بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29418
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. در مورد سوره بقره، صوتهای حضرتعالی در دسترس نیست و ظاهرا بسیار قدیمی بوده آن جلسات و صوت وجود ندارد. آیا جزوه یا خلاصه ای از آن مطالب جلسات در دسترس هست؟ ۲. آیا در مورد تفسیر سوره بقره برنامه ای در نظر دارید؟ ۳. در مورد کتاب معرفت نفس و حشر هم بسیار می‌پرسند که استاد آن را شرح نمی‌دهند‍؟ صوتهای قدیمی اذیت می‌کند دوستان را، درست است که جزوه وحود دارد، ولیکن دوستان با شرح صوتی ارتباط عجیبی بر قرار می‌کنند که آن حالت حضوری صوتهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر چند مورد، ضعف هست. فکر می کنم خود رفقا باید دست به کار شوند. اتفاقاً علاقه‌مند به رجوع مجدد به سوره‌ی بقره و شروع شرح کتاب «معرفت نفس و حشر» هستم ولی گویا فرصت آن پیش نیاید. موفق باشید

29362
متن پرسش
علم غیب: سلام با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف «قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» چگونه علم غیب پیامبر و امامان توجیه می‌شود؟ ممنون از پاسخ شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود ائمه «علیهم‌السلام» می‌فرمایند هر آنچه خدا می‌خواهد ما می‌دانیم و به همین جهت گفته می‌شود علمِ امام ذاتی نیست، علم خداوند ذاتی است. عرایضی نسبتاً مفصلی در شرح سوره‌ی اعراف نسبت به این آیه شد. خوب است اگر بتوانید به آن بحث رجوع فرمایید و یا در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، به قسمت «علم امام» رجوع فرمایید. موفق باشید

29359
متن پرسش
سلام: در تورات سفر خروج آمده است که اگر بنی اسراییل از نام خدا بپرسند حضرت حق به حضرت موسی می‌گویند بگوید هستم آنکه هستم. اما در قرآن چنین تعبیر بلندی نیست و اگر به سوره طه مراجعه شود ابدا جوابی که به «فمن ربکما یا موسی» داده می‌شود به عظمت تعبیر تورات نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم جایگاه سخن است و مخاطبی که با او باید سخن گفت. آری! در مقابل فرعون باید آن را گفت که: «رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»‏ (طه/۵۰) پروردگار ما ابتدا خلقت هر موجودی را به او می‌دهد و سپس، آن موجود را به سوی آنچه باید بشود، هدایت می‌کند. زیرا بحث در تبیین جایگاه نبوت است، ولی آن‌جایی که بناست نظر به حضرت حق به نور احدیت شود، بحث «قل هو الله احد» پیش می‌آید که از یک طرف متذکر حضور بیکرانه‌ی اوست، و از طرف دیگر با «الله الصمد» نظر به افقی است که باید او را مدّ نظر قرار داد و این از عجایب تفکر است که چگونه اگر در همه‌جا حاضر است، باید در نسبت خود با او به سوی او را تجربه کنیم تا تشریع ما در مقام تکوین قرار گیرد که بحث آن مفصل است. موفق باشید

