بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30737
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و تبریک بمناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان: استاد من یک مشکلی برام پیش آمده دوست دارم کمکم کنید. من قبلا تو یک فضای دیگه بودم سر و کاری با مسائل اعتقادی نداشتم یک نماز میخوندم و یک روزه می‌گرفتم تا اینکه از طریق دوستان بعد از یک سری سوال و پرسش علاقه مند به مسائل اعتقادی و رسیدن به شما استاد عزیز شد. چند سالی هست که کتابهای شما را مطالعه می‌کنم تا بتوانم در جلسات شما حضور دارم و برنامه زندگیم بکلی عوض شده مسائل سیاسی شرایط جامعه را از فضای مجازی دنبال می‌کنم برای نماز اول وقت اهمیت قائلم نماز شب و مستحبات را انجام میدم و این رفتار من خانواده و اطرافیانم را رنجانده، همسرم شاکیست و مدام می‌گوید به مسائل خانواده نمی پردازی وقت برای بازی با بچه نمیزاری چون میخوای استراحت کنی سحر بیدار بشی روزهایی که شیفت نیستی خوابی چون سحر بیداری، زندگی فقط درآمد کسب کردن نیست بعضی وقتا همسرم می‌گوید رفتارت باعث شده فرزندانم بجای علاقه به دین سرخورده شدند. استاد من زحمت زیادی کشیدم تا از زندگی در شرایط قبلیم فاصله بگیرم دوست ندارم از شما مکتب و رفتارهایی که آرامش بهم می‌دهد دور شوم ولی نمیدونم چطور اطرافیانم را راضی کنم. اگر ممکنه راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همسرتان درست می‌گوید. زندگی در ابعاد گسترده‌ی آن، زندگی است. اگر نماز شب مانع ارتباط‌های طبیعی با همسر و فرزندان و آشنایان بشود؛ انسان را یک بُعدی و تنها می‌کند. در این مورد سری به جواب سؤال شماره‌ی 30736 بزنید. موفق باشید

30722
متن پرسش
با سلام: ۱. استاد آیا ائمه «علیهم السلام» هم در انجام و یا ترک گناه مختار بودند؟ معصوم یعنی کسی که غیر ممکن است از او گناهی سر بزند، یعنی احتمال هیچ گونه گناهی برای او وجود ندارد. دیگر مختار بودن برای همچین کسی معنا نمی دهد. ۲. با توجه به روایتی که اشاره دارد به این که اگر ذکری را بدون همراهی قلب بگوییم، قساوت قلب می آورد. فردی هم باشد که در زمان تماشای تلویزیون و یا دیگر کارها بدون همراهی قلب ذکری را می‌گوید و اگر این حدیث را به او تذکر بدهیم، شاید دیگر ذکر نگوید. شایسته است تذکری که در این حدیث هست را به او بگوییم؟ ۳. در بعضی مواقع (به طور مثال در شب امتحان) برای امتحان فردا صبح درس می خوانم، اما اگر هدف کلی ام در طول تحصیل هدفی الهی باشد، این کار منافاتی با اخلاص دارد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با جایگاه عصمت ائمه «علیهم‌السلام» عرایضی شده است. همین اندازه عنایت داشته باشید که چون آن بزرگواران با بصیرت خود زشتی گناه را می‌بینند، به سوی گناه نمی‌روند و لذا عصمت آن‌ها، آن‌ها را از اختیار ترک گناه خارج نمی‌کند، بلکه خداوند با بصیرتی که به آن‌ها می‌دهد آن‌ها را برای نجات بشریت انتخاب می‌کند. بنا به گفته‌ی آیت الله حائری شیرازی مثل آن است که ما نسبت به برداشتن زغال افروخته و قرار دادن آن در دهان، معصوم هستیم. ۲. این موارد مربوط به خود انسان است. نباید برای بقیه در این موارد تکلیف روشن کنیم. ۳. خیر. زیرا نیّت کلی مهم است مثل خواندن نماز که در نیت کلی، برای قرب الی الله انجام می‌دهید، ولی در حین نماز که ذهن انسان به جای دیگر می‌رود، کلیتِ آن نیت را محفوظ می‌داریم. موفق باشید

30718
متن پرسش
سلام استاد: در یکی از سوالات خوندم که فرموده بودید بیماری، معلول روی برگرداندن خداست من پانزده ساله بیمارم و واقعا هم می‌دونم انسان درستی نبودم هر دکتری رفتم هم خوب نشدم. آیا اگر به سمت خدا برگردم، خدا هم نظرش را به سوی من باز خواهد گرداند و بیماری من رفع خواهد شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه این‌طور نیست که علت بیماری‌ها، عدم توجه حضرت حق باشد. بعضاً مانند حضرت ایوب «علیه‌السلام» قضیه، قضیه‌ی امتحان و ابتلای الهی است. آری! اگر ما در بیماری‌های خود نسبت خود را هرچه بیشتر با خداوند زلال و پاک نگه داریم، اگر همان بیماری در راستای امتحان و ابتلا باشد، بهره‌های بسیاری نصیب انسان می‌شود. موفق باشید

