بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیاست و تحلیل حوادث

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13975
متن پرسش
سلام: اینکه می گویند آیت الله جوادی چرا در فتنه موضع گیری نکرد واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد می تواند دلیل بر کم بصیرتی استاد جوادی آملی حفظه الله شود؟ بنده خودم می دانم استاد جوادی بسیار انقلابی اند. ولی می خواستم با استاد مشورت کنم که اطلاع بیشتری کسب کنم (چون از بنده بعضا می پرسند. همین چند روز پیش هم پرسیدند). ممنونم استاد. اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طرف مقابل سعی داشت آیت اللّه جوادی را به نفع خود مصادره کند و حضرت آقا در عین آن‌که نسبت به فتنه موضع خود را مشخص کردند ولی نخواستند به عنوان یک شخصیت فرهنگی در یکی از موضع‌گیری‌های سیاسی جاری در کشور وارد شوند. موفق باشید

13924
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به جواب سوال 13909 و ارجاع شما به جواب سوال 4225، بنده هنوز موضوع برایم حل شده نیست. البته گیر بنده سران گروهگ منافقین و بهر حال آنهایی که در زمینه آشوب، شورش، بمب گذاری، شکنجه و هزاران عوامل دیگر دستی بر آتش داشتند، نیست. همین طوری که شما هم فرمودید خطاهایی که ممکن است پیش آمده باشد را نفی نکردید. اما بگذارید مثالی بزنم: پدرم تعریف می کرد که در محله خودمان قبل انقلاب بعضی از اشخاص مدام در قمار خانه به سر می برند و صبح تا شب کارش همین بود. اما بلافاصله بعد از انقلاب همین ها در صف اول انقلاب و دایه دار انقلاب شدند و همین اشخاص تندرو موجب جنایت هایی فراوانی شدند که حتی در جریان منافقین، صرفا از افرادی که خوششان نمی آمد بی دلیل انگ منافق می چسباندند و چهار چرخش را هوا می کردند. البته بنده این افراد تندرو را به هیچ وجه یک انقلابی که گوشش به زبانش امامش باشد نمی دانم. اما می خواهم بگویم که این اشتباهات و خطاها که منجر به کشته شدن بعضی از افراد بی گناه شد، توجیهی منطقی دارد؟ طبیعتا جوابی که شما خواهید داد، جوابی خواهد بود که بنده به آنها می دهم. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چنین باشد که پدرتان فرموده‌اند؛ مسلّم آن کار توجیه منطقی ندارد ولی تا آن‌جایی که بنده در جریان هستم در کلّیّت امر، موضوع به این راحتی نبوده. آن‌چه برای امثال آیت اللّه منتظری هم مسئله شد این بود که بعضی‌ها چندماه دیگر از زندان آزاد می‌شدند، ولی در همین حین اعدام شدند که این به جهت پیداشدن اسنادی بود در عملیات مرصاد، که نشان می‌داد این افراد بنا بوده در حاکمیت منافقین مسئولیت داشته باشند و در آن مسئولیت، حکم اعدام بسیاری را صادر کنند، در آن حدّ که به آن‌ها گفته بودند ایران را با چهارمیلیون می‌توان اداره کرد و بی‌باکانه هرکس را باید کشت تا رُعب مطلقی پیش آید. در این رابطه از زندانیان نسبت به تعهدی که به منافقین داشتند سؤال می‌شده آن‌هایی که هنوز متعهد به برنامه‌های منافقین بودند، از نظر فقهی این افراد محارب به حساب می‌آید و حکم آن‌ها قتل است. موفق باشید

13858
متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد: چند تا سوال داشتم اولیش درباره ی امام خمینی بود اگر امام از اول می دانست بنی صدر کیست چرا حکم آن را تنفیض کرد؟ چرا به مردم نگفت که چنین هزینه ای کشور ندهد و حضرت آقا در 88 چرا اینها جلوگیری نکردند از این هزینه ها؟ مطلب دوم شیوه ی حکومت امام خمینی است که به نظر من اشکال دارد و آقای مصباح مطلوب تر است. چرا امام معتقد بود هرکس یک رای دارد مگر یک روستایی ساده با یک مرجع تقلید برابر هستند که یک رای دارند و اگر ولی فقیه ولایت الهی دارد اصلا چرا انتخابات، خودش انتخاب کنند این ها نظر آقای مصباح هست که به نظر من منطقی تر از امام هست چرا امام این شیوه را در پیش نگرفتند؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با قسمت آخر سؤال جنابعالی عنایت داشته باشید که موضوع انتخاب یک فرد برای امور اجرایی غیر از انتخاب امام معصوم یا ولیّ فقیه است. مردم‌سالاریِ دینی برای امور اجرایی کشور، راه درستی است از آن جهت که مردم در این رابطه احساس مسئولیت بیشتری نسبت به نظام خود دارند. در مورد بنی‌صدر مسلّم حضرت امام نمی‌دانستند ضعف‌های او کار را به این‌جا می‌کشاند و از این جهت، قصاصِ قبل از جنایت نمی‌توانند بکنند. در مورد فتنه‌ی سال 88 هم، موضوع از همین قرار بود. موفق باشید

13803
متن پرسش
سلام: چرا دشمنان اسلام در دشمنی و رسیدن به اهداف خود مصمم و جدی هستند ولی ما در رسیدن به اهدافمان مصمم و جدی نیستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمنان اسلام همیشه تحت تأثیر نفس امّاره‌ی خود عمل می‌کنند که برای نزدیکی به نفس امّاره هیچ تلاش و سلوکی نیاز نیست. ولی مسلمانان باید به نور نفس مطمئنه نزدیک شوند تا ذیل آن عمل کنند و این نیاز به تلاش دارد و از این جهت دشمن در تبعیت از نفس امّاره جدّی است زیرا بدون تلاش در اختیار آن قرار دارد. موفق باشید

13805
متن پرسش
سلام: استاد قضیه توهین برنامه فیتیله به هموطنان ترک می تواند برنامه ریزی دشمن باشد؟ در تبریز تظاهرات شد و چند نفر مجروح و... شدند بخاطر یک حرف کوچک بازیچه دشمن شدیم. من خودم ترک هستم. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی موضوع تفکر را در تاریخ و زمان خود به جامعه متذکر نشویم و همواره همه‌چیز را به شوخی و سرگرمی بگذرانیم و سطحی‌نگری، عنان جامعه را بگیرد؛ طبیعی است که دشمن برای بازی‌دادنِ ما امیدوار می‌شود و ما هنوز به خود نیامده‌ایم. مشکل برنامه‌ی فتیله، حرف‌های مزخرفی نیست که در رابطه با پاره‌ی تن ایران و حهان اسلام یعنی آذربایجان زد؛ مشکل دلقک‌بازی‌هایی است که ملت را در بی‌تفکری گرفتار کرده است! موفق باشید

