بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تحلیل تاریخی حوادث

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34035
متن پرسش

با عرض سلام: استاد مردم و ملت عزیز و وفادار ایران همینطور که علاقه مند به ورزش قهرمانانه و ملی هستند و مدافع تیم ملی فوتبال ایران اند لکن از بی توجهی بازیکنان و رزمنده های ایرانی میدان مستطیل سبز نسبت به قرائت سرود ملی ناراحت هستند و علاوه بر آن، حادثه اول بازی ایران و انگلستان را، یعنی: برخورد دو بازیکن که منجر به مسدومیت آقای بیراوند عزیز شد را نسبت به همین غفلت می‌دانند که البته خب قضاوت ظاهری تندیست و همچنین در باطن شاید منصفانه و حقیقی هم نیست لکن ابهامات و تعارضات را با چه دیدگاهی و چگونه باید مواجه شد که صفا و وفاداری همه بازیکنان را نسبت به ملیت و هویت ایرانی متوجه شد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همان‌طور که استاد رضا داوری می‌فرمایند دیگر فوتبال یک بازی نیست، نوعی دینداری است. [1] به هر حال باید نسبت به فوتبال بخصوص فوتبال ما در جام جهانی بیشتر فکر کرد از آن جهت که متأسفانه بعضی به اصطلاح بازیکنان منتسب به ایران، آن را تضعیف کردند. این‌جا است که وظیفه مردم همان‌طور که ملاحظه کردید تقویت همین تیم بود با ضعف‌هایی که می‌فرمایید در مقابل آنانی که به‌کلّ آن را تحریم نمودند. آری! در این موارد اغماض رواست تا اینان همچنان در اردوگاه تیم ملّی ایران حاضر باشند. موفق باشید

 

[1] - : «امروزه بيش از هر زماني جهان از وَهم پر شده است. گرچه تصور مي‌كنيم ما بر اوهام غلبه كرده‌ايم و در عصر تكنولوژي و علم ديگر وَهم وجود ندارد، اما جهان ما پر از اوهام است. بازي به خودي خود وَهم است و نتيجة بازي هم در وَهم ما اهميت دارد وگرنه در حقيقت، نتيجة بازي اهميت ندارد. يك توپ فوتبال از يك خط پنج سانتي‌متري رد شود يا نشود، در زندگي واقعي و حقيقي مردم چه اثري دارد؟ مظفرالدّين‌شاه اين را درك كرده بود. هنگامي كه او را در پاريس براي تماشاي فوتبال برده بودند، پس از اتمام بازي پرسيده بود كه اين‌ها چند نفر هستند؟ پاسخ داده بودند ۲۲ نفر، گفته بود ۲۱ توپ ديگر بخريد و به آن‌ها بدهيد تا همه به دنبال يك توپ ندوند. وي اين حرف را خيلي جدّي گفته بود، او درك كرده بود كه اين كار، كاري عبث و بيهوده است. حتي اول انقلاب، يكي از همكاران ما معتقد بود كه فوتبال حرام است زيرا كار لغوي است. اما آيا فوتبال لغو است؟ پس چرا وقتي يك توپ، پنج‌سانتي‌متر از يك خط رد مي‌شود ۳۰۰ ميليون نفر شادي مي‌كنند و يا ۳۰۰ نفر ديگر گريه مي‌كنند؟ .... فوتبال زندگي ماست، اگر فوتبال وَهم است – كه وَهم است – پس جهان ما پُر از وَهم است. اين نمونة بسيار خوبي است. اين كم ضررترين وَهمي است كه در جهان ما وجود دارد، ما چنان به وَهم دلبسته هستيم كه وَهم‌ها را تشخيص نمي‌دهيم. تفكر آينده نبايد اوهام را كنار بگذارد، بلكه بايد بر آن‌ها غالب شود. تفكر مي‌تواند او را از اين غفلت‌ها برهاند». نشرية كتاب هفته، شماره 62 شنبه 2 دي‌ماه 1385.

34034
متن پرسش

سلام علیکم استاد طاهرزاده بزرگوار: خداوند به عالَم شما وسعت ها دهد تا ما هم در عالم بسیار گشوده ای که انقلاب اسلامی ایجاد کرده هرچه بیشتر حاضر شویم. دعا کنید زبان ما در نسبت با مسائل امروز جهان، باز شود و بتوانیم در عالم انقلاب اسلامی با طغیانگرها، معترضین و افراد عصیانگر حرف بزنیم و در واقع با بشر امروز که گویا سر ناسازگاری با عالَم و آدم دارد بتوانیم گفتگو نماییم. گویا بشر امروز، مسئله اساسی دارد اما فکر می‌کنم نمی داند مسئله او چیست؟ شاید همان پوچگرایی (نیهلیسم) یا به زبان من بیفکری عمیق او را احاطه کرده و او نمی‌داند که دچار بحران هویت شده است. بدور از نگاه سیاسی ـ شاید دولتهای اصلاح طلب، روح جامعه را دچار آسیب جدی کرده اند و جامعه هم نمی‌داند چه بلایی بر جان او افتاده است. به مطالبی که برای شما ارسال می‌گردد عمومأ توجه دارم و بعضأ احساس می‌کنم گاهی، بعضی از مطالب را افرادی می‌نویسند که مکانت شما را نمی‌شناسند و این شاید گناه زمانه هست که نمی دانیم شما به عنوان متفکر، بالاتر از حادثه ها، باطن و فرا حادثه ها را می‌بینید و مانند کاروان سالار، زمانه را تغذیه می‌کنید و این ما مردم (کاروانیان) هستیم که باید از شما و سایر رهبران دینی عالَم دار و متفکران حقیقت بین، تغذیه شویم تا در مسیرها و افق های پیش رو، دچار گمراهی نشویم. گاهأ احساسم اینست که بعضی از دوستان در سطح جامعه با خود حقیقی شان در کشمکش هستند و راهی به سوی حقیقت پیدا نمی‌کنند تا از عصیان خارج شوند و حتی شاید باز به خاطر همان روح غربزدگی، حقیقت را فقط در واژه ها و نوشته ها می‌دانند. نمی‌دانم!!! ـ شاید فطرت های ما ــــ که ما را به حقیقت باید متصل گرداند ـــ اسیر وهمیات ظاهرگرایی تمدن غرب شده باشد و شاید خود فطرت (نور خدا جوی) ما در ظلمات غلیظ زمانه ے مادی گرایی شدید، به بند کشیده شده است. نمی‌دانم!!! امّا از سوی دیگر، منادیان راه حقیقت التماس می‌کنند تا به سویشان راهی شویم اما گویا ما گوش شنوا نداریم و صدایی نمی‌شنویم و در همین راستا، فکر می‌کنم بعضی از رفقای ما در پرسش ها یقه جنابعالی را می‌گیرند که چرا چنین و چنانست؟ بنده ـ به تجربه عینی ـ عرض می‌کنم در همدلی با این رهبری حکیم و انقلاب و شهدای سراسر نور، چنان نور یقین در قلب و روح و جان ما سرازیر می‌شود که گویا خود ما، عین بهشت که نه، بلکه تمام بهشت ها هستیم و معدن آرامش هستیم. ان‌شاء الله با نور محبتی که در دل این حوادث، بر اثر دلسوزی شدید ما نسبت به جوانان عزیز معترض به ظهور می آید هرچه بیشتر انقلاب اسلامی، نور هدایتگری خود را در جانها نفوذ دهد. به برکت صلوات بر محمد و ال محمد و السلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت‌ را / که کس آهوی وحشی را از این بهتر نمی‌گیرد».

آری! همه آن‌هایی که می‌فرمایید، هست. هم آن‌هایی که سختْ به دنبال آن می‌باشند تا در این کشمکش‌ها حقیقت را بیابند و به سوی آن قدم بردارند؛ در حالِ تولداند و هم عده‌ای به جهت حساس‌نبودن نسبت به حقیقت، سرگردانند و به فرمایش شما، گرفتار پوچی و نیست‌انگاری. حال این وظیفه خردمندان جامعه است که با رفتار و گفتار خود نشان دهند حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است، چه اندازه آرامش‌بخش و حیات‌آفرین است. کافی است با توجه به این نسبت، نظر به حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بیندازند و جهانی که او در مقابل ما گشود. https://eitaa.com/matalebevijeh/12099 و در همین رابطه آری! «طالب مردی چنینم کو به کو» وگرنه در راه می‌مانم و باز در راه می‌مانم. موفق باشید               

34027
متن پرسش

سلام علیکم: دانشجو جلوی سلفی که از قضا مختلط هم هست، تجمع می‌کند. پسرِ آن شعار زن زندگی آزادی می‌دهد و دخترِ آن شعار مرد میهن آبادی. با خودم می‌گویم این همان چیزی که من هم می‌گفتم. من هم می‌خواستم اما چرا این حرفها شنیده نشد و حالِ خراب من جایی گفته نشد؟ چرا آن زمان که می‌گفتیم که در مسجد، ورودی و مکان بهتر برای مرد‌ها است و زنان در حاشیه‌اند در حالی که مسجد پیامبر جایی بود که دختر می‌توانست از امام جماعت آن شوهر بخواهد، کسی صدایمان را نشنید که الان دختر بگوید که من از سمتِ مرد‌ها از مسجد خارج می‌شوم و یا صدایش را موقع صلوات فرستادن بلند کند؟ چرا آن اوقاتی که حال ما واقعا بد بود و هست و حوصله کلاس رفتن نداشتیم، مجبور به امتحان دادن هم شدیم اما الان می‌گویند که حال همه ما خوب نیست و بچه‌ها دارند کشته می‌شوند و کلاس نمی‌رویم و کلاس هم تشکیل نمی‌شود؟ چرا افرادی که خودشان نون به خون این بچه‌ها زدند، از کودک کشی اظهار تاسف کردند؟ چرا سیاست همه چیز را به نفع خود مصادره می‌کند؟ چرا کسی نشنید که کیان یک نفر نبود و نیست و کودک و بچه‌هایمان در این قتلگاه دارند زجر می‌کشند و با چیزهایی مواجه اند که نسل سالخورده تا آن را دید تحمل نکرد؟ چرا بچه‌ و زن را کسی گردن نمی‌گیرد؟ چرا دشمن با همه حماقت‌ش بهتر از ما حال ما را فهمید و ما این گونه همچنان صدای مان نمی‌رسد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 34023 شده است. امید است که در راستای تفکر نسبت به این مسائل، بتواند کمک‌کارتان باشد. موفق باشید

34024
متن پرسش

سلام علیکم محضر استاد: سوالی داشتم: یه خصوصیتی که بنده دارم اینه که اگه یه قضیه ناراحت کننده ای برام اتفاق بیفته دائما تو ذهنم میمونه. یعنی از صبح که بیدار میشم تا آخر شب که میخوام بخوابم. میل به غذاخوردنم به شدت کم می شه، رغبت به انجام عبادت ها توم کم میشه و به زور به واجبات می‌رسم. شب به زور خوابم میبره و اگه از خواب بپرم دیگه خوابم نمی‌بره. الانم نسبت به قضیه اغتشاشات همچین حالتی پیدا کردم. اگه میشه یه راهنمایی بکنید که چجوری خودم رو کنترل کنم. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان باید با وسعت‌دادن روح خود بتواند چون دریایی باشد که با رودخانه‌ای کوچک و گِل‌آلود، گِل‌آلود نگردد. آری! هر خطایی در جای خود باید قابل توجه باشد و بدون دلیل آن خطا، توجیه نگردد. ولی بنا نیست با هر زخمی همه بدن را بستری کرد، به اندازه همان زخم باید استراحت نمود. اغتشاشات موجود همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند با توجه به سنت‌های الهی که در این عالم جاری است، همین تهدیدها موجب فرصتی می‌شود تا بیش از دیروز در آغازی دیگر، خود را در این جهان سراسر ظلمانیِ نظام استکباری حاضر و حاضرتر بکنیم. به بسط خود در این صحنه‌ها بیاندیشید. موفق باشید