30716
متن پرسش
با سلام: استاد بنده مدتیه خیلی اذیت میشم که یه حرفی از یه جا میره جایی دیگر. اینکه ناراحت میشم مثلا فردی یه حرفی از جا و مجلسی می‌شنوه یاز کسی بعد جایی دیگر نقل میکنه. استاد اصلا می‌خواستم ببینم این کار گناهه و یا اینکه من حساس شدم و اگر بلی نامش چه گناهی و درمانش چیه؟ وقتی به افراد تذکر میدم میگن خوب نمیشه که هیچی نگفت وقتی هم رو می‌بینیم که؟ ۲. استاد عزیز اینکه در روایات هست کاری که می‌خواهید انجام بدید به کسی نگید تا مستقر شه بعد بگید این را چطور باید تمرین کرد من خیلی زبونم به اصطلاح شله و یا دیگران. اطرافم خیلی سفتن و همش از زیر زبونم حرف می‌کشن یه دلیل عدم موفقیت هام همینه چکار کنم؟ استاد خیلی دوستتون دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره در روایت داریم که رسول الله صلی الله علیه و آله فرموده‌اند: الْمَجالِسُ بِالْامانَةِ وَ افْشاءُ سِرِّ اخیک خِیانَةٌ . مجلس ها امانت و افشاء راز برادرت خیانت به اوست. آن حضرت نیز فرموده اند: انَّما یتَجالَسُ الْمُتَجالِسان بِامانَةِ اللَّهِ فلا یحِلُّ لِاحَدِهِما انْ یفْشِی عَلی اخیهِ ما یکرِهُ. همنشینها با امانت الهی می نشینند و لذا جایز نیست یکی از آنها، آنچه را که برادرش نمی پسندد آشکار کند. البته اگر جان، مال یا عرض مسلمانی در مجلسی هتک شد، این حکم اخلاقی مقید می شود، و افشاء آن مسئله نه تنها جایز است بلکه در برخی مراتب چون لزوم اداء شهادت، واجب می شود. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الْمَجالِسُ بِالْامانَةِ الّا ثَلاثَةُ مَجالِسٍ، مَجْلِسٌ سَفَک فیهِ دَمٌ حَرامٌ، وَ مَجْلِسٌ اسْتَحَلَّ فیهِ فَرْجٌ حَرامٌ، وَ مَجْلِسٌ اسْتَحَلَّ فیهِ مالٌ حرامٌ بِغَیرِ حَقِّهِ. مجالس امانت هستند الّا سه مجلس، مجلسی که در آن خونی به ناحق ریخته شده باشد، مجلسی که در آن فحشایی صورت پذیرد و عِرض کسی مورد تجاوز قرار گیرد. مجلسی که در آن مال و ثروتی به ناحق غصب شود. ۲. باید سعی کرد با مطالعه‌ی زیاد، اندیشه‌ی خویش را رشد و عمیق کرد، در آن حالت است که انسان می‌فهمد که چه چیزی بگوید و چه چیزی نگوید. موفق باشید

30713
متن پرسش
با عرض سلام: مطلبی در ضمیرم چند صباحیست که پرسه می‌زند و آن اینست که چرا اینقدر زود پا به عرصه هستی نهادم. حال اگر از بیگ بنگ و یا تکامل نسل آدمی از بقیه جانوران حساب نکنیم و همان ۶، ۷ هزار سال که دین مطرح می‌کند بگیریم و قبل از اختراع خط که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از خط که چند هزار سال می‌شود و کل دارایی ما از تطورات هستی است قبل از رنسانس هم که چیز چندانی دست بشر نیست بعد از آن درین ۴، ۵ قرن تا قبل از تکنولوژی فیلم برداری عملا تاریخ مکتوب بود نه مصور درین ۱۵۰ سال اخیر گوشه هایی از تاریخ را می‌توان نظاره گر بود پس از آن ظهور اینترنت را شاهدیم که چند دهه ای عمر بیشتر ندارد و موجب دسترسی همگان به گوشه ای از اقیانوس اطلاعات شده است اما با همه این حرفها بشر و غرب در اوایل راه است و غرب پروژه نوپا است نه ناتمام و برایم مطلوب نیست که درین اوایل کلاس هستی باشم و بعد از این هستی و مظهر باقرالعلومی آن که غرب باشد افقهای ناگشوده ای را بشکافند و من زیر خروار خاک ها. از طرفی می‌گویم طلب عین ثابتم بوده درین زمان درین کشور جهان سوم و در ناکارامدترین دولتش باشم از طرفی این طلب کنونی که در عین ثابت بود چرا اعتنا نکرد و چرا تولدم را در آخرین سالهای اقامت بشری درین کره و به توفیق تکاپوهای غرب در سایر کره ها کهکشانها و حتی جهان های دیگر قرار نداد به عبارتی می‌خواستم آنقدر به قیامت نزدیک می‌بودم که با صور اسرافیل مرگم مصور می‌شد و قبل از آن کل دفتر هستی از اول تا انتها را ورق می‌زدم و با جمیع ظهورات هستی در تاریخ تا قیامت همراه می‌شدم تصور کنید سال ۵۰۰ میلیون شمسی متولد شده بودیم فارغ از شان های مختلفه ای که حق دران درین همه سال رخ نموده است و می‌توانستیم همه را احصا کنیم در آن سال چقدر مثلا درس تاریخ جذاب تر بود الان ۲۰ تا ۳۰ سلسله داریم و تمام. در آن سال ای بسا با میلیونها سلسله روبرو هستیم و هریک نکاتی برای آموختن دارند چه شاهنشاهی ها و ای بسا جمهوری هایی بعد ازین رخ می نمایند فرض کنید جمهوری باشد مراسم تحلیف صد و بیست و پنج میلیونی ام این رییس جمهوری دمکراتیک ایران، ببینید چقدر جذاب تر بود یک درس تاریخ چه رسد به سایر شعب علم بخصوص ادبیات و عرفان این تازه جلوه علیمی حق است سایر اسما و ظهوراتش بماند نمی‌دانم راهی هست که چند دهه قبل از قیامت رجعت کنم تا امکان مطالعه کل هستی باشد؟ چه دعایی درین زمینه وارد شده است دعای عهد برای رجعت بعد القیامی است من قبل القیامتی را خواستارم. اللهم الرجعنی قبل القیامه بلطفک و المننک و الکرامه لئن اطالعت کل الکتاب الوجود یا ذالاکرام و النعما و الجود (چه توان کرد تجربه نبوی را باید بسط داد و دعاها را تکمیل کرد اگر در دعاها مضمون من نیامده به یاری حق این دعا فوق جمیع دعاها و افقی می‌گشاید که هیچ یک از ادیان نگشود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پسر! این حرف‌ها چیست؟!! به جمله‌ی اميرالمؤمنين (ع) فکر کنید که می‌فرمایند:

