بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14829
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ببخشید چند سوال داشتم که خدمتتان عرض می کنم: آیا در قرآن چیزی به نام فلسفه وجود دارد؟ و آیا اصلا در اسلام فلسفه داریم؟ در مورد افرادی که انقلاب را صدرایی می نامند چه نظری دارید؟ در مورد اینکه گفته می شود نمی توان همه فلسفه ملاصدرا را اسلامی دانست چه نظری دارید؟ و آیا درست هست که امام (ره) از صدرایی بودن عبور کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- به قول معروف نه مخالفت با غرب، آزادی از غرب است و نه مخالفت با فلسفه، جداشدن از فلسفه است 2- قرآن ما را به چیزی بالاتر از فلسفه دعوت می‌کند و آن دعوت به عقل است که یکی از انواع آن عقل فلسفی است. مثل آن‌که یکی از انواع عقل، عقل ریاضی است 3- امام بعد از انقلاب در جواب دکتر حسنین هیکل که پرسید مبنای انقلاب شما چه بوده است؟ فرمودند: در روایت، «کافی» و در فقه، «جواهر» و در فلسفه، «ملاصدرا». و یا در آخر عمر در نامه به گورباچف متذکر مکتب ملاصدرا شدند. آیا می‌توان گفت امام در آخر عمر از فلسفه‌ی صدرایی عبور کرده‌اند؟ مگر می‌شود از چنین اندیشه‌ای بی‌نیاز بود؟ موفق باشید

14811
متن پرسش
سلام: ببخشید مگر نه اینکه خداوند ما را از یک روح کلی خلق کرده و روح نیز مجرد است و قابل تقسیم نیست و در یک لحظه همه جا هست پس چرا وقتی یک انسان گناه می کند روح انسانهای دیگر آلوده نمی شود و چرا من خودم را مستقل از دیگران حس می کنم و نمی توانم از وجود و عالم کسی با خبر شوم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فإذا سویّته و نفخت فیه من روحی» یعنی وقتی آن بدن آماده شد پس از روح خود در آن دمیدم. بنابراین هرکس مطابق بدنی که دارد، روح در آن ظهور می‌کند و چون آن روح در نسبت به آن بدن برای انسان شکل می‌گیرد، آن روح مربوط به خود آن فرد خواهد بود. مثل آبی که در یک ظرف ریخته شود. در آن صورت با تغییر رنگِ آن آب در آن ظرف، بقیه‌ی آب‌ها تغییر نمی‌کند. آن روح نیز صِرفاً متعلق به آن بدن است. موفق باشید.

14789
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: قبل از عرایضم از محضر شما عذرخواهی می کنم. جوانی هستم 30 ساله. نمازهایم را ترک نکرده ام تا حالا، اما مدتی طولانی گرفتار معصیتی بودم (البته گناهی شخصی بوده و حق الناس نبوده) بین خودم بوده و خدای متعال. هر بار توبه می کردم و خیلی پشیمان. اصلا باورم نمیشه من سراغ چنین معصیتی رفته ام. چند مدتی است کاملا ترک کرده ام و شوق عجیبی در وجودم به سیر وسلوک و محبت اولیا الهی افتاده. و غبطه می خورم به حال جوانانی پاک که در محافل شما سیرشان را بدون سابقه سوء به پیش می برند. اکثر کتابهای شما و صوت آنها را تهیه کرده ام. اما ندایی در درونم میگه تو نهایتش توبه کردی یه مسلمان و مومن عادی شوی که فقط جهنم نمی روند. تو لیاقت سیر و سلوک نداری. این صدا خیلی ناامیدم می کند. با خودم میگم من هر اندازه هم کما و کیفا تلاش کنم باز در درگاه خدا بگرد این جوانان پاک نمی رسم. هر جوری شده تصمیم قطعی دارم به اصلاح نفس اما میگم خدای متعال من را در جمع این مومنین اهل سیر و سلوک راه نمی دهد. اگر راهنمایی ام می کردید یک عمر دعاگو و جوان گوش بحرف استاد می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چرا قرآن به جای آن‌که بگوید خداوند مؤمنین را دوست دارد؛ که حتماً دوست دارد، می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (بقره/ 222) خداوند توّابین و آن‌هایی که خود را از گناه پاک کرده‌اند، دوست دارد. شاید در چنین انسان‌هایی همّتی را مشاهده می‌کند که همه‌ی مؤمنین دارای چنین همّتی نیستند. همّتی که با مزه‌کردنِ گناه بر نفس او باز می‌تواند به گناه، پشت کند. موفق باشید  همّ

