بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32425
متن پرسش

سلام علیکم: استاد گرامی، شخصی چه عرض کنم آتئیست خواسته که توحید برایش اثبات بشود حالا چه کتابی، چه شرحی که بیدار کننده فطرت او باشد سراغ دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث «معرفت نفس» در ابتدای امر و «برهان صدیقین» پس از آن؛ می‌تواند عقل بشرِ این تاریخ را متذکر امور قدسی بنماید. البته دو کتاب مذکور همراه با شرح صوتی آن بهتر کمک خواهد کرد. موفق باشید  

32418
متن پرسش

با سلام: من زمانی که کتاب و مباحث مصباح الهدایه را دنبال می‌کنم انگار گمشده ی خویش را جسته ام. و اشتیاق زیادی دارم تا جمله پایانی حضرت امام خمینی (ره) در پایان مصباح ۳۰ را یاد بگیرم. خواستم استاد من را راهنمایی کنند. احساس می‌کنم ظرفیت آن را دارم. حدود ده سال است که به صورت جدی تر در حال مطالعه هستم و درسیر مطالعاتی به کتاب مصباح الهدایه رسیده ام که برای دور دوم کلمه به کلمه در حال مطالعه هستم. شاگردان زیادی _ بیش از چند هزار نفر _ از دکترا تا زیر لیسانس نیز داشته و دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله طی ۶۰ جلسه کتاب مذکور شرح شد. ممکن است إن‌شاءالله بتواند در ارتباط بیشتر با آن کتاب کمک کند. صوت آن جلسات را می‌توانید از جناب آقای حاج آقا نظری بخواهید تا برایتان ارسال کنند. شماره تماس ایشان 09136032342  . موفق باشید

32397
متن پرسش

سلام: چگونگی انتخاب جزئیات قبل خلقت در عالم کلی و سعی وعقلی را توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی نیست که ما بتوانیم در آن رابطه سخنی بگوییم. هرچه هست مطالبی است که جناب ابن عربی در موضوع «عین ثابته» بحث کرده‌اند که اگر بخواهید آن را دنبال کنید، در فصّ «عُزیری» در فصوص الحکم نکات خوبی را مطرح کرده‌اند. موفق باشید

32379
متن پرسش

سلام و عرض ادب وقتتون بخیر استاد: استاد ببخشید بنده ۱۹ سالمه و دانشجوی پزشکی هستم و به فسلفه علاقه دارم دوست دارم تخصصی تو این حیطه کار کنم امکانش هست بفرمایید چه کنم و از کجا شروع کنم؟ البته دوره طرح ولایت رو گذروندم و از بنده خدایی پرسیدم گفتن باید مشخص کنید در کدام حیطه فلسفه میخوای تخصصی کارکنی. بنظر شما کدام حیطه نیاز روز جامعه الان است. ممنون از پاسخگوییتون🌷

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که حضرت امام نگاهِ فلسفه صدرایی برای این زمانه مدّ نظر دارند؛ پیشنهاد بنده آن است که اگر بتوانیدکتاب «ده نکته» و کتاب «از برهان تا عرفان» و کتاب «معاد بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را همراه با شرح صوتی آ‌ن‌ها دنبال کنید، إن‌شاءالله ورود خوبی در فلسفه صدرایی برایتان فراهم می‌شود. کتاب‌ها و شرح صوتی آن‌ها روی سایت هست. موفق باشید

32375
متن پرسش

سلام استاد گرامی: پیشاپیش عذرخواهم در مورد همچین موضوعی سؤال می‌پرسم. در قشر جوان ما چنان که در مطلب زیر از کانال خرمگس اشاره شده ظاهرا یک حالت عقده به لذت طلبی افراطی و شهوت رانی ایجاد شده است. ظاهراً از بعضی جهات قشر جوان ما دارد از امریکایی ها جلو می‌زند و کلا پدیده عجیبی است که در خاورمیانه ما شهره شدیم به این که از لحاظ فرهنگ عمومیِ مردم، ما آمریکایی ترین کشور خاورمیانه هستیم و شاید از آمریکایی ترین کشورهای دنیا. این غیر از این است که در این سی سال سبک معماری و شهرسازی و حتی سیاست های توسعه مان هم از آمریکا گرفته شده و شاید یک علت این فرهنگ عمومی همین سیاست های آمریکایی باشد (نمونه ای از الناس علی دین ملوکهم). سؤالم این است آیا این را فقط پدیده ای باید بدانیم که ناشی از سیاست های لیبرالی کارگزاران و اصلاح طلبان و تاثیر ماهواره ها و شبکه های اجتماعی ولنگ و باز ما است یا سیاست های دینی و تبلیغی ضعیف ما هم نقشی داشته؟ ظاهراً دقیقاً عکس آن چیزی که مد نظر امام و رهبری بوده در جامعه ما اتفاق افتاده و این تناقض خیلی آزاردهنده است. البته بالا رفتن سن ازدواج هم ظاهرا در اینها دخیل است اما این فرهنگ تجرد هم بی ارتباط با سیاست های فمینیستی و جذابیت زندگی شهری و فرهنگ عیاشی فارغ از مسئولیت خانوادگی نیست. خلاصه اوضاع وانفسایی است و واقعا باعث سرافکندگی حکومت دینی است. [Forwarded from خرمگس] [ Photo ] فکر نمی‌کنم هیچ کشوری در دنیا بتوان یافت که در آن به اندازه ایران بازیگران پورن و افراد عیاش، شهرت داشته باشند. امروز نگاهی به صفحه اینستاگرام و کامنت های زیر پست های این شخص (با نام بلیزریان) که تنها هنر او قمار و زندگی در کاباره ها است داشتم. مسئله باور نکردنی آن بود که بیش از نیمی از کامنت های زیر تصاویر و عکس های عیاشانه این فرد به زبان فارسی است که همگی حسرت سبک زندگی او داشته و به حال او غبطه خورده اند. (جالب آنکه یک کامنت به زبان چینی یا هندی که بیش از یک میلیارد جمعیت دارند دیده نمی شد) در صفحات مربوط به بازیگران پورن، کیم کارداشیان یا دختر و همسر ترامپ هم شرایط به همین گونه است. "ناخوداگاه بیرون است" ایرانیان به قهرمانان صفحات پورن و ابتذال تبدیل شده اند و با افتخار آن را فریاد می زنند. و این عبرتی برای ماست. درس عبرت برای جامعه ای که با اعدام و آتش زدن خانه روسپی ها می خواست سردمدار اخلاق و معنویت در جهان باشد. @kharmagaas

