بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16429
متن پرسش
سلام خدمت استاد: 1. شما در بحث وحدت شخصی وجود و بحث تفسیر سوره ی حمد امام فرمودید در عرفان تشکیک نداریم. این را بنده متوجه هستم که در هر مرتبه از وجود خود حق در صحنه هست، ولی شما فرمودید این زمین و آسمان نازله الله نیست خود الله است. اینکه هر مخلوقی به اعتبار وجودش تمام کمالات حق را به نازله دارد متوجه هستم ولی این که می فرمایید خود حق هست نه نازله مگر خدا مستقیم موجود دانی خلق می کند؟ اصلا اگر حق نازل نشود مگر موجودی خلق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاهی که می‌فرماید «اللّه نور السموات و الارض» آسمان و زمین را با نظر به جنبه‌ی نوری‌شان می‌نگرند نه جنبه‌ی ماهیت‌شان. هیچ عاقلی نمی‌گوید این زمین و آسمان، خدا است. موفق باشید

16428
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله و عرض خسته نباشید خدمت برادر بزرگوارم جناب آقای طاهرزاده عزیز: بنده یکی از مدرسین حوزه و شاگردان بالواسطه ی حضرت استاد حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی. با آثار مفید و ارزنده شما هم از دیرباز سر و کار داریم، بخصوص ترجمه ج ۸ و ۹ اسفار صدرالمتالهین رحمت الله که با کمک این کتاب شما دو بار تدریس هم کردیم. غرض از گرفتن وقت این برادر بزرگوار این است که چند وقت پیش یکی از حوزویان که پیگیر کارها و آثار شماست، به ما خبر داد که: آقای طاهرزاده گفتن: بدون استاد هم می شود سیرو سلوک داشت، اول که این حرف را شنیدم جا نخوردم، چراکه همانطور که می دانید: تقریبا نیمی از عرفا اینگونه روشی اختیار می کنند که شخص وارد سیر و سلوک بشود و آنجایی که استاد لازم خواهد شد خودش به نور الله خواهد فهمید و بدنبال استاد می رود، یعنی خود راه گویای بقیه ی راه می شود. چندی گذشت و از چند تن دیگر از طلاب فاضل حوزه شنیدم که آقای طاهرزاده علاوه بر اینکه گفتند می شود بی استاد سالک الی الله بود، تاکید کرده اند (تا آخر) می شود سالک بود، بی استاد! اینجا بود که قدری تعجّب کردم و شگفت زده شدم که چرا آقای طاهرزاده ی فاضل و عالم و انصافا کار کرده این سخن را گفته اند! باز هم باورم نشد، گفتم متن ایشان را بیاورید، دوستان آوردند و دیدم ظاهرا در پاسخ به یکی از دوستان که پرسیده بود می شود تا آخر بی استاد بود؟ شما فرموده بودید: بله می شود. (البته ناگفته نماند که دوستان، استناد شما به امام (ره) و آیت الله بهجت (ره) و شهدا را هم نشان دادند). بخاطر این قضایا بر این شدم تا اصل مطلب را از خود جنابتان بپرسم، چراکه تا از شما نپرسم اصل مطلب ظاهر نمی شود و مبتلا به تهمت و ... می شویم معاذالله. بنده با اندک تجربه ای که در سیر و سلوک عقلانی و هم روحانی داشته ام، به هیچ وجه نمی توانم بپذیرم که سالکی در مرحله ترک عادات بدون استاد بتواند کاری کند، و یا حداقلّ بتواند ادب خود را در قبض و بسط رعایت کند، آن هم بدون مشاوره بالینی مداوم با استاد. چگونه می تواند سالک بی استاد به فقر برسد؟ بقول خواجه عبدالله که فقر را سه مرحله می داند: الف) دست کشیدن از دنیا ب) ندیدن اعمال و حالات معنوی و چشم به فضل او دوختن ج) اضطرار حقیقی و حبس شدن در انقطاع از غیر خدا. حال فرض کنیم سالکی خود موفق به طی دو مرحله اول بشود، آیا می دانید در مرحله سوم چقدر راه دشوار می شود؟ آیا می دانید که اشتباهاتی اگر رخ بدهد چه می شود؟ تحصیل انس را چه می کند؟! حتما اینها را بهتر از من می دانید. من زیره به کرمان نیاورم. غرض اینکه : 1. آیا شما برای عوام و عوام طلاب این سخن را گفته اید؟ 2. و یا اینکه برای همه و بطور مطلق گفته اید؟ اگر دوم صحیح باشد باید با عرض پوزش بگویم کاملا اشتباه است، تا جایی که ما خاطرمان است شما خود را همیشه مدیون علامه طباطبایی و امام و آیت الله جوادی آملی می دانید. حال آنکه سخن هر سه این بزرگواران را رد می کنید! چند وقت پیش یکی از دوستان هم از استاد جوادی دوباره سوال کرده بودند، ایشان فرمودند: بروید پیش فلانی و فلانی تربیت بشوید، تا حال هیچگاه ایشون نفرمودن بی استاد هم می توان تا آخر راه رفت. آری! این اوایل راه نیازی به استاد نیست، ولی تا آخر جای بسی تامل دارد. نظر علامه حسن زاده آملی را هم بهتر از بنده می دانید، ایشان هم تاکید بسیار جدی بر امر ولایت در سلوک دارند، الان در حال حاضر یکی از موفقین در امر سلوک جناب آقای حجت الاسلام محمد باقر تحریری می باشند که ظاهرا استاد جوادی هم چند نفر را به ایشان ارجاع دادند، بنده شخصا از ایشان هم سوال کردم که قضیه اینجوریست، می شود؟ ایشان گفتند: تا آخر، خیر. تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) و آن سخن آیت الله بهجت (ره) هیچکدام دلیل و استدلال نیستند آقای طاهرزاده! امام (ره) با بیان آن تفسیر خواستند جوّ جامعه به این سمت حرکت کند و بقول خود ایشان: بگذارید این کفریات را همه بدانند، ولی اینکه این استدلال باشد برای این امری که شما فرمودید، خیر اینجور نیست و تفسیر عرفانی و تربیتی با خود تربیت عرفانی فرق دارد و دو مقوله جداست. و تمام نزدیکان و پسر حضرت آیت الله بهجت این موضوع را رد کردند که ایشان اعتقادی به استاد نداشته. ایشان اهلش را کم می دیدند. بسیار کم. و دستوری عام می دادند. مثل دستور استادشان مرحوم قاضی اعلی الله مقامه: هرکس نماز اول وقت بخواند و به مقامات نرسد مرا لعن کند، همه می دانیم که با خواندن فقط نماز اول وقت همچین اتفاقی نمی افتد و منظور ایشان چیز دیگر است. سر درد آوردم برادر گرامی. معذرت می خواهم. فقط اگر می شود به بنده توضیحی بفرمایید که از اصل قضیه مطلع شوم. چرا که بنده شما برادر عزیز را قلبا دوست می دارم، والسّلام علیکم و رحمه الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که با دلسوزیِ تمام و از سر تعهدِ دینی متذکر چنین مورد مهمی شده‌اید، کمال تشکر را دارم. عنایت داشته باشید بنده در چه فضایی آن سخن را عرض می‌کنم، در فضایی که سیره‌ی شخصیت‌هایی همچون حضرت امام خمینی و مرحوم قاضی و علامه‌ی طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهم» و شاگردان بزرگوار آن‌ها، همه مدّ نظرند و وارد تاریخی شده‌ایم که معنای توحید در همه‌ی مراحل آن، ظهور کرده. در این فضا است که آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: علم تو، استادِ توست. بنده سعی کرده‌ام این جمله را که به نظر می‌رسد از جهت سلوکی جمله‌ی بسیار کلیدی است؛ شرح دهم. آری! همان‌طور که می‌فرمایید «حقیقتاً تفسیر عرفانی و تربیتی با تربیت عرفانی فرق دارد». و در این رابطه در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایض موسعی شده است که به نظر می‌رسد روحِ ارتباط وجودی که گوهر رابطه‌ی بین استاد و شاگرد در سلوک است، در آن مدّ نظر قرار گرفته است.

