بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30182
متن پرسش
سلام استاد: اینکه بر مبنای بحث اعیان ثابته هرکسی خودش پدر و مادرش رو انتخاب میکنه، می‌خواستم بدونم والدینی که از بچه دار شدن جلوگیری می‌کنند آیا قدرت دارن که جلوی خلقت یکی از اعیان ثابته رو در این دنیا گرفته باشن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. خودشان را به زحمت می‌اندازند. بالاخره اگر بناست فرزندی به عنوان والدین انتخاب کرده باشد؛ به وسیله‌ی آن‌ها متولد می‌شود. چرا کار را بدون دلیل عقب بیندازیم؟ موفق باشید

30180
متن پرسش
با سلام: محبت های ایجابی قرآن کدامند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محبت در همه‌ی مظاهر.

صدهزار انگشت ایما گر بر آید زآستین /  در حقیقت جز جمال نیّرِ یکتاش نیست. موفق باشید

30179
متن پرسش
با سلام و عرض ادب می-خواستم بدانم آیا «توفنا مع الابرار» با عبور از مرتبه حیوانیت و انسان عادی بودن به مراتب بالاتر مرتبط است؟ چگونه می‌توان این امر را با مودت اهل بیت توجیه کرد یا ارتباط داد؟ ممنون اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ابرار»، ذیل مقربون در صدد پاک‌نگه‌داشتن خود هستند و این امر مسلّم با عبور از امیال نفس امّاره از یک طرف، و محبت به مقربون از طرف دیگر ممکن است. موفق باشید

30174
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: سوالی داشتم خدمتتون در مباحث حرکت جوهری فرمودین که چون عالم ماده هنوز بالقوه گی هاش تبدیل به بالفعل نشده و هنوز داره فیض میگیره پس هنوز قیامت نشده و حرکت این جهان به سمت قیامته ولی چون هنوز بالفعل نشده نمیتونیم بگیم چقد قیامت شده و... ولی جلسه هفتم معاد فرمودین که برزخ ظهور عالم قیامت هست و میدونیم که همین الان قیامت و برزخ هست پس اونی که در حرکت جوهری گفتین تا دنیا هست و ماده هست و بالقوه هست قیامت نمیشه سوالی که دارم اون قیامتی که در مباحث حرکت جوهری که فرمودین که هنوز اتفاق نیفتاده فرقش با این قیامتی که الان هست و ظهورشم برزخ هست چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قیامت‌شدنِ این دنیاست، وگرنه هم‌اکنون هم برزخ هست و هم قیامت. موفق باشید

30163
متن پرسش
سلام استاد: مطلبی از شما دیدم مبنی بر اینکه انسان عاقل زود به گریه نمی افتد. استاد من یه مشکل بزرگ دارم و اونم اینه که بسیار تحت تأثیر قرار می‌گیرم و اشکم در مشکم هست. حالا دنبال این نیستم که چرا من اینجوری هستم، بلکه بنده چند سالی است نفس تنگی های شدید می گیرم که احساس می‌کنم منشاء روحی و روانی داره و به عبارتی گرفتار افسردگی و اظطراب و... هستم. به نظر شما این مشکلات روحی و روانی ناشی از اینه که بنده زیاد به خیالات و وهم میدان داده ام و عقل زمام امور را از دست داده؟! به نظر شما چیکار کنم این مشکلات روحی و روانی و افسردگی و اظطراب حل بشه تا مشکل بزرگم یعنی نفس تنگی ام هم حل بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان نظر قابل اعتمادی در این مورد داد. آنچه می‌ماند بالاخره تدبّر در قرآن و تأمّل در مباحثی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» است. موفق باشید

