المیزان مرتبط باشد ۶. فعلاً با خود تفسیر المیزان مرتبط باشد. موفق باشید

22815
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرامی: همیشه برایم سوال است که چرا ابدال اولیا خدا و عرفا همه مرد هستند و اگر هم در بین ایشان زن باشد خیلی موارد کم و انگشت شماری هستند. آیا زنان ذاتا استعداد کمتری برای پیشرفت معنوی دارند؟ اگر جواب مثبت است علت آن چیست و اگر جواب منفی است و به نظر شما زنان و مردان امکان رشد یکسانی از نظر ایمانی و پیشرفت معنوی دارند پس چرا در عمل و آن چه ما در طول تاریخ دیده ایم به گونه دیگری است و علت را در کجا باید جستجو کرد؟ از لطف شما و پاسخگویی شما بسیار ممنونم.
متن پاسخ

جناب ابن‌عربی می‌فرماید: استاد اصلی‌اش خانم بوده با فوق‌العادگیِ خاص. ظاهراً خانم‌ها با تلاش‌های فرهنگی نرم و چراغ خاموش، مردانی را تربیت می‌کردند که آن‌ها بیشتر در صحنه ظاهر شوند ولی به گفته‌ی ابن‌عربی، استعداد عرفانی زنان بیشتر از مردان است. امروز زنان واقعیِ سلوک، مادران و همسران شهداء هستند که به خوبی تاریخ خود را که تاریخ ظهور خدا در صحنه است درک می‌کنند و در عین عاطفه و اشک، هوشیارانه و قهرمانانه مقاومت می‌نمایند. ملاحظه کنید که جناب سردار سلیمانی عزیز به مناسبت رحلت مادر شهید عماد مغنیه می‌گوید: «آن مادر بزرگوار که باید از ایشان به عنوان «مادر حزب‌الله» یاد کرد، منبع فیض و رحمت الهی بود». در این مورد خوب است سری به کتاب «زن در آینه‌ی جلال و جمال» از استاد آیت اللّه جوادی بزنید تا معلوم شود زن بنا است در عین جمال، در جلالِ خود و در مقامی که بیشتر مقام پنهانی است؛ آشکار باشد. موفق باشید  

22789
متن پرسش
سلام: وقت بخیر استاد. ببخشید مزاحم شدم. یه سوالی راجع به چکیده هایی که در کانالتون گفته بودبن داشتم اونجا در مورد انتخاب پدر و مادر به وسیله خود فرزند مطلبی گفته بودید می خواستم راجع به صحت و درستی این مطلب و کسب اطلاعات بیشتر از شما استاد عزیز راهنمایی بگیرم به خاطر رفع شبهه از یک جمع دانشگاهی خیلی برام مهمه که بتوانم به نحو احسن پاسخگوی این موضوع باشم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه باید با مباحث عرفانی مطلب را دنبال کنید تحت عنوان «اعیان ثابته». فکر می‌کنم اگر در اینترنت هم جستجویی بفرمایید، نکاتی برای جنابعالی روشن شود. در جزوه‌ی «عرفان نظری» که بر روی سایت هست نکاتی در این مورد مطرح شده است. آدرس جزوه

http://lobolmizan.ir/leaflet/1344/%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C

 موفق باشید

22780
متن پرسش

با سلام و احترام: وقت بخیر من دو تا سوال دارم استاد گرامی: بنده مدرک تحصیلی ام کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ست و با تحقیقات و مطالعات و روش مشاوره ها به باطل بودن و درمان شدن ظاهری و سطحی سبک تفکر مراجعین با توجه به استفاده ازین علم پی برده ام. به نظر شما ادامه دادن دکترا در روانشناسی بالینی مرا به خداوند نزدیک تر یا دورتر می کند با توجه به محیط علمی پر از جهل و ظلم این رشته؟ سوال دوم اینکه انسان چگونه پی به ظرفیت درونی جهت انتخابهایش ببرد. مثلا خیلی از افرادی را می شناسم که بعد از حوزه رفتن یا اعتکاف یا مسایل دیگر ظرفیتش را نداشته و انسانهای بدتری شده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره باید از این صراط که بر روی جهنمِ مدرنیته کشیده شده است، عبور کرد. لذا چه اشکال دارد دروس آن رشته را به خوبی دنبال کنید ولی افقِ دیگری را در آن بگشایید. ۲. ملاک فهم ظرفیت هرکس و کمال هرکس در رجوع به خداوند و لقای انوار اوست. در این حالت هرکس می‌فهمد اندازه‌ی شخصیت حقیقی او چقدر است به معنای «إنّ اکرمکم عنداللّه اتقیکم». موفق باشید.

