بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14302
متن پرسش
سلام: چرا خداوند در این دنیا هیچ دخالتی ندارد در حالی که پیش از این با انسان های زیادی که پیامبر نام گرفتند سخن گفته و ما چگونه باید به وجودش پی ببریم؟ سوال دوم اینکه: اتفاقهایی که در زندگی ما رخ می دهد را می توانیم به خدا نسبت دهیم؟ چه خوب و چه بد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به عالی‌ترین شکل از طریق قرآن با ما سخن گفته است و کافی است که ما در قرآن تدبر کنیم و نیوشای سخن او باشیم  2- مسلّم اگر برگی هم از درختی فرو افتد در مدیریت حضرت حق است ولی نه به آن معنا که انسان‌ها نقشی در سرنوشت خود نداشته باشند و جبر پیش آید. موفق باشید

14299
متن پرسش
سلام: 1. در زمینه تاریخ امام حسین (ع) بجز کتب شما و شهید مطهری که کار کرده ام چه کتابی بخوانم؟ 2. در زمینه مقتل امام حسین (ع) بجز کتب مذکور و مقتل لهوف چه کتابی به جزئیات دقیق پرداخته؟ 3. کتب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی چگونه است؟ جایگاهش در عرفان؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار گسترده است با کتاب‌های بسیار گسترده. کتاب «پس از پنجاه‌سال» مرحوم دکتر شهیدی و کتاب «نفس‌المهموم» مرحوم شیخ عباس قمی و جلد 44 بحارالأنوار برای شروع خوب است 2- غیر از لهوف، مقتل دیگری را نمی‌شناسم 3- کتاب‌های مرحوم ملکی تبریزی در عرفان عملی، عالی است. موفق باشید

14294
متن پرسش
سلام عرض می کنم خدمت حضرت استاد: جلسات برهان صدیقین رو گوش دادم و برکات زیادی الحمدلله نصیبم شد اما جلسه آخر رو شاید درست متوجه نشدم جناب استاد شما در مساله تشکیک فرمودین تمام مخلوقات تجلیات حق هستند در واقع اسماء الهی هستند که متجلی شدن و عین الربط به حق هستند و «عین الربط» هیچ شانی از وجود نداره و ربط محضه .. (این فرمایشتون در مورد تشکیک وجود بود) در وحدت شخصی فرمودین که در صحنه، فقط وجود و هستیه، که در تجلی هست و تشکیک در ظهور و تجلی هست و بعد فرمودین که در تشکیک وجود، وجود مخلوق و وجود خالق داریم !و ما در وحدت شخصی بالاتر می آییم و حظی از وجود برای ظهورات قائل نیستیم. سوال: شما در اصوات قبلی هم که گفتین تجلیات عین الربط هستن عین الربط هم که حظی از وجود نداره در واقع «عین الربط» وجود نیست بلکه نموده، پس چطور میگین که توی تشکیک به تقریری که عرض کردین هستی مطلق و هستی مقید مطرحه «عین الربط رو که فرمودین نموده و نه بود» و در صوت آخر فرمودین که عرفا حتی عین الربط رو هم قبول نمیکنن و بالاتر میرن. این بالاتر رو متوجه نشدم. چون تقریری که از وحدت شخصی فرمودین با تقریر قبلیتون از تشکیک به نظرم یکی اومد! در هر دو عنوان هستی مطلق در صحنه هست و تجلیاتش تجلیات هم که اسماءالله هستند و عین الربط به حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که از عین‌الربط‌ بودنِ معلول متوجه شده‌اید معلول آن‌چنان وجودی ندارد که بحث دوگانگی خالق و مخلوق پیش آید، ولی در حکمت صدرایی از آن جهت که عالَم مادونِ عین وجود را مراتب وجود فرض می‌کند، از وحدت وجود فاصله می‌گیرد در حالی‌که در عرفان روشن می‌شود حضرت اللّه در همه‌ی عوالم و در همه‌ی اعیان حاضر است و در نتیجه تشکیک را فقط باید در ظهور دانست و نه در وجود. موفق باشید

14292
متن پرسش
با سلام: اینجانب کتابهای شما را مطالعه می کنم برای اینکه بیشتر به خدا تقرب پیدا کنم برای مستحبات چه نیتی بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نیّت رفع حجاب بین خود و خدا برای اُنس بیشتر با حضرت حق. موفق باشید