30164
متن پرسش
سلام استاد: تو سوالای سایت تقریبا زیاد دیدم که راجع به عرفان های نوظهور سوال کردند. از اوشو و اکهارت تله گرفته تا اوپانیشادها و چاکرا و کندالینی و... البته از نحوه پاسخ های شما که اجمالی بوده برمیاد که اطلاع عمیقی از این مکاتب ندارید و در پاسخ می‌نویسید عرفان اسلامی بهترین روش برای الهی شدن انسان است. ۱. از شما درخواست دارم که عرفان اسلامی مد نظرتون رو کمی شرح بدید. ما از عرفان اسلامی فصوص و اسفار رو می‌شناسیم. البته در حد شناخت مباحثشان ۲. بنده کتاب «چگونگی به فعلیت رسیدن باورهای دینی» شما رو مطالعه کردم. ادعایی ندارم که درباره آموزه های عرفان های نوظهور هم عمیقا مطلع ام اما تا جایی که من بررسی کردم همپوشانی زیادی با مباحث این کتاب دارد. یاد جملات خودتون افتادم که می‌گفتید: علامه طباطبایی ره کتاب «این است مذهب من» گاندی رو خوندند و گفتند ما هم که همین رو میگیم. افتادم. از شما خواهش دارم کمی بیشتر بر روی این مکاتب وقت بگذارید تا ما هم به واسطه وجود پربرکت شما روشن تر بشیم. آموزه های گورجیف یا اکهارت توله (متفاوت با مایستر اکهارت هست که در یکی از پاسخ ها فرموده بودید) متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان‌های گذشته مقداری به‌خصوص در مورد بودا مطالعاتی دنبال شد. جمع‌بندی بنده آن بود که بعضاً مبانی آن‌ها با توهّمات همراه است و از طرفی در مقایسه با عرفان اسلامی که مبنای آن کشف محمدی است چیز کمی نیست به‌خصوص که ما در عرفان به دنبال اُنس با محبوب ازلی هستیم که با شریعت و عبادات مطمئن پیش می‌آید. به نظر بنده مباحث «معرفت نفس» و براهین صدرایی در این وادیه‌ها کارساز است. به جواب 30067 هم سری بزنید.موفق باشید

30147
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه در معنویت، ره صد ساله را یک شبه طی نماییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر نمی‌توانیم یک‌شبه ره صدساله را طی کنیم، لااقل مباحث سوره‌ی فتح که بر بنرِ سایت هست، را با حوصله دنبال فرمایید. موفق باشید

30150
متن پرسش
سلام استاد عزیز: هو یا ذات الهی نه اسمی دارد و نه رسمی لذا بزرگان کفته اند محدوده نفوذ و شهود هیچ موجودی نیست و الله بعنوان جامعیت اسمایی و اسم اعظم تنزل یافته ذات الهی است که مساوی است با وجود نامحدود ولی در بعضی بیانات برداشت کرده ام که الوجود هم اسمی از اسماء است و نشان دهنده اسم اعظم الهی و مساوق با آن نیست لطفا راهنماییی بفرمایید؟ آیا وجود نامحدود و الله دو اسم یا مفهوم هستند برای یک حقیقت یا الوجود هم مرتبه نازله و تجلی الله است که به ان نفس الرحمن یا نور محمدی می‌گویند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «وجود» یک واژه‌ی فلسفی است و نباید بین این واژه با واژه‌های دینی خلط کرد و یا در واژه‌های دینی به دنبال واژه‌های فلسفی بود. موفق باشید

30112
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد در بحث اصالت وجود و اصالت ماهیت که فلاسفه گفتن که: مردم عادی میگن درختی که هست حرف اشتباهی است بلکه وجودی است که تو می‌بینی یعنی ما در ذهن خودمون وجود داریم و در بیرون به آن شیء درخت میگیم. طبق آیه «سُیِّرَتِ الجِبالُ فَکانَت سَرابا» (سوره نبأ) که می‌فرماید روز قیامت کوه ها حرکت می‌کند می فهمی سراب بوده، وجود بوده که تو کوه می دیدی یا مثلا میگن ماهیت، حقایقی بوده و اومده به عوالم پایین صورت پیدا کرده. یا مثلا میگن در عوالم بالا اصلا صورتی نیست همه اسماءالله هستند یه بخشی اومده در عالم پایین شکل پیدا کرده و تبدیل به کوه شده (یعنی ما چیزی به نام کوه نداریم، کوه تجلی اسم عظیم خداست) یا مثلا میگن ما اصلا چیزی به نام آب نداریم بلکه مظهر اسم حیّ را می نوشیم تازه نوشیدن هم نداریم. یا مثلا میگن حق و باطل یعنی واقعیت و توهّم. حق یعنی هر چیزی که واقعیت دارد و باطل یعنی هر چیزی توهّم است و نیست. لطفا درباره این موارد توضیح بفرمایید تا روشن تر بشوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن را دنبال بفرمایید. موفق باشید