29358
متن پرسش

سلام استاد عزیز: من دیروز برای اولین بار بیمارستان عیسی بن مریم اعزام شدم براي خدمتگذاری جهادی به بیماران کرونایی، بماند که خودم تا حالا دو سه بار کرونا گرفته ام! گفتم براتون از اونجا بگم. واقعا کادر درمان و پرستارا خیلی مودب بودند. بیماران خیلی خیلی به حضور ما احتیاج داشتند زیرا حضور همراه براشون ممنوع شده. حضور نیروهای بسیجی و جهادی خیلی موثر بود هم بیمارستان الزهرا سلام الله علیها نیاز به نیروی جهادی و خوش اخلاق! داره هم بیمارستان حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و آله و علیه السلام. ولی چند تا نکته؛ ۱. درسته ما تو بخش کرونایی‌ها بودیم ولی از بس شیلد و ماسک و گان و دستکش و ضد عفونی و ... همه چی بود اگه کسی نکات حضور در بخش رو رعایت کند احتمال مبتلا شدن او صفر است. ۲. بیماران شدیدا نیاز به امیدواری و روحیه دادن دارن. یاد خدا و خلیفه خدا حضرت آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلهاشون رو آرامش و تسکین می‌داد در حدی که بعضیاشون میگفتن آیا ما تو این دو سه روز مرخص میشیم؟ ۳. چون معمم بودیم بعضیاشون وقت گیر می آوردن و سوال شرعی می‌پرسیدن، بعضیاشون درد دل می‌کردن، بعضیاشون با دیدن ما تازه یادشون افتاده بود چند روزه نمازشون قضا شده! البته معذور بودن و ما شرایط نماز با تیمم رو برای بیمار آماده می‌کردیم. البته بماند که بعضیاشون رو هم که با خدا قهر بودن رو آشتی دادیم! خلاصه تبلیغ عملی و منبر عملی شد. ۴. اونجا باید پا بزاری رو خودت روی منت، خدمتگذاری و خودخواهی با هم قابل جمع نیستن یه جاهایی باید بطری ادرار مریض رو خالی کنی در دستشویی! ۵. تازه می‌فهمم که چرا حضرت آقا برای مرتبه ی دوم از نیروهای مومن و جهادی خواستند که بیان تو میدون، واقعا نیاز هست، بیماران علاوه بر کمک، نیاز دارن یکی بیاد از خدا و مهربونی او براشون بگه آخه خیلیاشون تو حالت اضطرار هستن خیلیاشون هم که زیاد درگیر بیماری نشده اند فرصتی یافته اند برای خلوت برای مناجات با خدا برای تفکر به اشتباهات گذشته و آینده پیش رو... کادر درمان هم که دیگه حسابی خسته شدن. انقدر خسته بودن که داروهای بیماران رو می‌دادن به ما تا به بهشون بدیم قرص یا شربت یا میوه... بماند که لبخند و روحیه دادن ما دست کمی از دارو نداشت!!! ۶. اونجا نیروهای جهادی در سه شیفت میتونن خادمی کنند شیفت صبح تا ظهر، شیفت ظهر تا شب، شیفت شب تا صبح. بخش آقایان و خانم ها جداست. وقتی وارد بیمارستان عیسی بن مریم شدید از نگهبان بپرسید میخام برم قرارگاه جهادگران، راهنماییتون میکنن میایید داخل با فضا آشنا میشید بچه های جهادی رو می‌بینید مثل روزای جنگه، بعضیا تو عملیاتن بعضیا دارن آماده میشن که برن! اونجا آموزش های لازم رو می‌بینید و شیفت شما رو بهتون اعلام میکنن و از اون لحظه به بعد جزئی از جمع صمیمی و با صفای جهادگران میشید. ۷. فکر می‌کنم هر کسی به نیابت از رفیق شهیدش یا امواتش یا پدر و مادرش بیاد خیلی متفاوت باشه. جای شهدا خیلی خالیه البته حضورشون و امدادشون همیشه هست. ۸. تو ایام سیل، شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد مردم سیل زده رسیدگی کند شاید الان بتوان گفت اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد و نیاز بیماران کرونایی رسیدگی کند این شاید که گفتم از دل شکاک من است وگرنه اهل یقین پیامی دگر دارند و البته اگر به دلیلی نتونستید بیایید برای بیماران خیلی دعا کنید مخصوصا من که دلم بیماره و هیچ بیماری ای بالاتر و کشنده تر از بیماری دل نیست. بیچاره نفس من که با ادله عقلی و نقلی و گاه فلسفی و گاه عرفانی و گاه کوچه بازاری سعی می‌کرد مانع اومدن من بشه ولی شکستش دادم. خیلی حس خوبی داره وقتی با نفست مبارزه می‌کنی و خودت رو در جریان اراده الهی قرار میدی، خدا رو شکر. شهید آوینی فرمودند اگر کسی می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند اگر که خواندن داستان را سودی نیست (باید کربلایی شد) شماره مسئول ثبت نام جهادگران رو میزارم. آقای حاجی لو ۰۹۱۳۱۲۹۹۹۴۷ اگه میشه نظرتون رو بگید و راهنمایی کنید. به امید شهادت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که خدا شما را به سوی راهی فرستاده که راه حضور در تاریخ انسانیت است تا یگانگیِ بین انسان‌ها را تجربه کنید و بفهمید چرا خداوند در توصیف رسول خود «صلوات‌الله‌علیه‌واله» فرمود: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» (توبه/128)

خداوند در آیه‌ی فوق رسول خدا (ص) را در نسبت با ما چنین تبیین می‌فرماید که رسولی است از جنس جان‌ خودتان که بر او گران می‌آید که شما در رنج باشید و از این جهت سخت دلبسته‌ی شماست و با مؤمنینی که متوجه‌ی راهی شدند که رسول خدا (ص) برای آن‌ها گشود، مهرورز و مهربان است.

از این آیه برمی‌آید که رسول خدا (ص) متوجه‌ی مشکلات جامعه‌ی بشری بوده‌اند و دغدغه‌ی اصلاح امور را داشته‌اند و خداوند که ربّ‌العالمین است، تا بستر تعالی انسان‌ها را فراهم کند، آن حضرت را شایسته‌ی این امر یافت و او را برگزید. موفق باشید    

29346
متن پرسش
با سلام محضر استاد: بنظر می‌رسد نسبت به جایگاه «کون جامع» در عرفان اغراق شده است اولا به هیچ وجه جامع نیست در همین عالم مادی انسان برخی حواس سایر حیوانات را ندارد مثلا حس ردیابی که خفاش دارد در انسان موجود نیست یا بسیاری از خواص که در جمادات و نباتات است و در انسان نیست از طرف دیگر قدما زمین را مرکز عالم می‌دانستند و با ظهور علوم جدیده و مشخص شدن این حقیقت که زمین کره بسیار کوچکی است بالتبع این سوال پیش می آید که وقتی انسان محور هستی است چرا خدا عالم را بنحوی طراحی نکرد که زمین مرکز عالم باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان به اعتبار «علّم الادم اسماء کلّها» بالقوه، مقامش مقامِ جامعیت اسماء است، غیر از آن است که آن را بالفعل داشته باشد. «کَون جامع» برای انسان، نظر به آن مقام دارد و استعدادی که در انسان هست. موفق باشید

