بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21302
متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده فردی هستم که همه نمازهایم را اول وقت به جامی آورم. هر روز قرآن می خوانم. مقید هم هستم. مداومت بر خواندن ادعیه و مخصوصا زیارت عاشورا هر روزه. اما به هم ریخته هستم. بی انگیزه ام. بی هدفم. روحیه و انگیزه فعالیت ندارم. متاسفانه هر چه نذر و دعا می کنم برای گشایش مشکلاتم وضع بدتر می شود و حداقل هیچ اتفاقی نمی افتد. به شدت کم آوردم. طاقتم تمام شده. کلا ناامید شدم. روشهای متفاوتی را تجربه کردم. اما فقط مسکن نهایت یک ماهه بوده! ظاهر موفق و شادی دارم. مداومت بر زیارت عاشورا دارم. معتقدم گشایش و هدایتم در دستان با کفایت حضرت اباعبدالله است. اما بعد سالها چله خواندن و مداومت بر خواندن عاشورا و رفتن به کربلا و حتی پیاده روی نتوانستم با امام ارتباط بگیرم و کسب فیض کنم. و از سردرگمی و بی انگیزگی هنوز رهایی نیافتم. اوضاعم پیچیده تر شده و بدتر اما بهتر نشده. اصلا نمی دانم چگونه بفهمم امام من را قبول کردن یا نه. کلا بهم ریخته و سردرگمم. گره هایی در زندگی دارم که گشایش ندارد. سالهاست نذر عاشورا انجام دادم و خواندم. نذری که هر کس با یک بار خواندن به گشایش می رسید اما من بعد از پنج سال خواندن، بی جواب و بلاتکلیفم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید کنار این عبادات، معارف خود را رشد دهید. زیرا در روایات، مکرر تأکید شده‌ است عبادات به اندازه‌ی عقل مردم پذیرفته و قبول می‌شود. یعنی هرآن‌چه ما در معارف الهی رشد کرده‌ باشیم، عبادات‌مان برایمان نتیجه‌بخش خواهد بود. به همین جهت به فرمایش آیت اللّه ملکی تبریزی شیطان در انجام عبادات خیلی سر به سر ما نمی‌گذارد ولی در تدبّر و تفکر نسبت به حقایق، تا می‌تواند مانع می‌شود. خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

21300
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به سئوالی که قبلا از جنابعالی دررابطه با تطبیق بین مقام نوری اهل بیت در حدیث و بحث تعین اول و یا مقام احدیت پرسیده بودم، پاسخ اینگونه فرموده بودید که احدیت شأنی از شئون حق تعالی است ولی مقام نوری اهل بیت مقام مخلوقیت است و ربطی به هم ندارد، سئوال دیگر با توجه به پاسخ شما و مطالعه ای که در کتاب مبانی عرفان نظری آقای یزدان پناه داشتم به ذهنم رسید و آن اینکه مقام نوری ائمه با مقام احدیت یا تعین اول ربطی به هم ندارند چرا در بحث های عرفان نظری از مقام تعین اول تحت عنوان مقام محمدی یا مقام اَو ادنی یا تامه کبری نامبرده می شود و بحث شب معراج پیامبر که همان رسیدن پیامبر به مقام او ادنی است در حدیث مطرح است؟ آیا می شود گفت در بحث سیر نزولی مقام اول مخلوق در مقام مخلوقیت مطرح است و در سیر صعود همین اول مخلوق به مقام احدیت نائل می شود. توضیح بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که عرض شد باطنِ نبوت مقام واحدیت است و باطنِ مقام واحدیت، مقامِ احدیت است. و نبوتی که حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حامل آن هستند مظهر مقام واحدیت که مقامِ جامع اسماء الهی است، می‌باشد. در این رابطه مقامِ «واحدیت» و «احدیت» از شئون الهی است، ولی وقتی بحث حاملیتِ نبوت و امامت در میان آید، بحث مخلوقیت به میان می‌آید و موضوعِ «اوّل ما خلق اللّه» مطرح می‌شود که به نظر بنده حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب شریف «مصباح الهدایه» به صورت جامع، موضوع را مطرح کرده‌اند که خوب است به آن کتاب رجوع شود و بنده هم شرح صوتی آن را داشته‌ام و می‌توانید به آن شرح نیز رجوع کنید. موفق باشید