30111
متن پرسش
سلام علیکم: نظر حضرتعالی در مورد گفتگوی میان دکتر محمد رضایی و دکتر پودینه چیست؟ بنظر می رسد جناب پودینه به خوبی درین بحث سستی بنیان های فلسفه اسلامی را ثابت کردند و جناب محمد رضایی بسیار ضعیف حاضر شدند. ابتدا فکر کردم ایشان آشنایی چندانی با فلسفه ندارند بعد که در رزومه ایشان فحصی کردم و برایم مشخص شد که از اساتید بزرگ فلسفه هستند فهمیدم فلسفه اسلامی در درون پوک است نه اینکه ایشان کمبودی داشته باشند لینک این گفتگو اینست https://3danet.ir/pudineh-mohammadrezai/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فرصت دنبال‌کردن این مباحث را ندارم. البته اجازه دهید در فلسفه‌ی اسلامی برعکسِ شما فکر کنم. موفق باشید

30108
متن پرسش
سلام: چرا عمده بزرگان عرفان را که انسان مشاهده می کند سنی هستند البته بخصوص در سده های اخیر در شیعه عارفان بزرگی داریم اما همانها را هم دقت کنیم ذیل معارف آن بزرگان سنی بالیده اند مثلا مرحوم امام جز این است که در مصباح الهدایه ذیل شخصیت محی الدین مشی کرده اند و اگر شیخ را از امام بگیریم واقعا برای ایشان چه باقی می ماند؟ اصلا در شیعه کسی را داریم که در عرفان موسس باشد و با توجه به این همه معارف که در احادیث شیعی هست و ابن عربی ها از آن بی بهره بودند اینکه در عرفان شیخ حرف اول و آخر را بزند و هیچ عالم شیعی با آن گنجینه غنی نتوانسته به گرد محی الدین برسد چه رسد به اینکه از او پیشی بگیرد جای تامل است و این مطلب که شما می فرمایید این بزرگان عقیدتا شیعه و فقها سنی هستند صحیح نیست مگر می شود مثلا من به فقه جعفری عمل کنم بعد بگویم عقیدتا اهل سنت را برحق می دانم عکس آن هم صادق است. کسی که مثلا به فقه حنفی عمل می‌کند برای عمل به آن فقه باید قائل به حقانیت پیش زمینه های آن فقه باشد و آن همان عقاید اهل سنت است باید معتقد به عدم تعیین جانشین باشی کما اینکه شیخ در فصوص به این امر مذعن است تا نوبت به مرجعیت علمی ابوحنیفه ها برسد. بله برخی شباهت ها مثلا در بحث انسان کامل شاید ذهن را به فرمایش استاد نزدیک کند ولی از حضرتشان آموختیم که متفکران متشابهاتی دارند و محکمات و محکمات اندیشه ابن عربی سنی بودن ایشان عقیدتا و عملا است پس یا باید معتقد شد که محی الدین مدارج بالای عرفانی ندارد که اگر این گونه باشد حال و روز بقیه عرفا سنی و شیعه مشخص می شود یا باید بگوییم می‌شود شیعه نبود و در عرفان به مدارج بالا رسید که اولا شیعه این حرف را مطلقا قبول نمی کند و ثانیا سوال پیش می آید چگونه با باطل امکان رسیدن به حقیقت وجود دارد یا باید بپذیریم که اهل سنت برحق هستند که از دامانش ابن عربی ها می روید درین فرض اگر چه به انسجام می‌رسیم اما مطلوب ما شیعیان نیست یا در نهایت به فرض آخر رسید که در جمع بندی ذکر می‌کنم نکته دیگر اینکه سلمنا که بپذیریم شیخ عقیدتا شیعه بود چگونه با نماز ها و سایر اعمال عبادی باطل به حقیقت رسید؟ از طرفی اگر ایشان عقیدتا شیعه است شیعه به برخی کبار صدر اسلام نظر مثبتی ندارد در حالیکه اهل سنت آنها را محترم می‌دانند موضع محی الدین چیست؟ آیا ایشان حب به خلیفه اول و ثانی داشتند یا نه بنظر حقیر با این بررسی ها مشخص می‌شود عرفان طریق مطلوب شیعه و بالتبع اسلام نیست سنی ها برای پر کردن خلا فکری خویش مطالبی را از یونان بخصوص فلوطین و هند و .. اخذ نمودند و پروراندند و چون شیعه به یمن معارف اهل بیت بی نیاز از شرق و غرب بود درین مکتب بالید و می‌بینیم عمده فقیهان شیعی میانه ای با عرفان ندارند در حالیکه ائمه ما را به فقیهان در عصر غیبت ارجاع دادند چگونه است که در بحث ولایت فقیه که می‌شود به این مطلب استناد می‌کنید اما پای عرفان که می‌رسد مرجعیت فقها را درین زمینه قبول نمی کنید بله می‌شود به برخی از فقهای موافق عرفان استناد کرد ولی وقتی معظم فقهای شیعی در طول تاریخ الی یومنا هذا مخالفند جایی برای آن نظرات شاذ نمی ماند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌دانید که در این مورد به طور مفصل بحث شد. شواهد حکایت از آن دارد که عرفایی مثل ابن عربی و عبدالرّزاق کاشانی کاملاً تحت تأثیر آموزه‌های شیعی هستند و متوجه شده‌اند چه راهی را باید طی کنند و حتی آن‌جایی هم که در فقه به چهار امام فقهی اهل سنت نظر دارند، ریشه‌های جعفری آن‌ را دنبال کرده‌اند. می‌ماند که آیا تقیه می‌کرده‌اند؟ که عده‌ای بر این عقیده‌اند. و یا در بستر فرهنگ اهل سنت متوجه‌ی حقایقی شدند که در تشیع یافتند. در شرح فصوص در جایی عرض شد که اتفاقاً باید چنین عرفایی در اهل سنت به ظهور می‌آمدند تا اسلام اهل سنت، روحانیتِ عرفانی را از دست ندهد و جالب است به غیر از وهابی‌ها، بقیه‌ی اهل سنت، گرایش خوبی به عرفان دارند و عموماً محبّ اهل بیت می‌باشند. مکرر پیش آمده است عده‌ای که در «فتوحات» ابن عربی تأمّل کرده‌اند، شیعه شده‌اند. مثل آقای عثمان یحیی که قسمتی از فتوحات را در ۱۴ جلد تنظیم کرده. جناب آقای دکتر حسین غفاری در کتاب «جدال با مدعی» و یا آقای بدیعی در رابطه با تشیعِ ابن عربی نکاتی را به میان آورده‌اند. ۲. مگر فقهِ فقها، همه‌ی اسلام است که در همه‌ی اسلام به آن‌ها رجوع شود؟ و مگر خود آن بزرگواران چنین ادعایی دارند؟ ۳. اگر کسی بتواند برای عمق‌بخشیدن به معارف خود نیاز به عرفان نداشته باشد؛ او را چه باک؟! موفق باشید

30099
متن پرسش
سلام استاد: آیا متکفل بحث هست ها و نیست ها در جهان بینی ها فلسفه هست؟ اگر هست فرق فلسفه با جهان بینی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌جایی که متکفّلِ هست‌ها و نیست‌ها، حسّ انسان است برای محسوسات. برای معقولات، عقل است که با استدلال‌های خود می‌تواند متوجه‌ی معقولات شود و جهان‌بینی، جمعِ بین محسوس و معقول می‌تواند باشد. موفق باشید

