بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31116
متن پرسش
سلام: چرا جلسه دوشنبه ها رو مثل شنبه قبل از نماز نمی‌گذارید؟ مثلا ساعت هفت چهل و پنج؟ خیلی دیر میشه بعد از نماز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بیشتر مردم محل در جلسه حاضرند و این جلسه بیشتر برای مردم محل گذاشته شده و هر ساله در طول تابستان جلسه تعطیل می‌شد و امسال رفقا اصرار داشتند تعطیل نشود. به همین جهت با کوتاه‌بودن شب‌ها روبه‌رو شده‌ایم. موفق باشید

31106
متن پرسش
سلام علیکم: استاد سوالی داشتم در کیفیت انفاق و ایثار: فرض بفرمایید اگر در ماه ۱۰ واحد حقوق و رزق دریافت کنیم چه میزان آن را باید در راه خدا انفاق کنیم؟ برای مثال اگر اشتباه نکنم در مورد سید هاشم حداد میخونیم که سید علی اقا قاضی بهشون گفتن هر وقت فقیری به سمتت آمد دست در جیب کن و هر چه در جیبت است را بده. که نوعی ایثار است. حال در مسیر سلوک الی الله شخص از رزق و روزی خود چه میزانی را باید برای انفاق و ایثار در راه خدا کنار بگذارد؟ آیا سخت گیری و آینده نگری و تدبیر در این امر به نوعی شرک خفی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» (اسراء/29) و دستت را بخیلانه بسته مدار [که از انفاق در راه خدا باز مانی] و به طور کامل هم [در انفاق] دست و دل باز مباش [که چیزی برای معاش خودت باقی نماند] که در نهایت [نزد شایستگان] نکوهیده [و در زندگی خود] درمانده گردی.

آری! چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش / چون رنده ز کار خویش بیگانه مباش

تعلیم ز ارّه گیر در کار معاش / نیمی سوی خود می کش و نیمی می‌پاش

موفق باشید 

31101
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: انجام کار خوبی که با نیت قربه‌الی‌الله انجام نمیشه و فقط به خاطر اینه که تشخیص دادیم این کار خوبیه چه افت‌هایی داره؟ من خیلی وقتا دوست دارم به یکی یه چیزی یاد بدم و ممکن هم هست اون لحظه در غفلت از خدا باشم. این گونه اعمال که اعمال بدی نیستند یه جورایی انگار به دیگران سود رسوندی اما حجاب قلب خودت بیشتر شده. اعمالی که با حضور قلب انجام نمیشن و صرفا همین که دوست داری انجامشون بدی. بعضی وقتا تبدیل به حجابی میشن که تا انجامشون ندی از ذهنت پاک نمیشن. این جور مواقع باید چطور تصمیم بگیریم؟ آیا هر کاری حتی بهترین کارها اگر با نیت قربه‌الی‌الله انجام نشن بیهوده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نیّت انسان کلّی باشد به خودی خود آن نیّت در نزدیکی حق به انسان کمک می‌کند هرچند در تک‌تکِ امور نیّات جزئی در میان نباشد. موفق باشید

31098
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: برای ارتباط با خداوند متعال و استحابت درخواست خود از او مناسب است که این کار با توجه صورت گیرد. گاهی انسان صرف آشامیدن یک نوشیدنی آرام بخش مانند چای، احساس می کند توجه بیشتری به خداوند دارد و ارتباط بهتری ایجاد شده است. جایگاه این نوشیدنی در اینجا چیست؟ مثلا اگر فردی تا مدتی نتواند چای تهیه کند قاعدتا از فرصت بهتر دعا کردن و در نتیجه استجابت دعا در آن مدت زمان بی بهره می ماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در بستر اُنس با خدا تا این اندازه خود را شرطی کنیم؟ در حالی‌که به طور طبیعی خداوند شرایط اُنس با خود را در جان ما گذاشته است. به سخن جناب لسان الغیب حافظ شیرازی فکر کنید که در خطاب به ما می‌فرمایند:

ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

موفق باشید

31093
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: ضمن تشکر و عرض احترام و خدا قوت استاد جان برای درک حرکت جوهری در عالم و وجوب به کار گیری آن، این مثال را می‌توان مطرح کرد که حرکت جوهری در عالم مثل موج دریایی است که موجبات حرکت کشتی ها را فراهم می‌کند، حال اگر کشتی ما با التزام به امور شرعیه و دیگر التزامات بصورت صحیح بر این موج نشست به مقصد خواهد رسید و اگر کشتی با رویکردی گناه آلود صدمه دید و سوراخ شد، همان موج آن‌را غرق خواهد کرد. ناظر به یکی از یادداشت‌های حضرتعالی که فرموده بودید انسان کاری نکند که بواسطه غفلت و انجام گناهان، خداوند بهترین بندگانش را بدستان او به شهادت برساند. یعنی همان موجی که کشتی را به مقصد می‌رساند همان موج باعث غرق شدن کشتی دیگر خواهد شد. لذا حرکت در جوهر عالم در وجودی مانند انسان این ظهورات را خواهد داشت. یک جلوه در وجود انسانی وارسته مثل سردار شهید سلیمانی ظهور می‌کند و در همان حال در وجودی پلید مثل ترامپ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مباحثی مثل «حرکت جوهری» مباحث فلسفی و وجودی است و نباید با مسائل اخلاقی و ارزشی و اعتباری خلط کرد. در بحث حرکت جوهری، بحث در ذات عالم ماده است که عین حرکت و عین قبول از عالم بالا است تا قوه عالم ماده به فعلیت برسد و جهان عالم ماده قیامت شود. انسان‌ها در بستر چنین عالمی می‌توانند خود را تغییر دهند و خود را به کمال برسانند. موفق باشید

31089
متن پرسش
سلام: استاد از پاسخی که به سوال ۳۱۰۸۴ دادید متشکرم و اینکه بنده ده نکته و خویشتن پنهان را دنبال کردم ولی در مبحث معاد یکی از ادله ای که حضرتعالی آوردید که با آن تجرد روح را ثابت می‌کنید به نظر اشکال دارد چون شما می فرمایید جسم همیشه در حال تغییر است در صورتی که این طور نیست چون در مزاج شناسی می گویند مزاج اولیه افراد موقع تولد به هیچ وجه تغییر نمی کند، و اینکه برای بنده تجرد روح اثبات شده است بحث در تغییر جسمانیات است که آیا تعییر پذیرند یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که در «حرکت جوهری» روشن می‌شود ماده در ذات خود عین حرکت است و بنابراین نمی‌تواند در ذات و در اعراض، ثابت باشد و لذا اگر با امر ثابتی روبه‌رو شدیم که در ذات خود ثابت است، آن امر، مجرد می‌باشد. موفق باشید

31075
متن پرسش
سلام: در رابطه با سوال 31071 قبلا بحث حرکت جوهری را با صوت کار کرده ام ولی جواب این سوالها را نگرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عنایت داشته باشید که آن سؤالات در رابطه با مبانی حرکت جوهری که مخاطب آن سؤالات از آن آگاهی داشت در جواب شماره 31009 عرایضی شد. نکته جدیدی برای گفتن ندارم. موفق باشید

31071
متن پرسش
سلام: چند سوال در مورد تکرار خلقت عالم ماده داشتم ۱. امام معصوم می‌فرمایند: «لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ» چرا در آخر این جمله می‌گوید «تو آخرین آن عوالم و آدمیان هستی» اگر قرار باشد این خلقت همیشگی باشد چرا گفت تو آخرین آن هستی؟ ۲. آیا در عالم ماده بعد از ما قرآن همین الفاظ قرآن ما را دارد؟ ۳. چه لزومی دارد عالم ماده ما به فعل برسد و بعد عالم دیگری خلق شود؟ آیا می‌شود همین الان عالمی به موازات عالم ما در حال به فعلیت رسیدن باشد؟ همان نظریه جهانهای موازی که در امروزه می‌گویند. ۴. آیا حضرت محمد عالم قبل از ما همین شکل و شمایل ظاهری حضرت محمد ما را داشته است و آیا پیامبر ما بدلیل آزاد بودن از زمان و مکان خود را در عوالم ماده قبلی حس می‌کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطالب در رابطه با بحث «حرکت جوهری» مطرح است و تا بحث حرکت جوهری را دنبال نفرمایید، سؤالاتتان به خوبی قابل جواب‌دادن نیست مگر آن‌که به صِرف روایت بپذیریم. در رابطه با «حرکت جوهری» می‌توانید به کانال زیر رجوع فرمایید.

 https://eitaa.com/joinchat/4205510679C9b5284950e موفق باشید

31069
متن پرسش
سلام: در پاسخ یکی از کاربران فرمودید «در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده» این جمله یعنی همیشه یک آدم ابوالبشری خواهد آمد و یک حضرت محمدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. عرایضی قبلاً در جواب سؤال شماره 31009 شده است. موفق باشید

