بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16660
متن پرسش
سلام استاد: دو سوال دارم: 1. در روایات زیادی داریم که اگر در مسیر رشد، انسان به عجب دچار شود باعث سقوطش می‌شود حال چگونه وقتی خدا به ما لطف کرده و مقامی به ما داده از خودمان خوشمان نیاید و خود را از کسانی که این لطف به آن ها نشده بالاتر ندانیم؟ راه عملی برطرف کردن این آفت چیست؟ 2. معصوم فرموده اند وقتی که خود را اقلّ اقلّین احساس کردیم می‌فهمیم به امامت رسیده ایم (قریب به مضمون) و همین طور حضرت موسی اگر خود را از سگی بالاتر می دانستند از نبوت خلع می شدند درحالی که حقیقتا امام از عالین هستند و حضرت موسی هم مقام بالایی دارند و خود هم از مقامشان باخبر بوده اند. در اینکه باید ذلیل ترین مقابل خدا باشند شکی نیست ولی چرا خود را از مخلوقات پایین تر می بینند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «عجب» یعنی کمالات را به خودمان نسبت دهیم ولی اگر متوجه باشیم «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق شمر، نه کرده‌ی خویش». همین توفیق را خداوند می‌تواند به همان کسی که فعلاً گرفتار گناه است بدهد. لذا باید با بدیِ افراد خلاف‌کار بد بود و نه با خودشان 2- عمده آن حالتی است که انسان (خود را) مقابل خداوند هیچ بداند، نه آن‌که با مقایسه با آن حیوان خود را خوار شمارد. موفق باشید  

16657
متن پرسش
با سلام و درود: ببخشید. در کتب یکی از اساتید فلسفه و تا حدودی مسلط بر عرفان که این کتاب را در زمینه سیر و سلوک تالیف کرده، دیدم که گویا در چند جا اشتباه کرده و بعضی مقامات را خلط کرده. خواستم اگر امکان دارد آن چند جمله را از این کتاب برایتان عرض کنم و شما بفرمایید که آیا من درست فکر کرده ام یا نه. جمله اول: «بالا ترین کمال متصور برای انسان، احدیت ذاتیه است.» جمله دوم: «فنا در ذات را حداکثر می توان به معنای فنا در احدیت ذاتیه در نظر گرفت.» جمله سوم: «مقام احدیت ذاتیه و حتی احدیت مربوط به مقصد سلوک است.» جمله چهارم: «هدف از سیر و سلوک رسیدن به فعلیت تامه، مقام خلیفه اللهی، مقام مخلَصین و.... و مقام احدیت ذاتیه است.» و جمله پنجمی که مولف بعدا و در جای دیگر گفته: «رسیدن به مقام احدیت ذاتیه شاید برای همه انسان ها مقدور نباشد و نهایتا اگر هم کسی بتواند به این مقام برسد، برای کسانی همانند رسول خدا (ص) یا امثال ایشان مقدور باشد نه سایر اولیا خدا. پایان جملات مولف. آقای طاهرزاده مثل اینکه این مولف مقامات را خلط کرده و یا به درستی متوجه مقامات و خصوصیات آن نبوده. زیرا همانطورکه در کتاب حکمت اسلامی استاد امینی نژاد آمده، گویا نهایت سِیرِِ انسان، مقام احدیت است. و اینطور که اساتید عالیقدرِِ این رشته گفته اند، مقام احدیت ذاتیه، مقامی است که خداوند هنوز تنزل و تجلی نکرده و فقط در آن مقام خداست و بس. آقای طاهر زاده نظر شما چیست؟ آیا من درست متوجه شده ام یا نه؟ آیا حداکثر فنا ذاتی انسان، فنا در احدیت ذاتیه است، آن طور که ایشان گفته، یا فنا در احدیت؟ لطفا مقداری توضیح دهید. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد آن استاد محترم از اصطلاح «احدیتِ ذاتی» چه مقامی را منظور کرده‌اند؟ آری! می‌توان فهمید ایشان احدیتِ ذاتی را همان مقام فنایِ ذات در مقام احدی می‌دانند و بعضی‌ها معتقدند تا این مقامات، امکان سلوک هست، ولی برای نادر افرادی که مؤلف محترم نیز آن را متذکر شده‌اند. موفق باشید