29337
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد عابدینی در ابتدای صوت جلسه ۸۴ تفسیر قرآن خود می فرمایند: در هر زمانی باید خلیفه ای محقق باشد بصورت فعلیت، هر چند در دوران «فطرت من الرسل» باشد آن زمان هم باید خلیفه باشد. پس در دورات فطرت، رسول (به عنوان کسی که دین بیاورد) نبوده اما اینکه نبی در کار باشد یا وصی نبی در کار باشد این نفی نشده بلکه در بعضی از روایات قوی دیگر می گوید در هر زمانی اگر دو نفر هم در زمین باقی بماند باید یکی از آنها حجت الهی باشد. و حجت هم حتما باید فعلی باشد چون خلیفه باید در تمام مراتب هستی، وجود داشته باشد. لذا چون بحث واسطه در فیض می شود در هر عالمی از مراتب وجود، خلیفه باید همه مراتب وساطتت در فیض بودن را دارا باشد و در هر عالمی که وجود نداشته باشد آن عالم نابود می شود. چون آن عالم وساطتت در فیض را ندارد.» اما استاد عبور می کنند و بیان نمی کنند این حجت الهی به عینه و فعلیت (یعنی با جسم مادی) در زمان فطرت چه کسی بوده. آیا می شود گفت خضر نبی بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جناب حضرت خضر در جایگاه واسطه‌ی فیض نباشند. زیرا مثلاً در زمان حیات پیامبر خدا و ائمه «علیهم‌السلام» جناب خضر در قید حیات‌اند ولی واسطه‌ی فیض نیستند. آری! می‌توانیم بگوییم در همه‌ی زمان‌ها، واسطه‌ی فیض هست ولی در بعضی از زمان‌ها تحت قبه‌ی الهی باشند که «لا یعرفهم احداً». حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما برح لله عَزَّت آلاوهُ فی البرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ و فی اَزمانِ الفَتَراتِ عبادٌ ناجاهم فی فِکرِهِم و کلَّمَهم فی ذاتِ عُقُولهم فاستَصبحوا بنور یَقظَةٍ فی الابصار و الاَسماعِ و الاَفئِدَة» برای خداوند که نعمتهایش گرامی باد در هر برهه ای از زمان و در فاصله های زمانی میان بعثت پیامبران همواره بندگانی بوده است که با آنان در اندیشه هایشان نجوا کرد و در درون خردهایشان با آنان سخن گفت و بدین سبب آنان چشم ها و گوش ها و دل هایشان از نور بیداری تابناک گردید. موفق باشید

29332
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام. استاد طاهرزاده در فرمایشاتتان در باب خواب و رویا و ... اشاره ای هم به مقدار خوابیدن داشتید که فرمودید باید نه خواب بیش از حد باشد و نه کم و استناد به سیره معصومین و عرفا هم داشتید که این بزرگواران هم خواب داشتند مگر در مواقعی که در حالاتی باشند و خوابشان کم تر یا اصلا مدتی کوتاه خواب نداشته باشند و فرمودید ولی به صورت دائم نیست که این بزرگواران اصلا به صورت دائم خواب نداشته باشند، و فرمودید که اگر انسان خواب نداشته باشد بدن و روح آسیب دیده و فرسوده می شود، سوال: ۱. اخیرا تلویزیون با یک جانباز بزرگواری مصاحبه کرده بود که اگر اشتباه نکنم ۳۰ سال نخوابیده، آیا این جانباز عزیز نخوابیدنشان در مبانی دینی با چه تعریف و منطقی قابل هضم است؟ ۲. در یک صوتی بنده گوش کرده بودم به این مضمون که آن سخنران فرموده بود اگر شما دنبال مباحث علمی و به اصطلاح دنبال حق باشی و واقعا دغدغه و هم و طلب فرد باشد، خداوند خواب را از فرد می گیرد و اگر اشتباه نکنم به این صورت که خداوند به خواب می فرماید که دیگر مزاحم فرد نشود، و ایضا این چطور؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. متأسفانه آن جانباز عزیز گرفتار یک نوع بیماری است و خود او بسیار از این موضوع در رنج است. ۲. در هر حال خواب یکی از الطاف الهی است. قرآن می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا» خواب را برای شما وسیله‌ی آرامش و اسقرار قرار دادیم. پس منظور از این‌که می‌فرمایند در سیر و سلوک خواب را از آن‌ها می‌گیرند؛ خواب‌های بیهوده و اضافه منظور است. موفق باشید