21298
متن پرسش
سلام و درود: استاد بزرگوار. شما رو خواهش دارم یک جواب قانع کننده بهم بدید. شرایط خیلی خاصی هست برام. من سالها با ترس عجیبی (به دلایلی که پیش آمد) واژه هایی مثل الله و... قرآن و این مسایل مذهبی رو دچار ذهنیت شدم. یعنی نه بطور معمولی، چون از بچگی در شرایط ناآرام بزرگ شدیم. ولی بعد از گذر سالها به دلایل دیگری (مثلا برخورد با یکی از این عرفانهای ناشناخته جدید) رفتم تو دل عبادت فشرده به همون الله پناه بردم. بعد از حدود یکسال فهمیدم اصلا الله گفتن و اینا فقط یکجور لفظ هست و من دارم با این طرز فکرهام به خلا ذهنی می رسم و اون چیزی که فکر می کردم وجود نداشت و فشار عجیبی رو تحمل می کردم تا اینکه دست کشیدم و برگشتم به حالت عادی. الان سوالم این هست. من که می فهمم این نماز مرا دچار ذهنیت جاافتاده خودم میکنه و اصلا اون چیزی نیست که باید باشه. و علاوه براین بیش از حد معمول نسبت به ترسهام نزدیکم میکنه. چون الله از کودکی شبیه ترین موجود به ترسهای زیادم بوده. به شخصیت قهار زندگیم. خواهش می کنم شما را بخدا بگید چرا یک نفر نیست منطقی جوابم رو بده. این نماز و دوس دارم ولی کمکی بهم نمیکنه. دارد روز بروز برتوهمم می افزاید. ولی تو شرایط معمولی و خارج از این حرکات و اذکار من آرامم. بیشتر متوجه واقعیت خودم هستم. و کنترل خودم را دارم. برای یک فرد با شرایط معمولی نمیگم برای شرایط خودم حس می کنم با نماز دچار مشکل شده ام. برای یک مدت نخونم خیلی خیلی مخلصانه تر و خیلی به خودم رحم کرده ام بنظرم. خواهش می کنم چرا همه وقتی این حرف رو می زنم بد برخورد میکنن و فکر میکنن من کافر شدم و دعوام میکنن. شما لطفا آرام جواب بدهید. مسئولیت وجدانیش هم با خودم هستش. خب نماز هم یک روش هست. این را می دانم ولی واقعا تو این شرایط من بعضی وقتها نزدیکه اصلا غش یا سکته کنم اینقدر ذهنم ترسیده. تقصیری ندارم شرایط زندگیم پر استرس بوده و غیر طبیعی. حالا که فهمیدم نمیدونم چه کنم واقعا. اگر لازم هست لطفا ایمیل بدهید. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چه اشکال دارد تا قبل از رسیدن به گشودگیِ نماز، صرفاً به عنوان تکلیف به نماز رجوع کنید در آن حدّ که معلوم باشد دستور خدا را عمل کرده‌اید و خیلی هم از خودتان انتظار زیاد نداشته باشید 2- در کنار این کار، مباحث «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن که هم کتاب و هم صوت بر روی سایت هست، کار کنید. به این امید که متوجه‌ی حضور خود در این عالم بشوید. فکر می‌کنم شروع خوبی است. موفق باشید

21299
متن پرسش
سلام استاد: آیا برنامه های سلوکی و معنوی برای اینکه از لحاظ علمی قوی بشویم هست؟ چرا بعضی در سلوک معنوی خیلی قوی هستند ولی از لحاظ علمی نه؟ آیا خودشان نمی خواهند یا رد وجودشان نیست؟ چه دستوری برای اینکه شخصیت هایی مثل علامه طباطبایی و امام خمینی شویم می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک حقیقی سلوکی است که با مبانیِ معرفتی همراه باشد. پیشنهاد بنده آن است که با مباحث «ده نکته در معرفت نفس» که هم کتاب و هم شرح صوتی آن بر روی سایت هست، کار را شروع کنید. موفق باشید

21296
متن پرسش
با سلام و قدردانی: میشه توضیحی دهید راجع به سن سی سالگی. مخصوصا در مورد خانم ها. یک نفر می گفت که خانم ها از سی سالگی بگذرند، در کسب معرفت دیگر شانسی ندارند. خیلی مشتاقم ربطش را بدانم. مطلبی در ین رابطه یافت نشد. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان این حرف‌ها را قبول کرد. انسان‌ها بنیادی دارند که همواره با آن‌ها است و بر مبنای آن می‌توان هر وقت راهِ به سوی حضرت معبود را شروع کرد. کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست را مطالعه کنید ببینید آیا راهی به سوی خدا در شما گشوده نیست؟! شرح غزل شماره 1 حافظ بر روی سایت هست. سری به آن بزنید. موفق باشید

