بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16864
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، اینکه ادامه نسل پیامبران از حضرت یوسف (ع) به بعد از نسل ایشان نیست، آیا حقیقت دارد؟ علتش چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! این‌ها حرف است. یوسف ما عینِ نور است. حضرت حق در مقام عشق‌بازی با او می‌فرماید: «َ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ (24)/ یوسف) دسترسی ِ شیطان به او، به هیچ‌وجه ممکن نبود زیرا او از بنده‌های «ما»؛ آری! از بنده‌های ما که برای خود پروریده بودیم، بود. موفق باشید

16858
متن پرسش
سلام استاد عزیز ببخشید شاید سوالم تکراری باشه لطف می کنید در مورد حوری و قلمان که چی هستن و زن آدمی در برزخ و قیامت چه حشری با همسر خودشون دارن ۲. جزوه ای در این رابطه که معنای حقیقی حوری چیست و این جور مسایل معرفی کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در بحث تبیین سوره‌ی واقعه شده است. خوب است که به فایل‌های صوتی آن سوره رجوع فرمایید. موفق باشید

16856
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیزم: مدت زیادی است که شبهه ای، خواب را از سرم گرفته و مرا حیران و سرگشته کرده. استاد ببخشید که صریح خدمتتان عرض می کنم. عقیده ی شیعه این است که خداوند ظالم نیست و به کسی ستم نمی کند. آیا این ظلم نیست که بالاجبار ما را خلق کرده و بار سنگین مسئولیت انسان بودن را هم بالاجبار بر دوشمان گذاشته و بعد هم گفته اگر این وظایفت را انجام ندهی بفرما جهنم؟ آیا این اجبار، نوعی ستم نیست؟ بله می دانم که اصل وجود، خودش یک نعمت است و خداوند هم انسان را آفریده تا به کمال برسد ولی ممکن است انسانی بگوید مگر زور است، نه وجود می خواهم و نه کمال. خدایی که اولا علام الغیوب است و می داند این بندگانی که دارد خلق می کند اکثرشان جهنمی می شوند و ثانیا بسیار مهربان است، و با توجه به رحمت و مهربانی عظیم و خارج از درک ما، چطور افرادی را خلق می کند که می داند اکثرشان جهنمی می شوند؟ آیا این ظلم نیست؟ گیریم که گفتیم ظلم نیست و خودشان راه را انتخاب کرده اند ولی آیا این کم لطفی نیست از خدایی که می گویند لطفش بسیار است؟ استاد راستش را بخواهید اینها حرف دل خیلی هاست. خدا که جوابش رو اون دنیا با چماق می ده ولی لا اقل شما راهنمای کنید. استاد اگه جواب مطالب بالا رو هم خواستید ندید، ندید ولی فقط این سوالم را جواب بدید که مگر روایت نداریم خداوند هفتاد مرتبه از مادر بیشتر نسبت به بندگانش مهربان است؟ و هفتاد هم که می دانیم در عربی عدد کثرت است و فقط به هفتاد منتهی نمی شود بلکه یعنی خیلی بی نهایت و زیاد. من که تا حالا مادری رو سراغ ندارم که حاضر باشه بچه اش ولو اینکه فرزندش خیلی بد باشه، اونو آتیش بزنه! استاد اگه شما یک مادر رو پیدا کردید ولو مشرک، که فرزندش رو زنده زنده سوزونده باشه، حتما به من بگید! من که بعید می دانم چنین مادری در جهان وجود داشته باشه. اون وقت خدایی که هفتاد مرتبه مهربون تر از مادره و اصلا خودش مهر رو در درون مادر قرار داده، چطوری می خواد بنده اش رو به جرم نماز نخوندن و روزه نگرفتن، تازه اونم تا ابد بسوزونه؟ اصلا میشه بفرمایید که فرق خدا با پادشاه ها در چیه؟ خوب پادشاه ها هم همینطور بودن دیگه! می گفتن اگه از ما اطاعت نکنید گردنتونو می زنیم! استاد ازت خواهش می کنم شما رو به حق ........ اگه به هیچ کدوم از حرفام جواب ندادی، فقط اون مادری را که حاضر باشه بچه ی فاسق و کافر و بدکارش را زنده زنده آتیش بزنه به من معرفی کنید حتما معرفی کنید. استاد، من واقعا خیلی دوستون دارم، جسارتمو ببخشید ولی یا جوابم رو ندهید یا دقیقا اون چیزی رو که پرسیدم راجع به مادر و فرزندش، جواب بدهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حال با توجه به همه‌ی این حرف‌ها؛ بیایید موضوع را از زاویه‌ی دیگری بنگریم، یعنی از زاویه‌ی وجودی و تکوینی و با نظر به این‌که «امکان» ذاتیِ انسان است و این امکانِ ذاتی است که طلبِ وجود می‌کند و در ذات خود، وجوهِ مختلفی دارد که با اختیار و انتخاب ذاتیِ خود، می‌تواند هر وجهی را برای خود انتخاب کند و پیامبران یعنی رسولانِ حضرت خالق در این حدّ متذکر او هستند که متوجه باشد در إزای انتخاب‌هایی که کرده است، خودِ او را به او می‌دهند. و به تعبیر قرآن: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» قیامت چیزی نیست جز صحنه‌ای که هرکس آن‌چه را خود، انتخاب کرده است به او می‌دهند. حال! خدایی که هزار برابر از مادر به ما نزدیک‌تر است، با آوردنِ پیامبرانش چنین قاعده‌ی تکوینی را به ما تذکر نداده است؟! موفق باشید

