بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13458
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نظر شما در مورد نقاشی و رفتن به کلاس آموزشی برای یادگیری آن برای کسی که استعدادی هم در این زمینه داره چیست؟ آیا اشکال شرعی داره؟ یا تاثیر بدی بر روح داره؟ ممنون از شما استاد گرامی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» به آن فردی که مایل بود نقاشی بکشد، فرمودند: اگر می‌خواهی نقاشی بکشی، اشجار و مانند آن‌ها را ترسیم کن. یعنی عکس موجودات ذی‌روح را نباید بکشیم. باید کار اصلی ما درک معارف دینی و سلوک الهی باشد و نقاشی نباید جای آن‌ها را بگیرد. موفق باشید

13454
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت اساتید بزرگوار: در مورد علم حق بنظر می رسد که علم الهی قدیم و عین ذات اوست پس معلول حق تعالی و حادث نیست که خداوند خود علم خود را ایجاد کند و معلومات و اعیان ثابته نیز همین حکم را دارد... و عین ذات حق تعالی هستند در مرتبه ذات و این اعیان هر کدام اقتضای خاصی برای ظهور را در متن خود دارا هستند یعنی در متن عین ثابت فلان شخص هست که باید در فلان مکان و زمان و حتی فلان صفات اخلاقی و خانوادگی و مذهب و..... به دنیا بیاید و از آنجا که اعیان عین علم حق و عین ذات اویند این خدا نیست که اراده کرده فلانی در فلان شرایط به دنیا بیاید و با فلان خانواده باشد و .... بلکه خداوند تجلی کرده و لازمه تجلی ایجاد جهان کنونی بدین کیفیت است که مثلا آقای الف دارای فلان خانواده و شرایط زندگی باشد خداوند فقط به اعیان ظهور داد نه اینکه کیفیت حضور اعیان در متن خارج را هم تعیین کند چرا که اعیان در علم حق ذاتا اقتضای ظهور در یک شرایط خاص را داشتند. آیا مبنای بالا صحیح است؟ و آیا جبر نیست مبنای بالا چون اینطوری هر انسانی اقتضای داشتن یک سرنوشت خاص رو در عین ثابت خودش داره و جز اون ظهور پیدا نمیکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای خوبی است. فقط در نظر داشته باشید که همان عین ثابته‌ی انسان که برای خود در ابتدای امر، یک زندگی را انتخاب و اختیار کرده است، همچنان مختار است و هرلحظه می‌تواند انتخاب دیگری داشته باشد یا همان انتخاب را ادامه دهد. موفق باشید

13452
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خسته نباشید إن شاءالله. غرض از مزاحمت: اول: بنده حقیر خواب هایم حول یک محور می چرخید مدتی. مثلا: ظهور صورت سبک شدن روح را در قالب پرواز مثل اینکه می دیدم. برنامه ای ریختم که چند وقت یکبار نماز توبه ماه ذی قعده را انجام می دهم. بعضا بعد این اعمال عموما خواب شست و شو می بینم. جدیدا هم در خوابم چیزی نمی بینم. یا می بینم و یادم می رود. نمی دانم چرا؟ دوم : بعضا در قبرستان قدیمی که می روم هر پنجشنبه به تفکر می پردازم. خلوت هم هست. صدای هرج و مرج و شلوغی به گوشم می رسد از قبرستان. البته بعضی وقتها. که وقتی می دیدم صدا اذیتم می کند سریعا آنجا را ترک می کردم. سوم اینکه: بعضی از آشنایان که با بنده در ارتباط اند چند چیز از ما دیدند (غیر عمدی و کاملا بدون فکر قبلی) حال رفتند به یکدیگر می گویند که فلانی کرامت دارد‌. ذهن می خواند. در صورتی که قصد و فکر قبلی در کار نبوده. و ناراحت می شوم که اینها از من صادر می شود و خودم بعدا متوجه می شوم. اینها از بین می رود؟ چهارم: بنده ای که قبلا بسیار گناهکار بودم چطور شده که حضرت حق که دائم فیض می رساند حال فیض بیشتری احساس می کنم می رسد؟ یعنی آن گناهان دیگر کلا محو شده و از اثرات لایه ای آن خبری نیست؟ چون بیشتر اوقات در بسط و شور عرفانی هستم. کم شده که به قبض بروم. لطفا در حد وقت و توانتان تفصیلا راهنمایی ام کنید استاد. جزاکم الله خیرا کثیرا إن شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با معارف عمیق، سیر خود را سیری عالمانه نمایید زیرا که آن‌قدر که شیطان از عالِمان به حقایق مأیوس است، از عابدان مأیوس نیست. موفق باشید

13451
متن پرسش
سلام علیکم استاد: یکی از معضلات زندگی بنده ضعیف بودن توکل و توسل است که خیلی توی این دو موضوع ضعیف هستم الان هم از شما درخواست دارم که کمکم کنید این دو تا رو قوی کنم. اگه از ابتدا و صفر شروع کنید ممنون میشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توحید مطرح در نهج‌البلاغه سعی کنید هرچه بیشتر خدا را وارد زندگی خود کنید تا در ذیل نور توحید، انتخاب‌های اساسی داشته باشید. موفق باشید

