بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6930
متن پرسش
سلام علیکم استاد خسته نباشید . بنده میخواستم آثار آیت الله صمدی آملی و مخصوصا سخنرانی هایشون رو بعنوان سیر مطالعاتی دنبال کنم . اما شناختی نسبت به ایشان ندارم . از طرفی هم برخی از سایت ها نسبت به بعضی عقاید آیت الله صمدی آملی موضع گرفتند که خودتان احتمالا در جریان این اخبار هستید . من چون شما و طرز تفکرتان را خیلی قبول دارم اگر میشود نظر خودتان را نسبت به این بزرگوار بنویسید. و دوم اینکه نظر علامه حسن زاده نسبت به ایشان چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد صمدی آملی از شاگردان نزدیک آیت‌اللّه حسن‌زاده هستند و استاد ارزشمند و اهل فکر و فهم و تقوا می‌باشند. گاهی بی‌پروا سخن می‌گویند که مبنای آن عموما درست است ولی طوری می‌گویند که جریان‌های مخالف حکمت و عرفان، دست می‌گیرند. موفق باشید 6931- سلام خدمت استاد عزیز. حضرت علامه حسن زاده شماری از کرامات خود را در کتاب انسان در عرف عرفان اورده است میخواستم دلیل کار ایشون را بدانم.
6931
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز. حضرت علامه حسن زاده شماری از کرامات خود را در کتاب انسان در عرف عرفان اورده است میخواستم دلیل کار ایشون را بدانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها برای آن بوده که بشر امروز را متوجه معارفی کنند که در دل این حالات هست وگرنه همان‌طور که خودشان می‌فرمایند حرف بیش از این‌که گفته‌اند دارند. عمده توجه به معارف گرانقدری است که در این کتاب هست. موفق باشید
6918
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر در حرکت جوهری میخوانیم که وقتی ماده تمام قوه هایش فعل شد،مجرد میشود.اگر ممکن است این مسئله را توضیح بیشتری دهید.بر چه مبنایی این استدلال صورت گرفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! نصف کتاب «از برهان تا عرفان» و 18 جلسه شرح قسمت حرکت جوهری را پس برای چه خدمتتان ارائه دادم؟ موفق باشید
6919
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر چرا در بحث برهان صدیقین می‌فرمایید که وقتی برای عالم مراتب قایل شدیم به آن معناست که خدا در مرتبه‌ی بالاتر است و این بدان معناست که خداوند در مرتبه‌ی پایین‌تر نیست؟ با توجه به این‌که هرکدام از مراتب عالم ظهور خاص خداوند در همان مرتبه است چنین اشکالی باز هم پیش می‌آید؟ (اگر هر مرتبه‌ای از عالم را ظهور وجود مطلق با قید و محدودیت همان مرتبه از وجود در نظر بگیریم، وجود مطلق را در همه‌ی مراتب به صورت مقید به همان قید آن مرتبه‌ها می‌بینیم و شاید دیگر چنین مساله ای پیش نیاید). نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که شما داخل پرانتز می‌فرمایید درست است و در این صورت بحث معیّت حق با عین ثابته‌ی آن مخلوق است و این در واقع تشکیک در ظهور است. آنچه می‌تواند قابل اشکال باشد تشکیک در وجود است و خودِ ملاصدرا نیز که جهت تعلیم بعضی از مباحث از تشکیک در وجود استفاده می‌کند در یکی از مجلات آخر اسفار اذعان به تشکیک در ظهور دارد و نظر عرفا را تأیید می‌کند. موفق باشید
6909
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز نظر شما در مورد مطلبی که در کتاب زمزم عارفان از آیت الله بهجت در مورد وحدت وجود نقل شده چیست؟آیا واقعاً در وحدت وجود همه عرف اشتباه کرده اند؟و منظور از وحدت حکمیه که ایشان فرمودند چیست؟ در زمزم عرفان آمده است: « در پاسخ این جانب که پرسیدم : « آیا وحدت وجودی را که اهل عرفان می گویند ، قبول دارید یا نه ؟ » ، فرمودند : آنان از این جهت مصیب هستند و از یک جهت ، در اشتباه . جهت اصابه ، آن است که آنچه می بینند ، دروغ نیست ، و جهت اشتباه ، آن که آنچه میبینند ، با کثرت حقیقیه منافات ندارد . آنچه می بینند واحد است ، تجلی حضرت حق است . موضوع تجلی ،در قرآن و روایات اسلامی ، مطرح است ، الی ماشا الله .آنان وحدت حُکمیه را با وحدت حقیقیه اشتباه کرده اند .من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی (این مطلب را)گفته باشد .آنها هم که قائل به وحدت حقیقیه هستند ، عملا همین اعتقاد را دارند .مثل سید محمد کربلایی ، که یک شب تا صبح گریه میکند . اگر وحدت حقیقیه باشد ،گریه برای چه ؟قرآن و احادیث اسلامی وحدت حقیقیه را رد میکند (کانا یاکلان الطعام). سپس اضافه کردند : (جمع میان ) کثرت حقیقیه و وحدت حقیقیه ، محال است ،مگر اینکه کسی بگوید تناقض محال نیست . آنچه در روایات آمده که (یبصر به) و (یسمع به) ، اشاره به همان وحدت حُکمیه است . همچنین (لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک و حدیث قرب نوافل ) آیت الله بهجت در ادامه ی توضیحاتشان در باره ی وحدت حقیقیه فرمودند : وقتی خورشید آمد ستارگان ، دیده نمی شوند اما واقعا هستند … ایشان شخصا درباره ی حکم کفر یا عدم کفر این افراد اظهار نظر نکردند ولی فرمودند : به آخوند ملا محمد کاظم گفته بودند :قائلین به وحدت وجود را تکفیر کنید. آخوند فرموده بود :آنها اشتباهشان در مقتضیات برهان است .