16850
متن پرسش
یاس: سلام استاد بزرگوار، بنده طلبه یکی از حوزه های اصفهان هستم، و ان شاءالله با یاری خدا، سال تحصیلی پیش رو، سال آخر تحصیلی بنده در سطح دو حوزه خواهران هست، قصد دارم در یکی از مساجد محله یا امامزاده نزدیک منزل، فعالیت کنم، خودم فکر کردم در حد فهم عامه مردم، جلسه تفسیر قرآن بگذارم، که هم بانوان با قرآن مانوس بشن ان شاءالله، و هم خودم تا جایی که بشه، وظیفم رو در قبال قرآن و اسلام، در حد توانم انجام بدم و اینکه در خلالش، کمی مسائل احکامی و باز هم در حد مطالعه ای که دارم، اخلاقی، در مورد همون موضوع اون روز، در خدمت خلق خدا باشم، مزاحم شما شدم تا در زمینه تفسیر، کتبی که در این زمینه میتونن کمک بنده باشن رو معرفی کنید، و یا در مورد مسائل اخلاقی حتی، به بنده معرفی کنید، و به نظرتون بیشتر از کدام سوره ها، شروع کنم؟ و اگر نظرتون اینه که بلکل این زمینه رو رها کنم و در زمینه های دیگه فعالیت کنم، مسرور میشم بنده رو راهنمایی بفرمایید. و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای عبوردادنِ جامعه از ظلمات سکولاریسم، در هر حال باید به وجهِ حضوری قرآن و نه صرفاً مفهومی و عقلانیِ آن رجوع نمود و این کار در این تاریخ، از طریق مرحوم علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» با تفسیر قیّم المیزان انجام شده. خوب است که جنابعالی تفسیر المیزان را مدّ نظر داشته باشید، ولی برای مردم آن را به زبان ساده – و نه سطحی – مطرح کنید. جزوه‌ی «روش کار با المیزان» بر روی سایت هست. وقتی با نگاه مرحوم علامه با قرآن آشنا شدید، دیگر فرق نمی‌کند که با چه سوره‌ای شروع کنید. در حین مطالعه‌ی تفسیر، مسئله‌ برایتان روشن می‌شود. پیشنهاد بنده آن است قبل از مطالعه‌ی المیزان، جهت آشناشدن با ادبیاتِ آن، صوت‌های تفسیریِ سوره‌های عنکبوت و روم و شوری و زمر را استماع فرمایید – فایل صوتی آن‌ها بر روی سایت هست - در زمینه‌ی اخلاق نیز، دعای «مکارم‌الاخلاق» پیشنهاد می‌شود. فایل‌های صوتی آن بر روی سایت هست. موفق باشید