13753
متن پرسش
به نام خدای محمد، با عرض سلام خدمت استاد محترم: با عنایت به دستگاه فکری و مطالعاتی حضرتعالی که ما را به حقیقت خود متذکر می شود و از طرفی هم نیل به این مهم لوازم و الزاماتی دارد که بالفرض در گفتار چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی به کم گویی و کم گوش دادن و.... اشاره شده است که ذیلا به سوالات اینجانب جواب دهید: 1. چگونه ممکن است کسی سیر و سلوک الی الله را در دستور کار قرار دهد و در کنار آن در عرصه سیاست حضوری فعال داشته و مسولیت های خطیر هم داشته باشد؟ 2. آیا یک سیاست ورز بایستی با یک ژست خاصی در آن وارد گردد؟ در انتها خواهش دارم از شما استاد عزیز که اگر امکان دارد کتابی با عنوان عالم سیاست و سیر و سلوک الله که پاسخ تمام کسانی که می خواهند سیر الی الله کنند و هم وارد عرصه سیاست شوند مرقوم نماید. با سپاس ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» و جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است که فکر می‌کنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاست‌ورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید

13755
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: بنده دختری ۲۲ ساله هستم که بسیار مذهبی و ولایی و انقلابی هستم و همواره سعی دارم پیرو بیانات امام خامنه ای باشم. اخیرا خواستگاری برایم آمده که طلبه است و فرزند یکی از سرداران شهید است و خانواده مذهبی ای هم دارد. خودش هم خیلی از نظر مذهبی دقیق است و با بسیاری از معیار های من تناسب دارد. ولی چند مورد برایم جای تامل است. مهمترین آنها اینکه ایشون از نظر سیاسی با من همراه نیست. من در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به آقای جلیلی رای دادم و یا جبهه پایداری موافق تر هستم و اصلا و به هیچ عنوان دل خوشی از آقای روحانی ندارم و خیلی دعا کردم که ایشون انتخاب نشود از وقتی هم که باب مذاکره با آمریکا را باز کرده است همواره خون به جگر بوده ام و خیلی در تلاطم بودم که هر طوری هست به دیگران و کسانی که می توانم بفهمانم که راه و رسم فکری ایشان با اصل و اساس انقلاب دچار تضاد است وقتی به راحتی می گوید امام حسین (ع) با عمر سعد مذاکره کرد! وقتی دین و ایمان مردم را جدای از حکومت می داند و همش بچه مذهبی ها را به بهانه افراطی گری می کوبد. وقتی در سازمان ملل یک کلمه حرف از صهیونیست و خطراتش نمی زند، وقتی خودش در انگلیس و زیر دست اجانب تحصیل کرده و معلوم نیست چقدر از فرهنگ مبارزاتی مردم کوخ نشین فاصله دارد و آیا اصلا انقلاب پابرهنگاني که مایه امید امام بودند را به رسمیت می شناسد یا نه، وقتی آقای ظریف می رود با شیطان بزرگ دست می دهد، با دستی که آلوده به خودن هزاران کودک مسلمان است، این ها بیانگر تفاوت های فکری و عقیدتی بین این دست با اصل انقلاب و رهبری است. هر چند که آقا تا آخرین لحظات هم کسی را نمی رانند و حتی درباره آقای خاتمی هم همان زمان تعابیری از قبیل فاضل و مومن و غیره داشتند چون ایشان معتقد به جذب حداکثری هستند ولی به راحتی می گویند با مذاکره با آمریکا مخالفم. دل خوشی از این قماش نداریم و... خب با این وجود این جناب خواستگار با اینکه حتی به دیده بوسی رهبری هم می رود و حتی اهل کار تبلیغی حوزوی در روستا ها است و می گوید رهبر را قبول دارد ولی می گوید برای رفع مشکلات کشور باید آدم ماهر سر کار باشد و روحانی توانسته تورم را کاش دهد در نتیجه اقتصاد مردم خوب می شود و بنابراین دیگر با نظام مخالفت نمی کنند. و اصل نظام حفظ می شود و دست دادن ظریف را هم توجیه می کند که خب برای اینکه مذاکرات به نتیجه مطلوب تری برای مملکت برسد باید یه سری چیزهایی که متداول روابط دیپلماسی است را رعایت کنند!! من ولی می گویم به قول آقا باید از ظرفیت های داخلی کشور با اقتصاد مقاومتی استفاده کنیم ایشون کلا میگه این اختلاف دیدگاه های سیاسی نباید در زندگی مشترک وارد بشه و اهمیت پیدا کنه ولی به نظر من ما تفاوت عقیدتی داریم نه فقط اختلاف ذائقه های جزيي سیاسی و بنظرم مشکل پیدا خواهیم کرد. مادرم ولی می گوید سختگیری نکن! چون از نظر اعتقادی هم سختگیر تر از معمول هستی اینجور مواردی در این دوره و زمان کم پیدا می شود. تا الان هم خواستگاران زیادی داشته ام ولی هیچ کدام را بدون حجت قطعی رد نکرده ام. بعضی ها هم خودشان من را نپذیرفتند. حالا استاد اگر می شود راهنمایی ام کنید لطفا. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف مادرتان درست است. زیرا اگر کسی در کلّیت نظام در صراط مستقیم باشد، تفاوت‌های فکری و سلیقه‌ای نباید منجر به دوگانگی با این افراد بشود. ملاحظه کردید که رهبری انقلاب، دست‌دادنِ آقای ظریف با اوباما را به صرف این‌که آقای ظریف گفتند اتفاقی بوده؛ حمل بر صحت کردند و از موضوع، عبور نمودند. به نظرم بعضاً رفقای جبهه‌ی پایداری و کیهان در عین دلسوزی، موضوعات را یک‌وجهی می‌نگرند. لذا اگر آن بنده‌ی خدا از نظر سجایای اخلاقی مشکلی ندارد، می‌توانید با او کنار بیایید. موفق باشید

13737
متن پرسش
سلام استاد: 1. حاج عظیم ابراهیم پور کارشناس سیاسی، برای استفاده سیاسی چگونه است؟ 2. برای تقویت سیاست اسلامی ناب در منظر امام (ره) و آقا حفظه الله چه کتابهایی بخوانیم؟ صحیفه نور را روزی چند صفحه بخوانم خوب است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرچه هست، جز خوبی و صفا چیزی دیگر ما در ایشان ندیدیم  2- صحبت‌های مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» و تاریخ اسلام و مطالعه‌ی تاریخ معاصر در این مورد کمک می‌کند. جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست، نسبت به مطالعه‌ی تاریخ معاصر، شروع خوبی است. در مورد صحیفه‌ی نور بالاخره باید سعی کنید در هر فرصتی که برایتان پیش می‌آید مطالعه فرمایید. موفق باشید