16655
متن پرسش
سلام: می خواستم بپرسم که آیا فرد می تواند حالتی در خود ایجاد کند که نسبت به انجام عبادت و ترک محرمات که لذت های روحی و معنوی هستند بیشتر از انجام کار های حرام که معمولا لذایذ جسمی و حیوانی هستند بیشتر لذت ببرد؟ و آن حالت ها چگونه ایجاد می شوند؟ (البته من فکر می کنم در افراد معمولی مانند من، لذت محرمات که حیوانی هستند بیشتر است و جاذبه ی بیشتری نیز دارند و به همین دلیل اجتناب از آنها مشکل است.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً برای انسان وقتی مسیر شریعت الهی را با یقینِ قلبی دنبال کند، این حالت پیش می‌آید که یک لحظه لذّات معنوی برایش قابل مقایسه با تمام لذّات دنیایی نخواهد بود رزقنی اللّه و ایّاکم. آری! «اگر لذّتِ ترک لذّت بدانی / دگر لذّت نفس، لذّت ندانی». عمده صبر و پایداری بر ترک معصیت و انجام عبادات است. موفق باشید

16653
متن پرسش
سلام و رحمه الله: اگر بنده دانسته هایم را بکار ببندم امکان خطا وجود دارد چون جهل دارم و امکان گناه وجود دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همواره سیره‌ی امامان معصوم مدّ نظر باشد، خطا به شدت کاهش می‌یابد. موفق باشید

16644
متن پرسش
سلام علیکم: همانطور که در نظر بزرگان داریم محبت ایمانی به جنس مخالف بلامانع است و روی این مورد سوالی نداریم ولی به نظر می رسد این محبت با حساسیتی همراه است مثلا خوبی جنس مخالف (چه مرد به زن و چه زن به مرد) ممکن است برای ما با حساسیت همراه باشد یا مثلا اگر کسی در قالب وظیفه بخواهد برای جنس مخالف وظیفه ای انجام دهد آن کار را با حساسیت انجام می دهد حال سوال این است این حساسیت ها (فارغ از هرگونه بحث شهوانی) طبیعی است؟ و لطمه ای به ارزش محبت ایمانی یا وظیفه ای که ما در قبال جنس مخالف انجام می دهیم نمی زند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت الهی با طرح موضوع نامحرم‌بودنِ جنس مخالف، متوجه بوده که عموماً انسان‌ها در ارتباط با جنس مخالف گرفتار تحریک قوه‌ی واهمه می‌شوند و بدین لحاظ است که خداوند تأکید دارد کم‌ترین ارتباط را انسان با جنس مخالف داشته باشد مگر در حدّ ضرورت عقلی و شرعی. حال شما در نظر بگیرید وقتی کسی عکس غیر محجوب جنس مخالف را بنگرد قوه‌ی واهمه‌ی او چه بلایی بر سرش می‌آورد و چگونه او را از عالی‌ترین رابطه با عالم قدس و معنا محروم می‌نماید. موفق باشید  

16639
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: طاعات و عبادات قبول. استاد برای هر چه بیشتر بهره بردن از شب قدر چه کار کنیم؟ در حالی که تا قبل از شب قدر در امتحانات بودیم و آمادگی برای شب های قدر آنگونه که باید پیدا نکردیم حداقل ظاهرا و اینکه بهترین دعا در شب قدر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دستوراتی که در مفاتیح هست، چیزی کم ندارد. با حضور در کنار مردم و احیای شب قدر، زمینه‌ی نزول رحمت حق را برای خود فراهم نمود. عرایضی در قسمت یادداشت‌های ویژه در رابطه با شب قدر شده است. موفق باشید

16624
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرامی؛ 1. ملاک تفریح سالم چیست؟ 2. در اسلام آیا تفریح حلال مجاز است یا ضرورت؟ 3. در عرفان تفریح حلال مجاز است یا غیر ضروری؟ در تهیه مقاله کمک شما را خواهانم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و روان انسان نیاز دارد که در فشار تکالیف، اعم از تکالیف شرعی یا اجتماعی نباشد. حال هر آن‌چه آن فشار را کم کند و خلاف شرع نباشد، برای آن فرد و جامعه تفریح سالم حساب می‌شود. به این لحاظ ضروری است که انسان تفریح سالم داشته باشد. ولی هرکس مناسب روح خود، کاری را تفریح می‌داند و لازم نیست تفریح، به معنای آن‌چه فرهنگ غربی برای خود معنا کرده است برای ما نیز تفریح منسوب شود. موفق باشید