نمی شود آنها را تکفیر کرد ، مثل کسی که تصور می کند آتش گردان ، آتش است . نکته ی مهم و قابل توجه این است که در تجلی حضرت حق بر قلب بعضی تصور می کنند که آنچه دیده اند ، خداست . این از بی دقتی است . دیدن قلب هم مانند دیدن چشم ممکن است خطا کند . کسانی که قائل به وحدت حقیقیه ی جهان هستند ، دچار این خطا شده اند .(فلما تجلی ربه للجبل …) ، جلوه ی خداوند و تجلی او غیر خود اوست . تجلی ، فعل خداست ، نه خود او .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید آقا می‌فرمایند آنچه عرفا به عنوان وحدت حقیقیه می‌گویند وحدت حکمیه است پس تفاوت در نگاه است. بالاخره بحث وحدت وجود دریای بسیار عمیق و دقیقی است که یا باید وارد آن نشد و یا اگر وارد شدی باید تا عمق آن بروی. در هر صورت از یک بحث سؤال و جوابی بیرون است.کتاب « کتاب مبانی و اصول عرفان نظری » ازاستاد یزدان پناه در این مورد نکات دقیقی دارد. بنده نیز اخیراً در جواب یکی از کاربران محترم تحت عنوان «معنای وحدت وجود» عرض مختصری داشتم می‌توانید به آن جواب نیز رجوع فرمایید. موفق باشید
6880
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد جناب آقای طاهرزاده ، ضمن تمنای توفیق از خدای علیم ، درصورت امکان و صلاحدید به سوالات ذیل پاسخ دهید. 1- قوه خیال با عالم خیال چه فرقی میکند؟ 2- قوه عاقله با عالم عقل چه فرقی می کند؟ 3- سیر نفس ناطقه قبل از دنیای مادی در چه عالمی یا عواملی میباشد؟ 4- سیر نفس ناطقه مومن با شدت گرفتن نفس در دنیای مادی (کثرات) در چه عواملی میباشد؟ 5-سیر نفس ناطقه بعد از مرگ در چه عواملی میباشد؟ 6-آیا نفس در رویا و یا در عالم خیال و مثال شدت میگیرد و یا کامل میشود؟ 7- نفوس حیوانات ویا نفوس غیر انسان بعد از مرگ در چه عالمی قرار میگیرند. آیا اصولا آنها هم وجود مجرد هستند و باقی می مانند؟ 8- آیا حیوانات هم قوه خیال و یا در عالم خیال سیر می کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس ناطقه قوه‌ای دارد به نام قوه‌ی خیال مثل آن‌که قوه‌ای دارد به نام قوه‌ی باصره. حال همین‌طور که قوه‌ی باصره آنچه دیدنی و محسوس است را می‌یابد و ما را وارد عالم مبصَرات می‌کند، قوه‌ی خیال هر آنچه وجود خیالی دارد را می‌یابد و ما را وارد عالَم خیال می‌کند. البته اگر خیال ما تحت تأثیر عقل نباشد و واهمه به میدان بیاید، نفس ناطقه با خیالاتی ارتباط پیدا می‌کند که واقعی نیست و قوه‌ی واهمه ایجاد کرده در حالی‌که اولیاء الهی در عالم خیال خود با واقعیات روبه‌رو هستند که در مرتبه‌ی خیال می‌باشند2- عین همان حالتی که برای قوه‌ی خیال در عالم خیال هست برای قوه‌ی عاقله با عالم عقل مطرح است 3- نفس ناطقه‌ی هرکس با شروع بدن در رحم مادر شروع می‌شود و قبل از آن به عنوان وجود علمی در علم خداوند بوده ولی وجود خارجی نداشته، حتی موقعی هم که در عهد الست با ربوبیت حضرت روبه‌رو شده با وجود علمی خود بوده و «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُورا» شیئ قابل ذکری نبوده تا به عنوان یک شخص مطرح باشد 4- یا در عالم توهم و یا در عالم خیال و یا در عالم عقل، بستگی دارد چه رویکردی را انتخاب کرده باشد 5- نفس بعد از مرگ، همان عالمی را که انتخاب کرده ادامه می‌دهد و با رفع حجاب‌های مادی با شدت بیشتر با آنچه انتخاب کرده روبه‌رو می‌شود و ملکین عامل رفع حجاب متوفی می‌شوند 6- هیچ‌کدام، صرفاً از جهتی رفع حجاب می‌شود که تعبیر قرآنی آن «توفی» است یا گرفتن انسان از توجهی که به بدن دارد 7- نفس حیوانات نیز مجرد است ولی ظاهراً تشخص ندارند که هر حیوانی خودش باشد، بلکه هر حیوانی در صورت نوعیه‌ی خود محشور می‌شود. مثل این‌که همه‌ی گوسفندها در نوع گوسفندی محشور می‌شوند زیرا انتخاب خاصی نداشته‌اند تا با شخصیت خاصی محشور شوند 8- بلی نفس حیوانات نیز تا حدّ خیال مجرد است. موفق باشید
6891
متن پرسش
سلام علیکم . خدمت استاد عزیز . در سوالی که در شماره 6873 در خصوص تفاوت سلوک حضرت امام و آقای قاضی پرسیدم جنابعالی متن زیر را مرقوم فرمودید بنده در جلسه‌ای که سال گذسته در مدرسه‌ی معصومیه داشتم تحت عنوان «وظیفه‌ و نحوه‌ی سلوک طلبه‌ی عصر انقلاب» که به صورت جزوه در آمد و روی سایت هم هست، عرض کردم اگر امروز مرحوم قاضی زنده بودند همان راهی را می‌رفتند که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رفتند. زیرا اصل قضیه که توحید و حضور مع‌اللّه است که فرقی نمی‌کند، می‌ماند رویکردی که باید امروز داشت که بحمداللّه امروز به بهترین شکل می‌توان در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رویکرد دینی خود را به ثمر برسانیم. موفق باشید من قلب ام گواهی میدهد که اگر بخواهیم برای مهدی زهرا کاری انجام دهیم باید به شیوه امام جلو برویم ولی باز هم یک سوال در ذهن ام مانده و آن اینکه اگر در عصر انقلاب سید علی آقا قاضی نبود ولی عرفای بزرگ و سرشناسی بودند که به هیچ وجه نمیتوان به سادگی از کنار آنان عبور کرد . بزرگانی مثل شیخ محمد جواد انصاری - علامه محمد حسین طهرانی - علامه سیدمحمدحسین طباطبائی - مرحوم حداد - مرحوم بهالدینی - مرحوم کشمیری - مرحوم بهجت .