13446
متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد من الان که به المیزان مراجعه می کنم می بینم هنوز برایم زود است. از طرفی خیلی دوست دارم وارد دریای المیزان بشم برای همین منظور قصد دارم کارهای زیر را انجام بدم تا فهم المیزان برایم راحت تر بشه: 1. مطالعه کتاب از برهان تا عرفان همراه با شرح «ده نکته را خوانده ام» 2. مطالعه کتابهایی از امام از قبیل آداب الصلاه و اربعین حدیث «اندکی از آنها را خوانده ام» 3. مطالعه کتاب اصول فلسفه علامه با شرح شهید مطهری «2مقاله اول را خوانده ام» استاد به نظر شما این کارها میتونه به من کمک کنه؟ چون کار نسبتا زمان بری است به دلگرمی و راهنمایی شما نیاز دارم. بی زحمت اگه پیشنهاد دیگری دارین بفرمائید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نیاز به اصول فلسفه نداشته باشید و آداب الصلواة امام را با شرحی که بنده عرض کرده‌ام، دنبال بفرمایید. اربعین حدیث، مردافکن است، به مراتب از تفسیر المیزان مشکل‌تر می‌باشد. بحث معاد را با شرح بنده دنبال فرمایید و سپس صوت سوره‌های روم، شوری، زمر، عنکبوت را با حوصله دنبال کنید و آرام‌آرام وارد المیزان شوید. موفق باشید

13444
متن پرسش
سلام علیکم: در اشعار امام خمینی با جمله هایی مثل (من از مسجد و مدرسه بیزار شدم و یا از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد کی می توان رسید به دریا از این سراب) برمی خوریم مقصود اصلی امام خمینی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح تفسیر حمد امام عرض شد که منظور ایشان از این نوع ادبیات، عبور از علم حصولی به علم حضوری، و عبور از پرستش عقلی به پرستش قلبی است. موفق باشید

13438
متن پرسش
با سلام: به لطف و هبه الهی دو سه سالی هست که صبح ها نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شوم. اوایل با نماز سه رکعتی شروع کردم (شفع و وتر) می گفتم کم کم که آمادگی پیدا کنم 11 رکعتی می خوانم اما متاسفانه هنوز موفق نشده ام. چگونه آمادگی روحی ام را افزایش دهم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در طول روز، روح خود را آرام نگاه دارید، وارد درگیری‌های جزیی نشوید و آرزوهای بلند دنیایی را در ذهن خود بزرگ نکنید تا إن‌شاءاللّه نفس ناطقه‌ی شما قدرت لازم را جهت نفوذ اراده‌اش در بدن شما داشته باشد. موفق باشید

13431
متن پرسش
سلام علیکم: استاد دروس معرفت النفس آقای صمدی املی را مفید می دانید که برایش وقت بگذاریم؟ آیا نماز شب های قبلی مثلا ماه ها و سال های پیش را به جا بیاوریم این اثرات را دارد یا منصرف شویم. خیلی عذر می خواهم مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث معرفت نفس جناب آقای صمدی آملی نکات خوب و ارزشمندی را متذکر می‌شود 2- آیت اللّه شجاعی برای جبران نوافلی که نخوانده‌ایم توصیه می‌کنند در هر فرصتی نافله بخوانید تا جبران آن‌ها بشود. موفق باشید   

13430
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: اينجانب از كتب و دروس صوتي اساتيد مرحوم علامه طباطبايي -علامه حسن زاده - علامه جوادي - حضرات صمدي املي و جنابعالي موضوعات معرفت نفس - اتحاد عاقل و معقول شرح مقالات استاد شجاعي - بدايه و نهايت الحكمت - اسفار ج 8 و 9 -شرح سوره حمد و مصباح الهدايه امام خميني - ده نكته - خوشتن پنهان و اكثر كتب اساتيد و شما بهره مند شده ام. بفرماييد بعد از ج 8 و 9 اسفار سير مطالعات و نحوه تهيه آن چگونه است. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مقالات آیت اللّه شجاعی را اگر با شرحی که بنده عرض کرده‌ام دنبال بفرمایید، مقدمه‌ای جهت درک فصوص‌الحکم باشد. جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه، شرح خوبی از اسفار دارند. موفق باشید

