بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12206
متن پرسش
سلام استاد: فرمودید مصباح الهدایه تذکره و در مسیر رویت حقایق با قلب اگه استدلال بیاریم موضوع به حجاب میره در این مسیر چطوری بفهمیم چیزی که حس می کنیم رویت حقیقت به وسیله قلبه یا القای شیطان در خیالمون؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما در همه‌جا شریعت الهی است، اگر در این فضا آن‌چه قلب حسّ کرد موجب تعظیم ربّ و شدت عبودیت شما شد می‌توان به آن حالت امیدوار بود. موفق باشید

12204
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: در سوال بنده فرموده بودید "مثل آن‌که شما هرگز تصور خوردن آتش گداخته را نمی‌کنید". مشکل من در اکثر مواقع همین ناتوانی در تصور چنین چیزهایی است. برای این‌که بتوانم بیشتر به خودم تلنگر بزنم سعی می‌کنم هفته ای روزی را به زیارت اهل قبور اختصاص دهم اوایل از این‌که روزی من را هم چه بخواهم و چه نخواهم به قبرستان رهسپار خواهند کرد وحشت داشتم، اما متأسفانه همین وحشت هم در همان هفته‌ی اول دفن شد و شاید هم بگویم خوشبختانه! آخر استاد عزیز من زیادی به خدا خوشبین هستم. به نظر شما این زیادی خوشبین‌بودن دردسر برایم درست نمی‌کند؟! راستش وقتی گناهی مرتکب می‌شوم بیشتر از این‌که جهنم را بتوانم تصور کنم در مواجهه با گناه، از خدا خجالت می‌کشم که نتوانستم عاشق صادقی برایش باشم. خدای من در سراسر زندگیم بیشتر از استحقاقم به من لطف داشته اما «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَه»‏، همیشه بوده شکرش را به جا نیاورده باشم. همین ناشکری به نظرم نشان می‌دهد که باید بتوانم تصورِ خوردن آتش گداخته را داشته باشم. به نظر شما من مشکل دارم یا من مشکل ندارم؟! باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: از این‌که در محضر حق خود را احساس می‌کنی و در این رابطه در ارتکاب گناه از خدا خجالت می‌کشی، مبارکت باد «عاشق شده‌ای ای دل، سودات مبارک باد /  از جا و مکان رستی، آن جات مبارک باد. // از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد. // ای پیش رو مردی امروز تو برخوردی/ ای زاهد فردایی فردات مبارک باد. // کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد/ حلوا شده کلی حلوات مبارک باد». موفق باشید

12212
متن پرسش
سلام: از یکی از شاگردان علامه حسن‌زاده شنیدم که جناب علامه فرموده بودند: گناه نکنید که خدا گناه را نمی‌بخشد. آیا این مطلب صحت داره؟ اگر بله منظور علامه چی بوده؟ سوال دیگه هم این‌که خدا گناهان را به صورت کن فیکون برای انسانی که توبه کرده از بین می‌بره؟ یا آثارش می‌مونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گناه، انسان را در مسیر سلوک عقب می‌اندازد، ولی هر گناهی با توبه بخشیده می‌شود زیرا خداوند توّاب است 2- توبه به طور کلّی اثر گناه را از شخصیت انسان می‌زداید. موفق باشید

12202
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت: استاد دوستی دارم که در مورد شمس و مولانا مطالعاتی داشته و امروز من مطلبی رو ازش خوندم که برای من شبهه ایجاد کرده: «شمس موسیقی را تا حد وحی ناطق پاک و نوای چنگ را تا حد قرآن فارسی بالا می برد و می ستاید (ش.110) و مکتب مولوی میراث این آموزش و ستایش را به بهای همه تعصب ورزی ها و کارشکنی ها، قرن ها به جان می خرد و تا به امروز آن را زنده نگه می دارد. مولوی پس از برخورد با شمس، موسیقی دوستی و سماع را تا بدان حد گسترش می دهد که حتی به طور هفتگی، مجلسی ویژه سماع بانوان، همراه با گل افشانی و رقص و پایکوبی زنان در قونیه بر پای می دارد. (افلاکی،468/3 و 591/3 خط سوم صفحه آ74)» با توجه به بیانات شما در مورد مولوی که فردی عرفانی است، برپایی مجلس ساز و آواز و رقص و پایکوبی زنان در مورد ایشان صحت دارد؟ لطفا تشریح فرمایید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که آن نوع موسیقی که عرفا بدان نظر دارند صورتی قدسی دارد که حاصل اُنس با آن فضای معنوی جمع‌الجمعی، مثنوی مولوی است و از آن‌جایی که مولوی سخت عالِم متشرعی است، باید گزارش‌های افلاکی را در آن فضا معنا کرد. و موضوع سماع و حلّیت آن در بین فقها مورد بررسی است و این غیر از ساز و آوازهایی است که ما تصور می‌کنیم. موفق باشید  

12196
متن پرسش
سلام علیکم: لطف فرموده بیان بفرمائید برای مبتدی در کدام بخش از نماز توجه اش را معطوف بگرداند تا حضور قلب کلی حاصل شود، البته مع الشروط ترک معاصی و رعایت وقت و حسن مکان و...؟
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی با رکوع و سجود کار را شروع کنید و تا آن‌جا که ممکن است رکوع و سجود را کمی طولانی بگردانید. موفق باشید  