14795
متن پرسش
با سلام: در مورد فرق اصالت نور سهروردی و اصالت وجود ملاصدرا که فرمودید در نور سهروردی به ظلمت وجود داده می شود ولی در وجود و عدم ملاصدرا ظلمت عدم است و نیست؟ آیا بدی هایی و زشتی های کرداری که ما درک می کنیم و رذایل اخلاقی، مثل جریان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) در اصل اینها بدی نیستند و با داشتن علم لدنی مسئله را بهتر هضم می کنیم یا نه؟ آیا من در موقع انجام بدی در چه موقعیتی هستم در حالی که باید بسوی کمال روم اینکه می توانم بدی انجام دهم علتش چیست؟ لطفا کمی توضیح دهید. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه فلسفی و از نظر وجودی، ظلمتْ عدم است ولی از جهت معرفت‌النفسی؛ بدی‌ها عدمِ ملکه است. یعنی جایی که باید خوبی باشد، خوبی نیست. و این تازه غیر از تفاوت نظام تکوین و تشریع است. بدین‌معنا که کارِ حضرت خضر«علیه‌السلام» در نظام تشریعِ موسوی، خلاف است ولی در نظام تکوین خضری، یک اراده‌ی الهی است برای خداوندی که در مُلک خود تصرف کرده است. موفق باشید

14788
متن پرسش
سلام محضر شما: در رابطه با سوال 14772 که پاسخ داده بودین، بنده پیش از خواندن مطالب ذکر شده، «برهان صدیقین» و «معرفت النفس» و «آشتی با خدا» و «خویشتن پنهان» را مطالعه کرده ام اما با وجود اینکه خودم دوست دارم خدایی برای پرستیدن داشته باشم این فکر که خدا در این دنیا رنج بسیاری به من داده و در آخرت نیز قرار است متحمل عذابی دردناک شوم هر چند کم یا زیاد، مرا آزرده می کند، ببخشید صریح صحبت می کنم. آیا این خدا که بنده اش رو دوست داره با انسان این کار را می کند؟ همان کاری که ما با اسباب بازی ها و عروسک های خود می کنیم. آیا این خدا به من که بنده ی اویم ظلم نمی کند؟ لطفا راهنمایی کنید و از حرف های بنده آزرده نشوید چرا که شما بزرگوارترید. با سپاس بیکران
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست خداوند هوس‌های ما را برآورده کند! بنا است به عنوان ربّ ما، استعدادهای پنهان ما را به فعلیت برساند تا موجودی شویم سخت‌پسندیده، در آن حدّ که وقتی پرده‌های اوهامِ دنیایی‌مان عقب رفت، نخواهیم از «خود» فرار کنیم و در این رابطه قرآن می‌فرماید: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» آل‌عمران/30) روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مى ‏بيند؛ و آرزو مى‏ كند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مى‏ دارد؛ و(در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» موفق باشید   