13433
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید وقت شریفتون رو می گیرم. سوال من اینه، فرض بگیرید جوانی رو که اصول دینش رو با تحقیق قبول کرده و اعتقادی بدون شک در دل دارد و در مسایل حرام و حلال الهی هم در حد وسعش رعایت میکنه و همچنین در تزکیه نفس تلاش داره و در حد وسعش به فضایل اخلاقی مزین و از رذایل تخلیه میکنه خودش رو و همچین دلداده اهل بیت علیهم السلام می باشد و متوسل به ایشان و با قرآن مانوس و از خرمن معارف قرآن و اهل بیت از طریق علمای ربانی استفاده میکنه و همه اعمال ظاهری و باطنی رو با اخلاص انجام میده و هدفش از عبودیت رضای حق تعالی و خوشنودی و در رکاب بودن با اهل بیت است و به دنبال کشف و کرامت هم نیست با این اوصاف آیا این جوان به مسایل معرفت نفس به طریقی که شما دنبال می کنید آیا نیازمند هست یا نه؟ منظورم اینه که معرفت نفس اون به اینصورت باشه که خودش رو اینجور شناخته بر اساس قرآن و روایات که مخلوق خداست که چند صباحی با این بدن خاکی که شرافتش به روحشه در دنیا مورد آزمایش الهی قرار میگیره و تنها راه سعادت دنیوی و اخروی رو در اطاعت عاشقانه از خداوند میدونه که اوامر خداوند رو هم از طریق قرآن و اهل بیت علیهم السلام دریافت میکنه که البته حلقه کامل کننده این اتصال علمای ربانی هستند؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین فردی که توصیف می‌فرمایید بحمداللّه می‌تواند با اُنس با خدا به همه‌چیز برسد. مباحث معرفت نفس مقدمه است برای معرفت بیشتر به خدا و اُنس بیشتر با حضرت رب‌العالمین. این‌طور نیست که حتماً به روشی که امثال بنده، مباحث معرفت نفس را مطرح می‌کنیم باید کار جلو رود! مسیرهای رسیدن به خدا به عدد انفاس خلایق است. موفق باشید

13425
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. استاد ریاضت های شرعی که باعث شود انسان کمی کرامت دار شود هست؟ نه این که فکر کنم کرامت اصل است. نه. بدیهی است که اصلا مهم نیست. ولیکن طبق کمی تحقیق و دقت به این نتیجه رسیدم که بعضی از کرامتها در بعض سالکها. جنبه ی جایزه دارد. برای ادامه راه. یا به اعتباری تشویق می کند آنها را. درست است یا من اشتباه می کنم. بعد از توضیحاتتان اگر در زمینه چیستی کرامت کتابی یا مطلبی سراغ دارید معرفی بفرمایید که إن شاءالله این مسأله را برای خودم روشن کنم. تشکر از شما التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مسیر بندگی را به صورت قلبی و وجودی طی کنید کرامت‌هایی را هم که پیش می‌ آید، به چیزی نمی‌گیرید و راه خود را ادامه می‌دهید. زیرا می‌یابید که بالاتر از کرامت، خودِ حضرت کریم است. چرا با کرامت کار را ادامه دهید؟! با توحید کار را ادامه دهید. موفق باشید

13422
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد: احتراماً، پیرو سوال 13408 و جواب جنابعالی در خصوص نسبت خداوند با مخلوقات، چون حضرت امام (ره) در تفسیر سوره حمد می فرمایند که نسبت خداوند با مخلوقات حتی مانند نسبت نفس با قوای نفس نیست و بالاتر از این حرفهاست. به همین دلیل مزاحم شدم که راهنمائی بفرمائید منظور امام چیست؟ با تشکر و آرزوی سلامتی حضرت استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح آن فراز از سخنان حضرت امام، عرض شد که در هرحال در نسبت بین قوا و نفس یک نحوه دوگانگی در میان است. در حالی‌که مطابق وحدت شخصیه‌ی وجود، بین خالق و مخلوق دوگانگی نیست. به همین جهت فرمودند: مثل موج و دریا بهتر است چون در عین آن‌که موج؛ غیر دریا است ولی بیرون دریا هم نیست بلکه مظهری از دریا است. موفق باشید   

13420
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در سال های اخیر تعدادیی از دوستان قدیمی من از دین برگشته اند و حتی یکی از آنها کاملا به خداوند کافر شده و آتئیست شده است. بابت این دوستانم ناراحتم بابت اینکه دوست ندارم این شرایط را داشته باشند، بابت خودم هم نگرانم که نکند دیدار این دوستان منجر به بی ایمانی من شود و از طرفی سردرگم هستم که من در این دوستان چه وظیفه ای دارم؟ و چگونه می توانم ایمان خود را به اصول دین تقویت کنم تا خود به مشکل برنخورم. یکی دوبار سعی در توجیه یکی از دوستانم کرده ام ولی همانطور که در تفسیر سوره آل یس فرمودید ممکن است که بخواهم حرف حق بزنم ولی مطمئن نیستم که حرف حق را بتوانم خوب بزنم بنابراین تصمیم گرفتم با شما مشورت کنم. حال سوالات اصلی من شامل موارد زیر است: 1. چه کنم که ایمان خودم به گونه ای شود که در برخورد با این دوستانم آنها را تحت تاثیر تفکر توحیدی قرار دهم و خود تحت تاثیر آنها قرار نگیرم؟ 2. اصلاً من در برابر این دوستانم چه وظیفه ای دارم؟ با توجه به اینکه این دوستانم حتی نماز می خوانده اند و بعضاً خانواده های مذهبی دارند. 3. آیا ارجاع دادن دوستانم به خود شما، استاد عزیز، برای ملاقات حضوری ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی انسان ایمان خود را نسبت به حضرت حق وجودی و حضوری کرد دیگر به همان معنایی که خود را احساس می‌کند، خالق خود را و سیر ابدی خود را احساس می‌نماید. در این مورد شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «رسالة الولایه» که هر دو بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- وظیفه‌ی شما نسبت به دوستتان در آن حدّ است که به آن‌ها تذکر دهید تحقیق لازم در این مورد بکند، اگر آماده بود شرح «برهان صدیقین» را دنبال کند، در تهیه‌ی کتاب و شرح کمکش کنید 3- به شکل ملاقات حضوری نمی‌توانم خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