34023
متن پرسش

سلام استاد: در پاسخ سوال دوستی درباره ماجرای ایذه مطالبی فرمودین. یک مورد سخنان نماینده سابق ایذه در برنامه زنده خبری رو دقت کنید https://static0.jamaran.news/mediav2/18akCLDSJe2L/dmlkZW8tbWVkaXVtLm00dg,,/%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4+%D9%BE%D9%88%D8%B1.mp4 متاسفانه رسانه ها و بظاهر مدافعین انقلاب میان می گن این زن چون یک پیج خبری خارجی رو فالو می کرده اومده خانواده رو به کشتن داده برای کشته سازی یا از این دست حرف های احمقانه، این ها کجا طرفداران حق و حقیقت هستند؟ مردم صدها بار بیشتر از این خطای پلیس از دورغ های مسئولین با نام اسلام بیزار هستند من نظرم این است که این مردم معترض، از اغلب شماها و مسئولین انقلابی تر هستند. اونها تحمل دروغ ها از مسئولین رو ندارند، نمی توانند قبول کنند حکومتی با نام اسلام دروغ بگه، ولی برای شما موضوع بسیار ساده ای است 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در فضای فتنه آنچه باید مدّ نظر باشد، حفظ نظام است حتی اگر در این موارد خطایی صورت گرفته باشد، به این معنا نیست که کلیت جریان نیروی انتظامی و مدافعین امنیت زیر سؤال برد. بحث در اعتراض و معترضین نیست، بحث در اغتشاش و به هم زدن امنیت کشور و نظام است. خارج از شهادت کیان پیرفلک که مسئولان مربوطه در حال بررسی کامل آن هستند و نباید به راحتی یک نگاه را از بقیه نگاه‌ها برجسته کرد، ولی در کلیت اغتشاشات پیش‌آمده و تقابلی که باید با آن‌ها بشود، در فقه اسلامی قاعده‌ای داریم به نام : «لو تترس الکفّار بالمسلمین»، یعنی هرگاه کفار با مسلمین در حال جنگ باشند و تعدادی از مسلمانان را به اسارت بگیرند و اسرای مسلمان را در صف مقدم جبهه قرار ‌بدهند، تا مسلمانان به خاطر آنان نتوانند به سوی کفار تیر اندازی کنند،‌ به این می‌گویند: «تترس»، در این موارد می‌فرمایند نباید برای رعایت آن مسلمانان که اسیر شده‌اند امکان پیروزی کفار را فراهم کرد. وظیفه جبهه اسلامی آن است که به جبهه دشمن حمله کند ولو آن مسلمانان عزیز اسیر شهید شوند. این قاعده حکایت از آن دارد که ما چاره‌ای نداریم که در این نوع مواجهه‌ها در مقابل جبهه دشمن برخورد جدّی و محکم داشته باشیم ولو این‌که ناخواسته عده‌ای بی‌گناه در این تقابل شهید شوند. این روحیه، روحیه واقع‌بینی است که آزاد از عواطف جزیی به کلیت جامعه اسلامی و مصالح مسلمین می‌اندیشد. موفق باشید

34021
متن پرسش

سلام استاد جان: من دلداده انقلاب و رهبریم، سالهاست افتخار شاگردی حضرتعالی را دارم همین امروز در گلستان شهدا برای خاتمه فتنه ها دعا کردم. اما استاد جان فضا بشدت فتنه انگیز و شبهه ناک شده. وقتی مادر بچه شهید شده در ایذه علنی میگه مأموران بچه منو کشتن، آخه آدم چی بگه؟ یعنی دروغ میگه؟ دیشب در یکی از محلات اصفهان شلوغ بوده، از حاضرین در صحنه که می‌پرسم مخالفین میگن مامورها به مردم شلیک میکردن مستقیم و مردم رو می‌زدن، مردم فحش می‌دادن، موافقین نظام میگن نه اینطوری نیست و....از انقلاب هم که دفاع می‌کنیم میگن مغزهای شما رو شستن. استاد موندم کی راست میگه کی دروغ؟! حقیقت رو از کجا بفهمم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد متوجه سنت‌های الهی شد. به این معنا که خداوند در جبهه توحید چه برکاتی قرار داده است و در جبهه شرک و کفر چه ظلماتی هست. آنچه مشخص است جبهه مقابله با نظام اسلامی و جمهوری اسلامی که حاج قاسم شهید آن را «حرم» نامید، جبهه ظلمات است هرچند بهانه‌های جزئی که ناشی از بعضی کوتاهی‌ها می‌باشد را بخواهند بهانه کنند. در این مورد خوب است به بحثی که اخیراً تحت عنوان «راهی برای حضور در جهان خدا» شد رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/12047

34016
متن پرسش

سلام و ادب آقای طاهرزاده: حالمون خوب نیست. محضر امام زمان چی ببریم که فضای دانشگاه ها خوب بشه؟ چیکار کنیم حاج آقا؟ حالمون از این جوی که علیه ماست و دانشجوهایی که فکر میکنن جمهوری اسلامی و نیروهای امنیتیش دشمنشونه، اما خسته ایم و تنها، چی ببریم محضرش؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امیدواری به آینده را به آن حضرت تقدیم کنید و عرضه بدارید: آقای ما! به خوبی می‌دانیم اراده خداوند به این تعلّق گرفته است که برای به ظهورآمدن ابعاد حقّانی نظام اسلامی، فریب‌خوردگانی این‌چنین گمراه را مقابلش قرار دهد تا از یک طرف ابعاد متعالی نظامی به ظهور آید که مخلص‌ترین فرزندان اسلام برای او فدا شده‌اند و از طرف دیگر ظلمات پنهان آنانی که باورشان نمی‌آمد بی‌تفاوتی نسبت به حق، هر کجا که باشند در جبهه باطل‌اند و خواسته و ناخواسته خداوند ظلمات درونی آن‌ها را از آن طریق آشکار می‌کند. به سخن مقام معظم رهبری بیندیشید که راه چاره را «ایستادگی» آری! «ایستادگی» متذکر شدند. موفق باشید    

34014
متن پرسش

استاد عزیز و گرانقدر با سلام مجدد: در مورد پاسخی که فرمودین «برای سرنگونی این نظام باید مانند آن‌هایی که برای سرنگونی نظام شاهنشاهی کشته دادند و شکنجه شدند، کشته بدهند.» استاد بفرمایید تفاوت سخن شما با این که بگوییم بسیاری دلباختگان به نظام و انقلاب مطمئنا تا پای جان پای نظام می ایستند چیست؟ شما حداقل در نظر بگیرید این نظام سی هزار نفر داشته باشه تا پای جان پای نظام باشن (حد بسیار بسیار پایین در نظر گرفتم) اینها تا پای جان پای نظام بایستند، دشمن حمله کنه، از کشتن ابایی نداشته باشه، بعد از جنایت طیف خاکستری به نفع نظام برنگرده و ..... ، این افراد اونقدر با ملایمت برخورد کنند که اگر ده نفر از اینان کشته شد یک نفر از طرف مقابل بیشتر کشته نشه، با این اوضاف باز شد همون حرف - دشمنان و مخالفان همون عدد سه هزار رو کشته میدن یعنی واضح است وقتی می گوییم دلباختگان نظام تا پای جان می ایستند، آن حرف شما رو در بطن خودش داره ولی اون حرف تحریک آمیز که باید کشته بدین، و ظاهر استکباری داشته باشه، در این جو رسانه ای کجا و این بیان کجا؟ استاد همچنین فرمودین : «واین جریان، با نظر به وابستگی شدیدش، خواسته و ناخواسته جریانی است که باید در دل آیه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» مدّ نظر داشت» استاد سران و تحریک کنندگان اصلی شاید ولی بدنه ای که توخیابونن نه، بسیاری از اونهایی که طرفدار جریان مخالف هستند نه، طیف خاکستری نه اینطور نیست از قضیه ای ناراحته حرفی می زنه، آزادیش گرفته شده ، حقی ازش خورده شده و اجازه حرف زدن بهش داده نشده ...، حتی شاید کسی از زندگی نا امیده دنبال مقصر می گرده، دنبال هیجانه ، و ... («ویژگی مشترک همه آنها این بود که چیزی برای از دست داشتن نداشتند.») استاد مورد سوم که فرمودین : «نه‌تنها حتی به دنبال سرگونی نظام بلکه به دنبال نابودی کل ایران می‌باشند. جریان‌های استکباری و تحجّر منطقه، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ایران باشد حتی با حاکمیتی که غیر اسلامی است به جهت سابقه تاریخی و فکری و فرهنگی که دارد، همچون تیغی است در چشم آن‌ها.» دقیقا دو سه هفته است به همین موضوع فکر می کنم، در حد خودم از این آدمین های گروه ها و کانال ها می پرسم فرض بگیریم معترضا موفق شدن و نظام برگشت و نظام جدید و کاملا همسو با غرب در ایران مستقر شد، سود و زیان کشورهای منطقه و جهان به چه صورته؟ آیا خود آمریکا منفعت می بره؟ (کی بیاد این کشورهای عربی رو بترسونه و باعث لزوم تحق قیمومیت قرار گرفتن اونها توسط امریکا و فروش چند صد میلیارد دلاری سلاح بشه؟ چجور بتونن قیمت نفت رو کنترل کنن؟) آیا ترکیه سود می بره؟ آیا اروپا سود می بره؟ آیا کشورهای عربی سود می برن؟ طالبان سود می بره؟ روسیه سود می کنه؟ ایران یکپارچه غربی به سود هیچکدوم نیست، خیلی دوست داشتم در یک برنامه آزاد چند نفر بشینن توجیه کنن که چرا ایران طرفدار غرب به نفع آمریکا و بقیه کشور هاست؟ اگر ایران یکپارچه به نفع کسی نباشه حتما تجزیه اش می کنند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که هر کدام از نکاتی که می‌فرمایید دارای ابعادی است. به نظر می‌آید به تقابل دو جبهه در کلیّت آن نظر کنیم به معنای کلیّت یک جبهه با اصراری که در باطل دارد و جبهه دیگری که نظر به حق می‌کند، آن هم در کلیّت. در این شرایط است که می‌توانیم میدان تفکر به آنچه می‌فرمایید را گشوده نگه داریم. آری! بحث در انگیزه دشمن است ولی توجه دارید که در دل همین فتنه‌ها است که حقّانیت نظام اسلامی در مقابل استکبار به ظهور می‌آید و حضوری که در جهان آینده خواهی نخواهی برای آن رقم خورده است. به هر حال مثل روز روشن است که جهان استکبار متوجه آینده نظام اسلامی شده است و همه تلاشش آن است تا مانع آن حضور بشود و ما بیشتر اتفاقات را در دل این نحوه تلاش‌ها تحلیل می‌کنیم، وگرنه در این‌که چند نفر موتور سوار بعضی از مردم و یا نیروهای انتظامی را به رگبار ببندند، هیچ معنایی نخواهد داشت و معلوم است که هیچ نتیجه‌ای که دشمن بتواند روی آن حساب کند، حاصل نمی‌شود. موفق باشید 

34010
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز تر از جانم: چند کلامی درد دل چند کلامی برای اتفاقات اخیر که انتظار داشتم به غیر از عبور محافظه کارانه از کنار قضیه و به نحوی درگیر نشدن با این موضوع صریح و شفاف اعلام موضع کنید. آری آزادی ارجح بر عدالت است و واقعا دولت را برای سلب آزادی و نداشتن برنامه کار آمد و حرکت جهادی در موضوع فرهنگ و معیشت و ... محکوم می کردید که به جای یک عذرخواهی ساده و محاکمه چند نفر و تسکین دل مردم فقط به زور متوسل شدن را پیشه گرفتند. یادم هست در کتابی از شما خواندم که دلاکی به جای تعویض تیغ اصرار بر خوردن بیشتر داشت برای زور بازویی بیشتر اگر واقعا دیدن مردمی که دوست دارند با فلان پوشش به خیابون بیایند و یک زندگی حداقلی برای ازدواج و شغل و مسکن دارند زیاد است کاش دوست و دشمن می‌کردیم و این مردم را با چشم دشمن نمی‌دیدیم. اگر واقعا ظلم و اختلاس می شود و محکم نمی‌توانند جلوی آن را بگیرند لا اقل یک عذر خواهی ساده بکنند. یادم به سخنرانی امام ره افتاد که فرمود من از شماها عذر می خواهم. من از ملت ایران عذر می خواهم. من از ملت ایران‏‎ ‎‏عذر می خواهم. من از این مادرهایی که بچه های خودشان را از دست دادند‏‎ ‎‏معذرت می خواهم. من از این برادرهایی که عزیزان خودشان را دادند، از دست داده اند،‏‎ ‎‏معذرت می خواهم. من از این ارتشیهایی که جوانان خودشان را از دست داده اند، از این‏‎ ‎‏پاسدارها که جوانهای خودشان را از دست داده اند و برادران خودشان را، معذرت‏‎ ‎‏می خواهم که عُرضۀ این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدی ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت می خواهم. من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ معذرت می خواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت می خواهم. من از‏‎ ‎‏شما برادران، برادران ارتشی، برادران پاسدار، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی‏‎ ‎‏که در راه اسلام جوانهای خودشان را دادند، معذرت می خواهم. ما نتوانستیم برای شما‏‎ ‎‏کاری انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازی هستیم. ما باز گرفتار‏‎ ‎‏آرمهایی شاهنشاهی هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است. وزارتخانه های ما،‏‎ ‎‏وزارتخانه های ما باز وزارتخانه های طاغوتی است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم کاش ما هم اینگونه شهامت داشتیم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب درآخرین جلسات صحبت خود فرمودند به هر دلیل ما کوتاهی‌هایی داشته‌ایم که بحث آن بسیار پیچیده است از آن جهت که رهبر انقلاب یا باید با آقای هاشمی درگیر می‌شدند و برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب می‌کردند و یا برای حفظ انقلاب باید مستقیماً مقابله نمی‌کردند. به این نکته فکر کنید که رهبر معظم انقلاب چگونه با حکمت و بصیرت الهی خود توانستند قدم به قدم انقلاب را از تنگناهای تاریخی داخلی و فتنه‌های خارجی استکبار، جلو و جلوتر ببرند که حاصل آن امروز، دولتی است که قدرت بازخوانی و بازسازی آنچه کوتاهی شده است، دارد و همین‌که رهبر معظم انقلاب در فکر جایگاه انقلاب اسلامی در نظم نوین جهانی می‌باشند، حکایت از آن دارد که مسئله جهان استکباری آینده‌ای است که ایران نقش چشم‌گیری درآن دارد. موفق باشید