ما فاتَ مَضَي وَ ما سَيأتِي فَأين

قُم فَاغْتَنِم الْفُرْصَةَ بَينَ الْعَدَمَين

آنچه از دست رفت که گذشت، و آنچه هم که نيامده، کو؟ پس همت کن و فرصتي را که بين دو عدم - گذشته‌اي که رفت و آينده‌اي که نيامده- قرار دارد، غنيمت شمار همچنان که حضرت می فرمایند: «الْمَرْءُ بَيْنَ سَاعَتَيْهِ‏»[1] انسان بین دو ساعت- ساعتی که گذشت و ساعتی که نیامده- جای دارد

خداوند با نوري که بر قلب انسان مي‌اندازد، او را با خودش روبه‌رو مي‌کند تا راه را به او بنماياند، از اين به بعد اين انسان است که بايد مواظب باشد از آن ملاقات گوارا نهايت استفاده را بکند وگرنه آن نور مي‌رود و او براي هميشه محروم مي‌شود. حضرت اميرالمؤمنين (ع)در اين مورد مي‌فرمايند:

«مَنْ وَجَدَ مَوْرِداً عَذْباً يَرْتَوي مِنْهُ فَلَمْ يَغْتَنِمْهُ يُوشِكَ أنْ يَظْمَأَ وَ يَطْلُبَهُ فَلا يَجِدَهُ».[2]

هرکه جايگاه آب گوارايي را که مي‌تواند از آن سيراب گردد بيابد و آن را غنيمت نشمارد، بی شک تشنه ماند و در شرایطی قرار گیرد که طلب آن کند پس آن را نيابد.

یافتن آب گوارا در حدیث فوق، همان به سراغ‌آمدن «وقت» است و غنيمت‌شمردن آن، به اين شکل که انسان قلب خود را براي تجلي آن نور از هر فکر و خاطري خالي کند و از غير حق جان را منصرف گرداند، در اين حال مي‌گويند به پيام «وقت» عمل‌کرد.

در همين رابطه است که حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي‌فرمايند: «في كُلِّ وَقْتٍ عَمَلٌ»[3] در هر وقتي عملي است. و نيز مي‌فرمايند: «مَنْ أَخَّرَ الْفُرْصَةَ عَنْ وَقْتِهَا فَلْيَكُنْ عَلَى ثِقَةٍ مِنْ فَوْتِهَا»،[4] هر که فرصت مناسبي را از دست دهد بايد مطمئن باشد که آن «وقت» ديگر به دست نمي‌آيد.

چون وقتي در «وقت» قرار گرفتي، آن وقت هدية الهي است براي ارتباط خاص با حقايق و اسماء خاص که مخصوص همان وقت است و راهنما به اموراتي است که شايسته است سالک در همان «وقت» متوجه همة آن‌ها شود. حال اگر به جهت مشغله‌هاي دنيايي از آن استفاده نکردي، به خفا مي‌رود و ديگر آن را نمي‌يابي. موفق باشید


[1] - «تصنيف غرر الحكم و درر الكلم»، ص 473.

[2] - «غررالحكم»، ص474.

[3] - «بحار‌الانوار»، ج 34 ، ص 175 .

[4] - «مستدرك‏ الوسائل»، ج 12 ، ص 143.

30702
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بین کیفیت عبادت و کمیت آن کدام ارجح است؟ مثلا در خواندن ۱۰۰۰ رکعت نماز در ماه مبارک و ۱۰۰ رکعت هم در شبهای قدر بهر حال حضور قلب کمتر است و در این موارد به عبادت کمتری بسنده کنی و با توجه بیشتر بهتر است یا همان نمازهای طولانی تر را بخوانی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند». در حدّی باشد که بتوانید رویهمرفته کیفیت و کمیّت را جمع کنید. موفق باشید

30696
متن پرسش
سلام جناب استاد مکرم: وقت عالی بخیر. سوالی که به شدت حالت بحرانی دارد این است که نسل جوان ما در حال تجربه یک تغییر رادیکال فرهنگی و اخلاقی است که فقط دنباله ای است از همین تغییر در آمریکا و غرب. فرهنگ جنسی جدید که از طریق موبایل و اینترنت دارد پخش می‌شود نسل بشر را به چاه وحشتناکی می‌کشد: نوجوانانی که از سن بسیار پایین یعنی حدود ۱۲-۱۳ سال پای فیلم های پورن و با استمناء بزرگ می شوند. این اتفاق اولین بار در تاریخ بشر دارد می‌فتند. در امریکا که به شدت رایج شده است. در آمریکا ۹۰ درصد نوجوانان فیلم های پورن را دیده اند. و ۱۰ درصد هر روز نگاه می‌کنند یعنی معتاد شده اند! تبعات این فرهنگ شیطانی بسیار مهلک است. میل به ازدواج تقریبا به طور کامل از بین می رود. علاقه به درس و کار سقوط می‌کند. مشکلات روحی و روانی بخش زیادی از آن‌ها را گرفتار می‌کند و افکار جنسی هر روز دیوانه شان می‌کند. روابط قبل از ازدواج عادی می‌شود و ... سوال این است چرا نظام جمهوری اسلامی و رهبری نشستند و هر از چند گاهی گلایه می‌کنند فقط؟ ما با یک سونامی نابودکننده نسل بشر رو به رو هستیم. چرا رهبری دستور صادر نمی‌کنند برای اینترنت ملی و با وزیر متخلف برخورد قضایی نمی‌شود؟ تا کی مراعات تبلیغات دشمنان و لیبرال های داخلی؟ نسلمان رو به پیری است و می‌ترسیم فحشای اینترنتی کار را تمام کند و نسل مان را بکند در حالی که ما حداکثر درگیر برجام و نرخ دلار و قیمت گوشت و میوه هستیم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً چون مسئله‌ای که می‌فرمایید برای مقام معظم رهبری و جریان‌های فرهنگی اصلی نظام بسیار جدّی است، بنا ندارند مثل سایر کشورها تسلیم شوند، ولی باید حکیمانه عمل کرد تا در این موضوع، دو جبهه‌ی موافق و مخالف پیش نیاید و کارها از طریق همین دولت‌ها جلو برود. این ها از جمله تنگ نا های تاریخی ما است که باید طی فرایندی از آن ها عبور کرد. مثل این که ابتدا بحث جهش تولید را پیش کشیدند و امسال بحث موانع تولید را به میان آوردند. موفق باشید‌

