بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36357
متن پرسش

مجله سیاست‌نامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از دکتر رضا داوری اردکانی را روی جلد برد و با تیتر «فیلسوفِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفت. دکتر داوری در واکنش به این مجله در یادداشت کوتاهی نوشت: «من در درون شکست نخورده‌ام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کرده‌ام.» ایشان در ادامه این متن صراحتاً اعلام می‌کند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاست‌نامه یادداشت‌های تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! متن مقاله در کانال وارستگی منتشر شده است: https://eitaa.com/varastegi_ir/691 جناب استاد اگر یادداشت را خواندید ممنون می‌شوم نظر خود را بفرمائيد. باتشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد فرموده‌اند یادداشت‌های تنهایی ایشان بوده حاکی از آنکه سخنان و نگاه ایشان به عالَم و آدم، بسیار بیش از آنکه مدّ نظرها است می‌توانست مفید و کارساز باشد و در دل آن یادداشت، گویا استاد از خود پرسیده باشند چرا در این مورد شکست خورده‌اند؟! و کسانی که استاد را می‌شناسند می‌دانند که این نوع سخن‌گفتن، دأب ایشان است. ولی به نظر بنده اگر دکتر داوری فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار است، بیش از آنکه فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار باشد، فیلسوف فردای ما می‌باشد با تأثیری بسی بیشتر. زیرا در بستر انقلاب اسلامی با هویت جهانیِ این انقلاب  و این‌که باید این انقلاب، سرنوشتِ بشر گرفتارشده به نژادپرستی غربی را تغییر دهد؛ این دکتر داوری است که در آن بستر برای آن‌هایی که می‌خواهند با عقل جهانی، انقلاب را بیان کنند، حرف‌ها دارد، همان‌طور که برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیق‌ترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری می‌باشند. به یاد آورید وقتی آن‌طور که شایسته بود جناب مارتین هایدگر را پاس نداشتند. شاگرد چینی هایدگر این‌طور می‌گوید: وقتی رفتار غیر منصفانه متفقین را با هایدگر دیدم به او گفتم: «منکیوس می‌گوید: وقتی آسمانیان اراده می‌کنند که تکلیف سختی را بر عهده کسی بگذارند، نخست قلب او را از تلخی اندوه آکنده می‌کنند، رگ و پی‌ و استخوانی‌های او را می‌پوسانند و کالبدش را به مشقت دچار می‌کنند و اعمال و آثارش را بی‌حرمتی می‌کنند تا آنکه قلبش مهبط الهام شود و طبیعتش انگیخته گردد و نقایصش جبران شود ..... و از این همه، می‌آموزیم که حیات حقیقی از شور و اشتیاق و محنت و حرمان نشات می‌گیرد و از طرف دیگر مرگ حاصل بی‌دردی و لذت و تن آسایی است.»  و بنده حقیقتاً هرچه بیشتر در جناب آقای دکتر رضا داوری تعمق و تأمّل می کنم، بیشتر احساس می نمایم که قلب او مهبط الهام فرشتگان است و می‌توان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت و مگر می‌شود چنین مردی نسبت به غوغاسالاران، گمنام و غریب نباشد؟!!! طوبی للغربا.

 بنا به گفته آقای دکتر سید مهدی ناظمی قره باغ : دکترداوری تلاش می‌‌کند به خوانندگانی که در آینده دارد اعلام کند که هیچ وقت «او را جدی نگرفته‌اند»؛ نه حاکمان و نه مخالفان ایشان. بنابراین هر چیزی که ممکن است مخالفانش درباره او بگویند از همین‌جا ریشه می‌گیرد که آنها هیچ‌ وقت «دکتر داوری‌اردکانی فیلسوف» را نخوانده‌اند. موفق باشید  