12188
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: بنده دنبال یک راهکار عملی برای کنترل خیال هستم. چون خیلی گرفتارش هستم و اصلا تمرکز ندارم. تا متوجه میشم باز خیال دیگه ای سراغم میاد. سپاسگزارم از راهنماییتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» در این مورد خوب است. سعی کنید با تمرکز بر روی متون معرفتی و دینی کار را جلو ببرید.اساساً وقتی که انسان حرکت سلوکی خود را شروع کند با انواع خیالات روبه‌رو می‌شود و به گفته‌ی مولوی: «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را می‌کشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجه‌ی این‌همه خیالات که در درون او بود نمی‌شود! به گفته‌ی مولوی باید رنج‌ها و بلاها کشید و خون دل‌ها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . موفق باشید

12187
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد مي خواستم اگه ممکنه در مورد شعر هدهد صبای حضرت حافظ یه مقدار توضیح بدهید (یک تفسیر مختصر از این شعر) و این که چه کسی خطاب به چه کسی این شعر را بیان می کند؟ معذرت مي خواهم از این که وقتتون را گرفتم، ما را دعا کنید استاد ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت حیف است طایری چو تو در خاکدان غم زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت هر صبح و شام قافله‌ یی از دعای خیر در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت ای غایب از نظر که شدی همنشین دل می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت در روی خود تفرُّج صنع خدای کن کایینه خدای نما می‌فرستمت تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر تُست بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظ گزارش حال سلوکی خود را در این غزل دارد که چگونه نظر به مطلوب خود در عالَمی بیرون از عالم خاکی دارد که در آن‌جا وفا یعنی حس حضور هست بدون هیچ نوع کثرت و قرب و بُعدی و راز دعای سالکان جهت چنین سیری است تا دل آن‌ها گرفتار غم دنیا نگردد و ماوراء دنیا با ملکوتیان زندگی کند که غایب از نظر و همنشین دل‌اند با ظهوری در جمال ولیّ اللّه. زیرا تو خودت ملکوتی هستی و در آینه‌ی وجودت می‌توانی خدا را به تماشا بنشینی و این قول و غزل موجب می‌شود تا اهل طرب متوجه‌ی وجه ملکوتی انسان شوند و انسان‌ها خود را به دنیا نفروشند. باید روحیه‌ی پایداری در عبور از دنیا و نظر به حق را تقویت کرد. باید اسب و قبا برای حافظ فرستاد تا به زندگی‌ها برگردد و ما را متذکر رجوع ملکوتی‌مان بکند. موفق باشید

12185
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: دو سوال از حضور شما داشتم: 1. اینکه می گویند نوشته های سر قبر را نخوانید صحیح است یا نه؟ بنده روزی به یکی از دوستان گفتم نگاه کنید به این قبر چی نوشته ایشان گفتند نباید خوند. گفتم روایت داریم؟ گفتند بله در روایت آمده که خواندن سنگ قبر باعث کاهش حافظه می شود. 2. بحثی پیش آمد در مورد دین و عاقبت بخیری انسان به اینجا کشیده شد که حتی نماز شب خوانها و نماز اول وقت خوانها هم ممکن است به خطا بیفتند ایشان مورد ابن ملجم را پیش کشیدند با توجه به اینکه بیشتر اوقات خدا توفیق نماز شب خواندن را به بنده داده است و نیز نماز ابتدای وقت. چه کار باید کرد که عاقبت نیکو درا نتظار انسان باشد و آیا همین ها انسان را یاری نمی کند؟ و این همه سفارشات مبنی بر نماز اول کارساز نیست و این ممکن است حربه شیطان نسبت به وضعیت بنده باشد. و بنده خودم برای خودم نه اینکه پیش ایشان بازگو کنم استدلال کردم که خداوند بدین وسیله - شهادت حضرت علی - قصد مقام شناسی ایشان و ادامه راه ایشان را در هر زمان برای محبان و شیعیانشان فراهم کرده است. خواهش می کنم بنده را راهنمایی بفرمایید. التماس دعای فراوان از محضر شما اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت هست که خواندن نوشته‌های روی قبر موجب نسیان می‌شود ولی دقیقاً به چه معناست؟ آیا خواندن همین اسم و فامیل طرف است که روی سنگ قبر او نوشته شده؟ یا موضوع چیز دیگری بوده؟ باید بررسی شود 2- وقتی قصد انسان از عبادات رعایت دستورات پروردگار است باید به نجات خود امیدوار باشد و یأس در این مورد نهی شده. مشکل ابن ملجم جهالت‌اش بود نه نماز شب‌اش. موفق باشید

12192
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: اگر با یک انسانی روبه رو باشیم که هستی عالم را قبول دارد و سوفسطائی نیست ولی خدا و معاد و اصول دین را قبول ندارد و مایل است در این زمینه اطلاعات دقیق به دست بیاورد آیا روش معرفت النفس را روش مناسبی می دانید یا از طریق براهین با ایشان صحبت کنیم یا روش دیگری را مناسب می دانید؟ در هر صورت توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش معرفت نفس و برهان صدیقین در کنار کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» خوب است. موفق باشید