16840
متن پرسش
سلام عليكم: استاد، مسئله ای است که من و خیلی از جوانهای هم سن و سال من از درک آن عاجزیم و آن اینکه بزرگان می گویند شما ازدواج کنید خدا هم می رساند و روایت هم داریم که امام صادق علیه السلام فرمود «هر کس از ترس تنگدستی ازدواج نکند همانا به خداوند بدگمان شده است خداوند فرموده ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» استاد، واقعا این مسئله را نمی توان درک کنم. پس عقل چه می شود؟ شرایط و زمینه ها چه؟ وقتی من نه کار دارم نه پول دارم نه خونه دارم چگونه حتی فکر ازدواج هم بکنم؟ به خصوص که با این مقدار ناچیز شهریه ای که به ما طلبه ها می دهند حتی نمی شود لانه مرغی را اجاره کرد؟ استاد اگر خدا فرموده یغنهم الله من فضله، پس چرا کسانی را می بینیم که ازدواج کرده اند و غنی که نشده اند هیچ، بلکه به فلاکت و نداری افتاده اند؟ استاد ببخشید که صریح حرفامو گفتم. ان شاء الله به حق حضرت زهرا سلام الله علیها خدا اول رهبرمون رو حفظ کنه بعد شما رو. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این‌ها که می‌فرمایید اگر با اراده‌ی اعتماد به خدا از یک‌طرف، و عزمِ ساده‌زیستیِ کامل که شأن یک طلبه است از طرف دیگر، پا به میدان بگذارید و از خانواده‌ای خواستگاری کنید که سادگی و دیانت را مدّ نظر دارند؛ و خانواده‌ی خودتان نیز در حدّ امکان دو اطاقی را در اختیار شما بگذارند و شما نیز به قول خودتان به آن لانه‌ی مرغ راضی باشید؛ می‌بینید که آن روایات و آن آیه در اوج بصیرت نسبت به عالَم و آدم در رابطه با ازدواجی قدسی سخن گفته‌اند و نه زندگی مطابق ظلمات سراسر اسراف و تبذیر که حتی مذهبی‌های ما را گرفتار کرده است. و این‌که قرآن می‌فرماید: «یغنهم الله من فضله» یعنی خداوند ما را نسبت به نیازهای اصلی‌مان محتاج نخواهد کرد، نه آن‌که ثروت‌مند بشیم. موفق باشید 

16837
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام، اگه بخوایم معارف دینی رو برای بچه های دبستانی بگیم باید از کجا شروع کنیم؟ لطفا اگه منابعی رو سراغ دارید که برای انتقال مفاهیم دینی به بچه ها کمک میکنه معرفی کنید. (بنده مربی بچه ها هستم، به عنوان مطالبی که سر کلاس ارائه کنم راهنمایی می خواستم) اینکه اول سوره ها رو به شکل شعر باهاشون کار کنیم کار درستی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار خوبی است که نوجوانان با شعر و سرود به محتوای سوره‌ها نزدیک شوند 2- اگر قسمت «من کیستم؟» از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را برایشان با زبان ساده بگویید، کمک‌شان کرده‌اید و به همین شکل، کتاب «چه نیاز به نبی». موفق باشید

16829
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: یکی از همکاران من موضوع امامت را نفی می کند. علت آن را هم اینطور بیان می کند که در مورد موضوعاتی مثل نبوت و معاد و ...در قرآن به کرات آیات صریح و روشن تکرار شده است ولی در مورد امامت فقط بجز موارد اندک (آیه تطهیر و آیه مودت فی القربی) آیه دیگری نداریم و در بحث امامت عمدتا مقوله حدیث مطرح است تا آیات فرآنی. به نظر جنابعالی آیا این ایراد منطقی است؟ آیا نمی شد آیات بیشتر و با صراحت واضح تر از امامت در قرآن نازل می شد؟ بنده چگونه و با چه استدلالی می توانم دوستم را قانع کنم؟ با تشکر من اله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست در قسمت «امامت در قرآن» مطالبی که جایگاه امامت را در قرآن مشخص کند، می‌تواند جوابگو باشد. موفق باشید