36327
متن پرسش

سلام استاد: بحث‌های «راز نیست انگاری دوران و راه عبور از آن» را گوش دادم. من این رو فهمیدم و به این نتیجه رسیدم که بشر جدید، عرفانِ امام خمینی «رضوان‌الله‌علیه» را می‌خواهد. همچنین یاد سخنی از شما افتادم که وقتی مطرح فرمودید، عده‌ای از علما با شما مخالفت کردند و صداشون در اومد وقتی فرمودید: «اسلامِ بدونِ عرفان، اسلام نیست!» و در جواب اون‌ها فرمودید این حرف من نیست، بلکه حرف حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌علیه» است. البته نتیجه‌گیری از بحث شما سخته و به این راحتی‌ها نمیشه متوجه‌اش شد و بحث پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:آری! ما هر اندازه بیشتر متوجه ظرفیت بشر آخرالزمانی شویم، بیشتر و بیشتر متوجه عظمت اسلام در لایه‌های عمیقتر آن می‌گردیم که همان عرفان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌باشد. آیا از خود پرسیده‌ایم چرا آن مرد الهی در آن سال‌های دور و در جوانی خود، آنهمه تلاش کردند در تألیف و تدوین آن کتاب‌های عرفانی آن هم در زمانی که کمتر کسی به آن کتاب‌ها نظر داشت؟ ولی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آینده و ظرفیت بشر جدید را به خوبی یافته بود و می‌دانست همین‌که بشر جدید متوجه دامِ نیست‌انگاری خود شود، نیاز به آن کتاب‌ها دارد با رویکرد عبور از نیست‌انگاری  و نه با رویکرد آن‌که بخواهد آن کتاب‌ها را تبدیل به متون صرفاً آموختنی نماید. موفق باشید

36320
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز ۱. وقتی به کارکرد و خاصیت آتش فکر می کنیم این است که کاری که آتش می کند این است که با سرعت یک چیز را از شکل حقیقی و خاصیتش در می آورد. آیا نیهلیسم رو می توانیم همان آتش در نظر بگیریم. ۲. این عبارت که می گوید تقدیر این تاریخ نیهلیسم است، یعنی یک جورهایی در حال حاضر زندگی ناچارا در جهنم خودساخته بشر است؟ ۳. در جزوه جبر واختیار شما، به دنبال تعریف شما از قضا وقدر بودم، پیدانکردم. ۴.استاد برای ایجاد تعادل بین ترس و غضب چه راهکاری موثرتر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نکته ذوقیِ خوبی است. ۲. همین‌طور است زیرا بشر جدید با نوعی خودبنیادی دست به گریبان است. در این مورد خوب است که به سؤال و جواب شماره۳۵۹۹۰ رجوع فرمایید ۳.  در جزوه «معارف اسلامی ۱»  https://lobolmizan.ir/leaflet/226?mark=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81 در قسمت «اختیار» به طور نسبتاً مفصل می‌توانید ان شاءالله جواب خود را بیابید. ۴. همان دستورات اخلاقی که در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» هست، در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید

36313
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: استاد با توجه به کتاب خویشتن پنهان و هدف حیات عالم ماده پایین‌ترین عالم از نظر درجه است و می‌توان به آن اسفل السافلین گفت یا نه کلا در درجه‌بندی عوالم عالم ماده هیچ محسوب شده و اصلا تجلی محسوب نمی‌شود چون مجرد نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی مصداق «اسفل السافلین» را همین عالَم ماده می‌دانند زیرا امکان پایین‌تر از این مرحله وجود ندارد و پایین تر از این مرحله، همان عدم است. موفق باشید

36293
متن پرسش

سلام علیکم: بنده چند پرسش داشتم لطفا مجزا پاسخ دهید: ۱. استاد برای ورود به عالمی که عالمان داشتند و علمایی که در کتاب خیال فرمودید این ورود و انس با مطالعه آثارشان و تمرکز روی مباحثشان امکان دارد درسته؟ منظور چیست؟ ۲. برای فهم حکمت صدرایی و عرفان محیی الدین و حرکت جوهری و... نیاز است یک دوره فلسفه اسلامی مطالعه شود؟ چگونه در این مباحث عمیق شویم؟ ۳. بنده دوست دارم روی مباحث انسان شناسی و خداشناسی و امام شناسی و معرفت نفس عمیق مطالعه کنم به نظر شما آثار امام و علامه حسن زاده و آقای شجاعی و آقای مصباح را هرکدام بر اساس سیر مطالعه کنم یا با توجه به موضوع کتب مختلف را؟ در آخر بنده معتقدم یکی از خلا های موجود عدم ارتباط علما با مردم است که شما با توجه به وقتی که میزارید قابل تقدیرید. بنده دعای گوی شما در حرم رضوی خواهم بود. برای بنده و ازدواجم دعا کنید. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! وقتی سعی کنیم با آثار علما نظر به احوالات و روحانیت آنها داشته باشیم، خود به خود عالم آنها برایمان گشوده می‌شود. ۲. بهتر است حداقل «بدایه الحکمه» از علامه طباطبایی در ابتدا خوانده شود. ۳. آثار هر کدام از علمای مذکور که با  ذوق خودتان بیشتر همراه است، ابتدا در آثار آن عالم تعمق بفرمایید. ان شاءالله موفق باشید