30697
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: با توجه به آنکه جنابعالی تجربه حضور در وزارت استراتژیک آموزش و پرورش را داشته اید و تسلط کامل جنابعالی بر مبانی انقلاب اسلامی و مدرنیته، راه تحول در آموزش و پرورش را از چه مسیری می‌دانید؟ چگونه می‌توان آن تحولی که حضرت روح الله در جامعه بوجود آورد را امروزه در آموزش و پرورش جریان داد؟ با سپاس از مطالب گرانبهایتان. لطفا پاسخ را شخصی بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین سند تحوّل، رویهمرفته می‌تواند مفید باشد. متأسفانه نه دولت‌ها عزم آن‌چنانی دارند و نه زیرساخت‌های آن تا حدّی فراهم است. با این‌همه باید منتظر بود تا دولتی به صحنه آید که موضوع آموزش و پرورش برایش مسئله باشد و نه مشکل. موفق باشید

30695
متن پرسش
سلام: در جلسه فرمودید روایتی داریم که اگر ذکری را می‌گویید ولی قلب با شما همراه نیست ادامه ندهید زیرا قصاوت قلب می آورد. اگر اشتباه نکنم یکی از علما گفتند مثلا اگر نماز شب هم بی حالید و حضور قلب ندارید باز هم بخوانید اثر وضعی خود را دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در هر دو حال باید انسان به خودش نظر کند که عباداتش برایش به جای حضور قلب، صرفاً عادت نشود. از آن طرف اگر در ابتدای امر چندان حضور قلب برای او نیست، این را نباید حمل بر عادت کرد. موفق باشید

30694
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب: اول از همه حمد و شکر الهی را بجا میاورم بابت نعمت هدایت و عنایتی که بواسطه آشنایی با کتب و مطالب شما نصیب ما گردیده الحمدلله. سپس ادای شکر از استاد بزرگوار و طلب دعا برای ادامه توفیق هدایت و عنایت الهی و به ثمر رسیدن آن ان شاء لله. استاد محترم پس از آشنایی با سیر مطالعاتی شما و مدت دو سالی که عاشقانه به لطف خدا پیگیر مطالب بودم و البته توفیقاتی که خدای رحمان از قبل این مطالب به بنده حقیر داشت دست تربیت رب العالمین را در وجود شخصی ام بسیار دیدم و الحمدلله نتایج خوبی از هدایت نصیب حال بنده حقیر گردید و مختصری را با شما در میان گذاشته و الحمدلله تایید فرمودید. اما سوال و مشکل بنده این است که چون این نعمت هدایت بعد از دوره غفلت و جهالت بوده هنوز در حضورهایی که در جمع های قبلی دارم (جمع فامیلی) شخصیت اجتماعی ام با شخصیت حقیقی و فردی ام تطابق ندارد و شخصیت فردی تحت تربیت مربی الهی که با آن احساس آرامش و قرب و لطف الهی را دارم در حضور در جمع مخصوصا فامیلی پشت شخصیت اجتماعی ام که بسیار شلوغ و پر حرف و شوخ و طبعا دارای اشتباهات پنهان می‌شود. و تقوا و مراقبه ای که در شخصیت فردی و حقیقی ام و حتی در جمعهایی که بعد دوره غفلتم دارم را تا اندازه ای از دست می‌دهم و این مرا آزار می‌دهد. سعی کردم طبق دستورات اولیای الهی با ذکر و معوذتین و تأمل قبل از حضور در جمع مراقبه ام را حفظ کنم اما خیلی موفق نیستم. و احساس دوگانگی اذیتم می‌کند. البته یه دلیلش شاید این است که از بروز شخصیت حقیقی ام در جمع قدیمی فامیلی ابا دارم که مبادا باعث دوری جمع از دین شود چون تغییراتی که دین در زندگی بنده گذاشت برای دیگران محسوس بود. البته تا الان به لطف خدا این تغییرات آرام آرام اثر مثبتی در نگاه افراد به دین داشته چون همراه با موفقیتهای ظاهری دنیوی بوده، اما حال خوش معنوی که در شخصیت حقیقی ام روزبروز مرا سرخوش تر می‌کند در جمع با ترس از پی بردن دیگران، پنهان می‌شود. شاید ریای برعکس که درونم مخلص تر و در حضور تر است و بیرونم غافل تر. اگر لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید دعاگویتان هستم. و من الله التوفیق لکم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار، ریا نیست. اگر با نیّت رعایت ظرفیت مردم با مردم برخورد کنیم، به آن‌ها کمک کرده‌ایم نه آن‌که خود را بالاتر بگیریم و با مردم ترکیب ندهیم. موفق باشید