34008
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت بخیر: استاد گرامی در این جریانات اخیر، مواضعی از شما می بینیم واقعا جای تعجب داره شخصی از شما درباره تغییر یک نظام می پرسه، پاسخ می دین نظر رحیم پور ازغدی، «تغییر نظام چیز دیگری است مثل کاری که مردم ما با انقلاب و کشته و شهید‌دادن، نظام شاهنشاهی را سرنگون کردند.» استاد مگر مردم با ضحاک روبرو هستند که سر و مغز ده بیست جوان، بقول رحیم پور سه هزار نفر رو بخوردند و بعد راضی بشوند؟ استاد این حرف ها چیه می زنید؟ فرض بگیریم جواب شما همین باشه قبلا خیلی پخته تر جواب می دادین، اینها چیه به مردم می گین؟ براحتی می تونید بگین به هرحال انقلاب طرفدارانی داره که تا پای جان پای انقلاب هستند، و یا اینکه امیدواریم ایرادات ما به فضل خدا و عنایت ولی عصر حل بشه، و طیفی از مردم که حقوق خودشون رو مطالبه می کنند و از مسائلی ناراضی هستند، به حقشون برسند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در جریان‌های اخیر با اموری روبه‌رو هستیم که خواسته و ناخواسته نه‌تنها حتی به دنبال سرگونی نظام بلکه به دنبال نابودی کل ایران می‌باشند. جریان‌های استکباری و تحجّر منطقه، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ایران باشد حتی با حاکمیتی که غیر اسلامی است به جهت سابقه تاریخی و فکری و فرهنگی که دارد، همچون تیغی است در چشم آن‌ها. و این‌جا است که حقیقتاً باید در مقابل این جریان یک سخن بیشتر نداشت. آری! برای سرنگونی این نظام باید مانند آن‌هایی که برای سرنگونی نظام شاهنشاهی کشته دادند و شکنجه شدند، کشته بدهند واین جریان، با نظر به وابستگی شدیدش، خواسته و ناخواسته جریانی است که باید در دل آیه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» مدّ نظر داشت زیرا به دشمنی با کلیّت نظام و مردم به میدان آمده است. کوتاهی در این موارد، کوتاهی نسبت به حق و حقیقت است. موفق باشید

33992
متن پرسش

سلام: به نظر می رسد با توجه به مقاومتی که اوکراین دارد و حتی شهر خرسون را علی رغم الحاقش به خاک روسیه باز پس گرفت امیدی به پیروزی جناب پوتین نباشد. انتظاراتمان را جناب پوتین برآورده نکرد و حدود ۹ ماه ابرقدرت اول هسته ای در باتلاق اوکراین افتاده است و خوف آن هست که ما را نیز با خود به زیر کشد و در نظم جدید باز شاهد تفوق غرب باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه هستید که موضوع، بسیار پیچیده‌تر از این‌ها می‌باشد. جنگی است تمام عیار و حضور در نظمی جدید که مسئله مقابله غرب اعم از آمریکا و روسیه در زمین اوکراین یکی از ابعاد آن است. به آمریکا فکر کنید که خواسته و نخواسته در تلاش است تا بلکه از افولِ خود جلوگیری کند و همین امر افول آن را تسریع می‌کند و در همین رابطه مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» می‌فرمایند: «اینکه آمریکا مجبور می‌شود دست و پایش را از جهان جمع کند. الان آمریکایی‌ها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقه‌ی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاه‌های نظامی با جمعیّت‌های زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچاره‌ای که در آنجا پایگاه هست می‌گیرند؛ هزینه‌هایش را او باید تأمین کند و آمریکایی‌ها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام می‌شود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. این، آن خطّ اصلی اوّل، از خطوط اساسی نظم جدید آینده‌ی جهان.  خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا. امروز قدرتهای غربی هم اقتدار سیاسی دارند، هم اقتدار علمی دارند، هم اقتدار فرهنگی دارند، هم اقتدار اقتصادی دارند؛ یعنی خیلی چیزها دارند، البتّه تعبیر درست‌ترش این است که بگوییم داشتند، و دارند آرام‌آرام از دست می‌دهند؛».

با توجه به این نکته اساسی آری! باید به آینده‌ای فکر کرد که ایران از طریق انقلاب اسلامی در نظم جدید حرف‌ها دارد در راستای غفلت بزرگی که جهان مدرن نسبت به معنابخشیِ انسان دارد.  موفق باشید  

33981
متن پرسش

با سلام.استاد عزیز: در دو مورد خواستم عرض کنم که یکی در مورد اینکه خب شاید قبل از اتفاقات اخیر متعجب و نگران بودیم از اینکه بی حجابی ها چقدر داره زیاد میشه، ولی بعد از این اتفاقات اخیر شاید شرایط برای کشف حجاب خانم ها راحت تر بود و دیدیم که زن ایرانی حتی در این شرایط هم حجاب را انتخاب کرده و ذاتا عفت بیشتری نسبت به بعضی کشورها دارند در اینجا بود که این عبارت قلعه ی بی سکنه به ذهن می آید که، چقدر راحت و به سرعت بی حجابی همچون قلعه ی بی سکنه ی متروکی شد که طرفدارانش چه مُغرض و چه فریب خورده از این به بعد فهمیدن که با بی حجابی چیزی را فتح نمی کنند بلکه تنها می شوند و چه به سرعت بنیانش در ایران فرو ریخت، و در اینجا چقدر زیبا می شود برای تقریب به ذهن دید و فهمید که «یدالله فوق ایدیهم» در ورای همه ی قدرت به ظاهر مسلط غرب چگونه یک شبه کار ظهور حضرت قائم را فراهم کرده و تمدن غربی در مقیاس بزرگترِ قلعه ی بی حجابی چگونه بی سکنه می شود. ۲.  در مورد شهدای عزیزی که در این چند وقت شهید شدند شاید نسبت به بقیه شهدا برای ما واقعه ملموس تر بود که، به نظرم رسید که در برهه های ظهور اراده حق، جبهه استکبار فضای وهمی وارونه از حق در اذهان مردم جعل می کنه که اون فضا با بهره گیری از این خاصیت انسان که همانقدر که تشنه حق است می تواند ضد حق باشد، یک روز جبهه یزید در کربلا می سازد و یک روز بعضی صحنه های شهادت این شهدای اخیر. و جای تعجب اینکه به نظرم شاید برخی از این اغتشاشگران رو که بسیجی و روحانی و... را شهید کردند اگر در فضای بی طرفی در مواجهه با داستان کربلا قرار دهیم شاید در جبهه حق باشند اما امروز چطور شیطان جن وانس برایش حق را اشتباه معرفی می کنند که می توانند به راحتی وجدان و انسانیت را زیر پا گذاشته و یزیدی عمل کنند. استاد آیا جبهه های حق در طول تاریخ در هر مرحله به جهت وسیع تر شدن بوده که جبهه مقابلش و شاید مردم توان درک آن را نسبت به دین قبلی نداشته و تبدیل به جبهه تقابل می شدند با توجه به پیشینه وعبرت هایی که از تاریخ های قبل خود داشتند؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! امروز بی‌حجابی در این شرایط که تاریخ انقلاب اسلامی همواره در طلوعی متعالی است، حقیقتاً قلعه بی‌سکنه‌ای است و یقیناً چنین افرادی خواسته یا ناخواسته گرفتار تنهایی و افسردگی و پوچی می‌شوند زیرا این بی‌حجابی که پیش آمده است، یک بی‌حجابیِ عادی نیست، بلکه مقابله با نظام مقدسی است که شهدای عزیز در بقای آن جان‌ها فدا کردند. ۲. به شرایط تاریخی آخرالزمان فکر کنید که تقابل جبهه ظلمانیِ نهایی از یک طرف، با جبهه نورانی نهایی از طرف دیگر به میان آمده است و دیگر حدّ وسطی در میان نیست. این‌جا است که می‌بینیم عده‌ای که تا دیروز گمان می‌کردیم و گمان می‌کردند انسان‌های متوسطی هستند، چه اندازه در ظلمات فرو افتاده‌اند در آن حدّ که می‌توانند آن جسارت‌ها را به آن بسیجی عزیز که نماد معنویت و روحانیت جوانان امروزینِ این تاریخ بود، بکنند. موفق باشید  

33909
متن پرسش

به نام خدا سلام خدمت استاد عزیز: این سوال بیشتر درمورد نقش زنان در جامعه امروزی هست: ما در دوران جنگ هشت ساله، دیدیم بانوانی که دوست داشتند مانند آقایان در شرایط جنگ، نقشی داشته باشند و کمکی بکنند به شرایط کشور. بانوانی رو دیدیم که در پشت جبهه جهاد می‌کردند. از دوخت و دوز و بسته بندی کردن خوراکی و درست کردن غذا تا امداد رسانی و پرستاری و... و نکته جالب اینکه این جهاد رو در کنار نقش مادری و همسری و خانه داری خودشون تعریف کردند. خب البته فضای جنگ، همه چیز رو تحت تاثیر قرار داده بود. از فضای خانواده، میزان حضور پدر و فرزندان در خانه، رفاه و تفریح و دورهمی خانواده، میزان زمانی که مادر برای کارهای خانه در نظر می‌گرفت و... حالا سوال من اینه، اولا در شرایط فعلی جامعه، به نظر شما ما درگیر چه جنگ هایی هستیم؟ (اصلا درگیر جنگ هستیم؟) و اگر بله، درگیر چه نوع جنگ هایی هستیم؟ (فرهنگی، اقتصادی و...) سوال دوم ام اینه که در این شرایط هم اگر خانم ها بخواهند مانند آقایون در جنگ و کمک به شرایط کشور نقش داشته باشند، خانم ها چه نقش هایی دارن و چه کارهایی میتونن بکنند؟ خب قطعا بانوان هم قشرهای مختلفی هستند، خانم های مجرد، خانم های متاهل، مادرانی که فرزند کوچک دارند، فرزند بزرگ دارن و... خصوصا سوالم درمورد مادران، آیا نقش مادری و تربیت فرزند، تنها نقش آنان هست؟ یا نه نقش های دیگه ای هم براشون باید تعریف بشه؟ و کیفیت نقش مادری و تربیت فرزند چطور؟ چه پارامترهایی رو باید در نظر بگیره. و برای جهاد کردن، بانوان در این شرایط چه کارهایی میتونن بکنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! جنگ است و دشمن به گمان خود هویت دینی و ملی جوانان ما را نشانه گرفته. ولی بحمدلله ناکام مانده، هرچند ما باید با نظر به کوتاهی‌های فرهنگی خود نسبت به امیدواری که در ذهن دشمن ایجاد کرده‌ایم فکر کنیم که چرا او هنوز به کار خود امیدوار است؟! ۲. زنان ما در عین آن‌که باید بیش از پیش سطح فکری و دینی و اجتماعی خود را رشد دهند، بدانند در شرایطی که پیش آمده با هویت دینی خود عملاً در حال آفریدن حماسه می‌باشند زیرا دشمن از همین جهت عصبانی است که تیرش به هدف نخورده است. موفق باشید