13731
متن پرسش
آیا گفتن مرگ بر آمریکا در شرایط کنونی تحریم و برجام هسته ای اشکال دارد یا واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با برجام ذرّه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کم شده است که شعار «مرگ بر آمریکا» فراموش شود؟! به همان اندازه که مقابله با شیطان واجب است، مقابله با آمریکا واجب می‌باشد. موفق باشید

13717
متن پرسش
سلام: استاد نمیدونم دردل کنم یا در مقام منتقد سوال کنم یا کسی که چند وقته دلش شکسته این مطالب را بنویسم. این جملات را که می نویسم (شاید) با علم به مصالح کشور می نویسم. 1. بنده به عنوان یه کسی که خودشو سرباز ولایت فقیه می دونسته سعی داشته درحد خودش نظرات امام و رهبری را از هر طریق که میشده ترویج کنه واقعا از اینکه این نظرات را گفتم ناراحت نیستم ولی بعضی موقع ها آدم یه چیزهایی می بینه که یه مقدار شوکه میشه. مثلا ما در مورد مذاکره با آمریکا جملات آقا را خوندیم و هر جا رفتیم گفتیم مذاکره با آمریکا بده خوب نیست بعد دیدیم اصلا خود رهبری اجازه دادند. در همین مساله اخیر یعنی دست دادن آقای ظریف ما همه جا گفتیم این کار بد بود خود شما نوشتید این دست دادن یعنی قتل انبیاء بعد امروز آقا آقای ظریف را فرد متدین نام می برند بعد نتیجه این شده که بچه هایی مثل من معروف شوند به تندرو 2. حضرت استاد به این نتیجه رسیدم که (شاید) اغلب مسولین کشور قصدی برای اجرا کردن عملی آرمان های انقلاب را ندارند پس آیا کار ما فایده دارد یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در مسیری که رهبری انقلاب جلوی ما گذاشته‌اند، ورود در مسیری است که ضرر و زیان در آن نیست. رهبری انقلاب هیچ‌وقت تیم مذاکره‌کننده را تضعیف نکردند و عموماً آن‌ها را تأیید می‌نمودند. آن‌هایی که بین تیم مذاکره‌کننده و توافق انجام‌شده خلط کردند و نقص‌های توافق را به جای آن‌که به حیله‌گری‌های آمریکا نسبت دهند، پای تیم مذاکره‌کنندگان گذاشتند از رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» غفلت کردند، وگرنه هنوز هم توافق به تعبیر رهبری ضعف‌هایی دارد که باید رفع شود. در مورد دست‌دادن با اوباما؛ مسلّم کار بدی صورت گرفته است، منتها مقام معظم رهبری قول آقای ظریف را که آن را یک اتفاق مطرح کردند، حمل بر صحت نمودند و از آن گذشتند زیرا این غیر از آن است که آقای روحانی در گفتگوی تلفنی با اوباما انجام داد که رهبری آن را کار «بیجایی» معرفی کردند. موفق باشید 

13674
متن پرسش
سلام علیکم: دلیل مرتد شمردن و واجب القتل شدن کسی مثل سلمان رشدی چیست؟ مرتد بودن بجای خود، چرا مثل ائمه ی اطهار (ع) اینگونه افراد را با بحث علمی رسوا نمی کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان واجب‌القتل‌بودنِ کافرِ بالفطره در رابطه با یک توطئه‌ی سیاسی است که قرآن در آیه‌ی 72 سوره‌ی آل‌عمران متذکر آن است از آن جهت که می‌فرمایند: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» گروهی از اهل کتاب برای آن‌که روشن کنند اسلام یک دین واقعی نیست، نقشه کشیدند که ابتدا به عنوان دینی که از قبل در کتاب‌های خودشان از آن خبر داده شده، به اسلام بگروند و سپس اعلام کنند ما تحقیق کردیم و معلوم شد این دین آن دینی نیست که در کتاب پیامبر قبلی از آن خبر داده شده است و از این طریق با برگشت از اسلام به دین قبلی عملاً یک مقابله‌ی مستقیم با دین خدا را در پیش گیرند. از این جهت اسلام این نوع توطئه‌گران را که با آگاهی کامل برای ضربه‌زدن به اسلام ارتداد پیشه می‌کنند واجب‌القتل می‌داند. این غیر از آن است که کسی بخواهد در مورد اسلام تحقیق کند در این مورد قرآن در سوره‌ی توبه در آیه‌ی 6 می‌فرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» اگر یکی از مشرکان از شما فرصت خواست که سخن خدا را بشنود و در آن تأمل کند، او را پناه دهید و آن‌چه از نظر علمی می‌طلبد در اختیارش بگذارید سپس با امنیت کامل او را برگردانید به محلی که می‌خواهد برگردد، تا هرطور خواست تصمیم بگیرد. موفق باشید

13672
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی از طرفداران دوران پهلوی پسر مدعی هستند که در کنار تمام اشتباهاتی که محمد رضا شاه مرتکب شد، خدماتی هم داشته و آن هم بحث اصلاحات ارضی و برچیدن نظام فئودالی ( اربات و رعیت) بود. حال اگر خودتان نظری در این رابطه دارید بفرمائید و کتابی هم در راستای روشنگری این موضوع معرفی نمائید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب اسلامی» این‌طور نوشته‌ام: شاه زير فشار و تأكيد آمريكا جهت اصلاحات ارضيِ آمريكائي از ترس آيت‌الله بروجردي امروز و فردا مي‌كرد و مانند ديوانگان و به بهانه خطر كمونيسم از آمريكا اسلحه وارد مي‌كرد و بيشتر مردم را در سختي نگه مي‌داشت. در اين ميان حزب مردم با رهبري اسدالله عَلَم و حزب ملي‌يون به رهبري اقبال، جنگ زرگري راه انداخته بودند. حضور علي اميني با اجازه دموكرات‌هاي آمريكا(كندي) نقش جناح مخالف را بازي مي‌كرد و آمريكا بدش نمي‌آمد با مطرح كردن اميني در صحنه سياسي ايران، طوري جلوه دهد كه ايران از خفقان شاهنشاهي رسته است ولي شاه به نخست وزيري مهندس شريف امامي راضي شد (9/6/39 تا 15/2/40) تا ظاهر حكومت را آراسته جلوه دهد و به اصطلاح اين‌طور نمايش دهد كه حكومت دموكراسي شده، زيرا كندي متوجه بود براي ادامه حكومت آمريكا در جهان و جلوگيري از حكومت‌هاي كمونيستي بايد آزادي‌هاي نسبي و آمريكا پسند به ملت‌ها بدهد و او كتاب « استراتژي صلح » را به همين قصد نوشت و مقصود او آن بود « نه آنچنان به مردم فشار آورند كه عصيان كنند و نه آنقدر رهايشان كنند كه قبله‌اي غير از ارزش‌هاي آمريكائي در نظرشان ارزش پيدا كند ». و دولت شريف امامي و پس از آن دولت علي‌اميني مأمور چنين سياستي بودند و به همين دليل هم هست كه اگر در اين دوران‌ها اجازه تحرك سياسي در بين سياسيون و مذهبيون مي‌يابيد نبايد به حساب توبه كردن شاه و درباريان گذاشت.