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ای برادر! شرایط، شرایطِ آخرالزمانی است آن‌هم در امّ القرایی که مهد ظهور نور آن حضرت است و به همین جهت در این کشور نور کامل ایمان از یک طرف و ظلمات غلیظ آخرالزمانی در حال ظهور است و همین امر موجب شده تا بنده کراراً عرض کنم در شرایطی نیستیم که با آموزه‌های دینی متوسط بتوانیم این نسل را در مقابل آن ظلمات قرار دهیم. آیا این‌که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در سال‌های آخر عمر مباحث عرفانی سوره «حمد» را مطرح کردند، بی‌حساب می‌دانید؟ جالب است که اتفاقاً این نسل در مواجهه با ظلمات آخرالزمانی است که متوجه ظرفیت‌های بس بزرگ حق‌الیقینی خود می‌شود. موفق باشید

32357
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در کتاب خویشتن پنهان و همچنین ۱۰ نکته از معرفت نفس فرمودید رابطه مخلوقات با خداوند رابطه تجلی می‌باشد یعنی مخلوقات ظهور و تجلی خداوند هستند و این باشد استمرار داشته باشد پس چرا خداوند بیشترین جای قرآن گفته خلق مثلا «خلق السماوات والارض» چرا نمی‌گوید یخلق که استمرار داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «خَلَقَ» به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمع‌آوری است مثل آن‌که خداوند بدن ما را از همین عالم ماده به این صورت شکل می‌دهد. ولی در موضوع «وجود» و وجوددادن، بحثِ تجلی در میان است که با دنبال‌کردن «برهان صدیقین» این موضوع به خوبی روشن می‌شود. موفق باشید 

32327
متن پرسش

سلام و خدا قوت: با توجه به اصالت وجود و تشکیک همانطور که آیت الله جوادی در رحیق مختوم چهار امر را در تشکیک معتبر می‌دانند: ۱. وحدت حقیقی معنای مشکک ۲. کثرت حقیقی چیزی که به تشکیک متصف می‌شود ۳. وحدت حقیقی محیط به کثرت و ساری در آن باشد واحاطه و سریان در آن مجازی نباشد بلکه حقیقی باشد ۴. کثرت حقیقی به نحو حقیقت منطوی در تحت آن واحد حقیقی باشد. سوال این است که ملاصدرا در اصالت وجود وبه تبع تشکیک دقیقا چه می‌گوید و بدنبال اثبات چیست؟  یک وجود اصیل سریانی یعنی یک حقیقت و وجود اصیل مطلق مرسل که هاضم همه کثرات است و تمام کثرات درون آن ظهور می‌کند حال یا به نحو تشان که بشود کثرت طولی یا به نحو مثلا حیثیت تقییدیه نفادیه که بشود کثرت عرضی این معنای تشکیک برمبنای اصالت وجوداست که مساوق تشکیک در ظهورات و نفس رحمانی عرفان است که ملاصدرا در اصل وجود مطرح کردند؟ - یا اینکه منظور از اصالت وجود و تشکیک وجود ملاصدرا، وجودات اصیل ممتاز (نه یک وجود سریانی اصیل) در کنار هم یا به نحو طولی و یا عرضی باشند که حالا یک وحدت سنخی خارجی هم برایش فرض کنیم. اگر منظور دومی است آیا با تصویر اینچنینی ما قائل به تباین وجودات نشدیم؟ چون هر وجود را اصیل و ممتاز دانستیم. و آیا تصویر اول اشکالی دارد و مردود است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تشکیک وجود در عین ذاتی‌بودن آن تشکیک به همان معنای «دانٍ فِی عُلُوِّهِ، عالٍ فِی دُنُوِّهِ» که در هر موطنی وجود است که در هویت آن موطن به ظهور می‌آید؛ به این نکته هم فکر کنید که تشکیک در ظهور است یعنی این وجود مطلق است که در صحنه‌ای حاضر است در عین ظهوری خاص نسبت به کسی که در آن موطن با «وجود» مواجه می‌شود. موفق باشید