تاریخی شروع شده که اگر افرادی اراده کنند تا در سلوکِ إلی اللّه قرار گیرند راه، در مقابل آن‌ها گشوده است. آیا هیچ زمانی مثل این زمان با شرح فصوص الحکم محی‌الدین و از آن مهم‌تر، شرح «منازل‌السائرین» خواجه عبداللّه انصاری تا این حدّ در معرض نگاه چنین افرادی قرار داشته‌ است؟ و از آن طرف آیا اساتید عزیزِ انگشت‌شماری که بتوانند در جمعِ عرفانِ نظری و عملی راهنما باشند، توانِ جواب‌گویی به این‌همه طالبانِ سلوک را دارند؟ یا این‌که باید به این فکر افتاد که تقدیرِ دیگری به میان آمده است، تقدیری که آیت اللّه انصاری همدانی‌ها ذیل آن پروریده شده‌اند.

با این‌همه اگر انسانِ طالب حقیقت، استادِ ره‌رفته‌ای را یافت که با ذوق او همخوانی دارد، نه‌تنها در مسیر تبعیت از او دست او را، بلکه پای او را باید ببوسد. ولی باز غفلت نکنیم در تاریخی قرار داریم که به حکمِ «کلّ یومٍ هو فی شأن»، دارای وسعت خاصی است به همان معنایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پیام عملیات فتح‌المبین می‌فرمایند: «لكن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه‏ ها و پشتيبانان آنان ... به خضوع وادار مى‏ كند، بُعد معنوى آن است كه با هيچ معيارى نمى‏ توان سنجيد و با هيچ ميزانى نمى‏ توان عظمت آن را دريافت. ما عقب‏ ماندگان و حيرت‏ زدگان، و آن سالكان و چله‏ نشينان و آن عالمان و نكته‏ سنجان و آن متفكران و اسلام‏ شناسان و آن روشنفكران و قلم داران و آن فيلسوفان و جهان‏بينان و آن جامعه‏ شناسان و انسان‏ يابان و آن همه و همه، با چه معيار اين معما را حل و اين مسأله را تحليل مى‏ كنند كه از جامعه مسمومى كه در هر گوشه آن عفونت رژيم ستم‏شاهى فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه‏ هايش مسموم، خيابان‏ ها و گردشگاه‏ هايش‏ مسموم، مطبوعات و رسانه‏ هاى گروهى‏ اش مفتضح و مسموم، از كودكستان تا دانشگاهش مسموم، و نونهالان و تازه جوانان ما در يك چنين محيطى به جوانى و رشد رسيده بودند كه به حسب موازين و عادت بايد سرشار از مسموميت و فساد اخلاق و عقيدت باشند، كه اگر معلم و مربى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها يكى از آن‏ها را با صرف سال‏هاى طولانى متحول گرداند ميسر نگردد، چگونه در ظرف سال‏هاى معدود از بطن اين جامعه و انقلاب - كه خود نيز اگر معيارهاى عادى را حساب كنيم بايد كمك به فساد كند - يك همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاء الله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت، جان نثار براى اسلام كه پيران هشتاد ساله و سالكان كهنسال به جلوه‏ اى از آن نرسيده‏ اند، بسازد؟ جز دست غيبى و دستگيرى الهى و تصرف ربوبى، با چه ميزان و معيار مى‏ توان تحليل اين معما كرد؟».