16611
متن پرسش
با سلام: سوال اول: حضرت استاد در دروس حمد امام می فرمودین که کثرات از زاویه دید ماست اگر نسب ما با خودمان درست شود کثرتی نمی بینیم. آیا این فرموده شما به این معنا هست که کل ماهیات به طور اندماجی مستهلک در واحدیت یا وجود منبسط هستند؟ مثل انوار مختلف که در نور بی رنگ موجودند به جامعیت؟ یا فقط در مقام شهود می فرمایید این حالت پیش میاد و مبنای خارجی نداره؟ سوال دوم: اگر مبنای بالا رو بپذیریم میتونیم بگیم که علم ما به ماهیات علم اجمالی در عین کشف تفصیلی هست یعنی ما به اجمال و مقام اجمال نظر می کنیم و در وجود ذهنی کشف تفصیلی برای ما از ماهیات حاصل میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر مبنای وحدت وجود، همه‌ی موجودات از نظر عین ثابته، بالحق و فی‌الحق هستند. لذا هر اندازه انسان به توحید شدیدتری نایل شود، بالحق‌بودنِ ماهیات را که همان صورت اعیان ثابته به آن‌ها در علم الهی است، درست‌تر درک می‌کند. موفق باشید

16615
متن پرسش
سلام علیکم: سوال۱: آیا در تمامی مراحل و منازل سیر و سلوک معیت و همراهی امام لازم است؟ سوال۲: در فرمایش حضرت علی (علیه السلام) که می فرمایند معرفت خدا معرفت من و معرفت من معرفت خداست و در ادامه حب من، حب الله... یعنی چه؟ کدام باید اول حاصل شود؟ حب خداست که باید تبدیل به حب نبی و اهل بیت شود و در ادامه حب و بغض دوستان و دشمنان اهل بیت؟ یا نه برعکس است و از حب معصوم به حب الله می رسیم. در صورتی که می دانیم دوئیتی در کار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر سالک إلی اللّه در افق انسان کامل باید قرار داشته باشد و از این جهت تفاوت نمی‌کند که با مظاهر تامّ الهی که ائمه هستند به حضرت حق نظر کند، یا با نظر به حضرت حق، متوجه‌ی مظاهر تامّ الهی گردد. موفق باشید

16594
متن پرسش
سلام استاد عزیز از محضر مبارک چند سوال دارم: 1. آیا عارفان و سالکان بزرگ تاریخ در دوران نوجوانی یا جوانی اسیر و همیاتی که ما اکنون درگیر آن هستیم یا رذایل اخلاقی درون آن قلب های عزیز و مبارک بوده است؟ لطفا عوامل و دلایل مثبت یا منفی بودن جوابتان را توضیح دهید؟ 2. حضرتعالی در کتاب حقیقت نوری اهل بیت سلام الله علیهم فرمودید با نظر به مقام نورانیت امام اعمال شرعی خود را انجام دهید. جلوه های نورانیت حضرت علیه سلام بر قلب ما طلوع می کند. لطف بفرمایید چگونه باید به آن مقام نظر کرد؟ 3. استاد عزیز شما در کتب و صوت ها بارها این را متذکر شدید که افق و رویکرد جانتان را افق معصومین سلام الله علیهم کنید. خب لطف کنید اولا برای نتایج بسیار فوق العاده که در کمترین زمان بهترین و عالی ترین نتیجه را ان شاءالله بگیریم کدام ذوات مقدس سلام الله علیهم را افق خود قرار دهیم؟ و مقدمات آن که اگر اشتباه نکنم باید کتابهای مرتبط با سیره ی معصومین سلام الله علیهم را مطالعه نمایم کدام کتاب یا روش را پیشنهادمی کنید؟ با سپاس وافر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فرقی نمی‌کند. وقتی بخواهند از مسیر طبع به سوی فطرت بروند، موانع یکی بعد از دیگری ظهور می‌کند. در بیت اولِ غزلِ اول حافظ، عرایضی شده است 2- مکرر عرض شده که نظرکردن با سؤال‌کردن حل نمی‌شود. مثل آن است که سؤال کنید نور را چگونه ببینیم؟ 3- نیاز نیست، روح انسان‌ها قبل از بدن آن‌ها، امامان را می‌شناسد. ببینید با کدام‌یک از آن‌ها بهتر مأنوس می‌شوید، کلّهم نورٌ واحد. موفق باشید