36274
متن پرسش

عرض سلام خدمت شما: استاد راجع به این سخنان امام خامنه ای که در ادامه آورده می‌شود می‌خواستم بپرسم اینکه، در فلسفه اسلامی که ایشان بیان فرمودند، چگونه می‌توان امتداد عملی آن را استخراج کرد؟ یعنی چگونه می‌توان امتداد عملی آن را، که ایشان به عنوان حکمت عملی بیان فرمودند استخراج کرد؟ _ بخشی از بیانات در دیدار اعضای موسسه عالی فقه و علوم اسلامی : این [نظام] باید اداره بشود با اسلام، با فکر اسلامی. فکر اسلامی در جنبه‌ی عملی، همان فقه اسلام است؛ البتّه بنده با فلسفه‌ خواندن، نه فقط مخالف نیستم بلکه کاملاً تأیید می‌کنم، فلسفه هم لازم است؛ حالا چه‌ جوری داخل برنامه‌های شما بشود، آنها به برنامه‌ریزی مدیران محترم آنجا بستگی دارد؛ لکن فلسفه خوب است، لازم است، نه اینکه فقط خوب است؛ لازم است؛ در این تردیدی نیست؛ لکن آنچه زندگی را اداره می‌کند، عملاً فقه ما است؛ علّت هم این است که فلسفه‌ی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیف‌تر از فلسفه‌ی اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفه‌ی کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ امّا [اینکه] اقتضای فلسفه‌ی ملّاصدرا یا فلسفه‌ی فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد،‌ قطعاً دارد؛ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنچه می‌تواند جامعه را اداره کند، فقه ما است؛ خب پس این اقتضای بیرونی و نیاز بیرونی، این هم حوزه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه فلسفه اسلامی بخصوص در اسلوب صدرایی، صرفاً به موضوعی خواندنی تبدیل شده است تا بخوانیم و بدانیم، نه آن‌که با نگاه صدرایی به انسان و به سیاست متوجه توحیدی شویم که امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آن وارد شدند تا در نتیجه مبنای علوم انسانی و حتی علوم تکنیکیِ ما، اصالت وجود باشد به جای داده‌هایی که فلسفه کانت و هگل به میان آوردند که در جای خود قابل تأمّل است ولی برجستگی اصالت وجودی که صدارا مدّ نظر می‌آورد، چیز دیگری است. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا آن‌جا برای تفکر صدرایی نقش قائل بودند که در جواب دکتر حسنین هیکل که پرسید مبنای انقلاب شما چه بوده است؟ فرمودند: در روایت، «کافی» و در فقه، «جواهر» و در فلسفه، «ملاصدرا». و یا در آخر عمر در نامه به گورباچف متذکر مکتب ملاصدرا شدند. موفق باشید

36261
متن پرسش

سلام استاد معزز: سوال این است که: اگر همه‌ی تعینات و تشخصات را از وجود حذف کنیم بنا بر گفته امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه ۱ نهج‌البلاغه که فرمودند کمال التوحید نفی الصفات عنه، بی قیدی مطلق، عدم است. و بنظرم در اندیشه فردید و هایدیگر و امثاله علت العلل شیطان است ولی آن حقیقتی که عاری از همه چیز است و عرفا به آن نظر دارند و با رفع تعین و تشخص و تعلق در پی فنای در اویند چیزی جز نیستی و عدم نیست. بنظرم عارف باید بتواند همه چیز را جمع کند و برسد به اینکه وجود با عدم یکی است، در حقیقت باطن این دنیا عدم و صافی و بی آلایشی حق است و وحدت یعنی نیست شدن همه چیز البته نیستی که عین هستی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین هستی و هستی مطلق، عدم نیست؛ وجودی است که به اعتبار احدیت‌اش در ذات خود مستغرق است و انسان با هستی خود می‌تواند متوجه هستی به معنای مطلق آن بشود از آن جهت که می‌یابد که خودش فقط «هست». آری! «انسان فقط هست» ولی عدم نیست. موفق باشید