در آخر می‌توان نسبت به این نکته تأمل نمود که آیا مسیر سلوک إلی اللّه در این تاریخ، در چه راهی و با نظر به چه اهدافی محقق می‌شود که بر قله‌ی افتخارآمیز گذشته‌ی سلوکی خود، آینده‌ی خود را معنایی همه‌جانبه بخشیم؟ موفق باشید    

16424
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برنامه اعتکاف ماه رمضان امسال در چه تاریخی است؟ مدت آن سه روز است یا بیشتر؟ در اعتکاف امسال چه کتاب و مبحثی را دنبال خواهید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتکاف ماه رمضان إن‌شاءاللّه به مدت سه روز، روزهای 26 و 27 و 28 ماه مبارک رمضان می‌باشد. إن‌شاءاللّه بحثی از کتاب «چهل حدیث» به میان می‌آید. موفق باشید

16423
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. کسانی که به هر دلیلی (بیماری، ضرر داشتن ، ناتوانی ، پیری و ...) نمی تواند در ماه رمضان روزه بگیرند چه باید بکنند تا از برکات عالی این ماه که با روزه داری حاصل می شود بهره مند گردند و بی نصیب نباشند؟ 2. آیا برای این افراد گشودگی و حس حضوری که با روزه داری حاصل می گردد نیز حاصل می شود؟ به چه نحوی؟ 3. آیا افرادی که به بدلیل بیماری یا داشتن مشکل از روزه داری منع شده اند از آنها توفیقی سلب شده است؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شریعت الهی رخصت می‌دهد که انسان به جهت ناتوانی نمی‌تواند روزه بگیرد، معلوم است که توفیقی از او تلف نمی‌شود، به‌خصوص که می‌تواند با سایر اعمال ماه رمضان مثل دعا و قرآن و نماز حقِ آن ماه را ادا کند. موفق باشید

16400
متن پرسش
سلام: مگر نمی گویند سیر کمالی انسان حد یقف ندارد، پس مرحله ی توحید که خواجه عبدالله انصاری آن را آخرین مرحله کمال می داند یا تقسیم بندی دیگر عرفا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، مرز نیست. توحید یعنی فنایِ عبد در ربّ. و این حدّ یقف ندارد. موفق باشید

16407
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: آیا این عدالت است که کسی چون صدام با آن خونریزیش بتواند در لحظه اعدام شهادتین بگوید، آن هم جند بار، اما ما که ادعای محبت اهل البیت (ع) را داریم در احوالات مختلف و در حادثه ها گاها حتی می ترسیم و چه بسا به عقاید شک کنیم؟ آیا از محبت به اهل بیت (ع) کار نمی آید؟ چرا ما در حوادث نمی توانیم تنبیهات توحیدی را به خود متذکر شویم و همیشه یک یا چند قدم عقبیم و همیشه باید بعدا نتیجه گیری خوب کنیم؟ صدام با شهادتین رفت ما با کفر نرویم عقیده صحیح پیشکش.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها چیست؟!! قصه‌ی حضور ما در محضر حق، مربوط به جهت‌گیری‌های روح و روان ما است که باید در دنیا و در اعمال خود آن را شکل دهیم. موفق باشید

16391
متن پرسش
سلام علیکم: دو سوال از خدمت تان داشتم اول اینکه نطر جنابعالی در باب پوشش انقلابیون تحت شرایط امروز که مد و جذابیت ارزش است چیست؟ دوم اینکه لباس شهرت به لباس هایی که با تیراژ محدود تولید می شود می توان گفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لباس و پوشش افراد متدین انقلابی باید در عین آراستگی و وارستگی، جدا از تجددزدگی باشد. یعنی در عین سادگی، آن‌چنان آراسته باشد که به‌خصوص خواهران در عین حجاب کامل، متهم به بدسلیقگی در پوشش خود نباشند. در مورد لباس شهرت باید انسان لباسی که در عرف حالت انگشت‌نمایی به خود بگیرد، نباشد. موفق باشید