16595
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: اگر ذیل نور امام معصوم و همراه با استغفار در شب قدر ملک به قلب ما نازل شود در این صورت تقدیرهای شایسته و الهی برای یک سال مان داریم و یعنی اگر کسی در شب قدر ملک بر قلبش نازل نشود تقدیرات شایسته و الهی ندارد؟ لطفا کمی توضیح دهید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با احیاء شب قدر شرایط نزول انوار الهی بهتر فراهم می‌شود ولی این‌طور نیست که اگر کسی توفیق احیاء نداشت به‌کلّی از انوار الهی محروم شود. موفق باشید

16591
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید استاد. 1. باز هم لازم است تشکّر کنم، چراکه کمک بزرگی به سیر و سلوک بنده کردید، «استاد بودن» یعنی کمک به سلوک کسی کردن، که به واقع شما برای بنده استادی کردید. 2. خواهشی از شما داشتم استاد! اگر می شود دعا بفرمایید که همسری که خداوند بر سر راهم قرار خواهد داد کمک به سلوک بنده کند و راضی به رضای حق باشد. چند سوال هم خدمتتان داشتم: 1. زندگینامه ی جناب محی الدین را در کتابی جدا می توان یافت؟ 2. صوتهای استاد یزدان پناه را از موسسه امام خمینی می توان یافت؟ یا جای دیگر باید بروم؟ بعد از بدایه، نهایه را با صوت ایشان بخوانم استاد؟ 3. استاد یزدان پناه درس خارج نهایه دارند، پس از خواندن نهایه به آن باید رجوع شود؟ 4. آیا کسی قبل از خواندن فصوص و عرفان نظری نمی تواند دستورات منازل السائرین را با چلّه نشینی هایش انجام دهد و منزل ها را طی کند؟ فصوص خواندن چه تاثیری در آن می تواند داشته باشد؟ تغییر رویکرد نسبت به عالم و وجود سرعت سیر را افزایش می دهد؟ التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «محی‌الدین‌بن‌عربی» از آقای محسن جهانگیری نسبتاً این کار را کرده است 2- ظاهراً صوت‌های استاد را بتوانید از مؤسسه‌ی حضرت امام تهیه کنید. بحث «بدایه و نهایه» اساتیدِ مختلفی دارد؛ ملاحظه کنید کدام با ذوق شما می‌خواند. رفقا بر روی شرح استاد امینی‌نژاد در بدایه و نهایه نظر دارند 3- خارجِ نهایه را بعد از نهایه کار کنید 4- فصوص‌الحکم کمک می‌کند که درکِ درستی از منازلی که جناب خواجه متذکر می‌شود، داشته باشید. موفق باشید

16584
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: من وقتی نمازم خراب شود دیگر حتی زندگی کردنم سخت می شود و حتی دیگر نمی خواهم زنده باشم چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در امور روزمرّه سعی کرد طوری عمل نکنیم که خطورات مزاحم را با خود به نمازمان بیاوریم. ولی از حیله‌ی شیطان هم غافل نباشید زیرا با ایجاد خطورات می‌خواهد شما را مأیوس کند و مأیوس نشوید و کار خود را ادامه دهید. موفق باشید

16583
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد: اگر کسی با ریاضت شرعی به معرفت نفس رسید چه کاری باید انجام بدهد تا از این حضور و معرفت دوباره خارج نشود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حفظ حالات معنوی به رعایت دستورات شرعی و مواظبت از درگیرنشدن با خلق خدا محقق می‌شود. موفق باشید

16564
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. با توجه به ظرفیت و استعداد نفوس سیر و سلوک خراباتی و مناجاتی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ و کدام یک تجلی جمال و کدام تجلی جلال است؟ کدام بالاتر است به چه معنا؟ 2. به نظر می رسد حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری خراباتی اند. آیا درست است؟ چرا؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً در روحِ خراباتی، غلبه با احساسات قلبی است و بیشتر اسمِ «جمال» در صحنه است و روحِ مناجاتی بیشتر با اسم «جلال» مأنوس است. در عین حال به گفته‌ی شیخ شبستری: «تجلی، گه جمال و گه جلال است /  رخ و زلف، آن معانی را مثال است». موفق باشید