36253
متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد گرامی‌: استاد تعریف درست قضا و قَدر الهی چیست؟ دوم اینکه نسبت روح هر زمانه و جامعه با قَدَر اون جامعه چیست؟ و در آخر نسبت و وظیفه ی یک شخص با روح زمانه چیست؟ وقتی که مناسبات زندگی روزمره در جامعه، مناسبات صحیحی ندارد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات، مواردی است که نیاز به مطالعه متون مفصل دارد. حداقل پیشنهاد می‌شود در مورد قضا و قدر به جزوه «جبر و اختیار» https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1&tab=posts&inner_tab=leaflet و در مورد دوم به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» https://lobolmizan.ir/book/87?mark=%D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9%20%D8%B0%DB%8C%D9%84  رجوع فرمایید. ان شاءالله خودتان می‌توانید جواب این سؤالات را بدهید. موفق باشید

36245
متن پرسش

با سلام: همان گونه که نمی‌توان درخت را دید (چون درخت مفهوم کلی است که ذهن از مشاهده مصادیق این مفهوم را ساخته) آیا مفهوم وجود هم اینچنین است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود در مقابل عدم، واقعی ترین است. حال در مصداق، ما با تجلیات او روبرو هستیم. مانند مصداق مفهوم درخت. بنابراین آنچه در خارج است تجلیات وجود است و وجودِ مطلق، همان توحید است در بیکرانگی خود، که در ذاتش هیچ مصداقی ندارد  مگر به نور اسماء آنهم در جلوه‌ای که در ممکنات، آن اسماء ظاهرمی‌شوند. موفق باشید.

36244
متن پرسش

با سلام: وقتی می گوییم وجود یعنی خدا، این بر اساس عرفان است یا فلسفه؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس حکمت صدرایی وجود، به اعتبار یگانگی‌اش و عدم کثرت، همان توحید است به اعتبار بیکرانگیِ توحید. موفق باشید

36220
متن پرسش

سلام علیکم استاد: مدتی است دچار شک زیادی شده ام، گاهی احساس می‌کنم مثل سوفسطائیان فکر می‌کنم، همه چیز را رد می‌کنم حتی بدیهیات را در نماز، در حال قرائت و تفکر در قرآن وغیره این سوالات رها نمی‌کند مرا. سوال های کودک ۵ ساله درباره معاد و خدا و... به ذهنم می آید و می‌خواهم خودم را با قواعد و معارفی که تا به این سن یاد گرفتم اقناع کنم، می‌خواهم با معرفت نفس و برهان و.. به خودم جواب بدهم، صوت گوش می‌کنم، کتاب می‌خوانم ولی می‌بینم نه انگار یک جای دیگر می لنگد و شیطان دست بردار نیست، گویا نوری از وجودم رفته مدام می‌گویم «لا تکلنی الی نفسی» مدام توکل می‌کنم و ذکر می‌گویم ولی ته دلم محکم نیست به ذکرهایی که به زبان می آورم. لقمه و اعمالم و همنشینانم را تفحص می‌کنم و مدام فکر می‌کنم چه تغییری کرده ام که این حال به سراغم آمده نمی فهمم این حال عجیب چیست؟ چه کنم استاد عزیز؟ نگرانم بعد از این شک ها ریب و کفر در دلم بنشیند. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تعمق در معارفی مانند «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» باید به نمادی از دینداری اصیلی که در این زمانه نماد حقیقت این دوران است، نظر کرد که به نظر می‌آید در این زمانه حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، راهی گشوده و سرزنده‌ای است. گمان می‌شود کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» بتواند راهگشا باشد. موفق باشید