21265
متن پرسش
بسم الله سلام با توجه به اینکه حضرت حق در این عالم با اسم مرید و مختار در انسان تجلی کرده است سوال پیش می آید که این تجلی پس از مرگ هم ادامه خواهد داشت در صورت تداوم، انتخابهای پس از مرگ به چه شیوه و در چه حیطه ایست و آیا ثواب و عقاب نسبت به آن انتخابها صورت می گیرد و اگر پس از مرگ اختیاری نیست یا صرفا بر اساس اختیارهایی که در دنیا داشتیم زندگی می کنیم این زندگی قهری ولو در بهشت باشیم چه لذتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم مرید و مختار خداوند در تمام مراتب هستی جاری است و عالَم را در بقای خودش محفوظ می‌دارد. انسان در بهشت، در مقام لقاء است به همان معنایی که فرمود: «سوار چون که به منزل رسد پیاده شود» همه‌ی تلاش‌ها برای آن بود که به این‌جا برسیم، از این به بعد نگران باید باشیم نکند این حالت تغییر کند. موفق باشید

21250
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالم از خدمتتون این است که خب در مرحله اول اگر خوبی و خوب بودن را شناختیم و در مرحله بعد به لطف الهی، خوبی و خوب بودن را دوست بداریم، استاد چه کنیم که در عهدی که با خوبی می بندیم بمانیم و عشق مان به خوبی در صحنه های مختلف زندگی رنگ نبازد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر بر طاعت از طریق نداشتن آرزوهای بلند و اُنس با رفقای مؤمن و زیارت ائمه «علیه‌السلام» شکل می‌گیرد. موفق باشید

21240
متن پرسش
با سلام: در یکی از کتب مرحوم آشتیانی گویا ملاحظه کردم که مرحوم نخودکی به مسلک چشتیه تعلق داشتند و نیز در کتاب آینه های فیلسوف استاد دینانی از تعلق مرحوم عنقا به اویسیه و محمد علی حکیم به ذهبیه سخن به میان آمده و نیز کلیپی از علامه حسن زاده دیدم که ظاهرا از مرحوم سلطانعلیشاه تمجید می کردند سوالاتی پیش می آید: 1. آیا کلیه سلاسل طریقتی باطلند و اجازات طریقتیشان همه بی اصل و ریشه است؟ 2. اگر باطلست چگونه این بزرگان بدین مقامات شامخ رسیدند؟ 3. آیا یک سلسله برحق است یا سلاسل حقه متعدند؟ 4. هم اکنون کدام سلسله برحق است و قطب حقیقی چه کسی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از این فرقه‌ها در زمان خودشان جهت سیر در مقام تقوا شکل گرفته‌اند. منتها اولاً: متأسفانه دشمن در بعضی از آن‌ها نفوذ کرد و با زیرپاگذاشتنِ فقه، یک نوع إباحه‌گری را در آن‌ها شکل داد. ثانیاً: بعضی از این فرقه‌ها در این تاریخ از مسیر تقوای زمانه‌ی خود که انقلاب اسلامی است و سلوکی از جنس سلوک مجاهدان راه حق است، فاصله گرفتند. موفق باشید

21244
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی بر اثر کثرت معاصی، نفسش کاملا أمّاره شده. خیلی معنویات و .... را دوست دارد ولی نفس او نمی گذارد و هر از چند مدتی زمین می خورد و نمی تواند جلوی نفس خود را بگیرد. فکر می کنم که نماز و توسل هایم کیفیتی ندارند که مرا حفظ کنند. چرا که قبلا تاثیر نماز را می دیدم اما اکنون هیچ تاثیری برایم ندارد. حال چطور باید این نفس را مهار کنم و از باتلاق گناهانم پس از سالها بیرون بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با صبر بر طاعت و معرفت به توحید. در این مورد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21243
متن پرسش
سلام استاد: چند تا اصطلاح رو عرض می کنم که جایگاه اونا رو نسبت به هم و در یک نظام ترسیم بفرمائید و البته با کمی شرح: «سرنوشت» و «قضا و قدر» و «اختیار و مشیت» و اگه منابعی جهت مطالعه تفصیلی بفرمائید قدردان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده در این موارد ابتدا مطالعه‌ی جزوه‌ی «جبر و اختیار» و سپس جزوه‌ی «عدل الهی» است. موفق باشید