12177
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: بنظر مي رسد اشکالي به سير مطالعاتي تان وارد باشد و آن اين است که چهارمين کتاب را کتاب برهان صديقين نهاديد در صورتي که مستحضريد مباحث ملاصدرا را مي توان گفت از قله هاي تفکر بشريت است و مطرح کردن آن براي اذهان جواناني چون ما نه تنها مثمر ثمر نيست که آسيب زننده است قبلا هم متذکر شدم که زماني که بر آثار شما کار مي کردم بدين کتاب که رسيدم دچار مشکل شدم. شما جوانان را بايد رهنمون سازيد به سمت کار بر منطق و بعد مکتب مشاء و بعد اشراق و عرفان، بعد از طي اين طريق اذهان آماده وارد شدن به مباحث حکمت متعاليه پيدا مي کند برهان صديقين مبتني بر يک سلسله مباني چون اصالت وجود و... است که شما بدون اثبات اين مباني به سراغ لب مطلب رفتيد در پايان در تاييد مطالب خود به مطالبي که آيت الله رمضاني از شاگردان آيت الله حسن زاده آملي در سايتشان در سير صحيح آموختن فلسفه آورده اند استناد مي کنم: «تأثیر عرفان نظری بر فلسفه، حکمت متعالیه را به وجود آورده است. یکی از استوانه‌های عمدۀ حکمت متعالیه صدرایی، عرفان نظری است. مرحوم آخوند حکمت خود را که حکمت متعالیه نام نهاد با توجه به مبانی مشائی و اشراقی و با توجه به مباحث کلامی و بالاتر از همه اینها با توجه به آن چيزي بنا نهاد که در فضای عرفان نظری ساخته و تبیین شده است؛ بر همين اساس گاهی در صحبت‌ها گفته ايم: اگر بخواهید بدون آشنایی با عرفان نظری، به سراغ حکمت متعالیه بروید، چه بسا از مطلب دور افتاده و آنچه را که مراد آخوند است، به دست نیاورید و به سبب همین نکته است که برخی از بزرگان گفته‌اند: حکمت متعالیه صدرا، سهل ممتنع است. وقتي عبارت‌ها را می‌خوانيد، گمان می‌کنيد مطلب را فهمیده‌ايد؛ اما در واقع مطالب آن‌گونه كه باید درك نشده است. يادم هست مرحوم مطهری، در نوارهای درسی‌ جلد سوم اسفار، بحث حرکت و زمان می‌فرمود: «مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند: من وقتی که اسفار را درس می‌گرفتم خیلی در تقریر مطالب و فراگیری آن کوشش می‌کردم و علاوه بر این که پیش‌مطالعه داشتم و در موقع درس، سراپا گوش بودم، پس از درس مطالب را تقریر می‌کردم و تحقیقات فوق‌العاده‌اي داشتم. این تقریرات و تحقیقات به نحوی در نظرم عمده بود که گاهی با خود می گفتم اگر جناب آخوند سر از قبر در بیاورد و بخواهد مبانی و مطالبش را تقریر کند، بهتر از این نمی‌تواند تقریر کند. این باور در من بود تا اینکه در نجف به خدمت آقا سیدعلی آقای قاضی رسیدیم. ایشان با اینکه تخصصش فلسفه نبود، بلكه عرفان بود، اما وقتی که لب باز کرد و از وجود، ماهیت، اصالت وجود و اعتباریت ماهیت سخن گفت و شروع کرد به گفتن و گفتن و گفتن. آن زمان فهمیدم که من تا کنون از اسفار یک حرف را هم نفهمیده‌ام». این اعتراف خیلی عجیب و گویای این حقیقت است که چقدر عرفان در فهم حکمت متعالیه دخیل است و چقدر آخوند ملاصدرا از عرفان تأثير پذیرفته است؛ به همين دليل به خیلی از آقایانی که در فضای حکمت متعالیه نق و نوق دارند و هميشه ان قلت و اشکال می‌کنند، این را مي‌گويم که شما از همان پایگاه حکمت و فلسفه متعارف به حکمت متعالیه نگاه مي‌كنيد و هیچ‌گاه از عرفان پلی به آن نزده‌اید و از عرفان به آن سفر نکرده‌اید! براين اساس ما بارها و بارها و به مناسبت‌های گوناگون در دروس و صحبت‌ها و مصاحبه‌ها گفته‌ايم: فراگیری فلسفه با بدایه الحکمه و بستن بحث با نهایه الحکمه غلط است؛ زيرا بدایه الحکمه خلاصه مباحث اسفار است. اسفار هم حکمت متعالیه است و فلسفه را نمي‌توان با حکمت متعالیه آغاز كرد؛ چرا که حكمت متعاليه در اوج است و بر روی دوش عرفان نظری، فلسفه مشاء و اشراق و مباحث آیات و روایات و تفاسیر انفس این ها پا گذاشته است. لذا شروع فلسفه با این کتاب ها و این نحوه تدریس، واقعاً کار بسیار غیر قابل توجیهی است. اگر بخواهیم در این زمینه مثالي بزنيم و بفهمانیم که در تدريس فلسفه چقدر اشتباه می‌کنیم، بايد بگوييم چنين كاري مانند اين است كه جلد کفایه الاصول جناب آخوند خراساني را جدا کنید و جلد دیگری رویش بگذارید و بنويسيد بدایه الاصول و آن را بدهید دست کسی که تاکنون اصول نخوانده و می‌خواهد مباحث اصولی را با كتاب کفایه الاصول اما تحت عنوان بدایه الاصول فرا بگیرد. در چنين حالتي چه رخ خواهد داد؟ آیا چنين فردي از اصول چیزی خواهد فهمید؟ اگر الف و لامی که در عنوان «بدايه الحکمه» وجود دارد، الف و لام جنس باشد، بايد گفت واقعاً كتاب بدایه الحکمه، بدایه الحکمه (شروع فلسفه) نیست؛ اما اگر الف و لام عهد باشد، اين الف و لام اشاره به حکمت متعالیه خواهد داشت؛ يعني بدايه الحكمه المتعالیه (آغاز حکمت متعالیه). بله، چنين چيزي درست است و حکمت متعالیه در برابر حکمت متعارف است. و حکمت متعارف بر حکمت متعالیه مقدم است؛ لذا ما بايد مباحث فلسفی را براي شروع، خیلی بسیط و بدون اما و اگر بيان كنيم و بيشتر به دنبال اين باشيم كه ذهن فلسفی به شخص بدهیم، مباحثي چون موجودیت در برابر انکار واقعیت، و بعد از موجودیت، تقسیم موجود به واجب و ممکن و بحث از عوارض ذاتی موجود، قوه، فعل، حدوث، قدم، ذهنی، عینی و مانند اینها. بعد از اين مباحث ان قلت‌ها را مطرح كنيم و الی آخر. بايد به این سبک و سیاق مباحث را پیش ببریم و بعد که شخص خوب ذهن فلسفی پیدا کرد و با مباحث فلسفی آشنا شد، یک قدم بالاتر برويم و مباحث عمیق‌تر را در حکمت متوسط بیان کنیم و دست آخر حکمت متعالیه را که در اوج است و عمیق‌ترین مباحث و عالی‌ترین افکار را در این فضا بیاوریم که در چنين جايي است كه می‌گوییم فلسفه با مباحث عرفان نظری تعانق مي‌كند.» رهنامه: اگر توصیه‌ای برای سیر مطالعاتی فلسفه تا عرفان عملی یا نظری داريد كه طلبه‌ها مي‌توانند از آن استفاده کنند بفرماييد. چند سال پیش در مقاله‌اي تحت عنوان «آیینه رشد» كه در بعضی از سایت‌ها هم منتشر شد، در سير علمی، برنامه ای را به صورت مدون ارائه كرده‌ و توضیح داد‌م که مختصر آن اين است: اگر بخواهيم در مباحث عقلی به صورت تخصصی و عمیق پیش برویم، اول بايد یک دوره منطق را به صورت متقن فرا بگیریم و نبايد به منطق مظفر اكتفا كنيم. منطق مظفر آغاز منطق است و با زبان ساده و خیلی بسیط مباحث منطقی را آورده است، به گونه‌اي که شخص می‌تواند مباحث را به‌راحتي بفهمد و فرا بگیرد. بعد از فراگرفتن منطق مظفر، پیشنهاد ما این است که شخص منطق اشارات را شروع كند و بعد از آن به برهان شفا بپردازد. ترتیب مباحث منطقی این‌گونه است. شما وقتی منطق مظفر را مي‌خوانید و بر سر سفره منطق اشارات مي‌نشینيد، می‌بینید آنچه خوانده‌اید، قصه بوده است و مطالب اين كتاب است که واقعا منطق است. بعد از آنکه بر سر سفره برهان شفا نشستيد، خواهيد ديد عمق منطق در اين كتاب است و آنچه تا حال فرا گرفته‌ايد، به صورت جدی‌تر در برهان شفا آمده است. اگر کسی در منطق، چنين سیري را دنبال كند، بسيار عالي است. بعد از منطق، باید حکمت متعارف را فرا گرفت. حکمت متعارف همان حکمت مشاء است. من دو تا کتاب عمده را در حکمت مشاء پیشنهاد می‌کنم: یکی کتاب اشارات است و یکی هم الهیات شفا. این دو كتاب انسان را در فراگیری حکمت مشاء بی‌نیاز می‌کند. پس از حکمت مشاء، حکمت اشراق را پیشنهاد مي‌كنم. چون حکمت اشراق نقدی بر فلسفه مشاء است. حکمت اشراق را بايد در حد حکمة الاشراق جناب شیخ شهاب‌الدین سهروردی فرا گرفت. پس از اینها یک دوره عرفان نظری در حد تمهید القواعد یا در حد مقدمه شرح قیصری بر فصوص بايد فرا گرفت. فصول مقدمه اين كتاب مشتمل بر دوازده فصل است. اگر كسي اين سير را دنبال كند، استوانه‌های اصلی حکمت متعالیه را به دست می‌آورد، آن‌گاه می‌تواند نزد شخصی که با همین روش حکمت متعالیه را خوب و تخصصي فرا گرفته است، در حد کتاب شواهد الربوبیه حکمت متعالیه را درس بگيرد . كتاب شواهد الربوبيه یک دوره چکیده كتاب اسفار است و خلاصه مباحث اسفار در اين كتاب آمده است. پس بايد كتاب شواهد الربوبيه را متن درسی قرار داد و استاد خبیر در ميان مباحث، شاگرد را به مباحث اسفار ارجاع دهد كه به صورت مبسوط آمده است. با این روش مي‌توانيم مباحث فلسفی را در حد حکمت متعالیه، نه مطلق فلسفه، فرا بگيريم و بفهميم که آخوند ملاصدرا چه فرموده است. رهنامه: در عرفان چه سيري را پيشنهاد مي‌كنيد؟ بعد از فراگيري فلسفه، مي‌توان در عرفان، سه کتاب درسی را به ترتیب شروع كرد: تمهیدالقواعد، شرح قیصری بر فصوص و بعد هم مصباح ‌الأنس. این سه کتاب، کتاب های کلاسیک و درسی عرفان نظری‌اند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که امروزه با نسلی روبه‌رو هستیم که روح و عقل او تشنه‌ی نگاه حکمت متعالیه و عرفان به موضوعات است و جز با اشاره‌ای که از این طریق به حقایق می‌شود به طریق دیگری قانع نمی‌شود، نظر جنابعالی را به کاری که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با طرح تفسیر سوره‌ی حمد در تلویزیون و برای عموم مردم انجام دادند، جلب می‌کنم چون به ایشان همین اشکال‌ها را گرفته بودند. در جلسه‌ی پنجم از قول آیت اللّه شاه‌آبادی که مباحث عمیق عرفانی را برای کسبه طرح می‌کردند نقل قول می‌کنند که؛ بگذار این کفریات به گوش این‌ها هم برسد. فکر می‌کنم اگر رفقا بحث برهان صدیقین را آن‌طور که در کتاب «از برهان تا عرفان» عرض شده با شرح‌های صوتی آن دنبال کنند، برای شروع تفکر هستی‌شناسی قدم خوبی را برداشته‌اند، تجربه‌ی سی‌ساله‌ی تدریس بنده در این امر از این حکایت دارد، حالا بعضی‌ها تا منطق ندانند نمی‌توانند درک درستی از مباحث فلسفی داشته باشند، استثناء هستند، در حالی‌که تفکر منطقی ربطی به تفکر فلسفی و عرفانی ندارد. تفکر فلسفی و عرفانی مربوط به هرکسی است که بخواهد فکر کند و زمینه‌ی آن به طور فطری در همه هست و به همین جهت حضرت امام در آخر کتاب «مصباح الهدایه» در عین آن‌که توصیه می‌کنند این مباحث برای غیرِ اهلش طرح نشود، می‌فرمایند مشتاقان چنین مباحثی را هم از ارائه‌ی آن محروم نگردانید. موفق باشید