با درگذشت آيت‌الله بروجردي مشاوران امور مذهبي دربار به شاه توصيه كردند كه بايد مرجعيت تامّه شيعه خارج از ايران باشد. و حاصل همين توصيه‌ها تلگرام شاه به جاي قم به نجف بود و براي اولين بار است كه با تلاش روحانيون آگاه و مدرسين آينده‌نگر حوزه نام مرجعيت « آيت‌الله خميني » بر سر زبان‌ها مي‌افتد. (بدون اينكه در اين راه خودِ امام قدمي بردارند).

اميني يعني نوه مظفرالدين شاه نظر كندي رئيس جمهور آمريكا را جلب كرده بود و به همين جهت به عنوان نخست وزير به شاه تحميل شد، به اميد انجام اصلاحات ارضي طبق نقشه و برنامه كاخ سفيد. در اين فريب‌كاري براي اينكه نشان دهند كشور داراي فضاي آزاد سياسي شده، مجبور بودند مقداري از فسادهاي دربار را نيز بر ملا كنند و مقداري از قراردادهاي چپاول‌گرانه شركت‌هاي مختلط (غربي - دربار) در همين راستا بر ملا شد تا از اين طريق اطمينان مردم را جلب كنند. در همين شرايط، فرصتي نيز به دست آمد تا بعد از خفقان چند ساله پس از كودتا نويسندگان و سخنرانان قدم‌هايي در جهت آگاهي مردم بردارند، هرچند دربار از اين حركات وحشت داشت و مي‌ترسيد كه شايد اميني با اين حركات كُلّ سلطنت را بربايد. لذا با توطئه‌هايي در گوشه و كنار و به وسيله نظاميان، كارهاي اميني را خنثي مي‌كردند. از طرفي اميني مجبور بود براي آبروي خودش هم كه هست در راستاي سياست اصلاحات ارضي مقداري از املاك خاندان سلطنت را نيز تقسيم كند، ولي اين به نفع دربار نبود هرچند دربار هم تلاش مي‌كرد كه در اين روشنفكرنمائي عقب نماند. اميني كه از پشتيباني آمريكائي‌ها مطمئن بود روز به روز به كار خود سرعت مي‌داد و با اين كار دربار را از تحرك انداخته بود.

سال 1340 از سخت‌ترين سال‌هاي سلطنت شاه بود زيرا نه در داخل كشور پايگاهي داشت و نه اربابان آمريكائي ديگر به او نظر داشتند. در همين سال خبر رسيد كه آيت‌الله كاشاني در شرف موت است و شاه و دولت مي‌خواستند خود را مردمي جلوه دهند. يك روز صبح ساكنان محله پامنار، شاه را ديدند كه در حلقه محافظان خود به ديدار آيت‌الله كاشاني مي‌رود و او وارد خانه‌اي شد كه رژيم يك سال پيش دستور زنداني كردن صاحب‌خانه را داده بود. آيت‌الله كاشاني كه روزگاري پشت بزرگترين امپراطور استعماري را لرزانده بود (قبل از ورود به ايران در عراق و در مقابله با انگلستان) و به يك اشاره‌اش هزاران مسلمان در منطقه خاورميانه به حركت آمده بودند، با تن بيمار و لرزان نگاهي به شاه انداخت و مي‌دانست كه شاه مي‌خواهد از اين عيادت به نفع خود استفاده كند، ولي او بيمارتر از آن بود كه ممانعتي ايجاد نمايد و فردا هم فوت كرد.

شاه و اميني در بزرگداشت او با هم مسابقه گذاشتند. جنازه كسي كه بردن نامش از يك سال پس از كودتا ممنوع بود، به دستور شاه تشييع رسمي شد و اميني هم 5 روز عزاي عمومي اعلام كرد « اَللهُ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ امَنُوا » (خدا در نهايت مدافع مؤمنين است) مگر مي‌شود كسي خالصانه در خدمت اسلام حركت كند و عزت او محفوظ نماند؟

اميني با علماء قم نيز تماس داشت و در يكي از همين سفرها به بيت آيت‌الله خميني راه يافت كه فقط يك كلمه شنيد «با عمل به قوانين اسلام به سِمَتِ خود مشروعيت بدهيد». او در بازگشت به تهران به شاه گفته بود از در افتادن با اين روحاني بر حذر باشد!

شاه تصميم گرفت خودش مأمورِ اجراي خواسته‌هاي كندي شود، و با تلاش توانست ملاقاتي از كندي بگيرد كه نهايتاً وقتي از اطاق رئيس جمهور آمريكا خارج شد، كاغذي در جيب داشت كه رؤس نظرات كندي را در آن يادداشت كرده بود كه اصول ششگانه انقلاب سفيد از آن بيرون كشيده شد و بدين وسيله شاه تاج و تخت خود را حفظ كرد. در پايان سفرش روزنامه اطلاعات نوشت:

« شاهنشاه اطمينان يافتند كه آمريكا پشتيباني سياسي و نظامي خود را از ايران ادامه خواهد داد، پرزيدنت كندي نيز اطمينان يافت كه شاهنشاه يك متحد استوار است كه تصميم قاطع به اصلاحات اقتصادي و اجتماعي دارند.»

و اين چنين حيله شاهانه كارگر افتاد و توانست اميني را از صحنه خارج كند و خود را به عنوان قهرمان اصلاحات ارضي نمايش دهد. نتايج اصلاحات ارضي كه عبارت‌اند از :

1. تغيير شكل اجتماعي ملت ايران و آماده ورود به بازار مصرف شدن

2. وابسته شدن كشور به دنياي صنعتي حتي در مناطق كشاورزي

3. شكستن روابط سنتي و خودكفايي روستايي و متصل شدن به روابط سرمايه‌داري

به مردم تحميل شد و با به دست گرفتن كار اصلاحات ارضي از طرف خود شاه و روي كارآمدن دولت اسدالله‌عَلَم برخورد و مقابله شاه با اصل دين و پيرو آن روحانيت، شروع شد. البته مباحث مفصلی در این رابطه مطرح است که آن را باید در کتاب‌هایی که مباحث تاریخ معاصر را مطرح کرده‌اند، دنبال بفرمایید. موفق باشید