14786
متن پرسش
سلام استاد: ۱. بعضی از علمای منطق و فلسفه قدیمی بر این عقیده اند که جهل مرکب در دسته بندی علوم قرار می گیرد چون صورت ذهنیه دارد. آیا این می تواند درست باشد؟ جهل یعنی عدم علم. جهل مرکب یعنی عدم را نمی دانم که عدم است. دو عدم پشت سر هم. عدم که چیزی نیست؟! ۲. آیا اگر انسان در مسیر سیر و سلوک پیشرفت کند علمش اشراقی می شود؟ یا اشراق برای عده ای خاص از عرفاست؟ ۳. برای اینکه حافظه به طور خیلی محسوسی قوی شود عرفا چه ذکر عامی را تجویز کرده اند؟ چند بار (ظاهرا جایی شنیدم آیت الکرسی) ولی عددش را نمی دانم. کمی توضیح دهید. ۴. به طلبه ای فرموده بودید شرح مناجات خمسه عشر را کار کنند. آیا همه خمسه عشر را شما شرح فرموده اید که صوتهایش باشد؟ اگر نه به شرح چه کسی رجوع کنیم؟ عذر خواهم که زیاد شد. می خواستم استاد وقتشان کمتر گرفته شود و کوتاه کوتاه پاسخ بفرمایند و مشغول سوالات جداگانه نشوند. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علم به عدم، علم است ولی جهل مرکب، علم به عدم هم نیست. 2- إن‌شاءاللّه برای هرکسی که در مسیر شریعت الهی قرار گیرد، با رویکرد اُنس با حضرت حق پیش می‌آید 3- در روایت داریم 21 مرتبه «آیت الکرسی» در روز کارساز است 4- خیر؛ فقط مناجات التائبین شرح شده است. عجله نکنید، با المیزان بهتر است مأنوس باشید. موفق باشید

14776
متن پرسش
سلام علیکم: به تازگی حین خواندن قرآن به آیات 51 و 52 سوره مبارکه مائده رسیدم؛ آیا طبق این آیات سیاست خارجی نظام در این دوره اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات مذکور می‌فرماید: یهود و نصاری را دوست نگیرید ولی می‌توان در صورتی که مذاکره با آن‌ها با محبت همراه نباشد، آن را انجام داد. زیرا مذاکره را نفی نکرده، و در سیره‌ی پیامبر نیز نفیِ صحبت با یهود و نصاری دیده نمی‌شود. موفق باشید

14765
متن پرسش
سلام استاد: برای اینکه بتوانیم با جریان سید صادق شیرازی مبارزه کنیم: ۱. خودمان چه کنیم؟ ۲. برای تبلیغ در شهرستان چه کنیم که آنها را آگاه سازیم؟ ان شاءالله شما هم در ثواب تبلیغش شریک باشید با راهنمایی که می کنید. چون قرار است این قضیه روی ۷۰ روستا اجرا شود به امید خدا. سخنران همه شان هم بدبختانه خودم خواهم بود. من هم نمی توانم بی استرس سخنرانی کنم متاسفانه. راهنمایی بفرمایید. التماس دعا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مستقیماً بنا نیست ما در مقابل این‌نوع افراد موضع‌گیری کنیم، زیرا موجب مطرح‌شدن‌شان می‌شود ثانیاً: عرایضی در تبیین آیه‌ی 4 سوره‌ی احزاب شده است. إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

14707
متن پرسش
سلام خدمت استاد: بنده طلبه پایه هشت هستم و برای نماز ظهر به مدرسه ی دبیرستان دخترانه میرم. بنده سوالم این هستش که در بین نماز در چه باب هایی میتونم وارد شم و صحبت کنم که از لحاظ تربیتی و اعتقادی تاثیر گذار باشم. در واقع به نظر شما چه طور میتونم تو این زمینه به انقلاب و اسلام خدمت کنم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث‌های اخلاقی به‌خصوص با استناد به آیات قرآن خوب است و در کنار آن مباحث معرفت‌النفسی می‌تواند مطرح شود. موفق باشید

14704
متن پرسش
سلام عليکم: فرق موت با فوت در قرآن چيست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نوع مردن از جمله رحلت را موت گویند ولی فوت به معنای از بین‌رفتن است. موفق باشید

14685
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه آیا صحیح است که بگوییم من که طلبه هستم در هر روز باید حداقل 50 آیه قرآن و چند خط دعا بخوانم؟ در روز حداقل باید چند آیه قرآن و کدام دعا را باید بخوانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار درستی است. پیشنهاد بنده آن است که از اول قرآن شروع کنید و در مورد دعا، هر یک‌سال یکی از مناجات‌های «خمسه عشر» را داشته باشید. موفق باشید