31064
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بعد از نمار مغرب بین نماز غفیله و نافله ی مغرب کدام را انجام بدهیم بهتر است؟ الان که شبها کوتاه است انجام هر دو با هم یه مقدار طولانی می‌شود، اگر یک شب نماز غفیله و بک شب نافله بخوانیم چطور؟ سؤال دوم: اینکه بعضی شبها توفیق نماز شب را از دست می‌دهم و یا فقط نماز شفع و وتر را می‌توانم بخوانم و حضور قلبم هم کم است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً نافله، ارجحیت دارد. ولی در نماز جماعت که فرصت نیست، غفلیه را به قصد نافله می‌خوانند. اگر بشود غفلیه در حکم دو رکعت اول نافله مغرب بخوانید و دو رکعت بعدی را نیز انجام دهید، جمع خوبی می‌شود. ۲. کار خوبی است که در فرصت کم، به همان شفع و وتر اکتفا شود. إن‌شاءالله خدا کمک می‌کند و حضور قلب را مرحمت می‌نماید. موفق باشید

31062
متن پرسش
سلام: در پاورقی جزوه فص شیثی فرمودید رسول خدا در مقام عین ثابته خود اولین کسی بودند که به خدا ایمان آوردند. حال سوال بنده این است که در مقام عین ثابته که هیچ گونه کثرتی نیست پس رسول خدا چگونه «اولین» نفر بودند در حالی که یک و دو معنی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در عین ثابته خود مختار است و در آن مقام با وجود علمی همه موجودات و افراد، مرتبط است. موفق باشید

31057
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده سوالی مشابه سوال 31044 دارم و آن هم نگهداری از پرندگان زینتی است مانند انواع طوطی البته سوال بنده به هیچ وجهی جنبه ی فقهی ندارد، و گرنه مصدع اوقات شریف نمی‌شدم من چون بشخصه علاقه ی بسیاری به پرندگان دارم و با دیدن پرنده ها خیلی روحیه می‌گیرم و خیلی دوست دارم که در خانه یکی از همین پرندگان رو نگهداری کنم. ولی روی خواسته ی خودم پا گذلشته ام چرا که حداقل در سیره ی امامان معصوم ندیدم چنین حرکتی وجود داشته باشه، پس با خود این احتمال رو دادم که شاید دل مشغولی های کاذب برام ایجاد بکنه و خلاصه مزاحمتی برای سلوک انسانی من باشه. اما از طرفی مثلا مادرم بزرگم بسیار به نگهداری از گل و گیاه خانگی علاقه دارند و خیلی از نگهداری از گل و گیاه روحیه می‌گیرند. حالا در آخر دیگه مزاحم شما شدم من بالاخره با این علاقه ی قلبی خودم به نگهداری از پرنده چیکار کنم؟ (و البته درون پرانتز عرض کنم یک ساله میخوام سوال رو بپرسم ازتون و حقیقتا روم نمی‌شد و حالا چونکه برادر/خواهر برگوارمون در سوال 31044 مشابه سوال بنده رو پرسیدن من جرات پیدا کردم که سوالم رو مطرح کنم خلاصه من رو ببخشید که تو لین برحه ی حساس نزدیک به انتخابات سوال این سبکی می‌پرسم و وقت شریفتون رو می‌گیرم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید این موارد اشکال فقهی ندارد ولی خود انسان باید متوجه باشد که کار مهمش چه کاری است و سعی کند اگر این مشغولیات کار مهم او را به حاشیه می‌برد، مواظب خود باشد. موفق باشید