16392
متن پرسش
سلام خدمت استاد: در سیره اهل بیت علیهم السلام آمده است که مثلا حضرت رسول (ص) هر شب مستحبات را قبل از خواب می خواندند و یا امام مجتبی (ع) هر شب سوره کهف می خواندند. با توجه به این نکات: 1. آیا این روش در سراسر عمر بزرگواران بوده است یا مقطی از عمر ایشان و اگر مقطعی بوده است، علت آن چه بوده است؟ 2. علت اینکه هر کدام از ائمه علیهم السلام سوره های خاصی را قرائت می کردند و همه شان یک سیره واحد نداشته اند چه بوده است؟ 3. اگر ما بخواهیم به شیوه ائمه علیهم السلام عمل کنیم، شیوه کدام یک از ایشان را و به چه دلیل انتخاب کنیم؟ با تشکر جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً سیره‌ی کلی آن بزرگواران، قرائت سوره‌های مذکور بوده. ما نیز اگر بتوانیم بعد از قرائت «مسبحات» بر اساس روح و ذوق خود، سوره‌ای را انتخاب کنید خوب است. در هرحال از سوره‌ی واقعه قبل از خواب و آیات آخر سوره‌ی بقره نباید غفلت کرد. موفق باشید

16386
متن پرسش
سلام استاد گرامی: شرمنده ار این که مزاحمتان می شوم: جوابهای شما برای من واقعا راه گشاست. استاد گرامی من از نظر کلاسیک سواد بالایی ندارم در حد سیکل ولی مرتبا در محضر اساتید حاضر می شوم و خدا رو شکر در ارتباط با معارف مقداری در حد خودم آگاهی پیدا کرده ام، همه موارد عبادی و کلا مسایل شرعی را مراعات می کنم. فقط یک چیز خیلی آزارم می دهد و آن این است که یک شکی تو دلم هست یا بهتر بگم به یقین کامل نرسیده ام. مثلا الان دعای ندبه را با اشک و ناله خوانده ام باز ته دلم میگم خدا را چه طوری تصور کنم؟ چطور یقینم را کامل کنم؟ باور کنید آنقدر گریه می کنم و متوسل به ائمه می شوم، خود خدا رو التماس می کنم که این شک را از دلم ببرد. مدتی خوب می شوم دوباره برمی گردد. من کتابهای زیادی از شما رو مطالعه کردم، معرفت النفس را هم مطالعه کردم. تفسیر سوره توحید شما را هم از سایت مطالعه کردم. ولی نمی دانم چرا عمق وجودم باز یک چیزی کم دارد. هیچ یک از وظایفم را در عبودیت و عبادت و کلا وظایفم کم نمی گذارم ولی این موضوع ترس عجیبی را در من انداخته که نکند راهم اشتباه است. شما را به خدا کمکم کنید. خیلی نگرانم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نفرموده‌اند: «سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب / لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن // ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک / شاهدی را حله گردد یا شهیدی را کفن // روزها باید که تا یک مشت پشم از پشت میش / زاهدی را خرقه گردد یا حماری را رسن // عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع / عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن // قرنها باید که تا از پشت آدم نطفه‌ای / بوالوفای کرد گردد یا شود ویس قرن // چنگ در فتراک صاحب دولتی زن تا مگر / برتر آیی زین سرشت گوهر و صرف ز من // جان‌فشان و پای کوب و راد زی و فرد باش / تا شوی باقی چو دامن برفشانی زین دمن // کز پی مردانگی پاینده ذات آمد چنار / وز پی تر دامنی اندک حیات آمد سمن // راه رو تا دیو بینی با فرشته در مصاف / ز امتحان نفس حسی چند باشی ممتحن // چون برون رفت از تو حرص آن گه در آمد در تو دین/ چون در آمد در تو دین آن گه برون شد اهرمن.  ملاحظه می‌کنید که راه، طولانی است ولی نتیجه حتمی و بسیار دلپذیر است. بنابراین از ادامه‌ی راه ملول و خسته نشوید. موفق باشید

16384
متن پرسش
با سلام: آیا در عرفان اسلامی رابطه اسماء الهی با ذات حق که عینیت است به این معناست که صفات و ذات عین هم و هر دو اصیل هستند؟ یا ذات حق بذات اصیل و صفات الهی بالتبع ذات متحقق هستند؟ به نظرم این طور میاد که باید صفات الهی «بالتبع» تحقق داشته باشند گرچه صفات و ذات اتحاد دارند، که مقام برزخیت کبری رو بشه برای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در نظر گرفت این طور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت نفرمایید که اسماء الهی همان ذات است به صفت خاص. بنابراین چنین مشکلی در میان نیست. موفق باشید

16383
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) و کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی 1. با توجه به سلوکی که در این تاریخ به جهت اشراقی که به قلب حضرت روح الله شده بود و ادامه آن سلوک توسط مقام معظم رهبری می باشد قبل از انقلاب حضرت روح الله این سلوک ذیل شخصیت چه کسی بود؟ به چه معنا؟ 2. آیا می توان گفت در زمان غیبت و در هر تاریخ و زمانه ای خدا با اشراق در قلب یکی از اولیا خاص خود زمینه سلوک در ذیل آن شخصیت و رسیدن به لقا الله را فراهم می کند؟ 3. سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) با وجود امام زمان (عج) حاضر و ناظر و سبب متصل عرض و سماء به چه معنایی می باشد و چه رابطه ای بین آنهاست؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت ....» ملاحظه فرمودید در هر قرنی، عدولی از امت محمد«صلوات‌اللّه علیه‌وآله» به صحنه می‌آید. بنابرای لازم نیست که از این جهت حضرت امام به این معنا، سلوکی ذیل شخصیتی داشته باشند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید 3- مظهر ارتباط ما در این تاریخ، حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و سلوکی است که ایشان در مقابل ما گشودند. مثل آن‌که شما در حال حاضر نور سخنان مولایمان حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را در کلمات نایب الامام حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه‌تعالی» می‌یابید. موفق باشید