16553
متن پرسش
با سلام: استاد میخوام شروع کنم به خواندن عرفان نظری. ولی حقیقتا چون دسترسی به استاد ندارم و همچنین استفاده از شرح صوتی یا دی وی دی بسیار در صرفه جویی وقت بهتر است، خواستم اگه امکان داره بهم بگید اولین کتابی که شروع کنم برای خواندن (البته سعی می کنم شرح صوتی رو گوش بدم) چیست؟ و بعد از اتمام هر کتاب به سراغ چه کتابی بروم.؟ تا ان شاءالله به کتابهای فتوحات و امثال آن برسم. در ضمن استاد من مقداری با مباحث عرفانی آشنایی دارم. لطفا بهم بگید که چه کتابهایی بخوانم؟ از کتابهای صوتی ِِ سایت خوبتون شروع کنم؟ 2. در ضمن ببخشید تو سایتتون دو تا تفسیر سوره حمد وجود داره. یکیش مال دانشگاه صنعتی... است. کدوم بهتره؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی‌ آن‌ها شروع کنید و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را کار کنید و با دنبال‌کردنِ مباحث سوره‌ی حمد اعم از آن‌چه در کتاب‌خانه‌ی مرکزی گفته شد و آن‌چه در دانشگاه صنعتی. مطالعه‌ی کتاب «عرفان نظری» استاد یزدان‌پناه را شروع نمایید تا به مباحث کتاب «مصباح الهدایه» جلو آیید. موفق باشید

16552
متن پرسش
با سلام: 1. مگر نه که همه پیامبران به تجلیات ذاتی یا وصال رسیده اند، پس چطور در جریان اگر اشتباه نکنم حضرت شعیب آمده که ایشان آنقدر گریه می کرد که چشمانش کور شد و چند بار این اتفاق افتاد و.... تا وقتی که به خدا گفت که این دل من تا به وصال تو نرسد آرام نمی شود! البته بنده خلاصه ماجرا رو گفتم. پس این قضیه چطور بوده؟ آیا ممکن است که این ماجرا قبل از حصول کمال برای ایشان بوده باشد؟ 2. اگر ممکن است به طور خلاصه بفرمایید که چه فرقی بین تجلی ذاتی در مقام واحدیت با تجلی ذاتی در مقام احدیت است؟ 3. آیا واقعا تجلی ذاتی، فنا در کنه ذات است؟ یعنی همان ذاتی که هیچ کس به آن دست نمی یابد و در مقام احدیت ذاتیه است؟ یا نه بلکه تجلی ذاتی در زبان اهل عرفان به معنای فنا در اسماءذاتی ِ خداوند مثل احد یا واحد و... است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام اُنس و قرب الهی مراتبی دارد. حضرت شعیب مقامی را طلب می‌کردند که ارزش آن‌همه اشک‌ریختن را داشت تا بالاخره حضرت حق، کلیمِ خود را آینه‌ی آن رؤیت نمود. 2- تجلی ذاتی در مقام واحدیت، موجب منوّرشدن قلب سالک به انوار اسماء الهی می‌شود و با تجلی ذاتی در مقام احدیت، همه‌چیز در منظر سالک مستهلک می‌گردد حتی اسماء الهی 3- در تجلی ذاتی وجود هر موجودی و حتی ذات سالک، مستهلک است و سالک حتی ذات خود را به حق می‌بیند و نه ذاتی در کنار حق. موفق باشید

16558
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. ببخشید استاد،1. برای گوش دادن به کتاب مصباح الهدایه در سایتتون، قبل از آن چه کتاب هایی باید سپری شود؟ 2. شرح کتاب مصباح الهدایه در سایتتون، حدودا تا زمان اتمام کتاب، چند جلسه طول میکشه؟ مممون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم است مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقن» و شرح حمد حضرت امام، همه را با صوت دنبال بفرمایید 2- احتمالاً جلسات زیادی در پیش نباشد. موفق باشید