21228
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده می خواهم وارد سیر و سلوک ناب اسلامی شوم ولی چون آلوده به گناهان زیادی هستم و باید توبه خالصی انجام دهم و بعد وارد این عرصه شوم اما توبه کردن که به این راحتی نیست، برای کسی که عمری غرق در کثافات بوده و هست و از طرفی می دانم توبه کردن هم قسمتی از سلوک الی الله است و راه و روش دارد و استاد راه بلد نیاز است و حالا بنده چنین استادی که مورد اعتماد باشد سراغ ندارم. لذا از جنابعالی تقاضا دارم راهنمایی ام کنید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با نظر به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، شروع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». هرگز از رحمت خدا مایوس نباشید. موفق باشید

 

21211
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد پر از درد و نامیدی هستم، مراقبه دارم و حواسم به اینه که کاری خلاف رضای خداوند انجام ندم، تنها آرزوم اینه که بشم اون بنده ای که خداوند میخواد، اما انگار من لایق این قرب نیستم نه پیشرفتی نه امیدی، من خطا کردم خطا کردم لغزش پیدا کردم حالا پر از غمم پر از یاس، چه فایده که همه اش مراقبه داشته باشی و یک دفعه گناهی مرتکب بشی و کل اندوخته ات به باد بره، هی بری و برگردی روی نقطه اول؟ که چی اینم شد بندگی؟ از دست خودم عصبانی هستم و همچنین به این فکر می کنم شاید من بنده خوبی نیستم که خدا بخواد توی مسیر قربش کمکم کنه وگرنه دل گرمم می کرد نه اینجوری نامید که احساس کنم خیلی بنده بی خودی هستم، تنها هدفم اینه بندگی کنم اما اگر موفق نشم دیگه این دنیارو میخوام چیکار، مرگ که بهتر از اینکه نفس بکشی دور از خدا و رضایت خدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» در این مورد خوب است. سعی کنید با تمرکز بر روی متون معرفتی و دینی کار را جلو ببرید. اساساً وقتی که انسان حرکت سلوکی خود را شروع کند با انواع خیالات روبه‌رو می‌شود و به گفته‌ی مولوی: «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را می‌کشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجه‌ی این‌همه خیالات که در درون او بود نمی‌شود! به گفته‌ی مولوی باید رنج‌ها و بلاها کشید و خون دل‌ها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . عمده آن است که متوجه باشید هر وقت که انسان اتفاقاً پای در راه گذارد، مشکلاتش که پنهان بود، آشکار می‌شود و این خود، نشانه‌ی در راه‌بودن است. باید با صبر و پشتکار از این مشکلات عبور کرد. موفق باشید

21204
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بعضی افراد (همکار، فامیل و . . . ) همیشه توقع دارند ما در سلام کردن پیش قدم باشیم یا ما به دیدار ایشان برویم و یا در مراسماتشان شرکت کنیم ولی از طرف آنها اینچنین نیست. تکلیف شخص سالک در این موارد چیست؟ آیا ادامه بدهد یا مثل آنها رفتار نماید (مقابله به مثل نماید)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از دعای «مکارم الاخلاق» غفلت کرده‌اید که در این موارد شما باید وظایف خود را انجام دهید و انتظاری هم از جبران آن‌ها هم نداشته باشید. جزوه‌ی «مکارم الاخلاق» بر روی سایت هست. موفق باشید

21188
متن پرسش
با سلام: به نظرم با توجه به مطالب کتاب «از برهان تا عرفان» همانطور که مرحوم ملاصدرا گامی فراتر از وحدت تشکیکی وجود برداشت و به وحدت شخصی رسید ازین وحدت نیز باید عبور کرد و به وحدت حقیقی غیر متکثر که وحدت را در وجود و ظهور می داند رسید. برای این که خداوند حد نخورد ناگزیر از نفی وجود ماسوا هستیم و وقتی به غیر او چیزی نباشد برای اینکه ذات خدا دچار کثرت نشود باید قایل شد که جز ذات بسیط حق چیز دیگری نیست اما وهم ما کما اینکه برای سهولت خویش صفاتی را بر آن ذات یگانه قائل می شود ظهوراتی نیز در نظر می گیرد گر چه هیچ یک بهره ای از حقیقت ندارند. (نیست غیر از ذات او اندر جهان / ما بقی وهم و خیالست و گمان / وحدت اندر وحدت است ای عارفان / ذات بی اسمش بود این سان عیان)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که به خوبی متوجه شده‌اید غیر از حق در عالم نیست، ولی حضرت حق با اسماء خود اعیانِ اشیاء را وجود می‌دهد و این کثرات مربوط به اعیانِ موجودات است که با نور اسماء الهی به صحنه آمده‌اند و از این جهت این کثرات، گزافه نیست و در نگاه وحدت شخصیه ظهوراتِ اسماء الهی هستند و بدین معنا تشکیکِ در ظهور که در واقع، ظهور اسماء است در محدودیتِ اعیان معنا می‌دهد. موفق باشید 