14286
متن پرسش
با سلام: استاد این مسئله که می گویند فلاسفه اسلامی به خدا وجود را هدیه کردند چه پاسخی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی نیست. خداوندی که وجود همه‌چیز از اوست، خودش عین وجود است پس یعنی چه که کسی وجود را به او هدیه کند! این به آن معنا است که حضرت حق «وجود» ندارد و فیلسوفان این فکر را ساخته‌اند که خدایی وجود دارد. موفق باشید

14273
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: عرض تسلیت به مناسبت در گذشت عالم وارسته حضرت آیت الله شجاعی (رحمته الله علیه). نمی دانم چه خطاب کنم ایشان را؟! عالم ربانی یا عارف واصل یا . . . اصلا مور چه داند که بر خشتی است کوچک با بر اهرام بلند مرتبه . . . همین قدر می دانم که کلامش فراتر از واژه ها بر عمق جان می نشیند. بارها در نوشته های خود توصیه به مطالعه آثار و کتب این عالم ربانی کرده اید و ما هم به سبب شما توانستیم از دریای علم ایشان بهره ببریم. حقیر پس از آشنایی با آثار ایشان از گمنامی ایشان بسیار ناراحتم. این گمنامی به حدی است که خبر بستری شدن این عالم بزرگوار نیز آنچنان معلوم نبود. حال پس از آگاهی از ارتحال ایشان به شدت متاثر هستم و واقعا احساس غم بزرگی در سینه خود می کنم به قدری که وجودم را فراگرفته است. این گمنامی ایشان نیز آتشی بر دل نهاده البته شاید از جهت اولیایی تحت قبایی است. حسرت دیدارشان بر دلمان ماند! خواهش می کنم اگر میسر است مطلبی بفرمایید شاید تسکینی باشد. چون منی که حتی نمی از آن دریا را حس نکرده اینچنین آشفته است، حال شما را نمی دانم که چگونه است!؟ آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز از درگذشت عارف عالم بصیر و سالک واصل و فقیهِ اندیشمند حضرت آیت اللّه محمد شجاعی بسیار متأسف شدم. مطمئن باشید که مصداق رحلت ایشان مصداق آن روایتی است که می‌فرمایند: «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة». چون عالمی رحلت کند در اسلام خلأیی پیش می‌آید که هیچ‌چیز آن خلأ را تا روز قیامت پر نمی‌کند. رویکرد ایشان نسبت به دین در این زمانه، رویکردی بسیار لازم و ضروری بود. ایشان خیلی زود متوجه شدند برای ادامه انقلاب دست ما از معارف عالیه و اخلاق فاضله خالی است و لذا بی سر و صدا خود را وقف حیات روحانی و اخلاقی جامعه کرده‌اند. آری! ایشان گمنامی را اختیار کرد ولی به گفته‌ی جناب حافظ: «کجا پنهان شود رازی کز او سازند محفل‌ها» و دیدید که هیچ محفل اهل حقیقت نبود که در آن محفل سخن آیت اللّه شجاعی در میان نباشد. آیت اللّه شجاعی با زندگی خود نشان دادند ما امروز چگونه باید زندگی کنیم. و گمنامیِ ایشان در مقابل تاریخی بود که انسان‌ها به‌جای این‌که قوام خود را با اُنس با خدا جستجو کنند، قوام خود را در شهرت‌های وَهمی جستجو می‌نمایند. روح‌شان شاد و راهشان که راه درست‌زندگی‌کردنِ بشر در این دوران است؛ پر رهرو. به امید آن‌که جامعه‌ی ما از آثار بسیار ارزشمند ایشان غفلت ننماید، و برای شادی روح ایشان الفاتحه مع الصلوات.  موفق باشید  .