16543
متن پرسش
با سلام: 1. ببخشید آیا در حال فنای ذاتی، عین ثابت باقی می ماند یا نه؟ آخه علامه حسن زاده و آیت الله رمضانی نظرشون اینه که باقی می ماند ولی متوجه شدم که علامه طهرانی میگه در حال فنا، حتی عین ثابت هم باقی نمی ماند و حتی در این مساله با علامه طباطبایی چند جلسه بحث داشتند چون علامه طباطبایی هم موافق با باقی ماندن عین ثابت بودند که در نهایت علامه طباطبایی نظر ایشان را قبول کردند. به هرحال بنده گیج شدم. لطفا بفرمایید کدام درست است؟ 2. در کتابی خواندم که حضرت ابراهیم (ع)، فنای اسماء و صفات یا به عبارتی توحید اسماء و صفات برایش به صورت مقام و ملکه شده بود ولی فنای ذاتی به صورت حال برایش پیش می آمد و مقام نشد. البته در آن دنیا، مقام فنای ذاتی برای ایشان حاصل می شود. خواستم بپرسم آیا این حرف درست است؟ 3. پیامبران امت های گذشته تا چه درجه ای رشد می کردند؟ آیا به پایان سفر اول یا فنای ذاتی می رسیدند؟ مقام بقاء چطور؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در فنای ذاتی، انسان از خود فانی و به حق باقی است و چنین احساسی حتماً با بقای عین ثابته‌ی سالک همراه است، ولی او خود را که همان عین ثابته‌اش می‌باشد، ابداً مدّ نظر ندارد ولی عین ثابته‌ی او به حقّ باقی است و او به نور حق می‌بیند و می‌شنود بدون آن‌که آن حالت را به خود نسبت دهد. اگر اختلافی هست، اختلاف در تعبیر است 2- با توجه به آن‌که در آیه‌ی 260 سوره‌ی بقره، حضرت ابراهیم مأمورند تا به اراده‌ی الهی آن 4 پرنده‌ی ذبح‌شده و مخلوط‌شده را بخوانند و آن‌ها به صورت زنده به سوی حضرت برگردند تا حضرت ابراهیم به مقام احساسی بشود که حضرت حق مردگان را زنده می‌کند؛ حضرت در مقام فنای ذاتی قرار دارند 3- ما در سوره‌ی واقعه در توصیف مقام مقربین که در مقام بی‌واسطه با حضرت حق هستند در توصیف امت‌های گذشته داریم: «ثلة من الاولین و قلیل من الاخرین» که مقربینِ در امت آخر، یعنی حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اولیاء معصوم هستند. و سوره در توصیف امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» است. از این جهت باید متوجه بود که مقربین در امت‌های گذشته، کم نبوده‌اند. موفق باشید

16531
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. ببخشید: 1. گاهی اوقات بعضی ها می گویند که سعه وجودی انسان ها با پیشرفت و ترقی در دو جنبه علم و عمل، زیاد می شود و گاهی بعضی دیگر می گویند که هر کسی یک سعه وجودی ثابتی دارد و به هیچ وجه نمی توان ان را کم و زیاد کرد. اخر آقای طاهرزاده من گیج شدم. لطفا کمکم کنید که سرانجام آیا سعه وجودی انسان کم و زیاد می شود یا نه؟ و اگر جواب مثبت است لطفا بگویید چگونه؟ 2. آیا معنای اصطلاح سعه وجودی با اصطلاح عین ثابت فرق می کند؟ لطفا توضیح دهید؟ 3. ببخشید آیا این حرف صحیح است که بگوییم ما در این زمان که از نعمت تفکرات و نظریات ابن عربی و ملاصدرا و ... مطلعیم، پس عرفان و خداوند و هستی و ... را بهتر از رسول اکرم (ص) و اهلبیت (ع) شناختیم؟ آخر آن ها که به این شکلی که ما اکنون از ابن عربی ها و ملاصدرا ها بهره بردیم، آن ها که بهره نبردند. لطفا توضیح بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود ممکن‌الوجود است و هرکس دارایِ امکان خاص و یا سعه‌ی خاصی است که همان «عین ثابته‌ی» اوست و هرکس باید تلاش کند به نور محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» سعه‌ی خود را در مقام امکان از قوه به فعل درآورد. مسلّم یک خانم با وسعت‌دادنِ امکان خود، مرد نمی‌شود ولی می‌تواند زنِ خوبی بشود. و هرکس از جمله ملاصدرا و محی‌الدین اگر در راه سلوک إلی اللّه قرار گیرند، خود را جیره‌خوار سفره‌ی محمد و آل‌محمد«علیهم‌السلام» می‌دانند. سگ کیست کسی بتواند حتی خود را در عرض آن ذوات مقدس قرار دهد، چه رسد بخواهد از آن بزرگانِ بزرگ برتر باشد! موفق باشید