16827
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوة خدمت استاد عزيز و بزرگوار طاهرزاده: چند وقت پيش سوالي از محضر جنابعالي پرسيدم كه جوابش را نداديد. احساس كردم كه شايد متن سوال ايراد داشته يا به دست شما نرسيده به همين دليل بازهم مي پرسم به اميد گرفتن جواب. استاد عزيز خداوند در چند جاي قرآن مردم را دعوت به اين كرده كه شبيه قرآن را يا شبيه به سوره اي از آن را بياوريد. حال سوال من اين است كه آيا خطبه اول نهج البلاغه و بعضي ديگر از خطبه ها و جمله هاي امام علي (ع) نه تنها در حد قرآن بلكه بهتر از آن (چه از لحاظ ادبي و چه تفسير ) نيست؟ به طور مثال مقايسه كنيد خطبه اول نهج البلاغه و سوره قل يا ايها الكافرون را اگه ميشه حتما جواب بديد. اگه به صورت عمومي نمي شود به ايميلم بفرستيد. با تشكر از زحماتتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن می‌فرماید: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (23)/بقره). در آیه‌ی فوق موضوعِ  «مِنْ دُونِ اللَّهِ» را به میان آورده است یعنی بدون کمک‌گرفتن از خدا و فرهنگی که حضرت حق ایجاد کرده است. در حالی‌که اولاً: ادبیاتی که حضرت علی«علیه‌السلام» در نهج‌البلاغه به‌کار می‌برند به کمک همان فرهنگ قرآنی است و خودشان چنین ادعایی ندارند که کلماتشان رقیب قرآن است. ثانیاً: از نظر اهل ادب اگر تمام نهج‌البلاغه را جمع کنیم از جهت جامع‌بودن در حدّ سوره‌ی «قل یا ایهاالکافرون» حرف ندارد. به همین جهت اهل فن در وصف نهج‌البلاغه می‌گویند: «کلامی است مافوق کلام بشر و مادون کلام خدا». موفق باشید

16777
متن پرسش
سلام استاد منظور از آیه 25 سوره روم (و یکی از آیات قدرت خدا آنکه آسمان ها و زمین را به فرمان خود بر پا داشته است سپس که در محشر شما را از خاک برخواند و زنده گرداند همگی سر از قبرها بیرون می آورید) چیست؟ در اینجا هم منظور از قبر همان برزخ است و منظور این آیه انتقال از برزخ به قیامت است؟ یا اینکه روز قیامت همین بدنی که داریم ولی از جنس قیامتی حاضر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن قیامتی از جنس اخلاق و عقاید است و نسبتی با این بدن دنیایی ندارد. در این مورد می‌توانید به کتاب «معاد از دیدگاه امام خمینی» از انتشارات مرکز نشر آثار امام رجوع فرمایید. موفق باشید

16776
متن پرسش
با عرض سلام: در کار فرهنگی، مربی با برخی اعمال زشت و گناه و قبیح متربی مواجه می شود که در خیلی موارد متوجه قبیح بودن آن نیستند و نمی دانند این کار گناه است. همچنین وجود برخی از متربی ها باعث جلوگیری از رشد سایرین می شود. از رابطه ی بین مربی و متربی در قرآن و روایات از قبیل حضرت خضر (ع) و موسی (ع) و رابطه ی پیامبر (ص) با کودکان و ... چیزی که بتوان به آن استناد کرد عایدمان نشد ولی نظر بنده به این فراز مناجات است (إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ). حال باید چه کرد؟ لطفا در صورت امکان دلیل روایی بیاورید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید مانند حضرت حق با دلسوزی تمام غم افرادی را خورد که جاهلانه و بدون آن‌که معاند باشند، گرفتار گناه می‌گردند و در این راستا هرطور از دست‌مان بر می‌آید باید آنان را از آثار گناه آگاه کرد در آن حدّ که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» آن‌قدر در این امر در تلاش بودند که حضرت حق در خطاب به ایشان می‌فرماید: «لعلک باخ نفسک الّا یکونوا مؤمنین» نزدیک است که تلف شوی از این‌که عده‌ای ایمان نمی‌آورند. موفق باشید

16763
متن پرسش
با سلام: بهترین ترجمه تفسیر المیزان که می شود استفاده کرد و معنی آن دقیق باشد معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین ترجمه‌ای که جامعه‌ی مدرسین انتشار آن را به عهده گرفته است؛ یعنی ترجمه‌ی مرحوم موسوی همدانی، ترجمه‌ی خوبی است. موفق باشید

16754
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب حیات حقیقی انسان در قرآن ص 18 ذیل بحث تغییر نعمت ها و آیه «ان الله لایغیرما بقوم حتی یغیروا مابانفسهم» این تعبیر را بکار می برند که: «در همه موارد که از تغییر خلقت سخن به میان می آید، تضعیف فطرت مراد است نه اعدام و تبدیل آن.» لطف می فرمائید با عنایت به آیه مزبور و آیه «لاتبدیل لخلق الله»، مقصود استاد از «تضعیف فطرت» و «اعدام فطرت» را بفرمائید. اعدام فطرت به چه معناست و آیا امکان پذیر است؟ با تشکر از زحمات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد می‌فرمایند فطرت ممکن است غبار بگیرد و تضعیف شود در حدّی که انسان متذکر اشارات فطرت خود نشود؛ ولی از بین نمی‌رود. از طرفی همه‌ی انسان‌ها در داشتن فطرت مساوی‌اند و فقره‌ی «لاتبدیل لخلق‌اللّه» در آیه‌ی 30 سوره‌ی روم به همین نکته اشاره دارد. موفق باشید