30100
متن پرسش
سلام علیکم: من یکی از علاقه های همیشگی ام مطالعه کتاب بوده و همیشه آرزو می کردم که فرصتی بیابم و بتوانم کتاب های مختلف خود را مطالعه کنم. حتی وقتی حالم بد بود با مراجعه به کتابفروشی و سیر در لا به لای کتاب ها روحیه می گرفتم. از طرفی به مباحث دینی هم خیلی علاقه مندم و توفیق حفظ قرآن را نیز داشته ام. اما مدتی است (حدودا دو ماه) که هیچ میل و رغبتی نسبت به هیچگونه مطالعه و یا عمل عبادی ندارم. در واقع در خودم نوعی سیری حس می‌کنم که گویا همه چیز برایم تکراری است و هیچ جذابیتی برایم ندارد. حتی وقتی برخی از مباحث معرفت النفس و... را مطالعه می کنم انگار نه انگار که مطلب مهمی است و زود خسته می شوم. واقعا نمی‌دانم چه کنم. هر موضوعی و هر کاری را که برای اقدام در پیش می گیرم این حالت را حس می‌کنم. حتی کارهای عملی نیز همین‌گونه اند. احساس می‌کنم دیگر هیچ چیزی برایم جذابیت ندارد و در من انگیزه ایجاد نمی کند. خیلی ممنون میشم اگر من را راهنمایی کنید که از این حالت نجات پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت این همان قبضی است که باید پیش بیاید تا پس از آن به بسطی برسید جهت حضور در عالَمی برتر. موفق باشید

30096
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در پاسخ به سوال 30086 فرمودید که بوی تناسخ می‌دهد ولی منظور بنده از تبدیل ماده بدن در چرخه حیات به خاک و گیاه و غیره این بود که مقایسه ای کرده باشم بین ماده بدن که با مجرد شدن نفس معدوم نمی‌شود و ماده عالم طبیعت که با قیامت عدم نمی‌شود و با توجه به اینکه خلقت تعطیل بردار نیست مجددا جهانی نو با پدیده های نو خلق می‌شود البته این برداشت بنده از سخنرانی بعضی بزرگان بود سوال قرآنی داشتم که در آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتقاء...» که شان نزول آن علی (ع) است چطور از کلمه ناس استفاده شده که در فرهنگ قرآن شانیت پایینی دارد و مثلا از کلمه من المومنین استفاده نشده؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر بخواهید تا این‌جاها در این مسائل ورود داشته باشید، لازم است سیر مطالعاتی سایت به‌خصوص مباحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» همراه با شرح صوتی آن را دنبال بفرمایید. وگرنه با سؤالات این‌چنینی جواب خود را نمی‌گیرید. موفق باشید

30094
متن پرسش
سلام: اگر انسان بتواند یکی از دو عمل نماز شب یا شرکت در نماز جماعت صبح را انجام دهد کدام اولویت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. هر کدام برکات خاص خود را دارد. خودتان بررسی کنید اگر جمع آن برایتان مقدور نیست، کدام یک برای احوالاتتان بهتر است؟ موفق باشید

30088
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ببخشین یک زن چه گونه میتونه باعث بالارفتن معنویت در خانوادش بشه؟ ممنون از پاسخگوییتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در صفای ایمانی و مادری خود در خانه چون شمع بسوزید و نور دهید، خود به خود دیر یا زود تأثیر خود را می‌گذارد. موفق باشید

30087
متن پرسش
سلام علیکم: برداشت این حقیر از بعضی دروس شما خصوصا معاد شناسی این است که با قیامت کبری بساط عالم ماده برچیده می‌شود اگر چنین است این با قاعده منطقی که می‌گوید موجودات مجرد از ماده تجلی و ظهور دارند چگونه سازگار است یعنی تجلی عالم ملکوت سفلی که مرتبه نازله آن عالم ناسوت است قطع می‌گردد مثل اینکه نور خورشید در یک مرتیه خاص دیگر نور افشانی نکرده و منقطع شود. این تناقض ظاهری را چگونه باید حل کرد؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث حرکت جوهری عرض شد که این عالم قیامت می‌شود و باز عالمی دیگر و قیامتی دیگر. در روایت داریم: «عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِم‏» - ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زين العابدين عليه السّلام شنيدم مي‌فرمود خداوند محمّد و علي و پاك فرزندانش را از نور عظمت خود آفريد و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرينش مخلوقات سپس فرمود تو خيال ميكنى خداوند جز شما چيزى نيافريده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد كه تو در آخرين عالم قرار گرفته‌‏اى. موفق باشید