16533
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: امروز داشتم روایتهای باب طینت را در «اصول کافی» مطالعه می کردم. در روایتی می فرمایند که مومنین و اصحاب یمین از خاک بهشت خلق شده اند و اصحاب شمال از خاک دوزخ، و در روایتی آفرینش آنها از خاک و آب گوارا و خاک و آب تلخ و شور و در روایتی از خاکهای آسمان و خاکهای زمین و در جایی دیگر به گل پاک و گل متعفن و بدبو تعبیر شده است. این اختلاف تعابیر در روایات از کجا ناشی می شود؟ آیا همه ی این روایات صحیح السند است؟ یا هر روایت مخاطب خاصی داشته که تعابیر متفاوت بوده است؟ آیا کتابی هست که در خصوص روایات باب طینت بحث کرده باشد؟ چون حقیقتا روایات دشواری است. آیا تعابیر موجود در این روایات که هر کسی از ابتدا شقی و سعید است همان چیزی است که در بحث اعیان ثابته مطرح می شود؟ چون ظاهرا اگر غیر از این باشد جبر می شود. از طرفی در اعیان ثابته گفته می شود که در آنجا اعیان در علم خدا موجودند ولی ظاهرا روایات طینت از خلق آنها در عالم عین حکایت دارد. از طرفی در بحث اعیان ثابته فرمودید که خداوند وجود دهنده به آن عین ثابته ای است که در علم خدا حاضر است و امکان آن ذاتی خودش است و اینطور نیست که خدا آن امکان را به او داده باشد اما ظاهر روایات چنین چیزی را نمی شود برداشت کرد چون خود خدا مومنین و کافرین را از گل های متفاوت بهشتی و جهنمی خلق می کند که این هم جبر پیش می آورد و با عدل خدا ناسازگار است! لطفا اگر امکان هست تبیین بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روایات طینت، تأویل‌بردار است و این تعابیر بیشتر حالت نمادین دارد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌علیه» در ابتدای کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نکاتی دارند که بنده نیز شرح مختصری در آن مورد داشته‌ام 2- آری! بحث «اشقی شقیٌ فی بطن امه» با نظر به عین ثابته‌ی افراد و انتخابی که داشته‌اند، شقاوت آن‌ها از آن‌جا شروع شده است. و وقتی حضرت می‌فرمایند کافرین را از آب تلخ و شور خلق کرده‌اند؛ به این معنا اشاره دارند که حضرت حق، مطابق امکان ذاتیِ آن‌ها وجودِ آن‌ها را به آن‌ها داده است. موفق باشید

16527
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیزتر از جانم: ان شاءالله طاعتتان قبول باشد استاد حقیر مدتیست که به حول و قوه الهی توبه کرده ام و به سلک شاگردی جنابتان درآمده ام و اکنون در سیر مطالعاتی در بحث برهان صدیقین در محضر یکی ازشاگردانتان هستم. در این مدت سیری بر من گذشته است که به طور اجمال می توانم عرض کنم که باورود به مبحث معرفت نفس یک نحوه وحدت و حضور بسیار شیرینی در من بوجود آمد که آن بنده عاصی را به انسان متفاوتی تبدیل نمود. به طوری که حتی باور آن برای خودم هم سخت بود! مدتی گذشت تا ماه عزیز رجب که بحمدلله فیوضاتی شامل این کمترین شد، اما با ورود به ماه شعبان متأسفانه به دلیل بروز برخی مشکلات این حضور یا دقیقا نمی دانم چه حالتی بود از من سلب شد. تا اینکه به ماه مبارک رمضان وارد شدیم که بحمدالله مقداری از آن حالت بی حضوری کاسته شده اما یک نحوه رکود و وارونگی در قلبم حکمفرماست، و حالت عمومیم این روزها و شب ها یک حالت اندوهگین و سراسر گرفتگی سینه است. با توجه به عرایض خواهشمندم مورد تفقد و راهنمایی قرارم دهید. خدا عاقبت کار ما و شما را ختم بخیر گرداند. التماس دعا یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، سالکِ کوی دوست، بهار و پاییز و قبض و بسطی دارد. و عهد گذشته بعضاً حجاب حضوری می‌شود که پیش آمده. راه‌کارِ انسان در این حالت، آن است که بر عهدِ جدید خود پایدار بماند. این نوع قبض‌ها، تذکر است تا ما آرام‌آرام از هستیِ خود درآییم و به هستِ حقّ نظر کنیم. آن شیرینی را دادند تا دهان ما آب بیفتد که وقتی می‌خواهند قبض را بدهند، به یأس گرفتار نشویم. به قول جناب فیض کاشانی، قصه‌ی ما و حضرت محبوب از این قرار است:

 گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی

گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است.

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟

گفتا نشان چه پرسی؟

آن کوی بی نشان است!

گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی

گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است!