16744
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در داستان حضرت ابراهیم (ع) و اینکه فرشتگان پیش آن حضرت آمدند تا مژده ی فرزند را به آنها بدهند، در اینجا همسر ایشان هم که صحبت فرشتگان را درک کردند آیا نشان از مقام بالای همسر حضرت ابراهیم است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست. شاید فرشتگان تا آن‌ اندازه نزول کرده باشند که با قوایِ عادی، محسوس باشند. موفق باشید

16743
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با توجه به آیه «الله نور السماوات و الارض» و تشبیه مشکات و زجاج و مصباح و.... اینکه انسان صحبت می کند، و با صحبت خود روشنگری می کند، آیا می توان صحبت کردن انسان را وجه چراغ بودن او در نظر گرفت؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز سخن قابل قبولی می‌تواند باشد، در صورتی که وجودی و حضوری به آن بنگریم. موفق باشید

16741
متن پرسش
با سلام: استادعزیز، این که خداوند می فرمایند گناه غیر از شرک را برای هر بنده ای که خواهند می بخشند، اینجا منظور از شرک آیا شرک خفی را هم شامل می شود؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، شرک جلی است. موفق باشید

16731
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیزمان: با توجه به پاسخ سوال 16688 که فرمودید دعا با صدای جهر و محزون بهتر است خیالم راحت شد چرا که خواندن دعا در دل اصلا برایم لذت بخش نبود، ولی جناب استاد پس تفسیر آن آیه ای که به صراحت می فرمایید: «واذکر ربک تضرعا و خفیه و دون الجهر من القول» (سوره آل عمران آیه 205) با توجه به تاکیدی که بر «دون الجهر من القول» دارند چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی فوق در رابطه با آن‌هایی است که «داد» می‌زدند، مثل عده‌ای که هم اکنون در حرم ائمه«علیهم‌السلام» در خطاب به آن‌ها بیش از حدّ صدایشان را بلند می‌کنند. موفق باشید

16733
متن پرسش
سلام استاد: خداقوت. یک طبقه بندی موضوعی کردم در آثار شما، و طبق آن می خواهم مطالعه کنم، بهمین خاطر چند سوال داشتم: 1. در مباحث قرآنی و نهج البلاغه، کدامشان راجع به عدل خدا ست؟ 2. در مباحث قرآن و نهج البلاغه کدامشان در مورد نبوت و امامت است؟ یک سوال جدا هم داشتم، اینکه: علامه رحمت الله علیه می فرمایند: «اگر یک پدیده را با مجموع علت تامه و همچنین با اجزای علت تامه اش بسنجیم نسبت آن به علت تامه، نسبت ضرورت (جبر) خواهد بود و نسبتش به هر یک از اجزای علت تامه، نسبت امکان است، زیرا جزء علت نسبت به معلول تنها امکان وجود را می دهد نه ضرورت وجود را» . (شیعه در اسلام / ص 111) استاد، اگر می شود این جمله را به حقیر به زبان ساده توضیح دهید، چون کمی برایم سخت بود و متوجه نشدم، بخاطر همین مزاحم وقت شریف شما شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع تقسیم‌بندی‌های کلامی را نمی‌توان به طور مستقیم در قرآن و نهج‌البلاغه که نظر به معارف اسلامی به صورت جامع دارند، پیدا کرد. بهتر آن است که به همان شکل که متون مقدس حقایق را با ما در میان می‌گذارند، ما به آن‌ متون رجوع کنیم 3- مجموعه‌ی علل که در میان آید حتماً معلول بالضروره محقق می‌شود ولی هر یک از علل به تنهایی امکان تحقق معلول را فراهم می‌سازند، زیرا در آن صورت سایر علل در صحنه نیست؛ مثل امکانِ رفتن شما به خانه به‌وسیله‌ی ماشین سواری. ولی اگر همه‌ی علل حتی اراده‌ی شما در صحنه باشد، بالضروره رفتن شما به خانه محقق می‌شود. موفق باشید

