بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26625
متن پرسش
سلام استاد: من یک خانم ۴۱ ساله و صاحب دو دختر هستم. از کودکی از همان سن تکلیف با نماز مشکل داشتم و نمی خواندم و یا به تاخیر می انداختم. پدرم هم در این مورد خیلی تندی و بد اخلاقی می کرد. در طول این عمر رفته همیشه خواسته ام که نماز خوان بشوم. دیگر نمازم قضا نشود و اول وقت بخوانم اما نتوانسته ام. اگرهم بوده دوره های کوتاه. از پنج سال پیش دچار افسردگی هم شده ام و تحت درمانم که چندان هم موثر نبوده. مشکلم به تشخیص پزشکان شخصیت وسواسی و کمالگرا هست. در این دوره افسردگی گاهی کاملا بی نماز می شوم. از خودم بدم می آید و حس می کنم خدا هم از من بدش می آید. نمی توانم به ائمه متوسل شوم. وقتهایی که نماز می خوانم در قنوت می خوانم که اللهم اجعلنا علی صلوتنا دائمین و لارکانها مقیمین و .... یا رب اجعلنی مقیم الصلوه و .... چند سال قبل رفته بودم زیارت امام رضا (ع) و از آقا خواستم که نمازخوان بشوم. رفتم اربعین و به این امید که امام حسین (ع) درستم کند. با تاثیر جریان شهید مجید قربانخانی. عمرم رفت و کوله بار دین به خدا و مردم و دست تهی. چند وقت پیش به کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» شما برخوردم و به دلم نشست. گرچه در عمل می لنگم. گفتم شاید شما وسیله ای باشید که من راه بیابم. از حاج قاسم مرتب می خواهم دستم را بگیرد و به راه بیاورد. از آن عشقی که چشید بچشاند. امشب شب اول رجب است. همیشه در مناسبتهای مذهبی مضطرب می شوم. که من در این فرصت چه خواهم کرد. تو رو خدا جوابم رو بدهید و کمکم کنید و دعایم کنید نجات پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی به خود سخت نگیرید؛ عبادات را راه‌های ریزش رحمت الهی بدانید نه راه‌های سخت گیری خدا. راه‌هایی گشوده است تا با او گفتگو کنیم. موفق باشید

26600
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد: بنده به عنوان يك جوان ١٩ ساله اگر بخواهم اين استعداد و توانايي كه در من هست رو در جهت مفتخر ساختن اسلام و انقلاب خرج بكنم همرو، در راستاي اون هدف غایي كه قرب الهي است، نميدونم دقيقا چه كار بايد بكنم؟ در چه مسيري بايد حركت بكنم؟ يعني مثلاً هدفم رو بر اساس علاقه و استعدادم ها پيدا بكنم و بر فرض يك معلم بشم يا يك چيزي كه در توانم هست؟ يا اصلا به گفته بعضي دوستان شايد بايد از اين موضوع علاقه و استعداد اينا فارغ شد و هر كاري ميتونيم مثل دوران دفاع مقدس مثلا بكنيم؟ آيا اين الان درسته؟ حقير در حال حاضر از لحاظ مباني فكري و از لحاظه رفتاري دچار يك سري مشكلاتم به جاي اينكه در عنفوان جواني نهايت همتم رو بكنم و در راه خدا و انقلاب كار كنم روز به روز فاصله مي گیرم، تنبلي مي كنم، برنامه ندارم، دچار روزمرگي و تكرار مكررات، مضطرب و نگرانم چون از طرفي كار نمي كنم، و ميدونم دارم اشتباه مي كنم اما نميدونم جدا از بعد فردي و اعمال عبادي در بعد اجتماعي و خدمت چه بايد بكنم؟ براي امام زمان (عج)؟ آيا بزرگان ما مانند امام (ره)، حاج قاسم، شهيد مطهري و… علاقه و توانايي خود را شناسايي كردند و بعد حركت كردند؟ يا اينكه حقير دارم رسماً منفعل و فرار مي كنم از حقيقت؟ لوازم و گام رسيدن به اين كه بتوانم يه انسان بزرگ و تاثيرگذار در اين زمينه چيه و چي رو بايد رعايت كنم؟ خواهشمند بنده رو راهنمايي كنيد با اين ديد كه من واقعا صفر كيلومترم از هر لحاظي و تا الان به واسطه توسل به اهل بيت و شهدا و نماز دوام آورديم؟ بنده با كتاب جواني شما ورزش حرفي را كنارش گذاشتم، چون متوجه شدم كارهاي مهم تَري است ولي تا الان نتوانستم كاري كنم!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً در همان شرایطی که هستید وظیفه‌ی خود را انجام دهید و در فرصت‌های اضافه، سیر مطالعاتیِ سایت را دنبال بفرمایید. خود خداوند راه را می‌نمایاند. موفق باشید