16380
متن پرسش
سلام علیکم: شیوه امروز زندگی غربی ست، به همین علت ما غرق در سرگرمی ها و خیالیم، حال اگر بخواهیم از این شیوه جدا شویم چه باید کنیم، جایگزین این شیوه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در فضای عالَم انسان دینی قرار گیریم معنای زندگی خود را با آموزه‌ها و دستورات دینی انجام می‌دهیم و این همان مهاجرت از شهر شیطان به شهر خدا است. موفق باشید

16379
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار و آرزوی عمل به حقیقت بندگی در این ماه رحمت و تقضای اینکه دعای خیرتان را در حق ما فراموش نفرمایید. یکی از مشکلات دوستان در راه سلوک الی الله این است که براحتی نمی توانند مفاهیم و برنامه ها و احکام و دستورات الهی را در زندگی خود پیاده کنند و در واقع یک سبک زندگی درستی که بتوان تمام دستوراات را دست در آن گنجاند را ندارند و ظاهرا با تسلط فرهنگ غربی و سبک زندگی غربی این کار سخت تر هم شده است. لذا اگر بتوانیم الگوی زندگی بزرگان به صورت جزئی بیان شود می تواند الگوی خوبی برای تحقق این هدف باشد. لذا برای شروع از شما استاد بزرگ تقاضا دارم سبک خودتان یا بزرگانی که می شناسید را در انجام اعمال ماه مبارک مضان، مرقوم بفرمایید تابتوانیم از آن الگو برداری کنیم. مشخصا موارد مشابه زیر را توضیح دهید: چگونگی سحر و افطار خوردن که مانع سنگینی و خلل به عبادا ت نشود / تلاوت قرآن چه مواقعی باشد (یکجا یک جزو تلاوت شود یا چند مرحله و چه مواقعی) / زمان و نحوه خوابیدن در این ایام تابستان آن می ماند. مثلا در این فرصت کم چگونه هم ابوحمزه بخوانیم و هم قرآن و هم سایر کارها. در طول روز چطور. کلا اگر برنامه خودتان را بگویید شاید بتوانیم الگو گیری کنیم و بعضی گیرهایی که در ادای این امور داریم رفع شود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:من روسیاه که داخل آدم ها نیستم. بنده با توجه به فعالیت‌هایی که در روز دارم از عبادات خود محروم می‌شوم. اگر به خودم باشم بعد از افطار با دعای افتتاح و سوره‌ی دخان و قرائت چند بار سوره‌ی قدر، و در سحرها هم بعد از یازده گانه ای دعای سحر و قسمتی از دعای ابوحمزه به‌سر می‌برم و بقیه‌ی دعا را در شب بعد و یا شب‌های بعد دارم. قرآن را هم بعد از نماز عصر یک جزء قرائت می‌کنم. موفق باشید

16362
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به اشعار بلند عرفانی و گزارش رویت عطار ره میخانه و مسجد کدام است / که هر دو بر من مسکین حرام است. نه در مسجد گذارندم که رند است / نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است / بجوئید ای عزیزان کین کدام است به میخانه امامی مست خفته است / نمی‌دانم که آن بت را چه نام است مرا کعبه خرابات است امروز / حریفم قاضی و ساقی امام است برو عطار کو خود می‌شناسد. که سرور کیست سرگردان کدام است 1. مقام سکون و مسکینی چه مقامی است که به اعتباری از میخانه که خود تجلی انوار الهی است بالاتر است؟ و خامی مسکین در میخانه به چه معناست؟ 2. تعبیر به «بت» که امام مست در آن خفته است به چه معناست؟ و به کجا نظر دارد؟ 3. مقام تحیر و سرگردانی چه مقامی است؟ و چگونه باید به آن رسید؟ لطف کمی شرح دهید. و کمی از اسرار این شعر روحانی را بازگو کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب عطار گزارش سلوکی را می‌دهد که از هرگونه تعیّن و ظهوری آزاد است. لذا با نظر به فقرِ ذاتی خویش و مسکین‌بودنش، نه نظر به مسجد دارد و نه به میخانه. زیرا به طور معمول اصحاب این دو عبادتگاه به نحوه‌ای از رسومِ خلقی محدود می‌شود و این با وحدت شخصی وجود ناسازگار است و راهی ماوراء چنین رسوماتی را طلب می‌کند. به همین جهت حتی برای میخانه واژه‌ی «بت» را به‌کار می‌برد که یک نحوه محصورشدن در میان است. در حالی‌که در فضای وحدت شخصی وجود با خدایی روبه‌رو هستیم که نه این است و نه آن است و این همان مقام تحیر است. موفق باشید

16365
متن پرسش
بزرگوار سلام: برای هدایت فردی که گرفتار ظلمت زمانه شده چکار کنیم؟ واقعا و قلبا می خواهیم از مسیر برگردند ولی دنیایی که درش سیر می کنند خیلی براشون جذابیت داره با دنیای انس با آموزه های دینی متفاوت است با توجه به اینکه افراد دیگر را هم بدنبال خود می کشند و متاسفانه از فرزندان قشر مذهبی هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌همه ظلماتی که در صحنه است در آن حدّ که انسان‌ها را در عمیق‌ترین زشتی‌ها فرو می‌برند، فراموش نفرمایید که در مقابل آن، نورِ خاصی از طریق توحید انقلاب اسلامی به صحنه آمده است که انسان‌ها را در اوج عرفان سالکانِ ره‌رفته راهنمایی می‌کند و لذا است که ما در چنین گذرگاه انتخاب باید بدانیم اگر انتخاب راهِ نور مشکل است ولی برکات آن غیر قابل تصور است. موفق باشید 