21181
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: چند سال پیش در یکی از سخنرانی‌هایتان (در دبیرستان ادب) بحث کوتاهی درباره زبان و صوت و انتقال معنا ارائه کردید. درست در خاطرم نیست؛ ولی با پرس‌وجو به این مضمون رسیدم که آنچه باعث می‌شود دو نفر سخن یکدیگر را متوجه شوند، خود زبان نیست یا شاید خود صوت نیست، بلکه معنایی است که از آن منتقل می‌شود. در این حالت، اگر آن دو نفر زبان‌های مختلف هم داشته باشند و بتوانند به تعبیر یکی از دوستان، «ترجمه وجودی» کنند، معنا منتقل می‌شود؛ خواه یک نفر ایرانی باشد و دیگری چینی و هیچ‌کدام از زبان یکدیگر سردرنیاورند؛ اما می‌توانند به‌طور معنایی حرف یکدیگر را متوجه شوند. در این باره نیاز به مطالعات و فهم عمیق دارم و دقیقاً نمی‌دانم کجا باید دنبال آن بگردم. ممنون می‌شوم در کتب و جزوات خودتان یا هرآنچه منبع مناسبی است، مرا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع گویش اصیل که بنیاد آن معناهایی است که در زبان به ظهور می‌آیند، امروزه فلسفه‌ی زبان نکته‌ی مهمی است. کتاب «زبان در تفکرهایدگر» از خانم دکتر مرضیه پیراوی در این مورد مطالبی دارد. موفق باشید

21165
متن پرسش
با سلام و دعای خیر خدمت استاد عزیز طاهرزاده سؤال: بعضی وقتها باورم هست که هرگونه خلق با من رفتار می کنند خواست خداست و احساس راحتی می کنم. ولی بعضی وقتها این گونه نیست و احساس می کنم این مطالب (خواست خدا، برگرداندن این احکام تکثیر به توحید و ... توجیه کارهای غلط دیگران است و دارم خودم را گول می زنم و بسیار غمگین و افسرده می شوم.) لطفاً راهنمائیم بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین قضا و مقضی باید فرق گذاشت. آری! قضای الهی بود که انقلاب اسلامی در دفاع مقدس 8 ساله به رشد خوبی برسد که امروز هیچ دولتی نتواند به آن حمله کند. ولی مقضی که تجاوز صدام باشد، مورد رضایت ما نیست که با تجاوز خود فرزندان ما را به قتل رساند. لذا در مورد سؤال جنابعالی از آن جهت که موضوع به خدا مربوط است، باید راضی به اراده‌ی الهی بود و آن قسمت که به اراده‌ی افراد مربوط است، باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. موفق باشید