13666
متن پرسش
سلام: این متنی است که در گروههای تلگرام منتشر شده لطف می کنید به شبهات مطرح شده در آن پاسخ دهید تا رفع شبهه کنیم؟ سال 57 انقلاب کردیم؛ سال 58 سفارت آمریکا را اشغال کردیم و آن را لانه ی جاسوسی نامیدیم و این عمل خلاف عرف بین الملل را انقلاب دوم و مهم تر از انقلاب اول نامیدیم، به تمام پیشنهادها برای حل موضوع جواب نه دادیم! سال 59 جنگ با عراق را شروع کردیم و به ناچار به قرارداد خفت بار آزاد نمودن گروگانها تن دادیم و سه ماه بعد از شروع جنگ آنها را با سلام و صلوات و معاینه ی پزشکی تحویل آمریکا دادیم، با تلاش جوانان جان بر کف این سرزمین عراق را درسال 62 از ایران بیرون کردیم در حالیکه می توانستیم به عنوان فاتح جنگ با عراق قرارداد صلح را با بهترین شرایط تنظیم کنیم این کار را نکردیم و علیرغم پیشنهادهای خوب کشورهای مختلف به جنگ ادامه دادیم. جنگی که بیش از یک میلیون کشته..!، و مجروح..!، و معلول..!، و مفقود به بار آورد..!، و صدها شهر و روستای ایران را ویران کرد….!، و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت بجا گذاشت!، برای ملت… نعمت خواندیم…!!! و بعد از نوشیدن جام زهر..!، هرگز اقدامی برای دریافت خسارت هزار میلیارد دلاری از عراق نکردیم….!!! و امروز… دست به کاری بزرگتر زدیم… تا با انرژی هسته ای کاری کنیم کارستان…!!! و به گفته ی محمد جهرمی (وزیر کار احمدی نژاد) سالی ۱۶۰ میلیارد دلار برای پروژه هسته ای خسارت دادیم…!، ترمز آن را کندیم ، و دور انداختیم…..!، و بزرگترین تحریم های جهانی را پذیرفتیم..!، تا به قیمت نابودی اقتصاد و آبروی کشور..!، جشن هسته ای بگیریم..!، و فقط «انرژی هسته ای» را… «حق مسلم» مردم بیکار، و زیرخط فقر بدانیم..!، و زمانی که اشتون اروپایی با بسته ی حمایتی پیشنهاد پرداخت کل هزینه ها ی انجام شده، به اضافه ی اجازه غنی سازی تا 6 درصد را داد، ریش خنده شان کردیم و گفتیم ننه عروس حرف زد اگه زورتون میگیره آب بریزید اونجایی که میسوزه! و حی تحریم شدیم و گفتیم کاغذ پاره ست!! و چون….. کفگیر به ته دیگ خورد…!، و دیگر رمقی برای ملک و ملت باقی نماند…!، نرمشی کردیم… بس قهرمانانه…!، و تافته های پیشین را تعطیل کردیم..!، و تمام اورانیوم غنی شده بیست درصدی را نابود کردیم..!، و با طولانی ترین مذاکرات طول تاریخ بشر..!، به توافق رسیدیم که به نقطه اول باز گردیم…!، تا مانند گذشته اجازه صادرات نفت و گاز بیابیم.!، و مانند گذشته؛ حق دریافت دلار و دینار بگیریم..!، و مانند گذشته؛ حق داد و ستد آزاد کسب کنیم..!، و از تحریم هائی که نعمت بودند، خلاص شویم..!، تا ۱۵۰میلیارد دلار پولهای خودمان را، بگیریم..!، و احتمالا بخش اعظم آن را بدهیم به ؛ حزب الله و بشاراسد و حوثی های یمن…….!!! ولی…. توافق به عمل آمده را آنقدر کش بدهیم..!، تا ایام سوگواری شب های قدر پایان یابد..!، تا جشنی بگیریم.. بزرگتر از جشن هسته ای..!، که قبلا… و سالهای سال… برای غنی سازی اورانیوم ۲۰% می گرفتیم…!! حالا چرا…؟ چون ما باید همیشه… برای مدیرانمان کف بزنیم…!!، و هرگز نپرسیم ؛ چرا…………..؟!!! ما هیچ حقی نداریم… ما فقط تکلیف داریم…..!!، ما فقط چهار جا، صاحب کشورمان می شویم؛ پرداختن مالیات….!، رفتن به خدمت سربازی….!، شرکت در انتخابات، که مقامات می گویند..!!، و شرکت در جنگ..!، که حق سوآل نداریم….!!! ولی دلتان بخواهد… حق داریم برای هر کاری که مقامات می کنند؛ کف بزنیم..!، هورا بکشیم..!، و شادی کنیم..!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌قدر مطالب مطرح‌شده در این نوشتار، درهم و برهم است! و آنچنان راست و دروغ و شایعه و واقعیت در هم تنیده شده که جایی برای جواب نگذاشته است!! خودش گفته و خودش هم نتیجه گرفته. این نوع گفتگوها مواردی نیست که طرف به دنبال جواب باشد، اشکال و سؤال باید حکیمانه و محققانه باشد تا در سؤال و جواب، آگاهیِ مخاطبان رشد کند نه آن‌که بر توهّمات و ابهامات افراد افزوده شود! موفق باشید