12175
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: این که فرموده اند در قیامت آفاقی ارض به غیر ارض تبدیل می شود دو سوال مطرح است، کیفیت تبدیل ماده به مجرد به چه کیف است و دوم آنکه چگونه مرتبه مادی از عالم حذف می شود در حالی که به عنوان سریان وجودی عالم ماده همواره باید موجود باشد. والسلام التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی طبق حرکت جوهری، قوه‌های عالم ماده بالفعل شود آن عالم به مجرد تبدیل می‌شود و طبق تحقق مراتب وجود، عالم ماده دیگری با تجلی مرتبه‌ی بالاتر جای عالم ماده را می‌گیرد، به همان معنایی که در روایات داریم تا حال هزار هزار آدم خلق شده زیرا هزار هزار دنیا خلق شده که حاکی از کثرت است. موفق باشید

12174
متن پرسش
سلام: متاسفانه علیرغم گذشت 40 سال از عمرم تا کنون نتوانسته ام بر خودم مسلط بوده خودم تعیین کننده اعمال و رفتارم باشم تو رو خدا بگید من چه کار باید بکنم دیگه از دست خودم به ستوه آمده ام من دنبال یه زندگی متعالی هستم اما طبعم منو به طرف روزمرگی می کشونه خواهش می کنم من رو راهنمایی کرده دستم رو بگیرید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک برنامه‌ی مطالعاتی که شامل مباحث معرفتی و اخلاقی است به خودتان بدهید. چهل‌سالگی زمان حساسی است، فرصت آخرین تصمیمات است وگرنه بعد از آن ملکات دوران گذشته به شما غلبه می‌کند. بر روی سیر مطالعاتی روی سایت فکر کنید إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

12179
متن پرسش
به نام خدا با سلام: بنده می خواهم «فصوص ابن عربی» را مطالعه کنم برای فهم بهتر آن چه مقدماتی یا کتبی یا مطالعاتی لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بدون استاد بخواهید کار کنید باید تا حدّی با حکمت متعالیه آشنا باشید. جناب آقای حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه از اساتید مؤسسه‌ی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در قم آن را خوب شرح داده‌اند. موفق باشید

12178
متن پرسش
سلام علیکم: هر چند فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِيئَةِ وَ لَكِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَيْتَه‏» که اینطور همه گناهان می شوند کبیره! اما بالاخره در آیات و روایات تفکیکی بین صغیره و کبیره هست. کبیره را می دانیم اما میشه چند تا صغیره مثال بزنید!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صغیره‌بودنِ یک گناه بیشتر در نسبت به خود انسان با آن گناه شکل می‌گیرد. مثل آن کسی که از سر غلوّ خبری را بیش از حدّ بزرگ کند. نباید بگوییم ایشان دروغ گفته و دروغ گناه کبیره است. بسیاری از سهل‌انگاری‌های انسان ها گناه صغیره است مثل سر وقت به وعده نیامدن، نباید بگوییم این یک نوع تضییع حق است و کبیره محسوب می‌شود، باید موضوع را نسبت به طرفی که آن را انجام می‌دهد بررسی کرد که آیا مستقیماً اراده کرده حقِ رفیق خود را تضییع کند یا تنها یک سهل‌انگاری کرده؟! در مورد خودمان باید سخت‌گیری کنیم، ولی در مورد بقیه باید حمل بر صحت کرد. موفق باشید