21167
متن پرسش
با سلام: با دقتی که در جواب 21050 تان کردم و رجوع به سوره توحید و حدید متوجه شدم جز با نگاه عرفا این آیات مفهوم نخواهد شد. منازل السایرین را اندکی مطالعه کردم و نیز چندی پیش در مسجدی تصادفا بخش هایی از کتاب «نفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة» بانو امین را مطالعه کردم و متوجه شدم که جانم تشنه این نحوه از معارف است. دیشب کتاب «در حکمت و معرفت» مجموعه مقاله ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سید جلال الدین آشتیانی را حسب درک ناقص خویش مطالعه می کردم و فهمیدم که چه معارفیست که ما با معطل کردن خود به برخی شک و شبهه ها از آن جا ماندیم سوالاتی از محضرتان دارم 1. چگونه این شوقی که به عرفان پدید آمده را بارور کنم چه اینکه در دوران شک چنان در گناه تاختم که رها شدن از آنها آسان نیست. 2. احساس خسران محض نسبت به این دوران چندساله را چگونه برطرف کنم بسیار احساسی عذاب دهنده است افسوس که در آن دوران خود را زیرک تر و عاقل تر از بقیه می دانستم غافل از کریمه «قل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا» 3. مرحوم آشتیانی می فرمایند یکی از اساتید فرمود، فصوص ابن عربی را نمی شود فهمید. عرض کردم در سنین جوانی «آن بهار زندگانی» باید یکی از آثار عرفانی از جمله اشعّته اللمعات را نزد کسی که خوب بفهمد مقدمتاً خواند، بعد رفت سراغ فصوص و نزد معلم این فن زیرا فراگیری دقیق اصطلاحات و مسائل آن در سنین بالاتر از سی سالگی ممکن نیست. یک - سر عدم امکان یادگیری عرفان بعد از سی سالگی چیست و دو - من در شرف سی سالگی ام و از اولیات معارف بی بهره هیچ راهی برای من متصور نیست اگر نه با این خسران مضاعف چه کنم از دست دادن عمر و عدم امکان یادگیری معارف در بقیه عمر. 4. مرحوم جلال آشتیانی مورد تاییدتان و دارای عالم است؟ و چه سیر مطالعاتی از ایشان توصیه می کنید با ایشان شروع کنم یا سیر دیگری را توصیه می کنید چون جواب جان خویش را در علامه آشتیانی یافتم البته سیر خودتان را سابق کار می کردم نتوانستم ادامه دهم و به توصیه خودتان ادامه ندادم البته آن وقت عقلانی می اندیشیدم و حال عرفانی شاید با نگاه جدید امکان مطالعه آثارتان فراهم آید به غیر از آثار خودتان سیری را ارائه فرمایید. 5. نظرتان راجع به بانو امین و کتب ایشان چیست؟ 6. واقعا مراحلی که در منازل السایرین آمده برای هر سالکی به همین ترتیب خواهد بود و این ترتیب واقعی است یا صرفا ذوق خواجه چنین بوده دریغ که ما هنوز به یقظه اش هم نرسیدیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث باور به موضوعات عرفانی در میان نیست که باز دوگانگیِ بین عالِم و معلوم به میان آید. بلکه در عرفان این خودِ انسان است که جانش عین احساس حقایق می‌شود 2- قرآن می‌فرماید: هر آن‌کس که در مسیر عمل صالح و ایمان حقیقی قرار گرفت؛ «فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما». 3- بنده هنوز هم بحث «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» را پیشنهاد می‌کنم 4- آثار مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی یک اقیانوس است، نمی‌شود برای آن سیر مطالعاتی تعیین کرد. باید به کمک مقدمات قبلی وارد سخنان ایشان شد 5- خیلی خوب است به‌خصوص «نفحات الرّحمانیه» حاجیه خانم امین  6- جناب پیر هرات بعد از طرح «صد میدان» در اواخر عمر که در سلوک و عرفان عملی به پختگی و اجتهاد رسیده‌اند، به تنظیم «منازل‌السائرین» اقدام می‌کنند که اثری است فوق‌العاده ارزشمند و چنان‌چه با استاد خوانده شود، متوجه می‌شویم قصه‌ی همه‌ی ابعادِ همه‌ی انسان‌ها است. موفق باشید

21161
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بدون مقدمه بگویم که به توفیق الهی در مسیر معرفت نفس کتابهای «ده نکته از معرفت نفس»، «آشتی با خدا»، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» را گذرانده ام و اکنون در اوایل کتاب معاد هستم این را گفتم که مربوط به سوالم می شود. استاد بطور خلاصه بگویم که چندی پیش یکی از اقوام به رحمت خدا رفت در یکی از مجالس ترحیم در خانه، شخصی وارد شد و به چای خانه امد و بدون مقدمه کارهایی انجام می داد اکثرت جمع جوان بودند. مثلا می گفت با خواندن دعایی هر کدام بخواهند به هر جایی می برم مثلا شخصی رو دست بر چشمش گذاشت و برد کربلا وقتی نفر چشمش را باز کرد گفت من در صحن و سرای کربلا بودم. یا شخصی رو برد مشهد دویاره دیگری رو کربلا و همشون تایید کردند. نمازش رو خواند و زیارت عاشورا خواند نوحه خوانی می کرد و دوباره شروع کرد. مثلا می گفت سوال تو ذهنتان را می گویم و دقیقا جواب می داد. یا می گفت مثلا فلانی اعتقاد به امام حسین زیاد داره یا اعتقاد فلانی با فلانی یکی هست یا شخصی که بچه دار می شد گفت من دوقلو می خواهم دعایی خواند و گفت مهرت کردم فرزند از سربازان امام زمان بشود. و خلاصه از این جور کارها. من از آن جمع جدا شدم و به حرمت مجلس ترحیم به اتاق دیگری رفتم بقیه می آمدند اصرار می کردند که بیا و بین چه معرکه ای دارد و همش درست درمی آید. من نرفتم تا اینکه خودش نزد من آمد و صلواتی فرستاد و خواست بنشیند که در قلب من تلاطمی عجیب رخ داد که حس کردم باید مجلس را ترک کنم و سوره فلق و ذکر لاحول و ولا قوه رو مرتب می خواندم و سریع از آن خانه رفتم که بعد آرام شدم و بعد به شخصی گفته بود این نفر (من) با من جور نشد و رفت. حالا استاد سوالاتی دارم که امیدوارم توضیحات کاملی بدهید تا ببینم با تفکراتم در طی این دو سال مباحث معرفت نفس در چه مرحله ای هست. ۱. استاد آیا اصلا جدا از حرمت مجلس ترحیم، این جور کارها اصلا درست هست؟ ۲. آیا این شخص قصد نفوذ در نفس دیگران را دارد و از علوم غریبه و جادو استفاده می کند؟ ۳. آیا درست است انسان نفسش را در اختیار چنین افرادی قرار دهد؟ ۴. آیا این جور کارها ادعای نوعی ربوبیت نیست؟ ۵. آیا «آنکه اسرار ازل آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند» درست است؟ ۶. در برخورد با چنین افرادی تکلیف چیست؟ کار من درست بوده؟ ۷. در چنین موقعی بهترین روش یا ذکر چیست همان به یاد خدا بودن کافیست یا کار دیگری باید؟ ٨. آیا این افراد شامل داستان مولوی که شخصی قصد فراگرفتن زبان حیوانات داشت در سوال ۶۰۱۰ می شوند؟ ببخشید که وقت شریفتان را گرفتم امیدوارم توضیح مفصلی بدهید تا ببینم چقدر با عقایدم در این دو سال حرکت در مسیر معرفت نفس نزدیک است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه! بیشتر تصرف در خیال است طرف به کربلایی می‌رود که در خیال خود دارد 2- ظاهراً همین‌طور است 3- نه  4- در هرحال خوب نیست  5 و 6- به نظرم کار شما درست بود، زیرا ما باید بیشتر تشنه‌ی معارف باشیم، نه تشنه‌ی این نوع کارها  7- ذکر آیت اللکرسی  8- هرچه هست حتی اگر کرامت هم باشد، کارِ ما باید نظر به توحید الهی باشد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» است. موفق باشید