13642
متن پرسش
سلام استاد: در مورد جواب سوال ۱۳۶۲۳ می خواستم دلیل شما رو از فاصله نگرفتن بدونم. چون برخی از بزرگان از رفتن به این جلسات نهی می کنند همچنین قصدم از آن سوال این بود که شما این مسئله و امثال این را برای ما تبیین کنید که وظیفه ما چیست به هر حال در انقلاب اسلامی و حرکت به سمت مقصد آن به این تبیین شما نیازمندیم که جایگاه استاد امجد و امثال ایشان در انقلاب روشن شود چون بعد از سال 88 کسانی که به جلسه ایشان می رفتند و حتی علما و بزرگان نسبت به ایشان دو گروه شدند عده ای تمام حرف های ایشان را درست می دانند و تقریبا شده اند چپی و منتقد نظام و عده ای مواضع ایشان را درست نمی دانند و از رفتن به جلسات ایشان نهی می کنند و هر دو گروه از بزرگان هستند و ما نمی دانیم حرف کدام یک را گوش کنیم مثلا مشهور است آیت الله خوشوقت که با ایشان رابطه عمیقی داشتند بعد از اینکه در جلسات سوگواری اباعبدالله استاد امجد امثال آقای محمد هاشمی شرکت می کردند ایشان را از راه دادن آقای هاشمی به جلسه نهی کردند و چون استاد امجد این کار را نکردند رابطه استاد خشوقت با ایشان قطع شد و هم اکنون هم استاد امجد با استاد فاطمی نیا هر ساله محرم در منزل آقای هاشمی جلسه دارند. البته استاد امجد گفته اند که من بدخواه و مخالف آیت الله خامنه ای را لعن می کنم و باید برای این سید دعا کرد چون بار بر روی دوش اوست ولی رویکرد ایشان در سال های اخیر بیشتر به سمت انتقاد رفته و معتقد است که با نقد هست که جامعه رشد می کند. مثلا ایشان می گویند: «انقلاب عظیمی شد به نام جمهوری اسلامی، متاسفانه [امروز] نه جمهوری است نه اسلامی! انقلاب بسیار بزرگ و عظیم و بی نظیری به رهبری یک عالم دینی رخ داد که به نقل یکی از معتبرترین مجلات فرانسه: «مردی که جهان را تکان داد» اما افسوس و هزاران افسوس ما دنیاپرستان خودپرست همه چیز را ضایع کردیم و آبرو و حیثیت پر ارزش خودمان را بر باد دادیم. این همه هزینه، این همه فداکاری، این همه شهدا، جانبازان، آزادگان و وفاداری مردم که از همه چیز برای نظام گذشتند.» یا می گویند: «ما امام را معصوم نمی دانیم که بگوییم حتی یک اشتباه لفظی نمی کند. امام نمی خواست حکومت کند. اما زمانی که مجاهدین به نزدش رفتند و با او دیدار کردند به آقای مطهری گفت اگر حکومت بخواهد به دست این ها بیافتد من به تلویزیون می روم و دست شاه راه در تلویزیون می بوسم.» مملکت و مردمی که در آن نقد و ناقد محترم نباشد و چاپلوس محترم باشد ساقط است. هیچ چیز برایش نمی ماند. ما نوع انسان را ضایع کرده ایم و علما مسئولند. پیش از این نیز گفته ام دو طبقه اگر سالم باشند جامعه سالم خواهد بود. علماء و امرا. منظور از علما همه ی دانشمندان و فرهنگیان است. از معلم مدرسه تا مرجع تقلید. بیایید همه به اسلام بازگردیم.» استاد رویکرد مقام رهبری بیشتر امید دادن و نقاط مثبت را دیدن است البته خودشان در سخنرانی های اخیرشان فرمودند که من از ضعف ها با خبرم .... اما در سخنان استاد امجد و امثال ایشان مثل استاد حکیمی بیشتر رویکرد نقد جلوه گر است غیر از سوالاتی که اول سخنم عرض کردم چند سوال مطرح است: 1. رویکرد ما در مسائل کشور چگونه باید باشد آیا باید منتقدانه باشد یا مانند رهبری باشد؟ با توجه به اینکه ممکن است این گونه رویکرد رهبری مخصوص خودشان باشد و وظیفه ما چیز دیری باشد؟ 2. آیا اینگونه انتقاد به شیوه استاد امجد و حکیمی صحیح می باشد؟ 3. آیا کوتاهی ای در مواضع رهبری حس نمی شود و آیا نباید قاطعانه و بیش از این رویکردشان، انتقاد از اوضاع کشور کنند؟ 4. آیا نباید در جامعه ای که می خواهد اسلامی باشد نسبت به ظلم هایی که در جامعه می شود حساس تر بود؟ ببخشید سخن طولانی شد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم اگر با هوشیاری و بصیرت سیاسی لازم از افرادی مثل جناب آقای امجد عزیزان فاصله نگیرند، بهتر می‌توان مسیر تمدن‌سازی انقلاب اسلامی را طی کرد. زیرا با دست خود چنین افرادی که بالاخره نسبت به انقلاب حساسیت مثبت دارند را از صحنه بیرون نکرده‌ایم تا ذهنیات آن‌ها نسبت به مسائل منفی تقویت شود. 2- آری! مسلّم انقلاب در ابتدای راه خود قرار دارد و با ضعف‌هایی از جهات مختلف روبه‌رو است. ولی همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند به جای آن‌که بخواهیم همه‌ی آرمان‌هایمان به زودی به ثمر برسد، انقلاب را در 40 ساله بودنش با 40 ساله‌بودن سایر انقلاب‌ها مقایسه کنیم و کشور را با سایر کشورهای اطراف خود مقایسه نماییم تا در عین تلاش برای رفع مشکلات اساسی از رویکرد درخشان و امیدوارانه‌ی انقلاب در تاریخ آینده‌ی جهان غافل نباشیم و در این رابطه است که رهبری عزیز انقلاب سعی دارند ضعف‌ها را آنچنان برجسته نکنند که حقیقت تاریخی انقلاب نادیده شود و دشمنان انقلاب امیدوار گردند. 3- آری! ظلم و ظلم‌های فراوانی هست ولی راه عبور از آن‌ها راه ترکیه و آل سعود است یا تأکید بر همین انقلاب و ارزش‌های آن؟! موفق باشید

13623
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: می خواستم نظرتون رو راجع به حضرت آیت الله امجد بدونم؟ ایشون از شاگردان آیت الله بهاءالدینی و علامه و آیت الله بهجت هستند. نماینده امام هم بودند و با حضرت آقا رابطه خوبی داشتند ما سال ها از محضر ایشان استفاده کردیم ولی بعد از فتنه 88 و برخی از مواضع ایشون و همچنین برخی از صحبت های کنونی ایشون در حیرت هستیم که ما چگونه باید رفتار کنیم؟ بسیاری از حزب اللهی ها بعد از آن مواضع جلسات ایشان را ترک کردند و الان بیشتر کسانی شرکت می کنند که شاید بتوان گفت اصلاح طلب هستند حالا آیا ترک کردن مجالس ایشون صحیح است؟ با توجه به اینکه بزرگان تعاریفی از ایشون کرده اند و برخی از آنان از جمله آقا فاطمی نیا در جلسه ایشون شرکت می کنند. ما باید چه موضعی داشته باشیم؟ لطف کنید راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد بهتر است فاصله نگیرید. موفق باشید

13589
متن پرسش
سلام نظر شما در مورد دست دادن آقاي ظریف با اوباما و جان کری چیست؟ آیا ما در طی 35 سال بعد از انقلاب چنین چیزی از طرف مسئولین درجه یک نظام داشتیم؟ راستش بنده 25 سال دارم و بعد از رحلت امام دنیا اومدم ولی وقتی رفتار منش و برخورد امام رو با ابر قدرت ها از رسانه می بینم لذت می برم و همیشه متحیر شخصیت امام هستم که چطور یک غیر معصوم به آنقدر شبیه امام معصوم رفتار میکنه ولی دولتمردان این دوره زیاد به آمريکايي ها لبخند میزنن. نمیدونم واقعا علتش چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال شماره‌ی 13450 این‌طور عرض کردم: باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا می‌شود و مفتخر به مددهای الهی می‌گردد. به همین جهت خداوند شاخصه‌ی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطان‌صفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دست‌دادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دست‌دادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همه‌ی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بسته‌اند آن‌جایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو می‌باشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانه‌ی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همه‌ی انبیاء«علیهم‌السلام» آمده‌اند تا بنی‌آدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آن‌که به بهانه‌ی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با این‌کار، عهدی که همه‌ی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بسته‌اند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشه‌های شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بی‌نتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت‏[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید  