29330
متن پرسش
سلام استاد: سؤالی خدمتتان داشتم که ضمن بیان دو مقدمه می‌پرسم: ابتدا دو مقدمه: مقدمه اول: از طرفی، در قرآن کریم آیات ۴٣ و ۴۴ سوره طه، خدای سبحان به موسی (عليه السلام) می‌فرماید که با برادرت هارون بسوی فرعون برو، و وقتی رفتی سراغ آن فرعون طغیانگر، با قول نرم و لیّن با او سخن بگو بلکه قلبش خاشع شود و تذکر یابد: سوره طه: اذهَبا إِلىٰ فِرعَونَ إِنَّهُ طَغىٰ، فَقولا لَهُ قَولًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَو يَخشىٰ (۴٣ و ۴۴) *** مقدمه دوم: از طرف دیگر، در روایات کثیری داریم که با فرد متکبر باید تکبر ورزید، تا استکبارش بشکند و ذلیل و خوار شود، بلکه خاضع شده و دست از تکبر بردارد: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ امَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ، وَ اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَکبِّرِینَ فَتَکبَّرُوا عَلَیهِمْ، فَانَّ ذَلِک لَهُمْ مَذَلَّهٌ وَ صَغَارٌ» «آن گاه که در میان افراد امت من، به انسان های مؤمن متواضع برخوردید، با آنان تواضع کنید، ولی اگر به انسان های متکبر برخورد نمودید با آنان تکبر ورزید. زیرا این روش، برای آنان خواری و حقارت می آورد». [جامع السعادات، ج 1، ص 363.] قال النبی (صلی الله علیه و آله): تَواضَعُوا مَعَ المُتَواضِعینَ فَإنَّ التَّواضُعَ مَعَ المُتَواضِعینَ صَدَقَهٌ وَتَکَبَّرُوا مَعَ المُتَکَبِّرینَ فَإنَّ التَّکَبُّرَ مع المُتَکَبِّرینَ عِبادَةٌ. با اهل تواضع متواضع باشید که این فروتنی صدقه است، و با متکبرین تکبر کنید که این تکبر عبادت است. (الحکم الزاهرۀ، آثار الکبر، ص 578) قال أمیرالمومنین (علیه السلام): التَّکَبُّرُ علَی المُتَکَبِّرینَ هو التّواضُعُ بِعَیْنِهِ. «تکبّر کردن با افراد متکبّر، خود عین تواضع است». (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج٢٠ ص٢٩٨ کلمه ۴١٠) *** حالا سؤال : جمع بین این دو طرف چطور می‌شود؟ از طرفی باید با مستکبرین به روش متکبرانه برخورد داشت، و از طرفی خدای سبحان به موسی می‌فرماید که با فرعون نرم و لیّن سخن بگو بلکه دلش نرم و خاشع شود. عجیب هم اینکه فرعون از بس متکبر بوده که نامش نماد تکبر (تفرعن) و ضرب المثل درمیان متکبربن است. آن فرعونی که هم شدت ظلم داشت در کشتن ٢۵ هزار نوزاد پسر و به بردگی و بیگاری گرفتن مردان و زنان بنی اسرائیل، و هم شدت تکبر و استکبار داشت که ندای ربوبیت خودش بر تمام شئون زندگی مردم را سر می‌داد و «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی» می‌گفت (بمانند مستکبرین آمریکای امروزی). آن‌هم خدای سبحان این دستور بر گفتار نرم با مثل چنان فرعونی را دارد به حضرت موسایی می‌فرماید که اگر بنا بود دستور به گفتار سخت و متکبرانه با فرعون بدهد از موسی بیشتر ساخته بود، چرا که موسی از شدت ابهت و غضبش بخاطر خدا ضرب المثل و مظهر در هیبت و غیرت و بطش و شدت است. + وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَهُ هَيْبَةُ مُوسَى + مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ، وَ إِلَى نُوحٍ فِي حِكْمَتِهِ، وَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي حِلْمِهِ، وَ إِلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا فِي زُهْدِهِ، وَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فِي بَطْشِه، وَ إِلَى سُلَيْمَانَ فِي قَضَائِهِ، وَ إِلَى أَيُّوبَ فِي صَبْرِهِ، وَ إِلَى إِسْمَاعِيلَ فِي صِدْقِه‏‏ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏. - همین مضمون در مناقب مولا در روایاتی دیگر: + و إِلَى مُوسَى فِي بُغْضِ كُلِّ عَدُوٍّ لِلَّهِ وَ مُنَابَذَتِهِ + و إِلَى مُوسَى فِي هَيْبَتِهِ + و إِلَى مُوسَى فِي شِدَّتِه ... آخرالکلام، با امثال فرعون که در رأس مسندهای نظام سلطه و استکبارند، ولو به هیبت و شدت موسوی باشیم اما باید نرم و لیّن سخن بگوییم، یا نه باید در برابر مستکبرین تکبر کنیم و سخت و متکبرانه سخن بگوییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این‌که حضرت حق به حضرت موسی و هارون «علیهماالسلام» فرمودند با این‌که فرعون طغیانگر است با او رفتار نرم و لیّن داشته باشید؛ دو وجه دارد: یکی وجهی که مرحوم شهید مطهری در تفسیر آن آیه متذکر هستند بدین معنا که شاید بر اساس فطرت انسانی‌اش به خود آید وقتی اینچنین نرم و دلسوزانه با او برخورد شود؛ و وجه دیگر می‌تواند این باشد که آن دو بزرگوار نشان دهند فرهنگ ایمانی چه فرهنگی است تا درباریان که بعضاً آمادگی لازم را داشتند، به خود آیند. مثل مؤمن آل فرعون یا همسر خود فرعون. در ضمن از روایات خوبی که در رابطه با تواضع در مقابل اهل ایمان و تکبر در مقابل متکبرین فرستادید، تشکر می‌کنم. آری! تکبر در مقابل متکبر وقتی معنا می‌دهد که حق برای او روشن شده باشد و او به جهت خودخواهی‌اش آن را نپذیرد. موفق باشید