30686
متن پرسش
سلام: هر سال با خودم عهد می‌کنم ماه رجب و شعبان برای ماه رمضان آماده شوم و هر سال هم چند روز مانده به ماه رمضان گرفتار گناهی می‌شوم و امسال هم با چند روزه گرفتن و دعا کردن و... اوقات خوبی را پشت سر گذاشتم که ناگاه گناه سراغم آمد و هر آنچه بدست آوردم از دست دادم، «ابلیت شبابی فی سکره تباعد منک» چکار کنم؟ جوانی هم رفت دیگه چه فایده در آستانه چهل سالگی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تازه اول کار است. «بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم». خواستند موضوع اصلاح نفس را ساده نگیرید تا مُعجَب شوید. با امید خدا به استقبال ماه رمضان روید. وقتی قاصدک خبر آورده که خبری در پیش است، چرا چشم به راه آن خبر نباشیم! و چشم دل را به سوی آن خبر که گشودن آسمان است به زمینیان، باز نکنیم؟! موفق باشید              

30685
متن پرسش
سلام: سوال دختر خالمه: من همیشه نمازم رو میخوندم ولی نمیدونم چرا چند روزی است نمیتونم بخونم. وضو می‌گیرم و مقنعه سرم می‌کنم و میشینم کنار سجاده ولی نمی شه. با اینکه هم شناخت دارم هم علاقه و هم حس های معنوی و همواره یاد مرگ هستم. در اینترنت هم مطلبی پیدا نکردم که بدانم دلیلش چیست. نمی‌دانم چه گناهی کردم یا این آزمایشی از طرف خداست که موفق نمی‌شوم. مشکل خاصی ندارم و اعتقاداتم مثل قبل است. به نظر شما چه اتفاقی افتاده؟ ممکنه گناه خاصی کردم که خودم نمیدونم؟ چه کار کنم؟ می‌ترسم از این وضعیت و اولش فکر کردم زود خوب میشم ولی الان چند روز شده. لطفا دعام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید به شخصیت پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نظر کرد و با تطبیق با ایشان، نماز را فردا یا جمعی برپا داشت. در تأسّی به آن حضرت و حضور در عالَمی که آن حضرت دارند، نمازخواندن بخصوص در اول وقت، انسان را وارد جهانی می‌کند که نیاز جان اوست. موفق باشید.

30674
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: چرا با وجود این همه علم، عمل صالح مان اینقدر کم است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم فراموش کرده‌ایم، با این علوم باید به فکر گشودن عالَم معنا در مقابل خود باشیم! موفق باشید

30664
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: یکی از نزدیکانم حدود یکسال هست که با قرآن کریم انس پیدا کرده و هم کتاب های غربی در زمینه خود شناسی و دینی اسلامی را مطالعه می کند. ایشان مدتی پیش با من درباره مدیتیشن صحبت کرده و خیلی تعریف کرد. می گوید ابتدا در خلوت ذهن خود را ساکت می کند و بعد از ساکت کردن دلش به خدا وصل می شود. و عشق و انرژی زیادی دریافت می کند. می گوید خدا فقط هست و ما هم هستیم و سکوت محض است. قران و نماز هست و بقیه دنیا توهم است. ما باید ذهن خود را ساکت کنیم تا به او وصل شویم. می خواستم نظر شما را درباره مدیتیشن و اظهارات ایشون بدونم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق مدیتیشن در وجه مجرد خود به طوری ساده حاضر می‌شود. ولی اگر این حضور و احساس با معارف عالیه‌ی توحیدی همراه نباشد، یک احساس معنوی یک‌بُعدی است و ابعاد دیگر انسان که با مقابله با دشمنان خدا و با مقابله با استکبار به ظهور می‌آید، همچنان فروکاسته می‌ماند. لذا فرمود: «إنّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیل‌ الله» زندگی در حبّ الهی، زیباتر است از زندگی در تجرد ساده‌ی خود. موفق باشید

30666
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برای ماه رمضان و این روزهای آخر ماه شعبان یک برنامه انس با قرآن میخام، از کجا شروع کنم؟ بنده متاسفانه هیچ انسی با قران ندارم. حتی یک صفحه در روز هم زورم میاد. شروع می‌کنم ولی مداومت ندارم، از مباحث یا کتاب های خودتان باشه بیشتر مایلم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا با صوت شرح سوره‌ها شروع نکنید؟ شرح سوره‌ی زمر و عنکبوت پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

30645
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد اینکه چند مطلب را چطور میشه جمع کرد: ۱. اینکه در بعضی روایات هست حاجت دیگران را فبل از درخواست برآورده کنید ون گذارید فرد آبروی خودش رو بریزه از یه طرف اگر فرد طلب نداشته باشه هم ممکنه قدر دونسته نشه هم شاید یه جورایی فضولی بشه تو زندگی فرد جمع اینها چطور ممکنه علاوه بر اینکه بعضی میگن تا کسی ازت درخواست نکنه نمیخاد مشکل کسی را حل کنی. استاد مطالب اخیر جملم را بیشتر در مباحث روانشناسی دیدم. ۲. استاد گاهی فکر می‌کنم علم روانشناسی خیلی از موضع قدرت نگاه میکنه و گاه گمان می‌کنم وقتی از طریق علم اونها به خصوص در جامعه پیش نری یه جورایی ارزش قایل نمیشن برات باید چکار کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که متوجه شدیم طرف نیازمند است و می‌توانیم نیاز او را برآورده کنیم، نباید تعلل کنیم تا نیاز خود را اظهار کند. و آن جایی هم که نمی‌دانیم طرف نیازمند است، اگر اظهار کرد و مطمئن به صداقت او شدیم و بتوانیم نیاز او را برآورده کنیم، واجب است که چنین کنیم. موفق باشید