26542
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد عزیز بنده از دوستانم شنیدم که یک شخص مومن و مذهبی خطایی مرتکب شده هرچند خود این شخص انکار کردند ولی من چندجایی آبروی این شخص رو بردم متاسفانه و برای همه گفتم چه خطایی مرتکب شده، با اینکه خودم اصلا مطمئن نبودم و حالا دید بعضی افراد نسبت به ایشون عوض شده چون ایشون شخصی کاملا مذهبی بودند الان وظیفه من چیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در عین این‌که باید مواظب بود فتنه‌ای پیش نیاید، به نحوی جبران کنید. موفق باشید

26540
متن پرسش
با سلام: بنده سوال کننده ۲۶۵۰۳ هستم با توجه به اینکه نتونستم بعلت فراموش کردن رمز وارد ایمیل شوم اگر امکان دارد پاسخ را روی صفحه سوالات قرار دهید تا متوجه جواب شوم. از اینکه مصدع اوقات شما شدم واقعا شرمنده ام. اجرکم عند الله. دست حضرت حق همراهتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرف خانم‌های متدیّن جلو بروید. «ره چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشیدچندان متوجه نشدم. منظور شما این است که بنده دچار افراط هستم. یعنی نباید به این جزئیات اهمیت بدهم. ممنون میشم اگه جوابم واضح تر عنایت کنید. با تشکریا علی

26503- باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور احساس کردم. و به همین جهت آن راه‌کار را که اساتید سلوکی پیشنهاد می‌فرمایند، خدمتتان مطرح نمودم. موفق باشید

26522
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده در باب مسائل اخلاقی که شما فرمودین بسیار در تلاشم که هم خودم رعایت کنم و هم به دیگران توصیه کنم از این بابت خیر دنیا و آخرت رو براتون آرزو می کنم. در یک مورد که توصیه به فرو خوردن خشم و غضب داشتم یک نفر از نوع کارش به بنده توضیح داد که دقیقا ندانستم چه باید پاسخ بدهم. ایشان راننده خاور هستن و همیشه در جاده های برون شهری و مکان‌هایی که سخت و ناامن هست تردد دارند. می گفتن پیش می آید که شب هنگام از این جاده ها عبور می کند و اگر در مقابل افرادی که قصد مال و جان ایشان را داشته باشند با خشونت و به ضرب چوب و چماق عمل نکند حتما آسیب می بیند. بعد از شنیدن این اولا خدا را شکر کردم که کار من در این فضاها نیست ثانیا ماندم که چه به گویم به این بنده خدا که دنبال لقمه حلال از خانه خارج می شود. این توصیه های من از سر فراغ بال خودم نیست؟ مثلا پلیس و کارهای دیگر نیاز به خشم و غضب ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دفاع از خود و دفعِ خطر، غضبِ جهت‌دارِ صحیحی است ولی پلیس حق ندارد به راننده‌ی متخلف غضب کند. قانون خلاف را مشخص کرده و او باید إعمال قانون کند. موفق باشید

26511
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: ببخشید تفاوت علم و حکمت چیست؟ و پیامبر (ص) به امام علی (ع) سپردند «اودعه علمه و حکمته»، این علم فقط حضوری بود یا هم حضوری و حصولی؟ آیا این انتقال و سپردن علم آنی بوده؟آیا کسب علم حضوری در افراد معمولی که همراه تزکیه نفس، دفع رذایل اخلاقی، انجام اعمال صالح است بتدریج است و کم کم علمشان کامل می گردد تا قلب آمادگی پذیرش کامل آن علم را پیدا کند؟ و راه کسب حکمت همان راه کسب علم حضوری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد، علم و حکمت به صورت مترادف به‌کار برده می‌شود. ولی می‌توان گفت علم، موجب آگاهی نسبت به واقعیت می‌گردد و حکمت، در نسبتی وسیع‌تر جایگاه حادثه‌ها و واقعیت‌ها را می‌یابد و هر دو در صورت رعایت تقوا، می‌توانند به صورت حضوری یا حصولی باشند. موفق باشید