32323
متن پرسش

سلام: در صفحه ۹۰ معرفت النفس و حشر فرمودید هرچه نفس کامل تر گردد جامعیت و وحدت و بساطت آن شدیدتر خواهد شد بدون آن که جنس آن عوض شود. در سطر بعدی می فرمایید البته اگر این تحول ذاتی در مقوله ی حرکت همچنان ادامه یابد به جنس دیگری تبدیل خواهد شد. کجا جنس عوض می شود کجا جنس عوض نمی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور جناب ملا صدرا از تغییر جنس به همان معنای شدت حضور است از عالَم دنیا به عالم قیامت. ولی در هر حال در همین حالت هم نفس است که شدت پیدا کرده است و جنس بدن او دیگر از جنس اخلاق و عقاید او است، نه از جنس عالم ماده. موفق باشید

32319
متن پرسش

سلام استاد: عذرخواهی می کنم بابت زحمتی که ایجاد می شود. ان شاء الله خداوند جبران کنند. مباحث وحدت وجود، اسفار، تفسیر سوره توحید و وحدانیت خدا و... در حد فهم تئوری مطالعه شده است هرچند فهم و درک واقعی محقق نشده است. سوالی برای من پیش آمده که با تفکر و مطالعه نتوانستم پاسخش را پیدا کنم لطفا راهنمایی بفرمایید. با توجه به اینکه فقط الله وجود دارد و مخلوقات تجلی او هستند و جز او وجود ندارد، بودن مخلوقات به خصوص انسان به عنوان تجلی حق متصور است کشش انسان به سمت حق و اطاعت و انجام عمل صالح هم متصور ست، هرچند درکش سخت است، اما قوه اختیار او و رودررویی و مخالفت با الله توسط چه چیزی انجام می شود؟ الله که با خودش مخالفت نمی کند آیا می توان گفت؟ شدت و ضعف این تجلی عامل کشش و دوری می شود، انسانی با شدت وجود بیشتر به سمت درجات بالاتر وجود میل دارد و انسانی با ضعف وجود نسبت خود را با عدم و نیستی بیشتر حس می کند و به آن سمت حرکت می کند. و هرچه وجود ضعیف تر باشد، حق پوشیده تر و فرد در غفلت بیشتری است. با این توصیف عامل حرکت شدت و ضعف وجودی فرد است که رنگ و بوی اختیار ندارد. و اگر انتخابگری انسان را بپذیریم، هویت انتخاب گر انسان گویی یک هویت استقلالی است که با توجه به وحدانیت خدا قابل فبول نیست. استاد بی زحمت راهنمایی کنید و اگر منابعی برای فهم این مطلب موجود هست معرفی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. علامه طباطبایی می‌فرمایند ما در مختاربودن، مجبوریم به این معنا که اختیار، نوعی عطای الهی در وجه تکوینی ما است تا خداوند در بستر اختیار ما یعنی در آینه مخلوق به نحوی خاص به ظهور آید تا خود را در آینه خود بنگرد و این احساس بودن، احساس بودن دیگری است نسبت به آنچه خداوند خود را در خود احساس می‌کند. ۲. به انسان فکر کنید و امکانات مختلفی که در مقابل او هست بر عکس سایر موجودات که دارای امکانات مختلف نیستند. همین‌که انسان در مقابل خود امکانات مختلف را می‌یابد، خود به خود ترجیح یکی بر دیگری موجب به ظهورآمدن اختیار در ذات او است و از این جهت می‌توان گفت اختیار، ذاتیِ انسان است زیرا امکان، ذاتی او است. ۳. شدت و ضعف ظهور انسان برای خود نسبت به بنیانی که دارد که همان فطرت اوست، در راستای اختیار او معنا دارد چرا که می‌تواند نسبت خود را از طریق عبادات و تقوا به فطرتش نزدیک کند و با شدت بیشتر از کمالات در خود و در محضر خداوند حاضر شود. بنابراین نه اختیار موجب استقلال انسان در مقابل خداوند می‌شود و نه اختیار، امری است که توسط آن خدا با خود مخالفت کرده باشد بلکه در ذات انسان و پیرو خلقت او به میان می‌اید از آن جهت که انسان در مقابل امکانات مختلف قرار می‌گیرد و خود را باید در درون یکی از آن امکانات به ظهور آورد و این خود به خود موجب ظهور اختیار می‌گردد. و این‌جا است که سخن علامه طباطبایی معنا می‌دهد که چرا می‌فرمایند انسان در مختار بودن، مجبور است زیرا همچنان‌که عرض شد و جناب شیخ الرئیس نیز بر آن تأکید دارد «امکان، ذاتیِ انسان است»[۱] و اختیار را به امکان‌های مختلف انسان باید ربط داد. موفق باشید

[۱] - جمله مشهور شیخ اشاره به همین دارد که می‌فرماید: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها».