14253
متن پرسش
سلام: اینکه یه نفر علاقه شدید به درسی مثل فلسفه پیدا می کنه رو میشه از نظر فلسفی یه کم توضیح دهید. اینکه حرکت جوهری رو به ویدیو پروژکتور تشبیه کنیم رو توضیح میدید. اینکه خداوند همواره نور خود را کامل می کند یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها استعداشان در امور عقلی است و لذا از آن طریق بیشتر تغذیه می‌شوند. خداوند به عنوان کمال مطلق و فیّاض علی‌الاطلاق، فیض خود را در هر مخلوقی که زمینه‌ی گرفتنِ فیض را دارد، متجلی می‌کند و اگر آن مخلوق آمادگی بیشتر داشت آن فیض را کامل می‌گرداند. پس کامل‌شدنِ نور خدا بستگی به «قابل» دارد و نه «فاعل». زیرا که فاعل در مقام خود در کمال مطلق است. موفق باشید

14264
متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر برخی برای خودسازی راه آیت الله حسن زاده آملی را معرفی می کنند که قدم اول آن مطالعات معرفتی و توحیدی از جمله جلد 8 اسفار و... را بهترین می دانند. اما برخی راه انصاری همدانی یا آیت الله ناصری که اصغهانی هست را معرفی می کنند. همانطور که مستحضرید این بزرگان در این راه خودسازی مطالعات معرفتی و توحیدی و معرفت نفسی را اطلا توصیه نمی کنند و توصیه به ذکر و انس با خدا و نهج البلاغه و... می کنند. کدام راه قوی تر است؟ عارف بزرگ قرن امام خمینی (ره) در کتابهایشان راه معرفتی و توحیدی را بهترین می دانند و قدم اول را مطالعات توحیدی و معرفتی بر اساس آثار محی الدین عربی و ملاصدرا می دانند. کدام راه قوی تر و سریع تر می باشد؟ آیت الله بهاءالدینی مطالعات توحیدی و معرفتی را اطلا توصیه نمی کردند ولی خودشان از عرفا هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی راه‌هایی که این بزرگان در مقابل ما قرار داده‌اند راه‌های خوبی است و با هم تنافی ندارد. راه توحیدی حضرت امام خمینی راهِ اصلی امروز ما است. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدن‌سازی و عرفان اسلامی» عرایضی شده است خوب است که بدان‌جا رجوع شود. موفق باشید

14263
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فاضل و فرزانه همانطور که مستحضرید، انسان بخشی دارد به نام فوق عقل آیا غذای این بخش فقط ارتباط با خدا و اهل بیت است؟ آیا تحمل آزار دیگران و کمک به دیگران به نیت رضایت خدا غذای فوق عقل محسوب می شود؟ این که می گویند اگر هر روز فوق عقل غذا نخورد انسان دچار استرس می شود، صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد قلبی و روحی انسان با ادب خاصی تغذیه می‌شود و آن، توحید در عقیده و عمل در اخلاق است منتها با رویکرد رعایت قلب و روح. موفق باشید

14248
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم استاد سلام علیکم: استاد عزیزم در مدتی که بحمدالله در سیر بندگی خداوند متعال جل جلاله به خدمت شما رسیده و از فیوضات وجود نازنینتان بهره مند شده ام، بسیار احوالاتی بر من گذشته است که نمی خواهم مزاحم اوقات شریفتان شوم و توضیح بدهم و بعید نمي دانم که آگاه باشید... پس فقط به سوالاتم بسنده می کنم: 1. حالا که خداوند متعال بر سرمان منت گذاشته و ما را هدایت فرموده باید روابطمان با افراد دیگر را چگونه سامان بدهیم؟ مثلا با چه کسانی حفظ کنیم؟ با چه کسانی قطع؟ (با لحاظ قرار دادن اخلاق کریمه...) 2. چه زمانی عُجب به سراغ ما می آید و معنی دقیق آن را توضیح دهید. (کتاب معراج السعاده را مطالعه نمودم ولی دقیقا حد مرز آن را متوجه نشدم) 3. چگونه با اين رذیله مهلک مبارزه کنم؟ با عرض معذرت به جهت تصدع اوقات خدا عاقبت ما و شما را ختم به خیربگرداند. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در شریعت الهی به ما دستور داده‌اند با کسانی ارتباط داشته باشیم که ما را به یاد خدا می‌اندازند و متوجه‌ی حیات ابدی‌مان می‌کنند و با بقیه تا آن‌جا که ممکن است باید مدارا کرد مگر آن‌که موجب معصیت شود 2- «عجب» وقتی به سراغ انسان می‌آید که انسان از الطاف الهی غفلت کند و گمان نماید خداوند به جهت استحقاق طرف به او لطف کرده و راه درمان آن نیز همان است که بفهمد اگر همین الطاف را خداوند به هرکس می‌کرد، چنین توفیقاتی نصیب آن می‌شد. پس قضیه، قضیه‌ی امتحان است به همان معنایی که مولوی می‌فرماید: «امتحان در امتحان است ای پسر / هین به اندک امتحان خود را مخر». موفق باشید