اما من تنها از افرادی مثل علامه طباطبایی کمی فعالیت سیاسی دیدم . آن هم در غالب تفسیر قرآن که در مقابل جریان فکری مارکسیستی و فلسفه های الحادی ایستاد . و مقداری فعالیت سیاسی هم از علامه سیدمحمدحسین طهرانی دیدم که آن هم باز در قالب درسی بود و نتیجه اش یک دوره کتب معارف اسلام شد . ولی هیچ کدام از این اولیای الهی را بطور جدی داخل در سیاست و انجام فعالیت های سیاسی ندیدیم . علت این کار چیست ؟ مگر بزرگ مرد عرفان و یقین علی (ع) با اینکه در حالت فنای الهی بود و سرنماز تیر را از پایش کشیدند و متوجه نشد ،‌ولی باز هم میبینید که حضرت امیر با اینکه در حال فنا بوده ولی از جهاد برمیگشته .دقت کنید در متن سلوک و فنا و اشک و آه با حضرت احدیت و در متن سیاست و جنگ و جهاد. یعنی سلوک علی (ع) در عین اینکه جنبه فردی داشته از جنبه سیاسی و اجتماعی آن هم نمیشود گذشت .من نمیخواهم خدای ناکرده به این بزرگ مردان و راسخان طریق لقاالله جسارت کرده باشم ولی واقعا برایم سوال پیش آمده است از راهنمایی هایتان ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در دوران پیری و کهولت تنها می‌تواند با ملکاتی که در جوانی و میان‌سالی به‌دست آورده زندگی را ادامه دهد، این عزیزانی که نام بردید در عین ارادت به امام و تأکید حضرت امام تنها آنچه از دست‌شان برمی‌آمد را انجام دادند. عاش سعیدا و مات سعیدا. موفق باشید
6873
متن پرسش
سلام علیکم استاد امیدوارم حالتان خوب باشد این سوال در ذهن ام پیش آمده بود اما نمیدانم کدام راه صحیح تر است .وقتی سیره عرفا را دقت میکنیم متوجه میشویم که با دو دسته عارف مواجه میشویم دسته ی اول عرفای شیعی نجف است که سر سلسله آنها مرحوم شوشتری است و عرفای دیگر مکتب نجف میتوان به ملاحسیتقلی خان همدانی سید احمد کربلایی - مرحوم بهاری - سیدعلی آقاقاضی - مرحوم حداد - آیت الله قوچانی - مرحوم بهجت - و دیگر شاگردان آقای قاضی و ملاحسینقلی خان همدانی که خود شما بیشتر آشنا هستید . از طرفی هم اگر دقت کنید در سیره ی بعضی از این اولیای الهی انزوا و گوشه نشینی زیادی به چشم میخورد که در خاطرات و شرح احوالشان آمده است . معمولا از سیاست دور هستند و زیاد مداخله در سیاست نمیکنند. مخصوصا در سفر اول و دوم اشان حالات عجیبی دارند و رفتارهایشان نسبت به جامعه و اطرافیان کمی خاص هست که اگر کسی تسلط بر احادیث و لایه های عمیق دین نداشته باشد و سیره ی عرفای شیعه را درک نکند سیره این بزرگواران را با صوفی گیری اشتباه میگیرد که این خود یک بحث ریز و دقیق است که من نمیخواهم داخل شوم . و افرادی هم هستند با اینکه جزو مکتب نجف نیستند ولی همین سبک را دارند مانند مرحوم میرزا جواد آقاملکی تبریزی - شیخ محمد جواد انصاری که باز هم احوالات این بزرگان را میتوان در کتب های شرح حالشان خواند . از طرفی دیگر هم با عرفایی مواجه هستیم مانند امام خمینی - مانند علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی که سیره سلوکی آنها کاملا در بطن اجتماع است و سلوک آنها توام با عرفان با سیاست و اجتماع هم همراه است . امام با اینکه یک عارف است ولی پر رنگ ترین نقش سیاسی را در جامعه ایران دارد.من نمیخواهم سیره ی سلوکی امام خمینی و مرحوم قاضی را شرح بدهم که شما خود در این زمینه استاد هستید.من میخواهم بگویم باید ذیل کدامین حرکت کنیم ؟ به نظر من شیوه سلوکی امام و مرحوم قاضی تفاوت های زیادی دارد البته این فقط نظر من است . بخواهیم سلوک امان ذیل شخصیت امام باشد پس شخصیت مرحوم قاضی چه ؟ خودتان یکبار فرمودید از ابتدای تاریخ اسلام عارفی چون سید علی قاضی نبود ه است و اگر بخواهیم بطور مستمر ذیل شخصیت سیدعلی قاضی باشیم به نظر من از سیاست و اجتماع عقب می افتیم . نمیدانم این عقب افتادن از سیاست و جامعه صحیح است یا خیر ؟ من خودم هم گیچ شده ام دیگر اگر میشود من را راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جلسه‌ای که سال گذسته در مدرسه‌ی معصومیه داشتم تحت عنوان «وظیفه‌ و نحوه‌ی سلوک طلبه‌ی عصر انقلاب» که به صورت جزوه در آمد و روی سایت هم هست، عرض کردم اگر امروز مرحوم قاضی زنده بودند همان راهی را می‌رفتند که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رفتند. زیرا اصل قضیه که توحید و حضور مع‌اللّه است که فرقی نمی‌کند، می‌ماند رویکردی که باید امروز داشت که بحمداللّه امروز به بهترین شکل می‌توان در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رویکرد دینی خود را به ثمر برسانیم. موفق باشید