13403
متن پرسش
سلام: خدا قوت. پس کتب شما که بحمدلله هم خودم هم در گروهی که در مسجد تشکیل داده ایم داریم روی آنها کار می کنیم. پس این کتب اگر بخواهید سیر مطالعاتی عرفان بفرمایید چگونه می فرمایید برای من طلبه؟ الان وارد اسفار شده ام روی جلد ۸ و ۹ دارم کار می کنم. اگر تذکری توصیه ای دارید خواهشمندم بفرمایید تا إن شاءالله آن را اجرا کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه پس از کار بر روی اسفار، با ورود به مباحث فصوص الحکم که جناب استاد یزدان‌پناه شرح فرموده‌اند، نتیجه‌ی لازم را خواهید گرفت. موفق باشید

13384
متن پرسش
با سلام خدمت اسناد عزیز: راستش استاد تقریبا یک سالی هست که اراده ام ضعیف شده، از اول با اراده محکم درس خوندم و پی استعدادی تو ریاضی بودم ولی نه ادامه تحصیل دیگه کار آسونیه نه دیگه قدرت و و اراده ی جنگیدن دارم این همه تلاش هم فایده ای نداشته یعنی منو راضی نمیکنه. هرچه هم سعی کردم و منتظر موندم که یک شریک زندگی بیاید خواستگاری که آیندمون را با هم بسازیم خدا برام نخواست، با دعا و نذر هم نشد! الان منم و سن ۳۱ سال و تدریس فقط یک روزه تو دانشگاه و ترس از فقری که شاید باید خودم با کار مانعش بشم! (البته ترس از فقر بخاطر اینه که پدرم از اول درست تامین مون نکرده و طعمش رو چشیدیم الان هم با وجود اینکه کشاورزی می‌کنند نمی توانند نیازهای اولیه ما رو تامین کنند) استاد ببینید حتی جملاتم نشون میده چقدر مشوش و سردرگمم، پدرانه برام حرف بزنید و آرامم کنید و راهنماییم کنید. و دعاااااااااااااا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور جدّی مطمئن باشید خدای شما، شما را فراموش نکرده، با تواضع تمام کاری که در پیش روی شما قرار گرفته است را ادامه دهید و حال که شرایط سلوک خاص برایتان فراهم شده با تعادل کامل و با مقدمات لازم از آن غافل نباشید. مقالات آیت اللّه شجاعی را همراه با شرح بنده توصیه می‌کنم. موفق باشید

13389
متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: من یه جوان حداقل به ظاهر هیئتی و کاملا ولایی هستم. یه سوالی در خصوص توسل به ائمه، به خصوص امام حسین (ع) بد جوری ذهن منو درگیر کرده، من تا مدت ها به این فکر می کردم که تا وقتی خدا هست و می شنوه، چه لزومی داره از ائمه بخوایم، مگه اونا از خدا مهربون ترن؟ مگه شنوا ترن؟ مگه از خدا به ما نزدیک ترن؟ بسیار درگیر این سوال بودم که به جواب های قانع کننده ای رسیدم، حداقل قانع کننده برای من. جوابی که من براش پیدا کردم اینه که خدا قبل از این که رحمان و رحیم باشه، عادل و عدل مطلق هست، مثلا اگه دعای من به انداره ای تاثیر داشته باشه که دعای مثلا آیت الله بهجت داره، خب این عدالت نیست، به این دلیله که ما به اهل بیت توسل می کنیم و در واقع طبق خواسته ی خدا تو قران ائمه رو وسیله قرار میدیم، گناهامون باعث میشه که دعاهایمان به خدا نرسه؛ این جوابی بود که پیدا کردم اولین سوالم از شما این هست که این جوابی که من برای سوالم پیدا کردم و این طرز تفکرم درست هست یا خیر؟!! اما سوالم دوم از حضرتعالی آنجا به وجود آمد که در دعاها، مثلا دعاهای ماه رمضان و بقیه ی دعاها، دیدم که ما مستقیما با خدا حرف می زنیم، من موندم! بالاخره حرفای ما به خدا میرسه یا نه؟! اگه میرسه دیگه چرا به اهل بیت (ع) توسل کنیم، خدا که از همه بخشنده و مهربون تره و برای رفاقت بهترینه. اگه گناهامون زیاده و دعاهامون اثر نداره، چرا سر سجاده و دعاهای دیگه مثل کمیل و ابوحمزه و .... مستقیما با خدا حرف بزنیم؟! برای رفاقت امام حسین رو انتخاب کنیم یا خدا؟ حقیقتشو بهتون بگم من میدونم هر کدام باید جایگاه خودشونو تو فکر و عقیده ما داشته باشن، اما در عمل جایگاه ها رو قاطی می کنم و جوابی براش ندارم، مثلا موقعی که ناراحتم یا مثلا وقتی که خدایی نکرده گناهی مرتکب میشم، با امام حسین حرف بزنم بگم آقا جان هیئت را هم دادی یا حضرت زهرا اشک بهم هدیه دادی اما من نامردی کردم ... یا اینکه با خدا حرف بزنم، خدایا این همه نعمت دادی اما من ... احساس می کنم چون جوان هستم این دغدغه ها سراغم میاد، شدیدا بدنبال حقیقت هستم خیییلی ممنون میشم منو از سردرگمی نجات بدید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است / این عجب بین که من از وی دورم». آری! خداوند که مغلوب هیچ حجابی نیست به ما نزدیک است ولی ما از نظر شخصیت خود به جهت حجاب‌هایی که داریم به او نزدیک نیستیم و در سیر نزدیکی به او، انسان‌های معصوم را مدّ نظر قرار می‌دهیم. ولی در سخن‌گفت با خداوند که در ادعیه مطرح است با نزدیکی او به خودمان روبه‌رو هستیم و این دو با یکدیگر فرق می‌کند. نکته‌ای را که یافته‌اید دنبال کنید تا نتایج خوبی بگیرید. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنید با معارف معرفت نفسی و یا برهان صدیقین، مأنوس شوید تا خودتان بتوانید جواب این‌گونه سؤالات را داشته باشید. موفق باشید