30086
متن پرسش
سلام علیکم: جمله ای از عارف و بزرگواری شنیدم که ما قیامتها داشته ایم و اولین موجودات عالم هستی در نظام مادی و ناسوتی نبوده و آخرین آن هم نیستیم و با قیامت خداوند متعال از خاکستر جهان هستی عالم جدید و آدم جدید خلق می‌کند چرا که همانطور که در قیامت صغرای انسانی ماده بدن در چرخه همین دنیا باقی می‌ماند و تغییر و تبدیل پیدا می‌کند ماده عالم ناسوت نیز معدوم نشده (با توجه به اینکه وجود عدم نمی‌شود) با گذشت ملیونها سال مستعد که شد صورت دیگری از عالم معنا به آن افاضه می‌گردد آیا این برداشت و طرز فکر درست است؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توانم به راحتی این مطلب را بپذیرم. به‌خصوص که بوی نوعی تناسخ می‌دهد. نگاه جناب صدرالمتألّهین در موضوع بحث «حرکت جوهری» چیز دیگری است که می‌فرمایند: «النّفسُ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء». موفق باشید

30071
متن پرسش
سلام استاد، با عرض خدا قوت: استاد حقیقتا صوت ها و کتب شما میتونه سوالات نسل جوان رو پاسخ بده و اونها رو از شلختگی روح و شخصیت نجات بده، افقی رو برای بودن برتر باز کنه، اما استاد نمیدونم چرا شما رو به هرکسی معرفی می‌کنم علاقه ای برای ادامه ی معرفیتون در مخاطبم نیست، جوونهای مذهبی الان خیلی تحت تاثیر آقای پناهیان هستند، من تقریبا همه مباحث ایشون رو گوش دادم و باید بگم که فوق العاده هستن برای کسایی که اول راه سلوکن، اما باید از ایشون گذشت و در بوستان آثار شما تنفس کرد، اما دوستان انگار قصد بالاتر آمدن ندارن و همچنان تکرار و تکرار، تکرار سخنرانی های معمولی و سطحی روحانی محل، استاد واقعا حیفم میاد که با آثار شما مانوس نیستن، حتی نمیخوان یکبار هم شده یه صوت از شما گوش بدن، آخه من باید چکار کنم؟، دوستانم اهل خودسازی هستن، بیگانه از آسمان معنویت نیستند، ولی حاضر نیستند یکم در سلوکشون ساحتشون رو تغییر بدهند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ذوق‌ها متفاوت است. نباید در این موارد سخت‌گیری و اصرار نمود. موفق باشید

30069
متن پرسش
سلام: استاد ببخشید جوابی که به سوال ۳۰۰۶۲ دادید رو نفهمیدم. بگذارید جور دیگر سوالم رو بپرسم. وقتی می‌گوییم خدا به دلیل حضور کاملتری که نسبت به امام زمان دارد به انسان نزدیکتر است یعنی چه؟ این نزدیکتر بودن خدا نسبت به امام زمان چه جوری است؟ یا وقتی می‌گوییم خدا نسبت به امام زمان حضور تمام تری نزد انسان دارد یعنی چه؟ این تمام تر بودن یعنی چه؟ تشکر استاد. ببخشید وقتتون رو می‌گیرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد این واژه‌ها را باید در بستر باوری فهمید که خداوند همه‌جا هست، ولی نزدیکی او به ما غیر از نزدیکی ما به اوست. او به ما نزدیک است به اعتبار مطلق‌بودنش، ولی ما به اندازه‌ای که از حجاب‌های دنیایی آزاد شویم، به او نزدیک می‌گردیم و نزدیکی او را می‌فهمیم. در مورد حضور هم، قضیه از همین قرار است. در این مورد خوب است که مباحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