31046
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم، خسته نباشید، وقتتون بخیر و عافیت با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد که گفته شده به دلیل بروز صفت خالقیت خداوند متعال هست، آیا اینکه بعضی بزرگان می فرمایند الان در آخرالزمان هستیم یا اینکه پیغمبر اکرم (ص) خانم النبین هستند، منظور در این دور از آفرینش هست و بعد از ما ادوار دیگری وجود خواهد داشت؟ یا اینکه ما آخرین دور از تمامی ادوار آفرینش هستیم و نیازی نیست خالقیت حضرت حق که از صفات فعل باری تعالی است که ریشه در صفات ذات مثل قیومیت و... دارد، فقط در خلقت نوع انسان بروز کند؟ در غیر این صورت فاصله ی بین خلقت های متعدد چطور بیان می شود آیا در آن زمانها مثلا صفت خالقیت پروردگار ظهور نمی کند؟ همچنین این مسئله که بساط عالم ماده هیچگاه برچیده نشود، چطور با این حقیقت که در قیامت کبری همه ی قوای عالم به اصلشان یعنی باطن عالم رجوع می کنند و حشر همه ی موجودات به اسم و اصل آن صورت می پذیرد قابل توضیح می شود؟ بخصوص در معاد جمادات اگر بساط عالم ماده هیچگاه جمع نمی شود، در رابطه با مثلا باطن آب که رجوع به اسم حی می کند چطور در عالم ماده هست ولی باطنش رجوع به حق می کند و معاد برای آن هست؟ «اذا الشمس کورت، و اذالبحار فجرت....» همچنین با توجه به آیه ی شریفه ی «یوم تبدل الارض بغیر ارض»، اگر زمین به باطن‌ عالم رجوع نمی کند و بساط عالم ماده همیشه هست، معاد آن چطور هست و منظور از این آیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده ۲. باطنِ عوالم مادون همیشه مقدم‌اند از خودِ عالم مادون که این نکته را می‌توانید در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» دنبال کنید. موفق باشید

31026
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده عزيز: چند سال قبل در محضر يكي از شاگردان مكتب مرحوم علامه طباطبايي قدم به سلوك گذاشتم. نتايج عالي بودند ولي بروز ابتلائاتي، موجب كم كاري من و بتدريج كم توجهي استاد و از دست دادن ايشان شد. اگرچه مي‌دانستم كه در مسير، بايستي با اعتماد به استاد، دستورات او را با اعتماد كامل انجام مي‌دادم. كه مي‌دادم، اما نتوانستم براي رسيدن به پاسخ سوالهايم صبر كنم. آنقدر تشنه دانستن بودم كه شروع به خواندن كتب عرفاني از جمله كتابهاي حضرتعالي كردم. در آن سالها فهم من از كتب عرفاني امام خميني و ... بدون اينكه مقدماتي را گذارنده باشم، براي خودم جالب بود. حتي درك من از آيات قرآني بدون اينكه تفسيري خوانده باشم خاص شده بود. از قرآن مطالبي را مي آموختم كه بعدها در منابع مرتبط به صدق درك خود واقف مي شدم و نيز بركاتي كه در شب نيمه شعبان و شب قدر عايد شدند كه در آرزوي تكرار آن هستم. امروز اولين روز از اربعين موسوي است و من بشدت طالب شروع اربعينيات خود هستم و نيازمند كمك. اعينوني.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی کار را ادامه دهید و در این تاریخ به شهدا فکر کنید و این که قرآن می‌فرماید: «وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ» و آن بشارتی است که شهدا به کسانی می‌دهند که در تاریخ مقابله‌ی اسلام با استکبار حاضر شده‌اند. حضور تاریخی با عشق عرفانی کاری می‌کند کارستان در آن حد که حتی شرکت در انتخابات برای چنین انسان‌هایی از صد حجّ ثمر بخش تر می‌شود و این برای هر کسی پیش نمی‌آید. موفق باشید

31029
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: بنده از بعضی صحبت هاتون اینطور فهمیدم که انسان ها خودشون انتخاب کردن که چه زمانی به دنیا بیان و حتی انتخاب کردن که پدر و مادرشون چه کسانی باشند؛ پس اگر اینطوره چرا خیلی از انسان ها راضی نیستند از اینکه مثلاً در عصر غیبت کبری به دنیا آمدن و دوست داشتن که در زمان پیامبر اکرم (ص) به دنیا می آمدن و این نارضایتی نشان دهنده این است که خودشون این جور مسائل رو از قبل انتخاب نکردن چون اگر انتخاب می‌کردن دیگه نارضایتی معنی نداره و اثبات میشه که این مسائل از قبل براشون توسط خدا تعیین شده نه خودشون. در این زمینه توضیح بدید خواهش می‌کنم در همین جا کامل توضیح بدید و به کتاب ارجاع ندین و با الفاظ همه فهم. با تشکّر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن عربی در فصوص در فص شیثی این طور می فرمایند: قرآن می‌فرماید: «أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ‏» ( طه/۵۰) پس خداوند هر چیزی را آفرینشِ مخصوص به آن چیز را می‌دهد، آن ‌هم از طریق اسم عدل و اخوات اسم عدل مثل مُقسِط و حکیم. در این حالت است که عین خواهش هر چیزی به آن چیز داده می‌شود و بر این اساس فرمود: «فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» (انعام/ ۱۴۹) برای خدا حجت بالغه‌ای هست که می‌تواند بگوید هر چه هستی، مربوط به خودت می‌باشد، و رسول خدا (ص) با نظر به اعیان ثابته افراد است که فرمودند: اسامی تمام افراد صالح تا قیامت در دست راست من و نام تمام افراد ناپاک تا قیامت در دست چپ من نوشته شده و حَکَم و عدل، حکم کرد و خدا عدالت به کار برد. موفق باشید