16661
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد بنده شنیدم که «لابه» و «التماس» انسان تنها باید به درگاه خداوند منان باشد. حال «التماس» به پیشگاه امام معصوم سلام الله علیه جایز می باشد؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم مظهر اسماء الهی هستند و توسل به آن مقام، یعنی نظر به حضرت حق از طریق عالی‌ترین واسطه‌ها، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/35) اى ايمان آوردندگان، از خدا بترسيد و به سوى خدا وسيله بجوييد و در راهش جهاد کنيد شايد که نجات يابيد. موفق باشید   

16647
متن پرسش
با سلام: آیا آیاتی نظیر «یوم یفر المرا من اخیه و امه و ابیه» که درباره حوادث قیامت است مربوط به کفار است یا گناهکاران از مومنین را هم شامل می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت همه‌ی این نسبت‌ها بنا به گفته‌ی قرآن می‌رود و کافر و مؤمن ندارد. می‌فرماید: «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ» (101/مؤمنون). چون در صور دمیده شود و قیامت برپا گردد، بین آن‌ها هیچ نسبتی نمی‌ماند و حتی در این مورد سراغی هم از هم نمی‌گیرند. موفق باشید

16645
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما: با توجه به دو حدیث «الاعمال بنیاتها» و «العمل هو نیت» و با توجه به مشاهده اتفاقات و شنیدن مطالبی در مورد تروریستهایی همچون داعش که با هدف پیوستن به پیامبر (ص) در بهشت و رواج اسلام حقیقی و اینکه تا آخرین لحظه بر این هدف خود مانده و یا خود را منفجر می کنند یا تا لحظه مرگ نبرد می کنند آیا می توان این عمل آنها را با توجه به نیتی که بیان می کنند جهاد دانست؟ چون مسلما نمی توان گفت کسی که این گونه خود را منفجر می کند به خاطر دنیا این عمل را انجام داده!!! البته خودم هم احساس می کنم یک جای کار این سوال می لنگد چون همین سوال را می توان در مورد لشگریان یزید که بعضی تا آخر جان در مقابل امام حسین (ع) ایستادتد هم پرسید!! ولی به نظر می رسد بعضی از این افراد را بشود در دسته مستضعفین فکری قرار داد!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که تعقل و تفکر در دین، شرط دینداری است و لذا در روایت از حضرت امام رضا«علیه‌السلام» داریم: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل». عبادت، زیادیِ نماز و روزه نیست. عبادت، تفکرِ در امر الهی است. در این رابطه عین سؤال و جواب یکی از کاربران را به شماره‌ی 16146 خدمتتان ارسال می‌دارم.‏ سلام علیکم استاد: بنده مدتی است دچار این توهم شده ام که همه ی انسان ها بهشتی اند. آنهایی هم که به ظاهر اهل مراعات شرعی نیستند جاهل قاصر هستند زیرا هنوز توفیق الهی شامل حالشان نشده تا به مسیر بیایند، حتی داعشی های آدمکش را نیز جوری می بینم که برای رضای خدا خود را منفجر می کند. بخودم می گویم اگر از بچگی این جور از لحاظ روانی روی من هم کار کرده بودند من هم الان مانند انان بودم. به خودم می گویم این بندگان خدا و انسان های به ظاهر غیرمذهبی و یا کسانی که در غرب غرق گناه هستند، هنوز طعم و لذت انس با خدا را نچشیده اند پس حرجی بر آنان نیست، بدبخت منم که به اندازه ی که می دانم عمل نمی کنم. خلاصه همه رو اهل نجات می بینم چون فکر می کنم هنوز یقظه و انتباه برای آنان روی نداده. استاد لطفا کمکم کنید.