32307
متن پرسش

با سلام و ادب: عارفی سراغ دارم که حالات عجیبی دارد آینده را می‌داند و علم کیمیا هم دارد ظاهرا. اسم خدا که پیش او برده می‌شود گاهی حالت مستی به او دست می‌دهد شبها بیدار است و با دیدن چهره انسان از باطن و سیرت او مطلع می‌شود و حقیقتا انسان با گفتار او متذکر می‌شود و ... ولی بدانید که ایشون می‌گوید رهبری وجودش باطل است و همچین تعابیری نسبت به رهبری دارد که مطلقا آن را قبول ندارد و معارض اوست. چه می فرمایید این عارف حق است یا باطل؟! این چگونه عرفانی است پس؟! چگونه عارف بودن با جاهل بودن قابل جمع است؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شک نکنید که شیطان او را در اختیار گرفته، شیطانی که سایقه ۶ هزار سال عبادت دارد و تا مقام فرشتگان بالا رفته، به‌خوبی می‌تواند این ترفندها را برای چنین افرادی شکل بدهد که از آینده خبر بدهند ولی مثل خود شیطان آینده سیاهی داشته باشند. موفق باشید

32289
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: دو سوال داشتم خواهشمندم پاسخ دهید ۱. بنده تفکرم در مورد خدا اشراقی است و معتقدم که خدا نور است و کل عالم هم نور است حال سوالم این است که از کجا معلوم که نور خدا همیشه باشد و چه بسا یک روز نور خدا خاموش بشه و کل عالم خاموش بشه آیا اصلاً چنین چیزی ممکن است؟ نور خدا همیشه بوده و از وقتی که خدا خودش را دیده بود و زمانی نبوده که نباشد آیا ممکن است که نباشد یعنی روزی بعد از قیامت بیاید که نور خدا تمام بشه و همه جا خاموش بشه؟ این سوال مدتی ذهن مرا درگیر کرده و هیچ جوابی مرا قانع نمی‌کند خواهشاً جواب بدهید تا قانع شوم ۲. اگر شخصی در بیداری برای ما ظاهر شود در قالب نور و بگوید من امام زمان هستم چه نشانه های باید در او باشد تا یقین صد در صد پیدا کنیم که امام بوده و شیطان نیست؟ آیا شیطان می تواند در قالب نور ظاهر شود چون جنس شیطان هم از نور است؟ لطف کنید جواب مرا بدهید چون نمی دانم شخصی که در بیداری دیدم و آرامم کرد بخاطر مشکلاتی که داشتم همان امام بود یا شیطان بود که اذیت می‌کند. تشکر فراوان از شما عذر می‌خواهم وقت تون را گرفتم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب صدرالمتألّهین در برهان حکیمانه و عالمانه خود اثبات می‌کنند که خداوند عین وجود و عین هستی است و همه هست‌ها پرتو نور او هستند. بنابراین معنا نمی‌دهد که عین هستی تمام شود. ۲. هر اندازه انسان در توحید رشد نماید بیشتر متوجه خودخواهی و استکبار شیطان که حجاب توحید است می‌شود. موفق باشید

32287
متن پرسش

سلام بر شما ان شاءالله همیشه تندرست باشید. بنده نوجوانی ۱۸ ساله هستم که در رشته علوم تجربی مسغول به تحصیل هستم. با توجه به اینکه علاقه مند به رشته های پزشکی و پیراپزشکی هستم و پزشکی مدرن کم و بیش حول نظام فکری غرب می چرخد رو به تحصیل فوق برنامه طب سنتی آوردم. در طب سنتی معروف است که طبیب فاضل طبیبی است که فیلسوف باشد (اَنَّ الطبیبَ الفاضل ان یکون فیلسوفا) لذا بر این شدم که فلسفه نیز بیاموزم. اما مقدمه فلسفه، علم منطق است چنانچه تحقیق کرده ام حال بنده چگونه باید برنامه ریزی کنم و از چه کتاب ها و چه اساتیدی در این زمینه بهره بگیرم. به علوم عقلی همانند فلسفه علاقه زیادی دارم. ان شاءالله راهنمایی شما چراغ راهنمای ما بشود. و من الله توفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مظفر در کتاب «منطق مظفر» جمع‌بندی خوبی از منطق دارند که بحمدلله صوت شرح آن کتاب نیز در فضای مجازی موجود است. پس از آن خوب است که به بحث «ده نکته در معرفت نفس» و بحث «برهان صدیقین» که هر دو شرح صوتی آن در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