33907
متن پرسش

سلام علیکم استادک سلام خداوند بر شمایی که حضورتان در این روزگار سخت آخرالزمانی قوت قلب ماست. مایی که عاشق انقلاب و شهداء و دلباخته مرام و مسلک امام و رهبری هستیم، اما استاد خوبم، دلخسته ام! وقتی می بینم ظاهرا دیگر نه آبرویی در مجامع جهانی داریم، بازیکنانمان علنی در برابر دوربین ها، توهین آمیز سرود ملی را نمی خوانند، زنان و دختران در کوچه و خیابان اعتراض آمیز و طعنه زنان کشف حجاب کرده اند، در جلسات و گپ های فامیلی علنی به امام و رهبری فحش می دهند. به خودم می‌گویم خدایا یعنی عزت را از ما گرفتی؟ پس ما بر حق نیستیم؟ چون عزت موهبت توست که به هرکس نمی دهی، اگر چه مثل همیشه سرگذشت آن همیشه زنده تاریخ، آن حسینی که حیات از نامش زندگی می گیرد این نهیب را به من می‌زند که آبروی ظاهری در حجاب معاصرت ملاک نیست، بعدها خیلی چیزها مشخص خواهد شد، اما بعد می‌گویم همان جماعت کوفی هم دلهاشان با امام حسین بود و شمشیرهاشان با یزید، اما دشمنان ما دل و شمیشیرشان با آمریکا و اسرائیل است. خلاصه راه نشانم بده. گرچه بمیرم هم پای انقلاب می‌مانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! امروز، روز دیگری است. روز هرچه بیشتر به ظهورآمدنِ ذلّت و ناتوانی جبهه باطل است با آن‌همه تلاشی که کرد و عبرت‌گیری آن‌هایی که نفهمیدند امکان ندارد در این زمانه ظلمانی بدون زندگی دینی و شعور معنوی و بدون دشمن‌شناسی به‌سر برد. پس از این جهت نباید عجله کرد. مسلّماً حقیقت مسئله بیش از پیش نسبت به راهی که انقلاب اسلامی و امام عزیز و شهدای بزگوار مقابل امروز بشر گذاشته‌اند، روشن خواهد شد. موفق باشید  

33871
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: در حال تنظیم پژوهشی هستیم با محوریت موضوع آزاد اندیشی. پرسش هایی طراحی شده است که تحت عنوان مصاحبه در پژوهش قرار داده می‌شود. لذا از شما استاد عزیز تمنا می‌کنم منت بگذارید و پرسش ها را جواب بدهید. ممنون از توجه شما. مقدمه زندگی بشری با گره، معضل و مسأله همراه است، به ویژه اگر در اندیشۀ تعالی باشد، خاص‌تر این که این تعالی در اندازه های یک تمدن باشکوه دیده شده باشد. دیدن این گره ها و معضلات اول گام پژوهش است. پژوهش زمانی آغاز می شود که معضلات را به مسأله تبدیل کنیم. طبیعی است جامعۀ مسلمانی که با شعار و نگاه توحیدی برخاسته است و این خواستۀ بزرگ را مطمح نظر خویش قرار داده به مسأله هایی بربخورد که در این مسیر قرار می گیرند و باعث رکود و باعث آزار می شوند. بلیه ای که در روزگار ما گریبانمان را گرفته این است که ما بدون توجه به زیست موحدانۀ تمدنی و بدون در نظر گرفتن مسأله های واقعی این حیات نوین به طرح اموری می پردازیم که در حیات غربی مسأله است و مربوط به آن سوگیری و آن بوم و اقلیم است. این اتفاق آنقدر طبیعی تکرار می شود که فرصت هشیاری به انسان مسلمان برخاسته نمی دهد. جهان غرب پس از اعراض از دین به یک زندگی مدرن رو آورد که خصیصۀ اصلی آن رها کردن همۀ دغدغه های ماورائی و عطف توجه به زندگی مادی بود. طبیعتاً این انسان جدید (مدرن) مسأله های خاص خود را داشت و با آنها معرفی می شد. این مسأله ها در دفتر فاخری به نام علم ثبت افتاده است و با چهره ای موجه و خواستنی خود را به جوامع دیگر حتی جوامع اسلامی تحمیل می کند. غربزدگی بالاترین محمل ناهشیاری علیه این نامسألگی است. «آزاداندیشی» در جهان غرب به عنوان یک مطلوبیت حیات مدرن مورد رصد قرار گرفته است؛ هم به خاطر توجه به «اندیشه» و هم به خاطر توجه به «آزادی». نگاه مادی انسان‌گرای غربی تفسیری خاص خود از حقیقت و مرتبت «اندیشه» دارد و وقتی آن را به عنوان یک ارزش و مطلوبیت مطرح می‌کند چیزی را رصد می‌کند که با نگاه الهی و توحیدی نمی‌توان آن را دید یا به رسمیّت شناخت. همچنین است، آنگاه که از «آزادی» نام می‌برد و سود یا زیان آن را برمی‌شمرد. حال پرسش ما از شما فرهیخته گرامی این است که: • آیا با دوگانه مسئله توحیدی (اسلامی)/ مسئله مدرن همراه هستید؟ اگر نه به نظرتان چه دوگانه‌ای اصالت دارد؟ • تعریف جوهری مسئله مدرن چیست؟ به عبارت دیگر مقوم مسئله مدرن بودن به چیست؟ • به چه مناطی ما مسائل را به مسئله توحیدی/مدرن تقسیم کنیم؟ • آیا «آزاداندیشی» در حیات مدرن از چنین موقفی برخوردار بوده است (یک مسألۀ مدرن بوده است)؟ • آیا «آزاداندیشی» می‌تواند یک مسألۀ توحیدی باشد؟ • آیا می‌توان همان چیزی که در آن جامعه و آن تاریخ و آن زندگی منتخب به عنوان یک مطلوبیت مطرح می‌شده است را در حیات اسلامی نیز به عنوان یک مطلوب قرائت نمود؟ • آیا امکان این هست که اندیشمند مسلمان یا جوان جویای سعادت در این زندگی الهی در تعریف مسأله و بیان مطلوبیّت آن از ادبیات غیراسلامی و زاویه‌نگاه‌های مادی و غربی استفاده نماید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم! حتماً عنایت دارید که این سؤالات و مباحثی که به میان آورده‌اید نیاز به یک مثنوی هفتاد من دارد و اتفاقاً با توجه به وسعت این مباحث در همین راستا یادداشت‌های «رابطه مردمی‌بودن نظام اسلامی و آزادی» https://eitaa.com/matalebevijeh/11928  تنظیم گشت و جلساتی در همین رابطه برقرار شد که جلسه یازدهم آن در روز سه شنبه 17 آبان‌ماه برقرار شد

https://eitaa.com/matalebevijeh/11995 . إن‌شاءالله با دنبال‌کردن مطالبی که در یادداشت مذکور هست و شرح صوتی آن مباحث، بتوانیم جوابگوی نکاتی باشیم که مطرح کرده‌اید. موفق باشید

33865
متن پرسش

سلام: آیا از استاد با محوریت تبیین و تحلیل حوادث اخیر سخنرانی موجود است که بتوان استفاده کرد؟

متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن»  شده است. امید است مفید افتد. موفق باشید  https://eitaa.com/matalebevijeh/11964 و جواب سوال 33866 نیز جای توجه دارد.

33784
متن پرسش

سلام استاد گرامی: وقت شما بخیر. مطلبی درباره پرهیز از نگاه امنیتی و آزادی رسانه خدمتتون ارسال کردم، متن از بی بی سی بود حضرتعالی گفتین نباید از دشمنی دشمنان که از در نصیحت با ما در اومدن غفلت کرد، و به آیه قرآن اشاره فرمودین و فریب خوردن حضرت آدم و حوا از شیطان و علتش رو غفت آنها از دشمنی شیطان بیان کردین. داشتم مطالب مختلف رو می دیدیم که این قسمت از صبحت های آیت الله علوی بروجردی دقیقا با اونچه که در ذهن داشتم تطابق داشت، دیگه روی این نمی شه اسم دشمنی در قالب نصیحت گذاشت. خواستم نظر حضرتعالی رو جویا شوم:(ذهنیت و نظر من این است این رسانه های خارجی در سایه بگیر ببیند و فضای امنیتی و مگوهای فراوان و ... اعتبار پیدا کرده اند و بهشون مراجعه میشه، چرا نباید رسانه صدا و سیما ملی باشه و چرا حرف همه اونجا زده نشه) حضرتعالی می فرمایید امام خمینی اون زمان به شاه گفت رادیو رو روزی نیم‌ساعت به ما بدهید چنین و چنان می کنیم الان خود جمهوری اسلامی آیا نیم ساعت فضای آزاد در بین ۵۰ شبکه رادیو تلویزیونی به مراجع می دهد؟ به بقیه تفکرات می دهد؟ اجازه بحث و گفتگو می دهد؟ قسمتهایی از صحبت های آیت الله علوی بروجردی که مد نظر من بود: (امیدوارم فرمت متنی که شما مشاهده می فرمایید مانند فرمت متنی که در صورت پرسش و پاسخ نشان داده می شه نباشه - و مشکل عدم تفکیک خطوط فقط در نمایش باشه ) .................................................................................................... به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌و پرداختۀ صدا و سیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صدا و سیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارندـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که فرموده‌اند. بنده نیز از زاویه‌ای که مربوط به اطلاعات خودم می‌باشد از روحی که در صدا و سیما جاری است؛ گله‌مندم که وقتی هم حتی مناظره‌ای گذاشته می‌شود مناظره متفکرانه‌ای نیست و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، بیشتر جدال است. در حالی‌که در مناظره متفکرانه، اهل فکر در دل گفتگویی عالمانه، زوایای مختلف مسئله‌ای را بررسی می‌کنند. تصور بنده آن است که هنوز در این سطح از گفتگو، ما نتوانستیم حاضر شویم. عموماً در این گفتگوها هر طرف حرف خود را می‌زند بدون این‌که در فضای سخن طرف مقابل حاضر شود. امید است جریان‌های اخیر، ما را به فکر فرو ببرد تا در موضوعات پیش‌آمده در فضایی متفکرانه، فکر کنیم و صدا و سیما با جدیت بیشتر نسبت به مسائل پیش‌آمده متفکران را دعوت به گفتگو کند. موفق باشید