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى ‏فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى‏ آدم در پشت پدرانشان بودند از آن‏ها اقرار به ربوبيتش گرفت و آن‏ها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه ه‏اى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود می‌تواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسان‌ها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى‏ فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ‏ اللَهِ‏ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به‏ پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسان‏ها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى‏ كنند و با پوچى و بى ‏ثمرى زندگى روبه‏ رو مى‏ شوند. انسان بايد به‏ پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آن‏ها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس  سرشته‏ اند. اين‏كه مى‏ گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى‏ گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسان‏ها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید 

16630
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامي. پس از بارها خواندن قرآن به همراه ترجمه و بعضا تفسير آن به اين برداشت رسيده ام كه برخي از باورهاي ما چندان مطابق با قرآن نيست. چند مورد را ذكر مي كنم لطفا به تفصيل پاسخ دهيد. 1. فكر مي كنم خدا در قرآن هيچ فردي را مانند حضرت ابراهيم (ع) ستايش نكرده است. ايشان با صفات بسيار نيكو توصيف شده و در چند جا به همه انسانها سفارش شده از مرام ايشان پيروي كنند. يا آيات بسياري به زندگي حضرت موسي (ع) پرداخته و از ايشان به بزرگي ياد شده است. با اين حال مقام ايشان در جان و دل يك شيعه نسبت به مقام ائمه (ع) كه مستقيما اشاره اي به آنها نشده چقدر است. چرا به ما به اين پيامبران الهي كه اينچنين مورد توجه پروردگارند توسل نمي كنيم و سراغي از مزارشان نمي گيريم و به زيارتشان نمي رويم و گنبد و گلدسته درست نمي كنيم؟ من احساس مي كنم نظر شيعيان نسبت به ائمه (ع) با نوعي مبالغه همراه است و با روح حاكم بر قرآن سازگار نيست. مگر اصل دين را نبايد از كتاب آسماني آن گرفت اين مقامي كه ما براي ائمه (ع) متصوريم از كجا نشات گرفته و تا چه حد معتبر است. ادله قرآني ما چيست؟ 2. در بسياري از آيات قرآن هر جا به اقامه نماز سفارش شده بلافاصله ايتاء زكات هم آمده است اما فقه شيعي زكات را در برخي اقلام محدود نموده كه اكثريت مسلمانان در طول عمر خود يك بار هم زكات نمي دهند. چطور مي شود كه انجام يك عمل واجب در قرآن موكدا سفارش شده و در بسياري موارد در كنار فريضه مهمي مانند نماز قرار گرفته اما مسلمانان بسياري با اولي هر روز سروكار دارند و با دومي اصلا نه. از آن طرف وجوب خمس تنها در يك آيه از قرآن آمده اما فقه شيعي دستگاه عريض و طويلي براي آن درست و همه انسانهاي صاحب درآمد را ملزم به پرداخت آن كرده و سهم امام و سهم سادات تعيين كرده است و نيمي از خمس را به جيب روحانيون ريخته است و قس عليهذا. 3. اين نظام توزيع خمس از كجا آمده است. ذي القربي در آيه مربوط به خمس در سوره انفال شده اند همه انسانهايي كه از نسل پيامبر خواهند بود. يعني خداوند براي همه انسانهاي از نسل پيامبر تا قيامت سهم ويژه اي در نظر گرفته است. اينگونه توجيه مي كنند كه زكات بر سادات حرام شده و در عوض خمس به آنها مي رسد. اصلا چرا بين سادات و غيرسادات تفاوت قائل شده اند. در جامعه كنوني چه فرقي بين آنها وجود دارد چرا سادات خمس بگيرند و غيرسادات زكات. آن نيم ديگر خمس كه به روحانيون مي رسد به چه دليل است؟ در زمان ائمه (ع) هم به اين شكل بوده است؟ ائمه (ع) به سادات و مبلغين خمس مي دادند و به بقيه زكات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت 1؛ خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمتِ «امامت در قرآن» رجوع فرمایید تا إن‌شاءاللّه دقت‌های قرآنی شما نسبت به جایگاه اهل البیت و مقام امامت بیشتر شود تا آن‌جا که متوجه خواهید شد چرا حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» در دعای خود تقاضا می‌کنند به صالحین ملحق شوند. راستی صالحین جز کسانی‌اند که به تعبیر قرآن از هرگونه آلودگی پاک شده‌اند، آن‌هم به همان معنایی که در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب متذکر است که به تعبیر علامه طباطبایی اگر دقت کنید آن اراده‌ای که در آیه‌ی مذکور مطرح است، غیر از اراده‌ی عمومی است که برای پاک‌کردن همه‌ی انسان‌ها از طریق شریعت اراده فرموده است؟ زیرا می‌فرماید: خداوند اراده کرده است فقط شما اهل‌البیت را از هرگونه رجسی پاک کند. 2- خود قرآن در تبیین آیات الهی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را مأمور کرده و می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (44/ نحل) ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آن‌چه به سویشان آمد را تبیین کنی. و لذا مصداق‌های زکات در زمان خود رسول‌اللّه «صلوات‌اللّه‌علیه» مشخص گردیده، می‌ماند که فکر کنیم آیا امروز که منابع تولید تغییر کرده نباید مصداق‌های زکات تغییر کند؟ 3- در همان کتاب روشن می‌شود که ما در کنار اطاعت از خدا، مأمور به اطاعت از رسول خدا و اولی‌الامر هستیم و مسلّم اولی‌الامر باید انسان‌های معصومی باشند که خداوند ما را به اطاعت از آن‌ها دستور داده است، وگرنه ما را به اطاعت از کسانی دستور داده است که امکان گمراهی ما در آن‌ها هست که مسلّم خدای هدایت‌گر چنین کاری را نمی‌کند و از طرفی در قرآن اهل‌البیت را به عنوان انسان‌های معصوم معرفی نموده است تا ما در فهم قرآن و فهم مصداق‌های خمس به آن‌ها رجوع کنیم تا در مدیریت جامعه‌ی اسلامی سرگردان نباشیم. حال اهل‌البیت در روایات متعدد، جایگاه خمس را مشخص کرده‌اند و این به معنای قراردادنِ سهمی برای مدیریت علمی و اجرایی جامعه‌ی اسلامی است و در مباحث فقهی بررسی‌های مفصلی در این مورد شده است. موفق باشید