21152
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد ارجمند: استاد می خواستم از حضورتون خواهش کنم چنانچه خود حضرتعالی تالیفاتی در خصوص عرفان نظری دارید معرفی بفرمایید و چند کتاب مفید دیگر و البته مناسب با سطح بنده که در این امر نوسفرم! توصیه بفرمایید. بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «عرفان نظری» که به آدرس http://lobolmizan.ir/leaflet/1344 بر روی سایت هست و کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه هر دو خوب است به شرطی که ابتدا کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» را همراه با شرح صوتی آن‌هایی که شرح دارد مطالعه فرمایید. موفق باشید

21133
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام خدمت استاد: می بخشید استاد سوالم خیلی پیش پا افتاده هست و از ساحت شما به دور شرمنده کس دیگری نیست به سوالات من پاسخ دهد. استاد من اصلا خودم رو باور ندارم و قبول ندارم اگه کسی تاییدم کرد منم به خود باوری می رسم و گرنه نه. کتاب «آشتی با خدا» و ده نکته از معرفتم خوندم ولی نشد که نشد چیکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که انسان متوجه باشد کسی نیست. زیرا به ما گفته‌اند: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان نه کرده‌ی خویش». پیشنهاد بنده آن است که با نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که توصیه‌های حضرت است به فرزندشان مأنوس باشید تحت عنوان «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در دو جلد شرح داده شده است و بر روی سایت هست. موفق باشید

21120
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: 1. می خواستم بپرسم آیا دیدن فیلم و سریال تنها برای سالک ابتدایی راه برای تمرکز و عدم غفلت از خداوند متعال ممنوع است یا کلا وقت تلف کردن و مضر است؟ اگر به قصد این که در ابتدا راه برای انحراف افکار از فکر گناه فیلم و سریال ببینیم آن هم کاملا فیلم های مناسب و سانسور شده باز هم غیر مجاز است؟ 2. بنده مشاهده کردم که شما در جواب یکی از سوالات گفته بودید نگاه به صورت نامحرم اگر بدون قصد ریبه باشد از نظر اکثر فقها مجاز است سوالم این است که اگر نامحرم آرایش کرده باشد نیز می توان در حین صحبت با او بدون قصد ریبه به صورت او نگاه کرد یا دیگر مجاز نیستیم؟ با تشکر و آرزوی موفقیت. و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسی که در ابتدای سلوک است بهتر است خود را مشغول چنین امور عادی نکند 2- فکر نمی‌کنم به عنوان روحی که می‌خواهد نظرش به حق باشد، با این نوع نگاه‌ها مکدّر نشود. بحث فقهی آن را فقها باید نظر بدهند. موفق باشید