32277
متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی وملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: تفاوت پدیدار شناسی و هرمنوتیک در چیست؟ از هرمنوتیک و پدیدار شناسی هر کدام در چه موردی می‌توان استفاده کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه پدیدارشناسانه، انسان سعی می‌کند  با جایگاه وجودی پدیده در عالم وجود روبه‌رو شود و مجال داده شود تا پدیده، خودش خود را بنمایاند که البته بهترین نحوه این نوع روبه‌روشدن با پدیده، نظر به شرایط تاریخیِ آن است و این‌جا است که موضوع هرمنوتیک به میان می‌آید. لذا این‌طور فرموده‌اند: هرمنوتیک، علم و اندیشه‌ی توجه به گسترش فاهمه در امور است با نظر به حیث وجودی انسان که آثار او شناخت نحوه‌ای از وجود او می‌باشد، پس هرمنوتیک نظر به حیث وجودی انسان است که در عمل او بروز می‌کند، پس در واقع نگاه هرمنوتیکی، نگاهی است که موضوع را به عنوان افقی در نظر دارد که همواره گشوده است و به گسترش انسان در تاریخ می‌نگرد، زیرا انسان‌های اصیل روشنی‌گاه‌های وجود در تاریخ هستند و بدین لحاظ نگاه هرمنوتیکی به آن‌ها نوعی همدلی با آن‌ها را به میان می‌آورد از آن جهت که «وجود» افقِ افق‌ها است و انسان‌های اصیل، روشنی‌گاه‌های وجوداند. موفق باشید

32260
متن پرسش

سلام: دلایل عقلی و تجربی و قرآنی و روایی منکران حسن و قبح عقلی در شیعه و سنی به طور جداگانه چه بود؟ کتابی هست که کاملترین بحث را در این باره داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان سایر کتاب‌ها نیستم. اگر مبتنی بر کلام شیعی حسن و قبح را در نظر بگیریم یعنی عقل، حُسن و خوبیِ فعل و قبح و بدی فعل را خودش می‌تواند تشخیص دهد و شرع، بر اساس همین عقل حکمِ بدی و خوبی فعلی را مطرح می‌کند که به اصطلاح می‌گویند: نه چون شرع گفته است خوب است، بلکه چون عقل خوب می‌داند، شرع گفته است. با توجه به این امر، اخلاق که عبارت است از علم به فضائل و رذائل، دیگر از نظر شیعه مبتنی بر حسن و قبح عقلی می‌شود و حکم شرع، رجوع به حکم عقل دارد. بدین معنا که عقل می‌فهمد که شرع مطابق عقل عمل کرده است وگرنه گرفتار نگاه اشعری می‌شویم که آثار سوء خود را به همراه دارد. موفق باشید 

32257
متن پرسش

سلام: چرا تناسخ به صورت تولد دوباره به صورت انسان باطل است؟ در کدام روایات شیعه و سنی امده است ؟ منبع معرفی می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هرکس در قیامت با اعمال خود حاضر است، دیگر تناسخ معنا نمی‌دهد. بخصوص که قرآن می‌فرماید: « وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ ۖ» مبنی بر این‌که هرکس با فردانیت خود به همان صورتی که در ابتدای امر خلق شده، در قیامت حاضر می‌شود؛ دیگر چه جای تناسخ؟ جناب صدرالمتألّهین در ابتدای جلد هشتم اسفار دلایل خوبی در نقد تناسخ آورده‌اند. خوب است که به آن‌جا رجوع شود که می‌فرماید: چون نفس به وسيله بدن از قوه به فعليت مي‌رسد و چون به فعليت رسيد ديگر نياز به بدن ندارد و آن‌را ترک مي‌کند اگر بخواهد باز به بدني ديگر برگردد لازم مي‌آيد دوباره از همان جهت که بالفعل شده بالقوه گردد و اين محال است، لذا تناسخ نمي‌تواند درست باشد. موفق باشید

32253
متن پرسش

سلام: واجب الوجود چرا نتواند امتداد فضا یا حتی ماده قدیم باشد؟ قانون پایستگی ماده وانرژی مگر ماده و انرژی را قدیم نمی‌داند؟ قانون فیزیکی که به ریاضیات منتهی می‌شود قطعا از مطالب الهیاتی و علوم انسانی قطعی‌تر است (البته برخی دینها ماده را قدیم دانسته سخن از صانع گفته اند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم «واجب‌الوجود» عین وجود است، او با هویت عین وجودی خود در همه‌جا حاضر است. امری که جناب صدرالمتألّهین در «برهان صدیقین» بدان توجه می‌دهد. موفق باشید

32245
متن پرسش

به نظر شما بهشت رفتن شانسی است؟ یعنی هرکس در خانواده سنی متولد می‌شود وظیفه دارد مطالعه کند (من سنی نیستم بلکه تحقیق می‌کنم) و شیعه شود ولی شیعیان ۱۳۰۰ سال است یک درصدشان هم مطالعه علمی وروشمند در مذاهب نمی‌کنند ولی چون تصادفا به نظر شما مذهبشان حق است بهشتیند؟!! حدیث طینت هم که کاملا بوی جبر دارد و قبل از اثبات شیعه دوازده امامی نمی‌تواند مورد استناد قرار گیرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرق نمی‌کند. هرکس به اندازه معرفتی که داشته باشد، عباداتش مورد قبول است. ۲. در حدیث «طینت» نظر به علم خداوند است و این‌که هرکس را خداوند از ابتدا می‌داند چه چیز را انتخاب می‌کند. موفق باشید