26510
متن پرسش
سلام استاد عزیز و مهربان: امشب بعد از هزار بار توبه شکستن باز به آغوش امام رضا برگشتم. ازشون در خواست درد بی درمون رو کردم تا اینکه به حدیثی از رسول الله رسیدم که می گفت اگر جوانان نمی توانند ازدواج کنند با روزه شهوت شان را مهار کنند. خیلی امید وار شدم ولی استاد حدود ۲ سال و نیم است که دارم روزه پشت سر هم می گیرم دیگر در کل بستگانم اسمم مشهور شده به شخصی که همش روزه می گیره و دیگه تغییر کرده حتی دیگر اعضای خانواده ام روی من حسابی جدید باز می کنند و مرا قبول دارند ولی استاد از شما چه پنهان که خودم خودم را اصلا قبول ندارم و در خلوت هایم اشک می ریزم و ناله می کنم. استاد عزیز تا کی باید این مسیر را به تنهایی ادامه دهم؟ چرا خداوندی که دقیقابه سر بزنگاه دستم را می گیرد و به من راه را نشان می دهد چرا دوست دارد انقدر در سختی باشم و به خودم سخت بگیرم و انقدر دل سوزناکی داشته باشم و هر هفته در انابه و پشیمانی به سر برم؟ استاد عزیز لطف بفرمایید مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طوری در عبادات خود ورود نکنید که موجب فشار روحی برایتان شود. در حدّ وظیفه عمل نمایید و امیدوار رحمت الهی باشید. موفق باشید

26516
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: بزرگوار من به عنوان یه جوان دانشجو واقعا یه سوالی شدید ذهنم رو درگیر کرده. اینکه در این برهه از زمان و تاریخ و زمانه امروزه دقیقا تکلیف من چیه که عمرم رو و زندگیم رو در اون راه وقف کنم؟ اولویت برای من فرهنگه، اقتصاده، چیه بالاخره؟ من اهل مطالعه هستم ولی تا الان نتونستم یه جواب قانع کننده پیدا کنم. احساس می کنم به یک استادی که نفس الهی داشته باشه نیاز دارم. اگر لطف کنید بنده رو راهنمایی کنید ممون میشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آنچه فعلاً برایتان مقدور است را انجام دهید و خود را آماده کنید تا نسبت به آنچه در آینده برایتان پیش می‌آید، آمادگی لازم را داشته باشید. در تقویت صدق و تواضع نیز تلاش کنید. موفق باشید

26454
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در سخنرانی سفر کرمان شما پیشنهاد نذر کردید سوالی که از محضر شما دارم اینکه منظور شما از نذر، چه نوع نذری است؟ اگر برای شما مقدور است کمی در این باره توضیح بفرمایید. با تشکر از شما. با آرزوی سلامتی برای شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نذر مثل کمک‌کردن به فقرا به هر شکلی، چه مادی و چه معنوی. موفق باشید

26453
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: من هر وقت نماز بدون حضور قلب می خوانم طوری می شود که دیگر ادامه زندگی برایم سخت می شود و نکند که جزو «ویل للمصلین» بشوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! این قبض و بسط است که همواره در مسیر دینداری با انسان روبه‌روست. گفت: «ای برادر عقلْ یک‌دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید

26441
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد: آیا این عقیده درستی است. اگر جایی اشتباه است و یا ناقص است بفرمایید. با عقل فهمیدیم که خدا کمال مطلق است و فقط به خدا نیاز داریم، حال قلب نمی تواند حق را انتخاب کند و متصل شود. اولاً چون نفس اماره بر ما حکومت می‌کند و چون  غیر از دنیا و باطل را نمی شناسد به آن امر می کند. دوماً قلب توجهش به دنیا است و چیز دیگری در منظرش نیست که آن را انتخاب کند. حال ما باید با ریاضات شرعی اولاً عقل را حاکم بر خود و نفس عماره کنیم و دوماً با ریاضت و رفع حجاب حق در منظر قلب قرار می‌گیرد و می تواند آن را انتخاب و با او انس بگیرد. خدا توفيقتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت بر تقوا تکیه می‌شود. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۴۳۸ رجوع شود. موفق باشید