33763
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت شما بخیر: نظر حضرت عالی رو در باره صحبت های آیت الله علوی بروجردی می خواستم در چند ارسال پیش هم در باره آزادی رسانه صحبتی شد و پاسخی فرمودین --------------------------------------------------------------------------------- متن سخنان استاد برجسته فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ ۲۷ مهرماه سال جاری به شرح زیراست: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اوصاف متقین در نهج‌البلاغه در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه‌علیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ». مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیاده‌طلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده می‌کند، کم و بی‌مقدار است. «منزور» را «کم و بی‌مقدار» معنا می‌کنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن این‌طور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلال‌وحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده می‌کند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهره‌برداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهره‌برداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. به‌عکسِ کسانی که بالاترین بهره‌وری را دارند، اما یا هیچ بازدهی‌ای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه می‌خورد، می‌آشامد و از نعم این دنیا بهره‌برداری می‌کند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آن‌ها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفاده‌ای نیست که در ظاهر می‌خواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیک‌اند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده می‌کند و بعد کار خودش را انجام می‌دهد. تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کارها دشوار نیست! «سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان می‌گوییم: «با کریمان کارها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمی‌آورد، اذیت نمی‌کند، نمی‌رنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمه‌ای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان می‌گیرد و می‌گوید خدا می‌بخشد، من هم بخشیده‌ام. مؤمن از شخص کینه به دل نمی‌گیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد! فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا می‌تواند برای من کاری بکند یا نمی‌تواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کارها دشوار نیست»، در بین عرب ضرب‌المثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کارها را سخت نگیریم. یک وقت کارهای شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آن‌ها را اذیت نکنیم. با مردم راحت می‌شود کار کرد. پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟! در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـ‌البته برخی از آقایان می‌گویند اغتشاش است، برخی هم می‌گویند که نه، اعتراض است‌ـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیروهای خارجی در امور مسلمان‌ها و شیعیان و به‌خصوص در امور کشور ایران، مسئله‌ای انکارناپذیر است. اگر نیروهای خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آن‌ها سعی می‌کنند سوء‌استفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را می‌خواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوان‌هایی که بیرون می‌آیند و سروصدا می‌کنند و می‌گوییم تحریک‌شدۀ آن‌ها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوان‌ها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکرده‌ایم که بازیچۀ آن‌ها بشوند؟! اشکال به ما برنمی‌گردد؟! این‌هایی که اغتشاش می‌کنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچه‌های خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین این‌ها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجی‌ها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم می‌نشیند. او زمانی ورود می‌کند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد می‌کنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجی‌ها در کیست؟ در این بچه‌هاست. چرا ما در قبال این بچه‌ها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟! بدحجابی را در تلویزیون ترویج نکنیم! خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر می‌رفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه می‌گفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چه‌کار می‌کنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیوها و تلویزیون‌ها، همه به دست ما افتاد. چه‌کار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامه‌های صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه می‌کنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمی‌شود؟! با افرادی مصاحبه می‌کنند ـ‌نه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمی‌ـ که روسری‌شان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید می‌کند! این کارها ترویج بی‌حجابی است. بگذارید بی‌حجابی را تلویزیون‌های بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج می‌کنید؟! به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمت‌ها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همه‌چیز می‌کشد! نگذارید این بی‌حرمتی‌ها اتفاق بیفتند! اعتراض و انتقاد حق مردم است! اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بارها گفته‌ام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکرده‌اید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد به‌حق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟! قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است در این درگیری‌ها از هر قشری که از بین می‌رود، ما غصه می‌خوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آن‌ها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که این‌طور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. این‌ها فرزندان ما هستند که یکی این‌طرف ماجرا واقع شده و دیگری آن‌طرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم. در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کرده‌اند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمی‌توانیم همۀ خواسته‌ها را عملی کنیم، اما می‌توانیم این خواسته‌ها را طبقه‌بندی کنیم؛ برخی را می‌توانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بوده‌اند. این‌ها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آن‌ها در این جبهه‌ها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند. حضور مبلّغان در شهرها و قصبات کم‌رنگ شده است جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آن‌ها بخواهید، این‌ها مردانه آمدند و جنگیدند. من سال‌ها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر می‌رفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزه‌ها برای تبلیغ می‌رفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کم‌رنگ شده. پیش‌تر، بزرگان حوزه برای تبلیغ می‌رفتند و با جوان‌ها سروکار داشتند. الان به من می‌گویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمی‌روند. چرا وسیلۀ تبلیغ آن‌ها را در حوزه فراهم نمی‌کنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستان‌ها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوان‌ها جمع بشوند. همین جوان‌ها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند. جان‌فشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم! من هیچ وقت یادم نمی‌رود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـ‌چون جنگ قبل از اینکه به‌طور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بودـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح‌ آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آن‌ها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرم‌آباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمده‌اند و می‌خواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرم‌آباد آمده‌اند و می‌خواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آن‌ها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. این‌ها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحه‌ای هم جز تفنگ‌های برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آن‌ها خواسته بود. خودشان آمده بودند. این‌ها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعدها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویست‌وخورده‌ای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشته‌اند و بقیه شهید شده‌اند. مردم ما چنین‌اند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه می‌داد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبهه‌ها رفته‌ایم و دیده‌ایم که این جوان‌ها با دست خالی جلو می‌رفتند، روی مین می‌رفتند و کشتار عظیم می‌دادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! این‌ها همان مردم هستند. مگر این جوان‌ها همان جوان‌ها نیستند؟! حاصل کار شما در مدارس چیست؟! مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام می‌دهند، حساسیت داریم و برنامه‌ها را گاهی اوقات دنبال می‌کنیم! با این بودجه‌هایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسه‌های مختلف و… اختصاص می‌دهند چه می‌کنید؟ چون وقتی این بودجه‌ها در مجلس اعلام می‌شود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجه‌ها نداریم، ولی فحش آن را می‌خوریم! این‌همه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه می‌کنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوان‌های مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام داده‌اید؟ این مدارس تحت نظر آموزش‌وپرورش فرانسه بوده‌اند یا انگلیس؟! این‌ها زیرنظر آموزش‌وپرورش شما هستند. چه کاری برای این‌ها انجام داده‌اید؟ در این آموزش‌وپرورش چه اتفاقی می‌افتد؟ قدری به کار مردم برسیم! اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آن‌که در جنگ می‌جنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی می‌افتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست. اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را می‌کشد ـ ‌چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردم‌ـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب می‌کند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شده‌اند او را دوره نمی‌کنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر این‌ها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کرده‌ایم. کاش کار فرهنگی را از غربی‌ها یاد بگیریم! ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغه‌هایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسه‌ای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزه‌ای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش می‌داد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمان‌ها و کتاب‌هایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی می‌نوشتند، این مؤسسه برای جوان‌های ایران ترجمه می‌کرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسه‌ای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی می‌خواستند آن ارزش‌های آمریکایی خودشان را با این کتاب‌ها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باورهایی را که در اذهان جوان‌های ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتاب‌های آن‌ها را خود ما هم می‌خریدیم و می‌خوانیدم و کتاب‌های خوبی هم بود؛ اما در لابه‌لای آن‌ها آنچه خودشان می‌خواستند، اعمال می‌کردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه می‌کردیم و می‌گفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرف‌دار آن بود، استاد طرف‌دار آن بود. مردم ایران از پشت‌پرده خبر نداشتند. آن‌ها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ می‌کردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد. کاش ما از آن‌ها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه این‌طور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار می‌کردیم. ما تا قدم پیش می‌گذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو می‌رویم! چون می‌خواهیم اسم و عنوان بگذاریم. یهودی‌ها چگونه قدرت پیدا کرده‌اند؟ بعضی از عملکردها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودی‌ها و صهیونیست‌ها که دستشان همه‌جا هست، برخی کارها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمی‌رسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومت‌ها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابی‌های صهیونیست محاصره کرده‌اند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه این‌ها گفته شود، چه جنجالی به‌پا می‌شود! در همین کشورهایی که آزادی بیان هست، حرف‌زدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودی‌ها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلوات‌الله و سلامه‌علیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئله‌ای نیست! اما اگر به یهودی‌ها حرفی زده بشود، جنجال به راه می‌افتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر این‌طور قدرت پیدا کرده‌اند؟ برای اینکه خوب فکر کرده‌اند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفته‌اند و آدم‌های ساعی بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ را، چه شرکت‌های تجاری و چه شرکت‌های رسانه‌ای که ده‌ها و صدها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ این‌ها را یهودی‌ها اداره می‌کنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیون‌ها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آن‌هاست و سرمایه‌گذار آن‌ها هستند. یهودی‌ها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیده‌اند. تمام کشورهای اسلامی دوروبر ما فخر می‌کنند که با یهودی‌ها رابطه ‌دارند. همان کشورهایی که قبلاً می‌گفتند می‌خواهیم با یهودی‌ها بجنگیم، دارند با آن‌ها کار می‌کنند. این ممالک اسلامی می‌بینند اگر اقتصاد آن‌ها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودی‌ها رابطه داشته باشند. لذا یهودی‌ها زمام امر اقتصادی را به دست می‌گیرند. چرا ما بلد نیستیم چنین کارهایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آن‌ها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف می‌شود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودی‌ها مصرف می‌شود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم. با ایرانی‌های مهاجر ارتباط داشته باشیم! این‌طور که می‌گویند، ایرانی‌های مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبه‌های ما مهاجرت می‌کنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کرده‌اند و از ایران رفته‌اند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفته‌اند. چرا نمی‌توانیم آن‌ها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آن‌ها خوب است. بسیاری از آن‌ها سرمایه‌های کلان دارند. زمانی می‌گفتند اگر آن‌ها این سرمایه‌ها را داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران به هیچ سرمایه‌گذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کرده‌اند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بین‌المللی و برای شیعۀ بین‌المللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آن‌ها می‌کنیم؟! عذر می‌خواهم که این مسائل را می‌گویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این‌ مهاجران می‌خواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آن‌ها را می‌گیریم و اذیتشان می‌کنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند! ما دنبال ارتباط با این‌ها هستیم! این‌ها فرزندان ما هستند که به کشورهای دیگر رفته‌اند. با هر عقیده‌ای که پیدا کرده‌اند، از این فرزندان که نمی‌شود دست برداشت. ما باید اتصال آن‌ها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». انسان‌ها تشنۀ محبت‌اند یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهرهای آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من می‌دانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دست‌اندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عده‌ای از شاگردانشان پیش ما آمدند و می‌گفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساخته‌ایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی می‌آیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشورهای دیگر یک فرصت فوق‌العاده‌ای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانی‌ها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عرب‌ها یا خوجه‌ها و… برپا می‌کنند، شرکت دارند؛ آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، می‌گفت آقایان افاغنه به این مدرسه می‌آیند، از ملیت‌های دیگر هم می‌آیند، اما ایرانی‌ها خیلی کم می‌آیند و به این مدارس توجه نمی‌کنند. درحالی‌که آن‌ها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام می‌دهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبه‌سوری ایرانی‌ها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آن‌ها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبه‌سوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبه‌سوری در بین ایرانی‌ها جاافتاده است. به این بهانه آن‌ها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آن‌ها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفت‌سین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار می‌کنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آن‌ها ارتباط ایجاد کن. آن‌ها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که می‌شود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آن‌ها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آن‌ها می‌آیند.» «الانسان عبید الاحسان». این‌ها تشنۀ محبت هستند. این ایرانی‌ها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامه‌به‌سر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانی‌ها به دین ربط دارند، اما این ربط گم شده. این گم‌شده را ما احیا کنیم. با مردم با رحمت رفتار کنید! عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیش‌آمده، امیدوارم و دعا می‌کنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم می‌کنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نه‌تنها محکوم نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم لازم است و از شما عزیزان هم می‌خواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما می‌کنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامه‌ها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرف‌ها یک‌جانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل می‌شود. چرا تدبیر نمی‌کنیم؟ آقا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عده‌ای الان دستگیر شده‌اند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیده‌اید. با این‌ها با رحمت برخورد کنید. می‌گویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا این‌طور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگرها را جذب بکنید. مگر نمی‌شود؟! درسی که می‌توان از سلطان قابوس گرفت از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کرده‌اند. عمان یک منطقه‌ای به نام ظفار دارد که هم‌مرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیست‌ها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرزها تعدی می‌کردند و به ظفار می‌آمدند و می‌جنگیدند. سطان قابوس خودش نمی‌توانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیست‌ها هم در داخل عمان یک عده از جوان‌ها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانی‌ها بر این‌ها غلبه کردند و عده‌ای را گرفتند و محاکمه کردند. عده‌ای محکوم به اعدام شدند و عده‌ای هم حبس شدند. با آن‌هایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسه‌ای گذاشت تا با آن‌ها حرف بزند. سلطان قابوس به آن‌ها گفت: «شما به هر حال این کارها را کرده‌اید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما می‌گذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم می‌کنیم و پولی هم به شما می‌دهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمی‌کنید اقتصاد این‌طور است و سیاست خارجی شما این‌طور؟» این محکومان تحصیل‌کرده و دانشگاه‌رفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آن‌ها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آن‌ها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگرها و رؤسایشان ساخته شد! خدا با گناهکار کریمانه رفتار می‌کند «با کریمان کارها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد می‌کند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهم‌السلام با گناهکارها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربن‌یزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. این‌ها را فرصت قرار بدهیم و بهره‌برداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم. به هر حال ما هر آنچه می‌گوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من می‌آیند. من حرف‌های خودم را می‌زنم، نامه می‌نویسم و آنی را که وظیفۀ خودم می‌دانم اجرا می‌کنم. ما به این کشور علاقه‌مندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنام‌ها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقه‌مندیم. ما بارها گفته‌ایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه‌مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول‌الله نفرموده‌اند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ این‌ها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت می‌گرفت، اصلاً کار به اینجا نمی‌کشید. نگذاریم هر حادثه‌ای در این کشور جنجال بشود. درد ما بی‌توجهی به نهج‌البلاغه است مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگی‌شان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه می‌کنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آن‌طرف با تورم پایین می‌آید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانه‌ای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آن‌ها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگرها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر می‌خواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتاب‌های درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی می‌خواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل می‌گویند، مکاسب می‌گویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفته‌اند، از این‌ها هم سؤال کنید! از این‌ها هم یک مشورت بگیرید! این‌ها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگ‌ترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر می‌شود همین طور سلیقه‌ای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهج‌البلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده می‌گویند دویست‌بار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کرده‌اند؛ اما منِ عمامه‌به‌سر چند دفعه نهج‌البلاغه را مرور کرده‌ام؟! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که سخن عزیزان سخنان با ارزشی است، ولی عنایت داشته باشید این متن ابعاد مختلفی دارد که هر کدام قابل بحث است. اگر سؤال کلّی نسبت به نکته‌ای از نکات متن دارید آن متن و آن نکته را بفرمایید، امید است بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید

33750
متن پرسش

سلام علیکم: بنده دانشجو هستم و در دانشگاه شاهد فضای عجیبی هستم. اینجا دانشجویانیی هستند که ندای حق طلبی شان در هیاهوی مخالفان نظام گم شده. کسانی را می‌بینم که می‌دانند اینها حق نیستند ولی چون صدایشان به جایی نمی‌رسد با آنها فریاد می‌زنند زن زندگی آزادی! خواسته هایی دارند که با اعتقاداتشان تضاد دارد؛ گم شده اند؛ نور را در تاریکی جست و جو می‌کنند و در مقابل وقتی برخورد مرگ بر فتنه گر را از طرف دانشگاه و بسیج می‌شنوند بیشتر به هم می‌ریزند و آشفته می‌شوند. اگر میشه پیشنهادی برای واکنش ما به این گروه بدین و برای ما دعا کنید که این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. زیرا ظرفیت گسترده‌ای دارند تا در دل انقلاب اسلامی گمشده خود را بیابند. ولی دشمنان انسانیت آن‌ها را گرفتار دست‌کاریِ ذهنی و بعضاً ویرانی شخصیت کرده است. عجله نکنید. با برخوردهای حکیمانه با آن‌ها، آن‌ها به خود می‌آیند. مطمئن باشید در این رابطه باز این انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است که با داشتن دشمنانی این اندازه جاهل و نادان، عظمت خود را می‌نمایاند. موفق باشید

33747
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز وقت شما بخیر. نظرتان را درباره این مقاله بی بی سی فارسی می خواستم: شخصا از نگاه امنیتی، جو امنیتی، امنیتی کردن مسائل، مسئولان امنیتی کشور که مسبب اصلی مشکلات کشور هستند، بشدت متنفر هستم و طرفدار آزادی کامل انتقاد و جلسات نقد و بررسی تخصصی، در صدا و سیما بصورت کاملا آزاد هستم (اگر این اتفاقها در کشور می افتاد یکی از نتایج آن، این مورد بود که یک رسانه با چند ده نفر کارمند اینقدر در کشور ما قدرت نداشت که جامعه را به هر سو که می خواهد بکشاند) .............................................................. خلاصه: در هیچ کجای این گزارش سی صفحه ای کوچکترین اذعانی به ناکارآمدی ها، اثرات منفی فساد گسترده در بالاترین لایه های حکومت، اثرات سالها برخورد امنیتی با دانشجویان، کارگران، معلمان و فعالان مدنی و سیاسی نمی شود. به ناامیدی مردم از روشهای دموکراتیک مثل انتخابات برای شکل دادن به مسیر کشورشان اشاره نمی شود بیشتر به نوشتار یک جوان بی تجربه و هیجان زده می ماند که با عینکی ایدئولوژیک دست به قلم شده باشد تا همه تحولات در کشور را کار دشمن بداند و با ذره بین امنیتی جاسوس یاب، ساده ترین واقعیات را نبیند .................................................................... متن کامل : گزارش اطلاعاتی حکومت ایران از جنبش «زن زندگی آزادی»؛ تحلیلی هیجان‌زده، چشم‌گشا و تکان‌دهنده نوشتار مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره اعتراضات یک ماه و نیم گذشته در ایران که روز گذشته (جمعه شش آبان/بیست‌ وهشت اکتبر) منتشر شد از بسیاری جهات مهم است. هم چشم‌گشاست و هم تکان‌دهنده. چشم‌گشا از این جهت که چطور به مسائل نگاه می‌شود؛ و تکان‌دهنده به این دلیل که تا چه حد نگاه به تحولات کج‌بینانه است. در این گزارش آمده که «بی­شک در جریان اغتشاشات اخیر، "بزرگترین عملّیات تأثیرگذاری" و به عبارت دیگر "جنگ جهانی رسانه­‌ای" علیه ملّت سرافراز ایران طراحی و اجرا شد». این گزاره را می‌توان دستکم به این معنی تعبیر کرد که مهمترین سازمانهای اطلاعاتی نظام، بزرگی جنبش اعتراضی در ایران را لمس کرده‌اند. اگر یادمان باشد، مقامات امنیتی-نظامی حکومت در جریان اعتراضات آبان ماه ۹۸ می گفتند که حکومت با بزرگترین چالش اعتراضی خود روبرو شده و حتی برخی آن را تهدیدی بزرگتر از جنگ هشت ساله با عراق خواندند. این بار می‌گویند بزرگترین عملیات روانی اجرا شده است. ولی آیا این حرف جدیدی است؟ فرمانده کل سپاه پاسداران روز چهارم آذرماه سال ۱۳۹۸ در تجمع حامیان حکومت ایران در میدان انقلاب تهران مرتبا از واژه جنگ استفاده کرد و گفت: «باور کنید جنگی که این روزها در خیابان‌های ما آغاز شد یک سناریوی جهانی بود.» حسین سلامی امروز (شنبه هفت آبان/بیست و نهم اکتبر) هم با زبان عتاب و خطاب جلو آمد و در مراسم گرامیداشت قربانیان حمله به شاهچراغ در شیراز گفت که «امروز آخرین روز شرارت شما بود» و اضافه کرد که «شرارت را پایان دهید، دیگر به خیابان نیایید، از جان ملت چه می‌خواهید؟» تکرار ادبیات مقایسه ادبیات پس از آبان ۹۸ و امروز مسئولان ارشد نظامی و اطلاعاتی حکومت نشان می دهد که با گذشت بیش از هزار روز از آبان ۹۸، همان حرفها باز هم بارها تکرارمی شوند. با شمردن تعداد بارهایی که حکومت آمریکا با انواع صفت های منفی مثل تروریست، دژخیم، مافیایی و ... توصیف شده می توان گفت که نگاه جامعه اطلاعاتی ایران به تحولات درونی کشور هیچ فرقی نکرده و فقط لحن‌ها عصبانی‌تر شده است. تاکید مکرر نویسندگان گزارش برای مقصر جلوه دادن خارجی ها این سوال را اجتناب ناپذیر می کند که پس چرا دشمن خارجی همیشه در تحریک مردم ایران به اعتراض موفق است و جامعه نظامی و اطلاعاتی کشور همیشه نقش کالبدشکافی با ادبیات و فیلتر خاص را بازی می کند؟ نویسندگان گزارش مناسب دیده اند که به قتل فجیع خاشقجی در کنسولگری عربستان سعودی و قتل جورج فلوید بدست یک مامور پلیس سفیدپوست در آمریکا بیشتر و مفصل تر اشاره کنند، اما این را مطرح نکرده اند که خواهان ارزیابی اثر فعالیت گشت ارشاد و اثرات روانی کلیپ های متعدد برخورد خشن ماموران با زن و «ناموس ایرانی» هستند که هر چند روز یکبار اعصاب و روان مردم را می خراشد. اعتراضات نقشه سازمان‌های جاسوسی خارجی موساد و دیگران است؟ این نوشته نها‌های اطلاعاتی ایران که در آن تاکید اصلی روی نقش آفرینی سازمان اطلاعاتی آمریکا در تحولات این روزها و هفته های خیابانها و شهرهای ایران است، می خواهد بگوید که تمامی تقصیر نارضایتی مردم ایران از حکومت نقشه سازمان‌های جاسوسی خارجی آمریکا، بریتانیا، اسراییل و دیگران است که با بودجه های چند صد میلیون دلاری وارد عمل شده‌اند. دو خبرنگار و عکاسی که از مهسا امینی روی تخت بیمارستان عکس گرفته اند مقصر جلوه داده شده اند و شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان هم میدان‌دار هیجان‌آفرینی منفی علیه نظام معرفی شده‌اند. این گزارش که ادعا کرده با استفاده از اسناد و "اتقان داده ها"، نهایت تلاش را به کار گرفته تا مردم ایران را آگاه کند، چیزی جز ناامیدی برای خواننده ندارد. البته این گزارش به احتمال زیاد مایه خوشحالی بسیار برای همان‌هایی در سیا، موساد و کشورهای دیگر مثل عربستان خواهد شد که بازیگردانهای اصلی جنبش اعتراضی مردم ایران معرفی شده اند. چون براحتی می توانند زاویه نگاه و حرکت نظام را مشخص و برای آن برنامه ریزی کنند. این گزارش نه تنها تلاشی در راستای "جهاد تبیین"، واژه مورد علاقه آقای خامنه ای، رهبر ایران، نیست بلکه فاش کننده به اصطلاح کج و معوجی نگاه بخش های اصلی اطلاعاتی حکومت در حوزه درک زیربناها و علل اصلی نارضایتی مردم ایران است. در هیچ کجای این گزارش سی صفحه ای کوچکترین اذعانی به ناکارآمدی ها، اثرات منفی فساد گسترده در بالاترین لایه های حکومت، اثرات سالها برخورد امنیتی با دانشجویان، کارگران، معلمان و فعالان مدنی و سیاسی نمی شود. به ناامیدی مردم از روشهای دموکراتیک مثل انتخابات برای شکل دادن به مسیر کشورشان اشاره نمی شود که در تازه ترین مورد باعث شد رئیس دولت فعلی با کمترین میزان مشارکت پس از انقلاب زمامدار پاستور شود. هیچ اشاره ای به اثر مخرب سیاست های جامعه اطلاعاتی کشور در بستن فضا و حراستی-امنیتی کردن امور نمی شود. هیچ اشاره ی به عصبانیت مردم ایران از رسوایی های اطلاعاتی از خوردن ضربات مکرر و تکاندهنده امنیتی در نطنز، ترور فخری زاده و اسناد اتمی نمی شود. تنها مواردی که نویسندگان گزارش بشکل تک کلمه یی برجسته می کنند مواردی مثل «ماجرای دردناک (درگذشت مرحومه امینی)»، «حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی» (بدون کوچکترین اشاره به عاملیت خود سپاه در زدن هواپیما و بن‌بست پرهزینه ی چند ساله در حل پرونده برای خانواده های قربانیان و کشورهای درگیر در پرونده) و فروریختن برج متروپل آبادان است. ولی نویسندگان گزارش با انواع بازی هایی که با کلمات انجام داده اند، بسرعت همه تحولات مورد اشاره را فرصت طلبی بیرونی و رسانه ها برای القا احساسات منفی معرفی کرده اند. در اینکه دشمن یک سیستم همواره مترصد استفاده از فرصت هاست تا رقیب را زخمی و ناکار کند که شکی نیست. همانطور که تلویزیون حکومتی ایران بیشتر از کارتن خواب های آمریکا و مشکلات آن کشور برنامه و گزارش پخش می‌کند تا تحولات ایران. ولی سوال این است که چرا به عملکردهای خود حکومت نگاه انتقادی نمی شود. مثل این است که سازمان های اطلاعاتی آمریکا در بررسی علل اعتراضات سراسری در آمریکا و جهان پس از قتل جورج فلوید بدست پلیس می آمدند و به سبک سپاه و وزارت اطلاعات، تنها به پوشش خبری شبکه های تلویزیون حکومتی ایران و شبکه های خارجی ش مثل پرس تی وی و دیگر کشورها مثل روسیه و چین اشاره می کردند و با سطحی خواندن اعتراضات به ماجرا، کار را به ایران، کره شمالی و دیگران محدود می کردند و تمام. راز بقای حکومت ها، تامل در رفتار خود و درس گرفتن از اشتباهات است. این نکته را نمی توان در گزارش سی صفحه ای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دید. در ارزیابی نهایی، نوشتار سی صفحه ای دو نهاد اصلی اطلاعاتی حکومت، انصافا بیشتر به نوشتار یک جوان بی تجربه و هیجان زده می ماند که با عینکی ایدئولوژیک دست به قلم شده باشد تا همه تحولات در کشور را کار دشمن بداند و با ذره بین امنیتی جاسوس یاب، ساده ترین واقعیات را نبیند. همان ندیدن فیل وسط سالن! مشکل جامعه اطلاعاتی نظام کنونی در ایران این است که بجای صراحت در بیان واقعیت ها به حاکمان، از خود رهبر واژه و رهنمود قرض می کند و برای جاانداختن همان واژگان تلاش می کند. جامعه اطلاعاتی آمریکا در ماجرای حمله به عراق به این نتیجه رسید که تنظیم کردن گزارش های اطلاعاتی، چه بسا دروغین، برای هموار کردن مسیر برای اجرای امیال سیاستمداران یک اشتباه راهبردی بوده است. این را در نوشته ها و سخنرانی های بسیاری از مقامات آمریکایی در سیا و دیگر نهادها می توان دید. اما در مورد حکومت ایران این روند غائب بزرگ میدان نیست؟ در گزارش مورد بحث، بارها به رهبری آقای خامنه ای و واژه «درخت تناور» حکومت اشاره می شود بدون اینکه درک شود که درخت تناور در اصل خود کشور است و دولت ها و حکومت ها، شاخه ها و میوه های درخت هستند. اهمیت مضاعف نوشتار طولانی وزارت و سپاه این است که نشان می دهد حکومت برای نحوه برخورد با اعتراضاتی که آشوب و اغتشاش می خواند، به احتمال قوی چه مسیری را در پیش خواهد گرفت. بطور خلاصه می شود گفت به نظر می‌رسد که نحوه برخورد حکومت و بخش امنیتی نظامی آن با اعتراضات به مسیری خشن تر خواهد افتاد. با توجه به دفعات مکرری که در این نوشتار از زبان تهدیدآمیز استفاده شده است و جمله پایانی بیانیه چند هزار کلمه‌ای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه با آیه قرآن تمام می شود که می گوید "انا من المجرمون منتقمون"، برخورد خشن حکومت تمایل دارد که از مرزهای کشور فراتر برود. اما اینکه این استراتژی چقدر بتواند موثر پیاده شود و چه پیامدهای برای حکومت خواهد داشت را باید در آینده به تماشا نشست. ولی از همین حالا می شود تصور کرد که اگر توصیه جامعه اطلاعاتی نظام واقعا همین سی صفحه تبلیغاتی باشد، آینده ناروشنی در انتظار است، چون گره ها بسیارند و در فقدان نگاه خود انتقادی، حکومت بیشتر و بیشتر به سمت بیگانه سازی بخش های بزرگتری از ملت ایران حرکت خواهد کرد. در چنین فضایی، هم یارگیری بازیگران خارجی موفق تر خواهد بود، هم ممکن است که رفتارهای اعتراضی در اثر خشونت ورزی ممتد و بیش از حد حکومت باعث پیدایش فصل های تازه ای از اعتراضات متنوع شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً جایگاه اطلاعات سپاه و وزارت که بنا است از موضع اطلاعات امنیتی با ما سخن بگویند، باید همین‌گونه باشد و اگر دقیقاً کسی آن متن را که با دقت فراوان و شواهد کافی نوشته شده است، بخواند می‌یابد که چرا دشمن تلاش دارد نگاه ما را با پیش‌فرض‌هایی که القاء می‌کند، نسبت به این امر مهم منحرف کند. با این فرض که ریشه این نوع اغتشاشات را که بنیانی چندساله در انحراف اندیشه بعضی از مردم ما به جهت تحت تأثیر قرارگرفتنِ القائات دشمنان دارد را مربوط به ضعف‌های داخل کند. در حالی‌که همه می‌دانیم چندین و چندین برابر این ضعف‌ها در خود غرب هست در حدّی که اگر از کارتن‌خواب‌ها بگذریم، به قول خودشان 90 در صد از مردم اسیر 10 در صد جریان سرمایه‌داری است و تحقیقات نیز نشان می‌دهد اغشاش‌گران اتفاقاً اکثراً از طبقه مرفهین بوده‌اند. بنابراین باید در یک کلمه از دشمنیِ دشمن هر چند سخن دلسوزانه می‌گوید، غافل نشد. به گفته علامه طباطبایی، حضرت آدم و حوّا از دشمنیِ شیطان غافل شدند و به آن روز افتادند که افتادند. شیطانی که قسم می‌خورد و می‌گفت: «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ» (اعراف/۲۱) قصه بیچارگیِ جریان اغتشاش‌گران تنها یک کلمه است که خود را در اختیار شیطان قرار داده‌اند و به بهانه آن‌که تلویزیون جمهوری اسلامی بنا به مصلحت اخلاقی و امنیتی از بعضی گفتار خودداری می‌کند، روشن‌گری‌های این رسانه را غیر واقعی می‌دانند و این بلای دومی است که اغشاش‌گران بر سر خود می‌آورند که به‌کلی از کشور خود و آنچه حقیقتاً در آن می‌گذرد؛ در غفلت‌اند. آیا عقوبتی از این غفلت، بیشتر که خود را در اختیار شیطان و دشمن گذاشته‌اند؟!! موفق باشید  