13373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت حضرت عالی: بنده به فضل خدا بعد از اتمام دانشگاه وارد حوزه شده ام و مشغول تحصیل هستم. حقیقتا با اینکه می دانم اکنون باید خوب درس بخوانم تا در آینده مشخص شود که چه وظیفه ای بر عهده ام خواهد آمد ولی چند روزی است که خیلی ذهنم درگیر شده که بالاخره چه کاری در آینده باید انجام دهم (تبلیغ، تالیف، تدریس) و چه مسئولیتی خواهم داشت، هر چند در جزوه ی عالم طلبگی شما خوانده بودم که باید در زمان حال زندگی کرد و انجام وظیفه داشت ولی از طرفی به خودم می گویم شاید باید بدانی که چه کار خواهی کرد تا خود را برای آن آماده تر کنی، حال سوال اینجاست که در این شرایط چه کنم؟ سوال دیگر اینکه احساس می کنم (البته مطمئن نیستم) که بعد از ورود به حوزه برخی از مشکلات اخلاقی ام رو آمده و آشکار شده، در صورتی که قبلا خیلی با آنها درگیر نبودم، به عنوان مثال بنده قبل از ورود به حوزه تقریبا در شرایط مختلف عصبانی نمی شدم ولی بعد از ورود به حوزه یکی دو بار از کوره در رفتم، آیا اصلا این مطلب صحیح است که بعد از ورود به حوزه برخی رذائل اخلاقی آشکار شده اند؟ اگر بلی راهکار مقابله با آنها چیست؟ با تشکر از اینکه زمان ارزشمندتان را به پاسخ سوال ما اختصاص می دهید. ان شاء الله عاقبتتان ختم به خیر شود.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً مشغول دروس رسمی حوزه باشید و پس از حضور در درس خارج، افق برایتان روشن می‌شود. زیرا در هرحال با سرمایه‌ی همین دروس رسمی است که هرکاری را طلبه بخواهد انجام بدهد، می‌تواند انجام دهد 2- شیطان خودش در مقابل خدا ادعا کرده است: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(16/ اعراف) حتماً در مسیری که به سوی تو ختم می‌شود می‌نشینم. تا مانع سیر انسان به سوی حق شود و در همین رابطه احوالات خود را بپایید. این نشان می‌دهد راهی که انتخاب کرده‌اید، راهِ حقی است و لذا بیشتر از حدّ معمول باید در حفظ خود بکوشید. موفق باشید

13362
متن پرسش
سلام: 1. من قوه بینایی دارم که در چشم ظهور کرده خداوند بصیر است بصیر بودنش در کجا ظهور کرده؟ 2. آیا وجود هم یک نوع ظهور است یعنی بدن من ظهور وجود من است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بصیرت حضرت حق در قوه‌ی بینایی شما حاضر است به همان معنایی که چون او سمیع است، شما به نور سمیع‌بودنِ او شنوایید و این علاوه بر آن است که برای افراد خاص و اولیاء خود بصیرت اخصی قائل است 2- وجود به خودی خود یک مفهوم است. حقیقت وجود همان کمالات اسماء الهی است و همه‌چیز مظهر وجود مطلق است ولی در جلوات کمالاتی که همان اسماء حسنای الهی باشند. موفق باشید