31013
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد و معلم گرامی: یک مورد مشکلی بود خواستم از شما راهنمایی بگیرم. ما در جوی کار می کنیم که عموما افراد مومن و انقلابی هستند و تلاش برای حل مشکلی از مملکت دارند، اینکه خیلی مادی نباشند و تلاش و همتشان برای رفع مشکل و یا پیشبرد طرح و هدفی در کشور باشه در خیلی از این همکاران دیده می شود. موردی که هست افرادی در مجموعه هستند که خود را با کار تعریف می کنند (همین کارهایی که ذکر شد) و تعادل تهذیب، تحصیل، ورزش و یا بگوییم خانواده، کار، ارتباط با خدا را ندارند. برای مثال اشخاصی بدون چشمداشت مادی خاص و یا با با اندک ضرورت آن که از صبح ساعت ۷ دنبال کارها باشه تا ساعت ۹-۱۰ شب. بقول خودشون کار زیاد و فرصت کم است و ۲۴ ساعت زمان کمی برای یک روز است و مشکلات و کارها بسیار زیاد هستند. این افراد خودشون رو در کار غرق می کنند، نماز رو به سرعت برگزار می کنند، برنامه عبادی خاصی از ایشان نمی بینی ولی از لحاظ کاری و در جامعه در تراز بالایی قرار دارند. خواستم حضرت عالی بیانی و سخنی بفرمایید برای چنین افرادی و ماهایی که شاید بعضی اوقات برنامه زندگیمون از حالت تعادل خارج میشه و به این سمت کشیده میشه چراغ راه همیشگی و راهنما باشه. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر رابطه‌مان را با خداوند در میدان گسترده رحمت به او مدّ نظر قرار دهیم و در ظرائف عبادات و رعایت خانواده و ارحام در حدّ متعادل وارد شویم، نتایج بهتر و پایدارتری می‌گیریم. سادگی و قناعت بسیار خوب، ولی سخت‌گیری به خود و خانواده، نه. موفق باشید

31005
متن پرسش
سلام و ارادت خدمت شما استاد گرامی در متن کتاب آشتی با خدا شما بیان نمودید که اتصال هست خود به هست مطلق از طریق فکر امکان پذیر نیست. درصورتی که تاکید آیات و روایات و بیانات خود شما و دیگر بزرگان بر تفکر امری واضح و روشن است، ممنون می‌شوم که این تعارضی که برای بنده پیش آمده را روشن بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر در جای خود لازم است ولی از درک قلبی و علم حضوری نیز نباید محروم بود. در آن‌جا بحث از احساس «هست» و «وجود» خودمان در میان است و تأکید علامه طباطبایی در کتاب «رسالة الولایه» در این‌که اگر بتوانیم درکی وجودی از خود پیدا کنیم که عملاً با نوعی سلوک همراه است، در آن حال درک اتصال به حضرت حق برای‌مان پیش می‌آید و عبودیت تکوینی خود را احساس می‌کنیم. موفق باشید

31003
متن پرسش
با سلام: برای تقویّت ایمان مخاطبین گرامیتان چنانچه کشف و شهودی معنوی داشته اید و به کراماتی رسیده اید بعضی هاشون را نقل فرمائید و درست است که آن که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند ولی خواهشاً اگر کشف و شهودی داشته اید همچون آیت الله بهجت و ... و بفرمایید که انشاء الله کی قرار است همچون حاج قاسم شهید شوید تا به وصال معشوق برسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که جناب صدرالمتالّهین می‌فرمایند: «المعرفة بذر المشاهده». آری! معارف عالیه خود به خود مقدمه و بذر مشاهده آن حقایقی است که انسان بدان معرفت یافته است. موفق باشید