6863
متن پرسش
سلام استاد گرامی--استادنمی دانم چگونه سوالم را بپرسم..من در گذشته از زمانی که در نوجوانی در اردوی راهیان نور شرکت کردم به طور کلی مسیر زندگیم عوض شد و به لطف خدا در مسیر حق وارد شدم گرچه فراز و فرود زیاد داشته ام ولی حداقل ظواهر دین را به خوبی رعایت کرده ام دراین مسیر به مرور با استادانی چون حاج آقا پناهیان و دولابی و استادصفایی و شهید مطهری و..آشنا شده و از آثارشان بهره برده ام...در برهه ای از زندگی هم حقیقتا خدا لطف کرده و به طرز عمیقی طعم شیرین بندگی خویش و خدا داشتن را که انسان را ازهر لذتی مستغنی می کند چشیده ام گرچه ادامه نیافت به دلیل ضعیف بودن نفس خودم یا نداشتن پایه فکری لازم...حالا بعد از حدود شش سال که در این مسیرم به این نتیجه رسیده ام که خیلی از احساسات انقلابی ام که میخواستیم و فکرمیکردیم می توانیم دنیا را تغییر بدهیم فقط-احساسات- بوده است و آدمی در این جهان خیلی نمی تواند کاری بکند و حتی خیلی در سرنوشت خودش هم موثر نیست و فقط وظیفه اش درست امتحان دادن است...دچار نوعی یاس و سستی در عمل شده ام و دیگر دلیلی برای مبارزه با نفس نمی یابم..مگر چقدر تاثیر خواهد داشت..مگر من به کجا خواهم رسید..اصلا خدا که می تواند به هرشکلی که صلاحم است مسیر زندگی مرا تعیین کند پس من چکاره ام...احساس می کنم در جهان معلقم... به هیچ احساس یا تفکری وصل نیستم--از تفکرم که فکر میکردم تنها راه درست مسیر من است پشیمانم...فکر میکنم هرمسیری که فرد را به توحید برساند کافی است...داعیه ی شیعه و انقلاب که مطلق گرا هستند درست نیست...اصلا چرا ما باید خوب شویم و... ببخشید که طولانی شد و تشکر از لطف بی حدتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید هر مسیری که فرد را به توحید برساند کافی است و این تنها هدف زندگی ما بر روی زمین است و حقیقتاً توحید و اُنس با حق عالی‌ترین نوع زندگی است و در قیامت بهره‌های فراوانی دارد. سعی کنید حجاب‌های بین خود را برطرف کنید و قدم‌قدم جلو بروید. بنده به این نتیجه رسیده‌ام با شیعه‌بودن و نظر به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که مظاهر کامل اسماء الهی هستند این کار ممکن است و در راستای نظر به سیره‌ی امامان معصوم است که انقلاب اسلامی را ارزش می‌نهم و معتقدم در این روش مسیر اُنس با خدا ممکن است. موفق باشید
6849
متن پرسش
با سلام چگونه میشود از استعدادی که هر انسان در عین ثابته دارد اطلاع کسب کرد؟ چون به گفته خیلی از عرفا من جمله شیخ اکبر تمام عطا و بخشش ها از طرف خدا مطابق استعداد عین ثابته هرشخص میباشد ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط اولیاء خاص که تا سرّ قدر جلو رفته‌اند به این مرحله می‌رسند که از اقتضائات عین ثابته‌ی خود آگاه می‌شوند. وظیفه‌ی ما رعایت شریعت الهی است که تجلیات نور همان خدایی است که جواب عین ثابته‌ی ما را داده. تا از جزئیات به حقائق کلی سیر کنیم. موفق باشید
6826
متن پرسش
سلام علیکم استاد من یکبار فایلهای شرح معرفت نفس و آشتی با خدا را گوش کردم . الان هم دارم روی کتاب از برهان تا عرفان کار میکنم و طبق برنامه ای که دارم سپس میخواهم روی کتاب خویشتن پنهان کار کنم و سپس فایلهای صوتی معاد را گوش کنم و پس از آن تفسیر و تشریح مجموعه مقالات استاد شجاعی را تهیه کنم. حال دو سوال داشتم اول اینکه من مباحث فلسفی شما را به راحتی متوجه میشوم وچندماه پیش رفتم دی وی دی رحیق مختوم (شرح اسفار آیت الله جوادی ) را تهیه کردم ولی هیچی نمیفهمم.میخواستم بپرسم برای آموختن فلسفه همین مباحث شما کافیست یا باید مطالب دیگر بزرگان را هم بخوانم؟ و برای اینکه رحیق مختوم را متوجه بشوم باید ازقبل فلسفه مشاء و اشراق را یاد داشته باشم یا اینکه علوم دیگری نیاز است برای اینکه بتوان شرح اسفار آیت االله جوادی و یا شرح فصوص الحکم را متوجه شد ؟ اگر نیاز است میتوانید سیر مطالعاتی دروس پیش نیاز اسفار و فصوص را برایم بگویید سوال دوم اینکه شما هر سه جلد مجموعه مقالات استاد شجاعی را شرح داده اید یا فقط جلد اول آن را ؟ سوال سوم : شما در کتابی در خصوص عالم دینی فرموده بودید.حال من برای این عالم دینی خودم مباحث و سیر مطالعاتی شما را انتخاب کردم .آیا باید وارد عالم دیگر علما هم شد یا فقط روی آثار شما کار کنم؟ سوال چهارم : نمیدانم چرا وقتی مباحث دکتر دینانی( مباحث مربوط به عرفا و حکما) را دنبال میکنم دل ام یاری نمیکند و پای رفتن اش لنگ میزند و گاهی هم برایش حجاب پیش می آید اما با مباحث شما چنین قضیه ای رخ نمیدهد و حتی در شرخ نامه ی 31 نهج البلاغه آنقدر این دل پای رفتن گرفته بود که از رفتن باز نمی ایستاد و از هرچه عارف و حکیم از مولوی بگیر تا حافظ از صدرا بگیر تا ابن سینا بی نیاز شده بود و الطاف ربوبی را در حد بضاعت خود حس میکرد .