16358
متن پرسش
با سلام: ببخشید به تازگی با یکی که اطلاعاتی در عرفان و فلسفه دارد آشنا شدم که خیلی طرفدار علامه طهرانی است و میگه علامه طهرانی از بزرگترین عرفاست و اسفار اربعه عرفانی را طی کرده است. آیا به نظر شما ایشون درست می گوید؟ بعد هم میگه علامه ذوالفنون حسن زاده املی روحی فداه، از شاگردان عرفانی ایشون بوده؟ آیا شما از این ماجرا اطلاع دارید که صحیح است یا نه؟ آخه هر چه در اینترنت گشتم همچین چیزی پیدا نکردم. (لطفا اگر امکان دارد هرچه زود تر پاسخم را بدهید) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که متأسفانه در این امر یک‌نوع فرقه‌گرایی احساس می‌شود و مسلّم آیت اللّه حسن‌زاده شاگرد آیت اللّه حسینی طهرانی نبوده‌اند، بلکه مثل بقیه‌ی علماء برای ایشان احترام قائل بودند. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدّن‌سازی و عرفان اسلامی» عرض شده هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه‌ حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعده‌ی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی می‌کند و اصلی‌ترین تجلی خداوند که مادرِ همه‌ی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای اراده‌ی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اگر در این تاریخ می‌خواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کنید. موفق باشید

16353
متن پرسش
با سلام: استاد این آیه از قرآن که خداوند می فرماید اگر دعای افراد نبود خداوند اعتنایی به آنان نمی کرد یا به معنی دیگر ارجی برایشان قائل نبود، را در جایی مطالعه می کردم که نوشته بود با توجه به اینکه آیه ی آخر سوره است و با توجه به قسمت بعدی آیه و مفاهیم قبلی آیات، اینطور بر می آید که خطاب خداوند به کافران است، در اصل که اگر دست از کفرشان بر ندارند خداوند ارجی برایشان قائل نيست. اول اینکه آیا به نظر شما این برداشت درست است یا نه؟ و شما این آیه را در راستای توضیح تقدیرات انسانها و همه ی انسانها آوردید و اینکه چگونه دعا ربط با تقدیرات دارد؟ لطف می فرمایید به طوری که زحمتتان نشود مختصری در مورد اینکه این آیه در مورد تقدیرات انسانها چگونه توضیح داده می شود یا صدق می کند توضیح بفرمایید؟ مطلب را خوانده ام ولی برایم جا نیفتاده. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌چه در جواب سؤال شماره‌ی 16352 عرض شد دعا؛ نقش اساسی در تعالی تقدیر و سرنوشت انسان دارد و شواهد روایی و قرآنیِ روشنی در این مورد هست. ولی همین‌طور که می‌فرمایید آیه‌ی مذکور با دو نگاه مورد توجه قرار گرفته است و همه قبول ندارند که معنای آیه، معنایِ دعوت به دعا می‌باشد. موفق باشید

16352
متن پرسش
با سلامی دوباره خدمت استاد عزیز: استاد اینکه خداوند در آیه ای می فرمایند هنگامی که خداوند را بخوانید، خداوند به شما جواب می دهد، با توجه به اینکه در کتب شما بحث تقدیرات و... را پیگیری کرده ام، می خواستم بدانم منظور خداوند از این کلمه ی جواب چیست؟ آیا جواب دادن به معنی توجه کردن است؟ یا نه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیرات مثل زن‌بودنِ زن و یا مردبودنِ مرد است و حال، زنِ خوب‌بودن و یا مرد خوب‌بودن مربوط به ما است که با کمک پروردگارمان و تقاضاهایی که از او داریم، تقدیر خود را به کمال لازم برسانیم. زیرا خداوند بر اساس استعدادهایی که در انسان‌ها گذارده است، مقدّر فرموده تا بهترین نحوه‌ی تقدیرشان که همان انسانِ کامل‌بودن است در آن‌ها شکل بگیرد. موفق باشید

16342
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ببخشید شبهه برایم پیش آمده. 1. از یک طرف گفته می شود پایان سفر اول عرفان، فنا در ذات است. از طرف دیگر می گویند، کنه ذات خداوند قابل درک و شناخت نیست و انسان نمی تواند به آن معرفت پیدا کند. پس این دو حرف که با هم در تعارض اند؟ یا نکند منظور از فنا در ذات، فنا در اسماء ذاتی خداوند مثل واحد یا احد است نه خود ذات؟ اگر اینگونه است لطفا بگویید اسماء ذاتی خداوند چیست و کدام ها هستند؟ 2. در یک سخنرانی از یکی از اساتید عرفان شنیدم که گفت کنه ذات خداوند قابل وصف است و قابل شناخت است ولی خود خداوند خودش را می شناسد چون در فنا ذاتی، خدا هست و بس. و انسانی وجود ندارد که بخواهد خدا را بشناسد. این خود خداست که به خودش سمیع است و به خودش علیم است و به خودش بصیر است و... خواستم ببینم آیا واقعا کنه ذات قابل وصف کردن و توصیف کردن است؟ و منظور ایشان از وصف کردن چیست؟ اسماء ذاتی چطور؟ آیا آن ها قابل توصیف هستند هنگامی که شخص به فنا در آن ها می رسد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فنایِ ذات، سالک بر اساس وحدت شخصی وجود، به جایی می‌رسد که وجودی جز وجود خدا در عالم احساس نمی‌کند و حتی خود را به نور الهی احساس می‌نماید، در آن حدّ که فاصله‌ی بین شاهد و مشهود نیز از بین می‌رود بلکه با نگاه خدا خود را احساس می‌نماید. جناب خواجه عبداللّه انصاری در منازل آخر «منازل‌السائرین» با نظر به بحث توحید نکات خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید

16331
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق‌تعالی اگر قبول زحمت فرموده و نظرتان را در مورد میزان مطابقت نظر زیر با اسلام بفرمایید ممنون می‌شوم: ثروت یک بحث است انباشت سرمایه بحثی دیگر؛ اینکه آن‌قدر داشته باشی که اگر همین امروز تمام منابع درآمدت قطع شد تا زمان یافتن منبع جدید خللی به زندگی شخصی و خانوادگی‌ات وارد نشود و دغدغه‌ی مسکن و بدهی هم نداشته باشی می‌شود ثروت؛ اما انباشت سرمایه آنجاست که آن‌قدر جمع کرده و می‌کنی که تا هفت‌پشتت هم کار نکنند باز هم دارند تا بخورند. مسلماً اسلام با ثروت حلال مشکلی ندارد؛ اما در مورد انباشت سرمایه باید پرسید که آیا این انباشت باعث نمی‌شود در گوشه‌ای از دنیا کاری لنگ بماند؟ آیا جوانان با درآمدی مکفی شاغل، مجردان متأهل، جاده‌ها ساخته، مدارس و غیره بنا، روستاها و شهرها آباد و در یک‌کلام رفاه نسبی شامل حال همگان شده است که داری انباشت سرمایه می‌کنی؟ انباشت سرمایه آنجایی خوب است که کاری بر زمین نمانده باشد اگر با 1200 متر شدن ویلای 1000 متری‌ات منجر به افزایش هزینه‌ی تأمین مسکن و بی‌بهره ماندن حتی یک نفر از خانه‌ی شخصی خواهی شد این برخلاف عدالت و انصاف است. در اسلام نه عرضه و تقاضا که عدالت و انصاف روابط بازار را رقم می‌زند؛ اگر خانه‌ای را با هزینه‌ای متری یک‌میلیون تومان بناکرده‌ای موقع قیمت‌گذاری نباید به عرضه و تقاضا نگاه کنی باید به عدل و انصاف نگاه کنی؛ البته قرار نیست ضرر کنی یا دست‌کم سودی نبری ولی اگر می‌بینی درصورتی‌که به‌جای متری یک و نیم میلیون تومان 250 هزار تومان ارزان‌تر بفروشی باعث خواهی شد هم تعداد بیشتری توان خرید پیدا کنند و هم کسی که می‌خرد پولی در دستش باقی بماند که با آن، قسمت دیگری از زندگی‌اش را اصلاح کند حق در این است که به این سود کم‌تر قانع شوی. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال آن‌چه باعث می‌شود تا ما از پل صراط دنیا، سبک‌بال بگذریم؛ قناعت و سادگی است حتی اگر ثروت‌مان از پارو بالا رود، آن ثروت باید در خدمت جامعه و تولید باشد وگرنه «کنز» محسوب می‌شود و کنزِ ثروت حرام است. موفق باشید

16319
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود»، شما فرمودید که باید معرفی به دین و دیانت حالت حضوری داشته و حالت حصولی صرف نباشد و از طرفی فرمودید که دعوت به حق فقط باید در حد معرفی حق توسط شخص صورت گیرد و صورت جدلی نداشته باشد که نظر اشخاص گاهی تغییر نمی کند و با توجه به اینکه در اصل نور علم و ایمان را خدا می دهد و ما بصورت صرفا حصولی نمی توانیم کامل بدست آوریم، آیا می توانیم اینطور برداشت کنیم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی فقط به عنوان یک علت معده که فقط شرایط را فراهم می آورد که انسانها راحت تر طبق فطرتشان عمل کنند، و نه اینکه همه کاملا انسانهای بزرگ دینی باشند برداشت کرد؟ آخه امروزه برخی از آدمها را می بینیم که به اشتباه کوچکترین اشتباهاتی که در کشور ما رخ می دهد را بر گردن اسلام انداخته و ظلم بزرگی به این دین بزرگ کرده و برای فهم خودشان و فهم دیگران از اسلام سدی بزرگ را جلوی فهم خودشان و دیگران می کشند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی در زمان حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» تنها زمینه فراهم می‌شود تا اگر کسی بخواهد راه درست را انتخاب کند شرایط برایش فراهم باشد. با این تفاوت که در زمان آن حضرت، ظالمان در هیچ‌جای دنیا حاکم نیستند. ولی در هر حال انتخاب از مردم گرفته نمی‌شود. موفق باشید