30638
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: سوال بنده راجع به فلسفه شهادت است، آيا اينكه شخصي دارد به سمت خطر مي‌رود بدون علم به آن، يا اگر مورد حمله و هجوم ديگري قرار مي‌گيرد، توجيه اين مي‌تواند باشد كه ١. اين مشيت خدا براي اوست و نبايد دخالت كرد و ٢. در اختيار شخص مهجوم تصرف نمود؟ خيلي ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در بستر وظیفه‌ی شرعی و عقلانیت خود باید عمل کند و در این راستا راضی به تقدیر الهی باشد. موفق باشید

30635
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: اعیاد بر شما مبارک باشه ان شاء الله. حدود دو سال هست که گروهی به نام آرمانشهر مهدوی با هدایت شخصی روحانی تشکیل شده است. مبانی توحیدی امام خمینی را به عنوان پایه های اصلی فکری خود معرفی می‌کنند. کتاب اسرار الصلوه امام را مبنای اندیشه های خود قرار داده اند؛ بر توسعه محبت و حب الهی میان همه افراد جامعه مسلمین تاکید ویژه دارند. حتی با سطوح و مراتب پایین ایمان. منشاء همه مشکلات در جامعه را نبودن حب الهی و در میان بودن منیت ها می‌دانند شعار تو خودمی یکی از اصلی ترین شعارهای آن ها است. نکته ی که برای بنده سوال شده است میزان علاقه و ارادت بسیار زیاد اطرافیان این روحانی به اوست به نحوی که حرف های ایشان برایشان حجت محض است، هیچ گونه نقدی را به ایشان نمی پذیرند، تعصب خاصی نسبت به ایشان دارند. موضع گیری های ایشان در مسائل مختلف هم تامل برانگیز است، مثلا شدیدا معتقدند نباید مسئولین کشوری هیچ گونه اختلاف رای و نظری با هم داشته باشند، اصلا نباید هیچ نقدی به اندیشه و عملکرد مسئولین داشته باشیم و در این حوزه آقای رفسنجانی را مظلوم تر از شهید بهشتی می‌دانند که با تفکر انگلیسی مورد هجمه واقع شده است. نسبت ایشان را با مقام معظم رهبری مانند نسبت امام علی با پیامبر می‌دانند. در صورت نیاز متن سخنرانی ایشان را در این باره می‌توانم ارسال کنم. برخی از قائم مقام های ایشان خود را بازنشسته کرده اند نا بتوانند به کارهای آرمانشهر رسیدگی کنند. اعضای این گروه خود را در مراتب توحیدی ویژه ای می‌بینند، استادان را که ذوب شده در توحید و محبت الهی می‌پندارند؛ آثار شرک را در رفتار و اعمال دیگران رصد می کنند. و به نظر می‌رسد آرام آرام میان خودشان و دیگر افراد جامعه؛ حتی اقوام خود، فاصله معناداری احساس می‌کنند. اگر بخواهند صدقه بدهند به اعضای گروه خود می‌دهند، با آن ها در باغ های شخصی تفریح می‌روند، برخی از اعضای مجرد بنا به گفته استاد فقط می خواهند با کسانی ازدواج کنند که از لحاظ توحیدی از آن ها بالاتر باشند. بنابراین سنشان بالا رفته و مجردند و پدر و مادرهایشان از ایشان ناراضی هستند. به نماز شب و ذکر و توسل به امام زمان بسیار اهمیت می‌دهند، معتقدند باید مدلی از آرمانشهر مهدوی (توحیدی محض) بسازند در ابعاد کوچک تا الگویی باشد برای دیگران که متوجه آرمانشهر مهدوی بشوند. متاسفانه تنها اندیشه راسخ و برتر را اندیشه استادشان می‌دانند، برای او تقدس بسیار زیادی قائل اند به نحوی که معتقدند اگر کسی به ایشان بی احترامی کند حتما به مشکلات بزرگی مبتلا می‌شود و برای این ادعا شاهد دارند. به روایاتی مثل اینکه زمانی که امام زمان ظهور می‌کنند علماء با ایشان مخالفت خواهند کرد استناد کرده و نقدهایی که از طرف علمای حوزه به اندیشه استاد وارد شده است را جنس همان مخالفت ها با امام زمان می‌دانند. از روایت در زمان طهور زنی از از جایی به جایی می‌رود بدون هیج مزاحمتی این استفاده را می‌کنند که در جامعه آرمانی مهدوی حجاب لازم نیست. استاد دو همسر دارد، با خانم جوانی ازدواج کرده چون خانم اول او از لحاظ توحیدی بودن همطراز ایشان نبوده و دبیلن شیوایی برای ترویج اندیشه ایشان را نداشته است. استاد حدود ۶۰ سال سن دارند. نکته ی مورد سوال برای من خواب های عجیبی است که اعضای این گروه مکررا می‌بینند، باغ و بهشت و امام زمان و توجه خاص امام به افراد این گروه و به ویژه شخص استاد. مطمئن هستم که این خواب ها واقعا دیده شده اند. خواب ها اطمینان افراد را نسبت به استاد و تفکرات و منش ایشان مستحکم می‌کند. استاد عزیزم! نمی‌توانم متوجه حقانیت یا علل اصلی انحراف این جمع بشوم. آنچه از ایشان منتشر می‌شود به ظاهر قابل خرده گرفتن نیست؛ یکی از اعضای خانواده در این گروه حاضر است و به این علت جزئیات بیشتری درباره شان می‌دانم. نگران ایشان و سایر عزیزان خوب و مخلص این جمع هستم چون می‌دانم انسان های پاک و مخلصی هستند. به صورت جدی سعی در جذب افراد دارند. لطفا نظر شریفتان را بفرمایید. اگر درباره خواب ها که آیا صادق هستند یا نه توضیح بفرمایید ممنون خواهم شد. وظیفه بنده نسبت به این گروه چیست؟ به خاطر طولانی شدن بحث پوزش می طلبم. «لطفا این سوال منتشر نشود.» در این ایام عزیز از شما التماس دعای مخصوص دارم. در پناه و عنایت خاص حضرت زهرا سلام الله علیها باشید ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در هیچ حالی نباید عقل خود را تعطیل کند و صرفاً پیرو کسی باشد. ۲. به ما فرموده‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». مگر می‌شود این‌همه انسان‌های متدین و عالمان وارسته را نادیده گرفت؟ ۳. مگر در روایات ما متذکر نشده‌اند که خواب، حجّت نیست و حتی بعضاً شیطان در خواب القائاتی می‌کند تا بازار بعضی از توهّمات را گرم نماید. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با این نوع خواب‌ها که انسان‌های ساده و کم‌عقل گرفتار آن می‌شوند، شده است. موفق باشید