31002
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین. سلام استاد محترم و عرض تشکر بابت همه الطافی که به اذن حضرت رحمان در اختیار ما می‌گذارید جزاک الله خیرا و حسنا. ‏به توفیق الهی بنده مدتهاست از راه دور شاگرد شما هستم و مطالب گرانبهای الهی که در کلام شما جاری می‌شود را خدای رحمان به قلبم می‌رساند ‏به رسم ادب و شاگردی از محضرتان سوال و طلب راهنمایی دارم. به لطف الهی در ماه مبارک رمضان امسال پس از مدتها طلب انس با حقیقت قرآن از حضرت حق و به لطف بحث زیبای زبان قرآن اصیل ترین زبان در روز ۱۴ ماه مبارک انگار دریچه قلبم به منظر قرآن گشوده شد و انگار این بار این قرآن بود که به جانم تلاوت می‌شد انگار خداوند رحمان را در افق قبله می‌دید قلبم که آیات را به جانم تلاوت می‌کند قابل وصف نیست به زبان قال اما زبان حال اشکی بود که بی اختیار جاری می‌شد قلبی که فقط می‌خواست کلام حق را بشنود و هرچه میامد کنار می‌زد لذتی که وصف شدنی نبود و کلامی که انگار الان در کنار پیامبران انذارشان را می‌بینم استهزاء قومشان را می‌بینم دردی که از عدم توجه مردم به دیدن حق بود را در وجود پیامبران علیهم السلام می‌دیدم حقیقت هر مساله ای را به وضوح انگار می‌دیدم و اعتباری بودن یا بهتر بگویم پوچ بودن خیالات معاندین را انگار می‌دیدم. استاد بزرگوار انگار وارد عالمی دیگر می‌شدم که پر رنگ ترین چیزی که می‌دیدم مهر الهی بود و سپس عفو و خلاصه قابل وصف نیست و این حال بسیار خوش در سحر ۱۴ ماه مبارک که با قرآن کریم آغاز شد در ادامه ماه با نظر به قرآن کریم ادامه می یافت اما دیگر نه به اندازه بار اول، بعد از آن انگار که خدا را دیده بودم در ورای پدیده ها و اتفاقات. خداوند رحمان را حاضر و ناظر می‌دیدم بر زبان قلبم جاری بود «انک قریب مجیب» از همه جالب تر اینکه اون من اعتباری و غیر حقیقی و دانی که همیشه ازش به خداوند رحمان پناه می‌بردم و در واقع ازش فراری بودم اما مرا رها نمی‌کرد به نظری که با قرآن کریم به حضرت رحمان گشوده شد خود بخود کنار رفت طوری که حتی در آن حال خوش گشتم و پیدایش نکردم اما بعد از آن هم با نظر به همان افق قبله که انگار گمشده ام آنجا بود دوباره آن من اعتباری کم رنگ می‌شد و بلکه ناپدید. استاد محترم. عرض حال کردم تا از شما بزرگوار چند سوال بپرسم که نابلد راهم و نیاز به دستگیری دارم گرچه صادقانه اعتراف می‌کنم هر طلب دستگیری که به دلم افتاد حضرت حق به بهترین نحو با مهر خود راه نشانم داد الحمدلله رب العالمین. الان هم نظرم به عنایت اوست شاید در کلام شما استاد بزرگوار. اول اینکه آیا این احوال واقعی است یا ساخته و پرداخته خیالاتم؟ گرچه شرم دارم از این سوال از بس که لطف حضرت حق را به وضوح در قلبم چشیدم لکن لیطمئن قلبی. دوم اینکه بعد از ماه مبارک آنقدر شفاف شده بودم به فضل الهی که با یک خرید یا یک کلام اضافه رفتن اندک اندک نور تابیده شده حضرت رحمان را احساس می‌کردم و متاسفانه هرچه از ماه دل انگیز میهمانی حضرت رب العالمین دورتر می‌شویم کلام اضافه و مشغول دنیا شدن و اخلاق فاسده که همه ناشی از غفلت و کوتاهی خودم هست موجب کدر شدن آن شفافیت وجودی می‌شود. در این حالات که عاجزانه مثل بدبختی عاجز و بینوا به محبوب رو می‌کنم آنقدر زیاد رحمتش را به جانم می‌نشاند که جز شرمندگی و جز شرمندگی هیچی برایم نمی‌ماند. استاد سوال دومم این است که آیا نظر به افق قبله که انگار اولین بار محبوب از آنجا جلوه گر شد برای ارتباط با او کار اشتباهی است با توجه به اینکه حضرت حق در همه جا حضور دارد و جایی ندارد؟ و سوال آخر اینکه راهنمایی ام بفرمایید چه کنم که راه گم نشود و اگر تا به اینجا راه را صحیح آمده ام همانطور عاشقانه و با قوت در همان راهی که مرا می‌طلبد طی مسیر کنم. البته بنده سالهاست مسیر زندگی ام به عنایت حضرت اباعبدالله علیه السلام روشن به معارف الهی گشته و الحمدلله غرق در این معارف و کتب حقه و خدمت به خلق می‌گذرد و الحمدلله بعد ماه مبارک با نگاه جدید شروع به نگاه به قرآن کرده ام در بین الطلوعین و الحمدلله انگار بعد این همه سال دارم از اول قرآن را می‌بینم و می‌شنوم اما خوف فراق که من آن را نار حقیقی دیدم مرا نگران می‌کند گرچه همین خوف مرا به آغوش پر مهر محبوب هدایت می‌کند از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می‌طلبم و محتاج راهنمایی و دعای خیر شما بزرگوار در حق شاگردی حقیر و کوچک هستم. همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم و آخر دعواهم ان الحمدلله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً» برای قلب‌ها بعضاً احوالات رجوع به حق است به صورت خاص، و بعضاً قلب‌ها در حالت عادی هستند و لذا موضوع قبض و بسط را حمل بر بی‌پناهی و بی‌محلی از طرف حضرت ربّ العالمین ننمایید. 2- آری! قبله، مظهریت تامّ دارد و کمک می‌کند تا در بقیه مظاهر نیز ما به نور آن مظهریت تامّ انس بگیریم. 3- این‌که بعضاً ما را حضرت محبوب به خود وامی‌گذارد برای آن است که به نوعی به خود آییم و احوالات را تبدیل به معارف کنیم به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که از تدبّر نسبت به تفسیر المیزان به همان شکل که در جزوه «روش کار با المیزان» عرض شد، غفلت نشود.