36218
متن پرسش

سلام استاد: درخواست می‌کنم ۱۰ کتاب برتری که در زمینه عرفان نظری و عملی یا سرگذشت عرفا خوانده‌اید و به ماها هم پیشنهاد خواندش را دارید - بویژه کتب مرجع - معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد عرفان نظری اگر رفقا به جای ده‌ها کتاب، از کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» استاد یزدان‌پناه استفاده کنند و سپس وارد کتاب «فصوص الحکم» که مبنای همه عرفان‌های اصیل است، بشوند؛ وارد مسیر درستی نسبت به عرفان شده‌اند و در همین رابطه باید «منازل السائرین» خواجه عبدالله را مدّ نظر آورند و البته این نوع متون طوری است که باید از طریق استاد قابل قبول آموخته شود که در هر دو مورد، شرح‌های استاد یزدان‌پناه مفید خواهد بود. موفق باشید

36188
متن پرسش

با سلام: برای این که هم عرفان محیی الدین عربی را داشته باشم واز سوی دیگر گرفتار همه خدایی نشوم، باید به چه نکاتی توجه کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود جناب ابن عربی طوری سخن می‌گوید که هرگز چنین مشکلی پیش نمی‌آید مگر کسانی که متوجه سخنان او نمی‌شوند. موفق باشید

36187
متن پرسش

با سلام: برداشت من اینست که ما از نظر عرفان در دین چیزی به نام علت و معلول نداریم. اگر این مطلب درست است، در عرفان بجای علت و معلول چه بگوییم؟ اگر امکان دارد لطفاً مختصری توضیح دهید؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا در مفهوم علت و معلول، دوگانگی است در حالی‌که آنچه در صحنه واقعیت حاضر است، تجلیات انوار الهی است. موفق باشید

36177
متن پرسش

سلام استاد: چرا من اینقد تنبلم!؟ بدنم برا روحم سنگینه. ۳۸ سالمه همش خواب. استاد میشه خواهش کنم التماس کنم برام استغفار بخونین. میگن دعای کسی برا دیگری میگیره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معرفت خود به حقایق را عمیق‌تر کنیم، برکات عبادات ما بیشتر می‌شود و شوق زندگی در امورات معنوی و زیبا در ما رشد می‌کند. در این رابطه خوب است خود را به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن به شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی بپردازید. موفق باشید

36175
متن پرسش

به نام خدایی که جز نام نشانی از او ندارم. حاج آقا امیدوارم بتونم حالم را شرح بدم، به شدت نیاز به مداوا دارم. مضطربم، از خواندن نماز و گرفتن روزه و رعایت حرام و حلال از آن جهت که نوری دیده نمی‌شود، دل زده کرده مرا. دایم در ناملایمات روزگار درگیرم. درد می‌کشم از این که خود را در مسیر نمی یابم، درد می کشم که نمازم جز دولا راست شدن چیزی نیست، درد می‌کشم از کثرت گناه که دست و پایم را بسته. به دنبال ذکری، دستور عملی هستم که خالی شوم از همه ظلمات و کثرات. خسته ام که اطرافیانم پی همه چیز هستند الا خودشان الا خدایشان. بگویید ۴۰ روز روزه بگیر، یک سال نماز جعفر طیار بخوان بگویید یک کاری بکنم تا در مسیر رشد خودم قرار بگیرم من از این آورده های حاضر ناراضی ام. می‌خواهم پاک شوم و از هر عمل فقهی که انجام می‌دهم نور بگیرم، احساس کنم نزدیک تر شدم، و هر روز به کاری و هر دم به دمی نباشم. اگر نتوانستم شرایط را برای یک معالجه قطعی روشن کنم، بفرمایید تا توضیح بیشتری دهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معرفت خود به حقایق را عمیق‌تر کنیم، برکات عبادات ما بیشتر می‌شود. در این رابطه خوب است خود را به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن به شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی بپردازید. که صوت همه مباحث مذکور روی سایت هست. موفق باشید

36170
متن پرسش

با سلام: اگر دانشمندان نگاه اصالت وجودی می‌داشتند، آیا علوم گوناگون به وجود می‌آمد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! ولی در افقِ نزدیکی هرچه بیشتر به استعدادهای طبیعت به جای تخریب آن. عرایضی در کتاب «حوالت تاریخی و عقل تکنیکی» در این مورد شده است. موفق باشید