29295
متن پرسش
سلام استاد: دو سئوال داشتم: ۱. آیا حضرت یونس به خاطر مایوس شدن از هدایت مردم به شکم ماهی دچار شد یا دلیل ظریف دیگه ای هم داره؟ ۲. فرمودید که مقام آدمیت یعنی همه ی ما از اون میوه بهشتی خوردیم و به زمین هبوط کردیم. آیا این مقام آدمیت که از اون شجره خورد و به زمین هبوط کرد شامل اهل بیت علهیم السلام که دارای مقام عصمت هستند میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی :۱. عرایضی در شرح سوره‌ی یونس «علیه‌السلام» شد. آری! بنا به نظر حضرت علامه‌ی طباطبایی بنا بود آن حضرت منتظر بمانند تا خدا دستور بدهد آن شهر را که آثار بلا در آن ظاهر شده بود، ترک کنند. ولی خودشان این‌کار را کردند که این شأن پیامبر نبود.۲. فرق نمی‌کند. هرکس در زمین آمده است به حکم آدمیت‌اش به آن شجره نزدیک شده است. در مورد ائمه «علیهم‌السلام» آنچه آن‌ها را از بقیه جدا می‌کند، مربوط به نور عظمت آن‌هاست که مقامی است فوقِ آدمیت. موفق باشید

29263
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار: بنده پسری دو سال و ۷ ماهه دارم به راهنمایی یکی از دوستان که فرمودند برای ایشان داستان های قرآنی را بخوانم خواستم مرجع و منبع معتبری به بنده معرفی بفرمایید. سپاسگزارم از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. کتاب‌های فراوانی با عنوان «داستان‌های قرآنی» هست که همه‌ی آن‌ها قابل استفاده می‌باشد. در ضمن از کتاب «داستان راستان» آقای شهید مطهری هم غفلت نکنید. موفق باشید

29262
متن پرسش
سلام علیکم: آیا معنای نزول وحی بر قلب وجود مقدس پیامبر اعظم (ص) به این معناست که حالتی رویاگونه برای ایشان حادث می‌شود که به کشفی می‌رسند و اموری رو می‌توانند تجربه کنند و این ها را در قالب الفاظ برای مردم در قرآن بیان می‌کنند چنانکه آقای سروش اخیرا باز هم روی این مسئله دست گذاشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از اسامی حضرت حق، کلام است و چون خواست به نور آن اسم جلوه کند، پیامبر خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» کلام حضرت حق را با صوتی خاص می‌شنوند و در این رابطه قرآن به عنوان کلام الهی ظاهر می‌شود آن‌هم در جلوه‌ی ربوبیت که حاصل آن می‌شود نبوتِ نبیّ. در نقد سخنان آقای سروش جزوه‌ای در سایت هست. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1314/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%82%D8%A8%D8%B6%D8%A8%D8%B3%D8%B7-%D8%AA%D8%A6%D9%88%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA

29268
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. ۱. به نظر شما الان بزرگترین مشکل جامعه ی ما چیه و اولویت و ضروری ترین ها کدام هستن که برای آنها هدف گذاری کنیم؟ ۲. در سطح جامعه چطور میشه نفوذ داشت؟ آیا غرفه های معمولی بدون رنگ و لعاب مذهبی با عناوین معمولی ولی محتوای فکری با کیفیت در سطح شهر اقدام کنیم. مثلا عنوانش باشه پرسش و پاسخ های فردی یا اینکه از طریق بسیج و فرهنگسراها و نهادهای دیگه بهتر میشه اقدام کرد. یه چیزی برام سوال هست همیشه ما میریم دنبال علم و خودمان را قوی می‌کنیم و مطالعه و صوت و عرفان و مذهب و... کار می‌کنیم چجوری این رو به افرادی که نمیدونن بسط بدهیم؟ مثلا همین افراد بازاری، همین عوام، نوجوان ها و جوان ها در سطح شهر و.... ۳. بطور کل نظرتان در مورد جناب آقای صمدی آملی چیست؟ سیر مطالعاتی ایشان در کتاب حامل اسرا، مباحث ایشان و شرح و.... ۴. از علما کدام بوده اند که به تمام علوم دین تسلط داشته اند از جمله رجال و فقه و کلام و ریاضی و فلسفه و عرفان و..... ۵. آیا میشه در تمام علوم دین که حدود یه سی تا هستن تخصص پیدا کرد و صاحب نظر شد و آنها را به زبان عامیانه از نو نوشت و لقمه را به دست همه داد؟ حالا به زبان عام هم نوشته و یا بیان نشه میشه در همه زمینه ها تخصص عمیق و اصیل و حقیقی پیدا کرد؟ ۶. اگر براتون ممکنه تمام علوم دین را عنوان بفرمائید. ۷. یک کتاب معتبر در زمینه اذکار و تعداد آن ها و... معرفی بفرمائید. در پایان از خداوند متعال همه ی خداوند را برایتان مسالت دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب همه‌ی سؤالات مذکور زمان زیادی می‌خواهد که برای بنده چنین فرصتی نیست. آری! ما در آن حدّ که بتوانیم باید در کسب معارف الهی و تدبّر در قرآن و روایات تلاش کنیم و سپس هرطور که خداوند شرایط را پیش آورد، آن معارف را به مردم برسانیم، بقیه‌اش مربوط به خود خداوند است. موفق باشید