21105
متن پرسش
با سلام با توجه به پاسخ 21075 تان برایم مبهم است که مقصودتان از سوفسطایی کیست؟ در کتاب آمده که سوفسطایی قائل به موجودی ورای ذهنش نیست. خوب مگر قبول ندارد که ذهنش موجودست همان را مقدمه قرار داده به عین وجود می رسیم یا مثلا فرض کنید برهان انسان معلق که ابن سینا آورده در آن حالت که آدمی از هرچیز جز خود غافلست راهی به اثبات خدا ندارد؟ یا فرض کنید فردی مادرزاد در حالی که هیچ یک از حواس را ندارد و فلج کاملست متولد شده سالها بعد آن فرد قطعا نمی داند ورای او موجوداتی هست یا نه لکن باز خود را درک می کند و می داند وجود دارد و می توان همین درک را مقدمه برهان صدیقین قرار داد پس چرا شما در کتاب تاکید بر قبول موجودات اطراف دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده تفاوت نمی‌کند که انسان چه چیز را بنیاد تفکّر خود نسبت به «وجود» قرار دهد. بالاخره باید بپذیرد وجودی هست که عین وجود نسبت به این وجود مبنا و بنیاد است در حالی که سوفسطایی حاضر نیست بر هیچ وجودی تأکید کند؛ همه را خواب و خیال می‌داند. موفق باشید

21096
متن پرسش
سلام استاد عزیز: هر شخص قبل از بوجود آمدنش توسط خداوند بصورت علمی در ذات علیم خداوند بوده و علم مطلق خداوند مخلوق خداوند نیست بلکه عین ذاتش می باشد. سوال: آیا درست است که می گویند حقیقت هر موجود در علم خداوند بوده و خود هر حقیقت در حالی که هنوز به صورت علم در ذات علم مطلق خداوند می باشد قدرت اختیار داشته که برای خلقتش در آینده چه عاقبتی داشته باشد و چه تصمیماتی بگیرد و چه کار هایی انجام دهد؟ (که مانند اینکه یک نقشه ای برای خود طراحی کند) که اصطلاحا به آن قَدَر می گویند و خداوند با ارده اش موجود را با نقشه ای که برای خودش ترتیب داده بوجود آورد که اصطلاحا قضاء می گویند. اگر درست باشد پس چرا همه موجودات اعلی اهداف را انتخاب نکردند و چرا همه مقام پیامبری و اصطلاحا کمال تمام را برنگزیدند؟ و آیا فقط نفس انسان چنین اختیار کرده یا همه موجودات اعم از جمادات، نباتات، حیوانات، ملائکه و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر، وجهِ دوم درست می‌آید زیرا انسان در ذات خود انتخاب‌گر است و از همان اول آن‌چه را دوست دارد، انتخاب می‌کند، حال یا دوست‌داشتنش بر اساس نفس امّاره است و یا بر اساس نفس مطمئنه. مثل انتخاب‌هایی که در همین دنیا دارد، فرق نمی‌کند به هر صورت علت انتخاب‌هایش خودش می‌باشد. موفق باشید

21090
متن پرسش
سلام استاد: آقا ما داریم کتاب مقالات را میخونیم آروم آروم در طی خوندن کتاب روزه هم میگیرم و ..... ورزش و ترک گناه و... می کنم اما سوای همه اینها اوقاتی مثل بعد مطالعه کتاب و بعد افطار بسیار دچار تشویشات ذهنی و وسوسه و ... میشم این خطورات را حس می کنم، تشخیص می دهم که از جانب عاملی خارجی مثل شیطان باشه چی کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بالاخره بنا به فرمایش آیت الله بهجت آن خطورات بدون اختیار شما می‌آید، هنر شما آن است که آن‌ها را دنبال نکنید تا إن‌شاءالله مزه‌ی عبور از آن خطورات شیطانی را  در این مرحله بچشید. موفق باشید

21076
متن پرسش
سلام علیکم: در ادامه پرسش 21060 مگر در عالم معنا فعلیت محض نیست؟ پس تغییر و حرکت هم نیست. بنابراین چطور آن صورت زشت تبدیل به صورت زیبا می شود؟ و اگر تبدیل نمی شود چگونه جای خود را بصورت زیبا می دهد و چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعبیر آیت اللّه شجاعی در کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» در قیامت، حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل نیست، ولی رفع حجاب به این معنا که صفتی ظهور کند و صفتی پنهان شود؛ هست. موفق باشید

نمایش چاپی