آقای ثابتی در کانال خودشان اینطور نوشته اند

تا امروز به یاد ندارم که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بیانیه مشترکی را درباره یک توطئه امنیتی منتشر کرده باشند اما روز گذشته این اتفاق افتاد و در این بیانیه تفصیلی، جزییات مهمی از طراحی پیچیده، چند لایه و پرهزینه امریکا برای ویران سازی ایران منتشر شد.

پیشنهاد می‌کنم سر فرصت با دقت بخوانید.

https://eitaa.com/sabeti

33743
متن پرسش

بعد از ظهر ۲۹ شهریور سال ۱۴۰۱ دختری ایستاده بر روی سطل زباله، روسری خود را به آتش کشید. شب هنگام راه خانه‌اش را کج کرد و سر از ساختمان نیمه‌کاره ای درآورد. در بلند ترین نقطه‌ی ساختمان، سیگارش را آتش زد و پرید. می‌دانید وصیت‌نامه‌ی یک جمله‌ایش چه بود؟ «تقصیر هیچ کس نبود.» شما برایِ من، استاد طاهرزاده‌ی جلسات و نویسنده‌ی کتاب‌ها نیستید. شما معلمِ بزرگترهایم در آن روستایِ دورافتاده‌ای هستید که افتخارشان شاگردی شماست. راستش من هم معلمم. در کنار من هم معلمانی از آشنایان و دوستانِ شما هستند که به نوجوانانی معرفت النفس درس می‌دهند. شاگردانم به مباحث گوش می‌دهند یا حتی اغلب جان‌شان گوش دادن نمی‌کشد. بعد از کلاس و در خلوت برایم از راه‌هایی که برایِ خودکشی به نظرشان می‌رسد می‌گویند. بپرم؟ برم زیر ماشین؟ قرص بخورم؟ و شاید هیچ کدام به ذهنشان هم نرسد که سوالِ زندگیِ نداشته‌اشان را سرِ معلم و مؤلف مباحث معرفت و النفس فریاد بزنند. شاید به ذهنشان هم نرسد که یقه‌ی کسی را بگیرند و بپرسند و بخواهند. لابد جز یقه‌ی خدا دستشان به جایی نمی‌رسد. استاد طاهرزاده راستش این نسلِ مظلوم، اصلا حواسشان نیست که مهرِ پوچی خورده‌اند و معلمی از یک نسل قبل برایشان خط و مرز کشیده و شاید اگر یک نفر سوالی پرسیده، حساب کار را به خودش حواله دادند تا برود و خودش را جراحی کند (ریز ریز کند) تا بلکه بداند کجا را اشتباه انتخاب کرده که زندگی ندارد! این نسل آنقدر مظلوم هست که اگر فقط یک جمله بخواهد بگوید، بارِ روی دوش عالم را بر سرِ خودش آوار می‌کند. «تقصیر هیچ کس نبود.» واقعا تقصیر ما نبود؟ واقعا به جز دفن کردن احوالاتِ‌شان زیر لفظ پوچی و نیست‌انگاری و ... نمی‌توانستیم دستی برایِ آشنایی به سمتِ‌شان دراز کنیم؟ شنوایِ‌شان شویم؟ مگر آن‌ها فرزندان و جگرگوشه‌های این انقلاب نیستند؟!! (نبودند؟!!)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر از یک طرف «تقصیر هیچ‌کس نبود»، از طرف دیگر تقصیر بسیاری بود که این نسل را که نسل آخرالزمانی است، درک نکردند. و اگر جهان غرب با این انسان‌ها چنین کرد که بگویند «تقصیر هیچ‌کس نبود»؛ زیرا نمی‌دانند «چه‌کسی می‌توانند باشند» که حالا آن کسی که باید باشند، نشدند! ما نیز با این انسان‌ها طوری سخن نگفتیم که در آزادی و انتخاب‌شان، خود را بیابند. و این نکته مهمی است. شاید نکاتی در جلسات «تقابل آزادی و حجاب! چرا؟» و مطالبی مطرح شده باشد که حکایت بی‌تقصیریِ این نسل به حساب آید. موفق باشید    

33702
متن پرسش

سلام: خواهش می کنم خواهران مذهبی و غیر مذهبی محترم با احترام این متن را بخوانند و ببینند آیا اگر به خود صادقانه نگاهی بیندازند آیا چنین نیست؟ بنده پسری جوان هستم و خودمو گذاشتم به جای دختران نوجوان و جوان تا ببینم واقعا به عنوان یک بشری که در این زمانه رشد کرده چگونه می‌بودم: حتما بسیار معترض بودم و یقه بزرگان دین را می‌گرفتم و می‌گفتم حجابی که در بسیاری از مذهبیون می‌بینم حجاب نیست! زیرا پوچی پشت آن می‌بینم و آن را نوعی اجبار یا پذیرشی روانی یا تحت حرف‌های وحشیانه پدر مادرها می‌بینم و می‌گفتم برای من استدلال فلسفی و فقهی و احساسی نیاور و شاید می‌رفتم جلوی امثال مراجع تقلید با تندی و کم حجابی می‌ایستادم و جّدی می‌گفتم تو به من زندگی یا جهانی بده اگر داری! چون اول به حیاتی زندهِ اکنونی نیاز دارم که آزادی و انتخاب در آن معنا داشته باشد، اگر یافتم و آن حیات جاودان بود و خود را در آن یافتم آن‌وقت با گفتگوی با آن جهان، انتخاب می‌کنم حجاب یا هرچه خواست. زیرا اولاً: تشنه زندگی و معنایی هستم که دروغ و مُرده و چون جهان‌های بسیاری از مستدللین مدعی نباشد که عقلی و احساسی و دستوری و لحظه‌ای‌ست! و باور بفرمایید قطعاً با هر گشت ارشاد یا مردم مذهبی که مثل حیوان یا کودکی، دست آموز می‌خواستند به من بدون درک و از بیرون امر و نهی کنند برخورد جدی می‌کردم و حتماً آنها را خورد می‌کردم! اتفاقا وقتی آن دختر نوجوان را دیدم جلوی چند سپاهی با جدیت ایستاده و فریاد می‌زند لذت بردم! (نه بخاطر سوء استفاده دشمن، نه بخاطر دروغ دشمن، نه بخاطر تلفیق حق و باطل) ! بلکه بخاطر اینکه آمده تا بگوید من تشنه ام. مدتها بود دوست داشتم از دست مذهبیون نا آگاه تندروِ قلدرِ متکبر راحت شوم تا شرایطی پیش آید که بفهمند این دختر، دختر توست و حجاب خانواده تو هم در این بی‌معنایی تفاوت چندانی با بی‌حجابی ندارد فقط تو قلدری و خود برتربینی! عذر می‌خواهم واقعاً در این موارد جدی هستم و بلطف خدا شرایطی پیش آمد که تازه انقلاب اسلامی بعد از سکوت بسیار و صبر و آرام آرام قدم برداشتن و حفظ کلیت انسانیت و اسلام به گفت آید و این برآورده شدن یکی از آرزوهایم بود که به لطف خدا حضور توحیدی اسلامی و انسانی پیش آمده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه می‌فرمایید اعتراض است و اتفاقاً بعد از اغتشاش‌ها که حضور در میدان دشمن بود، تازه باید شروع شود. ما باید با اعتراض، همدردی کنیم ولی نباید از زمان و مکان خود گم بشویم.

در دل همین اغتشاشات باید به فکر اصلاح بود. مقاومت مدنیِ آرام حتی در فضای مجازی امر مبارکی است و از این طریق می‌توان جریان بر‌انداز را مأیوس کرد و پس زد و به جوانان خود نیز تذکر داد توقعات غیر قابل تحقق‌شان است که آن‌ها را گرفتار رسانه‌هایی مثل اینترنشنال می‌کند زیرا گمان می‌کنند باید به آن توقعات برسند و چون نرسیده‌اند، در آن سطح از خشم که با دشمنان ایران مدیریت می‌شود، فرو می‌افتند در فرهنگ خشمی که اروپا در دو جنگ جهانی اول و دوم گرفتار آن شد و بیش از ۶۰ میلیون مردم آن قاره خودشان همدیگر را به قتل رساندند.