30067
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد در این مورد که فرمودید پیامبران آمدند که ما خدا را بیابیم و نه اینکه صرفا خدای ذهنی را داشته باشیم را نسبت به این جمله که مثلا من در برابر مشکلات صبر می‌کنم و در برابر شهوات عفت پیشه ی کنم و... را می‌توانید روشن تر بیان کنید. خلاصه تر اینکه زمانی که من صبر می‌کنم اخلاق نیکو داشته باشم و عفت پیشه کنم و... آیا من خدا را یافته ام؟ آیا می‌توانیم در اینجا بگوییم که در این حالات است که ما وسیله ظهور خدا می‌شویم و او را حضوراً یافته ایم؟ ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زیرا انسان در ذات خود، خدا را دارد و عواملی موجب این غفلت می‌شود که به آن حجاب‌های حضور خدا می‌گویند مثل مواردی که جنابعالی برشمردید. موفق باشید

30060
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید که وقت شما رو گرفتم سوالی داشتم: با توجه به تاکید شما به مباحث پایه و معرفت النفس، برای یک نوجوان ۱۵ ساله کتاب (ده نکته از معرفت نفس) و مباحث برهان صدیقین و حرکت جوهری سنگین نیست؟ استاد شما گفته بودید روی این مباحث باید بدون عجله و با حوصله به مدت ۳ سال کار کرد و با توجه به این که با کنکور خیلی فاصله ندارم و می ترسم نتونم روی این مباحث خیلی خوب کار کنم و از طرفی دیگر سختی مباحث، بهتر نیست فعلا کتب: جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا رو کار کنم و ان شا ء الله در آینده این مباحث رو از اول تا پایان معاد به طور جدی کار کنم؟ با تشکر فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده فکر خوبی کرده‌اید. همان‌طور که متوجه شده‌اید عمل کنید، إن‌شاءالله برکت لازم را می‌یابید. موفق باشید

30043
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: ابن سینا حدودا هم عصر شیخ طوسی است. چطور شیخ طوسی می تواند بر شخصیتی مثل ابن سینا ولایت داشته باشد در صورتی که در خیلی از مبانی اصولی هم محتاج ابن سیناست و هم عقب تر از ابن سیناست؟ به عبارت دیگر با تعاریفی که از ولایت می شود چطور شخصیت شیخ طوسی می تواند کشف بیشتری از عالم نسبت به ابن سینا داشته باشد در صورتی که با توجه به منظومه و مواجهه ی این دو بزرگوار با عالم به هیچ عنوان نمی توان گفت که این فقیه از آن فیلسوف کشف بیشتری دارد و نتیجتا بر او ولایت دارد و چیزی را به ابن سینا دستور دهد که به ابن سینا مکشوف نشده باشد و ابن سینا بخواهد از ولایت شیخ طوسی عقل خود را اخذ کند. با این مقدمه می‌خواهم نحوه ی مواجهه ی مسئله ای که از ولایت تعریف می شود را باز کنم مثلا کدام فقیه می تواند به بلندای فکر فارابی یا ملاصدرا یا ابن عربی برسد؟ وقتی بناست که هدایت جامعه در دست کسی باشد که کشف بیشتری برای او رخ داده است، چطور فقیه با مبانی فقهی که با عینک ناقص اصولی رویت شده می تواند ادعا کند کشف بیشتری از حکیم برایش رخ داده است؟ خود علم اصول چقدر از مبانی فلسفی خود را تکمیل کرد و هنوز هم بسیار خلاها دارد و وام دار فلسفه است. از طرف دیگه در همین اصول می گویند احکام تابع مصالح و مفاسد است و کدام فقیه با این مبانی فقهی می تواند ادعا کند من کشف عمیق تری از مبانی حکما دارم؟ صحبتم این نیست که حالا که ابن سینا اسطوره ی عرفان است پس قرار نیست از حاکم تبیعیت نکند یا اینکه فقیه بالاخره مانند حاکمی می ماند که باید حد و مرزی را مشخص کند و مدیر اگر اشتباه کند نباید اصل مدیر داشتن را زیر سوال برد. بحث این است که اینکه ما بیاییم و بیشترین کشف را انحصار در فقیه کنیم خطرناک است و البته محدوده ی ولایت خود ولی هم باید مشخص باشد. الغرض بحث خیلی گسترده و پر پیچ و خم است و یکی از ثمراتی که پیدا می کند در بحث ولایت فقیه است که با تعاریفی که جریان امروز از مسئله ی ولایت می آورند به نظر می رسد این ایدئولوژی قاسر در برابر ظهور وجود بشکند و یا ما باید با تعریف دیگری از ولایت روبرو شویم یا این نحوه ی تعریف ما از ولایت در آینده ما را بی ولی و متحیر می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که فقیه و فقه، متذکر احکام و وظایف فردی و اجتماعی هستند. ولی در امر عقیدتی و اخلاق هرکس باید خودش نسبت خود را با حقیقت شکل دهد که در این امر بعضاً فیلسوفان می‌توانند کمک کنند. از طرفی فقیه، متخصص کشف حکم خداوند است و ابن‌سیناها و صدراها از آن جهت ولایت فقیه را می‌پذیرند. تکیه بر بعضی قواعد اصول فقه، جهت کشف حکم خدا، اصلِ مسئله را منتفی نمی‌کند هرچند ممکن است در ظهور کامل آن حکم، فقیه موفق نباشد. موفق باشید     