36151
متن پرسش

سلام و عرض ادب یه سوالی چند وقته برام جدی شده: در جلسه ۱۹ ام عرفان نظری ذیل بحث اعیان ثابته سوالاتی از شما پرسیده می‌شود و بحث است که محیط و ژن و وضعیتهای خارجی دلیل بد یا خوب شدن نیست، انسان انتخابگر است، و محدودیت‌ها به طور ذاتی ضرر ندارد و درکم این بود که دنیا و شرایط و وضعیت بستری است که انسان با اختیار خویش، خود را بروز می‌دهد. اما این روزها مباحث به سمتی رفته که وضعیت و شرایط تاریخی است که انسان‌ها را به کاری می‌کشاند. می‌فهمم این نگاه تاریخی است و روح کلی تاریخ موثر است و بستری است برای اینکه انسان خودش را شکوفا کند. ولی گاهی طوری بیان می‌شود(نه فقط در کلام خودتون) که دیگه پیش آمد است، متوجه ام که ابعاد وسیعی داره این بحثها و جایگاه تفکر داره چندتا مساله برام پیش آمده اگر چون شهدا مجاهدانه در عرصه انقلاب اسلامی ایستاده باشیم و خودمان را مصداق حق نپنداریم بلکه عبدی فقیر مضطر درک کنیم، این بیان و نگاه منجر به رویت آغوش حق و میدان واقعی می‌شود و پیش امدهایش همه جلوات اوست و با توکل و باوری از جنس اهل بیت علیهم السلام می‌توان استقامت و نشاط داشت یا به قول شما در انتظار و وارستگی میشه حرکت کرد و هر دمش شهادت است. اما اگر دچار تنبلی یا فشلی یا حق پنداری خود شویم، قضیه مبدل به ظلمهایی به اسم خدا خواست و تاریخ چنان است و... می‌شود و قصه هایی دردآور دیدم که عرض می‌کنم، عده ای آسیب دیده اند و تازه کل فضای فکری رو می‌زنند و تفکیک شخص و تفکر ابتلای زمین گیری عده ای می‌شود. مساله دوم که سوال جدی تری شده برایم، قصه معاد و حشر است، پس معنای حساب و کتاب حق و مواجهه با اعمال چه می‌شود؟ اینگونه که هرکسی بنا بر احوال و وضعیت خویش کاری کرده پس دیگه یوم حشر و تغابن و قیامت و... به چه معناست؟ گویا دیگر هرکس به وسع خود ایستاده و عمل کرده و دیگر جهاد و تلاش فقط منجر به شدت وجود می‌شود. انگار جواب خودم رو دادم ولی سوالمم هست هنوز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در هر حال، قرارگرفتن در شرایط تاریخی همچنان از ما انتخابِ مناسب آن شرایط را می‌طلبد و دیگر آنکه می‌توان با قرارگرفتن در معرض جلوات الهی، در عین حضور در نوعی استقامت و نشاط، در میدان انتظار و وارستگی حاضر شد و جمع این دو بسیار مهم است و حقیقتاً اینکه انسان گرفتارِ حق‌پنداری خود شود، خطری است بسیار جدّی و مسلّماً چنانچه در مقابل انسان، افق توحیدی گشوده شود - به جای ابژه‌کردن وجود خدا- به خوبی می‌یابد که نسبت به آن افق بیکرانه توحیدی هیچ است هیچ، ولی در عین امیدواری. زیرا با افق گشوده ای که تجلیات خاصی به سوی انسان دارد، روبرو می‌باشد. ۲. معاد و حشر، حضور در ساحتی است که اجمال حضور انسان موحد در این دنیا در آن ساحت به تفصیل می‌آید و حقیقتاً آن ساحت است که انسان با اصیل‌ترین و روشن‌ترین حضوری که به دنبال آن بود در خود و در جهانی که در آن حاضر می‌شود، روبرو می‌گردد. موفق باشید
 

 

36150
متن پرسش

سلام استاد: مرحوم آیت‌الله شجاعی در مقالات فقط می‌خواستند برخی منازل عرفانی رو توضیح بدن؟ قدم یقظه و توبه و طلب و مجاهده و مراقبه؟ خب چرا فقط این‌ها؟ در کتاب کیمیای وصال کل منازل سلوک رو از اول تا آخر فرموده‌اند یا اونم گزینشی بوده؟ اگر گزینشی بوده چرا این ترتیب بندی رو اتخاذ فرمودند؟ متشکرم از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله محمد شجاعی «رحمت‌الله‌علیه» در کتاب شریف «مقالات» راهی را گشوده اند که اگر انسان با حوصله و با شروع از اولین جلد آن راه را طی کند، به خوبی احساس حضور در ملکوت برایش حاصل می‌شود و مهم این است که انسان بتواند در حضوری قرار بگیرد که چندین و چند منزل را با یک قدم طی کند. موفق باشید