13574
متن پرسش
با سلام و احترام: ایرادی که به ولی فقیه می گیرند این است که تعداد زیادی از نمایندگان خبرگان نماینده رهبری در استان ها به عنوان امام جمعه هم هستند و این در بی طرف بودن ایشان نسبت به رهبر بی تاثیر نیست. دیگر این که اعضای شورای نگهبان که می توانند عضو مجلس خبرگان شوند وظیفه شان تعیین خبرگانی است که بعضا از رقبای سیاسی ایشان هستند. این ایرادها را چگونه جواب دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این طور اشکال کرده‌اند که: در خصوص نظارت مجلس خبرگان‏ دور مطرح است. اشكال اين است كه رهبرى، فقهاى شوراى نگهبان را نصب مى‏كنند، و فقهاى شوراى نگهبان صلاحيت اعضاى مجلس خبرگان‏ را بررسى و تأييد مى‏كنند و مجلس خبرگان‏ شخص رهبر را گزينش مى‏كنند. پس به اين ترتيب رهبر درصدر و ذيل اين سلسله، قرار مى‏گيرد و اينجا دور فلسفى يعنى توقف شئ بر نفس خود پيش مى‏آيد. به اين دليل كه صلاحيت فقهاى خبرگان‏ توسط فقهاى شوراى نگهبان تأييد مى‏شود و فقهاى شوراى نگهبان كسانى هستند كه توسط رهبر منصوب شده‏اند. در جواب باید گفت: اين حالت دور محسوب نمى‏شود و تالى فاسد دور را به همراه ندارد، چون وظيفه‏ى شوراى نگهبان در حدّ تأييد اجتهاد و عدم سوء پيشينه‏ى كانديداهاى نمايندگى مجلس خبرگان است و همه‏ى افرادى كه در حدّ اجتهاد هستند مى‏توانند خود را كانديدا كنند و مردم به هركدام كه صلاح ديدند رأى دهند. در حالى‏كه وقتى دور پيش مى‏آيد كه شوراى نگهبان عده‏اى را به عنوان مجلس خبرگان انتخاب كند - بدون امكان كانديداشدن مجتهدين - و بعد هم همان افراد، مجلس خبرگان را تشكيل دهند - بدون انتخاب مردم -. در رابطه با اشکالی که جنابعالی می‌فرمایید وقتی به جا است که متوجه نباشیم وظیفه‌ی خبرگان آن است که اگر عدم صلاحیت رهبری محرز شد، بتوانند آن را تشخیص دهند و او را عزل کنند. و مسلّم دین و تقوای عموم بالاتفاق چنین روحانیونی به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که نسبت به امری این‌چنین مهم، مسامحه نمایند. موفق باشید

13542
متن پرسش
سلام علیکم: آیا صبر استاد هم به اندازه صبر خداوند تعالی است؟ سکوت استاد درباره برجام تا کی طول می کشد؟ شما چه می دانید که ما نمی دانیم؟ حق مطلب ترور انقلابی دار و دسته موافقان است و بس. اگر بفرمایید نکن ما هم همچون کسانی که به امام خمینی در مورد ترورهای انقلابی گوش ندادند جهنم را به جان می خریم و گوش نمی دهیم. الان که دارم می نویسم بالای صفحه جمله ای حک شده! مذاکرات با آمریکا ممنوع است! رابطه شما با این جمله چیست؟ کجاست شیرمردی که اقدامی انقلابی کند؟ از گلوی آقا صدای «هل من ناصر» بلند است. هیهات من الذله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت امر آن است که به‌راحتی نمی‌توان با توجه به مرحله‌ای که در آن هستیم، به طور جزیی در این امر وارد شد. ما تا تفکری مناسب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را نهادینه نکرده باشیم، هر سخنی معنای خود را نمی یابد، چرا در این فرصت که دست داده است، همت خود را در امر تفکر جامعه‌ی جوان خود صرف نکنیم؟! موفق باشید

13541
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: با همة احترامی که به مقام علمی آیت الله مصباح (حفظه الله) و آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) قائل هستم برایم سوال بزرگی است که چرا این بزرگان هیچ موضع گیری سیاسی در خصوص برجام و سایر بی توجهی های دولت نسبت به خطوط قرمز و منویات امام خامنه ای صورت ندادند؟؟؟!!!! آیا وجود آقای مشایی در دولت دکتر احمدی نژاد که آن را به جریان انحرافی تعبیر کردند و آنقدر روی آن تاکید کردند بیشتر از تصویب این توافق برای کشور و اسلام خطر داشت؟؟؟!!! بنده خدای نکرده قصد جسارت به این بزگواران را ندارم ولی واقعا جواب این سوال برایم بی پاسخ مانده!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کار را به عهده‌ی صاحب‌نظران در این فنّ گذاشته باشند تا متهم نشوند در امری ورود پیدا کرده‌اند که در آن صاحب‌نظر نیستند. موفق باشید

13531
متن پرسش
با عرض سلام: واقعا نگرانم به خصوص امروز که صحبت های رهبری را گوش می دادم از ته دل لرزیدم. مگر بناست چه اتفاقی بیفتد که آقا این طور نگرانند؟ غم موجود در چهره ایشان چه می گوید؟ ایشان در این دو ماهه بیش از 50 بار از کلمه نفوذ استفاده کرده اند این نگرانی خواب را از چشمانم گرفته و اضطراب را بر قلبم چیره ساخته. دوست دارم نگرانی رهبرم را برطرف کنم اما نمی دونم چه کار باید کرد .حضرت استاد راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل مربوط به امروز و دیروز نیست، هرچند این روزها بیشتر چهره‌ی خود را نشان داده است. مشکل از آن‌جایی است که ما نه عمق ظلمات فرهنگ غرب را درک کرده‌ایم و نه عمق روحانیت و معنویت انقلاب اسلامی را! و طبیعی است که از یک طرف تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار می‌گیریم که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» با بحث تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی متذکر آن شده‌اند، و از طرف دیگر متوجه جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی نیستیم تا بفهمیم خداوند چه تقدیر مبارکی را در این زمان برای ما اراده کرده است. اخیراً در این مورد عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ تجلی اراده‌ی الهی بر قلب امام و مردم» در قسمت صوت سایت، در بخش مباحث مرتبط با انقلاب، شده است. آن‌چه ما می‌توانیم نگرانی رهبری عزیز را برطرف کنیم؛ در رابطه با فهم این دو موضوع است و مطالبه از دست‌اندرکاران در ذیل این موضوع. موفق باشید