29254
متن پرسش
با سلام: استاد، خداوند توفیق حفظ قرآن را به من داده است و در حال حفظ هستم، می‌خواستم بپرسم اگر همزمان با حفظ تفسیر هم بخوانم خوب است؟ خودم تصور می‌کنم تفسیر را بگذارم برای بعد از اتمام حفظ کامل، چون نیازمند توجه و تفکر عمیق است. ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید. سوال دوم ربطی به این قضیه ندارد و در خصوص رابطه با خواهرزاده ها و برادرزاده هاست. استاد آنها هر روز به خانه ما می آیند و خیلی شلوغ می‌کنند و واقعا مادر پدرم هم راضی نیستند آنها هر روز بیایند و هر چه قدر هم به شوخی و جدی می گویند واقعا دیگر سن ما سنی نیست که تحمل این همه شلوغ کاری بچه های شما را داشته باشیم ولی فایده ندارد و این باعث می‌شود ما گاهی سر بچه ها داد بزنیم و امر و نهی و داد و بیداد. هر چند خود من سعی می‌کنم صبور باشم و رأفت و مهربانی دخترانه ام را داشته باشم اما گاهی از کوره در می‌روم و سرشان داد می‌زنم و بعد خیلی ناراحت می‌شوم و از خدا طلب بخشش می‌کنم، می‌دانم این بی صبری ها و ترش رویی ها آدم را عقب می اندازد. اما نمی‌دانم باید چه کنیم؟ ممنون می‌شوم راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در حین حفظ قرآن، تنها باید در کنار حفظ متوجه‌ی مفاهیم آیات بود ولی تفسیر آن را به بعد موکول کرد. ۲. به نظر می‌آید آن‌ها خانه‌ی مادربزرگ‌شان را مأوای کودکانه‌ی خود می‌دانند. با خوشرویی می‌توانید آینده‌ی آن‌ها را آباد کنید. موفق باشید

29243
متن پرسش
با سلام و تشکر: کتاب وجدان در جستجوی حقیقت و تکامل آگاهانه انسان از اسپنسکی به نظر حضرتعالی سطح مطالب و صحت آن چگونه است؟ در منابع اسلامی این موضوعات در چه کتاب هایی آمده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن کتاب نیستم، هرچند به جهت عنوانی که دارد باید جالب باشد. در منابع اسلامی، مباحث فطرت و موضوعات عهد الست و آیات مربوط به آن‌ها متذکر این امر هست. موفق باشید

29239
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در پاسخ سوال ۲۹۲۲۹ نکته ای دیگری را که حقیر باید یادآور شوم این است که بعضی از عرفا و ... با اشعار قرآنی نه تنها عقل بلکه در وادی قلب رفته اند، بنده بیشتر سوالم روی این نکته است که آیا هنر شعرگویی ذاتا هنری است که به صورت محض به خیالات می برد، یا بستگی به سبک و محتوا و ... شعر دارد؟ آیا اصلا هنر شعرگویی می تواند در خدمت قرآن در بیاید و مثل صوت و لحن و ... که برای زیبا ارائه دادن قرآن است، استفاده می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این کار ممکن می‌باشد. زیرا پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «إنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکْمَةً، والْحِکْمَةُ ضالَّةُ المُؤْمِنِ». آن شعر شعری است که بحق حکمت باشد و حکمت ضالّهٔ مؤمن بود. و از طرف دیگر قرآن کتاب حکمت است. موفق باشید

29238
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید اسم جواد به چه معنیست و کسی را که چه خصوصیتی داشته باشد جواد گویند و بالاتر از این خصوصیت چیست؟ جایی خوندم جوادب الاتر از کریم هست. یعنی چه اگه میشه برام توضیح بدید؟ سوال بعدم راجع اینکه حضرت زهرا حتما بالاتر از حضرت مریم بودن پس چرا زایمان حضرت مریم اون طوری بود ولی حضرت زهرای ... سوال دیگه راجع زایمان. در کتابی خوندم برای زایمان راحت خانم ها آیه حضرت مریم که به درخت خرما بود را بخونید. این آیه چه ربطی میتونه داشته باشه؟ درخت خرما برای زایمان بانوان میشه ارتباط داشته باشه؟ ممنون استاد نمیدونم این سوال اینجا پرسیدن جا داره یا نه در پاسخ هر جور صلاح می‌دانید عمل بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت حق در مقام اسم «جواد» در مقام بخشش صِرف هستند و در مقام اسم «کریم» در مقام نحوه‌ای از بزرگواری و بخشش قرار دارند. ۲. شاید در آن شرایط که روحیه‌ی مادی‌گری و حسّی‌بودن بین یهود غلبه داشت، خداوند برای اثبات حقانیت حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» آن نحوه زایمان را که وجه غیبی آن بر وجه حسّی آن غلبه داشت، به ظهور آورد. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

29229
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در شرح سوره زمر در یکی از جلسات درباره لایه های انسانی فرمایشاتی داشتید که شب و روز جمعه روز شعر نیست، روز قرآن است چون اگر شعر بخوانید لایه خیالتان قوی می شود در صورتی که روز و شب جمعه روز قرآن است چون روز جمعه مقام جامع است و قرآن هم مقام جامع است و انسان با قرآن خواندن در روز جمعه به لایه بالاتری هدایت می شود، سوال: منظورتان روح شعرگویی است یا محتوای شعر؟ مثلا اگر اشعاری که محتوای قرآنی دارد با خواندن آن اشعار در روز جمعه باز به آن مقام بالاتر که منظورتان بود انسان هدایت می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً خواسته‌اند ما با جامعیت بیشتری که وجه عقلانیِ جان ما است، در شب جمعه و روز جمعه به‌سر ببریم. حال آیا اشعار قرآنی می‌توانند چنین حالتی را در ما شکل بدهند؛ بستگی به وجود خودمان دارد. موفق باشید