36140
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: وقتتون بخیر. من نمیدونم چی بنویسم واقعا ولی خستم. من از اخلاق خودم خستم یک خلا ای رو در خودم حس می‌کنم. من نیاز دارم یاد بگیرم بجا حرف بزنم. آخه بعضی وقتا تو جمعی که خیلی راحتن خیلی حرف میزنم همش دوس دارم حرف بزنم ولی اصلا از این اخلاقم خوشم نمیاد. همش دوس دارم وقتی یه کار اشتباه می‌کنم اون کارم رو توجیه کنم به طرف مقابل و بهش بفهمونم این اخلاق من به این دلیل و اصلا اینطوری نیستم و اشتباه شده یا همش یکاری ناخواسته انجام میشه میگم نکنه طرف مقابلم بد راجع بهم فکر کرده همه اینا نمیدونم از چی نشات میگیره ولی من هرچی باشه همیشه قدرت خدا رو بالاتر از هرچیزی میدونم اما همش هم میگم خود خدا و امیرالمومنین فرمودند کاری نکنین که در جایگاه قضاوت قرار بگیرید برای همین همش حساس میشم. دوس دارم سنجیده برخورد کنم مشکل گشا باشم خوش اخلاق باشم زودرنج نباشم واقعا الان بی انگیزه شده ام. هم در درسم هم کارام همش گمشده ای حس می‌کنم به قول خودتون دوست دارم نگاه توحیدیم قوی بشه و سربازی آقام رو کنم. دلم میخواد مثل اون حکمت اقا امیرالمومنین باشم که فرمودن جوری زندگی کنین که وقتی مردین همه براتون اشک بریزن. واقعا نیاز دارم بهم بگین. الانم دارم کتاب جوان و انتخاب بزرگ رو میخونم. کتاب ادب خیالتون هم قبلا خوندم ولی میشه بهم بگین به ترتیب چه کتابایی بخونم که این چیزا حل بشه؟ اصلا دوست ندارم این وضعیتم رو. میشه جوابی که بهم میدین خلاصه نباشه آخه من واقعا نیاز به جزیئات حرفاتون دارم. ممنونتون میشم التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله همین‌که در حال جستجوی مأوایی بسی گسترده هستید، جای شکر دارد. آری! همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ملاحظه فرمودید هر اندازه ما در میدان حقیقت حاضر و حاضرتر شویم، به استقرار بیشتری می‌رسیم و در همین راستا خوب است بعد از مطالعه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، کار را جلو ببرید تا به مباحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن برسید، ان شاءالله. موفق باشید

36132
متن پرسش

با سلام: در روایات داریم خطرناک ترین چیز برای مومنان صدای پای مریدان آنهاست از پشت سرشان! حال سوالی دارم، در فیلمی از استاد عرفان سید عبدالکریم کشمیری دیدم آقا دستشان را می‌دادند تا دیگران ببوسند، توجیه این عمل چیست؟ و می‌دانم که: کار پاکان را قیاس از خود نباید بگیرم اما آیا این موضع تهمتی نیست که باید از آن پرهیز شود؟ آیا برداشت عوام از این جور صحنه های دست بوسی علماء، حظ نفس و امثالها نیست؟ استاد دعا بفرمایید عاقبت بخیر شویم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه که این عزیزان اجازه می‌دهند دستشان بوسیده شود؛ مربوط به عدم بخل است از آن جهت که اگر اهل دلی احساس کرد افراد از طریق ارتباط با آن‌ها و یا دست‌بوسی، به صفایی و به معنویتی می‌رسد، نمی‌خواهند بخل بورزند. ولی از آن جهت که در سال‌های اخیر، درست فهم نشد و انعکاس خوبی نداشت، آرام‌آرام حضرت امام و سپس رهبر معظم انقلاب از این امر خودداری کردند. موفق باشید