گفتم که سوخت جانم در آتش نهانم

گفت آنکه سوخت او را کی نادی فغان است؟

گفتم فراغ تا کی؟

گفتا که تا تو هستی

گفتم نفس همین است؟

گفتا سخن همان است

گفتم که حاجتی است

گفتا بخواه از ما

گفتم غمم بیفزا

گفتا که رایگان است

گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد

گفتا نگاه دارش غمخانه‌ی تو جان است. موفق باشید    

16526
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: اینکه بزرگان می گویند: از منزلی به بعد سالک باید گناهانش را از یاد خود ببرد، و توبه کند از توبه خود اگر می شود این را برایم توضیح آسان بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری«رحمة‌اللّه‌علیه» در «منازل‌السائرین» می‌فرماید: سالک در ابتدای منازل باید با نظر به گناهان خود، باب «توبه» را باز کند. ولی در منازلِ بعدی، نباید با یادآوریِ گناهان، صفای بین خود و حضرت حق را مکدّر نماید. موفق باشید

16516
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. بنده در حال خواندن بدایه هستم. مسائل و کتب عرفانی را نگاهی می اندازم. مطالب حضرت علامه حسن زاده آملی، آیت الله صمدی آملی، استاد یزدان پناه و استاد امینی نژاد و ... را تا حدودی مطالعه کردم و با مباحث عرفانی بیگانه نیستم. یک سوالی هست که حدود 9 ماه در حال تحقیق هستم و این تحقیق شائبه های گوناگون و مختلفی پیدا کرده است به طوری که نتوانسته ام آنها را جمع بندی کنم که این شائبه ها بسیار متثکر هم می باشد و بحث های زیادی هم در این مابین پیش می آید. اما خلاصه ی تمام این نتیجه ها منتج به دو شاهراه اصلی می شود که انسان را مخّیر و متحیر می کند. موضوع بحث مدخلیت علوم حصولی در کشف و مشاهدات است. بنده قصد ندارم که تفصیل نظرات بزرگان را بیان کنم اما اجمالاً می توان گفت که دو نظر وجود دارد. نظر اول این است که وقتی سالک از فضای کشف و مشاهده بیرون می آید باید بر کشف خود برهان اقامه کند و هر آنچه که در مراتب حضور و به صورت علم حضوری و کشف و شهود ادراک کرده است باید به برهان آنها را عرضه کند و اگر با برهان مماس شد قبول کند و اگر با برهان جور در نیامد معلوم نیست که کشف رحمانی بوده است یا شیطانی و لذا حجتی بر قبول کردن آن ندارد. اما نظر دوم می گویند که اصلا فضایی که سالک در آن قرار می گیرد و دچار جذبه می شود و علومی فراوان در لحظه ای کوتاه بر آن می گذرد و حالاتی به انسان دست می دهد قابل برهانی کردن نیست. و اصولا می گویند این ابزار برهان در فضای کشف و شهود جواب نمی دهد چون این ابزار برای آن فضا گویی نیست. و این مسأله خیلی مطلب بزرگی است چون یکی از تاثیرات اش بحث مدخلیت علوم حصولی در علوم حضوری می باشد. سر این مسأله چه کنیم؟ روز به روز گیج تر می شویم. آخر این طوری که من تحقیق کردم مسأله ای نیست که دو تا استادی که اسفار درس می دهند با هم اختلاف داشته باشند بلکه بین بزرگان در خصوص این قضیه اختلاف نظر وجود دارد و همین بحث و سرفصل مذکور (دو احتلاف نظر) تصمیم گیری را برای ما در اموری سخت می کند. چه کنیم استاد راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نظر در جای خود درست است. در بعضی موارد، شهودِ انسان طلبِ تصدیق عقلی را به همراه دارد و لذا عقل، جهت آن امر به میدان می‌آید و برهانی در راستای اثبات حقانیت آن شهود، ارائه می‌دهد. ولی در بعضی موارد شهود، در مقامی است که قلب کاملاً آن را احساس می‌کند و متوجه‌ی حقانیت آن می‌شود و بال و پرِ عقل، اساساً در آن‌جا می‌سوزد و آتش می‌گیرد. چون جایِ «چشیدن» است و نه «فهمیدن». مرحوم آیت اللّه شجاعی در جلد اول کتاب «مقالات» در رابطه با انواع کشف‌ها، نکات ارزنده‌ای دارند. موفق باشید

16512
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا برای فرشتگان مراتب پایین تر امکان تکامل بیشتر و تقرب بیشتر وجود دارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. چون فرشتگان دارای اختیار نیستند که بحث تکامل برای آن‌ها مطرح باشد. موفق باشید

نمایش چاپی