32234
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد عزیز در بحث حرکت جوهری درباب شبهه بقاء موضوع فرمودید: که موضوع همان عین حرکت است که در بستر حرکت حرکت می‌کند سوالم اینجاست که آیا بستر حرکت از نوع حرکت در مقولات است یا نوع دیگری است یا اساسا سوال اشتباه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم حرکت نیز در ذات خود امری است وجودی، حال می‌توان پذیرفت که ما با ذات حرکت روبه‌رو هستیم. بنابراین چیزی گم نمی‌شود تا گفته شود در حرکت از چیزی عبور می‌کنیم و به چیز دیگری می‌رسیم . زیرا آنچه که در صحنه است ذات حرکت یا حرکتی است که جوهری می‌باشد. از این جهت دیگر شبهه بقای موضوع معنا نمی‌دهد. موفق باشید

32232
متن پرسش

با سلام: آیا این بیان صحیح است که از کتاب جریان شناسی آقای خسروپناه می‌گویند جریان عقلانیت اسلامی شامل حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب، ایت الله جوادی آملی معتقد به سازگاری دین و مدرنیته است (و سازگاری دین و مدرنیته و به نفع دین را مد نظر دارد و دغدغه دین و مدرنیته را دارد) و در حالی که جریان تجدد ستیزی فلسفی (حذف مدرنیته) شامل فرهنگستان علوم اسلامی به ناسازگاری دین و مدرنیته قائل است و در واقع جریان تجدد ستیزی فلسفی داره راه دیگه از راه جریان عقلانیت اسلامی (حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب) را حرکت میکنه؟ و هم چنین در رابطه با موضوع مطرح شده در کتاب ها و مطالب تون هم معرفی فرمایید بسیار سپاس گزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته آری! نمی‌توانیم بیرون از تاریخ مدرن در جهان حاضر شد و همان‌طور که فرموده‌اند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب حقیقتاً متوجه این امر شده‌اند که در همین تاریخ باید نظر به وجوه قدسی بشر امروز کرد و واقعاً برای خود بنده نیز مسئله است که چگونه فرهنگستان به‌کلّی فلسفه را اعم از فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نفی می‌کند. موفق باشید

32178
متن پرسش

با سلام و احترام و ادب: ۱. سوالم در اعیان ثابته است. ص ۸۴ جزوه اعیان ثابته که از سایت شما گرفتم آمده: اگر یک زن بپرسد چرا مرا زن کردید؟ جواب می دهند: امکان زن بودن از آن خودت بود و ...‌ سوالم این است که چه طور از خودش بود؟! یعنی خودمان انتخاب کردیم، یادمان هم نمی آید؟ این طوری ممکن الوجود، حالت استقلال ندارد؟ ۲. اتفاقاتی که در زندگی افراد روی می دهد، بخصوص اتفاقاتی مثل بیماری لاعلاج، سایه ی یک نقصان در عوالم دیگر است؟ ۳. چه چیزهای مهمی درنحوه مرگ افراد، دخیل است؟ و اینکه نحوه مرگ، چقدر نمودار اعمال انسان است؟ مثلا فرد با مریضی سخت، سالها در زندگی نباتی و... فوت شده در حالی که فرد انسان ظاهر صلاحی بوده و اهل عمل به شریعت بوده،؟! و نحوه مرگ سخت او باعث وحشت و شبهه شده که پس چه کنیم؟ با تشکر ‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انتخاب وجودی غیر از انتخاب حصولی است که در حافظه بماند. ۲. بستگی به انتخاب انسان در طول زندگی دارد. در این مورد خوب است که سؤالات مربوط به «اعیان ثابته» را از طریق جستجوی سایت دنبال فرمایید. ۳. واقعاً این موضوع از مواردی نیست که ما بتوانیم راز آن‌ها را بدانیم. بعضاً همین بیماری‌ها موجب پاک‌شدن گناهان می‌شود. موفق باشید

32147
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: آیا می توان گفت که برای اشخاصی که تجربه نزدیک به مرگ پیش می آید، بعلت قطع نسبی تعلق روح از بدن مکاشفه روی می دهد؟ نکته بعدی به نظر شما مشاهده تونل نورانی برای تعداد زیادی از تجربه کنندگان به چه علتیه؟ آیا در روایات و یات اشاره ای به مشاهده این تونل نورانی در هنگام مرگ شده است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته این نوع انقطاع، غیر از شهودی است که با روش‌های سلوکی برای عرفا پیش می‌آید و مباحثی مثل مشاهده تونل نورانی، امر عادی در رابطه با موضوعی است که نفس ناطقه انسان با خودش برایش پیش می‌آید و این‌طور نیست که با حقیقتی و یا واقعیتی در بیرون از خود با آن روبه‌رو شود. موفق باشید