14235
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: عده ای از دوستان به توفیق الهی و دعای حضرتتان و البته اجازه از حضرتعالی شروع به ترویج دروستان طبق سیر مطالعاتی در جلساتی مختلف از قبیل جلسات خانگی و محل کار در صورت بودن زمان و ... را نموده اند. در راستای این سنت مبارک و حسنه بین دوستان سوالاتی مطرح شده از این قبیل که: 1. آیا تقوای فردی را به مرحله حداقلی رساندن و بعد ورود به انتشار دروس کردن اولی بر ورود به اجتماع نیست؟ 2. چگونه خصوصیاتی از تقوا و ورع در درجه اول و سپس مسلط بودن بر دروس و روحیه شناسی مخاطب فردی و اجتماعی برای به صحنه آوردن این دروس مورد نیاز است؟ 3. برگزارکننده و استاد جلسه معتقد است از همان ابتدای شروع مباحث باید با عقاید باطل مخالفت کرد و هیمنه توهمی و غرب گرایی و مشرکانه زیستن را زیر سوال برد تا مستمعین بر پوچ بودن عقایدشان آگاه گردند سپس دروس ادامه یابند اما عده ای از دوستان قائل به جذب مخاطب از طریق رافتی حکیمانه تا رسیدن مخاطب حداقل به نکته 10 و در ادامه براهین صدیقین و حرکت جوهری هستند نظر حضرتعالی چیست؟ 4. در صورت صلاحدید بفرمایید شما در مطرح کردن توحید برای مخاطب چگونه روشی را و طبق چه قاعده ای از آیات و روایات و اجتهاد شخصی توصیه می فرمایید؟ آیا آیه و روایتی هم در باب چگونگی روش تدریس برایمان هبه می کنید؟ 5. عده ای از دوستان به طور کلی مخالف تبلیغ توسط غیر روحانی هستند چرا که پذیرا بودن مخاطب را تحت الشعاع می بینند البته منظورشان شاگردان است نه حضرتعالی نظرتان در این باب چیست؟ در پایان ضمن تقاضای خاضعانه طلب دعای جنابتان در این مسیر برای شاگردانتان با گوش جان نکات تکمیلی را ان شاءالله شنواییم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حتماً باید نسبت به تقوای فردی جدّی بود و در زیر سایه‌ی چنین روحیه‌ای به مسائل اجتماعی ورود کرد 2- وقتی اصل را بر رعایت حرام و حلال الهی از یک‌طرف و رعایت اخلاق از طرف دیگر گذاشتیم، در صحنه‌هایی که در مسیر انقلاب برای ما پیش می‌آید، می‌توانیم مطابق اهداف انقلاب اسلامی موضع‌گیری کنیم و متذکر افراد باشیم 3- هر دو حرف درست است. در نقد عقاید باطل از ابتدا باید نفی آن عقاید مدّ نظر باشد. ولی در رابطه با ارتباط با افرادی که راه را غلط طی می‌کنند باید لَیّن بود 4- بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه و سوره‌ی زمر و ابتدای سوره‌ی حدید بسیار مفید خواهند بود 5- بنده هم رویهم‌رفته همین نظر را دارم منتها آن‌جایی که دستمان از روحانیِ صاحب اندیشه خالی است، از برادران غیر روحانی باید استفاده کرد. بحمداللّه سؤالات جامعی را مطرح نمودید، نیازی نیست که بنده چیزی به آن بیفزایم.  موفق باشید