13361
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. می خواستم بدانم وقتی انسان به حالت مجردش نزدیک می شود چگونه مثل آیت الله بهاءالدینی رحمه الله علیه یک کاری را در جای دیگر انجام می دهد در حالی که جسم و حواس جای دیگر است. و اینکه امیر المومنین صلی الله علیه وآله چگونه هم با پیامبر صلی الله علیه وآله سر سفره بوده اند و همزمان با آن سر سفره ظاهرا شام چند تن دیگر حاضر بوده اند؟ آیا نفس قادر است چند بدن ایجاد کند یا چطور است؟ 2. ما در سلوک باید نگاهمان ملاصدرایی به وجود باشد یا محی الدینی جایگاه اینها کجاست؟ بالاخره ظاهر قضیه این است که نگاه ملاصدرا برای اثبات وجود و نحوه ارتباط با خلق است برای یک دسته ولی از نظر ابن عربی وجود یکی است و حقیقت هم این است. سوال این است که ما از کدام دریچه بنگریم؟ 3. با توجه به مبانی نظری حب اهل البیت علیم السلام شناخت خداوند متعال با واسطه ائمه (نظر به اسماء) صورت می گیرد ولی در دعای اللهم عرفنی نفسک.. ظاهرا جور دیگری است خواهشمندم توضیح بفرمایید. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث ده نکته در معرفت نفس در جواب این نکته إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- در ابتدای امر مباحث تشکیک وجودی صدرایی، راه را می‌گشاید ولی در ادامه تشکیک در ظهور، و بحث وحدت شخصی وجود محی‌الدین کمک می‌کند. خود ملاصدرا نیز در کتاب «ایقاض الأنام» نظر به وحدت شخصی وجود دارد 3- این فراز از دعا نظر به حضرت حق به صورت بی‌واسطه دارد به همان معنایی که می‌فرماید: «انّی قریب» ولی چنان‌چه کسی بخواهد به مقام قرب حضرت حق نایل شود و سیر به سوی او  داشته باشد، نیاز است که او را در مظاهر بنگرد. و در این رابطه تقاضا می‌کنیم که پیامبر خود را و حجت خود را به ما بنمایاند تا در آینه‌ی وجود آن‌ها به حکم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(35/ مائده) سیر به سوی حضرت حق صورت گیرد. موفق باشید

13372
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده خیلی عذر می خواهم که مزاحم شدم. آقا من می خواهم در شب قدر آینده نهایت سیر را داشته باشم و نهایت استفاده را هم ببرم. خواهشا راهنمایی ام کنید. در برنامه ام چه دستورات العمل و معرفتی را با چه نیت و نگاهی انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کار خاصی نمی‌خواهد انجام دهید. تنها با آرامش کامل وظایف الهی خود را در حدّ توانتان انجام دهید و در شب قدر هم، خود را به تقدیر الهی بسپارید «هرچه آن خسرو کند، شیرین کند». شما کاره‌ای نیستید و کاری هم نمی‌توانید بکنید، مگر امید به رحمت الهی. گفت: آن یکی بازی که بد من باختم/ خویشتن را در بلا انداختم. در بلا هم می‌چشم لذات او / مات اویم مات اویم مات او. موفق باشید

13368
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. لطفا با دقت پاسخ داده شود چون ترتیب مباحث دقیق و منطقی است و نتیجه سه سال تحقیق در این رابطه است. البته بحث خود نشان دادن هم نیست. ۱. شما فرمودید: آیت الله بهجت رحمت الله چون فرمودند استاد شما علم شماست، ولی از کجا باید فهمید که منظور ایشان این بوده که (تا آخر می شود بی استاد بود). دلالت جمله های ایشان به نداشتن استاد عرفان تا آخر، کجاست؟ به واقع برایم حل نشده است. لطفا استدلال بفرمایید. ۲. از کجا معلوم ایشان به عموم نگفته اند؟ همانطور که استادشان مرحوم قاضی (ره) فرمودند: هرکس نماز اول وقت بخواند و به مقامات نرسد مرا لعن کند. درحالی که هم شما می دانید هم بنده حقیر که فقط با نماز اول وقت صرفا نمی شود به مقامات عالیه رسید و منظور ایشان این بوده که برای عموم مردم شروع رسیدن به مقامات عالیه با همین کافیست و باب این می شود که برسند. ولی خودش که کافی نیست. خب ایشان هم منظورشان همین می تواند باشد که برای عموم بفرمایند. الان کسانی هستند که نماز خواندن و ترک محرمات کامل و انجام واجبات به طور کامل، و حتی بالاتر از آن انجام بعضی مستحبات بسیار دقیق و پر ثواب که موجب رفع حجب است هم کاملا برایشان ملکه شده ولی طبق قراین و شواهد هیچگونه پیشرفتی نکرده اند و با معاشرت با آنها می فهمیم که رفع حجبی برایشان نشده، درحالی که طبق صحبت آقای بهجت (ره) باید به جایی می رسیدند و حداقل یک فتح بابی می شد برایشان. شواهد بسیار است. درست است که شما فرمودید ترک محرمات یه سری کارها را خودبخود به همراه دارد ولی خب این افراد این کارها را هم انجام داده اند ولی نتیجه خاصی نگرفته اند. مثلا عقایدشان را با ملاصدرا اصلاح کردند. و حتی بالاتر از آن بعضی را می شناسم که فصوص کار کرده اند ولی باز هم حجاب و حتی حجاب بدتر از گذشته که دیگر تند تند حرف دیگران را رد می کنند و به حرف کسی گوش نمی دهند. پس مشخص بفرمایید که آیت الله بهجت به عموم نفرمودند. یکی از اساتید معروف اخلاق که مدت زیادی با آیت الله بهجت حشر و نشر داشته و بسیار از ایشان سوال پرسیده و کتب بسیار معتبری هم دارند و اجازه تربیت هم دارند، فرمودند: آیت الله بهجت به ما فرمودند مرد راه نمی بینم وگرنه شاگرد می گیرم. بله ممکن است بگویید از کجا معلوم این قضیه راست باشد. من شما را ارجاع می دهم به مستند حدیث سرو که بسیار معتبر است. که در آن مستند یک نفر را نشان می دهند که می فرمایند (من دنبال استاد بودم و مضطر بودم، و با توسل خدا آیت الله بهجت را سر راهم قرار داد و ایشان مرا اجابت کرد) حضرت استاد اینها نزدیکان آیت الله بهجت هستند. شیخ علی بهجت هم که پسر ایشان است می فرمایند: ایشان شاگرد خصوصی داشتند ولی بسیار کم. حال شما این را جواب بدهید تا در سوالات بعدی، من نقد دلایل دیگر شما را هم بنویسم. منظورم (تفسیر سوره حمد امام، شهدا ، و...) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال بنده در حدّ خود عرایضی داشته‌ام. شما خودتان فکر کنید بهترین راه کدام است و همان راه را بروید. این موضوعات موضوعاتی نیست که نیاز به بحث داشته باشد. موفق باشید