از آن طرف باید به تَرَک‌های ریزی که در جامعه پنهان است فکر کرد و نسبت به صلح بین مردم که در ذات انقلاب اسلامی و روح حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» نهفته است، بسیار تلاش نمود. موفق باشید    

33657
متن پرسش

سلام استاد عزیز: آقای علیزاده در برنامه ۲۲ مهر ماه خود تهدید غرب را بسیار جدی گرفته بطوریکه مسولین جمهوری اسلامی را توصیه به کوتاه آمدن می کند و تاکید می‌کند که غرب درصدد ضربه مهلک به ایران است و شاهد خود را چرندیات مخملباف در برنامه بی بی سی می‌داند. به نظر می‌رسد این شخص هم سو با دشمن می باشد. بسیار بعید است که دشمن چنین مارهایی دراستین نپروراند که به دروغ خود را وطن پرست می‌دانند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده صوت آن برنامه را گوش دادم. به نظر می‌آید تذکرات و انتقادات خوبی در آن سخنان بود. تذکر دادند دشمن را باید جدّی گرفت تا از تفرقه‌های بیجایی که همدیگر را به بهانه‌های سطحی درک نمی‌کنیم، عبور نماییم. موفق باشید

33639
متن پرسش

سلام: شاید برای سن بالاترهای این جوانان آخرالزمانی که وارد تاریخ توحیدی شده اند این سئوال مطرح شود که ما چند ده سال است داریم تلاش می‌کنیم مجاهده می‌کنیم چطور است که رهبری می‌فرمایند دهه هشتادیها به اوج ها می‌رسند و از طرفی هم می‌فرمایند امروز ایمان مردم بیشتر از اول انقلاب هم هست؟! و باز می‌شنویم که چه قله های معنوی را فتح می کنند؟! بگذارید اینطور بگویم انقلاب اسلامی آمد تا تاریخ جدیدی را شروع کند و محقق کند و این تاریخِ آغاز شده! به عنوان (فردا)! فردا نامیده می شود زیرا بزرگترها باید از قبل خودشان را به آن برسانند و جوانان پرورش یافته در روح مدرنیته هم باید خودشان را از آن روح پلید خارج کنند به همین سبب فردای همه است. دلیل آنکه جوانان زود تر وارد تاریخ توحیدی که انقلاب اسلامی آن را گشود می شوند و به همین ورود زود تر آن تاریخ آنها را بشدت و سرعت رشد می دهد این است که روح تاریک مدرنیته بسیار طاقت فرسا و تنگ است پس جوانان زود دنبال راه فرارند، اما سنین بالاترها هنوز در گذشته سیر می‌کنند و می‌گویند خوشا قدیم ها! آری از گذشته باید بیایید و با ولایت فقیه که تعین تاریخ توحیدیست این گشایش محقق می شود. استاد طاهرزاده بارها می‌گویند تو پای در راه نه و هیچ مپرس خود را بگویدت که چون باید بود! آره راه همان تاریخ توحیدیست و هرکه در آن قرار گیرد جایش و کارش و وظیفه اش را آن روح عظیم تاریخی که جای حضور حضرت الله است و ما را در خود پذیراست مشخص و معنا می کند پس خود می‌گویدت که چون باید بود... هرچه از رهبری می‌شنوید را سریع در روح گذشته و مدرن خود معنا نکنید و آن را بکشید به سمت خود! خیر دستی که آمده را بگیرید و بروید تا هرچه بیشتر وارد آینده خودتان شوید آنگاه می‌فهمید عجب چه حرف ها حکیمانه و زنده و غنی تر از آنچه می‌پنداشتم بود!. می‌گویید دوست داریم برای خدا برای امام زمان عج الله کاری بکنیم بسم الله بیا تا خود راه بگویدت که چون باید بود و از این امر مهم تر امروز در تمام خلقت وجود ندارد زیرا عین معنای شناخت خویش و شناخت خدا و ارتباط با مردم و طبیعت و عالم آدم است. هیچ کجا هیچ معنایی نمانده و تفاوتی هم ندارد چه آیین و تفکری داشته باشیم زیرا 'نیستند' و تنها معنای زندگی در تاریخ توحیدیست و انقلاب اسلامی پل وسیع عبور از همه جا به آن فرداست. زندگیست آقا زندگیست. بحمد الله همه چیز دارد در نسبت با تاریخ توحیدی برخورد می کند پس همه چیز نیست شده و بحمد الله زبان تاریخ توحیدی باز شده است و هر کس به هر اندازه در او قرار بگیرد زبان او به وسعت حقیقت می شود و بخدا مستانه است. یک نمونه مثال از شهدای همین اغتشاشات اخیر که همسرش از قول شهید می گفت: شهید به ما می‌گفت «بعدا میفهمید من که بودم»!.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. بشر آخرالزمانی از یک طرف به آزادی با تمام معنای آزادی فکر می‌کند و از طرف دیگر به ظرفیت گسترده‌ای که دارد و طالب حضور در قلّه‌ها است؛ نظر می‌کند با امکاناتی که در انقلاب اسلامی پیش خواهد آمد. عرایضی در جلسه هفتم «دولت – مردم- آزادی» https://eitaa.com/soha_sima/1678  در این رابطه شده است. موفق باشید  

33597
متن پرسش

با سلام برای این مرتبه از حضور! انقلاب اسلامی قطعا متوجه زمانه تاریک هستید و معنای حضور انقلاب را می‌دانید و خوب از رنج مردم خبر دارید، یکی از آن رنج ها را به شعر و آهنگی خوانده شده که متن آن را برای شما می آورم به امید آنکه بیشتر و بهتر از زبان رنجهای زمانه خود (که جوانان در اوج آن هستند) خبر دار شویم. بی شک جوانان با شنیدن این آهنگ ها که حرف های خودشان است آن‌را فریاد می‌زنند. ♫ متن ترانه دیوونه ۲ با صدای رضا پیشرو: میدونی، ترس مثِ آتیشه / اگه کنترلش نکنی، میسوزونتت / آره میسوزونتت / من یه دونه اسلحه میخوام / باید با دنیا تسویه کنم / باید برگردم به اصلیِ خودم / باید بکُشم مارای زنگی دورمو / بدم میاد أ تصویر خودم / از مست دیده شدن / از دستگیره شدن / از تصفیه شدن / از وَرچیده شدن / از سنگ چیده شدن / از قصد تیره شدن / دیگه نمیخوام نادون باشم / دوس دارم توو بارون پاشم / کیا دنیای آروم دارن / کیا مث من طاعون دارن / کیا مثِ من آشوب دارن / کدوم احمقایی چارچوب دارن / کیا مثِ من خواب دوس دارن / کیا مث من کابوس دارن / کیا دلهای رنگی دارن / اما واسه بقیه مثل تَه سیگارن / کیا دلهای سنگی دارن / کیا با خدا موندن و نَشتی دارن / کیا حالت منگی دارن / کدوم احمقا دلتنگی دارن / کیا مث من بیمارن / توویِ در دیوارن مث مرد می‌بازن/ )این دیوونه وجدان داشت دیوونه عشق داشت / این دیوونه حس داشت، اما شده شیطان / این دیوونه ای کاش، این دیوونه ای جان / این دیوونه پیک باز بریز بکن عشق باش!) / حس می‌کنم دریای حرفم / وقتی رو به روم هست فردایِ بدتر / رفتم روی برفای جنگل / دراز کشیدم چون درد داره قلبم / فهمیدم من اربابِ جنگم / دنیا مُرده مثِ ترسای قبلاً / بذار بمیرم و افسانه تر شم/  بذار همه بفهمن درد داره دردم / من از خودم احترام می‌خوام / هنوز دارم به اشتباه نیاز / رفتار من مثل جانیاست / دنیا زشته من دل به بازیاش بستم / با من بازی کن بدبخت / با من آشتی کن دربند / منم گاهی خوش خنده ام / نباید باشم چون تُرش کردم / پشت گردن منو زخم کردن / چون تیغ دادم هرکس / امید ساختم أز کرکس / کلی داشتم مصرف /  گفتی خوب شو شدم / دویید بازم مقصد / هی رفتم رفتم رفتم / دارم پشت هم گناه می‌کنم / مردم منو دعا میکنن / هر روز از من سوال میکنن / سرِ حرفام قمار میکنن / اونا منو نمیشناسن / منو قبلاً نمی‌خواستن / بیا با هم بشیم آهن / جای اینکه بدیم شاهرگ / من امیدم به این چالست / که موضع اش معلومه بریم تا تَهش / ببین مادر من دیوونه ام / بشین باز هم برام دعا کن و بریز باز اشک / فقط به من بدین کاغذ / بر نمیگردم بشین پا در از/ گشتن دنبالِ من هر روز بگیر پا درد / درمونی نیست به این پادزهر/ شیطان توویِ کلیسا هم هست / اونی نیستم که میشناختن / از من بکش بیرون بشین پا حرف / روی دستام یه شیر دارم که هنور قدرت میده به این باور/ فرصت میده به این لاغر/ من دنیای سفید ساختم و سیاه کم داش/ !!!رضا!!! ، میام الان ، رضا!!!! ، میام الان!!!/ من دنیای سفید ساختم و سیاه کم داشت / میخوام فریاد، حتی اگه روم بیاد دریا / میخونم واسه نیازمنداش / میمونم تووی ایران سرباز با ریاضت هاش / اگه دنبال منو حرفامی / خیلی باید هنوز دنبالم بگردی / خیلی/ همیشه مود من خوب نیست / میخوام یه چیزیو بگم / وقتی بارون میاد همه ی پرنده ها دنبالِ سَر پناهن / اما عقاب، بالاتر از ابرا پرواز میکنه / اینو همیشه یادت باشه / من اون جوجه فِنچای سر کوچتون نیستم که رو درختان / همیشه یادت باشه / رضا!!!! رضا!!! رضا!!!!/ اَه ، این غولِ لعنتی همه جا دنبالمه!!!!!/ چون توو خودمه!!!!/ توو خواب، بیداری، توو خلسه!!!!/ هرجا میرم هست!!!/ اگه بکشمش، اگه بکشمش... .و این حدیث از حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه گویای این زمانه بسیار سخت است که فرمودند: (امام علي (ع) درباره وضعيت «آخر الزمان» مى فرمايد: «بايد منتظر گسيختگى پيوندها و روى كارآمدن بى كفايت ها باشيد، و اين، زمانى است كه ضربه شمشير بر مؤمن آسان تر است از يافتن يك درهم حلال، و اين زمانى است كه پاداشِ گيرنده از دهنده بيشتر است! اين امر زماني است كه مست مى شويد بى آنكه شراب خورده باشيد، سوگند مي خوريد بى آنكه مجبور باشيد، دروغ مى گوييد در حالى كه ناچار نيستند، و اين، هنگامى است كه بلاها شما را مى گزد آن گونه كه جهازِ نامناسب شتر، پشت او را مى آزارد، اين رنج چه طولانى است و اين اميدِ رهايى چه دور!».) و این آیه از سوره مبارک حجر گویای زمانه ماست که خدا به جان پیامبرش قسم می‌خورد و می‌فرمایند: (لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٢﴾ [ای پیامبر!] به جان تو سوگند، آنان در مستی خود فرو رفته و سرگردان بودند). این نوشته ها را نوشتم تا عرض شود انقلاب اسلامی خوب می‌داند جوانان امروز چه می‌کشند به سبب آنکه خدا و پیامبر اهل بیت می‌دانند، امید وارم با تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی به سوی ما آمده است این امید امیدواران رنج ها ترمیم شوند هرچند خدا خود جوابگوی این جوانان مظلوم با عجایبش هستند. ان شاءلله خانواده ها و جوانان و بشر و اجتماع خوب و درست به آرامش تاریخ توحیدی جدید برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید باید امیدوار بود تا ما با تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی از همه آنچه که جهان مدرنیته و استکبار برای بشر پیش آورده از جمله پوچی و نیهیلیسم عبور کنیم. آری! می‌بینید که این اشعار که تنها چیزی که نیست شعربودن است؛ سراسر حکایت از پوچی و بی‌محتوایی و فرار از این پوچی می‌کند. بهترین راه ورود با جوانان‌مان اولاً: خوب‌نشان‌دادنِ زمانه‌ای است که سراسر انسان را گرفتار نیست‌انگاری می‌کند و ثانیاً: انقلاب اسلامی، راهی است برای عبور از آن نیست‌انگاری و معنابخشیدن به امروز و فردای انسان‌ها. این‌جا است که مسیر گفتگو برای همین جوانان نیز باز می‌شود و اگر دیروزمان بدین امور نپرداختیم، مسائلِ پیش‌آمده حکایت از آن دارد که در امروز و فردای‌مان باید بدین امر بپردازیم تا معنای موفقیت، حقیقتاً در جای خود شکل بگیرد و معنا شود در نشان‌دادنِ انواع پوچی‌ها. مثل زندگی رانت‌خواران و متحجّرین که آنان نیز صورت‌های مختلف پنهان‌کردن نیست‌انگاری‌های پنهان است. موفق باشید  

نمایش چاپی