26408
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: ۱. شما می فرمایید وجود تشکیکی است، سوالی که داشتم این است که آیا مثلا درخت وجودی است یا ماهیت؟ اگر وجودی است ما که درخت تر نداریم. پس چگونه تعریف کنم که دچار ابهام نشوم. مختصر اگر توضیح بفرمایید ممنون می شوم. ۲. دوم اینکه استاد نمی دانم از بد روزگار یا خوب آن، من کارمند بانک شدم در بخش ستادی آن. این مباحث حرام بودن حقوق بانکی‌ها که در محافل مذهبی گاهاً مطرح می شود، من را آزار می دهد نمی دانم بیایم بیرون یا اینکه. احساس می کنم اگر تصمیم درست نگیرم سیرم به جایی راه پیدا نکند با توجه به اینکه ۹ قسمت از عبادت رزق حلال است. اگر راهنمایی بفرمایید ممنون می شوم. ارادتمند شما علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد باید بحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. لذا بحث ما بحث وجودیِ هر ماهیت است دیگر از این جهت تفاوتی بین درخت و انسان نمی‌کند. ۲. شما سعی بفرمایید وظیفه‌تان را انجام دهید. آن‌هایی که قراردادها را تنظیم می‌کنند باید مواظب باشند و مسئولِ عمل خود هستند که مطابق قراردادها عمل نمایند. موفق باشید

26395
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد اینکه کلا عملکرد دیگران به ما ارتباطی نداره و ما نباید خودمون و وقتمون رو صرف قضاوت عملکرد دیگران بکنیم و صرفا باید تمام حواسمون روی رفتار خودمون باشه در قبال دیگران، خیلی برای من گره شده. مثلا وقتی به یه نفر محبت می کنم و اون جواب سردی میده یا بی محلی میکنه یا غرور نشون میده، تا مدتهای زیادی از خاطرم نمیره و این خیلی عذابم میده. هرچقدرم سعی می کنم با دعا یا حسن ظن این افکارو دور کنم از خودم، بازم یادم میاد و ایجاد دلخوری میکنه‌. چطوری باید با این افکار مبارزه یا حذفشون کرد از ذهن آدم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال سیره‌ی ما باید سیره‌ی محبت به غیر باشد. به گفته‌ی جناب حافظ:

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد      هرکه خاکِ در میخانه به رخساره نرُفت

در رسیدن به وادی محبّت و شور عشق، نه‌تنها باید دل در گروِ میخانه‌ی شوق و محبت به دیگران داشت، بلکه باید خاکِ در میخانه را نیز با رخساریِ خود، جاروب کنیم. زیرا نوشیدن محبت که همان میّ عشق و زیرپاگذاردنِ خودبینی و خودخواهی است نیاز به جهش دارد، جهشی که به کلّی انسان از شخصیت تک بُعدیِ قبلی خود آزاد شود و تماماً به دوست‌داشتن فکر کند و در این راه، حاضر باشد خاک مسیری را که به دوست‌داشتن می‌انجامد، با مژه‌ی چشم جاروب نماید حاکی از آن‌که در اوج تواضع خود را در مسیر محبت قرار دهد. موفق باشید

26393
متن پرسش
با سلام: در یکی از سخنرانی های استاد، ایشان بیان کردند که ناامید نشدن از اجابت دعا حتی بعد از گذشت مدتها از دعا کردن، می‌تواند به اجابت آن منجر شود. در روایتی که از امام رضا (ع) نقل کردن ناامیدی از اجابت دعا از شیطان است. آیا اصرار بر خواسته های شرعی می‌تواند منجر به اجابت شود؟ می ترسم خواسته ام بعد از گذشت این همه سال اجابت نشود. مقداری سرد شده ام از دعا کردن. اما هرموقع از ته دل دعا می کنم احساس آرامش و حتی رسیدن به آرزو دارم. سردرگمم که ادامه بدم یاخیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا، مسیر اُنس با خدا است. وقتی هم که فکر می‌کنید گویا بنا نیست آن دعا مستجاب شود و از استجابت آن ناامید می‌شوید؛ باز امیدوار باید بود گویا تقدیری در میان است که از چشم ما پنهان می‌باشد. موفق باشید