13353
متن پرسش
با سلام: اعتقاد من در ضمینه وحدت وجود به این شرح هست که تمام آنچه که ما از طریق حس ظاهر می بینیم و احساس می کنیم در واقع انشاء نفس ناطقه ماست در مورد ملموسات و مبصرات و .... و حقیقت عینی و خارجی به این نحو نیست که یک آسمان جدا، یک زمین جدا و ... باشد بلکه آن حقیقت خارجی یک حقیقت واحد و لایتناهی است که نفس ما در اثر ارتباط با اعیان ثابته اشکال و صور ذهنی را انشاء می کند و اگر کسی نفس خود را قوی کند و واقع را آن طور که هست ببیند یکپارچه وحدت می بیند و خبری از کثراتی که با چشم ظاهر می بیند نیست و بلکه کثرت بینی از ناحیه حواس ماست و گرنه در خارج از ذهن هر چه هست واحد است و جلوه حق است و رابطه جلوه و ظهور با ذات حق رابطه عینیت است...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که بدان رسیده‌اید، با این فرض که اعیان ثابته و ظهورات آن را به عنوان منشأ کثرات منکر نیستیم، بلکه آن‌ها را مظهر می‌دانیم که آن حقیقت واحده را در محدوده‌ی خود نشان می‌دهند، در عین آن‌که در همان حال حضرت اللّه است که در کنار آن مظاهر و آن صفات خاص در صحنه است، به همان معنایی که مولایمان می‌دید و می‌گفت: «ما رَايْتُ شَيْئاً الّا و رَايْتُ اللَّه فيهِ وَ مَعَه». موفق باشید‏

13357
متن پرسش
به نام خدا با سلام و با تشکر از پاسختان: در جوابم فرموده بودید خداوند زمینه ی نور معرفت را خود به خود در مادر فراهم می کند. اما من در سه ماه اول تولد نوزادم که حقیقتا فرصت مطالعه کتابهای اخلاقی و معرفتی نداشتم به عینه متوجه افول اخلاق و سست شدن اعتقاداتم شدم که ضعف پس از زایمان هم مزید بر علت می شد ولی این نور معرفت را در خودم احساس نکردم در حالی که نیاز شدیدی به این نور داشتم و خیلی احساس می کردم از خدا دور شده ام و پس از سه دوباره ماه با مطالعه و کار معرفتی با دوستان حال روحم بهتر شد. و سوال دیگر اینکه منظورتان از کلیات و جزئیات چیست؟ و این به تعویق انداختن مطالعه جزئیات تا کی ادامه پیدا می کند. از شما به خاطر صراحت در صحبتم عذر خواهی می کنم ولی پرسیدن این سوالات را وظیفه خودم می دانم چون خیلی دیگر از مادران مبتلا به این مشکلند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به وظیفه‌ی خود نسبت به فرزندتان، دل بسپارید و او را به عنوان هدیه‌ی حضرت حق بپرورانید تا إن‌شاءاللّه نور تدبیر الهی بر قلب شما تجلی کند و خود را در زیر سایه‌ی پروردگار فرزندتان احساس کنید. 2- یک روحانی باید هم مطالب را بداند و هم خود را مجهز کند که بگوید ولی آن کسی که می‌خواهد عمل کند، دیگر کاری به جزئیات سخن آن روحانی ندارد، بلکه در حدّ موقعیت خود سخن او را می‌گیرد تا عمل کند؛ منظورم از عبور از جزئیات و نظر به کلیات، این نکته بود. موفق باشید