32130
متن پرسش

سلام علیکم محضر استاد طاهر زاده: چند سوال دارم که ذهنم رو مشغول کرده: پیشاپیش بابت گرفتن وقت ارزشمند تان عذر می‌خواهم. ۱. چرا حضرت موسی علیه السلام با آن مقام توحیدی که موجب رسیدن جنابش به رسالت بود، برای رفتن به سوی فرعون و ارشادش، یک کمک و پشت گرمی مثل حضرت هارون علیه السلام را مسئلت کرد؟ اگر برای وصایت بود، خب بعد از ارشاد فرعون هم می‌شد یا اگر بحث تعداد مطرح بود آیا گروهی از افراد صالح و مومن بهتر نبودند؟ ۲. چرا ایشان خودشان شخصا اسم شخصی را برد؟ منظور آنکه چرا نگذاشتند خدا انتخاب کند؟ ۳. استاد عزیز با مطالعه پرسش ها احساس می‌کنم برخی عزیزان دل کم کم دارند نسبت به عرفا کمی بی مهر می‌شوند! و این خیلی خطرناک است. من بی سواد و هیچ، فکر می‌کنم جریان عرفانی که از زمان استادِ مرموز و ناشناس سید علی شوشتری قدس سره، به راه افتاده را نمی‌توان با جریان های تصوف و عرفان هایی که پیش از ایشان مرسوم بوده مقایسه کرد. اگر بحث بر سر حضور تاریخی مورد تأکید جنابتان است، بنظر شما ایجاد عرفان فقهی و اهل بیتی که باعث پیرایش دستورات و منش سلوکی سنتی از هر گونه ناپاکی و انحراف بود، یک انقلاب خاموش و عظیم تر از انقلاب امام نیست؟! با انقلاب امام، تنها وظیفه ای به وظایف سالکان افزوده شد و آن حمایت از نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای رشد آن است. آیا اینها قابل جمع نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این جمله حضرت موسی «علیه‌السلام» در نسبت با حضرت هارون«علیه‌السلام» فکر کنید که آن حضرت فرمودند: «وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا». ۲. تقاضایی بود برای مأموریتِ بهتر.۳. مسلّماً میراث عرفانی ما، رمز بقای امروزین ما است ولی اگر از حضور تاریخی خود غفلت کنیم آن حالت عرفانی، حالت حضوری خود را از دست می‌دهد. در حالی‌که آن بزرگان در تاریخ خود با حالت حضوری، آن معارف را گزارش داده‌اند و درک کرده‌اند. موفق باشید