با این حال پیگیری آثار استاد دینانی لازم است یا خیر ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در صورتی که با ادبیات عرب آشنا باشید و با مقدماتی که طی کرده‌اید و بدایة‌الحکمة را نیز کار کرده باشید، اگر متن اسفار را جلوی روی خود قرار دهید و با شرح استاد مطالب را دنبال کنید إن‌شاءاللّه متوجه نکات ظریف اسفار می‌شوید. 2- بنده هرسه جلسه را شرح داده‌ام 3- آثار بنده باید مقدمه‌ای باشد تا بتوانید با آثار علمائی مثل حضرت امام و شهید مطهری و علامه طباطبایی و آیت‌اللّه جوادی و آیت‌اللّه حسن‌زاده و امثال این‌ بزرگان مأنوس گردید 4- این یک قاعده است که روح‌ها مشرب‌های متفاوتی دارند. بحث در مورد آقای دکتر دینانی نیست که ایشان برای ما بسیار محترم‌اند، ولی شما باید ببینید با کدام مشرب می‌توانید تشنگی خود را سیراب کنید. خدا را شکر که از چشمه‌ی آل‌اللّه«علیهم‌السلام» که در نامه‌ی 31 مطرح است، احساس سیرابی می‌کنید. موفق باشید
6829
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه ماده و حرکت دو مفهومی هستند که مصداقا جدایی ناپذیرند آیا به این نتیجه میتوان دست یافت که با حرکت سریعتر به عالم ماده و بعد زمینی خود بیشتر نزدیک شده ایم؟آیا نفس مجرد آدمی تاب تحمل این همه سرعت در دنیای مدرن را دارد که بعد بتواند با بعد آسمانی و مجردش با خدا مرتبط شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که هراندازه بشر به ماده نزدیک‌تر شود بیشتنر به شتاب مبتلا می‌شود و به همان اندازه از آرامش لازم جهت اُنس با ثابتات عالم محروم می‌شود. موفق باشید
6782
متن پرسش
در درس ایجاد نفس از سری مباحث حرکت جوهری فرموده اید که روح به جنین دمیده میشود این در حالی است که اساتید دیگری چون استاد دینانی می گویند که دمیدنی در کار نیست و بدن در ابتدا فقط جسم است که طبق حرکت جوهری به تدریج روح پیدا می‌کند. و نفس و یا روح مجرد قبل از بوجود آمدن در بدن کینونیت عقلانی داشته اند. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که می‌فرمایند طبق حرکت جوهری به تدریج روح در جسم پیدا می‌شود به معنای دمیدن روح است زیرا در حرکت جوهری روشن می‌شود که همواره فیض از طرف بالا تجلی می‌کند تا جسم از مابالقوه‌ی خود به مابالفعل برسد و جسم هر لحظه زمینه‌ی پذیرش فیض کامل‌تری را دریافت می‌کند تا آن مرحله‌ای که فیض تجلی یافته همان روح است که جنین را به سوی انسان‌بودن سیر می‌دهد. اتفاقاً جناب آقای دکتر دینانی از جمله فیلسوفانی هستند که متوجه می‌باشند نفس در اثر فیض دمبدم به جسم ایجاد می‌شود و معنای «النفس جسمانیة الحدوث» را به‌خوبی تبیین می‌کنند. موفق باشید
6762
متن پرسش
سلام روایت الروح کالریح وروایاتی که تصریح به جسمانیت روح دارند چطور جواب داده میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون روح همواره جسم دارد منتها در هر عالَمی جنس آن جسم مطابق آن عالَم است. موفق باشید
6701
متن پرسش
آیا شما کتاب یا جزوه ای می شناسید که در رابطه با نسبت تعقل و تعبد توضیحاتی مفید و کاربردی داده باشد ؟؟ نه به صورت انتزاعی و نظری و خشک، بلکه به صورت کاربردی و با مثال. چون برای بنده مسئله شده است یعنی با مسائلی مواجه شده ام که به طور کلی ریشه ی آن را در نسبت تعقل و تعبد یافته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری همین کار را به عهده گرفته و محی الدین عربی بر همین اساس فصوص الحکم را تنظیم کرده به خصوص اگر در کنار فصوص نظری به منازل السائرین خواجه عبداللَه انصاری داشته باشید و در همین رابطه عبدالرّزاق کاشانی به عنوان عارفی که در مکتب محی‌الدین عرفان نظری را خوب درک کرده آمد و منازل السائرین را شرح کرد و دروس جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای سید یداللّه یزدان‌پناه در این رابطه به‌خوبی کمک می‌کند. موفق باشید
6705
متن پرسش
باسلام 1.اینکه شما سر وجود بحث می کنید و می فرمایید انسان فقط هست می خواستم ببینم در کل نظام هستی یک وجود است یا نه انسان یک وجود دارد خدایک وجود دارد و...؟ 2.سهروردی قائل به اصالت نور است و می گوید وجود اعتباری است و خود وجود هم ظهور است این یعنی چه؟ 3.آیا ائمه(علیهم السلام) به مرگ اخترامی شهید می شوند؟ 4.در روایتی از امام رضا(علیه السلام)داریم که بهشت و جهنم هم اکنون خلق شده اند این روایت چگونه با فرمایش شما جمع می شود که فرمودید بهشت و جهنم ایجاد شده قلب انسان است ما که هنوز آن دنیا نرفتیم تا اعمال ما ظهور بشود؟ 5.بنده کتابهای خویشتن و معاد با صوت و برهان صدیقین را کار کردم حالا می خواهم وارد فلسفه شوم به نظر شما قبل از بدایه الحکمه فلسفه مقدماتی آقای عبودیت و آموزش فلسفه آقای مصباح را بخوانم یانه؟ 