22761
متن پرسش
سلام بر استاد محترم و گرامی: بنده از ده سالگی اهل برنامه ریزی بودم و دائم برنامه هایم با شکست روبرو می شد هر بار با مشکلاتی روبرو می شدم و با مطالعه درباره این مشکلات (از جمله در آثار شما) برنامه مجددی طراحی می کردم و البته الان در ۳۰ سالگی به کیفیت مطلوب در برنامه خود رسیدم. الحمدلله. ولی با تمام وجود فهمیدم تمام این سال ها به دنبال حقیقتی بودم که خودم هم به آن پی نبرده بودم، در این چند روز موهبتی از جانب پروردگار بر من عنایت شد که مرا به سمت شرح جنود عقل و جهل سیر داد، فهمیدم تمام درد من در این سال ها ندانستن حقایقی بود که در این شرح شما به نیکویی آنها را روشن نمودید اینکه نا دانسته وهم خود را عقل حساب می کنیم و بر اساس دستورات وهم خود حرکت می کنیم. کاش این را تمام افرادی که راه بر آنها بسته شده بفهمند. خداوند به شما توفیق روز افزون دهد، شب و روز برای فرزندان و پدر و مادر شما دعا می کنم، افق های بلندی روبروی ما باز کردید. الحمدلله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مقدمات به عنوان هدایت الهی وسیله می‌شود تا وقتی با آن مطالب اساسی روبه‌رو می‌گردید جایگاه آن‌ها را درست درک کنید. پس نه از گذشته پشیمان باشید و نه به آن‌چه رسیده‌اید آن را آخر خط بدانید. موفق باشید

22740
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب و احترام: خانمی ۴۰ ساله هستم. بیش از ۲۰ سال است که برای رشد معنوی خودم برنامه‌ریزی می کنم. سعی کرده ام که اصولی را در این زمینه رعایت کنم از جمله شروع کردن با برنامه های سبک، گنجاندن تفریح در برنامه، داشتن مراقبه، هدفگذاری برای خودم، اولویت دادن به پرهیز از گناه و اولویت دادن به امر همسر داری و بچه داری. اما مشکل من این است که اولا هر برنامه ای پس از مدتی رها شده (گرچه که در ابتدای برنامه روحیه من خیلی خوب بوده و گمان می‌کردم که دیگر با این برنامه قدم به قدم به جایی که باید برسم خواهم رسید) ثانیا اینکه در کل هم از پیشرفت خود پس از ۲۰ سال راضی نیستم. حالا دیگر هر کاری می خواهم بکنم با خودم می گویم شاید این برنامه هم اصولی نیست و ایرادی دارد و آن طور که انتظار دارم من را قدم به قدم جلو نمی برد و نگرانم که عمرم با همین برنامه های دست و پا شکسته طی شود و به سرمنزل مقصود نرسم. یک کارشناس از مرکز پاسخگویی قم به من گفتند شما باید با استاد پیش بروید. لطفا راهنمایی کنید که چکار کنم؟ اشکال من چیست؟ آیا بدون استاد به جایی می رسم؟ خیلی افسرده و ناکامم از این همه شکست. وقتی صحبت مباحث اخلاقی می شود سینه ام سنگین می شود و حتی بغض می کنم. از وقتی که می گذارید بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به گفته‌ی آیت اللّه بهجت بپذیریم که در این زمانه «علم ما استاد ما است» باید سعی کنیم در کسب معارف حقه ورود بیشتری داشته باشیم. بنده روش «معرفت نفس» را از این جنس می‌دانم و پیشنهاد می‌کنم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن را که هر دو بر روی سایت هست دنبال کنید. با این فرض که فراموش نکنید راهِ رجوع به حضرت حق، تنگ و تاریک نیست، گشوده و روشن است. چه شده است که می‌فرمایید با روبه‌روشدن با مباحث اخلاقی سینه‌تان تنگ می‌شود؟! مگر بنا نیست اخلاق، راهِ گشوده‌ی حضرت ربّ العالمین را در مقابل ما بگشاید؟ و نه باری بر دوش ما باشد.

آیت الله بهجت می فرمایند :ما یک زاهد داریم و یک عارف، زاهد که می گوییم مراد همین زهد خشک است، همان کسانی هستند که حافظ در اشعارش از اینها می‌نالد. آنهایی که اهل زهد خشک اند دنبال کثرت عمل هستند، هزار مرتبه این ذکر را بگویند، اینقدر نماز بخوانند، اینقدر حج، اینقدر ختم قرآن و ... دنبال این هستند. اما آن کسی که عارف است دنبال کیفیت عمل است،

موفق باشید

22742
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر فراوان از شما که فرصت پرسیدن و پاسخ گرفتن را به ما دادید. سوال من در مورد ملاک و معیار قصد و میانه روی است. چگونه در امور مختلف مانند عبادت، حجاب، سکوت و کلام، تفریح و ... می توانیم مطمئن باشیم که میانه رو هستیم و دچار افراط و تفریط نشده ایم؟ ملاک چیست؟ از پاسخگویی شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک در این امور، سیره‌ی رسول خدا و ائمه‌ی هدی «علیهم‌السلام» و زعیمِ دوران است که در نهایت تعادل سیرِ إلی اللّه را به ما متذکر می‌شوند. موفق باشید

نمایش چاپی