32119
متن پرسش

با سلام حالتون خوبه حاج آقا؟ سوالم اینه که کدام وجه اسلام ایمان انسان را بیشتر تقویت می‌کند؟ مثلا اگر به وجه تاریخی اسلام که در کتب شیعه و سنی آمده اولا نمی‌توان به طور کامل به صحت آن اعتماد کرد، ثانیا اینکه ما از نظر حضوری خودمان را نسبت به آن تواریخ غایب می‌دانیم فقط در حد اطلاعات اسلامی متوقف می‌شویم. وقتی من مباحث معرفت النفسی و بقیه مباحث فلسفی تان رومطالعه می‌کنم تلاش شما اشاره به یک علم حضوری در آن حس می‌شود ولی باز حقیقت اسلام در آن پیدا نیست!! آن روایتی که در زمان انتخابات آقای احمدی نژاد در مورد پیامبراسلام کلنگی را بر سنگی زدند و فرمودند رم فتح شد را که شما گفتید و مباحثی از این قبیل، بالاخره ما تکلیفمون در این عالم چیه؟ شما میگید بندگی، خب شریعت راه بندگی هستش و شیطان دشمن این شریعت و راه هستش، درسته؟ شما از باب علمی و معرفتی به عالم بزرگ دین نظر می‌کنید ولی در عمل انسان را به اعتقاد نمی‌رسونید البته به نظر من حقیر! از باب اینکه گفته میشه دوست تو کسی هست که از تو انتقاد میکنه انتقاد می‌کنم. حاج آقا دین سیاسی خوبه یا سیاست دینی؟ خدا رحمت کند شهید سلیمانی که با شهادتش قلوب انسانهایی که تشنه حقیقت بودند رو سیراب کرد ولی ما آیت الله جوادی هم داریم، چرا مردمی که درشهادت سردار دلها گریستند پای منبر آیت الله جوادی نمی‌شینند؟ حلقه مفقوده ی این ماجرا چیست؟ آیا فلسفه نمی‌تواند در کوچه و بازار بیاید؟ آیا می‌شود مثل اوایل انقلاب و جنگ که نقل مجلس زن ومرد دعا بود وقرآن و گریه، زمانی بیاد که پیر و جوان، زن و مرد همه دنبال این باشند که بگویند ملاصدرا چنین گفت و ابن سینا چنان؟! وآنقدر زمینه مستعد باشد که هم قلوب مردم وهم عقل هایشان در جستجوی حقیقت باشند تا اینکه آب کم جو تشنگی آور به دست / تا که جوشد آبت از بالا و پست. آری جوینده یابنه است. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت دین که انس با خداوند است از طریق سخن خداوند که همان قرآن می‌باشد و سیره رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که نمونه عینی انسان کامل است، شکل می‌گیرد. آری! مباحث فلسفی پشتوانه عقلیِ آموزه‌های دینی می‌توانند باشند ولی همان‌طور که عرض شد حقیقتِ دین در جای دیگر است و فطرت ما نیز با حقیقتِ دین آرام می‌شود. امثال حاج قاسم سلیمانی، نمادی از همان دینی است که سیاستش هم دینی است. عمده آن است که متوجه خطاب شهید حاج قاسم شویم، خطاب  به آنانی که می‌رفتند تا در نیمروز انقلاب اسلامی به خواب روند، گفت: هان ای روان‌های آزاده! آزادگی را! گویا زمانی است به تماشای ترفندهای جادوگران مشغول شده‌اید و نمی‌توانید چیزی باشید بیش از آن‌که هستید. گویا جادوگران امید را، این واقعی‌ترین روح در بستر تاریخ توحیدیِ انقلاب اسلامی را، از شما ربوده‌اند. ولی چشم‌های شما گواهی می‌دهد هنوز به دنبال چیزی هستید بیش از آن‌که هستید و اگر هوسی هست برای بدترین و خطرناک‌ترین نوع زندگی، که عبور از انقلاب اسلامی است، هرچند در سجده‌گاه باشید، شهادت من گواهی داد که شما، جادوگران را که تلاش دارند امید را از شما بربایند، دشمن می‌دارید و شما نه آن چیزی هستید که در ورطه حیله‌های جادوگران گرفتارید، ورطه‌ای که می‌خواهد شما را به بیراهه‌ها بکشاند و این در مورد شما ناشدنی است، زیرا از ترس، عبور کرده‌اید و درون ترس است که فضیلت‌ها فرو می‌ریزد و دلیری را از ما می‌ستاند و شما با حضور در انقلاب اسلامی خطر کردید و دلیری را که اصل تمامیِ تاریخ انسان است، تجربه نمودید. دلیریِ لطیفی که شجاعت را با دلسوزی همراه می‌کند و انسان می‌تواند در آن نوع دلیری، دشمنانش را نیز دوست بدارد. آیا ما به آینده‌ای که شرایط ظهور آخرین انسان است، فکر کرده‌ایم که شیطان ما نیز به دست ما مسلمان شود؟ به همان معنایی که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: شیطان من به دست من مسلمان شد. این چه آینده‌ای است و این چه امیدی است؟ آیا حاج قاسم نمادی از این آخرین انسان نبود؟  

موفق باشید

32112
متن پرسش

سلام علیکم: چند روز پیش سوال کردم در مورد اکتفا به آثار معنوی حضرت امام خمینی و یا استفاده از اساتید دیگر سلوکی و در خواست راهنمایی صریح خواستم. شما به فرمایشات حضرت آقای بهجت ارجاع دادید. لطفا در مورد امام خمینی یا اساتید دیگر سلوکی راهنمایی کنید. اینکه من هر چرا بدانم عمل کنم را از امام خمینی بگیرم یا از آن اساتید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که نباید ذوق رجوع به متون معرفتی را نادیده گرفت، به نظر بنده بعد از مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین»، شرح سوره حمد امام و کتاب «مصباح الهدایه» و دعای سحر، افقِ زنده‌ای را در مقابل ما می‌گشایند. موفق باشید

32088
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب بمناسبت ایام بستر نشینی حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها. بنده طلبۀ پایۀ چهارم حوزۀ علمیه هستم که در اواسط پایۀ چهارم بنا بر دلائلی به این نتیجه رسیدیم که در کنار حوزۀ علمیه، فعالیت در حوزۀ رسانه بسیار مطلوب است. بعد از مدتی فعالیت به این نتیجه رسیدیم که درست است فعالیت در هر دو حوزه ممکن است و حتی اشخاصی در این فرایند موفق هستند، لکن این کار صحیح نیست و باید فعالیت در یکی از حوزه ها انتخاب شود و ادامه داده شود. با تأمل و مشورت به این نتیجه رسیدیم که فعالیت در حوزۀ رسانه مطلوب تر است تا در حوزۀ علمیه. بنظر شما آیا خروج بنده از حوزۀ علمیه درست نیست و با ضرر همراه است یا صحیح است و با منفعت همراه است؟ در کل در این سیر تفکر بالا اگر از نکته ای غفلت کردم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر در حوزه، به آن عمق لازم برسید که علاوه بر فقه، با فلسفه و در ادامه آن با قرآن و روایات آشنا شوید، با عمق بیشتری در فضای رسانه می‌توانید حاضر گردید. موفق باشید

نمایش چاپی