6.بسیج حوزه علمیه ما یک کاری را شروع کرده که بر روی تابلوی اعلانات بسیج هر هفته روزنامه کیهان و هفته نامه نه دی و پرتو را و مباحثی پیرامون نقد آقای هاشمی می زند و این کار بامخالفت بعضی از اساتید و طلاب قرار می گیرد حال سئوال اینجاست:آیا کنار این روزنامه ها روزنامه جمهوری و برخی از روزنامه های اصلاح طلب را بزنند یا نه؟2.اصل این کا از ریشه خوب است یانه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این را باید در مباحث برهان صدیقین دنبال کنید زیرا وقتی وجود تشکیکی شد که دیگر وجودهای متباین معنا ندارد 2- شاید جواب همین سؤال را نیز در مباحث برهان صدیقین بتوانید بیابید چون در آن‌جا عرض می‌شود اصالت ماهیتی که امثال سهروردی و میرداماد معتقدند مغایرتی با اصالت وجود صدرایی ندارد . اصالت وجود صدرا مقابل اصالت ماهیتی که نظر به صورت اشیاء در علم خدا دارد نیست 3.- ائمه«علیهم‌السلام» از اول کامل‌اند و وظیفه‌ی آن‌ها حفظ عصمت است، پس برای آن‌ها مرگ اخترامی به آن معنا که نفس آن‌ها هنوز نیاز به بدن داشته باشد معنا نمی‌دهد 4- در کتاب معاد مفصلاً در این مورد بحث شده. چرا که وجود مراتب عالی مقدم بر مراتب دانی است ولی انسان باید به آن‌جا برسد و در آن حال از آن مرتبه از وجود عالی می‌تواند بهشت و جهنم خود را برای خود ایجاد کند که مفصل آن را باید در مباحث معاد دنبال کنید 5- شاید بدایة الحکمه و نهایة الحکمه جواب‌گو باشند 6- خوب است که طلاب در جریان زمانه‌ی خود در حدّ کلی باشند و به نظرم باید نگاه و جریان مقابل کیهان هم در میان باشد تا طلاب خودشان فکر کنند. موفق باشید
6709
متن پرسش
با سلام. خواستم کتاب "معرفت النفس و الحشر " شما را در یک خبرگزاری درج کنم ، دیدم به نقل از خبرگزاری کتاب ایران ، شما را ""مترجم"" کتاب "معرفت النفس و الحشر " معرفی کردند ! یعنی واقعا شما این کتاب را " ترجمه " کرده اید ؟؟ چون من فکر می کردم تألیف خودتان هست و در آن اسفار را شرح داده اید اما در این خبرگزاری نوشته : "مترجم کتاب «معرفت‌‌النفس و الحشر» از ویرایش جدید این اثر با شرح و اضافاتی مفید خبر داد" .... باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که نوشته‌اند. بنده ابتدا آن را ترجمه کردم و سپس در 75 جلسه شرح دادم. موفق باشید
6711
متن پرسش
سلام.حضرت استاد بنده 2باراین سوال را پرسیدم ودر بار اول چیزی دریافت نکردم ودر بار دوم پرسش جواب زیر که گفته شد قبلا جواب داده شده.اما در بخش پرسش وپاسخ ها که نیست وبنده هم جوابی در ایمیل دریافت نکرده ام لطفا اگر جواب داده شده شماره پرسش وجواب را ارسال کنید واگر نه زحمت پاسخ دادن به گردن شما می افتد.یاعلی سلام.حضرت استاد رهبر انقلاب در تاریخ 23بهمن 91 باجمعی از اعضای هیئت مؤسس و هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی دیدار کردند وبه تاکید وترویج وقابل فهم کردن متون فلسفی برای همگان کردند ولی درآخر صحبت هایشان درباره ی عرفان نظری این گونه ابراز داشتندکه:بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ ... از آنجا که به گفته خودشان حضرت امام خمینی بیشتر از این که در فلسفه داخل شده باشند در عرفان وارد شده اند ومنش عرفان نظری دارند. حال سوال اینجاست که به چه گونه حضرت آقا می توانند سلوک فکری ذیل شخصیت امام که به گفته خودشان عمده آن عرفان می باشد انجام دهند ومتعاقبا تمدنی را بر مبنای تفکر حضرت امام مد نظر داشته باشند؟؟ ممنون جواب استاد: باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این سؤال جواب داده شده. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در آن جواب عرض کردم تصور بنده از آن جمله‌ی رهبری آن بود که ایشان نمی‌خواهند به عنوان کسی شناخته شوند که مقابل مخالفان محی‌الدین عربی هستند وگرنه نوع تعبیراتی که از ملاصدرا دارند نشان می‌دهند که عرفان نظری را درک کرده‌اند. موفق باشید
6712
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در مبحث حرکت جوهری شما فرمودید که تازمانی که عالم ماده قوه دارد ماده است وحرکت جوهر آن واین نیست که هرچه جلوتر می رود وقوه هایش تبدیل به فعلیت می شود به جنبه ی تجرد ش اضافه می شود و تدریجی به قیانتی شدن می رود بلکه فرمودید که این تبدیل دفعتا می باشد با همان تعابیر قرآنی که در بحث یک دفعه بودن قیامت است.ولی در کتاب آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی این گونه فرمودید که شرایط طوری می شود که زمان رقیق می شود وعالم به نحوی به بقاء می رسد وحتی شرایط طوری می شود که از برزخ کسانی میآیند یا بالعکس آیا این گفتار با مبنای حرکت جوهری تضاد تدارد . ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عالم ماده و حرکت جوهری حرف همان است که عرض شد ولی اگر در هر زمانی ولیّ اللّه اعظم«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ظهور کنند وجهی از عالم غیب بر عالم ماده غلبه می‌کند که منجر به آن می‌شود که می‌فرمایید و این به جهت حضور عالم در ساحت دیگری است. مثل این‌که همین امروز کسی طی‌الأرض می‌کند با این‌که عالم ماده در مقام و مرتبه‌ی خودش محدود به زمان و مکان خاص خودش است. موفق باشید