12166
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اولاً تشکر از جواب سؤال قبلی؛ چند سؤال از خدمت جنابعالی دارم: 1- بهترین و نزدیک‌ترین راه تطهیر قوه‌ی خیال؟ ٢- این‌که در نماز وتر ٧ بار می‌گوییم: «هذا مقام العائذ بک من النار» معنی جمله را می‌دانم، ولی مفهوم آن‌را متوجه نمی‌شوم. لطفاً توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی بنا را بر این گذاشتید که اگر خطوراتی آمد وقتی متوجه آن خطورات شدید آن را دنبال نکنید. اگر در منظر خود حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» را که عین طهارت و عصمت‌اند قرار دهید، ادامه‌ی راه را برای خود ممکن کرده‌اید. کتاب چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی در این مورد کمک می کند. 2- در آن ذکر متوجه‌اید باطن دنیا آتش است و چون صبح شود و وارد زندگی دنیایی شوید امکان سقوط در امور دنیایی برایتان هست و در نیمه شب با توجه به این خطر به حضرت حق اظهار می‌دارید: پروردگارا! در این موقعیت که در محضرت ایستاده‌ام، موقعیتی است که آمده‌ام به تو پناه ببرم از گرفتارشدن در آتش دنیا. و این امر موجب می‌شود با نور الهی وارد زندگی شوید و هرلحظه متذکر باشید حرص دنیا و خودخواهی شما را نبلعد. موفق باشید  

12154
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برایم عجیب است بسیاری از جوانان امروز، کسانی که یا امام را ندیده اند و یا در زمان حضور حضرت امام رحمت الله علیه، بچه سال بوده اند؛ ولی اینقدر به مکتب پیرجماران دلسپرده اند؛ یا اصلا زمان جنگ خردسال بوده اند اما اینقدر شیدای شهدایند؛ نمونه اش مثل جلسات میثاق با شهدا که در دانشگاه امام صادق علیه السلام بر گزار می شود و امثال آقای میثم مطیعی و سایر دانشجویان با شور و شوق به یاد شهدا و نظر به راه خمینی کبیر سیر و عروج می کنند؛ استاد این راه پر فیض تا کجا ادامه خواهد یافت؟ چگونه مستدام شود؟ مثلا این متن یکی از مداحی هاست استاد عزیز تا نفس می زنیم همه، تا دمی که ما زنده ایم یادمون نره از روی شهدا شرمنده ایم توی قصه ی عاشقی، همیشه بازنده ایم فراموش نکنیم که از شهدا شرمنده ایم دلامون شده خالی از، غم عاشقی و جنون توی شهر ما این روزا فراموش شده یادتون شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم یاد صیاد و کاظمی، یاد همت و باکری یاد اون مردا به خیر یاد چمران و باقری شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم روز دشمن شب میشه، تا به خط می زنید همه به ندای خمینی و با نوای یا فاطمه وصیت کردید شما به اطاعت از ولی ایشالا ما هم بشیم فدای سید علی شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم، شهدا شرمنده ایم روی لب های خشکتون ، السلام علی الحسین علی اکبر شدید برای پیر خمین توی قصه ی عاشقی، همیشه بازنده ایم “یادمون نره از روی شهدا شرمنده ایم “
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهدا در این تاریخ، سالکان سیر الی اللّه این زمانه‌اند تا هرکس اندازه‌ی خود را نسبت به فنای الی اللهی که آن‌ها نشان دادند مشخص کند و رهبری عزیز انقلاب«حفظه‌اللّه» مذکّر این راه‌اند. موفق باشید

12159
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: چرا نظام از اساتیدی چون علامه حسن زاده آملی و ... که به قول خودتان انسان‌های عالم دار هستند و از حجاب زمان و مکان آزاد و بیرون از تاریخ نیستند و فقط کتب این‌گونه افراد ارزش خواندن دارد و به فضل الهی جهان و حقیقت و نفس خود را به صورت شهودی و حضوری یافته‌اند و توانایی این را دارند که با هست خود زندگی کنند و ... استفاده مناسب نمی‌کند؟ در حالی‌که فساد بخش بزرگی از اقتصاد ما را گرفته و مشکلات ربوی بانک‌ها گسترده شده و گمرکات ما و پول‌های کثیف صنعت نفت و رانت‌ها و ... بیداد می‌کند و مشکلات اجتماعی و اخلاقی در جامعه زیاد شده است. سوال بنده این است که با وجود رهبری عزیز در رأس حکومت، چه مشکلی پیش پای انسان‌های عالم دار هست که خانه‌نشین شده‌اند و پست‌های حساس و کلیدی ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دست را روی نقطه‌ی اصلی گذارده‌اید. تا تاریخِ چنین خودآگاهی پیش نیاید ما همواره با انواع بحران‌ها روبه‌رو خواهیم بود و بنده‌ی ناقابل از 30 سال گذشته همواره متذکر این امر بوده‌ام و نقش رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» رساندن جامعه به این خودآگاهی است. باید تلاش کرد تا زمینه‌ی چنین رجوعی فراهم شود. با طرح درست موضوعات عرفانی، دل‌ها از دنیاطلبی به معنویت‌گرایی تغییر می‌کنند. موفق باشید