14221
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده طلبه ای که برای تزکیه و ریاضت و خودسازی و مهم تر از همه تحصیل علم وارد حوزه شده تا خلوتی برای کتب عرفانی و انس با خدا داشته باشد، ضعف ها، ترس ها و نقص هایی در خود می بیند که نه می تواند به کسی بگوید و هم دیگران از او انتظار نداشتن چنین نقص ها و ترس ها را دارند از جهت دیگر هم شیطان به این موضوع دامن می زند خواهش می کنم امید رهایی از این نقص ها را با دلیل برایمان بیان کنید. یا هر پاسخ مناسبی که می بینید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که یک طلبه راه را به لطف الهی درست پیدا کرده است، حال به مرور نقص‌ها و ضعف‌هایش را پشت سر می‌گذارد و بدون ادعا سعی می‌کند فرهنگ امامان معصوم را به جامعه متذکر شود. موفق باشید

14234
متن پرسش
سلام علیکم: با گروهی از دوستان سعی در انجام کاری فرهنگی در محیطی با جمعیت 1000 نفر هستیم و به این نتیجه رسیده ایم که باید در بالا بردن اطلاعات خود در زمینه های فرهنگی - سیاست - غرب شناسی - ولایت فقیه و... تلاش کنیم ولی نه می دانیم از کجا شروع کنیم و نه چطور کار کنیم و موضاعت را از چه منابعی انتخاب کنیم لذا از جنابعالی درخواست دارم تا ما را در این زمینه کمک کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که پس از مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «انقلاب اسلامی و برون‌رفت از عهد غربی» مطالعه شود و سپس کتاب «مدرنیته و توهّم» در کنار کتاب‌های مرحوم شهید آوینی و مرحوم مددپور دنبال شود. موفق باشید

14214
متن پرسش
با سلام: چند تا سوال از خدمتتون داشتم. در تعریف من اینکه علم به علم است و علم اولی علم مطلق و دومی علم مقید است و من خودم را بی واسطه می یایم مثل روشنی نور و در مرتبه ای از من تضادها نیست و آن حضوری که حضورها را حصول کند مرجع ضمیر من چیست؟ لطفا کمی توضیح دهید. فرق اعیان ثابته و علم خدا و عقل اول چیست؟ آیا جوهر در عقل است لطفا کمی توضیح دهید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث «ده نکته در معرفت نفس» می‌تواند جواب سؤال اول جنابعالی را بدهد زیرا در آن‌جا روشن می‌شود که موضوع را باید با علم حضوری دنبال کرد، نه علم حصولی که مجبور باشیم به مرجع ضمیر نظر کنیم 2- در مورد اعیان ثابته و علم خدا و عقل اول لازم است که کتاب‌های مربوط به این موضوعات را مطالعه نمایید. از سؤال‌تان این‌طور برمی‌آید که از موضوعات مطروحه، خالی‌الذهن هستید در ضمن می توانید به جواب شماره 13488 رجوع فرمائید. موفق باشید

14204
متن پرسش
سلام استاد: مزاحم همیشگی شما باز هم مزاحم شد. 1. کتاب «شراب طهور» از مهدی طیب چگونه است به عنوان کتاب تقویتی مباحث خوانده شود؟ 2. آقای طیب در جایی از این کتاب می گویند: آن دسته از عرفایی که یکباره به عرفان رسیده اند با جذبه الهی که اصطلاحا به آنها عارفان مجذوب یا سالک مجذوب گویند، آنها برای دستگیری به عنوان استاد راهنما نمی توانند مفید باشند. بنده در عقیده استاد داشتن الان هم عقیده شما هستم. ولی این شبهه شد برایم. یعنی آیت الله بهجت نمی تواند استاد خوبی باشد؟ چون سالک مجذوب بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است 2- آیت اللّه بهجت در زمره‌ی چنان سالکانی نبوده‌اند. ایشان به مرور و با زحمت‌هایی که کشیده‌اند، منوّر به نور عرفان شده‌اند و لذا می‌توانستند دستگیری کنند. ولی سخن جناب آقای طیب در جای خودش سخن درستی است در حدّی که خواجه عبداللّه انصاری می‌فرماید: مجذوب سالک نیز باید منازل سلوک را مثل سالک مجذوب طیّ کند تا بتواند نسبت به احوالات خود، خودآگاهی داشته باشد. موفق باشید