14681
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون در ترویج معارف دینی، در مورد: «واسئل القریه» در جایی فرموده اید منظور سوال از خود قریه است نه از اهل آن چون اگر منظور اهل قریه بود می فرمود اهل قریه. اما در آیه 58 / اسرا می فرماید: هیچ قریه ای نیست مگر این که ما (اهل) آن را هلاک می کنیم... یا به عذابی سخت دچار می کنیم. از قرینه معذبوها بعد از مهلکوها می توان نتیجه گرفت که منظور از قریه اهل قریه است که عذاب می شوند. آیا «واسئل القریه» را هم نمی توان به همین سیاق تفسیر نمود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نتیجه‌ای که گرفته‌اید، نتیجه‌ی خوبی است ولی اگر بتوانید ابتدا از ظاهر آیه استفاده کنید و شاهدی برای عدول از ظاهر نباشد، بهتر است از ظاهر آیه استفاده کنیم مگر وقتی که می‌فرماید «قریه را هلاک کردیم» و شاهد لبی حکایت از آن دارد که هلاکت قریه به معنای هلاکت اهل آن است، از ظاهر عدول می‌کنیم و به آن شاهد نظر می‌نماییم إلاّ این‌که در هلاکت قریه نظرمان به انحطاط تمدن‌ها باشد که در آن صورت باز می‌توانیم به همان ظاهر اکتفا کنیم آن طور که به قول ایان‌باربر، نابودیِ تمدن‌ها مثل خرابی یک کاخ نیست، بلکه مثل خالی‌شدن آن کاخ است. موفق باشید

14668
متن پرسش
با سلام و احترام: در خصوص جمع آوری قران سوال پرسیدم از محضرتان ارجاع به کتاب علامه حسن زاده فرمودید. به نظرم رسید که از نظر علامه کتابت قرآن به معنای کتاب حاضر توقیفی می باشد. در این صورت بفرمایید چه امتیازی در این جمع کردن می باشد که در متفرق بودن سور (با توجه به توقیفی بودن سوره) نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با نظر به این نکته‌ی دقیق، علاوه بر ربط آیات در یک سوره که برکات و معارف خاص خود را به همراه دارد توقیفی‌بودن سوره‌ها نیز منجر شود که در نسبت بین سوره‌ی ماقبل و مابعد، برکات و معارفی را به‌دست آوریم. موفق باشید

14651
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: در مورد کلمه فصل الخطاب بودن توضیحاتی بفرمایید و بفرمایید از نظر قرآن چه کسی فصل الخطاب هست و اصلا معیار فصل الخطاب شدن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرکاری وقتی آخرین سخن و یا آخرین نتیجه گفته شود یا ظهور کند، خطاب به انتها می‌رسد و می‌گوییم «فصل الخطاب» شد و از این جهت سخنان قرآن «فصل الخطاب» است زیرا چیزی بالاتر از آن وجود ندارد. موفق باشید

14634
متن پرسش
سلام عليکم: ممنونم که جواب سوال ها را مي دهيد. چگونه مي شود صورتهايی که بر اثر گناهان ايجاد شده به صورتهای نيکو تبديل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این سخن خداوند اعتماد کنید که می فرماید: إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (70) فرقان. كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏ كند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! در این آیه مزده می دهد که اگر انسان در دینداریِ خود پایداری کند، سیئات او تبدیل به حسنات می شود. موفق باشید