12151
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: پسر من در ترم چهارم دانشگاه مشغول به تحصیل است و به دختری علاقه مند شده و می خواهد با او ارتباط برقرار کند برای همین با من مشورت کرد و من او را از این کار نهی کردم اما او گفت در دانشگاه ما بچه های مذهبی هم این ارتباط ها را به شکلی کنترل شده تجربه می کنند و کاملا عادی است. من به او گفتم اسلام به شما اجازه نمی دهد همین و بس! و او ضمن صحبتهایی که مطرح کرد و اینکه این علاقه مندی برایش درگیری فکری شدید ایجاد کرده و به روند تحصیلیش لطمه زده و از طرفی از من پرسید مرز اسلام در اینگونه ارتباطات کجاست؟ و گفت من نمی توانم قبول کنم که خدایی که ما را آفریده و خودش به ما قلب داده هیچ راهی برای این نوع ارتباط نگذاشته باشد و گفت من می خواهم با رعایت حد و مرز دینی وارد این ارتباط شوم و با کمی تامل مادر حد و مرز دین کجاست؟ حال من از شما استاد عزیز یاری می طلبم برای پاسخ دادن به جوان دلباخته ام یاریم دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علاقه به جنس مخالف را در انسان قرار داده تا خانواده شکل بگیرد و چنانچه دختر و پسر جهت تشکیل خانواده با یکدیگر صحبت کنند از نظر شرعی در آن حدّ مجازاند، ولی صحبت با نامحرم به خودی خود شرعی نیست و موجب از بین‌رفتن روح ایمانی انسان می‌گردد. موفق باشید

12158
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده فکر می کنم که شهدا یکی از ظرفیت های فرهنگی ایران برای تحقق تمدن نوین اسلامی هستند، البته منظورم صرفا این نیست که این شهدا برای حفظ اصول و ارزشها جانفشانی کردند، بلکه مشخصا نظرم این است که شهدا بعد از شهادتشان نیز نقش موثری در حفظ اصول و ارزشها به عهده دارند. می خواستم بدانم آیا شما با این نظر موافق هستید و چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تمام وجود این سخن را قبول دارم. تا ما متوجه سلوکی نباشیم که شهدا در فضای فنای فی اللّه بر روی ما گشودند، نمی‌توانیم انسان تراز انقلاب اسلامی را در این تاریخ به صحنه بیاوریم و معنای سلوک ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جهت به صحنه‌آوردن سلوک شهدایی است که در ذیل شخصیت امام توانستند معنای حضور تاریخی انقلاب را بفهمند و در جایگاه افسران فرهنگی آینده‌ی انقلاب اسلامی قرار گیرند. موفق باشید

12157
متن پرسش
سلام ممنون از پیگیری شما جهت اصلاح لینک جلد اول کتاب «فرزندم این چنین باید بود» با عرض پوزش در حال حاضر هیچ لینکی جهت دانلود این کتاب مشاهده نمی شود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاح گردید. با تشکر

12143
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: یک راه عملی جهت حضور قلب در نماز ارائه دهید. 30 سال است نماز می خوانم ولی دریغ از یک نماز درست و حسابی، اصلا تمرکز برایم حاصل نمی شود. همه کاری جهت رفع این مشکل کرده ام. مطالعه آداب الصلوه امام ( ره)، ترک افعالی که به نظرم گناه می آمد، در جای خلوت نماز خواندن و ..... لیکن به محض تکبیره الاکرام، مسائل جاری زندگی و کاری ذهنم را مشغول می کند، شاید اگر خیلی تلاش کرده باشم فقط در یک یا نیم رکعت فقط حال توجه داشته ام، خیلی کار برایم دشوار است اگر راهی دارد که راهنمایی و دعایم کنید اگر خیر، دعایم کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» را مدّ نظر قرار دهید که فرمودند اگر خطورات آمد دنبال نکنید. و در ضمن به شرایط قبل از نماز حساس باشید که ذهن خود را مشغول امور دنیوی نکنید. موفق باشید