26389
متن پرسش

با عرض سلام و تحیت: استاد بزرگوار مدتها بود که در قصه عاشورا سوال بود برایم اینکه کار اباعبدلله به سختی می افتد را چطور با مجیب بودن پروردگار می شود جمع بست؟ چرا حضرت زینب سلام الله علیها حتی لحظه ای که حضرت را در گودی قتلگاه می بینند رو به مدینه می کنند و با حضرت رسول سخن می گویند چرا از خداوند نمی خواهند فرجی رخ بدهد؟ این ادب است؟ یا تقدیر حتمی است امکان تغییرش نیست و خدا اینطور می خواهد؟ «ان الله شاء أن یراک قتیلا»؟ این رویه در زندگی دیگر افراد هم رایج است؟ اینکه گاهی کاملا کاری که می کنی در مسیر حق است ظاهرا ولی موانع متعدد، گرفتار شدن ... با همه سختی ها راه را ادامه می دهی اما از زمین و زمان هم می بارد چرا؟ این تصویری نیست که از خداوند در ذهن ما ایجاد شده خدا را دستگیر و اجابت کننده معرفی کردند بهمان، نه خدایی که سختی و فشار بنده ای که در راه خودش هست می بیند ولی تغییری گشایشی نمی دهد. پس کجا اگر یک قدم برداریم ده قدم می آید. شاید خیلی ها بگویند حسین (ع) باید اینطور شهید می شد تا اسلام احیا شود. اما عقل ناقص امثال من بر نمی تابد اگر خدا خداست و رحمانیتش و رحیمیتش پا برجاست چرا مداخله ای نکرد. عاشورا که هیچ در حد و اندازه تفکر امثال بنده نیست در زندگی خودمان هم گاهی سختی پشت سختی، منظورم سختی دنیایی است، رشد معنوی که الحمدلله هست. ولی چطور فقط غیر دنیایی ها را ببینیم مگر خدای ما فقط خدای آخرت است؟ برای دنیای مان عنایتی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود اولیاء الهی به این نتیجه می‌رسند که بهترین بودن در دنیا، مقابله با استکبار است. ملاحظه کردید که ماه‌های اخیر جناب شهید حاج قاسم چه اندازه به دنبال شهادت بود به جهت آن‌که می‌دانست برکاتی در شهادت او برای خودش و جامعه رقم خورده است و دیدید که یکی از مسئولان آمریکایی گفته بود قاسم سلیمانی شهید برای آمریکا از قاسم سلیمانی زنده، خطرناک‌تر است.

فرعون نمونه فرهنگی است که میگوید زندگی فرصتی برای «زنده بودن» است و موسی(ع) نمونه فرهنگی است که می گوید زندگی فرصتی است برای «حرکت» و اینکه انسان از لاک خودش خارج شود، پوست بیندازد، آزاد شود و چهره حقیقی او که پشت این شرایط پنهان شده، ظاهر گردد.
وقتی یکی از آنها می گوید پیروزی، آن یکی چیز دیگری می فهمد. هرلفظی که این می گوید، در فرهنگ خودش و در قاموس خودش یک معنا دارد و دیگری از آن چیز دیگری و معنای دیگری درک می‌کند.
طبق فرهنگ موسوی، اصل بر زنده ماندن نیست؛ بلکه اصل، نتیجه گرفتن از زندگی است؛ یعنی در فرهنگ موسوی اگر با زنده بودن نتیجه گرفته می‌شود، زندگی خوب است و اگر با دادن زندگی نتیجه به دست می آید، باید زندگی را داد. 
فرهنگ موسوی می گوید پیروزی در رهاکردن زندگی است؛ اگر با رها کردن زندگی نتیجه به دست می‌آید.