13340
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده سوال ندارم که نیاز به پاسخ داشته باشم بلکه مرضی عجیب در وجودم هست که نیاز دارم شما آن را معالجه کنید و در واقع طبیب جان من باشید چرا که از این سوال و جواب های حصولی مرا هیچ چیز عاید نشد. استاد عزیز اگر می بینید که جوانان امروز دچار اکنون زدگی هستند و عمرشان را با لهو لعب و گناه سر می کنند یکی از علل آن این است که هویت اسلامی ایرانی خود را درک نکرده اند و نمی دانند برای چه متولد شده اند. اما برای بنده مشکل اساسی این است که روی این مسئله که از کجا آمده ام آمدنم بحر چه بود خیلی تفکر و تحقیق کرده ام و می دانم که آمده ام تا بندگی حق را بکنم. می دانم آمده ام تا با این زندگی محدود دنیایی زندگی به وسعت ابدیت خود را بسازم. می دانم باید خود را در ذیل نور امامان معصوم قرار دهم و انقلاب اسلامی بهترین شرایط را برای ظهور جلوه های وجودی انسان فراهم می کند. خلاصه عرض کنم من جایگاه خود را در این دنیا خوب درک کرده ام و هویت اصیل اسلامی ایرانی خود را شناخته ام اما نمی دانم چرا نمی توانم بر این اساس یک حیات طیبه برای خود شکل دهم. آنقدر اوضاعم خراب است که نماز صبح هایم را هم به زور می خوانم و خیلی اوقات قضا می شود با اینکه می دانم به عنوان جوان مسلمان شیعه باید با قرآن و سیره اهل بیت (ع) مانوس باشم و حتی کتاب های خوبی هم برای آن تهیه کرده ام اما نمی دانم چرا آن شور و شوق و حال برای مطالعه در من وجود ندارد. چه کنم استاد؟ به نظر شما این مشکل از کجا آب می خورد که با آن که من جایگاه خود را به خوبی درک کرده ام اما آن همت و اراده و شور و شوق برای انس با طریق حق در من وجود ندارد و عمرم با روزمرگی ها در حال سپری شدن است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره از مکر لیلُ و نهار غافل نباشید از آن جهت که فضا را طوری شکل می‌دهند که انسان نمی‌تواند مافی‌ضمیر خود را در بستر زندگی پیاده کند. راه‌کار، مقاومت و صبر است یعنی «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». و پایداری بر عزمی که دارید به خودی خود به مرور موانع عملی کار را رفع می‌کند. موفق باشید

13341
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت خدمت استاد: اشکالی مطرح شده است که قرار بر این شد با حضرتعالی مطرح گردد: 1. آیا در مجردات تکامل و تغییر وجود دارد؟ (مثال عالم برزخ : سیر و تکامل (رشدی) - من یا نفس - وجود دارد یا خیر؟ یا صرفا فقط متنعم یا معذب شدن می باشد) اگر بگوییم در برزخ پرده ها و حجاب کنار می رود تغییر به وجود می آید پس لازمه تغییر حرکت و پیدا کردن زمان و مکان می باشد. 2. بحث یادگیری قرآن توسط حضرت جبرئیل در زمان ابلاغ به پیامبر. آیا به معنای تبدیل بالقوه به بالفعل نمی باشد زیرا چیزی نمی دانسته و بعدا یاد گرفته پس تغییر وجود دارد. پس همه مجردات تجردشان غیر الله نسبی است. پس زمان و مکان متناسب با آن عالم بر آنها حکم فرماست. حضرتعالی چگونه این موضوع را تفسیر می کنید؟ 3. از حضرتعالی خواستارم با دعای ویژه خود نزد حضرت ربوبیت و امام عصر (روحی فداک) ما را در پیش برد اهداف امامان حضرت حجت (روحی فداک) کمک بفرمایید. والسلام
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت به ما فرموده‌اند «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب و سؤال»، بر این مبنا تنها برای انسان در برزخ و قیامت رفع حجاب می‌ماند. بدین معنا که در نفس انسان مرحله‌ای مقدمه‌ی مرحله‌ی بعدی می‌شود که نسبت به مرحله‌ی قبل، جامع‌تر است 2- مسلّم تغییر برای فرشتگان به معنای تبدیل قوه به فعل نیست. شاید این نوع روایات مثل مطلبی باشد که قرآن در مورد خدا می‌گوید که: «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا» (140/آل‌عمران) اگر به شما نیز ضربه‌ای وارد شد مثل آن ضربه به دشمنانتان وارد شد، و این ایّام در بین مردم می‌گردد و برای آن است که خداوند مؤمنین را بشناسد. که این علمِ فعلی است برای خداوند، در حالی‌که تغییری برای خدا از نظر علمی پیش نمی‌آید، بلکه این، ظهورِ علم خدا است در عالَم فعل. و بحث آن را باید در مباحث عرفانی دنبال کنید. به نظر بنده حتی مباحث کلامی در تبین این موضوع ناتوان است. 3- بنده دعاگوی عزیزان هستم، به امید این‌که مولایمان دستگیرتان باشد. موفق باشید

نمایش چاپی