12142
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد! بنده همان فردی هستم که سوال 12115 رو پرسیده بودم. (در این لینک: http://lobolmizan.ir/quest/12115) اما بنده با جستجو متوجه شدم برخی سوالات دیگه هم مشابه سوال من وجود دارد. خاصتاً سوال 1918(در این لینک: http://lobolmizan.ir/quest/1918) اما احساس می کنم پاسخی که به سوال بنده داده اید؛ با پاسخی که به سوال 1918 داده اید اندکی با هم متعارض هستند. شما در پاسخ به سوال 1918 که فرد پرسیده است: «در رساله های مراجع آمده اگر در هنگام صحبت و مشاهده نامحرم خوف مفسده و افتادن به گناه افتادن باشد باید اجتناب شود و گرنه اشکال ندارد. حال این مفسده دقیقا یعنی چه؟! چون که اگر مفسده و گناه را صرفا استمناء و زنا بدانیم آنوقت می توان گفت خیلی از این صحبت ها مخصوصا آن صحبت هائی که در مکان عمومی است این مفسده را ندارد. چون واقعا مثلا چند کلام صحبت با نامحرم یا در خیلی از موارد نگاه به نامحرم موجب استمناء و زنا نمی شود. اما اگر بخواهیم دامنه مفسده را آنچنان وسیع در نظر بگیریم که حتی مثلا اینکه ممکن است بعد از صحبت با نامحرم انسان تا چند دقیقه بعد از آن صحبت نیز به فکر نامحرم باشد یا مثلا حتی اینکه مقداری دل انسان در هنگام صحبت بلرزد و ... آنوقت باید گفت شاید بالای 95% مکالمات اینچنین وضعی داشته باشند و طبق این مبنا تقریبا باید گفت بطور مطلق مرد و زن نامحرم نه به هم نگاه کنند نه حتی با هم صحبت کنند. حتی طبق این مبنا مثلا اگر در خیابان زنی از ما آدرس سوال کرد نیز نباید به او جواب داد....» شما پاسخ داده اید: «مسلّم منظور از مفسده در ارتباط با نامحرم، همان نوع دوم است ولی باید توجه داشت حتّی برای یک جوان در حال عادی این‌طور نیست که اگر نامحرمی از او مثلا آدرسی بپرسد دل او بلرزد مگر این‌که او از تعادل اولیّه‌ای که عموم انسان‌ها دارند به جهت غلبه‌ی خیالات (به هر دلیلی که غلبه کرده‌است) خارج شده و صورت‌های ذهنی که خودش به ایجاد آن‌ها دامن زده همواره مدّ نظرش باشد و در برخورد با نامحرم برای او تداعی شود.» اما در پاسخ به سوال بنده فرموده اید: «اولیاء الهی که متوجه ظرائف حالات نفسی خود هستند و خاستگاه‌های توهّم را می‌شناسند، متوجه‌اند در چه صحنه‌هایی وَهم به میدان می‌آید و حجابِ نظر به حقایق می‌گردد و توصیه‌های آن‌ها ریشه در شناخت حضوری آن‌ها نسبت به ظرائف نفسِ انسانی دارد و هراندازه بیشتر رعایت کنیم بیشتر متوجه نقش تخریبی وهم می‌شویم.» در پاسخ به بنده طوری صحبت کرده اید که حتی یک سلام نیز (طبق همان روایت امیرالمومنین(ع)) می تواند زمینه ساز حضور وهم شود. اما در پاسخ سوال 1918 پاسخ داده اید حتی برای یک جوان عادی نیز نباید طوری باشد که اینکه اگر خانمی از او آدرسی پرسید دچار مفسده ای بشود مگر اینکه از تعادل اولیه انسان ها خارج شده باشد. آیا من درست فهمیده ام که ظاهراً بین این 2 پاسخ تعارضی وجود دارد؟ اگر درست فهمیده ام لطفاً رفع تعارض بفرمائید. اما اگر بد فهمیده ام بفرمائید اشکال کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم تعارضی در میان باشد. هر اندازه انسان بیشتر کشیک نفس بکشد بیشتر متوجه ظرائف خطوراتش می‌شود و معنای مفسده در سؤال اول صرفاً آن چیزی نیست که شما نام برده‌اید، بلکه همین‌که انسان در ارتباط با نامحرم گرفتار خطورات وَهمی شود مفسده است و او را از سیری که باید به سوی حقایق بس متعالی و زیبا و آرام‌بخش جلو ببرد محروم می‌کند. البته فرق می‌کند که یک خانم واقعاً از شما با جدیّت تمام آدرس می‌پرسد یا این‌که یک دختر بخواهد دامی برای شما پهن کند؛ این دومی است که باید از آن سریعاً حذر کرد. موفق باشید

12133
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من تلاش زیادی در جهت تهذیب نفس می کنم تا حدودی هم موفق بودم. از شما می خواهم برای تطهیر قوه خیال راه کار نشان دهید و یک توضیح اجمالی راجع به این قوه داشته باشید و دیگر اینکه می خواهم عصبانی نشوم و از کوره در نروم ولی همسرم هم غرغرو و عجول هست تا حدی که نه تنها من بلکه دیگران هم صداشون درآمده اگه یک داد بزنم و یک اعتراض محکم بهش کنم سرجاش میشینه و گرنه ادامه میده و همه رو کلافه میکنه من از اینکه از کوره درمیرم یک وقت صدام رو بلند می کنم خیلی ناراحتم آیا اینها باز دارنده اند و منو از خود سازی عقب می اندازه و اگر هم هیچ یک از این مقابله ها رو نکنم از درون داغون میشم و اعصابم بهم میریزه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید «غضب» فوق‌العاده انسان را عقب می‌اندازد. توصیه می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از ابتدا تا انتها دنبال کنید. شرح صوتی اینجانب إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

12139
متن پرسش
سلام علیکم: اعمالی هست که در روایات مورد اجر و ثواب است مثل هدیه دادن و ادخال سرور به قلوب مومنین و لبخند به چهره مومن و کلا شادی های حلال. سوال اینجاست آیا می شود برداشت کرد چنین اعمالی اگر در ایام شهادت معصومین (ع) انجام شود ثواب کمتری دارد یا اصلا ثواب ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید در موقع غمِ آل اللّه کاری کرد که نسبت به آن غم غفلت داشته باشیم، ولی کمک به مؤمنین که موجب خوشحالی آن‌ها می‌شود با حفظ فضای حزن می‌خواند. موفق باشید

12138
متن پرسش
برای درک و فهم کتاب مولوی خواندن چه کتابهایی را توصیه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای فهم اولیه‌ی مثنوی، شرح آقای کریم زمانی خوب است و برای فهم عرفانی آن باید عرفان نظری را دنبال کرد. موفق باشید

نمایش چاپی