14623
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد آیا آیه سوره نمل که ماجرای گفتگوی درخت با حضرت موسی (ع) هست رو میتونیم این طور معنا کنیم که: حضرت امام نظرشون اینه که چون مخلوقات فانی در الله هستن هر مخلوقی در واقع خود الله است به تجلی، پس درخت هم خودالله بود به واقع که گفت «انه انا الله العزیز الحکیم» و البته از آیه بر میاد که این آیه نظر به تشکیک وجود هم نداره که درخت رو وجود نازله الله بدونیم بلکه خود درخت میگه من الله هستم نه به نازله بلکه به شدت و به حقیقت الوهیت... اینجا دیگه درخت خود الله هست به کامله.. که البته خب این در مورد هر مخلوقی صادقه میتونیم از این آیه این برداشتو داشته باشیم؟ 2. کمالات ما تجلی الله هست ذات ما چی آیا تجلی ذات حقه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت حق در مظهریت درخت فرمودند «من اللّه هستم» نه آن‌که درخت بگوید من اللّه‌ام. 2- ذات ما و هر مخلوقی در مقام امکان است و هیچ وجودی ندارد إلا این‌که به قول محی‌الدین، اعیان ثابته‌ی مخلوقات در ذات خود و در محدودیت خود موجب می‌شوند که حق را به شکل محدود ظاهر کنند و سالک باید در عین نظر به آن مظاهر، به باطن آن‌ها نظر کند تا حق را محدود ننگرد. موفق باشید

14622
متن پرسش
با سلام: در آنجا که حضرت موسی (ع) در صحرای طور آتشی را دیدند و نزدیک رفتند و ندا آمد آیا از آتش صدا آمد؟ چرا آتش در اینجا مطرح می شود؟ و اینکه می گویند درختی بود که آتش داشت در قرآن صحبت از درخت نشده. و در جریان درخواست حضرت موسی (ع) برای رویت (قلبی) خدا بعد از لن ترانی ولکن آمده، این ولکن به چه معناست؟ و اینکه من یک دانشجو هستم و از نوجوانی نسبت به هم سن و سالهایم یه کم گرایشهای بیشتری به دین و مذهب داشتم ولی زیاد متوجه و پیگیر نبودم ولی بطور محیرالعقولی و شاید هم بیشتر از پارسال که برای اولین بار برنامه ی معرفت دکتر دینانی را دیدم به الهیات و عرفان و فلسفه و.... علاقه پیدا کردم و این در اوایل کمتر برام قابل درک بود الان که خودم رو با پارسال مقایسه می کنم با توجه به مطالعاتم یک تغییر بسیار زیادی کردم و اصلا نحوه فکر کردنم تفاوت کرده و در تک تک موقعیت های زندگی این تفاوت را احساس می کنم خواهش می کنم این تفاوت و حالات را برایم روشن کنید که چه ربطی با مضمون آیه شب قدر و اینکه اگر خدا بخواهد ما می خواهیم دارد؟ من در ادامه راه باید چکار کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت الهی برای کلیم اللّه در مظهریت آتش در جان آن حضرت ایجاد شد و در جواب رؤیت حق، چون حضرت در مقام شنیدن کلام الهی بودند و نه در مقام رؤیت حق، برای رؤیت حق جواب «لن ترانی» شنیدند. با این شرح که به جبل بنگرند که اگر حق در او جلوه کند و حضرت موسی«علیه‌السلام» بخواهد آن را بنگرند، کوهی در هویت خود باقی نمی‌ماند و در این رابطه حضرت موسی«علیه‌السلام» مدهوش شدند و چون به هوش آمدند عرضه داشتند: پروردگارا از این تقاضای خود توبه کردم. 2- این نوع رجوع احوالات عموماً برای افراد پیش می‌آید. آن‌هایی موفق‌اند که از آن نگهبانی کنند. إن‌شاءاللّه سیر مطالعاتی روی سایت جواب طلبِ شما را خواهد داد. موفق باشید

14589
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب استاد بزرگوار: ما در شهرستان خودمون حدود هشت سالی با بی بضاعتی و بی سوادی علمی و معنوی خودمون کلاس سیر کتب شما را با گروهی هشت نفره به فضل خدا تشکیل دادیم و حدود چند ماه رفتیم سراغ سی دی و تفسیر سوره انعام. چون گروه احساس می کنم چون شناختی در مورد شما ندارند زیاد انگیزه ندارد که سی دی را دنبال کنن چون صوتی هست میگن خسته کننده هست و طولانیه و تکراری هست. و متاسفانه چند ماهی هست که کلاس کنسل شد و ما هم خیلی محروم. لطفا دعایی، چاره ایی برای ما فقیرا بفرمایید. اگر میخوایم ادامه بدیم یک گروه چهار نفره میشیم به نظر شما همین چهار نفره خوبه؟ یا اونا را هم تشویقی یا .... با هم شروع کنیم؟ خدا عوضشو بهتون بده اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً برکات بحث قرآنی جهت تصمیم‌گیری‌های کلان، بسیار بیشتر است. بهترین راه برای نتیجه‌گیری از مباحث قرآنی آن است که رفقا هرکدام دفتری را تهیه کنند و آیه‌ی مربوطه را بنویسند و در زیر آن خلاصه‌ی مباحث مطرح‌شده را یادداشت فرمایند و سپس در جلسه‌ی هفتگی، یادداشت‌های همدیگر را بررسی کنند. موفق باشید 