29218
متن پرسش
با سلام: نظرتون در مورد اوضاع فعلی مملکت چیه؟ واقعا بعد از گذشت این همه سال از انقلاب این باید باشه حال روز ملت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حرکت توحیدی موانعی هست چه موانعی از فهم‌های ارتجاعی و غرب‌زده‌ی داخلی، و چه موانعی از جنس استکبار خارجی. عمده جهت‌گیری اصیل توحیدی است که اگر با مقاومت بر آن پایدار بمانیم نه‌تنها زندگی معنای دیگری می‌یابد، از موانع مذکور نیز عبور می‌کنیم. راز واژه‌ی «صبر» در قرآن در این رابطه آمده است و فرمود: «بشّر الصابرین». موفق باشید

29214
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: استاد عزیز چند وقتی است در شهر ما شیخی آمده که می گوید هر آنچه که تا الان خواندید یا داشتید رها کنید و فقط از خدا طلب کنید و با همین طریق تعداد زیادی جوان به خود جذب کرده که وقتی با آنها صحبت می‌شود آنها می‌گویند راهمان را پیدا کردیم و به آرامش رسیدیم اما عقیده شیخ این است که علما و علی الخصوص عرفا دعوت به خود می‌کردند به همین خاطر معروف شدند اگر دعوت به خود نمی کردند گمنام می ماندند و هرچه می‌خواهید از خود خدا بخواهید تا خدا راه را جلوی شما باز کند. عقیده بنده این است که با این دستورالعمل این شیخ افرادی که می پذیرند ذیل ایشان می روند و تحت تاثیر او قرار می‌گیرد به طوری که شب در خواب فردی به خوابشان می آید و راه را به آنها نشان می‌دهد و آنها به آرامش خاصی می‌رسند. در این راستا از شما تقاضای راهنمایی دارم. تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما قرآن و روایات و تدبّر و تأمّل در قرآن و روایات است. هرکس ما را از طریق رشد تعقل به قرآن و روایات نزدیک کند، به ما کمک کرده است. موفق باشید

29205
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با وجود اینکه کتاب مبانی نظری نبوت و امامت رو خوندم این سوال هنوز برام مرتفع نشده. آیا اینکه حضرت ابراهیم (ع) به مراسم مشرکین نرفتند و فرمودند: فقال انی سقیم (سوره صافات آیه ۸۹)، سخن کذب و دروغ بوده یا خیر؟ چون قولی هست که حضرت ابراهیم تقیه کرده و قول دیگری که حضرت منظورش تردید و سستی در دین و عقایدش بوده و قول دیگر اینکه حضرت کلامی گفته که معنای ظاهریش و معنای باطنی اش متفاوتند و منظور حضرت اون معنای ظاهری نبوده و قولی هست که حضرت پس از نگاه به ستاره ها متوجه شده موعد تب نوبه ایشان است و برای قانع کردن آنها فرموده بیمارم و البته بیماریشان در حدی نبوده که نتواند بت شکنی کند ۲. آیا این فعل و اقدام چنانچه برخی شبهه می‌کنند می‌تواند مصداق نسبی بودن اخلاق و نه مطلق بودن و معیار ثابت اخلاقی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان روی این نکته فکر کرد که حضرت در آن فضای تاریخی به نحوی خواسته‌اند بفرمایند من بیمارم؛ به این معنا که دست و دلم به سوی تفریحی که شما برای خود شکل داده‌اید و می‌خواهید از شهر خارج شوید، نمی‌رود. به همان شکلی که ما در صحبت‌های خود می‌گوییم «حال ندارم»، یعنی حال آن کار را ندارم. ۲. نسبی‌بودن اخلاقی به این معنا که حقیقتی وجود ندارد؛ سخنی است که عقلاً باطل است به اعتبار آن‌که وجودِ مطلق، کمال مطلق است. ولی نسبی‌بودن اخلاق به آن معنا که حقیقت مناسب شرایط‌ متفاوت ظهورات متفاوت دارد، حرف غلطی نیست. مثل تشکیک وجود، که در شرایط مختلف ظهورات مختلف دارد. موفق باشید     

29198
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. چند وقتیست با نظرات شخصی آشنا شدم که عرفا را صرف مشهوری می گوید چون دعوت به خود می کردند مشهور شده اند وگرنه اولیایی تحت قبایی لا یعرف احدهم و می گوید ما چرا وقتمان را باخواندن کتاب و دنبال استاد گشتن هدر دهیم اگر از خود خدا بخواهیم خود خدا جلوی ما قرار می دهد استاد و کتاب را چه در خواب چه ... و در کوچکترین کار ها هم استخاره انجام می دهد و دقیق هم می گوید و هر کس که این شخص را می بیند بسیار سریع جذبش می‌شود و می گوید راهم را پیدا کردم و به آرامش رسیدم و این شخص می‌گوید راه فقط با عمل به ظاهر شریعت و سپردن به خود خدا باز می‌شود و هیچ راه سختی نیست. ۲. در جایی که به این شخص گفتم از کجا این غیبی که می‌بینند شیطانیی نباشه می‌گوید پیامبر چگونه به راحتی با دیدن جبرائیل پذیرفتش؟ ۳. از کجا بفهمیم قدر نفسش است یا شیطانیست و یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک و حجت برای ما قرآن و سیره‌ی اولیای الهی است. اگر این افراد ما را به سیره‌ی ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» و قرآن نزدیک می‌کنند، مورد احترامند و ملاک، معارف توحیدی است و نه درست‌درآمدنِ استخاره. آنچه به ما دستور داده‌اند «تفقّه» در دین است و علما و عرفا هرکدام به نحوی تفقه در دین دارند و از این جهت مورد احترامند. موفق باشید