14203
متن پرسش
سلام علیکم: خوبید استاد؟ 1. پیش نیاز کتاب عرفان نظری از استاد یزدان پناه چیست؟ 2. بنده از آقای صمدی و یزدان پناه خیلی خوشم میاد، ولی کسانی میان و منو به شک میندازن. همش به من میگن آقای صمدی مرتد شده. آقای صمدی رو علامه هم قبول نداره و... من که طلبه نیستم بدونم چه خبره تو حوزه... واقعا آقای صمدی مرتد شده؟ آخه من خیلی دوست دارم مباحثشون رو دنبال کنم. کمکم کنید از این ابهامات و سوالات در بیام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث ده نکته و برهان صدیقین و معاد به‌عنوان پیش‌نیاز کمک می‌کند 2- همین‌طور که قبلاً عرض شد کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند هیچ فهمی از عرفان ندارند، زیرا هر علمی زبان خاص خود را دارد. موفق باشید

14193
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: خواهشا «همه ی» حرفام رو بخونید! این سوال من و جواب شما، میتونه برای خیلیا مفید باشه. پسری 20 ساله و دانشجو هستم. من کتاب جوان و آشتی با خدا و ده نکته و خویشتن پنهان شما رو خوندم. و به این نتیجه هم رسیدم که جان من خدا می خواهد. و آدمی هستم که به غیر از خدا به هیچ چیز دیگه راضی نمیشم. و میدونم و حس کردم که اگه با خدا باشم خوش هستم. و همیشه بزرگترین آرزو و هدفم اینه که با خدا باشم و خوش باشم. چی بزرگتر و بهتر از اینکه با خدا باشم؟! ولی نمیدونم کجای کار می لنگه که با این که میدونم و تجربه هم کردم که مثلا نیمه های شب با خدا راز و نیاز کردن و اذان صبح، نماز خوندن و سحرخیزی چه لذتی داره، ولی چرا بیدار نمیشم؟! چرا اکثر نمازهام رو نمیخونم؟! با اینکه میدونم اگه بخوام با خدا باشم و خوش باشم، باید این کارا رو بکنم، چرا آهسته قدم برمی دارم برای این هدفم؟ اعتقاد دارم که باید عشقی وجود داشته باشه تا محرکی باشه برای انجام تمام کارام. عشقی که هر لحظه به اون فکر کنم. و هر کاری می کنم، در راه رسیدن به اون عشق و بودن با اون عشق باشه. حتی آب خوردنم! آیا این عشق باید خدا باشه؟ چه جوری میشه عاشق چیزی شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «دانستن» اولِ کار است. با عمل به دستورات شرع مقدس است که آرام‌‌آرام حجاب‌ها برطرف می‌شود و آن دانایی‌ها به اُنس تبدیل می‌شود. عظمت شریعت الهی در این است که انسان حیرت می‌کند چگونه با این دستورات ساده، انسان به آن‌چنان اُنس و عشق می‌رسد اگر صادقانه عمل نماید. به قول حافظ: «به خُلق و لطف توان کرد صید اهلِ نظر / به بند و دام نگیرند مرغِ دانا را». و خداوند نیز با لطف خود توانسته است اهل نظر را جلب کند، همان‌طور که مرغ دانا را با دانه می‌توان جلب کرد نه با دام. موفق باشید

14192
متن پرسش
سلام و احترام: استاد گرانقدر عارفان و واصلان حق از جمله آیت الله بهاءالدینی در ابتدای خودسازی هنگام مواجهه با آزار و اذیت دیگران آیا اذیت شدید می شدند؟ آیا طوری دچار نگرانی می شدند که دچار درد جسمانی یا روحانی شوند؟ اینکه در قرآن آمده است مومنین «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» مربوط به اواخر خودسازی یک عارف است مثلا در سن 70 سالگی؟ من هنگام مواجهه با آزار و اذیت دیگران استرسم را بروز نمی دهم. آیا عرفا هم در اوایل خودساری هنگام مواجهه با آزار دیگران دچار استرس می شدند؟ عرفا کم کم توانستند آتش غضب را خاموش کنند؟ لطفا در صورت امکان مفصل جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آن بزرگان به جهت هدف بزرگی که داشتند آن آزارها را به چیزی نمی‌گرفتند تا جایی که کم‌کم دیگر آن آزارها برای آن‌ها جایگاهی نداشت.