موفق باشید.

31001
متن پرسش
فقط محتاج اوییم و لاغیر آیت الله شیخ نصر الله شاه آبادی: اگر فقط و فقط خودت را محتاج او دیدی و لاغیر، یقین بدان که زندگی ات می‌گذرد. این به این معنای این نیست که بخوابی؛ خیر؛ او رزاق است و بلندت می کند و راهت می اندازد و کار جلوی پایت می‌گذارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است واقعاً. «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد، سیه باشد ورق». موفق باشید

30974
متن پرسش
سلام: ضمن تشکر بابت پاسخگویی به سوال 30970، منظور روانشناسی بود و نه روانپزشکی. تا جایی که اطلاع دارم، روان پزشکی است که بیشتر با بدن و عصب و... سر و کار دارد، و اگر اشتباه نکرده باشم روانشناسی شاخه ای از علوم انسانی است و بیشتر به موضوعاتی نظیر لایه های شخصیت، حالات و خلقیات و واگویه های درونی و ارتباط عالم ذهن و واکنش ها و رفتارها و... می پردازد که بنا به تصور من، کمتر به بدن مرتبط است (البته ممکن است ارتباطی هم با مسائل فیزیکی پیدا کند، و مثلا با مزاج های طبیعی و... مرتبط شود) و بیشتر مربوط به همان حالات روانی است. البته من خودم مهندسی خوانده ام و شاید در تشخیص حدود علم دارم اشتباه می‌کنم. سؤال دیگر این که در پاسخ به سؤال 30970 جمله ای فرمودید که ایهام داره، فرمودید «نباید از این نکته غفلت کرد و روان‌شناسی را در فلسفه جستجو نمود.» بنده در تشخیص عطف یا عدم عطف جمله دوم به اول دچار مشکل شدم، آیا منظورتان این بوده که «نباید از این نکته غفلت نمود» و «نباید روان شناسی را در فلسفه جستجو نمود» و یا این که «نباید از این نکته غفلت نمود» و «باید روان شناسی را در فلسفه جستجو نمود»؟ در صورتی که منظورتان این بوده که باید روان شناسی را در فلسفه جستجو نمود، توضیح بفرمایید که در کدام مباحث و ذیل چه عناوینی، و با توجه به ارتباط روانشناسی با معرفت نفس، آیا به عرفان هم مرتبط می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اتفاقاً بحث در روان‌شناسی است و تلاش‌هایی که جناب مازلو برای جدول‌بندی رفلکس‌های بدنی و ربط آن‌ها با روان و لذا روان‌شناسی را یکی از علوم تجربی به حساب می‌آورند. ۲. امروزه در تحلیل داده‌های روانی، رجوع به فلسفه قدرت بیشتری برای روان‌شناسان در تحلیل عکس‌العمل‌های انسانی پیش آورده که البته این عرض عریضی دارد و جایگاه روان‌شناسی اسلامی نیز در همین جا می‌باشد که چگونه عکس‌العمل‌های روانی را در نگاه اسلامی بررسی نماییم که عرض شد بحمدلله در ایران کارهای خوبی در دست اقدام است. موفق باشید