16622
متن پرسش
مهدی مجیدی: سلام علیکم: طاعات قبول خدا قوت. تشکر ویژه بابت نشر معارف حقه مکتب تشیع. سوالم این است که در نظر استاد این قرآنی که هر سال در ماه مبارک نازل می شود حقیقتش چیست و با این قرآن مکتوب در اختیار ما چه تفاوتی دارد؟ معارف این قرآن نازل شده در هر شب قدری با آن قرآن نازل شده بر حضرت ختمی مرتبت چه تفاوتی دارد؟ و حقیقت این قرآن نازل شده با تقدیر و تفریق کل امر حکیم چه ارتباطی دارد؟ با توجه به این نکته که طبق روایات محل نزول ملائکه جهت انزال آن حقیقت و تقدیرات عالم، قلب توحیدی قطب عالم امکان حضرت صاحب الامر هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «رمضان؛ دریچه‌ی رؤیت» عرایضی در این مورد شده است مبنی بر آن‌که نزول دفعی قرآن به صورت حقیقت «امری» و «معنایی» و «وجودی» است و نزول تدریجی قرآن به صورت «خلقی» و «لفظی» است در عین اتصال به حقیقت نوری و امری‌اش. موفق باشید

16607
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی: می خواستم بفرمایید آیا امام زمان (عج) به ساعت ظهورشان و نیز ساعت قیامت علم دارند یا نه؟ آیا علم حضرت و معصومین (ع) همچون علم خدا لایتناهی ست یا فقط در حدی است که خدا بخواهد؟ از زحمات جنابعالی بسیار سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صریحِ سخن ائمه هست که علم‌شان محدود است، به اندازه‌ای است که خدا بخواهد. حتی قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: ای پیامبر! يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (187) درباره قيامت از تو سؤال مى‏ كنند، كى فرامى‏ رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ كس جز او (نمى ‏تواند) وقت آن را آشكار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمى ‏آيد!» (باز) از تو  موفق باشید

16602
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در داستان دیدار حضرت موسی (ع) و خضر نبی (ع) که محل سکونت خضر نبی مجمع البحرین ذکر شده، منظور از مجمع البحرین چیست؟ و اینکه آیا تاویلی دارد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد تأویلی در میان باشد و مجمع‌البحرین محل جمع دو بحرِ معرفت ظاهر موسوی و باطن خضری باشد. موفق باشید

16601
متن پرسش
با سلام: در کتاب «سوره ی کهف راز زندگی دینی» در قسمت دیدار حضرت موسی (ع) و خضر نبی (ع)، علت اینکه در قسمتی که ماهی مرده، از ظرف بیرون می پرد و بر دریا می رود و زنده می شود چیست؟ آیا ارتباطی با سبزی و زندگی خضر نبی (ع) و روح حیات بخش است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید همین‌طور باشد که محل ملاقات باید صورتی از حیات را در صحنه داشته باشد. موفق باشید

نمایش چاپی