6713
متن پرسش
سلام. 14معصوم هم دارای نفس ناطقه هستند. آیا انسان کامل بودن حضرات معصومین علیهم السلام به اعتبار همین نفس ناطقه می باشد؟ اگر جواب پرسش قبلی درست باشد باید این گونه گفت که حضرات 14 معصوم به علاوه دیگر انبیاء انسان کامل اند به این اعتباراما فرقی که بین دیگر انبیاء و14 معصوم وجود دارد این است که این بزرگواران دارای خلقت خاصی قبل از به وجود آمدن نفس ناطقه شان می باشد واز این جهت با دیگر انبیاء متفاوت وبرترند که همان حقیقت نوری شان می باشد آیا این درست است وانبیا دیگر دارای خلقت نوری نیستند؟ یک پرسش دیگر اینکه می گویند انسان های کامل از ابتدا کامل بوده اند وسیر تکامل درآنها وجود ندارد چگونه است یعنی به محض افاضه روح به جنین که نفس ناطقه خلق می شود تا پایان زندگی در زمین آنها کامل هستند وفقط تکاملشان به حفظ عصمت است؟ اگر این را بپذیریم چگونه می شود این موضوع را که در یک زمان خاص مثلا در زمان نبی مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت(ص) هم ایشان هستند هم حضرت امیر وهم حسنین(ع)وبافرض قبلی همه ی این عزیزان کامل هستند وکامل نمی شوند وازجهتی داریم که انسان کامل ظرف ظهور تمام اسماءالله است ویکی از اسماء الله من لیس کمثله شیء می باشد ومطمئنا از این باب باید انسان کامل یکی باشد با این تفاسیر باید قبول کنیم که این عزیزان در زمان حیات پیامبر انسان کامل نبودند و پی در پی وبعد از شهادت هر عزیزی عزیز دیگر مقام انسان کامل را دارا می شود؟ویا به گونه ای دیگر است؟ ویک سوال هم این که آیا حضرت زهرا سلا الله علیها هم انسان کامل اند به آن معنای قبلی واگر می باشند چگونه است چون در زمان حیات حضرت محمد (ص) که ایشان بودهاند وبعد امیرمومنین(ع) وایشان در این بین با این مبنا که انسان کامل یکی است هیچ زمانی برای انسان کامل بودن نداشتند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما که بحمداللّه مباحث را و کتاب‌ها را دنبال می‌کنید پیشنهاد می‌کنم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را نیز با دقت مطالعه فرمایید زیرا در بستر مطالب آن کتاب راحت‌تر توانسته‌ام این نکات را عرض کنم 1- در هر حال باید گفت: انسان کامل‌بودن ائمه«علیهم‌السلام» به جهت اتحاد نفس ناطقه‌ی آن بزرگواران است با نور عظمت‌شان و انجام عبادات کامل برای حفظ این اتحاد است و همه‌ی انبیاء به نحوی با نور عظمت رسول خدا و ائمه«علیهم‌السلام» مرتبط بوده‌اند و از این جهت همه‌ی آن‌ها دارای خلقت نوری هستند و از نبوت و ولایتِ ختم نبوت و ختم ولایت بهره گرفته‌اند. 2- آری حضرت حق در علم خود دید آن ذوات مقدس می‌توانند عصمت را حفظ کنند و لذا آن‌ها را معصوم آفرید و تکامل آن‌ها حفظ آن عصمت بود و از آن جهت که همه‌ی آن‌ها در مقام نوری‌شان یک نورند با ظهورات مختلف ،هرکدام در زمان خود بر اساس ظرفیت زمان‌شان آن نور را اظهار می‌کنند و بدین لحاظ اگر زمانه، زمانه‌ی ظهور آن نور از طریق حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است بقیه با تبعیت کامل از حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عصمت خود را حفظ می‌کنند در عین آن‌که در آن زمان یک نفر است که مظهر «لیس کمثله شیئ» حضرت حق است و زهرای مرضیه«علیها‌السلام» نیز انسان کامل‌اند از آن جهت که تمام حقیقت شریعت محمدی را تصدیق کردند و با رعایت همه‌ی آن دین عصمت و کمال خود را محفوظ داشتند. موفق باشید
6699
متن پرسش
سلام می خواستم بدانم نیاز مهم امروزه فلسفه های مضاف بیشتر از فلسفه نیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کدام دیگری را نفی نمی‌کند. باز در نگاه به فلسفه سایر علوم نگاه فلسفی است که کار ساز است.موفق باشید
6688
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی با عنایات حضرت حق بنده ی حقیر مشغول یاد گرفتن کتاب عین نضاخ آیت الله جوادی پیش یکی از شاگردان جنابعالی هستم و به طور تخصصی مباحث عرفان نظری را بحث می کنیم. گهگاهی هم به کتاب های ابن عربی و شرح قیصری بر آن و شروح دیگر رجوع می کنیم( این مطالب را برای این خاطر عرض می کنم که متناسب با فضای این کتاب ها جواب حقیر را بدهید) 1- آیا شهود یک اسم به تنهایی قبل از ظهور خلقی آن یعنی در ذات الهی امکان دارد؟ شهود این اسم در عالم خارج و ظهور خلقی آن به چه شکلی است ؟ آیا هر اسمی در خارج مظهر خاصی دارد؟ اگر عارفی مشاهده کرد در هر مرتبه ( هم ذات الهی هم عالم خارج)چه چیزی را میبیند؟ 