14600
متن پرسش
با سلام: راسخان در علم چه کسانی هستند؟ آن روحی که در مقابل حضرت مریم تمثل یافت آیا همان روح نفخت فیه من روحی است؟ چرا حضرت عیسی کلمه الله و روح الله نامیده می شوند؟ این آیه قرآن که تا خدا نخواهد ما نمی خواهیم به چه معنی است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راسخان علم مطابق روایت، اهل‌البیت هستند 2- آن روحی که برای حضرت مریم«سلام‌اللّه‌علیها» متمثل شد، جناب جبرائیل«علیه‌السلام» بود و شاید به همین جهت که روح الأمین بر حضرت متمثل شد، فرزند ایشان یعنی حضرت عیسی«علیه‌السلام» را «روح‌اللّه» می‌نامند. 3- قلب‏هاى ما ظرف اراده و خواست خداوند است، چون او بخواهد، ما مى ‏خواهيم. و لذا خداوند فرمود: «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن‏ يَشَاء اللَّهُ»؛[1] شما نمى‏ خواهيد مگر آنچه را خدا بخواهد. بدین معنا که خداوند بر اساس شخصیت ما، اراده‌های خاصی را در ما ایجاد می‌کند هرچند ما را مجبور به عملی نمی‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)- سوره‏ى انسان، آيه‏ى 30.

14569
متن پرسش
سلام عليکم: سوره مبارکه فاطر آيه 27 و من الجبال رنگهاي مي آورند منظور چيست؟ رنگ در قرآن اشاره به چه باطنی هست؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بخواهد تفاوت‌هایی که در عالم هست را، متذکر شود که چگونه مدیریت و ربوبیت خداوند تا این‌جاها نفوذ دارد. موفق باشید

14581
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد بنده تا صوت 6 حمد امام رو گوش گرفتم. 1. در موضوع جعل شما جعل رو به وجود زدین مگ این مربوط به تشکیک در وجود نیست؟ یعنی عرفان جعل رو به وجود نمیزنه درسته؟ به همین خاطر اینجا واسم سوال پیش اومد که امام دارن بر اساس تشکیک وجود جلو میرن یا عرفان؟ 2. فرمودن زبان شما اسم الله هست دست شما اسم الله هست و... بعد گفتید اسم الله هست یعنی خود الله هست .. از آنجایی که این مخلوقات فانی در الله هستند پس زبان و دست و... خود الله است .. اینجا برداشت من این بود که منظورتون اینه که اینها تجلی الله هستند که الله به تمام شدیت در اینها ظهور و حضور داره و اینها هم چون ممکن الوجود هستن هیچ ذاتیتی ندارن و فانی در او هستن پس او در صحنه است .. نه این که الله در این دست ضعیف ظهور کرده و در عقول شدیدتر ظهور کرده بلکه این شدت و ضعف مربوط به ظرفیت مخلوقات هست که متعلق به خودشونه و الله به تمام شدت در اینها ظهور داره ازین بابت هست که میگیم الله در صحنه هست و مخلوق خود الله هست آیا درست گفتم؟ چون در خویشتن پنهان فرمودین من که به صورت بینایی ظهور می کنم تمام من به شدیت و کمال خودم در بینایی ظهور میکنه و محدودیت مال بینایی هست نه مال ظهور من در بینایی اگه درست یادم باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جعلِ وجود در این‌جا یعنی ممکن‌الوجود را وجود‌دادن، نه آن‌که نظر به جعلِ مطلق وجود باشد که آن معنا نمی‌دهد 2- تا این‌جا خوب آمده‌اید، بدون عجله ادامه دهید. موفق باشید