موفق باشید

26369
متن پرسش
سلام استاد گرامی: مشکلی در مسیر خود دارم که چند سالی است به طور جدی برایم مطرح شده و نمی توانم از صحت آن سر در بیاورم و آن را به درستی حل کنم. از نعمت های الهی بوده که زیبا به دنیا بیایم، البته از نظر خودم خیلی هم زیبا نیستم که مورد توجه قرار گیرد به این اندازه. از زمانی که کودک بودم وقتی کسی در مورد زیبا بودنم صحبت می کرد خیلی حس بدی پیدا می کردم و فکر می کردم که آن شخص مرا نمی بیند و به چیز دیگری خیره شده و از درون درد می کشیدم، بعدها فراموش کردم و در جریان زندگی از یاد بردم که انسان‌ها ممکن است آدم را به اشتباه بندازند. تا چند سال پیش قبل از به دنیا آمدن فرزند دومم و تحولات روحی متعددی که برایم پیش آمد احساس بسیار قوی در درونم به وجود آمده که بیشتر کسانی که می شناسم صرفا به خاطر ظاهرم مرا دوست می دارند و متأسفانه این احساس را در واقعیت هم به اثبات رسانیده اند. پیری دارد کم کم می آید و فکر مرگ آنقدر قلبم را گاهی درگیر می کند که حسرت کسانی را می خورم که ظاهرشان مانع رشدشان نمی شود. اطرافیانم سال ها مرا در مورد خود به اشتباه انداخته اند و من هم آنچه گردو بود را مروارید پنداشتم. بعد از آشنایی با کتب شما، و بحث ده نکته معرفت نفس، تغییرات زیادی در درونم پیش آمده و وقتی می بینم که در دنیای واقعی انسان ها چگونه در مورد ظاهر افراد به خطا می روند و قضاوت ها می کنند قلبم به درد می آید. وقتی می بینم پسرم را که ظاهر زیبایی دارد بیش از دخترم مورد اکرام قرار می دهند ناراحت می شوم. هم برای دخترم که او به واسطه دختر بودن شایسته اکرام بیشتر است و هم برای پسرم که از همین کودکی انسان ها در مورد خودش او را به خطا می اندازند و گردو را مروارید نشانش می دهند. زمانی از دیدار شخصی با آیت الله بهجت می خواندم که آن شخص بینی آیت الله را در ذهن خود مورد تمسخر قرار می دهد و آیت الله بهجت به ایشان از راز دلش می گوید که برای من مهم نیست بینی ام را تمسخر کنی و می بخشم اما مواظب باش کس دیگری را مسخره نکنی بسا که تو را نبخشد. آن شخص اگر می دانست حسرت انسان هایی که زیبا هستند و دلبسته این زیبایی شده اند چقدر زیاد است هرگز به خود اجازه نمی داد حتی به ذهنش این موارد خطور کند. چه کنم؟ به انسان ها به چشم زیبایی و زشتی نگاه نمی‌کنم، اما برای خودم نگرانم این موضوع باعث شده نمی توانم به راحتی خودم و بدنم را از هم تشخیص بدهم. از طرفی وقتی می بینم دارم پیر می شوم درد زیادی احساس می کنم. نمی دانم دلبسته این جسم هستم یا نه؟ از کجا بفهمم که جسمم چقدر مانع رشدم شده؟ حسرت بیشترم از آن است که چهره دنیا را کسی خودش کسب نکرده اما در آن دنیا هر کس خودش چهره اش را رسم می‌کند و من در آن روز چگونه خواهم بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه‌ی اخیر شرح سوره‌ی جاثیه، تحت عنوان «مواجهه‌ی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شده است. إن‌شاءاللّه سعی بفرمایید خود را در آن افق حاضر کنید. موفق باشید

26371
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اقتضای آزادی ما این است که به هر نوع اطلاعاتی- صرفنظر از محتوای آن- از طریق اینترنت و سایر رسانه های مدرن دسترسی داشته باشیم یا اینکه بر اساس رعایت آزادی معنوی و نمود آن در جامعه، باید محدودیت هایی وجود داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نور تقوای الهی باید خودرا کنترل کرد و از برکاتِ فوق‌العاده‌ی آن که حضور در ساحت معنویت است، بهره‌مند شد. زیرا ما در آن حدّ که شریعت الهی فرموده است آزاد هستیم. موفق باشید

26353
متن پرسش
سلام علیکم: اگر انجام عبادات اعم از نماز و روزه و ذکر برای کسی به صورت عادت درآمده است و حالت طراوات و شور برای انجام این امور نداشته و به چشم امور روزمره به آنها نگاه کند، چه راهی وجود دارد که این اعمال از صورت عادت خارج شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همان عادت هم که مطابق دستورات شرعِ الهی انجام می‌شود، مطابق فطرت انسان است. لذا اگر همچنان ادامه دهد و در عین حال، تقوای الهی را رعایت کند رابطه‌ی آن عبادات با نور فطرتش شدت می‌یابد و همان عبادات برایش نورانی می‌شود، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/۱۲۱). یعنی تمامیِ عبادات او را مطابق آن بهترین نوعی که انجام داده‌اند از آن‌ها می‌پذیرد. موفق باشید