30970
متن پرسش
سلام: آیا مباحث آشنایی با حالات روانی، شناخت نقاط ضعف، خلقیات و... که ذیل مبحث روانشناسی می گنجد، ارتباط معنادار و مشخصی با مباحث معرفت نفس دارد؟ به بیان بهتر، آیا معرفت خلقیات و عادات و شخصیت و مزاج و نقاط ضعف و درون گرایی و برونگرایی و... جزوی از معرفت نفس است؟ به منظور کسب اطلاع و مهارت یابی در خصوص موضوعات فوق، ذیل یک سیره معنوی و اسلامی، چه مباحثی را باید پیگیری کرد؟ آیا در سیر مطالعاتی شما روانشناسی اسلامی حضور دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در عین این‌که این دو علم نسبت به همدیگر بی‌ارتباط نیستند، و بحمدلله در سال‌های اخیر علم روان‌شناسی به سوی مباحث معرفت نفس و به طور کلی به سوی تفکرات فلسفی توجه و شیفت داشته است؛ با این‌همه و در هر حال نباید فراموش کرد روان‌شناسی یک علم تجربی است و در نسبت با عکس‌العمل‌های بدن نسبت روح را با بدن بررسی می‌کند و نباید از این نکته غفلت کرد و روان‌شناسی را در فلسفه جستجو نمود. موفق باشید

30967
متن پرسش
سلام استاد: استاد من دائما از درون در رنج و عذابم‌. دائما به خدا میگم خدایا منو ببخش. هر روز گناهان و خطاهایی که در گذشته انجام دادم بی اختیار یادم میاد. من بارها و بارها به خاطر هر کدومش توبه کردم ولی باز یادم میاد و استغفار می‌کنم. اما چند وقت بعد دوباره یادم میاد و ناراحت میشم از اون گناه یا خطا. حتی برای بعضی گناهان قبل سن تکلیف هم رد مظالم دادم و بعدا فهمیدم که دوباره رد مظالم پرداخت کردم ولی از جلوی چشمم نمیره کنار. استاد این یادآوری دائمی علتش چیه؟ من میگم با خودم مگم میشه خدا بعد این همه توبه نبخشیده باشه ولی باز یادم میاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این دیگر وسوسه‌ شیطان است و باید توجه نکرد. زیرا حضرت حق توّاب هستند و توبه بنده را می‌بخشند و باز آن گناه را مدّنظرآوردن که ممکن است نبخشیده باشد، به گفته خواجه عبدالله انصاری این نوعی جفاکاری به خداوند است. موفق باشید

30960
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: ۱. این جمله درست است که انسان باید خداوند را در قلب خود رویت کند؟ ۲. ماه رمضان تقریبا خوب طی شد، شب عید فطر هم خوب بود، ولی نمی دانم چرا روز عید فطر این اندازه ورق برگشت و انگار نفس اماره فقط خودنمایی کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ولی رؤیت حق به چه معناست، جای بحث دارد. عرایضی در جلسات ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره جاثیه که کتاب آن روی سایت هست، در این رابطه شده است. ۲. آری! «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

30959
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. ۱. رمز موفقیت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در کنار زدن همه ی حجب چه بود؟ ۲. به نظر شما مدرسه زدن با مکتب معارف بیشتر برای جامعه نیازه یا کلینیک روانشناسی با زیربنای تفکر توحیدی و تربیت روانشناس در این زمینه؟ کدومش عمیق‌تره. ۳. ورود به عرفان عملی دقیقا از چه زمانی باید انجام بگیره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. صداقت و معرفت و اعتماد به خدا و احساس مسئولیت نسبت به جامعه ۲. فکر نمی‌کنم تفاوتی داشته باشد، هر دوی آن‌ها خوب است بستگی به شرایطی دارد که برای شما پیش می‌آید. ۳. عرفان عملی یعنی رعایت احکام الهی در راستای رضایت و قرب به حضرت حق. و این زمان خاصی نمی‌خواهد. موفق باشید

نمایش چاپی