2- اصل سوالم اینجا است که آیا "صفت "نیز به تنهایی قابل شهود است ؟ چه در ذات الهی و چه در عالم خارج؟ بنده در یکی از شروح بر فصوص دیدم که نوشته بود عارف می تواند یک صفت را شهود کند منظور چیست؟ اگر ذات الهی با اتصاف به صفتی اسم می شود پس چگونه صفت می تواند حقیقت خارجی داشته باشد و به طور مستقل شهود شود؟ آیا اسم هم حقیقت متعین خارجی دارد؟ اگر میشود بعضی از منابع جواب هایتان را هم بگویید تا من نیز به آنها رجوعی داشته باشم اگر منبعی نیز هست که می توانم در این مورد به آن رجوع کنم لطفا بفرمایید. خیلی ممنون یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته من کتاب «نضاخ» را نمی‌شناسم 1- هر اسمی از طریق مظاهر ،خود را می‌نمایاند وگرنه آن اسم در صقع ربوبی می ماند. به همان معنا که خداوند اسماء خود را بر اساس طلب عین ثابته‌ی مخلوق ظهور می‌دهد حال اگر طلب عین ثابته‌ی مخلوق نبود ظهور اسم معنا نمی‌داد. عارف با نظر به مظاهر اسماء الهی منتقل به حقیقت آن اسم می‌شود و حق را با نور آن اسم می‌نگرد 2- صفت چیزی نیست جز خصوصیات اسم و اگر هم کسی می‌فرماید عارف صفت را شهود می‌کند به اعتبار ظهور اسمی است که دارای صفت خاص است. این مطالب را باید در کتاب‌های محی‌الدین و قونوی دنبال کنید. کتاب‌های استاد یزدان‌پناه جمع‌ بندی‌های خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
6646
متن پرسش
سلام عیلکم؛ آیا در تلاش برای برابر جلوه دادن سطح عقل و فهم و استعدادِ سلوکی زن با مرد کمی افراط نشده است؟آنچه بزرگان در کتبشان و شما در کتاب زن خود نوشته اید به زن ایده آل برمیگردد و ما آن را قبول داریم،اما آیا چقدر یافت می شود؟در عمل می بینیم بسیار کم، زیرا بسیاری از مذهبی ها هم آنچنان که در بیشتر سوالات میبینیم از دست بسیاری از کارهای خلاف عقل و تجملاتی زنانشان مینالند.و جالب اینست که این امور تقریبا مشترک بین همه زنان است!(تقریبا را نوشتم که اگر تک و توکی جز این موارد نیستن استثنا شوند!).ولی در مقابل گویا مردان سلوکشان عقلی تر و سریع تر پیش میرود و اسارت های کمتری دارند. بنده قصدم نالیدن نیست؛ قصد بنده اینست که آیا غیر از اینکه فقط بگوییم تفاوت زن و مرد در بدن آنهاست نباید یکسری تفاوت های اصیل روحی را هم جستجو کرد؟شما هم گاهی که بحث تفاوت می شود از روح سخن به میان می آورید نه جسم>مثلا جواب سوال 6559 اینست: زیرا (روحِ زن) ، (روح) حساس است و در مقابل برخوردهاى خشن شدیداً فرسایش‏ مى‏بیند و ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که روح زن با روح مرد از بعضی جهات متفاوت است بحثی نیست. حتی همان روح موجب شده است که بدنی مناسب روح‌اش برای خودش بسازد. بحث در این است که باید با عقل مردانه همه‌چیز را ارزیابی کرد یا لطائف روح زنان را نیز در نظر گرفت. کار خلاف چه در مورد زن و چه در مورد مرد، خلاف است ولی باید متوجه بود یک جامعه‌ی کامل – اعم از هسته‌ی خانواده و یا یک کشور- وقتی صورت می‌گیرد که عقل زن و مرد هر دو در ساختن آن نقش داشته باشند و هر دو نیز باید به فهم دیگری و جایگاه فهم جنس مخالف احترام بگذارد تا رحمت خدا بر آن جامعه سرازیر شود. موفق باشید
6650
متن پرسش
سلام.حضرت استاد اینکه گفته می شود خداوند اشیا را وجود داده وچیستی آنها بستگی به ظرفیتشان هست به چه معناست ؟مگرقبل از آن که شی ای ایجاد شود وجامه وجود بپوشد اصلا بوده که استعداد وظرف داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید در مباحث عین ثابته در کتاب‌های عرفا دنبال بفرمایید. عرایضی هم که در جواب‌ها در رابطه با عین ثابته داده‌ام نیز شاید کمک کند. موفق باشید
6631
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز در کتاب مهج الدعوات سید ابن طاووس که در ابتدا گفته این دعا هایی است که بر اعتماد داشته ام در دعایی که به نام دعای جامع اورده است نوشته است پیامبر فرموده قسم به حق کسی که مرا براستی به پیغمبری فرستاد هر کس که این دعا را بخواند و بخوابد و حال ان که همه گنا هان کبیره را انجام داده باشد پس بمیرد آن شخص شهید در راه خدا خواهد بود و اکر چه بی توبه بمیرد و خدای تعالی او را و اهل بیت او را و پدر و مادر و فرزندان او را و موذن مسجد و پیش نمازی را که در ان مسجد با ان شخص نماز بجا می آورد به عفو و رحمت خود می آمرزد حال سوال این است پس ان همه ایات مثل فمن یعمل... و ان همه مباحث فلسفی و معرفت النفسی که در قیامت عقیده و عمل است که جسم و روح انسان را می سازد چه می شود اگر گفته شود انما یتقبل من المتقین با متن روایت نمی سازد لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود که این روایات با نظر به سایر اقتضائات ،چنین نتیجه‌ای را دارد مثل آن‌که باید به محتوای دعا ایمان داشته باشیم و مطابق محتوای آن عمل کنیم. موفق باشید
نمایش چاپی