26359
متن پرسش
یا الله سلام علیکم: استاد محترم بنده حدود ۳۰ سال هست که سه ماه رجب و شعبان و رمضان روزه گرفتم نماز شب خوندم و کارهای دیگر ولی هیچ وقت نتوانستم اتصالم را با الله عزیز برقرار نمایم استدعا دارم راهنمایی بفرمایید که چکار باید بکنم؟ در ضمن اگر ذکر و یا دستور خواستی هم ارائه بفرمایید ممنون خواهم بود. لازم به یادآوری است که بنده از محضر مرحوم بهجت و مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی و آقای محمد پور نیز بهرمند بوده و کسب فیض کرده ام، احساس می کنم که گمشده ای دارم ولی نمی دانم چطور اون رو پیدا کنم. یا ارحم الرحمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین توفیق روزه‌داری در این ماه‌ها موجب نشد تا نتیجه‌ی سلوکی آن، محبت به رهبر انقلاب و حاج قاسم گردد؟! سلوک حقیقی و اتصال به حضرت ربّ العالمین در این عالَم، محبت به اولیاء الهی است. موفق باشید

26340
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. نظر کردن به خدا ار طریق قلب و در صحنه نگه داشتن قلب را لطفا راه کار عملی اش را بگویید؟ ۲. چه جوری خود را در حضور خدا نگه داریم؟ بنده در حال کار روزمره هستم مثلا ظرف شستن خیالات مرا به آینده و گذشته می برد چه جوری در حال باشم و اکنون؟ آیا ذکر خاصی را نه موقع عبادت بلکه راه رفتن یا کارهای دیگر اگه دائم بگوییم برای در صحنه نگه داشتن قلب موثرتره؟موقعی که خود رو در محضر خدا ببینیم آیا نظر به اسم خاصی از خدا کنیم چه جوری خود را در حضور نگه داریم بالاخره ذهن و قلب باید در آن حال روی یه چیزی تمرکز کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. راه‌کارِ عملی همان است که قلب را متوجه‌ی حضور حضرت حق به نور اسماء در همه‌چیز متذکر شوید. ۲. روغن چراغ را در عبادات خود و مستحباتی که انجام می‌دهید؛ به دست آورید، وقتی چراغ روشن باشد در هنگام ظرف‌شستن هم «دست در کار و دل با یار است». ذکر صلوات و «لا اله إلا اللّه» و سوره‌ی توحید، کارساز است. موفق باشید

26274
متن پرسش
استاد گرامی سلام: ۱. در مثال نجار و تبر فرمودید که نفس وقتی کارش با بدن تمام می شود آن را کنار می گذارد و مرگ اتفاق می افتد. بنده همچین احساسی دارم و هیچ فایده ای در زنده بودنم نمی بینم پس چرا نمی میرم ؟ ۲. من هیچ امیدی به آینده ندارم و به شدت افسرده ام چون هرچه جلو می رویم اوضاع بدتر می شود. دائما آرزوی مرگ دارم چه کنم که خدا این آرزویم را براورده کند؟ دعای خاصی هست؟ شما برایم دعا می کنید این اتفاق بیفتد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نفس ناطقه در حالت تکوینی خود به این مرحله می‌رسد و ربطی به اختیاراتِ جرئی ما ندارد. ۲. خداوند راه‌هایی برای حیات فعّال در این عالم برای ما گذاشته است باید آرزوهای دنیایی را کم کنیم و به شرایط اُنس با خداوند و رضایت به تقدیر او وارد شویم. موفق باشید  موفق باشید

26249
متن پرسش
سلام علیکم: من یه مشکلی دارم و اونم اینه که در بیشتر موارد احساس می کنم اون چیزی که من فکر می کنم درست تره و بقیه اشتباه فکر می کنند. در هیچ زمینه ای خودم رو برتر از بقیه نمی بینم و وقتی خصوصیات آدم های خود شیفته را خواندم دیدم من هیچ کدام از اون خصوصیات را ندارم. ولی فقط در این یک مورد خاص اینطوری هستم. خیلی وقتها هم آسیب دیدم از این بابت و مجبور به عذرخواهی شدم ولی بازم تکرار کردم. واقعا درمان این مرض که البته ریشه ژنتیکی هم داره واقعا برام حیاتی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بنده چیزی نمی‌دانم. شاید مطالعه‌ی کتاب‌های اساتیدی مثل شهید مطهری، چنانچه همراه با دقت و تدبّر باشد کمک کند. موفق باشید