16318
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ببخشید سوالات ناقص اومدند: 1. در رابطه با نحوه و کیفیت قرآن خواندن در ماه رمضان چه توصیه ای دارید تا حداکثر استفاده را بتوان کرد؟ 2. به نظر جنابعالی با کدام سوره شروع کنیم و از چه تفسیری استفاده شود به چه کیفیتی؟ آیا خود را ملزم به خواندن یک جز در هر روز کنیم یا یک سوره را برای کل ماه در نظر داشته باشیم و روی آن کار شود و به تفاسیر آن رجوع گردد؟ زیرا متاسفانه آنطور که شایسته است افراد از قرآن بهره نمی برند و در ماه رمضان به یک قرائت صرف یا نهایتا به قرائت همراه ترجمه تحت الفظی آن بسنده می کنند. 3. شاید این برداشت شود که چون خواندن هر آیه از قرآن ثواب عظیم دارد باید روی کمیت قرآن کار کرد و توجه به کیفیت قرآن با اندازه کمیت ثواب و رفع حجب ندارد. لطفا این مسئله را نیز کمی شرح دهید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر آیت اللّه جوادی تذکر خوبی است که می‌فرمایند در ماه رمضان هر روز یک جزء قرآن را حتی با حداقل توجه بخوانید تا ثواب ختم قرآن در ماه مبارک رمضان نصیب شما بشود. در ضمن اگر فرصت داشتید یک سوره را جهت تدبّر در آیات قرآن انتخاب کنید و بر روی آن با عمق بیشتری کار کنید. موفق باشید 

16327
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: ببخشید چند سوال از محضرتان داشتم: 1. در پاسخ بعضی سوالات دیدم که نوشتید، مثلا خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه فقط او را وجود بخشید. خواستم بدانم یعنی خداوند قدرت خلق کردن زردآلو را ندارد؟ آخه اینطور قدرت خدا محدود میشه که فقط خداوند میتونه یه چیزی رو موجود کنه ولی اون چیزی که موجود میشه دیگه دست خدا نیست که چی باشه و به ذات اون موجود بستگی داره که زردآلو بشه یا...؟ 2. در همین موضوع سوال دیگری ازتون دارم که عین ثابت و سعه وجودی انسان ها هم آیا باز خداوند به آن ها وجود میبخشه؟ یعنی مثلا آقای قاضی (ره)، با سعه وجودی مثلا 20، آیا خداوند اراده کرد سعه وجودی ایشون بشه 20 یا نه بلکه اقتضای ذات و روح آقای قاضی این سعه وجودی (20) است و مثلا با سعه وجودی 19 نمی تواند به عالم دنیا وارد شود و متولد شود؟ خوب اگه اقتضای ذات ایشون باشه خوب باز قدرت خدا محدود میشه؟ 3. ببخشید ابهامی برام پیش اومده که میگم مگه خداوند عادل نیست پس چرا مثلا اقتضای ذات آقای قاضی مثلا 20 باشه که فقط در این سعه وجودی می تواند متولد شود ولی سعه من مثلا 5 باشه. اگه اقتضای ذات اون 20 است چرا مال من نباشه. آیا اینکه اقتضای هر ذاتی چه عین ثابت و چه مقدار سعه وجودی داشته باشد را خدا تعیین میکنه؟ یعنی خداوند اراده می کند سعه وجودی من چقدر و سعه وجودی آقای قاضی چقدر باشد؟ خواهشا به همه سوالات جواب بفرمایید تا شاید با کنار هم گذاشتن جواب ها، ابهام و شبهه ام حل شود. خداوند خیرتان دهد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از موضوعات ظریف فلسفی و کلامی است. مرحوم شهید مطهری تا حدّی در کتاب ارزشمند «عدل الهی» موضوع را مورد مداقّه قرار داده‌اند. زیرا «امکان»، ذاتیِ هر شیئی است و حضرت حق، امکانِ هر شیئ را «وجود» می‌دهد. به همین جهت می‌فرماید: « قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» حجت بالغه از آن خداوند است. بدین معنا که فردای قیامت کسی نمی‌تواند بگوید چرا من چنین شدم که هستم. زیرا در جواب گفته می‌شود خداوند آن‌چه تو بوده‌ای را، وجود داده است. که البته این بحث، عرضِ عریضی دارد. موفق باشید

16323
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. چگونه بفهمیم در کدام مرحله از سلوکمان هستیم در ضمن اگر برنامه ریزی نکنیم آیا دچار مشکل می شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما از طریق رعایت دستورات شرع مقدس، عملاً خود را در زیر سایه‌ی برنامه‌ی الهی قرار داده‌ایم و امید رحمت الهی را در این رابطه در خود نگه می‌داریم. موفق باشید

16306
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی به اسم «سالم مولی ابی حذیفه» را چرا عرفا تعریف می کنند؟ این آدم به خانه حضرت زهرا (س) حمله کرده. مثلا آیت الله سعادت پرور (پهلوانی تهرانی) گفته: ایشان از عرفا بوده. دیگران هم تعریف کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً تشابه اسمی باید باشد، وگرنه غلام حذیفه یکی از 24 نفری است که صحیفه را امضاء کرد و قسم یاد کردند که نگذارند بعد از پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه؛ مولایمان علی‌ابن ابیطالب«علیه‌السلام» راه آن حضرت را ادامه دهد. موفق باشید

نمایش چاپی