30040
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: شش سال است که مقالات و کتب متعدد در زمینه خداشناسی فلسفی را دارم می‌خوانم. از برهان تا عرفان بگیرید تا رحیق مختوم و عین نضاخ. هر جا می‌رسند به اینجا که هر ناقصی علت دارد، دلیلی نمی آورند و صرفا گفته می‌شود که هر ناقصی نیازمند است و هر نیازمند هم علت می‌خواهد. در صورتی که ممکن است موجودی نیازمند به کمال باشد ولی علتی که نیازش را برطرف کند نباشد. یا حرف های دیگر گفته می‌شود که هیچ‌کدام قابل قبول نیست. برهان وجودی هم که تکلیفش مشخص است. ای کاش از همان اول به ذکر و ورد و فتوحات شیخ می‌پرداختیم تا این جهنم کم یقینی شعله اش کمتر می‌شد. هر چند برای خدای لیس لصفته حد محدود ما، نیاز به این دلایل نیست اما انتظار داشتم که فیلسوفان حداقل یک دلیل بیاورند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حال یا باید خداوند کمال مطلق نباشد و یا بخل بورزد که نیاز به کمال برای موجودی باشد و آن نیاز را رفع نکند. موفق باشید

30027
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در فایل صوتی افضل یقین که روی کانال گذاشته بودید، فرمودید هرچه از حاکمیت عالم طبع و طبیعت رها شویم، آزاد می شویم و یقین می کنیم که نظام عالم با حکومت ملکوتی اداره می شود. و جایی دیگر هم «لا خوف علیهم و لاهم یحزنون» را فرمودید خداوند نشان می‌دهد که در صحنه ها کارگردانی می کند. الان مشکل اینجاست، که بنده حدود چهار سال است در مساله ای حالت بلاتکلیف پیدا کرده ام، وقتی به اهل بیت (ع) توسل می کنم، نشانه هایی و هدایت هایی می یابم، که انگار ملائک و یا همون نظام فوق عالم طبیعت و اسباب می خواهند جهتی را نشان دهند، ولی برای خودم این موضوع حجت عقلی نیست یعنی در نظام اسباب طبیعت هنوز برای من اتفاقی نیافتاده، که بخواهم یقین به چیزی پیدا کنم کاش می توانستم به یک یقین و آرامش و ثبات درونی برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این رابطه به جهانی نظر کرد که به نور دعا و مناجات، مقابل ما گشوده می‌شود. مباحث «مناجات التّائبین» إن‌شاءالله می‌تواند این موضوع را به تفصیل در آورد. موفق باشید

نمایش چاپی