30623
متن پرسش
استاد گرامی سلام: حافظ می فرماید: نگار می فروشم عشوه ای داد که ایمن گشتم از مکر زمانه. جناب استاد خیلی غمگینم. فریب دنیا را خوردم. میل به خودکشی دارم ولی می دانم مشکلی را حل نمی کند. عذاب وجدان اشتباهات گذشته، نگران آینده فرزندانم، دنبال آن عشوه ام. با آرزوی سلامتی برای جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست برای درک بودنی ماورای این بودن‌ها، به غزل شماره‌ی 96 که اخیراً شرحی بر آن نوشته شد؛ رجوع شود. ذیلاً آن غزل خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

غزل شماره‌ی 96

بودنی ماورای غم‌ها و شادی‌ها

باسمه تعالی

دی پیر میّ فروش که ذکرش به خیر باد        

   گفتا شراب نوش و غمِ دل ببر ز یاد

پیر میّ فروش که جایگاه و توانِ به حضورآوردنِ انسان را در هستی خود دارد، هستی و حضوری که انسان مستِ حضور «وجود» شود؛ او یعنی پیر میّ فروش گفت: با نوشیدن شرابِ حضور در محضر لایزال و بیکرانه‌ی حضرت محبوب، می‌توانی غم دل را از یاد ببری و ببینی که چگونه غم، جای و جایگاهی در زندگی ندارد، این وقتی است که شراب «وجود» و حضور به جان انسان نوشانده شود و انسان خود را در عالَم بقاء احساس کند.

گفتم به باد می‌دهدم باده، نام و ننگ      

     گفتا قبول کن سخن و هرچه باد، باد

در جواب به توصیه‌ی میّ فروش که مرا توصیه کرد تا خود را از نسبت‌های ساختگی آزاد کنم و معلّق در دریای «وجود» باشم، گفتم: در آن صورت هیچ عنوانی و هویت مشخصی که بتوانم خود را با آن معنا کنم، نمی‌ماند. زیرا در چنین حضوری همه‌چیز، حتی تشخص انسان در فنا و بی‌نامی قرار می‌گیرد و گویا معلّق در فضایی خواهم شد که هیچ تکیه‌گاهی برایم نمی‌ماند، مگر احساس وجود خود در بی‌تشخصیِ محض، و او گفت همین را قبول کن، هرچه می‌خواهد بشود. زیرا این نوع از «بودن» بهترین تجربه‌ برای زیستن است در هر دو عالم.

سود و زیان و مایه، چو خواهد شدن ز دست

         از بهر این معامله، غمگین مباش و شاد

آری! در این نحوه بودن، هم سود و هم زیان و هم اصل سرمایه، که نسبت‌های ما با این عالم است، همه از دست می‌روند. ولی برای به‌دست‌آوردن آن نوع بودنِ معلّقِ در وجود، نه باید غمگین بود و نه شادمان، زیرا بودنی است فراسوی نیک و بد، وقتی اصیل‌ترین نسبت که نسبت وجودیِ ما با حضرت محبوب است، باقی است و عینُ‌الرّبط‌بودن خود را نسبت به او احساس کنیم که چگونه «فقیر إلی الله» هستیم و به چنین سرمایه‌ای می‌بالیم.

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ    

        در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

اگر دل به هیچ، که همین دنیا و نسبت‌های آن است، بدهی و خود را در عنوان‌های دنیا و آرزوهایی که از آن ساخته‌ای، جستجو نکنی؛ در جای و جایگاهی خود را قرار می‌دهی که تخت سلیمان هم به بادی برود و هیچ شود و تو می‌مانی و تنهایی‌هایت، زیرا خود را در شرابی که فوق غم‌ها و شادی‌ها است و عین بودن تو می‌باشد، نسپردی. پس خود را معطّل دل‌سپردن به هیچ مکن و گر نه از بودنی آن‌چنانی محروم می‌شوی.

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است      

     کوته کنیم قصّه که عمرت دراز باد

اگر در شرایطی هستی که دلبستگی‌هایت مانع پذیرش چنین پندِ حکیمانه‌ای می‌شود، قصّه را کوتاه می‌کنیم، در عین آن‌که آرزومندیم عمرت دراز باشد تا در ادامه‌ی عمر، چنین فضایی را تجربه کنی و خود را به «هست» و «نیست» امور دنیایی و آرزوهایی که برای خود ساخته‌ای، گره نزنی.