26225
متن پرسش
سلام استاد: یه سوال خدمتتون داشتم. اگر شوهر به زن بگه چادر بپوش در صورتی که زن با مانتو حجاب کامل را دارد و زن چادر نپوشد گناه نپوشیدن چادر به گردن مرد که نمی افتد؟ آیا چادر نپوشیدن گناهه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استفاده‌نکردن از چادر در صورتی‌که حجاب کامل باشد گناه نیست و مرد هم نباید چنین حقی را برای خود تصور کند که همسرش را مکلّف کند به استفاده از چادر، هرچند بهتر است با هم کنار بیایند. دوست‌داشتنِ همدیگر یعنی در اموری که شرع اجازه داده است؛ به انتخاب همدیگر احترام بگذاریم و نظرات خود را بر همدیگر تحمیل نکنیم و اگر طرفِ مقابل را برای خود دوست داشته باشیم، عملاً تنها خود را دوست داشته‌ایم. ولی اگر به انتخاب‌های شرعی همدیگر احترام بگذاریم، عملاً همدیگر را دوست داشته‌ایم. زیرا به خاطر خودمان، آزادیِ طرف مقابل را از او سلب نکرده‌ایم. ما در اسلام امرِ به معروف داریم یعنی امری که شرع، آن را واجب و شایسته می‌داند و نهی از منکر یعنی آن‌چه شرع، آن را بد می‌داند. البته زن و شوهر مطابق شرع، وظایف و حقوقی نسبت به همدیگر دارند که آن باید در جای خود محفوظ باشد. موفق باشید

26202
متن پرسش
سلام: وقت به خیر. یه سوالی داشتم که اگر امکانش نیست در سایت قرار داده باشه، ممنون میشم جواب رو برام پیامک بفرمایید. خیلی به جوابش احتیاج دارم. استاد من از اون وقتی که خودم رو شناختم، آدم ترسویی بودم؛ ترس از بحث و دعوا و دودستگی. الان هم که این اتفاقات افتاده، بسیار مضطربم. بخاطر این ضعف مدام خودم رو سرزنش می کنم که من آدم به دردنخوری هستم. حتی اگر بتونم در عرصه های دیگه ای به درد انقلاب و اسلام بخورم، چون شجاع نیستم، فایده نداره و در این آزمایش آخرالزمان سرشکسته ام. حاضرم برم میدان جنگ، تیر بخورم اما وارد بحث با کسی نشم. من ولایت فقیه رو صددرصد قبول و دوست دارم اما مدافع خوبی نیستم. برای همین، همه ی کارها و فعالیت هام رو تعطیل کردم چون فکر می کنم هرچه کنم فایده ای نداره. شنیدم در آخرالزمان آدم ها یا در جبهه ی حقند یا باطل، حد وسط نداره. من حق رو قبول دارم و حاضرم جونم رو به پاش بدم اما جرات دفاع ندارم. می ترسم که اسمم بره در بین جبهه ی باطل. راهنماییم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چنین استعدای خداوند در شما نگذاشته، چرا خود را سرزنش می‌کنید؟! اولاً: همین‌که با منتقدین به ولایت فقیه همراهی نمی‌کنید، کار ارزشمندی است. ثانیاً: در امور زندگی، مطابق رهنمودهای رهبری عمل کنید تا وظیفه‌ی خود را انجام داده باشید. موفق باشید

26171
متن پرسش
با عرض سلام: ۱. استاد عزیز اینکه می فرمایند بعد از نماز صبح تفکر بکنین؟ درباره چه چیزی تفکر بکنیم و حد و حدودش چقدر می باشد؟ ۲. تفاوت لااله الاالله و لا اله الا هو از نظر معنی و اینکه توحید صفاتی یا افعالی هست را میشه توضیح بفرمایین؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تدبّر در قرآن و یا تدبّر در ادعیه، به‌خصوص دعای «صباح»، نوعی تفکر است. ۲. در ذکر «لا اله الا هو» نظر به مقام احدیتِ حضرت ربّ العالمین می‌شود و در ذکر «لا إله إلا اللّه» نظر به مقام واحدیتِ حضرت ربّ العالمین می‌شود و هرکس بنا به ذوق و احوال خود می‌تواند به هر کدام از اذکار مذکور رجوع فرماید. موفق باشید

نمایش چاپی