14573
متن پرسش
با سلام: در رابطه با سیر مطالعاتی سوالاتی دارم ١. علاوه بر یک جلسه قرآن و یک جلسه نهج البلاغه, بقیه مباحث را به چه ترتیبی دنبال کنم؟ ابتدا همه مطالب را در یک موضوع تمام کنم بعد به سراغ موضوع دیگری بروم، مثلا بعد از مباحث پایه به ترتیب توحید، نبوت، معاد، ...، غرب شناسی و... را به ترتیبی که در سیر آمده دنبال کنم یا اینکه در طول هفته چند موضوع را دنبال کنم؟ ٢. در مورد قرآن و نهج البلاغه و حتی کتب ابتدا به صورت جداگانه ترتیبی را پیشنهاد کرده اید، ولی بعد در مباحثی که به صورت موضوعی مطرح کرده اید، در مباحث توحید، نبوت، معاد و... ترتیب دیگری آمده، طبق کدام پیش بروم؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب اصلیِ سیر را، به ترتیب دنبال کنید. ولی مباحث اخلاقی و قرآنی و نهج‌البلاغه را در کنار آن‌ها در هر فرصتی که پیدا کردید، دنبال بفرمایید. موفق باشید

14572
متن پرسش
با سلام: در آیه «نفخت فیه من روحی» روح را فهمیدم اما نفخت به معنای دمیدن در اینجا به چه معناست؟ بهتر بگم چرا کلمه دمیدن در اینجا استفاده شده؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که شما در موقعیتی متوجه مسئله‌ای می‌شوید که تا حال متوجه‌ی آن نبودید. این یک نوع نفخه است و موجب می‌شود حرکات شما مطابق آن شکل گیرد. همین امر در جنین پیش می‌آید و حرکات او را به سوی انسان‌شدن جلو می‌برد. موفق باشید

14555
متن پرسش
سلام و ارادت: همانطور که مستحضرید راههای سلوک دو تا است. 1. دفع که مورد تایید اساتید اخلاق است که در آن هر بار یکی از رذائل اخلاقی مانند حسد، کینه، غضب بر طرف می شود. در این راه نفس اماره زنده و توانمند است و فقط یکی از رذائل دفع می شود. 2. راه رفع که مورد تایید عرفا است که در این راه با ارتباط با خداوند و راز و نیاز و نگاه توحیدی نفس اماره کم کم رفع و نابود می شود یا ضعیف می شود. لطفا راه دوم را توضیح دهید و منبع یا کتاب برای فهم بیشتر معرفی کنید. برای من که طلبه هستم کدام راه بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو راه خوب است. راه دوم مشهور است به راه «احراقی»، که سالک انانیت خود را آتش می‌زند و عرفان عملی و نظری متکفل آن راه است. اگر بخواهید وارد آن راه شوید کتبی مثل «فصوص الحکم» و «منازل‌السائرین» کمک می‌کند. تفسیر حمد حضرت امام برای ورود، باب خوبی است. موفق باشید

14554
متن پرسش
سلام علیکم: کتابهایی از شخصی به نام استاد عبدالله مستحسن چاپ شده است که در مباحث تفسیری نگاه خاص دارد به طور کلی نظر شما در مورد کتب و روش ایشان در برداشت از قران چه می باشد؟ آبا توجه به اینکه عرفان و حکمت خوانده ام و درس خارج می خوانم و مباحث تفسیری کار می کنم لطفا سوال را دقیق پاسخ دهید و اگر ممکنه برایم ایمیل بفرمایید. با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهم‌رفته کتاب‌های جناب آقای مستحسن را مطالعه کرده‌ام و مطالب خوبی را در آن دیدم، إلاّ این‌که باید در معارف اسلامی و حقایق ولایی حضور تاریخی امروز ما مدّ نظر قرار بگیرد. موفق باشید

نمایش چاپی