14191
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد بنده الحمدالله رب العالمین مدتی است مباحث شما را دنبال نمودم که اینک پلیدی ها و رذایل اخلاقی دارند خودنمایی می کنند. یکی از این مهم ترین پلیدی ها که آن را حس می کنم «فخرفروشی» یا به تعبیری دیگر شاید بتوان گفت «شهرت طلبی» هست که بسیار بنده را رنج می دهد. و این که حوادث ما را با خود می برد. لطف کنید بنده را رهنمود نمایید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مرور در بستر رعایت دستورات شرع مقدس، این رذایل رفع می‌شود. به همین جهت در روایت داریم: «آخرین چیزی که از قلوب صدیقین خارج می‌شود، حبّ ریاست است». موفق باشید

14189
متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: بنده چند ماهیست که با بحث های معرفت نفس آشنا شدم. اما در خود هیچ توانایی برای سیر نمی بینم چرا که بنده هنوز به حجاب های ظلمانی گرفتار هستم. مثلا می دانم که بخشی از مال و ثروت پدرم از راه حرام یا حداقل شبه دار کسب شده و من چاره ای ندارم که از این مال حرام یا شاید شبه دار استفاده کنم. اما بعضی اوقات قلبا خودم را در مسیر به سوی خدا می بینم اما عقلم این را تصدیق نمی کند و مگر نه این است که عقل باید قلب را تصدیق کند؟ استاد شما بگویید بنده چه کنم؟ در پایان از شما التماس دعا دارم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کاری لازم نیست فعلاً انجام دهید. آرام‌آرام عقل و قلب به صحنه می‌آیند و همدیگر را تقویت می‌کنند و در مورد اموال پدرتان وظیفه ندارید که تجسس کنید و به دلِ خود «بد» راه دهید. موفق باشید

14177
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد عزیز: بنده به فلسفه علاقه زیادی دارم اما قادر به تحصیل در دانشگاه نیستم. فقط در حد فلسفه پیش دانشگاهی بلدم. لطفا در مطالعه فلسفه راهنمایی کنید. ممنون میشم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی روی سایت در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

14180
متن پرسش
با عرض سلام: در رابطه با سوال و جواب های مربوط به خواب روزانه روایات معصومین علیهم السلام را که تاکید بر کم خوابیدن دارند چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی است که در جواب سؤال شماره‌ی 14174 عرض شد. موفق باشید

14179
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده در جواب آن کاربری که گفتید که طلبه همه کارش خلوت با خداست لطفا کمی مطلب را روشن کنید چون عموما طلبه هایی را می شناسم که در فضای سلوکی و کمالی خودشان قدم بر نمی دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طلبه یعنی کسی که با خدا معامله کرده است که تماماً زندگی خود را در تفقه در دین بگذراند و آن‌چه را که خدا برای بشریت تشریع فرموده است به انسان‌ها برساند و خدا هم امورات او را متکفّل شود. از این جهت تمام فکر و ذکر یک طلبه، تعمقِ عقلی و قلبی در دین خداست. موفق باشید

14178
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: سوال: با توجه به مطالب ارائه شده در خصوص حرکت جوهری در کتاب از برهان تا عرفان: از آنجایی که می دانیم ارواح و نفوس ما پس از مرگ نیز رشد و یا حتی نزول مرتبه دارند (با توجه به اعمال ما تاخر) چگونه می توان این حرکت را با حرکت جوهری توجیه کرد؟ مگر حرکت جوهری فقط مربوط به مادیات نیست؟! پس دریافت فیض پس از مرگ چگونه است؟ استاد فرموده بودند که در مجردات فیض الهی به صورت بقا است، پس یعنی ارواح و نفوس بعد از مرگ رشد وجودی ندارند؟ ممنون میشم پاسخ بدید یا منبع مناسب معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در شرح صوتی بحث «حرکت جوهری» مطرح شده، در برزخ و قیامت دیگر حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل نیست، بلکه در آن‌جا رفع حجاب هست و لذا در همین رابطه در روایات داریم: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب». موفق باشید

14174
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر طلبه هستم در هر شبانه روز چند ساعت بخوابم صحیح است؟ در هر هفته چه میزان برای خلوت با خدا باید گذاشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی فرموده‌اند خوابیدن در یک‌سوم و یا یک‌چهارم از 24 ساعت، منطقی است و شما به حال خودتان نگاه کنید 2- طلبه همه کارش، خلوت با خدا است. موفق باشید

نمایش چاپی