13526
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز نظر شما درباره رای دادن مجلس به کلیات برجام چیست؟ این همه خسارت که در برجام می خوریم چه می شود؟ این بی قانونی هایی که در بررسی برجام در مجلس شد چه می شود؟ تا کی باید صبر کنیم تا نمایندگان هم به خودآگاهی تاریخی برسند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت هیچ‌کدام از دو گروه از نمایندگان نمی‌خواهند ضعف‌های برجام را نفی کنند. موافقان کلیّات برجام معتقدند در جلسات بعدی مجلس، محدودیت‌هایی که باید إعمال کنند را تصویب می‌نمایند. امیدوارم که قاطبه‌ی نمایندگان مجلس بهترین شکل تصمیم‌گیری را در جلسات آینده داشته باشند. جمله‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را فراموش نکنید که بنا نیست موضوع برجام عامل دو دستگی شود. موفق باشید

13518
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: چندی پیش حضرت آقا در دیداری تاکید بر سه مورد خاص داشتند که یکی از آنها تقویت روحیه انقلابی بود خصوصا در جوانان. سوال بنده از محضر حضرتعالی در این مورد خاص است که در بستر حساس تاریخی حاضر قدم گذاشتن در مسیر تقویت انقلاب چگونه باید باشد هم از نظر فردی و اجتماعی و آیا اینکه تقویت روحیه انقلابی فقط اختصاص به قشر خاصی دارد و یا شامل همه آحاد ملت است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیر به سوی حق نفی شیطان مستکبر و تقابله با او لازم است و امروز این مسیر با تقابل با مظهر استکبار یعنی شیطان بزرگ عملی است و هرکس بخواهد در مسیر إلی اللّه قرار گیرد، راهی جز این راه ندارد. وگرنه همچون صوفی گوشه‌نشین با خیالات خود خوش است. موفق باشید

13469
متن پرسش
سلام: تعريف جامع و مانع سياست از ديدگاه اسلام ناب چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر اسلام فعالیت‌هایی که جهت تحقق حاکمیت خدا در جامعه باشد و نیز موجب دفع افکار غلط برای نفوذ در امورات جامعه باشد را، سیاست در نگاه اسلام می‌گویند. موفق باشید

13450
متن پرسش
سلام: غرض از مزاحت، صرفا یه درد دله. بنده فکر می کنم با این توافق هسته ای و موفقیت های ظاهری دولت، دولت آقای روحانی و مخصوصا آقای ظریف توی دل مردم یه جایگاه خوبی پیدا کرده و حالا که به عنوان شخصی که باب دست دادن رو با اوباما باز کنه از سوی دولت انتخاب شده، هر کسی بهش اعتراض کنه، خودش محکوم میشه. منظورم اینه که کاری کردند که اگه الآن مقام معظم رهبری توی سه سخنرانی عمومی مثلا این کار رو محکوم کنه، خود ایشون محکوم میشن. چقدر این ها با تدبیر اهداف شیطانی شون رو دنبال می کنن. ثم فکّر و قدّر، فقتل کیف قدّر ببخشید مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا می‌شود و مفتخر به مددهای الهی می‌گردد. به همین جهت خداوند شاخصه‌ی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطان‌صفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دست‌دادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دست‌دادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همه‌ی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بسته‌اند آن‌جایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو می‌باشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانه‌ی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همه‌ی انبیاء«علیهم‌السلام» آمده‌اند تا بنی‌آدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آن‌که به بهانه‌ی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با این‌کار، عهدی که همه‌ی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بسته‌اند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشه‌های شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بی‌نتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت‏[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید  

13447
متن پرسش
اعصابم خرده تو وبلاگم اینجور نوشتم غیبت کردم شایدم تهمت زدم اما اینجوری فکر می کنم: اگر سپاه نبود هو الکافی در مثل مناقشه نیست نه یکی اینقدر باطل نه راس 100درصد حق. اما اگر سپاه نبود امثال رسایی و کوچک زاده و شریعتمداری کاری را با رهبری می کردند که خوارج با علی می گفتن تو نمی فهمی ما می فهمیم تو نمی تونی ما می توانیم تو سیاست نداری ما داریم. بعضی هیچ اعتقادی جز به شعور ناقص خود ندارند و پشت سر رهبری و با سوء استفاده شعار نفسانیت و شهرت خود را سر می دهند. قضیه تحصن جلوی مجلس برای من خنده دار بود بحدی که نتوانستم حماقت و جمود شایدم ساده لوحی این ها را توصیف کنم تا اینکه بهشون خبر دادند آقایون نخود گرمتر از آش شدید تشریف ببرید. من از آینده نظام می ترسم با وجود اینجور طلبه ها اینجور افراطی ها اینجور .... ترسم از امثال آیت ا...و طرفدارانش و .... از چپ افراطی بیشتره 1: انتقادت سرجاش اما اگر امیدی هم باشه به طیفی از همین ارگان. پ.ن: تاریخ همیشه در حال تکراره پ.ن1: من یک انقلابی ام، الحمدلله؛ اما انقلابی احمق نیست سیاست را می فهمد قیام عاشورا را با صلح حدیبیه کنار هم می فهمد. پ.ن2: ... پ.ن3: همیشه افزیش سن رهبری نگرانم میکنه کاش زمان برای ایشان می ایستاد بنظرم از اقتدار و آرامش و امنیت ایران چیزی نمونه زبانم لال بعد از راحت شدنش از شر افراط و تفریط مردمان زمانه. او برود من از ایران خواهم رفت. پ.ن4: اگر رجایی نیست خدایی هست، محسن حواست کجاست؟ از وبلاگ سید محسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای تحقق یک تمدن اگر نتوانیم تعریف مناسبی از حرکت‌های خود با ادبیات انقلاب داشته باشیم، عملاً  ادامه‌ی تمدن غربی هستیم. در غرب برای کلیسارفتن هم باید از دولت اجازه گرفت و کلیسایی ساخت، زیرا در آن‌جا سیاست است که تکلیف دیانت را روشن می‌کند. در حالی‌که در نظام مقدس اسلامی، این دیانت است که تکلیف سیاست را باید روشن کند. و دقیقاً معنای افراط و تفریط در فضای عهد غربی، طوری تعریف می‌شود که نه‌تنها باید برای راهپیمایی 22 بهمن اجازه بگیریم، حتی باید برای مسجدرفتن و پرستش خدا هم، وزارت کشور اجازه دهد. حال ماییم و بر سر دو راهیِ ادامه‌ی فرهنگ غربی یا ورود به معانی جدیدی که انقلاب اسلامی باید آن معانی را به تاریخ ما برگرداند. موفق باشید

نمایش چاپی