والسلام

30610
متن پرسش
استاد سلام علیکم: قبول دارید در عصری زندگی می‌کنیم که همه نسبت به هم بدبین هستیم؟ اگر اینچنین است چگونه از این مرض خلاص شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان‌ها به حقیقت توحید، نظر کردند و حقیقت در منظر آن‌ها قرار داشته باشد، هرکس را به اندازه‌ای که نسبتی با حقیقت دارد، اجر می‌نهند. موفق باشید

30582
متن پرسش
سلام استاد: ۶ سال است که با مشکلی مواجه هستم، همه راه های مادی را تا جایی که در توان داشتم رفته ام. راه های معنوی و دعا و نذر و نیاز هم. ولی بن بست. هم از شرایط خسته شدم و هم دیگه نمی دانم چه کنم. خیلی فشار روم هست. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کنم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در خلقت ما مقرر شده است، بندگی حضرت ربّ العالمین است، نه آن‌که حضرت ربّ العالمین بنده‌ی ما باشند. به همین جهت نباید در امری که برای ما مقرر نشده است، اصرار کرد. آری! نگاه توحیدی و کم‌کردنِ آرزوها و تواضع و خوشرویی و صله‌ی رحم، جهانِ ما را جهان دیگری می‌کند. موفق باشید

30578
متن پرسش
سلام استاد: خدا خیرتون بده که کلام نافذ تون قشنگ میشینه همون جایی که باید. پیرو سوال ۳۰۵۷۴ از ضعفم هست که از دلم پاک نشده. با وجود تمرینات ماه رجب و تذکرات شما نتونستم از افکارم رها بشم. اگر توصیه ای در راستای تحقق امرتون مبنی بر گذشت برام دارید دریغ نفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله همّت کنید در ورود به عرایضی که نسبت به شرح کتاب «جنود عقل و جهل» حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، تا به لطف الهی عرش، در فرشِ وجودمان نقش‌آفرینی کند.

به گفته‌ی جناب مولانا:

ما را سفری فتاد بی‌ما

آن جا دل ما گشاد بی‌ما

آن مه که ز ما نهان همی‌شد

رخ بر رخ ما نهاد بی‌ما

چون در غم دوست جان بدادیم

ما را غم او بزاد بی‌ما

ماییم همیشه مست بی‌می

ماییم همیشه شاد بی‌ما

موفق باشید

30577
متن پرسش
سلام استاد عزیز: چه راهکاری برای بوجود آمدن شجاعت و نترسیدن دارید؟ مثلا کسی بهم تشر میزنه چیکار کنم نترسم؟ از این حالت خودم بدم میاد. البته منظورم این نیست که برم یقه طرف رو بگیرم و باهاش دعوا کنم. من میگم حداقلش اینه که چیکار کنم نترسم؟ برا یه مرد خیلی زشته که از کسی یا چیزی بترسه. کسی رو ببینم که از خودم ورزیده تر و از نظر جسمی قوی تره اگه بهم تشر بزنه جلوش کم میارم. چه کنم که نترسم؟ خواهش می‌کنم راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با استحکام حضور در محضر خداوند می‌توان در ابتدا آرامش ظاهری خود را حفظ کرد تا آرام‌ارام، قلب نیز در این آرامش به صورت درونی همراهی کند. در این موارد رعایت تقوا به انسان استحکام می‌بخشد. موفق باشید

30570
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و ضمن تبریک اعیاد شعبانیه. استاد به سوال شماره ۳۰۵۵۲ پاسخی داده نشده است؟ التماس دعای خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌‌طور جواب داده شد: 30552- باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در ماه شعبان را غنیمت بشمارید و اگر جسم‌تان اجازه داد از روزه‌ها در حدّ ممکن غفلت نشود. انس با شهدا، راه‌گشاست و از ورزش نیز نباید غفلت کرد. موفق باشید

30564
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گفته شده که فرد در زندگی دو نگاه تشریعی و تکوینی داشته باشه. برای مثال اگر مشکلی وجود دارد اینکه فرد وظیفه اش را درست انجام دهد می شود نگاه تشریعی و اینکه نتیجه هرچه که باشد چون از خدا صادر شده است ولو اگر بد هم باشد می شود خیر. یکی از مسائلی که من درگیر آن هستم دچار شدن به قبض و کدورت و سیاهی قلب در محیط خانه و فامیل هست. در زمان هایی که در خانه نیستم (فرض کنید در شهر دیگری در خوابگاه) این مشکل نیست ولی وقتی برمی گردم خانه بسیار بسیار سرد میشم و کلا حال عبادت رو از دست می دم (به کرات تجربه شده) برای مثال منی که سعی می‌کنم نماز شبم قضا نشه در خانه به نقطه ای می رسم که ممکنه نماز صبحم قضا بشه. منی که سعی می کنم مراقبه داشته باشم و گناه نکنم در خانه یا در مهمانی های فامیلی کلا آن مراقبه و حال از دست میره و گناهانی می کنم و سیاهی و غفلتی بر من حاکم می شود که اصلا فکرشم نمی‌کردم. حال با این شرایطی که من سعی می کنم تشریعا کار نادرستی نکنم ولی در واقع تکوینا در این شرایط قرار می گیرم و خراب می‌کنم چطور این تکوین را خیر بدونم؟ استاد من سال هاست که با این مشکل روبرو هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام تکوینی عالم در جای خود لایتغیّر است و این ما هستیم که باید نسبت خود را با آن شکل دهیم و تنظیم کنیم. آری! تکویناً عین ربط به حضرت حق هستیم حال اگر با عبادات و دستورات شرعی عبودیت خود را بپرورانیم، تشریع ما عین حقیقت و تکوین ما می‌شود. ولی اگر در عبودیت خود سهل‌انگاری کنیم از حضور در حقیقت تکوینی خود محروم می‌شویم و این نوعی سرگردانی است که خودمان باید مواظب باشیم پیش نیاید. موفق باشید 

نمایش چاپی