29189
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. در پرسش و پاسخ ۲۹۱۷۲ فرمودید از ۲۰ سال قبل نسبت به رویه ها و روشی که دنبال می‌شد هشدار دادم و اینکه آسیب زایی می‌کند. منظورتان را متوجه نشدم با اینکه کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می‌شود را هم خواندم ولی این عبارتتان را متوجهش نتوانستم بشوم. منظورتان از روشی که آسیب زایی می‌کند و از ۲۰ سال پیش انذار دادید را اگر ممکن است درباره اش نکته ای بفرمایید. ۲. فرمودید در ادامه همان پرسش و پاسخ که هنوز فرصت باقی است و قرارست در دل این مشکلات بصیرت تاریخی به ملت ما بازگردد. شرط این استفاده از فرصت و بازگرداندن بصیرت به مردم چیست و چه معنایی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مباحث قرآنی که در آن سال‌ها با سوره‌ی انبیاء شروع شد، عموماً متذکر انحرافاتی بود که جهت انقلاب را به سوی نگاه کارگزاران می‌برد و از شهرداری‌ها شروع شد و متأسفانه نگاه آقای هاشمی، کار را به آن‌جا کشاند. ۲. به نظرم مردم حضور در جهان معنوی را در انقلاب اسلامی با همه‌ی کوتاهی‌ها چشیده‌اند و بحمدلله تصوری از موضوع دارند که در اوج مشکلات، مأیوس نمی‌شوند و همین مقاومت و تذکر به برکات مقاومت، کارگشا می‌باشد. رهبر معظم انقلاب در دو سال پیش در ۱۴ خرداد نکاتی را در همین رابطه در حرم حضرت امام (ره) متذکر شدند. موفق باشید 

29197
متن پرسش
سلام علیکم: خیلی فکر کردم روی صحبت های شما در محرم امسال در هیئت عاشورائیان و البته دلیل بحث خیال که این اواخر باز کردید. خودتان بهتر نیست بفرمایید چه ساختاری دارد شکل می گیرد؟ خوشحالم به خاطر این صحبت ها در عامه آنها برادران و خواهران بنده هستند که مخاطب مستقیم و آماده ای از سوی شما خطاب می شدند که به راحتی می تواند برایشان اتفاق بیفتد. نمی خواهم برنامه تان را بهم بریزم ولی اگر بدانیم حدودا (به جز کل گویی های موفقیت حتمی ما) چه پیش رو داریم خیلی خوب است ما در دنیای سختی قرار گرفته ایم لاجرم امید های ملموس و نزدیک می خواهیم. به هر حال دیگر زندگی بصورت قبل برای شخص بنده که تقریبا تمام شدست و شدت تقیرات در دنیا هم آشکارا برای همه بوده ما بقول آیت الله بهاء الدینی نقل و نبات راه می خواهیم حالا هم به شما معلممان رو انداخته ایم. سلامت باشید ان‌شاءلله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مباحث قرآنی جلسات شنبه، افق‌گشایی می‌کند مثل مباحث سوره‌ی جاثیه که روی سایت هست. موفق باشید

29164
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: علامه حسن زاده روحی له الفدا، می فرمایند: «اكثار و دوام آيه نور موجب انكشاف حقايق است. چنانچه خودش نور است و عين نور است و با آداب آن نور على نور است. چنانچه عددش نور است و با اين عدد كه در نزد خواص با شرايطى منظور است سبب شرف حضور با هر النور مولود عالم نور است. از رسول الله (صلى الله عليه و آله) است كه: اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و فى سمعى نورا و فى بصرى نورا خداوندا در هر يك از دل و گوش و ديده ام نورى قرار ده (كه به مدد نور تميز دهم و به مدد نور بشنوم و به مدد نور ببينم).» بنده چندان به کنه معنای این الفاظ راه نمیابم و سوالی دارم. از آنجا که علوم مدرن شاید مسیری متفاوت نسبت به علوم الهی دارد، اگر در حل مسائل علمی مدرن مانده باشیم، آیا تداوم بر ذکر آیه ی نور می‌تواند کمکی در حل مسائل علمی مدرن بکند؟ و تداوم زیاد روی این آیه عوارض خاصی برای انسان های عادی که گنهکار هم هستند ندارد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فرد باید تجربه کند. اگر صلاح باشد نور الهی کمک خواهد کرد. موفق باشید

29149
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: شنبه هفته گذشته جلسه آخر تفسیر سوره ممتحنه فرمودید که الان این همه طلاق که توی جامعه ما زیاد شده بر می‌گردد به این که ما مدیریت خشم را بلد نیستیم و اصلا خشم نداریم. بنده متوجه صحبتتون نشدم. لطفا بیشتر توضیح میفرماین منظورتون چیه بوده (اگر جواب سوال توی ایتا و کانال هم بفرماین مشکلی نداره) تشکر از لطف شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد چون به آن‌هایی که دشمن خدا هستند، خشم نمی‌کنیم به خودمان و خانواده‌مان خشم می‌کنیم. و این است معنای غفلت از مدیریت خشم. موفق باشید

نمایش چاپی