36129
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز: ۱. اینکه در حضور قرار بگیریم دقیقا به چه معناست و راهکار قرار گرفتن در حضور به چه صورت هستش؟ ۲. من خیلی دچار تشتت افکار و پراکندگی خیال هستم و اصلا تمرکز ندارم راه حل میشه بفرمایید. سپاس فراوان از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا خوب است در راستای درک بیشتر ابعاد گسترده خود به معرفت نفس رجوع کنید و در این راستا به عنوان اولین قدم برای معرفت ربّ، با «برهان صدیقین» مأنوس گردید. آری! همین‌که ذهن خود را در امور معرفتیِ اصیل و در تدبّر در قرآن وارد کنیم، عموماً از ورود خطورات در امان خواهیم بود. موفق باشید

36125
متن پرسش

با سلام: همان گونه که عالم عقل اثبات می‌کند یک چیز نمی‌تواند هم باشد و هم نباشد. اما ما در عالم خیال یک شی هم هست و هم نیست. آیا می‌شود عالم خیال به عنوان یک منبع معرفت نگاه کرد که در آن یک شی هم هست و هم نیست. آیا درست است که ابن عربی به عالم خیال طبق سخنان بالا به عنوان منبع معرفت نگاه می‌کند؟ و آیا وحدت شخصی وجود بر اساس همین عالم خیال بیان شده که تناقص در آن صحیح است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در وحدت شخصیه وجود، ما با «وجود» به عنوان مطلق نظر داریم و ظهور وجود با جلوات مختلف. پس در واقع آنچه در صحنه است «وجود» است در ظهورات مختلف. و از این جهت تناقض پیش نمی‌آید. زیرا مثلاً نمی‌گوییم این گل، هم وجود است و هم لا وجود؛ بلکه می‌گوییم وجود است در آینه امکان گل. موفق باشید

36120
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: در کانال «وارستگی»«https://eitaa.com/varastegi_ir» جمله‌ای از جناب آقای دکتر داوری آورده است که ایشان می‌فرمایند: «اگر در دهه‌های اخیر بعضی فلسفه‌های معاصر با نظر به فلسفه و عرفان اسلامی فهم شده‌است، این کوشش را التقاط و درهم آمیختن افکار و آراء متباین با یکدیگر نباید دانست. بلکه جهدی فکری برای درک گذشته و فهم زمان و تاریخ و نسبت ما با قدیم و جدید و جهان متجدد است. این معنی را کسانی که مستبصر نیستند و فلسفه و علوم انسانی را صرفاً امور آموختنی می‌دانند، درنمی‌یابند». «https://eitaa.com/varastegi_ir/585» حال سؤال بنده آن است که سخن ایشان را چطور معنا کنیم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه می‌فرمایید ایشان ما را متذکر این امر مهم می‌نمایند که اگر فلسفه‌های معاصر بخصوص فلسفه‌های فیلسوفانی مانند دکارت و کانت و هگل و هایدگر و گادامر را مورد نظر قرار دهیم و متوجه جهانی بشویم که این فیلسوفان در آن قرار دارند؛ عملاً با مسائل و دغدغه‌های بشر جدید روبرو شده‌ایم و با متفکرانی به موضوعات می‌اندیشیم که موضوعات امروز ما است. و حال اگر با چنین دغدغه‌هایی به متون عرفانی و فلسفی خود بنگریم معلوم است که بهره‌های فراوانی از میراثِ عمیق و حکیمانه خود برای امروزمان به دست میآوریم. عمده آن است که در نظر به فلسفه این فیلسوفان بزرگ بنا را در فهم و همراهی با آنها قرار دهیم نه آنکه از ابتدا بنا را برای مقابله و نفی آنها بگذاریم . موفق باشید

36090
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: جمعی هستیم که آثار شما را دنبال می‌کنیم، و کتاب سلوک ذیل اندیشه امام را هم برای مطالعه و مباحثه در دستور کار داریم. سوال ما از خدمتتان اینکه برای معرفت و آشنایی با سیره حضرت امام (ره) چه کتاب یا منابعی توصیه می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر با مقدماتی مانند مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» وارد بحث شوید، با استحکام بیشتری مطالب را تعقیب و تصدیق می‌کنید. موفق باشید

نمایش چاپی